آفت فساد و ضرورت تصفیه اداره دولتی از نخبه گان یغماگـر
داکترحبیب منگل
آفت فساد اداری و اقتصادی در افغانستان هم چنان ببداد می کند. چنانچه چند روز قبل وزیرمالیه افغانستان در یک نشست خبری مشترک با نماینده ویژه سازمان ملل متحد در کابل می گویند که با وجود مساعی در عملی کردن تعهداتش درراستای مبارزه با فساد اداری در نشست بروکسل (۲۰۱۶ ترسایی) عقب مانده است و نماینده ویژه سازمان ملل متحد در افغانستان نیز وضعیت مبارزه با فساد در این کشور را نامطلوب خوانده است.این درحالیست که چندی پیش اتحادیه اروپا وسازمان شفافیت بینالمللی نیز از دولت افغانستان خواسته بود که تلاش ها برای مبارزه با فساد را بیش تر سازد.
اما این تعهد و تصمیم درصورت تحقق می یابد که قبلا به نخبه گان یغما گر و قهرمانان «جهاد فی سبیل لله» که در طی ۱۶ سال اخیر بر مقدرات افغانستان حاکم ساخته شدند آغاز گردد و لست یک تعداد ومقدار ثروت های آنان چندی پیش در شبکه های جمعی به نشر رسید ه است آغاز گردد . آنانی که قبل از به قدرت رسیدن به یک « جیلک » « پکول » و «پتو » داخل کابل شده بودند ولی اکنون از طریق فساد اداری ؛ اقتصادی ومالی و غارت کمک جامعه جهانی میلیون ها ومیلیار دها دالر را درداخل و خارج کشور اندوخته اند که نمونه های کوچک تاراج انان در قصر های افسانوی شیرپور به وضاحت برملا می گردد.
بنا بر آن اداره دولتی از نخبه گان یغما گر تصفیه گردد و اقدامات موثر در عرصه تطبیق قانون ضد فساد اداری اتخاذ وعمل گردد ؛ اصل تقوا ؛ شایسته گی و کارایی در استخدام مامورین در دولت رعایت شود و مبارزه موثر علیه فساد مالی واقتصادی به عمل آید ؛ شفافيت درتصميمات حكومتی و نظارت مردم بر حکومت ومسوولان امور تامین گردد و به معشیت کارکنان دولت و تامین آنان به بیمه های صحی ؛ مسکن وحقوق بیکاری و تقاعد ؛ آموزش و تخصص توجه مبدول گردد . اما این اقدامات درصورت ایجاد یک حکومت های فساد ستیز و فساد ناپذیر وخدمتگار مردم تحقق یافته می تواند.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ۱۵۰۷
موانع ایران در راه ساختمان و ثبات افغانستان
هر پنج حوزه آبی ما ، فرزندان آسمان و کوه های پرغرور افغانستان می باشند ، آب ما آبروی ما است ، موقعیت جیوپولیتیک هلمند و دریا های ما
باید مبین اهمیت جیوپولیتیک کشور باشند و هست و بود وطن در گرو برخورد خردورزنه ، عقلگرایانه و مواظبت ازآب ها خواهد بود.
میر عبدالواحد سادات
آقای روحانی رییس جمهور ایران در کنفرانس بین المللی « مقابله با گرد و غبار » به حساب « تخریب محیط زیست » ، با ابراز سخنانی ، فی الواقع از اهداف خصمانه دولت خود در قبال سرنوشت افغانستان پرده برداشت که بخاطر ارزیابی آنرا نقل می نماییم:
«...ما نمی توانیم دربرابرآنچه محیط زیست ما را تخریب می کند بی تفاوت باشیم ، احداث سد های متعدد در افغانستان و بند های کجکی تا سلما وکمال خان ودیگر سد ها وبند ها در شمال و جنوب بر استان خراسان ، سیستان و بلوچستان ما تاثیر گذار است».
دیده می شود که آقای روحانی با فرصت طلبی خاص انگشت افگار ما را فشارداده و باج خواهی مینماید . این اظهارات غیرمسولانه به مثابه افتیدن طشت رسوایی « رژیم آخوندی » از بام و احوال « بی آبی » ، مداخله آشکار در امور داخلی کشورما پنداشته می شود که با « عرف بین المللی » ، « اخلاق دیپلوماتیک » ، « حسن همجواری» و مشترکات دینی ، فرهنگی و تاریخی مباینت کامل دارد. می توان آقای رییس جمهور ایران را مخاطب قرارداد که این همه گرد و غباردر دشت ها و ولایات ( استان های ) مختلف ایران ناشی از چند بند محدود در افغانستان می باشد ؟
از قرار معلوم و چنانچه متخصصین ارجمند ایران افشا نموده اند ، موضوع به تغیر اقلیم و سو؛ مدیریت در ساختمان بند ها و تغیر مسیردریا ، ارتباط داشته و اعلام دشت های ممنوعه بخاطر همین گرد و غبار به سال های قبل بر میگردد.
به آقای روحانی که با تحکم و تهدید از « بی تفاوت نماندن » سخن می گوید ، باید خاطر نشان نمود که شما و اسلاف تان هیچ گاهی در ایجاد و تداوم مصایب افغانستان بی تفاوت نبوده اید ، آگاهان استخباراتی و سپاه پاسداران شما پلان های « تنش و تشنج زایی » را طراحی و ما با مظاهرعملی آن آشنا می باشیم و دستگیری پرنده گان با سیستم جی پی اس ، موتر ها با مواد منفجره در حواشی بند سلما و شهادت ده تن سربازان محافظ آن بند در عید گذشته ، به درازا کشیدن کار ساختمان بند سلما تا چند دهه ، تشدید جنگ ها در مناطق جنوب غرب ، تجهیز و تمویل باند گروهک های طالب و ... را می توان به حساب مشت نمونه خروار ذکر کرد. دیدگاه شیونیستی واعمال سیطره جویانه رژیم های شاهی و آخوندی یکی از عوامل بیرونی ایجاد و تداوم تراژیدی خونبارافغانستان پنداشته می شود که با جنگ های نیابتی و در هفده سال اخیرافزون بر سایر انگیزه ها به حساب مقابله با اهداف امریکا ، دیپلوماسی دو پهلو را « ظریفانه » به قیمت بی ثبات سازی کشور به پیش برده اند . کسانی که با دقت مسایل تاریخی را تعقیب می نمایند بخوبی آگاه اند که همچو فرصت طلبی ها شهنشاه ایران در دهه پنجاه برموضوع هلمند و در شرایط خشک سالی در افغانستان از عوامل تسریع سقوط حکومت ها بوده وهمچنان تشدید بازی های پیچیده استخباراتی با گسترش فعالیت ساواک ، نخستین جمهوریت افغانستان را به بی ثباتی سوق داده است و رژیم آخوندی در حوادث بعدی و با ماسک اسلام اهداف مشابه را تداوم داده و از دین ، مذهب ، زبان و مشترکات فرهنگی بمثابه ابزارنفوذ ، تهاجم و آشوب سازی استفاده مینماید . ( فاعتبرو یا اولابصار ).
از بوالعجبی های تاریخ اینکه در دهه چهل رژیم شاهی ایران بحساب نزدیکی زیاد با امریکا جلو ساختمان این بند ها توسط کمپنی های آنکشور را گرفته و در احوال جاری افغانان کفاره دشمنی آن دو کشور را می پردازند.
قهرآقای روحانی از ساختن بندها در داخل افغانستان این سوال را مطرح می نماید که جناب عالی معاهده نافذ هلمند را مرور نفرموده ، که ماده پنجم آن چنین مشعر است :« افغانستان با حفظ تمام حقوق بر باقی آب رود هلمند ، هر طوریکه خواسته باشد از آن استفاده مینماید و آنرا به مصرف میرساند. ایران هیچ گونه ادعایی بر آب هلمند بیشتر از مقدیر که طبق این معاهده تثبیت شده است، ندارد».
از جانب دیگرآقای روحانی باید خود را « ملا » بسازد که ساختن بند ها عوارض طبیعی را محدود و در تنظیم و سوق آب به خاطر تحقق درست معاهده ، موثر میباشد . جناب رییس جمهورایران که از ساختن بند های سلما ، کجکی و کمال خان برآشفته است ، باید سر در گریبان خود نماید و از خود بپرسد که :
به کدام حق وکدام معیار حقوقی در مسیر دریا هیرورود به ترکمنستان و در خاک ایران « بند دوستی » را اعمار نموده اید ؟ آیا ایران حقآبه تاریخی بر دریا هیرورود دارد ؟ آیا با افغانستان کدام قرارداد در زمینه دارید ؟ آیا جانب افغانی را از موضوع مطلع ساخته اید ؟ ( پایه قوانین ایران و منجمله قانون مدنی آن کشورشریعت اسلام است و جناب روحانی آگاه است که بر طبق شریعت ، مالک بالا ، دست بالا دارد .)
البته جهانیان و سازمان ملل متحد آگاه اند که در در مسیر دریای هلمند و در خاک ایران چه تعداد نهرها و بند ها ساخته شده و واترپمپ های زیاد فعال می باشد.مثل آنکه دوستان ایرانی ما عادت نموده اند که هرچه را مناسب دانند ، به شمول نام تاریخی « ایران » تصاحب فرمایند والبته که آخوندان کرام محق اند تا با محاسبه ملایی بیل همسایه و تبر خودی ، فتوا دهند.
بر طبق تحقیقات موسسات معتبر بین المللی افغانستان ( ۷۵ ) میلیارد متر مکعب آب دارد که تنها ( ۳۰ ) فیصد آنرا استفاده و متباقی تا ( ۶۰ ) فیصد به همسایه های حریص و طماع ایران و پاکستان سرازیر می گردد . بر حسب معاهده هلمند ( ۱۹۷۳ م ) جانب ایران ( ۲۶ ) متر مکعب فی ثانیه ، مستحق می باشد واظهرمن الشمس است که درین چهاردهه اخیر تا به سه چند را دریافت نموده است واگر حد اقل قیمت آب را محاسبه نماییم ، دولت جناب روحانی تا چند صد ملیارد دالر مقروض افغانستان می باشد ( دوستان ایرانی ما به سرعت می توانند به این دعوی ما متوجه گردند ، زیرا خودشان به همسایه ها آب را می فروشند ).
در همین لحظه سخنی ناب از حضرت امام صادق بذهنم تداعی گردید که ذکر آن به جناب روحانی بی مناسب نخواهد بود:
« آیا شرم نکند فردی از شما ها که همسایه اش حق همجواری را نسبت به او رعایت کند و او این حق را نشناسد.»
از قرار معلوم و به شهادت تاریخ جنجال آب با ایران بعد از انقراض امپراطوری درانی مطرح گردیده و در صد سال اخیر و از گلداسمید ( ۱۸۷۱ م ) و تا مکماهون و در دوره بعدی و رژیم های شاهی هردو کشور ، به معاهده ( ۱۹۷۳ م ) هلمند که توسط صدراعظمان فقید دو کشور ( امیر عباس هویدا و موسی شفیق ) در کابل امضا گردید ، رژیم حقوقی آن مشخص و تا اکنون نافذ می باشد . ( البته این معاهده از همان زمان و تا اکنون در میان افغانان مخالفان خود را دارد .)
در احوال پر منجلاب کنونی معقول ترین و عملی ترین روش که متضمن منافع دو کشور و رفتن بطرف ثبات می باشد ، وداع با سیطره جویی ها و تمکین به همین معاهده است ، که با قواعد بین المللی در مورد آب دریا ها و میثاق بین المللی ( ۱۹۹۷ م ) سازمان ملل متحد سازگاری دارد و راه رفع و بررسی اشکالات در مواد پنج گانه آن مشخص گردیده است.
ایران با تجارب زیاد درین عرصه و در حالیکه در چهارصد سال اخیر ( ۲۵ ) جنگ بخاطر آب با همسایه ها داشته است و هیدورپولوتیک مهمترین رکن سیاست خارجی دولت آن کشور را تشکیل می دهد ، باید در گذار به همگرایی منطقه ایی و تبدیل چالش ها به فرصت ها ، آینده نگری را ملاک عمل قرار داده و بر تهدید های مشترک و اشتراک مساعی در برابر سونامی تخریب محیط زیست ، عطف توجه نماید.
چنانچه متخصصان ملل متحد گفته اند ، « صلح ، توسعه و حفاظت محیط زیست غیر قابل تجزیه است » و بازسازی ، انکشاف ، توسعه پایدار ، صلح و ثبات و ... بسته گی به مدیریت دقیق آب دارد و ناکامی درین عرصه حیاتی ، هست و بود افغانستان را زیر سوال جدی قرار می دهد.
پاشنه آشیل ما درین مبارزه مرگ و زنده گی ، فقدان اقتدارملی ، دولت ملی و متکی به حاکمیت قانون و قوای مسلح نیرومند ملی می باشد ، مفاهیم هیدورپولوتیک ، پالیسی آب و دفاع از منافع ملی به دستگاه مفلوج دیپلوماسی حکومت دوسره ما ، بیگانه است. اجانب در مجموع ومنجمله همسایه های حریص و طماع ایران و پاکستان از افتراق ملی سود برده ِ و بالای تاجران دین ، دکانداران قوم ، تیکه داران جهاد و جلابان سیاسی تشنه قدرت سرمایه گذاری می نمایند ، افتضاح دادن بکس های دالر به رییس جمهورقبلی ما به حساب حق السکوت و مزد ماست مالی ها بوده است.
هر پنج حوزه آبی ما ، فرزندان آسمان و کوه های پرغرور افغانستان می باشند ، آب ما آبروی ما است ، موقعیت جیوپولیتیک هلمند و دریا های ما باید مبین اهمیت جیوپولیتیک کشور باشند و هست و بود وطن در گرو برخورد خردورزنه ، عقلگرایانه و مواظبت ازآب ها خواهد بود.
در احوال پر آشوب کنونی که افغانستان آماج جنایات علیه بشریت ، تداوم جنگ اعلام ناشده پاکستان ، دسایس ایران قرار دارد و سیاست های کجدار و مریز امریکا و انگلیس بر زخم های ناسورما نمک پاشی می نماید ، باید وطندوستان به اتکا بر مصالح کشور و چنگ زدن به منافع ملی ، رسالت بلند کردن صدای دفاع از حق حیات مردم به اعزا نشسته و حق گذار افغانستان به شاهراه انکشاف و ترقی ، صلح و ثبات را و اعمال حق حاکمیت ملی را ، عهده دار گردند.
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۷ـ۱۳۰۷
جنبش های ضد سرمایه داری و نشست « جی ٢٠» در هامبورگ
مسولان دومین شهر بزرگ المان یعنی هامبورگ، خود را برای میزبانی سران ٢٠ کشور جهان در قالب نشست دو روزه «جی ٢٠ » که هفتم و هشتم جولای برگزار می شود، آماده می کنند. هم زمان معترضان نیز از سراسر اروپا خود را به این شهر می رسانند تا صدای اعتراض خود را به گوش رهبران جهان برسانند. از دیگر سو، در شرایطی که دونالد ترامپ، رییس جمهور امریکا، مواضع تند وتیزی علیه موضوع گرمایش زمین و تجارت آزاد اتخاذ کرده است. انتخاب هامبورگ به عنوان یک شهر بندری متمول و به عنوان ساحل امن تجارت آزاد، پیام روشنی را به حاضران در این نشست مخابره می کند. هامبورگ که شماری از دفاتر اصلی غول های صنعتی از قبیل ایرباس و یونیلور را در خود جای داده است، نماد استقامت برای المانیهاست. این شهر که در جریان جنگ جهانی دوم به سختی از سوی نیروهای متحدین بمباران شد، توانست بار دیگر در قامت یک مرکز اقتصادی و فرهنگی سر برآورد. البته تاریخ دیرینه این شهر در اعتراضهای ضد سرمایه داری و راهپیماییهای عظیم روز کارگر، شرایط را برای نیروهای امنیتی و پولیس دشوار می کند که علاوه بر هامبورگیها، وظیفه کنترول معترضانی از سراسر اروپا را دارند.
« جی ٢٠» دو نگاه
گروه «جی ٢٠» همانطور که از نامش پیداست، ترکیبی است از ٢٠ کشور برتر صنعتی و اقتصادهای نوظهور که در مجموع، ٨٥ درصد از تولید ناخالص جهان و دوسوم جمعیت جهان را در اختیار دارند. ١٨ سال از اولین باری که نشست « جی ٢٠» در سال ١٩٩٩ترسایی در برلین و در سطح وزرای مالیه برگزار شد، می گذرد؛ اما بعد از بحران مالی جهانی در سال ٢٠٠٨، « جی ٢٠» به نشستی سالانه و در سطح سران کشورها بدل شد. در کنار حضور کشورهایی مانند فرانسه ، کانادا ، ایتالیا، هند و روسیه، شاید کمتر کسی انتظار عضویت کشورهایی مانند مکسیکو ، عربستان، اندونزیا و افریقای جنوبی را در این نشست داشته باشد؛ کشورهایی که در مقام اقتصاد های نوظهور در این نشست حضور دارند. بااین حال، در نگاه مردم به نشست « جی ٢٠» ، شکاف معناداری وجود دارد؛ برای عدهای، « جی ٢٠» نشستی است بین رهبران جهان که قصد چارهاندیشی برای مشکلات این کره خاکی را دارند. برای برخی دیگر، این ها سودجویانی سرمایه دار هستند که قصد دارند با تقسیم منابع جهانی و سیاست گذاریهای منفعت طلبانه، استیلای جهانی خود را گسترش دهند. بااین حال، آنچه مجاری رسمی می گویند، این است که قرار است رهبران ٢٠ قدرت اقتصادی جهان، برای تبادل نظر درباره مسایلی مانند چگونگی دستیابی به رشد پایدار در افریقا، توانمند سازی اقتصادی زنان و ایجاد اشتغال در هامبورگ گرد هم بیایند. البته مشخص نیست رشد پایدار در افریقا و مقابله با بیکاری چگونه قرار است محقق شود، وقتی تا سال ٢٠٣٠ ترسای از هر ١٠ کودک افریقایی ، تنها یک نفر به مهارت های آموزش متوسطه دست خواهد یافت. به نظر تا زمانی که عدالت آموزشی برقرار نشود، سرمایه گذاریهای کلان در زیرساختها عملا راه به جایی نخواهد برد؛ آنهم در جهانی که هر روزه به واسطه ماشینی شدن فرایندهای تولید، نیاز به استخدام کارگران غیرماهر کمتر و کمتر می شود. البته گفته میشود آنگلا میرکل علاوه بر مباحث یادشده در بالا، قرار است مقولاتی مانند تجارت آزاد، سیاستهای مهاجرتی و توافق آب وهوایی را پیش بکشد که می تواند آتش جنگ میان او و ترامپ را شعله ور کند.
ترامپ پیش تر با اعتراض به تراز مثبت تجاری المان با امریکا، المانیها را در تجارت بسیار بد توصیف کرده بود. میرکل نیز بعد از نشست « جی ٨ » در ایتالیا گفته بود زمان آن رسیده اروپا به خود تکیه کند. از حاشیههای جذاب دیگر این نشست، می توان به اولین دیدار رودرروی ترامپ با پوتین اشاره کرد. بحث دخالت روسها در انتخابات ریاست جمهوری امریکا نیز در کانون انتقادات مخالفان ترامپ قرار دارد و همین مساله به این دیدار اهمیتی دوچندان می بخشد.
ترس از تکرار جنوا
برگزاری راهپیماییهای اعتراضی هم زمان با چنین نشستهایی، اتفاق تازهای نیست؛ اما این بار تصمیم برای برگزاری این نشست در یک شهر شلوغ و پرجمعیت با پیشینه جنبش اعتراضی، فرصتی مغتنم را در اختیار معترضان قرار خواهد داد. البته این بار، کلید درگیریها به نظر خیلی زودتر از آنچه انتظار می رفت، خورده است. یکشنبه شب هامبورگ شاهد اولین صحنههای درگیری میان معترضان و نیروهای پولیس بر سر محل اقامت شان در یکی از پارک های شهر بود. در واقع این درگیری زمانی به وقوع پیوست که نیروهای پولیس هامبورگ در تلاش برای جمع آوری یک کمپ اسکان معترضان در یکی از پارک های این شهر بودند. به نظر این پیش درآمدی است بر هفته سخت و پردرد سر نیروهای پولیس هامبورگ.
برگزاری این نشست در شهر پر بیرو بار و پرجمعیتی مانند هامبورگ، بعد از حوادث وحشتناک جنوا، برای خود ماموران امنیتی و پولیس نیز جای سوال دارد. در جریان برگزاری نشست « جی ٨ » سال ٢٠٠١ در جنوا که ازقضا یک شهر بندری در ایتالیا بود، درگیری میان نیروهای پولیس و حدود ٢٠٠هزار معترض، به مرگ کارلوس جوییلانی، معترض ایتالیایی ضد جهانی شدن، انجامید. هرچند طبق برآوردهای صورت گرفته، تعداد معترضان حاضر در هامبورگ به اندازه سال ٢٠٠١ ترسایی نخواهد بود؛ اما حضور چهرههایی مانند دونالد ترامپ، ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه، می تواند به انگیزهای برای حضور بیشتر معترضان بدل شود. رفتار محافظان اردوغان با معترضان در جریان سفر او به واشنگتن، خشم بسیاری از فعالان سیاسی را برانگیخت. رییس پولیس هامبورگ در همین رابطه گفته است چنین رفتارهایی را از سوی محافظان مقامات تحمل نخواهد کرد.
اعتراضهای خلاقانه
برآورد می شود در سه راهپیمایی اعتراضی که تا اکنون از سوی گروههای ضد فاشیست، چپ ، فمینیست و کُرد برگزار شده است، بیش از صد هزار نفر شرکت کرده باشند. همین مساله باعث شده پولیس، برگزاری هرگونه تجمع را در شعاع ٣٨کیلومتری محل برگزاری نشست، ممنوع اعلام کند. بنا بر گزارش دویچه وله ، هامبورگ شبیه یک قلعه شده است. دو ناحیه امنیتی در اطراف محل برگزای نشست « جی ٢٠» ایجاد شده است و این مساله روال عادی زنده گی مردمان ساکن در آن مناطق را تغییر داده است. آنها برای عبورو مرور باید کارت شناسایی ارایه دهند. بسیاری از مغازهها تا پایان این نشست بسته خواهند ماند و مدارس ابتدایی در روزهای هفتم و هشتم جولای تعطیل خواهند بود.
با اینحال، معترضان قصد دارند با توسل به روشهای خلاقانه، ازجمله برگزاری مسابقات ورزشی و نمایش فیلم در فضای باز، مسیر دسترسی به محل برگزاری نشست را مسدود کنند. البته طبق گفته مقامات، مسدودکردن مسیر حرکت مقامات سیاسی می تواند خطراتی جانی برای معترضان در بر داشته باشد؛ زیرا نیروهای امنیتی هرگونه سد مسیر را وضعیت اضطراری دانسته و اجازه توقف موتر را نخواهند داد. در یکی دیگر از شیوههای خلاقانه اعتراض فعالان ضد سرمایه داری، قرار است هزار نفر که سر تا پای خود را گلی کردهاند، مانند زامبیها در خیابانهای هامبورگ گردش نمایند . در میانه آشوب و هرج ومرجی که هامبورگ را در این چند روز فرا گرفته، به نظر « جی ٢٠» با تعطیل کردن مدارس ابتدایی، حداقل دانشآموزان هامبورگی را خوشحال خواهد کرد.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ۰۶۰۷
یادداشت بامداد :
براساس گزارش رسانه های بین المللی بیش از ۱۰هزار نفر یکشنبه ۲ جولای در نخستین تظاهرات مربوط به نشست سران گروه ۲۰ در هامبورگ گرد هم آمدند. تظاهرکننده گان که با شعار « موج اعتراض به جی۲۰ » به فراخوان سندیکاها، سازمانهای زیست محیطی و برخی احزاب پاسخ مثبت داده بودند خواستار تعهد بیشتر برای حفاظت از آب و هوا و رعایت بیشتر عدالت در روند جهانی شدن شدند.
پولیس می گوید، تظاهرات « کاملا مسالمتآمیز» برگزار شد و حضور خانوادهها، کودکان، جوانان و افراد مسن در آن چشمگیر بود. بسیاری پرچمها و پلاکاردهایی با این مضامین در دست داشتند: « دموکراسی اکنون » و « استفاده از زغال سنگ را پایان دهید.»
چه برسر آینده رهبری جهان می آید؟
المان به تنهایی کوچک تر از آن است که بتواند در قامــت یک نیروی هژمــونی عمــل کند و
جایگاه این کشور در منطقه یورو همچنان در سایه بحران مالی ٢٠٠٨ ترسایی متزلزل است.
هارولد جیمز، استاد روابط بینالمللی دانشگاه پرینستون
درحالی که سوالات زیادی درباره رهبری جهان وجود دارد، نشست گروه ٢٠ در هامبورگ با وجود داغ بودن دیدارهای دوجانبه و چند جانبه، زیر سایه سنگین اختلاف به پایان رسید. از زمان برگزاری اولین نشست گروه ٢٠ در سال ١٩٩١ ترسایی زمان زیادی می گذرد. ایده برگزاری چنین نشستی برای اولین بار در سال ١٩٧٠ ترسایی و با هدف همسوکردن سیاستهای داخلی اقتصادهای بزرگ مطرح شد تا از بی ثباتی و عدم قطعیت بکاهد، اما سیاست داخلی کشورها امروز خود به شکل جدیدی از عدم قطعیت و بی ثباتی انجامیده است.
در جایی که در نشست گروه ٢٠ در شهر بریزبن در سال ٢٠١٤ ترسایی روسیه در انزوا قرار داشت، در نشست اخیر روسیه جای خود را به ایالات متحده داد. ترامپ بعد از حضور بحث برانگیزش در نشست گروه هفت در تایورمینا در ماه می، اعلام کرد که از توافق آب وهوایی پاریس کنار خواهد کشید. در واکنش به این تصمیم، رهبران گروه هفت البته به استثنای ترزا می، نخست وزیر بریتانیا، بیانیه ای در محکوم کردن این اقدام ترامپ امضا کردند. ایالات متحده و بریتانیا که در نظم بینالمللی در سالهای پس از جنگ جهانی دوم حکم معماران اصلی نهادهایی جهانی مانند سازمان ملل متحد را داشتند، حال به نظر در یک چرخش ١٨٠درجه، در تلاش برای واژگون کردن این میراث هستند. از زمان انتخاب ترامپ و برگزاری ریفراندوم برگزیت در سال گذشته، هر دو کشور مسیر سیاسی مناقشه برانگیزی را خلاف جهت گشوده گی و پیمانهای چند جانبه و اتحاد گرایی در پیش گرفته اند. مسیر این دو کشور با وجود برخی فراز ونشیبها، شباهت های بسیاری با هم دارد. در واقع، از نظر بسیاری افراد، همه پرسی برگزیت پیش درآمدی بر انتخاب ترامپ بود. درست مانند کمپین «ترک » [اتحادیه اروپا]دربریتانیا، ترامپ نیز بر ترس رای دهنده گان از مهاجران سوار شد و مانند دولت پسا ریفراندوم می، دولت ترامپ نیز بسیار گیج و سرگردان است. علاوه بر این، در هر دو مورد، کمپاینهای ضعیفی که امید چندانی به پیروزیشان وجود نداشت، به پیروزی رسیدند. البته هرچه بیش تر این فاتحان رقابت های انتخاباتی در قامت بازندهگانی سیاسی ظاهر می شوند، بر محبوبیت پوپولیسم چپگرایانه سیاستمداران موجه تری مانند برنی سندرز در ایالات متحده و جرمی کوربين، رهبر حزب کارگر در بریتانیا، افزوده می شود. دولتهای می و ترامپ از لحاظ نگرش بینالمللی نیز شباهتهایی دارند. هر دوی این دولتها خواهان بازنگری در قراردادهای بینالمللی از قبیل پیمان های تجاری یا در مورد بریتانیا، بازنگری در رابطه با اروپا هستند. اما بنیان این بازنگری متناقض و نامشخص است. از آنجا که برای کارگران امریکایی و بریتانیایی، جهانی شدن با بی کاری و نابرابری تداعی می شود، آنها خواهان محافظت بیش تر در برابر آسیب های جهانیشدن هستند. بااین حال، حمایت از تولید ملی نیز معمولا هزینه سنگینی را بر مصرف کننده گان و به ویژه اقشار کم درآمد تحمیل می کند. در واقع، حجم زیادی از شواهد آماری حاکی از آن است که اقشار کم درآمدتر از آزاد سازی تجارت بیش ترین منفعت را می برند.
در چنین بستری، هرگونه تلاش برای تغییر آرایش های موجود احتمالا به معنای محدود شدن معاملات و جریمه بستن بر واردات برخی کالاها خواهد بود. این مساله با خطر اقدامات تلافی جویانه از سوی دیگر کشورها نیز مواجه است که به نوبه خود چرخه ای باطل از تاکید بر تولید داخلی و مقابله با جهانی شدن را پدید می آورد. در دوران پس از جنگ های جهانی، کشورها بیش تر از طریق دولتها، سازمان های اجرایی، شرکت های بین المللی و موسسات مالی با هم ارتباط برقرار می کردند. این وضعیت محیطی را پدید می آورد که مساعد همکاری بود. این در حالی است که امروزه سازوکارهای جهانی شدن در مسیر اضمحلال قرار گرفته؛ بیروکراسی های حرفه ای رو به تحلیل هستند؛ شرکتها و رسانه ها به جهت گیریهای میهنپرستانه روی می آورند. از دیگر سو، صنعت مالی تکه تکه شده و از آن منطق زدایی می شود. نهادهای قدرت نرم مانند هالیوود و دانشگاهها نیز در منجلاب جنگ های فرهنگی فرو می روند. دانشگاه های امریکایی و انگلیسی برای سالیان سال در صدر رتبه بندی دانشگاههای جهان قرار داشتند و خود را به چشم موسساتی جهانی با مسوولیتی جهانی می دیدند. درو فاوست، رییس دانشگاه هاروارد، اغلب درباره نقش بینالمللی دانشگاه متبوع خود با اشتیاق سخن می گوید و دانشگاه پرینستون نیز اخیرا شعار خود را از « در خدمت ملت و خدمتگزار تمامی ملل» به « در خدمت ملت و خدمتگزار انسانیت» تغییر داده است. با این حال، در سال های اخیر، جهانی گرایی رو به افول گذاشته است. جملات به یادماندنی تراز می را قبل از کنفرانس حزب محافظه کار در اکتوبر گذشته به یاد آورید وقتی که گفت: « اگر اعتقاد دارید شهروند جهان هستید، شما شهروند هیچ کجا نیستید. شما معنای واژه شهروند را نمی دانید».با توجه به افول روحیه جهانی گرایی پساجنگ، فرایند جهانی شدن به یک رهبری جدید و همچنین نگرشی تازه به همکاریهای چند جانبه و قدرت نرم نیاز دارد.
این واقعیت به شکلی اجتناب ناپذیر چین و اروپا به ویژه المان را به این سمت سوق داده تا خود را به عنوان مدافعان جدید نظم جهانی ببینند. در واقع مواضع چین و المان بیش ازپیش درباره بسیاری از مسایل مهم و کلیدی به هم نزدیک شده است. هر دو کشور بر حفظ تعهد خود به کاهش انتشار گازهای گلخانه ای تحت توافق پاریس پایبند بوده و دست رد به نگرش ترامپ به بهانه دفاع از صنعت زغال سنگ می زنند. همچنین امروز شاهد شکل گیری یک ایتلاف آشکار میان چین و المان در مقابل حمایت از تولید ملی هستیم. اخیرا بعد از این که شی جینپینگ، رویکرد حمایت از تولید ملی را به « زندانی کردن خود در اتاق » تشبیه کرد، آنگلا میرکل لب به تحسين این سخنان گشود. المانی ها که ریاست نشست اخیر گروه ٢٠ را نیز برعهده داشتند، کوشیدند از این فرصت برای پرکردن جای خالی امریکا در ترویج و پیش برد روند جهانی شدن استفاده کنند. البته المان به تنهایی کوچک تر از آن است که بتواند در قامت یک نیروی هژمونی عمل کند و جایگاه این کشور در منطقه یورو همچنان در سایه بحران مالی ٢٠٠٨ ترسایی متزلزل است. چین نیز برای به دست گرفتن رهبری جهان، موانعی را پیش روی خود می بیند. بخش مالی این کشور هنوز نسبتا توسعه نیافته باقی مانده و مستعد بحران است. طرح زیرساختی عظیم چین تحت عنوان « یک کمربند، یک جاده »، این کشور را با مشکلات جدیدی مواجه کرده و بر آتش رقابتهای موجود در آسیا می دمد و دست آخر این که افق رهبری چین با هراسهایی درباره سرنوشت دموکراسی همراه است. در بطن و مرکز نقدهای ضد جهانی شدن در کشورهای ثروتمند همواره خواست آزادی و دموکراسی نهفته بوده است.
بدون شک، برخی مواد و عناصر سازنده شکل نوینی از رهبری جهان همین حالا نیز مهیاست: چین دانشگاه های بزرگی دارد که به سرعت در حال پیشرفت هستند و المان از دموکراسی قدرتمندی برخوردار است که بر پایه اصول فدرال برپا شده است. اما بدون تمامی اجزای سازنده، یک جای کار می لنگد. یک قرن رهبری جهان ازسوی امریکا، بر نهادها و موسسات داخلی قدرتمند، ارزشهای مشترک جهانی و یک حیات فرهنگی پویا مبتنی بود. جهانی سازیای که صرفا بر منطق اقتصادی مبتنی باشد، راه به جایی نخواهد برد./ پروجکت سیندیکیت
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۷ـ۱۱۰۷
خاک مجاهـد پرور در سایه هلیکوپتر!
عبدالوکیل کوچی
اگر بدون مقدمه بحث را آغاز نماییم باید گفت که در امتداد جنگ تحمیلی ونیابتی چهل ساله در کشور ما بموازات تغیرات وتبدلات در سیمای سیاسی نظامی جهان ، روند مداخلات وتجاوز نیز به اشکال گوناگون وبهانه های مختلف در وجود گروه های تجهیز شده در خاک پاکستان ودیگر نقاط دنیا وارد صحنه گردیده که در مراحل آغازین با نام مجاهد و پس از آن طالب در قدم های بعدی القاعده که از بطن القاعده گروه های تروریستی وداعش بظهور رسیده ودر نتیجه آن وطن ما در آتش کینه وانتقام می سوزد وباگذشت هر روز دامنه جنگ گسترش یافته وجان صدها انسان بیگناه را گرفته وهزاران نفر دیگر را زخمی و مجروح می سازد .
گذشته از آن در راستای جنگ خانمانسوز، گروه های اجیر وفتنه گر با دامن زدن به نفاق قومی و قبیله وی ، تعصبات مذهبی ، سمتی ، زبانی و جنسیتی بروی آتش جنگ روغن ریخته ومشتعل می سازند . درچنین حال وهوا سرازیر شدن طالبان مسلح در کشور وبی تفاوتی دولت در برابر حملات طالب و داعش این نگرانی را بوجود می آورد که گرایش های قومی وقوم سالاری نی تنها در درون دستگاه دولت رخنه کرده است بلکه با استفاده از چنین جو سیاسی ، دشمنان پرتاب شده مسلح از خاک پاکستان دوجبهه جنگ را بشکل آشکارا و پنهانی بر ضد مردم افغانستان در پیش گرفته اند .
جبهه اول نفوذ وجابجایی طالبان در ادارات بشکل نامریُی بمنظور تخریبات از داخل دوایر ودر جبهه دومی تشدید جنگ وخونریزی در مناطق مختلف و ریختاندن خون سربازان ومدافعان خاک و مردمان ملکی کشور که رفته رفته کشور را در لبه پرتگاه نزدیک ساخته و کارد را بر استخوان ملت می کوبد. اگر مسوولین امور با اقدامات پیش گیرنده به دفع آن فایق نیایند در آنصورت مهار کردن جنگ کار آسان نخواهد بود واوضاع از کنترول دولت خارج خواهد شد .
در چنین شرایطی که اکثر نقاط کشور مورد حملات دشمنان ودهشت افگنان قرار میگیرد در برابر آن قوای مسلح کشور ونیرو های امنیتی با ایثار گری وفداکاری لازم بخاطر دفاع از خاک ونوامیس وطن تا پای جان میرزمند .واما کم توجهی دولت وعدم مواظبت لازم از نیروهای امنیتی وقوای مسلح کشور به توان دفاعی کشور اثر ناگوار داشته ودر مقابل راه را برای ورود دشمن باز میدارد .
بعضاً خبرها حاکی از آن است که گروه های طالب و داعش بشکل مسلحانه از سمت جنوب و شرق کشور به نقاط شمال مملکت انتقال گردیده وگفته میشود که توسط چرخبال های مشکوک با سلاح ومهمات تجهیز می شوند .
بقول منبع خبری منتشره سایت همایون حاکی از آنست که « تجهیز و تسلیح طالب وداعش توسط بالکردها » از قول اعضای شورای ولایتی جوزجان در خبر آمده است که چرخ بال های ارتش ملی تجهیزات واکمالات نیروهای ولسوالی درزاب ولایت جوزجان را در منطقه تحت کنترول گروه تروریستی طالب وداعش پرتاب کرده اند که منبع پولیس جوزجان این عمل را ناشی از مشکلات فنی چرخ بال خوانده است . منبع علاوه میکند شبیه چنین رخدادی را رسانه ها بار بار منتشر کرده اند که با بی تفاوتی دولت مواجه شده است .
همچنان منابع خبری به نقل از روسیه امروز ترجمه رضا نافعی زیر عنوان « با کمک های هلیکوپتر های بی هویت داعش درافغانستان آماده یک جنگ بزرگ می شود» میگوید وزارت خارجه روسیه ظنین است بنا به گفته سخن گوی این وزارت بالکردهای که هویت شان نامشخص است افراد مسلح داعش را با انضمام اسلحه ومهمات به نقاط مختلف افغانستان حمل میکنند نا تو وامریکا سکوت اختیار کرده اند بقول همین منبع این خود شگفت انگیز است .که نه مقامات افغان ونی حتا نظامیان امریکایی حاضر در افغانستان ویا ناتو پاسخ منطقی برای پرواز های فرا وان این بالکردها ی بی هویت که افراد داعش را در مناطق مختلف افغانستان کمک می کنند ندارد .
این به ذات خود مایه ی نگرانی مردم است زیرا بی تفاوتی آشکارای دولت در رابطه به اوضاع بحرانی کشور و تشدید حملات انتحاری و انفجاری وشبخون در شهرها وحملات مسلحانه در ولسوالی ها اوضاع بحران زده را تشدید بخشیده تا جایی که حتا گفته می شود پای منابع دولتی نیز در حملات دخیل است چنانچه گزارشنامه گرفته از برگه سیامک هیروی به نقل از گزارش رسمی استخبارات المان منتشره سایت یاد شده « مادر انفجار ها در زنبق از سوی ارگ طراحی شده بود » اگر چنین باشد اوضاع امنیتی روز تا روز بد تر شده میرود که عمق قضیه نیازمند توجه جدی مسوولین امور میباشد در غیر این صورت با توجه به اوضاع جاری و بنا به گفته نماینده سازمان ملل متحد به این مفهوم که اگر اوضاع بحرانی چنین به پیش برود از کنترول دولت خارج خواهد شد .
البته هستند کسانی که به نماینده گی از بعضی تنظیم های جهادی گرفته تا نهاد های مدنی سیاسی براه حل معضله کشور ابراز نظرهای نموده اند اما طوریکه معلوم میشود بعید بنظر میرسد که با بیان کلمات عام گویی ، احساسی ، ابزاری و عاطفی بدون یک میکانیزم عملی وعلمی ویک جنبش سرتاسری عدالت خواهی وهمبسته گی دادخواهانه وطنپرستانه، مشکل است افغانستان راه حل خود را پیدا کند .
راه حل مشکلات موجود یا مصیبت جنگ درافغانستان به باور این قلم همانا همبسته گی نیروهای ترقیخواه ، وحدت و اتحاد احزاب مترقی ومردمی ، گروه های وطن پرست ملی آگاه دلسوز ،صادق وخدمتگذار مردم و سایر نهاد های خیراندیش وصلح خواه دموکرات وومردمی ،شخصیت های با اعتبار کشور مومنین پاکنهاد با دستان پاک ، قلب گرم ومغز سرد، دست بدست هم داده، دین وطنی خود را ادا و کشور را از حالت کنونی وفجایع آینده نجات خواهند داد .
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۷ـ ۰۴۰۷