چالشهای آینده گفت وگوهای صلح دولت با حزب اسلامی حکمتیار
فرزاد رمضانی بونش

حزب اسلامی اففانستان تقریبا در طول چهل سال گذشته با تمام حکومتهای مرکزی افغانستان وارد جنگ شده است. در این بین بعد از سرنگونی طالبان نیز حزب اسلامی و حکمتیار بخشی از یاران حزب پراکنده و برخی همچنان با دولت مرکزی و نیروهای خارجی میجنگند. در این بین حزب در سالهای گذشته تلاش کرده به فکر نوعی مصالحه با دولت مرکزی باشد. در همین راستا در یک سال گذشته حزب اسلامی آماده گی خود را برای مذاکره و صلح اعلام کرد، با این وجود هیات حزب اسلامی به رهبری نماینده گلبدین حکمتیار در کابل مذاکراتی با حکومت و شورای عالی صلح افغانستان ، نماینده گان احزاب سیاسی، نهادهای مدنی داشت. در واقع پس از تلاشهای چندین ساله دولت، هیات مذاکره حزب اسلامی وارد کابل شد و چندین دور مذاکرات صلح را انجام داد و در نتیجه این حزب آماده مصالحه شده و توافقنامه ای را فراهم و برای مشورت با مدیران ارشد این حزب به پاکستان رفتند. اما و پس از مدتی مسایل و پیش شرط هایی همچون خروج کامل نظامیان خارجی از سوی نزدیکان این حزب در رسانه ها منتشر شد.در همین راستا نشریه رسمی حزب اسلامی حکومت افغانستان را مسوول توقف مذاکرات خواند و در مورد حضور نیروهای خارجی در افغانستان کابل را متهم کرد به پیشنهاد گنجاندن متن جدید را داده برای حزب اسلامی قابل قبول نیست. در همین میان حکمتیار روند گفت و گوهای صلح با دولت افغانستان را مرده دانسته و اعلام کرد اکثریت مردم افغانستان موجودیت حکومت وحدت ملی را قبول ندارند. در این حال اکنون این پرسش وجود دارد که به راستی سرانجام گفت و گوی بین دولت و حزب اسلامی چیست و چه موانعی فراروی آن وجود دارد؟
در پاسخ باید گفت در یک ماه گذشته و طی روند گفت و گوهای صلح بین حزب اسلامی حکمتیار و دولت وحدت ملی افغانستان با وجود پیش نویس توافقنامه بین دو سو در سه فصل و ۲۵ رخدادهایی در افغانستان و پاکستان صورت گرفت. در این میان شاید بتوان گفت کشته شدن «ملا اختر منصور» رهبر سابق طالبان در حمله هواپیمای بدون سرنشین امریکایی در پاکستان از یک سو اعتمادی که بین دولت و حزب اسلامی حکمتیار را خدشه دار کرد؛ و رهبر حزب اسلامی و از سفر به کابل پشیمان شد. لذا بی گمان حزب در گفت و گوها به دنبال دریافت تضمینهای قوی تر و بهتری برای آینده رهبران حزبی است. در بُعد دیگری افزایش اختیارات نیروهای امریکایی در افغانستان و تمدید حضور نیروهای ناتو در افغانستان تا سال ۲۰۲۰ در اجلاس سران ناتو در بروکسل بر چالشهای گفت و گو افزود. چنانچه هرچند حکمتیار پس از مدتی از شرط خروج نیروهای ناتو از افغانستان چشم پوشی کرد.اما با تداوم گفت و گوها بار دیگر لغو توافقنامه امنیتی « کابل – واشنگتن »، تعیین جدول زمانی برای خروج نیروهای خارجی از افغانستان و امضای آن از سوی دولت کابل را مدنظر قرار داده است. امری که از نگاه رهبران کابل نوعی بازگشت به عقب تلقی می گردد.
گذشته از این رویکرد حزب اسلامی به نوع توافق بین عبدالله عبداله رییس اجرایی دولت وحدت ملی افغانستان و اشرف غنی رییس جمهور این کشور پس از گذشت دو سال از تشکیل دولت وحدت ملی در افغانستان با تردیدهایی روبرو است. حزب از آن می هراسد پست ریاست اجرایی به پست نخست وزیری بدل شود و زمینه انجام اصلاحات انتخاباتی در افغانستان هموار و سهم ناچیز به حزب اسلامی رسد. لذا گلبدین حکمتیار ضمن سهم خواهی از دولت در کابل و برگزاری انتخابات ولسی جرگه بر بنیاد سهم احزاب تاکید کرده است. در همین راستا حکمتیار بیان نموده است برای حضور در دولت کنونی کابل علاقه ای ندارد و زمانی در امور حکومت مشارکت می کند که بدون مداخله خارجی تعیین شود. به عبارت دیگر به نظر می رسد که حزب اسلامی در خواستهایی چون پایان دادن به کار حکومت وحدت ملی و تقسیم قدرت با حکومت افغانستان در مقابل پیوستن به صلح ، به دنبال به دست آوردن جایگاهی مطمین در نهادهای مدنی و امنیتی افغانستان و شریک شدن در دولت است. اما این امر با مخالفان بسیاری در بدنه دولت وحدت ملی روبر است. در واقع از یک سو نهادهای حقوق بشری و مدنی و مسوولان کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان معتقدند که جنایات جنگی حزب نباید نادیده گرفته شود؛ و از سوی دیگرهم مخالفان حجم و توان تاثیرگذاری حزب تجزیه شده اسلامی حکمتیار را اندک می دانند و بر این نظرند که دولت نباید به چنین گروهی امتیاز ویژه دهد و در همین روند باید روند گفت و گوهای صلح را برمبنای ارزشهای قانون اساسی به پیش برد. علاوه بر این به نظر می رسد حزب اسلامی نوع ترکیب کنونی حکومت وحدت ملی افغانستان را نامشروع می داند وبه رسمیت نمی شناسد و معتقد است دولت کنونی دو رهبر با اختلافات درونی دارد و ریاست اجرایی تمام اختیارات را به رییس جمهور غنی واگذار نمی نماید و همه اختیارات در نگاه به حزب اسلامی در دستان رییس جمهور نیست . یعنی هر چند دکترعبدالله از آغازین روزهای بحث صلح با حکمتیار گفته بود که حاضر است برای تامین صلح با حکمتیار حتا در یک کاسه نان بخورد. اما اکنون حزب اسلامی خواهان ملاقات با رییسجمهور و دور زدن شورای عالی صلح و هیات مذاکره کننده با حزب اسلامی و ریاست اجرایی است تا از این راه پیش شرط های جدید خود را عملی سازد.
چشم انداز گفت و گوها:
آنچه مشخص است صلح حزب اسلامی برای بدست آوردن پستهای حکومتی و امتیازهای سیاسی و تقسیم قدرت و دست یافتن به وزارتخانه مذاکره و پیوستن به حکومت را ترجیح می دهد و گلبدین حکمت یار، رهبر حزب اسلامی به جنگجویانش در افغانستان دستور داده تا نیروهای امنیتی افغان را هدف قرار ندهند. اما واقعیت آن است که نه توان حزب تجزیه شده اسلامی همچون گذشته است و نفوذ گسترده دارد و نه مشروعیت و دامنه تاثیرگذاری رهبرآن. در این بین به نوعی بی توجهی حزب به قانون مصالحه و آشتی ملی مجلس افغانستان و در خواستهای افزون مصوونیت قضایی، بیرون رفتن نام اعضای از لیست سیاه و برطرف شدن تحریم های بین المللی در شرایطی می تواند از کابل دریافت گردد که حزب نیز پیش شرط اساسی سیالی برای صلح و مواضع متعدد در جریان سازش و جنگ مسلحانه و همراهی ارایه ندهد و با حداقل انتظارات برای رسیدن به تفاهم و توافق با دولت وحدت ملی گفت و گو کند. این امر در حالی است که بسیاری از نهادها و رهبران جهادی و مقامات در بدنه دولت به حزب اسلامی حکمتیار بدبین هستند و بازیگران منطقه ای و بین المللی و درونی افغانستان نیز به نیکی میدانند که نیروی اصلی طرف مذاکره با کابل طالبان هست و حزب اسلامی نیست.
بامداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۱۶ـ ۲۷۰۷
جهان گشایی وسیطره انگلیس ها درکشورهای جهان دریک قرن واندی درلابلای تاریخ

بخش سوم
زمانیکه قدرت انگلیسها درهند مستحکم ودر سرتاسر هند منبسط میشد، ابرقدرت دیگر روسیه دراسیای جنوب طمع حمله به افغانستان راداشت و تسلط خودررا تا نزدیکهای سرحد افغانستان گسترش ودرحال پیشروی بود،بدین مناسبت انگلیسها نفوذ وتسلط خودرا بعد از سرنگونی زمانشاه ابدالی و فرارامیر دوست محمد خان ویعقوب خان امیرشیرعلی خان دراخرقرن نوزدهم اغاز کردند.براین اساس درسال 1839 ترسایی به افغانستان با 45هزار عسکر منظم باتوپ خانه بی شرمانه حمله نموده و بعد ازفتح کابل شاه شجاع پادشاهی مخلوع را دوباره به قدرت رسانیدند، یک تعداد شهرهای افغانستان ازجمله کابل را اشغال کردند که بعد ازمدتی به اثر شورش وقیام وطنپرستانه مردم افغانستان از کابل بیرون و به شکست فاحشی مواجه شدند وشاه شجاع به قتل رسید. چهار سال بعد درسال 1878 ترسایی ، بار دوم انگلیسها به افغانتسان حمله کردند ، میخواستند کاملأ اشغال نمایند ،که با قیام وشورش مردم مواجه شدند ، نمایندگان وهمراهان انها به قتل رسیده وارتش ان کاملآ ازبین رفته وشکست خوردند ، تنها یک تن افسر زنده باقی مانده بود که انهم خودرا نیم جان به پشاور رسانید، متباقی همه کشته شده بودند،اما شوربختانه امیران افغان همه تابع سیاست انگلیس باقی ماندند وسالانه ازانگلیسها پول وحق الزحمه میگرفتند ، تا اینکه درجنگ سوم افغان وانگلیس،مردم افغانستان تحت رهبری شاه امان الله غازی استقلال خودرا ازامپریالیزم انگلیس گرفته ومستقل شدند. بعد از استقلال افغانستان انگلیسها ارام نه نشسه وداخل انتقام از شاه جوان ووطنپرست افغانستان شدند. علیه برنامه های مترقی واصلاح طلبانه ان توسط نیروهای اجیرو نمایندگان گروهکهای تندرو اسلامی دروجود خانواده منفور مجددی وملاهای مکتب دیوبندی وغیره سران متعصب روحانی وملابا استفاده از باورهای دینی،به تبلیغ دروغین مردم را برضد شاه امان ا لله وادار به قیام کردند و اسناد جعلی درمورد خودش وخانمش را چاپ ودرمیان مردم تکثیر نموده واتهام کفروملحد را بانها وارد مینمودند، تااینکه قیامها درگوشه وکنار افغانستان اوج کرفت ،امان لله بخاطر جلوگیری از خونریزی وبرادر کشی از طریق غزنی به کندهار وسپس به هند و به ایتالیا رفت. حکومت بدست حبیب الله کلکانی که شخصی بی سواد واعیاربودافتاد ، حکومت حبیب الله کلکانی دیری نپاید ازبین رفته، قدرت به خانواده محمد زایی انتقال شد که ازانزمان به بعد، سرنوشت غم انگیز تاریخی در وطن ما اغاز که بحرانهای سیاسی بعدی تا الحال درافغانستان، همه ناشی از رویکردهای سیاسی واقتصادی انها میباشد .
انگلیسها در زمانیکه درهند وافغانستان نفوذ سیاسی داشتند، معاهداتی مختلفی را مبنی بر اشغال سرزمین هایی شرقی افغانستان با حاکمان دست نشاندهء خود به امضا رسانید که از وسعت جغرافیای اصلی ان قیچی وکاسته شده رفت،از جمله معاهده های: لاهور وقندهاردر 1838 و1839 ترسایی ، پشاوردر 1855،معاهده ننگین گندمک توسط یعقوب خان درسال 1879ومعاهده دیورند درسال 1893 در زمان امیر عبدالرحمن خان میباشد ؛ این معاهدات که مناظق شرقی افغانستانرا از جغرافیای اصلیش جدا کرده میان دولت افغانستان وپاکستان تضاد عمیق را بوجود اورده که تالحال ادامه دارد.
طوریکه شادروان غلام محمد غبار تاریخ نویس مشهور کشوردر صفحه 445 جلد اول کتاب افغانستان درمسیر تاریخ چنین تحریر داشته است:" طرح انگلیس از اواخر قرن هژدهم (دوران زمانشاه) تا اوسط قرن بیستم( ختم جنگ بین المللی دوم)چه درعمل نظامی وچه درروش سیاسی وپروپاگندی وبالاخره با اعمال نفوذ مخفی، قدم به قدم درافغانستان تطبیق وتعقیب گردید، البته با یک گراف پر از نشیب وفراز. درقدم اول ومرحله دفاعی که انگلیس در ماورای ستلج داشت ، چون خودش از افغانستان دور بود، با لواسطه به تضعیف افغانستان پرداحت ونمایندگان اوسرجان مالکم وهر فرد بارونت جونز در دربارقاجاری ایران مشغول تخریب افغانستان کردیدند. این نمایندگان دودانه الماس به قیمت دونیم صد هزار روپیه به فتح علیشاه حریص ، سه ملیون روپیه به خزانه قاجارو سی هزار تفنگ وبیست توپ به اردوی دولت ایران بخشیدند، وولایت خراسان افغانی را هم از کیسه خلیفه به حکومت قاجاری پیشکش نمودند".
انگلیسها بعد از قیام هفت ثور موضع گیری خشونت امیزی را علیه دولت جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان به نفع تنظیمهای جهادی اختیار کردند . برای تحق اهداف خود ، یکجا با سایر کشورهای غربی ،درراس امریکا کمکهای مادی ومعنوی را دریغ نه ورزیده و انها را در ضدید با جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان تشویق و بعدازتربیه نظامی درخاک پاکستان ، به افغانستان برای تخریب میفرستادند. بعداز سقوط نظام حمهوری دموکراتیک حلق افغانستان، امروز بازهم بعداز سرنگونی طالبان باعساکر شان یکحا باسایر نیروهای نظامی جهانی درراس امریکا به بهانه ء مبارزه علیه تروریزم درافغانتسان حضوریافته که درجنوب افغانستان درولایت سرحدی هلمند موضع نظامی دارند. حضور شان در طول 15 سال جنگ نه تنها صلح را بوجود نیاورده، بلکه لشکرتروریزم طالبانی ،داعش وسایر نیروهای اسلام گرای بنیادی افزایش وهر روز شهرهای مختلف کشور بدست شان سقوط کرده هزار انسان بقتل میرسند ویا به کشورهای همسایه واروپا وغیره نقاظ جهان مهاجر می شوند.چنانچه نظر به احصائیه سازمانهای مدنی جهان و رسانه های غربی با حضور شان دراین کشور ازدرک کشت مواد مخدره ازجمله کوکاین وتریاک وچرس ملیاردهادالر سود برده اند، که از زمان حضورشان تابحال 97 فیصد مواد مخدره در جهان از افغانستان تامین میکردد.
انگلیسها بعداز کمپانی هند شرقی حق بازرگانی را باچین به انحصار خود دردست داشتند. دولت چین درانوقت واردات تریاک را به کشور خود ممنوع قرارداده بود.،اما کشور انگلستان گاهی اشکار ومخفی بازرگانی تریاک را به شکل قاچاق وغیر قانونی ادامه میداد. بالاخره جنگ میان انگلیس وچین درسال 1840 ترسایی اغاز وتاسال1842 ادامه یافت که بنام جنگ تریاک مشهور هست، وچینهارا به جبروزور به مصرف تریاک وادار میساختند. به اثراختلاف منطقوی وبازرگانی میان انگلیس وفرانسه وجلوگیر ی نماینده گان انگلیس در امورات بازرگانی درچین، جنگ وحشتناکی را انگلیس فرانسه با قوتهای تازه نفس به چین درسال 1860 براه انداختند ،که به اثر این جنگ زیباترین شهر چین که پایتخت امپراتوری وشاهان چین بود وساختمانهای زیبای تاریخی داشت، انرا غارت و اتش زده وبه ویرانه تبدیل کردند. این عمارات کاخ سلطنتی تابستانی به نام« یوئن ـ مینگ ـ یوئن»بود که درزمان امپراتوری بزرگ چین « چیان لونگ درسالهای1711الی 1799ترسایی حاکمیت داشت» ساحته شده بود. دراین جنگ دستاوردهای 100ساله چین درزمینه نقاشی وظروف مفرغی قدیمی که نوشته های قدیم داشت،توسط سربازان انگلیسی وفرانسوی وحشیانه اتش زده شد وانرا نابود ساختند.
سپس در 1925حادثهء دیگری رخداد که امپریالیستهای انگلیس را خشمگین ساخت ،عبارت ازاعتصاب کارگران صنایع پنبه در شانگهای بود که به اثر تیراندازی پولیس یک تن کارگران کشته شد وبمناسبت کشته شدن این کارگر ،دانشجویان وسایر کارگران دست به تظاهرات خیابانی زدند ، بازهم به امر افسران انگلیس به یک تن افسر هندی درمقابل تظاهر کننده گان تیراندازی صورت گرفت، دراین حادثه تعدادی زیادی از مظاهره کنندگان کشته شده که بازهم خشم ونفرین مردم ودانشجویان چین نسبت به انگلسیها وخیم تر شد؛ به ادامه ان حادثهء دیگری در جون 1925 درمنطقه « شامین» رخ داد که با تیراندازیهای متواتر به روی دسته یی ازدانشجو 52 تن کشته وتعدادی زیادی زخمی شدند،این حوادث بنام« کشتارشامین» که انگلیسها مسوول شناخته شده است معروف میباشد؛در جنوری سال 1927 انگلیسها عساکر خویشرا به شانگهای فرستادندکه بزرگترین مرکزتجارتی چین بود.
چین بعد از جنگهای داخلی وخارجی وترک جاپانیهااز سرزمین چین درسال 1945وپیروزی حزب کمونیست چین به رهبری مائوتسه تونگ دراول اکتوبر 1949، جمهوری خلق چین تاسیس ومستقل کردید.
انگلیس علیه متحد اروپایی خود ایتالیا برای عدم اجرای موافقتنامه سال 1919 درمورد واگذاری بند رازمیر به ایتالیا دست به توطیه دیگری زد. انگلیسها درک کردند که دولت عثمانیها نسبت شورش وقیام ترکهای جوان ضعیف شده بود، میخواستند ازاین حالت استفاده نمایند و ترکیه رادر انقیاد دراورند . امابرعکس ترکهای جوان خلاف این ارزوی انگلیسهابود ند .،براین اساس انگلیسها یونانیها را تشویق نمود، تا نیروها ی نظامی خودرا به بندرا زمیر اعزام نماید ،فرانسویهاوانگلیسها نمی خواستند سربازان شان که درجنگها زیاد خسته و فرسوده شده بودند ، دراین جنگ اشتراک نمایند، به این سبب انهارا خلع سلاح وبه خانه هایشان می فرستادندو به عوض از نیروهای تازه نفس یونانیها علیه ترکها استفاده کردند. به اساس این امر عساکر یونانی با پشتبانی انگلیس و فرانسه وبا کمک مادی "زاخاریاس" اسلحه فروش شرکت اسلحه سازی انگلیس که یونان اصل ودر کابینه وقت یونان وزیربود ،کشتیهای انگلیسی ارتش یونانیهارا درماه می 1919 در ازمیر پیاده کرده که جنگ خونین میان ترکها ویونانیها صورت گرفت که به قتل وقتال یکدیکر پرداختند .
پارلمان تازه ترکیه که درجنوری 1920 دراستانبول تشکیل شده بود، طرح" میثاق ملی" را که درکنگره سیوس به تصویب رسیده بود پذیرفتند، ازاین عمل پارلمان، متفقین استقبال نه کرده، بلکه علیه ان قرا گرفته وژنرال انگلیسی مقیم ترکیه با نیروهای نظامی خود بطرف استانبول حرکت کرده انرا به تصرف خو دراورد.،چهل تن از نمایندگان ملی را توقیف نموده وانهارا به جزیره مالت در وسط دریای مدیترانه که مربوط بریتانیا بود فرستاد.
انگلیسها بعد ازاین عمل، ترس از مداخله وپشتبانی روسیه بعد از انقلاب اکتوبر، مبادا روسها به پشتبانی ترکها داخل میدان شوند؛مطابق فیصله کنفرانس که در سال 1923 درشهر لوزان( درسویس) دایر شده بود قراردادی را که بنام« پیمان لوزان» معروف هست و به نفع ترکها بود امضا نمودند. دراین وقت نظر به فیصله جامعه ملل ومداخله مسقیم انگلیسها شهر موصل را که درنزدیکی عراق و مربوط ترکیه بود ، بادرنظرداشت اهمیت اشتراتیژیکی ان به عراق که تحت اشغال انگلیسها بود، ضمیمه ساخت.
انگلیسها درقرن نوزدهم درافریقا مداخله نموده ومتصرفات خودرا تا جنوب افریقا ادامه دادند؛ این جنگ درسال 1899 اغازشد، براینکه معادن طلا درمنطقه جمهوری « بائر» درناحیه تراسوال کشف کردیده بود ،مردم بائر باشجاعت ومردانگی علیه انگلیسها مقاومت کرداند، اما توسط ارتش استعمار انگلیس سرکوب کردید ، سپس سراسر افریقای جنوبی را تحت نام « دومینیون ازاد» در زیر سلطه امپراطوری خود دراوردکه حالا بنام اتحادیه افریقای جنوبی نامیده میشود.
مصر نخستین کشور باستانی بود که درانجا تحقیقات باستان شناسی اغاز شده بود وبقایای زمان گذشته بعداز سالهااززیر کودهای خاک بیرون کشیده میشد که به تمدنهای مختلف بشری تعلق میگرفت. این تحقیقات صفحه های تازه وروشن را درتاریخ قدیم انسانها باستان باز مینمود. دراین کشور فرانسه وانگلیس چشم دوخته بودند؛ با اغاز فعالیت کانال سوئز درسال 1869 جهانیان را بالخصوص انگلیس را دراین خطه جلب نموده برای اینکه کانال سوئز میان دریای سرخ ودریای مدیترانه که ازروزگاران قدیم بازرگانی از اینطرق رواج بود ، قرارداشت. انگلستان که منابع حیاتی برهند داشت کانال سوئز برایش با اهمیت بودو درفکرتسلط واشغال ان شد .؛دیسرائلی نخست وزیر انگلیس درسال 1875 قسمت سهام شرکت کانل سویزرا از خدیو حاکم مصر که به پول احتیاج داشت به قیمت ارزان خریداری کرده که باعث تسلط وی بالای کانال سوئز شد.کنترل این کانال در حیطه حکمروایی مصریها بیرون شده وبه انگلیسها وفرانسویها واگذار شد که ثروت هنگفت بدست اوردند. سپس از سال 1879 انگلیسها مداخله مستقیم را درمصر رااغازکرده وامو رمالی انرا تخت کنترول خود قرار داد؛این عمل یک نوع تحقیر برای مصریها بود وملی گرایان نهضت ملی مترقی مصر، علیه این اقدام انگلیسها تحریک شدند وبه مبارزه علیه نفوذ بیگانکان رااغازنمودند ؛این نهضت درسال 1881 و1882 بنام نهضت ملی به رهبری عربی پاشا به وجود امده بود ؛ بنأ رهبر شان یک سرباز جوان بنام«عربی پاشا» که ازطبقه کارگر وفقیر نشین مصر بود،خودرا داوطلبانه داخل ارتش مصر ساخته بعد ازمدتی تدریجآ به مقام وزارت جنگ رسانید و بعد ازاحراز این مقام علیه کنترول وتسلط انگلیسها وفرانسویها بالای کانال سوئز قرار گرفته ومانع کار انها کردیده وازاطاعت انها سرپیچی میکرد. با این روش عربی پاشا بود که انگلیسها درمقابل این سرپیچی با قطعات جنگی خود بر شهر اسکندریه حمله کرده وانجا را گلوله باران وسوزاندند. ازان به بعد برتری قدرت خویشرا اعلام داشته به نیروهای زمینی مصر حمله ور شده وانهارا ورشکست ساخته وسپس بالای مصر حاکم ومسلط کردید. انگلیسها برای دوام ومنبسط حاکمیت خود درمصر ومنطقه برای تضعیف احزاب ملی دردرون انها تفرقه را شروع نمود (با همان چالهای پدری!) خواست درمیان حزب ملی مصر دوگانه گی ودوسته گی را بوجود اورد.برعلاوه اینکه مصر در قلمرو عثمانیها بود ،اما نسبت دوستی با عثمانیها به تعین یک نماینده انگلیسها درمصر اکتفا نموده تا وضع را به نفع خود زیر نظارت داشته باشند. درجنگ اول جهانی که عثمانیها متحد المان وبر ضد متفقین داخل جنگ شدند انگلیسها میخواست مصررا کاملا جزقلمروی امپراطوری خود قراردهید با مشکل زیادی مواجه شد ، بانهم انرا تحت الحمایه خود اعلام کرد.
.انگلیسها درمصر انجمن قانونگذاری انرا به تعلق وتعطیل کردند،روزنامه های ملی را توفیق وزندان هارا از افراد مبارز وطنپرست وازادیخواه پُرساختندو اجتماعات از پنج نفر ممنوع شده بود.مصر درتمام دوران جنگ اول جهانی تحت تسلط جابرانه ومستبدانه غیر انسانی انگلیسهابود،ازین عمال نمایندگانِ انگلیس درمصر روزنامه تایمز چاپ لندن انرا" خشونت وحشیانه" نامید؛ از جانب دیگر انگلیسها درمصر هم برای تشدید فرقه گرایی مذهبی میان قبطی های مسیحی ومسلمانان کوشید واما شکست خورد،در دوران جنگ اول جهانی مصر تحت الحمایه مستقیم بریتانیا بود.درسال 1919 رهبران ملی مصر به شمول سعید زغلول رهبراین نهضت زندانی شد،این عمل یک انقلاب خونین رادرمصربوجود اوردوچند تن انگلیسها کشته شدند وسایر شهرها وولایات به دست کمیته های انقلابی قرارگرفت دانشجویان ،معلمین وروشنفکران سواد اموز دراین شورشها انقلابی سهم بزرگ داشتند. کشته شدن مامور انگلیسی در سودان در نوامبر سال 1924 که باعث خشم انگلیسها والتیاتوم هفت ماد ه یی برای دولت تحت الحمایه شان شد با استفاده ازاین وضع سودان را عملآ تحت مستعمره خود قر اردادند. درسال 1922 که به ظاهر استقلال مصرتوسط انگلیسها اعلام شده بود تاسال 1930 حوادث خونین وتراژیدی با ازبین رفتن دولت زغلول وبکار امدن ملک فواد و چالشهای های بزرگ پشت سرهم بوجود امد؛ انگلیسها مدت بیشتر از چهل سال درمصر حاکم بودند، بعد از جنگ دوم جهانی حکومت سلطنتی از بین رفت وجمهوری مصر اعلام شد؛ اما با جمهوری سوریه متحد شد وبصورت دولت واحدی بنام " جمهوری متحد عربی" بوجود امد.سپس بعد از یک دوران خونریزی ومخالفتهای جناحی درسال 1952با کودتای افسران جوان ارتش علیه برضد ملک فاروق از پادشاهی به جمهوری تبدیل شد.
بعد از یک دوره انقلابی وزدوبندهای سیاسی جمال الناصر درسال 1956 ریئس جمهور مصر انتخاب میشود وکانال سوئز که به اختیار انگلیسها بود ملی اعلام مینماید. ادامه دارد...
بامداد ـ سیاسی ـ ۶۲/ ۱۶ـ ۲۵۰۷
تروریسم در جایگاه استراتیژی نظامی

ژاک بو(Jacques Baud)
مشاور بین المللی، دگروال مرکز فرماندهی در ارتش سوییس، کارمند وزارت فدرال در امور خارجه ، افسر قدیمی سازمان استخباراتی سوییس (SRS).
TV5Monde ( شبکه تلویزیون فرانسوی زبان های، فرانسه، بلجیم، سوییس و کانادا- کیوبک) با دگروال ژاک بو کارشناس سوییسی در امور امنیتی درباره آخرین کتابش زیر عنوان « تروریسم، دروغ های سیاسی و استراتیژی محتوم غربی » مصاحبه ای انجام داده است. ژاک بو با توجه به وضعیت بی طرفانه سوییس، در این مصاحبه با وجود افکار عمومی آتلانتیست به افشای برخی حقایق می پردازد./ عدالت
شبکه تلویزون TV5Monde:واگر تروریسم بین المللی به بیانی خاص، پاسخی باشد به مداخلات نظامی غرب؟ ژاک بو تحلیل گر قدیمی در سرویس های اطلاعاتی سوییس، بی هیچ پرده پوشی در کتابی که اخیراً منتشر کرده، چهره ریاکار غرب را به شکل برجسته ای ترسیم کرده است.
چه کسانی در لیبیا مداخله کردند؟ چه کسانی جهاد طلبان را در سوریه مسلح کردند؟ چه کسانی ثبات شکننده ایران را متزلزل کردند؟ … ببخشید، ثبات شکننده عراق (مترجم : اشتباه سهوی گوینده تلویزیون)، ۶۴دقیقه پشتیبانی در جایی که جراحت وارد آمده (مترجم : احتمالاً اشاره به پشتیبانی هوایی از سوی ایالات متحده برای حفاظت از تروریست ها است).
TV5 Monde : با سپاس از این که دعوت ما را پذیرفتید. شما نویسنده « تروریسم، دروغ های سیاسی و استراتیژی محتوم غربی» در انتشارات روشه Edition du Rocher هستید. از حملات تروریستی که دراین دوسال گذشته در فرانسه روی داده شروع کنیم. در پاسخ به چنین وضعیتی تصمیمات متعددی اتخاذ شده به ویژه در سطح داخلی با اعلام وضعیت اضطراری. بر عکس، هیچ تحولی در سیاست خارجی دولت فرانسه صورت نگرفته است. شما این وضعیت را چه گونه توضیح می دهید؟
ژاک بو: روشن است، موضوعی که در این کتاب نیز مطرح کرده ام. در واقع، هنوز ساخت و سازی که جوانان را به افراط گرایی تشویق می کند عمیقاً درک نکرده ایم. خیلی درباره « افراط گرایی » حرف زده اند، خیلی درباره چگونگی افراط گرایی در فضاهای انترنتی و شبکه های اجتماعی و امثال این ها گفته اند، ولی روی دلایل و انگیزه های این گرایش افراطی تمرکز نداشته اند. و وقتی ادبیات اسلامگرا را می خوانیم (و نه فقط داعش)، می بینیم که از پایان سال های ۹۰، مداخلات ما در خاورمیانه این دلایل و انگیزه ها را توضیح می دهد.
این یک پاسخ است، شیوه ای خاص… در واقع، تروریسم رویکردی است که می خواهد به دولت های غربی بگوید که از حمله، بمباران دست بردارید و مداخله نظامی را متوقف کنید.
در واقع، می توانیم بگوییم… گرچه مقایسه نمی تواند به جای دلیل مطرح شود، ولی می توانیم حملات تروریستی را با « بمباران های استراتیژیک» امریکایی ها علیه مردم المان در سال های ۴۰ مقایسه کنیم که به هدف واداشتن مردم به رویگردانی از رهبران شان صورت می گرفت. امروز حرکات داعش را می توانیم اندکی با این رویداد تاریخی مقایسه کنیم.
و علاوه بر این، ویدیویی که دیروز دولت اسلامی منتشر کرد، این موضوع را به روشنی توضیح می دهد، زیرا خطاب به شهروندان غربی می گوید : « به دولت هایتان بگویید بمباران ما را متوقف کنند.» علاوه بر این به شکل ضمنی، به نمونه اسپانیا در سال ۲۰۰۴ ترسایی اشاره می کند. زیرا یادآوری می کنم که مشخصاً همین استراتیژی بود که جهاد طلبان در عراق به کار بستند تا اسپانیا را به خروج از عراق وادار کنند. و به همین علت، پس از حمله تروریستی ۱۱ مارچ ۲۰۰۴ در کوران انتخابات که نتیجه آن قویاً متأثر از حملات تروریستی بود، دولت اسپانیا را به خروج از اتحادیه غربی در عراق واداشت. از این مرحله به بعد، نیروهای اسپانیایی که در عراق مستقر بودند تا روز خروجشان زیر پوشش حفاظتی شبه نظامیان در عراق قرار گرفتند، و سپس، اسپانیا از حملات تروریستی جهاد طلبان در امان ماند.
در نتیجه، امروز این الگو خوراک تروریسم است…
TV5 Monde: پاسخ شما به گفت و گوهایی که درباره افراط گرایی به ویژه در فرانسه و بلجیم روی تعبیر مذهبی تکیه دارد کدام است؟ از دیدگاه شما، چرا برای این تعبیر مزیت قایل شده اند؟
ژاک بو: در غرب، ما برای انتقاد از سیاست های مان دچار مشکل هستیم. ابتدا، به دلایل روشن : یعنی شما برای انتخابات مهلت دارید و اگر بخواهید انتخابات سیاسی را زیر سوال ببرید… نتایج آن فوراً در صندوق رای تأثیر می گذارد. ولی به طور کلی، ما در اروپا با نوعی ناسیونالیسم سر و کار داریم که در رابطه با آنچه انجام داده ایم، موضع گیری انتقادی ما را متوقف می کند…به همین علت نمی توانیم موضع گیری انتقادی داشته باشیم.
برای مثال، ببینیم درلیبیا چه کرده ایم : قذافی را از بین بردیم که البته فرد خیلی مطلوبی نبود. ولی یادآوری می کنم که در سال ۲۰۱۰ ترسایی با قطع نظر از خصوصیت رژیم قذافی، هر چه بوده، لیبیا به مثابه کشوری افریقایی به گفته سازمان ملل متحد، دارای بالاترین سطح توسعه انسانی بوده است.
ولی لیبیا را به عرصه جنگ های گروه های مختلف تبدیل کردیم، بی آن که جایگزینی برای آن داشته باشیم. لیبیا را بمباران کردند، تخریب کردند و رفتند. ولی این تمایل وجود دارد که جهادگرایی…یا تروریسم را به طور مشخص به مثابه امری محتوم تلقی کنند که می خواهد شریعت اسلام و یا چیز های دیگری را به ما تحمیل کند.
بر اساس این امر، چنین گفتاری، طبیعتاً با استقبال افکار عمومی روبرو می شود و به ویژه بین آنانی که مخالف سیاست مهاجرت هستند طنین می اندازد. از سوی دیگر حقیقت این است که نه فقط در فرانسه یا بلجیم سیاست مهاجرت خیلی ضعیف و فقیر بود، به طور مشخص مدیریت مهاجرت به شکل ناهنجاری صورت گرفت، نتیجه این است که ما امروز شاهد حضور نوعی جامعه در درون جامعه هستیم. ولی، امروز برای خیلی ها راحت تر این است که تروریسم و مهاجرت را با یک دیگر پیوند بزنند.
TV5 Monde : سعی می کنم کمی در این بحث جلو برویم، در کتاب شما پاراگراف های سنگینی دیده می شود، شما نقل قول هایی آورده اید. برای مثال از ملا عمر، رییس قدیمی طالبانی ها که اعلام کرده بود « حقیقتاً، ما مورد لطف خدا بوده ایم! هرگز در جنون آمیز ترین آرزوهای مان، هدیه ای مثل بوش را انتظار نداشیم. او در راس آفیش های جنبش بین المللی ما قرار گرفته.»
ژاک بو: کاملاً! زیرا، در واقع، این پدیده ای است که من در کتاب پیشین خودم به نام « جنگ نامتعارف» توضیح داده ام، جهاد به شکل بنیادی یک پاسخ است. و این پاسخ، با حملات تهاجمی از سوی خود ما تغذیه می شود. اگر اقدام اولیه ای وجود نمی داشت، پاسخی نیز درکار نبود. حرف ملا عمر به این معناست که ما دایماً جهاد را تغذیه می کنیم.
ولی می توانیم به نوشته های جهاد طلبان دیگری نیز مراجعه کنیم، از جمله نوشته های اخیر البغدادی و ابومسعود السوری که همین موضع گیری استراتیژیک را تایید کرده اند، در واقع خواهی نخواهی ما تروریسم را تغذیه می کنیم.
TV5 Monde : شما از ولتر نیز نقل قولی آورده اید : « آنانی که می توانند نظریات پوچ را به شما بباورانند، می توانند شما را به ارتکاب به جنایت نیز وادارند.»
در نتیجه شما در زمنیه سیاست بین المللی، ما را به تامل درباره تحریف و عوام فریبی احتمالی هدایت می کنید. ولی چه گونه می توانیم در این دیدگاه تحول ایجاد کنیم، در حالی که آنانی که سعی می کنند برای رویدادها تحلیل دیگری عرضه کنند در خطر اتهام به توطیه باوری قرار می گیرند؟
ژاک بو: با طرفداران نظریه توطیه نکته ای هست که باید درک کنیم. اساس نظریه توطیه این است که گویی هوش برتر، پنهان، مخفیانه سرنخ نقشه های توطیه آمیزی را بدست دارد، به طوری که برتری استراتیژیک را بدست آورد. من به هیچ وجه از چنین دیدگاهی مسایل را مورد بررسی قرار نمی دهم. کاملاً بر عکس، فکر می کنم که محاسبات ماکیاولی در کار نیست، بلکه زنجیره ای از کارهای احمقانه، فرصت طلبی های سیاسی کوتاه مدت به چنین نتایجی می انجامد.…
TV5 Monde : ولی ژک بو، من را ببخشید که حرف شما را قطع می کنم. به طور دقیقتر مثال ۱۱ سپتامبر را در نظر بگیریم. شما در کتابتان یادآوری می کنید که، بر خلاف آنچه اکثریت افکارعمومی در جهان تصور کرده اند، هیچ دلیل ثابت شده ای مبنی بر مسوولیت بن لادن وجود ندارد. و علاوه بر این از دیک چنی، معاون ریاست جمهوری آامریکا یاد کرده اید که در پخش مستقیم تلویزیون امریکایی گفته بود : « ما هرگز اعلام نکردیم که دلیل موجهی در اختیار داریم.»
وقتی درباره این گونه مسایل حرف می زنید، منطقی و قابل درک بنظر می رسد، ولی در عین حال خودتان را معرض انتقدات دیگری قرار می دهید. عملاً چه روشی را باید در پیش بگیریم تا به حقیقت وقایعی که هر روز پیرامون ما روی می دهد پی ببریم؟
ژاک بو: خیلی ساده نگاه کنید، به پرونده تجسسی مربوط به جست وجوی بن لادن در اف بی آی. در پی گرد بن لادن هرگز ۱۱ سپتامبر به ثبت نرسیده! و در واقع این موضوع در رسانه ها منعکس شد در حالی که هیچ مدرک و یا عنصر اطلاعاتی که اتهام شرکت بن لادن خاصه در این حملات تروریستی را ثابت کند وجود نداشت. ولی در آن دوران خیلی ساده بود که شخصیتی را پیدا می کردند… فردی که می توانست به مثابه نماد مطرح شود؛ و به نحوی خاص به جست وجوها تمرکز دهد و نشان دهند که با وجود این که تروریست ها از دام آنان گریخته بودند، با این حساب می توانستند بدانند که مسوولیت آن با چه کسی بوده و بر این اساس اعتبار خودشان را حفظ کنند.
TV5 Monde : من نمونه ای را می توانم معرفی کنم که شاید خلاف نظر شما را ثابت می کند. کانادا، کشور غربی تصمیم گرفت که موضع گیری اش را باز بینی کند. در اینجا یادآوری آنچه نخست وزیر جدید، جوستین ترودو Justin Trudeau در ماه فبروری گذشته اعلام کرد این موضوع را به روشنی نشان می دهد، او گفت : « مردمانی که زیر فشار و ترس از دولت اسلامی به سر می برند، به انتقام ما نیازی ندارند، بلکه به کمک ما نیازمندند.» و بر اساس این امر، تصمیم گرفت کشورش را از اتحادیه ای که عراق و سوریه را بمباران می کند بیرون بیاورد.
ژاک بو: کاملاً؛ و فکر می کنم که تصمیم خیلی خردمندانه و در عین حال خیلی منطقی بوده است. فکر می کنم این تصمیم حاصل تحلیل سازمان های استخباراتی بوده که کانادا را به چنین سمت و سویی هدایت کرده است. به نظر من تصمیم خردمندانه ای اتخاذ کرده است. حالا نوبت ماست که روی این موضوع بیاندیشیم. در ۲۵ سال گذشته تروریسم رو به رشد داشته است. در سال ۱۹۹۹ ترسایی ما شاهد ۴۰۰ حمله تروریستی بوده ایم. امروز به ۱۵۰۰۰ رسیده ایم و هرگز نپرسیدیم این افزایش از کجا منشا گرفته است. اگر نمی خواهیم به سوی جامعه ای حرکت کنیم که بیش از پیش امنیت سازی می شود (برای مثال، امروز کافی ست به مسابقات فوتبال اروپا نگاه کنیم و ببینیم که در چه وضعیتی برگزار می شود) باید به شکل جدی به نتایج اعمال مان بیاندیشیم، مضافاً بر این امر که هیچ یک از مداخلات غرب طی ۲۵ سال گذشته در خاورمیانه، قانونیت نداشته است.
ما هر بار یک کمی تقلب کرده ایم. رویدادهای سال ۲۰۰۳ ترسایی آنچه پیش از حمله امریکا در سال ۲۰۰۳ علیه عراق روی داد، پرونده هایش به شکل گسترده آرشیف شده است. ولی در واقع ، تمام جنگ های دیگری که به وقوع پیوست انباشته از تقلب و تحریف است.
TV5 Monde : حمله تروریستی در دهکده ای در دره بِقاع، در لبنان در خارج مداخله نکرده بود. تونس که قربانی تروریسم بود، این کشور نیز در خارج مداخله نکرده بود. پس چرا این کشورها هدف تروریسم بوده اند؟
ژک بو: کاملاً به این شکل نیست، زیرا حزب الله در اتحاد با دولت سوریه است. حزب الله واحد های مبارزی در اختیار دارد که در جنگ علیه دولت اسلامی و گروه های اسلام گرا تلفات بسیاری داده است. حزب الله مبارزات سنگینی را علیه دولت اسلامی به پیش برده، ولی معمولاً تمایل عمومی بر این است که این موضوع را فراموش کنند.
نتیجه این وضعیت همین است که دولت اسلامی لبنان و به ویژه مناطق جنوب لبنان را هدف می گیرد یعنی منطقه ای که شیعیان و مسیحیان خیلی قدرت دارند.
TV5 Monde: چند جمله برای پایان دادن به این گفت و گو. شما کارشناس هستید، اگر می خواستید به رهبران غربی به شکل فوری راه حلی پیشنهاد کنید برای این که در خاک خود شان هدف حمله تروریستی قرار نگیرند، این پیشنهاد کدام می تواند باشد؟
ژک بو: فکر می کنم راه حل خیلی کلی این است که از تحولات، برای مثال، از انتخابات استفاده کنند و بگویند که به نتیجه تازه ای از وضعیت دست یافته اند و عقلانی ترین کار بیرون کشیدن نیروها و توقف بمباران است. نباید این کار را از روی ترس انجام دهند، زیرا مساله ترس نیست بلکه تغییر استراتیژی باید مد نظر قرار بگیرد.
یادآوری می کنم که در سال ۲۰۱۴ ترسایی امریکایی ها دولت اسلامی را به هیچ وجه تهدیدی برای غرب نمی دانستند، و بسیاری از سرویس های اطلاعاتی غرب در آن دوران از همین نظریه دفاع می کردند. در سال ۲۰۱۴ به دلایل سیاست داخلی، در فرانسه یا ایالات متحده، سرانجام دولت اسلامی را در همان دورانی که هیچ تهدیدی به حساب نمی آمد بمباران کردند.
TV5 Monde : آقای ژاک بو برای پاسخ به پرسش های ما از شما سپاسگذارم. نام کتاب شما را یادآوری می کنم :« تروریسم، دروغ های سیاسی و استراتیژی محتوم غرب » ، انتشارات روشه.
با سپاس از شما که در پخش مستقیم از بروکسل با ما بودید.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۲۳۰۷

ډاکترحبیب منګل
وړاندی له هرڅه په کابل کې دیوشمیر وطنوالو مظاهره باندی د اسلامی دولت په نامه تروریستی شبکی وحشیانه حمله په شدت سره عندم او شهیدانو ته یی فردوس جنت غواړم او په عاملینو باندی یی لعنت وایم. اوباید وویل شی چه ټول هغه څه چی د اسلامی دولت ؛ القاعدی او اسلامی امارت دتروریستی وحشی او منفورو ډلو له خواه داسلام دمقدس دین ترنامه ترسره کیږی ؛ دانسانیت ؛ بشریت اود اسلام دمقدس دین د جوهر ؛شعایرو ؛ احکامو ؛ فرایضو ؛ اصولوسره په کامل ډول ضدیت لری او دترسره کونکی ځای یی دوزخ دی او په دی دنیا کی ابدی عذاب دی . او پدوی دی لعنت وي . او نړی افغانستان اونړی څرنګه دتروریسم دطاعون او افت څخه خلاصون موندلئ شي ؟
۱- تر ټولو وړاندی دامریکا او ناتو څخه باید په کلکه وغوښتل شی چی دافغانستان سره دشوو ستراتیژیکي قرارداد او امنیتی موافقتنامو له مخی دافغانستان دتروریسم ضد جګړی او افغانستان د امنیت دتامین امنیتی قابلیت دلوړولو لپاره خپلې ژمنی په سمه توګه ترسره کړی او په پاکستان کی د القاعده ؛ داعش او طالبانو او نورو ترو ریستی شبکو اډی ؛ مرکزونه او پټ ځایونه په له منځه وړلو ؛ مالی سرچینو دوچولو او د تروریستانو سره د سیمه ایز او نړیوال ملاتړدقطع کولو په برخه کی ټوکلي ګامونه پورته کړی او په پاکستان فشار وارد کړی او تری وغواړی چی دتروریسم په ضد جګړه کې چې «دبدو اوښو تروریستانو» ددوه مخی او چټلې لوبی څخه لاس واخلی او په خپله خاوره کی دطالبانو مرکزونه له منځه یوسی ، دفترونه یی وتړی او مشران او فعالین يي دخپلی خاوری څخه وباسی او کابل ته وسپاري او د افغانستان پرضد نه اعلان شوی جګری څخه لاس واخلي .
۲- دملګری ملتونو دامنیت شورا له خوا د تروریسم دنابودئ اودتروریستانو او مذهبی افراطیونو څخه د ځینو اسیایی او عربي دولتونو او مذهبی افراطی کړیو د ملاتړ دقطع کولو لپاره لازم اقدامات ترسره شي او دتروریسم پټ او ځرګند سیمه ایز او نړیوال ملاتړ کونکی او موسسی ؛سازمانونه او کړئ تثبیت ؛افشا ؛ تجرید او په تور لیست کی ونیول او په نړوالو محکمو کې مجازات شی او ددی سره جوخت د آسیا او افریقا په اسلامی هیوادونو کی د بی وزلئ دله منځه وړلو او سیاسی ؛ اقتصادی ؛ ټولنیزی او فرهنګی پراختیا او ودې لپاره ګډې نړیوالي هڅې او هاند وشي .
۳- دافغانستان ټول ملی ؛ دولتی ؛ مادی - معنوی او ټولنیز پو تانسیل دتروریسم او افراطیت پرضد بسیج شی . ددولت امنیتی - دفاعی قابلیت ته ارتقا ورکړل شی او ددی موخی لپاره یوه نوی او کارا امنیتی ستراتيژی تدوین او دتطبیق لپاره یی تر ټولو وړاندی دهیواد دفاعی - امنیتی قابلیت دخود کفایی سطحی ته ورسول شی ؛ دهیواد امنیتی ځواکونه، په درنو وسلو تجهیز او په پیاوړی نظامی مسلکی رهبري تقویه شی او په همدی ډول ټول ملت ؛ قومونه او قبایل ؛ مدنی ټولنه ؛سیاسی ګوندونه او ا جتماعی سازمانونه او نهادونه دافراطیت او تروریسم پر ضد سره متحد او را پورته شي او یو موتئ پراخ ولسی غورځنک په لاره واچول شی .
۴- په افغانستان کې یوځواکمن حکومت را منځته شي ؛ داسې حکومت چې دلازم سیاسی مشروعیت او یو موټئ سیاسې زعامت څخه برخوردار وی اوپه هیواد کی دولتی واکمنی او پایدار امنیت ؛ نظم او ارامي تامین او تضمین کړي او دقانون واکمني تامین کړي او دسیاسي ؛ انتخاباتی ؛ اداري ؛ مالي ؛ اقتصادی فساد او د بی وزلئ او بیکارئ او ټولیزو بی عدالتیو : اقتصادی اوفرهنګی ناخوالو جړی وباسی اوداساسی قانون ددموکراتیکو ارزښتونو پر اساس د یوی واقعی دموکراسی درامنځته کولو او دولت - ملت دحوړولو لپاره په سیاسي نظام کې دپارلمانتاریسم دپیاوړتیا او د دموکراتیک انتخاباتی نظام درامنځته کولو ؛ ددولت ددری ګونو قواو او دمرکز او ولایاتو ترمنځ دواک ؛ صلاحیتونو ؛ دندو او مسولیتونو دښه ویښ په برخه کی لازم اصلاحات پلي کړي ږ
ددی او دی ته ورته نورو اقداماتو او دند و دسمی اجرا په صورت کی کیدای شی چی افغانستان او دهغه ځوریدلی ولس اونړی دتروریسم او افراطیت دطاعون او مصیبتونو څخه خلاصوون ومومي .
بامداد ـ سیاسی ـ ۶/ ۱۶ـ ۲۴۰۷
کودتای نافرجام در ترکیه

از این منظر، کودتای نافرجام جمعه مرحله دیگری از کودتای عظیم اردوغان است که از مدت ها پیش برنامه ریزی شده است. این طرح حداقل از تابستان سال گذشته با مردود شمردن نتایج انتخابات آغاز شد ؛ و در می سال جاری با لغو مصونیت ۱۳۸ نماینده ادامه یافت و اکنون با گام های بلند به هدف نهایی خود که استقرار یک دیکتاتوری علنی است، نزدیک می شود.
نیک بروان
رییس جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان کودتای نافرجام جمعه را « هدیه الهی» نامید. طی چند ساعت بعد از کودتا نه تنها بیش از ۳۰۰۰ نفر از پرسونل ارتش ، بلکه چندین تن از قضات دیوان عالی کشور نیز دستگیر شدند. نام هزاران نفر دیگر از پرسنل دستگاه حقوقی و دادگستری کشور ظاهراً از قبل در لیست سیاهی ثبت شده بود.*
حتا برخی از سیاستمداران و کارشناسان خاورمیانه چون اودو اشتاینباخ که گرایشی به تیوریهای توطیه ندارند نیز تردید دارند که این «هدیه الهی»، نوعی «آتش سوزی رایشتاگ ترکی» یعنی سناریوی ساخته و پرداخته اردوغان نبوده است.
ولی سناریوی زیر محتمل تر به نظر می رسد: دستگاه امنیت و اطلاعات اردوغان از شورش نظامی برنامه ریزی شده گروهی از افسران به موقع مطلع شده بود. ولی اردوغان به جای آن که توطیهگران را متوقف سازد تصمیم گرفت آنها را به حال خود رها کند و از این به بعد سناریوی طراحی شده اجرایی شد: اردوغان در فرودگاه استانبول که تا چند لحظه پیش در اختیار کودتاگران قرار داشت مورد استقبال هوادارانش قرار گرفت که قبلاً توسط پیامک موبایل شخصی اردوغان و از طریق بلندگوی مساجد بسیج شده بودند . اکنون اردوغان با اتکا به اوباش فاشیست و اسلامگرا که خواستار اجرای احکام شریعت و اعدام است و سربازان وظیفه را بنابر سنت داعش سرمی برد و محلات کرد و علوی نشین را مورد حمله قرار می دهد، می تواند با بقیه مخالفین خود تصفیه حساب کند.

خانم انگلا مرکل که به خاطر « نجات دموکراسی» از اوپشتیبانی می نماید روز شنبه گفت « این حق خلق بوده و هست که طی انتخابات آزاد تعیین کند که چه کسی باید بر او حکومت نماید».
«تانک ها در خیابان و حملات هوایی علیه مردم کشور خود ظلم است».
وقتی که اردوغان در تابستان سال گذشته نتیجه انتخابات جون را «خطا» اعلام کرد که باید تصحیح میشد، چنین کلماتی از دهان خانم مرکل بیرون نیآمد. با ورود پیروزمندانه حزب دمکراتیک خلقها HDP به مجلس، حزب توسعه و رفاه اردوغان اکثریت مطلق کرسیهای مجلس را که برای حاکمیت مطلق ضروری بود، از دست داد. اردوغان برای این که بتواند مجدداً به شیوه مطلقه حکومت کند، به سیاست تشدید تنش و انتخابات مجدد روی آورد که سرانجام در نوامبر ۲۰۱۵ ترسایی این انتخابات صورت گرفت. او روند صلح با حزب کارگران کردستان PKK را قطع کرد و اردوگاه آنان در شمال عراق را بمباران نمود، تانکهای خود را به شهرهای شرق ترکیه روانه کرد و رسانه های اپوزیسیون را تعطیل نمود، در حالیکه سوقصدهای خونین در سوروچ و انقره بیش از ۱۲۰ نفر از نیروهای چپ را از بین برد.
از این منظر، کودتای نافرجام جمعه مرحله دیگری از کودتای عظیم اردوغان است که از مدت ها پیش برنامه ریزی شده است. این طرح حداقل از تابستان سال گذشته با مردود شمردن نتایج انتخابات آغاز شد و در ماه می سال جاری با لغو مصوونیت ۱۳۸ نماینده ادامه یافت و اکنون با گام های بلند به هدف نهایی خود که استقرار یک دیکتاتوری علنی است، نزدیک میشود./ یونگه ولت
*بربنیاد گزارش رسانه های جهانی در یکی دو روز گذشته بیش از ۳۰۰۰۰ تن کارمند بخش های قضایی ، آموزش و پرورش و نظامی ترکیه توسط اردوغان از کار اخراج شده و یا وظیفه شان به تعلیق در آورده شدن است ـ بامداد
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۶ـ ۱۹۰۷