چگونگی پشتیبانی ترکیه از جهادیست ها

روسیه با ارسال پرونده اطلاعاتی به شورای امنیت درباب پشتیبانی ترکیه از جهادیست ها ، سرنوشت این کشور را زیر علامت سوال برد. در این پرونده بیش از ده مورد اتهام  به سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه  (MIT) مطرح شده است. مشکل این است که هر یک ازعملیات نام برده به عملیات دیگری راه می برد که همین عاملان با همکاری ایالات متحده یا هم پیمانانش علیه روسیه به اجرا گذاشته اند. به این اطلاعات گزارشات دیگری را باید اضافه کنیم که مرتبط است به مناسبات شخصی رییس جمهور اردوغان با بانکدار القاعده و نقش پسرش در مورد نفت دزدیده شده توسط داعش.

 

تی یری میسان 

روسیه گزارشی درباره فعالیت های ترکیه به نفع مجاهدینی که درسوریه دست به عملیات می زنند را به اعضای شورای امنیت در سازمان ملل متحد تحویل داد (1). این پرونده از ده موردی یاد می کند که هر یک از آنها ناقض یک یا چند مورد از منشور شورای امنیت سازمان ملل متحد است.

با چنین کاری، روسیه شورای امنیت  و در پی آن چندین سازمان میان دولتی دیگر را در مقابل مسوولیت های شان قرار می دهد. از دیدگاه حقوقی، شورای امنیت  سازمان ملل متحد باید مدارک مرتبط به اتهامات را درخواست کند و سپس از ترکیه توضیح بخواهد. در صورتی که خطای ترکیه به اثبات رسد، مشمول فصل هفتم منشور خواهد شد و شورا باید برای مجازات این کشور تصمیم بگیرد، یعنی با اعمال زور. از سوی دیگر، سازمان پیمان اتلانتیک شمالی  ، ناتو و سازمان همکاری اسلامی باید کشور خطا کار را از صفوف خود شان اخراج کنند، و اتحادیه اروپا نیز باید گفت و گوهای مرتبط به الحاق ترکیه را متوقف سازند.

با وجود این، خوانش دقیق گزارش اطلاعاتی روسیه نشان می دهد که اتهامات مطرح شده می تواند به گشایش پرونده های دیگری بیانجامد ؛ و قدرت های دیگری را نیز در مظان اتهام قرار دهد. به شکلی که ممکن است رسماً درباره این گزارش گفت و گو نکنند ولی درپشت درهای بسته درباره سرنوشت آینده ترکیه تصمیم بگیرند.

در مورد مهدی الهراتی

مهدی الهراتی در سال ۱۹۷۳ در لیبیا متولد شد و سپس به ایرلند مهاجرت کرد و در آنجا تشکیل خانواده داد. در ماه می ۲۰۰۱ جز مسافران کشتی فرماندهی ماوی مرمره « Mavi Marmara  ناوگان آزادی» بود، یعنی کاروانی که توسط بنیاد کمک های بشردوستانه سازمان غیردولتی ترکیه برای ارسال کمک های بشر دوستانه به غزه سازماندهی شده بود.

کشتی ها دردریا مورد حمله ارتش اسراییل قرار گرفت و سپس موجب جنجال بین المللی شد. مسافران توسط ارتش دفاعی اسراییل بازداشت شدند و سپس آنها را به اسراییل بردند و سرانجام آزاد شدند.( 2 )  رجب طیب اردوغان نخست وزیر وقت بود و برای پشتیبانی از افرادی که در این رویداد جراحت دیده بودند به بیمارستان رفت. کابینه او عکسی را منتشر کرد که در آن یکی از افراد جراحت دیده را می بینیم که اردوغان را مانند پدرش می بوسد. این فرد بستری، ترک و ایرلندی، ال مهدی الحمید الحمیدی در واقع مهدی الهراتی لیبیایی ایرلندی است.

در جون ۲۰۱۱  خانه او در راسکیل Rathkeale  در ایرلند مورد سرقت قرار گرفت. همسر او فاطمه النجار به پولیس اطلاع داد که سارقین جواهرات گرانبهای لیبیایی و مصری، به علاوه ۲۰۰۰۰۰  ایرو اسکناس ۵۰۰  ایرویی را به سرقت برده اند. مهدی الهراتی  در تماس تلفنی با پولیس تایید می کند که از سوی مقامات قطر، فرانسه و ایالات متحده این مبلغ را از سازمان سیا برای یاری رساندن به سرنگونی معمر قذافی دریافت کرده بوده است.( 3) وقتی مقامات لیبیا به این موضوع پرداختند، گفته های اولیه اش را پس گرفت(4).

در جون و اگست ۲۰۱۱  او فرماندهی بریگاد ترابلس را به عهده داشت که برادر همسرش حسام النجار عضو آن بود، یک گروه از القاعده به هدایت لژنرهای فرانسوی، از سوی ناتو وظیف داشت تا  هوتل ریکسوس را تصرف کنند (5). این هوتل رسماً مرکز رسانه های بین المللی است ولی متفقین از سوی سازنده ساختمان از اهالی ترکیه مطلع شده بودند که ساختمان دارای یک زیرزمینی است که به بیرون راه دارد و اعضای خانواده قذافی و مسوولان جمهوری در آنجا پناه گرفته اند. طی چند روز او و سربازانش به کمک فرانسوی ها علیه سربازان خمیس قذافی جنگیدند (6).

در سپتامبر ۲۰۱۱  ناتو او را به عنوان معاون عبدالحکیم بلحاج رییس تاریخی القاعده برگزید که به « فرماندار نظامی ترابلس»  ارتقا یافته بود. در۱۱  اکتوبر به بهانه اختلاف با بلحاج استعفا داد (7).

با وجود این، در نوامبر ۲۰۱۱  ترسایی در کنار عبدالحکیم بلحاج فرماندهی یک گروه ۶۰۰  تا ۱۵۰۰ نفری از جهادیست ها القاعده در لیبیا را به عهده گرفت (در گذشته گروه اسلامی مبارزان لیبی نامیده می شد) و آنها را به عنوان پناهنده به مسوولیت یان مارتین Ian Martin دبیر کل قدیمی شرکت فابیان  و عفو بین الملل که به عنوان نماینده ویژه بان کی مون برگزیده شده بود از طریق دریا به ترکیه منتقل کرد.

پس از رسیدن به ترکیه، جهادیست ها با اسکورت سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه به وسیله بس ها به سوریه منتقل می شوند. جهادیست ها در جبال الزاویه خیمه می زنند؛ و در آنجا به حساب فرانسه ارتش آزاد سوریه را ایجاد می کنند.

طی نزدیک به دو ماه عبدالحکیم بلحاج و مهدی الهراتی روزنامه نگاران غربی را که از ترکیه آمده بودند و رویدادها را پوشش می دادند در محلی که به « دهکده پوتمکین » (8) تبدیل کرده بودند استقبال به عمل می آوردند. کابینه نخست وزیر اردوغان روزنامه نگاران را از طریق رابط هایی با موتورسایکل به جبل الزاویه منتقل می کردند. روزنامه نگاران درآنجا به چشم خودشان می توانستند جمعیت هزاران نفری را ببینند که « برای دموکراسی و علیه بشار اسد دیکتاتور» تظاهرات می کردند. رسانه های غربی که متقاعد شده بودند، نتیجه گرفتند که در اینجا حتماً انقلابی در شرف تکوین است، تا این که یک روزنامه نگار اسپانوی روزنامه ABC  به نام دانیل ایریارت Daniel Iriarte پی می برد که اکثر این تظاهر کننده گان اهل سوریه نیستند و روسای لیبیایی آنها یعنی عبدالحکیم بلحاج و مهدی الهراتی را شناسایی می کند(9). بگذریم، نمایش تیپ بازهای شام (به عربی : لوا صقور الشام) موثر واقع شد. اسطوره ارتش آزاد سوریه با ترکیب « فراری های ارتش عرب سوریه » به منصه ظهور رسید  و روزنامه نگارانی که آن را به اسطوره تبدیل کرده بودند هرگز به گول خورده گی خود اعتراف نخواهند کرد.

در سپتمبر ۲۰۱۲  ترسایی مهدی الهراتی به بهانه پزشکی به لیبیا بازمی گردد، ولی پیش از رفتن به همکاری یازنه اش  گروه جهاد طلبی تازه ای را به نام گردان امت بنیانگذاری می کنند (10).

در مارچ سال ۲۰۱۴  ترسایی  مهدی الهراتی گروه تازه ای از جهادیست ها را در به مقصد ترکیه از راه دریا همراهی می کند. بر اساس پرونده اطلاعاتی روسیه، او تحت سرپرستی مرد شماره دو رژیم  هاکان فیدان رییس سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه قرار می گیرد که به تازه گی مسوولیت های رسمی خود را به عهده گرفته بود. آنها از طریق پست مرزی برزای Barsai به داعش پیوستند. این تصمیم پس از گردهمآیی در واشنگتن گرفته شد که توسط مشاور امنیت ملی سوزان رایس سازماندهی شده بود. در این گردهمآیی روسای سازمان های مخفی خلیج و ترکیه شرکت داشتند که می بایستی ادامه جنگ علیه سوریه به آنها واگذار شود، بی آن که نیازی به استفاده از القاعده و داعش داشته باشند (11).

در اگست ۲۰۱۴ ترسایی  مهدی الهراتی به پشتیبانی قطر، سودان و ترکیه برای کسب مقام شهردار ترابلس « برگزیده » شد. او به دولت ترابلس بسته گی دارد که تحت سیطره اخوان المسلمین است و دولت طبرق را که از سوی مصر و اتحادیه امارات عربی پشتیبانی می شود به رسمیت نمی شناسد.

سیر تحولی مهدی الهراتی مناسبات بین القاعده در لیبیا ، ارتش آزاد سوریه، داعش و اخوان المسلمین را نشان می دهد و در نتیجه تمام پیکره نظریه انقلاب دموکراتیک درسوریه را دچار ریزش قطعی می سازد. این سیر تحولی در عین حال نشان می دهد که این شبکه از پشتیبانی ایالات متحده، فرانسه و ترکیه برخوردار بوده است.

انتقال مبارازن داعش از سوریه به یمن

گزارش اطلاعاتی روسیه نشان می دهد که سازمان های مخفی ترکیه انتقال مبارزان داعش از سوریه به یمن را سازماندهی کرده اند. براساس موارد  انتقال با هواپیما و یا با کشتی به سوی عدن صورت گرفته است. این اتهام در ۲۷ اکتوبر ۲۰۱۵ از سوی سخنگوی ارتش جمهوری عربی سوریه جنرال علی محبوب مطرح شده بود. به گفته او  دست کم ۵۰۰ مجاهد از گروه داعش به کمک سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه ( MIT ) به یمن منتقل شده اند. آنها را با دو هواپیمای شرکت  « ترکیش ایرلاینز »، یک هواپیمای شرکت « قطر ایرویز»  و یک هواپیمای  شرکت « ایمراتس » منتقل کردند. در عدن، جهادیست ها را به سه گروه تقسیم کردند: گروه اول را به تنگه باب المندب، گروه دوم به مارب، و سومین گروه را نیز به عربستان سعودی گسیل کردند.

این اطلاعات که به شکل گسترده توسط رسانه های عرب طرفدار سوریه منتشر شده بود، در رسانه های غربی ندیده و نشنیده گرفته شد. از جبهه یمنی ها جنرال شرف لقمان سخنگوی نظامی وفادار به صالح رییس جمهور پیشین اتهامات وارد آمده از سوی سوریه را تایید کرد و اضافه کرد که جهادیست ها در یمن تحت سرپرستی مزدوران مسلح شرکت خصوصی « بلک وارتر  اکادیمی » قرار گرفته اند. انتقال مبارزان داعش از یک صحنه عملیاتی به صحنه عملیاتی دیگر گواه بر همآهنگی عملیات در سوریه و یمن است. در این جریان ترکیه، قطر، امارات متحده عربی، عربستان سعودی و بلک واتر در مظان اتهام هستند.

«دهکده تاتار»

گزارش اطلاعاتی روسیه درعین حال مورد دیگری را نیز مطرح می کند که مرتبط است به « دهکده تاتار ها »، گروه قومی که در آنتالیا (در منطقه مدیترانه در غرب ترکیه) مستقر بودند، سپس سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه آنها را به اسکی شهر در منطقه شمالی تر منتقل می کند. گرچه مشخص می کند که شامل مبارزان القاعده است و به مبارزان اسلامگرا درسوریه کمک می کند، توضیح نمی دهد که چرا این گروه به منطقه دورتر از سوریه منتقل شده و فعالیت آنها مشخصاً کدام است. تاتارها دومین اقلیت روس را تشکیل می دهند و به ندرت به ایدیولوژی جهادیست های اخوان المسلمین یا حزب تحریر گرایش دارند.

با وجود آن  در مارچ ۲۰۱۲  ترسایی اسلامگرایان عرب تاتارستان به یک نمایشگاه با مضمون سوریه « گهواره تمدن » در موزیم کازان (پایتخت جمهوری تاتارستان) حمله کردند. کمی بعد، در ۵ اگست ۲۹۱۲  ترسایی مجاهدین عرب و تاتار به شرکت نماینده گان القاعده در کازان گردهمآیی را تشکیل دادند.

در دسامبر ۲۰۱۳  ترسایی جهادیست ها تاتار پان ترکیست از جنبش « آزاتلیک» (آزادی) میدان نبرد سوریه را ترک نموده  و به اوکرایین می روند تا در انتظار کودتا عهده دار حفظ نظم در میدان میادین شوند، در حالی که مبارزان دیگری از همان سازمان در کازان تظاهرات به پا می کنند.

در نخستین روز اگست ۲۹۱۵  ترسایی گردهمایی جهانی تاتارها به پشتیبانی و شرکت دولت های اوکرایین و ترکیه در انقره سازماندهی شد. این گردهمآیی به ریاست مامور مشهور سازمان سیا طی جنگ سرد، مصطفی جمالوف (یا جمیلوف) تصمیم گرفت که یکی گردان بین المللی مسلمان برای آزاد سازی کریمه ایجاد شود.

جمالوف فوراً به شکل رسمی مورد استقبال رجب طیب اردوغان قرارگرفت (12). تیپ یاد شده در بالا در خرسون (اوکرایین) پایگاه دارد، و عملیات خرابکارانه متعددی را در کریمه به اجرا می گذارد، از جمله این عملیات ایجاد اختلال در برق رسانی (از اوکراین قطع شده بود)، سپس به این علت که نمی توانند به شکل گسترده وارد روسیه شوند، یگان های اوکرایینی را در دونباس تقویت می کنند.

اگر شورای امنیت در مورد «دهکده تاتار» به بررسی هایش تعمیق ببخشد، حتماً پی خواهد برد که ایالات متحده امریکا، ترکیه و اوکراین جهادیست ها تاتار در سوریه، کریمه و در تاتارستان را پشتیبانی می کنند، به انضمام اعضای القاعده و داعش.

ترکمن های لوای سلطان عبدالحمید

گرچه ترکیه حتا  انگشت کوچکش را نیز برای نجات ترکمن های عراقی بلند نکرد که به دست داعشی ها قتل عام می شدند، ولی روی ترکمن های سوری علیه جمهوری عرب سوریه تکیه کرد. ترکمن های سوری توسط «گرگ های خاکستری» سازماندهی شده اند و چنان که می دانیم گرگ های خاکستری یک حزب سیاسی شبه نظامی ترک هستند که از دیدگاه تاریخی در پیوند با سازمانی های سرّی ناتو علیه کمونیست ها ( گلادیو « Gladio ») مبارزه کرده اند. به عنوان مثال همین گرگ های خاکستری بودند که سوء قصد به ژان پل ۲ را در سال ۱۹۸۱ سازماندهی کردند (13). گرگ های خاکستری در اروپا حضور دارند، به ویژه در بطن سوسیال دموکرات های بلژیکی و سوسیالیست های نئرلاندی. یک جبهه همآهنگی اروپائی نیز در فرانکفورت مستقر کرده اند. در واقع خودشان حزبی تشکیل نداده اند، ولی شاخه شبه نظامی جنبش ملی هستند (Milliyetçi Hareket Partisi).

تیپ های ترکمن به همکاری سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه غارت کارخانه های حلب را سازماندهی کرده اند. کارشناسان ترکیه می آمدند و ابزارآلات را پیاده می کردند و سپس به ترکیه منتقل کرده و در آنجا دوباره سوار می کردند. هم زمان، ترکمن ها مناطق مرزی ترکیه را اشغال کرده اند، یعنی در مناطقی که سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه اردوگاه هائی برای آموزش جهادیست ها بر پا کرده است.

در نوامبر ۲۰۱۵ ستاره درخشان ترکمن های سوری، تورک آلپ ارسلان چلیک (پسر شهردار کبان در استان الازیگ ترکیه)، عضو گرگ های خاکستری و فرمانده لوای سلطان عبدالحمید، او بود که فرمان شلیک به خلبان های سوخوی ۲۴ را صادر کرد که توسط شکاری ترکیه در همآهنگی با آواکس سعودی مورد اصابت قرار گرفته بود. عملاً یکی از خلبان ها در این تیراندازی کشته شد.

در سال ۱۹۹۵ گرگ های خاکستری به همکاری شرکت ساختمانی ترک و امریکایی Celebiler isaat (که کمپاین انتخاباتی هیلاری کلینتون را از نظر مالی  کمک می کنند) بسیج گسترده ای در ابعاد ۱۰۰۰۰ مجاهد را برای جنگ در چچنی سازماندهی کردند. یک پایگاه آموزشی در شهرک دانشگاهی تاپ کوپا Top Kopa در استامبول مستقر کرده بودند. یکی از پسران ژنرال جوکار دودایوف Djokhar Doudaïev هدایت انتقال آنها را از ترکیه از طریق آذربایجان به همراهی سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه به عهده داشت.

گزارش اطلاعاتی روس می گوید که سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه لوای سلطان عبدالحمید را به وجودآورده، که غالباً شبه نظامیان ترکمن آن را تشکیل می دهند و اعضای آن را در پایگاه باییر بوچاک Bayır-Bucak به مدیریت مربیان نیروهای ویژه تهاجمی مرکز فرماندهی ارتش ترکیه و ماموران سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه  (MIT ) آموزش داده اند. گزارشات روسی در عین حال مشخص می کند که لوای ترکمن با القاعده همکاری می کند.

هرگونه بررسی جدی شورای امنیت را به پرونده ای جنایی هدایت کرده و می تواند مناسبات و پیوندهای بین لوای سلطان عبدالحمید، گرگ های خاکستری، ترکیه، ایالات متحده امریکا و القاعده را ملاحظه کند.

بنیاد کمک های بشردوستانه مسلمان و سازمان ایمکاندر İmkander

گزارش اطلاعاتی روسیه در عین حال از نقش سه سازمان غیردولتی بشردوستانه ترکیه در ارسال جنگ افزار برای جهادیون پرده برداشته است. این سه سازمان عبارتند از: بنیاد کمک های بشردوستانه مسلمان و سازمان ایمکاندر و اونچو نسیل Öncü Nesil.  . بیانیه نهایی گروه حمایت بین المللی از سوریه که  به روز های  ۱۱ و ۱۲  فبروری درگردهمایی مونشن تشکیل داد، به نظر می رسد که این اتهام را به رسمیت شناخته زیرا درخواست کرده است که از این پس ایالات متحده و روسیه روی کاروان های کمک های بشردوستانه در سوریه نظارت داشته باشند و تنها مواد بشردوستانه حمل کنند. تا اکنون، دولت سوریه و نشریات آن بی وقفه این سازمان های غیر دولتی را به خاطر پشتیبانی از جهادیون افشا می کردند ولی به آنها توجهی نشان نمی دادند. در سپتمبر ۲۰۱۲   ترسایی بنیاد کمک های بشردوستانه مسلمان یک کشتی باربری با محموله هایی از جنگ افزار ها را به حساب اخوان المسلمین به سوریه منتقل کرده است (14).

من تنها دو سازمان نام برده را می شناسم.

بنیاد کمک های بشردوستانه مسلمان  ( یا بیناد کمک های بشر دوستانه اسلامی)  انجمنی است که توسط حزب رفاه ترکیه به رهبری نجم الدین اربکان بنیانگذاری شده و فعالیت دارد، ولی بی آن که رابطه ساختاری با آن داشته باشد. این بنیاد ابتدا در المان، در شهر  فریبورگ در سال ۱۹۹۲  ترسایی زیر عنوان Internationale Humanitäre Hilfe (IHH)  به ثبت رسید، سپس در ترکیه، در استانبول در سال ۱۹۹۲  İnsani Yardım Vakfı  نامیده شد. سرنام جدید آن İYV  بود و نه IHH، جایگزین نام İnsan Hak ve Hürriyetleri  شد که زبان ترکی یعنی «  حقوق انسان و آزادی».   زیر پوشش کمک بشر دوستانه برای بوسنیا و افغانستان اسلحه می فرستادند، یعنی موردی که جز استراتژی ناتو بود. سپس به شکل نظامی از امارات اسلامی ایچکری (چچین ) پشتیبانی کرد(15).

در سال ۲۰۰۶  ترسایی در مسجد فاتح استانبول تشیع جنازه بزرگی برگزار کرد  بدون جسد ولی با ده ها هزار مبارز برای جهاد طلب چیچن شامل سلمان باسایف (سلمانویچ ) که اخیراً توسط نیروهای روسی پس از هدایت کشتار در مدرسه بسلن (16)  کشته شده بود.

بنیاد کمک های بشردوستانه مسلمان در همکاری با حزب عدالت و توسعه برای « ناوگان آزادی» در کمک رسانی به غزه و شکستن محاصره اسراییل شهرت جهانی پیدا کرد، البته با توافق کاخ سفید که در پی تحقیر نخست وزیر بنیامین نتانیاهو بود. بین مسافران کاروان دریائی مهدی الهراتی که پیش از این درباره او نوشتیم حضور داشت. گزارش هیات سازمان ملل متحد به ریاست جفری پالمر Geoffrey Palmer  نشان می دهد که خلاف آنچه ادعا کرده اند، کاروان دریایی هیچ محموله بشر دوستانه ای حمل نمی کرده است. بر این اساس می توانیم نتیجه بگیریم که بنیاد کمک های بشردوستانه مسلمان می دانسته است که به غزه نخواهد رسید و با این حساب باید بپرسیم که پس هدف واقعی این سفر دریایی چه بوده است.

در  دوم جنوری سال  ۲۰۱۴  ترسایی  پولیس ترکیه پسران سه وزیر و رییس یک بانک بزرگ را به اتهام پول شویی بازداشت کرده بود، یک کامیون اسلحه متعلق به بنیاد کمک های بشردوستانه مسلمان کشف می کند که به مقصد جهادیست ها سوریه تدارک دیده شده بود (17).

سپس، پولیس ترکیه مرکز بنیاد کمک های بشردوستانه مسلمان را توقیف کرد، هالیسباتوررا نیز به دفاتر خود فراخواند، یعنی فردی مظنونی که رهبر القاعده درترکیه بود، و به همین گونه İbrahim Ş فرمانده دوم سازمان درخاورمیانه (18).

دولت پس از برکنارکردن مقامات پولیس ؛ افراد مظنونی که درزندان به سرمی بردند را نیز آزاد می سازد.

ایمکاندر İmkander ( به زبان ترکی برادری، با مراجعه به اخوان المسلمین) یکی دیگر از انجمن های «بشر دوستانه» است که در سال ۲خخ۸  ترسایی در استانبول ایجاد شد. این انجمن متخصص کمک به چچین ها و دفاع از مجاهدین  قفقاز است. وقتی نماینده دوکو عمروف Dokou Oumarov ( امیر خود برگزیده قفقاز) Berg-Khazh Musaev  ملقب به امیر خمزت Emir Khamzat در استانبول به قتل رسید، این سازمان کاروان تبلیغاتی را در ترکیه به راه انداخت. در آن دوران FSB  سازمان فدرال امنیت فدراسیون روسیه خود را با کشورهایی که به شکل نظامی از جهادیست ها پشتیبانی می کردند در جنگ می دانست و برای از بین بردن آنها در چنین کشورهایی تردیدی بخود راه نمی داد.  (مانند زلیمخان یانداربیوف Zelimkhan Yandarbiyev در قطر و عمر اسراییلوف Umar Israilov در اتریش). ایمکاندر تشیع جنازه بزرگی را در مسجد فاتح استانبول سازماندهی کرد.

به روزهای  ۱۲ و ۱۳ ماه می ۲۰۱۲  به پشتیبانی شهردار استانبول، ایمکاندر گردهمایی بین المللی برای پشتیبانی از جدایی طلبان قفقاز را سازماندهی کرد ( درسنت گردهمایی های سازمان سیا طی جنگ سرد). در پایان تظاهرات گردهمآیی خلق های قفقاز با به رسمت شناختن حاکمیت مطلق امیر قفقاز دوکو عمروف  Dokou Oumarov  دایمی شد. نماینده گان امپراتوری روس، اتحاد جماهیر سوسیالیستی و فدراسیون روسیه را به اعمال قطع نسل قفقاز متهم کردند. در یک ویدیو، امیر دوکو عمروف تمام مردم قفقاز را دعوت می کند که به جهاد بپیوندند. روسیه در این مورد واکنش سختی نشان داد (19).

در سال ۲۰۱۳  ترسایی روسیه در هیئت مجازات های ۱۹۸۹/۱۲۶۷ در شورای امنیت درخواست کرد که ایمکاندر در فهرست سازمان های وابسته به القاعده به ثبت رسد. بریتانیا، فرانسه و لوگزانبورگ با این درخواست مخالفت کردند (20). درواقع گرچه ایمکاندر پشتیبانی سیاسی از القاعده در قفقاز را به رسمیت می شناسد، ولی از دیدگاه غربی ها روسیه دلیل و مدرک کافی که گواه بر شرکت این سازمان درعملیات نظامی باشد را عرضه نکرده است.

این دو سازمان غیردولتی مستقیماً در قاچاق اسلحه از سوی سازمان کمک های بشردوستانه مسلمان و پشتیبانی سیاسی توسط ایمکاندر شرکت داشته اند. این سازمان ها از پشتیبانی حزب رییس جمهور اردوغان برخوردارهستند، یعنی حزب عدالت و توسعه که اردوغان برای جایگزین ساختن حزب رفاه ایجاد کرد که از سوی دادگاه قانون اساسی ممنوع اعلام شده بود.

با گزارش اطلاعاتی روسیه چه باید کرد؟

احتمال اندکی وجود دارد که شورای امنیت گزارش اطلاعاتی روسیه را مورد بررسی قرار دهد. مسایل سازمانی های سرّی عموماً به شکل سرّی مورد بررسی قرار می گیرد. درهر صورت ایالات متحده باید مشخص کند که با این هم پیمان خود، ترکیه که حال ارتکاب به نقض منشور شورا افشا شده است چه سیاستی در پیش خواهد گرفت.

این گزارش به گزارشات دیگری اضافه شده است که پیش از این درمورد رابطه رجب طیب اردوغان با یاسین القاضی بانکدار القاعده (21) آرشیف شده است، و به همین گونه در مورد نقش پسرش بلال درتجارت نفت دزدیده شده توسط داعش (22).

تردیدی نداشته باشیم که رجزخوانی های ترک ها برای حمله نظامی به سوریه ترفندی برای رد گم کردن است. درهر صورت، اگر جنگی بین ترکیه  و روسیه صورت بگیرد، این گزارش اطلاعاتی روسیه انقره را از پشتیبانی پیمان آتلانتیک محروم خواهد ساخت (ماده ۵ منشور ناتو) / برگردان از حمید محوی

پانویس ها :

[1] « Rapport de renseignement russe sur l’aide actuelle turque à Daesh », Réseau Voltaire, 18 février 2016.

[2] « Flottille de la liberté : le détail que Netanyahu ignorait », par Thierry Meyssan, Réseau Voltaire, 6 juin 2010.

[3] “Tinker raiders, Soldier, Spy”, Sunday World, November 7, 2011.

[4] “Dublin man denies receiving funds from US to assist overthrow of Gadafy”, Mary Fitzgerald, Irish Times, November 22, 2011.

[5] “Irish Libyans join rebels trying to oust Gadafy”, Paulo Nunes Dos Santos, Irish Times, August 13, 2011.

6) بر اساس دستوری که در ماموریتش دریافت کرده بود، یعنی دستوری که طی گردهمآیی مخفی متفقین در ناپل صادر شده بود و آلت ژوپه و مهدی الهراتی در آن شرکت داشتند، می بایستی از این فرصت برای از بین بردن من ( تی یری میسان ) در هوتل ریکسوس استفاده کنند.

[7] “Libyan-Irish commander resigns as deputy head of Tripoli military council”, Mary Fitzgerald, Irish Times, October 11, 2011.

8) در قرن هجدهم، وزیر روسیه گرگوری پوتمکین Grigori Potemkine  طی دیدار امپراتریش کاترین دوم از دهکده های کریمه، برای پنهان کردن فقر این دهکده ها سطح بیرونی در و دیوارها را با خمیر مقوا به شکل شکوهمندی تزئیین کرده بود. از این تاریخ به بعد اصطلاح « دهکده پوتمکین » به معنای مکان تخیلی برای اهداف تبلیغاتی رواج پیدا نمود.

[9] « Islamistas libios se desplazan a Siria para «ayudar» a la revolución », Daniel Iriarte, ABC, 17 de diciembre de 2011. Version française : « Des islamistes Libyens en Syrie pour «aider» la révolution », Traduction Mounadil Al-Djazaïri, Réseau Voltaire, 18 décembre 2011.

[10] “Irish Syrian fighters pass on lessons of revolution”, Mary Fitzgerald, Irish Times, August 1, 2012.

[11] “Spymasters gather to discuss Syria”, David Ignatius, Washington Post, February 19, 2014.

[12] « L’Ukraine et la Turquie créent une Brigade internationale islamique contre la Russie », par Thierry Meyssan, Réseau Voltaire, 12 août 2015.

[13] Il s’agissait de contraindre le Saint-Siège à abandonner l’Ostpolitk que le cardinal secrétaire d’État Agostino Casaroli poursuivait dans la même optique que Willy Brandt.

[14] “Brotherhood ‘buying influence with arms’”, Sheera Frenkel The Times, September 14, 2012.

[15] « The role of Islamic charities in international terrorist recruitment and financing », Evan F. Kohlmann, Danish Institute for International Studies, 2006.

[16] “Turkey pays homage to Basayev”, IHH, July 14, 2006.

[17] « La police turque saisit une cargaison d’armes destinées à la Syrie », Réseau Voltaire, 2 janvier 2014.

[18] « La Justice turque accuse l’IHH de liens avec Al-Qaïda », Réseau Voltaire, 15 janvier 2014.

[19] « De «la Conférence Internationale sur le Caucase» à Istanbul », in « Le briefing d’A.K. Loukachevitch, porte-parole du Ministère des Affaires étrangères de la Russie, le 18 mai 2012 ».

[20] “Commentaire du Département de l’Information et de la Presse du Ministère des Affaires étrangères de la Russie sur une demande russe adressée au Comité des sanctions du Conseil de sécurité de l’ONU contre Al-Qaïda”, Ministère des Affaires étrangères de la Fédération de Russie, 12 septembre 2013.

[21] « Erdoğan recevait secrètement le banquier d’Al-Qaida » ; « Al-Qaida, éternel supplétif de l’Otan », par Thierry Meyssan, Al-Watan (Syrie) , Réseau Voltaire, 2 et 6 janvier 2014.

[22] « Le rôle de la famille Erdoğan au sein de Daesh », Réseau Voltaire, 26 juillet 2015 ; « La Russie expose les preuves du trafic de pétrole de Daesh via la Turquie », par Valentin Vasilescu, Traduction Avic, Réseau Voltaire, 3 décembre 2015.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۳ /۱۶ ـ ۲۵۰۲

 

مکثی برافشای اسناد استخبارتی  سی آی ای پیرامون حوادث افغانستان

 

بصیر دهزاد

در جمله اسناد اشد محرم از تیلفون جیبی خانم  کلنتون  که اخیرا در رسانه ها افشا گردید ، سند رابطه  مستقیم برادر حامد کرزی ، ولی کرزی با دستگاه استخبارات سی  آی ای نیز شامل می باشد که موصوف  مدت هشت سال از آن دستگاه معاش به دست آورده است. این خبر در واقعیت امر مهر تایید بر یک ادعای است که در  نوامبر ۲۰۰۹ میلادی  درگزارش نیویارک تایمز نیز انعکاس یافته بود. در خبر که در ویب سایت آریانا  آنلاین ۶ عقرب ۱۳۸۸ خورشیدی  پیرامون این خبر گزارشی  به نشر رسیده بود، گفته شده بود که : « برادر کرزی از سی آی ای  معاش می گیرد. بنا به قول مقامات فعلی و سابق امریکایی ، احمد ولی کرزی که مظنون به دست داشتن در تجارت پررونق مواد مخدرکشور است ؛ از سازمان استخبارات امریکا در طول هشت سال گذشته ، به طور منظم، حقوق و معاش دریافت کرده است.این معاش به خاطر خدمات مختلفی از جمله کمک به تشکیل یک نیروی شبه نظامی افغان از طرف او  تا درداخل و اطراف شهر قندهار، به فعالیت بپردازد، به وی به دستور سی آی ای پرداخته شده است.»

http://www.ariananet.com/modules.php?name=Artikel&file=print&sid=11528

قضایای مغلق و پیچیده مربوط افغانستان و اطراف آن منجمله موانع در برابرآوردن صلح و ثبات، امنیت، به وجود آمدن یک دولت ممثل اراده مستقیم  ملت یعنی یک دولت با اراده مستقل و مدافع حاکمیت ملی و تمامیت ارضی و در نهایت تقویه و انکشاف وحدت و وفاق ملی ، اکنون چلوصاف از آب بیرون کرده است و دیگر نمی توان براحتمالات و شک و گمان ها خود و ماحول خود را با  « اگر ها ومگر» ها  دست و پا بسته نگهداشت.

حین تحریر این نبشته محتوای مقاله وزین و تحلیلی دوست گرامی ، دانشنمد و نویسنده توانا محترم میرعبدالواحد  سادات  در جون 2019  تحت عنوان « افغانستان در جنبره جیو ایکونومیک امریکا » که درشش بخش به رشته تحریر یافته بود، درذهنم تداعی گردید که خواندن آنرا برای خواننده گرامی نیز مشورت می دهم تا یک درک وسیع تر از ضرروت طرح موضوع در مقطع کنونی ارایه گردد. 

http://www.afghanasamai.com/Dscutions-poleticalcullture/afghanasamai-2011/Afghanistan-US.Geoeconomy.htm

با ارزیابی از روند های بغرج سرنوشت کشور را در چند جمله باید تعریف نمود:

اول- سرنوشت ملت در چنبره جیوپولیتیک - جیو استراتیژیک – جیو استراتیژِک انگلیس و امریکا قراردارد. کشور به حیث بخشی از یک پلان طویل المدت امریکا و انگلیس برای دست یابی بر منابع برزگ برای پنجاه سال دیگر باید در جنگ و بی ثباتی نگهداشته شود.

دوم- عمال استخباراتی غرب دردستگاه دولت ، به خصوص ارگ و صدارت به مانند خانه زنبور به مرکز جابجا شدن فیگور های دست دوم وسوم استخبارات که از آنجا جرایم سازمان یافته مانند فساد ، مافیای قدرت و کنترول شاهراه های کشت، حفاظت، جمع آوری و انتقال مواد مخدر سازمان می یابد، تبدیل شده اند.

سوم- تعداد از رهبران و حلقات تنظیم های جهادی که با  لاف زدن های مانند : « ما ملت را نجات دادیم » ( در حالیکه ملت را تباه کردند )، « شوروی را شکست دادیم و دیوار برلین را چپه کردیم » ( در حالیکه ۱۸ سال عامل آغاز و ادامه همین پالیسی غرب و حاکمیت  غیر مشروط استخبارات پاکستان و ایران بودند) و... بقای کاذب خود را می خواهند بر ملت یکبار دیگر تحمیل کنند ، خود یکی از مهره های ستون پنجم در تطبیق اهداف فوق اند.

چهارم- روشنفکران مفت خور، بدون اراده و بدون احساس مسوولیت دردستگاه دولت یکی از فکتور های بقای دولت و رهبری فاسد و وابسته  و زمینه ساز تطبیق پلان های بیگانه گان درکشور اند.

افغانستان در چنبر یک جنگ دوامدار و پلان شده موضوعی است که در سال های اخیر از زبان بعضی سیاسییون و جنرال های چند ستاره یی  پنتاگون نیز بیان گردیده است . به طورمثال یک جنرال چند ستاره یی امریکا  در اعترافات خود در برابر یک جمع بزرگ بیان نمود که او نمی دانست چرا درعراق باید جنگ صورت گیرد و چگونه معامله با القاعده و طالبان صورت پذیرد . او فقط یک واقعیت را نتیجه گیری کرده بود که منطقه ما برای پنجاه سال آینده باید درآتش جنگ بسوزد.

اعترافات اخیر رییس سابق مرکز استخباراتی سی  آی ای در پاکستان مصداق و فاکت جدید است که  پرده های بیشترین مغلقیت ها و پیچیده گی ها را از هم میدرد.

« رابرت گرینیر، رییس پیشین پایگاه سازمان اطلاعاتی امریکا (سی آی ای) در پاکستان در یک مصاحبه ویژه با صدای امریکا از برخی رویدادهای مهم و سری که در روزهای پیش از تهاجم نظامی امریکا بر افغانستان تحت کنترول طالبان واقع شد، پرده برداشت. گرینیر ازتلاش نافرجام سی آی ای برای کنارزدن ملامحمد عمر، رهبر طالبان، از طریق کودتا و همچنان از نفوذ سازمان اطلاعاتی پاکستان (آی اس آی) بر رهبران طالبان حرف زد.

http://www.darivoa.com/content/cia-isi-taliban-afghanistan-pakistan-robert-greneir-mullah-omar-alqaida/2657081.html

مصاحبه آقای گرینیر به وضاحت بیان کننده این امر است که روی صحنه آمدن طالبان، از صحنه زدودن  طالبان و بالا کشیدن آقای حامد کرزی به حیث مهره کلیدی ، با اعتماد و ستون محوری تطبیق پلان های طویل المدت امریکا در افغانستان است. او پیرامون انتخاب امریکا میان کرزی و قوماندان عبدالحق در جواب به این پرسش که راجع به یک طیاره بی پیلوت که محاصره بودن قوماندان عبدالحق را توسط طالبان تایید کرده بود، و این طیاره فقط یک راکت داشت. آیا این راکت فیرشده بود و آیا امریکایی ها صادقانه برای نجات آقای عبدالحق تلاش کرده بودند؟

چنانکه این کار را سی آی ای برای حامد کرزی در ارزگان انجام داد؟ در جواب میگوید که : « در ارتباط به حامد کرزی در ارزگان، ما در واقع هلیکوپتر ها را ارسال داشتیم تا او و شش تن از بزرگان قومش را نجات داده و در یک محل مصون به پاکستان انتقال دادیم. این توانایی را برای نجات عبدالحق نداشتیم... هیچ ترتیباتی قبل از رفتن عبدالحق به افغانستان برای جلب حمایت امریکایی ها نشده بود و در واقع حتا قبل از رفتن عبدالحق به افغانستان ما در سی آی ای فیصله کرده بودیم که او به اندازه کافی حامیان مسلح در کشور ندارد و کسی نخواهد بود که ما از او حمایت کنیم. ما تصور نمی کردیم که در رهبری یک مبارزه  علیه طالبان او موفق شود، بلی او توسط یک طیاره بی پیلوت شناسایی شد و این طیاره یک راکت داشت که برای نجات عبدالحق کافی نبود اما این راکت فیر شد و فکر می کنم که یک موتر طالبان را از بین برد. اما این کافی نبود تا درهمچو شرایطی، عبدالحق را نجات دهد....»

فاکت های اعتراف شده توسط مهره های کلیدی استخبارات امریکا خود بیان واضح برای یک نتیجه گیری و پیشبینی ، درس تاریخی و ادای مسوولیت برای ملت ، مردم و وطن و  یک وظیفه بزرگ برای حلقات و افراد ترقی خواه و ملی و وطنپرست است که نباید بدان تعلل نمود.

روندهای کنونی ناشی از ادامه تطبیق همین گونه پلان ها بیان خطرات جدی در برابراستقلال و حاکمیت ملی عملا موجود را بر ملت تحمیل میکند . عوامل  داخلی آن با پر رویی و حتا گستاخانه خاک بر چشم ملت می پاشند.

به عنوان مثال: آقای گلاب منگل در شرایط  یک توافقنامه با به اصطلاح « رهبران قومی »  ولی پشتوانه مستقیم طالبان امضا نمود که اولاٌ صد ها طالب به شمول پاکستانی ها، ازبک ها ، تاجیک ها و عربها با مصوونیت کامل از سرحد پاکستان  به  داخل افغانستان و از آنجا به ولایات شمالی کشور منجمله ولایت بغلان با سرویس ها و حتی هلیکوپتر ها انتقال داده شدند. دوم اینکه طالبان در ولایت بغلان تجمع نموده بودند تا خویش را برای یک جمله سازمان یافته به کندوز آماده سازند. سوم اینکه در بغلان شاهراه ترانسپورتی به معضله امنیتی مواجه گردید تا نیروهای جنگی دولت به صوب کندوز به موانع مواجه گردند.

درهمان وقت تعداد از تحلیل گران و آگاهان نظامی و اعضای شورای ولایتی بغلان از خطرات احتمالی این توافقنامه هوشدار دادند و بلاخره اظهرمن الشمس گردید که این توافقنامه عامل اصلی جابجا شدن و استحکام طالبان در این منطقه با اهمیت شد. اکنون این آقای منگل با همان پررویی که در تلویزیون طلوع ، ضمن تعرض زبانی بر ژورنالست طلوع ، از توافقنامه دفاع نمود؛  ولی اکنون بار گناه بزرگ را بالای رییس و اعضای شورا ولایتی بغلان می اندازد.

http://www.bbc.com/persian/afghanistan/2016/02/160220_l93_mangal

در چنین شرایط که برنامه طویل المدت استخبارات امریکا و انگلستان ، پاکستان و ایران کشور را به یک جنگ طولانی و فرسایشی مواجه ساخته است. باید بر چند نکته مکث نمود و هوشدار داد:

- سردمداران دولت تحت نام وحدت ملی نه ممثل  اراده ملت اند؛ و نه صاحب اراده مستقل در انتخاب یک سیاست جسورانه بر بنیان منافع علیای کشور مظلوم . انتخابات قبلی بر بنیاد اراده بیگانه ها با مسخره ترین تقلب انتخاباتی بر ملت تحمیل گردید. گزارشاتی وجود دارد که حلقه انتخاباتی رییس جمهور قبل از قبل از نشستن آقای غنی بر کرسی ریاست جمهوری صد فیصد اطمینان داشتند و با همین اطمینان در پی جلب نیروهای سیاسی ، اجتماعی ، تنظیمی و نظامی بودند. موجودیت دو وزیر پسیف و بی اراده وزارت های خارجه و دفاع افغانستان مثال های خوبی مبتنی براثبات ادعا است.

- جمع و جورشدن دو باره تعداد از سران و حلقات تنظیمی یک گام جدید در تشدید بی ثباتی و دستابی بیشتراستخبارات کشورهای منطقه بر منافع شان و جنگ های منطقه وی و زبانی و تبدیل شهر ها به مناطق تحت تسلط ملیشه ها ی خواهد شد که امنیت و مصونیت در جای خواب هموطنان هم درخطر خواهد افتاد. تعداد زیاد از فیگورهای تنظیمی که خود یکی از فکتورهای عامل بی ثباتی و فساد، چور و غصب زمین ها و دارایی های ملی و دولتی اند، به حیث ستون پنجم یکی از عوامل تطبیق پلان طویل المدت  استخبارات بیگانه خواهند بود.

- همان طوریکه تابه حال چهره های که به صورت نسبی چراغ سبز به مذاکرات صلح و یا کناره گیری از کشتن مردمان ملکی با راکت و بم و غیره می دادند، یا کشته شدند و یا عمری در زندان ها اند ( مانند قوماندان عبد الحق، ملا برادر، ملا بورجان و تعداد دیگر) دولتمداران واستخبارات بیگانه هیچگاهی توان پذیرش نیروهای منسجم و غیروابسته ملی وطنپرست را که با اراده مستقل، شجاعت و شهامت وارد میدان شوند، ندارد و آنها را در نفاق و تقابل و سیاست پسیف نگه می دارند.

بامداد ـ سیاسی ـ ۲ /۱۶ ـ ۲۵۰۲

 

 

کشمکش های جهان گشایی میان روسیه و ترکیه در ادوار تاریخی

 

 

علی رستمی

جهان درقرن هجده و نزده، بعد ازانقلاب صنعتی در اروپا وبا رشد وتکامل  نظام سرمایه  براساس داد ستد بازرگانی میان کشورهای بزرگ صنعتی واردمرحله  نوینی گردید.این امر باعث شده بود  تا برای  تهیه مواد خام غرض فعال نگهداشتن  چرخ ماشین های تولیدی برای باز تولید اجناس سودآور به سوی  کشورهای عقب مانده که دارای منابع  سرشار طبیعی  ودور از دید جهانیان قرار داشت ، حاکمیت خویش را منبسط سازند. بوجود آمدن را ه های دریایی و کشف قاره امریکا زمینه ساز آن شده بود ؛که تا کشورهای  بزرگ صنعتی جهان میان هم برای معاملات  دادستد تجاری بر رقابت علیه یک دیگر بپردازند.  براین اساس کشورهای بزرگ صنعتی هرکدام برای تامین منافع و رشد سرمایه ملی خویش با شیوه ها و تکتیک های مختلفی  استعماری و استثماری  بالای کشورهای درحال رشد و عقب مانده که دارای سرشار منابع طبیعی  بودند  ، ازطریق لشکر کشی های نظامی وهیات های تجاری ومذهبی هجوم برده و راه را  برای اهداف خود باز نموده؛ و تسلط خویش را برقرارکرده اند.  کشورها ی اروپایی  مانند:ا نگلستان، فرانسه،المان، ا تریش،هسپانیا، پرتگال و روسیه  ممالکی بودند که هرکدام  می خواستند ، تسلط خود را درجهان  گسترش دهند ودراین امر پیش قدم بودند. براین شالوده همیشه زد و بندهای سیاسی با جنگ های مدهش حانمانسوز در میان آنها به خاطر تقسیم جهان صورت می گرفت ، درنتیجه  هم دیگر را سرکوب ویا مغلوب کرده وحاکمیت اقتصادی وسیاسی خود را تحمیل می نمود اند.  تشنجات منطقه وی برای تامین منافع اقتصادی و سیاسی   باعث جنگ های خونین میان قدرتمندان ازجمله روسیه و ترکیه  در روند تاریخ برای حفظ   و گسترش حاکمیت  و اشغال سرزمین های همدیگر شده است . این امر رویکردها و جانبداری های سیاسی  برای دفاع یک کشور علیه کشور دیگری، در میان سایر کشورهای اروپایی مانند انگلستان ، فرانسه ،المان و اتریش ر ا بوجود می آورد، که هرکدام برمبنای منافع ملی خویش باهمدیگر تبانی وازیکدیگر درمقابل مخالفین خویش متحدانه  دفاع می نمودند که البته این تبانی هاهمیشه موقتی و زودگذر بوده است.

امپراطوری عثمانی هاکه از سال  ۱۳۶۱ــ ۱۹۲۴ ترسایی ادامه داشت ، توانستند که حاکمیت خود رابالای عده از کشورهای  آسیا، افریقا و اروپا پهن سازند و بر تمام راه های تجارتی  باستانی میان شرق وغرب مسلط  شود.

تاریح جنگ های ترکیه درمقابل  روسیه در اوایل قرن هجده برسر آن بود که تا از کشورهای که تابع امپراطوری ترکیه  در بالکان بودند  دفاع نماید. روسیه آرزو داشت کشورهای بالکان  مانند : بلغارستان وصربستان که ازقوم اسلاو هستند را از زیر سلطه عثمانی ها آزاد نماید ، کوشش می نمود که بااین عمل مدافع آزادی اسلاوهای بالکان درتاریخ  قلمداد شود. از جانب دیگر روسیه آرزو داشت تا پایتخت قدیم امپراطوری روم شرقی  قسطنطینه راتصرف نماید ، برای اینکه خود را جانشین امپراطوری بیزانس  می دانست.

 جنگ های روسیه و ترکیه از سال  ۱۷۳۰ ترسایی آغاز شده ودر فاصله ومقاطع مختلفی ادواری تاریخ ، ازسال های ۱۷۶۸،۱۷۹۲،۱۸۰۷،۱۸۲۸  ،۱۸۵۳ ترسایی وبالاخره تا در سال ۱۹۱۴ ادامه یافته است.

در سال های ۱۷۹۲ و۱۸۰۷ ترسایی روسیه به سوی قسطنطنیه ( استانبول ) پیش رویی کرده ومرزهای ترکیه عقب کشیده شد؛ اما با مداخله انگلستان و اتریش ، روسیه نه توانست که قسطنطنیه را متصرف شود وعقب نشین کرد، این حرکت انگلیس واتریش برای منافع ترکیه  نه ، بلکه برای آن بود که انها با روسیه رقابت و از آن هراس داشتند. انگلیس ها همیشه از روسیه تزاری درآسیای مانند هند، افغانستان  وایران تشویش و هراس داشته، تا بالای این کشورها حاکم نه شود.  انگلیس ها از این هراس داشتند که اگر روسیه  قسطنطنیه را تصرف نماید، انها به دریای مدیترانه دست می یابند ویک نیروی بزرگ دریایی را در نزدیکی هند بوجود خواهند آورد . این وضع برای انگلستان برای تسلط بالای هند خطرناک  بود، به این جهت انگلیس ها همیشه جلوی پیشروی و حمله روسیه را  به ترکیه می گرفتند. اتریش نیز مایل بود که روسیه هرچه زیادتر از ترکیه و جزیره بالکان دور باشد، تا اینکه بعد از تجزیه امپراتوری عثمانی سهم خود را بدست آورد،کشورهای اروپایی چشم طمع به ترکیه دوخته بودند ؛ انتظار می کشیدند تا حادثه اتفاق بیفتد تا آرزوهای خود را عملی نمایند . طوری که تزار روسیه درسال ۱۸۵۳ خطاب به سفیر کبیر بریتانیا درمورد ترکیه گفته بود:« مردی بیماری دربرابر ماست، مردی سخت بیمار... هرلحظه ممکن است که به شکلی ناگهانی بمیرد....»

 درسال ۱۸۵۳ ترسایی جنگ میان روسیه  تزاری و ترکیه آغاز شد که به نام جنگ «کریمه» مشهوراست . اما با مداخله انگلیس ها و فرانسوی ها جلو پیشروی روسیه گرفته شد. بیست ویکسال بعد درسال ۱۸۷۷ تزار روس دوباره به ترکیه حمله  کرد و اردوی آنرا ازبین برد بازهم نسبت مداخله کشورها ی خارجی ترکیه نجات یافته وروس ها عقب نشینی نمودند.

بر اساس جنگ های طویل مدت درمیان کشورهای اروپایی وبالخصوص روسیه تزاری و ترکیه کنفرانس بین المللی درسال ۱۸۷۸ ترسایی درشهر برلین المان بر پا گردید ، تا درمورد اینده ترکیه تصمیم اتخاذ شود ؛ دراین کنفرانس ، بیسمارک نخست وزیر المان و دیسراییلی نخست وزیر انگلستان و سایر سیاست مداران آن وقت اروپا اشتراک داشته ، که باهم علیه یکدیگر  مخالفت می ورزیدند که باعث  دسته بندی هابر ضد یکدیگر می شد، بر اساس این پیمان که بنام پیمان برلین نامیده می شود کشورهای بالکان : بلغارستان، صربستان، رومانی ومونتینگرو استقلال یافتند ؛ ام اایالات بوسنی،وهرزگوین را اتریش اشغال ( بنام زیرحکومت ترکیه باقی ماند) کرد؛ انگلستان نسبت جانبداری که از ترکیه کرده بود، قبرس را به عنوان پاداش از ترکیه گرفت.

جنگ آخری ترکیه  و روسیه درسال ۱۹۱۴ ترسایی مصادف  به جنگ  جهانی اول بوده است که اثرات  آن باعث ضعیف شدن تدریجی  و ازبین رفتن کامل خلافت عثمانی  درمارچ ۱۹۲۳ ترسایی توسط مجلس کبیرشد ومصطفی کمال پادشا که بنام « اتاترک »(پدرترک ها ) لقب گرفته است، قدرت را به دست گرفت وبه تشکیل دولت جدید مدرن اقدام کرد.

اتاترک یک شخصی ملی گرا یی آتشین بود، دولت و دین را از هم جدا کرد وآنرا اعتقاد خصوصی اشخاص اعلام نمود؛ او به تمام ادیان آزادی و برابری قایل شده وبا آنها با تساهل رفتار می کرد، مصطفی کمال زنان  را به رفع حجاب و بیرون آمدن از حرمسراها و شرکت در انتخاب کردن و انتخاب شدن ومشاغل عمومی تشویق و آزاد قرار داده و تعداد  زوج ها را جرم  اعلام کرد، دولت های غربی که به اهداف خود نسبت ازبین رفتن امپراتوری عثمانی ها توسط  اتاتورک نایل شده بودند، باوی دست دوستی دراز نموده و از دولت اش پشتبانی کردند.

امروز ترکیه یکبار دیگر درمقابل آزمون تاریخ  درمنازع های شرق میانه ازآن جمله با همسایه اش سوریه  درگیر شده که  این باردرمقابل مخالف تاریخی خود با روسیه مدرن ونو که از دولت بشارالاسد رییس جمهورسوریه پشتبانی می نماید قرار گرفته است.  تشنجها و زدوبندها بی نهایت شدید گردیده که امکان بروز جنگ میان ترکیه و روسیه را به وجود آورده است .

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۲۲۰۲

 

ترکیه : جنگ درچند جبهه

دکتر اسد محسن زاده

از وقتی در سال ۲۰۱۱ ترسایی جنگ اعلام ناشده دربرابرحاکمیت و مردم سوریه آغاز شد ، تا حال بیش از یازده میلیون سوری آواره ، صدها هزارتن کشته ، هزاران شهر و دهکده  به خاک یکسان ؛ و ثروت های بی شمار مادی و معنوی این سرزمین با فرهنگ و با پیشینه پربار تاریخی به دست چپاولگران به غارت برده شده است .

رهبری کنونی ترکیه که از دیرباز اندیشه احیا « دوره طلایی» عثمانی را در سر می پرورانید ؛ از همان اول دربرنامه ویرانی حاکمیت ملی و تقسیم مجدد سوریه درهمخوانی با برنامه « خاورمیانه جدید» یا « طرح سایکس ـ پیکوی دوم » همنوا شد تا آن « خطایی » که دروقت اشغال عراق به دست امریکا نموده بود بار دیگر تکرار نشود.

دراین سال ها جهان به میل « نوعثمانی های » حزب عدالت و ترقی اردوغان در حرکت بود: ترکیه رهبری جهان اسلام را به دست گرفت ، مدل دموکراسی و نیولیبرالیزم ترکی برای کشورهای اسلامی نمونه و مثال شد ، ترکیه در رخدادهای عراق به ویژه رخداد های شمال و غرب عراق دست بالا داشت ، رهبراخوانی مصر به ساز انقره می رقصید ؛ و در سوریه سهم بزرگ از خوان چپاول ثروت ها و منابع  آن را به خود اختصاص داده و این ترکیه بود که  در سوریه امر و نهی صادر نموده ؛ رهبری « پس از بشاراسد » را تعین می کرد.

با افزایش مقاومت دلیرانه ارتش و مردم سوریه تحت رهبری بشاراسد که به هیچ قیمتی حاضر به  تسلیم نگردید ، مقاومت مردم گسترده تر و با جانبداری سیاسی ـ نظامی روسیه از ماه سپتامبر سال گذشته بدینسو  در جنگ در برابر تروریزم پله ترازو به ضرر نوعثمانی های انقره  چنان تغیر نمود که حتا سیاستمداران  بلند پایه عدالت و ترقی  ( AKP ) نیز ناکامی سیاست های ناسنجیده شده و سرتنبه گی اردوغان را نکوهش ؛ و آنرا برای مردم ترکیه زیانبار خواندند. امروز با شکست سیاسی انقره در سوریه ، کشانیدن جنگ به داخل خاک ترکیه ، بحران پناهجویان کرد و سوری ، درگیری های پیهم با همسایه گان ( ایران ، عراق ، سوریه ، یونان و قبرس ) عدم حمایت همپیمانان ناتو در ادامه سیاست های تجاوزگرانه در سوریه و عراق ، بحران بی مانند اقتصادی و اجتماعی ، فرار بی بی سابقه سرمایه از این کشور و ده ها معضل دیگر ترکیه را به پرتگاه سقوط و از دست دادن مواضع چند سال پیش تر قرار داده است.       

یاشار یاکیش وزیرخارجه پیشین دولت حزب عدالت و ترقی؛ یکی از بنیادگذاران این حزب هفته گذشته یاد آورشد که : امروز بیش از۶۰ در صد مردم ترکیه مخالف سیاست های دولت درسوریه می باشند. و « امروز ترکیه چنان در جنگ سوریه غرق شده است که بیرون رفت از آن دشوار به نظر می رسد.» این دیپلومات کهنه کار ترکی با ایراد برسیاست های ترکیه  یادآورمی شود که اگر ترکیه به موقع با جامعه جهانی همکاری می نمود؛ به وضع موجود روبرو نمی شد. یاکیش می نویسد که  : نادرستی و خطای اصلی با آغاز بحران سوریه شروع شد. ترکیه همه تخم هایش را به فکر اینکه  سقوط دولت بشار اسد در پیش روست؛ در یک سبد گذاشت. در دپیلوماسی همه تخم ها را در یک سبد نه ؛ بلکه در جاهای مختلف جابجا می سازند. پیشبینی سقوط اسد چنان مشکل است که شما یک زلزله را غیب گویی کنید... اما او سقوط نکرد و حال ما باید عواقب آنرا بپذیریم.»*

یکی از اثرات همین  سیاست های نابکار انقره فرار ۶۹میلیارد دلار سرمایه خارجی از ترکیه  می باشد . به تازه گی ها بانک مرکزی ترکیه اعلام نمود که در سال ۲۰۱۵ ترسایی به ارزش ۶۹ میلیارد دالر سرمایه از این کشور فرار نموده است. اگر رقم خسارات وارده ناشی از تعذیرات اقتصادی روسیه را نیزشامل این رقم بسازیم  ترکیه  بیش از ۸۰ میلیارد  دالر خساره اقتصادی را دریک سال متحمل شده است.

وضع امنیتی ترکیه هر روز بدتر می شود  

در جبهه داخلی از روزی که حزب عدالت و ترقی ( AKP ) به رهبری رجب طیب ارودغان و احمد داوود اوغلو برای کسب اکثریت پارلمانی برای برنامه های دراز مدت شان جنگ با کردها را آغاز نمودند ؛ وضع امنیتی ترکیه هر روز بدتر می شود. از ماه سپتامبر سال گذشته هر ماه یک تا دو انفجار بزرگ افراطیون امنیت ترکیه را برهم زده و باعث فرار صد ها هزارشهروند این کشور به خارج ار ترکیه شده است.

به گفته مارتین گلازنایپ از سازمان  میدیکو انترنشنل « ویرانی های شدید بخش هایی از شهر دیاباقیر( دیابکر) شباهت به شهرهای ویران سوریه دارد».  اکثریت مناطق کردنشین درنتیجه جنگ و یورش ارتشیان ترک از باشنده گان آن تهی شده است. تنها درشهر جزیره که قبلاً دارای ۱۲۰۰۰۰ سکنه بود بر بنیاد گزارشات منابع بین المللی نزدیک به ۱۰۰۰۰۰ نفرمجبور به فرارشده اند. همین منابع می گویند که اگر وضع چنین ادامه یابد درماه های آینده ۱۵۰۰۰۰ کرد از مناطق  جنوب و جنوب شرق ترکیه مجبور به مهاجرت های تحمیلی خواهند . پایان این جنگ هنوز ناپیداست. از آن جایی که پایان این تراژیدی هنوز معلوم نیست؛ امکان گسترش این درگیری ها به سایر مناطق ترکیه نیز متصور می باشد. آقای سون گیول کارابوبوت  کارشناس امورترکیه می گوید که :« چون کردها در برابر تلاش های استبدادی دولت مقاومت می نمایند ، آنهاباید نیزبهای این ایستاده گی را روزانه بپردازند». برای همین هم است در برابر کشته شدن صدها کرد و ویرانی های بی مانند تانک ، توپ  و بم افگن های دولت و ارتشیان ترکیه سکوت مطلق حکم فرماست.

در نتیجه سانسور بی مانند رسانه ایی اخبار کُردکشی انقره  بیشتر تحت نام « مبارزه با تروریزم » پخش شده؛ و از صدهای قربانی ملکی یادی نمی شود. وضع کردهای ترکیه با کشتار روزمره  فلسطینی ها درمناطق تحت اشغال شباهت کامل دارد. هیچ کسی درباره این « قربانیان خاموش »  چیزی نمی نویسند. غرب و ارتجاع  عرب مهر سکوت برلب دارند و ازاین قربانیان هیچ کس و مرجع ایی بازخواست نمی کند.

انقره در برابر سیاست های نابکار داخلی ، منطقه وی و جهانی اش  حوصله پذیرش هیچ نوع اعتراض و پرخاش را ندارد. وقتی در ماه های گذشته بیش از۲۰۰۰ دانشمند ترک و کرد تبار درپای فراخوان صلح امضا نمودند ،  آنها به زودی مورد پیگرد قرارگرفته ؛  شماری از آنها روانه زندان شدند. اردوغان شخصاً این دانشمندان را « خاینین ملی » اعلام نمود.

در پناه جوی بی اعتمادی و تبلیغات گسترده ضد کردها ؛ انقره نسل کشی کردها را ادامه داده و مناطق کردنشین در جزیره ، دیابقیر ، الازیک ، سیرت ، سیرنک ، چیلان پینار... را از شهروندانش تهی ساخته است. در این جنگ که هدف آن تسلیم مخالفین دولت  تا سرحد نابودی می باشد ، همه روزه  حقوق  شهروندی و انسانی هزاران کرد و ترک زیرچکمه های ارتشیان نابود می شوند. شرم آورتر اینکه  ارتشیان ترک وقتی به پیکر بی جان  زنان رزمنده و شیردل کرد که به جای تسلیمی با آخرین مرمی  دست داشته خود به زنده گی باعزت شان پایان می دهند؛ دست می یابند ، آنها را در ضدیت با همه نورم های اخلاقی ، اسلامی و قوانین بین المللی  لخت و برهنه  برای « اندرزگیری » دیگران در برابر کمره ها به نمایش می گذراند.  

سرسیمگی ، تشتت و چند پاره گی در دیدگاه ها واقدامات بازیگران منطقه وی جنگ سوریه نشان دهنده این واقعیت است ، که اقدامات رزمی دولت سوریه و همپیمان نظامی اش روسیه در رویا رویی و سرکوب تروریستان دولت اسلامی ، النصر ، احرارالشام و سایر شرارت پیشه گان  در سوریه اثرگذاری و کارایی لازم داشته است . روزی نیست که شبکه ها ، مراکز و شیریان های لوژیستکی تروریستان نابود نشود و روزی نیست که این ها مناطق زیرحاکمیت و سیطره شانرا از دست ندهند. همین وضع باعث شده است که  همه روزه این « جنگ جویان خدا » از ترس مرگی که درآرزویش بودند؛ خاک سوریه را ترک نمایند. این گروه ها  درپناه بهشتی که برایشان در لیبیا ، یمن و پاکستان ایجاد شده است از ترس مرگ  جوخه جوخه  به این کشورها در حال فراراند. شکست « پروژه داعش » در سوریه باعث بحران شدید بی اعتمادی در میان متحدین محلی و جهانی تروریستان اسلامی شده است. درحالیکه ترکیه و عربستان سعودی که در روزهای حاکمیت اخوان المسلیمن در مصر دیدگاه های متفاوتی باهم  داشتند و برای تامین منافع شان باهم در جنگ بودند، امروز زیر عنوان « دفاع از برادران سنی» خود درحال هماهنگ ساختن سیاست های منطقه وی شان می باشند که انتقال بم افگن های سعودی به « پایگاه انجیلیک » درترکیه ، طرح « اعزام نیروهای زمینی » به جنگ دربرابر سوریه ؛ و جمع و جورنمودن صفوف پراگنده و ناهمگون مخالفین دولت بشاراسد درریاض و به دستور پنتاگن؛  بخشی ازهمین اقدامات مشترک مدعیان رهبری بر« جهان اسلام » می باشد. درهمین خط ( بهبود روابط  میان ترکیه و عربستان سعودی  و ترکیه ـ اسراییل) منحیث محور سیاست های منطقه وی ارتجاع و امپریالیزم عمل می نماید.

ناکامی دم افزون داعش و سایرگروه های تروریستان تحت حمایت ناتو و ارتجاع عرب « افسانه شکست ناپذیری» سلفیزم و دولت اسلامی شانرا نادرست ثابت می نماید. این شکست از نظر روانی نیز باعث تقویت مواضع و مورال  نیروهای ضد داعش ازجمله درعراق شده ؛ دولت وکردهای شمال عراق به یورش شان برمواضع  دولت اسلامی ادامه داده اند.

اکنون که نیروهای مدافع خلق و دولت سوریه درسراشیبی پیروزی قرارگرفته ؛ و تا ۱۵ کیلومتری مرز ترکیه پیش رفته اند  ؛ و رقه « ام القرا ترور» در تیررس رزمنده گان کرد سوری وابسته به  واحد های مدافع خلق ی پ گ ( YPG ) قرارگرفته است ، انقره با دستپاچه گی بی مانند به تجدید نیروی وابسته گان خود در خارج از مرزهای ترکیه روکرده است.

درهفته پیشین وقتی نیروهای مدافع سوری مصروف بستن دهلیزاکمالاتی و تجارتی « انقره ـ داعش» درشمال این کشور بودند ، انقره باردیگر با عنوان کردن « دفاع از ترکمن های شمال » ؛ مواضع  مدافعان روژاوا را با آتش توپخانه از آن سوی مرزهدف گرفتند. انقره این آتشباری را با خواست نامشروع  برگشت کردها به آنسوی فرات ؛ واعلام  حوزه « شرقی دریای فرات » به منطقه  ممنوعه برای کردهای سوریه گره زد. بدینگونه ترکیه نگذاشت تا روژاوا از قامشلی تا عفرین ( کانتون های جزیره ، کوبانی و عفرین ) باهم بسته شده و در سراسر روژاوا خودگردانی دموکراتیک برقرارگردد. 

گرچه ظاهراً این برخورد انقره تسویه ‌حساب با روسیه و دولت بشار اسد به حساب می رود  ، ولی درحقیقت  ترکیه از ترس گسترش  نظام مردمی و سیکولار دربین کردهای آنسوی مرزجلو این حرکت های پیشروانه کردهای سوریه را گرفت.

گروه های اجیر ترکمن وظیفه گرفته اند تا بر کردهای سوری حمله نمایند

دربرنامه های « نوعثمانی » انقره  دفاع از ترکمن های ساکن سوریه و عراق « رسالت ملی » پنداشته می شود. برای همین هم  ترکیه در اواسط سال  ۲۰۱۱ ترسایی سازمان « اتحادیه ترکمن های سوریه » را در استانبول اساس گذاشت. به دنبال آن انقره برای جنگ جویان « گردان ترکمن های سوریه » درخاک ترکیه تعلیمات نظامی داده و آنها را تا دندان مسلح نمود. در این گردان ها صدها  داوطلب ترک نیز شرکت جسته و به جنگ در برابر بشارالاسد رفتند.براساس گزارش رسانه های بین المللی دراین جمع ۲۵۰ جنگجو با شش نظامی  وابسته به حزب ناسیونالیست ـ اسلامگرای ب ب پ  (BBP ) و سازمان فاشیستی « گرگ های خاکستری » درنوامبر ۲۰۱۵ ترسایی تصمیم گرفتند تا به منطقه ترکمن نشین در سوریه بروند. این اقدام که درضدیت آشکارا با قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد درمورد منع فرستادن جنگجویان بیگانه به سوریه بود؛ مورد نکوهش جامعه جهانی قرارگرفت.

واحدهای ترکمن « الویجا الحشر» و « گردان کوه های ترکمن » که مورد حمایت سازمان امنیت ملی ترکیه (MIT ) قراردارند ؛ اجازه یافته اند  تا ازخاک ترکیه در برابر دولت سوریه و رزمنده گان کرد استفاده نماید.

انقره درانزوای سیاسی و تنگنا

ترکیه درمناسباتش با کشورهای همجور و همپیمانان ناتو اش درتنکنای جدی قرارگرفته و مناسبات این کشور با ناتو و اتحادیه اروپا به تیره گی گراییده است. طی ماه های گذشته تنش های دوامدار در بحیره مدیرانه به علت نقض مرزهای هوایی و دریایی یونان مورد نگرانی شدید دولت یونان گردیده است. وزیردفاع یونان درهفته گذشته اعلام کرد « ۱۶ فروند هواپیمای جنگنده قوای هوایی ترکیه با نقض فضایی یونان و بدون درخواست مجوز، اقدام به نقض حریم هوایی این کشور کرده است ». آتن ضمن محکوم کردن اقدامات جنگنده های نیروی هوایی ترکیه ؛ گفت که تعدادی ازهواپیماهای نیروی هوایی یونان درموقع  ورود؛ جنگنده های ترکی را شناسایی وآنها را از فضای یونان خارج کرده اند. دولت یونان این اقدامات مداخله گرانه انقره را درضدیت اشکاربا قوانین بین المللی واحترام به تمامیت ارضی کشورخود خوانده اعلام نمود که : « نیروهای مسلح یونان با هوشیاری کامل تمام تحرکات نیروهای مسلح ترکیه در شمال و جنوب دریای مدیترانه را مراقبت و درصورت نیاز اقدام متقابل را انجام خواهد داد».

درخوریاد است که ترکیه و یونان هر دوعضو پیمان اتلانتیک شمالی یا ناتو می باشند. در پی ماجراجویی های انقره ، تهدید و رویا رویی با روسیه منحیث متحد رسمی دولت بشاراسد رهبران  نانو ازهمکاری و جانبداری انقره سرباز زده و مسوولیت عواقب این  اقدام را به گردن دولت حزب عدالت و ترقی در انقره گذاشتند. علاوتاً شورای امنیت سازمان ملل متحد برنامه های انقره را برای اعزام سرباز به سوریه را « مداخله در امورداخلی کشورها» دانسته و درباره عواقب آن به دولت ترکیه هوشدارداد. رابطه انقره و واشنگتن نیز درچند هفته گذشته با تنش های جدی روبرو بوده و سر تنبه گی اردوغان و اولتیماتم به واشنتگن درباره اینکه :« ما دوست تان هستیم یا تروریستان در کوبانه  ؟» با پاسخ روشن کاخ سفید روبرو شد. جان کیربی سخنگوی وزارت خارجه امریکا در پاسخ به اردوغان گفت : « ما  پ ای د (حزب اتحاد دموکراتیک PYD ـ نگارنده )  را سازمان تروریستی نمی شناسیم  ولی ترکیه چنین فکرمی کند » .

با رویکرد به واقعیت های بالایی می توان دید که جنگ ترکیه درچند جبهه عواقب ناگواری برای مردم این کشور داشته و صلح جهانی را با خطرهای جدی روبرو ساخته است. آنچه روشن است پای ترکیه تا بند درلجن زار قدرت طلبی  فرو رفته است ؛ که درصورت عدم رویکرد به تعقل و پذیرش حق زنده گی و خود ارادیت سایرمردمان ، عواقب جبران ناپذیری در پی خواهد داشت.

چنانکه جان تشو ازنهاد ورکشاپ اندیشه وی کارنجی اندوومنت می نویسد : « یک جنگ نیابتی برای نظم نوین جهانی درحال اجراست » ، جنگی که به نام جنگ سی ساله تعریف شده و درآن روشن می گردد که آیا نظم جدید پس از جنگ اول و دوم جهانی ایجاد می شود یا نه ؟

 

* روزنامه اشتاندرد ۱۲ فبروری ۲۰۱۶

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۲۳۰۲

 

توافق مونشن چشم‌ اندازی برای مدیریت بحران

 

در طول نشست « کنفرانس امنیتی مونشن » در المان که در این دوره با تمرکز بر بحران سوریه آغاز شد، وزیران خارجه ١٢ کشور به همراه نماینده گان سازمان‌ ملل متحد و  استفان دی‌ میستورا نماینده این سازمان در امور سوریه  بالاخره به یک « تفاهم حداقلی » دست یافتند.

در کنفرانس مطبوعاتی که در روز جمعه ١٢ فبروری که توسط « جان کری » و « سرگی لاوروف»، وزیران خارجه امریکا و روسیه در کنار معاون دبیرکل  سازمان ملل متحد « یان الیاسون» و میانجی اصلی سوریه دی‌ میستورا برگزار شد، طرفین رسیدن به توافق برای دو موضوع « ترک مخاصمه »  ظرف یک هفته آینده و همچنین کمک ‌رسانی به مناطق تحت محاصره را اعلان کردند. بدون ‌تردید این توافق نسبت به « نقشه راه »  مذاکرات صلح ویانا از برنامه محدود تر ولی عینی ‌تری تبعیت می‌ کند که منطبق بر پذیرش « پراگمای سیاسی» در بین طرفین بین‌المللی منازعه سوریه خواهد بود.
اختلافات و تشتت آرایی که در نشست ویانا سه ظهور کرده و موجب ناکامی این نشست بدون هیچ نتیجه و دستاورد مشخص شد، این بار بازیگران اصلی در قالب روسیه و امریکا را متقاعد کرد برای یافت راه ‌حل و خروج از بن‌ بست در وهله اول باید با محدود کردن دامنه بازیگران، بنیان توافق و تفاهم را بر همکاری دو قدرت اصلی و هژمونیک در محیط  بحران تعیین کنند. این استراتیژی چنانچه در روند اجرایی خود موفق شود، گام‌ به ‌گام دیگر بازیگران منطقه‌ ای و داخلی را مجبوربه تمکین به اصول پایه‌ ای می ‌کند که برتفاهم و معامله مسکوـ واشنگتن پی ‌ریزی شده است. از آنجا که در تجارب پیشین اثبات شده بود تعیین چارچوب نهایی و اهداف کلی در بحران پیچیده سوریه غیرقابل دستیابی است، هم ‌اینک سطح مطالبات اساسی برای دستیابی به اهداف حداقلی پایین آورده شده  و به تعبیری، تعیین برنامه برای « پیروزی یا شکست » به سطح هدف « مهار» تقلیل یافته است.
بحران سوریه بعد از پنج سال جنگ داخلی، بیش از ١١‌ میلیون آواره و ویرانی بخش بزرگی از این کشور به‌ خوبی نشان داد حتی با دخالت‌های منطقه‌ ای و بین‌المللی نیز نمی‌ توان موجب خاتمه منازعه شد.
اگر تا قبل از ورود نظامی روسیه به متن این بحران این توهم وجود داشت که با حمله نظامی متحدان منطقه‌ ای و بین‌المللی در حمایت از مخالفان می ‌توان مانند مورد  لیبیا ، دولت  بشار اسد، رییس ‌جمهوری سوریه  را سرنگون کرد، اما امروز با حضور فعال مسکو در متن این منازعه دیگر تحت هیچ  شرایطی این سناریو قابل حصول نبوده و هرگونه اقدامی در این راستا به مفهوم استقبال از یک جنگ فراگیر منطقه ‌ای و جهانی است که حتا فکرکردن به آن هم پشت نظام بین‌المللی را می‌ لرزاند. درهفته‌ های اخیر به دلیل شکست‌ های بزرگ مخالفان اسد در همه عرصه‌ های میدانی جنگ و به‌ ویژه پیشروی ارتش سوریه به سمت شهر استراتژیک حلب ، خبرها و نشانه‌هایی از احتمال دخالت نظامی ترکیه  و عربستان درجنگ سوریه با توجه به اظهارات رهبران این کشورها وجود داشت.. به‌همین‌ دلیل توافق بین کری و لاوروف در حاشیه کنفرانس امنیتی مونشن را باید بسیار فراتر از یک تفاهم موردی در نظرگرفت و آن را در چارچوب ادامه یک بازی بزرگ جهت اجتناب از فروپاشی نظم جهانی و بروز یک جنگ فراگیر منطقه‌ ای ـ بین‌المللی دنبال کرد. در وهله اول به دلیل احتمال گسترش جنگ در منطقه، بازیگران اصلی و هژمونیک هدف خود را مهار این خطر و کشیدن افسار شتر رمیده جنگ قرار داده ؛ و با رسیدن به یک توافق حداقلی، فتیله تحرکات و لفاظی‌های خطرناک را پایین کشیدند. در وهله بعدی به جهت درک درست از ذات یک بحران پیچیده و چند وجهی که معمولا در هر موضوعی به لحاظ گسترده گی بازیگران، در پایان هیچ نتیجه‌ ای حاصل نمی‌شود، این بار دو وزیر خارجه دسترسی به تفاهم دوجانبه بین خود را ترجیح دادند. در این وضعیت با توجه به اعتماد دولت اسد و متحدان منطقه‌ ای آن به روسیه و همچنین قدرت اعمال حاکمیتی واشنگتن بر محور اروپایی و توان تحمیل تصمیم‌ گیری بر محور عربی- ترکی، راه هرگونه کارشکنی از سوی بازیگران درجه دوم محدود شده است. در این شرایط همه سناریو‌های احتمالی برای دخالت خارجی به حق حاکمیت سوریه از سوی ترکیه  و عربستان که حتا می‌توانست موجب برهم‌ خوردن نزدیکی واشنگتن با جناح کردی سوریه شده و به یک رویارویی نظامی در ابعاد منطقه‌ ای و بین‌المللی منجر شود، بسته شد.
توافق مونشن درباره بحران سوریه که متمرکز بر کمک ‌رسانی بر مناطق تحت محاصره و ترک مخاصمه است ؛ با توجه به تجارب شکست‌ خورده قبلی به نظر می ‌رسد حداقل در کوتاه‌ مدت قابل دستیابی خواهد بود. درباره امداد رسانی به مناطق تحت محاصره به دلیل آنکه هم ‌اکنون هر دو طرف جنگ داخلی سوریه از چنین مناطقی برخوردارند، این توافق و معامله «پایاپای» تلقی شده و هر دو طرف از آن منتفع می‌ شوند. درباره مهلت یک‌ هفته‌ ای برای ترک مخاصمه نیز با توجه به تنگ ‌ترشدن حلقه محاصره حلب و رسیدن نیروهای نظامی سوریه به نزدیکی مرزهای ترکیه، از این پس امکان کمک‌ های لوژیستیکی و دخالت ‌گرانه ترکیه به گروه‌های مخالف و ازجمله تروریست‌های «داعش» و «النصره» از سوی انقره به میزان زیادی مسدود شده و از آنجا که در ماه‌ های اخیر نیز واشنگتن به تحرکات باند « رجب طیب اردوغان »، رییس ‌جمهوری ترکیه، در برهم ‌زدن ثبات منطقه بیش‌ازپیش واقف شده است، این توافق مطلوب هر دو طرف معامله بوده است. از یک‌ سو روس‌ها با رسیدن به اهداف نظامی خود در این مقطع زمانی، شرایط را برای یک ایست در جریان منازعه مناسب می‌ بینند و از طرف دیگر، امریکایی‌ها نیز با رسیدن به این توافق، خود را از شر چند دسته گی در بین متحدان منطقه‌ ای و میدانی خود و همچنین کشیدن پایشان به جنگی بزرگ خلاص کرده‌اند.

با همه این شرایط هنوز نمی ‌توان از موفقیت توافق مونشن با قاطعیت سخن گفت، چراکه به همان نسبت که طرف روسی می ‌تواند دولت اسد ومتحدان خود را مدیریت کند، اما طرف امریکایی به دلیل چندپاره گی و تشتت کامل در بین مخالفان داخلی اسد و متحدان منطقه‌ ای خود، توان مدیریت کامل موضوع را بدون شراکت صادقانه آنان نخواهد داشت. پیشروی هم‌ زمان جنگ جویان کرد با حمایت هوایی روسیه در چند روز گذشته در شمال حلب و مناطق هم‌ جوار کانتون «ایفرین» که موفق به تسخیر چند منطقه استراتژیک و فرودگاه نظامی «میناک» شده و هم‌ اینک همراه با ارتش سوریه به پشت دروازه‌های شهر مهم «اعزاز» در مرز ترکیه رسیده‌اند، با توجه به گفته‌ های فرماندهان نظامی آنان که در حال جنگ با « جبهه النصره » و « احرار الشام » هستند، از آنجا که در توافق فوق داعش و النصره از شمول ترک مخاصمه مستثنا شده‌اند، می‌تواند بیش‌ازپیش تندروهای تروریست در بحران سوریه را در تنگنا قرار دهد. با این‌همه، توافق مونشن ارجحیت ذاتی بر نشست هم ‌زمان « گروه بین‌المللی حمایت از سوریه » در بروکسل داشته و سخنان اشتون کارتر  وزیر دفاع امریکا، در استقبال از اعزام نیروی ترکی ـ عربی را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد./ ا. ز.‌قنواتی / روزنامه شرق

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۳ /۱۶ ـ ۱۵۰۲