چه‌ اسراری پشت « اوراق پانامه » نهفته است؟

 

 افشاگری های « اوراق پانامه » مانند حریقی تمام جهان را درنوردید. هیچ  رسانه ایی یافت نمی ‌شود که با وجود ۲٫۸ تیرا بایت اطلاعات، ۲۱۴ هزار آدرس شرکت‌ های مختلف و روی‌ هم رفته بیش از ۱۱ میلیون سند سخن از « بزرگترین افشای اطلاعاتی » در تاریخ معاصر و نتیجتاً یک رویداد مهم ژورنالیستی درجه یک نگوید.

روزنامه ‌نگاران پرچم را در دست گرفته و مدعی شدند که با این افشاگری‌ها گام عظیمی برای خشک کردن کلیه بهشت‌های مالیاتی جهانی افراد بسیارغنی و قدرتمندان فاسد برداشته اند. سیاست بین‌ المللی نیز این تعبیر را پذیرفته و با برافروخته گی تصنعی و برای استفاده تبلیغاتی خواستار پیگرد جزایی شده و وعده پیگیری سخت‌ تر و انسداد دیگر راه‌ های فرار مالیاتی را می ‌دهد.

از مدت ها پیش برنامه ریزی شده بود البته با دقتی بیشتر می توان دریافت که انتخاب و دست‌ چین گناه کاران مالیاتی از یک طرف بسیار یک ‌طرفه صورت گرفته ؛ و از طرف دیگر بسیار خوب در چارچوب طرح دولت ایالات متحده امریکا می‌گنجد. مثلاً اتهام هایی که تا اکنون تایید نشده متوجه اطرافیان ولادیمیرپوتین و دختر رییس جمهور سابق چین است، در حالی که دربین نامبرده گان تبهکار مالیاتی ما نام حتا یک شهروند امریکایی را پیدا نمی ‌کنیم.

افشای این اطلاعات به هیچ وجه یک بم ژورنالیستی نبود که به ناگاه منفجر شده باشد، بلکه این اقدام مشعشع از مدت ها پیش آماده شده بود؛ و هیچ چیز به دست تصادف سپرده نشد: ۴۰۰ روزنامه نگار از ۱۰۰ سازمان رسانه‌ ای مختلف در قریب ۸۰ کشور بیش از ۱۲ ماه وقت صرف سنجش و ارزیابی اطلاعات کرده بودند.

ایالات متحده در شکار تبهکاران مالیاتی از آنجا که با طیب خاطر می‌ توان فرض کرد که رسانه‌ های مربوطه به طور کامل در دست سرمایه‌ گذاران بین‌المللی قرار دارند، لذا نباید از « اوراق پانامه»  توقع افشاگری چندانی، که برای خبرگان مالی بین‌المللی خطر ایجاد کند، را داشت. در این صورت چه چیزی در پس افشاگری این اطلاعات جنجالی نهفته است؟

اگر سیاست ایالات متحده در قبال بزرگترین  بهشت‌های مالیاتی را در سال‌ های اخیر بررسی کنیم، پاسخ دادن به این پزسش خیلی ساده خواهد بود.

به ویژه از اواخر قرن گذشته و آغاز قرن جدید دولت امریکا از هیچ کوششی فروگذاری نکرد تا به پول فراریان مالیاتی امریکایی دست یابد. مثلاً کنگره در سال ۲۰۱۰  ترسایی قانون فاتکا Foreign Account Tax Copliance Act   را به تصویب رساند که موسسات مالی خارج از ایالات متحده امریکا را موظف می‌ ساخت کلیه اطلاعات بانکی شهروندان امریکایی را در اختیار مقامات وزارت مالیه امریکا Internal Revenue Service    قرار دهند.

در این میان کشورهایی چون سویس، لوکزامبورگ، موناکو، قبرس ، سنگاپور و جزایر کایمن در مرکز توجه وزارت عدلیه ایالات متحده امریکا  قرارگرفت. تا اکنون تعداد زیادی از بانک‌های سویسی پس از پرداخت جرایم سنگین میلیاردی؛   پیشنهاد ایالات متحده امریکا را در مورد صرفنظر کردن از پیگیری و تعقیب را پذیرفتند و شگردهای فرار مالیاتی را افشا کرده و از این طریق فاتحه اسرار بانکی را خواندند.

سیاست‌ کاربردی دوگانه ایالات متحده امریکا

البته نتیجه سخت گیری‌های ایالات متحده بسیار جدی بود: پول‌های پارک شده در بهشت‌های مالیاتی کهنه در سطح وسیع به بهشت‌های مالیاتی نو سرازیر شد.  ازاین رو امریکا برای دستیابی به سرمایه‌ های فراریان مالیاتی راه‌های جدیدی را جست و جو کرد و تاکتیک خویش را تغییر داد: امریکا در چارچوب گروه G8 و همین ‌طور گروه  G20 از قدرت خویش استفاده کرده و اعضای آن وهمین طور OECD را مجبور به پذیرفتن قراردادی در مورد تبادل اتوماتیک اطلاعات AIA کرد.

در این قرارداد تقریباً ۱۰۰ کشور تعهد می کنند اطلاعات در مورد مناسبات مالی اتباع خارجی در کشورخود را دراختیار اداره مالیات کشورهای مطبوعه آنها بگذارند.  تنها تعداد کمی از کشورها از جمله بحرین، نایورو، وانوآتو …. و ایالات متحده امریکا از امضای این قرارداد خودداری کردند.

به سخن دیگر: ایالات متحده امریکا با سرسختی کل جهان را مجبور به علنی کردن اسرار مالیاتی کرد ولی خود به قبول مقرراتی که برای اجرای آن لازم بود، گردن ننهاد. و این هنوز همه داستان نیست: در سال‌های اخیر چهار ایالت این کشور به بهشت مالیاتی برای سرمایه بین المللی تبدیل شد.

 ایالات متحده، بهشت جدید مالیاتی

مثلاً ایالت «دلاور Delaware  »  مدتهاست که مکان بسیار مناسبی برای تاسیس شرکت‌های صندوق پستی جهت شانه خالی کردن از دادن مالیات است. در آنجا نیز همان‌ طور که نیویورک ‌تایمز در سال ۲۰۱۳ ترسایی تحقیق کرده بود؛  فقط در یک ساختمان در «ویلمینگتون» بیش از ۲۸۵ هزار شرکت رسماً به ثبت رسیده بود. کلیه شرکت ‌های « داکس»  ازجمله دویچه‌ بانک  و غول‌ های بین‌المللی چون  آپل و یا کوکاکولا از مزایای مالیاتی و سربه مهر داری مقامات دولتی ایالات نامبرده استفاده ‌می‌ کنند.

Die Skyline von Panama-City - mit 1,5 Millionen Einwohnern ist sie zwar kleiner als Wien, wirtschaftlich gilt sie als Weltstadt.

ولی نه تنها  « دلاور» بلکه اکنون داکوتای جنوبی و وایومینگ نیز تبدیل به مکان‌هایی شده که اسرار بانکی بی هیچ محدودیتی رعایت می‌ شود و در این هنگام میلیاردها اسکناس از سراسر جهان به آنجا روان است. شرکت  مشاوراتی مالی سویس در ژنیو Cisa Trust که سوپر میلیاردرهای امریکای جنوبی را مشاورت می‌ کند، نیز مانند « تریدنت تراست» (یکی از بزرگترین ارایه دهنده صندوق‌های فراساحلی جهان که از سویس و جزایر کایمن بریده) به داکوتای جنوبی اسباب ‌کشی کرده است. در این اثنا یک ایالت دیگر نیز به بقیه اضافه شد: نیوادا.

در این ایالت در شهر رنو بانک سویسی روتشیلد در سال ۲۰۱۳ ترسایی شعبه جدیدی بازکرد که به رتق و فتق امورات ثروت‌ خانواده‌ های بسیار ثروتمند جهان مشغول است و از امکانات درجهان بی‌ نظیر این ایالت برای شرکت‌ های تجاری ( عدم لزوم داشتن سرمایه اولیه، عدم وجود التزام به حسابداری و ترازنامه ‌ای کتبی، عدم لزوم بایگانی صورت حساب‌ها و ته ‌چک‌های موارد مصرف شده ـ با مشاوره حقوقی ـ و عدم وجود کنترول مالی شرکت توسط وزارت مالیه ) استفاده می ‌کند.

بدین صورت ایالات متحده نه تنها توانست بقیه دنیا را مجبورکند که به این کشور در شکار فراریان مالیاتی خود کمک کند؛ بلکه فراریان مالیاتی کشورهای دیگر را نیز به هول و هراس افکند و جریان انتقال مقادیر هنگفتی پول به کشور خود را مقدور ساخت. 

از این طریق امریکا  با یک تیر دونشان زد:  از یک طرف رقبای خود را به نحو بارزی تضعیف کرده ؛ و از طرف دیگر سبب شد تا جریان ورود میلیاردها دلار به کشور خود تراز مالی کشور را بهبود بخشیده و دلار بیمار را حداقل برای مدتی گذرا تقویت کنند.

پس چرا انتشار « اوراق پانامه »؟

با انتشار « اوراق پانامه » اکنون روند فوق مضاعفاً از طریق پنهان نگاه‌ داشتن اطلاعات  تشدید می گردد: کدام مولتی میلیارد و یا سیاستمداری مطمین است که ناگهان نامش در لیستی انتشار نخواهد یافت؟ و برای این‌ که گردن خود را از طناب دار آزاد سازد، چه خواهد کرد؟ او احتمالاً ثروت خود را هرچه سریعتر به بهشت مالیاتی جدید در ایالات متحده امریکا منتقل خواهد نمود.

علاوه برآن « اوراق پانامه » کمک می‌ کند تا هم سیاستمدارانی که تا اکنون با فضاحت سیاسی روبرو نبوده‌اند و هم  رقبای ناخلف در بازارهای مالی را زیر فشار قرار داد، زیرا یک چیز محرز است: تعداد شخصیت‌های برجسته‌ ای که با اعلام انتشار اطلاعات بیشتر هنوز بتوانند راحت بخوابند، زیرا که در گذشته  دچار خطایی نشده‌اند، زیاد نخواهد بود./ عدالت

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۰۸۰۴

 


رابطه دولت و ارتش پاکستان چه  تغییراتی خواهــد کـرد؟

 

در سال ۲۰۱۵ ترسای  به نظر می رسد نواز شریف نخست وزیر پاکستان توانست چند بحران جدی را با موفقیت پشت سر بگذارد . به دنبال بحران بزرگ سیاسی بوجود آمده توسط  احزاب تحریک انصاف ( یا جنبش عدالت به رهبری عمران خان) و نیز تحریک عوامی ( یا جنبش مردمی به رهبری طاهر القادری) در سال ۲۰۱۴ ترسایی، کمیسیوون قضایی بررسی انتخابات پارلمانی ۲۰۱۳  تشکیل شد. به دنبال آن اگر کمیسیوون انتخابات پاکستان اعلام می کرد که انتخابات پارلمانی باید دوباره برگزار شود، نخست وزیر باید حکم  برگزاری انتخابات را صادر می کرد. از سوی دیگر اگر حزب تحریک انصاف به رهبری عمران خان می توانست در انتخابات شهرداری ها به پیروزی دست یابد، او بار دیگر ادعا می کرد که حزب مسلم لیگ نواز با تقلب توانسته در انتخابات پارلمانی در سال ۲۰۱۳ پیروز شود و ممکن بود عمران خان بار دیگر در شهرهای مختلف پاکستان علیه نواز شریف به تظاهرات اعتراض آمیز دست بزند. اما این گونه  نشد زیرا حزب مسلم  لیگ نواز شریف توانست در انتخابات شهرداری ها پیروز شود. از سوی دیگر اگر دولت  نواز شریف زمانی که از یک سو با دولت ایالت سند به رهبری حزب مردم دست به گریبان بوده و از سوی دیگر با کشورهای هند و افغانستان نیز روابط پرتنشی را سپری می کرد، با جنرال های ارتش روابط  بدی می داشت قطعاً دولت وی با بحران روبه رو می شد. سوالی که مطرح می شود این است که چشم انداز تحولات پیش روی دولت  نواز شریف چگونه خواهد بود؟ قراین و شرایط نشان می دهد که اگر تحول خاصی رخ ندهد نواز شریف سال نسبتا خوبی را سپری خواهد کرد. گرچه او با چالش های زیادی نیز مواجه خواهد شد. البته احتمال می رود وی به مانند گذشته با سعه صدر و تدبیر سیاسی بتواند از این بحران ها با موفقیت عبور کند. ضمن اینکه روابط وی با ارتش با فراز و نشیب هایی همراه خواهد بود. سه دلیل برای این فرازو نشیب ها وجود دارد:

اول اینکه : ارتش پاکستان خواهان استقلال کامل در خصوص تعاملات با هند، افغانستان و امریکا است. جنرال های ارتش از نواز شریف خواسته اند که در محدوده خود بماند و پایش را از گلیم خود بیش از اندازه دراز نکند. در حال حاضر نواز شریف ثابت کرده که در این خصوص به مطالبات ارتش پایبند بوده است.خروج پرویز مشرف حاکم نظامی وقت که طی روزهای گذشته با حکم دادگاه دیوان عالی این کشور و موافقت دولت مسلم لیگ نواز و بعداز یک فرآیند طولانی و پرمناقشه صورت گرفت حاکی از همین رویکرد است که البته مورد انتقاد شدید احزاب مخالف در پارلمان این کشور نیز قرار گرفت. احزاب مخالف در پارلمان خروج مشرف از پاکستان را دلیلی بر اداره واقعی امور توسط ارتش ارزیابی کردند. گفتنی است سناتور اعتزاز احسن یکی از اعضای ارشد حزب مردم که رهبر جنبش وکلا علیه مشرف را برعهده داشت طی گفت وگویی با یکی از شبکه های خبری پاکستان گفته است که خروج مشرف از کشور کاملاً در اختیار دولت مردان حزب مسلم لیگ نواز بوده و آنان با این اقدام، نظام دموکراسی را در کشور به چالش کشیده اند. عارف علوی از حزب تحریک انصاف نیز در این خصوص اظهار داشته است که تمامی احزاب سیاسی خواستار عدم خروج مشرف و محکوم کردن او به اتهام خیانت به کشور بودند اما با ارائه مجوز خروج او از سوی دولت، تمامی احزاب سیاسی شرمنده شده اند و این شوک بزرگی به دموکراسی در این کشور محسوب می شود. همچنین شازیه مری یکی از نماینده گان حزب مردم در مجلس ملی در این زمینه گفته است همان گونه که دولت مردان کنونی وعده های واهی در زمینه پایان دادن به بحران انرژی و برق در کشور ارائه کرده بودند و نتوانستند به آن رسیدگی کنند، مدعی بودند که پرویز مشرف را به نمادی از عبرت برای همه گان مبدل خواهند ساخت اما خودشان با خروج او از کشور موافقت کردند. او افزود که دولت باید جوابگو باشد که چرا چنین تصمیمی را اتخاذ کرده است. او تاکید کرد که دولت در حال حاضر مدعی است که دیوان عالی دستور داده بود، اما در حکمی که دیوان عالی صادر کرده آمده است که دولت خودش باید تصمیم بگیرد.

از سوی دیگر نواز شریف از ارتش نیز خواهد خواست تا فرصت بیشتری به دولت متبوعش برای برقراری روابط صمیمانه با هند بدهد. نواز معتقد است که بدون برقراری صلح بین دو کشور وی نمی تواند زندگی مردم کشورش را تغییر دهد. سیره سیاسی نواز شریف در قبال هند نشان داده که او از کوچکترین فرصت ها برای گسترش روابط با هند استفاده کرده که این اقدامات در مقاطع مختلف باعث ناخرسندی جنرال ها شده بود. سفر سرزده ناراندا مودی به شهر لاهور را می توان در همین چارچوب ارزیابی کرد.

دلیل دوم این است که: ارتش برای مبارزه با تروریسم می خواهد آزادانه عمل کند. از نظر ارتش طرح اقدام ملی موسوم به NAP  مانع اصلی برای مبارزه با ترویسم است. مبارزه با افراطی  گری، اصلاحات در مدارس دینی، نظارت بر جابه جایی منابع مالی در کشور، جلوگیری از جمع آوری وجه نقد برای گروه های تروریستی و اصلاحات در مناطق قبایلی پاکستان از جمله اهداف طرح اقدام ملی بود که از نظر ارتش، دولت در همه این ابعاد با ناکامی روبه رو شده است. ارتش می خواهد با گروه های مافیایی در شهر کراچی مهمترین مرکز اقتصادی پاکستان در چارچوب مبارزه با تروریسم برخورد شود. هدف ارتش این است که سیاستمدارانی که از این گروه ها برای اهداف سیاسی خود استفاده می کنند نیز محاکمه شوند. دولت حزب مردم به شدت با این عمل مخالف است. آصف علی زرداری در تبعید خودخوانده بوده و دوست صمیمیش دکتر عاصم حسین نیز در زندان به سر می برد. اگر این موضوع در راستای اهداف ارتش و حزب مردم حل و فصل نشود نواز شریف باید در قبال آن مسئول باشد و دود آن به چشم نواز خواهد رفت.

سوم اینکه: ارتش تلاش دارد تا با کمک امریکا و دولت افغانستان زمینه را برای صلح و ثبات در این کشور فراهم سازد زیرا ممکن است ناامنی در افغانستان گریبان گیر خود پاکستان نیز بشود. درعین حال در این باره نمی خواهد هند نقشی داشته باشد. ارتش به دنبال انزوای هند در خاک افغانستان است. چهار کشور امریکا ، پاکستان، افغانستان و چین و طالبان افغانستان برای تامین امنیت و بازگشت ثبات در این کشور و منطقه بدنبال همکاری با یک دیگر هستند. اما هیچ نقشی برای هند تعریف نشده است. مشکلی که وجود دارد این است که واشنگتن و کابل نمی خواهند هند را در این خصوص نادیده بگیرد . هندی ها هم خشمگین خواهند شد و این خشم نیز می تواند بار دیگر روابط بین دو کشور را گرفتار تنش کند. از سوی دیگر موقعیت داعش، طالبان و القاعده روز به روز در خاک افغانستان قوی تر می شود و دولت افغانستان نمی تواند در سه جبهه با آنها بجنگند. به نظر می رسد بدون اینکه طالبان و القاعده در افغانستان تضعیف شوند، امنیت و ثبات به منطقه بازنخواهد گشت. بنابراین نواز شریف در این سه حوزه مهم نیز هیچ  نقشی نخواهد داشت و او مجبور است در امور دیگر تمرکز کند. در دیدگاه نواز شریف بیشترین چالشی که دولت او را با خطر روبه رو می کند، بحران کمبود انرژی در این کشور است. نواز شریف اعلام کرده که تا سال ۲۰۱۷ ترسایی بحران کمبود انرژی در پاکستان رفع خواهد شد اما باید دانست که پروژه های در دست احداث بسیار گران هستند و کارخانه هایی که از این پروژه برق برای تولیدات خود استفاده می کنند مجبور خواهند بود قیمت کالاهای خود را افزایش دهند. بنابراین تولیدات داخلی نمی توانند با تولیدات خارجی مقابله کنند زیرا تولیدات خارجی نسبت به تولیدات داخلی ارزان تر خواهد بود. در نتیجه بیکاری در پاکستان افزایش خواهد یافت. آمارهای منتشره نشان می دهد که نواز شریف برای ریشه کنی بیکاری باید هر سال ۳ میلیون شغل ایجاد کند و این کار از نواز شریف برنمی آید. از سوی دیگر دولت نمی تواند درآمدهای خود را از طریق مالیات افزایش دهد . نتیجه این می شود که دولت نمی تواند هیچ اقدامی در بهبود اوضاع سیاسی و اوضاع اقتصادی انجام دهد . اما آنچه که می ماند تنها ادعاها و شعارهای میان خالی است که دولت مسلم لیگ نواز مجبور است برای آرام کردن مردم از آن استفاده کند ./ دیپلوماسی ایرانی

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۰۱۰۴

 

سفر بی ثمر رییس جمهور به پاکستان*

« آمدند و نشستند و گفتند و برخاستند، پی مصلحت مجلس آراستند ».

عبدالستار دوشوکی
مرکزمطالعات بلوچستان ـ لندن

 

دکترحسن روحانی رییس جمهور که به همراه هیات گسترده ای از وزرا و مسوولین عالیرتبه دولتی و تجار ایرانی به پاکستان رفته بود، با دست خالی به تهران بازمی گردد. در این سفر دو روزه تشریفات و تعارفات سیاسی در حد کمال بود. حاصل این سفر امضای شش تفاهم نامه همکاری (و نه قرار داد) و انعقاد جلسات متعدد سخنرانی با علما و ادبا  و مسوولین کشوری و لشکری پاکستان بود. گویا هنوز حضور پررنگ اقتصادی چین و سایه سنگین نفوذ امریکا و عربستان سعودی بر مقدرات پاکستان این اجازه را به هیات بلند پایه ایرانی نداد تا به اهداف سیاسی، اقتصادی و امنیتی خویش دست بیابند.

هیچ گونه قرارداد قانونی و یا توافق عملی در مورد سه محور اصلی اهداف این سفر :

ـ یعنی تعمیق روابط سیاسی (سوای تعارفات معمول)،

ـ رونق اقتصادی و تجاری و به خصوص توافق نهایی برای خط لوله گاز ایران و پاکستان و

ـ مسایل امنیتی بین طرفین امضا  نشد.

به باور نگارنده مقامات دولت حسن روحانی تکالیف پژوهشی، آماده سازی و به عبارتی « مشق شب » خود را برای سفر روز بعد خوب انجام نداده بودند. به جای محتویات و بازده عملی، تکیه و برنامه ریزی زیادی بر روی تشریفات شده بود. پیچده گی های سیاست در پاکستان و حضور پررنگ اقتصادی چین و نفوذ کشورهایی نظیر امریکا و عربستان و متحدانش در امور پاکستان راه موفقیت برای ایران را دشوار کرده است.
بر اساس گزارش پایگاه اطلاع‌ رسانی ریاست‌ جمهوری  روحانی در نشست با نخست ‌وزیر و مقام‌ های ارشد کابینه پاکستان در اسلام ‌آباد گفت:

« ایران تامین امنیت انرژی پاکستان را بر عهده می‌ گیرد و مردم پاکستان مطمین باشند که تهران به عنوان یک شریک راهبردی، همواره در زمینه نفت، گاز و برق از همه توان خود برای تامین خواست آنان، استفاده خواهد کرد». واقعیت این است که چین از منظر اقتصادی و امریکا و عربستان از منظر سیاسی هرگز اجازه نخواهند داد تا متحد آنها یعنی پاکستان برای تامین انرژی خود به جمهوری اسلامی وابسته باشد.
یک هفته قبل از سفر دکتر روحانی، رییس جمهور ترکمنستان به پاکستان سفر کرده بود و مورد استقبال گرم مقامات پاکستانی قرار گرفته بود. بیشترین نیاز گاز پاکستان توسط خط لوله صلح ترکمنستان ـ افغانستان ـ پاکستان و هندوستان تامین خواهد شد که از جدی سال گذشته با حضور شرکت های جاپانی و ترکیه و سرمایه گزاری کشورهای عربی آغاز به کار کرده است. دومین گزینه عملی برای پاکستان خرید گاز مایع از قطر می باشد که مرحله اجرایی آن از ماه پیش آغاز شده است. در حال حاضر کشتی های گاز مایع به بندر کراچی می روند اما قرار است به زودی با کمک چین خط لوله جنوب ـ شمال پاکستان از بندر گوادر در سواحل بلوچستان تا شمال پاکستان احداث شود. خط لوله دیگری از کراچی تا لاهور نیز برای حمل گاز قطر احداث خواهد شد. در نتیجه از نظر راهبردی و عملی ترکمنستان و قطر تامین کننده انرژی پاکستان در کوتاه  مدت و میان مدت خواهند بود. از نظر نفت نیز عربستان تعهد دیرینه خود را نسبت به تامین کامل انرژی نفتی پاکستان دارد. وانگهی صحبت از سرمایه گزاری روسیه نیز در تامین انرژی پاکستان به صورت جدی مطرح است. مضافا قرار است پاکستان بیش از هزار مگاوات برق از تاجیکستان خریداری کند. پاکستان در حال حاضر سه نیروگاه هسته ای برای تامین شش درصد برق کشور را دارد. قرار است تا سال ٢٠٥٠ ترسایی  پنجاه نیروگاه هسته ای دیگر ساخته شود. وزیر نفت پاکستان نیز دیروز به هیات ایرانی گفت « به ‌دلیل وجود برخی از تحریم‌ها  نمی ‌توان برای پروژه خط لوله گاز ایران ــ پاکستان هیچ‌ کاری انجام داد». چین نیز که بزرگترین سرمایه گزار خارجی در پاکستان است با صرف بیش از ٤٦ میلیارد دلار در پروژه گسترده خود بنام «  کریدور اقتصادی چین و پاکستان » متضمن استخراج وسیع ذغال سنگ و استفاده از انرژی های طبیعی نظیر باد و خورشید در پاکستان شده است. در نتیجه پاکستان در یک شرایط درمانده و مستاصل برای « شریک تامین انرژی»  نیست. و سیاست بیش از سه دهه دشمن تراشی و ماجراجویی و غرب ستیزی دیرینه جمهوری اسلامی، ایران را در موقعیت بسیار ضعیفی قرار داده است. نواز شریف نخست وزیر پاکستان هفته آینده با باراک اوباما در واشنگتن دیدار خواهد کرد. مسلما رییس جمهور امریکا اتکای هر چه بیشتر پاکستان به منابع انرژی ایران را تشویق نخواهد کرد.
سماجت ایدولوژیک و مذهبی نظام جمهوری اسلامی و عملکرد غیرعقلانی آن در مناسبات جهانی و معادلات اقتصادی به انزوای بیشتر آن منجر شده و خواهد شد. به عنوان مثال بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی پاکستان را به دلیل اسلامی بودن به شراکت با هند ترجیح می دهند. این در حالی است که پاکستان چین را بر همه ترجیح داده است. هند که اعتماد چندانی به پاکستان ندارد، به ایران پیشنهاد داده است تا با سرمایه گزاری خود طرح انتقال گاز ایران به هند از طریق بستر دریا را عملی کند. برخی از مقامات مذهبی جمهوری اسلامی معتقدند که دور زدن یک کشور اسلامی و « برادر» یعنی پاکستان زیبنده نظام اسلامی ایران نیست. سیاست گذاران جمهوری اسلامی در مورد جایگاه رقابتی بندر گوادر در بلوچستان پاکستان که به چین واگذار شده است، و چابهار در بلوچستان ایران نگاهی بسیار ساده لوحانه و عملکردی آشفته و نابسامان دارند. و اصولا از بهره وری جایگاه مزیت رقابتی (competitive advantage) چابهار در منطقه اطلاع علمی ندارند. به همین دلیل یک روز چینی ها را برای سرمایه گزاری به چابهار دعوت می کنند، روز دیگر عمان و پاکستان را و هفته بعد از هند می خواهند که در چابهار سرمایه گزاری بکند. چند روز بعد افغان ها و برزیلی ها را دعوت می کنند. بر خلاف آنچه که در گوادر به صورت مشخص و روشن اتفاق افتاد، جمهوری اسلامی سیاست روشن و مشخصی برای توسعه و عملی نمودن سرمایه گزاری راهبردی در چابهار ندارد. و از سیاست سردرگم « هر چی و هرکسی که پیش آید خوش آید » (incremental opportunism ) پیروی می کنند.
در مورد روابط سیاسی نیز اتفاق جدیدی رخ نداده ؛ زیرا ایران و پاکستان به عنوان دو همسایه اجتناب ناپذیر همواره رابطه نسبتا خوب سیاسی داشته اند. ایران اولین کشوری بود که کشور پاکستان را به رسمیت شناخت. ایران اولین کشوری بود که در اوایل دهه هفتاد ترسایی و با درخواست ذالفقار علی بتو برای سرکوب شورشیان جدایی خواه بلوچ نیروی هوایی ایران را فرستاد. اما امروزه پاکستان که بیش از یک میلیارد دلار کمک از امریکا دریافت می کند و اخیرا نیز عربستان سعودی یک و نیم میلیارد دلار به آن کشور کمک کرد، اقتصاد کشور خود را به چین واگزار کرده و از نظر سیاسی نیز مطیع امریکا و عربستان است. اگرچه همه گان از سیاست دودوزه بازی پنهانی و دوگانه نهادهای امنیتی و نظامی پاکستان آگاه هستند. به طور مثال از امریکا برای یافتن اسامه بن لادن کمک دریافت می کرد و از سوی دیگر برای حفظ جان وی حداکثر تلاش را می نمود.
واقعیت این است که جمهوری اسلامی بنا به ماهیت دوگانه و سیاست خردگریز و تجاهل محور خویش، راهبرد منسجم و یگانه در تعامل و سیاست گذاری اقتصادی و تجاری خویش با دنیا ندارد. تفکر دیرینه انگاشته بر فروش نفت و پسته و قالین و زعفران در دنیای اقتصاد پیچیده جهان امروز محلی از اعراب ندارد. مضاف بر این که جمهوری اسلامی از پشت عینک سیاه مذهبی و « جهان ستیزی » و آزمایشات موشکی تبلیغات ـ محور خود به دنیای مدرن امروز می نگرد. دنیایی که در آن نمی توان تار و پود سیاست را از رگه های اقتصاد جهانی جدا کرد. متاسفانه سردرگمی نظام جمهوری اسلامی با طرح شعارهایی پوچ و عوامفریبانه نظیر « اقتصادی ایزوله مقاومتی »، آمیخته با رانتخواری مفرط نهادینه شده در بدنه اقتصاد داخلی و ماجراجویی نظامی در منطقه و بی کفایتی در سطح مدیریت خرد و کلان کشور باعث شده است که ایران حتا در تعامل خویش با کشور فقیر و همسایه ای مثل پاکستان ناکام بماند. به عنوان مثال وزیران جمهوری اسلامی مدت های طولانی است که برای زمینه اجرایی کردن موافقت‌ نامه امنیتی بارها به پاکستان سفر کرده اند و عملا دست خالی بر می گردند. در ثور سال گذشته رحمانی فضلی (وزیر داخله ) در سفر خود به اسلام آباد از مقامات پاکستان قول اجرای موافقت‌ نامه امنیتی را گرفته بود. دقیقا همان قول این بار به رییس جمهور نیز داده شده.
رییس جمهور که توسط وزیر داخله  و والی سیستان و بلوچستان نیز همرایی می شد، در ابتدای سفر خود ابراز امیدواری کرده بود موافقت‌ نامه امنیتی که بین دو کشور وجود دارد هر چه سریعتر عملیاتی شود تا امنیت مرزهای شرقی کشور تامین و در راستای توسعه استان سیستان و بلوچستان فعالیت صورت گیرد. غافل از اینکه پاکستان در مسایل امنیتی و ادعای به اصطلاح مبارزه با تروریسم بین المللی (بخوان رشد تروریسم مذهبی ) و دخالت در امور همسایگان خود ید طولانی دارد. ظاهرا به جز برخی از قول و قرارهای مرسوم و متعارف در زمینه عملیاتی نمودن قرارداد امنیتی ایران و پاکستان، هیچ گونه توافق جامع و عملی برای اجرای قراردادی که هر دو طرف آن را امضا  کرده اند صورت نگرفته است. در نتیجه از منظر عملی و به خصوص در رابطه با خط لوله گاز ایران و پاکستان ( که ایران با هزینه بسیار زیادی سهم خود را ادا کرده است) و مسایل امنیتی و مبارزه با تروریسم بین المللی و اجرایی نمودن قرارداد امنیتی، سفر هیات بزرگ ایران به پاکستان نتیجه ملموسی نداشته است. اگرچه حرف های زیادی زده شد و نشست های فراوانی صورت گرفت. می توان در مورد این سفر پر هزینه نتیجه گیری کرد که : « آمدند و نشستند و گفتند و برخاستند، پی مصلحت مجلس آراستند ».

 

* بروز هفتم ماه حمل سال ۱۳۹۵ خورشیدی  رییس جمهور ایران دکتر حسن روحانی با هیات بلند پایه  سیاسی ، نظامی و اقتصادی متشکل از : محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه، بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت، محمدرضا نعمت زاده وزیر صنعت،معدن و تجارت، حمید چیت چیان وزیر نیرو، عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر امور داخله، سیدحسن قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ولی الله سیف رییس بانک مرکزی و محسن جلال پور رییس اتاق تجارت و صنایع ایران، محمد نهاوندیان رییس دفتر رییس جمهوری، حسین فریدون دستیار ویژه رییس جمهوری و علی اوسط هاشمی والی سیستان و بلوچستان و نزدیک به ۵۰ نفر از بازرگانان ایرانی برای بازدید و گفت و گو های سیاسی ـ اقتصادی به پاکستان سفر نمود. ( بامداد )

یادداشت های بامداد:

حسن روحانی رییس جمهور ایران در کنفرانس مطبوعاتی با خبرنگاران  پاکستانی و بین‌المللی در اسلام آباد ضمن تشریح برنامه‌ ها و دستاوردهای این سفر در پاسخ به پرسشی در باره اینکه آیا در دوران پسا تحریم هیچ پیشنهادی میان ایران و پاکستان برای ایجاد کریدوری میان ایران، پاکستان و چین برای دسترسی کشورهای منطقه وجود دارد  گفت:  « در فضای بعد از تحریم‌ ها با دیگر کشورهای جهان از جمله با دوستان خود در منطقه تعاملات بهتری داشتیم ؛ ما پیگیر برقراری یک کریدور بین بندر چابهار و بندر پاکستان هستیم؛ همچنین گسترش ارتباطات جاده‌ای و ریلی و ایجاد خط کشتیرانی به تشکیل یک کریدور کمک کرده و چین را به منطقه وصل خواهد کرد.»

حسن روحانی در پاسخ به این سوال که  ایران و پاکستان چه گونه می ‌توانند برای برقراری صلح در افغانستان همکاری کنند گفت :« پاکستان و ایران کشورهای بزرگی در منطقه و جهان اسلام هستند. همواره مذاکره و توافق‌های بسیاری در زمینه‌ های مختلف از جمله در زمینه افغانستان وجود داشته است و با آقای نواز شریف نیز در این مورد و افزایش همکاری‌ ها بین سه کشور مذاکرات سازنده‌ ای داشتیم و  اثرگذاری این همکاری‌ ها  را برای آینده بهتر و برقراری صلح و امنیت مردم افغانستان در نظر گرفتیم.»

رییس جمهوری ایران در پاسخ به سوال خبرنگاران به پرسشی در زمینه زمان تکمیل و بهره ‌برداری از پروژه‌ های مشترک دو کشور در زمینه انتقال گاز  به پاکستان و همکاری‌ های  بندری اعتراف نمود: « در زمینه مسئله انتقال گاز از ایران به پاکستان، جمهوری اسلامی ایران علی رغم مشکلاتی که داشته، به تعهدات خود عمل کرده است و پاکستان هم باید به تعهدات خود عمل کرده و ادامه این خط لوله انتقال را در خاک خود تکمیل کند؛ در چند ماه آینده قادر خواهیم بود هر مقدار گازی که پاکستان نیاز داشته باشد را انتقال دهیم چرا که این خط لوله تا سیستان و بلوچستان ساخته شده و مقامات پاکستانی باید ادامه مسیر را تکمیل کنند.» ( برگرفته از سایت رییس جمهور ایران  )

در همین راستا رحیم پور، معاون آسیا ، اقیانوسیه و مشترک المنافع  در وزارت امورخارجه  ایران درباره  سفر روحانی به پاکستان گفت:

« روابط ما با پاکستان همواره رابطه ای راهبردی و با اهمیت بوده است چرا که پاکستان یک کشور مسلمان، با ارتشی بزرگ و تنها کشور مسلمان اتمی جهان است ؛ و نقش آن در حفظ  امنیت و ثبات منطقه بسیار پررنگ است. به همین خاطر تقویت روابط میان ایران و پاکستان در دستور کار همه دولت های پس از انقلاب بوده است و من به یاد دارم که سی سال پیش نیز که به همراه رییس جمهوری وقت حضرت ایت الله خامنه ای به پاکستان رفتیم این موضوعات برای ما حایز اهمیت بوده و مورد تاکید دو طرف قرار گرفته است.»

معاون آسیا و اقیانوسیه ظریف همچنین با اشاره به نزدیکی برگزاری نشست سازمان همکاری اسلامی در استانبول گفت:

« این سفر از جهت خط اسلامی و حفظ وحدت و یکپارچه گی میان مسلمانان و خصوصا همسایه گان مسلمان ما نیز بسیار مهم بود چرا که پاکستان به عنوان یک کشور قدرتمند نظامی اسلامی و یک کشور مستقل می تواند نقش مهمی در جلوگیری از پیشرفت مسیر تفرقه افکنانه ای که برخی کشورهای منطقه در سازمان ایجاد کرده اند داشته باشد و آن را به مسیر اصلی آن که حفظ وحدت است و مد نظر جمهوری اسلامی ایران نیز همین است بازگرداند. »

 

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۲۹۰۳

 

شکست نهایی داعش تا پایان سال ۲۰۱۷ رقم خواهد خورد؟


واشنگتن پست نوشت : حملات هوایی روسیه نقش مهمی در تسهیل ورود ارتش سوریه به شهر پالمیرا داشته است. داعش تقریبا یک سال پیش و در آخرین پیروزی های خود موفق به اشغال این شهر شد. ارتش سوریه با پشتیبانی نیروی هوایی روسیه در اطراف شهر الباب در شرق حلب نیز به موفقیت هایی دست یافته و از سمت جنوب غربی در حال نزدیک شدن به الرقه پایتخت خلافت نام نهاد  داعش است. نمی توان این گزینه را نیز رد کرد که نیروهای ارتش سوریه، پیش از نیروهای مورد حمایت امریکا به پایتخت داعش برسند.

 

فرماندهان میدانی نیروهای مقابل داعش دیگر کمتر از یک دشمن ترسناک سخن می گویند، خطوط دفاعی داعش پس از چند روز درگیری از هم می پاشد و برخی از نیروهای آن با دیدن اولین علایم از حملات جدید پا به فرار می گذارند.

به گزارش جهان، در حالی که دولت های اروپایی با تهدید در حال گسترش حملات تروریستی داعش دست به گریبان هستند، در صحنه نبر در سوریه و عراق، قدرت داعش به سرعت در حال کاهش است.
لیزسلای و مصطفی سلیم در مقاله ای در این باره در واشنگتن پست نوشته اند:  در آخرین ضربات بر پیکر داعش، ارتش سوریه و متحدان آن از روز پنج شنبه وارد مناطقی از شهر پالمیرا شده اند که از ده ماه پیش به اشغال داعش در آمده بود. در عراق نیز حملات هوایی ایتلاف به نیروهای عراقی کمک کرده است که با آزادسازی چندین روستا، داعش را از یکی از پایگاه های امریکا در منطقه دور سازند. این تنها دو مورد از جبهه هایی است که در آن داعش تحت فشار قرار گرفته و مجبور به عقب نشینی شده است. داعش تقریبا در نه ماه اخیر نتوانسته عملیات تهاجمی قابل توجهی انجام دهد و رهبران آن به شکلی نظام مند در حملات مختلف کشته می شوند.*

فرماندهان میدانی نیروهای مقابل داعش دیگر کمتر از یک دشمن ترسناک سخن می گویند، خطوط دفاعی داعش پس از چند روز درگیری از هم می پاشد و برخی از نیروهای آن با دیدن اولین علایم از حملات جدید پا به فرار می گذارند.

ژنرال عبدالغنی الاسدی فرمانده نیروهای ضد تروریستی عراق که اخیرا نظارت بر عملیات آزادسازی شهر هیت در ولایت الانبار عراق را بر عهده دارد در این باره می گوید: « آنها نمی جنگند، فقط خودروهای بمب گذاری شده را به کار می گیرند و سپس فرار می کنند، وقتی تعدادی از آنها به محاصره در می آیند یا تسلیم می شوند یا این که در میان غیرنظامیان فرار می کنند». « از نظر روحی از هم پاشیده اند، ما صدای آنها را در وسایل مخابراتی می شنویم. فرماندهان آنها را التماس می کنند که به نبرد ادامه دهند ولی آنها از شکست خوردن ایده خلافت سخن می گویند. از پیروی از دستورات سرباز می زنند و فرار می کنند».
داعش هنوز هم سرزمین هایی وسیع را در اختیار دارد و می تواند در وضعیت شکست نیز به میزان وضعیت تهاجمی خود مرگبار باشد. مقامات امنیتی از این هراس دارند که حملات در ترکیه، فرانسه و بلجیم فقط نوک کوه یخی باشد که داعش برای حملات تروریستی در اروپا آماده کرده است.
هنوز روشن نیست که آیا افزایش حملات تروریستی در خارج قلمرو داعش، آن گونه که مقامات امریکایی مدعی هستند نتیجه شکست های میدانی داعش است، یا نتیجه گسترش تبلیغات داعش. هفته های اخیر شاهد افزایش حملات انتحاری و نیز حملات موردی داعش نیز بوده است. ده ها تن در حملات انتحاری در دمشق و بغداد جان خود را از دست داده اند.

مقامات امریکایی مدعی هستند که سرانجام بعد از هژده ماه حملات علیه داعش در حال نتیجه دادن است. دگروال استیو وارن سخنگوی نظامی امریکا در بغداد در این باره گفته است که « با گذر زمان، سیستم های ما در حال بلوغ است و ما به موفقیت بیشتری دست پیدا می کنیم. ما در یافتن آنها بسیار بهتر شده ایم. هر زمانی که آنها قصد تحرک دارند ما متوجه شده و کار آنها را تمام می کنیم. آنها نمی توانند حرکتی بکنند و در ماه های اخیر در هیچ نبردی پیروز نشده اند. آنها به دلیل هدف قرار گرفتن فرماندهان شان با سختی های زیادی مواجه هستند.»

حملات هوایی روسیه نقش مهمی در تسهیل ورود ارتش سوریه به شهر پالمیرا داشته است. داعش تقریبا یک سال پیش و در آخرین پیروزی های خود موفق به اشغال این شهر شد. ارتش سوریه با پشتیبانی نیروی هوایی روسیه در اطراف شهر الباب در شرق حلب نیز به موفقیت هایی دست یافته و از سمت جنوب غربی در حال نزدیک شدن به الرقه پایتخت خلافت نام نهاد  داعش است. نمی توان این گزینه را نیز رد کرد که نیروهای ارتش سوریه، پیش از نیروهای مورد حمایت امریکا به پایتخت داعش برسند.
مجموعه ای از نیروهایی که چندان هم با هم هماهنگ نیستند، در عقب راندن داعش سهیم هستند. در عراق، نیروهای مردمی شیعه در مقابل داعش قرار گرفته اند، ارتش عراق بعد از نزدیک شدن به فروپاشی، توانسته است تا حد زیادی خود را احیا کند، پیش مرگه های کرد در عراق و همچنین نیروهای واحد های مردمی کرد در سوریه در برابر داعش قرار دارند.
در ابتدای سال جاری ترسایی، ارتش امریکا تخمین زده بود که داعش نسبت به اوج قدرت خود در سال ۲۰۱۴، چهل درصد قلمرو خود را از دست داده است. این رقم، عقب نشینی های اخیر داعش را نیز شامل نمی شود.

در ولایت الانبار، ارتش عراق در حال پیشروی به موازات رود فرات به سوی شهر هیت است و تنها در هفته گذشته، بیش از چهل کیلومتر در مقابل داعش پیشروی کرده است. در شرق سوریه و در جریان رفع اشغال داعش از شهر الشدادی، حدود ۱۰۰۰ مایل مربع (بیش از ۲۵۰۰۰ کیلومتر مربع) از اشغال داعش خارج شد.
مقامات امریکایی مدعی هستند که اختلاف بر سر آینده شهر رقه پایتخت داعش میان کردها و اعراب مورد حمایت امریکا، سبب کند شدن عملیات برای حمله به این شهر شده است. ادعاهای مشابهی نیز درباره چگونگی حمله به موصل برای رفع اشغال آن از سوی داعش مطرح است. امریکا و پیش مرگه های کرد با مشارکت نیروهای مردمی شیعه در حمله به موصل مخالف هستند.
نیروهای عراقی، اخیرا در اطراف شهر مخمور در ولایت نینوا عملیاتی انجام داده اند که بر سر اهمیت آن میان عراقی ها و امریکا اختلاف وجود دارد. به گفته یکی از فرماندهان عراقی، در این عملیات، مقاومت زیادی از سوی داعش مشاهده نشده است.
اگر چه هسته مرکزی داعش همچنان به شکلی هماهنگ مشغول فعالیت است و نشانه ای از شکست از خود نشان نمی دهد ولی کارشناسان غربی مدعی هستند که تا پایان سال آینده ترسایی می توان شکست داعش را نهایی کرد.

washingtonpost.com/world/middle_east/in-syria-and-iraq-the-islamic-state-is-in-retreat-on

بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۳۱۰۳

پاکستان در جست وجوی جایگاه خویش در منطقه ای پر تلاطم

امتناع اسلام آباد در کمک به عربستان سعودی در مورد حمله به یمن در اپریل ۲۰۱۵ ضربه ای است به ریاض که تامین مالی پاکستان را وسیعا به عهد ه داشت: هزینه های اقتصادی، مدرسه های اسلامی واحتمالا هسته ای.

 

ژان لوک راسین

مدير در« مركز پژوهش های هند و جنوب آسيا درموسسه  اشز»

چه کسی  حتا چند سال پیش می توانست باورکند که رهبران دو کشور متخاصم هند وپاکستان دو بار در طی یک ماه رودر رو با هم ملاقات نمایند؟ وچه کسی می توانست تصور نماید که اسلام آباد از عربستان سعودی، متحد همیشه گی و قدیمی اش فاصله بگیرد؟ دو نمونه در میان بسیاری دیگر تغییرات درکشوری که ایران، افغانستان، چین، هند و در یای عمان آنرا احاطه کرده اند.

در طی سال گذشته ترسایی  پاکستان در روند فعالیت های پویای منطقه مشارکت داشته، اگر چه این مشارکت هم چنان نامشخص است. پروژه دهلیز اقتصادی که چین را به سواحل  پاکستان متصل می کند، محور اسلام آباد ـ پکن را تقویت کرده است. در مورد روابط با همسایه گان افغان  و هندی  تا حدی به دلیل آمدن رهبران تازه، جهش هایی داشته است: آقای نارندرا مودی  نخست وزیر هند از ماه می سال ۲۰۱۴ ترسایی  اشرف غنی رییس جمهور افغانستان از سپتمبر۲۰۱۴ ترسایی. این تغییرات درزمانی است که سلمان بن عبدالعزیز چهار ماه بعد ازآن به تخت و تاج عربستان سعودی صعود می کند.

مساله بر سر مانور بسیار حساس حاکمیتی دو گانه در پاکستان است: حاکمیتی بین آقای نواز شریف، نخست وزیر منتخب در سال ۲۰۱۳ترسایی ( برای سومین بار از سال ۱۹۹۰(۱؛  و ژنرال را حل شریف ( یک هم نامی ساده)  که به عنوان فرمانده ارتش حق ویتو در دیپلوماسی منطقه ای و سیاست استراتیژیک کشور را در اختیار دارد. در افعانستان آقای غنی در ابتدا امید به همکاری با پاکستانی ها داشت ولی این امید دیری نپایید. در هند با وقوع حمله تروریستی در یک قطعات نظامی  شرایط سختی که در نتیجه به قدرت رسیدن ناسیونالیست های هندو در دهلی نو بوجود آمده بود، جای خود را به یک فضای مساعد برای گفت و گو داد. روابط  پاکستان با متحد قدیمی اش  عربستان سعودی به دلیل فعالیت های تیم جدیدی که در این کشور برسر کار آمد  پیچیده شد.

تنش های داخلی پاکستان، وظیفه نخست وزیر وفرمانده ارتش را بازهم پیچیده تر می کند. مبارزه با طالبان پاکستان پس از قتل عام ۱۴۱ نفر از جمله ۱۳۲ کودک، در دسامبر ۲۰۱۴ ترسایی در یک مدرسه نظامی در پیشاور توسط گروه جنبش طالبان در پاکستان (تی تی پی) درالویت قرار گرفت. و این رو دررویی پایان نیافته است، حد اقل در بعد ایدلوژیکی آن ( مقاله پاکستان، یک دموکراسی تحت نظارت را بخوانید).

بین ریاض و تهـــران

امتناع اسلام آباد در کمک به عربستان در مورد حمله به یمن در اپریل ۲۰۱۵  ضربه ای است به ریاض که تامین مالی پاکستان را وسیعا به عهد ه داشت: هزینه های اقتصادی، مدرسه های اسلامی واحتمالا هسته ای. در واقع عربستان، پاکستان را به عنوان یک منبع انتقال دانش وتکنالوژی و تجهیزات می انگاشت، به ویژه که ایران متهم به در گیربودن دربرنامه هسته ای بود. افزون بر این هزاران پاکستانی درعربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس مشغول به کاراند. همچنین نخست وزیر آقای شریف بسیار مدیون خانواده سلطنتی سعودی است که او را از زندان جنرال کودتاچی، پرویز مشرف (۱۹۹۹-۲۰۰۸) بیرون آورده  و از او در دوران تبعید بین سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۷  پذیرایی کرد.

اگر چه نخست وزیر شریف  نظر منفی پارلمان را بهانه امتناع فرستادن نیروهای نظامی به یمن اعلام می کند، ولی دلیل واقعی این امتناع اجماع بین ارتش و دولت است. در سال ۲۰۱۱ترسایی  در اوج « بهار عربی» سازمان ارتش پاکستان با استخدام مزدوران در بین سربازان سابق به نجات رژیم بحرین شتافت که در آن سلطان اهل سنت، اعتراضات اکثریت شیعه را سر کوب می کرد. ولی شرکت درعملیات نظامی سنگین آل سعود و ایتلاف اش در برابر شورشیان حوثی که خواهان کنترول یمن هستند، مساله دیگری است. شیعه زیدی(۱) حوثی ها دریمن با شیعه در ایران متفاوت است. با وجود این ریاض تهران را متهم به پشتیبانی از حوثی ها می کند و این چنین جبهه رویارویی تازه ای بین سنی مذهب های سعودی وامارات از یک طرف و ایران شیعه و کشور های تحت حمایت اش، سوریه، عراق و لبنان از سوی دیگر می گشاید.

هر دو شریف، نخست وزیر و فرمانده ارتش پاکستان که مهمان ریاض بودند اظهار آماده گی کردند که « حفظ تمامیت ارضی پادشاهی سعودی را» محترم شمارند، تاکیدی که ۷ جنوری ۲۰۱۶ طی سفر وزیر دفاع عربستان و ولیعهد محمد بن سلام به اسلام آباد تکرار شد (۳). ولی تایید کردند که ارتش پاکستان در حال حاضر تمام نیرویش رادر برابر طالبان پاکستان به کار گرفته است، علاوه بر این آنها نمی توانند خطر تشدید تنش های داخلی را در حال حاضر نادیده بگیرند در حالی که اقلیت شیعه از حملات یک گروه مسلح سنی به نام لشکر جنگی رنج می برند. همچنین اسلام آباد قصد ندارد فرصت های ارایه شده بر اساس توافق واشنگتن وتهران چون از سرگیری کار خط لوله گاز ایران-پاکستان که در سال ۲۰۱۰ ترسایی آغاز شده و ناتمام مانده بود را نا دیده بگیرند. به خصوص که افغانستان، ایران وهند می خواهند هزینه احیای بندر ایرانی چابهار را به عهده بگیرند. این بندر بدل بندرگوادر پاکستان است که چینی ها هزینه آنرا پرداخته اند. بندر چابهاربه افغانستان امکان می دهد که با دست یابی به دریا، به انحصار دریایی پاکستان پایان دهد وبه هند اجازه می دهد که از طریق ایران به منابع گازی افغانستان و آسیای مرکزی دست یابد.

تردید اسلام آباد زمانی افزایش یافت که ریاض در دسمبر ۲۰۱۵ ایجاد یک اتحاد بین ۳۴ کشور سنی « علیه تروریسم » را اعلام کرد وگویا پاکستان بدون آنکه در جریان باشد در لیست۳۴ کشور آمده است. بحران بین عربستان سعودی و ایران با اعدام یکی از مخالفان شیعی افزایش یافت. وزیر خارجه عربستان آقای عادل الجبیر در بازدیدش از اسلام آباد در ۷ جنوری ۲۰۱۶ رسما حمایت پاکستان را بدست آورد. اما خارج از این تظاهر در حمایت، دولت پاکستان خواهان گفت و گو است ودر برابر پارلمان تضمین کرد که به هیچ عملی که موجب« اختلاف بین مسلمانان گردد(۴)» دست نخواهد زد. درحالیکه خطر داعش افغانستان وحتا پاکستان را تهدید می کند، دولت پاکستان نمی خواهد بحران خاور نزدیک به مشکلات شان در پاکستان وهمچنین در کشور همسایه افغانستان اضافه شود. آقایان نواز شریف و راحل شریف در ۱۸ و۱۹ جنوری با سفر به ریاض و سپس تهرا ن کوششی برای بهبود روابط ایران وعربستان کردند که نتیجه ای قطعی بدنبال نداشت.

زیر فشارهنـــد و افغانستان

حامد کرزی رییس جمهور افغانستان در دسمبر ۲۰۱۴ دوران ریاست جمهوری اش را با انتقادی کوبنده از رفتار های پاکستان  و استراتیژی امریکا در کشورش به پایان رساند. بخش اصلی نیروهای پیمان اتلانتیک شمالی ـ ناتو از منطقه بیرون کشیده شده اند: از جنوری ۲۰۱۵، فقط حدود ده هزار نفر مربی و نیروهای ویژه  به طور عمده امریکایی برجا  مانده است. آقای غنی   جانشین آقای کرزی تصمیم گرفت با همکاری با پاکستان برای بر قراری صلح تلاش نماید. بازدید های نظامی وغیرنظامی در بالاترین سطح به تکرار در طی ماه ها به منظور هماهنگ کردن عملیات علیه طالبان پاکستانی انجام پذیرفت. از این پس طالبان در مرز افغانستان، برای نخستین بار، پناه گاهی متقارن با پناه گاه طالبان افغانی که از سال ۲۰۰۱ در آن طرف مرز در پاکستان وجود داشت ایجاد کرده اند. درعوض آقای غنی انتظار دارد  که پاکستان آنها را به گفت و گو با یکدیگر در دو سوی مرز وادار کند.

در افغانستان این همکاری بین دو کشور همسایه مورد انتقاد شدید قرار گرفت، به ویژه در زمان اعلام رسمی آن در ماه می ۲۰۱۵ ترسایی؛  و یک پروژه  بررسی مشترک بین سازمان های اطلاعاتی درنظر گرفته شد (سازمان امنیت ملی پاکستان و اداره امنیت ملی افعانستان)، شامل بخشی آموزشی که سازمان امنیت ملی پاکستان عهده دار آن بود. این پروژه به نتیجه نرسید و رییس اداره امنیتی افغان که مخالف آن بود چند ماه بعد مجبور به استعفا شد. در این بین مدیریت امنیت ملی افعانستان از مرگ ملا عمر از رهبران تاریخی طالبان در سال ۲۰۱۳  ترسایی خبر داد. این خبر موجب تضعیف جانشین ملا عمر ومرد شماره دو، ملا اختر منصور گردید. او موافقت کرده بود که در جون ۲۰۱۴ زیر نظارت پاکستان و با حضور ناظران امریکایی وچینایی، اولین دیدار بین فرستاده گان طالبان ونماینده گان کابل برقرار شود. پس از انتشار خبر مرگ ملاعمر بحران خفته طالبان برافروخته شد و روند گفت و گو ها به حالت تعلیق درآمد.

با این حال کنفرانس سالانه، انجمن وسیع منطقه ای که در سال ۲۰۱۱ ترسایی۵ پایه گذاری شده بود با نام « قلب آسیا » یا « فرآیند استانبول»، در اواسط دسمبر ۲۰۱۵ در اسلام آباد برقرار شد، و موجب کاهش تنش بین افغانستان وپاکستان گردید. تنشی که در سپتمبر۲۰۱۵ با اشغال موقتی شهر افغانی کندوز توسط طالبان بالاگرفت و وزیردفاع افغانستان، سازمان های پاکستانی را به دخالت داشتن در این حمله متهم کرد ه بود ۶ .

در ۲۷ دسمبر ۲۰۱۵  سفر جنرال راحل شریف به کابل ( پنجمین سفر از پاییز ۲۰۱۴ ) گفت و گو بین افغان ها را در دستور روز قرار داد. و در ۱۲ جنوری ۲۰۱۶ نماینده گان پاکستان، افغانستان، ایالات متحده و چین در اسلام آباد ملاقات کردند تا کوشش نمایند تعریف روشنی از روند بهبود روابط بین کابل وطالبان افغانستان بدست آورند. این ملاقات موفقیتی در پی نداشت. افغانستان خواهان این بود که بخشی از طالبان که با اصل مذاکره و پیش شرط آن مخالفندُ مورد حمله قرار گیرند که پاکستان به این پیشنهاد تمایلی نشان نداد. نماینده گان چهار کشور  ۱۸ جنوری در کابل ملاقات کردند و ملاقات های دیگر نیز به زودی انجام خواهد شد. با این حال هیچ تضمینی وجود ندارد: پایه مذاکرات توسط کابل تنظیم شده و نه ملا منصور، و شکاف بین طالبان، یا بدتر پیوستن آنها به داعش می تواند هرگونه پیشرفت مذاکرات را به مخاطره بیاندازد.

برای اسلام آباد مساله افغانستان از مساله هند جدا ست.اساس الگوی استراتیژیک پاکستان این است که از گرفتارشدن بیش از حد بین حریف های تاریخی اش هند و افغانستان امتناع ورزد.۷

در مورد هند، تمایل همکاری آقای غنی رییس جمهور افعانستان با پاکستان، هند را نگران کرده، به خصوص که رییس جمهور تازه افغانستان پس از ۷ ماه عازم دهلی نو شد. با این حال فراز و نشیب های روابط بین کابل و اسلام آباد فرصت مانور را به هند داد.احیای بندر چابهار، تصمیم به دادن هیلیکوپتر های جنگی به کابل که مدت ها در انتظارآن بودند (نقطه ضعف ارتش افغانستان که از این پس در صف مقدم در مقابل طالبان قرار دارند) و بازدید آقای مودی برای افتتاح ساختمان جدید پارلمان افغانستان به هزینه هند در دسمبر ۲۰۱۵، فضا را آرام تر کرد.

در مورد پاکستان، وضعیت در کشمیر- تقسیم شده توسط « خط کنترول» ۸  پس از روی کار آمدن آقای مودی از حزب بهاراتا جاناتا (ناسیونالیست هندو) ، متشتج شد. با این حال امید یک گفت و گو که از زمان حملات ۲۰۰۸ در بمبی ( با ۱۸۰ کشته و بیش از ۳۰۰ زخمی) متوقف شده بود، در حال احیاست. طی نشستی بی سر وصدا در ۶ دسمبر ۲۰۱۵ مشاوران امنیت ملی دو کشور گفت و گو ها را از جهت های گوناگون از سر گرفتند: تروریسم، کشمیر، وغیره. این گشایش در عین حال به دو دلیل اتفاق افتاد، یکی به دلیل تحولات در هند که در آن زمان مساله تروریسم برایش تقدم داشت ودیگر اینکه در پاکستان مشاور امنیت ملی جدید ژنرال ناصر خان جانجوا از نزدیکان فرمانده ارتش بود. نشست ظاهرا غیر منتظره بین آقای نواز شریف وآقای مودی در پاریس، در حاشیه کنفرانس محیط زیستی سازمان ملل و همچنین ملاقات « سر زده » ۲۵ دسمبر نخست وزیر هند از هم پایه پاکستانی اش در لاهور نشانه های مثبتی در مورد نزدیکی دو کشور است. در حالیکه در طول ۱۰ سال (۲۰۰۴-۲۰۱۴) حکومت، نخست وزیر سابق من موهن سنگ نتوانسته بود اطرافیانش را به لزوم رفتن به کشور همسایه قانع نماید.

دوم جنوری ۲۰۱۶، یک حمله تروریستی که بیم آن میرفت علیه پایگاه هوایی هند در پتانکو نزدیک پاکستان به وقوع پیوست و گفت و گو ها را مختل کرد. آقای نواز شریف به دهلی نو اطمینان داد که قصد دارد با اطلاعاتی که ماموران بازجویی هندی داده اند، گروه های تروریستی را خنثا کند و در واقع اعضای گروه جیش محمد که هندی ها نسبت به آنها مشکوک بود دستگیر شدند. اما بعید به نظر می رسد است که چنین رفتارهای خوش نیتانه ای کافی باشد.در حال حاضر نشست پیش بینی شده بین نماینده گان وزارت خارجه  دو کشور در اواسط  ماه جنوری به تعویق افتاده ولی اصل از سرگیری گفت و گو ها رها نشده است. دهلی نو خویشتن داری شگفتی در مورد این پرونده از خود نشان داد تا هدف تروریست های پتانکو که از بین بردن هرگونه امکان گفت وگو در سطح بالا بین هند وپاکستان است را خنثا و هرگونه امکان گفت و گو در سطح  بالا را حفظ کند.

رابطــه با چیــن

جمهوری خلق چین از سال های ۱۹۷۰ ترسایی خود را « کشور برادر» جمهوری اسلامی پاکستان می داند و روابط نزدیکی با منطق استراتژیک با این کشور دارد. پاکستان برای چین یک وزنه تعادل در برابرهند می باشد. کمک چین به برنامه هسته ای، و همچنین همکاری در صنایع دفاع، چون هواپیما های جنگی تندور جی اف ۱۷  که در چین اف سی ۱ شیالونگ نامیده می شود،  که به طور مشترک ساخته می شود، شاهد این روابط است. با این حال تحت تاثیر شی جین پینگ رییس جمهور، افق جیوپولیتیک چین بیش از هر زمان غیر قابل تفکیک از افق جیواقتصادی چین گردید. هند وچین همواره یک اختلاف مرزی داشته اند، وهند حضور نظامی اش را در هیمالیا با ایجاد یک نیروی چهل هزار نفری وبهبود زیر بنا ها در منطقه تقویت می کند. این موضوع مانع گفت و گو بین دو کشور نمی شود، رهبران دوکشور از یک دیگر بازدید می کنند وحجم تجارت بین چین و هند هفت برابر حجم تجارت بین پاکستان وچین است.

به عنوان بخشی از پروژه « جاده ابریشم جدید»، آقای شی جین پینگ در بازدید ماه اپریل ۲۰۱۵ دراسلام آباد، اجرای پروژه « راهرو اقتصادی وتجاری چین ـ  پاکستان» را اعلام کرد. ایده ای که در زمان ریاست جمهوری ژنرال مشرف مطرح شده بود. این جاده چند محوری قرار است سین کیانگ در غرب چین را به بندر گوادر پاکستان پیوند دهد. هزینه پیش بینی شده برابر۴۶ میلیارد دلار است که شامل پروژه های صتعتی وانرژی نیز می شود. البته باید ایمنی ساخت وساز وهمچنین مهاجران چینی را نیز در نظر گرفت. چین پیشنهاد می کند که عادی سازی وضعیت اداری ـ حکومتی منطقه گلگت بلتستان (شمال پاکستان) که « راهرو اقتصادی وتجاری چین پاکستان» از آنجا عبور می کند،بسیار مفید خواهد بود. در حال حاضر این منطقه هیمالیا مورد مطالبه هند است.علاوه بر این یک شاخه از« راهرو اقتصادی وتجاری چین ـ پاکستان» می بایست به افغانستان متصل شود که منابع معدنی آن مورد توجه چین می باشد.

این منطق اتصال بین چین وپاکستان آیا به کشورهای همسایه نیزگسترش خواهد یافت؟ تا کنون اسلام آباد حاضر به « تسهیل» رابطه تجاری با هند نشده است. از زمان امضای قرارداد تجاری میان افغانستان و پاکستان در سال ۲۰۱۰ ترسایی  کامیون های افغانی حق مسافرت به هند را دارند، ولی اجازه حمل ونقل همین کامیون ها از هند به افغانستان داده نمی شود (۹).

آقای نواز شریف موافق عادی سازی روابط هند و پاکستان است و اطاق بازرگانی نیز همراهی می کند؛ ولی تا زمانی که ارتشی ها در خط استراتیژی خود که می شود آن را با « اول کشمیر» خلاصه کرد، تجدید نظر نکنند، نیروهای غیرنظامی محکوم به بی تصمیمی هستند. این مساله اهمیت از سر گیری مذاکرات یا قطع مذاکرات را در سال ۲۰۱۶ نشان می دهد.

در پاکستان بسیاری بر این باورند که این سیاست بسیارهزینه داشته است. زیرا نه تنها باعث ترویج تروریسم شده ؛ بلکه به اقتصاد نیز آسیب رسانده، در حالیکه موقعیت جغرافیایی  سرمایه ای بزرگ برای این کشور به حساب می آید: از یک طرف پاکستان بین کشورهای دارای ذخایر انرژی و در حال گسترش آسیا، خاور نزدیک قرار گرفته، واز سوی دیگر کشوری است بین هیمالیا و اقیانوس هند و نزدیک به خلیج فارس. خانم شری رحمان رییس اطاق فکری موسسه جناح و سفیر سابق پاکستان در امریکا چنین می گوید:«  کسب وکار، تجارت، همگرایی اقتصادی هدف های آینده هستند وباید این ها مشوق تغییرات قواعد بازی باشند»(۱۰).  مبارزه با تروریسم وعلیه طالبان پاکستانی، توسط ارتش پس از برخی تردید ها، و تشدید آن از سال ۲۰۱۴ قطعا لازم است ولی کافی نیست.

بیشتر از انعطافی ساده به یک تکامل روایت تاریخی نیاز است تا در نتیجه آن «ایدلوژی پاکستان» تغییر یابد. یعنی دکترینی که در مدارس، در سرباز خانه ها تدریس می شود که از کشور یک « دولت ایدلوژیک» برای مسلمان های آسیای جنوبی ساخته است. هر دولت منتخب موظف به مقابله با آنست، و این در صورتی ممکن است که ارتش نیز دست به کار شود. گفته می شود که ارتش گفت و گو با هند را از سر گرفته است یا حد اقل تصمیم دارد که مانع گفت و گو ها نشود (بدون پیشداوری در مورد نتیجه این مذاکرات که تا اکنون نامشخص باقی مانده است). با این حال ارتش درتامل بر طبیعت خاص پاکستان، ایدلوژی رسمی، رابطه اسلام(چه نوع اسلامی ؟) با دولت وملت امتناع می ورزد. بحثی که سیاستمداران نیز از گشودن آن خود داری می کنند./ لوموند دیپلوماتیک

رویکردها:

۱- یکی از شاخه های اقلیت شیعه که در قرن نهم نرسایی در یمن وطبرستان در جنوب دریای خزر گسترش یافت

۲-

« Pakistan will stand by Saudi Arabia if territorial integrity threatened : PM Nawaz », The Express Tribune, Karachi, 10 janvier 2016.

۳- « Grave dangers face Muslim world in light of Saudi-Iran standoff : Sartaj », Dawn, Islamabad, 5 janvier 2016 ; « A delicate balance », Dawn, 6 janvier 2016.

۴-  کشورهای شرکت کننده: افغانستان، عربستان سعودی، چین، امارات متحد عربی، هند، ایران، قزاقستان، گرجستان، پاکستان، روسیه، تاجیکستان، ، ترکمنستان، ترکیه و کشورهایی که از این ابتکار پشتیبانی کردند: المان، استرالیا، کانادا، مصر، اسپانیا، امریکا، فرانسه، ایتالیا، جاپان، پولند، انگلستان، سویدن، سازمان ملل متحد ، اتحادیه اروپا، تشکل تعهد نامه اتلانتیک شمالی(اوتی ای ان) وغیره

۵- « MoD blames ISI for Kunduz assault », Tolo News, Kaboul, 1er octobre 2015.

۶-  « مصایب زوج هند وافغانستان» را بخوانید. لوموند دیپلوماتیک، مارچ ۲۰۱۴

۷ ـ پس از اتصال کشمیر به هند با تصمیم مهاراجای کشمیر در سال۱۹۴۷، دو کشور هند وپاکستان بارها زد وخورد داشته اند. از سال ۱۹۴۹ کشمیر دو قسمت شده، یکی کشمیر آزاد و گیلگیت بلتیستان( دوم منطقه تحت اداره پاکستان) و دیگری جامو وکشمیر( منطقه تحت اداره هند)

۸-  مبادلات بین دو کشور در سال ۲۰۱۴مبلغ ۲.۶ میلیارد دلار بود. اگر مبادلات از طریق کشور های واسطه (امارات وسنگاپور) را نیز درنظر بگیریم بی شک این مبلغ دو برابر خواهد بود که بسیار کمتر از آن چیزی است که باید باشد.

۹- Sherry Rehman, « The audacity of hope : Beyond photo-op, Modi and Sharif must move quickly and come up with a peace plan », The Times of India, Bombay, 27 mai 2014.

۱۰- Sherry Rehman, « The audacity of hope : Beyand photo-op, Modi and Sharifmudt move quickly and come up with apeace plan », The times of India, Bombat, 27 mai 2014

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۲۵۰۳