گزارشی از وضعیت اسفناک مسافران افغان در مرز تورخم 

 

چرا این سیستم تحقیرآمیز برای مسافران افغان در تورخم وجود دارد ؟

 

 

به گزارش دفتر منطقه ‌ای خبرگزاری تسنیم ، ایاز گل  خبرنگار ارشد پاکستانی که به گذرگاه مرزی «تورخم» سفر کرده بود، در رشته توییتی از رفتار نیروهای مرزی پاکستانی با مسافران افغان و معطل کردن آنها و کاروان‌های تجاری در مرز انتقاد کرد.

این خبرنگار پاکستانی اظهار داشت به همراه چند تن از دیگر خبرنگاران این کشور که به افغانستان آمده بودند، تصمیم گرفت تا برای مشاهده و بررسی مستقیم گزارش‌ های بدرفتاری نیروهای مرزی پاکستانی با مسافران افغان و معطل کردن طولانی مدت آنها، از طریق گذرگاه مرزی «تورخم» به پاکستان بازگردد.

ایاز گل نوشت: ما در عرض حدود 4 ساعت از کابل به تورخم رسیدیم و سپس مقامات امنیتی و مهاجرت افغانستان پس از کمتر از 30 دقیقه بررسی به ما اجازه عبور به سمت پاکستان را دادند که نسبت به طرف افغانستان کمتر شلوغ بود.

وی افزود: با این حال عبور از مراحل بررسی‌های امنیتی و مهاجرتی بیش از 3 ساعت طول کشید، تنها 2 کونترا یا دروازه  از 8 کونتر مربوط به پولیس مهاجرت باز بود و آن هم با سرعت حلزون گونه کار می ‌کرد.

خبرنگار پاکستانی ادامه داد: سه ساعت معطل شدن در مراحل بررسی‌های امنیتی و مهاجرتی به ما کمک کرد تا وضعیت اسفناک مسافران افغان را که روزانه ساعت‌ ها مورد تحقیر و آزار قرار می‌ گیرند، درک کنیم.

وی با اشاره به صف‌ های طولانی کاروان‌ های تجاری مملو از کالاهای گنده شدنی از افغانستان، اضافه کرد:  ما با خود فکر کردیم در این هوای گرم و مرطوب چگونه این میوه‌ها و سبزیجات تازه می‌ تواند بیش از چند روز در مرز دوام بیاورد؟

ایاز گل به نقل از راننده گان این لاری‌ها نوشت برای آنها چند روز طول می‌ کشد تا در نهایت بتوانند وارد پاکستان شوند و سپس به افغانستان بازگردند.

راننده گان همچنین مدعی شدند این اقدامات تأخیری که تحت عنوان اقدامات امنیتی سختگیرانه صورت می‌ گیرد، در واقع ابزاری برای اخاذیا و فساد است.

خبرنگار پاکستانی با اظهار اینکه نمی‌ تواند این اتهامات را در به طور فوری تایید و یا رد کند، خاطر نشان کرد، اگر پاکستان مدعی تلاش برای تقویت روابط با افغانستان و کمک به این کشورهمسایه است، پس چرا این سیستم تحقیرآمیز برای مسافران افغان در تورخم وجود دارد.

به گفته این خبرنگار، راننده گان در هر دو طرف به طور مداوم در مورد وجود یک « مافیای سازمان یافته» صحبت می‌ کردند که امور تورخم و سایر گذرگاه‌های مرزی بین دو کشور را کنترول می‌کند.

وی افزود: من همیشه گفته ‌ام بزرگترین مساله و نگرانی پاکستان فساد سیستماتیک است که در تمام جنبه ‌های زنده گی در کشور نفوذ کرده و می‌ توان ردپای آن را پشت هرمشکلی در کشور دید. ما در گذشته اغلب شایعات و ادعا هایی را شنیده بودیم که تورخم و سایر گذرگاه‌ های مرزی توسط « مافیاهای سازمان یافته» کنترول می ‌شدند، اما پس از تجربه و مشاهدات خود در تورخم، اکنون متأسفانه مجبوریم به این گونه شایعات و ادعاها اهمیت دهیم.

 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۲ـ ۲۱۰۹

Copyright ©bamdaad 2022

 

در حاشیه نشست سران سازمان شانگهای:  

پوتین غرب را به خودپرستی و خود محوری اقتصادی متهم کرد


پوتین در سخنرانی خود در نشست سازمان همکاری شانگهای غرب را به «خودپرستی اقتصادی» و شکست سیستماتیک متهم کرد. کشوهای عضو سازمان همکاری شانگهای اعلام کردند که این سازمانی علیه سایر کشورها و سازمان های بین المللی نیست.
در اجلاس سازمان همکاری شانگهای، ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه، غرب را به دلیل «خود پرستی و خود محوری اقتصادی» و « تحریم های غیرقانونی» سرزنش کرد و در عین حال به اشتباهات سیستماتیک اقتصادهای پیشرو جهان اشاره کرد. پوتین از تصمیم کمیسیون اروپا برای لغو تحریم ‌های کودهای روسیه به عنوان نمونه بارز چنین سیاستی یاد کرد.
ما البته از تصمیم برای لغو این تحریم‌ ها استقبال می ‌کنیم، اگرچه مشخص شده است که همانطور که کمیسیون اروپا در ۱۰ سپتامبر سال جاری اعلام کرد، این تحریم‌ ها فقط برای کشورهای عضو اتحادیه اروپا (و نه برای کشورهای فقیر) لغو شده است.
پوتین در سخنرانی خود از سازمان ملل خواست « این محدودیت های تبعیض آمیز را بر کشورهای در حال توسعه لغو کند.»
وی افزود که این موضوع را با آنتونیو گوترش، سرمنشی سازمان ملل متحد نیز در میان گذاشته است. رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه اخیرا از اجرای توافق غله جات با اوکرایین و روسیه انتقاد کرد. غله جات از اوکرایین فقط به کشورهای ثروتمند صادر می شود. اردوغان با انجام این کار، از انتقاد پوتین را در ابتدای سپتامبر حمایت کرد. پس از باز شدن بنادر اوکرایین غله جات این کشور فقط به کشورهای غربی بر صادر شده است.
پوتین در نشست سران سازمان همکاری شانگهای گفت که کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای رویکردی را در سیاست و تجارت دنبال می کنند که عاری از خود‌محوری است.
وی گفت: همکاری در این سازمان براساس اصول رعایت قوانین بین المللی، احترام به حاکمیت، ارزش های ملی و منافع متقابل است.
پوتین گفت: نشست سران سازمان همکاری شانگهای غیرمتعهد است و سازمان ما در حل مشکلات انرژی و غذایی که در جهان به دلیل یک سری شکست ‌های سیستماتیک در اقتصاد های مالی و انرژی پیشروجهانی ایجاد شده است، کمک می‌کند ».
پوتین با تاکید بر دسترسی اقتصادهای نوظهور به کودهای روسیه، آماده گی خود را برای دادن ۳۰۰۰۰۰ تن کود روسی به کشورهای در حال توسعه به صورت رایگان اعلام کرد. وی گفت: « دو روز پیش به گوترش، دبیرکل سازمان ملل اطلاع دادم که ۳۰۰ هزار تن کودهای کیمیاوی روسی در بنادر اتحادیه اروپا انباشته شده است. ما آماده ایم آنها را به صورت رایگان به کشورهای در حال توسعه ارسال کنیم. »
غرب به این نشست که روسیه، چین، برخی از کشورهای آسیای مرکزی، پاکستان و هند در آن حضور دارند، با سو ظن و بدگمانی نگاه می کند. علاوه بر ترکیه، عربستان سعودی، قطر و مصر نیز به عنوان شرکای جدید گفت وگو در سمرقند حضور خواهند داشت.
ژانگ مینگ، دبیرکل سازمان همکاری شانگهای در نشست سران سازمان در روز جمعه گفت که کشورهای سازمان همکاری شانگهای باید برای مقابله با مداخله خارجی با یکدیگر همکاری کنند.
دبیرکل سازمان همکاری شانگهای گفت: تقویت تعامل، اعتماد به یکدیگر و مقاومت قاطعانه در برابر مداخلات خارجی مهم است.
سران کشورها و دولت های سازمان همکاری شانگهای بر آماده گی این سازمان برای همکاری با سایر کشورها تاکید کردند.
در بیانیه سمرقند که روز جمعه پس از اجلاس سران در ازبکستان توسط رهبران سازمان همکاری شانگهای به تصویب رسید آمده است :
« کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای تایید می کنند که سازمان همکاری شانگهای علیه سایر کشورها و سازمان های بین المللی نیست و آماده همکاری کامل با آنها مطابق با اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد، منشور سازمان همکاری شانگهای و قوانین بین المللی بر اساس آن است. منافع مشترک و رویکردهای مشترک برای حل مشکلات منطقه ای و جهانی.»
در این بیانیه، اعضای این سازمان آسیای مرکزی را هسته اصلی سازمان همکاری شانگهای می دانند و از تلاش های کشورهای منطقه برای ارتقای رفاه و صلح، تضمین توسعه پایدار و ایجاد منطقه ای از حسن همجواری، اعتماد و دوستی حمایت می کنند.

« کرافت سیبری » بجای « نورد استریم ۲»

دولت روسیه اعلام کرد، خط لوله گاز «کرافت سیبری» می تواند جایگزین خط لوله از کار انداخته شده «نورد استریم ۲» شود. به این ترتیب گاز طبیعی و ارزان روسیه به جای اروپا سر از آسیا در می‌ آورد.
الکساندر نواک معاون نخست وزیر روسیه در ۱۵ سپتامبر در گفت و گو با شبکه تلویزیونی راسیا-۱ گفت: خط لوله گاز کرافت سیبری ۲ در واقع می تواند جایگزینی برای خط لوله گاز نورد استریم ۲ روسیه شود. وی در پاسخ به این سوال که آیا «کرافت سیبری ۲» می تواند جایگزین «نورد استریم ۲» شود یا خیر، پاسخ داد: «خب در واقع بله. »
وی افزود: «کرافت سیبری ۲» برای ظرفیت ۵۰ میلیارد متر مکعب گاز مورد درنظر گرفته شده است. نواک همچنین تصریح کرد که مصرف گاز طبیعی مایع و گاز خط لوله در چین به طور مداوم در حال افزایش است.او پیش از این به خبرنگاران گفت که روسیه انتظار دارد در آینده نزدیک به توافقات نهایی با چین در مورد خط لوله گاز کرافت سیبری ۲ دست یابد.
همانطور که خبرگزاری تاس قبلا گزارش داده است، خط لوله «کرافت سیبری ۲» امکان اتصال سیستم های حمل و نقل گاز در شرق و غرب روسیه را فراهم می کند.
این گازپروم را قادر می سازد تا ۵۰ میلیارد متر مکعب گاز را از طریق این خط لوله از طریق مغولستان به چین ارسال کند و در این فرآیند گاز تعدادی از مناطق روسیه را نیز تامین کند. / مجله هفته

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۵/ ۲۲ـ ۱۶۰۹

Copyright ©bamdaad 2022

 


 

پاتریک کوبله*

 

یک هفته پیش، بعد از کار، وقتی به خانه رسیدم، نامه‌ای ظاهرا معمولی به دستم رسید که مرا برای مدت کوتاهی در افسرده گی و سپس در خشم بزرگی فرو برد.
این نامه از سوی شرکت خدمات عمومی برایم ارسال شده بود و در آن اعلام کرده بود که قیمت گاز را بیش از ۲.۵ برابر افزایش پیدا میدهد.
این نوشته برای آرام کردن مخاطب نامه، اشاره کرده بود که مالیاتی که قرار است ما با آن شرکت‌های عظیم انرژی را نجات دهیم و سودهای کلان آنها را افزایش دهیم، قبلاً در محاسبه قیمت لحاظ شده است.
خشمگینم و ما باید به خیابانها بیاییم – در سال ۲۰۱۹ تقریباً ۲۰ میلیون خانه و آپارتمان در این کشور وجود داشت که با گاز گرم شده بودند – بنابراین احتمالاً حداقل حدود ۴۰ میلیون نفر مستقیماً تحت تأثیر این گرانی قیمت قرار خواهند گرفت.
صدها هزار خانواده در خطر فقر هستند و میلیون‌ها فقیر در کشور ما از سرما در زمستان میلرزند و از گرسنگی میکشند.
کارگران و کارمندان، کسب ‌وکارهای کوچکی که هنوز در حال پرداخت اقساط اپارتمان ‌ها و منازل کوچک خود هستند، دیگر نمی ‌توانند این کار را انجام دهند، منابع مالی از بین می‌رود . بانک‌ ها پس‌اندازشان را خواهند بلعید.
حتا کودکان بیشتری در این کشور ثروتمند از فقر و بیماری رنج خواهند برد.
صدها هزار نفری که تمام عمر خود را کار کرده اند، و بازنشسته شده اند دیگر نمی توانند با مستمری مختصر خود زنده گی کنند و در مراکز تقسیم مواد غذایی برای کم درآمد ها در صف خواهند ایستاد، حتا اگر اصلا آنها را در این مراکز بپذیرند.
اما دروغ اصلی این است: « روس‌ها مقصر اند.»

 سوال این است، چه کسی نورد استریم ۲ را تعطیل کرد؟
اتفاقاً این لوله با ۳۳۰ میلیون مترمکعب گاز طبیعی پرشده است، مقداری که به گفته روزنامه اقتصادی هندلس بلت گاز یکسال صد هزار خانه را تامین کند.
ما می خواهیم:
نورد استریم ۲ را به بهره برداری برسانیم!

جنگ اقتصادی را متوقف کنید!
سیاست بورژوازی در کشور ما در مسیر جنگ و تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ است و آشکارا به طور کامل از مسیر خارج شده است.
نخست ‌وزیر سابق ماوییست و نخست وزیر فعلی ایالت بادن وورتمبرگ توصیه می‌ کند که به جای دوش گرفتن ( حمام کردن ) از دستمال های جان شویی برای حمام و نظافت استفاده کنیم، در حالی که رفیق اش در دولت ایتلافی آقای لیندنر نیولیبرال با یک تیزرفتار پورشه به سمت جزیره سویلت می ‌رود تا در آنجا مراسم عروسی لاکچری اش را برگزار کند.
خانم بیربوک ناگهان عشق عمیقی به کلاه خود و یونیفرم نظامی را در خود کشف کرده (  او دیگر دیپلوماسی را کاملا به کنار نهاده ) او می خواهد روسیه را ویران کند و ما قرار است هزینه آن را بپردازیم، خنده دارتر از همه این است که، اولاف شولتس متخصص توربین گازی شده است ، با این حال من گاهی اوقات میترسم که بدون شولتس این جماعت هابک،اشتراک سیمرمن، بیربوک و لیندنر دکمه برافروختن جنگ جهانی را با شعله ای بزرگتر فشار بدهند.
اگر میخواهید در سیاست المان به پست و مقامی برسید در کنار جنگ افروزی حتما باید دستی در اختلاس و کلاه برداری و لفت و لیس داشته باشید، ( نه، اولاف شولز چیزی در مورد رسوایی مالی و اختلاس چندین میلیارد یورویی     «Cum-Ex» نمیدانست  یا موارد مشابه ای که در مسیر فعالیت سیاسی اش در آن دست داشته. اما راستی چرا ایالت هامبورگ محل سابق ریاست شولتس باید از بیش از ۴۷ میلیون یورو از اختلاسی که در بانک واربورگ زیر نظارت رییس دولت فعلی اتفاق افتاده و همچنان لاپوشانی میشود چشم پوشی کند؟
حالا که صحبت دزدی و فامیل بازی است از پیامک های پاک کرده شده خانم فون در لاین چه خبر از میلیاردها دلار بودجه حیف و میل شده ارتش المان در دوران وزارت دفاع خانم فون در لاین خبر تازه ای نیست ؟
آیا فردریش مرتس رییس حزب دموکرات مسیحی المان هنوز در لیست حقوق و دستمزد بلکروک امریکایی است؟ و از آندریاس « اندی » شویر چه خبر حال و احوالش چطوره؟ حتما خوبه، اما «گرد» یا گرهارد شرویدر که دیگر اجازه فضولی بیشتر نداره، او فقط اجازه داشت قوانین هارتس را اجرا کند و در نتیجه صدها هزار نفر را به بدبختی خانماسوز بکشاند، او اجازه داشت به عنوان صدر اعظم المان این کشور را وارد اولین جنگ خود پس از جنگ جهانی دوم بکند. او می بایست دستورات امریکا و ناتو را اجرا کند که کرد، یوگسلاویا را با نقض قوانین بین المللی بمباران کرد، اما وقتی که به عنوان یک سیاستمدار کهنه ‌کار خواستار یک رفتار معمولی با روسیه می شود، نه، این دیگر گذشتن از خطوط قرمز است و باید مجازات شود. البته به دلایلی که در بالا ذکر شد هیچ همبستگی و دلسوزی با شرویدر ندارم.
مجبورم در اینجا یک چیزی را که در ابتدا گفتم پس بگیرم، علت اتفاقاتی که در حال حاضر در المان می ‌افتد فقط این نیست که سیاست در این کشور مسیر خود را تغییر داده. اقداماتی که پس از سخنرانی شولتس هفته یعنی تصویب استقرار سلاح های هسته ‌ای امریکا در خاک المان بالا اوردن ۱۰۰ میلیارد یورو بدهی برای خرید تسلیحات نظامی و افزایش بودجه جنگی المان به هفتاد تا ۸۰ میلیون یورو و تبدیل شدن کشور ما به سومین تامین کننده بزرگ تسلیحات برای اوکرایین.
همه این اتفاقات دو روز پس از حمله روسیه به اوکرایین متولد نشده است، این طرح ها به قطع یقین از قبل در کشورهای سیاست المان و غرب تهیه و آماده اجرا بودند.
این مسیری است که ناتو علیه روسیه و چین مهندسی کرده است.
این مسیری است قرار است ناتو و از آنجا امپریالیزم امریکا قدرت بزرگ و مسلم در قاره اروپا تبدیل کند.
این هزینه ای است که ما اکنون برای اجرایی شدن آن می پردازیم. این دوره ای است که بازنشسته گان، دانشجویان، کارگران، کارمندان و مشاغل کوچک را به سمت ویرانی و فقر سوق می دهد.
و این مسیری است که خطر یک جنگ جهانی، یک جنگ هسته ای را به همراه دارد ، ما باید این را متوقف کنیم، ما باید آنها را متوقف کنیم./ یونگه ولت

 

* رییس حزب کمونیست المان پاتریک،در «جشنواره مطبوعات عصرما»

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۲ـ ۰۶۰۹

Copyright ©bamdaad 2022

 


شورای جنگ در رامشتین: واشنگتن استراتیژی نظامی در دونباس را تعیین می کند و قراردادهای صنایع تسلیحاتی در مقیاس بزرگ را در دراز مدت تضمین می کند.

 

مشکلات لوژیستیکی


در نشست گروه تماس دفاعی اوکرایین در رامشتین، لوید آستین، وزیر دفاع ایالات متحده امریکا از کشورهای ناتو خواست که فوراً «پ ایه های صنعتی دفاعی» خود را گسترش دهند.
او دلایل زیادی برای این کار داشت. اوکرایین تا حد زیادی توسط نیروهای مسلح غربی پشتیبانی تسلیحاتی و مالی می شود و شکاف ها در آنجا در حال افزایش است.
به عنوان مثال: مهمات کالیبر ۱۵۵ میلی متر، مانند مهمات مورد نیاز هویتزر ام-۷۷۷ که نیروهای مسلح اوکرایین با آن مسلح شده اند.
به گفته واشنگتن، اکنون ۸۰۶۰۰۰ گلوله به کیف تحویل داده شده است.
پنتاگون فاش نمی کند که هنوز چه مقدار از این گلوله ها را در انبارهای خود ذخیره دارد. با این حال، یکی از نماینده گان دولت ایالات متحده در مصاحبه ای با وال استریت ژورنال در پایان ماه اگست اعتراف کرد که اگر ما مجبور شویم در جایی وارد نبرد شویم، در انبار هایمان آنقدر ها هم ذخیره باقی نمانده است
از آنجایی که کمبود ها درمقاطعی به ویژه درمورد نیروهای مسلح کشورهای ناتو در اروپا احساس میشود، دولت بایدن به دست و پا افتاده و آنها را تحت فشار قرار می دهد.
از یک سو به دنبال راه هایی برای گسترش هرچه سریعتر تولید مهمات برای نیروهای مسلح خود است. از سوی دیگر، کاتلین هیکس، معاون وزیر دفاع، یک کارگروه عالی رتبه را برای تسریع صادرات تسلیحات به کشورهای متحد تشکیل داده است ( به ویژه به منظور تکمیل ذخایر آنها ) تا آن جایی را که از طریق ارسال به اوکرایین دچار کمبود شده اند را پرکنند.
با این وجود شرکت های تسلیحاتی ایالات متحده امریکا نگران از دست دادن قراردادهای صادراتی آینده خود هستند، چینی ها میتوانند این حفره را پرکنند.برای مثال در شبه جزیره عربستان، اخیراً نشانه هایی از خرید تسلیحات چینی بجای امریکایی دیده میشود. از منظر ایالات متحده امریکا این نه تنها یک فاجعه اقتصادی بلکه یک فاجعه سیاسی است. تسریع فرآیندهای صادرات نه تنها در جنگ قدرت علیه روسیه، بلکه علیه چین نیز مفید است.

اگر حرف های لوید آستین را باور کنیم، انتقال به مرحله جدیدی در تسلیح اوکرایین توسط کشورهای ناتو قریب الوقوع است. حداقل از حرف های وزیر دفاع امریکا در جدیدترین، پنجمین نشست «گروه تماس دفاعی اوکرایین» در روز پنجشنبه در پایگاه نیروی هوایی رامشتاین امریکا می توان این را فهمید.
آستین میخواهد که گروه تماس، که همیشه سعی کرده است نیاز فوری نیروهای مسلح اوکرایین به سلاح ( نیاز برای نبرد بعدی را برآورده کند ) باید یک قدم هم از این فراتر برود.
گروه تماس باید شروع به حمایت از اوکرایین از نظر فناوری تسلیحات در درازمدت کند ( نه تنها برای جنگ، که ممکن است چند سال دیگر ادامه داشته باشد ) بلکه برای زمان پس از آن نیز.
آستین توضیح داد که با نگاهی به گذشته، اولین گام مهم در اپریل تحویل هویتزرهای ام-۷۷۷ توسط ایالات متحده  امریکابود.
هویتزرها که اولین نمونه‌های آن در اپریل به اوکرایین آورده شد، به کاهش سرعت حمله روسیه در دونباس کمک کرد.
آنها اولین سلاح های توپخانه ای در اوکرایین بودند که استانداردهای ناتو را برآورده کردند. ( این یک گام مهم است ) . تعداد ام-۷۷۷ هایی که واشنگتن در اختیار کیف قرارداده است به ۱۲۶ فروند رسیده است که رقم قابل توجهی است.
به گفته آستین، گام مهم بعدی این بود که گروه تماس، در اولین نشست خود در رامشتاین در پایان ماه اپریل ، عرضه سیستماتیک تسلیحات سنگین به اوکرایین را آغاز کرد ، که در نهایت حمله فعلی اوکرایین در جنوب این کشور را ممکن ساخت.
آخرین اما نه کم‌ اهمیت، موشک ‌اندازهای متعدد «هایمارس» و «مارس» در آنجا مورد استفاده قرار می ‌گیرند که از ماه جولای از ذخایر امریکا و المان تحویل داده شده‌اند. اتفاقاً، ارتش اوکرایین قبلاً به عنوان بخشی از یک بازی جنگی، عملیات تهاجمی را با جزییات با کارشناسان امریکایی تمرین کرده بود. مقامات دولتی اخیراً به شبکه تلویزیونی سی ان ان امریکا گفتند که در این فرآیند، خطاها شناسایی و تصحیح شدند.
یک مثال: سی ان ان گزارش داد که جنرال های اوکرایینی در ابتدا می خواستند تهاجم را گسترش دهند. با این حال، آنها در نهایت توسط ارتش ایالات متحده  امریکا متقاعد شدند تا روی خرسون تمرکز کنند.
اکنون که تهاجم در جریان است، مقامات نظامی ایالات متحده طرح هایی را برای اوکرایین به رهبری مارک میلی، رییس ستاد مشترک ارتش، پیش برده اند.
چندین مقام پنتاگون به سی ان ان گفتند که این روند هنوز در مراحل اولیه است. آنها در حال کار بر روی تجزیه و تحلیل هستند که احتمالا در یکی دو ماه آینده به همراه طرف اوکرایینی شکل خواهد گرفت. این دیگر فقط در مورد جنگ علیه روسیه نیست، اگرچه کاملاً فرض می شود که برای مدت طولانی، احتمالاً چند سال، ادامه خواهد داشت. اما آنها در حال حاضر پنج سال اول پس از پایان جنگ با روسیه را در ذهن دارند.
«آینده نیروهای مسلح اوکرایین» چگونه است؟ کدام سلاح برای آنها مفید است؟
کارشناسان پنتاگون توضیح دادند که چنین سوالاتی مهم هستند ، هر چه باشد، سلاح هایی که اکنون در حال ارایه به اوکرایینی ها هستند، پایه و اساس نیروهای مسلح آینده این کشور را می گذارند.
یک چیز واضح است: اوکرایین به جای سلاح های قدیمی شوروی که در آغاز جنگ در اختیار داشت و بعداً هم توسط کشورهای مختلف اروپای شرقی و جنوب شرقی به آنها مسلح شد، در آینده سلاح هایی دریافت خواهد کرد که مطابق با استانداردهای ناتو باشد، به ویژه سلاح هایی ایالات متحده امریکا.
این امر به شرکت های تسلیحاتی غربی و احتمالاً ایالات متحده امکان می دهد تولید خود را افزایش دهند: آستین در رامشتاین اعلام کرد: «ما برای گسترش پایگاه صنعتی دفاعی خود و پوشش نیازهای اوکرایین در دراز مدت همکاری خواهیم کرد.»
میلیاردها دلاری که واشنگتن برای تحویل تسلیحات به اوکرایین فراهم می کند نه تنها در خدمت مبارزه با روسیه است، بلکه به تجارت آینده صنعت تسلیحات ایالات متحده نیز کمک می کند.
سی ان ان آنچه را که کارکنان پنتاگون به رسانه ها توضیح داده بودند اینگونه خلاصه کرد، سازنده گان تسلیحات امریکایی و کشورهای متحد احتمالاً می توانند  « قراردادهای تسلیحاتی بلند مدت و چندین ساله » را قبل از انتخابات ریاست جمهوری بعدی امریکا با کیف امضا کنند.
حداکثر تا آن زمان، نیاز اوکرایین به نیروی هوایی جدید نیز مشکل ساز خواهد شد.
البته طبق اظهارات کارشناسان پنتاگون، برنامه های ایالات متحده تنها یک «تخمین »  است. اما این تخمین هم نشان می دهند که چگونه ایالات متحده معتقد است که اوکرایین باید در آینده «نظامی خود را توسعه دهد». بخصوص محتمل نیست که کیف بتواند در چنین موضوعات گسترده ای اصلا با واشنگتن مخالفت کند. به خصوص از آنجایی که احتمالاً تحویل تسلیحات باید به برنامه های آموزشی نظامی طولانی مدت توسط پرسنل نظامی ایالات متحده امریکا مرتبط است.
این واقعیت که جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از یک مأموریت آموزشی اتحادیه اروپا برای نیروهای مسلح اوکرایین در پایان ماه اگست حمایت کرد نیز می ‌تواند به عنوان نشانه ‌ای در نظر گرفته شود، که کشورهای اتحادیه اروپا و صنعت تسلیحاتی آنها نباید نفوذ و سود در اوکرایین پس از جنگ را به امریکا بسپارند.

 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۲ـ ۱۲۰۹

Copyright ©bamdaad 2022

 

 

« در بیت المقدس، بایدن گواهی فوت فلسطین را امضا کرد»*

 

نویسنده: آلن گرش

جمله بالا *عنوان مقاله ای بود که در آن گیدیون لِوی، روزنامه نگار اسراییلی برجسته ترین درس های سفر رییس جمهوری امریکا از خاورمیانه را در جولای ۲۰۲۲ ترسایی تحلیل می کرد. بایدن، نوک زبانی، از راه حل دو دولت پشتیبانی کرده بود، ولی به روشنی افزوده بود که «نه در کوتاه مدت».

در « نه در کوتاه مدت» چه رخ خواهد داد؟ «آیا اسراییلیان به تنهایی تصمیم خواهند گرفت؟ آیا مستعمره نشین ها [کولون ها] داوطلبانه به خانه های خود بازخواهند گشت؟ آیا هنگامی که تعداد آنان از ۷۰۰ هزار به یک میلیون نفر رسید، راضی خواهند شد؟ سرمقاله نویس هآارتس ادامه میدهد: صفحه ای ورق می خورد، صفحه ای که در آن فلسطینی ها میانه روی پیشه کرده بودند و به غرب امید داشتند. از این پس، با تصویب قانون های جدید علیه جنبش « بایکوت، عدم سرمایه گذاری و تحریم  BDS »  ، و تعریف های جدید انحرافی از ضدصهیونیزم بودن که کوشش می کند آن را با یهودستیزی مترادف بداند، عملاً فلسطینی ها ایالات متحده امریکا و اروپا را از دست داده اند، در نتیجه «این خطر وجود دارد که سرنوشت آنان به سرنوشت خلق های بومی ایالات متحده امریکا شباهت پیداکند ».

آیا فلسطینی ها را چنان کوچک خواهند کرد که در منطقه های ویژه نظیر اردوگاه های « سرخ پوستان » در هم لولند و برای جلب توجه چند جهانگرد تشنه ی کارهای غیرعادی با پایکوبی، دابکه برقصند؟ از جنگ عرب ها و اسراییل در جون ۱۹۶۷ترسایی  به این سو، اوضاع سیاسی، دیپلوماتیک و اجتماعی آنان هرگز تا این حد نا امید کننده به نظر نمی آمد. در گذشته نیز، پس از ایجاد دولت اسراییل در سال ۱۹۴۸ترسایی با نابودی رهبری سیاسی شان، اخراجِ چند صد هزار تن از آنان و پراکنده گی شان در اردوگاه های پناهنده گان، فلسطینی ها روزگارِ مشابهِ دشواری به خود دیده بودند. اما در سال های ۱۹۶۷ تا ۱۹۶۹، سازمان های فدایی با پُرکردن خلا ناشی از شکست کشورهای عربی شگفتی آفریدند، نسل جدیدی از فلسطینیان سلاح به دست گرفته و اعلام کردند که آزادی فلسطین، نتیجه کار و عمل خود فلسطینی ها خواهد بود. نوزاییِ سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) نشانه ی بازگشت خلقی بود که اسراییل قول داده بود از نقشه حذف کند و نیز به فلسطینی ها امکان داد تا جای خود را در روی نقشه سیاسی بازیابند. در طول چند سال، ساف در اردوگاه های تبعیدیان از جمله در لبنان و اردن، سرزمین های کرانه باختری، غزه و بیت المقدسِ شرقی ریشه دوانید. آهسته آهسته، این سازمان را به مثابه « تنها نماینده مردم فلسطین » به رسمیت شناختند، امری که با سخنرانی یاسر عرفات در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۴ ترسایی تایید شد.

نه قتلِ ورزشکاران اسراییلی در بازی های المپیک مونشن (۱۹۷۲)، نه هواپیماربایی های اواخر سال های دهه ۱۹۶۰، نه سوقصد علیه غیرنظامیان اسراییلی در داخل اسراییل، هیچکدام جلوی این ارتقا را نگرفت. ژِروم لُندون مدیر انتشارات « نیمه شب » که در دوران اشغال فرانسه [در جنگ دوم جهانی] تاسیس شده بود و از مدافعان سرسختِ استقلال الجزایر بود، این امر را تایید می کند، «چرا آن ها [فلسطینی ها] بایستی قاعده هایِ جنگ مدرنی را رعایت کنند که ملت های مستقر (۲) به سود خودشان وضع کرده بودند»؟ آرام ارام حتا در اروپا ، و حتا در سطح رسمی متوجه می شدند که «تروریزم» نه یک بیماری بلکه عارضه ی یک انسداد سیاسی است. در سال ۱۹۷۵ ترسایی والری ژیسکار دِستَن رییس جمهور فرانسه با گشایش دفتر سازمان آزادی بخش فلسطین در پاریس موافقت کرد.

بااین وجود، این ایده که آزادی از لوله تفنگ بیرون می آید، کم کم فروکش کرد. ساف که در سال های ۱۹۷۰ و ۱۹۷۱ ترسایی از اردن اخراج شده بود، یک بار دیگر در سال ۱۹۸۲ از لبنان به بیرون رانده شد. گرچه محاصره بیروت در تابستان ۱۹۸۲ بخشی از افکار عمومی اروپا را به سود فلسطینی ها اندکی تغییر داد ( اروپاییانی که به طور مستقیم بمباران های پایتخت لبنان زیر گلوله توپ ها، هواپیماها و تانک های ژنرال آریل شارون و نیز کشتارهای صبرا و شتیلا (۱۶ تا ۱۸ سپتامبر ۱۹۸۲) را در بی تفاوتی کامل نظاره کردند ) ، ولی این امر ضربه ی مهلکی بر گزینه مبارزه مسلحانه زد. به ویژه که رژیم های عرب از رودررویی با اسراییل دست کشیده بودند و نیرومند ترین آن ها یعنی مصر، حتا در سال ۱۹۷۹ ترسایی پیمان صلح جداگانه با اسراییل امضا کرد. به علاوه، عملیات مسلحانه موضعی تاثیر خود را از دست می داد، چرا که رزمنده گان ساف دور از مرزهای فلسطین در کشورهای مختلف از تونس تا یمن پراکنده شده بودند.

اما سازمان آزادی بخش فلسطین دو برگه برنده در دست داشت: پشتیبانی خلق فلسطین که انتفاضه نخست (۱۹۸۷-۱۹۹۳) دلیلی بر آن است و آگاهی بین المللی از جمله اروپایی ها به این حقیقت که هیچ صلحی بدون فلسطینی ها ممکن نیست، همان گونه که جامعه اقتصادی اروپا با « اعلامیه ونیز» در جون ۱۹۸۰ ترسایی با شناسایی رسمی حق تعیین سرنوشت فلسطینیان و لزوم شرکت ساف در همه ای مذاکرات بر آن مهر تأیید زد.

پایان جنگ سرد و فروپاشی «اردوگاه سوسیالیستی »، خوش بینی حاصل از حلِ کشمکش های گوناگون ( از افریقای جنوبی تا امریکای مرکزی) خستگی جامعه اسراییل پس از سال های انتفاضه و خشم افکار عمومی غرب در برابر سرکوب فلسطینی ها، به امضای توافق های اسلو در ۱۳ سپتامبر ۱۹۹۳ ترسایی از سوی یاسر عرفات، اسحاق رابین نخست وزیر اسراییل با حمایت ویلیام کلینتون رییس جمهوری امریکامنجر شد. فلسفه آنان را می توان چنین خلاصه کرد: خود مختاری فلسطینی ها می بایست پس از یک دوران گذار ۵ ساله به ایجاد دولت فلسطین منجر شود. ساف با چشم پوشی از ایده ی تشکیل یک دولت دموکراتیک بر روی همه سرزمین تاریخی فلسطین که مسلمان، یهودی و مسیحی در آن با مسالمت همزیستی کنند، (۳)  زیر فشار غربی ها، باید یادآوری کرد ، طرح دو دولت در کنار هم را پذیرفت.

در مذاکرات کمپ دیوید، اسراییل هیچ « پیشنهاد سخاوتمندانه ای» ارایه نکرد.

اما، توافق های اسلو قراردادی ما بین دو شریک مساوی در حقوق نبود. این قراردادها، مصالحه تحمیلی یک اشغالگر با یک اشغال شده در وضعیتی بود که تناسب قوا کاملا بر ضد اشغال شده بود. متن توافق نامه مبهم، ناروشن و به سود اسراییلی ها بود . برای نمونه توقف مستعمره سازیِ زمین ها به هیچ وجه در آن پیش بینی نشده بود، در حالی که این زمین ها می بایست به فلسطینی ها بازپس داده می شد (۴). آیا با این همه، این توافق ها می توانست به پویایی صلح دامن بزند؟

هنگامی که در جولای ۲۰۰۰ ترسایی نشست سران با حضور اهود بارک نخست وزیر اسراییل، عرفات و پرزیدنت کلینتون در کمپ دیوید برگزار شد تا مشکلات معلق مانده (مرزها، پناهنده گان، آینده ی شهرک ها، بیت المقدس) حل شود، تشکیلات خود گردان فقط قطعه های پراکنده ای از ۴۰ در صد کرانه باختری را کنترول می کرد. شاهدان گوناگون مذاکرات بازگویی کردند که در جریان این گفتگوها اسراییلی ها هیچ « پیشنهاد سخاوتنمندانه ای» ارایه نکردند. تل آویو خواهان الحاق دستِ کم ۱۰ در صد از کرانه باختری و تداوم تصرف بیت المقدس و کنترول مرزها و حفظِ عمده شهرک ها بود (۵). شکست اجتناب ناپذیر بود، ولی باراک ادعا کرد که مسوولیت آن با عرفات است. انتفاضه دوم نیز اجتناب ناپذیر بود و در سپتامبر ۲۰۰۰ترسایی شروع شد و در بستر آن شاهد مرگ انسان ها، بمباران ها و سوقصدها بودیم. در این میان بارک موفق شد افکار عمومی اسراییل را متقاعد کند که مخاطبی برای صلح وجود ندارد و گویا او موفق شده که چهره واقعی عرفات را برملا سازد، بیهوده نبود که مبارز قدیمی صلح اسراییلی، اوری آونری نام « جنایت کارِ صلح» را به بارک داد.

حتا کسانی که تقصیر شکست «روند صلح » را به گردن عرفات نمی انداختند، یک مقصر ایده آل یافتند: « افراطیون هر دو جناح» . اما، این ادعا به معنای نادیده گرفتن عامل تعیین کننده یعنی امتناع اسراییلی ها، چه حکومت ، چه افکار عمومی از به رسمیت شناختن دیگری، یعنی فلسطینی ها به مثابه طرف مساوی بود. حق فلسطینی ها به کرامت انسانی، آزادی، امنیت و استقلال به طور منظم تابع حق اسراییلی ها دانسته شد. این طرز فکر استعماری به منشا جنبش صهیونیستی برمیگردد، امری که شماری از غربی ها نمی خواهند بپذیرند و گواه آن بحث و جدلی است که درباره وجود آپارتاید در اسراییل به وجود آمده است.

۱۹ جولای ۲۰۱۸، مجلس اسراییل یک قانون جدید بنیادی تصویب کرد که « اسراییل را دولت- ملت خلق یهود» تلقی می کند. در ماده ۱ آن چنین آمده است:  « داشتن حق تعیین سرنوشت ملی در دولت اسراییل منحصر به خلق یهود است». در نتیجه چنین حقی را برای فلسطینی ها قایل نیستند، در ماده دیگری آمده است:  «دولت گسترش مستعمره سازی یهودی را به عنوان هدف ملی تلقی می کند و در جهت تشویق و توسعه و تحکیم آن قدم برخواهد داشت ».

این بمعنای غصب زمین های متعلق به فلسطینی هاست، خواه در کرانه باختری، خواه در بیت المقدس قرار داشته و یا به فلسطینیان شهروند اسراییل تعلق داشته باشند. این متن بر وضعیت آپارتاید صحه می گذارد، امری که دیوان جنایی بین المللی به عنوان « رژیم نهادینه ستمگری منظم و تسلط یک گروه نژادی بر گروه نژادی دیگر »  محکوم می کند. در سال ۲۰۲۱ ترسایی  سازمان اسراییلی « بت سلم » به این نتیجه رسیدکه « یک رژیم برتری طلب یهودی بین رود اردن و دریای مدیترانه وجود دارد». دو سازمان بزرگ غیردولتی بین المللی، یعنی دیده بان حقوق بشر و عفو بین المللی این واقعیت را تایید کردند. هنگامی که این دو سازمان، چین، ونزویلا یا روسیه را نکوهش می کنند، مورد ستایش قرار می گیرند ، اما اکنون آن ها را به یهودستیزی متهم می کنند. ورای محکومیت ها، از سال های دهه ۲۰۰۰ ترسایی در فرانسه، که با انحراف بخش بزرگی از طبقه سیاسی در حمایت از اسراییل روبرو هستیم، چرا افراد بسیار بافکر، صمیمی، وگاهی مخالف با اشغال، برای پذیرفتن آنچه قانون اسراییل نیز تایید کرده، دچار مشکل می شوند؟ آنان با پیش کشیدن اختلاف های « واقعی » میان افریقای جنوبی و اسراییل، تلاش می کنند تصویر خاصی از اسراییل را « نجات » دهند، منظور نوعی «معجزه» است که «حق بازگشت یهودیان تبعیدی را از زمان ویرانی معبد به دست رومی ها» امکان پذیر ساخت.

حال آنکه تاریخ دقیق، واقعی و روزمره جنبش صهیونیستی از زمان ایجاد آن در اواخر قرن نوزدهم، با در نظر گرفتن اختلافات عمیقی که در آن وجود داشت ، با جنبش فتح جهان به دست غرب به اشتباه یکی گرفته می شود و در نتیجه اثرات سو آن را با خود همراه دارد. ماکسیم رودنسون، شرق شناس فرانسوی که خود یهودی مذهب بود، در مقاله ی مشهوری که در جریان جنگ ۱۹۶۷ترسایی  منتشر شد در مقاله ای با عنوان «اسراییل، واقعیت استعماری؟» که در «عصرمدرن » منتشر شد، چنین نتیجه می گیرد: « فکر می کنم که نشان داده ام که تشکیل دولت اسراییل بر روی سرزمین فلسطین نتیجه یک فرایند طولانی است که کاملاً در جنبش بزرگ توسعه طلبانه اروپایی - امریکایی سده نوزدهم و بیستم جهت اسکان دادن و تسلط اقتصادی و سیاسی بر خلق های دیگر جای می گیرد.». از سوی دیگر، بنیانگذار صهیونیزم سیاسی، تیودور هرتسل در عصر خود آشکارا مدعی آن بود ، برای مثال در نامه ای به سسیل رودس، یکی از فاتحان بریتانیایی در جنوب افریقا نوشته بود: « برنامه من، برنامه ای استعماری است.»

از همان آغاز، این مشخصه ی استعماری جنبش صهیونیستی، به معنی سیاست « جدایی »، یعنی آپارتاید پیش از استقرار کامل آن، بین استعمارگران و بومی ها بود. استعمار از طریق سکنی دادن ، چون در امریکای شمالی، استرالیا، افریقای جنوبی یا در الجزایر، همیشه اهال « تمدن »، اخراج و حتا قتل عام شان کرد.

اما، درباره پیوندِ «خلق یهود» و سرزمین مقدس که استعمار صهیونیستی آن را « امری جداگانه » تلقی می کرد، رودنسون با کنایه می گفت: « من فقط برای حافظه از حقوق تاریخی بر سرزمین فلسطین حرف خواهم زد که گویا به همه یهودیان واگذار [تفویض] شده، و به خواننده گان بی احترامی نمی کنم که فکر کنم شیفته ی این استدلال ها شده اند.» و همان گونه که ایلان پاپه، پزوهشگر اسراییلی به زیبایی بیان کرده است: « بیشتر صهیونیست ها به خدا باور ندارند ، اما گمان می کنند که خدا فلسطین را به آن ها داده است» (۶) و امری که شماری از غربی ها، حتا ضدمذهبی ها، باور دارند. با این وجود، کدام دادگاه می تواند کتاب مقدس را به عنوان سند مالکیت بپذیرد ؟

میان « استعمارهای گوناگون مبتنی بر اسکان جمعیت » ، نزدیکی ها بسیار بیشتر از اختلاف هاست. همان طوری که خانم آمی کاپلان، پژوهشگر در کارهایش نشان داده است، بخشی از علاقه ی امریکا برای اسراییل به شباهت هایی ارتباط دارد که میان فتح غرب وحشی و استعمارگری یهودی، میان مستعمره نشین مسلح و ارزش های کابویی وجود دارد ( ۷). حتا چشمگیر تر از آن، اتحاد موجود بین اسراییل و افریقای جنوبی به رهبری حزب ملی از سال ۱۹۴۸ ترسایی بود که در دوران اوج خود، با تبعیض نژادی سیاست « توسعه جداگانه » (آپارتاید) را به پیش برد. رهبران حزب ملی که با یهودستیزی پرورده شده و با المان نازی همنوایی داشتند در طول ده ها سال با اسراییل همکاری کردند و این کشور به آن ها از جمله در دست یابی به فنون نظامی هسته ای یاری رساند. بنیامین بِیت-حلحمی، استاد دانشگاه در اسراییل این پدیده ی غیرطبیعی را چنین توضیح می دهد: « می توان از یهودی ها متنفر بود ولی اسراییلی ها را دوست داشت، زیرا به عبارتی، اسراییلی ها یهودی نیستند. اسراییلی ها همچون افریکانرها [مهاجران سفیدپوست هلندی، فرانسوی، المانی یا اسکاندیتاوی تبار.م] رزمجو و استعمارگر هستند. آنها سخت سر و مقاوم اند. آنان شیوه ی سلطه گری را خوب بلدند..«  (۸) . می توان این استدلال را در مورد نزدیکی اکثریت مهمی از جنبش های راست افراطی در چهارگوشه ی جهان به اسراییل نیز به کار برد. با اینکه آنان همچنان یهودی ستیز باقی می مانند، پیش از همه، اسراییلی ها را به منزله ی « مستعمره گران سفیدپوست» می پندارند که باید در برابر «تهدید اسلامی» از آنها پشتیبانی کرد. خود هرتسل در مورد یک اسراییل به مثابه پایگاه تمدن علیه توحش موعظه می کرد ، نقشی که در دوران «جنگ با تروریزم» دوباره تجدید شده است.

تجربه ی مستحکمِ سیاسی و آگاهی ملی تزلزل ناپذیر

صفحه ای که با جنگ ۱۹۶۷ ترسایی بازشد ورق خورده است. رهبران فلسطین هر گونه بینش استراتیژیکی را همراه به بخش بزرگی از حقانیت خود از دست داده اند. کشورهای عرب ( در مورد افکار عمومی این کشورها این حرف زیاد درست نیست)  به فلسطین پشت می کنند. غرب که هم علیه « تروریزم اسلامی » بسیج شده و هم علیه روسیه و چین، در بهترین حالت، فاجعه فلسطین را همچون یک سرگرمی و در بدترین حالت، به عنوان یک جبهه جنگ با تروریزم تلقی می کند که « حق اسراییل برای دفاع از خود را » توجیه می کند، حتا هنگامی که مانند بمباران غزه در ااگست ۲۰۲۲ ترسایی جنگ را خود آن دولت شروع می کند. اتحادیه اروپا با بی عملی و بدون کوچکترین مجازاتی بر ادامه ی مستعمره سازی نظاره می کند، امری که راه حل دو دولت را که مدعی دفاع از آن است، به گور می سپارد.

بی هوده است که اهمیت چالش هایی را که فلسطینی ها با آن ها مواجه اند، انکار کرد. با این وجود، آنان برگ های برنده مهمی نیز در دست دارند، که باید پشتیبانی گسترده ترین جنبش همبستگی جهانی از زمان مبارزات آزادی بخش ویتنام و افریقای جنوبی را بر آن افزود. به رغم همه ی اقدام هایی که اسراییل برای بیرون راندن آنان از سرزمین شان به کار برده، فلسطینی ها نیمی از جمعیت فلسطین تاریخی را تشکیل می دهند و از یک تجربه ی سیاسی، اراده ای که در تبعید یا زیر اشغال بدست آمده و نیز وجدان ملیِ تزلزل ناپذیر برخوردارند. شورش آنان در می ۲۰۲۱ ترسایی از بیت المقدس تا غزه، از حیفا تا جنین در سراسر خاکِ تاریخی فلسطین گواهی بر این نکته است. فلسطینی ها، سرسخت، پِیگیر ، مقاوم بوده و تسلیم نمی شوند. اگر هدف از جنگ، به گفته ی کارل فون کلاوسویتز (۱۷ ) « وادار کردن دشمن به انجام خواسته ما» باشد، دستِ کم در این باره، اسراییل شکست خورده است./ لوموند دیپلوماتیک

نام های مقاله:

Gideon Levy, Valery Giscar d’Estaing, Ariel Sharon, William Clinton, Itzhak Rabin, Ehud Barak, Camp David, Haaretz, Ury Avnery, B’Tslem, Ilan Pappé, Amy Kaplan, Africaners, Benjamin Beit-Hallahmi, Herzel, Carl Von Clausewitz

زیرنویس ها:

۱ – روزنامه هآرتس، ۱۶ جولای ۲۰۲۲

۲ - پیش درآمدِ کتاب « برای فداییان، اثر ژاک وِرژِس، انتشارات مینویی، پاریس، 1969.

۳ – انقلاب فلسطین و یهودیان، الفتح ۱۹۷۰ https://orientxxi.info/lu-vu-entendu/la-revolution-palestinienne-et-les-juifs-un-livre-pour-l-histoire-et-pour,4805

۴ – آلن گرش، حقایقی درباره یک کشمکش، فایار، پاریس، ترجمه بهروز عارفی https://ir.mondediplo.com/article2410.html

۵ – آمنون کاپلیوک، بازگشت به نشست کمپ دیوید، لوموند دیپلماتیک، فبروری  ۲۰۰۲

۶ ـ چیزی که در مورد بنیانگذار جنبش صدق می کند، و چیزی که امروز با گسترش صهیونیسم مذهبی کمتر صادق است

۷- Amy Kaplan, Our American Israel. The story of an entangled alliance, Harvard University Press, 2018.

۸– به نقل از کتاب «فلسطین مظهر چه چیزی است؟»، آلن گرش، پاریس، ۲۰۱۰ https://ir.mondediplo.com/2009/06/article1433.html

 بامـداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۲۲ـ ۰۵۰۹

Copyright ©bamdaad 2022