با آشکار‌‌شدن تأثیر سرنوشت ‌ساز پهپاد در جنگ ‌ها و نزاع‌ها، بسیاری از کشورها در سال‌های اخیر توجهی روزافزون به خرید پهپادها نشان داده‌اند. این وضعیت باعث شده کشورهای عربی منطقه نیز در پی تجهیز دستگاه نظامی خود به پهپادهای پیشرفته برآیند. قطر در ۲۹ اکتوبر ۲۰۲۱ اعلام کرد پنتاگون با فروش پهپادهای پیشرفته در قراردادی به ارزش ۵۰۰ میلیون دلار به قطر موافقت کرده است. دوحه در سال گذشته مذاکرات خود با امریکا برای خرید پهپادهای
 MQ-9 Rubber را آغاز کرده بود. این پهپاد پیشرفته ‌تر از پهپادهای مدل پردیتور (Predator) است و می‌ تواند مواد منفجره بیشتری را حمل کند.

عربستان هم با همکاری امریکا در حال تلاش برای تولید نسل تازه‌ای از پهپادهای پیشرفته است. این پروژه با همکاری مرکز ملک عبدالعزیز برای علوم و فناوری و شرکت امریکا UAVOS اجرا می‌شود. این شرکت‌ها در پی تولید نسل تازه‌ای از پهپاد Saker هستند. این توافق ‌نامه شامل طراحی جدید و افزایش امکانات این پهپاد است. این پهپاد در حال حاضر می ‌تواند ۳۰ ساعت در ارتفاع ۲۳ هزار پا با سرعت ۱۱۰ گره هوایی پرواز کند.

درماه مارچ گذشته هم رجب طیب اردوغان، رییس‌ جمهوری ترکیه، خبر داد که ریاض درخواست خرید پهپادهای بیرق ‌دار را به ترکیه داده، اما عربستان این خبر را تایید نکرد.

امارات هم سومین کشور عربی است که در این مسیر تعدادی پهپاد وینگ ‌‌لونگ ‌ـ ۱ از چین خریداری کرده که از آنها در جنگ یمن و لیبیا استفاده کرده است. امریکا نیز قراردادی برای فروش ۱۸ پهپاد MQ-9B  با امارات امضا کرد که قرار است در نیمه دوم دهه جاری به امارات تحویل داده شود. از سوی دیگر، در اگست ۲۰۲۱ نشریه اسراییلی گلوبس خبر داد امارات برای زیرنظر قرار‌دادن تأسیسات حساس خود از پهپادهای اسراییلی Percepto استفاده کرده است.

عمان و بحرین هم از سال ۲۰۱۹ میلادی شروع به سیاست‌ گذاری در این زمینه کرده‌اند. نیروی مسلح سلطان ‌نشین عمان مانند کویت از پهپاد استفاده نمی‌ کند و استفاده از آن در آسمان عمان قوانین سخت ‌گیرانه ‌ای دارد. بحرین نیز در جنوری ۲۰۲۱ ترسایی هرگونه استفاده، پرواز، تولید، واردات، مونتاژ، دراختیارداشتن و خرید و فروش پهپاد را بدون مجوز وزارت کشور ممنوع اعلام کرد.

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۱ـ ۰۷۱۱

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2021

 

از بحران «انار» تا اخراج سفير

عربستان، بحرين و کویت در اقدامي هماهنگ سفراي لبنان را اخراج کردند

 

حتا صحبت ‌های میشل عون، رییس ‌جمهوری لبنان و درخواست التماس ‌گونه‌ اش از عربستان هم کارساز نبود و روز گذشته، هم ریاض و هم منامه سفرای لبنان را اخراج کردند و عربستان در گامی شدید تر نه ‌تنها سفیرش در بیروت را فراخواند، بلکه ورود همه کالاهای لبنانی به عربستان را هم ممنوع کرد، اقدامی که بیش از هر تحرکی به لبنان بحران ‌زده که اقتصادش در حال فروپاشی است، ضربه سنگینی وارد می ‌کند.
به گزارش الجزیره، در بیانیه وزارت خارجه این کشور آمده است که عربستان تصمیم گرفته تا همه صادرات لبنان به این کشور را متوقف کند، همچنین شماری از اقدامات دیگر برای تحقق این اهداف اتخاذ خواهد شد و در راستای سلامت شهروندان عربستان در سایه افزایش وضعیت بی‌ ثباتی امنیتی در لبنان، ریاض بر ممانعت از سفر شهروندان خود به لبنان تأکید می‌ کند. عربستان در ادامه این بیانیه تأکید کرده که سخنان مقامات لبنانی نشانگر مواضع اقلیت لبنانی ساکن در عربستان نیست. این دقیقا همان موضوعی است که نجیب میقاتی، نخست ‌وزیر لبنان، سعی داشت با بیان آن مانع تشدید تنش بین بیروت و کشورهای عربی بشود. او پنجشنبه گذشته سخنان جورج قرداحی، وزیر اطلاع ‌رسانی لبنان را نظری شخصی توصیف کرد که منعکس ‌کننده‌ «موضع رسمی دولت» نیست. میشل عون نیز در لحنی التماس ‌گونه حتا از عربستان خواست که در این روزهای حساس بیروت در کنار لبنان بایستد، اما این سخنان از نظر مقامات ریاض و منامه کافی نبود و این دو کشور با اخراج سفرای لبنان بار دیگر آتشی را روشن کردند که شعله‌ های آن دامن همه کشورهای منطقه را خواهد گرفت.
اما ماجرا از کجا آغاز شد، چهارشنبه گذشته فعالان شبکه‌ های اجتماعی فیلمی از سخنان جورج قرداحی که چهره‌ بسیار مشهور رسانه ‌ای در جهان عرب است، منتشر کردند که در آن، جنگ یمن را « جنگی پوچ » خواند که باید متوقف شود و تأکید کرد که حوثی‌ ها از خود در برابر بمباران و حمله خارجی دفاع می‌ کنند، اما این وزیر لبنانی روز جمعه و در واکنش به جنجال به‌ پا‌شده گفت که سخنانش مربوط به ماه اگست گذشته و یک ماه پیش از پذیرش منصب وزارت در لبنان است. قرداحی در ادامه گفت که سخنانش بیش از آنکه دفاع از یمن باشد، از سر علاقه به عربستان و امارات مطرح شده و افزود که احترام بسیاری برای ملت‌ها و حکومت‌های امارات و عربستان قایل است.
پس از آن دفتر نخست ‌وزیر لبنان با انتشار بیانیه‌ ای تأکید کرد که نجیب میقاتی بر پایبندی لبنان به روابط برادرانه با کشورهای عربی که به صراحت در برنامه دولت مطرح شده، تأکید می ‌کند. در این بیانیه آمده است: درباره سخنان وزیر اطلاع‌ رسانی باید توجه کرد که این اظهارات مربوط به چند هفته پیش از مسوولیت وزارت او است و «به ‌ویژه در آنچه به مساله یمن و روابط لبنان با کشورهای عربی به ‌ویژه عربستان و دیگر کشورهای شورای همکاری مربوط می ‌شود، به‌هیچ ‌عنوان قابل قبول نیست». میقاتی حتا پا را فراتر گذاشت و در بیانیه ‌ای که از سوی خبرگزاری ملی لبنان منتشر شد، خطاب به ملک سلمان، پادشاه عربستان و ولیعهدش محمد بن ‌سلمان گفت: «ما مخالفت شدید و قاطع خود را با هر چیزی که به روابط عمیق برادرانه با عربستان لطمه می‌ زند، ابراز می‌ کنیم». اما ماجرا بدین جا ختم نشد و حتا کویت نیز این سخنان را محکوم کرد. وزارت خارجه‌ این کشور سخنان قرداحی علیه « کشورهای برادر، عربستان و امارات» را مردود دانست و چند ساعت بعد مانند رياض و منامه به سفير لبنان ۴۸ ساعت مهلت داد تا خاک اين کشور را ترک کند. در بيانيه منتشرشده آمده است که اين کشور، سفیر خود در بیروت را هم فراخوانده است. امارات هم در موضع ‌گیری مشابه سخنان قرداحی را نسبت به حوثی ‌ها جانبدارانه و هدفمند برای تضعیف تلاش ‌های ایتلاف به رهبری عربستان برای بازگرداندن اقتدار دولت یمن توصیف کرد.همچنین روزنامه‌ عکاظ، مستقر در جده، قرداحی را در مقاله ‌ای که سخنانش را محکوم می ‌کرد، « دلقک جدید لبنان» خواند. این مقاله به نقل از دبیرکل شورای همکاری خلیج‌ ، سخنان قرداحی را کوته ‌بینانه خوانده و در ادامه آورده است، هشتگ #جورج_قرداحی_را_اخراج_کنید، به زبان عربی در توییتر بارها دست به دست شده است.

احمد ابوالغیط، دبیرکل اتحادیه عرب، نیز با ابراز نگرانی از بحران پیش ‌آمده، تأکید کرد که این بحران باید از سوی لبنانی‌ ها حل ‌وفصل شود تا شعله آن خاموش شده و شعله‌ ور نشود.
در مقابل، عبدالباری عطوان، سردبیر روزنامه‌ رای ‌‌الیوم مستقر در لندن، کارزار ضد قرداحی را « نوع جدیدی از مک‌ کارتیزم» نامید که در آن مردم به دلیل ابراز عقاید سیاسی شخصی، از سوی کشورهای حاشیه‌ خلیج‌ بازخواست می ‌شوند. اسد ابوخلیل، استاد دانشگاه برجسته‌ لبنانی، نیز گفت، « تحقیر لبنان از سوی حکومت عربستان » به دلیل یک موضع سیاسی است که آزادانه بیان شده است. خلیل همچنین به « زانو‌ زدن سیاستمداران، روزنامه‌ نگاران و هنرمندان لبنانی در برابر حکومت‌های امارات و عربستان» اعتراض کرد.
حجم خسارت لبنان از توقف صادرات به عربستان
لبنان که دچار بحران شدید اقتصادی است، بیش از هر زمان نیازمند به ‌دست‌ آوردن ارز از راه صادرات است. آمارهای رسمی لبنان نشان می ‌دهد که عربستان بعد از امارات دومین مقصد بزرگ صادرات از لبنان است و حجم صادراتش به عربستان سالانه ۲۵۰ میلیون دلار است. حدود ۲۰ میلیون دلار از این مبلغ به صادرات سبزیجات و میوه ‌جات اختصاص دارد که عربستان با ادعای کشف مواد روانگردان «کپتاگون» که به «بحران انار» موسوم است، مرزهای خود را به روی محصولات کشاورزی لبنان بست. این در حالی است که لبنان اصلا اناری ندارد که صادر کند، بلکه این محموله از خارج از لبنان قاچاق شده بود. پیش از این عباس مرتضی، وزیر کشاورزی سابق لبنان، هرگونه منع واردات را « خسارتی بزرگ و مساله بسیار پرمخاطره برای لبنان» خوانده بود، به‌ ویژه اگر دیگر کشورهای متحد عربستان هم بخواهند تصمیمی مشابه بگیرند.
استعفای قرداحی
آن ‌طور که عبدالله بوحبیب، وزیر خارجه لبنان، می ‌گوید، او با هماهنگی با رییس ‌جمهوری و نخست ‌وزیر لبنان، مدیریت اصلی حل ‌وفصل این چالش را برعهده خواهد داشت. او افزود آنچه با عربستان و کشورهای عضو شورای همکاری رخ می ‌دهد، مشکل است و نه بحران و می‌ توان با گفت ‌وگو از آن عبور کرد. بسیاری بر این باورند که هرچند قرداحی گفته است که از سمت خود استعفا نمی ‌دهد و حاضر به عذرخواهی درباره نقش عربستان و دیگر کشورهای حوزه خلیج در جنگ یمن نیست، اما میقاتی و سایر وزرای دولت مانند فؤاد السینوره، سعد الحریری و تمام سلام نخست ‌وزیران سابق لبنان احتمالا از قرداحی خواهند خواست تا از سمت خود کناره‌ گیری کند، چراکه لبنان برای احیای اقتصاد خود به ‌شدت نیازمند کمک مالی است. از سوی دیگر، دولت لبنان می‌ تواند از این مناقشه برای اتخاذ موضع در برابر دخالت خارجی در امور داخلی خود استفاده کند، اما میقاتی برای تحقق این سناریو به حمایت اقتصادی از سوی منابع دیگر نیاز دارد. قطر پیش ‌از‌این اعلام کرده بود که می ‌تواند لبنان را از نظر مالی حمایت کند، اما چنین اقدامی اکنون بعید به نظر می ‌رسد، چراکه ممکن است به درگیری قطری‌ها با عربستان و امارات منجر شود.

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۱ـ ۰۲۱۱

Copyright ©bamdaad 2021

 

آیا انقره شریک مطمینی برای مسکو است؟

احمد وخشیته، دانشگاه دوستی ملل روسیه

چند روز بیشتر از بازگشت رجب اردوغان از هفتاد ‌و‌ششمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد نگذشته بود که رییس ‌جمهوری ترکیه هفته گذشته طی سفر کاری رهسپار روسیه شد تا با همتای روس خود در سوچی دیدار و گفت ‌وگو کند. موضوع این نشست و محور گفت ‌وگو به طور مشخص از پیش اعلام نشد و دمیتری پسکوف، سخن گوی کرملین در پاسخ به خبرنگاران گفت که ولادیمیر پوتین و اردوغان همواره صحبت ‌های زیادی برای گفتن دارند که از روابط دوجانبه آغاز می ‌شود و به موضوعات متنوعی می ‌رسد، با این وجود کمی بعد تر پسکوف در گفت ‌وگویی با شبکه تلویزیونی «روسیه ۱» تأکید کرد که موضوع ادلب در دستور کار روسای جمهور روسیه و ترکیه قرار دارد.

یک بام و دو هوای انقره  در رفتار با روسیه
روابط انقره  و مسکو پس از سال ۲۰۱۵ ترسایی شیب صعودی گرفته است و علاوه بر افزایش تراز تجاری دو کشور، همگرایی سیاسی میان این عضو ناتو با روسیه نیز پررنگ شده است، اما ترکیه چگونه توانسته است در ساحل توفانی میان روسیه و امریکا این ‌طور ماهیگیری کند که نه تنها از همکاری با طرفین سود ببرد، بلکه به واسطه رقابتی که میان مسکو و واشنگتن وجود دارد، حتا گاهی از بهره مضاعف نیز برخوردار شود.
چند روز پیش‌ تر از سفر اردوغان به روسیه و هم ‌زمان با اعلام نتایج انتخابات پارلمانی در روسیه که با اما و اگرهای غرب روبه‌ رو شد، انقره  رای‌ گیری پارلمانی روسیه در شبه‌جزیره کریمه را غیرقانونی و نامشروع خواند و مولود چاووش اوغلو، وزیر خارجه ترکیه صراحتا اعلام کرد که برگزاری انتخابات دومای دولتی روسیه در کریمه قانونی نیست و تاکید داشت که کشورش الحاق مجدد کریمه به روسیه را به رسمیت نمی ‌شناسد. موضوعی که البته با واکنش سخنگوی کرملین روبه‌ رو شد و پسکوف از گفته‌ های او ابراز تاسف کرد و گفت که ما چنین اظهاراتی را نمی ‌پذیریم و به «همکاران» ترک خود اعلام می‌ کنیم و امیدواریم که موضع آنها تغییر کند.
نکته قابل تامل اینجاست که معمولا هنگامی که مقدمات سفر سران کشورها در حال انجام است، بیش از هر زمان دیگری دولت‌ها رویکرد ایجابی به روابط دوجانبه دارند اما چه می‌ شود که ترکیه مدلی متفاوت را پیش می ‌گیرد و انگشت خود را به روی خط قرمز این سال‌ های روسیه، یعنی کریمه می ‌گذارد و یا از سوی دیگر، وزیر خارجه ترکیه در دیدار با همتای اوکرایینی خود، از گسترش همکاری بین نیرو‌های دریایی دو کشور با تاکید بر اجرای استانداردهای ناتو سخن می‌ گوید و به عزم انقره  برای افزایش توان دفاعی و سازگاری نظامی اوکرایین با ناتو اشاره می‌ کند. موضوعی که این بار هم با واکنش مسکو روبه‌ رو می ‌شود و پسکوف در پاسخ به این دیدار و صحبت‌ های انجام‌ شده به موقعیت اوکرایین در جنوب شرقی روسی اشاره و تاکید می‌ کند که مطمینا روسیه تمایلی ندارد چنین سیستم‌های تسلیحاتی در اوکرایین مورد استفاده قرار بگیرد. سخن گوی کرملین معتقد است که تسلیحات فروخته‌ شده انقره  به اوکرایین، علیه مخالفان دولت کیف استفاده می ‌شود و مسکو به هیچ عنوان چنین موضوعی را نمی ‌خواهد.
اما این فقط یک روی سکه است و انقره  اگرچه دست روی نقطه حساس روسیه در خارج نزدیک این کشور می‌ گذارد، اما از طرفی رویکرد دیگری نیز دارد: اردوغان به مسکو می ‌آید، روسیه را کشور دوست می‌ خواند و اشاره می‌ کند که به دنبال تقویت روابط با روسیه هستیم و انتظارات متفاوتی از پوتین داریم و در رویکردی تقابلی با واشنگتن در مسکو اعلام می ‌کند که امریکا در حال حاضر بیش از حد از سازمان‌ های تروریستی حمایت می ‌کند و پس از این دیدار در گفت ‌وگو با روزنامه نیویورک ‌تایمز از تصمیم انقره  برای خرید سری دوم سامانه اس۴۰۰ سخن می‌ گوید و معتقد است که اگر واشنگتن سامانه پاتریوت را به ترکیه فروخته بود، او ناچار نبود که از روسیه اس ۴۰۰ خریداری کند. همه چیز مشخص است، ترکیه در دریای متلاطم رقابت میان مسکو و واشنگتن موازنه مثبت پیش گرفته است و یک راهنما به سمت امریکا و ناتو می‌ زند تا چانه‌ زنی خود با مسکو را افزایش دهد و چراغی به سمت روسیه روشن می‌ کند تا حمایت واشنگتن نسبت به خود را برانگیزد. در این میان اما یک نکته به خوبی مشخص است: ترکیه عضو ناتو است و اردوغان سرشار از بلند پروازی و رفتار او طی چند سال اخیر در بحران‌ های مختلف منطقه‌ ای از جمله بحران سوریه و همچنین بحران قره‌ باغ نشان داده است که این کشور تنها به دنبال منافع بلند پروازانه خویش است. با این وجود کرملین با تامل بر این ملاحظات تلاش دارد به واسطه گسترش روابط تجاری با ترکیه، رفتار انقره  را کنترول و بلند پروازی‌هایش را تا حد امکان مهار کند تا در بحران‌های سوریه، قره‌ باغ و اوکرایین برای مسکو هزینه‌ تراشی نکند.

 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۱ـ ۱۰۱۰

 مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2021

 


 

به گزارش روزنامه یونگه ولت و خبرگزاری اسپوتنیک، در اجلاس بعدی اتحادیه اروپا در بروکسل در ۲۱ و ۲۲ اکتوبر ، موضوع افزایش قیمت گاز باید در دستور کار قرار گیرد. 

فشار بر مصرف کننده گان تجاری و خصوصی از افزایش سریع قیمت انرژی در حال حاضر به اندازه کافی زیاد است ( سران دولتها و دولتها باید حداقل به صورت شفاهی واکنش نشان دهند. )

افزایش قیمت فشار بسیار زیادی را بر مصرف کننده گان تجاری خصوصی در کشورهای اروپایی وارد می کند سران دولت ها مجبور هستند زیر فشار و اما حداقل حتا به صورت شفاهی هم شده به موضوع بپردازد. 

با این حال بسیار بعید است که سران کشورهای اروپایی به سیاست ‌های خود در مورد افزایش قیمت انرژی به شکل انتقادی برخورد کنند به خاطر اینکه این سیاست‌ ها با همدستی و همکاری لابی ‌های انرژی و به نفع آنان گرفته شده است . واقعیت این است که قیمت گاز طبیعی به سرعت افزایش یافته و این روند همچنان رو به افزایش است. 

با اشاره به پورتال مقایسه ای قیمت های انرژی می توان مشاهده کرد که خانوارهای المانی با یک فصل سرد زمستانی با قیمت های غیرقابل تصور انرژی روبرو خواهند بود بود که توان پرداخت آن را نخواهند داشت. 

افزایش قیمت انرژی مثلاً در زمینه گاز تا ۸۷ درصد ، و در زمینه نفت سیاه برای تامین انرژی مرکزگرمی های  مصرف کننده گان خصوصی ۱۰۰درصد بوده است. 

کلاوس مولر ، ازروزنامه المانی اوگسبورگر الگمینه می‌ گوید: مراکز مشاوره دهنده مصرف کننده گان در المان هشدار می دهند: « در زمینه افزایش قیمت انرژی شوک بزرگ در انتظار مردم و مصرف ‌کننده گان المان است.»

برخی از کشورهای اتحادیه اروپا قبلاً واکنش نشان داده اند و یا می خواهند افزایش قیمت انرژی را محدود کنند (البته با پول مالیات دهنده گان کشورهایشان) ، برای مثال دولت فرانسه در ماه سپتامبر اعلام کرد که قصد دارد با پول مالیات دهنده گان قیمت انرژی را در ماه‌های سرد امسال ثابت نگه دارد، صدراعظم اسپانیا از اتحادیه اروپا خواست است که از همان ابتدا یک انحصار عرضه و تقاضا در اروپا ایجاد شود و قیمت ها ثابت نگه داشته شود.

اما با توجه به تمام این واقعیت ها فعالان محیط زیست در محدوده اتحادیه اروپا سعی می ‌کنند این تصور واهی را به وجود بیاورد که این روسیه است که باعث بالا رفتن قیمت گاز شده است!

ادعایی بسیار تعجب آور که اثبات آن بسیار سخت است.

چندین گرایش عمده اقتصادی اجتماعی یا گروه های ذینفع در اینجا گردهم می آیند و آنچه در حال رخ دادن است گاهی اوقات روند کاملاً نامعقولی به خود میگیرد. 

فعالیت های گسترده در زمینه حفاظت از محیط زیست و آب و هوا در سال های گذشته منجر به حذف استخراج زغال سنگ و استفاده از زغال سنگ به عنوان یکی از منابع اصلی انرژی و یا تولید انرژی گشته و به طور کلی استفاده از سوخت های فسیلی در کشور های اروپای غربی به شدت کاهش یافته است، تلاش برای بازسازی پایه‌ های تامین انرژی اما با چنین سرعتی همراه نبوده و در نتیجه یک سوراخ بزرگ در زمینه حذف انرژی های فسیلی و ایجاد انرژی های معادل به وجود آمده است. 

این تصمیم گیری های اروپا مثل بقیه رفتارهای سیاسی در اتحادیه اروپا غیرحرفه‌ ای انجام گرفته و تحت تاثیر لابی های گوناگون یعنی لابی انرژی فسیلی و لابی انرژی های الترناتیف محیط زیستی قراردارد و به چنین نتایجی منجرشده است.

از یک سو ، سیاستمداران شکایت دارند که تاسیسات ذخیره گاز در المان تنها تا دو سوم پر است. از سوی دیگر ، وضعیت حقوقی اکنون به گونه ای است که ، برای مثال ، سازمان لابی حفظ محیط زیست المان می خواهد شرکت های نفت و گاز را با وجود کمبود گاز مجبور کند که تولید گاز خود را کاهش دهند. 

در عین حال بروکسل کاملاً آگاه است که این شرکت‌ ها از قدرت مانور بسیار بالایی برخوردارند در صورت افزایش فشار سیاسی از سوی اتحادیه اروپا به این شرکت ها آنها می توانند در محدوده اروپا در بخش های دیگراقتصادی پول خود را سرمایه گذاری کرده و یا اروپا را ترک کرده و به دیگر کشورها مهاجرت کنند. اگر چنین امری اتفاق بیفتد طبعاْ مشکل گرم کردن ساکنان اروپا و کمبود انرژی در زمستان دیگر مشکل آنها نیست.

سیاست روسیه ستیزی در محدوده اتحادیه اروپا بسیار قوی تر از آن چیزی است که به نظر می رسد.

فقط باید به این نکته توجه کرد که اروپا عادت کرده است هر چند ماه یک بار تحریم های جدیدی علیه روسیه یعنی بزرگترین و اصلی ترین تامین کننده انرژی اروپا به کار ببندد و این نشان می ‌دهد که سیاست های اروپا تا چه حد پوچ و بی معناست، یعنی ستیز یک جانبه با کشوری که مشغول معامله برای تامین مهمترین کالای مصرفی در اروپا می باشد! 

با این وجود این کم کاری و اشتباهات، تحت هدایت واشنگتن ، اکثریت کشورهای اتحادیه اروپا به طور فعال سعی کردند از اجرای پروژه خط لوله گاز« نورد استریم ۲ » در بحیره بالتیک نیز جلوگیری کنند.  علیرغم اتمام پروژه میلیارد دلاری ، هنوز حملات علیه این پروژه و روسیه  متوقف نشده است.

سیاستمداران افراد بسیار باهوشی نیستند اما در این حد مساله را می فهمند اگر آنها به چیزی گند بزنند و یا کاری را به افتضاح بکشانند باید سعی کنند گناهش را گردن کسان دیگری بیاندازند و در اینجا چه کسی بهتر از پوتین، روسیه یا چین؟

احتمالاً به همین دلیل است که «نامزد برتر» سابق برای سمت اصلی اتحادیه اروپا و رهبر گروه پارلمانی راستگرایان ، مانفرد وبر ، از طریق روزنامه شدیدا دست راستی بیلد گفت: « بزرگترین برنده زمستان سرد در اروپا» ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه خواهد بود. 

« به منظور تقویت قدرت خود در برابر روس ها ، ما باید بر سر یک مفهوم اروپایی برای تهیه گاز و نفت به توافق برسیم. »

مسکو به چنین اظهاراتی با آرامش برخورد می ‌کند اما طبعاً بی تفاوت نیست. 

رسانه‌ های روسیه اعلام کردند که برخورد اتحادیه اروپا در مورد افزایش قیمت انرژی و حملات این کشورها به روسیه برای ولادیمیر پوتین بسیار اهمیت داشته و شخصاً بررسی این مشکلات را به عهده به دست گرفته است.

بر اساس گزارش خبرگزاری المان ، پوتین تاکید کرد که روسیه مقصر بالا رفتن قیمت انرژی نیست ، بلکه وضعیت بازار جهانی و سیاست شکست خورده ی اتحادیه اروپا در زمینه انرژی عوامل اصلی افزایش قیمت انرژی در بازار جهانی بوده است.

پوتین در ادامه سخنان خود به این موضوع اشاره می ‌کند که این اتحادیه اروپا بود که علیرغم هشدارهای ما حاضر نشد قراردادهای بلند مدت با قیمت های مناسب را با روسیه امضا کند و در مقابل پیشنهاد ما برای توافق بر سر یک قیمت متعادل برای گاز اتحادیه اروپا تمایل خود را به تعیین قیمت از سوی بازار بورس انرژی اعلام کرد و این یک اشتباه بزرگ بود.

طبق گزارش خبرگزاری المان از روز دوشنبه لوله‌های نورد استریم ۲ به طور آزمایشی از گاز پر خواهد شد تا عملکرد این لوله ها و ایمنی آنها و مورد بررسی قرار بگیرد.این امر بسیار مهم است زیرا که راه اندازی سریع نورد استریم ۲ می تواند نگرانی ها در مورد کمبود گاز را برطرف کند و در عین حال شاید منجر به کاهش قیمت گاز شود. اما در المان برای سنگ اندازی در مورد استفاده از این امکان تصمیماتی گرفته شده است از جمله اینکه موسسه به نام شبکه فدرال در مورد صدور مجوزها برای استفاده از نوع استریم ۲ مشکلات ایجاد کرده است است بررسی مجوزها می تواند آغاز به کار استریم دو و گازرسانی در المان را به شکل جدی عقب انداخته و بر بحران بین اتحادیه اروپا و روسیه و افزایش قیمت گاز تاثیر بسیار منفی داشته باشد. 

 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۱ـ ۱۸۱۰

Copyright ©bamdaad 2021

 

مداخله‌ های امریکا همیشه شکست می ‌خورد

 

محمود فاضلی

 

تلاش‌ های بی‌ حاصل امریکا در ۷۰ سال اخیر در بعضی کشورهای خاورمیانه از جمله افغانستان در «تغییر رژیم» و اشکال مختلف آن همیشه شکست خورده است. نامی که امریکا بر این مداخلات می ‌گذارد، « برقراری دموکراسی » و مقابله با نقض حقوق ‌بشر است اما غالبا موضوع اصلی، منافع خود این کشور نظیر حذف دشمنان سرسخت و دفع تهدیدهای منتسب به آنهاست. تا زمانی که نقض‌ حقوق‌بشر از سوی متحدان، با خریدهای کلان سلاح‌ های امریکایی نادیده گرفته شود یا آنها به شکل دیگری در خدمت واشنگتن باشند، در امان هستند و نمونه‌ هایش در خلیج‌ فارس، اردن و مصر قابل‌ ذکر است. البته مداخله‌ های امریکا در دیگر نقاط جهان با یکدیگر متفاوت هستند و می ‌توانند از هجوم وحشتناک به عراق برای برکناری صدام بر مبنای اتهامات دروغ، تا حمایت مالی و نظامی از اپوزیسیون ضعیف و چند دسته سوریه علیه رییس ‌جمهور این کشور باشند. این حمایت میلیاردی واشنگتن در‌نهایت به سقوط اسد نینجامید، چراکه جانشین باثباتی برای او وجود نداشت. اوباما با مداخله نظامی امریکا در سوریه، مانند آنچه در سال ۲۰۱۱ ترسایی به‌همراه متحدینش در لیبیا انجام شد، موافق نبود، چرا که در آن صورت سوریه با وضعیتی بدتر از لیبیا بعد از قذافی مواجه می ‌شد. شروع مداخله امریکا همیشه آسان است اما به ‌دنبال آن یک خلأ قدرت به وجود می ‌آید و جنگ قدرت در می ‌گیرد و مزاحمت خارجی هم همیشه وجود خواهد داشت، وضعیت عراق، افغانستان و لیبیا و سقوط‌ نکردن بشار اسد نمونه آنهاست. کشورهای وابسته به امریکا چه یک رژیم باشد و چه گروه‌های اپوزیسیون، منافع خود را دنبال می‌ کنند که همواره در راستای منافع امریکا مهم‌ ترین حامی ‌شان نیست. امریکا به این نتیجه رسیده که ایران تنها برنده سقوط صدام بود. سقوط قذافی نیز تمام منطقه را بی‌ ثبات کرد و باعث مداخله غرب شد. واشنگتن منطقه را به‌خوبی نمی ‌شناسد و این ‌گونه مداخله‌ ها همیشه برای این کشور هزینه هنگفتی در پی داشته است.

امریکا چندین سال است که در کشورهایی مانند لیبیا و یمن که درگیری‌ ها ادامه دارد، حضور قابل ‌توجهی ندارد. سیاست رسمی امریکا در سال ‌های اخیر، «عقب‌ نشینی» است. رییس‌ جمهور امریکا می ‌خواهد «عملیات بزرگ نظامی را برای تغییردادن کشورهای دیگر» متوقف کند اما زمان‌بندی مشخصی برای این توقف وجود ندارد، چراکه وضعیت عراق با سوریه و افغانستان کاملا متفاوت است. بعد از اینکه آخرین نظامی امریکایی افغانستان را ترک کرد، بایدن به خروج امریکا ابعاد وسیع‌ تری داد و آن پایان دوره عملیات بزرگ نظامی‌ برای تغییردادن کشورهای دیگر است.

۲۰ سال بعد از ۱۱ سپتامبر بایدن درصدد تسویه‌ حساب با مداخله‌ جویی  بوش است. اقدام بایدن در عملیات افغانستان برای « تشکیل ملت » شکست خورد اما در سوریه بنا بر « تشکیل دولت » نبود و در عراق این ادعا فقط در زمان بوش وجود داشت. هر دو‌ این عملیات ‌ها با بی ‌علاقه گی در زمان اوباما آغاز شدند که خود را ملزم می‌ دید علیه داعش وارد عمل شود. انتظار می‌ رود که بایدن بعد از رسوایی در افغانستان کمی درباره عراق یا سوریه درنگ کند و احتمالا راه اسلاف خود را ادامه می‌دهد. از زمان اوباما که واردات نفت از خاورمیانه رو به کاهش گذاشت، تمایل امریکا به این منطقه نیز بسیارکم شده است.
امریکایی‌ها یک‌ بار از عراق خارج شدند و سه‌ سال بعد دوباره بازگشتند. اوباما در سال ۲۰۱۱ ترسایی به اشغالی که توسط بوش آغاز شده بود، پایان داد اما در تابستان ۲۰۱۴ ناچار شد دوباره به عراق برگردد، چون ارتش عراق که توسط امریکا تعلیم دیده بود، در جنگ با داعش به ‌شدت آسیب دید. پارلمان عراق از سال ۲۰۲۰ ترسایی طرحی را برای خروج همه نیروهای خارجی تصویب کرد و درحال‌ حاضر به مصطفی الکاظمی، نخست ‌وزیر عراق، فشار زیادی وارد می ‌شود که برای خروج نیروهای امریکایی تلاش کند. کاظمی و بایدن توافق کردند که نیروهای نظامی امریکا رسما قبل از پایان سال ۲۰۲۱ عراق را ترک کنند اما توافق بین کاظمی و بایدن فعلا روی کاغذ است. براساس توافق انجام‌ شده دوهزارو ۵۰۰ نظامی امریکایی در عراق تغییر وضعیت می ‌دهند و به‌ جای نظامی، پروسنل تعلیم ‌دهنده ارتش عراق می ‌شوند.
کاظمی، نخست ‌وزیر عراق، امریکا را در‌واقع متحد خود می ‌بیند و خروج امریکا از عراق باعث تزلزل‌ های اقتصادی خواهد شد. امریکا چنین القا می ‌کند که اگر نیروهایش را از عراق خارج کند، خلأ امنیتی مانند افغانستان ایجاد نخواهد شد اما این خروج باعث اعتماد کمتر سرمایه ‌گذاران، وخامت اقتصاد و مهاجرت غیرقانونی بیشتر به اروپا خواهد شد. خروج امریکا علاوه بر بازنده گان، برنده گانی نیز خواهد داشت. چین یکی از برنده گان است و اصلی‌ ترین رقیب امریکا در جهان به شمار می‌ آید. این کشور در‌حال قبضه بازار نفت عراق است. پنتاگون به ‌تازه گی «عقب ‌نشینی برخی از نیروها و تجهیزات از منطقه» را اعلام کرده است. پس از تقویت پدافند هوایی در سال‌های ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ به‌ دلیل تنش با ایران، امریکا در‌حال کاهش تعداد نیروهای خود در خاورمیانه است. پنتاگون از اوایل ماه جون شروع به خارج ‌کردن هشت واحد ضد ‌موشکی از عراق، کویت، اردن و عربستان و همچنین یک سپر ضد‌موشکی THAAD کرد که در عربستان مستقر شده بود. امریکا اطمینان می‌ دهد که این تغییرات، منافع امنیت ملی این کشور را تحت تاثیر قرار نخواهد داد و انعطاف ‌پذیری را برای بازگشت سریع نیروها به خاورمیانه، در صورت ضرورت، حفظ خواهد کرد.

 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۱ـ ۱۰۱۰

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2021