بنام خداوند حق و عدالت
دادخواهی بخاطر حق و حقوق افغانان مظلوم و داعیه برحق مهاجران افغانستان
مهاجرت افغانان که درطی نیم قرن اخیر بلندترین رقم را درجهان تشکیل میدهند، بخش از تراژیدی جانکاه ملت افغانستان است که معلول و محصول مداخله و تجاوز خارجی است و متأسفانه روز تا روز ابعاد پرجنجال را بخود کسب مینماید.
هموطنان مظلوم ما ، بعد ازتقبل مصایب فراوان و دشواری های باورنکردنی ، چندین دهه غربت در ایران و پاکستان، اکنون با دسایس الحیل جمهوری های به اصطلاح اسلامی آنکشورها که طی سالیان متمادی بر مهاجران افغان بنام « اخوت اسلامی » تجارت نموده اند ، بحیث ابزار سیاسی و وجه المصالحه ، با تحقیر، توهین، زندانی و شکنجه در معرض اخراج جبری قراردارند و بحیث وسیله فشار و تضعیف بیشتر کشور شان بکار گرفته میشوند .
افغانان مظلوم درهردو جمهوری قلابی به اصطلاح اسلامی به ظالمانه ترین شکل و طراز « یزیدی » ، هولوکاست و نتانیاهو قصاب فلسطین ، مورد ستم قرار میگیرند .
شاید اولیای امور جمهوری های « اسلامی » ایران و پاکستان ، بخاطر این جفای بزرگ شان دلیل تراشی نمایند :
اما واقعیت اظهر من الشمس این است که چنین برخورد غیر انسانی مطابق به هر دین و آیین و تمام ارزشهای حقوقی و اخلاقی و تداوم دهشت ، بربریت و توحش پنداشته میشود که هیچگونه توجیه اخلاقی ، حقوقی و دینی ندارد و با تمام معیارها و موازین حقوقی و اخلاقی مغایرت دارد و صاف و ساده:
نقض خشن تمام ارزشهای انسانی و مرگ انسانیت است !
و یک فاجعه بزرگ انسانی می باشد !
در احوال کنونی ، مسوولیت اساسی این مصیبت بزرگ ملی و مهاجر شدن ملیونی هموطنان بیچاره ما متوجه حکومت دی فکتوی طالبان و زعامت تندرو آن است که با قرایت متحجرانه طراز دیوبندی از دین مبین اسلام و برخورد پر تعصب ایدیولوژیک به عوض پرداختن به مسایل اساسی جامعه و مصایب بزرگ فقر و بیکاری به ریش و حجاب مردم چسپیده اند و منافع علیای افغانستان و مردم مطلوم را قربان مینمایند .
اخراج جبری مهاجران افغان از ، ایران و پاکستان :
- مغایرتمام ارزشهای حقوقی وانسانی اعلامیه جهانی حقوق بشر،
- میثاقها و کنوانسیون های ناشی از آن ،
- موازین حقوق بشر دوستانه،
- نقض خشن ارزشهای مندرج در کنوانسیون (1951 م ) ژینو در مورد مهاجران و الحاقیه (1967 م) آن،
و معیار های کمیشنری عالی ملل متحد در امور مهاجران و پناهندگان ( UNHCR ) می باشد که با انسانیت و ارزشهای مشترک دینی و حسن همسایگی مباینت کامل دارد و درین احوال نهایت دشوار ومصایب موجود در أفغانستان به صورت قهری و جبری عملی میگردد.
حسب گزارش منابع معتبر بین المللی ، مقامات ایرانی و پاکستانی مهاجران أفغان را با تهدید واولچک زندانی، اطفال و مریضان صعب العلاج را تخویف ، فامیل ها را از هم جدا وفرزندان را از والدین کهنسال شان جدا و سر انجام به صورت جبری درمغایرت کامل با حکم ماده (33) کنوانسیون ژینو ( 1951 م ) اخراج مینمایند ( در جمع اخراج شده گان افراد معلول ، مریضان ، متقاضیان پناهندگی شامل فهرست مرتبه کشور های پناهنده پذیر و حتی اشخاص بالاتر از سی سال متولد ایران و پاکستان قرار دارند ) در تمام این پروسه افغانان برخلاف أصول مروج جهانی و حتی قوانین نافذ پاکستان و ایران از حق دادخواهی و گرفتن وکیل محروم می باشند .
استدلال از طرف جمهوری های قلابی ایران پاکستان ، مطرح میگردد که به کنوانسبون مهاجران (1951م) سازمان ملل متحد الحاق نکرده اند .
انجمن سراسری حقوقدانان افغانستان بمثابه مدعی العموم مردممظلوم ما ، برایشان پاسخ میدهد که :
اعمال غیرانسانی شما ، در مغایرت با تمام میثاقها وکنوانسبونهای قرار دار که ، کشور های شما با آنها الحاق و مکلف برعایت آن می باشد ، که با نهایت ایجاز تعداد آن را متذکر می شویم :
- اصل عدم بازگشت اجباری
- تناقض با با ماده ۳ کنوانسیون ۱۹۸۴ علیه شکنجه،
- مغایرت با ماده ۳۲ کنوانسیون مهاجران ( ۱۹۵۱ م ) ،
- مغایرت با کنوانسیون حقوق کودک (۱۹۸۹)، که ایران با آن الحاق نموده است و ماده ۹ کنوانسیون چنین مشعر است :
«کودک نباید از والدین خود جدا شود مگر اینکه چنین جدایی در راستای منافع عالیه کودک باشد…»
- اصل رفتار انسانی با مهاجران و بیگانگان،
- مغایرت با میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی،
- محرومیت از آموزش، سلامت و هویت حقوقی،
- مغایرت با کنوانسیون حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی،
- تعهدات عرفی و اخلاقی اسلامی و منطقهای.
همچنان :
موارد تحقیر، توهین و برخورد خلاف کرامت انسانی ، وارد آوردن اتهامات سنگین و کاملا ناروا ، جاسوسی به اسراییل و غیره .
مبرهن است که :
مهاجرت یک اصل جهانی وقبول شده بشری وحقوقی است که در حقوق بین ا لمللی معاصر جایگاه خاص دارد و منحیث حق انکار ناپذیرشهروندان جهان مسجل گردیده است و اعلامیه جهانی حقوق بشر درمواد ( ۱۳ و ۱۴ ) خود این اصل را تسجیل و تصریح کرده است و اسناد ناشی ازاین اعلامیه موارد تحقق آنرا مشخص ساخته است که عمده ترین آن کنوانسیون ژینو(۱۹۵۱) والحاقیه آن درسال (۱۹۶۷) در رابطه به مهاجران می باشد که اکثریت دول کشور های جهان به آن الحاق نموده ومتعهد به تطبیق بلا شرط احکام آن میباشند. درین کنوانسیون پناهنده گان، مهاجران و بیجا شده گان تعریف، تسجیل ومکلفیت دولت ها در قبال آنان مشخص گردیده است.
مهاجرت وتقاضای پناهنده گی مطابق صراحت ماده ( ۱۱) اعلامیه جهانی حقوق بشرمسجل میباشد وکنوانسیون متذکره ژینو از حقوق مسلم شهروندان جهان است .
برطبق روح اسناد متذکره ، هرشهروند جهان ، منجمله افغانان ، زمانیکه در پرتو این اسناد معتبر جهانی مهاجر می شوند و یا تقاضای پناهنده گی مینمایند ، درموقف (Mandat Refugees) باید مورد مواظبت (UNHCR) کمیشنری عالی موسسه ملل متحد ودولتهایکه به این کنوانسیونها الحاق نموده، قرار گیرند . متکی بر همین أصول قبول شده یی بین المللی است که تصمیم حکومات ایران و پاکستان بخاطر اخراج جبری مهاجران أفغان با اعتراضات گسترده در داخل پاکستان و جهان مواجه گردیده است .
انجمن سراسری حقوقدانان أفغانستان با نظرداشت موارد فوق و در حالیکه به حقانیت داعیه بر حق مهاجران مظلوم أفغان باورکامل دارد ، به تعقیب تلاش های قبلی خود از سازمان ملل متحد ، جامعه جهانی و بویژه کمیساریا ی ملل متحد در مورد پناهنده گان و سازمان بین المللی مهاجرت آی او ام و اعضای اتحادیه اروپا تقاضا مینماید و از حکومات ایران و پاکستان میخواهد انجمن با تکرار و تآکید از سازمان ملل متحد تا با چشم بینا بر حالت رقتبار این هموطنان ما بنگرند و با گوش شنوا صدای نا امیدی و بی اطمینانی و رنج های طولانی روانی آنها را بشنوند ، که
اصل حقوقی :
مطابق به احکام و ارزش های مندرج دراسناد معتبر حقوقی که تذکار یآفت ، هیچگونه مجوزی مشروع برای توصل به دیپورت جبری مهاجران أفغان وجود ندارد .
ملحوظات بشری :
مطابق احکام اعلامیه یی جهانی حقوق بشر و حکم ماده یی پنجم آن ، دیپورت جبری افغانان مغایر تمام ملحوظات انسانی پنداشته میشود و تخطی از آن یک عمل غیر انسانی قلمداد میگردد. •
اصل مسوولیت اخلاقی ( Moral obligation) :
بی نیاز از اثبات است که جامعه یی جهانی و منجمله همین کشور های ایران وپاکستان در قبال تراژیدی خونبار افغانستان و تداوم آن و حتی ایجاد احوال کنونی که مسبب آواره شدن هموطنان ما گردیده است ، مسوولیت دارند و امروز باید این اصل قبول شده یی بین ا لمللی را رعایت نمایند.
حق مهاجرت و حق بازگشت داوطلبانه بوطن :
مطابق به حکم بند دوم ماده (۱۳) اعلامیه یی جهانی حقوق بشرتضمین گردیده است ، بدینروباید ، حکومت های پاکستان و ایران و جامعه جهانی این حق مسلم افغانان را برسمیت شناخته و تضمین نمایند تا هموطنان ما با آزادی کامل از هر دو حقوق خود مستفید گردند.
انجمن سراسری حقوقدانان أفغانستان صمیمانه از تمام نهاد های ، اتحادیه ها ، مدافعان حقوق مهاجران ، فعالان حقوق بشر ، وکلای مدافع ، مسوولین نشرات ورسانه ها میخواهد تا در دفاع از حق وحقوق هموطنان عزیزو مستضعف به خاطر ختم اخراج جبری آنان ، کمپاین وسیع و بزرگی را سازماندهی و صدای اعتراض خود را مشترک سازیم .
دفاع از افغانان مظلوم و مستضعف ، رسالت انسانی ما است .
و انسانیت تجزیه ناپذیر است :
بنی آدم اعضایِ یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنتِ دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی
( حضرت سعدی )
با حرمت
هیات اجراییه انجمن
میرعبدالواحد سادات رییس انجمن
بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۵ـ ۰۴۰۷
Copyright ©bamdaad 2025
یادبودی به مناسبت پنجاه وششمین سالگرد خاموشی شاعر بزرگ ،صوفی غلام نبی عشقری
صوفی عشقری در نهم سرطان ۱۳۵۸خورشیدی (۳۰ جون ) ، یعنی۵۶ سال پیشتر از امروز در شهر زیبای کابل درگذشت. این شاعر مردمی و خوش قریحه که در سال ۱۲۷۱ خورشیدی درچهل تن پغمان پا به هستی گذاشت ، در بین شاعران، شعردوستان ، ادبشناسان وهنرمندان کشور از احترام و حرمت بی پایان بهره مند بود. به منظور حفظ حافظه تاریخی و یادبود سالگرد درگذشت صوفی وارسته ، شاعر شیرین کلام و مردمی کشور اینک به نشانه ارجگزاری چند سروده او را خدمت خواننده گان خوش ذوق تارنمای بامداد پیشکش میداریم .
(تارنمای بامداد )
يادش بخير باد چه زيبا زمانه بود
عمری دلم به ناوک نازت نشانه بود
جان دادنم به خاک درت رايگانه بود
يکدم وصال يار نديدم به عمر خويش
با آنکه آرزوی دلم جاودانه بود
رفتم که قصد خويش بگيرم ز دام زلف
افسوس روی دلبر من در ميانه بود
آن روزها چه شد که غم يار داشتم
يادش بخير باد چه زيبا زمانه بود
پرسيدم از کسی که دلم را نديده یی
گفتا به گريه از پـی شوخی روانه بود
اين پيچ و تاب کاکل عنبر فشان تو
يعنی برای مرغ دلم آشيانه بود
ياد آن زمان که من دل صد پاره داشتم
بر زلف تابدار کسی همچو شانه بود
بر هر بتی اطاق جداگانه داشتم
مثل انار بين دلم خانه خانه بود
در خواب ناز رفته يی ای نازنين چرا
اين عرض حال «عشقری» پيشت فسانه بود
( صوفی عشقری )
گدایی نمیکنم...
هستم گدای شهر و گدایی نمیکنم
از آبرو گذشته، کمایی نمیکنم
گویم سخن ز دور خود و روزگار خود
من همسری به «نصر فراهی» نمیکنم
تا زندهام سرم به در روضه اش بود
من ترک احترام سنایی نمیکنم
چون از عروس دهر طلبگار نیستم
انگشت خود خضاب وحنایی نمیکنم
گفتم به اهل دل که دلم را صفا بکن
گفتا که زنگ خورده قلایی نمیکنم
چون ازنگاه عارضم آن پرعرق شود
در نزد یار، دیده درایی نمیکنم
عمرم تمام صرف ره اقتصاد شد
از شرم، یاد حاتم طایی نمیکنم
من دیدهام، ز مردم نا دیده نیستم
پوشیده جامه، سوزنمایی نمیکنم
( صوفی عشقری )
نشکند...
همسر سرو قدت نی، در نیستان نشکند
ساغرعمرت ز گردش های دوران نشکند
نسبت هر گل که با رخسار زیبایت رسد
تا قیامت رنگ آن گل در گلستان نشکند
از جفا و جور شان خیلی کمایی دیده ام
تا ابد بازار ناز نازنینان نشکند
گرمی بازار شیرین لبان از حد گذشت
رفته رفته قیمت لعل بدخشان نشکند
کام دل حاصل نمودن از فلک آسان مگیر
کی دهد حلوا به کس تا یک دو دندان نشکند
در میان لای وگل خیراست اگر نانم فتاد
بوتل تیلم دراین شام غریبان نشکند
( صوفی عشقری )
سودا میکنم...
می پرستم جان سرِ پیمانه سودا میکنم
هرچه دارم بر درِ میخانه سودا میکنم
این منادی می زنم درکوچههای زلف یار
من دل صد پاره دارم شانه سودا میکنم
تا شود معلوم کابادی وی بردست کیست
این دل ویرانه را ویرانه سودا میکنم
در دُکانم نیست چیزی یک قلم باب اناث
هرچه سودا میکنم مردانه سودا میکنم
چند روزی شد که زِنّارِ برهمن بسته است
«عشقری» را بر دربُت خانه سودا میکنم
( صوفی عشقری )
بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۵ـ ۰۱۰۶۷
Copyright ©bamdaad 2025
بامداد ـ زنده گی سازمانی ـ ۱/ ۲۵ـ ۲۷۰۶
Copyright ©bamdaad 2025
پناهجویان افغانستان در تنگنای جنگ ایران و اسراییل: گرفتار در چرخه ناامنی
در میان درگیری ۱۲ روزه بین ایران و اسراییل، زنده گی پناهجویان افغان در ایران بار دیگر با تروما، آواره گی و ناامنی درآمیخت. این درگیری زنده گی میلیون ها پناهجوی افغان را که بسیاری از آن ها بدون اسناد قانونی در این کشور به سر می برند، تحت تاثیر قرار داده است.
به گزارش شبکه الجزیره، درگیری ۱۲ روزه ایران و اسراییل نه تنها زنده گی روزمره پناهجویان افغان را مختل کرده، بلکه هزینه انسانی سنگینی نیز به همراه داشته است. به گفته مقامات بهداشتی ایران، سه مهاجر افغان به نام های حفیظ بوستانی، عبدالولی و حبیبالله جمشیدی در میان ۶۱۰ نفری بودند که در حملات اسراییل شهید شدند. عبدالولی، کارگر ۱۸ ساله ای که شش ماه پیش تحصیل در افغانستان را رها کرده بود تا در ایران برای خانوادهاش پول بفرستد، در ۲۸ جوزا در حمله ای به محل ساخت وسازش در تهران پارس کشته شد.
برخی دیگر از شهروندان افغانستان همچنان مفقود هستند. حکیمی، مرد سالخوردهای از ولایت تخار، به الجزیره گفت که چهار روز است از سه نواسه اش که در یک محل ساخت وساز در مرکز تهران کار می کردند، خبری ندارد. او گفت :آنها بدون غذا در زیرزمین یک ساختمان نیمه کاره پناه برده بودند.
کارفرمای ایرانی آنها نیز بدون پرداخت دستمزد شهر را ترک کرده است. حکیمی افزود که حتا اگر نواسه هایش زنده باشند، بدون اسناد در خطر اخراج توسط پولیس قرار دارند.
ایران میزبان حدود سه میلیون و ۵۰۰ هزار پناهجوی افغانستان که ۷۵۰ هزار نفر از آنها به ثبت رسیدهاند. ولایت تهران به تنهایی یک میلیون و ۵۰۰ هزار پناهجوی افغان را در خود جای داده است که اکثریت آن ها بدون مجور اقامتاند. در طول درگیری، حملات اسراییل به مکانهای غیرنظامی و نظامی در اطراف پایتخت، این جمعیت را در معرض آسیب پذیری شدید قرارداد. قطع اینترنت، نبود کمک های اضطراری و تلاشی های شدید پولیس، جابهجایی و دسترسی به اطلاعات را برای آنها تقریباً غیرممکن کرد.
ریچارد بنت، گزارشگر ویژه سازمان ملل، در طول درگیری خواستار حفاظت از مهاجران افغان در ایران شد و نسبت به خطرات جدی برای ایمنی آن ها هشدار داد.
تلاش برای نجات
در ادامه گزارش الجزیره آمده است که در این فاصله برخی سازمانهای افغان برای کمک به شهروندان پناهجوی افغانستان در ایران وارد عمل شدهاند. سازمان هماهنگی فعالان زنان افغان (AWACB) به صدها زن و خانوادههایشان که به دلیل فعالیت علیه طالبان از افغانستان گریخته بودند، کمک کرد تا از شهرهای پرخطر مانند تهران، اصفهان و قم به شهرهای امن تری مانند مشهد منتقل شوند. پاتونی تایخمان، بنیانگذار این گروه در گفت وگو با الجزیره گفت:
ما ۱۰۳ زن از ۴۵۰ عضو خود را که عمدتاً فعالان حقوق زنان بودند، تخلیه کردیم.
براساس گزارش الجزیره در طول درگیری، حدود هفت هزار پناهجوی افغان روزانه از طریق مرز اسلام قلعه در هرات از ایران به کشورشان بازمی گشتند. مارک کال از ورلد ویژن افغانستان به الجزیره گفته است:
مردم جز لباسهای تن شان چیزی ندارند. آنها دچار تروما هستند و به کشوری بازمی گردند که همچنان در بحران است.ایران اعلام کرده که قصد دارد دو میلیون افغان بدون مدارک را اخراج کند، اما بسیاری از پناهجویان به دلیل ترس از طالبان حاضر به بازگشت نیستند.
دفتر کمشنری عالی پناهنده گان سازمان ملل (UNHCR) نگرانی خود را درباره وضعیت وخیم بشردوستانه افغانها در ایران ابراز کرده و گزارشهایی از جا بهجاییهای داخلی و خروج به کشورهای همسایه را زیر نظر دارد. با وجود آتشبس ۲۳ جون که با میانجی گری قطر و امریکا برقرار شد، تنشها همچنان بالا است و انتظار می رود تعداد افغان های فراری از ایران افزایش یابد./ ص م
بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۵/ ۲۵ـ ۲۹۰۶
Copyright ©bamdaad 2025
بامداد ـ زنده گی سازمانی ـ ۴/ ۲۵ـ ۲۴۰۶
Copyright ©bamdaad 2025
More Articles...
- شرکت فعال اعضای سازمان حزبی كشوری هالند حزب آبادی افغانستان در نخستین گردهمایی كانون فرهنگ افغانستان
- فراخوان فدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری برای افزایش بسیج علیه دست درازیهای امپریالیستی و صهیونیستی
- بیانیههای جنبش زنان دموکراتیک اسراییل، جنبش دموکراتیک زنان پرتگال، و فدراسیون دموکراتیک زنان یونان علیه حمله اسراییل به ایران
- بیانیه کانون نویسندگان ایران: درباره حمله تجاوزکارانه اسراییل به ایران