مبارزه با داعش یعنی سلاح ندهید و نفت اش را نخرید!


سخنان  بانوی سارا واگن کنشت در بوندس تاگ المان

 

گزینش و ترجمه نافعی

در مراسم سوگواری هفته پیش که به یاد قربانیان حملات تروریستی در پاریش برپا شد، ترانه Quand on n’a que l’amour ساخته هنرمند و آهنگساز نامدار فرانسوی « ژاک برل» خوانده شد. ترانه ای که کاملا در نقطه مقابل سخنان جنگ طلبانه پرزیدنت اولاند قرار داشت. سراسر این ترانه ستایشی است از عشق و دوستی ، پیامی روشن در طرد خشونت و جنگ. آرزو می کردم که ای کاش همه شما که امروز می خواهید رای موافق به اعزام نیروی نظامی المان به سوریه بدهید، این ترانه را شنیده و پیام آن را درک کرده بودید.

درست سه هفته پیش، ۱۳۰ انسان قربانی یک عمل تروریستی وحشیانه شدند. تقریبا تمام عاملان ترور شهروندان فرانسه و بلژیک بودند. کسانی که در علف زارهای حومه شهرهای بروکسل و پاریس بزرگ شده بودند و حالا شما ادعا می کنید که ما هم با کشتن مردم بی گناه، با کشتن زنان و کودکان رقه با دولت اسلامی مبارزه می کنیم و آن را ناتوان می سازیم. مردم رقه و دیگر شهرهای سوریه را، زنان و کودکان را بمباران می کنیم و می کشیم .

این چه جنونی است؟ سوال من از شما این است : ما در چه قرنی زنده گی می کنیم؟

وقتی شما می گویید سرسری تصمیم نگرفته اید و در باره تصمیم خود فکر کرده اید و ما، ما که مخالف هستیم و می گوییم نه، ما نقشه ای نداریم که نشان دهیم چگونه می شود کار دیگری کرد، به شما می گویم که چرا نقشه دیگر هم هست. من به شما می گویم که فقط و فقط یک نقشه چیست. جنگ همه کارها را خراب تر می کند. شما با جنگ، دولت اسلامی را از بین نمی برید. شما با فرستادن نیرو به میدان، آن را تقویت می کنید.

رقه شهری است با ۲۰۰ هزار جمعیت. آخرین بار که این شهر بمباران شد بیمارستان ها و مدارس هدف قرار گرفتند. رسما اعلام نشده که قربانیان بمباران ها چند نفر بوده اند، اما می توان مطمین بود که تعداد قربانیان غیرنظامی در سوریه، فقط در بمباران های همین سه هفته اخیر، بیش از قربانبان حمله وحشیانه در پاریس بوده است. مادران رقه نیز برای کودکان خود می گیریند، آری بمباران جنگی هم ترور است.

ماکرون  وزیر اقتصاد فرانسه  پس از حملات تروریستی گفت : « جامعه فرانسه مسوول است در پیدایش زمینه ای که ترور می تواند در آن شکوفا شود.»

( تک مضراب « مارکوس هلــد» نماینده فراکسیون سوسیال دموکرات : حالا شروع می شود!)

این ها که من می گویم همه نقل قول است ازماکرون : در جمهوری فرانسه هر روز« قولی که برای برابری داده شده» زیر پا گذاشته می شود. هم او می گوید : « ما به امکان ترقی اجتماعی برای همه خاتمه دادیم ». شما ادعا می کنید که می خواهید با فرانسه همبسته باشید. من از شما می پرسم: با کدام فرانسه؟ با فرانسه ای که به سیاست ورزان بالا نشین تعلق دارد؟ همان صاحب منصبان سیاسی که مسوول بد ترین جنگ ها هستند –  فقط جنگ الجزایر را به یاد تان می آورم- یا با فرانسه مردم فرانسه، که فقط می خواهد در آرمش و امنیت زنده گی کند؟

به شما می گویم اگر شما خواستار دوستی و همبسته گی صادقانه با فرانسه هستید، به عنوان مثال می گویم، آن وقت باید از تحمیل اقتصاد ریاضتی از طریق بروکسل به فرانسه چشم بپوشید، تحمیل سیاستی که سبب می شود روز به روز جوانان بیشتری آینده خود را از دست بدهند. به این می گویند همبسته گی واقعی . این جا می توانید یک گام جلوتر بروید.

( تک مضراب از ماکوس هلد  : باور کردنی نیست!)

به همین دلیل یک بار دیگر می گویم: این دروغ محض است که شرکت در این جنگ دولت اسلامی را تضعیف می کند. تفاوتش هم با نبرد نیروهای کُرد در منطقه در همین است.

شاید ۱۴ سال پیش هنوز این حرف باور کردنی بود که مساله تروریسم را می توان با بمباران حل کرد، اما امروز دیگر بعد از این همه تجربه ای که به دست آمده دیگر باور کردنی نیست. شما در سال ۲۰۰۱  ترسایی تصمیم گرقتید ارتش المان را به افغانستان بفرستید. از ۱۴ سال پیش در آنجا جنگ است، جنگی که هزارن نفر غیر نظامی و ۵۰ سرباز المانی قربانی آن شده اند.

خوب؛ حاصل آن چه بوده است؟ امروز حمایت مردم از طالبان بیش از گذشته است. این جنگ از همان آغاز یک کاری بود عبث. با خیال راحت می تواند به نادرستی آن اذعان کنید و

( تک مضراب از   فولکر کاودر از حزب دموکات مسیحی : چه حرف چرندی! )

۲۰۰۳ ترسایی بوش ( رییس جمهور امریکا ) با « ایتلاف داوطلبان» عراق را اشغال کرد. صدام حسین ساقط شد. شش ماه بعد « دولت اسلامی» تاسیس شد که امروز بر نیمی از عراق مسلط است. ۲۰۱۱ لیبیا بمباران شد. قذافی ساقط شد. از آن زمان در لیبیا هرج و مرج بر قرار است و « دولت آسلامی» آن جا جای پای خود را محکم کرده است. در سوریه هم همین طور است. چندی پیش خود پنتاگون اذعان کرد که در آغاز برای تضعیف اسد به گروه های تروریستی اسلامی گوناگون کمک کرده است. اما واقعیت غم انگیز این است که این غرب بود و در درجه اول ایالات متحده امریکا بود که این هیولا را آفرید،

اعتراض نمایندگان احزاب سوسیال مسیحی، دموکرات مسیحی، سوسیال دموکرات : « اوه»!

که امروز همه ما را دچار ترس و وحشت کرده است. این آن حقیقتی است که شما نمی خواهید بشنوید. اما این هیولا حاصل جنگ های ماست، حاصل جنگ های غرب است در این جهان.

پرسش از سخنران- پرسنده   دیتر یانه سِک  از حزب سبزها/ اتحاد ۹۰:

من هم مثل شما به این لشکر کشی رای نخواهم داد. اما من از خود، جدا، می پرسم که آیا شما در استدلال های خود قدری یک جانبه نیستید؟ شما به درستی از این که افراد غیر نظامی در حملات به رقه قربانی شده اند شاکی هستید. ولی در مورد کسانی که قربانی حملات هوایی روس ها شده اند، مثلا در منطقه حمص، چه می گوئید؟ من از میان پناه جویان کسی را می شناسم که اهل حمص است ، خانواده او درست ساکن این منطقه هستند و شاکی است که از اواسط ماه سپتامبر بمب افکن های روسی با حملات شدید خود به این منطقه قربانیان زیادی برجای نهاده اند. در این مورد شما سخنی نمی گویید. از آقای  بارچ  (رهبر حزب چپ) هم من در آخرین مباحثات روز چهارشنبه سخنی نشنیدم. فقط یک چشم شما بیناست که همه تقصیرها را به گردن غرب می گذارید ولی حملات شدید روسیه را در زمینه مطرح نمی کنید؟

سارا واگن کنشت: البته این قربانی ها هم به اندازه قربانیان حملات فرانسوی ها، مانند قربانیان بم  های امریکایی، قربانیان همه بم های دیگر غم اگیزهستند. این جنگ بم افکن ها ابزاری است نادرست. بم ها ایجاد صلح نمی کنند، چه بمب روسی باشد، چه بمب امریکایی و چه بمب فرانسوی. این را ما همه جا به همین صورت گفته ایم. من دیروز در تظاهرات در برابر « رایشس تاگ» که ما به آن دعوت شده بودیم، دقیقا همین را گفتم. این صادقانه نیست که شما دست می زنید و می گویید که این قربانیان عوضی هستند ـ در روزنامه ها هم آمده است، ولی شما امروز به اعزام نیروی نظامی به سوریه رای موافق می دهید. صاف و ساده بگویم این یعنی دغل کاری . اگر شما مخالف بم هستید و بم روسی را محکوم می کنید. پس لطفا دست خود را برای دست دادن و اعلام موافقت بالا نبرید که هواپیماهای « تورنادو »ی خود را برای بمباران مردم غیر نظامی به آن جا بفرستید. به این می گویند ثبات در رفتار، سازش ناپذیری. آن وقت است که من هم به شما احترام خواهم گذاشت.

(  فولکر کاودر  از حزب دموکرات مسیحی سوسیال مسیحی – ما احترام شما را نمی خواهیم! )

واگنکنشت: البته من خیلی خوب می دانم که اسد دیکتاتور است و در کشورش شدت عمل به خرج می دهد. ولی این را هم خیلی خوب می دانم که وقتی در واشنگتن با خود پسندی مستبدانه تصمیم گرفته می شود از کدام دیکتاتور جهان حمایت شود و تا دندان مسلح گردد و زیر پای کدام دیکتاتور خالی و ساقط شود هیچگاه دمکراسی و حقوق بشر مِلاک تصمیم گیری نبوده است. در تمام این جنگ هایی که شده فقط و فقط به چنگ آوردن نفت، گاز و حوزه نفوذ بوده است. تا اکنون یک میلیون و سیصد هزار نفر برای دست یافتن به این هدف ها جان خود را از دست داده اند.

(هنینگ اوته   از حزب محافظه کار دموکرات مسیحی- سوسیال مسیحی : فقط کلیشه است)

واگن کنشت: کلیشه؟ یک میلیون و سیصد هزار نفر قربانی شده اند و شما سخن از کلیشه می گویید؟ این تک مضراب شما را جدی نمی گیرم. شرم آور است.

(  ماتیاس ایلگن  از حزب سوسیال دموکرات : شما شرم آور هستید)

این جنگ ها بودند که   خاورنزدیک و میانه را به آتش کشیده اند، منطقه ای که امروز یک میلیون نفر فقط برای نجات جان خود می خواهند از آن فرار کنند. این شکست بزرگی برای سیاست اروپاست که مدت زمان زیادی با دست گذاشتن در دست امریکا از جنگ هایش حمایت کرد و خطر را از آن دور نگه داشت .

در سال ۲۰۰۱ که جنگ علیه باصطلاح ترور آغاز شد در سراسر جهان چند صد تروریست خطرناک وجود داشتند؟ امروز پس از ۱۴ سال باصطلاح جنگ با تروریسم تعداد آنها به صدها هزار نفر رسیده است. می خواهید تعداد آنها به میلیونها برسد؟ اگر هدف اینست باید به همین روش ادامه دهید و مارپیچ بالارونده جنگ و خشونت را به اوج برانید.

در سال ۲۰۰ در سراسر جهان ۳ هزار نفر در پی حملات تروریستی کشته شدند. در سال گذشته ۳۰ هزار نفر. البته شما دقیقا می دانید با تصمیمی که امروز می گیرید خطر حملات تروریستی در المان را بالا می برید. اما من به شما می گویم اگر می خواهید « دولت اسلامی» را واقعا تضعیف کنید باید نگذاریذ اسلحه بدست اش برسد، پول بدست اش برسد، تجهزات بدست اش برسد و نفرات بیشتر به آن بپیوندند.

به عبارت دیگر باید جراات داشت باشید و بالاخره دست پدر خوانده های ترور در میان هم پیمان های خودتان، یعنی ترکیه و عربستان را کوتاه کنید.

واقعا شرم آور است که تا امروز جلوی قاچاق نفت از مرز ترکیه گرفته نشده است و هر شب صد جهادگرای تازه – در حال حاضر تعداد شان بیشتر است – از مرز می گذرند و به دولت اسلامی می پیوندند. بنظر من به جای آن که سوریه را بمباران کنید بهتر آنست که اردوغان را برآن دارید تا دست از این بازی زیر میزی بکشد. این را هم باید گفت که همین اردغان است که کردهای شجاع را که آنجا شجاعانه و واقعا می جنگند بمباران می کند، از جمله با سلاح های المانی. این واقعا ابرو ریزی است. این سیاست از سر تا پا بر دروغ استوار است .

فروش اسلحه به عربستان و قطر را قطع کنید!

ما امروز طرحی برای قطع فوری صدور اسلحه به عربستان سعودی، قطر و ترکیه و منطقه جنگی به مجلس ارایه خواهیم کرد. کسی که به این طرح رای ندهد، او دیگر نباید ادعا کند که می خواهد دولت اسلامی را تضعیف کند.

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۸ /۱۵ ـ ۰۵۱۲

 

 

به مناسب خموشی فقید ببرک کارمل ستاره درخشان نهضت چپ انقلابی افغانستان

 

علی رستمی

سوم دسامبر۲۰۱۵  مصادف است به روز درگذشت ، شخصیت مبارز نستوه شادروان ببرک کارمل  این ستاره درخشان جنبش روشنگری چپ  افغانستان ، که ار عنفوان جوانی قلبش  به خاطرترقی ،سعادت  و عدالت اجتماعی برای توده های ستمدیده  ورنجبر کشور می تپید. وبرای تحقق این امر  اگاهانه  ،جسورانه وپیگیرانه ،برعلاوه فشار و تهدید و تعقیب و به وجود آوردن فضای ترس و ارعاب، از جانب دستگاهی مستبد نظام فیودالی ـ قبیله وی حاکم در کشور بی هراس وبا ازخود گذری وجان فشانی شبانه روزی مردانه وار وجسورانه با روحیه سرشار انقلابی،گام گذاشت.

شادروان ببرک کارمل  شخصیت عدالت خواه  ومصمم بود، که حل بنیادی مسئله عدالت اجتماعی ،  با تغیر نظام مستبد و عقب گرا و از بین بردن ریشه استعمار واستثمارنو و کهنه، با تحقق برنامه های دموکراتیک مترقی وملی وبا سهم گیری و پشتبانی قاطع زحمتکشان ، در جامعه میسر وقابل عملی می باشد.

فقید ببرک کارمل احترام عمیق به ارزش های ملی  کشور خود داشته و رعایت  عنعنات وسنن جامعه را درالویت وظایف وطن پرستانه خود قرار می داد. بههمه اقوام وقبایل ،از لحاظ موقف اجتماعی و اتنیکی مساوی و برابر احترام داشت و به ارمان های شهروندی متعقد بود. او انسان فراقومی فراملیتی ومنطقه وی بود . نظام عادلانه را دروجود همبسته گی  تمام زحمتکشان جهان در راس حزب پیشتاز طبقه کارگر عملی می دانست. او درتشکیل حزب دموکراتیک خلق افغانستان نقش برجسته داشت،  این حزب فراقومی بود که درآن نماینده گان تمام گروه های اجتماعی و اتنیکی کشور عضویت داشت . که تا به حال  با داشتن همچو هویت فراقومی ومنطقه وی الگو درمیان سایراحزاب سیاسی چپ و راست ِورد زبان مردم ما می باشد واز آن به قدردانی  یاد می کنند . نفش ببرک کارمل در بنیان گذاری  حزب دموکراتیک خلق افغانستان در کنار سایر همرزمانش از پایگاهی  شایانی برخورد است. ، به خاطر تحقق آرمان های خود چند مراتبه راهی زندان شد ، اما این عمل هیچ گونه تغییر در راه و تفکر که انتخاب نموده بود  وارد نه توانست بکند، برعکس شجاعانه وجسورانه در راه اهداف خود بامتانت به جلو رفت، و از آن یک قدم هم عقب نشینی نه می کرد. با موجودیت هر نوع رویکردهای خشمگین زورمندان دستگاه های جهنمی سیاه  ارتجاعی داخلی و جهانی ازوفاداری به آرمان های عدالت اجتماعی و خوشبختی وسرفرازی مردم زحمتکش از هدف خود منصرف نه شده و به مثابه انسان متعهد و با ایمان  تا آخرین رمق زنده گی خود به آن وفادار باقی ماند. ببرک کارمل منحیث رهبر با تقوا مبتکر واندیشمند  همیشه برای تحکیم وحدت سازمانی، تشکیلاتی ح.د.خ . ا  پیگیرانه مبارزه نموده و ازهیچ  نوع فداکاری دریغ نه ورزیده است.

ببرک کارمل  باتحلیل عمیق و درک علمی ، برای نفوذ و گسترش اهداف ترقی خواهانه در جامعه وبسیج توده ها به دور  حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، برای ایجاد تفاهم وهمسویی  با سایر نیروهای ملی و مترقی چپ بعداز قیام هفت ثور سال ۱۳۵۷ و اخص بعد از مرحله تکاملی آن  زمینه ایجاد جبهه مشترک ضد استبدادی و ضد استعماری  را هموار و آنرا به اشتراک افراد با نفوذ کشور تشکیل داد . این پدیده را  راه نجات افغانستان از چنگال نیروهای استعمار و استبدادی کشور های امپریالیستی  در روند تاریخ تلقی می نمود .  ببرک کارمل به مبارزه آزادی خواهانه  جنبش مشروطه و قانون خواهی وسایر گروه های سیاسی وطنپرست ضد استعماری احترام قایل بود، انرا پاسداران نهضت روشنگری ونخستین قیام کننده گان ضد استبدا واستعمار بیگانگان درکشور ما می دانست و به مثابه نگهبانان شرف وناموس کشور ازآنها به افتخار یاد میکرد.

 آرزوها و آرمان های جاویدان ببرک کارمل که درقلب و رگ و خونش عجین شده بود، برایش بعد ازپیروزی قیام هفت ثوریک حادثه  نوید بحش بود، تا آن ها را تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان یکایک عملی نماید. شوربختانه اجرای عملی آن اهدافی را که  آغاز نموده بود، نه توانست که  به سرمنزل مقصود بنابر دسایس وتوطیه ومداخلات بی شرمانه نیروهای عقب گرایی متحجر قرون وسطایی در وجود احزاب و گروهک های اسلام افراطی ب اپشتبانی نیروهای عقب گرای  منطقه و امپریالیزم جهانی ، تا اخیر برساند . خورشید ازادی وخوشبختی وانسانیت درکشور ماافول نموده و سیاهی زوال ناپذیر حاکم گردیده هست. عواقب  بعدی اعمال را که این نیروهای سیاه متوحش و تباه کن ، در کشور ما تأمین کرده اند، برای همه به مانند آفتاب روشن می باشد..

شادروان ببرک کارمل به مانند  شخصیت با تقوا وپرهیزگار به غیراز معنویت چیزی از لحاظ مادی از دوران حیات خود به جا نمانده  ،فقیرانه زیست وفقیرانه در دیار غربت دنیای فانی را پدرود گفت.

روح و روانش شاد ؛ خاطرات و آرمان های انسانی اش گرامی باد!

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲ /۱۵ ـ ۰۳۱۲

 

 

سیل فراریان داعش ازسوریه به سمت ترکیه وحشتناک است!

 

 « سیل فراریان از سوریه به سمت ترکیه وحشتناک است و با اینکه نیروهای ترکیه تلاش می کنند به آنها اجازه عبور  

ندهنـد و آنها را وادار کنند در سوریه بمانند، اما به هر ترفندی شده وارد ترکیه می شوند. برخی از این  افراد  اظهار

مــی دارنـد که در رقه و مناطقی که تحت تصرف گروه های مخالف دولت سوریه است اوضاع بسیار نابسامان است.»

 

گزارش های واصله از ترکیه و عراق و اردن حاکی از آن است داعش، گروهی که چند سالی است رعب و وحشت را در دل مردمان منطقه و جهان ایجاد کرده بود، امروز خود با سرایت رعب و وحشت بی سابقه ای در میان طرفـداران خود مخصوصا در سوریه مواجه می باشد.

معروف است که یکی از سلاح های بسیار کارآمد داعش در جنگ ها ؛ بی باک بودن جنگجویان آن و ایجاد رعب و وحشت در میان دشمنان بود. اما ظاهرا ناکارآمدی آنها در مقابل عزم واقعی برای نابودی شان بی باکی را از میان برده است .
طی چند روز اخیر و مخصوصا پس از حمله ترکیه به هواپیمای روسیه اتفاق عجیبی پیش آمده، سیلی از طرفداران داعش در حال فرار از مناطق نفوذ داعش در سوریه می باشند.
با شروع حملات هوایی روسیه و زمینی ارتش و قطعات های مردمی در سوریه تعداد زیادی از فرماندهان داعش و تروریست های دیگر در سوریه خانواده های خود را به عراق و ترکیه و یا اردن منتقل کردند. برخی از این جنگجویان مخصوصا اتباع داعش به سمت موصل فرار کردند و در آنجا مستقر شدند اما پس از تصرف سنجار توسط کردها این جابجایی نیرو به سمت موصل تقلیل یافت چرا که اینان مجبور بودند از راه های صعب العبور صحرایی به موصل بروند به همین دلیل هم خانواده های خود را به ترکیه و یا اردن می فرستادند و خود در سوریه می ماندند.
پس از سرنگونی هواپیمای روسیه توسط ترکیه و تشدید حملات جنگنده های روسیه بر مناطق تحت اشغال گروه هایی که ترکیه از آنها حمایت می کند و بیم بسته شدن راه تردد به ترکیه به یک باره جنب و جوش بی نظیری در مناطق تحت اشغال داعش و مخالفین سوری وابسته به ترکیه بوجود آمده. آنهایی که در مناطق خارج از کنترل داعش بودند هم به طرفداران داعش در فرار اضافه شده اند.
یکی از خبرنگاران اروپایی ایرانی تبار که در حال حاضر برای یکی از شبکه های خبری در ترکیه کار می کند و برای پوشش خبری به مرز سوریه رفته به من گفت:

« سیل فراریان از سوریه به سمت ترکیه وحشتناک است و با اینکه نیروهای ترکیه تلاش می کنند به آنها اجازه عبور ندهند و آنها را وادار کنند در سوریه بمانند، اما به هر ترفندی شده وارد ترکیه می شوند. برخی از این افراد اظهار می دارند که در رقه و مناطقی که تحت تصرف گروه های مخالف دولت سوریه است اوضاع بسیار نا بسامان است. همه از انتقام قریب الوقوع روسیه صحبت می کنند. نیروهای داعش در رقه ریش های خود را کوتاه کرده اند و دیگر حاضر نیستند در روز با لباس نظامی و یا اسلحه در شهر تردد کند. دیگر به ندرت می توان ماشین های نظامی داعش که قبلا بصورت دسته ای جولان می دادند را مشاهده کرد چرا که داعشی ها معتقد هستند جنگنده های روسیه و هواپیماهای بی سرنشین ایرانی و سوری در آسمان در پرواز هستند و در صدد شکار آنها می باشند. جنگجویان خانواده های خود را فراری داده اند و مردم معمولی را به زور در شهر نگه می دارند تا به عنوان سپر انسانی از آنها استفاده کنند. »

این خبرنگار که گزارش  خود  را قبلا به رسانه ترکی خود تقدیم کرده بود اما این رسانه ضمن خودداری از انتشار آن ؛ وی را تهدید به اخراج کرده افزود:   نیروهای امنیتی ترکیه به خبرنگاران اجازه نزدیک شدن به مناطقی که محل عبور این فراریان هست را نمی دهند و برای گفت و گو با آنها باید چند کیلومتر دورتر در کمین یکی آنها باشید. فراریان همه اعتقاد دارند که حملات دو روز قبل روسیه شروع یک عملیات بسیار هولناک است و روس ها برای انتقام از ترک ها، وابسته گان آنها در سوریه را به خاک و خون خواهند کشید به همین دلیل طی دو روز اخیر موج فرار از مناطق دیگر (منظور مناطقی که تحت اشغال داعش نیست) هم زیاد شد است.»

به گفته این گزارش گر که به دلیل واهمه از دست دادن شغل اش ترجیح می دهد نام اش منتشر نشود: « بنا به اظهارات این فراریان تعداد زیادی هم تلاش می کنند به سمت اردن یا مناطق تحت تصرف داعش در عراق فرار کنند و آنهایی که به گروه های تروریستی وابسته گی ندارند و می توانند به ترفندی از منطقه خارج شوند ترجیح می دهند به سمت مناطق تحت کنترل دولت سوریه پناه ببرند و برخی هم خود را به لبنان می رسانند.»
به استناد این خبرنگار که مدتی هم در ایران کار می کرده:«  طی دو روز گذشته از ترس هدف قرار گرفتن توسط هواپیماهای روسیه هیچ لاری حاضر نیست به سمت سوریه حرکت کند و کل حمل و نقل جاده ای که همین یک هفته پیش رونق داشت فلج شده و دیگر نمی توان شاهد عبور و مرور لاری های حمل سوخت در این مناطق بود. وی افزود فعلا فقط لاری ها با تقاضای مبالغ گزاف حاضر هستند به سمت عراق حرکت کنند وراننده ها اظهار می دارند جابجایی کالا به بخش تحت اشغال داعش در عراق به بخش تحت اشغال آن در سوریه به عهده خود  داعش است و پیش بینی می کنند همین هم بزودی از ترس حملات جنگنده های روسیه متوقف شود چرا که این تردد ها در حال حاضر فقط در طی شب و آن هم از راه های صعب العبور امکان پذیر می باشد».
با این اوصاف می توان گفت داعش و گروه های تروریستی سوریه برای اولین بار احساس خطر کرده اند و از بیم تلافی حمله ترکیه به هواپیمای روسیه کل ساختار مخالفین دولت سوریه که طی چند هفته اخیر برخی کشورهای منطقه تلاش داشتند آنها را یک پارچه کنند بهم ریخته است.
در صورت ادامه این روند و قطع شدن درآمد و پشتیبانی لوژستیکی این نیروها در سوریه احتمالا حتا نیاز نباشد که ارتش سوریه دست به عملیات نظامی وسیعی بزند تا بخش های اشغال شده سوریه را آزاد کند چرا که با نبود امکانات مالی و لوژیستیکی این گروه ها از هم خواهند پاشید مجبور خواهند بود سلاح زمین بگذارند و تسلیم شوند./ سپوتنیک

بامداد ـ سیاسی ـ ۵ /۱۵ ـ ۲۹۱۱

 

دسامبردرمسیرجاویدانگی

 

غروبت روشن از روزاست ای خورشید آزادی

 فروغ  خا طرت  در کوی دل  پیوسته  جا دارد

مشو افسرده  از رمز ی غروب  آفتاب   ای دل

که فردا در طلوعش صد هزاران روز ها  دارد

 

عبدالوکیل کوچی

ماه دسامبر برای کلیه داد خواهان ترقیخواه وعدالت پسند کشورما بمثابه ماه غمبار سیاسی ، ماه وداع با رهبر فرزانه حزب دموکراتیک خلق افغانستان زنده یاد ببرک کارمل است . اول دسامبر سال ۱۹۹۶ میلادی رهبر محبوب زحمتکشان افغانستان و پیشوای جنبش روشنفکری وترقی خواهانه کشورما به جاودانگی پیوست. مرگ زنده یاد ببرک کارمل ، فرزند صدیق خلق افغانستان ، دوست خلق ها ، رهبر جنبش چپ ودموکراتیک وکلیه ترقی خواهان عدالت پسند کشور ما ضایعه بزرگ وجبران نا پذیربوده است. به این مناسبت یاد وخاطرات شخصیت ملی و بین المللی ، ابر مرد تاریخ معاصر کشور ما را همیشه گرامی میداریم .

زنده یاد ببرک کارمل ازهمان آغاز جوانی در زمان تحصیل ، دوره زندان و پس از آن ، سرنوشت خویش را با سرنوشت مردمش گره زد ه بود چنانچه از پیشوایی جنبش محصلین دانشکده کابل گرفته تا ایستادگی در انتخابات پارالمانی دوره هفتم شورای ملی  در دفاع از عدالت وسهم فعال آن در جنبش سرتاسری روشنفکری ومبارزه علیه استبداد ،ارتجاع واستعمار ، راه اندازی مبارزات پارالمانی وسازماندهی فعالانه کا رسیاسی در امربسیج وتشکل حلقات سیاسی بمنظور تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان  تا رهبری خردمندانه حزب د خ ا  ودولت جمهوری دموکراتیک افغانستان ونقش فغال آن در جنبش بین المللی صلح ، آزادی ودموکراسی از کار نامه های درخشان رهبر فقید جنبش انقلابی کشورما میباشد .

شاد روان ببرک کارمل تمام عمر پر بار خود را در راه آرمانهای والای خلق ستمدیده افغانستان وقف نمود .شخصیت والای ببرک کارمل از عشق به انسان زحمتکش ،اصول واخلاق عالی مترقی وجهانبینی علمی مایه میگرفت .چنانچه اندیشه وخردمندی ،توانایی فکری ،شجاعت وصداقت ،جسارت ومناعت کلام وفصاحت بیان ،پیشبینی ودگر اندیشی ،لیاقت وکاردانی این انتر ناسیونالیست پر شور وانقلابی بیانگر شخصیت والای ببرک کارمل فقید بود .

شخصیت زنده یاد ببرک کارمل ملهم از عشق بوطن ،خردمندی خلاقانه ،پیگیری وخستگی نا پذیری ،ثبات کاری ،تحرک وفاداری ،واقعبینی ، اندیشه ترقی خواهی ،دلسوزی،  موضیعگیری اصولی وثبات فکری ،از خصایل عالی ببرک کارمل بود .زنده یاد ببرک کارمل بمثابه موسس ح د خ ا اعضای حزب را به وحدت ویکپارچگی توصیه میکرد . وحفظ وحدت حزبی را بمثابه مردمک چشم وضامن پیروزی میدانست .کارمل فقید حزب را از گزند امراض کوته نظری ، قبیله گرایی وتمایلات سمتی وقومی واز هر گونه آلوده گی ها وامراض جامعه فیودالی پاک ومنزه نگهمیداشت .وبر علیه عوامل نفاق وتفرقه درون حزبی ودر برابر فراکسیونیزم وگروهبازی های غیر اصولی مبارزه بی امان میکرد .

ببرک کارمل با عشق سر شار به انسان زحمتکش و با اعتقاد راسخ ودرک وسیع از جهانبینی علمی که خصلت اصلی اندیشه های جاودانه او را تشکیل میداد ، در تمام بیا نات وسخنرانی های خود  به اعضای حزب می آموخت که تنها حزب رزمنده زحمتکشان مجهز با اندیشه انقلابی ،جهانبینی علمی وبینش روشن طبقاتی خواهد توانست که توده های مردم را بسوی اهداف و آرمانهای والای شان سمت وسو دهد وچنین حزب میتواند تمام نیرو های ملی ،دموکراتیک را در یک جبه وسیع ، بمنظور رشد دموکراتیک وترقی کشور تامین کند .

ببرک کارمل به اصول عقیدتی سیاسی واخلاق مترقی پابندی محکم داشت وهمیشه با غرور وبی باک از مواضع اصولی شجاعانه دفاع میکرد .  ببرک کارمل منحیث یک رهبر دانا وسخنور توا نا از فرهنگ عالی انسانی بر خوردار بود . مطالعه ونوشتن جز زندگی رسمی وشخصی ببرک کارمل بود دانش ومعلومات عمیق ببرک کارمل از تاریخ ادبیات وفلسفه ، پاییه اصلی خرد او بحساب می آمد .

ببرک کارمل معتقد بود که باید وظایف انقلاب ملی دموکراتیک با اتحاد وهمبستگی تمام نیروهای ملی دموکراتیک ومترقی در یک جبه وسیع ملی وایجاد حکومت دموکراسی ملی حاکمیت سیاسی شکل گیرد .تا زمینه  زماني ، اصولی وشرایط برای رسیدن به اهداف غایی نظام عدالت ومسا وات وبدون بهره کشی انسان بوسیله انسان مساعد گردد ببرک کارمل معتقد بود که تشکیل چنین نظامی از طریق ایجاد جبه وسیع نیروهای ملی دموکراتیک ومترقی ومشارکت مردم ممکن است .

ببرک کارمل بمنظور مشارکت دادن عموم ملیت ها واقوام ساکن کشور در امور دولتی از قوم برادر هزاره در کرسی صدارت وازاقوام  ازبیک ، ترکمن ، بلوچ ، نورستانی ، پشه یی واهل هنود در مقام های وزارت ومعادل آن واز نماینده گان اقوام وسندیکا های کارگری ودهقانی واهل کسبه در مقام های عالی ریاست مدیریت ولایت برگزید .

ودر بخش اجتماعی ، تاسیس اتحادیه های کارگری ،سازمان های زنان ، پیشه وران ، جوانان ،اهل کسبه واصناف ، کار برای بیکاران واجرای امتیازات برای علما و روحانیون ، اجرا واعطای مواد ارتزاقی کوپونی ورایگان برای مامورین دولت وکارگران ، رشد فرهنگ ومعارف عصری واعزام جوانان بمنظور تحصیل به خارج کشور ، رشد فرهنگ وادبیات،  آزادی زبان ومطبوعات ودروس مکاتب بلسان مادی ، کمک به خانواده شهدا ومعلولین ، تساوی حقوق زنان با مردان ، ریشه کن ساختن نابرابری های نژادی ، لسانی ، قومی ، سمتی طبقاتی ،  مذهبی ، ملی واستعماری و ارایه خدمات اجتماعی ، که میتوانست زمینه برای گذار قانونمند در جهت پیروزی های ملی ودموکراتیک را مساعد سازد و تامین حقوق شهر وندی دموکراتیزه شدن حیات سیاسی  اجتماعی مردم مصوب در قانون اساسی وتصویب قانون لغو اعدام وپیشنهاد به مراجع بین المللی اجرا وعملی گردیده است .

ببرک کارمل با درک عمیق از تضاد های اساسی جامعه برای وحدت و تامین واقعی عدالت اجتماعی پروگرام های زیربنایی را در نظر داشت وبرای پیاده کردن تصامیم عملی در یک پروسه قانونمند رشد اجتماعی برای تا مین وحدت ملی وترقی در کشور اتخاذ کرده بود . چنانچه در زمان زمامداری آن زنده یاد ، جرگه های اقوام وقبایل ، ملیتهای پشتون ، هزاره ، ازبیک ، بلوچ پشه یی ، اهل هنود ، نورستانی وغیره تشکیل گردید و اتباع جمهوری دموکراتیک افغانستان اعم از مردان و زنان بدون در نظرداشت تعلقات ملیتی ،نژادی ،لسانی ،قبیله یی وقومی ،دینی ، مذهبی وعقاید سیاسی ، تحصیل حقوق ومکلفیت های مساوی داشتند .

ببرک کارمل نماد بزرگ آزادی خواهی کشور ،مدافع راستین استقلال ،تمامیت ارضی ،حاکمیت ملی ومنافع ملی علیای کشورما میباشد . شخصیت مبارز وانقلابی ببرک کارمل بمثابه یک رهبر حزبی متشکل از تمام ملیتها ،اقوام وقبایل و یک شخصیت فرا قومی وفراملیتی وبمثابه یک انتر ناسیونالیست وفراگیر توده های زحمتکشی بود .

بقول روز نامه نگار هندی شخصیت سیاسی ببرک کارمل چندین دهه قبل از دوره ریاست جمهوری او ساخته شده بود .پیش از آنکه ریس جمهور شود ببرک کارمل شده بود او مانند دیگر از شخصیتهای همطرازش در دوران جنگ جهانی دوم سر بلند کرد ودر دهه پنجاه قرن گذشته شخصیتش شکل گرفت او روشنفکران را برای پیدا کردن راه حل ها ی برون رفت از عقب ماندگی به تفکر واداشت . ببرک کارمل وطنپرست پر شور ،انقلابی و آتشین مجهز به آیده لوژی طبقه کارگر وعقاید انتر ناسیونالیستی پرولتری بود ومبارزه طبقاتی خصلت اساسی تفکر آن را تشکیل میداد.

 دیدگاه ببرک کارمل دید گاه طبقاتی به دفاع از طبقه کارگر ودهقانان وسایر زحمتکشان بر ضد طبقات استثمار گر ارتجاع استبداد وآمپر یالیزم بود وموضعگیری اش در سطح بین المللی بر ضد ارتجاع واستعمار وآمپر یالیزم بدفاع از صلح جهانی ودوستی خلقها واضح بود .

 ببرک کارمل در رابطه به دشمنان سوگند خورده افغانستان پیشبینی کرده میگفت آنان نمیخواهند در همسایگی شان افغانستان آرام ومرفه وجود داشته باشد او مداخلات وتجاوز پاکستانی ها را بر حریم کشور ما در تبانی مستقیم حامیان بین المللی آنها میدانست .

اکنون که افغانستان در مرحله حساس تاریخی خود قرار دارد .دوام مداخلات پاکستانی ها بر علیه کشور ما بیشتر از همه نیات شوم رژیم کرنیلی را با شرکای طالبی ،داعشی ،القاعده ودیگر تروریستان ومتجاوزین خارجی بر ملا میسازد .

در حال حاضر رسالت عظیم نیروهای ترقیخواه کشور مخصوصا ً اعضای سابق ح د خ ا وسایر نیروهای چپ وترقیخواه کشور است که برای استحکام جنبش عدالتخواهی سرتاسری کشور بمنظور اتحاد وایتلاف های سیاسی ترقی خوهان عدالت گستر از هیچگونه تلاش خستگی نا پذیر دریغ نورزیده وصفوف مردمی خویش را فشرده تر سازند .وبخاطر نجات وطن از هرگونه مداخلات دشمن وچالشهای خطر ناک احتمالی بزرگ وبیسابقه نسبت به هر وقت دیگر عملاً متحد گردند .

رفقای همرزم  ! گرامیداشت از یاد وخاطرات بزرگان فقط ملاک عمل قرار دادن اندیشه ها ، نصایا و آموزه های آنان است.  تحکیم وحدت حزبی وترقیخواهی ضامن پیروزی ما میباشد .

رفتی و در ره تو هزاران  دیگر است

آموزه تو  جنبش و تو فان  دیگر است

خورشید با غروب وطلوع جاودانه شد

مرگ ی  تو هم تولد دوران دیگراست

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۳ /۱۵ ـ ۳۰۱۱

گامی دیگر در جهت انحـلال ناتـو؟


ترکیه با سرنگون ساختن یک بال هواپیمای SU24 روسیه به طور خطرناکی با دم شیر به بازی پرداخت. سوال در اینجا است که چطور شد کشوری چون ترکیه دردام هوسی چنین جنون بارگیر افتد؟ اگر به پیامد های احتمالی این درگیری توجه شود ترکیه واقعاً با آتشی بسیار داغ به بازی پرداخته است. غیرمحتمل خواهد بود که سنجیده شود ترکیه نمی توانست از عواقب چنین اقدامی آگاهی نداشته باشد و ازجدی بودن ودرعین زمان مقتدر بودن روسیه ازلحاظ نظامی مطمین نباشد.
ترکیه به مثابه عضو کهنه کار پیمان نظامی ناتو همواره مورد تفقد و پشتیبانی مرکز اصلی تصمیم گیرنده ناتویعنی پنتاگون قرار داشته و در عین زمان همواره از آن اطاعت داشته است. درچنین فضایی است که ناتو وظایف عمده براندازی رژیم بشار الاسد در سوریه رابه ترکیه محول کرده است. نقشی را که ترکیه تا اکنون بازی کرده است توام با موفقیت بوده وبه خود هیچ هراسی راه نداده تا از مداخله وتجاوز برسوریه ابا ورزد وسیاه ترین رژیم های منطقه نیز در کنارش بوده اند. درچنین فضایی بابرخورداری از پشتیبانی تمام رژیم های قرون وسطایی مورد اعتماد غرب، مدتی قبل ترکیه منطقه ای ازسوریه راکه ترکمانها در آن بسر می برند وحادثه اخیر در آنجا اتفاق افتیده است، به زعم خود منطقه ممنوعه پروازی اعلام کرده و نمی دانست که از دید روسیه منطبق با قوانین بین المللی این به پشیزی نمی ارزد.
زمامداران ترکیه بعد از خطای جبران ناپذیرسرنگون ساختن هواپیمای جنگی روسی، هراسان از خشم روسیه بلافاصله دست به دامان ناتو شده وجلسه اظطراری سفرای آنرا تقاضاکرده است. مگر چترناتو قادر خواهد بود روسیه را از به کیفر رساندن ترکیه در قبال این حادثه بازدارد؟ حادثه دیروز فقط قسمت نمایان کوه یخ را نشان داده است.
به ساده گی می توان حدس زد که امریکا به ترکیه هدایت داده است تا تفتین آمیزبه تحریک روسیه بپردازد تا از یک سو تمام توجه جهانی را از پیروزی های روسیه در عرصه درهم کوبی داعش و بی آبرویی خود منحرف سازد وازجانب دیگرهم امیدی در کالبد افسرده داعش بدمد تا مدت بیشتری در میدان باقی بماند؛ زیرا برای امریکا مهم اینست که رژیم بشار اسد سقوط کند و یالا اقل بیشتر تضعیف شود. احتمالاً با چنین طرفندی فرصتی دیگر بدست می آید تا از پیشروی جبهه سوریه ـ روسیه جلوگیری شود. برای امریکایی ها مهم اینست که نظریه « خاور میانه بزرگ و دموکراتیک » تطبیق گردد که درآن رژیم های قانونی ای چون رژیم کنونی سوریه جایی ندارند فقط شیخک های بی آبروی قرون وسطایی اند که در کشورهایی چون عربستان سعودی ، قطر ، کویت ، امارات وبحرین ...مسلط اند وممثل چنین دموکراسی ای برای خاورمیانه می باشند. با نمونه های این دموکراسی بهیمی همه ما کم وبیش آشنایی داریم. در واقع دیده می شود که امریکا درپی دموکراسی نیست بلکه در پی رژیم های قرون وسطایی است؛ رژیم هایی که در فکر منافع ملی و حیثیت وآبروی ملی خود نیستند وفقط از امریکا پیروی می کنند.

قدر مسلم اینست (شرایط بازی چنین حکم میکند ) که روسیه، در وضعیتی که قراردارد که بالاجبار وحتماً در زمان مناسب، ضربه ای هولناک بر ترکیه وارد خواهد کرد. روسیه راهی نخواهد داشت جز این که برای نجات آبروی خود و بجا قراردادن عدالت ترکیه را گوشمالی بدهد، چنانچه اخیراًکرملین اعلام داشت که: «  مسکو عواقب اجتناب ناپزیرسقوط طیاره Su-24 را برای ترکیه هشدار داده است.! »
پیش ترازآن وزارت دفاع روسیه تمام ارتباطات نظامی با ترکیه را قطع کرد وحفاظت از حریم هوایی لاذقیه را به دوش راکت های دافع هوای هیبت ناک S300 سپرد که به وسیله ناو جنگی تازه وارد درآب های ساحلی سوریه حمل میشوند.
بالاخره خبری که انتظارش می رفت منتشرشد:«  وزارت دفاع روسیه ... اعلام کرد که کشورش هر جنگنده‌ای که در حریم هوایی سوریه تهدیدی برای مسکو باشد را سرنگون خواهد کرد».
بعد از این موضعگیری های صریح و قاطع مسکو، انقره به فکرعقب نشینی افتاد واعلام کرد که نمی دانست که هواپیمای سرنگون شده مال روسیه است. این یک نوع عذرخواهی است که بعد از گزافه گویی های نخست وزیر ترکیه درپیش گرفته می شود ولی اکنون کارازکارگذشته و ترکیه با پشت گرمی وشاید هم به تشویق سران ناتو است که به چنین ماجرایی خود را درهم پیچیده است واکنون قادر نیست به ساده گی اززیربارمسوولیت دررود.
در صورتی که روسیه به گوشمالی ترکیه بپردازد، که حتماً خواهد پرداخت، آیا ناتو به نام دفاع از یک عضو خود ریسک داخل شدن در دایره کشنده وکوتاه جنگ تباه کن جهانی را خواهد پذیرفت؟ این سوالی است که باید مطرح شود.
بعضی ها فکر می کنند که اگرترکیه بخواهد باپشت گرمی ناتو با روسیه وارد جنگ شود، چه پیش خواهد آمد؟ به نظر من این دیگر کمال بی خردی خواهد بود. زیرا درچنین حالتی روسیه از امکانات بسیار بزرگ در مقیاس جنگ با امریکا وارد عرصه خواهد شد و ترکیه یا به یک ویرانه عمومی و کشور ارواح مبدل خواهد شد ؛ ویاهمراه با کره زمین در جنگی جهانی از صفحه روز گار محو خواهد شد.درهرحال برای ترکیه پیامدی در جنگ باروسیه وجود نخواهد داشت جز تاریکی مطلق.
به این ترتیب یکبار دیگرو به طور آگاهانه ناتو در ماجرایی جنجالی پابه میدان گذاشته است؛ ناتو برای بقای خود دست وپا می زند وماجرا می آفریند تا توجیه شود که موجودیتش ضروری است. در حقیقت ماهیت رویا رویی ها در دوران حاظر طوری است که عده ای از کشور ها خلاف اراده ومنافع خود به سوی میدان خطر کشیده می شوند. در ماجراهایی چون کودتای فاشیستی در اوکرایین و تجاوز افسار گسیخته بر علیه مردم وکشور سوریه عده زیادی از کشور ها که تمایل ویا منفعتی برای شرکت در ماجراهای امریکا ندارند، مجبورند به نام اجرای وظیفه در کادرهمبسته گی اتلانتیک وارد جنگ هایی شوند که د رتعارض با منافع ملی شان قرارمی گیرد مانند جنگ در عراق که به نفع هیچ کشوری جزامریکا واسراییل نبوده است. مزید براین اعضای ناتو به نام خطرات واهی هر ساله مجبوراند مقدار قابل ملاحظه ای از ثروت های شان را خرج سیاست تجاوزگرانه و ویران کن ناتو بکنند.
گیریم که مساله ترکیه با نوعی غرامت پردازی (ازهر نوعی که باشد ) وکوتاه آمدن سریع ترکیه یک طرفه شود، آینده را چه کسی میتواندپ یشبینی کند که سرنوشت رسالتی که ترکیه از جانب ناتو به عهده گرفته است چه خواهد شد؟ برای در سایه قراردادن ترکیه بعد ازین ماجرای خطرناک، کدام کشور دیگری غیر از ترکیه می تواند پایگاه مناسب منطقه وی امریکا برای کمک به داعش زیر نام مبارزه با رژیم سوریه باشد؟ وضع نابه هنجاری که ترکیه درآن گیر کرده است نشان می دهد که عضویت در ناتو تنها موهبت ومنفعت نیست بلکه خطر تباهی راهم به همراه دارد. تازه مردمان بعضی ازکشورهای دیگر عضو ناتو هم به این نتیجه می رسند که به چه علتی باییستی بارگران اقتصادی و امنیتی عضویت در ناتو را بردوش داشته باشند در صورتی که در دراوضاع کنونی دنیا خطری متوجه آنان نیست وناتو عمده ترین وسیله اعمال سیاست های سلطه گرانه امریکا است و در بقای آن مردمان اکثریت کشورهای عضو منفعتی نمی بینند . این طلسم تا کجا ادامه خواهد یافت وناتو تا چه زمان دیگری به حیات خود ادامه خواهد داد؟

حوادث اوکرایین نشان داد که ناتو نه تنها وسیله اعمال سیاست های امریکا است؛  بلکه در جهت منافع ملی برخی از کشورهای عضوهم نیست. چنانچه در اوکرایین المان خود را یکی از بازنده گان اصلی ماجرا می داند ولی بهر حال با طلسم ناتو دست و پایش و یا بهتر گفته شود اراده اش بسته است. ولی این طلسم شکستنی است.
در فرجام علیرغم تیره گی اوضاع امنیتی ناشی از اقدام نابخردانه زمامداران ترکیه، بهتر است بدبین نباشیم؛ در ورای این همه حدسیات باید در نظر داشت که نه ترکیه توان وتمایل روبروریی با  روسیه را دارد ؛ و نه امریکا همه دارو ندار خود را در پله ترازوی جنگ با روسیه برای دفاع از ترکیه می گذارد. این بازی برسرسوریه ادامه پیدا می کند ودر فرجام، آنی که هوشیارانه ترعمل می کند وعملش با قوانین بین المللی مطابقت دارد پیروز خواهد شد. با اطمینان می توان گفت که تلاش های وحشتناک امریکا ومتحدینش در جهت براندازی رژیم قانونی کنونی سوریه پیروز نخواهد شد./ اسد کشتمند

بامداد ـ سیاسی ـ ۸ /۱۵ ـ ۲۷۱۱