نقش رهبری جمعی، نوآوری و مسوولیت ‌پذیری در موفقیت کنفرانس اروپایی حزب آبادی افغانستان ،!

حبیب الله ( فتاح )

برگزاری موفقانه کنفرانس اروپایی حزب آبادی افغانستان در چهاردهم جون ۲۰۲۵ در هالند، نقطه عطفی در حیات تشکیلاتی و سیاسی حزب به ‌شمار می ‌رود. حضور فعال ۷۶ نماینده از ۱۱ کشور اروپایی، فضای دموکراتیک حاکم بر نشست، و تدوین و تصویب اسناد کلیدی، نشان‌ دهنده رشد و پویایی یک ساختار حزبی است که ریشه در اصول دموکراسی درون ‌حزبی، وحدت، و احساس مسوولیت جمعی دارد.

یکی از نکات برجسته این کنفرانس، تاکید بر اصل رهبری جمعی بود، اصلی که در طول پروسه تدارک و تدوین اسناد کنفرانس و همچنین در روند انتخاب رییس جدید شورای اروپایی، نقش محوری ایفا کرد. تبادل نظریات، احترام به دیدگاه‌ های متفاوت و تصمیم ‌گیری مشترک، نمونه ‌های روشن از عمل به این اصل مترقی بودند. کناره‌ گیری داوطلبانه یکی از نامزدان به نفع رفیق زیارمل، نشانه ‌ای از رشد سیاسی و درک عمیق از منافع جمعی بود.

در کنار رهبری جمعی، نوآوری در سیستم کار حزبی یکی از مسایلی بود که توجه اشتراک‌ کنندگان را به خود جلب کرد. نیاز به روش‌های نوین در بسیج اعضا، استفاده موثر از فضای مجازی، طراحی مکانیزم‌ های جدید برای آموزش کادرها و ایجاد شبکه‌ های ارتباطی مدرن، از جمله پیشنهاداتی بودند که درکنفرانس مطرح گردیدند. این نوآوری‌ها نه تنها باعث افزایش کارآیی سیستم می ‌شود، بلکه حزب را در پاسخ ‌گویی به نیازهای نسل جوان و شرایط متحول سیاسی، توانمند می ‌سازد.

از دیگر محورهای بحث در این کنفرانس، موضوع فعال ‌سازی اعضا و کادرهای حزبی بود. تجربیات گذشته نشان داده‌اند که بدون مشارکت فعال اعضا، هیچ هدف تشکیلاتی تحقق نمی ‌یابد. بنابراین، تقویت انگیزه، تشویق به مشارکت، واگذاری مسوولیت‌های مشخص و فراهم‌ سازی زمینه‌های رشد فردی و جمعی اعضا، باید در دستور کار آینده قرار گیرد.

در این میان، نقش و وظایف شورای کشوری به عنوان بازوی اجرایی شورای اروپایی در کشورهای میزبان، حایز اهمیت اساسی است. شوراهای کشوری مسوولیت دارند تا با انسجام تشکیلاتی، هماهنگی با اعضا، و تطبیق تصمیمات شورای اروپایی، ساختار حزب را در سطح ملی تقویت کنند. این شوراها باید فضای مشارکت فکری و سیاسی را میان اعضا گسترش داده، در جذب نیروهای جدید و آموزش کادرها تلاش نمایند و ارتباط فعال با نهادهای مدنی و احزاب دموکرات در کشور میزبان برقرار سازند. همچنان، گزارش ‌دهی شفاف، برگزاری نشست‌های منظم، و ارزیابی عملکرد ساختار حزبی، از وظایف مهمی است که شوراهای کشوری باید به صورت مداوم و مسوولانه به آن بپردازند.

در نهایت، اصل بنیادین مسوولیت ‌پذیری به عنوان ستون فقرات فعالیت سیاسی و حزبی، جایگاه ویژه‌ای در مباحث کنفرانس داشت. از پاسخ‌ گویی رهبری به اعضا تا پذیرش ضعف‌ها و اصلاح ساختارها، همه نشان‌ دهنده تعهد به اصول حزبی و اخلاق سیاسی بود. در فضای سیاسی امروز، حزبی که نتواند فرهنگ مسوولیت ‌پذیری را نهادینه کند، دیر یا زود دچار فرسایش و تشتت خواهد شد.

برگزاری این کنفرانس، نه تنها یک دستاورد تشکیلاتی بود، بلکه تجلی اراده‌ جمعی برای ساختن آینده‌ای بهتر در چارچوب ارزش ‌های دموکراتیک و عدالت ‌محور محسوب می ‌شود. اکنون وظیفه تمام اعضا و نهادهای حزبی است که با بهره ‌گیری از تجربیات این نشست، مسیر اصلاح، تجدد، و توسعه پایدار را در چارچوب حزب با جدیت دنبال نمایند.

از تفرقه تا تباهی، از اتحاد تا رهایی!

 میدان امروز، جای گفت ‌وگو و همگرایی است، نه انزوا و انحصار!

 صدای مشترک، قدرت مشترک، برای افغانستان آزاد وآباد !

 

 بامـداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۲۵ـ ۲۲۰۶ 

Copyright ©bamdaad 2025

 

بیانیه مشترک وزیران امور خارجه ۲۱ کشور منطقه در محکوم کردن تجاوز اسراییل به ایران و برای پایان دادن به تنش

 

خبرگزاری آناتولی گزارش داد که بیست و یک کشور عربی و مسلمان روز دوشنبه ۲۶ جوزا ۱۴۰۴ بیانیه مشترکی منتشر کردند که در آن حمله‌های هوایی اسراییل به ایران را محکوم کردند و خواستار تنش‌ زدایی در منطقه، خلع ‌سلاح هسته ‌یی منطقه «بدون تمایز» بین کشورها، و احترام به قوانین بین ‌المللی شدند. این بیانیه به ابتکار بدر عبدالعاتی، وزیر امور خارجی مصر، پس از مشورت با همتایانش در کشورهای منطقه تهیه و تنظیم شده است.

متن این بیانیه مشترک به نقل از وزارت امور خارجی پاکستان به این شرح است:

با توجه به تحولات منطقه‌ یی که به‌ سرعت در حال دگرگونی است و نیز تشدید بی ‌سابقهٔ تنش‌ ها در خاورمیانه، به‌ ویژه به‌علت تجاوز نظامی جاری اسراییل به ایران، وزیران امور خارجی جمهوری دموکراتیک خلق الجزایر، پادشاهی بحرین، برونیی دارالسلام، جمهوری چاد، اتحادیه کومور، جمهوری جیبوتی، جمهوری عربی مصر، جمهوری عراق، پادشاهی هاشمی اردن، دولت کویت، دولت لیبیا، جمهوری اسلامی موریتانیا، جمهوری اسلامی پاکستان، کشور قطر، پادشاهی عربستان سعودی، جمهوری فدرال سومالیا، جمهوری سودان، جمهوری ترکیه، سلطان ‌نشین عمان، و امارات متحده عربی موارد زیر را تایید می ‌کنند:

ـ  رد و محکوم کردن قاطعانه حمله‌های اخیر اسراییل به جمهوری اسلامی ایران از ۱۳ جون ۲۰۲۵  و هر اقدامی که با قوانین بین‌المللی و اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد مغایرت داشته باشد، ضمن تاکید بر لزوم احترام به حاکمیت مستقل و تمامیت ارضی دولت‌ها، پایبندی به اصول حسن همجواری، و حل ‌وفصل مسالمت ‌آمیز اختلاف‌ها.

ـ  نیاز مبرم به توقف رودررویی خصمانه اسراییل علیه ایران که در زمان افزایش تنش‌ها در خاورمیانه رخ می ‌دهد، و تلاش برای کاهش تنش، برقراری آتش‌ بس جامع و بازگرداندن آرامش، ضمن ابراز نگرانی جدی در مورد این تشدید خطرناک تنش‌ ها که تهدیدی جدی برای صلح و ثبات در کل منطقه است.

ـ ضرورت فوری ایجاد « منطقه عاری از سلاح‌ های هسته‌ یی و دیگر سلاح‌ های کشتار جمعی در خاورمیانه »، مطابق با قطعنامه‌ های بین‌المللی مربوط به آن، که باید در مورد همه کشورهای منطقه بدون استثنا اعمال شود، و همچنین نیاز فوری به اینکه همه کشورهای خاورمیانه به پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته ‌یی (NPT) بپیوندند.

ـ  اهمیت بسیار زیاد در خودداری از هدف قرار دادن تآسیسات هسته‌ یی که تحت پادمان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هستند، مطابق با قطعنامه‌های مرتبط آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و تصمیم‌ های شورای امنیت سازمان ملل متحد، به این دلیل که چنین اقداماتی نقض قوانین بین‌المللی و قوانین انسان ‌دوستانه بین‌المللی، از جمله معاهده‌های ۱۹۴۹ ژنیو است.

ـ  فوریت بازگشت سریع به مسیر مذاکرات به‌ مثابه تنها راه مناسب برای دستیابی به توافق پایدار در مورد برنامه هسته‌ یی ایران.

ـ  اهمیت حفاظت از آزادی دریانوردی در آب ‌راه‌های بین‌المللی بر اساس قواعد مربوط به حقوق بین‌الملل و خودداری از تخریب امنیت دریایی.

ـ  دیپلوماسی، گفت ‌وگو، و پایبندی به اصول حُسن همجواری، مطابق با قوانین بین‌المللی و منشور سازمان ملل متحد، همچنان تنها راه عملی و موفقیت‌آمیز برای حل بحران‌ها در منطقه است، و با وسایل نظامی نمی ‌توان راه‌حلی پایدار برای بحران جاری یافت.

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۵ـ ۲۰۰۶ 

Copyright ©bamdaad 2025

 

فرزند ناز امپریالیزم پس از ۸۷ سال مظالم بر فلسطینی ها طعم تلخ جنایاتش را می‌ چشد

 

محمد ولی

۱ـ در تجاوز عریان اسراییل بر ایران چرا ایران غافلگیر شد ؟

علایم و آشارات حاکی از امکان حمله اسراییل بر ایران بود ، دو روز قبل انگلستان اعلان کرد زمان آن فرا رسیده که بر ایران حمله شود . در طی هفته قبل از تجاوز ، امریکا به اقدامات و تحرکات جنگی در خلیج فارس آغاز کرده بود ( ارسال طیارات اف ۳۵ و اف ۱۵ذو برخی سامانه های دافع هوا به اسراییل ) یعنی اقدامات پیشگیری کننده معاونتی برای اسراییل، در فیصله نامه آژانس انرژی اتمی از سرعت غنی سازی یورانیوم از طرف ایران یاد گردیده بود.

اما با این همه شواهد در مورد امکان حمله اسراییل، مراجع ایرانی در فکر آن بودند که روز یکشنبه نماینده ایران با نماینده امریکا به دور ششم مذاکرات آغاز می‌ کنند، ازینرو قبل از معلوم شدن نتیجه مذاکرات چنین حمله صورت نخواهد گرفت زیرا اسراییل هم احتمال حمله به ایران را بسته به نتایج مذاکرات پیشرو دانسته بود .

۲ـ  این تجاوز می ‌تواند توجیه پذیر باشد ؟

از خطاهای صریح سران جمهوری اسلامی تکرار ۴۷ سال شعار نابودی اسراییل است . این یک شعار ایدیولوژیک بوده منطق حقوقی و سیاسی ندارد . د‌ولت اسراییل به حمایت غرب در همین سرزمین ایجاد شده است ، عضو سازمان ملل متحد است ، از طرف جهان حتا برخی کشورهای اسلامی برسمیت شناخته شده است ( اینکه جنایتکار، غاصب و قاتل فلسطینی ها است شکی نیست ) اما حقیقت ژاندارم منطقوی امریکا بودن ، قدرت نفوذ در کشورهای عربی و بخصوص ایران از لحاظ استخباراتی ، قدرت اتمی بودن و حمایت همه غرب را داشتن چرا از دید ایدیولوژیک سران جمهوری اسلامی دوربوده است ؟

 این شعار جمهوری اسلامی برای پیروان خط فکری مذهبی آنها جاذبه دارد و جمهوری اسلامی با ایدیولوژی یهود ستیزی ( آنتی سمیتسیم ) و ادعای مرکزیت صدور انقلاب اسلامی می ‌خواهد از لحاظ معنوی مردم درحمایت از نظام بسیج باشند . اما پروگرام وسیع صهیونیست‌ها و غرب را از تبلیغ ایران هراسی میان ممالک عربی آن هم با تفاوت مذهبی شیعه و سنی به حساب نمی آورند.

ایران شعار امحای اسراییل و اسراییل شعار انهدام نظام در ایران را طی ۴۷ سال تکرار کرده اند .

ایران به هیچ اقدام عملی جنگی برای تحقق محو اسراییل از نقشه جهان مبادرت نورزیده است . اگر ایران محو اسراییل از نقشه جهان را می ‌گوید جنگ سرد لفظی است ، اسراییل ده بار بگوید رژیم اسلامی را ساقط، می‌ کند اما حق تعرض به آن پیمانه کشنده و ویرانگر را نداشت و ندارد . جنرالان ، دانشمندان هسته ای آن بدون آنکه اقدام به عمل نظامی علیه اسراییل کرده باشند در منازل شان در زمان قبل از وقت رسمی کاری کشته شدند این عمل تروریستی است و توصل به تروریزم برای امحای دشمن در هیچ سند حقوقی جاندارد.

۳ـامریکا و نقش آن دراین تجاوز  

تحرکات نظامی حمایتی به نفع اسراییل را نمی ‌شود درین عملیات بی نقش خواند. صریح ‌ترین بیان ترامپ در روز اول حمله اسراییل به ایران که گفت شصت روز به ایران فرصت داده بود و امروز شصت و یکم است می ‌رساند که اسراییل با حمایت همه جانبه امریکا التیماتوم روز شصت و یکم ترامپ را با اقدام تروریستی جنگی عملی ساخت . اعلان عدم شرکت امریکا در جنگ در ظاهر درست است ولی تدابیر ، اقدامات ، حمایت و ترغیب به حمله قطعآ نمی ‌تواند بی ‌طرفانه باشد و امریکا در چنین موقف قرار ندارد .

ـ  موقف برخی تحلیلگران و هوسبازان ایرانی رسیدن به قدرت

جریان تجاوز اسراییل نشان داد که عده ای از تحلیلگران ایرانی بدون احساس مسوولیت در برابر تجاوز به خاک شان و بدون حداقل رعایت اخلاقی در برابر خونهای هموطنان شان در تلویزیون‌های تحت کنترول غرب و اسراییل یکسره به ملامتی ایران و برحق بودن اسراییل می‌ پردازند.

گروهی از طرفداران شهزاده ایران در خارج و شخص آن شهزاده مردم را در جریان این تجاوز به قیام دعوت نمودند. این ایرانی های بیرون از کشورشان که در فکر رسیدن به قدرت از طریق عملیات نظامی اسراییل و حمایت امریکا اند هویت غیرملی ، غیرایرانی و خلاف منافع کشورشان را به نمایش گذاشتند .

مظالم رژیم در حق مردم ایران و برخی بلند پروازی های آن در منطقه را نمی ‌شود در فضای جنگی پوشاند اما خود را وسیله دشمن متجاوز ساختن دور از حیثیت و وقار تبعه یک کشور است ، خود نمی ‌توانند ولی می‌ خواهند بر بالهای بمب افگن های اسراییل برگردند و مجددآ وظیفه ژاندارم منطقه را برای امریکا بعهده گیرند .

جریان جنگ‌ نشان می‌ دهد که‌ایران و فلسطین و در آینده جهان عرب با دشمن بی رحم ، متجاوز و قاتل مسلمانان مواجه است ازینرو ایران حق دارد دارای سلاح اتمی باشد .

ضرباتی که ایران بر اسراییل وارد کرده است در طول موجودیتش ندیده بود ، در ۵ جنگ اسراییل و عرب کمترین صدمه به اسراییل رسیده اما این بار طعم تلخ تجاوز و کشتار را باید چشیده باشد.

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۴/ ۲۵ـ ۱۶۰۶

Copyright ©bamdaad 2025

 

دیدگاه احزاب دادخواه فلسطین و افریقای جنوبی در مورد تجاوزات بی شرمانه رژیم صهیونستی بر ایران: 

 

 

حزب کمونیست افریقای جنوبی: مقاومت در برابر امپریالزم هم مشروع است، هم ضروری!

 

حزب کمونیست افریقای جنوبی (SACP) رژیم آپارتاید اسراییل و حامی مالی امپریالیستی آن‌ را برای مصوون گذاشتن آن از نسل ‌کشی به شدت محکوم می ‌کند. 

حزب کمونیست افریقای جنوبی تخریب وحشیانه و بربرمنشانه منازل مسکونی ایرانیان، کشتار خونسردانه غیرنظامیان، تشدید بی ‌ثباتی عمدی در سراسر غرب آسیا را به وسیله اسراییل، حامی آن، ایالات متحده و رهبران آن که خود را فراتر از قوانین بین ‌المللی می ‌دانند، به شدید ترین وجه محکوم می ‌کند. 

حزب کمونیست افریقای جنوبی در همبستگی کامل در کنار مردم ایران ایستاده است و بر حق حاکمیت آنان برای دفاع از خود، از جمله از طریق پاسخ‌ های تلافی‌ جویانه، در برابر همه اشکال تجاوزات خارجی تأکید می ‌ورزد. مقاومت در برابر امپریالیزم هم مشروع است، هم ضروری! 

جامعه بین‌المللی نباید در برابر نقض حقوق اساسی کشورهای دیگر برای صلح، خودمختاری، حاکمیت و حقوق بشر سکوت کند. 

رهبران اسراییلی مسوولِ این تجاوز، جنایات جنگی و نسل‌ کشی، باید پاسخگو باشند. 

ما بار دیگر همبستگی تزلزل‌ ناپذیر خود را با کل محور مقاومت در غرب آسیا، در مبارزه با تجاوزات و خشونت نسل‌ کشی رژیم اشغالگر‌ آپارتاید اسراییل و در مصاف اصولی علیه همه اشکال اشغال استعماری، امپریالیستی، مورد تأکید قرار می ‌دهیم. 

آسمان قرمز و ساختمان‌های فروریخته در تهران نتیجه خطا نبود، بلکه نتیجه کارزار ترور رژیم آپارتاید و شهرک ‌نشین اسراییل بود. 

رهبران اسراییل با نقض حاکمیت ایران و نادیده گرفتن چند جانبه‌ گرایی و قوانین بین ‌المللی، بار دیگر دستور کار واقعی خود را آشکار کرده اند: دستور کار دشمنان صلح بین‌المللی، عدالت و حقوق بشر. 

حمله اخیر اسراییل به ایران در حالی صورت می ‌گیرد که رهبران رژیم آپارتاید به نسل ‌کشی خود علیه مردم فلسطین ادامه می ‌دهند و از ۷ اکتوبر تا اکنون ۵۵۰۰۰ نفر را کشته، نزدیک به ۲۷۰۰۰ نفر را زخمی و خانه‌ها، بیمارستان‌ها، سیستم‌ های آب، مدارس، جاده‌ ها و سایر زیرساخت‌های حیاتی را ویران کرده اند. حزب کمونیست افریقای جنوبی این اقدامات نابودگرانه را که استعمارگران صهیونیستی را به عنوان تهدیدی نه تنها برای فلسطین و ایران، بلکه برای بشریت آشکار می ‌سازد، محکوم می ‌کند. 

رژیم آپارتاید شهرک ‌نشین اسراییل آخرین حملات بی ‌دلیل و غیرقانونی خود را در روز جمعه ۱۲ جون ۲۰۲۵، به ایران آغاز کرده و مرتکب اقداماتی شده است که مستلزم محکومیت شدید همه مردم صلح ‌دوست در سراسر جهان است. اسراییل با حمایت کامل ایالات متحده امپریالیست، شهرهای ایران را بمباران کرد و عمداً غیرنظامیان را هدف قرار داد و ساختمان‌های مسکونی را ویران کرد. 

نیروهای رژیم آپارتاید اسراییل، مردان، زنان و کودکان بی‌ گناه را کشتند و زخمی کردند، خانه ‌های خانواده‌ها را به تلی از خاک تبدیل کردند و تمام محله‌ها را به وحشت انداختند. آن‌ ها بدون هشدار حمله کردند و مردم را مجبور به فرار به خیابان‌های پر از دود کردند، زیرا انفجارها خانه‌های شان را ویران می ‌کرد. رهبران اسراییل با علم به این‌که غیرنظامیان را خواهند کشت، دستور این حملات را دادند، در حالی‌ که رژیم امپریالیستی ایالات متحده با سلاح، اطلاعات و پوشش سیاسی از متجاوزان صهیونیستی برای انجام این حملات حمایت کرد. 

آسمان قرمز و ساختمان‌های فروریخته در تهران نتیجه خطا نبود، بلکه نتیجه کارزار ترور رژیم آپارتاید و شهرک‌ن شین اسراییل بود. این‌ها جنایات جنگی هستند که به دست رژیمی انجام می‌ گیرند که از قدرت نظامی برای دنبال کردن سلطه و نابودی استفاده می‌ کند. 

حملات اسراییل به ایران با مصوونیتی صورت گرفت که رژیم صهیونیستی مدت‌ها به دلیل حمایت و پوشش مداوم امریکا و متحدان ناتو از آن برخوردار بود. چنین اقداماتی تجاوز مستقیم به اصول حاکمیت دولت و عدم تجاوز مندرج در منشور سازمان ملل متحد است. 

زمان تجاوز به همان اندازه که افشاگرانه است، بدخواهانه نیز هست. این تجاوز در بحبوحه جلسه شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) و در آستانه دور دیگری از مذاکرات بین ایران و ایالات متحده رخ داد. این یک تلاش عمدی برای خرابکاری در دیپلوماسی و تشدید تنش‌هاست. این بار دیگر ریاکاری ایالات متحده و متحدانش را که ادعا می‌ کنند به صلح متعهد هستند در حالی ‌که امکان تجاوز مداوم را فراهم می ‌کنند، آشکار می ‌کند. 

رهبران اسراییل با نقض حاکمیت ایران و نادیده گرفتن چند جانبه ‌گرایی و قوانین بین‌المللی، بار دیگر دستور کار واقعی خود را آشکار کرده اند: دستور کار دشمنان صلح بین ‌المللی، عدالت و حقوق بشر. 

ایران همواره با شفافیت اعلام کرده است که برنامه هسته‌ای آن به اهداف صلح ‌آمیز اختصاص دارد: تولید برق مقرون به صرفه، حمایت از تحقیقات پزشکی و پیشبرد توسعه علمی. تبلیغات علیه این برنامه از سوی قدرت‌های امپریالیستی و اسراییل ( که دارای سلاح هسته‌ای هستند) مبتنی بر یک دستور کار سیاسی است که برای منزوی کردن و تضعیف یک کشور مستقل که از تسلیم حاکمیت خود امتناع می ‌کند، طراحی شده است. 

رژیم آپارتاید شهرک ‌نشین اسراییل مدت‌هاست که یک عامل بی ‌ثبات ‌کننده در غرب آسیا بوده است و از جانب یک دستگاه نظامی بی ‌رحم که مرتکب نسل ‌کشی و قتل عام می‌ شود، پشتیبانی می ‌شود. لشکرکشی غیرانسانی اسراییل علیه مردم فلسطین، نقض مکرر حاکمیت لبنان و سوریه و اکنون تجاوز تشدید شده آن علیه ایران بخشی از یک استراتیژی گسترده ‌تر برای سرکوب مقاومت و تحکیم سلطه امپریالیستی در غرب آسیا است. 

حزب کمونیست افریقای جنوبی از همه نیروهای مترقی، ضد امپریالیست و صلح ‌دوست در سراسر جهان می‌ خواهد که صدای خود را رساتر کنند و در برابر بی عدالتی ‌های اعمال شده از سوی رژیم آپارتاید اسراییل که مورد حمایت امریکاست، بایستند. همان نیروهایی که زمانی آپارتاید را در افریقای جنوبی تقویت می‌ کردند، اکنون از نابودی ملت‌های مستقل، حداقل در غرب آسیا، حمایت می‌ کنند. مبارزه مشترک ما باید ادامه یابد، نه تنها در دفاع از ایران و مردم فلسطین، بلکه در دفاع از همه مردمی که در برابر سلطه، استثمار و اشغال و سلطه خارجی مقاومت می ‌کنند. 

حزب کمونیست افریقای جنوبی بار دیگر تعهد خود را به مبارزه جهانی ضد امپریالیستی و حمایت بی ‌دریغ خود از مردم ایران و فلسطین مورد تأکید قرار می ‌دهد. 

بیایید همبستگی بین‌المللی ایجاد کنیم و مبارزه برای جهانی ریشه ‌دار در صلح، عدالت، آزادی و رهایی همگانی را تشدید کنیم.

 

شنبه ۱۴ جون ۲۰۲۵ 

 

 

بیانیه حزب کمونیست فلسطین در محکومیت تجاوز صهیونیستی علیه ایران 

 

حزب کمونیست فلسطین تجاوز وحشیانه صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران را قویاً محکوم می ‌کند. این اقدام نقض آشکار قوانین بین ‌المللی و تهدید مستقیم صلح و امنیت منطقه‌ای و بین ‌المللی است. 

این تجاوز، بخشی از سیاست توسعه‌ طلبانه و تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی است که به سرزمین‌های اشغالی فلسطین محدود نمی ‌شود، بلکه علیه همه کسانی نیز که برای آزادی ملی تلاش می ‌کنند و با استکبار امپریالیستی و صهیونیستی مخالفت می ‌ورزند، اعمال می‌ شود. 

حزب تأکید می‌ کند که این حملات سیستماتیک علیه ایران بخشی از یک پروژه مشترک صهیونیستی-امریکایی است که با هدف ایجاد هژمونی بر خلق‌های منطقه، ایجاد هرج ‌ومرج و ویرانی در خدمت منافع سرمایه جهانی و در هم شکستن هرگونه مقاومتی که با این سیاست تهاجمی مخالفت کند، انجام می ‌شود. 

ما در حزب کمونیست فلسطین همبستگی بی ‌قید و شرط خود را با مردم و نیروهای ملی- مترقی ایران ابراز و بر حق آن‌ها برای دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی کشورشان تأکید می‌ کنیم. 

ما از نیروهای انقلابی و مترقی و همه مردم آزادی ‌خواه در سراسر جهان می ‌خواهیم که در مواجهه با این تشدید خطرناک تنش که منطقه را به جنگ‌ها و ویرانی‌های بیش‌تر تهدید می ‌کند، متحد بایستند. 

ما هم ‌چنین جامعه بین‌المللی ، به ویژه سازمان ملل متحد  را مسوول می‌ دانیم که برای پایان دادن به این تکبر صهیونیستی و متوقف کردن سلسله تجاوزاتی که بسیاری از مردم و ملت ‌های منطقه ما را تحت تأثیر قرار داده است، اقدام فوری انجام دهد. 

افتخار برای مقاومت ! 

پیروزی برای خلق‌ های ما در مبارزه‌ شان علیه امپریالیزم و صهیونیزم.

 زنده باد مبارزه جهانی علیه استعمار و جنگ. 

 

حزب کمونیست فلسطین
١٣ جون ٢٠٢۵

 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۵ـ ۱۸۰۶ 

Copyright ©bamdaad 2025

 

چگونه ام ای ۶ به هییت تحریر الشام (HTS) کمک کرد تا سوریه را تصرف کند؟

  القاعده در سوریه با ماست !

 

کیت کلارنبرگ

کیت کلارنبرگ فاش می ‌کند که یک سازمان غیردولتی بریتانیایی متخصص در «حل و فصل منازعات» به نام «اینتر میدیت ـinter » ، مخفیانه رابرت فورد، سفیر سابق ایالات متحده، را برای کمک به بازسازی وجهه هییت تحریر الشام (گروه مرتبط با القاعده در سوریه) و تبدیل آن به یک حاکم مشروع به خدمت گرفت. این اقدام، عملیات پنهان تغییر رژیم غرب را که منجر به حاکمیت امروز هییت تحریر الشام بر سوریه با حمایت غرب شده است، برملا می ‌کند.
شاید به دلیل رابطه دیرینه MI6 و هییت تحریر الشام، از طریق «اینترمیدیت»، بود که بریتانیا اولین کشورغربی بود که به قدرت رسیدن این گروه در سوریه را به رسمیت شناخت.
در ۱۲ ماه می، رابرت فورد، سفیر ایالات متحده در سوریه ( ۲۰۱۱-۲۰۱۴ )، در شورای امور خارجی بالتیمور سخنرانی کرد. در طول سخنرانی خود، او یک افشاگری تکان‌ دهنده انجام داد: در سال ۲۰۲۳، یک «سازمان غیردولتی» بریتانیایی متخصص در «حل و فصل منازعات» به او پیشنهاد فوق ‌العاده‌ای داده است. آنها به دنبال کمک شخصی فورد برای تبدیل هییت تحریر الشام  ( شاخه جدا شده از القاعده و داعش که اکنون مدعی حکومت بر سوریه است ) از تروریست به سیاستمدار بودند.
این سازمان غیردولتی به ویژه علاقه ‌مند به بازسازی وجهه احمد حسین الشرع، معروف به ابومحمد جولانی، رهبر خودخوانده کنونی سوریه بود. او که در سال ۲۰۰۶ ترسایی به عنوان یک فرمانده ارشد القاعده در موصل عراق دستگیر شده بود، در سال ۲۰۱۱ ترسایی به طرز غیرقابل توضیحی از بازداشت امریکا آزاد شد، درست زمانی که « انقلاب » سوریه با تحریک خارجی در حال شکل‌ گیری بود. فورد توضیح داد که دو بار با الشرع ملاقات کرده است: بار اول در سپتامبر ۲۰۲۳ و سپس در جنوری ۲۰۲۴ پس از تصرف دمشق توسط هییت تحریر الشام. گفته می ‌شود که او هیچ پشیمانی از گذشته ستیزه‌جویانه خود نداشت:
« ( الشرع ) هرگز، هرگز بابت حملات تروریستی درعراق یا سوریه عذرخواهی نکرد… اما او همچنین گفت: « اکنون من بر منطقه‌ای تحت کنترول مخالفان در شمال غرب سوریه حکومت می ‌کنم و در حال یادگیری هستم که تاکتیک‌ها و اصولی که در عراق دنبال می ‌کردم، زمانی که واقعاً باید چهار میلیون نفر را اداره کنی، کاربرد ندارند....» این مرد انتخابات در عراق را رد کرد… او حوزه‌های رای ‌گیری را منفجر می ‌کرد و بابت آن عذرخواهی نکرد. می ‌خواهم بر این موضوع تأکید کنم.»
اظهارات فورد اثبات قانع‌ کننده‌ای ارایه می ‌دهد که هییت تحریر الشام به جای تصرف ناگهانی قدرت در سوریه در اواخر سال ۲۰۲۴، سال‌ها قبل به طور هماهنگ و پنهانی توسط قدرت‌های غربی برای جایگزینی دولت بشار اسد آماده شده بود و بریتانیا پیشرو این تلاش بود. از زمانی که اظهارات او علنی شد، گمانه ‌زنی‌ها در مورد اینکه کدام «سازمان غیردولتی» مسویول کمک به این گروه و الشرع در این ماجرا بود، افزایش یافت. در ۲۲ می، ایندیپندنت عربی فاش کرد که شرکت مورد نظر «اینتر میدیت» بوده است.
گزارش عربی ‌زبان ( و اهمیت آن ) توسط کمتر کسی درغرب مورد توجه قرار گرفت، به جز روزنامه‌ نگار مستقل ونسا بیلی.

«اینتر میدیت» در سال ۲۰۱۱ ترسایی توسط جاناتان پاول، رییس دفتر نخست ‌وزیر وقت بریتانیا تونی بلر  ( ۱۹۹۷-۲۰۰۷ )  تاسیس شد. در نوامبر ۲۰۲۴ ترسایی  تنها چند روز قبل از به قدرت رسیدن هییت تحریر الشام در سوریه، او مشاور امنیت ملی نخست ‌وزیر کنونی، کی‌ یر استارمر، شد و « هماهنگی تمامی سیاست ‌های خارجی، امنیتی، دفاعی، اروپایی و مسایل اقتصادی بین ‌المللی بریتانیا را از خیابان داونینگ ۱۰» بر عهده گرفت.
بازگشت پاول به وایت‌هال یک تحول فوق‌العاده بود. او نه تنها دو دهه به طور پرسود در بخش خصوصی کار کرده بود، بلکه به شدت در تلاش‌ های بلر برای تهاجم جنایتکارانه ۲۰۰۳ انگلستان و امریکا به عراق دست داشت. بیشتر مقامات و کارمندان دولتی دیگر که در آن رسوایی دخیل بودند، مدت‌هاست از مناصب قدرت برکنار شده‌اند و امیدی به بازگشت ندارند. اما اکنون، همانطور که « اسپکتیتر ـ The Spectator » گزارش می ‌دهد، پاول « شاید بیش از هرکس دیگری در دولت پس از خود نخست ‌وزیر، بر سیاست خارجی نفوذ داشته باشد»:
 او یکی از محدود مقامات ارشدی است که مسوولیت جنگ عراق را بر عهده داشت و توانسته به کریدورها ( و مبلمان ) قدرت بازگردد. سوابق تاریخی نشان می ‌دهد که او در مورد سلاح‌ های کشتار جمعی عراق تردید داشت، اما فکر می ‌کرد صدام حسین باید برود  « زیرا او دیکتاتوری بی ‌رحم بود که مردمش را سرکوب می‌ کرد ». این همان چیزی بود که بلر آن را « مداخله ‌گرایی لیبرال» نامید… [پاول] امروز نیز همان غریزه‌ها را دارد. پس از عراق و افغانستان، او هنوز هم می ‌خواهد جهان را نجات دهد.
« جناح ما »
این خود بزرگ ‌بینی در سراسر وب‌سایت «اینتر میدیت» مشهود است. الهام ظاهری پاول برای تاسیس این شرکت، « به اشتراک گذاشتن درس‌های مذاکرات صلح ایرلند شمالی و کمک به دیگر رهبران برای غلبه بر معضلات مشابه» بود. «ماموریت» اعلام شده این شرکت « پیشبرد حل و فصل منازعات و آشتی از طریق گفت وگو و میانجی‌ گری با هدف دستیابی به راه‌ حل پایدار برای منازعات خشونت‌آمیز و پیچیده » است. این شرکت به توانایی خود در «اهرم کردن» منابع « دولت‌ها و نهادهای بین‌المللی که سالانه میلیاردها دلار برای مقابله با اثرات درگیری ‌ها هزینه می‌کنند»  افتخار می‌ کند.
« اینتر میدیت » مدعی است که صرفاً « گفت وگو بین طرف‌های متخاصم را ترویج می ‌دهد» و «هیچ دستور کارخاصی را پیش نمی ‌برد»، در حالی که به دنبال « راه‌حل‌ های پایدار و بلندمدت برای منازعات در سراسر جهان» از طریق « ترویج مشارکت همه طرف‌های اصلی در فرآیندهای گفت وگو» است. این شرکت همچنین متعهد می‌ شود که «به دلیل ماهیت ظریف بسیاری از منازعات»، همیشه «محرمانه بودن» را تضمین کند. این شرکت اذعان دارد که در « شرایط ناپایدار… هزینه بالقوه مذاکرات، هم از نظر سیاسی و هم از نظر امنیت شخصی افراد درگیر»، به این معناست که « اغلب برای انجام بحث‌های اولیه یک فرآیند محرمانه لازم است.»
این‌ها همه خوب و عالی بود، جز اینکه هیچ نوع «گفت وگویی» بین هییت تحریر الشام (HTS) و دولت اسد قبل از به قدرت رسیدن این گروه در دمشق وجود نداشت. این گروه وابسته به القاعده، دولت مردمی را سرنگون کرد و از آن زمان با نیروی مرگبار حکومت کرده است. مشاوره‌ های محرمانه‌ای که «اینتر میدیت» در مورد سوریه واسطه ‌گری کرده بود، آشکارا بین نماینده گان ارشد هییت تحریر الشام و همتایان غربی‌ شان بود تا رضایت برای کودتای نظامی این گروه را جلب کند. این، به نوبه خود، به شدت نشان می‌ دهد که هییت تحریر الشام مشتری این شرکت است.
اگر چنین باشد، سوال در مورد اینکه چه کسی یا چه چیزی هزینه هییت تحریر الشام را تأمین می ‌کرده است، یک سوال باز و واضح باقی می ‌ماند. یک نامزد قانع‌ کننده MI6 است. علاوه بر اینکه کارکنان این شرکت از دیپلومات‌های کهنه ‌کار و مرموز تشکیل شده‌اند و گزارش‌های «دیکلاسفاید یو‌کی ـ Declassified UK » نشان می ‌دهد که این شرکت در سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ ترسایی بیش از ۴ میلیون پوند از وزارت امور خارجه دریافت کرده است، ایمیل‌های افشا شده هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق امریکا، نشان می ‌دهد که «اینتر میدیت» «از نزدیک» با سازمان جاسوسی خارجی بریتانیا همکاری می ‌کند.
در مارچ ۲۰۱۲ ترسایی یک ایمیل داخلی وزارت خارجه که به جیک سالیوان، دستیار ارشد کلینتون، ارسال شد، ثبت کرده است که چگونه جاناتان پاول « یک سازمان غیردولتی جدید راه‌ اندازی کرده که قبلاً کارهای بسیار جالبی را به طور مخفیانه آغاز کرده است» و به دنبال ارایه خدمات خود به مقامات ارشد وزارتخانه بود. در یک نامه پیوست از پاول، او اظهار داشت که «اینتر میدیت» در چندین کشور « کانال‌های مخفی بین شورشیان و دولت‌ها ایجاد کرده است » و در حال آماده شدن برای شروع کار در برما، سومالیا، سوریه و یمن بود.
پاول اضافه کرد که «اینتر میدیت» « از نزدیک» با وزارت خارجه بریتانیا، شورای امنیت ملی و MI6 همکاری می ‌کند. اینکه او در این مرحله خدمات مخوف شرکت خود را به وزارت خارجه امریکا در سوریه ارایه می ‌کرد، به شدت نشان می ‌دهد که بیش از یک دهه قبل از سقوط اسد، «اینتر میدیت» به دنبال جایگزینی دولت او با «شورشیان» بود. یک ایمیل ماه قبل از سالیوان به کلینتون به وضوح نشان می‌ دهد که قدرت‌های غربی دقیقاً می ‌دانستند که چه نیروهایی به نفع آنها با اسد می ‌جنگند. تیتر آن ایمیل این بود: « القاعده ـ در سوریه با ماست.»
نقش اصلی
شاید به دلیل رابطه دیرینه MI6 و هییت تحریر الشام، از طریق «اینتر میدیت»، بود که بریتانیا اولین کشور غربی بود که به قدرت رسیدن این گروه در سوریه را به رسمیت شناخت و از آن استقبال کرد. استارمر با گرمی از این خبر استقبال کرد و اعلام کرد که به قدرت رسیدن این گروه به معنای « نقشی فعال ‌تر» برای لندن در منطقه وسیع‌ تر است. در دسامبر ۲۰۲۴ ترسایی دیپلومات‌ های بریتانیایی به طور رسمی با نماینده گان هییت تحریر الشام ملاقات کردند، علیرغم اینکه رسانه ‌ها اذعان داشتند این کار کاملاً غیرقانونی است، زیرا هییت تحریر الشام طبق قوانین بریتانیا یک گروه تروریستی ممنوعه محسوب می ‌شود.
علاوه بر این، در ۱۹ فبروری، «نشنل ـ The National » فاش کرد که چگونه بریتانیا « از طریق ترکیبی از ارتباطات سیاسی، عملیات خیریه و دیاسپورای بازگشته‌ ای با شبکه قوی» نفوذ قابل توجهی در سوریه پس از اسد دارد. پاول یک جز اصلی این شبکه است، با ارتباطات ریشه ‌دار در این کشور که پیش از جنگ کثیف یک دهه ‌ای غرب وجود داشته است. برادر او، چارلز پاول، از امنای بنیاد «سعید» است که توسط وافیق سعید، تاجر و نیکوکار سوری- بریتانوی، تأسیس شده است. وافیق سعید در اواسط جنوری در کاخ ریاست ‌جمهوری در دمشق با الشرع ملاقات کرد.
« این ارتباط شخصی و کاری که بنیاد سعید انجام داده است» به پاول « دانشی دیرینه و گسترده از کشور و مسایلی که با آن روبرو است» داده است، طبق گزارش «نشنل». این نشریه همچنین گزارش داد که علاوه بر ملاقات ‌های رو در رو با هییت تحریر الشام پس از سقوط اسد، « گمان می ‌رفت که او ارتباطات پنهانی» با هییت تحریر الشام از طریق «اینتر میدیت» برقرار کرده است که به مدتی قبل بازمی ‌گردد. « نشال»  اشاره کرد که پروژه‌ های مدیریت ‌شده توسط اطلاعات انگریز در سوریه پس از اعلام پیروزی اسد در جنگ کثیف ادامه یافت و تا به امروز نیز پایدار است.
این شامل کلاه سفیدها نیز می ‌شود، یک گروه بشردوستانه دروغین که توسط اطلاعات بریتانیا ساخته شده بود. هامیش دی برتون ـ  گوردون ( که قبلاً توسط همین روزنامه ‌نگار به عنوان یک مامور MI6 افشا شده بود ) پس از یک بازدید اخیر از سوریه، با شور و شوق فراوان در «نشال» نقل قول شد و پیشنهاد داد که کلاه سفیدها « اکنون خدمات مدد رسانی را در سراسر کشور اداره کنند ». او اضافه کرد که دولت هییت تحریر الشام « نیازی به ما ندارد که به آنها بگوییم چه کنند»، بلکه برای دستیابی به اهداف خود به «مشاوره و منابع» نیاز دارد:
« انقلابی که گارد قدیمی را در دمشق سرنگون کرد، از شمال غرب سوریه شروع شد و رییس ‌جمهور موقت… به نظر می ‌رسد یک رهبر قابل قبول است. سوری‌هایی که من می ‌شناسم، برخی بسیار نزدیک به تیم جدید، به من می‌ گویند که آنها واقعاً کاربلد هستند. بریتانیا از طریق دیاسپورای بریتانیایی- سوری موقعیت منحصر به فردی برای ایجاد یک تفاوت واقعی دارد و بازگشایی سفارت بریتانیا در دمشق هر چه زود تر انجام شود، بهتر است.»
از حداقل سال ۲۰۱۳ ترسایی به بعد، دی برتون- گوردون بخشی از عملیات MI6 برای قاچاق نمونه خاک از سوریه بود تا به دولت ایالات متحده ثابت کند که نیروهای اسد از سلاح ‌های کیمیاویی استفاده کرده‌اند، به این امید که مداخله تمام‌ عیاری را که واشنگتن در مورد آن تردید داشت، تحریک کند. یک گزارش اصلی درباره این تلاش ‌ها که شش روز پس از حادثه همیشه مرموز غوطه منتشر شد، از یک « منبع ارشد غربی » ناشناس نقل قول کرد که می ‌گفت: « MI6» نقش اصلی را در این طرح ایفا کرده است.
« ارتش امریکا قبل از اینکه بپذیرد اسد در استفاده از تسلیحات کیمیاویی از خط قرمز عبور کرده است، به شواهد بیشتری نیاز دارد. سوال اینجاست که غرب اکنون چه خواهد کرد؟ اگر کسی واکنشی نشان ندهد، انجام آزمایش‌ها فایده چندانی نداشته است.»
با افشای اینکه یک «سازمان غیردولتی» بریتانیایی مرموز و مرتبط با MI6 از سال ۲۰۲۳ ترسایی به دنبال آماده ‌سازی هییت تحریر الشام (HTS) برای حکومت بوده و برای این منظور از کمک مقامات بلندپایه امریکایی نیز استفاده کرده است، این سوال مطرح می ‌شود که آیا توطیه برکناری اسد در نهایت همیشه حول محور لندن می‌ چرخیده است. در حالی که MI6 نتوانست با صحنه ‌سازی حملات کیمیاویی با کمک دی برتون-گوردون و دیگران، تهاجمی به سبک عراق را به راه بیندازد، اما در نهایت در نصب دست ‌نشانده‌ های خود در دمشق موفق شده است./ ج ج

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۵ـ ۱۴۰۶

Copyright ©bamdaad 2025