اردوغان به سرنوشت مرسی دچار نشد

محمد‌علی عسگری

 کودتای بخشی از نظامیان در ساعت ١١ شب جمعه‌ اتفاقی ناگهانی و غیرمنتظره در ترکیه بود. به‌ ویژه این روزها به نظر می‌ رسید رجب طیب اردوغان،  رییس‌ جمهوری ترکیه در وضعیت مطلوبی قرار داشته و از نظر داخلی و خارجی ثبات و مقبولیت دارد. 
از نظر خارجی در ماه‌های گذشته رجب طیب اردوغان راه تازه‌ای را از مماشات و هم ‌زیستی با برخی از کشورهای منطقه در پیش گرفته است. او پس از توافق با اسراییل می‌ رفت تا با روسیه و مصر نیز روابط خود را عادی کرده و حتا خبرهایی از چرخش تازه ترکیه درباره تحولات سوریه و عراق مطرح شد. به‌ گونه‌ ای که بن‌علی  ییلدریم، نخست‌ وزیر ترکیه هفته گذشته از آهنگ جدید این کشور برای بهبود روابط با این دو کشور سخن گفت و ابراز امیدواری کرد ترکیه بتواند نقش مثبتی در تحولات این دو کشور داشته باشد. 
ترکیه از یک ‌سو با اعزام بخشی از سربازان خود به حومه موصل موجب نگرانی مقامات عراقی شده بود و سال گذشته بارها کشمکش‌های سیاسی این دو کشور در سطح جهانی نیز بازتاب پیدا کرده بود. از سوی دیگر مقامات سوریه دل پرخونی از رجب طیب اردوغان و دولت او داشتند و ترکیه را یکی از مهم‌ ترین حامیان مخالفان اسد تلقی می‌کردند. 
تقریبا در کمتر مصاحبه‌ ای در این سال‌ها بوده است که بشار اسد، رییس‌ جمهوری سوریه، به صراحت مقامات ترکیه را آماج حملات تند و انتقادهای خود قرار نداده باشد یا آنها را مجرم و جنایت ‌کار توصیف نکرده باشد. جالب اینکه اعلام خبر کودتای نظامیان در ترکیه دو بازتاب کاملا متناقض در سوریه داشت. ابتدا طرفداران اسد در دمشق به خیابان‌ها ریخته و ابراز شادمانی کردند؛ اما بعد وقتی اعلام شد کودتا شکست خورده است، مخالفان اسد در شهرهای تحت تصرف خود به رقص و پایکوبی پرداختند. 
از نظر داخلی نیز در مجموع اوضاع آرام بود و جایی برای نگرانی وجود نداشت. اگر هم اتفاقی می‌افتاد، از نوع حوادث تروریستی بود که یا عاملان آن مجهول می‌ماند یا شاخه‌ های انشعابی از سوی کردها مسوولیت آن را برعهده می ‌گرفتند. برخی صاحب ‌نظران نیز تحلیل می‌ کردند که بین داعش و ترکیه شکاف افتاده و این گروه تروریستی می ‌رود تا با هدف‌ قرار‌دادن برخی شهرهای ترکیه، هم به دولت این کشور لطمه زده و هم صنعت گردشگری این کشور را فلج کند. 
به ‌غیر از این اتفاقات در صحنه سیاسی آرامشی ظاهری حکمفرما بود. با کنار گذاشته ‌شدن احمد داود اوغلو نخست‌ وزیر روشنفکر و صاحب ‌نظر ترکیه که بسیاری از آن به‌ عنوان یک کودتای نرم سیاسی یاد کردند، تقریبا قدرت سیاسی در ترکیه برای رجب طیب اردوغان یک پارچه شد. او از‌این ‌پس به‌ راحتی می ‌توانست تغییرات دل خواه را در قانون اساسی کشور به وجود آورده و اختیارات نخست‌ وزیری را به ریاست‌جمهوری که خود اکنون در آن مقام است، انتقال دهد. مقابله با کردها نیز که تا اینجا به سرکوب آنها منتهی شده بود و احزاب مخالف نیز در داخل پارلمان به‌ شدت در تنگنا قرار گرفته بودند؛ بنا براین جایی برای نگرانی نبود و دست‌ کم اردوغان هرگز تصورش را نمی ‌کرد کسی علیه او کودتا کند. تحلیل‌های مضحکی که می ‌گوید او خود در این ماجرا دست داشته، نمی ‌تواند محلی از اعراب داشته باشد. بااین‌ حال کودتایی رخ داد و دست ‌کم نشان داد اردوغان در داخل و خارج هنوز دوستان و دشمنان زیادی دارد. به‌ همین ‌دلیل کودتای جمعه‌ شب گروهی را شاد و گروهی را ناراحت کرد. بسیاری از اینکه کودتا موفق نبوده، ابراز ناراحتd و پشیمانی کردند و بسیاری نیز از اینکه کودتاچیان موفق نبوده‌اند، ابراز شادمانی کرده و با رییس‌ جمهوری ترکیه همراهی کردند. کسانی که از موفق‌ نبودن کودتا ناراحت بودند، تحلیل کردند که «اردوغان بزرگ ‌ترین برنده» این ماجرا بود و کسانی که از موفق‌ نبودن کودتا خرسند بودند، گفتند با این اتفاق «جریان گولن ریشه‌ کن شد» تا به‌ این ‌ترتیب اردوغان به گفته خودش از شر یک « دولت در سایه » که در تمامیت دولت کنونی ظاهر شده بود، خلاص شود. 
آخرین نکته‌ای که می ‌توان به آن اشاره کرد، این است که حاکمان قدرتمند با وجود همه قدرتی که دارند، از «خطر» در امان نیستند. اگر کودتای ترکیه مانند مصر یا جاهای دیگر موفق شده بود، امروز اردوغان وضعیتی شبیه به همفکر اخوانی‌اش «محمد مرسی» در مصر داشت؛ کسی که با وجود داشتن چند حکم اعدام هنوز هم خود را رییس ‌جمهوری مصر می‌داند. آیا کودتای نافرجام ترکیه توانست اردوغان را از اریکه خدایی‌اش به زیر بکشد؟ یا برعکس او را بالاتر از گذشته نشاند؟ 

بامداد ـ  سیاسی ـ ۲/ ۱۶ـ ۱۷۰۷