امریکا دروغ می گوید، اسراییل بی اجازه امریکا هیچ اقدامی نمی‌ کند

 

 

کیتلین جانستون مینویسد : هر چه بیشتر به آن فکر می ‌کنم، رفتار دولت جو بایدن با این جمله‌ کلیشه ‌ای « امیدوارم اسراییل ما را به یک جنگ بزرگ در خاورمیانه نکشد»  و انتشار گسترده این نگرش توسط رسانه‌ های امپریالیستی حالم را بیشتر بهم میزند و نفرتم را بیشتر می ‌کند.
سی ‌ان ‌ان (CNN) اخیراً مقاله ‌ای با عنوان « با حمله ایران به اسراییل، جو بایدن با بحرانی رو به افزایش در خاورمیانه روبرو می ‌شود که امیدوار بود از آن اجتناب کند» منتشر کرده است. این داستانی است که در شش ماه گذشته به اشکال مختلف تکرار شده است.

هر باری که اسراییل با کمک ایالات متحده امریکا کاری می ‌کند که اوضاع در شرقمیانه را خطرناک ‌تر می‌ کند، رسانه ‌های امریکایی برای اطلاع ‌رسانی به جهان با هم مسابقه میدهند که گویا رییس‌ جمهور واقعاً این را نمی‌ خواهد و از این موضوع بسیار ناراحت است.
سی ‌ان ‌ان (CNN) می ‌نویسد: « برای رییس‌ جمهور جو بایدن، حمله از خاک ایران به اسراییل، سناریویی است که او از زمان آغاز درگیری فعلی خاورمیانه به شدت می ‌خواست از آن اجتناب کند » و اضافه می‌ کند که این حملات « خطر یک درگیری منطقه ‌ای بزرگ‌ تر را که می ‌تواند ایالات متحده امریکا و سایر کشورها را به طور مستقیم درگیر کند، افزایش می ‌دهد. »
به گفته سی ‌ان ‌ان (CNN)  به نقل از یک مقام رواندایی ناشناس، « اسراییل به حمله ایران پاسخ خواهد داد، اما هنوز باید دامنه این پاسخ مشخص شود. »
و این توهین آشکار به عقل ماست که بگوییم دولت جو بایدن فقط شاهد منفعل همه اینهاست و دست روی دست گذاشته و امیدوار است که اسراییل کاری وحشتناک انجام ندهد که ایالات متحده امریکا امریکا چاره‌ای جز ورود به جنگ جهانی سوم برای دفاع از « متحد محبوب » خود نداشته باشد. این توهین‌آمیز است که به ما القا کنند که ایالات متحده امریکا چاره‌ای جز ورود به جنگی با وحشتناک وغیرقابل تصور ندارد البته فقط وقتی عزیز دل امریکا ( اسراییل ) به اندازه کافی جنگ طلبانه رفتار کند، و این توهین‌آمیز است که از ما می ‌خواهند این واقعیت را نادیده بگیریم که جو بایدن می ‌توانست این چرخه دیوانه ‌وار تشدید را با یک تماس تیلفونی به اسراییل درهر زمانی در طول شش ماه گذشته متوقف کند.
پذیرفتن اینکه دولت جو بایدن فقط ایستاده و امیدوار است که اسراییل بدترین جنگ تاریخ خاورمیانه را به راه نیندازد، مانند دیدن صاحب سگی است که روت وایلر(ROTTWEILER ـ نوعی از سگ های درنده ـ بامداد ) خود را در تمام محله می ‌گرداند و می ‌گوید: « بله، او فقط هر کاری دلش می‌ خواهد می‌ کند، فقط امیدوارم کسی را نکشد. »
نه، اینطور نیست. اینطور رفتار نکن. تو فقط انگشت به دهان می مانی و امیدواری که اسراییل کاری وحشتناک انجام ندهد، وقتی به اسراییلی ها اجازه می ‌دهد که هر کاری را که می‌ خواهند انجام دهند، به این دلیل است که این همان چیزی است که تو هم تصمیم گرفته ‌ای انجام دهی. کل وجود اسراییل به حمایت ایالات متحده امریکا وابسته است، مانند یک شناگر به کپسول اکسیژن، و به همین دلیل کاخ سفید به طور بالقوه قدرت نامحدودی برای وادار کردن اسراییل به انجام هر کاری که می‌ خواهد دارد ، و درگذشته نیز این کار را کرده است. حتا در زمان حمله به غزه این کار را انجام داد و با موفقیت به اسراییل دستور داد تا قطع ارتباطات درغزه را متوقف کند و اجازه دهد کمک ‌های بیشتری به این منطقه محصور ارسال شود.

اگر جو بایدن واقعاً نمی ‌خواست اسراییل شرقمیانه را به گردابی از مرگ و آتش تبدیل کند، آن را متوقف می‌ کرد. او به پوزه این سگ لعنتی پوزه بند میزد.
رسانه‌ های غربی به خاطر این معروف هستند که جنگ ‌های ایالات متحده امریکا را به عنوان دام ‌هایی نشان می ‌دهند که واشنگتن ناخواسته در آنها گرفتار می‌ شود، گویی یک خدای بزرگ مانند مککالی کالکین * در حال پرسه زدن و گذاشتن تله‌ های انفجاری است تا پنتاگون را به تغییر رژیم در لیبیا یا چیزهایی از این دست مجبور کند. با این حال، بعد از مدتی جنگ، باید فرض کنیم که یک رژیم به دلیل جنگ طلب بودن خود، یک سری جنگ به راه می ‌اندازد  و ایالات متحده امریکا در تعداد زیادی از جنگ‌ ها شرکت داشته است. هیچ کس به اندازه اینها دست و پا چلفتی یا بدچانس نیست، این مثل این است که به شوهرتان ایمان داشته باشید که می ‌گوید دایماً با آلت تناسلی خود به طور تصادفی در واژن ** همکاران مختلف خود می ‌لغزد و زمین می ‌خورد.
قدرتمند ترین امپراطوری که تا به حال وجود داشته است، فقط به طور غیرفعال نمی ‌نشیند و دعا نمی‌ کند که اسراییل بزرگ و شرور او را مجبور به ورود به جنگ با ایران نکند. این اتفاق نخواهد افتاد. تمام خشونت و هرج و مرجی که در حال حاضر در خاورمیانه رخ می ‌دهد به این دلیل است که امپراتوری ایالات متحده امریکا این را می ‌خواهد، و به این دلیل است که افرادی که این امپراتوری را اداره می ‌کنند هیولاهای روانی هستند.

خواننده گان محترم لطفا به خودتان توسط دستکاری ‌های فاسد رسانه‌ های جمعی غرب چیز دیگری

القا نکنید.

برگرفته شده از:مجله هفته

منع تصویر: اشپیگل

* اشاره به بازیکن سینمای هالیود Macaulay Culkin  درفیلم « تنها در خانه ـ Home Alone »  میباشد ـ بامداد

** واژن(Vagina ) ، الت تناسل زنان ـ بامداد

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۴ـ ۱۷۰۴

Copyright ©bamdaad 2024

 



ارتش اسراییل سیستم خدمات صحی در غزه  را نابود می کند.  ویرانه های مجتمع الشفا شاهد جنایات جنگی است.



کارین لوکفلد

زکاریا آل‌ سرسک، پسر۱۲ ساله، در بیمارستان الاقصی در مرکز غزه، در منطقه دیرالبلح، به طور داوطلبانه کار می ‌کند.شبکه خبری الجزیره قطر از این پسر در حالی که تخت بیمارستانی را در راهروهای شلوغ بیمارستان هل می ‌دهد، فیلمبرداری کرده است. او فریاد می‌زند: «جای باز کنید!» و کمی بعد می‌گوید که هر آنچه را که می ‌داند از پزشکان و کادر پزشکی یاد گرفته است. او سوزن می ‌زند و آنها را برمی ‌دارد، عکس ‌های رادیولوژی را جابجا می ‌کند و هرجا که نیاز باشد کمک می ‌کند. او می ‌گوید که پزشکان کمک زیادی در بیمارستان ندارند و به همین دلیل او اینجا است.
دکتر ایاد ابوسهیر، مدیر کلینیک الاقصی، از کمک این پسر خوشحال است. او می ‌گوید که این کودک از خانه ‌اش آواره شده، پسر خوبی است و همیشه برای کمک حاضر است. دکتر ایاد می ‌گوید که کادر پزشکی ۱۷۰ روز است که به طور شبانه ‌روزی کار می ‌کنند و خسته شده‌اند.
زکاریا می ‌گوید که وقتی بزرگ شود می ‌خواهد دکتر شود. «امیدوارم وقتی جنگ تمام شود.»
اداره اطلاع‌ رسانی رسمی در نوار غزه آمار تخریب‌های انجام شده توسط ارتش اسراییل در ۱۸۵ روز گذشته جنگ را منتشر کرد. طبق این آمار، ۴۰۲۰۷ نفر کشته شده‌اند که شامل مفقودان نیز می‌ شود که احتمالاً اجساد آنها زیر آوار است. ۳۳۲۰۷ جسد در بیمارستان‌ها ثبت شده است. ۱۴۵۲۰ نفر از این کشته‌ شده گان کودک و ۹۵۶۸ نفر زن هستند.*
تا پایان روز جمعه، ۱۸۹مین روز جنگ، تعداد کل کشته‌های ثبت‌شده به ۳۳۵۳۴ نفر افزایش یافت. در میان کشته ‌شده گان، سه پسر و چهار نوه اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس، نیز حضور دارند. خودروی آنها در نزدیکی اردوگاه شاطی در غزه هدف حمله موشکی دقیق اسراییلی قرار گرفت. آنها در اولین روز عید فطر در راه دیدار با اعضای خانواده خود برای جشن بودند.
طبق فهرست اداره اطلاع‌ رسانی رسمی غزه، تعداد کشته ‌شده گان کادر پزشکی بیمارستان‌ها، مراکز بهداشتی و عاجل ۴۸۵ نفر اعلام شده است. ۱۰ هزار بیمار مبتلا به سرطان از مراقبت ‌های پزشکی محروم هستند و ۳۵۰ هزار بیمار مبتلا به بیماری‌های مزمن نیز دارو ندارند. ۳۱۰ پزشک نیز توسط اسراییل دستگیر شده‌اند.

ارتش اسراییل در حملات خود ۱۷۱ ساختمان دولتی، ۱۰۰ مدرسه و دانشگاه را ویران کرد. ۳۰۵ مدرسه و دانشگاه نیز به طور جزیی تخریب شده، ۳ مسجد و ۲۹۷ مسجد به طور جزیی و ۲۲۹ مسجد به طور کامل تخریب شده‌اند.

۳۲ مورد از ۳۶ بیمارستان و همچنین ۵۳ مرکز بهداشتی از کار افتاده‌اند. ۱۲۶ آمبولانس نیز منهدم شده است.
ششم اپریل، نماینده گان سازمان صحی جهانی برای اولین بار پس از عقب ‌نشینی ارتش اسراییل در اول اپریل، توانستند به مجموعه پزشکی بیمارستان شیفا در غزه، پایتخت اسراییل، دسترسی پیدا کنند.
تدروس آدانوم گبرایسوس، مدیر کل سازمان صحی جهانی، این بیمارستان را که زمانی « ستون فقرات سیستم بهداشت و درمان غزه» بود، به « پوسته‌ای خالی با گورهای انسانی» تشبیه کرد.
هیات اعزامی سازمان صحی جهانی هیچ بیمار زنده‌ای را پیدا نکرد و تقریباً تمام ساختمان‌ها و تجهیزات پزشکی ویران شده بود.این مجموعه دیگر قادر به ارایه خدامات پزشکی نیست و مردم در معرض خطر مهمات منفجر نشده قراردارند.
طبق اولین گزارش سازمان صحی جهانی، شعبات عاجل، اتاق عملیات و بخش طفل و مادر بطور کامل بمباران و سوزانده شده است. همچنین دیوارهای شعبات عاجل و  مراقبت‌های ویژه نوزادان تخریب شده است.
هیات اعزامی سازمان صحی جهانی اعلام کرد که حداقل ۱۱۵ تخت در بخش عاجل نابود شده، ۱۴ دستگاه انکوباتور نوزادان و همچنین تجهیزات آزمایشگاهی و سیستم اکسیجن بیمارستان از بین رفته است.همچنین دستگاه‌های سی ‌تی ‌اسکن ، سامان الات جراحی، مواد ضد عفونی و سایر تجهیزات پزشکی غیرقابل استفاده هستند.
درمحل‌هایی که قبلاً بخش عاجل، بخش اداری و اتاق جراحی قرار داشت، گورهای متعددی پیدا شد. بسیاری از اجساد به طور سطحی دفن شده بودند و اعضای بدن آنها در معرض دید بود. طبق گزارش سازمان صحی جهانی، حداقل پنج جسد بدون پوشش در معرض گرما قرار گرفته بودند.
بوی تند اجساد درحال پوسیدن در سراسر محوطه بیمارستان شیفا به مشام میرسید.
سازمان حقوق بشری « یورومد مدیترانه » نیز از شهادت شاهدان عینی و دفن اجساد در حیاط مجموعه خبر داده بود. این سازمان مدعی است که ارتش اسراییل در سردخانه بیمارستان مرتکب شکنجه و اعدام شده است.
« یورومد مدیترانه » تخمین می ‌زند که بیش از ۱۵۰۰ نفر در «عملیات» ارتش اسراییل در بیمارستان الشفا کشته، زخمی یا مفقود شده‌اند.
مدیر موقت شفاخانه به سازمان صحی جهانی گفت که بیماران در طول محاصره بیمارستان توسط ارتش اسراییل بدون غذا، آب، مراقبت‌های بهداشتی، بهداشت و امکانات بهداشتی مجبور به زنده گی بودند. آنها با تهدید اسلحه مجبور به جابجایی بین ساختمان‌ها شده بودند و حداقل ۲۰ بیمار جان خود را از دست داده بودند./ روزنامه یونگه ولت

 * منابع المانی امروز رقم زنان کشته شده توسط رژیم صهیونیستی اسراییل را به بیش از ۱۰۰۰۰ زن گزارش کرد .

منبع تصویر : رویترز

 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۲۴ـ ۱۶۰۴

Copyright ©bamdaad 2024

 

بیانیه مشترک روسیه و عربستان

 

درپس سفر ولادیمیر پوتین / رییس ‌جمهور روسیه به ریاض، امروز (پنجشنبه) بیانیه مشترکی صادر شده که به موجب آن روسیه و عربستان سعودی توافق کرده‌اند تا همکاری‌های دفاعی خود را تقویت کنند.

طبق آنچه کرملین اعلام کرده، ولادیمیر پوتین، رییس‌ جمهور روسیه درخصوص همکاری‌های « اوپک پلاس » و وضعیت منطقه با محمد بن سلمان،  ولی‌عهد عربستان سعودی گفت ‌وگو کرده است.

بر اساس گزارش خبرگزاری اسپوتنیک، روسیه و عربستان سعودی بیانیه مشترکی را صادر کرده‌اند که امروز (پنجشنبه) توسط کرملین منتشر شده است.

در متن این بیانیه آمده است: دو طرف بر اهمیت گسترش همکاری‌ ها در زمینه‌ های متعددی از جمله حوزه نفت و گاز، تهیه، تامین و استاندارد سازی تجهیزات در حوزه مذکور توافق کردند.

مسکو و ریاض همچنین گفتند که از افزایش تجارت متقابل استقبال می‌ کنند و قصد دارند به کار در این زمینه ادامه دهند. دو طرف همچنین بر تمایل خود برای ادامه کار برای افزایش سرمایه‌ گذاری‌های متقابل و مشترک تاکید کردند.

این بیانیه همچنین متذکر شد: در زمینه مسایل دفاعی و امنیتی، طرفین توافق کردند تا همکاری‌ ها در حوزه دفاعی را به گونه ‌ای تقویت کنند که در راستای حمایت و دستیابی به منافع مشترک دو کشور باشد.

ریاض و مسکو درباره « فاجعه انسانی درغزه » نیز ابراز نگرانی و بر اهمیت پایان ‌دادن به اقدامات نظامی تاکید کردند. آن‌ها همچنین بر راه‌ حل « ۲ دولت » برای پایان دادن به مناقشه رژیم صهیونیستی و فلسطین و بازگشت صلح و ثبات به منطقه تاکید کرده‌اند.

طبق این بیانیه مشترک، روسیه از شروع دوباره روابط دیپلوماتیک عربستان سعودی و ایران استقبال کرد ، روابطی به امنیت در منطقه کمک خواهد کرد.

روسیه و عربستان سعودی همچنین بر اهمیت تعهد تهران درباره ماهیت مسالمت ‌آمیز برنامه هسته ‌ای ایران تاکید کردند.

این دو کشور ازتصمیم اتحادیه کشورهای عربی برای ازسرگیری مشارکت هیات سوری در نشست‌ های شورای وزیران خارجه این اتحادیه استقبال می‌ کنند.

دراین بیانیه آمده است: در رابطه با سوریه، هر دو طرف از تصمیم اتحادیه عرب برای از سرگیری حضور هیات‌های دولت سوریه در جلسات شورای وزیران اتحادیه عرب و سازمان‌ها و نهادهای مرتبط بسیار قدردانی و ابراز امیدواری کردند. این امر به حمایت از ثبات و تمامیت ارضی جمهوری عربی سوریه، حل بحران این کشور و تسهیل بازگشت داوطلبانه ایمن آواره گان سوری به سرزمین خود کمک خواهد کرد.

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۴/ ۲۳ـ ۰۷۱۲

Copyright ©bamdaad 2023

 

 

آیا محور مقاومت در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در حال کسب اعتباراست؟


جورجو کافیه رو


برای دهه ها، عربستان سعودی و سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس (GCC)، بازیگران غیردولتی در محورمقاومت غرب آسیا، که به رهبری ایران هدایت می شود، را به عنوان یک تهدید جدی تلقی کرده اند.حاکمان عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین به عنوان دولت‌های ضد انقلاب، گروه‌هایی مانند حماس، حزب‌الله لبنان و انصارالله یمن را نیروهایی می ‌دانند که به طور خطرناکی وضعیت موجود منطقه، به ویژه سلطه امپراتوری غرب آن را به چالش می ‌کشند.
یکی از دلایلی که برخی از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس خواهان پایان دادن سریع به جنگ اسراییل علیه غزه هستند، به ترس آنها از نحوه عمل گروه‌های وابسته به ایران و سود بردن آنها از گسترش بیشتر بحران به سایر نقاط منطقه باز می گردد.
چهار ماه پس از عملیات « طوفان الاقصی » حماس و جنگ متعاقب اسراییل علیه غزه، جایگاه محور مقاومت در سراسر منطقه ارتقا یافته است. این امرفضای تلاش‌های عادی ‌سازی روابط با اسراییل را کاهش داده و فشار ناخوشایندی بر رهبرانی که از قبل با تل‌ابیب روابط دارند وارد کرده است.

حمایت از مقاومت در جهان عرب
با افزایش احساسات ضد امریکایی در جهان عرب به بالاترین سطح از زمان حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ ترسایی موجی از همدردی با بازیگران منطقه عرب که به طور فعال منافع امریکا و اسراییل را به چالش می‌ کشند، در حال افزایش است.
ابراز حمایت شخصیت‌ها و گروه‌های برجسته سنی در « جهان عرب » از بازیگران درون محور مقاومت، یادآور وحدت سال ۲۰۰۶ منطقه است، زمانی که اعراب از طیف‌های مختلف، حزب ‌الله را به خاطرعملکرد برق ‌آسای آن در میدان نبرد علیه دولت اشغالگر تحسین کردند.
در سراسر منطقه، جنگ ۳۳ روزه به عنوان یک « پیروزی عربی » که باعث تحقیر اسراییل شد، دیده می‌ شد. جاشوا لاندس، مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه اوکلاهوما، به تازه گی در مقاله ‌ای در«  Responsible Statecraft  » نوشت که « حمایت جو بایدن، رییس ‌جمهور امریکا، از جنگ اسراییل علیه فلسطینیان، احساسات ضدامریکایی و ضدغربی را در سراسر جهان عرب شعله ‌ور کرده است. این جان جدیدی به جبهه مقاومت بخشیده است.»
احتمال تثایر « رادیکال‌ کننده » جنگ اسراییل علیه غزه بر شهروندان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، برای مقامات دولتی درعربستان سعودی و سایر کشورهای عربی حوزه خلیج که مقامات آنها مدت‌هاست نیاز به کنترول افکارعمومی و سرکوب کنشگری مردمی را که مشروعیت آنها را تهدید می ‌کند، به عنوان یک نگرانی جدی تلقی خواهد شد.
درعربستان سعودی و به احتمال زیاد در سایر نقاط خلیج ، شواهدی مبنی بر افزایش همدردی با حماس در حالی که این گروه مقاومت سرسختانه‌ای در برابر تهاجم وحشیانه اسراییل به غزه انجام می‌ دهد، افزایش می‌ یابد.

حماس

اندیشکده طرفدار اسراییل، موسسه واشنگتن برای سیاست خاورنزدیک (WINEP)، در ماه نوامبر ۲۰۲۳ ترسایی درعربستان سعودی یک نظرسنجی انجام داد که نشان داد ۹۶ درصد از شهروندان پادشاهی با این جمله موافق هستند که « کشورهای عربی باید برای اعتراض به اقدامات نظامی اسراییل درغزه، بلافاصله همه تماس‌های دیپلوماتیک، سیاسی، اقتصادی و هرگونه تماس دیگری را با اسراییل قطع کنند.»*
نظرسنجی وینپ همچنین نشان داد که درصد سعودی‌هایی که نگرش مثبتی نسبت به حماس دارند از ۱۰ درصد در اگست ۲۰۲۳ به ۴۰ درصد افزایش یافته است.
میرا الحسین، جامعه‌ شناس اماراتی و پژوهشگر در مرکز الولید بن طلال، دانشگاه ادینبورگ، به کرادل می ‌گوید:
واقعیت این است که مردم خلیج فارس حامی مردم فلسطین هستند و مردم فلسطین از یک سو قربانی سیاست های افراطی اسراییل و از سوی دیگر قربانی اختلافات گروه های فلسطینی شده اند.

جنبش انصارالله یمن
مردم عرب در سراسر منطقه نیز عملیات نیروی دریایی مورد حمایت انصارالله یمن علیه کشتی های مرتبط با اسراییل در دریای سرخ را در چارچوب نسل کشی در غزه، اقدام مشروعی می دانند.
« مسوولیت حمایت  R2P » که در سال ۲۰۰۱ توسط کمیته بین المللی مداخله و حاکمیت دولت توسعه یافت، از قتل عام های گسترده در رواندا و یوگوسلاویا سابق در دهه ۱۹۹۰ به وجود آمد، زمانی که لیبرال های غربی معتقد بودند اقدام نظامی برای نجات جهان از نسل کشی و سایر جنایات جدی ضروری است. بسیاری در جهان عرب بر این عقیده اند که حملات انصارالله به حمل و نقل جهانی به همین ترتیب موجه است، در حالی که هیچ سیاستمدار غربی به R2P در رابطه با جنگ اسراییل علیه غزه اشاره نمی کند. همانطور که محرمی توضیح می دهد:
« دیدگاه ها در مورد حوثی ها در بین مردم عرب به طور تاریخی تقسیم شده است. ملی گراها، مانند حامیان وحدت پان عربی، آنها را به عنوان یک جنبش آزادیبخش ملی که در برابر مداخله سلطنت های خلیج که همسو با غرب دیده می شوند، مقاومت میکنند میبینند. از سوی دیگر، اسلامگرایان و برخی از رژیم های خلیج فارس، حوثی ها را یک جنبش افراطی شیعه می دانستند که به عنوان نماینده ایران عمل می کنند. آنها همچنین استفاده حوثی ها از سلاح های ایرانی علیه اکثریت سنی در یمن را مورد انتقاد قرار دادند. با این حال، رویدادهای اخیر منجر به تغییر در افکار عمومی عرب شده است. توقیف کشتی های اسراییلی توسط حوثی ها و پس از آن حمله امریکا و بریتانیا به آنها، از بخش های مختلف حمایت و همدردی جلب کرده است. برخی اکنون حوثی ها را متحد در مبارزه گسترده ترعلی اشغالگری اسراییل در کنار فلسطینیان می بینند.»**

حزب الله لبنان
بازیگری در محور مقاومت که از ۷ اکتوبر کمترین شهرت را در خلیج به دست آورده است، حزب الله لبنان است. شهروندان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس همچنان این سازمان لبنانی را به صورت منفی و فرقه ای می بینند.
یکی از عوامل اصلی این امر، مشارکت این جنبش در جنگ سوریه است. در حالی که اکثر کشورهای عربی خلیج از اواخر ۲۰۱۸ ترسایی روابط خود را با دولت دمشق ترمیم کرده اند، این نزدیکی با بشار اسد، رییس جمهور سوریه، لزوماً در بین مردم سعودی و سایر شهروندان شورای همکاری خلیج فارس خوشایند نیست.
مداخله نظامی حزب الله در سوریه که در ماه می/جون ۲۰۱۳ با نبرد القصیر تشدید شد، تا حد زیادی به این امر کمک کرد که بسیاری در شورای همکاری خلیج گروه شیعه لبنانی را به عنوان بازیگری فزاینده ای شوم که به نماینده گی از منافع ایران در منطقه عمل می کند، ببینند. به گفته حسین جامعه شناس اماراتی:
«رژیم های خلیج و مردم آنها به شدت به حزب الله شک دارند. علاوه بر عنصر فرقه ای، نقش حزب الله در سوریه فراموش نشده است. ادراک کلی در مورد واکنش اندک مقاومت آنها به جنگ جاری در غزه، باورها را در مورد فرصت طلبی سیاسی ایران در رابطه با فلسطین تقویت کرده است. به نظر می رسد حوثی ها یک استثنا هستند، زیرا مانند حزب الله به ایران وابسته دیده نمی شوند.»
برخی از کارشناسان بر این باورند که بازگرداندن حمایت گسترده عربی که حزب الله در سال ۲۰۰۶ ترسایی از آن برخوردار بود، به چگونگی عملکرد نیروهای لبنانی علیه اسراییل در آینده نزدیک بستگی دارد. همانطور که محرمی استدلال می کند:
« پس از مقاومت در سال ۲۰۰۶ علیه اسراییل، حزب الله شاهد افزایش قابل توجهی در حمایت مردمی اعراب شد. با این حال، همبستگی این گروه با رژیم سوریه در طول قیام، برای بسیاری آن تصویر را مخدوش کرد. در حالی که مشارکت اخیر آن درجنگ علیه اسراییل تا حدی مورد احترام قرار گرفت، اما تردید نسبت به محدوده مشارکت آن در میان بخش قابل توجهی از مردم عرب همچنان باقی است.»
او می ‌افزاید: « مواجهه‌ های آینده بین حزب الله و اسراییل ممکن است شاهد احیای محبوبیت گسترده ‌تر آن باشد. مسیر پیش رو احتمالا به اقدامات این حزب در صحنه عمل بستگی دارد.»

فشار در خلیج فارس
سخت است اغراق کنیم که عملیات طوفان الاقصی و رویداد های پس از ۷ اکتوبر چقدر غرب آسیا را تغییر داده است. همبستگی با فلسطینیان در غزه که توسط اتباع شورای همکاری خلیج فارس ابراز شده است، نشان دهنده احساس تجدید شده وحدت عربی در میان جوامع عرب به عنوان پیامد جنایات اسراییل در این منطقه محاصره شده است که احساسات شدیدی را در سراسر منطقه برانگیخته است.
تحریم محصولات اسراییلی، امریکایی و المانی توسط اعراب خلیج نشان می دهد که همبستگی گسترده با فلسطینیان در چهار ماه گذشته چقدر افزایش یافته است.
پس از فروکشیدن گرد وغبار درغزه، باید دید که آیا و چه زمانی این پویایی های اجتماعی در خلیج فارس باعث می شود مقامات شورای همکاری خلیج سیاست های دولتی خود را در قبال اسراییل -فلسطین و امریکا تغییر دهند یا خیر.
به هر حال، رهبران عرب خلیج ، حداقل، با فشارهای جدیدی برای پنهان کردن تعامل خود با تل ابیب و همچنین پاسخگویی به احساسات عمومی در زمانی که خشم نسبت به اسراییل و امریکا همچنان رو به افزایش است، مواجه خواهند شد./ مجله هفته

 

 *وزیرخارجه عربستان سعودی دو روزپیشتر به بلینکن وزیرخارجه امریکا خاطر نشان ساخت که تا ایجاد دولت مستقل فلسطین وشناسایی رسمی آن رژیم اسراییل را به رسمیت نمیشناسد/بامداد.

** اتحادیه اروپا نیرامروزاعلان کرد که برای حفاظت ازمنافع خود به بحیره احمر قوای نظامی میفرستد.این اقدام ادامه تلاش های نظامیگرانه این اتحادیه به دستورامریکا و ناتو میباشد./بامداد

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۲۴ـ ۰۸۰۲

Copyright ©bamdaad 2024

 

دوران پُرتلاطم برای چپ در اروپا

 

فروپاشی سریع ایتلاف چپ « اتحاد نوین زیست ‌محیطی و اجتماعی خلق ـ NUPES » در فرانسه و تشکیل حزبی جدید در المان به رهبری سارا واگن‌ کنشت نمایانگر دوره ‌ای پرتلاطم برای نیروهای مترقی اروپاست.

درهفته های گذشته، شاهد تغییرهای چشمگیر در نیروهای چپ فرانسه و المان بودیم. بحران اقتصادی کنونی در اروپا، که برآمد فرمان ‌برداری اروپا از استراتیژی امریکا در حفظ تنش با روسیه و هدف اعلام ‌شده آن برای بازداری از نفوذ چین است، خود را به ‌صورت بحرانی سیاسی نشان می ‌دهد که چپ نیز ناگزیر در آن درگیر شده است.

در فرانسه، پس از اعلام نتایج نظرسنجی ماه گذشته، که نشان داد مارین لوپن (راست ‌گرا) دومین سیاستمدار محبوب فرانسه است، جایگاه سیاسی او و حزب « جبهه ملی  ـ Nationa Rassemblement  » این نظرسنجی، که روزنامه لیبراسیون آن را انجام داد، نشان داد که جبهه ملی، با کسب ۲۰٪ نظر موافق مردم، از حزب رنسانس امانویل ماکرون، که ۱۵٪ رای‌ها را دارد، جلوتر است. در این نظرسنجی، « اتحاد نوین زیست ‌محیطی و اجتماعی خلق »  به رهبری ژان لوک ملانشون ۱۴٪ رای ‌ها را به دست آورد. بقایای جنبش گُلیسم در حزب جمهوری ‌خواهان نیز ۱۳٪ از رای‌ها را از آن خود کردند.

اما اکنون اتحاد نوین زیست ‌محیطی و اجتماعی خلق در حال فروپاشی است.

حزب کمونیست فرانسه به این نتیجه رسیده است که این اتحاد با بن‌ بست روبه‌ رو شده و بنابراین، برای راه‌اندازی « فصل نوینی از همگرایی چپ ‌ها و هواداران محیط‌ زیست » فراخوان داده است. هدفِ این فراخوان پدید آوردن « جبهه مردمی نوین » است که بتواند در اکثریت باشد.

بازگرداندن آدرین کواتنن ، یکی ازهم‌ پیمانان ملانشون، رهبر حزب چپ ‌گرای «فرانسه تسلیم ‌نشدنی»  به گروه پارلمانی این حزب از عامل‌ هایی بود که مایه چند دسته گی شد. آدرین کواتنن، که مهم‌ ترین عنصر در « اتحاد نوین زیست ‌محیطی و اجتماعی خلق »  است، با وجود محکوم شدن در دادگاه به‌ اتهام ارتکاب خشونت خانگی و به‌ رغم مخالفت عده بسیاری، از جمله نماینده گان فمینیست، به گروه پارلمانی حزب بازگردانده شد.

جنبش کارگری فرانسه از حزب فرانسه تسلیم‌ نشدنی به ‌طور کلی و ملانشون به ‌طور خاص انتقاد کرده است. دلیل آن هم کم‌ توجهی این حزب به اتحادیه‌ های کارگری در جریان حرکت‌ های اعتراضی نیرومند بازنشسته گان بود که در آغاز سال جاری موقعیت رییس‌ جمهور ماکرون را بسیار ضعیف کرد.

موضوع عاجل دیگر بی ‌توجهی ملانشون به خشونت‌ های خیابانی بود که در پی مرگ نایل مرزوق نوجوان در اثر اصابت  گلوله یک افسر راهنمایی و راننده گی رخ داد. همین باعث شکاف و جدایی بیشتری شد.

واکنش مردم به مرگ نایل شورشی جدی بود. دو نفر کشته شدند. شمار نامعلومی از معترضان و بیش از ۸۰۰ پولیس مجروح شدند. هزار ساختمان آسیب دید و بیش از ۵هزار وسیله نقلیه به آتش کشیده شد. خسارت‌ این شورش در حدود ۶۵۰ میلیون یورو برآورد شد. تنها توصیه ملانشون به جوانان معترض « پرهیز از آسیب زدن به مدرسه ‌ها، کتابخانه‌ها و سالون‌های ورزشی» بود، چون « دارایی همگانی ما» هستند. از دیدگاه حزب کمونیست فرانسه، این موضع ‌گیری نتوانست با این درک فراگیر ارتباط برقرار کند که آنهایی که بیشترین آسیب را از آن خشونت می‌دیدند مردمی بودند که در محله‌ های کارگری زنده گی می ‌کردند. این ارزیابی نشان می ‌دهد که ملانشون نتوانست به ترفند راست ‌گرایان پی ببرد که به قصد شکاف انداختن در جامعه، هشدار می‌ دادند چنین حرکت‌های اعتراضی « نظام جمهوری» را به خطر می‌اندازد.

ملانشون به‌ جای همراهی با موضع دیگر سازمان ‌های سیاسی برای پرهیز از خشونت و برقراری آرامش، به گرفتن موضعی متفاوت روی آورد و اعلام کرد که در این درگیری‌ها پولیس تقصیرکار است و تهی ‌دستان و فقیران‌اند که شورش کردند و بدین ترتیب، خواستار برقراری « عدالت » شد.

این دوگانه گی آشکارکننده گسل موجود در روایت‌ های غالب درباره مساله  نژادی در جامعه فرانسه بود که در آن، رویکردهای تبعیض ‌گرایانه را زیر پوشش به ‌اصطلاح حفاظت از ارزش‌ های جمهوری(  که البته مورد توافق بیشتر نیروهای چپ است)  رسماً نادیده می ‌گیرند.

ناتوانی و ناکامی ملانشون در درک خُلق و خوی عمومی، همراه با واکنش سیاسی ‌اش برای پی بردن به اختلاف‌ ها، به همان اندازه اثر منفی داشت.در روزه ای اخیر، به ‌دلیل اختلاف ‌نظر بر سر حمله نظامی حماس به شهرک‌ های مرزی اسراییل، این تنش‌ها شدت یافته است.

خودداری ملانشون از تروریزم دانستن عملکرد حماس موجب شد که مارین توندلیه، رهبر سبزها، بگوید که او «همه اعتبار ایتلاف چپ را ضایع کرده است »، و اولیویه فور، رهبر حزب سوسیالیست، نیز خواستار «گسست از روش ملانشون» شد.

ملانشون در بحثی با فابین روسل، رهبر حزب کمونیست فرانسه، او را با ژاک دوریو، یکی از رهبران مرتد حزب کمونیست فرانسه پیش از جنگ جهانی دوم که رهبر یک سازمان فاشیستی بود، مقایسه کرد. ملانشون در یادداشتی در رسانه‌ های اجتماعی نوشت: « تاریخ تکرار می ‌شود؛ در روسل یک دوریو وجود دارد.» این توهین حسابگرانه برای آن بود که به اختلاف‌ ها دامن بزند و همین کافی بود که حزب کمونیست فرانسه از آن ایتلاف شکننده بیرون رود. پروژه «اتحاد نوین زیست‌ محیطی و اجتماعی خلق»  هنوز کاملاً از بین نرفته است، ولی حزب کمونیست فرانسه وضع پیش‌آمده را این گونه خلاصه کرد:  « همه اینها ما را از رویارویی با مشکلات بازمی‌ دارد. ما را از اینکه نیروی چپ توانمندی در پیکار اجتماعی باشیم بازمی ‌دارد. با بی‌اهمیت نشان دادن نازیزم، ما را از مبارزه موثر با راست افراطی بازمی‌ دارد. و ما را از سازمان ‌دهی حرکت‌ های اعتراضی لازم برای مطالبه صلح در خاورمیانه بازمی ‌دارد. به همین دلیل است که ما خواستار اجماع نوینی در میان نیروهای چپ هستیم که برای پیکارهای مشترک مان گسترده‌ تر، شفاف ‌تر، و کارآمدتر باشد. »

در المان، جایی که رشد حزب راست ‌گرای « الترناتیف برای المان ـ AFD »  تهدید به شکستن جبهه ایستاده گی در برابر راست افراطی می‌ کند، تحول ‌های متفاوتی در جریان است.

چندی پیش، سارا واگن ‌کنشت، رهبر پیشین فراکسیون حزب چپ در بوندس تاگ (مجلس ملی المان)، و ۹ نماینده دیگر بوندس تاگ حزب چپ را  ترک کردند.حزب  چپ محصول ادغام حزب سوسیالیزم دموکراتیک المان شرقی سابق با سوسیال دموکرات‌ های چپ در المان غربی است که پیش از افت شتابانی که پیدا کرد، زمانی سومین حزب بزرگ المان شده بود.

تشکل جدید « ایتلاف سارا واگن ‌کنشت برای خرد و عدالت » نام دارد و گفته می ‌شود که به اتکای محبوبیت واگن‌ کنشت، امروز می ‌تواند ۲۰ درصد رای‌ ها را کسب کند.

این اقدام جدید با این نام موقت قصد دارد در ماه جنوری (دو ماه دیگر) تاسیس رسمی حزب جدید را اعلام کند. قرار است در سال ۲۰۲۴ ترسایی ، در سه منطقه المان دموکراتیک سابق، انتخابات محلی برگزار شود، که به نظر می‌ آید فرصتی واقعی برای خودنمایی حزب نوپا باشد. افزون بر آن، انتظار می ‌رود که انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۴ فرصت خوبی برای رای آوردن این حزب باشد. جنگ در اوکراین برخی از دسته‌ بندی‌های درون حزب چپ را برجسته کرده است. اعضای ایتلاف واگن ‌کنشت می ‌گویند دیگر جایی برای موضع ‌های سیاسی‌ شان در حزب چپ نمی‌ بینند.آنها با اشاره به راه ‌پیمایی بزرگ « خیزش برای صلح » در حوت سال گذشته، که به ابتکار واگن‌ کنشت برپا شد، می ‌گویند: « ده‌ها هزار نفر در برابر دروازه براندنبورگ جمع شدند. اگرچه، و دقیقاً به این دلیل که کم ‌وبیش نیمی از جمعیت مسیر نظامی ‌گرایی دولت را نمی ‌پذیرند، کل دستگاه سیاسی کشور در برابر این گردهمایی موضع ‌گیری کرد و به آن افترا زد.»

« رهبری حزب چپ به‌ جای حمایت از ما در این تقابل، شانه به شانه در کنار حزب ‌های دیگر ایستاد: آنها سازمان‌دهنده گان تظاهرات را متهم به « کوتاه آمدن در برابر راست ‌گرایان » کردند و بدین‌ ترتیب، این گزاره مبنای اتهام ‌زنی به ما شد. »

سمت‌گیری استراتیژیک حزب جدید، علاوه بر موضع‌ گیری شفاف ضد امپریالیستی و ضد جنگ آن، شکل دادن به پیکار طبقاتی آشکار در برابر گسترش حزب راست‌ گرای الترناتیف المان خواهد بود که به‌ ویژه در ایالت‌ های پیشین المان دموکراتیک رشد کرده است.

مخالفان حزب جدید، هم در حزب ‌های حاضر در دولت و هم در خود حزب چپ، این تشکل جدید را چپ ‌گرا در موضوع‌ های اقتصادی و « محافظه‌ کار» در موضوع‌ های اجتماعی توصیف می ‌کنند. درست است که این حزب جدید موضع طبقاتی مشخص و جامعی در برخورد با موضوع‌ های عمده اقتصادی و اجتماعی دارد و از تمرکز حزب چپ برهویت به ‌جای طبقه انتقاد جدی می ‌کند، اما موضع آن در مورد مهاجرت متفاوت ‌تر از آن چیزی است که مخالفانش ادعا می ‌کنند. در چارچوب « اقتصاد نوآورانه با رقابت منصفانه » بر این نظر است که باید علیه نابرابری فزاینده اقدام کرد و دولت رفاه استواری برپا کرد.

امیره محمد علی، رییس این گروه، می ‌گوید: « مهاجرت، به این شرط که در حد امکانات و متناسب با زیرساخت‌ها باشد، می ‌تواند به غنای جامعه کمک کند.»

او افزود: « از نظرسیاست خارجی، از راه و روش‌های ویلی برانت و میخاییل گورباچف پیروی می ‌شود.» در برخورد با درگیری‌های درون حزبی، تشکل جدید در بیانیه ‌ای خطاب به رفقای پیشین نوشت: « ما بارها گفته ‌ایم که اولویت‌ های نادرست و نبود تمرکز بر صلح و عدالت اجتماعی سیمای حزب را کم ‌رنگ می‌ کند. بارها هشدار داده‌ایم که تمرکز بیش از حد بر کنشگران شهری جوان رای‌دهنده گان سنتی را از ما دور می ‌کند. بارها تلاش کرده‌ایم با تغییر مسیر سیاسی حزب، جلوی افت آن را بگیریم. در این مورد موفق نبودیم و بدین سبب، حزب موفقیت کمتر و کمتری از نظر جلب نظر رای‌دهنده گان داشت.»

« تاریخ حزب چپ، از زمان انتخابات اروپا در سال ۲۰۱۹ ترسایی تاریخ شکست سیاسی بوده است. رهبری وقت حزب و مقام‌ های حامی آنها در سطح دولتی مصمم بودند در هیچ شرایطی از این ناکامی انتقاد نکنند. هیچ مسوولیتی برای این ناکامی نپذیرفتند و پیامدهای منفی آن نیز هیچ‌ گاه بررسی نشد. در برابر، کسانی که از مسیر رهبری حزب انتقاد می ‌کردند مقصر شناخته شدند و رفته ‌رفته به حاشیه رانده شدند.»

در اساس، هیچ ‌کدام از رویدادهای مذکور در فرانسه و المان ناشی از عملکرد این یا آن فرد نیست. در مورد ملانشون، که یکی از اعضای پیشین تروتسکیست‌های هوادار پیر لامبرتِ به ‌شدت ضد کمونیست است، رویکرد سیاسی‌ اش به ‌طور آزاردهنده‌ای ستیزه‌ جویانه است. حزب کمونیست فرانسه او را «سلطه‌ طلب» می ‌داند و حزب سوسیالیست درباره او می ‌گوید اگرچه زمانی عامل وحدت بود، اکنون سرچشمه چند دسته گی است.

واگن ‌کنشت رهبری درخشان با پیوند راستین با میلیون‌ها رای ‌دهنده است. منشا تفرقه و چند دسته گی در حزب چپ نه در خصوصیت‌های او ( اگرچه رنجش از او و رشک به او محسوس بود)، بلکه در دورشدن حزب چپ از سمت ‌گیری طبقاتی و از پایگاه طبقاتی ‌اش به‌ ویژه درایالت‌ های المان سوسیالیستی پیشین بود.

ریشه آسیب ‌های اقتصادی و سیاسی کنونی اروپا و به‌ ویژه بحران اقتصادی المان را باید در تسلیم قشر ممتاز اروپا در برابر پیشروی ‌سرمایه‌ داری امریکا و ناکام گذاشتن هرگونه مقاومت در برابر موقعیت جهانی ‌اش دید. از نگاه سوسیال دموکراسی ( که برای بدست گرفتن مدیریت نظم موجود رقابت می ‌کند) این بحران دارد پایگاه انتخاباتی ‌اش را از بین می ‌برد.

آنچه ابتکار جدید واگن‌ کنشت را از دیگران متمایز می ‌کند اراده و اشتیاق او برای تغییر شالوده سیاست خارجی و جنگ ‌افروزی و درهمان حال، تلاش آشکار برای کسب پشتیبانی طبقه کارگر بر پایه دیدگاه طبقاتی است./نامه مردم

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۲۳ـ ۲۵۱۱

Copyright ©bamdaad 2023