المان چوب دنباله روی از امریکا را می خورد!

 

دولت جاپان با استراتیژی امنیت ملی که در این ماه به تصویب رسانده است، قصد دارد تا سال ۲۰۲۷ ترسایی بودجه نظامی خود را دو برابر کند و سطح آن را مانند سایر اعضای ناتو به دو درصد از تولید ناخالص ملی برساند. از سوی دیگر کوریای جنوبی، نگران تصمیم جاپان برای افزایش شدید هزینه های نظامی این کشور است. دو برابر کردن بودجه، ارتش جاپان را به سومین ارتش جهان از نظر بودجه نظامی تبدیل می کند. دولت فومیو کیشیدا ، نخست وزیر، قصد دارد در طول پنج سال آینده، ۳۲۲ میلیارد دلار برای اهداف نظامی هزینه کند.

در همین رابطه، دانشمندان علوم سیاسی کوریای جنوبی، نگرانی سیول را در صفحات بزرگترین نشریه انگلیسی زبان این کشور،«کوریای هرالد »، ابراز کرده اند. شکی نیست که این نگرانی ها مورد توجه مقامات کشور نیز قرار خواهد گرفت زیرا از نظر تاریخی، روابط بین این دو کشور تا حد زیادی همراه با سوظن است.

اگر موضوعی وجود داشته باشد متفاوت با برادران شمالی، همان اشغال شبه جزیره کوریای توسط جاپانی ها بین سال های ۱۹۱۰ تا ۱۹۴۵ است. حکومت جنرال های حاکم منصوب توسط توکیو، در واقع به یکی از سیاه ترین صفحات تاریخ کوریای است. در آن زمان حذف اجباری نام های سنتی کوریایی و اتخاذ نام های جاپانی، محدودیت استفاده از زبان مادری، ممنوعیت انتشارات به زبان کوریای ای، اجبار زنان محلی به کار در فاحشه خانه های صحرایی ارتش جاپان، و پایین ترین سطح رشد اقتصادی در آن سالها، خاطرات تلخی هستند که به ذهن مردم کوریای متبادر می شود. جاپان با همین چهره تبدیل به یک قطب در جنگ دوم جهانی شد و اکنون بار دیگر می خواهد به گذشته خونبار خود بازگردد.

به همین دلایل است که نظامیگری مجدد جاپان مقامات سیول را نگران می‌ کند. جاپانی که آشکارا بفکر برنامه‌ های تبدیل شدن به یک ابرقدرت موشکی است، از هم‌ اکنون نوید حمله پیشگیرانه را می ‌دهد.

این امر بویژه در پس زمینه حادثه اخیر با پهپادهای کوریای شمالی حادتر شده است، اخیراً پنج هواپیمای بدون سرنشین کوریای شمالی به حریم هوایی کوریای جنوبی وارد شدند که یکی از آنها موفق شد حتا در فضای اطراف پایتخت ( سیول) پرواز کند. در همان زمان، چهار فروند متعاقبا از صفحه رادار ناپدید شدند و آخری نیز با آرامش به کوریای شمالی بازگشت. نظامیان کوریای جنوبی، خیلی دیر آنها را شناسایی کردند و نتوانستند حتا یکی از آن‌ ها را سرنگون کنند. البته در دفاع موشکی و دفاع در برابر پهپادها تفاوت‌های خاصی وجود دارد، اما قطعاً چنین اتفاقاتی باعث ایجاد آرامش در ساکنان کشور کوریای جنوبی نخواهد شد.

با این حال توکیو، کوشش می کند تا به دیگران اطمینان دهد که افزایش هزینه های نظامی، صرفاً به دلیل موفقیت پیونگ یانگ، در توسعه برنامه موشکی خود است، اما پذیرش آن برای سیول آسان نخواهد بود. هرچند هر دو کشور از هم پیمانان بسیار مهم واشنگتن در منطقه هستند و در خط مقدم رویارویی با کوریای شمالی و چین قرار دارند. در نتیجه، سرد شدن روزافزون روابط بین دو شریک مهم ایالات متحده امریکا در منطقه به نگرانی سیاست خارجی کاخ سفید تبدیل شده است.

رهبری امریکا به طور سنتی از« تهدید های خارجی » برای تحکیم روابط با متحدان خود استفاده می کند، اما در جهانی که به طور روزافزون چند قطبی می‌ گردد، انجام این امر به طور فزاینده‌ ای دشوار می ‌شود. علاوه بر این، ایالات متحده امریکا تنها در شرق آسیا با مشکل مشابهی مواجه نیست.

در جناح جنوبی ناتو نیز مشکل مشابهی وجود دارد. اختلافات بین ترکیه و یونان در حال افزایش است و خطر درگیری نظامی بین دو عضو ایتلاف ناتو، هر روز حالت جدی‌ تری به خود می گیرد.

همچنین، مشکل متحدین امریکا در خاورمیانه نیز حادتر می شود. تلاش واشنگتن، برای دوستی اسراییل و عربستان سعودی در زمینه رویارویی مشترک آنها با ایران چنان شکست خورد که ریاض در واقع در حال ترک مدار ایتلاف و به تدریج در حال تبدیل شدن به یک کشور مستقل است. این بازیگر منطقه ای در غرب آسیا در حال ایجاد روابط بسیار نزدیک با مسکو و پکن است.

با این حال، این روند با دردناک ترین حالت در اروپا اتفاق می افتد. اروپایی‌ها بیشتر و بیشتر می پرسند که آیا حمایت از حکومت کیف، ارزش این شرایط دردناک را دارد یا ندارد. « تهدید روسیه »، که واشنگتن تلاش می کند با تبلیغ آن متحدان خود را تحت کنترول نگه دارد، در هر کشوری متفاوت فهمیده می شود. این فقط در مورد تضادهای سنتی اروپایی در مثلث برلین- پاریس- لندن نیست. یک نمونه واقعی از این اختلافات، دفاع مجارستان از حق حاکمیت خود است که هر کاری انجام می دهـد تا به خاطر شعار « دفاع از دموکراسی » از حق خود دفاع کند.

دراین اوضاع و احوال، المان، فرانسه و بریتانیا وضعیت بهتری ندارند. لازم به ذکر است که بریتانیا، به رهبری ریشی سوناک و بریتانیای تحت رهبری بوریس جانسون، در ارتباط با اوکرایین، رفتار متفاوتی را از خود نشان دادند. امانویل مکرون، رییس جمهور فرانسه نیز به موازات تضمین حمایت از کیف، از صحبت در مورد خطر فزاینده وابسته گی به ایالات متحده امریکا تردیدی ندارد. باید توجه کرد که در دو سوی کانال مانش، انگلیسی‌ها و فرانسوی ها کم کم علایق و منافع خود را بر زبان می آورند.

اما آقای شولتس صدر اعظم المان، دچار فقدان اراده است. شاید یافتن دوره ای در تاریخ المان دشوار باشد که نقش المان با چنین سرعتی بدون شکست در جنگ، کاهش پیدا کرده باشد. قدرتمند ترین اقتصاد و تاثیرگذارترین کشور اتحادیه اروپا که با دسترسی به منابع ارزان روسیه، جایگاه خود را در اروپا تثبیت کرده بود حالا این جایگاه را به پولند، این رقیب سنتی میدهد. دولت المان می ‌توانست جلوی همه این‌ پراکنده گی ها را بگیرد، اما صدراعظم جرات ندارد سیاه‌ را سیاه و سفید را سفید معرفی کند و برای نمونه حمله به خط لوله های انرژی نورد استریم را یک حمله تروریستی بنامد.

با این حال، برلین، هنوز فرصت برای اصلاح وضعیت موجود را دارد. زیرا منافع ملی، امری بسیار پایدارتر از امر دولت هاست و در شرایط فعلی، آگاهی از منافع ملی خود از یک پدیده مرکزی سیستمی نشأت می ‌گیرد و توانایی دفاع از آنها، ازعوامل کلیدی موفقیت در عصر متلاطمی است که جهان وارد آن می شود./ر ت

 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۳ـ ۰۳۰۱

Copyright ©bamdaad 2023