درست هشتاد سال پیش بتاریخ ششم ماه اگست سال ۱۹۴۵ میلادی بمب اتومی ای بر فراز هیروشیما و سه روز بعد تر از آن بمب دیگری بر فراز ناگازاکی منفجر گردیدند . این رویداد نقطه عطفی بود که عصر هسته ای را آغاز نهاد واینک در این دور بار دیگر بی امنی های بزرگ به چشم میخورد .
نویسنده : کارین کریش مایر
برگردان : بامیک
کمی پیش از ساعت هشت صبح روز ۶ اگست ۱۹۴۵ م ،قوای دفاع هوایی جاپان سه فروند هواپیما را در آ سمان مشاهده نمود که به سوی شهر هیروشیما نزدیک می شدند . بنا بر تشکل کوچک آنها چنان پنداشته شد که هواپیما های کشفی اند و قابل آن نیستند تا راهگیری شوند . تنها بمردم هوشدار داده شد که هر گاه بمب افگن های بی ـ ۲۹ را می بینند به پناهگاه ها بروند . در ساعت هشت و شانزده دقیقه دیگر هرهوشداری ناوقت بود : ضربه ای مهلکی به وقوع پیوست که هیروشیما را در یک ثانیه به خاک هموار ساخت و عصر هسته ای جهان را رویکار ساخت . در ارتفاع ششصد متر بالای مرکز شهر هیروشیما بمب اتومی موسوم به « خرد بچه » و مجهز با یورانیوم و نیروی انفجاری دوازده هزار و پنجصد تن تی. ان. تی انفلاق نمود . پس از امواج انفجار که بخش عظیمی از شهر را به طور کل تخریب نموده بود آتش شدید یازده کیلومتر مربع مساحت دیگر را سوختاند . سمارق هسته یی برج ای را به ارتفاع سیزده هزار متر به بالا ایجاد نمود . سقوط آن بیست دقیقه بعد تر به شکل فروریخت باران رادیواکتیفی بر اطراف شهر صورت گرفت . اما کار به اینجا به پایان نرسید . بروز نهم ماه اگست کمی بعد تر از ساعت یازده بمبی دیگری با ساختمان پیچیده پلوتونیو می بنام « مرد چاق » که نتیجه مستقیم آزمایش ترینیتی روز شانزدهم جولای سال ۱۹۴۵ م در صحرای نیومکسیکو ( ایالات متحده ) بود بر فرق ناگازاکی فرود آمد . شرایط دید خوب نبود و هدف که عبارت از کنسرن سلاح سازی « میتسوبی شی » بود شناخته نشد . این بمب با نیروی انفجاری پانزده هزار تن تی. آن.تی نیم شهر را نابود کرد . به طور تخمینی یکصدو چهل هزار نفر در هیرو شیما و هفتادو چهار هزار نفر در ناگازاکی بالا تاخیر و یا کمی بعد ترقربانی پرتاب این دو بمب گردیدند . تعداد بیشماری در سالهای پسین در نتیجه پیآمدهای آنها چون سرطان جان های خود را از دست دادند .این بمب ها که دستور پرتاب آنها را هاری اس. ترومن ، رییس جمهور ایالات متحده امریکا صادر نموده بود اهداف سیاسی مطروحه را برآورده ساختند : جنگ جهانی دوم در آسیا به پایان رسید و جاپان بتاریخ دوم سپتامبر ۱۹۴۵ میلادی تسلیم گردید . کمی بعد تر تناسب قدرت تغیر یافت . ایالات متحده امریکا و اتحاد شوروی که متحد همدیگر در مقابل نازی ها بودند ساحات جنگ پیشین را به دو زون نفوذ تقسیم نمودند . آنها به دو ابر قدرت ای تبدیل شدند که در دوران جنگ سرد به تسلیحات اتومی پرداختند . شعار انها متناقض بود زیرا گفته میشد که تسلیحات بیشتر به منظور جلوگیری از ضربه هسته ای است و با نیروی بیشتر می توان به این ضربه پاسخ داد .توجیه آنها عبارت از این بود که این سلاح مخرب باید بار آورنده صلح باشد .
بمب اتوم بر خاسته از پروژه منهتن امریکایی بود .
پروژه مخفی سلاح ها ی هسته ای در سالهای ۱۹۴۰ میلادی تحت رهبری علمی جی رابرت اوپن هایمر با کمک های سرسام آور در صحرای لاس انجلس شکل گرفت .
دو گروهبندی در ایالات متحده امریکا
هنوز در ماه جون ۱۹۴۵ م گروهی از دانشمندانی که در پروژه منهاتن سهیم بودند با گزارشی بنام فرانک سعی نمودند تا از پرتاب بمب های اتومی بر جاپان جلوگیری کنند . در این هنگام پروژه یورانیم نازی های المان با دشواری ها مواجه بود ولی در اتحاد شوروی در پایان جنگ پیشرفت چشمگیر نسبت به آنچه که تصور می گردید در نتیجه اطلاعات جاسوسی وجود داشت . گیورگ شتاین هاوزر رادیو ایکولوگ اتریشی برای « استاندارد ا» ظهار نمود که عامل اصلی فزیکدانی بنام کلاوس فوکس بود که پژوهش های سلاح اتومی امریکا را به ماسکو انتقال داده بود . او خاطر نشان ساخت : « اگر اتحاد شوروی در سالهای جنگ دوم جهانی برنامه هایی برای سلاح اتومی نمی داشت احتمال آن بود تا این پروسه برگشت پذیر می شد » .
اما برگشتی از تولید سلاح هسته ای وجود نداشت . دو گروهبندی بوجود آمده بود : نخست گروهی در اطراف اوپن هایمرکه پس از جنگ به این مساله پرداخت که ایالات متحده چگونه به خلع سلاح رسیده و همه دستگاه ها را تخریب نموده بتواند . همه جزییات تخنیکی باید علنی گردند و در مقابل بازرس ها در همه کشور ها اجازه فعالیت داشته باشند . شتاین هاوزر متذکر شد که این نظر همانا مفکوره آژانس بین المللی انرژی اتومی است که با ویتوی اتحاد شوروی رد گردید . گروه اوپن هایمر سپس تقاضا نمود تا سلاح های هستوی تنها برای میدان نبرد ساخته شوند . در نتیجه این مفکوره کلاهک های هستوی تاکتیکی ایجاد گردیدند.
گروه دیگرپیرامون ادوارد تیلر گرد آمدند . آنها همچنان همکاران پروژه منهتن بودند . تیلر در جهت پروپاگند ساخت ماشین های نابوده کننده بزرگ یا سلاح های اتومی استراتیژیک برای باز دارندگی کار می نمود .آزمایشات روی زمینی سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی که با انکشاف بیشتر سلاح های اتومی و بمب های هایدروجنی همراه بود اثرات عمیقی را از خود بجا گذاشت . این اثرات نه تنها در کلتور پاپ بلکه در شهر سازی نیز دیده میشد . گسترش مساحت شهرهای امریکایی بایست بار فاجعه آمیز یک حمله ممکن هستوی را کاهش دهد . البته پیآمد های آنرا میتوان در خود پلان ها نیز بخوبی مشاهده کرد . در سال ۱۹۶۳ میلادی که قرارداد منع آزمایشات سلاح هستوی در اتمسفر زمین ، در فضای خارجی و زیر آب ( پی تی بی تی ) به امضا رسید مقدار سی ۱۴ ( ایزوتوپ کاربن رادیو اکتیف ) در اتمسفر زمین دو چند گردیده بود . سایر هسته های رادیو یی که از آزمایشات بمب های اتومی بیرون آمده بودند هنوز هم در زمین و ارگانیزم ها دیده می شوند .بزرگترین نیروی انفجاری حاصله بمب هایدروجنی با ظرفیت پنجاه و هفت میگا تن تی ان تی بود که در سال ۱۹۶۱ میلادی دراتحاد شوروی منفجر شد . پدر این بمب اندره ساخاروف همانند اوپن هایمر سپس خواهان جهان عاری از سلاح هستوی گردید . در سال ۱۹۷۰ قرار داد منع گسترش سلاح اتومی به تصویب رسید که هدف آن خلع سلاح هسته ای کامل بود وامروز نسبت به هر وقت دیگر بی اثر باقی مانده است . مدت ها دوام کرد تا آزمایشات زیر زمینی ممنوع اعلام گردید .
دوران جدید تهدید
گیورگ شتاین هاوزر می گوید که سرانجام اصل بازدارندگی مفید واقع شد . جنگ های نیابتی در کوریا و ویتنام وجود داشتند ولی تصادم بزرگ میان ایالات متحده و اتحاد شوروی رخ نداد . اما روسیه از زمان جنگ اوکراین بدینسو چندین بار با بکار گرفتن سلاح هسته ای تهدید نموده است در حالیکه ایالات متحده تا شام روز جمعه ( اول اگست ) در مورد آن حرف نمی زد . اینک دونالد ترامپ بر اساس گفته خودش امر انتقال دو زیر دریایی اتومی آنکشور را به نزدیکی های روسیه صادر نموده است .
امروز پس ازهشتاد سال گذشت از رویداد های هیروشیما و ناگا زاکی خطر استفاده از سلاح هسته ای تا چه اندازه بزرگ است ؟
بر اساس گفته کارشناس اتومی باز دارندگی هنوزهم موثر است ولی با بروز هر بازیگر جدید « نا امنی » و «غیر قابل پیش بینی » بیشتر میگردد . بر علاوه ایالات متحده امریکا ، روسیه ، فرانسه ، چین و بریتانیا که قرارداد منع گسترش سلاح های هسته ای را امضا نموده اند کشور های اسراییل ، پاکستان ، هند و کوریای شمالی نیز دارای سلاح های اتومی اند . برنامه اتومی ایران در نتیجه حملات اسراییل کم از کم به عقب انداخته شده است . بر اساس اظهارات موسسه تحقیقات صلح « سیپری » جهان ما وارد دوران جدیدی از تهدید می گردد . کشورهای جدید در حال حاضر دارای دوازده هزار و دو صد اسلحه اتومی اند که از آنجمله نو هزار و پنجصد آن ها قابل استفاده می باشند .از ذخایر اسلحه اتومی کمتر کاسته و بیشتر درمدرنیزه سازی داشته های موجود کار میشود . آيا جنگ اتومی منتفی است ؟ شتاین هاوزر با تاسف ابراز میدارد که نه . چنین نگرانی هایی بود که او پس از توظیف به دانشگاه تخنیکی ویانا در سال ۲۰۲۲ تصمیم به خریداری دیدکتور جدید گرفت . با این وسیله میتوان به سرعت انتشار پلوتونیم را پس از یک انفجار هسته ای اندازه کرد . شتاین هاوزر گفت : « در حال حاضر احساس می کنم که ما خود را از سالی به سالی به امید اینکه کسی به تکمه سرخ فشار ندهد ، نجات میدهیم . ما به هر ماه ای که این امر رخ ندهد خوشحالیم .» او بنا بر وضع تهدید هسته ای پراگنده آرزومند دوره جنگ سرد سالهای ۱۹۸۰ است زیرا در آنزمان جبهات روشن ، پایه های گفتمان و صداقت در مباحثات وجود داشت . این دقیقا همان چیزی است که اکنون از دست رفته است .
تذکرات بامداد :
ــ پرتاب بمب های اتومی ایالات متحده امریکا بر مردمان غیرنظامی شهرهای هیرو شیما و ناگازاکی بدون هر گونه هوشداری صورت گرفت و غافلگیرانه بود .
ـــ ادعای اشتاین هاوزر در مورد ساختن بمب اتوم در اتحاد شوروی بر اساس اطلاعات جاسوسی دقیق نیست . فزیک دانان شوروی در سالهای پس از فروپاشی شوروی به صراحت بیان نمودند که آنها پیش از دسترسی به اطلاعات درمورد بمب اتومی ایالات متحده امریکا خود به قابلیت شکافتن هسته اتوم رسیده بودند و پلان تولید سلاح هسته ای را نیز آماده داشتند . مطالعه پلان های ساختمان بمب اتومی ایالات متحده امریکا کار آنها را برای سه تا چهار سال به تعویق انداخت . زمانیکه ترومن در ملاقاتی با استالین و چرچیل از سلاح هسته ای خود سخن گفت استالین با تبسمی و لحن آرامی به سخنان او گوش نهاد . مبصرین چنین گفتند که استالین در آن زمان نه تنها از این سلاح اگاهی داشت بل خود در پی تولید آن بود .
ــ اوپن هایمر بنا بر نظریات صلح خواهانه و ضد جنگ خود در ایالات متحده سالها مورد استهزا و تحقیر قرارگرفت.
برگرفته از روزنامه اشتاندرد ، اتریش ، ۸ اگست ۲۰۲۵
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۵ـ ۰۹۰۸
Copyright ©bamdaad 2025
بریکس ، وارث جنبش غیرمتعهدها ، جایگزینی برای برتری طلبی امریکا
دانکین مک فارلند، پیپلز ورلد
لوییز ایناسیو لولا داسیلوا، رییس جمهور برازیل، در هفدهمین نشست سالانه ایتلاف اقتصادی بریکس که در روزهای ۶ و ۷ جولای در ریودوژنیرو برگزار شد بریکس را «وارث جنبش غیرمتعهدها» خواند.
لولا گفت: « وقتی که چند جانبه گرایی مورد حمله است، استقلال ما باز زیرنظر است. اگر حکمرانی بین المللی واقعیت چندقطبی نوین در قرن بیست و یکم را منعکس نکند، وظیفه بریکس است که به احیای آن کمک کند.»
لولا در نشست این گروه اقتصادی خواستار مناسبات بینالمللی مبتنی بر احترام و استقلال و برابری شد.نشست امسال با موضوع « تقویت همکاری جنوب جهانی برای حکمرانی فراگیرتر و پایدارتر» برگزار شد. روسای جمهور هند، افریقای جنوبی، کوبا، بولیویا، اوروگوای، و اندونزیا، تازه ترین اعضای این گروه، و چند وزیر خارجه و نخست وزیر از کشورهای دیگر، از جمله نخست وزیر چین، در این نشست حضور داشتند. رییس جمهور روسیه از طریق ویدیو در این نشست شرکت کرد.
گروه بریکس اکنون از لحاظ تولید ناخالص داخلی برابر با یا بزرگ تر از کشورهای ( گروه۷ـ G7 )، و از نظر جمعیت بسیار بزرگ تر از آن است. این ترکیب بریکس هم مشکلات بزرگ و هم امکانات توسعه عظیمی به همراه دارد.
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد نیز در نشست امسال حضور داشت و خواستار اصلاحات فوری در نهادهای جهانی برای فراگیرتر و دموکراتیک تر شدن آنها شد. دکتر تدروس آدهانوم قبریسوس، مدیرکل سازمان جهانی بهداشت، نیز در این نشست حضور داشت. این سازمان به مشارکت بریکس برای حذف بیماری های ناشی از مسایل اجتماعی کمک کرده است.
نشست امسال در ریودوژنیرو نخستین نشستی بود که گروه جدید کشورهای همیار در آن شرکت کردند که از ماه جنوری پذیرفته شدهاند: کشورهای سوسیالیستی کوبا و ویتنام، و نیز بلاروس، بولیویا، قزاقستان، تایلند، یوگاندا، مالزیا، نیجریه و ازبکستان. این کشورها در تصمیم گیریها حق رای ندارند.
گروه بندی «همیار» برای تسهیل گسترش سریع این گروه ایجاد شده است، زیرا حدود سی کشور دیگر علاقه مند به مشارکت در بریکساند. درنهایت، این کشورهای همیار می توانند به اعضای کامل ارتقا یابند.
تعرفههای یک جانبه مالیات بر واردات به امریکا، و حمایت امریکا از سیاستهای ویرانگر اسراییل در فلسطین محبوبیتی در میان کشورهای در حال توسعه (جنوب جهانی) ندارد و همین امر به جذابیت و گسترش فزاینده بریکس کمک کرده است.
ترامپ اخیراً کشورهایی را که با فعالیتهای « ضد امریکایی» بریکس «همسو» هستند تهدید کرد که مالیاتهای گمرکی اضافی بر آنها تحمیل خواهد کرد. از جمله، او اعلام کرد که مالیات ۵۰ درصدی برای واردات کالا از برازیل، میزبان نشست امسال بریکس، وضع خواهد کرد. بریکس همایش مستقلی است که چشم به هیچ کشورخاصی ندارد. هرکشوری که موافق و خواهان چند جانبه گرایی و چند قطبی باشد می تواند به آن بپیوندد.
مواضع کشورهای عضو
در بحبوحه افزایش تنشها و جنگ ها در صحنه بین المللی، بریکس نشست با عنوان « صلح و امنیت و اصلاح حکمرانی جهانی » برگزار کرد. لی چیانگ، صدراعظم چین، در این نشست سخنرانی کرد و از بریکس خواست که برای صلح و آرامش جهانی و حل وفصل اختلاف ها از طریق مذاکره در جهان چند قطبی جدید بکوشد.
لی گفت که حکمرانی جهانی باید بر اساس « مشورت گسترده، مشارکت مشترک، و منافع مشترک » باشد. او خواستاراصلاح نهادهای جهانی، مانند سازمان ملل متحد، شد برای اینکه واکنش آنها به بحرانها موثرتر باشد.
نشست ریودوژنیرو با انتشار بیانیه ای بمباران ایران را محکوم کرد و خواستار آتش بس بی قید وشرط درفلسطین و همچنین خروج کامل نیروهای اسراییلی از سرزمینهای اشغال شده و آزادی همه گروگان ها شد. در این بیانیه در مورد افزایش هزینههای نظامی جهان ابراز نگرانی به عمل آمده ، مذاکره و صلح در اوکرایین ، سودان و شرق میانه ای عاری از سلاح های هسته یی از دیگر خواستهای ذکرشده در این بیانیه است.
اصلاح حکمرانی جهانی موضوع مهمی بود، زیرا بسیاری از نهادهای زیر سلطه امریکا و غرب که در پایان جنگ جهانی دوم تاسیس شدهاند دیگر با اوضاع تغییریافته کنونی مطابقت ندارند. بریکس بارها بر واقعیت « جهان چندقطبی جدید مبتنی بر چندجانبه گرایی و حقوق برابر برای همه کشورها» تاکید کرده است. بریکس از قوانین بینالمللی و اصول اساسی دموکراتیک سازمان ملل متحد قاطعانه حمایت می کند، اما بر ضرورت اصلاحات نیز تاکید دارد. به ویژه، شورای امنیت سازمان ملل متحد باید فراگیرتر باشد تا کشورهای در حال توسعه را نیز نمایندگی کند، از جمله با افزودن هند، برازیل، و یک کشورافریقایی به ترکیب اعضای دایمی این شورا.
بریکس همچنین بار دیگر بر خواست تغییرات در صندوق بینالمللی پول (IMF) برای دادن قدرت رأی بیشتر به کشورهای در حال توسعه و پایان دادن به رهبری اروپا تاکید کرد. شرکت کنندگان اعلام کردند که نظام تجارت چند جانبه، با مرکزیت سازمان تجارت جهانی، باید تقویت شود. آنها تاکید ورزیدند که تحمیل یک جانبه مالیات بر واردات مغایر با قوانین سازمان تجارت جهانی است و تجارت جهانی و زنجیرههای تامین را به خطر می اندازد. بریکس مخالفتش را با تحریم های یک جانبه و غیرقانونی نیز اعلام کرد.
ارایه بدیل
بریکس بیش از یک ربع قرن پیش برای تقویت گفت وگو و همکاری بین اقتصادهای نوظهور در مواجهه با بحران اقتصادی در کشورهای سرمایه داری غرب تاسیس شد. ایجاد جایگزین های مالی و تجاری خارج از حیطه کنترول و سلطه امریکا همچنان از اولویت های بریکس است.پیشنهاد «ارز بریکس» هنوز در دست مطالعه و بررسی است. با این حال، تجارت مستقیم با تسویهحساب به ارزهای ملی هر کشور رو به افزایش دارد. پوتین، رییس جمهور روسیه، گفت که ۹۰درصد از تجارت روسیه با کشورهای بریکس اکنون با روبل یا دیگر ارزهای محلی صورت میگیرد.
در همین حال، چین سامانه جدید « پرداخت بین بانکی فرامرزی» (CIPS) را معرفی کرده است که سریع، به روز، کارا و ارزان است. از این سامانه اکنون در ۱۳۰۰ موسسه مالی در ۱۱۰ کشور، به ویژه در کشورهای آسان (انجمن کشورهای جنوب شرقی آسیا) و شورای هماهنگی خلیج فارس استفاده می شود. استفاده از سازوکار تسویه حساب فرامرزی سویفت که زیر سلطه غرب است در حال کاهش است و اکنون کمتر از ۵۰ درصد از تجارت بینالمللی از این راه صورت می گیرد.
«بانک توسعه نوین» بریکس نیز درحال رشد است. از طریق این بانک اکنون حدود ۴۰میلیارد دلار در طرح های کشورهای درحال توسعه از جمله حمل ونقل، زیرساختها، و انرژی سبز سرمایه گذاری شده است. دیلما روسِف، رییس این بانک، اعلام کرد که کلمبیا ، اندونزیا و ازبکستان نیز اکنون به این بانک پیوسته اند. این بانک در حال ایجاد « ضمانت چندجانبه» بریکس به عنوان بیمه برای کاهش ریسک های احتمالی و گسترش سرمایه گذاری از منابع خصوصی و دولتی است. به علاوه، در مواقع بحران، «صندوق ذخیرهٔ استراتیژیک بریکس» نقدینگی لازم را در اختیار کشورهای بدهکار می گذارد و در واقع جایگزینی برای کمک های مالی صندوق بینالمللی پول است که شروطی را به وام گیرندگان تحمیل می کند.
همچنین، بریکس درنشست امسال نخستین بیانیه مشترک را در مورد محیط زیست و تامین مالی مقابله با تغییرات آب وهوایی صادر و بر ضرورت مقابله با این تغییرات نامطلوب تاکید کرد و از کشورهای ثروتمندتر و توسعه یافته خواست که به تعهد شان عمل کنند و به کشورهای در حال توسعه برای صنعتی سازی با انرژی سبز و صرف هزینه برای کاهش گرمایش جهانی کمک مالی کنند. این گروه تعهد اش را به توافق آب وهوایی پاریس ۲۰۱۵ تکرار کرد.
چین و امارات متحده عربی اعلام کردند که حاضراند از طرح پیشنهادی برازیل در مورد « جنگل های گرمسیری برای همیشه» حمایت کنند. وزیران محیط زیست کشورهای عضو بیانیه مشترکی نیز در مورد از دست رفتن تنوع زیستی، بیابان زایی، و تخریب زمین منتشر کردند. دانشگاهیان و محققان چینی و امریکای لاتین نیز همایشی در مورد پژوهش درباره زیست پذیری ترتیب دادند و یک همایش بینالمللی نیز درباره آینده سبز برگزار شد.
هوش مصنوعی یکی دیگر ازموضوعات مهم دراین گردهمایی بود. اعضای بریکس گفتند که می دانند هوش مصنوعی تغییرات عمده ای در فناوری به وجود می آورد، اما گفتند که بهدلیل تمرکز بیشتر پیشرفت هوش مصنوعی در کشورهای ثروتمند جهان، نگران عقب ماندگی بسیاری از کشورهای درحال توسعه اند. برخی از کشورهای بریکس در فناوری های نوین پیشرفته ترند و برای آموزش، تربیت، و تبادل تجربه فرصتها و امکاناتی وجود دارد. برای مثال، چین « مرکز پژوهشی بریکس برای نیروهای مولد نوین باکیفیت» را راهاندازی کرده است و به دانشجویان کشورهای در حال توسعه بورس تحصیلی می دهد. با این حال، کشورهای عضو گفتند که به مدیریت چند جانبه هوش مصنوعی جهانی، یا تنظیم و رعایت قوانین هوش مصنوعی زیر نظر سازمان ملل متحد، نیاز است.
چرخشی جهانی
چرخش و جابه جایی نیروهای تولید جهانی از غرب/شمال جهانی به کشورهای در حال توسعه منجر به ایجاد نهادهای جدید و دموکراتیک تر در مخالفت با برتری طلبی امریکا شده است. با افزایش قدرت اقتصادی کشورهای درحال توسعه، دستور کار باندونگ در جنبش قدیمی غیرمتعهدها سرانجام می تواند محقق شود ( نکتهای که لولا دا سیلوا نیز در اظهارات اش به آن اشاره کرد). سازمانهای چندجانبه جدیدی ایجاد شده است که مانند بریکس به این توسعه کمک می کنند. برای مثال، ونزویلا و کوبا « اتحاد بولیواری برای ملتهای امریکای ما ـ ALBA » را در سال ۲۰۰۴ پایه گذاری کردند و اخیراً هم اتحادیه آفریقا به گروه۲۰ (G20) متشکل از اقتصادهای بزرگ جهان پذیرفته شد.
در بیانیه نهایی بریکس بر چنین تحولاتی تأکید و به « اهمیت ‘جنوب جهانی’ در حکم موتور تغییرات مثبت […] ترویج نظم بینالمللی عادلانه تر، پایدارتر، فراگیرتر، دموکراتیک تر، و باثبات تر بر اساس قوانین بینالمللی» اشاره شده است.
بریکس اکنون به فراتر از هدف های اقتصادی اولیه اش گسترش یافته و شامل برنامه های تبادل علمی و آموزشی شده که بستری برای کشورهای در حال توسعه برای گفت وگو و اجرای طرحهای مشترک جدید شده است.
امپریالیزم امریکا در حال افول است و اکنون به حمله های بیرحمانه در داخل کشور و سراسرجهان دست می زند. مستعمرات و نیمه مستعمرات سابق در جهان در حال توسعه تجربههای مشترکی به عنوان قربانیان استعمار و امپریالیزم دارند. کشورهایی مانند چین و هند، که نظام های اجتماعی بسیارمتفاوتی دارند، تمایل مشترکی به حکمرانی جهانی عادلانه تر دارند. هر دو بر سرمخالفت با سلطه و برتری طلبی توافق دارند.
بریکس سازمانی سوسیالیستی نیست و با سرمایه داری مخالفت نمی کند. شاخه نظامی برای دفاع از اعضایش ندارد. در عین حال، امپریالیزم و فساد همچنان تاثیر منفی عمدهای در بخشهایی از «جنوب جهانی » دارد. اما نیروهای نوظهور خواهان استقلال، برابری، و توسعه اکنون قوی تر و در حال رشد اند. این نیروهای دموکراتیک متحد طبیعی سوسیالیزماند.
بریکس بیانگر اصلاحات دموکراتیک مثبت در حکمرانی جهانی است که امکان تغییرات اساسی تر نیز دارد. باید از بریکس و دیگر سازمان های جدید در حال ظهور« جنوب جهانی + چین » حمایت کرد. سیریل رامافوسا، رییس جمهور افریقای جنوبی، ماهیت این اتحاد را چنین توصیف کرد:
نیرویی برای ثبات در جهانی که به طور فزایندهای نامطمین و بی ثبات است. / نامه مردم
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۵ـ ۰۲۰۸
Copyright ©bamdaad 2025
مینت پرس نیوز
شرکت اپل (Apple Inc) درهفتههای اخیر به دلیل تبلیغ تعهد خود به حریم خصوصی و حقوق بشر و ارایه ابزارهایی برای محدود کردن نظارت و جاسوسی خبرساز شده است. اما در پس این پیام رسانی شرکتی، واقعیت بسیار تاریک تری نهفته است.این شرکت به طور بی سروصدا دهها نفر از کهنه سربازان « قطعه ۸۲۰۰ » قطعه اطلاعات نظامی سایه ای اسراییل که به دلیل باج گیری، نظارت جمعی و کشتارهای هدفمند شناخته شده است، را به استخدام خود درآورده است.
بسیاری از این گزینش های استخدامی در حالی صورت گرفت که اسراییل جنگ خود علیه غزه را تشدید کرد و تیم کوک، مدیرعامل اپل، در حالی که کارمندان را به دلیل ابراز عقاید طرفدار فلسطین توبیخ می کرد، علناً از اسراییل حمایت کرد. روابط عمیق تر اپل با بحث برانگیزترین سازمان اطلاعاتی اسراییل، سوالات ناراحت کننده ای را نه تنها در مورد وفاداری های سیاسی این شرکت، بلکه در مورد نحوه مدیریت حجم وسیعی از داده های شخصی کاربران ایجاد می کند.
تحقیقات «مینت پرس نیوز» دهها نفر از عوامل « قطعه ۸۲۰۰ » را که اکنون در اپل کار می کنند، شناسایی کرده است. این استخدام گسترده شرکت همزمان با افزایش نظارت بر روابط آن با دولت اسراییل، از جمله سیاست تطبیق کمکهای مالی کارکنان به گروههایی مانند «دوستان ارتش اسراییل» و « صندوق ملی یهود »، که هر دو در جابجایی (اخراج) مردم فلسطین نقش دارند، صورت می گیرد. تعصب شدید طرفدار اسراییل در این شرک ، فیسبوک و گوگل و اینکه چگونه جاسوسان سابق « قطعه ۸۲۰۰ » اکنون مسوول نوشتن بخش عمده ای از اخبار امریکا در مورد اسراییل ـ فلسطین هستند و در رسانههایی مانند سیانان و آکسیوس مشاغل بالایی دارند را بررسی کرده است.
تعداد (دهها) سیب فاسد
شهرت بینالمللی اسراییل در بحبوحه رسواییهای متعدد جاسوسی و حملات مداوم به همسایگانش به شدت آسیب دیده است. در همین دوره، اپل استخدام پرسونل سابق اطلاعاتی اسراییل را افزایش داده است.
این غول سیلیکون ولی دهها نفر از عوامل سابق سازمان اطلاعاتی بحث برانگیز اسراییل، « قطعه ۸۲۰۰ » را استخدام کرده است که این امر سوالاتی را در مورد جهت گیری سیاسی این شرکت ایجاد میکند.
نیر شکدی یکی از برجسته ترین نمونههاست. او از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۵ ترسایی به عنوان فرمانده و رییس آموزش در «قطعه ۸۲۰۰ » خدمت کرد و تیمی متشکل از تقریباً ۱۲۰ نفر را رهبری کرد که ابزارهای هوش مصنوعی جدیدی را برای انجام تجزیه و تحلیل سریع دادهها توسعه می دادند.
«قطعه ۸۲۰۰ » در خط مقدم این فناوری قرار دارد و شناخته شده است که از هوش مصنوعی برای تولید خودکار فهرستهای کشتار دهها هزار نفر از مردم غزه، از جمله کودکان، استفاده کرده است. این ابزارها به نیروهای دفاعی اسراییل (IDF) کمک کرد تا به اصطلاح «گردنگاههای» هدف گیری انسانی را دور بزنند و به تعداد زیادی از فلسطینیان حمله کنند.
شکدی از سال ۲۰۲۲ به عنوان انجینر طراحی فیزیکی در پردیس اپل در منطقه خلیج سانفرانسیسکو مشغول به کار بوده است.
نوعا گور یکی دیگر از چهرههای ارشد « قطعه ۸۲۰۰ » است که به کارمند اپل تبدیل شده است. گور از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ به عنوان مدیر پروژه و رییس تیم توسعه امنیت سایبری و دادههای بزرگ در« قطعه ۸۲۰۰ » ارتقا یافت، جایی که به گفته خودش «راه حلهای فناورانه خلاقانه ای را برای اهداف اطلاعاتی با اولویت بالا اختراع کرد» و « دو پروژه سایبری با اهمیت استراتیژیک را برای ارتش اسراییل مدیریت کرد».
یکی از مهم ترین پروژههای سایبری که « قطعه ۸۲۰۰» در دوران اخیر راهاندازی کرده است، حمله با پیجر در ماه سپتامبر به لبنان است، اقدامی که هزاران غیرنظامی را مجروح کرد و به طور گسترده به عنوان یک اقدام تروریستی بین المللی محکوم شد، از جمله توسط لیون پانه تا، رییس سابق سیا. در حالی که گور شخصاً در این عملیات دخالت نداشت، « قطعه ۸۲۰۰» دهه هاست که اقدامات شنیع مشابهی را رهبری کرده است.
گور در سال ۲۰۲۲ ترسایی توسط اپل به عنوان انجینر طراحی سیستم -روی- چیپ استخدام شد.
الی یازوویتسکی، در همین حال، مستقیماً از« قطعه ۸۲۰۰ » استخدام شد. او در سال ۲۰۱۵ پس از ۹ سال فعالیت پرقدرت به عنوان مدیر در این قطعه نظامی، به اپل پیوست و در آنجا به مقام مدیریت انجینری رسید. او از آن زمان به غول فناوری کوالکام نقل مکان کرده است.
« قطعه ۸۲۰۰ » زبده ترین ( و بحثبرانگیزترین ) قطعه اطلاعات نظامی اسراییل است. این قطعه به عنوان ستون فقرات بخش فناوری نوپای اسراییل و دستگاه سرکوبگر نظارتی آن عمل می کند. این قطعه فناوریهای پیشرفته ای مانند تشخیص چهره و نرم افزار تبدیل صدا به متن را برای نظارت، سرکوب و هدف قرار دادن فلسطینیان توسعه داده است.
مقادیر زیادی از دادههایی که در مورد جمعیت فلسطین جمع آوری شده است، از جمله سابقه پزشکی، زنده گی جنسی و سابقه جستجوهای آنها، برای اجبار و اخاذی استفاده شده است. اگر فرد خاصی نیاز به عبور از ایستهای بازرسی برای درمان پزشکی حیاتی داشت، مجوز او می توانست تا زمان تسلیم به خواسته های اسراییل به حالت تعلیق درآید. اطلاعات مربوط به روابط خارج از ازدواج یا گرایش جنسی، به ویژه همجنس گرایی، به عنوان ابزار باج گیری مورد سواستفاده قرار می گیرد. یکی از عوامل سابق « قطعه ۸۲۰۰ » به یاد می آورد که در طول آموزش به او دستور داده شده بود که کلمات مختلف عربی برای «همجنسگرا» را به خاطر بسپارد تا بتواند در مکالمات شنود شده به آنها گوش دهد.
در سطح بینالمللی،« قطعه ۸۲۰۰ » ممکن است بیشتر به دلیل عوامل «سابق» خود که نرم افزار بد نام پگاسوس را ایجاد کردند، شناخته شود، نرم افزاری که توسط دولت های سرکوبگر در سراسر جهان برای جاسوسی از دهها هزار شخصیت برجسته، از جمله خانواده های سلطنتی، روسای دولت ها، فعالان و روزنامه نگاران استفاده می شود.در میان آنها جمال خاشقجی، مبصر واشنگتن پست بود که در سال ۲۰۱۸ ترسایی توسط عوامل عربستان سعودی در ترکیه به قتل رسید.
در حالی که خدمت سربازی برای اسراییلی های یهودی اجباری است، تعداد کمی به طور تصادفی وارد « قطعه ۸۲۰۰ » می شوند. والدین که آن را «هاروارد اسراییل» توصیف می کنند، ثروت خود را صرف دروس فوق برنامه مبتنی بر (STEM ـ علوم، فناوری، انجینری و ریاضیات) برای فرزندان خود می کنند به این امید که برای پیوستن به زبده ترین و گزینشی ترین قطعه ارتش اسراییل انتخاب شوند. کسانی که انتخاب می شوند پس از اتمام خدمت خود با مشاغل پردرآمد در صنعت فناوری پاداش می گیرند.
با توجه به سابقه مستند خشونت، جاسوسی و نظارت « قطعه ۸۲۰۰ » هم در داخل و هم در سطح بینالمللی، شایسته است پرسیده شود که آیا غول های فناوری باید فارغ التحصیلان آن را به این تعداد زیاد استخدام کنند یا خیر.
شکدی، گور و یازوویتسکی برجسته ترین نمونهها هستند، اما آنها تنها نیستند. با نگاهی دقیق تر مشخص می شود که دهها نفر دیگر از کهنه سربازان « قطعه ۸۲۰۰ »نیز نقش های کلیدی را در اپل به دست آوردهاند.
انجینری و طراحی سخت افزار:
ناتانل نیسان، رییس سابق تجزیه و تحلیل دادهها در « قطعه ۸۲۰۰ » در سال ۲۰۲۲ به دفتر اپل در تلآویو پیوست. افک هار-اون، افسر و مدیر دیرینه در این قطعه ، از سال ۲۰۲۲ به عنوان انجینر تایید طراحی در اپل مشغول به کار بوده است. گال شارون، اپراتور سابق سیستم های اطلاعاتی و تحلیلگر داده، نیز از همان سال به عنوان انجینر طراحی فیزیکی کار می کند.مایان هوخلر و شای بوزگالو، هر دو تحلیلگر و مربی سابق « قطعه ۸۲۰۰ » به ترتیب در طراحی فیزیکی و انجینری اعتبارسنجی نقش دارند.
نرم افزار و امنیت سایبری:
اوفر تلاستی، که نزدیک به شش سال در « قطعه ۸۲۰۰ » به عنوان تحلیلگر امنیتی و اطلاعاتی خدمت کرده است، از سال ۲۰۲۱ ترسایی به عنوان انجینر نرم افزار در اپل کار می کند. افک رافایلی، که بین سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ خدمت کرده و در جریان حمله اسراییل به غزه در سال ۲۰۱۶ به مقام مدیریت پروژه رسید، در سال ۲۰۲۳ به انجینر نرم افزار در اپل تبدیل شد.گای لوی، تحلیلگر اطلاعاتی سابق، اکنون نیز به عنوان انجینر نرم افزار کار میکند.
هوش مصنوعی، یادگیری ماشین و اعتبارسنجی:
آویتال کلیمان، کهنه سرباز شش ساله « قطعه ۸۲۰۰ » اکنون انجینر الگوریتم یاد گیری ماشین در اپل است. نیو لو آری، که در حال حاضر انجینر اعتبارسنجی است، در پروفایل لینکدین خود اشاره می کند که به دلیل کارش در این قطعه ، نامه تقدیر از آویو کوخاوی، فرمانده « قطعه ۸۲۰۰ » دریافت کرده است.
سایر نقشهای فنی:
شاهر موشه، که از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵ به عنوان متخصص اطلاعاتی در « قطعه ۸۲۰۰ » کار می کرد، اکنون انجینر تایید طراحی است. گیل آونیل، که بیش از پنج سال را در این قطعه گذرانده است، در حال حاضر به عنوان انجینر شبکه خدمت می کند.
یک سیب از هسته اش می گندد
به نظر نمی رسد که تعداد فزاینده عوامل اطلاعاتی سابق اسراییلی که در اپل کار می کنند، نگرانی مدیران ارشد این شرکت را برانگیخته باشد. تیم کوک، مدیرعامل اپل، به داشتن دیدگاه های به شدت طرفدار اسراییل معروف است و همکاری این غول سیلیکون ولی با دولت اسراییل را رهبری کرده است.
اپل چندین شرکت فناوری اسراییلی را خریداری کرده و اکنون سه مرکز در این کشور اداره می کند که حدود ۲۰۰۰ نفر در آن مشغول به کار هستند. در سال ۲۰۱۴ ترسایی تیم کوک، نخست وزیر اسراییل، بنیامین نتانیاهو را به مقر شرکت در کوپرتینو، کالیفرنیا دعوت کرد، جایی که این دو نفر در مقابل کمره نا آشکارا یکدیگر را در آغوش گرفتند. سال بعد، کوک دعوت رییس جمهور را برای بازدید از اسراییل پذیرفت. رییس جمهور اسراییل گفت: « افتخار بزرگی است که از شما و تیم تان در اینجا میزبانی می کنم. حتا برای من که ترجیح می دهم با قلم و کاغذ بنویسم، وقتی به کارکنان و نوههایم نگاه می کنم، روشن است که چه معجزه بزرگی خلق کردهاید. »
ستایشهای پرشور از مدیر عامل اپل به شکل افتخارات از سوی سازمان های طرفدار اسراییل نیز صورت گرفته است. در سال ۲۰۱۸، اتحادیه ضد افترا جایزه « شجاعت در برابر نفرت» خود را در اجلاس «هرگز اکنون است» در مورد یهودستیزی و نفرت به کوک اهدا کرد، جایی که این سازمان او را «رهبری دوراندیش در جامعه تجاری» توصیف کرد.
در پی حملات ۷ اکتوبر ۲۰۲۳، کوک ایمیلی به کل شرکت ارسال کرد و همبستگی خود را با اسراییل ابراز کرد. او نوشت: « مانند بسیاری از شما، من از حملات وحشتناک در اسراییل و گزارشهای غم انگیزی که از منطقه می رسد، ویران شدهام. قلب من با قربانیان، کسانی که عزیزان خود را از دست داده اند و همه افراد بی گناهی است که در نتیجه این خشونت رنج می برند.»
با این حال، به گفته گروه («Apples4Ceasefire» گروهی از کارمندان سابق و فعلی که مخالف اقدامات اسراییل در غزه هستند ) او هنوز هیچ اظهارنظر علنی در مورد ویرانیهای گسترده ناشی از پاسخ اسراییل به ۷ اکتوبر نکرده است.
در واقع، این شرکت واقع در سیلیکون ولی سیاستی دارد که بر اساس آن کمک های مالی کارکنان به گروه هایی مانند «دوستان ارتش اسراییل» (که برای خرید تجهیزات برای سربازان ارتش اسراییل پول جمع آوری میکند) و «صندوق ملی یهود» (سازمانی که در سرقت و تخریب زمین های فلسطینی مشارکت دارد) را تطبیق می دهد.
در دوران رهبری کوک، کارمندان اپل به دلیل استفاده از سنجاق، دستبند یا چفیه در حمایت از مردم فلسطین مورد انضباط قرار گرفته یا حتا اخراج شدهاند. با این وجود، گروههایی مانند Apples4Ceasefire همچنان در مورد آنچه که همدستی اپل در نسل کشی توصیف می کنند، صحبت می کنند.
تسخیر فناوری توسط « قطعه ۸۲۰۰ »
منصفانه بگوییم، اپل تنها شرکت فناوری یا رسانه ای نیست که تعداد زیادی از عوامل سابق « قطعه ۸۲۰۰ » را استخدام میکند. یک گزارش افشاگرانه «مینت پرس» در سال ۲۰۲۲ نشان داد که صدها نفر از کهنه سربازان اطلاعاتی اسراییل در گوگل، فیس بوک، مایکروسافت و آمازون کار می کنند.
شاید برجسته ترین این افراد، امی پالمور، مقام سابق وزارت دادگستری اسراییل باشد که در هیات نظارت ۲۱ نفره فیسبوک حضور دارد. این هیات که مارک زاکربرگ آن را « دیوان عالی » پلاتفرم خود توصیف می کند، در نهایت تصمیم می گیرد که چه محتوایی مجاز به انتشار یا حذف از بزرگترین شبکه اجتماعی جهان است. فیس بوک از نزدیک با دولت اسراییل برای سانسور یا حذف محتوا و حسابهای فلسطینی همکاری کرده است.
حتی تیک تاک، که اغلب به عنوان یک پلاتفرم بازتر دیده می شود، طبق تحقیقات نوامبر «مینت پرس»، جاسوسان سابق اسراییلی را برای کمک به مدیریت عملیات خود استخدام کرده است. برای مثال، ریوت مدالیون به عنوان فرمانده اطلاعاتی « قطعه ۸۲۰۰ » خدمت کرده و تیم عملیات امنیت سایبری آن را رهبری کرده است.
در دسامبر ۲۰۲۳ ترسایی در اوج حمله اسراییل به غزه، مدالیون به شهر نیویورک نقل مکان کرد تا شغلی را به عنوان مدیر حوادث جهانی برای بخش اعتماد و ایمنی تیک تاک بپذیرد. با توجه به رویداد هایی که در آن زمان در جهان رخ می داد، شایسته است پرسیده شود که او برای مدیریت چه نوع « حوادث جهانی » به آنجا آورده شده بود. پس از اینکه «مینت پرس» گذشته مدالیون را برای مخاطبان جهانی افشا کرد، او تمام ردپای دیجیتالی خود را از اینترنت حذف کرد.
عوامل اطلاعاتی سابق اسراییل نیز راه خود را به جریده های امریکا باز کردهاند و پوشش خبری خاورمیانه را شکل می دهند. یک تحقیق اخیر «مینتپرس» شبکه ای از عوامل سابق «قطعه ۸۲۰۰ » را که در برخی از تأثیرگذارترین جرایدهای خبری در ایالات متحده کار میکنند، کشف کرد.
در میان آنها باراک راوید، خبرنگار آکسیوس است که پوشش خبری او از خاورمیانه جایزه معتبر خبرنگاران کاخ سفید را برای او به ارمغان آورد. راوید حداقل تا سال ۲۰۲۳ عضو « قطعه ۸۲۰۰ » بود. سی ان ان نیز حداقل دو جاسوس سابق را برای تولید پوشش خبری خود استخدام کرده است، که یکی از آنها، تال هاینریش، اکنون به عنوان سخنگوی رسمی نخست وزیر نتانیاهو خدمت می کند.
با توجه به این الگو، نباید از جانبداری سیلیکون ولی نسبت به اسراییل تعجب کرد. از غول های فناوری مانند گوگل و آمازون گرفته تا نیروگاه های رسانه های اجتماعی مانند تیک تاک و فیس بوک، این عرصه مملو از جاسوسان سابق اسراییلی است. اپل نیز از این قاعده مستثنی نیست و دهها، اگر نگوییم بیشتر، از عوامل « قطعه ۸۲۰۰ » را برای اداره پلاتفرم های خود و شکل دادن به شرکت استخدام کرده است.
این تحقیق ادعا نمی کند که دولت اسراییل عمداً در حال نفوذ به سیلیکون ولی است. با این حال، آنچه که بدون شک نشان می دهد این است که دیدگاه و تعصبات کلی این نهادها به شدت طرفدار اسراییل است. این چه چیزی در مورد فرهنگ سیلیکون ولی می گوید که افرادی با پیوندهای مستند به یک سازمان جاسوسی خارجی بحث برانگیز، به عنوان استخدامهای ایدهآل در نظر گرفته می شوند؟
غیرقابل تصور است که عوامل اطلاعاتی سابق حزبالله، وزارت اطلاعات ایران یا FSB یا GRU روسیه به طور دسته جمعی استخدام شوند و به آنها اعتماد شود تا به حساس ترین داده های ما دسترسی داشته باشند. با این حال، وقتی صحبت از اسراییل (یا آژانسهای نظارتی ایالات متحده امریکا) به میان میآید، پاسخ متفاوت است. بسیاری از این کارمندان حتا جواسیس«سابق» نیستند و مستقیماً از « قطعه ۸۲۰۰ » در حالی که هنوز در خدمت فعال هستند، استخدام میشوند، با وجود اینکه قانون اسراییل به صراحت اعضای این گروه را از شناسایی خود یا افشای اتحادهایشان منع میکند.
بنابراین، در این راستا، به نظر می رسد کسانی مانند Apples4Ceasefire که برای پایان دادن به استانداردهای دوگانه شرکت تلاش میکنند، در حال نبردی دشوار هستند.
یاداشت : این جستار با عنوان « سیب گندیده اپل: استخدام دهها جاسوس سابق اسراییلی توسط غول سیلیکون ولی » در جنوب جهانی بنشر رسیده است .
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۵ـ ۲۳۰۷
Copyright ©bamdaad 2025
در پیوست با درگیریها میان تایلند و کامبوجیا:
جنگی فراتر از انتظار در جنوب شرق آسیا
درگیری های مرزی میان تایلند و کامبوجیایا که از دیرباز وجود داشته، اکنون به سطح بی سابقهای از خشونت رسیده است. این درگیری ها که پیش از این به نزاع های محدود مرزی شناخته می شد، در روزهای اخیر به تبادل آتش سنگین و حملات هوایی گسترده تبدیل شده و جان دهها نفر را گرفته است.
آغاز درگیریها و تشدید خشونت
در هفته های اخیر، تنشها در مرز دو کشور به سرعت افزایش یافت و در نهایت به درگیری نظامی تمام عیار تبدیل شد. ارتش کامبوجیا با استفاده از راکت اندازهای ۱۲۲ میلی متری «گراد» ساخت شوروی، حملات گسترده ای را علیه شهرهای مرزی تایلند انجام داد. این حملات قطعات نظامی، بیمارستانها، منازل مسکونی، تانک تیل ها و حتا فروشگاه های زنجیره ای را هدف قرار داد که منجر به کشته شدن بیش از ۱۰ غیرنظامی تایلندی گردید، از جمله ۶ نفر که در یک فروشگاه هدف قرار گرفتند.
در واکنش، ارتش تایلند نیز با تغییر رویکرد معمول خود، ۱۰ فروند جنگنده اف-۱۶ خود را به پرواز درآورد و طی دو حمله هوایی، دو مقر لشکر قوای زمینی کامبوجیا را به طور کامل منهدم کرد. این سطح از خشونت نشان دهنده عمق خصومت و عصبانیت فزاینده میان دو کشور است.
ریشه های تنش: گذشته ای پرفراز و نشیب و اختلافات مرزی
اگرچه تایلند و کامبوجیا هر دو کشورهایی با اکثریت بودایی و اعضای انجمن کشورهای جنوب شرق آسیا (ASEAN) هستند، اما روابط تاریخی آن ها مملو از اختلافات و رقابت است. از زمان امپراتوری خمر در دوران سلسله تانگ چین، که قلمرو وسیعی را دربر می گرفت، تا ظهور اقوام تایی و سپس استعمار فرانسه، این دو کشور همواره درگیر نزاع های ارضی بودهاند. معابد باستانی خمر که اغلب در مناطق کوهستانی و مرزی قرار دارند، از جمله معبد «پریاه ویهر»همواره محل مناقشه و درگیری بودهاند.
این اختلافات تاریخی، در کنار احساسات ملی گرایانه در هر دو کشور، به راحتی به تنشهای داخلی و خارجی دامن می زند. درگیری های اخیر در نزدیکی معابد مرزی، بار دیگر ثابت کرد که این اماکن مقدس، به راحتی می توانند به صحنه نبرد تبدیل شوند.
جرقه جنگ: «ماجرای مکالمه کامبوجیا » و پیامدهای سیاسی
تحلیلگران معتقدند که نقطه اوج این تنشها، حادثهای بود که به «ماجرای مکالمه کامبوجیا » معروف شد. این واقعه شامل افشای مکالمه خصوصی میان پایتونگتارن شیناواترا، نخست وزیر تایلند (نماینده جناح تاکسین شیناواترا) و هون سن، نخست وزیر سابق کامبوجیا، بود.
تاکسین شیناواترا و هون سن روابط نزدیکی داشتند و تاکسین در دوران تبعید خود از تایلند، بارها در کامبوجیا پناه گرفته بود. دولت پایتونگتارن، که ادامه دهنده سیاستهای «تاکسین» بود، تلاش می کرد تا تنشهای مرزی را کاهش دهد. با این حال، ارتش تایلند و جناح های محافظه کار، که مخالف سرسخت تاکسین هستند، از این اختلافات برای تضعیف دولت استفاده می کردند.
در می ۲۰۲۵ ترسایی پس از یک درگیری محدود مرزی،جنرال بونسین، فرمانده ارتش منطقه دوم تایلند، بدون توجه به دستورات دولت، نیروهای زیادی را به مرز اعزام کرد و مرز را بست. این اقدام، دولت را در موقعیت دشواری قرار داد.
در ۱۵ جون، هون سن و پایتونگتارن مکالمهای خصوصی داشتند که در آن پایتونگتارن از هون سن خواست تا به تنشها دامن نزند و حتا ژنرال بونسین را «دیوانه» توصیف کرد. اما روز بعد، هون سن این مکالمه را افشا کرد که به شدت در تایلند جنجال برانگیز شد. این افشاگری، پایتونگتارن را در معرض اتهامات «خیانت» و «وطن فروشی» قرار داد و به سرعت منجر به تعلیق وی توسط دادگاه قانون اساسی تایلند شد.
افشای این مکالمه، هون سن را به عنوان « نابود کننده صلح» در منطقه معرفی کرد. این اقدام، تنها نیروی «طرفدار کامبوجیا» در دولت تایلند را از بین برد و در نهایت به جبهه «تاکسین» و پایتونگتارن این امکان را داد که برای بقا و انتقام، به سمت اقدامات تهاجمی علیه کامبوجیا حرکت کنند.
در پی این اتفاقات، روابط دو کشور به سرعت رو به وخامت گذاشت. تایلند شروع به تعقیب «گو آن»، سرمایه دار کامبوجیای نزدیک به هون سن در تایلند، کرد و فعالیتهای مربوط به کلاهبرداریهای سایبری فرامرزی را به شدت سرکوب کرد. اتهامات متقابل «تاکسین» مبنی بر «بی وفایی هون سن» و هون سن مبنی بر « بیوفایی تاکسین به پادشاه تایلند»، روابط دو رهبر را به طور کامل قطع کرد.
تشدید درگیریها و ورود مینهای جدید
در اواخر جولای، مینهای جدیدی در مرز تایلند و کامبوجیا پیدا شد که منجر به زخمی شدن چندین سرباز تایلندی شد. دولت تایلند در واکنش، سفیر کامبوجیا را اخراج و سفیر خود را از کامبوجیا فراخواند، که به منزله قطع موقت روابط دیپلماتیک بود.
در ۲۴ جولای، درگیریهای مسلحانه به اوج خود رسید. هر دو طرف یکدیگر را به آغاز درگیری متهم کردند. ارتش کامبوجیا در شش نقطه مرزی به طور همزمان به مواضع تایلند حمله کرد و از راکتاندازهای «گراد» برای گلوله باران عمق خاک تایلند استفاده کرد. همزمان، پیاده نظام کامبوجیا با نفوذ از مسیرهای کوهستانی مسدود شده، دو معبد مورد مناقشه را اشغال کرد.
در پاسخ، ارتش تایلند با استفاده از جنگندههای اف-۱۶، حملات هوایی گستردهای را علیه اهداف نظامی کامبوجیا، از جمله مقرهای فرماندهی لشکر، مواضع تانک و راکتانداز، و جاده های منتهی به خط مقدم، انجام داد. این درگیریها، بزرگترین نبرد نظامی در منطقه از دهه ۱۹۸۰ ترسایی تا اکنون است.
در حالی که تایلند از نیروی هوایی قوی تری برخوردار است و توانسته اهداف نظامی کامبوجیا را با دقت هدف قرار دهد، کامبوجیا با تکیه بر تعداد زیاد توپخانه قدیمی خود، به حملات بی هدف علیه مناطق غیرنظامی تایلند ادامه می دهد. این حملات منجر به کشته شدن بیش از ۱۰ نفر (عمدتاً غیرنظامی) و زخمی شدن دهها نفر دیگر در تایلند شده است. همچنین، صدها روستا و دهها هزار نفر در مناطق مرزی تایلند مجبور به تخلیه شدهاند.
در بعد ازظهر ۲۴ جولای، نیروی هوایی تایلند دومین موج حملات هوایی خود را علیه اردوگاهها و مواضع توپخانه و تانک کامبوجیا آغاز کرد و همچنین حملات زمینی را علیه نیروهای کامبوجیا به راه انداخت.
جنگ اطلاعات و دیپلوماسی
همزمان با درگیریهای نظامی، جنگ اطلاعاتی و دیپلوماتیک نیز شدت گرفته است. کامبوجیا ادعا میکند که یک جنگنده تایلندی را سرنگون کرده، در حالی که تایلند شایعه « فرار هون سن به چین» را منتشر کرده است. هیاتهای دیپلوماتیک دو کشور در سازمان ملل متحد یکدیگر را به تجاوز متهم می کنند. انور ابراهیم، رییس دورهای آسیان، خواستار آتشبس و مذاکره شده و چین نیز از « نگرانی عمیق » خود از درگیریها ابراز نگرانی کرده و از طرفین خواسته است اختلافات را به درستی حل و فصل کنند.
قمار کنترول نشده: انگیزههای داخلی و آینده نامشخص
این جنگ، در واقع یک قمار سیاسی کنترولناشده است که از انگیزههای داخلی در هر دو کشور نشات می گیرد. به نظر می رسد که کامبوجیا برای این درگیری آماده تر بوده است. هدف استراتیژیک کامبوجیا ممکن است این باشد که با استفاده از ابزارهای نظامی محدود، فشار استراتیژیک تایلند را بشکند، با یک پیروزی مخاطره آمیز ثبات سیاسی داخلی خود را تقویت کند و به تضعیف دولت تاکسین و کاهش ثبات داخلی تایلند کمک کند.
به عبارت ساده تر، هون سن ، قصد داشت «تاکسین» را به طور کامل از بین ببرد، اما در نهایت منجر به ضربه بزرگ تر تایلند به کامبوجیا شد. از این رو، او مجبور شد به سمت اقدامات جسورانه نظامی برود تا کنترول تنشها با تایلند را دوباره به دست آورد. برای تایلند نیز، این درگیری پیامد اجتناب ناپذیر اقدامات ارتش و جناح های محافظه کار علیه «تاکسین» است.
ارتش تایلند برای تضعیف «تاکسین»، بارها مذاکرات صلح را به هم زده و به درگیریها دامن زده است. اکنون دولت پایتونگتارن ، خود را در میان آتش دو جبهه، یعنی ارتش تایلند و کامبوجیا، گرفتار میبیند و مجبور است برای بقا، از «جنگ طلبان» نیز جنگ طلبتر به نظر برسد.
تضادهای تاریخی درونی دو کشور، با انگیزههای هون سن برای « جنگ با دشمن خارجی برای تثبیت داخلی» در کامبوجیا، و انگیزههای ارتش و محافظه کاران تایلند برای « تحریک دشمن خارجی برای کنترول تاکسین»، در نهایت هرگونه امکان صلح را از بین برده و طرفین را به یک وضعیت کنترول ناپذیر سوق داده است.
در حال حاضر، هیچ یک از طرفین جرات عقب نشینی ندارد، زیرا افکار عمومی داخلی تحریک شده و هرگونه ضعف به منزله «خیانت» تلقی خواهد شد. بنابراین، روابط دو کشور در یک مارپیچ نزولی گرفتار شده است و این دو همسایه، که ساختارهای اقتصادی بسیار مکملی دارند، برای مدت طولانی در فضای خصومت باقی خواهند ماند.
چشمانداز آینده: درگیریهای محدود و بدون راه حل فوری
خبر خوب این است که در حال حاضر، هیچ نشانهای از بسیج گسترده نیروها برای یک جنگ تمام عیار وجود ندارد. نه هون سن، و نه ارتش تایلند، اراده و توانایی برای یک جنگ گسترده بر سر قلمرو را ندارند. درگیری ها بیشتر برای حفظ آبرو و آسیب رساندن به طرف مقابل است؛ درگیری های محدود خوب است، اما یک جنگ تمام عیار برای هیچ یک از طرفین قابل تحمل نیست.
بنابراین، انتظار می رود که درگیریهای بزرگ رخ ندهد، اما درگیریها و رویارویی های مرزی کوچک برای مدت طولانی ادامه یابد. نیروی نظامی تایلند به مراتب قوی تر از کامبوجیا است و احتمالاً از نیروی هوایی برتر خود برای حملات مکرر علیه مواضع کامبوجیا استفاده خواهد کرد. در مورد کامبوجیا نیز، با وجود فقر، سربازان آن از اراده قوی برای نبرد برخوردارند و تعداد زیادی راکت انداز شوروی در اختیار دارند. پیش بینی می شود که گهگاه به سمت تایلند شلیک کنند و برای مدت طولانی فشار مرزی بر تایلند وارد کنند. این وضعیت، یعنی جنگ های خنثی در اطراف معابد مرزی و درگیریهای مسلحانه و توپخانه ای در مقیاس کوچک، محتمل ترین سناریو برای روابط آینده تایلند و کامبوجیا خواهد بود.
عدم دخالت امریکا و فرصت برای میانجی گری چین
در مورد نقش امریکا در این درگیری، شواهدی مبنی بر دخالت مستقیم امریکا وجود ندارد. اگرچه تایلند از جنگنده های اف-۱۶ امریکایی استفاده می کند، اما امریکا انگیزه یا تمایلی برای تحریک این درگیری ها ندارد. این تصور که «پشت هر هرج و مرجی در اطراف چین، امریکا قرار دارد»، بسیار سادهانگارانه است.
اما در مورد چین، با توجه به اینکه هم تایلند و هم کامبوجیا کشورهای دوست چین هستند و هیچ یک واقعاً قصد جنگ تا پای مرگ با دیگری را ندارند، ممکن است فرصتی برای میانجی گری چین وجود داشته باشد. پس از اینکه دو طرف از درگیری خسته شدند، اگر یک قدرت بزرگ منطقه ای بی طرف میانجی گری کند، اگرچه نمی تواند ریشههای خصومت را به طور کامل از بین ببرد، اما می تواند به آتش بس و توقف درگیریها منجر شود.
این درگیریها، یک جنگ بی معنی و غیرضروری است که می توانست به طور کامل از آن جلوگیری شود. این دو کشور مانند روسیه و اوکرایین یا اسراییل و فلسطین نیستند که با تضادهای عمیق ژیوپولیتیکی مواجه باشند و « چارهای جز جنگ » نداشته باشند. این وضعیت ناگوار، نتیجه دسیسه های داخلی حاکمان، تحریکات ارتش و محافظه کاران تایلند برای سرنگونی دولت غیرنظامی، و اقدامات عجولانه هون سن، بوده است که در نهایت منجر به خونریزی و گسترش جنگ شده و جان بسیاری از غیرنظامیان بی گناه را در خانههایشان، در تانک تیل ها، و در مسیرهای معابد باستانی گرفته است.
امید به صلح از بین رفته و خون غیرنظامیان قربانی ریخته شده است. این همه نه برای کشور، نه برای عزت ملی، بلکه تنها برای منافع یک طبقه، یک گروه، یا حتا یک نفر بوده است. جان های از دست رفته، واقعاً بی ارزش تلف شدند.
چین باید قدردان صلح باشد، از آن دفاع کند، و نسبت به آشفتگی های پیرامون خود هوشیار باشد. باید حقیقت پشت این وقایع پوچ را درک کند و عقلانیت و آرامش بیشتری را به این دنیای متناقض بیاورد.
منبع :رسانههای چینایی
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۵ـ ۲۶۰۷
Copyright ©bamdaad 2025
ژانت خارا منحیث نامزد « اتحاد برای چیلی » برگزیده شد
ژانت خارا، عضو حزب کمونیست و وزیر کار سابق در دولت گابریل بوریچ، با کسب بیش از ۶۰ درصد آرا در انتخابات مقدماتی نامزدهای ایتلاف مترقی در روز یکشنبه ۸ سرطان ۱۴۰۴ به پیروزی قاطعی دست یافت و نامزد گروههای چپ و مترقی برای انتخابات ریاست جمهوری اواخر امسال (نوامبر ۲۰۲۵) شد. رقیب اصلی خارا در این انتخابات کارولینا توها بود که همکار سابق اش در دولت و وزیر سابق بود.
خارا پس از پیروزی خطاب به هوادارانش گفت: « از شما می خواهم که دست ما را رها نکنید، زیرا با گسترده ترین وحدت سیاسی و اجتماعی است که ما می توانیم با راست افراطی مقابله کنیم.»
او روز دوشنبه ۹ تیر ۱۴۰۴ در جلسه گروه « اتحاد برای چیلی » برای هماهنگی سیاسی نیروهای چپ و ترقی خواهان مستقل شرکت کرد که ریاست جلسه را نیز به عهده داشت. نامزد چپها در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر ۲۰۲۵ ترسایی در این جلسه گفت: « این نخستین نشست ما آغازگر مسیر تدوین برنامه مشترک و فرماندهی ای است که با وسعت نظر، سخاوت، و برادری و با تمرکز بر توسعه عادلانه و نیازهای ضروری شهروندان دور اول انتخابات ریاست جمهوری را آغاز خواهد کرد. » در این نشست روسای جبهه آمپلیو، حزب سوسیالیست، حزب لیبرال، فدراسیون منطقه یی سوسیال سبز، حزب دموکراسی، حزب رادیکال، حزب کمونیست و حزب اقدام هیومانیست حضور داشتند که از اعضای ایتلاف انتخاباتی چپاند.
ژانت خارا در این جلسه، که در مقر انتخاباتی اش برگزار شد، با روسای حزب های تشکیلدهنده ایتلاف انتخابات مقدماتی (برای تعیین نامزد چپها در انتخابات ریاستجمهوری آتی) دیدار کرد. هدف این جمع تدوین برنامهٔ مشترک و برقراری قرارگاه واحد برای حمایت از ژانت خارا در انتخابات پیش رو است.
خانم خارا گفت که از حمایت روسای حزبهایی که از نامزدی او در انتخابات نوامبر پشتیبانی می کنند تشکر می کند. او تأکید کرد که این حمایت « نشانه روشنی است که آنعده از ما که برای داشتن یک نامزد واحد و مشترک علیه راست افراطی متعهد شدیم، به این تعهد مان عمل می کنیم و قول مان را عملی می کنیم.»
این نامزد چپ ها در انتخابات ریاست جمهوری خزان امسال تاکید کرد که این پروژه برای کسب مقام نیست، بلکه برای این اعتقاد است که وقتی راست افراطی در چیلی بتواند جلو برود، « حقوق زنان، کارگران، دگراندیشان، و بازنشستگان در معرض خطر قرار می گیرد و در این مورد ما مسوولیتی داریم که از آن طفره نمی رویم، بلکه آن را تقویت خواهیم کرد.»
ژانت خارا تاکید کرد که هدف این روند « برجسته کردن گفت وگوی سیاسی، بدون خطوط قرمز، یافتن نقاط مشترک برای ایجاد یک برنامه واحد، با پیشنهادهایی است که عشق و امید را به نفرت و خشم اولویت می دهد.» او بر ایمانش به کشور و نیاز به تداوم پیشرفت در حقوق و عدالت اجتماعی برای چیلی و چیلیاییها تاکید کرد.
لایوتارو کارمونا، صدرحزب کمونیست چیلی، در پایان جلسه مشترک حزبهای چپ بر اهمیت اتحاد به دستآمده تأکید کرد وگفت: « امروز تعهد همه حزبهای ایتلاف انتخاباتی ‘اتحاد برای چیلی” برای احترام گزاردن به توافق مشترک و حمایت قاطعانه از نامزدی که نماینده ما در دور اول انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود، به صراحت اعلام شد. این نشستی رفیقانه و سازنده بود و به روشنی دیده شد که این جمع سیاسی نه فقط باید کارزار انتخاباتی فشردهای را با پیشرفت های مشخص تضمین کند، بلکه همان طور که نامزد ما پیشنهاد کرده است باید با هماهنگی یکدیگر به شکلگیری فهرست پارلمانی و ادغام جبهههای مختلف شرکت کننده در قراگاه فرماندهی گسترده و متنوع ریاست جمهوری بپردازد. »
او افزود: « ما در حزب کمونیست به همان تعهدهای وفا داریم که بقیه حزبهای این ایتلاف به عهده گرفتهاند و آنها را با وسواس انجام خواهیم داد.»
منشی عمومی حزب کمونیست چیلی در مصاحبه ای با رادیو نووُ موندو (جهان نوین) گفت: «ما به مسوولیت عظیمی که بر دوش داریم آگاهیم. اگر همیشه به طور کلی حامی اتحاد بودهایم، اکنون به طور خاص باید متحد باشیم. اگر همیشه فعالیتهای توده یی داشته ایم، از حالا تا نوامبر باید سیل بزرگی از جمعیت را بسیج کنیم. سیلی متنوع از تودههای مشاق، زیرا هرچه تودهها آگاهتر و فعالتر باشند، راست افراطی با کاریکاتورها و رسانههایش کمتر میتواند به ما گل بزند.»
او اشاره کرد که ژانت خارا « دیگر نامزد حزب کمونیست نیست» ، بلکه نامزد ایتلاف حزبهای مترقی و چپ « برای تشکیل دولت جدید». او به این امر اشاره کرد که« حزب کمونیست تا کنون تجربه نامزدی کل نیروهای مترقی را، آن هم در زمانی که نبرد ریاست جمهوری بسیار دشواری در پیش است، نداشته است.»
او تأیید کرد که « بی سابقه است که نامزد حزب کمونیست در ایتلافی بسیار وسیع نقش رهبری داشته باشد. در موارد قبلی، ایتلاف کاملاً چپ بود. این بار ایتلاف بسیار گسترده تر است.»
صدر حزب کمونیست گفت: « برای ما که قصد شکست دادن راست را داریم تا نگذاریم سیاستهای دست راستی در حوزه ارزشها، در اقتصاد، و در عرصه روابط بینالمللی اجرا شود، هدف این است که همه با هم باشیم. چالش ما اکنون اینست.»
با توجه به انتخابات ریاست جمهوری نوامبر آینده، او تاکید کرد که « برای نبرد آینده باید نسبت آرا را به سود ایتلاف خودمان افزایش دهیم. » او هشدار داد که راست و راست افراطی « از مککارتیزم مکتب قدیمی ضد ّکمونیزم استفاده خواهند کرد و سعی خواهند کرد ژانت را رد صلاحیت کنند، و به این امر اعتنایی نخواهند کرد که ژانت نامزد ایتلاف است.” او افزود که “آغاز کارزار انتخاباتی دور اول بهاتکای ۱۰درصد کل رأیدهندگان که از حالا سازمان داده شدهاند گام بزرگی به جلو است.”
رفیق کارمونا در بخش دیگری از سخنانش گفت: « میخواهم از مبارزهجویی حزب کمونیست، جوانان کمونیست، دوستان نزدیک ما، پیکارجویی ‘اقدام هیومانیستی’ و “چپ مسیحی”، و همهٔ کارهایی که اینها در میان مردم کردند قدردانی کنم. کارزار انتخاب ژانت فقط در همایشهای رسانهیی یا کارزارهای شبکهیی نبود، بلکه کارزاری مردمی بود و برای این کار باید حزب داشت و این همان چیزی است که رخ داد.” او تأکید کرد که «حزب [کمونیست] عظمت و اهمیت موضوع را درک کرد. تن به فرقه گرایی نداد. پیوندها را برقرار کرد.»
او گفت که حزب کمونیست «حزبیست که بسیار مشتاقانه، بسیار باانگیزه، و با دقت به وحدت عمل می کند. قدرت وحدت عمل در اینجا معلوم می شود. هیچ کس بیرون گذاشته نشد. همه با اشتیاق مشارکت کردند».
رفیق کارمونا درباره تلاشهای راست و راستافراطی با درسگیری از مککارتیزم دهه ۱۹۴۰ در امریکا هشدار داد: « راست افراطی یا بخشی از راست، اگرچه همه از نظر ما افراطی اند، تلاش خواهد کرد با احیای مککارتیزم دهه چهل برای آزار و اذیت کمونیستها و ساختن هیولایی از کمونیستها جلو بیاید. باید هوشیار باشیم، زیرا این افراد از توسل به شوم ترین کارها ترسی ندارند. و ما نباید این فرصت را به آنها بدهیم.»
رهبر حزب کمونیست چیلی افزود که در هر صورت، « در این مرحله، بسیاری از مردم ما را می شناسند و می دانند که ما سالمندان را از هم جدا نمی کنیم، ما عجیب و غریب نیستیم. اما خب، باید بتوانیم نشان دهیم که این تلاش راستها از روی استیصال و ناامیدی است، کاریکاتور است، اخبار جعلی است، که نمادگراییای است که می خواهد روی مردم اثر بگذارد.» او گفت که بهترین واکنش به این اقدام راستها و ضد ّکمونیستها حمایت گسترده از نامزد ما و دفاع از او و توضیح چرایی این انتخاب درست است.
« اینکه ژانت خارا نامزد ایتلاف است، نامزد اتحاد است، خودش نیروی بزرگی برای توضیح و دفاع از اوست، و اینکه او با چشمانداز مترقی به کارزارهای ضدّ کمونیستی پاسخ می دهد.»
او توضیح داد که براساس نظرسنجی ها، ایتلاف « اتحاد برای چیلی » با ۳۰درصد آرایی که دارد برنده نخواهد شد. باید بیشتر از ۵۰ درصد رأی بیاورد. « آنچه در پیش رو داریم گام کیفی بزرگی در هماهنگی متحدانه است.» او تصریح کرد که به دلیل این اتحاد متنوع، هر فردی احساس خواهد کرد که به یکی از اعضای ایتلاف گرایش دارد و بنابراین باید از نامزد مشترک پیشتیبانی کند، « به خصوص اگر برنامه های تدوینشدهای داشته باشیم که از لحاظ مردم مهم اند.»
او گفت که« اتحاد مترادف با هماهنگی و همبستگی نیروهاست، و همبستگی اکثریت در میان نیروها مترادف با احتمال پیروزی و تداوم گذار و تحول است.»
رفیق کارمونا در پایان گفت وگو خود با رادیو نوو موندو گفت که این لحظهای تاریخی برای حزب کمونیست است و « ما یاد و خاطره همه آنهایی را که در ساختن و فرارسیدن این لحظه مشارکت داشته اند و اکنون در میان ما نیستند گرامی می داریم.» او افزود:« بار مسوولیت سنگینی بر دوش ماست. و البته مشحون از افتخار و دلگرمی هستیم. ما باید همه اینها ادای احترام کنیم و هرگز بر سر هویتی که داریم سازش نکنیم. هویت ما به انتخاب خود ماست. حزب ما حزبی طبقاتی است و ما از این بابت بسیار خوشحالیم. ما باید به جنبش سندیکایی و جنبش اجتماعی کمک کنیم و اینها وظایف اجتناب ناپذیریاند که ما به عهده داریم»./ نامه مردم
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۵ـ ۱۹۰۷
Copyright ©bamdaad 2025