هشتم مارچ  روز همبسته گی زنان جهان

 

 

زن مادر و خواهر، همسفر یاهمسر

زن ، موهبت  حیات و هستیُ  بشر

بر جهل  و خرافات  شجاعانه ستیز

ظلمت  بشکن برآ چو گلگونه  سحر

 

عبدالوکیل کوچی

به مناسبت روز همبسته گی ومبارزه زنان زحمتکش جهان ، بهترین تبریکات خود را به پیشگاه بانوی فرهیخته جمیله جان ناهید ، محبوبه جان کارمل وسایر زنان رنجدیده ، زحمتکش و مبارز، ترقی خواه ، آزاده و قهرمانان نامدار و گمنام جهان تقدیم داشته ازاین طریق یاد وخاطره تابناک انجیلا دویس ها ، کلاراتسکین ها ،جمیله بوپاشاها ، لیلا خالد ها ، اندیراگاندی ها ، تریشکواها ، دکتورس اناهیتاها ، ثریاها ، روزا ها ،زرغونه ها ، ملالی ها ، نازوها ، زهراها ، راضیه ها ،سمنبوها ، رابعه ها وبت شکنانی چون فرخنده ها را گرامی میدارم .

 

از ملالی راه  و رسم  اندوختیم

غیر ت  و  آزاده گی  آمو ختیم

رزم زهرا ها اروپا را  شگفت

در مسیری او کلا راها شکفت

از کلارا  تا  ثریا  کار هاست

جنبش  آزادی و  پیکار هاست

اوسر آغازی  اروپایی  زنان

وین نماد جنبش  عصر   امان

تا   شفق   نور  اناهیتا   دمید

جنبش زن  بر قوام خود رسید

سازمان و آر مانش  زنده  باد

پرچم  آزاده  اش افراشته  باد

سالها  و   قرنها   یکتا   شود

رهروانش   تا   اناهیتا   شود

 حکم تاریخ است آخریک زمان

کهکشان  آید  پیُ تعظیم  شان .

جنبش زنان آموزه یا حرکتی است که در مبارزه برای بدست آوردن حقوق اجتماعی ،سیاسی واقتصادی برابر با مردان است. بآنکه در مورد تاریخ جنبش زنان دیدگاه های متفاوتی وجود داشته است. برخی از مورخین جنبش زنان را به آغاز قرن پانزدهم میلادی وبرخی ها این جنبش را به قرن هفدهم وعده یی جنبش زنان را به دوران پس از انقلاب فرانسه نسبت میدهند. واما این نظریه نزدیک به اتفاق مورخین ودانشمندان صدق دارد که جنبش زنان به دوره اساطیری ودوران تاریخی متعلق بوده است ، چنانچه دوره اساطیری آن را به تلاش حق خواهانه زن از همان آغاز پیدایش بشر و پس از آن دوران تقسیم کار وتسلط پدرشاهی وجریان استبداد جنسیتی میتوان مرتبط دانست .

 مادامی که زن مورد آزار واذیت قرار گرفت بخاطر نجات خود جنبید ،ایستاد وبه مبارزه پرداخت . بدینصورت قرن ها گذشت تا در زمان سپیده دم آگاهی بشریعنی دوره تاریخی ، جنبش حق خواهی زنان شکل گرفت ودر تاریخ های بعدی درهمه کشورها گسترش یافت تا آنکه در هشتم مارچ ۱۸۵۷ترسایی زنان کارگاه های پارچه بافی و لباس دوزی در نیویارک امریکا به خیابان ها ریختند وخواهان افزودی معاش و بهبود شرایط کار شدند. پنجاه سال بعد در سال ۱۹۰۷ مبارزات زنان برای تامین حقوق سیاسی ،اجتماعی واقتصادی به شکل منظم ومرتبط بهم شکل گرفت وپس از آن در سال ۱۹۱۰ترسایی  دومین کنفرانس زنان سوسیالیست به رهبری کلاراتسکین به مساله روز بین المللی زن پرداخت ودر سال ۱۹۱۷ زنان روسیه برضد گرسنه گی وجنگ که بانگ آغازین انقلاب روسیه بود هشتم مارچ بیک روز فراموش ناشدنی در تاریخ انقلاب روسیه تبدیل شد و در سال ۱۹۲۱کنفرانس زنان انترناسیونالیسم کمونیستی هشت مارچ به تصویب رسید . سال ۱۹۶۰در کشور های آسیایی وافریقایی جنبش های رهایی بخش بپاخاسته بودند سرانجام در سال ۱۹۷۵ سازمان ملل متحد روز هشتم مارچ را به عنوان « روز جهانی زن » برسمیت شناخت .

در مقدمه منشورسازمان ملل براعلام ایمان ملل به حقوق اساسی بشر وبه حیثیت و ارزش شخصیت اساسی وتساوی حقوق بین مرد و زن اشاره شده است .اعلامیه جهانی حقوق بشر در ماده اول با این عنوان که تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند ، واز لحاظ حیثیت وحقوق با هم برابر اند در واقع تساوی حقوق زن ومرد را برسمیت شناخته است.

ولی ما به کشوری تعلق داریم که بیشترین قربانی را قشر زن تشکیل می دهد پس از قرن ها سکوت وتحمل ، جنبش حق خواهی زنان از بستر عقب مانده گی های سیاسی اقتصادی و اجتماعی از نزدیک به یک قرن گذشته شکل می گیرد .که با دوره نهضت امانی آغاز می شود. جا دارد که از نام ملکه ثریا بانوی فرزانه و آزاده افغانستان ، بانی نهضت زن  و فعال حقوق سیاسی اجتماعی و اقتصادی زنان افغانستان یادآوری گردد .

حرکت ترقی خواهانه زنان در اوایل قرن بیستم به مثابه نماد تحرک سیاسی فرهنگی اقتصادی و اجتماعی ، زنان کشور را از خواب قرون متمادی بیداری بخشید . وپس از فروپاشی نهضت دوره امانی به دست عناصر ارتجاعی و نوکران زرخرید استعمار،  جنبش زن به یک رکود مرگبار سیاسی مواجه گردید، زیرا در افغانستان تنها مساله جنسیتی به عنوان یک معضله مطرح نبود؛ بلکه از مجموع تبعیض ظلم وستم همراه با تعصبات جنگ و شاخصه های جوامع پس از جنگ و بی امنیتی،  فقر، جهل ، خشونت ساختاری مساله جایگاه و توازن جنسیتی را به دشواری های جدی مواجه ساخته است و به دلیل باورهای سنتی مذهبی ، زن به نام فرزند، خواهر ،مادر وهمسر مردان معرفی می گردد که هویت مستقل زن را زیر سوال می برد. این نگرش با داشتن ریشه های عمیق در فرهنگ و ساختار های جامعه در اکثر موارد حتا در تناقص با اساسات دینی قرار میگیرد .

بآنکه در زمان صدارت محمد داود خان به تحصیل وتعلیم زنان ومشارکت معین آنان در دستگاه دولتی و تاسیسات نسوان پرداخته شد؛ ولی زن هنوز در رنج اساسی خود دست وپا می زد ولی پس از رکود نیم قرنه دوران نهضت امانی بار دیگر در سال ۱۳۴۴ خورشیدی برای نخستین بار نهاد مستقل زن به عنوان سازمان دموکراتیک زنان افغانستان به رهبری دکتورس اناهیتا راتب زاد پایه گذاری شد ودر سال ۱۳۴۷ مظاهره جمعی زنان در دفاع از حقوق و آزادی ها و حق کار وتحصیل زنان پرداخت .

پس از آن در دوره رهبریت حزب دموکراتیک خلق افغانستان  زنان از کلیه حقوق و آزادیهای مدنی در عرصه های سیاسی اقتصادی واجتماعی برخوردار گردیدند . این دوره ی بود که جنبش زنان کشور به یک جنبش سرتاسری وفراگیر مبدل گردید وساز مان دموکراتیک زنان افغانستان به دفاع از حقوق و آزادی های زنان کشور در تمام ولایات واحدهای اداری و شورا های مدافع حقوق خود را ایجاد کرده و به آموزش زنان می پرداختند.درین دوره زنان به تحصیلات عالی و مشارکت در اداره و فعالیت در بخش های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی دسترسی یافتند ودر سطح جهان از اعتبار سیاسی برخوردار بود .

پس از فروپاشی حاکمیت ح د خ ا وتحولات سیاسی در کشور حقوق زن بهزمان دوره امیرعبدالرحمن جابر وقبل از آن برگشت و در زمان طالبان نامی از زن و آزادی زن به زبان نمی آمد. زنان درین دوره در زیر پاشنه های جهالت پرستانه وبی شعور طالبان پاکستانی ، اجیران داخلی واستبداد مذهبی تا آخرین درجه سرکوب گردیدند. البته در دهه پس از دوره طالبان بآنکه زنان ظاهراً دارای حق وحقوقی دانسته می شوند؛ ولی بنا به ماهیت ارتجاعی عناصر نفوذی در دولت ،  زنان از حمایت لازم برخوردار نبوده سرنوشت زنان به دست سنت گرایان جاهل ،عقبگرد وتندروان دینی قرار داشته و در حال حاضر قشر زن نسبت به هر دوره بیشتر در آتش تبعیض وتعصب جنگ ونا امنی  می سوزد وقربانی می شود . زنان کشور از کوچک ترین حقوق ابتدایی محروم اند در کشورما در نتیجه مصیبت های فراوان جنگ ، کودکان و دختران نوبالغ به دست نوکران زرخرید پنجابی ها اختطاف وبه شهرهای عربی به فروش می رسند. کاری که هیچگاه یک مرد افغان نکرده بود ولی طبق منابع خبری این بازار بی غیرتی ، شیطنت ونفوذی برای شکار قشر زنان رونق یافته است. در کشورما دختران صغیر حتا در حضور برخی از ملایان پول پرست به زورمندان عقد می شوند . در کشور ما آنقدر جامعه را در فقر نگه داشتند که مردم فقیرو در مانده از جنگ به فروش دختران خود مجبورمی شوند .

ازدواج های اجباری در شهر ودهات همانند یک عنعنه زشت مروج است که به زنان تحمیل می شود. صدها وهزاران زن بی سرنوشت درعقب میله های زندان بسر می برند .در خارج زندانها زنان به گدایی صف بسته اند. در کشور ما مطابق گزارش حقوق بشر بین المللی در نتیجه استبداد خشن مذهبی و رسوم بی جا،  سالانه صدها زن به خودکشی مجبور می شوند. مکاتب زنانه و دخترانه توسط بنیاد گرایان اجیر وجاهل صفت مذهبی به آتش کشیده می شود و در برخی از ولایات وشهر کابل به دلیل استبداد شدید بر زنان تعدادی کثیری از زنان به مواد مخدره رو آورده اند؛ که در افغانستان چنین وچنان حالات اصلاً وجود نداشت . این لکه ننگی است که برجبین مسوولین امور حک شده است  .

در کشورما تحت تاثیرعوامل نفوذی همسایه گان جنوبی وغربی کشور و بنا به ماهیت عقب گرایانه مسوولین ، نصاب تعلیمی و تربیتی کشور از محتوا خالی شده دروس مکاتب درحد نازل قراردارد . برخی از ملایان مذهبی نیز لبه تیز وعظ ونصیحت شان را به جای اتحاد و راه حل های جنگ و رفع عقب مانده گی وفقر صلح و آشتی مطرح کنند،  فقط تمام موعظه ها ی دینی در رابطه به  قیود زنان آغاز می شود مگر آنها نمی دانند که برخلاف دیگر کشورهای همسایه اگرنیمی از نفوس کشور بیکار، فلج ومحروم از سواد نگهداشته شوند ، کل کشور فلج می شود . طوریکه دیده می شود تبلیغات، دسایس و توطیه چینی دشمنان اصلی افغانستان از عرب گرفته تا عجم آدرس جنت را فقط از راه افغانستان معرفی می کرده اند.

همین اکنون زنان پرتوان کشور بنا به شرایط موجود هم در امور منزل وهم در کار و فعالیت زراعت ، دامپروری وصنعت با مردان همکاری وهمیاری می کنند . زحمت کار  فزیکی را به دوش کشیده و هم از فرزندان خود مواظبت و محافظت می کنند .

زنان رنجدیده کشور مادران وخواهران عزیز! تا وقتیکه در راه تحصیل علم ودانش نپرداخته اید و از سواد عادی وسیاسی بهره مند نشده اید ، تا وقتی که جنبش رزمایش و رزمنده گی تان را سراسری وفراملیتی نساخته باشید ، با حصول آزادی ، اعاده و تامین حقوق خویش فاصله زیاد دارید .

هموطنان عزیز آزاده وداد خواه ، بیایید همه در یک صف واحد اعم از زنان و مردان دست به دست هم داده جنبش حق طلبانه وآزادی خواهانه را در مسیر سرتاسری مبارزه برحق واصولی در پیش گرفته با نیروی واحد ودموکراتیک راه حل برای آزادی زنان جست وجو گردد.  آنگاه  با فهم و دانش خرد و اندیشه  با اتحاد وهمبسته گی به مشکلات غلبه خواهید کرد و پیروزخواهید شد.

پیروز باد جنبش سراسری داد خواهانه زنان افغانستان وجهان !

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۰۷۰۳

 

 

به تداوم جنگ و بی ثباتی درافغانستان یقین داشت و یا به صلح با گروه طالبان !

علی رستمی

بازهم ما شاهد برپایی جلسه وگردهمایی وایجاد تشکیلات جدید شورای صلح باچهره های کهنه وشناختهشده که خود باعث تدوام جنگ وخون ریزی وبدبختی درافغانستان شده است، می باشیم.  چهارمین دور نشست چهارجانبه گروه صلح برای افغانستان که سه شنبه چهارم حوت سال ۱۳۹۴ به اشتراک نماینده گان افغانستان ، پاکستان ، چین و امریکا درشهر کابل برگزار گردید . این نشست بازهم به مانند سایر گردهمایی ها  با سخنرانی ها وکلی گوی ها آغازو الی ۱۲حوت سال  ۱۳۹۴ ادامه یافت. در پایان دوره چهارم نشست چهارجانبه خود، گروه صلح برای افغانستان  به روز چهارشنبه ۱۲ حوت طی فیصله نامه مشترک ، اعلام داشتند:« ازتمام گروه های طالبان و دیگر گروه های مسلح مخالف دولت دعوت به عمل می آید که بانماینده گان با صلاحیت خود درنشست مستقیم با نماینده گان دولت افغانستان شرکت کنند. این گفت و گو ها  درهفته اول ماه مارچ برگزارگردد.»

 این فیصله وگفت و گوهای صلح میان نماینده گان افغانستان، چین و پاکستان و امریکا صورت گرفت، لاکن طالبان به عنوان یک طرف جنگ درآن حضور نداشته وبدون طالب و به حضور نماینده سه کشورخارجی  به شمول افغانستان توافق صورت گرفته است.

سوال برانگیزبرای ما  اینست که ازیک سو سران قدرتمند جهانی ازجمله  بارک اوباما رییس جمهور اضلاع متحده امریکا  درسخنرانی  سالانه خود درختم سال ۲۰۱۵  به مردم امریکا ، پیوست با سیاست های منطقه وی خود از جمله راجع به افغانستان تذکار داد : درافغانستان تا ده سال دیگر ثبات سیاسی به وجود نخواهد امد ،جنگ و بی ثباتی سیاسی ادامه خواهد داشت. این نظر از جانب کسی ابراز می شود که  شخصآ درقضایای جنگ و صلح درافغانستان شامل و سرنوشت ساز هست. این امر گواهی می دهد که  دغدغه تامین صلح درافغانستان یک توهم پیش نبوده وهنوز افغانستان در باطلاق تشنج های منطقه وی قرارداشته واین غایله ادامه خواهد داشت! 

اهداف راهبردی که در منطقه  دردست دارند ،هنوز تحقق نیافته و زمان گیر می باشد.  مصداق این ادعا عبارت از افزونی لشکر نظامی امریکا وانگلیس درافغانستان زیر نام آموزش عساکر ارتش افغانستان وقلع وقمع داعش وسایر نیروهای تروریست درافغانستان می باشد. درحالیکه خودشان عامل و علت تشکیل گروه ها ی تروریزیم درجهان ومنطقه وانتقال آنها ازکشورهای خارجی در ولایات کشور توسط چرخ بالهای نظامی شان می باشد.

بر بنیاد مولفه های فوق هرنوع تدابیرعملی ازجمله تشکیل ارگان های  شورای صلح و گلو پاره کردن رهبران جمهوری اسلامی افغانستان،  برای بوجود آوردن  صلح درافغانستان و آشتی با گروهی طالبان، می توان آنرا یک سناریوی بی ارزش وتهی از ارزش های ملی و مدنی، درقبال سرنوشت مردم افغانستان تلقی کرد. دراین روند نقش رهبران سیاسی حکومت افغانستان بر مبنای مصالح ملی مردم افغانستان نه بوده، بلکه سازش کارانه وتفننی می باشد. زیرآن یروها وابر قدرت های که خود با عث تشکیل طالبان وبعداً عامل سرنگونی ومنکوب آنها هستند، دراین روند شامل می باشند : خود کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش! اگراین ابرقدرت ها ازجمله رهبران امریکا ، چین و پاکستان بخواهند ، ازخویش اراده سالم و شفاف نشان بدهند ، صلح در افغانستان به زود ترین فرُصت  به وجود خواهد آمد. اما  امریکا و پاکستان نمی خواهند که این عروسک های دست پرورده خویش را به ساده گی ازدست بدهند . می خواهند که برا ی تحقق اهداف  درازمدت  خویش درافغانستان ومنطقه ازجمله درقبال همسایه گان افغانستان آنها را حفظ  و درقدرت سهیم بسازد  . جا بجایی طالبان در جنوب افغانستان وبالخصوص درهلمند و شمال کشور وسقوط پلان شده  قندوز  ودند غوری بغلان و چپه کردن پایه های برق رسانی شهر کابل، نمایانگر آنست که تا قدرت طالبان دراثنای برگزاری نشست چهارم گروه کاری صلح افغانستان به جهان واعضای این نشست هویدا شود، که دولت افغانستان درقبال نیروی طالبان ضعیف  وناتوان میباشد.

طوریکه به مثابه آفتاب روشن هست: دولت جمهوری اسلامی افغانستان  با موجودیت به اصطلاح « جهادیون سربه کف  » و سربازان ۴۲ کشورجهان هنوزهم طالبان که دراوایل سرنگونی به دوهزار نمی رسیدند، یکباره گی به ده ها هزار تن رشد نموده، درحالیکه درطول ۱۵سال واندی هرروز خبر قتل وکشته شدن  ده ها طالب ازطریق تلویزیون و رادیو به سمع مردم رسانیده شده که این ارقام اگر جمعبندی گردد، هزارها تن طالب درافغانستان در لشکر شان به عوض آن که کم شود، اضافه شده است. هنوزهم به مانند دوران حاکمیت خویش  در دهات و قریه های کشور وجود داشته و حاکمیت قرون وسطایی خویش را تحکیم  ومنبسط کرده اند. به باور اگاهان سیاسی این همه رویکردهای سیاسی واقدام های اداری وقت ضایع کردن  و مصروف نگهداشتن اذهان مردم افغانستان وجهان می باشد. تا از این طریق بازی گران اصلی بتوانند، به مرور زمان نقش خود را دراین روند مهم جلوه داده وامتیازهای بیشتری برای سیادت وتسلط طالب  بدون هرنوع عقب نشینی بالای دولت افغانستان تحمیل نمایند. به غیراز آن  اگردولت افغانستان بخواهد که طالب را تحت انقیاد خود بیاورد، باید ازموضع قدرت و زور با آنها داخل معامله بُرد بُرد شود .طوری که تجربه تاریخ به ما می آموزاند که صلح به زاری وگدایی از موضع ضعیف بدست نمی آید ، بلکه به شکست مواجه می گردد ، این  خواست قانون طبیعت واجتماع هست . تا زمانی که پاکستان و امریکا صادقانه درجهت تحکیم  صلح عادلانه وانسانی به نفع دولت افغانستان عمل نکند ، کنار آمدن با طالب محال و ناممکن به نظر می رسد! همچنان برعلاه گزینه های فوق، تشنج منطقه وی وعدم امنیت درافغانستان به نفع سازمان های استخباراتی امریکا سی  ای ایی وانتلجنت سرویس انگلستان و ای اس ای پاکستان به خاطر کشت وتجارت مواد مخدره درافغانستان بالخصوص درولایت هلمند می باشد ؛ این دستگاه های استخباراتی ازدرک حاصلات مواد مخدره با حضورلشکر نظامی شان میلیاردها دالر نفع برده اند.

 طوریکه درپروگرام خبری، شبکه تلویزیون دولتی جمهوری فیدرال المان بنام « آ  اِر دی »  زیر عنوان :علت تداوم جنگ وخطر نیروهای ناتو درافغانستان  ، چنین گزارش شده است: « . درکنار کنفرانس افغانستان که برمحور ادامه روند تعهدات کشورهای عربی و امریکایی درافغانستان وحضور عساکر آنها می چرخد. حقایق دیگر درمورد علت اصلی حضور آنها درافغانستان نیز افشا گردید. نظربه گفته های « کوپ انلاین » ویک تعداد از رسانه های دیگر ارتش امریکا از تجارت کوکنار ومواد مخدر درافغانستان حمایت می کند. افغانستان با صادرات  ۹۲  فیصد ،مواد مخدر جهان، یکی از بزرگترین کشورهای تولید کننده مواد مخدره به شمار می رود. اکنون شواهد اشکار می سازد که امریکا با صراحت وظیفه گرفته است ،تا مزارع کوکنار را حفاظت نمایند. با این عمل شان می توانند تا نعمت میلیارد دالری مواد مخدره را حمایت و کنترول نمایند که ازاین تجارت « ام ۱۶ــ سی ای ایی ـ وال استریت"وسازمان های دیگراستفاده عظمی را می برند.نظر به راپور اداره با مواد مخدره سازمان ملل ،ب عد از حمله امریکا درافغانستان ازاغاز سال ۲۰۰۰ ترسایی تحت رهبری جورج بوش زرع کوکناردر افغانستان ۶۵۷  فیصد افزایش یافته است. یک دانشمند واقتصادان کانادایی بنام « خوسو دوفسکی» درسال ۲۰۰۷ نوشته بود برنامه تجارت مواد مخدره بنام هلال طلایی که توسط « سی ای ایی» در آغاز دهه هشتاد پلان گذاری گردیده بود تا کنون توسط سازمان های استخبارتی امریکا وانگلیس ونیروهای ناتو حمایت گردیده است.»

تازمانی که منافع مادی آنها دروجود طالبان وسایر گروهای تروریستی درافغانستان تامین است، به مشکل می توان گفت که صلح انسانی ، شرافتمندانه با حفظ ارزش های دموکراتیک علمی ، پذیریش قانون اساسی افغانستان وتامین حقوق شهروندی در افغانستان بوجود آید!

به گفته مارکس:« به هدف های شریف تنها با وسایل شریف می توان دست یافت .»

بامداد ـ سیاسی ـ ۲ /۱۶ ـ ۰۶۰۳

 

اظهارات وزیر خارجه یا نجوا های یک ملا بچه؟

 

 

سلیمان کبیر نوری

اظهارات آقای صلاح الدین ربانی به تاریخ ۲۳ فبروری ۲۰۱۶  در نشست چار جانبه  صلح پاکستانی – طالبی و یا اختراع انگلیسی: « انسجام و خلط تروریزم با صلح» من را واداشت تا چند سطری بنویسم.

دراینجا می خوانید:

- نابخرد ترین و یا اجیر ترین وزیر خارجه !

- یک نمایش روانشناسانه ی استخباراتی

- افغانستان امپراتوری تریاک

- تلاش برای یک تفاهم منطقه وی- بین المللی ( ۱ +  ۶ )

 

نابخرد ترین یا اجیر ترین وزیر خارجه!

 

 من تصور می کردم که تنها برادر جلالتماب آقای صلاح الدین ربانی یعنی جناب جلال الدین ربانی مشکل دارد. اما جنابان یا هر دو مشکل دارند و یا برادر بزرگتر به قول نویسنده ی کتاب معروف کمیته سه صد آقای جان کولمن، بالای انگشتانی چرخانده می شود.
نشست به اصطلاح چار جانبه ( امریکا، پاکستان، چین و افغانستان) بتاریخ  بیست و سه فبروری در شهر کابل شروع به کار کرد. تا مگر بر دریا های  خون های ریخته شده توسط طالبان  وحشی مزدور پاغنده ها ی سفید بپاشاند  و سیما های جانیان تعمیل کننده پروژه انگلیسی قرن در کشور ما را دیگر سان بنمایاند.

معلوم است که مهندسی این همایش ها را پاکستان با نسخه ی خالق خود یعنی انگلیس به عهده دارد. بدیهی است که این راهکار بر ضد منافع و ارزش های ملی مردم افغانستان است.

درین میان  دیده می شود که حکومت مزدور افغانستان نقش کتلیست را درین برنامه متعهد شده است.

الان همه مردم ما می دانند که طالب پروژه انگلیس است.

 کانون توطیه های جهانی با تصور اینکه، آوردن طالب در سیستم سیاسی کشور به معنای حاکمیت مجدد انگلیس و الیگارشی اقتصادی- مالی جهان، درین سرزمین و در منطقه است و بعد از تحقق آن مزدوران عربی و پاکستانی هم از مزایای آن دانه خواهند چید؛ این ترفند ها را ساز کرده اند. اما این کانون سخت مجرب  و کارکشته ی تاریخی؛ امروزه سخت به خطا رفته است.

اکنون بدون قدرت های حی و حاضر و هوشیار و پرتوان منطقوی هرگونه پلان و برنامه ای محکوم به شکست است. چونانیکه  حوادث سوریه نشان داد.

مگر من اینجا به این ابعاد مسایل زباد نمی پیچم.

درهمایش چهارجانبه ۲۳ فبروری کابل توجه  من را بیانیه ی جناب  صلاح الدین ربانی وزیر امور خارجه کشور سخت به خود معطوف ساخت.  این جوان یا بی نهایت احمقانه  و یا هم دستوری در اولین سطور بیانیه  خویش اقتدا به ملاهای دوطرف مرز نموده از اوشان طالب کمک شد. گویا موصوف ثابت ساخت که اصلا یک ملابچه بوده و ازعلم سیاست و دیپلوماسی کاملا بی خبر استِ و یا اینکه چون نشنلیتی انگلیسی دارد ؛ نسخه کشور متبوع خویش را با هر آبرو ریزی باید عملی کند.

من منحیث شاگرد مکتب دیپلوماسی می بینم که ؛ اظهارات این آقا از نام و نشان وزارت امور خارجه کشورم افغانستان سخت شوم و سخیف و احمقانه است و به ویژه امیدواری و تقاضای ایشان برای حل چنین بحران ومعضله  پیچیده و جدی ی بین المللی از ملا های سنگواره شده در رسوبات قرون عتیقه ؛ سخت کمیک، کودکانه و ساده لوحانه می باشد که من از آن سخت خجل و شرمنده شدم.

درست است که بدتر از این، سایر اشتراک کننده گان یعنی دیپلومات ها و سیاسیون جوانب نشست، مردم کشورما را با همچو رویکرد سخت خوار و ذلیل و بیچاره  گرفته اند. مگر این ها فقر دانش سیاسی و دیپلوماسی مدیر و گرداننده سیاست خارجی  کشورما را توجیه نمی کند.

مراجعه به ملا های دو طرف « دیورند » کار علی الحساب هر دلال نیست. غربی ها با داشتن رهبران مزدور و جاسوس اسلامی و عربی  و عجمی در کف دست، از اسلام برای اهداف خود سود می برند. علمای به اصطلاح افغانستان و پاکستان که اکثریت مطلق شان مغز شویی شده و پرورش یافته مدرسه های خاص اند و با هزاران پیوند به مراکز جاسوسی بستگی دارند؛ هرانچه بادار بخواهد، همان کنند. این گونه نسخه های استخباراتی برای سرکوبی نیروهای وطنپرست و داد خواه افغانستان و پاکستان و برای به غل و زنجیر کشانیدن مردمان و ملت های مان علت وجودی دارند، چنانکه طالبان و داعشیان و القاعده و سرغنه های صد ها گروه بندی وحشی و خونریز و تبهکار ؛ ادامه همین ها بوده اند و هستند و خواهند بود. دراین صورت بدون کوچک ترین تحلیل و مقدمه و ممیزه؛ دست تگدی دراز کردن به آنان آنهم از مقام سیاسی و دیپلوماتیک وزارت خارجه و از ستیژ باصطلاح نشست بین المللی چه بلاهتی است؟  

این هم شما و این هم بیانیه ی ملا بچه  در منصب وزارت خارجه افغانستان:

برای بازدید گزارش از بیانیه آقای ربانی، لطف نموده بالای عنوان زیر کلیک نمایید!

ربانی: امید هرچه زودتر علمای افغانستان و پاکستان برای آوردن صلح تبلیغ کنند

یک نمایش روانشناسانه ی استخباراتی

 

طالبان بومی با سر و صورت و لباس مرغوبتر برای اغفال

اذهان عامه جهانی، یک نمایش روانشناسانه استخباراتی است.

 

در مطابقت با ده ها سند و مدرک:

- طالبان پروژه انگلیسی است (۱). امریکا آن را مدیریت کرد، کشورهای عربی آن را تمویل و پاکستان آن را تحقق بخشید.

- بریتانیای بزرگ در سال ۱۹۱۹ برای اولین بار طعم شکست ننگین و تاریخی را از جانب افغان ها چشید. شکست کشوراستعماری بریتانیای کبیر به وسیله مردم شجاع افغانستان، منجر به از هم پاشی افتخارات کشوری شد که آفتاب در سرزمین های مستعمراتی آن غروب نمی کرد؛ لکه ننگ سیاه را بر تاریخ آن کشوراستعماری بزرگ رقم زد.

امروز انگلیس با لباس و زبان، فرهنگ و مذهب خودمان ( در لباس طالب و داعش) در پیشاپیش آن با ملا های اجیرشده برای انتقام گیری شکست های تلخ  تاریخی خود باز برگشته است.

رسانه های غربی و سخن پراگنی های اجیر داخلی همه در خدمت اند. روی میز های همه سناریوی پیش روی طالب و داعش با تبانی حاکمیت مزدور و دست نشانده قرار دارد.

مردم!

جوانان وطن!

بیدار و هوشیار باشید!

نگذارید که در قرن بیست و یک شما را روبای پیر با انتقامجویی به اسارت کشیده، باز به غارتگری و تاراج افغانستان بپردازند. و کشور مان را پایگاه فتنه تروریزم و تجاوز به سایر کشور ها سازند.

متحد و یک پارچه؛ آماده ی مبارزه برای دفاع از وطن و ناموس!

بر ضد استعمار نو و بر ضد سربازان  طالب و داعش آن متحد و یک پارچه باشید!

در ویدیوی زیر طالبان بومی با سر و صورت و لباس مرغوبتر برای اغفال شما و عامه جهانیان، یک نمایش روانشناسانه ی استخباراتی راه انداخته اند.

https://www.facebook.com/913271128780527/videos/915776338530006/

افغانستان امپراتوری تریاک

 اصل خبر: انگلیس و امریکا به هلمند نیروهای تازه نفس فرستادند. هلمند بزرگترین مرکز تولید مواد مخدر جهان است.۲

چرا با ورود نیروهای امریکایی و انگلیسی؛ ولسوالی های نوزاد و موسی قلعه سقوط کرد؟

اما هردوکشور  ده ها چند این کمیت  نیرو  را پیش ازان نداشته اند؟

افغانستان بزرگترین مولد مواد مخدر در جهان است.۳

هلمند و قندهار بیشتر از پنجاه فیصد مواد مخدر افغانستان یعنی قریب پنجاه فیصد مواد مخدر جهان را تولید می کنند.

تراکم بیشتر نیرو های سنگین نظامی خارجی به ویژه انگلیسی و امریکایی در هلمند و قندهارپس از  سال ۲۰۰۱ به همین دو ولایت زرخیز از بابت استحصال مواد مخدر بوده است. برای تسلط بیشتر بر مواد مخدر و کشتزار کوکنار، اولین معاملات انگلیس با طالبان تروریست در ولسوالی موسی قلعه * ولایت هلمند برملا شده است.

بسیار بسیار جالب است که انگلیس خود مدیریت مبارزه بر ضد مواد مخدر در افغانستان را طی سالیان متمادی به عهده داشته است. به قول مردمان محل که نمی خواهند خود را به معرفی گیرند، حتی رادیو های خارجی در هلمند به زبان پشتو پروگرام های ویژه را برای بالا بردن کیفیت تولید تریاک نیز پخش می کرده اند.

در افغانستان جنگ، جنگ مواد مخدر است!

هلمند ؛ منطقه کشش و جاذبه برای انگلیس و امریکا به خاطری نیز هست که در پهلوی تولید مواد مخدر؛ ذخایر زیرزمینی لیتیوم و یورانیوم آن اهمیت دارد. چنانچه در زمان حاکمیت طالبان گفته میشد که روزانه ده ها و صد ها لاری ازین  معادن به پاکستان انتقال میشد. با آمدن غربی ها در کشور، رسانه های افغانستان انتقال این مواد را به میدان های هوایی قندهار و بگرام نیز گزارش داده اند.۴

حفاظت از کشتزار های کوکنار طی یکنیم دهه، بدون سرمایه گذاری، سود ده ها  چه که صد ها ملیارد دالری به بار آورده است! هم خرما و هم ثواب ( هم خودشان فربه شده اند  و هم تروریزم تغذیه شده است.)

بیشتر از سه ملیون جوان کشور مان به  مواد مخدر معتاد شده اند.( پیشقراولان و آینده سازان پُر انرژی کشور) این روند سازمانیافته کماکان ادامه دارد.

فرستادن نیرو به هلمند برای چه و به معنی چه؟

تروریزم طالبانی و داعشی در افغانستان یک تیاتر مضحک بربریت برای اهداف رذیلانه و ددمنشانه استرا جیو پولیتیک امپریالیزم است و بس. طوریکه این سناریو بیشتر از چار دهه تا هنوز هم ادامه دارد. 5

مراکز عملیاتی تروریستی گروهک های طالبان- داعش در کویته و پیشاور پاکستان قرار دارند.

ای شما منادیان و مدافعین دموکراسی و حقوق بشر!

 شما نیروهای مدعی مبارزه بر  ضد گروهک های تروریستی!

نیرو به کویته و پیشاور بفرستید؛ نه به هلمند!

مراکز عملیاتی این تیاتر طالب و داعش و تروریزم در کویته و پیشاور پاکستان است نه در هلمند!

آدرس دقیق؛ لابراتوار های سازمان جاسوسی آی ایس آی میباشد!

 

 تلاش برای یک تفاهم منطقه وی- بین المللی (۱ + ۶)

نشست های چهار جانبه ( امریکا، چین، پاکستان و افغانستان) به اصطلاح برای تامین صلح، سخت قهقرایی و مضحک است.

جناب وحیدوحیدالله کارمند ارشد سازمان ملل متحد در امور منازعات منطقه وی که پیوسته سخت و جدی، مطالب کشور را پیگیری می کنند، به قول خود ایشان که از امکانات خوبی در دسترسی به اطلاعات در مورد کشور ها برخوردار اند، " درکشور مان ۹  گروپ طالب وجود دارد.".

 حالا پرسش اینجاست که؛ این چهار کشور چه می خواهند؟

با کدامیک  از این ۹ گروپ طالب  می خواهند  به اصطلاح باب مذاکره را باز نموده وبلاخره امنیت را تامین کنند؟

بدون شک مذاکرات فقط با یکی ازین  گروپ های طالب به نام همایش چارجانبه در جریان است. اگر  واقعاً این همایش های بی مفهوم و اغواکننده، واقعاً به ملحوظی جریان  دارد. اما کنش ۸ گروپ دیگر که شاید از هشت کشور دیگر نمایندگی کنند؛ و واکنش هشت کشور دیگر چه خواهد بود؟  بدون شک ادامه ی جنگ های فرسایشی است و خونریزی.

 خالق اصلی طالب  می بیند که ۸  تا ۹ خدای طالب دیگر ظهور کرده است. این برای خدای اصلی  طالبان سخت شاک دهنده و مهیج است.

 فراموش نکنیم! وقتی ۲۳ تن از اتباع کشور کوریای جنوبی  به دست طالبان اسیر شدند؛ طالبان دوتن آنان را گردن زدند، ولی بعد از چندی ۲۱ تن دیگر آزاد شدند. بعد از رهایی ۲۱ تن از اتباع کوریای جنوبی، معاون وزارت امور خارجه ی آن کشور به ماسکو سفر کرد تا از وزارت خارجه ی روسیه به خاطر رهایی این بیست و یک تن ابراز سپاس نماید. آیا عجیب نمی نماید؟

حالا  که نشست چهار جانبه ( امریکا، چین ، پاکستان و افغانستان)  راه انداخته شده است؛  بر مبنای منطق سیاست بدون شرکت ایران و هند و روسیه، این نشست  کاملا بی معنا و بازی بیهوده است

هموطنان!

بدون شرکت کشور های همسایه و به ویژه هند، ایران و روسیه، هر آن نشستی زیر نام راهکار صلح برای افغانستان، هیچ و پوچ و بی معنا است.

باید برای یک تفاهم منطقوی و جهانی بخاطر حل و فصل اوضاع کشور تلاش کرد. با یکه تازی و یکجانبه کاری نمیتوان به ادامه جنگ و خونریزی در کشور نقطه ی پایان نهاد. و نه با کرنش به پای ملا های انگریزی و پاکستانی و عربی.

رادیوی بی بی سی، رادیو آزادی، دویچ وله آلمان، فردا، العربیه، الجزیره همه و همه دراختیار خالق پروژه طالبان قرار داشته و سناریو برای پیروزی و پیشروی طالب و داعش و القاعد روی میز های شان، برای تبلیغات قرار داده شده است.

به اغوا های این آواهای شیطانی فریفته نشوید!

           ***

 

۱ـ   طالب پروژه انگلیس است

http://homayun.org/?p=63006

افغان نیوز - امريكا و انگليس مغز متفكر تاسيس گروه هاي ...

Britain's Taliban Helpers :: The Investigative Project on ...

https://www.wsws.org/en/articles/2015/09/07/libr-s07.html

۲-

http://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/11/23/998621/

۳ ـ  ورود نیرو های انگلیس به هلمند و سقوط دو ولسوالی! چرا؟‎

۴-

http://mines.pajhwok.com/dr/content/%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%8A%D9%85-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AC-%D9%85%D9%89-%D8%B1%D9%88%D8%AF%D8%9F

۵- http://homayun.org/?p=63682

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۳ /۱۶ ـ ۲۹۰۲

 

برقراری صلح در افغانستان از آرزو تا واقعیت

 

تا زمانی که افغانستان، به تدوین یک استراتیژی کلان و راهبردی درخصوص نحوه همکاری با کشورهای همسایه، منطقه و قدرت ‌های بین‌المللی نپردازد؛ و از سیاست نگاه به امروز به‌ جای راهبرد آینده‌ نگری استفاده کند، هیچ‌ گاه از دامی که سلطه‌ گران منطقه ‌ای و بین ‌المللی پهن کرده‌‌ اند، رهایی نخواهد یافت.(  احمد مرجانی ‌نژاد پژوهشگر ایرانی)

 

 

مرجانی ‌نژاد

حمله ارتش سرخ به افغانستان، آخرین جنگ بزرگ قرن بیستم بود که سبب ایجاد تحولات گسترده‌ای در جهان شد؛ همچنین نخستین جنگ تاثیرگذار قرن بیست ‌و یکم نیز با حمله امریکا به افغانستان رخ داد. در طول سال‌های جنگ، چهره‌های شاخصی در افغانستان حضور داشتند که در حوادث تروریستی سال های اخیر نقش به سزایی را بازی کردند؛ از جمله «خطاب » که در چچین جنگ‌های شدیدی را علیه نیروهای روسیه به راه انداخت و از یاران و هم‌ سنگران « مولوی جلال‌الدین حقانی » در خوست بود. « ابومصعب زرقاوی» ازهرات به عراق رفت. « ابوعمر بغدادی» و « ابوحمزه المهاجر» از جمله نخستین بنیان ‌گذاران داعش و نیز «عبدالحکیم بلحاج » که در لیبیا فعالیت می‌ کند، مدت‌ها در کابل حضور داشتند. در این راستا می ‌توان تصور کرد که جنگ کنونی در افغانستان، جنگ مافیای اطلاعاتی کشورهای خارجی در راستای کسب قدرت و سلطه، مهار ثروت مسلمانان و ازهمه‌ مهم ‌تر در راستای « اسلام‌هراسی » صورت می‌ گیرد. در محاسبات جنگ و صلح افغانستان، بازیگران جدید، متغیرهای جدید و خطرات بالا وجود دارد. ظهور داعش، جنگ قدرت در درون طالبان، افزایش جرم و جنایت و منطقه ‌ای‌ شدن جنگ، قوانین جنگ در داخل افغانستان و فراتر از آن را تغییر داده است. اینک ثبات و شکوفایی آسیای ‌مرکزی و جنوبی با ثبات و امنیت در افغانستان و برعکس، به هم گره خورده است.

چنانچه « طالبان » نخست برای مبارزه با ارتش سرخ و سپس ناامن‌ کردن افغانستان و منطقه از سوی انگلیسی‌ها طراحی و فعال شد؛ اما همکاری پاکستان، حمایت مالی اعراب به رهبری آل ‌سعود، مدیریت و هدایت امریکا، موجبات تحرک، گسترش، تداوم و فعالیت‌های گروه‌های طالبان و شورشی‌های افراطی را فراهم کرد. اینک نیز داعش به‌عنوان گروه فرامنطقه‏ ای و فراملی، هم در نقش تهدید کننده امنیت حکومت افغانستان و هم تهدید کننده جدی مشروعیت و قلمرو نفوذ گروه طالبان ظاهر شده است. شبکه القاعده با وجود تضعیف، اینک از تنش میان گروه طالبان و داعش سود می ‌برد و درصدد  سربازگیری مجدد در افغانستان است. امریکایی‌ها به بهانه مبارزه علیه تروریسم به افغانستان حمله کردند، اما در واقع باعث رشد تروریسم و گسترش مواد مخدر در افغانستان شدند. یکی از اشتباه ‌ترین سیاست‌ های واشنگتن در قبال طالبان، حمایت از محدود رهبران این گروه بود که بقای منافع خود را در حمایت از این افراد می‌ دید، درحالی ‌که گروه طالبان با رهبری چندین فرمانده محلی که همه قوی و بانفوذ هستند، اداره می ‌شود.

منطقه شاهد ظهور قدرت‌های جدید است و امریکا به‌ دنبال اعمال فشار بر این قدرت‌هاست، دراین‌ میان تداوم جنگ در افغانستان، یکی از اهرم‌های فشار امریکا بر این قدرت‌ های نوظهور است. تحولات سال جاری امریکا و کشورهای منطقه را متقاعد کرد که با فشار بر پاکستان زمینه گفت ‌وگوهای صلح فراهم شود.
تجارب 14 سال گذشته نشان داد که حضور نیروهای خارجی در افغانستان، مانع اصلی برای تحقق صلح است. حفظ طالبان و تداوم جنگ، ضمن تامین منافع غرب و پاکستان به ‌مثابه ابزاری برای مهار رقبای داخلی، مردم افغانستان را به ناگزیری مفرط می‌ کشاند؛ همان راهی که منجر به تشکیل دولت وحدت ملی شد. اما حکومت وحدت ملی نیز تعریف واحدی از صلح در افغانستان ندارد و درمجموع از طالبان می ‌خواهند که سلاح‌ های خود را بر زمین بگذارند، اما این درخواست را معمولا طرف شکست‌ خورده  می‌ پذیرد حال آنکه طالبان خود را پیروز میدان جنگ می ‌دانند و معتقدند که امریکا و چندین کشور دیگر را در افغانستان شکست داده‌اند. پایان اشغال افغانستان توسط نیروهای خارجی به ‌ویژه امریکایی، لغو تمام قراردادهای امنیتی افغانستان با کشورهای خارجی، اعلام پایان جنگ و برقراری دولت‌ اسلامی، از مطالبات قبلی طالبان جهت مذاکره بود. اما شروط  و مطالبات جدید طالبان افغانستان به ‌ویژه بعد از چهار نشست نماینده گان کشور‌های امریکا، چین، پاکستان، افغانستان در اسلام ‌آباد،  کابل و ژنیو، مذاکره مستقیم با واشنگتن به‌ جای  کابل و تسلط کامل بر هلمند است.
تامین و حفظ منافع ملی افغانستان، حمایت از سازوکارهای قانونی ایجاد شده و برقراری امنیت، ممانعت از احیای افراط ‌گرا‌یی، مقابله با تولید و ترانزیت مواد مخدر، اگرچه مسایلی تنش‌ زا هستند، اما قابل مذاکره نیز به شمار می‌ روند. در شرایط و موقعیت جاری، لزوم حمایت دولت وحدت ملی و نیز کشورهای همسایه از گروه‌های جهادی افغانستان در تداوم مبارزه یا معامله صلح با طالبان، تا حدی خواهد توانست مانع حضور قدرت‌های بزرگ در افغانستان شود.
مذاکرات صلح بین دولت وحدت ملی با طالبان می‌ تواند به تفکیک و مشخص‌ شدن گروه‌های صلح‌ طلب و مخالف صلح، شکل‌ گیری اعتماد میان مسئولان دو کشور و همکاری‌های جدی برای همگرایی منطقه‏ ای منجر شود. همچنین اگر نمایندگان امریکا، چین و نیز سازمان ملل‌ متحد به‌عنوان ناظر مذاکرات و بازرس تصمیمات متخذه، نقشی فعال برعهده بگیرند، امید به برقراری صلح افزایش خواهد یافت.
اکنون به نظر می‌رسد که « ملااختر منصور »، رهبر طالبان، بهترین شانس افغانستان در بیش از یک دهه گذشته برای دستیابی به توافق است. او یک پراگماتیست است که به‌ عنوان وزیر حمل ‌ونقل هوایی طالبان، کمونیست‌ها را برای فعال   ناوگان هواپیمایی استخدام کرد و گفته است که امکان دارد نظام دموکراتیک در افغانستان را بپذیرد. البته تغییر برخی مواضع و ادعاها از سوی سیاست خارجی افغانستان یا اعمال فشارهای بین‌المللی به ‌ویژه از سوی امریکا بر پاکستان و عربستان، جهت عدم حمایت از گروه‌های رادیکال و تروریستی می‌ تواند تا حدی به تقلیل تنش‌ها منجر شود. مسلما تا زمانی که افغانستان، به تدوین یک استراتیژی کلان و راهبردی درخصوص نحوه همکاری با کشورهای همسایه، منطقه و قدرت‌های بین‌المللی نپردازد و از سیاست نگاه به امروز به‌جای راهبرد آینده‌ نگری استفاده کند، هیچ‌ گاه از دامی که سلطه‌ گران منطقه ‌ای و بین ‌المللی پهن کرده‌‌ اند، رهایی نخواهد یافت.
واقعیت این است که برقراری امنیت و ثبات در افغانستان نه ‌تنها برای مردم این کشور نیازی اساسی تلقی می‌شود، بلکه تأثیر مستقیمی بر شرایط کشورهای همسایه نیز داشته و دستاوردی جمعی محسوب می ‌شود، اما به نظر می ‌رسد این مهم نمی ‌تواند از درون تعارضات جاری که میان طرف‌های مختلف داخلی و کشور‌های خارجی وجود دارد، به این آسانی و زودهنگام حاصل شود. اما به‌ لحاظ همه مسایل راهبردی جیوپولیتیکی، هیچ قدرت یا کشوری نمی‌ تواند با تسلط بر افغانستان یا تحت فشار قراردادن حکومت افغانستان ساختار امنیتی منطقه را تغییر دهد و خواسته‌ هایش را بر مردم مسلمان افغانستان دیکته و تحمیل کند./  روزنامه شرق

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۰۱۰۳

 

باید به این ننگ پایان دهیم !

« در آیوا یک انقلاب سیاسی آغاز شده ؛ این انقلاب به این معنی است که اگر میلیون‌ها نفر متحد شوند ، از جمله همه کسانی که دچار یاس و سرخورده گی شده‌ اند زیرا از آنچه که در واشنگتن  رخ می ‌دهد ناراحت و دلسرد اند، و از جمله جوانانی که تا اکنون در روند سیاسی کشور شرکت نداشته ‌اند اگر همه آنها به صحنه سیاست روکنند، یعنی اگر پیر و جوان و کارگران بپاخیزند و با صدای بلند و صریح فریاد زنند:  « دیگر بس است!» و دولت کشور بزرگ ما در قبال همه شهروندان مسوولیت دارد و نه تنها در مقابل یک مشت میلیاردر، در آن صورت خواهیم توانست این کشور را واقعاً تغییر دهیم. »  برنی ساندرز 


بیانیه برنی ساندرز  نامزد پست ریاست جهموری امریکا شب قبل از انتخابات مرحله‌ ای در ایالت آیوا

« آیوا ؛ سپاسگذارم !  

وقتی که ما ۹ ماه پیش به این ایالت زیبا آمدیم، هنوز یک سازمان سیاسی نبودیم و پولی در اختیارمان نبود و هیچ‌ کس ما را نمی شناخت. با این حال ما دست به نبرد با سازمان‌ های پر قدرت در ایالات متحده زدیم. و امشب این‌ طور به نظر می ‌رسد که آرای ما (با هیلاری کلینتون) تقریباً یکی است. من معشوف و هیجان زده این واقعیتم که میلیون‌ها نفر در سراسر کشور به عنوان امدادگر داوطلب خود را در خدمت سازو کار ما قرار داده‌اند. ۳٫۵ میلیون نفر به طور انفرادی و به طور متوسط به حجم ۲۷ دلار کمک مالی در اختیار ما نهاده‌اند!

ما در خدمت به منافع طبقه میلیاردرها، وال استریت و یا کنسرن های امریکایی نیستیم و ما پول آنها را نمی‌ خواهیم !

ما در آیوا اینقدر موفق بودیم و در نیوهمشایر و ایالات دیگر نیز به همین اندازه موفق خواهیم بود، زیرا که خلق امریکا  دست رد به سینه اقتصاد فاسد می‌ زند. این منصفانه نیست که ده درصد بالایی جامعه به اندازه ۹۰ درصد شهروندان پایینی ثروت داشته باشد.

منصفانه نیست که ۲۰ نفر از غنی ‌ترین مردم این سرزمین بیش از نیمه پایینی جامعه روی هم ثروت داشته باشد.

آیا برای یک ایده‌ رادیکال آماده گی دارید؟ این ایده می‌ گوید: ما اقتصادی برپا خواهیم کرد که در خدمت خانواده‌های کارگران و نه در خدمت میلیاردرها باشد!

چون میلیون‌ها نفر با درآمدهای بخور و نمیر زنده گی می ‌کنند، ما حداقل دستمزد را به ۱۵ دلار افزایش خواهیم داد. هیچکس اجازه ندارد به خاطر تعلیم و تربیت خوب بدهکار شود. به این خاطر ما شهریه دانشگاه‌ها و مدارس دولتی  را از سال ۲۰۱۶ لغو خواهیم کرد. برای تامین مالی این پروژه ما روی معاملات سوداگرانه وال ‌استریت مالیات وضع خواهیم نمود. حرص و آز، بی ‌فکری و اقدامات غیرقانونی وال استریت این اقتصاد را به زانو درآورد. خلق امریکا وال‌استریت را نجات داد. اکنون نوبت وال استریت است تا به کمک قشر متوسط بیاید.

وقتی که ازتغییرات در ایالات متحده امریکا سخن می‌گوییم، باید به این ننگ پایان دهیم که تعداد زندانیان در زندان‌های کشورما  نسبت به کشورهای دیگر جهان بیشتر است و تعداد زندانیان آفروـ امریکایی و اسپانیایی (مهاجرین امریکای لاتین که دریالات متحده امریکا بنام اسپانیولی ها یاد می شوند ـ بامداد ) نیز نسبت به سفید پوستان بسیار بالا است.  به این خاطر به جای زندانی کردن آنها، ما اشتغال ‌زایی و امکانات تعلیم حرفه‌ ای برای کودکان خود به وجود خواهیم آورد.

من دراین دنیا با دانشمندان زیادی گفت و گو کردم. نیازی به بحث و گفت وگوی بیشتر نیست: تغییر شرایط اقلیمی یک واقعیت است. لذا ما این مسوولیت اخلاقی را به عهده داریم که با کلیه کشورهای جهان همکاری کنیم ؛ و سیستم انرژی خود را تغییر دهیم. ترک مواد سوختی فسیلی، تولید انرژی پایدار.

وقتی که هرکشور بزرگ جهان حق داشتن تامین بهداشتی و درمانی شهروندان خود را به رسمیت می ‌شناسد، این امر باید درایالات متحده امریکا نیز حق باشد و نه امتیاز !

می‌ خواهم سخنان خود را با بیان مطلبی به پایان رسانم که شما از هیچ ‌یک از دیگر نامزدهای ریاست جمهوری نخواهید شنید:

هیچ رییس جمهوری، همین‌ طور برنی ساندرز و یا هرکس دیگری نمی ‌تواند این تغییرات را که حق خانواده‌ های کارگران و حق قشر متوسط  جامعه، حق کودکان و سالمندان ماست به وجود آورد. هیچ رییس جمهوری نمی‌ تواند، زیرا که وال‌ استریت و کنسرن‌های امریکایی به اندازه ایی قوی هستند، که یک رییس جمهور به تنهایی قادر به انجام این‌کار نخواهد بود. لذا امروز در آیوا یک انقلاب سیاسی آغاز شده؛  این انقلاب به این معنی است که اگر میلیون‌ها نفر متحد شوند ، از جمله همه کسانی که دچار یاس و سرخورده گی شده‌ اند زیرا از آنچه که در واشنگتن  رخ می ‌دهد ناراحت و دلسرد اند، و از جمله جوانانی که تا اکنون در روند سیاسی کشور شرکت نداشته ‌اند اگر همه آنها به صحنه سیاست روکنند، یعنی اگر پیر و جوان و کارگران بپاخیزند و با صدای بلند و صریح فریاد زنند:  « دیگر بس است!» و دولت کشور بزرگ ما در قبال همه شهروندان مسوولیت دارد و نه تنها در مقابل یک مشت میلیاردر، در آن صورت خواهیم توانست این کشور را واقعاً تغییر دهیم.  »/ یونگه ولت

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۲۷۰۲