بحران اسپانیا، شانس اروپا

 

یانیس وارافاکیس*

 

نزاع زشت میان دولت محلی کاتالونیا و دولت مرکزی اسپانیا شاید همان چیزی باشد که احیای پروژه اروپا به آن نیاز دارد. یک بحران بنیادین در یکی از اعضای اتحادیه اروپا فرصتی طلایی ایجاد می ‌کند برای بازپیکربندی حاکمیت دموکراتیک نهادهای منطقه‌ ای، ملی و اروپایی که متعاقبا می ‌تواند به یک اتحادیه اروپای قابل دفاع و پایدار بینجامد. 

واکنش رسمی اتحادیه اروپا به خشونت پولیس در جریان همه‌ پرسی استقلال کاتالونیا نوعی چشم ‌بستن بر وظیفه اخلاقی این اتحادیه بود. اینکه رییس کمیسیون اروپا بگوید این مساله، مشکل داخلی اسپانیاست و اتحادیه اروپا به آن نپردازد، شکلی آشکار از ریاکاری است؛ البته ریاکاری مدت‌ هاست که به بخشی از رفتار اتحادیه اروپا بدل شده است.  مقامات این اتحادیه زمانی که درامور داخلی یکی از اعضای دیگر این اتحادیه دخالت می ‌کردند و خواستار کناررفتن سیاست ‌مداران منتخبی می‌ شدند که با اجرای سیاست‌ های ریاضتی و فروش دارایی ‌های عمومی به قیمت‌ هایی مسخره مخالف بودند ( این چیزی است که شخصا تجربه کرده‌ ام )، هیچ ‌گاه احساس شرمنده گی نداشتند؛ اما وقتی که دولت ‌های مجارستان و پولند صراحتا اصول اتحادیه اروپا را زیر پا می ‌گذارند، این مداخله ‌نکردن ناگهان جای خود را به الزام به مداخله می ‌دهد.
مساله کاتالونیا مانند بحث ملی‌ گرایی ریشه ‌های تاریخی عمیقی دارد، اما آیا اگر اروپا بحران منطقه یورو از سال ٢٠١٠ ترسایی به بعد را به ‌درستی مدیریت کرده بود، به چنین سرنوشتی دچار می ‌شد؟ اروپا با اعمال سیاست ‌های ریاضتی بر اسپانیا و دیگر کشورهای حاشیه‌ ای اروپا و همچنین فراهم ‌آوردن بستری برای دگرهراسی و مهاجرستیزی عملا شرایط را برای وقوع این بحران فراهم آورد. یک مثال شاید بتواند بهتر این مساله را روشن کند. بارسلونا به‌ عنوان پایتخت و مرکز کاتالونیا، شهری ثروتمند است که مازاد بودجه دارد، با این‌ حال بسیاری از شهروندان آن به ‌تازه گی با احضاریه‌ هایی از سوی بانک‌ های شان به‌ دلیل عدم پرداخت مالیات مواجه شده‌اند. 
نتیجه شکل‌ گیری جنبشی اجتماعی بود که در ماه ژوئن سال ٢٠١٥ ترسایی باعث شد آدا کولایو به‌ عنوان شهردار بارسلونا انتخاب شود. از جمله تعهداتی که کولایو به مردم بارسلونا داد بود می ‌توان به کاهش مالیات برای کسب‌ وکارهای کوچک و افراد خانه ‌دار، کمک به فقرا و ساخت مسکن برای ١٥ هزار پناه‌ جو اشاره کرد. همه این ها را می ‌شد با کاهش بودجه شهرداری انجام داد؛ با این‌ حال کولایو خیلی زود فهمید با موانعی غیرقابل‌عبور مواجه است. دولت مرکزی اسپانیا با استناد به التزام این کشور به دستورالعمل‌های ریاضتی، قانونی را وضع کرد که کاهش بودجه  شهرداری‌ ها را ممنوع می ‌کرد. درعین‌ حال دولت مرکزی از ورود ١٥ هزار پناه‌ جو که کولایو برای آنها خانه‌ هایی عالی ساخته بود، جلوگیری کرد. تا به امروز این اضافه بودجه با قدرت پابرجاست؛ وعده کاهش مالیات محلی محقق نشده و مسکن اجتماعی برای پناه‌ جویان نیز همچنان خالی است. به نظر این وضعیت اسفبار به‌ خوبی علت و جدایی ‌طلبی کاتالونیا را توضیح می‌ دهد.
در هر بحران نظام‌ مند، ترکیب سه عنصر ریاضت برای اکثریت، سوسیالیزم برای بانکداران و سرکوب دموکراسی محلی، وضعیتی از ناامیدی و نارضایتی را پدید می ‌آورد که آبشخور ملی‌ گرایی است. در چنین وضعیتی، کاتالونی ‌هایی غیرناسیونالیست و مترقی مانند کولایو خود را از هر دو طرف در فشار می ‌بینند: در یک سو دستگاه اقتدارگرای دولتی حضور دارد که از راهبردها و خط‌ مشی‌های اتحادیه اروپا به‌ عنوان سرپوشی برای رفتار خود استفاده می‌ کند و در سوی دیگر، احیای مرزبندی‌ های رادیکال، انزواطلبی و بومی‌ گرایی واپس ‌گرا. 
هر دو جناح به معنای شکست افق یک جامعه اروپایی مرفه و اشتراکی است. کاتالونیا یک نمونه مطالعاتی عالی برای معمای کلی ‌تر اروپاست. انتخاب میان دولت اقتدارگرای اسپانیا و ملی ‌گرایی مبتنی بر شعار « دوباره کاتلونیا  را بزرگ کنیم» معادل انتخاب ‌کردن میان یرون دیسل بلوم، رییس کمیته وزرای مالی منطقه یورو و مارین لوپن، رهبر جبهه ملی فرا راست‌ گرای فرانسه است: انتخابی میان ریاضت و فروپاشی.
در چنین شرایطی، وظیفه  اروپایی‌ های پیش رو و مترقی این است که به هر دو گزینه نه بگویند. آلترناتیف این وضعیت، اروپاییزه‌ کردن راه‌حل این مشکل است؛ مشکلی که تا حد زیادی به ‌واسطه بحران نظام‌ مند اروپا ایجاد شده است. به‌ جای سنگ‌ اندازی در برابر حاکمیت‌های دموکراتیک منطقه‌ای و محلی، اتحادیه اروپا باید این شکل از حاکمیت‌های دموکراتیک را تقویت و حمایت کنند. اتحادیه اروپا می‌تواند پیمان‌های متممی را در جهت به‌ رسمیت شناخته‌شدن حق دولت‌های محلی و منطقه‌ ای و شوراهای شهر از جمله کاتالونیا و بارسلونا برای خود مختاری مالی به تصویب برساند. 
همچنین به آنها می ‌توان اجازه داد در قبال پناه ‌جویان و مساله مهاجرت سیاست ‌های خود را به کار ببندند. با این اوصاف، اگر همچنان این مناطق خود مختار خواهان جدایی از دولت ‌های مرکزی ‌شان باشند، اتحادیه اروپا باید رویه‌ ای را برای جدایی ایجاد کند؛ برای مثال اتحادیه اروپا می ‌تواند دولت منطقه‌ ای را که با چنین خواستی به قدرت رسیده است تحریم کند. در هر صورت اگر خواست استقلال محقق شد، این کشور جدید باید مبادلات مالی خود را حداقل در سطح قبل نگه دارد. علاوه بر این، این کشور جدید نباید اقدام به ایجاد مرزهای جدید کند و همچنین موظف است حق تابعیت سه‌ گانه شهروندانش را حفظ کند ( کشور جدید، کشور قدیمی و اروپا ).
بحران کاتالونیا به ‌لحاظ تاریخی این نکته را به اروپا گوشزد می ‌کند که این قاره نیازمند ایجاد نوع نوینی از حق حاکمیت است که به شهرها و منطقه ‌ها قدرت ببخشد، انحصارگرایی ملی را برطرف کند و هنجارهای دموکراتیک را پاس بدارد. در کوتاه‌ مدت، این کاتلونی ‌ها، مردم ایرلند شمالی و شاید اسکاتلندی‌ها باشند که از این حق حاکمیتی جدید منتفع می ‌شوند. ولی در طولانی‌ مدت، این کل اروپاست که از این وضعیت سود خواهد برد. 
یک دموکراسی اروپا محور پیش ‌نیاز شکل‌ گیری اروپایی است که ارزش حفظ ‌کردن را داشته باشد.  

* وزیرمالیه پیشین یونان

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ ۱۱۱۰

گروه‌ های عمده تروریستی که علیه دولت افغانستان می ‌جنگند

 

کریم پوپل


پولیس ملی افغانستان بتاریخ ۲۴ حوت سال ۱۳۹۵ فهرست تمام گروه‌های تروریستی فعال در کشور را به سازمان پولیس انترپول تسلیم کرد. این گروه‌ها علاوه براین که علیه دولت افغانستان می‌ جنگند اکثر شان مجرمان بین‌المللی بوده درقتل هزاران انسان شریف جهان دست دارند.

فعلاً ۳۲ مرکز آموزش تروریستی با ۸۵ رهبرعلیه افغانستان درپاکستان فعال است. تعداد مجموعی مخالفان مسلح خارجی نظر به موسوم بین ۵۰۰۰۰ - ۷۵۰۰۰ میرسد. نزدیک به ۱۶۸ گروپ بزرگ و کوچک در افغانستان به فعالیت های تروریستی مشغول اند. حدود ۶۰ الی ۱۰۰ هزار علیه دولت افغانستان می جنگند.

۱ـ  طالبان مربوط ملا منصور و شورای کویته

با ۳۵۰۰۰ نفر،

رهبر: شیخ الحدیث هیبت اله ،نورزای ؛ معاونین : سراج الدین حقانی، رییس شبکه حقانی  و ملا محمد یعقوب فرزند ملا محمد عمر .

۲ـ طالبان مربوط ملا رسول (مستقل )

با ۱۵۰۰۰- ۲۵۰۰۰ نفر که درولایت های هرات، فراه، بادغیس، فاریاب، هلمند، زابل، غزنی و پکتیا حضور نظامی دارند .گروه مولوی رسول، سه معاون نظامی منصوب کرده است : معاون سیاسی ، ملا باز محمد حارث ، معاونین نظامی ، ملا منصور دادالله، ملا شیر محمد آخندزاده ؛ و عبدالمنان نیازی منحیث معاون سیاسی انتخاب نموده است. متحد با ایران  بوده ریاست امنیت افغانستان از وی حمایت می کند. یکبار شکست خورده حاضر مذاکرات با دولت است.

۳ـ داعش

مستقیم با داعش ارتباط داشته و ۳۴۰۰ نفر در افغانستان  دارد. گروه های سابق سرحدی  پاکستان بنام لشکر اسلامی ، جماعن الحرار، «کرم ایجنسی»، «خیبرایجنسی»، «اورکزی ایجنسی»، «هنگو» و «پیشاور» همه به داعش پیوستند.

۴ ـ تحریک طالبان پاکستان

علیه دولت پاکستان و امریکا می‌جنگـد. موسس آن بیت اله محسود بود. این سازمان همکار با القاعده، آمو، تحریک طالبان، پاکستان، سپاه صحابه، لشکر جهنگوی، حرکت والاجهاد الاسلامی می باشد. ساحه فعالیت  آن درکنرهار حدود ۲۵۰۰۰ نفر  در پاکستان فعالیت دارد. ضد شعیه مذهبان می ‌باشد.

۵ ـ  القاعده

با ۵۰- ۱۰۰ نفر ، ساحه فعالیت کنرها ، رهبرآن سعید بن ابی وقاص در افغانستان می باشد.

۶ـ (امو)

جنبش اسلامی ازبکستان ویا حزب حرکت اسلامی  ازبکستان  

با تعداد۳۰۰ نفر، بنیان گذار آن  جمعه نمگانی و طاهر یولدوش بود رهبر فعلی «مجاهد عثمان غازی»  میباشد. ساحه فعالیت  آن در شمال افغانستان بدخشان، تخار ،قندوز، میمنه و غورماچ  می باشد. فعلا به داعش بیعت نموده است.

۷ـ حرکت الجهاد الاسلامی

در سال ۱۹۸۴ترسایی در جریان جنگ افغان شوروی توسط فضل الرحمان خلیل و قاری صفی اله اختر تاسیس شد. خاص علیه امریکا ،اسراییل بنگلادیش و زیلاند جدید می ‌جنگد. در افغانستان یک گروه ۱۵ نفری آن علیه امریکا می‌ جنگد. مرکز اصلی  آن در فلسطین است.

۸ ـ حزب اسلامی افغانستان که فعلاً با دولت متحد شد.

۹ ـ حزب اسلامی خالص

اکثراین گروه با دولت افغان شریک است. انورالحق خالص پسر مولوی خالص برای هیبت اله رای داده با ۱۰۰۰ نفر خود در صفوف طالبان پیوست.

۱۰ـ لشکر طیبعه

خطرناکترین گروه پاکستانی و کشمیری است که توسط آی اس آی اداره می شود. رهبر آن حافظ محمد سعید است. درافغانستان فعالیت شدید دارند. حمله بر ۴۰۰ بستر را این گروه بدوش داشت. این طایفه باید با ساتول کشته شوند زنده ماندن این جنس حرام است.

۱۱ـ لشکر اسلامی

مربوط خیبر اجنسی؛ موسس مفتی منیرشاکر رهبرموجود منگل باغ است. این گروه به داعش بیعت کرده است. این گروه ضد پاکستان و دولت افغان می جنگند.

۱۲ـ گروه تروریستی هندی بنام عبدالعظیم و شهید بری گیت

۱۳ـ جنبش ترکستان شرقی (اویغورستان)

جنبش اسلامی ترکستان شرقی در سال ۱۹۹۳ ترسایی بنیان گذاشته شد. این سازمان با توجه به فروپاشی شوروی توانست با احزاب و گروه های بنیادگرا در آسیای مرکزی ارتباط برقرار و سپس با حضور طالبان والقاعده در افغانستان همکاری هایی با آنها بیشتر گردید. قبلا در وزیرستان لانه داشتند حالا در شمال افغانستان فعالیت دارند. تعداد یک گروه ۲۵-۳۰ نفر.

۱۴ـ جیش محمد

گروه آزادی‌خواه کشمیر ساخت پاکستان. اکنون علیه دولت افغانستان می‌ جنگد.

 مولانا مسعود ازهر رهبر این گروه می باشد. در کشمیر فعالیت زیاد دارد.

۱۵ ـ شبکه حقانی 

شبکه حقانی یک مجموعه از شبه نظامیان است که از چند گروه تشکیل می‌ شود. نام این شبکه از مولوی جلال‌الدین حقانی که تحصیل‌ کرده مدارس علوم دینی پاکستان است گرفته شده است. البته در حال حاضر به دلیل کهولت سن جلال‌الدین، فرزندش سراج‌الدین، رهبری این شبکه را بر عهده دارد. مقر اصلی این شبکه دقیقاً معلوم نیست اما ولایت‌های شرقی افغانستان همچون پکتیا، پکتیکا و خوست که در همسایه گی وزیرستان جنوبی و شمالی پاکستان قرار دارد به عنوان محل استقرار نیروهای حقانی شناخته می‌شود. در مراحل اول با تحریک طالبان متحد بود سپس از آن جدا شده با اردو پاکستان پیوسته علیه دولت افغانستان و آمریکا می‌جنگد. اعضای این شبکه از قوم پشتون و از قبیله «زدران» واقع در ولایت پکتیکا هستند. شبکه حقانی حدود چهار هزار نیرو دارد که در پیوند با گروه‌های دیگر، گاه تا ۱۰ هزار نیرو را می‌تواند سازماندهی کند. آمریکایی‌ها معتقدند شبکه حقانی بازوی دستگاه اطلاعاتی پاکستان برای انجام عملیات‌های تروریستی در جهت منافع آن کشور است. این گروه بالای سفارت امریکا در افغانستان و اسلام آباد حمله نموده تلفات را بجا گذاشته است.

۱۶ـ اعمارات اسلامی وزیرستان گروه طالبان پاکستانی بود که قبلا توسط حقانی رهبری می‌شد.

۱۷ـ سپاه صحابه پاکستان

سپاه صحابه یکی از گروه­های تروریستی وهابی بامنشا پاکستانی و منشعب از جمعیت علمای اسلامی پاکستان است عمدتاً منابع حمایتی خود را ازعربستان دریافت می کند. منابع مالی غالب گروه های تروریستی منطقه را عربستان و شیخ نشینان حاشیه خلیج فارس می پردازد. این گروه تروریستی پس از حضور نظامی شوروی سابق به افغانستان توسط « حق نواز جنگوی» تاسیس شد در ترور تعداد زیادی از شیعیان دست دارد. در واقع این سپاه پشتیبان سیاسی لشکر جهنگوی است و لشکر جهنگوی شاخه نظامی این حزب محسوب می‌شود. دارای ۱۰۰ هزار عضو در پاکستان میباشد. مخالف برقراری عزا داری ده محرم بوده در کشتن شیعه و بم گذاری در این روز سهم دارد.

۱۸ـ تحریک نفاز شریعت محمدی (سواد) ضد پاکستان. حالا صفی محمد رهبر گروه با دولت پاکستان صلح را امضا نمود. در افغانستان در نواحی چترال وردوج فعالیت دارند.

۱۹ـ اتحاد جهاد اسلامی

گروهی موسوم به اتحاد جهاد اسلامی ادعا دارد که بخش بزرگی از مناطق سرحدی میان افغانستان و تاجکستان را در کنترول خود دارد.با طالبان و القاعده رابطه دارد. بخش های عمدهء ولسوالی های امام صاحب و دشت ارچی قندز، ظاهراً در کنترول مشترک گروه ها قرار دارد. در نشریه امریکایی ده لانگ وار ژورنال نوشته شده که یک گروه از این سازمان دیده شده که از تاجکستان داخل خاک افغان می گردید. در قضیه تاجکستان بالای حضور نظامی روسیه در سرحدات می خواهد تجدید نظر نماید. این گروه در اروپا نیز فعالیت دارد.

۲۰. لشکر جهنگوی

موسس آن حق نواز جهنگوی و اسحق مالک ،  درسال ۱۹۹۶ ترسایی از سپاه صحابه جدا گردید. حدود ۲۰۰ نفر در افغانستان علیه شیعه مذهبان فعالیت دارد. رهبر آن قاری محمد یاسین می‌باشد. انفجاردهمزنگ توسط همین گروه صورت گرفته ‌است. مرکز این گروه وزیرستان است. در انتحاری و بم گذاری روز عاشورا مزار شریف و کابل دست اول داشت.

۲۱ ـ حرکت المجاهدین

این گروه با القاعده ارتباط داشته در زیر نام «انصارالامه» فعالیت دارد . تعداد این گروه ۸۰۰۰ نفر بوده در ناحیه شرقی افغانستان فعالیت دارد . گروه حرکت المجاهدین با اجازه نهادهای پاکستانی به خصوص سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (آی.اس.آی) بطور آزادانه درپاکستان فعالیت می‌ کند . «فضل الرحمان خلیل» رهبر این گروه نیز در « اسلام‌آباد » زنده گی می‌ کند.برای الحاق «کشمیر» به پاکستان تلاش می‌ کند و خطری برای افغانستان و منافع آمریکا محسوب می ‌شود.

 ۲۲ـ گروپ محاذ فدایی

گروه تروریستی در قندهار، هلمند  و ارزگان فعالیت دارند. گروه فدایی محاذ شاخه ار گروه ملا داد اله است که  توسط ملا نجیب اله یا عمر خطاب  تاسیس گردید.  این گروه در آدم رباعی ترور و بم گذاری درافغانستان سهم  دارد. این گروه مسوولیت ترور مولوى ارسلان رحمانى عضو شوراى عالى صلح و مشرانوجرگه  و مقام سابق طالبان را بدوش گرفت . بم گذاری در سفارت هند ، قتل  دو خبرنگار سویدن و انگلیسی در کابل توسط این گروه صورت گرفته است.

رهبر این گروه، ملا نجیب الله، اظهار داشت که هدف گروه  لغو روند صلح میان شورشیان و دولت افغانستان و ادامه مبارزه با دولت در کابل و نیروهای ناتو تا زمانی که افغانستان را ترک کنند.

ملا نجیب اله اظهار داشت که دفتر قطر غرض حل مشکلات بین طالبان و دولت افغانستان توسط دولت ایران به رهبری ملا منصور ساخته شد. تا مذاکرات بین دولت افغانستان و طالبان صورت گیرد. او اظهار داشت که ملا عمر به نسبت مریضی گرده که داشت ضرورت به تداوی داشت. ملا منصور در میان دوا اولا به ملا عمر زهر را خوراند تا ضیعف گردد. پس از اینکه ملا منصور وصیعت ملا عمر را گرفت ملا منصور اورا به قتل رساند. این کلمات ممکن توسط آی اس آی ساخته شده باشد. برخلاف زهر توسط آی اس آی داده شد تا روند صلح خراب شود.

۲۳ـ بریگارد گوریلایی ـ۵۵

 اعراب مربوط القاعده- (۳۰۰۰ تا ۱۰۰۰) نفر

اینها اعراب بودند که از زمان جهاد از زندانها خریداری شده علیه روسها می جنگیدند. در زمانی که اسامه داخل افغانستان شد عده ایی از این گروه با القاعده پیوسته آماده جنگ ومرگ گردیدند . قبلاً  این گروه در افغانستان در قطعه ریشخور و قلعه جنگی بلخ  مستقر بودند. پس از مرگ بن لادن عده از این گروپ که در حدود ۵۰۰ نفر میرسد با همان حالت اولی با دولت افغانستان و امریکا می جنگند. درین گروه عده از قطعات گارد جمهوری صدام حسین نیز شامل بوده بر علیه امریکا و دولت موجوده می جنگند.

۲۴ ـ  امارات قفقاز (توسط چیچینی‌ها اداره می‌شود) امارت اسلامي قفقاز يك جنبش اسلامی توسط دوكو عمروف بنا شد .این گروه پس از شکست چیچین  به گروه های مختلف کشور های اسلامی ملحق شدند. اکنون این گروه در روسیه وکشورهای قفقاز نیز  فعالیت دارند. چندی قبل رهبر آن بنام ابو محمد کشته شد. این گروه با داعش پیوسته در شمال افغانستان فعالیت دارد. قبلا حدود ۳۰۰ نفر  که بعضی از آنها بافامیلها خود بودند حضور داشتند  حالا تعداد نا چیز باقی مانده است.

تا فعلاً حدود دو هزار سرباز از گروه های خارجی به آنطرف دریای آمو نقل مکان نموده‌اند. گروه‌های چیچین آمو ، حرب اسلامی ازبکستان و قزاقستان همه به داعش پیوسته عده  از آنها در بدخشان و تخار مستقر هستند. از جمله ۲۴ گروه‌های تروریستی۳ آن علیه پاکستان بوده از این ۳ گروه یک گروه آن با دولت افغانستان قبلاْ متحد بوده حمله را در مکتب نظامی پاکستان در پشاوراجرا نمود. دولت افغانستان به اساس مروده فریبکارانه پاکستان که دست دوستی باز نموده بود لست حمله کنندگان این گروه را به دولت پاکستان تسلیم نمود. دولت پاکستان پس ازدریافت اسما این گروه، بالای این گروه حمله نمود. گروه تلفات بیشماری را داده از پاکستان فرار نموده داخل خاک افغانستان گردیدند. به اساس راپور سازمان ملل بین ۷۵۰۰ تا ۷۶۰۰ از جنگجویان خارجی با دولت افغانستان می جنگند. ولی اداره کننده وطراح حملات پاکستان است. منشع این جنگها پول عربستان و کشورهای اطراف خلیج فارس است. پنجابی ها  راه درآمد را از راه خون پیدا نموده است. این راه استفاده از اعتقاد مردم نادان است که از آن سواستفاده می کند.

منابع:

۱  ـ جنگ داخلی افغانستان از 2001-الی فعلاً نوشته ویکی پیدیا انگلیسی

https://en.wikipedia.org/wiki/Islamic_Movement_of_Uzbekistan

۲ ـ گروه‌هاي سلفی چچني و امارت اسلامي قفقاز؟ نوشته نشریه سیاسی ایران

http://www.siasi.porsemani.ir/content

۳ ـ بیعت رهبران گروه امارات اسلامی قفقاز به داعش نوشته سایت دنیای اقتصاد

http://donya-e-eqtesad.com

۴ ـ ادعای حضور گروه "اتحاد جهاد اسلامی" در سرحد افغانستان و تاجکستان نوشته رادیو آزادی

https://da.azadiradio.com/a/27271929.html

۵ ـ آشنایی با سپاه صحابه نوشته خبر گذاری مهر

http://www.mehrnews.com/news/

۶ ـ مالک اسحاق، رهبر گروه تندرو سنی مذهب در پاکستان کشته شد. نوشته دوچ ویله

http://www.dw.com/fa-ir

۷ ـ داعش در افغانستان چه می‌کند؟ نوشته سایت بی بی سی

http://www.bbc.com/persian/blogs-38718116

۸ ـ نگاهی به گروه تروریستی «لشکر جهنگوی» در دوران «ملک اسحاق» نوشته خبر گذاری تسنیم

https://www.tasnimnews.com/fa/news/

۹ـ  جنبش ترکستان شرقی و جدایی طلبی در سین کیانگ و رویکرد چینی سازی پکن نوشته سایت خبر گذاری فارس

http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13920527000249

۱۰ ـ  وزارت دفاع افغانستان: شمار جنگجویان ضد دولت متغیر است وشته سایت دوچ ویله

https://www.darivoa.com/a/mod-says-militants-number-is-variable-in-afghanistan/3582595.html

۱۱ ـ  Talibanistan: The Establishment of the Islamic Emirate of Waziristan

https://www.longwarjournal.org/archives/2006/09/talibanistan_the_est.php

۱۲ ـ  The elite force who are ready to die بریگارد 055 اعراب

https://www.theguardian.com/world/2001/oct/27/afghanistan.terrorism6

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۷ـ ۰۹۱۰

کشوری که حاضر به « وداع با اسلحه » نیست

اردشیر ز. ‌قنواتی

یکشنبه اول اکتوبر جامعه امریکایی بار دیگر با تصویر ناکارآمدی  قانون اساسی ایالات متحده  و قدرت تولید ‌کننده گان سلاح در این کشور با رقم‌ خوردن فاجعه قتل عام در شهر توریستی «لاس ‌ویگاس» روبه‌ رو شد. این تصویر برخلاف آنجه معمولا سعی می‌ شود از جامعه امریکایی به‌ عنوان سرزمین فرصت‌ها و آرمان‌شهر تحقق شعار « من رویایی دارم » از مبارز حقوق مدنی امریکا  مارتین لوترکینگ  ترسیم شود، بار دیگر مشکلات ساختاری در حوزه حقوقی و سیستم سیاسی کشور را به نمایش گذاشت. این بار پای تروریزم بنیادگرای اسلامی در کار نبود تا با فریاد الله اکبر چند نفری را بکشد و موج اسلام‌ هراسی و مهاجرستیزی جامعه امریکایی  را دربربگیرد و رهبران این کشور بر طبل به‌ خطرافتادن دموکراسی کشور از سوی دشمنانی سخن ‌پراکنی کنند که گویا امریکایی ناب نبوده‌اند. ماجرای کشتار لاس ‌ویگاس حتا به نظر می ‌رسد ارتباط چندانی هم با اختلافات نژادی و گروه‌های شبه ‌نظامی راست‌ گرای افراطی هم ندارد.
آنچه تا اکنون در گزارشات پولیس از جمله اظهارات رسمی « جوزف لومباردو» کلانتر شهر لاس ‌ویگاس به‌ دفعات بر آن تاکید شده است « اقدام فردی » مهاجم ٦٤ساله  استیون پداک، ساکن شهر کوچک «مسکیت» در همسایه گی پایتخت قمار و ستاره درخشان کلان‌ شهر کویر نوادا بود که ظاهرا در سابقه خود هیچ جرم کیفری مهمی هم نداشته است. در اظهارات پولیس، برادر قاتل و همسایه گان وی بر این نکته تاکید می‌ شود که او یک ‌میلیونر قمارباز و عاشق اسحله بوده است و به همین دلیل حتا  به لحاظ روان ‌شناختی نمی‌ توان این اقدام جنایتکارانه را تبلور خشم و عصیان طبقاتی و از روی استیصال مالی فردی وابسته به طبقات زیرین دانست که می خواهد از « وضع موجود » انتقام بگیرد.
به ‌راه‌افتادن حمام خون در جریان فستیوال سه ‌روزه «٩١  روت » در جریان کنسرت روباز کانتری در مشهورترین بلوار لاس ‌ویگاس از طبقه ٣٢ هتل « مندلی بی » که با خالی ‌کردن چندین خشاب از یک اسلحه اتوماتیک توسط  استیون پداک انجام شد، گفته می‌ شود از سال ١٩٤٩ ترسایی بزرگ ‌ترین حادثه در تاریخ  امریکا بوده است. همچنین به گفته پولیس در سوییت متعلق به این ضارب ١٦ اسلحه گرم پیدا شده است و بعدا در بازرسی خانه وی در شهر کوچک مسکیت نیز یک زرادخانه از جمله ١٨ اسلحه، وسايل الکترونیک، چندین خشاب،‌ هزاران گلوله و مواد منفجره از جمله «آمونیوم نیترات» پیدا شده است. وقتی تمام قطعات این پازل در کنار هم چیده شود، مشخص می ‌شود که برخلاف گمانه زنی‌های معمول وی دچار « جنون آنی » نشده و از قبل برای این جنایت مرگ ‌بار برنامه ‌ریزی کرده است. از طرف دیگر هرچند طبق معمول همیشه گی گروه « داعش » مسوولیت این اقدام را بر عهده گرفته است اما پولیس و مقامات امنیتی – اطلاعاتی به صراحت ارتباط آن را با تروریزم اسلامی رد کرده‌اند. با رد فرضیه تروریستی‌ بودن حادثه دوباره تمام نگاه‌ها به سمت فشل ‌بودن قانون اساسی بازمانده از دوران جنگ‌های داخلی و میراث پدران معنوی امریکا  برمی‌ گردد که آزادی مالکیت و حمل سلاح در این کشور را متضمن حفظ امنیت و حق آزادی فردی می ‌داند. در متمم دوم قانون اساسی امریکا مصوب سال ١٧٩١ترسایی  در تدوین ١٠ متمم قانون اساسی این کشور به صراحت تاکید شده است « لزوم یک گروه شبه ‌نظامی منظم برای حفظ امنیت کشوری آزاد و حق مردم در نگهداری و حمل سلاح، نباید نقض شود». همین متمم قانون اساسی تا امروز در کنار قدرت لابی اسلحه در امریکا مانع از هرگونه اصلاح و ترمیم  این قوانین که بیش تر معطوف به تمایل ایالت‌های میانی و سفید که اقتصاد مبتنی بر کشاورزی دارند، شده است تا جایی که تمام تلاش‌های  باراک اوباما، رییس‌ جمهوری سابق این کشور بعد از فاجعه قتل عام مدرسه « سندی هوک » نیز برای تغییر در این قوانین با در بسته کنگره جمهوری‌ خواه و حتا مخالفت بخشی از نماینده گان دموکرات برخورد کرد و راه به جایی نبرد.
حوادث و کشتارهای نمونه حادثه لاس ‌ویگاس در امریکا یک موضوع موردی نیست  بلکه همان‌ گونه که نهادهای امنیتی و حقوق ‌بشری تخمین می‌ زنند، سالانه حدود ٣٠‌ هزار نفر در این کشور با اسلحه گرم کشته می‌ شوند که رقم آن بالاتر از سرجمع تمام حوادث طبیعی، تصادفات جاده و تلفات جنگی جامعه امریکاست. با پیروزی  دونالد ترامپ،  به‌ عنوان یک حامی پروپا قرص قوانین مالکیت و حمل سلاح در انتخابات ریاست ‌جمهوری، لابی اسلحه که توسط صاحبان صنایع تسلیحاتی حمایت می ‌شوند و پشت سر وی قرار دارند، دست بازتری پیدا کرد که حتا مانع از طرح اصلاح این قوانین در کنگره شود. حامیان اسلحه در امریکا همیشه در زمان وقوع این حوادث از جمله حادثه خون ‌بار سندی هوک بر این نکته پای می‌ فشردند که اگر معلمان نیز مسلح  بودند می ‌توانستند جلوی مهاجم را بگیرند و به‌ طورکلی راه‌ حل برخورد با موضوع را تسلیح همه مردم به اسلحه برای دفاع می ‌دانند. این تفکر دقیقا ریشه در دوران ابتدایی شکل‌ گیری کشور امریکا و دهه‌ ها جنگ داخلی در این کشور دارد که بعدها با عجین‌شدن با قدرت امپریالیستی و امروز اصل « ارباب‌‌ جهان »بودن  همخوانی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و فرهنگی هم دارد.
بارها با بروز این اتفاقات زنگ خطر برای امریکا به صدا در آمده است اما هربار رهبران این کشور بعد از نیمه‌افراشتن پرچم و تسلیت به خانواده کشته ‌شده گان این صدا را خفه کرده و روند معیوب کنونی را ادامه داده‌اند. قانون اساسی کهنه برای ساختار سیاسی امریکا به این لحاظ هنوز غیرقابل اصلاح است که هرگونه تغییری در اصل یا متممی از آن راه را برای مطالبه اصلاح بخش‌های دیگر که تا اکنون نگهبان معبد سرمایه در مقابل حقوق عمومی بوده است، باز می‌کند و این همان ترسی است که ساختارهای مالی، اقتصادی، سیاسی، اطلاعاتی، امنیتی و اجتماعی این کشور داشته و حاضر به پذیرش آن نخواهند بود. اما حادثه جنایت ‌بار لاس ‌ویگاس و کشتار کلیسای سیاه‌ پوستان «چارلستون» و قبل از آن مدرسه سندی هوک تنها نوک یخ مشکل و معضلی است که آینده جامعه امریکا را به شدت تهدید می‌کند. با دوقطبی تشدید شونده که در سال‌های اخیر جامعه  امریکایی را دوپاره کرده است، در صورت بروز یک جنبش قدرتمند ضد سیستمی با وجود بیش از ٢٧٠‌ میلیون سلاح گرم در دست مردم و وابسته گی ٣٢ درصد از آنان به سلاح گرم، هرگونه شورش گسترده اجتماعی می ‌تواند به جنگ‌های مسلحانه و حتا جنگ‌ های داخلی منجر شود. رهبران واشنگتن در دوگانه کاخ سفید و کنگره در کنار صاحبان واقعی قدرت در ابرشرکت‌ها از جمله لابی قدرتمند تسلیحاتی تا امروز براساس منافع، صدای پای دهشت و خطر را نشنیده‌اند و فکر می‌ کنند در هر وضعیتی  سیستم و ساختار امنیتی، قدرت مهار هرگونه اخلالی را دارد. اما تجربه نشان داده است آنان  که در زمان فجایع فردی و موردی غافلگیر می‌ شوند، در صورت بروز منازعه و تنش در عرصه ملی قادر به کنترول و مهار وضعیت طبقات مسلح نيستند یا هزینه سنگینی باید بپردازند.

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۷ـ ۰۸۱۰

۳۰۰میلیون سلاح  و۳۰ هزار کشته درسال

 

در امریکا پس از هر حادثه مرگبار تیراندازی، مخالفان و موافقان قانون حمل  سلاح در مقابل هم صف ‌آرایی می ‌کنند، اما با گذشت زمان تمامی خواسته‌ ها به فراموشی سپرده می ‌شود و تغییری در قانون صورت نمی‌ گیرد.

پس از حادثه مرگبار لاس ‌ویگاس، بار دیگر درخواست‌ هایی برای تشدید « قانون نگهداری و حمل سلاح »  در امریکا مطرح شده‌اند. دیانا فاینستین، سناتور دموكرات از ایالات کالیفرنیا، دراین ‌باره گفت: « این موضوع باید برای هر امریکایی شوک آور باشد که چه گونه هر کس می ‌تواند به‌ آسانی به این‌همه سلاح و مهمات دست یابد ».
بنا بر ارزیابی این سیاست ‌مدار امریکایی، تنها با استفاده از سلاح ‌های خود کار می‌ توان در مدت‌زمانی کوتاه دست به کشتاری چنین گسترده زد. سناتور فاینستین از مردم خواست که در مورد تشدید قوانین حمل سلاح به‌ طور جدی بیندیشند.

سناتور دموكرات، الیزابت وارن از ایالت ماساچوست، نیز تصریح کرد که « دعا و فکرکردن » درباره این حادثه‌ مرگبار کافی نیست؛  و باید دست به عمل زد. او افزود: « حوادثی نظیر لاس ‌ویگاس تا اکنون بارها اتفاق افتاده‌اند. ما باید دراین‌ باره به بحث بپردازیم تا بتوانیم از اعمال خشونت مسلحانه جلوگیری کنیم ». برخی از هنرمندان امریکایی نیز از تشدید قانون حمل سلاح در امریکا پشتیبانی می ‌کنند. از آنجایی که این کشتار در یک کنسرت موسیقی رخ داده، لیدی گاگا، خواننده معروف امریکایی، در حساب توییتری خود که بیش از ۷۱ میلیون نفر آن را دنبال می‌ کنند، نوشت: « این کشتار در یک کلام اقدام تروریستی بود».
به گفته لیدی گاگا، تروریزم، نژاد، دین و جنسیت نمی ‌شناسد. او از سیاست‌مداران  دو حزب دموكرات و جمهوری ‌خواه خواست که در زمینه قانون حمل سلاح به توافق دست ‌یابند. درخواست لیدی گاگا مستقیما خطاب به پال رایان، رییس جمهوری‌ خواه مجلس نماینده گان امریکا، بوده است.
پال رایان پس از کشتار لاس ‌ویگاس از مردم خواسته بود که برای قربانیان و بسته گان آنها « دعا کنند». لیدی گاگا نوشته است: « دعا کردن خوب است، اما خون قربانیان دست‌ های کسانی را آغشته کرده که از جایگاه قدرت قادر به تصویب  قوانین نیستند». دونالد ترامپ، رییس‌ جمهور امریکا و اکثر سیاست مداران مهم از حزب جمهوری‌ خواه مخالف تشدید قانون نگهداری و حمل سلاح هستند. جیمی کیمل، تیلور سوییفت، ریهانا و آریانا گرانده از جمله دیگر هنرمندان مشهوری هستند که پس از حادثه لاس ‌ویگاس از محدودیت حمل سلاح پشتیبانی کرده‌اند. حدود ۴۳ درصد امریکایی‌ ها در منازل خود دست‌ کم یک سلاح نگهداری می‌ کنند.
آمار موجود نشان می‌دهد که حدود ۳۰۰ میلیون تفنگ، کلت، تفنگچه ، ماشیندار ، نیمه ‌خودکار در منازل امریکایی ‌ها نگهداری می ‌شوند.
سالانه حدود ۳۰ هزار نفر در امریکا « با شلیک یک سلاح » کشته می‌ شوند؛ یعنی قربانیان خشونت از طریق به‌ کارگیری سلاح در هر دو سال در امریکا برابر با شمار سربازان  کشته‌ شده‌ این کشور در جنگ ویتنام است. تا اکنون تلاش‌های زیادی برای تغییر قانون حمل سلاح صورت گرفته است، اما همه آنها بی‌ ثمر بوده‌اند؛ به‌ ویژه پس از هر حمله‌ مرگبار، مخالفان و موافقان دلایل تکراری خود را بیان می ‌کنند، اما در قانون و در عمل تغییری رخ نمی‌ دهد./ ش

 بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۷ـ ۰۸۱۰

نکته‌هایی در مورد نسبت داعش با پاکستان

 

فرزاد رمضانی بونش 

 

شرایط داعش در پاکستان

دولت اسلامی عراق و شام یا ولایة خراسان، شاخه‌ای از گروه اسلام گرای نظامی دولت اسلامی عراق و شام، فعال در افغانستان و پاکستان است. در واقع در سپتامبر سال ۲۰۱۴ ترسایی  داعش یا دولت اسلامی عراق و شام نماینده گانی به پاکستان فرستاد و در اکتوبر سال ۲۰۱۴ فرماندهانی از تحریک طالبان پاکستان در پاکستان چون حافظ خان سعید از خرم و خیبر مناطق قبیله ‌ای و پیشاور و منطقه هنگو، به ابوبکر بغدادی اعلام وفاداری کردند. دراین ‌بین با از یک سو در سال های گذشته یکی از اهداف و راهبردهای حیاتی داعش بقا و گسترش در منطقه بوده است و از سوی دیگر بـه دلیل فراهم بودن بسترهای طبیعی برای رشد با استفاده از تبلیغات و فناوری های ارتباطی نوین، داعش تلاش کرده حضور خود را در پاکستان تقویت کند. در این میان تخمین‌ های دقیقی از قدرت عددی داعش در پاکستان وجود ندارد و به ۲۰۰۰- ۳۰۰۰ نیروی مستقر در پاکستان اشاره می‌ کنند.

در این حال هر چند حتا اکنون نیز حضور داعش در پاکستان کتمان می‌ شود، اما نشانه‌ های از این گروه در شهرهای بزرگ مانند لاهور وجود داشته و حضور برخی از اقشار تحصیل‌ کرده و دانشجو، اعضای قبلی تحریک طالبان پاکستان، لشکر جهنگوی، جماعت‌الحرار، احرارالهند، جنگجویان ازبک و جنگجویان چچنی، جنگجویان آسیای مرکزی همگی نشانه‌ هایی از نیروهای داعش در پاکستان هستند. همزمان در پاکستان با وجود تاکید دولت مبنی بر عدم حضور داعش در این کشور خود داعش ادعا می‌ کند پشتیبانی بیش از۱۲هزار نفر را در شمال غرب این کشور را جذب کرده است. با این حال با توجه در ماه‌های گذشته هم درگیری درون جناحی بین فرماندهان ازبک و پاکستانی این گروه دهشت افکن برای تصاحب مقام فرماندهی در بین شخصیت هایی چون « شیخ اسلم فاروقی» فرمانده سابق طالبان پاکستانی و مخالفت جناح ازبک و برخی نیروهای بومی افغانی وجود داشته است.

 میل گروه‌های افراط گرای پاکستان به داعش

در واقع داعش برای سرمایه گذاری بر شبکه ‌اش در شهرهای پاکستان و جذب گروه‌های دهشت افکن تلاش می ‌کند و به نگاه برخی شبکه داعش در پاکستان همچنان با سرعت به رشد خود ادامه می ‌دهد.در این شرایط همچنان خطر همراهی بیشتر با داعش در بین مناطق قومی و مذهبی بلوچستان همچنان وجود دارد. چنانچه بخش‌هایی از گروه تحریک طالبان به عنوان مجموعه ‌ای متشکل از ۲۷ کنشگر مختلف غیردولتی خشن ( از گروه های دهشت افکن کوچک ۲۰۰- ۳۰۰ نفری گرفته تا گروه های شورشی بزرگ با استعداد ۵۰۰۰- ۷۰۰۰۰ نفر) در سال های گذشته به داعش اعلام وفاداری کرده‌ اند. به علاوه ارتباط گروه جنداللهپاکستان و گروه‌های کوچک دیگربا داعش درشرایطی است که بنا به سازمان مبارزه با تروریزم پاکستان بیش از۳۵ گروه دهشت افکن فعال در پاکستان از جمله لشکر جهنگوی ارتباط نزدیکی با داعش دارند. در این میان با توجه به وجود بیش ترین ارتباط عملیات‌های دهشت افکن با داعش، لشکر جهنگوی، جیش محمد، لشکرطیبه، سپاه صحابه، تحریک اسلامی القاعده و حزب التحریر در پاکستان تلاش همراهان داعش در مناطق مختلف پاکستان همچنان سبب نگرانی است.

دولت پاکستان و داعش

درچند سال اخیر، مقامات نظامی و رسمی اسلام آباد تاکید می‌ کردند که داعش حضوری سازمان یافته در پاکستان ندارد و حتا اجازه نخواهد داد سایه داعش وارد پاکستان شود. از این دید داعش درپاکستان هیچ نفوذی ندارد و جای نگرانی جدی نیست. در واقع در یک سال گذشته کم اهمیت دانستن حضور تعدادی از عوامل داعش در پاکستان و گاه مواضع متناقض در رابطه با داعش (برخی خطر داعش را بی اهمیت و برخی نیز به خطر وخامت اوضاع اشاره کرده ‌اند) همچنان ادامه دارد. از این نگاه هنوزهم وجود داعش در پاکستان تکذیب می ‌شود و با وجود اینکه پاکستان نام داعش را به عنوان یک گروه تروریست به فهرست گروه‌های دهشت افکن اضافه کرده همچنان به‌ نوعی تهدید داعش را به مرزهای دیورند و افغانستان مرتبط می‌دانند. از این دید گروه داعش در افغانستان در حال نیرومند شدن است نه پاکستان. در بعد دیگری بسیاری در پاکستان معتقدند داعش با حمایت از سوی بازیگران بیرونی در پاکستان حضور دارد. در این چارچوب حتا برخی احزاب ملی پاکستان داعش را مزدور امریکا می ‌دانند و برخی نیز در بدنه ارتش به هند بدگمان هستند. از این نگاه چون فقط مناطق همجوار با کشمیر خط قرمز هند است و تا زمانی که داعش در سین کیانگ چین و یا در داخل پاکستان اقدام کند هند مشکلی با آن ندارد، خطر تقویت داعش از سوی هند در مناطقی چون بلوچستان پاکستان برای ضربه زدن به منافع اقتصادی چین و پاکستان وجود دارد.

تاکید بر نقش مستقیم و غیرمستقیم پاکستان در تقویت داعش

در واقع پاکستان از گذشته دستخوش گروه‌های دهشت افکن برای یارگیری ، جذب و پرورش نیروهای تندرو بوده و سازمان‌های دهشت افکن در گذشته از شرایط بی ثبات این کشور بهره برده اند و اکنون نیز، این انباشته گی می‌ تواند زمینه جذب گسترده نیرو را از سوی داعش فراهم آورد. دراین ‌بین جمعیت ۲۰۰ میلیون نفری، تجهیزات هسته ‌ای، نزدیکی به افغانستان و شرایط بد اقتصادی، مکانی جذاب برای داعش و رشد گروهک‌های وابسته به داعش در پاکستان بوده و با وجود و شمار زیاد گروه‌های دهشت افکن فعال در پاکستان، جلوگیری از ریشه گرفتن داعش در این کشور بسیار دشوار خواهد بود. در بعد دیگر گمانه‌ هایی در مورد شایبه پشتیبانی سرویس اطلاعاتی پاکستان از داعش موجب توجه دولت و مقامات افغانستان نسبت به نقش مستقیم و غیرمستقیم این کشور در تقویت داعش شده است. از این منظر مقام‌ هایی در افغانستان می گویند که پاکستان از گروه داعش در افغانستان پشتیبانی مالی می‌ کند و اعضای گروه داعش از پاکستان آمده است. آنها با مقصر خواندن پاکستان و تایید پشتیبانی اسلام آباد گروه داعش در افغانستان را تنها گروهی با دستور پاکستان ارزیابی می ‌کنند. به علاوه این نگاه بدبینانه وجود دارد که نظامیان پاکستانی هم بدشان نمی‌آید از داعش برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند. از این منظر نقش مستقیم پاکستان در ترویج داعش در افغانستان نیز مد نظر است. به عبارتی پیامد غیرمستقیم عملیات‌هایی چون «ضرب عضب» و خیبر ارتش پاکستان موجب صدور ناامنی‌های و داعشی‌های به افغانستان شده است. در همین راستا اکنون نیز بسیاری در کابل بر این نظراند که اسلام آباد و یا تحریک طالبان پاکستان تروریست‌ها را از مرز پاکستان - افغانستان عبور می ‌دهد و به عنوان داعشی در افغانستان مستقر می‌ کند.

ترانزیت داعش به آسیای مرکزی و سین کیانگ از پاکستان

 در واقع در سال های گذشته ارتباط داعش با حزب اسلامی ترکستان بیشتر شده است و با وجود برخی گمانه‌ ها در مورد قطع ارتباط آن‌ ها همچنان داعش به دنبال پیوستن عناصر بیشتری از «حزب اسلامی ترکستان» هست. این امر در شرایطی است جنبش اسلامی ازبکستان با ظهور داعش به دلایلی حضور در مناطق قبیله ‌ای پاکستان و تحت تاثیر داعش، پشتیبانی از ایده خلافت، به داعش اعلام وفاداری نمود. به علاوه اکنون نیز با وجود تردید درمورد اتحاد حزب اسلامی ازبکستان با طالبان یا داعش، جنگجوهای داعشی که در عراق و سوریه می ‌جنگند نیز می ‌توانند از طریق ایالت وزیرستان و بلوچستان برای کمک به داعش وارد جنوب افغانستان شوند و یا به سین کیانگ چین، آسیای مرکزی و شمال افغانستان روند.

نتیجه ‌گیری:

هرچند داعش نتوانسته حضور خود را در پاکستان چون افغانستان پررنگ ‌تر نشان دهد، اما همین حضور نیز می ‌تواند چالش زا باشد. در این حال درحالی‌ که تا چندی پیش حضور داعش در پاکستان نادیده گرفته می ‌شد، اما در حال حاضر این گروه در شهرها حضور یافته شده و حتا ادعا می‌ کند پشتیبانی بیش از۱۲هزار نفر را در شمال غرب این کشور جذب کرده است. دراین ‌بین با توجه به شبکه پیچیده‌ای حملات فرقه‌ ای و مذهبی از شرق تا جنوب کشور در کنار مجموعه ‌ای از مدارس تندرو به‌ نوعی می ‌تواند بستری برای رشد داعش درکشور داشته باشد. بنابراین از نگاه برخی داعش در پاکستان به رشد خود ادامه می ‌دهد و خطر بروز داعش در بین گروه‌های تندرو قومی و مذهبی پاکستان نیز وجود دارد. دراین ‌بین گسترش داعش می ‌تواند پیامدهایی چون ایجاد تنش فرقه ‌ای، تشدید اختلاف میان پاکستان با همسایگانی چون ایران و افغانستان، چالش بر سر برنامه‌ های اقتصادی چین در ایالت بلوچستان، ترانزیت تروریزم به آسیای مرکزی و.. را فراهم تر کند. دراین ‌بین باید گفت با توجه به تداوم چالش‌های سیاسی و شکاف ‌های اجتماعی، سیاسی، امنیتی پاکستان در کنار ناتوانی دولت‌ مرکزی در سرکوب کامل و همچنین وضعیت کنونی حامیان منطقه ‌ای و بین‌المللی حامیان داخلی داعش کاهش زیادی نخواهند یافت.

 بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۷ـ ۰۴۱۰