منطقه امریکای لاتین به دلایل متعدد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی از دیرباز مستعد ظهور و فعالیت های جریان های فکری و اجتماعی چپ بوده است. طی سالهای گذشته به ویژه دو سال اخیر، افراد، جریان ها و احزاب چپگرا حضور قدرتمندی در سپهر قدرت و صحنه سیاسی کشورهای مهم منطقه لاتین داشته اند. از سال گذشته که هفت انتخابات در کشورهای این منطقه برگزار شده است، در پنج کشور از جمله پیرو، چیلی، کولمبیا و برازیل گروه ها و ایتلاف های چپ توانسته اند قدرت سیاسی را به دست گیرند.
طی سال گذشته میلادی منطقه امریکای لاتین سه رخداد سیاسی مهم و چالشی به وقوع پیوست که بر روند و آینده چپگرایی در این منطقه تاثیرگذار خواهد بود؛ انتخابات ریاست جمهوری کولمبیا، انتخابات ریاست جمهوری برازیل و برکناری رییس جمهور پرو رخدادهایی بودند که نقاط عطف سیر جریان چپ منطقه امریکای لاتین در سال ۲۰۲۲ میلادی به شمار می آیند.
انتخابات ریاست جمهوری کولمبیا و پیروزی «گوستاو پترو» نامزد چپگرای این انتخابات اولین رخدادی بود که در سه ماهه دوم سال ۲۰۲۲ ترسایی توجهات را به سمت خود جلب کرد و نشان داد که موج چپ جدید در امریکای لاتین نه تنها با قدرت بازگشته، بلکه در پی شگفت آفرینی نیز است. چرا که پترو اولین رییس جمهور چپگرای تاریخ کولمبیا محسوب می شود. علاوه بر این وی پیش از انتخاب به عنوان رییس جمهور مواضع محکمی در مخالفت با سیاست ها و اقدامات سلطه طلبانه ایالات متحده امریکا اتخاذ کرده بود، از جمله اینکه در یک پیام توییتری مقارن با ایام اقدام تروریستی ایالات متحده امریکا در فرودگاه بغداد و شهادت سردار سلیمانی اظهار داشته بود: « سلیمانی معمار غلبه بر بنیادگرایان فاشیست داعش درعراق بود، معمار پیروزی کردها و اعراب برای رسیدن به مردم سالاری، اما امریکا مزد او را با ترور داد.
امریکا همیشه بدترین ها را در منطقه تقویت می کند ». یکی از مظاهر مهم پیروزی پترو بعنوان یک سیاستمدار چپگرا در امریکای لاتین، چرخش در سیاست خارجی کولمبیا در رابطه با ونزویلا بود، پترو پس از به دست گرفتن قدرت به صراحت از لزوم برقراری مجدد روابط با ونزویلا که با تحریم های سنگین ایالات متحده امریکا روبرو است سخن گفت و اندکی بعد با نیکلاس مادورو رییس جمهور ونزویلا دیدار و ملاقات کرد. این تحرکات و جهت گیری ها که در تضاد آشکار با سیاست های ایالات متحده امریکا در نیم کره غربی قرار دارد، نشان دهنده ویژه گی های قابل توجهی از قدرت یابی مجدد جریان های چپ است؛ از جمله این ویژه گی ها تمایل برای شکل دهی به مناسبات دو و چندجانبه بر اساس منافع کشورها و بدون لحاظ ملاحظات تحمیلی از سوی ایالات متحده امریکا است.
انتخابات برازیل دومین رخداد برجسته سال گذشته ترسایی بود که نقطه عطف بسیار مهمی در روند احیا و قدرت یابی مجدد جریان های چپ در امریکای لاتین به شمار می آید. برازیل یکی از کشورهای مهم و تاثیرگذار در سطح جهانی و منطقه ای است که درنهادهایی مانند سازمان ملل متحد، بریکس و مرکوسور عضویت موثر دارد. علی رغم حضور طولانی مدت چپگرایان این کشور در قدرت، روند سیاست از جمله اتفاقاتی که برای چهره های شاخص چپ برازیل مانند لولا داسیلوا و دیلما روسف اتفاق افتاد، به گونه ای رقم خورد که ژاییر بولسونارو نامزد راست افراطی در انتخابات سال ۲۰۱۸ ترسایی به قدرت رسید و طی چهار سال حضور جریان راست در قدرت فضای سیاسی و اجتماعی برازیل را به شدت قطبی و ملتهب کرد تا جایی که انتخابات نوامبر گذشته این کشور در یک فضای کاملاً ملتهب و متشنج برگزار شد و نهایتاً لولا داسیلوا بعنوان رهبر حزب چپگرای کارگران توانست برای سومین بار به عنوان رییس جمهور برازیل انتخاب شود. این پیروزی نشان داد ظهور و قدرت یابی مجدد جریان های چپ در امریکای لاتین یک اتفاق برخواسته از هیجانات سیاسی و یا یک واکنش سیاسی نیست، بلکه رخدادی است که بصورت زنجیروار اجزای آن به هم متصل بوده و ریشه در ویژه گی های خاص این منطقه دارد.
پیروزی چپگرایان در برازیل علاوه بر نمودهایی در سیاست خارجی این کشور تاثیرات مهمی را در سطح منطقه امریکای لاتین بر جای خواهد گذاشت. چرا که لولا داسیلوا در چارچوب ایدیولوژی چپ، معتقد به ضرورت ایجاد و استمرار همکاری و هماهنگی بین جریان های چپ در سطوح منطقه ای و بین المللی است. حضور وی در مراسم تحلیف گوستاو پترو رییس جمهور کولمبیا موید وجود این گرایش در وی است. ترجمه نگاه لولا داسیلوا به ضرورت رهبری جریان چپ در حوزه اقتصادی، توجه به همکاری های «جنوب - جنوب» است که هم افزایی اقتصادی میان کشورهای در حال توسعه را پیگیری می کند. تقویت چندجانبه گرایی و نهادهایی مانند بریکس از جمله مواردی است که انتظار می رود بعنوان خروجی سیاست خارجی دولت سوم لولا داسیلوا در برازیل مشاهده شود. بروز و تقویت چنین رویکردهایی در سیاست خارجی دولت چپگرای برازیل بصورت کلان در تضاد با پذیرش نقش رهبری ایالات متحده امریکا در جهان قرار دارد. اگر چه بنا بر برخی از ملاحظات انتظار می رود همکاری و هماهنگی های موضوعی بین دولت چپگرای برازیل و ایالات متحده امریکا وجود داشته باشد.
در کنار پیروزی چپگرایان، برکناری پدرو کاستیو ، رییس جمهور چپگرای پیرو توسط کنگره سومین رخداد تاثیرگذار بر روند ظهور مجدد، قدرت یابی و آینده جریان چپ در امریکای لاتین است. کاستیو که در یک شرایط شبه بحرانی سیاسی و اقتصادی در پیرو به قدرت رسیده بود، به دلیل برخی از مسایل از جمله فساد در اطرافیان وی مورد حملات شدید مخالفان خود در کنگره قرار داشت، به گونه ای که طی ۱۶ ماه گذشته که بعنوان رییس جمهور فعالیت خود را آغاز کرده بود، سه بار فرایند استیضاح وی مطرح شد. پس از طرح سومین استیضاح، وی تلاش داشت تا یک دولت اضطراری برای دوران گذار تشکیل دهد و به این منظور کنگره را منحل کرد. اما وی ساعاتی بعد توسط پولیس دستگیر و از قدرت برکنار شد. کنگره نیز معاون وی را به عنوان رییس جمهور منصوب کرد. این اتفاقات در پیرو یکی از واقعیت های ظهور و قدرت یابی جریان های چپ در امریکای لاتین را نمایان ساخت. وجود زیرساخت های محکم و اپوزیسیون راستگرا در کنار مسایل و چالش های عمیق سیاسی و اقتصادی زمینه را برای شکست جریان های چپگرا مستعد ساخته است.
بعنوان جمع بندی می توان گفت که طی یک سال گذشته روند چپگرایی در امریکای لاتین ادامه داشته و دو کشور مهم این منطقه شاهد قدرت یابی افراد و جریان های چپ بوده است. در این چارچوب « ایتلاف و اتحاد میان جریان های چپ در سطح منطقه ای»، «تاکید بر ساز و کارهای چند جانبه »، «تمرکز بر شکل دهی به ترتیبات مستقل مبتنی بر منافع فوری کشورها » و « توجه به همکاری های جنوب ـ جنوب» از مهمترین بروندادهایی است که با تکمیل حلقه چپگرایی انتظار می رود مشاهده شود. علاوه بر این اگرچه بنا بر برخی از ملاحظات عمل گرایانه همکاری و هماهنگی موضوعی دولت های چپگرا با ایالات متحده امریکا امری اجتناب ناپذیر است، اما رویکرد کلان چپگرایی در تضاد و تقابل با پذیرش جایگاه رهبری ایالات متحده امریکا قرار دارد و از این سو انتظار می رود در بلند مدت اقدامات پنهان این کشور برای تضعیف و یا حداقل کنترول دولت های چپگرا بصورت آشکار و علنی دنبال شود./ شرق
بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۳ـ ۰۶۰۱
Copyright ©bamdaad 2023