چرا پوتین از هیلاری کلینتون متنفر است؟

مایکل کرولی، تحلیلگر ارشد پولیتیکو و تايم
دسمبر ٢٠١١ ترسایی وقتی اعتراضات گستردهای علیه ولادیمیر پوتین، رییس جمهوری روسیه در مسکو بالا گرفت، پوتین به روشنی گفت که فکر می کند چه کسی پشت این تظاهرات است: هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا.
پنج سال بعد، ممکن است پوتین به دنبال انتقام گرفتن از هیلاری کلینتون باشد. دست کم این نگاه برخی از کارشناسان امنیت سایبری است که می گویند روسیه مسوول هک شدن سرور ایمیل کمیته ملی حزب دموکرات بوده است، امری که بذر سردرگمی و اختلاف را در کنگره ملی حزب دموکرات پاشیده و هدف کلینتون برای وحدت حزب را تضعیف کرده است.
درحالی که رابطه روبه رشد دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین بر سر زبانها افتاده( دو طرف مرتبا یکدیگر را ستایش کردهاند و خواستار بهبود روابط واشنگتن و مسکو شده اند) خصومت پوتین نسبت به کلینتون کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مقامات سابق ایالات متحده که کارشناس سیاست روسیه بودند، می گفتند پوتین شخصا از محکومیت انتخابات پارلمانی دسامبر ٢٠١١ از سوی هیلاری کلینتون برانگیخته شده و خشم خود را به طور مستقیم به باراک اوباما، رئیسجمهوری ایالات متحده ابلاغ کرده بود.
به گفته این کارشناسان، پوتین و مشاوران او کاملا به این نکته آگاه هستند که اگرچه کلینتون اجراکننده سیاست باراک اوباما درباره روسیه بود ؛ اما کلینتون از دیگر اعضای دولت، سیاست سخت گیرانه تری را در قبال روسیه اعمال می کرد. آنها بر این باورند که پوتین کلینتون را یکی از طرفداران سیاستهای « تغییر رژیم » می بیند، امری که رهبر روسیه آن را تهدید بزرگی برای بقای خود به حساب می آورد. مایکل مک فال که یکی از مقامات ارشد کارشناس روسیه در شورای امنیت ملی اوباما از سال ٢٠٠٩ تا دسامبر ٢٠١١ بود و پس از آن تا اوایل سال ٢٠١٤ ترسایی سفیر امریکا در مسکو بود، می گوید: « او از کلینتون به شدت ناراحت بود و این ناراحتی تا زمانی که من در دولت بودم، ادامه داشت. برخی می توانند معتقد باشند که این لحظه انتقام اوست ». با این حال احتمال این انتقام هم در حد حدس و گمان باقی مانده و برخی کارشناسان متقاعد نشدهاند که دولت پوتین هک کردن ایمیل های کمیته ملی حزب دموکرات را مهندسی کرده باشد یا این امر به معنی نفوذ به انتخابات به نفع ترامپ باشد.
درحالی که کارشناسان درباره این نکته بحث می کنند که آیا پوتین واقعا در تلاش برای دخالت در انتخابات ایالات متحده هست یا نه، بسیاری اتفاق نظر دارند که کرملین از هیلاری کلینتون دل خوشی ندارد. یوجین رامر، افسر سابق سازمان اطلاعات ملی در امور روسیه و اوراسیا در شورای اطلاعات ملی که اکنون از اعضای بنیاد کارنگی است، می گوید: « من فکر می کنم شواهد خوب و معتبری وجود دارد که مسکو هیچ علاقه ای به خانم کلینتون ندارد».
هیلاری کلینتون در سال ٢٠٠٩ ترسایی وارد دولت اوباما شد، یعنی زمانی که تنش در روابط امریکا و روسیه به خاطر حمله سال ٢٠٠٨ پوتین به جمهوری گرجستان بالا گرفته بود. در آن زمان کلینتون مسوول اجرای پروژه « تنظیم مجدد » رابطه با مسکو بود، پروژهای که به خواست اوباما پیش می رفت و تلاشی برای همکاری دو طرف در زمینههای منافع مشترک حتا با وجود تفاوتهای برطرف نشده در طیف وسیعی از مسایل بود. کلینتون در همان زمان احساس می کرد سروکارداشتن با دیمیتری مدودف، نخست وزیر سابق که جای خود را با پوتین عوض کرده بود، آسان تر بود. در پشت صحنه هم، کلینتون و پوتین( که مشخص شده بود هنوز هم قدرت واقعی در کرملین است) روابط خوبی نداشتند. در ماه مارچ ٢٠١٠ ترسایی وقتی کلینتون به روسیه سفر کرده بود، پوتین او را به محل اقامت لوکس خود در خارج از مسکو دعوت کرد.
او که از علاقه کلینتون به حیات وحش به ویژه فیل ها آگاه بود، او را به اتاقی پر از سرحیوانات دعوت کرد. این درگیریها ادامه داشت. کلینتون از زمان خروج از دولت با زبانی خشن درباره پوتین صحبت کرده است، به ویژه درباره الحاق کریمه به روسیه در سال ٢٠١٤. حتا کلینتون در همان سال اقدام پوتین را با آنچه هیتلر در دهه ٣٠ انجام داده بود، مقایسه کرد. با اینحال بسیاری همچنان بر این باورند که کلینتون می داند واقعا هدف غضب و حمله پوتین قرار نگرفته است. یکی از دیپلوماتهای با تجربه در امور روسیه که معتقد است کرملین ایمیل های کمیته ملی دموکرات ها را هک کرده، می گوید: « من فکر می کنم آنها انتظار دارند او (کلینتون) پیروز شود. اما می خواهند این پیام را به او منتقل کنند که آنها قدرتی هستند که او باید روی آنها حساب کند و از همین رو بهتر است آنها را جدی بگیرد.»/ پولیتیکو
بامداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۱۶ـ ۰۱۰۸
حوادث ترکیه چه مسیری را در پیش خواهد گرفت؟
اسد کشتمند
از همه علایم برمی آید که اوضاع در ترکیه پس از کودتای ناکام ۱۵جولای هیچگاهی به حالت قبلی برنخواهد گشت. در واقع با شکست کودتا، ارتش ترکیه یکی ازتلخ ترین وذلت بار ترین صحنه های زنده گی خود بعد از جنگ جهانی دوم را متحمل شده است.با درنظرداشت حوادثی که رخ داد، آینده ارتش چگونه خواهد بود؟ اردوغان خواهد توانست ارتش یک پارچه ترکیه را به وجود بیاورد؟ارتش با وضع ایجاد شده نوین سازگار خواهد شد؟ وبسا سوالات دیگر ازاین دست، مطرح می شود.
از گذشته برمی آید که ارتش ترکیه به مثابه یکی از اعضای مهم پیمان نظامی اتلانتیک شمالی هرباری که کودتا کرده است، اولاً بدون اذن ناتو نبوده وثانیاً، به طور مسلم مورد حمایت آن نیز بوده است. اما دراین مورد اخیر، تاکنون پرده ابهام ضخیمی روی انگیزه ومرکز واقعی کودتا در ترکیه کشیده شده است و ناتو پیهم سوگند خوران اعلام می دارد که در این معامله دخلی نداشته است. (این ناتو هم چه از دنیا بی خبررهبری وسازمان وتشکیلاتی دارد).
ازعجایب روزگار یکی هم اینست که این بار در ترکیه توانستند با آوردن مردم در صحنه کودتا را شکست بدهند. بخشی از مردم ترکیه ؛ طرفداران اردوغان با حضور گسترده وجانبازانه خودمسیر حوادث را با ابهت وهمچنان بی رحمی کم نظیری تغییر دادند. بعد از این هرکسی هوس کودتا به سرش بزند حد اقل یکبار با یاد توده های مردم در خیابان ها، بخود خواهد لرزید. دراین ماجرا فقط نیروی مردمی یکی از طرف ها وارد میدان شده بود و در نتیجه معلوم نیست که از روی معجزه اگر طرفداران طرف مقابل هم وارد میدان می شدند، این معادله چه راه حلی می داشت. برای یک لحظه تصور کنیم که اگر کودتا چیان از مردم ترکیه دعوت می کردند که برای دفاع از سیکولاریزم و دموکراسی به جاده ها بریزند وطرفداری خود را نشان بدهند، چه حوادثی رخ می داد؟ مگر اکثریت جامعه درجاده ها براه نمی افتید؟ و در آن صورت دعوت اردوغان ازطرفدارانش چه تاثیری می توانست وارد کند؟ در ماجرای کودتا یک طرف که حکومت است موردتعرض قرارگرفته است وطرفداران خود رابه میدان هامی کشد. فکر کنیم که در موارد مشابه، اگر طرف مقابل یعنی کودتا چیان هم در آینده دست به چنین کاری بزنند، چه وضعی به میان خواهد آمد؟ درآن صورت یا کودتا با خشم کمتر وبی تاثیر واقعی توده های طرفدار حاکمیت سیاسی پیش خواهد رفت ویا جنگی با ابعاد وحشتناک در بین توده های مردم رخ خواهد داد ودراین صورت کودتا چیان یک تنه با توده های مردم روبرونخواهند بود.
قدرمسلم اینست که مراکز عمده تدوین کودتاها برای آینده، درفکر چاره جویی هستند. شکست کودتای ترکیه موجب این نخواهد شدکه کودتا در طاق نسیان تاریخ جابگیرد؛ بلکه همچنان در جاهای مختلف بازهم کودتاهایی رخ خواهد داد، منتهی این بار این فاکت عمده یعنی امکان آمدن مردم در جاده هابه کمک شبکه های اجتماعی وامکانات ارتباطی معاصررا هیچ کودتاگری نادیده نخواهد گرفت و مسلم است که راه های دیگری برای مقابله با این وسیله فوق موثرپیدا خواهند کرد. پدیده زشت وغیردموکراتیک کودتاگری هنوز روزهای آفتابی راتجربه خواهد کرد زیرا کودتا نیم رخ جدایی ناپذیر رویکرد عمومی قدرت طلبان وسلطه جویان دنیا است. تاریخ بیشتر از نیم قرن اخیرنشان داده است که بزرگترین نیروی دنیا یعنی دولت ایالات متحده امریکا، در عین زمان بزرگترین مرکز تدوین کودتاها درسراسرجهان بوده است. به یاد بیاوریم کودتاهای پیهم در امریکای لاتین ( برازیل، شیلی، پانامه، ارجنتاین،بولیویا...)، غرب اسیا وجنوب شرق آن ( ایران، پاکستان، اندونزیا، فیلیپین، ویتنام جنوبی...) وغیره نقاط دنیا را . درواقع سی آی ای عظیم ترین مرکز تدوین و راه انداری کودتاها در جهان است. خونین ترین کودتاهای رهبری شده از جانب سی آی ای، کودتای خونین فاشیستی سوهارتودر سال ۱۹۶۵ در اندونزیا که در نتیجه آن نیم ملیون نفر را قتل عام کردند وکودتای فاشیستی شیلی درسال ۱۹۷۳ بودکه به وسیله پینوشه اجراشد.
در ورای همه اینها، یک امر مسلم وجود دارد وآن اینکه ارتش ترکیه نسبت به سنت های سیکولار خود وفادار خواهد ماند واینجاست که مشکل اساسی اردوغان قد میافرازد. از این به بعد اردوغان با ارتشی روبرو است که هرقدر تصفیه هم شود همواره دیوارضخیمی از شک وتردید بین آنها وجود خواهد داشت؛درچنین وضعی چنین ارتشی با سنت یک قرنه را اگر صدبار هم ازغربال تصفیه بگذرانند، تا سنت دیرینه وپایه وجودی آن تغیربنیادی نیابد، نمی توان بااطمینان آنرا تصفیه شده دانست. در واقع تضاد اصلی که عبارت از سیکولاریزم ارتش و خصوصیت مذهبی حاکمیت اردوغان است، این دو را در برابر هم قرار داده است. گذشته از همه، تصفیه کامل ارتش با سنت های یک قرنه سیکولار آن کار آسانی نیست. مزید براین، اردوغان آستین بالازده وتمام جامعه را می خواهد تصفیه کند؛ چنین امری امکان پذیر است؟ تصفیه بیشتر از ۶۵ هزارنفر از دستگاه های مختلف دولت که تاکنون انجام یافته، یک اقدام جنون آمیز خطرناکی است که جامعه را یگ گام به جنگ داخلی نزدیک تر می سازد. بهرحال این مساله بسیاربااهمیت و ذوجوانب وبغرنج است که تحلیل آن دراین مختصر نمی گنجد.
آنچه را در مورد ترکیه می توان پیشبینی کرد اینست که اوضاع در این کشور بسیار متشنج و بحرانی خواهد شد. کشاکش های اجتناب ناپذیر بین ارتش وبقیه حاکمیت وجود خواهد داشت. احتمال جنگ داخلی را هم از نظر دور نباید داشت که در این صورت خلق ترکیه رنج های عظیمی را متحمل خواهد شد. درواقع ارتش ترکیه برای احراز مجدد نقش و« شخصیت» خود خواهد رزمید. گردن بریدن سرباز ترکی به وسیله یک داعشی در ملا عام یک حادثه ناچیز وکم اهمیت نیست. این نماد گویای وضع کنونی روابط حاکمیت سیاسی ترکیه با ارتش است؛ ارتش مغروری که همواره به سرکوب آزادی خلق های منطقه به خصوص کردها پرداخته و در قبرس یادگارنامیمونی از خود به یادگار مانده وخود را سرور دیگران می دانسته است، نمی تواند ازیاد ببردکه چگونه به وسیله اخوانی ها وبا موجی از تحقیر پوزه اش به خاک مالیده شد.
سیاست هم دنیای عجیبی دارد: ترکیه ای که بااشاره ناتوهواپیمای روسی را درسوریه سرنگون کرد و درنتیجه آن با تحمل تحریم ها وبرخورد قاطع روس ها، خود تاسرحد تباهی پیشرفت و برای گریز ازین سرنوشت محتوم، شاخ کبرش شکست واز روسیه عذرخواهی کرد، در مرحله ای دیگر به وسیله همین روسیه نجات داده شد. البته چهره واقعی سیاست در دنیای جنگ سرد همین است و نمونه های بازهم بارزتری ازچنین نیرنگ تاریخ را، روزگار دربرابر دیده گان ما قرار خواهد داد.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۰۱۰۸
حاکمیت فسادپیشه گان بی حیا و بدون تعهد به ملت و مردم افغانستان
نجیب الله عظیمی
دراین
روزها دولت جناب اشرف غنی تلاش می ورزد ، که خود را برای نشست بروکسل آماده نماید، زیرا یکی ازتعهدهای حکومت او به جهان غرب و کشورهای کمک کننده، مبارزه قاطع و همه جانبه با فساد بوده است.
ازهمان لحاظ چند روز پیش جناب غنی اعلان نمود که :« مرکز عدلی و قضایی مبارزه با پرونده های بزرگ فساد اداری، آغاز به کار می کند، که در راس این مرکز، دادستان کل قرارخواهد داشت.» جناب کرزی هم در زمان ریاست اضافه از یک دهه اش نیز چندین مرجع را به همین لحاظ بنیان گذاشت و با پاشیدن خاک به چشم مردم افغانستان و کشورهای کمک کننده، با گذاشتن کلوخ های فراوان بالای آب، از آن رد شده و رفت. گرچه که درجولای سال ۲۰۱۳ من تحت عنوانی (حمایت اضافه از یک دهه جامعه جهانی از دولت متهم به فساد درافغانستان) مطلبی را به نشر سپردم، ولی اینک که سه سال دیگر از آن مدت سپری می گردد، نه تنها هیچ نوع مبارزه با فساد صورت نه گرفته، بلکه هیچ گونه بهبودی دراین عرصه پدید نیآمده و طوری که دیده شده این پروسه توقف نه پذیرفته و این بد نامی را هنوز پایانی نیست.
بیاید که هرچیز را به نام خودش یاد نماییم ، یعنی آنکه برای حاکمیت این گروه از فاسدان و فساد پیشه گان ( جهادگران در تبانی با تکنوکرات های مرتجع صادر شده از امریکا در افغانستان را ) نامی درخور شان شانرا دریافت نماییم، مثلاً دقیق خواهد بود، اگر ما حاکمیت امروز در کشور را بنام حاکمیت فساد پیشه گان بی حیا و بدون تعهد به ملت و مردم افغانستان نام به گذاریم، و یا شاید بسیار نزدیک تر به واقعیت باشد، اگر ما نام حاکمیتی را که توسط امریکایی ها در افغانستان حمایت شده و قایم گردانیده شده و پشتیبانی می گردد، به چنین نام های یاد نمایم. مثلاً:
ـ حاکمیت جهادگران آلوده به فساد(اولین گروه از هراس افگن اسلام گرا) در تبانی با فرستاده شده گان فاسد از امریکا و اروپا،
ـ حاکمیت جهادگران چپاول گر (اولین جنگجویان معاش گیر ازامریکا)) و تکنوکرات های فاسد دست نشانده گان امریکا،
ـ حاکمیت مشترک جهادگران( اولین سربازان داوطلب اداره استخباراتی پاکستان) و ناقضین حقوق بشر درتبانی با صادرشده گان از امریکا و اروپا،
ـ حاکمیت مشترک فاسدان بالا تر از قانون (قانون شکننان، قانون گریزان، و قانون زیری پاگران مصلحت گر)،
ـ حاکمیت مشترک ستم پیشه گان ضیعف النفس، رشوه گیران و رشوه خواران بی شرم و حیا،
ـ حاکمیت مشترک جهادگران و تکنوکرات ها بر اساس زد و بند های سمتی، شخصی و گروه یی.،
ـ حاکمیت مشترک زورگویان ( جهادیون و تکنوکرات های آمده از امریکا و اروپا)،
ـ حاکمیت مشترک تخطی گران از اصول و قانون اساسی در کشور،
ـ حاکمیت مشترک جنگ سالاران، تفنگ بدستان با تکنوکراتان بدون تعُهد به ملت و مردم.
ابعاد این فساد:
ـ دوام و بقای این فساد باعث ترویج فساد و بیداد گری بی انتهای فساد در سرتاسر کشور گردیده است،
ـ دوام و بقای این فساد فاصله بزرگی را میان دولت و مردم به میان آورده است،
ـ دوام و بقای این فساد باعث نارضایتی عموم مردم گردیده است و به غربت مردم افزوده است،
ـ افغانستان در تاریخ خود هیچ گاهی به این ابعاد غرق در فساد نه بوده است. اگر فسادی هم وجود داشته به این سطح و سویه نه بوده است،
ـ افغانستان هیچ زمانی در بالاترین سطح در لیست جهانی فساد قرار نداشته و این یک شرمنده گی بین المللی برای این ملت و مردم به حساب می آید.
تدابیر برای محو و نابودی فساد:
ـ مبارزه با فساد باید از بالا آغاز گردد،
ـ تعین افراد و اشخاص نه بر اساس شناخت، بلکه به اساس شایسته گی و لیاقت،
ـ تعین و انتخاب افراد سالم و خدمت گذار به مردم در راس وظایف،
ـ تعین بدون ترس و هراس جوانان به وظایف گوناگون دولتی،
ـ تعین آن عده از کسانی که جدیدآ از موسسات علمی و تحصیلی کشور فارغ گردیده اند،
ـ تطبیق قانون بالای همه بدون در نظرداشت موقف و مقام دراجتماع و جامعه،
ـ بررسی نهادهای عدلی و قضایی غرض خشکانیدن ریشه های فساد در آنها،
ـ تقویه نهادهای امنیتی غرض کشف افراد رشوه خور و رشوه ستان،
ـ گام های جدی در جهت بررسی و کنترول نهاد های اقتصادی در کشور،
ـ بلند بردن سطح بازپرس و بازخواست در همه سطح و سطوح یکسان.
اقدامهای عملی برای مبارزه با فساد:
ـ تعقیب سیاست دقیق و قاطع غرض مبارزه با فساد در همه ادارت و ارگان های دولتی،
ـ بازپرس جدی و دقیق از اجرای وظایف ، در صورت ضرورت سلب صلاحیت و حتا اخراج از وظیفه،
ـ مبارزه جدی و قاطع غرض جلوگیری از کاغذ پرانی ها در ادارات دولتی و موسسات اقتصادی،
ـ تامین همکاری و ایجاد تفاهم میان ارگان های کشفی و تعقیبی غرض مبارزه دوامداربا فساد پیشه گان و نابودی فاسدان،
ـ تطبیق یک سان قانون بالای همه و بدون در نظرداشت موقف و مقام در اجتماع و دولت.
روزنامه ۸ صبح ، بروز شنبه ۹ اسد ۱۳۹۵ تحت عنوانی «از مرکز عدلی و قضایی تا شورای عالی مبارزه با فساد اداری» چنین می نویسد: «گرچه که چندی قبل، شورای عالی مبارزه با فساد اداری، نیز تشکیل گردیده بود، در حالی که از ایجاد مرکز عدلی و قضایی مبارزه با فساد اداری کم تر از یک ماه میگذرد و این مرکز نتوانسته به کارش عملا آغاز کند، اما دولت افغانستان یک نهاد جدید دیگر را به منظور مبارزه با فساد اداری و حاکمیت قانون ایجاد کرده است.»
پس واقعآ سوال خلق می گردد که آیا ضرورتی برای یک مرکزی دیگری می رفت؟
سخن گویان دولت تاسیس این نهاد را غرض « اصلاح و تقویت نظامی عدلی و قضایی کشور، رعایت حقوق بشر و دسترسی به عدالت، اصلاح قوانین و سایر اسناد تقنینی در راستای اهداف دولت و مبارزه «قاطع و همهجانبه» با انواع فساد اداری.» دانسته و بیان می نمایند.»
روزنامه ۸ صبح چنین می نویسد که: « شورای عالی حاکمیت قانون و مبارزه با فساد اداری دارای سه کمیته فرعی قوانین، عدلی و قضایی و مبارزه با فساد اداری خواهد بود. کمیته مبارزه با فساد اداری را لوی سارنوال رهبری می کند.»
اکنون دیده شود که این دولت با این همه ادارات موازی در این عرصه چه گلی را به آب خواهد داد.
ـ تاسیس این اداره باعث تقلیل در رشوه گیری و رشوه ستانی در کشور خواهد گردید،
ـ تاسیس این نهاد باعث پایین رفتن درجه فساد در دوایر دولتی، ارگان های امنیتی و محاکم در کشور خواهند گردید،
ـ بالاخره تاسیس این نهاد ها باعث افزایش درآمدها ( مالیات و عواید گمرک ها) در کشورخواهند گردید،
ـ تاسیس این نهاد از حیف ومیل شدن بعدی کمک های جهانی در راستای بازسازی کشور جلوگیری به عمل خواهد آورد.
و یا آن که تاسیس این نهاد ها غرض خاک پاشی بعدی به چشم جهانیان و کشور های تمویل کننده این (دولت مصایب و آلوده به فساد و عاری از برنامه در این عرصه) می باشد؟
و دولت آغای غنی و عبدالله عبدالله از همان لحاظ تاسیس آنرا روی دست گرفته، تا باشد که هم برای جهانیان و هم برای مردم افغانستان نشان بدهد، که حد اقل اسباب مبارزه با فساد را غرض مقابله با فساد پیشه گان روی دست گرفته است؟
بیاید منتظر این جوابات بمانیم و به بینیم، که این دولت « دو سره » در این عرصه چه اقداماتی را به عمل خواهد آورد و چه گلی جدیدی را به آب خواهد داد؟
آیا مانند دولت آغای کرزی خواهد کرد، که ( صد سر را ترکرد و یک سر را هم کل نه کرد؟)
و یا آنکه با قاطعیت بیشتر و متفاوت تر از از دولت آغای کرزی عمل خواهد کرد؟
طوری که تاریخ هر کشور، آیینه را بدست هر دولت مرد آن می گذارد، که به آن نگاه نماید ، تاریخ این دوره نیز آیینه را بدست آغای غنی و عبدالله عبدالله خواهند گذاشت، که هریک از آنها به آن نگاه نمایند، و عمل مثبت و منفی هریک آنها ثابت خواهد گردانید، که آنها کی ها بودند و چی ها کردند؟ / اول اگست سال ۲۰۱۶
موخذ :
روز نامه ۸ صبح ، شنبه ۹ اسد ۱۳۹۵ «از مرکز عدلی و قضایی تا شورای عالی مبارزه با فساد اداری»
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۳۱۰۷
کابل په وير کې دی

نوروهاب څپاند
دښمن يو ځلې بيا د يو شمير هېوادوالو په غوښو او وينو خپل تور زړه سوړ کړ . په لسهاؤ هېوادوال شهېدان او په سلونو زخميان شول . هغوي يوازي د مدنې حرکت له لاري غوښتل چې د خپل حق مظاهره وکړي ، په خواشينۍ چې دا سوله ايز خوځښت په وينو ولړل شو . زما او ښايې د هر وطنپالونکې افغان زړه په داسې انسانې ضد پیښه ډير ملال وي چې ګوري زما د ژوبل ژور وطن د شهېدو او ټپې زلميانو کورنۍ د غم په ټغر ناستې دي . اوښتی انسانې زيان په هيڅ ډول د جبران کېدو نه دی . زه لوي خداي ته د دعا لاس نيسم چې په خپل ستروالې ، د افغان او اسلام ضد د دغه دهشت عاملين په ستره سزا ورسوي او د شهېدانو کورنيو ته عاجل تسليت او عظيم اجر ورکاندي . په داسې يوه هېواد کې چې د نيابتې جګړي بستر په کې خپور وي ، د پاکستان او ايران شانته ګاونډيان موجود وي چې د طالب او داعشيانو روزنه او تمويل يې دنده وي ، سر تر پايه په فساد او توطيه کې غرق سياستوال او رهبران د واک زياته برخه لاس کې ولري او د جګره ايزي وضعې له امله په هر څه کنټرول لرونکې حکومتې اداري نه وي ، ډګرونو ته د زرهاؤ هېوادوالو را ايستل او په فنې توګه د هغوي مديريت نه کول ، ورته مصايب زيږولی شي . زما په هېواد کې د نيابتې جګړي لوبغاړي ، زما د هموطن د غوښو او وينو په تويولو يو له بل څخه بدل اخلې . له دې کبله په خپل هموطن بدګمانه کيدل حل لاره نه ده !
دا هرڅه ستاسو دښمنان په تاسو لوروي . په افغانستان کې داسې پرګه پاتې شوي نه ده چې د کرغيړن دښمن له ګزند څخه دې امان موندلی وي . په دې اساس د دښمن د هر ګزار سره لا نور متحدشئ ، په خپل يووالي تورمخی دوښمن مات کړئ ، خلک ، مدنې ټولني ، ګوندونه ، خپلواک ملي سياسي شخصيتونه ، دينې عالمان او ټولنيزي فرهنګي څيري کولاي شي ، د خپلو امنيتې ځواکونو د پياوړي کولو او د دولتي اړوند نورو ادارو د هڅولو له لاري د دښمنانو د هر ډول حرکت د مخنيوي لاري چاري ومومې او خلکو ته ډاډمنه سوله راولي . کابل په وير کې پروت دی ، زما زړه او روح د ويرجنو هېوادوالو سره دی.
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۶ـ ۳۱۰۷
رشیده داتی عضو پارلمان اروپا و وزیر سابق عدلیه فرانسه: راه حل سحرآمیزی برای حذف تروریزم وجود ندارد!
برگردان از محمدعلی عسگری
رشیده دا
تی( Rachida Dati )عضو پارلمان اروپا و وزیر سابق عدلیه فرانسه و یکی از رهبران برجسته حزب جمهوری این کشور است که برخی از احتمال نامزدی او برای انتخابات آینده فرانسه سخن می گویند. داتی متولد سال ۱۹۶۵ در « سن رمی» در ایالت بورگونیا است. او دومین فرزند از ۱۱ فرزند پدری مراکشی و مادری الجزایری بود که مجبور شد تحصیل را رها کرده و در ۱۴ سالگی مشغول به کار شود. بعدها به عنوان یک پرستار در یک کلینیک خصوصی کار می کرد. درنهایت موفق شد در دو رشته حقوق و علوم اقتصادی تحصیل کرده و مدرک فوق لیسانس بگیرد. مسایل شخصی و خانواده گی او آن چنان درهم پیچیده و عجیب وغریب است که بارها رسانه ای شده و رسواییهای متعددی را برای او به ارمغان آورده است. رشیده داتی هم اکنون مطلقه است و یک فرزند دختر به نام « فاطمه زهرا» دارد.
او نخستین سیاست مدار افریقاییتبار و مسلمانی بود که موفق شد در کابینه نیکولا سارکوزی به مقام وزارت عدلیه برسد. گفته می شود او در همان دوران، نقش مثبت و مهمی در کنترول ناآرامیهای حاشیه نشینان در پاریس داشت و مهاجران رنگین پوست فرانسه بههمین خاطر به او لقب « فرشته نجات» دادند. در این مصاحبه او از نحوه مبارزه غرب با تروریزم و نحوه تعامل این کشورها با بحرانهای خاورمیانه، ازجمله سوریه، انتقاد می کند. به گفته او جهان درحال تغییر بوده و هیچ کس نمی داند فردا چه میشود. وقتی از او درباره انتخابات ریاست جمهوری آینده فرانسه می پرسند، می گوید هر احتمالی وجود دارد.
امنیت یا صلح؟ کدام یک به نظر شما اهمیت بیشتری دارد یا کدام یک بر دیگری ارجح است؟
میگل آنخل موراتینوس، وزیر امور خارجه سابق اسپانیا، می گوید باید اول برای ایجاد صلح تلاش کرد و بعد امنیت زیرا به باور او وقتی صلح نباشد امنیت هم نیست. ولی من بر این باورم که صلح بدون امنیت نخواهد بود؛ بنابراین باید ابتدا به مساله امنیت توجه کرد.
چگونه می شود این یکی را بر آن ترجیح داد؟
پاسخ : من درکشوری وزیر عدلیهی بودم که چالشهای امنیتی زیادی در آن وجود داشت. به همین دلیل است که رویکرد امنیتی برای من اولویت پیدا می کند. باید به دنبال عوامل ایجاد ناامنی بود. این عوامل در فقدان عدالت، توزیع بد ثروت، مشکلات قضایی و غیبت یک دولت قانون مدار و فقدان دموکراسی در برخی از کشورها مشاهده می شود. همین عوامل است که به افراط گرایی دامن می زند و درنهایت منجر به رشد و توسعه تروریزم میشود. ۱۰ سال پیش هر دولتی تعریف خاص خودش را از امنیت و چالشهای امنیتی داشت. برای مثال در افریقا مسایلی وجود داشت که ارتباطی به دولتهای عربی پیدا نمی کرد. این مساله درمورد اروپا و ایالات متحده هم صدق می کرد. اما امروزه همه با مشکلات کم وبیش مشابهی مواجه هستند.
ازجمله فرانسه؟
پاسخ : طبعا. از طرف دیگر امروزه امنیت محیط زیست، امنیت آب وهوا، بحران های بهداشتی مانند «ایبولا» و «زیکا» و... مطرح است. جهان با همه ابعادش درگیر این مشکلات است. درگذشته ما برای مدتی طولانی درگیر بحران فلسطین و حل منازعه خاورمیانه بودیم. الان دیگر کسی از آن حرف نمی زند؛ چون همه درگیر مشکل تروریزم شدهایم؛ پدیدهای که مرز نمی شناسد و در چهارگوشه جهان گسترش پیدا کرده است.
ولی فلسطینیها همچنان درگیر ستم تاریخی خود هستند؟
پاسخ : بله. نزاع خاورمیانه همچنان ادامه دارد. اتفاق عجیبی که افتاده، این است که ما از یک نزاع به نزاعی دیگر می رویم و تصور می کنیم وقتی از مسالهای حرف زده نشود، دیگر وجود نخواهد داشت اما این درست نیست.
به نظر شما کدام راه حل برای مقابله با تروریزم بهتر جواب میدهد؟
پاسخ : من قبلا هم گفتهام هیچ راه حل سحرآمیزی برای غلبه بر تروریزم وجود ندارد. من فقط به یک چیز ایمان دارم و آن اراده سیاسی است. برای غلبه بر یک بحران باید اراده سیاسی قوی و روشنی نزد سیاست مداران درگیر با آن پدیده وجود داشته باشد. چون فقط تدوین قوانین کافی نیست و ضرورتا موجب اجرای آنها نمی شود. اگر اراده سیاسی نباشد همه حرفها در حد شعار باقی میماند. اراده سیاسی مهم ترین ویژه گی ممتاز یک سیاستمدار است.
درسطح جهانی این اراده سیاسی تا چه اندازه وجود دارد؟
پاسخ : اکنون دیدگاه و برداشتهای مختلفی وجود دارد که برخی از آنها ناشی از ویژه گیهای خودخواهانه و برخی دیگر از روی نادانی است. به باور من ما هیچ راهی جز این نداریم که همکاری میان یک دیگر را تقویت کنیم. همه دور یک میز بنشینیم و درباره نحوه برخورد با چالشهای جهانی گفت وگو کنیم. یادم میآید لوران فابیوس وقتی وزیر خارجه فرانسه بود، درباره بحران سوریه گفت: اسد تا چند هفته دیگر می رود. اما الان بیش از پنج سال از بحران سوریه می گذرد و چنین اتفاقی نیفتاده است. باید دقت کرد و در حرفها و برداشتهای خود دقیق شد تا بتوان با موضوع تروریزم یک مقابله فعال داشت. باید از گذشته درس گرفت و برای آینده برنامه ریزی کرد. باید به صورت عملی با این چالشها برخورد کرد و رفته رفته به برطرف کردنشان کمک کرد.
چطور می شود در مبارزه با تروریزم به این سطح از همکاری رسید؟
پاسخ : باید همه کشورها دور یک میز به گفت وگو بنشینند و از این گفت وگوها یک موضع گیری واحد بیرون بیاید. شاید لازم باشد ما به کشورهای مختلف به خصوص کشورهای خاورمیانه سفر کنیم. من شخصا به عراق، سوریه، لیبیا و افغانستان سفر کردهام و این منطقه را خوب میشناسم.
تروریزم در فرانسه
شما درباره عوامل تروریزم حرف زدید. با این وصف، عوامل تروریزم در فرانسه چیست؟
پاسخ :عوامل زیادی برای تروریزم وجود دارد که درباره فرانسه هم مصداق پیدا می کند. کسانی که دست به انجام اعمال تروریستی می زنند یا به اتهام تروریزم بازداشت می شوند، به گروههای اجتماعی مختلفی تعلق دارند. بعضی از آنها برای دستگاه های اطلاعاتی کاملا ناشناس هستند. بعضی از آنها کسانی هستند که در گذشته به اتهام جرایم عادی بازداشت شده بودند اما بعدها کارشان تکامل پیدا کرده و به سطح جنایتهای هولناک رسیده است. نمی شود یک پرونده واحد برای تروریزم پیدا کرد. ولی ما باید قبل از آن مشکلاتی را تشخیص دهیم که به این تروریزم کمک می رساند و آن را تغذیه میکند. این مشکلات باید به سرعت برطرف شود.
اما بعد از هر اقدام تروریستی در فرانسه بلافاصله انگشت اتهام به سمت مسلمانان دراز میشود؟
پاسخ : درست است. تا به حال در فرانسه همین طور بوده. ولی ما نباید در این دام بیفتیم. چون تروریستها همین را می خواهند که مسلمانان و جامعه بینالمللی در این دام بیفتند.
چرا؟ چون می خواهند به مسلمانان بگویند: نگاه کنید. شما مطرود هستید. پس بیایید در کنار هم با غرب بجنگیم.
پس آیا دولت فرانسه در این دام افتاده است؟ بهخصوص با توجه به حرفهای فرانسوا اولاند یا طرحی که برای لغو تابعیت کسانی داده شد که در اعمال تروریستی دخالت داشتهاند.
پاسخ : من شخصا با اینها مخالف هستم. آن قانون هم یک اشتباه فاحش بود. برای همین است که نتیجه نداد و شکست خورد. چون هیچ راه حل بیعیبی برای مقابله با تروریزم وجود ندارد. این روشها افراد بی گناهی را که کاری با تروریزم ندارند، درگیر میکند.
فرانسه از مشکلات حاشیه نشینان رنج میبرد. جاهایی که اکثرا عرب یا افریقایی نشین هستند. در این مناطق ما شاهد فاصلههای اجتماعی زیادی هستیم.
پاسخ : فرانسه هم مثل بقیه کشورهای اروپایی از مشکل ادغام نشدن اقلیتها رنج می برد. یعنی به دلیل فقدان مساوات هنوز نتوانسته است این گروهها را در خود حل کند. برای ریشه کنی این بیعدالتی باید با تبعیض مبارزه کرد. باید در قوانین این مساوات و برابری رعایت شود. اینها مواردی است که ما تلاش می کنیم به آن دست پیدا کنیم. من آرزو می کنم دوباره جمهوری خواهان سر کار بیایند تا این برنامهها را اجرا کنند.
به نظر شما وضعیت کنونی حاشیهنشینان چگونه است؟
پاسخ : در بعضی مناطق اوضاع بدتر هم شده است. بیعدالتی و تبعیض عمیق تر شده و میزان فقر را افزایش داده است. هرطور شده باید جلو این روند را گرفت. برای این کار، ما باید اول از مدارس شروع کنیم. به گونه ای که همه کودکان وارد مدرسه شوند و بی سوادی و ضعف آموزش نداشته باشیم. باید برنامههایی داشته باشیم که از ایجاد مساوات پشتیبانی کند.
اکثر پناهنده گان در بخش حاشیهها ساکن می شوند. ورود آنها به اروپا اوضاع را بدتر نمی کند؟
پاسخ : همه می پرسند از پناهنده گان باید استقبال کنیم یا آنها را به همان جایی که آمدهاند برگردانیم؟ مشکل در خود پناهنده گان نیست. چون تا بحران سوریه وجود داشته باشد، گروههای بیشتری خواهند آمد. البته سوریه تنها نیست. لیبیا، عراق و یمن هم شبیه آنجا هستند. تا این بحرانها تمام نشود، بحران پناهنده گان نیز به اتمام نخواهد رسید.
اتحادیه اروپا موفق شد توافقی را دراین باره با ترکیه امضا کند.
پاسخ : به نظر من این توافق هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد. زیرا راه حل واقعی در برطرف کردن بحرانهایی که گفتم، خلاصه می شود. مقصودم این است که گروه های بیشتری از سوریه، عراق و افغانستان تا زمانی که شاهد اقدامات تروریستی باشند، کشورشان را ترک خواهند کرد و راهی کشورهای دیگر می شوند. باید این مشکلات را از سرچشمه حل کرد. وگرنه هر روز گروههای بیشتری روانه اروپا می شوند و به تبع آن مصیبت های بشری افزایش پیدا می کند. همچنین شبکههای قاچاق بیشتری فعال می شوند چون در این میان ثروتهای کلانی به دست می آورند. همه این عوامل دست به دست هم می دهد تا همهجا را ناامن کند. پس باید به سراغ همان سرچشمههای اصلی رفت.
چطور؟
پاسخ : مثلا باید با نظام حاکم بر سوریه گفت وگو کرد. لازم نیست بگوییم پوتین در قلب بحران سوریه قرار دارد ولی با او هم باید گفت وگو کرد.
اما خیلیها می گویند بدون رفتن اسد مشکلات حل نمیشود؟
پاسخ : رفتن اسد یک ضرورت فوری نیست. او درنهایت خواهد رفت. اما اولویت برای ما در شرایط کنونی پایان دادن به این فاجعه است.
به نظر شما سیاست سوسیالیستها در قبال سوریه چگونه بوده است؟
پاسخ : فعلا که فرانسه سیاست مشخصی ندارد.
مدت زیادی تا پایان دولت فرانسوا اولاند باقی نمانده. به نظر شما عملکرد او چگونه بوده است؟
پاسخ : آمارهای بی کاری و اعتراضات اجتماعی به شدت زیاد شده و هر بار ما شاهد بروز خشونتهای بیشتر هستیم.
قانون کار در فرانسه اعتراضات زیادی را به همراه داشت. انتظارات شما دراین باره چه بود؟
پاسخ : این طرح از همان ابتدا دچار نواقص بزرگی شد. دولت اصلا دراین باره با کسی گفت وگو نکرد و به همین دلیل است که طرفهای مقابل هم آن را نمی پذیرند؛ بنابراین تبدیل به یک پروژه توخالی شد. به اعتقاد من دولت مجبور خواهد شد در نهایت از آن عقب نشینی کند. واقعیت این است که دولت باید دست به یک اصلاحات عمیق در بازار کار می زد؛ همچنین باید در نظام آموزشی کشور تجدید نظر می شد تا مواردی که با مساوات و برابری تناقض دارد از آن حذف شوند؛ همچنین ما در فرانسه مشکل زندانها را داریم؛ چون باید زندان های جدیدی ساخته شود و شرایط بازداشت بهبود پیدا کند. وضعیت فعلی تحمل ناپذیر است. به لحاظ سیاسی هم فرانسه باید بتواند جایگاه جهانی خود را دوباره به دست آورد؛ الان این جایگاه کم رنگ شده است.
اگر شما (به عنوان یک حزب می گویم) یک بار دیگر به کاخ الیزه برگردید درزمینه سیاست خارجی چه خواهید کرد؟ چه تغییراتی را میشود از حزب شما انتظار داشت؟
پاسخ : به نظرم همه چیز تغییر می کند. درحال حاضر فرانسه از صحنه سیاسی اروپا غایب است؛ همچنین در سطح بینالمللی حضور موثری ندارد.
به طور مشخص در ارتباط با بحران سوریه چه تغییراتی می تواند به وجود آید؟
پاسخ : باید پیشنهاد جدیدی ارایه کرد. باید طرف های درگیر بر سر میز گفت وگوها بنشینند؛ همچنین باید با پوتین گفت وگو و نقش اروپا و فرانسه را دوباره پررنگ کرد.
آیا برلین نقش پاریس را دزدیده است؟
پاسخ : نه؛ چون المان هم ضعیف شده است. سوتدبیر این کشور در مساله بحران پناهنده گان، به المان هم ضربه زد.
درباره ریاست جمهوری آینده، آیا شما همچنان از نیکولا سارکوزی در انتخابات مقدماتی حزب حمایت میکنید؟ ظاهرا قرار است این انتخابات ماه اکتبر آینده برگزار شود.
نیکولا سارکوزی تااکنون خود را نامزد نکرده است. باید تا ماه اکتوبر (پاییز آینده) صبر کنیم تا ببینیم در مرحله مقدماتی چه کسانی از حزب جمهوری نامزد خواهند شد.
همه چیز امکان دارد؟
آیا این امکان وجود دارد که شما خود تان را برای ریاست جمهوری فرانسه نامزد کنید؟
پاسخ : آرزوی من رسیدن روزی است که فرانسه بالاترین سطوح شایسته گی اش را داشته باشد؛ اما گروه اندکی در فرانسه هستند که هنوز این موضوع را درک نکردهاند و نمی خواهند بپذیرند این کشور تغییرات زیادی کرده است. آنها حاضر نیستند این تغییرات را به رسمیت بشناسند. تا همین چند وقت پیش چه کسی می توانست تصور کند یک زن برای ریاست جمهوری فرانسه نامزد شود؛ اما دیدیم که خانم سگولن رویال نامزد شد. حالا هم هیلاری کلینتون در ایالات متحده آمریکا نامزد شده است. کما اینکه آنگلا مرکل هم در المان مقام صدراعظمی را دارد. تا همین اواخر چه کسی باور می کرد صادقخان شهردار لندن شود؟ به نظر من همه اینها تحولاتی استثنایی و فوقالعاده است.
آیا انتظار دارید فرونت ناسیونال (جبهه ملی ) فرانسه در انتخابات آینده ریاست جمهوری دست به یک کار فوقالعاده بزند؟
پاسخ : همه چیز امکان دارد. سیاست به من آموخته است که تا آخرین لحظه هر چیزی امکان دارد؛ ازاین رو من هیچ سناریویی را بعید نمی دانم.
چه چیزی به این جبهه کمک می کند یا اجازه می دهد این جبهه چنین حضور نیرومندی در فرانسه داشته باشد؟
پاسخ : وقتی سیاست مداران به وعده هایی که دادهاند عمل نکنند، شهروندان از آنها ناامید می شوند. آن وقت است که باید تاوان آن را همه احزاب بدهند و مردم با رای دادن به گروههای افراطی آنها را مجازات می کنند. آیا فکر می کنید کسانی که به جبهه ملی رای می دهند به برنامه خاصی رای می دهند؟ هرگز؛ آنها در اکثر مواقع به این دلیل رای میدهند که از سایر احزاب عصبانی هستند و می خواهند از آنها انتقام بگیرند.
اگر حزب شما در انتخابات آینده پیروز شود، چه چیزی در سیاست خارجی فرانسه به ویژه در رابطه با کشورهای خاورمیانه تغییر خواهد کرد؟
پاسخ :همه چیز در جهان در حال تغییر است. چه کسی تصور میکرد که ایران دوباره به عرصه بینالمللی بازگردد؟ چه کسی می توانست پیشبینی کند که عراق تجزیه شود؟ اساسا چه کسی انتظار به وجودآمدن گروهی مانند داعش را داشت؟
بنابراین همه چیز می تواند تغییر کند. کشورهای عربی درحال حاضر همه قربانی تروریزم هستند. بین آنها شکاف به وجود آمده است؛ اما به جای برخورد با مساله تروریزم به اختلافات داخلی خودشان اهمیت می دهند. به نظر من به نفع همه خواهد بود که کشورهای عربی در قبال این مساله ( تروریزم) یک موضع واحد بگیرند./ العربی الجدید
بامداد ـ سیاسی ـ ۶/ ۱۶ـ ۲۷۰۷