مشاور اسد: نشست مسکو آغاز مرحله‌ ای تازه بدون حضور امریکاست

مشاور سیاسی و رسانه ای رییس جمهور سوریه با تاکید  بر رضایت این کشوراز نتایج نشست سه ‌جانبه مسکو درباره تغییر گفتمان ترکیه در قبال سوریه نیز تصریح کرد که این مساله معلول اوضاع داخلی  و سیاست نادرستی است که انقره را به بن بست کشانده است.

 

بثینه شعبان مشاور سیاسی و رسانه ‌ای بشاراسد  رییس جمهور سوریه تاکید کرد که هماهنگی میان دمشق و هم پیمانانش همیشه گی و روزانه است.

شعبان درباره نشست سه جانبه مسکو میان ایران، روسیه و ترکیه تاکید کرد که جانفشانی‌های ارتش و ملت سوریه و هم پیمانان این کشور سبب شد که این نشست به چنین نتایجی دست یابد و « سوریه نیز با این نتایج موافق است؛ نتایجی که خبر از پایان یک مرحله و آغاز یک مرحله جدید دیگر می ‌دهد»؛ خاصه اینکه امریکا در مرحله حضور ندارد؛ طرفی « که پنداشته می ‌شد همه راه حل ها در دست اوست».

وی در گفت ‌وگو با شبکه خبری « المیادین» در پاسخ به این پرسش که آیا سوریه پس از نشست مسکو و برگزای مذاکرات آستانه به سوی راهکار سیاسی خواهد رفت گفت: « با وجود اختلافات میدانی در نشست مسکو ولی دعوت استفان دی میستورا فرستاده ویژه سازمان ملل چند ساعت پس از این نشست برای مذاکره و اعلام هماهنگی با تیم دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا نشان می ‌دهد طرف هایی که ابتکار عمل را پیش از این نشست در دست داشتند احساس کردند که اگر اقدامی انجام ندهند زمان را از دست خواهند داد».

مشاور اسد با تاکید بر این که پس از نشست مسکو مرحله جدیدی آغاز خواهد شد، درباره پیروزی حلب نیز خاطر نشان کرد که این پیروزی میزان ناراحتی و نگرانی حامیان تروریست ها را نشان داد.

وی درباره قطعنامه ۲۳۲۸ شورای امنیت نیز اظهار داشت که « این قطعنامه درباره اعزام ناظران به شهر حلب صحبت نمی‌ کند و کارکنان سازمان ملل در آنجا حضور دارند و کمک های بشردوستانه را توزیع می ‌کنند، ولی این قطعنامه روند را نظم بخشید و هیچ چیزی جز با موافقت دولت سوریه وجود ندارد».

شعبان با اشاره به آماده گی دولت سوریه برای مذاکره با طرف های مهمی که خواستار دستیابی به راهکار سیاسی هستند که حکومت سوریه آن را وضع کرده، اعلام کرد که دمشق قصد دارد با همه کشورهای دنیا دوست باشد و با هیچ ملتی جز رژیم صهیونیستی دشمنی ندارد؛ زیرا این رژیم خاک سوریه را اشغال کرده است.

مشاور رییس جمهور سوریه ضمن تکذیب هر گونه خطوط تماس مستقیم میان دمشق و واشنگتن، انقره و ریاض، درباره تغییر گفتمان ترکیه در قبال سوریه نیز تاکید کرد که این مساله معلول اوضاع ترکیه و سیاست نادرستی است که انقره را به بن بست کشانده است.

وی درباره آماده گی سوریه برای دیدار با مسوولان ترک گفت: « این مساله مبتنی بر شیوه و در ضمن رفتارهای عملی آنان است... لذا کرامت سوریه در درجه نخست قرار دارد. ما حامی هر چیزی هستیم که کرامت، ملت، وحدت و ارزش خون شهدای آن (سوریه) را حفظ کند».

مشاور اسد ضمن درخواست از مصر برای بازگشت قدرتمندانه به صفوف کشورهای عربی، درباره لبنان نیز اعلام کرد که آنچه برای سوریه اهمیت دارد اصل وجود رابطه با لبنان است.

شعبان درباره احتمال همکاری میان دولت های سوریه و لبنان نیز تاکید کرد: « در سیاست هرچیزی ممکن است ولی بر حسب اصول و دیدگاهی که برای آن در نظر گرفته می‌شود ». / فارس

بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۶ـ ۲۲۱۲

خطر داعش برای روسیه و چین

داعش همچنان در مناطق مختلف جهان عرب به پیش می ‌رود تا جایگزینی برای همه گروه‌های افراطی باشد. این تشکیلات سال گذشته در افغانستان ظاهر شد و به قصد تسلط بر طالبان با این جریان وارد جنگ شد. کما اینکه این تشکل در تاجیکستان در همسایه گی افغانستان نیز خودی نشان داد و دولت‌های عضو سازمان شانگهای را بر آن داشت تا با برگزاری دیدارهایی شتابزده، خطر داعش را در منطقه بررسی کنند. سال گذشته روسای این سازمان در روسیه گردهم آمدند و بر این نکته تاکید کردند که باید امنیت اعضای شانگهای و به ‌خصوص مرزهای شش دولت (روسیه، چین، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان) را تامین کرد. به نظر آنها  وخامت اوضاع درافغانستان بسیار نگران ‌کننده شده است.
در‌همین ‌رابطه روسای سازمان پیمان امنیت جمعی شامل ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان، روسیه و تاجیکستان هم نشست دیگری برگزار و در مقابل چالش‌ ها و مخاطرات آینده با تمرکز بر تحولات آسیای‌میانه، به ‌خصوص دو کشور تاجیکستان  و افغانستان تدابیری را اتخاذ کردند. آنها همچنین ١٠ سند همکاری امضا کردند که هدف اش کارآمد کردن همکاری‌ های نظامی و امنیتی بین دولت‌ های عضو این سازمان و نیز توسعه کمک‌ های مسکو برای تربیت و آموزش کادرهایی در زمینه‌ های امنیتی، دفاعی و نیز توسعه پایگاه‌های نظامی روسیه در این کشورها بود.
تاجیکستان در فضای مشترک سازمان پیمان امنیت جمعی، کمربند امنی به حساب می ‌آید که برخی اطلاعات دریافت ‌شده از این کشور موجب نگرانی شده است چراکه نشان می‌ دهد گروه‌های افراطی و در راس آنها داعش در مرزهای تاجیکستان  و افغانستان به ‌شدت در حال رشد هستند  و از حمایت طالبان در افغانستان و پاکستان نیز بهره می‌ برند تا بتوانند با نظام‌ های سکولار باقی‌ مانده از دوران شوروی سابق به چالش برخیزند. همان ‌طور که روزگاری از شبه‌ نظامیان افراطی برای مقابله با شوروی در افغانستان استفاده می ‌شد، اکنون دولت‌های غربی نیز می‌کوشند از همین وسیله برای مقابله با روسیه و چین ( دو کشوری که رهبری تمامی مخالفان نظام تک‌ قطبی را برعهده دارند) استفاده کنند. در چین و روسیه اقلیت‌های مسلمانی هستند که از آنها برای هدف قراردادن ثبات داخلی این کشورها استفاده می‌شود. از همین‌ جاست که گروه‌های داوطلب به‌جای عراق و سوریه به کشورهای آسیای‌ میانه یا روسیه فرستاده می ‌شوند.
چندی پیش روزنامه « گاردین » در گزارشی نوشت: گروه داعش بر حجم کارهای تبلیغاتی خود افزوده و یک کانال جدید به نام « فرات میدیا » به زبان روسی دایر کرده است. این تشکیلات همچنین اعلام کرد، قصد دارد امارتی را در شمال قفقاز در داخل روسیه تاسیس کند. بخش تبلیغاتی این گروه هم فیلمی را منتشر کرد که به ‌صورت حرفه ‌ای تهیه شده بود و از « واحد مجاهدان قفقاز» سخن می ‌گفت و شامل گفت‌ وگوهایی با افراد مسلحی بود که در عراق و سوریه بودند. آنها به زبان روسی صحبت کرده و می‌ گفتند، قصد دارند دوباره به کشورشان برگشته و آن را از لوث شرک و سیکولاریسم پاک ‌سازی کنند.
همین امر موجب شد تا نگرانی از احتمال شروع کار داعش در روسیه افزایش پیدا کند. در ماه اگست گذشته چچنی‌ها به یک مرکز بازرسی پولیس در نزدیکی مسکو حمله کردند که به زخمی‌شدن چند نیروی پولیس منجر شد. چندی بعد خبرگزاری روسیه از بازداشت ١٠ نفر از اعضای یک هسته تروریستی مرتبط با داعش در این کشور خبر داد و گفت، آنها برای انجام یک سلسله‌ حملات در مسکو و سنت ‌پیترزبورگ برنامه ‌ریزی کرده بودند. به گفته منابع  روسی، این هسته تروریستی دارای عناصری از برخی کشورهای آسیای‌میانه بوده است.
مشکل اصلی برای دولت‌های عضو سازمان پیمان امنیت جمعی آن است که افغانستان همچنان سرزمینی حاصل خیز برای رشد و گسترش افراط‌ گرایی و تروریسم بوده و به دلیل داشتن مرزهای مشترک بین این کشور و تاجیکستان و برخی دولت‌های آسیای‌ میانه  و چین، انتقال افراطی‌ها از افغانستان به این کشورها امری آسان است زیرا مناطق مرزی این کشور بیش تر کوهستانی بوده و به‌ سختی می‌ توان آنها را کنترول کرد. تاجیکستان از کشورهای عضو سازمان پیمان امنیت جمعی برای کنترول مرزهایش کمک خواسته است.
اما به نظر می ‌رسد الان مقابله با تروریسم تنها منحصر به سوریه شده است . بعد از ورود رسمی روسیه به نبرد در سوریه و ارسال نیروی هوایی به این کشور، چین نیز هواپیماهای« مدل  ١٥ ـ J »  خود را برای مشارکت در عملیات نظامی علیه داعش و بقیه گروه‌های افراطی به این کشور فرستاد. این نخستین‌ بار در تاریخ بود که ارتش چین در یک عملیات نظامی در خاورمیانه مشارکت می ‌کرد. این مشارکت بیان گر عزم جدی پکن برای مقابله با تروریسم است و دولت چین آن را استراتیژی اصلی خود می‌ داند. درواقع هر دو کشور چین و روسیه درک می ‌کنند که هدف تروریسم بوده و پیمان « ناتو» وقتی از گسترش هرج‌ ومرج در مناطق خاورمیانه آسوده‌ خاطر شود، گروه‌های افراطی نظیر داعش را به سمت آنها سوق خواهد داد. شاید به همین دلیل است که چین  و روسیه با دخالت خود در سوریه قصد دارند این طرح را در نطفه خفه کنند./ ش

بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۶ـ ۱۸۱۲

جنرال دوستم در کمینگاه یک توطیه بزرگ

 

عارف عرفان

در بستر استراتیژی جهانی آمریکا وشرکای آن در حوزه « محوریت آسیا ـ Asia pivot » افغانستان ، یکی ازکلیدی ترین وبا اهمیت ترین منطقه ژیواستراتیژیک را در بازی های رقابتی میان ابرقدرت های جهان وکشورگشایان تشکیل می دهد.
شمال دهلیزگاه اصلی این استراتیژی است.در تداوم ترور های زنجیرهٔ و برنامه ریزی شده سران و فرماندهان جمیعت،جنرال دوستم یکی از بارزترین ستون مقاومت بازدارنده درین چرخه استراتیژیک محسوب می گردد‌.
موج سواری ها و شنا های خلاف امواج متعارف سیاسی در خارج از اتمسفیر ارگ ، رفتارهای مستقلانه این ارتش مرد  کارآزموده برای درهم کوبیدن مستدام گروه های تروریستی در شمال و انهدام پایگاه های تروریستی در آن بلاد، موقعیت او را در راستای اهداف « گستره تروریسم درشمال » در آن سوی خط قرمر ترسیم نموده بود.هکذا برنامه ریزی کمین برای امحای فزیکی جنرال در امتداد راه ولسوالی غورماچ چندان غافل انگیز نبود وبه طرز تصادف بار نخست جنرال ازین تله پرش نمود.
بلافاصله جنرالی از دام رهیده خواستار تحقیق ومحاکمه مقامات عالیرتبه امنیتی و کاربرد تغییرات ساختاری نظام گردید.
تداوم یخ بندی درمناسبات جنرال با ارگ وبنبست های ایجاد شده، پندار های واکنشی از سوی جنرال، وضرورت سریع جابجای گروه های تروریستی از جمله لشکریان شکست خورده در سوریه وعراق در شمال وایجاد معبرگاه های معین به سوی چین ، روسیه و آسیای میانه به ویژه پس از سقوط «حلب » به مثابه ممثل لیننگراد ثانی که شکست مفتضحانه غرب، زایش جهان نوین ودنیای چند قطبی را بشارت داد ، این ها همه شکل دهنده اتمسفیر جدید سیاسی در شمال افغانستان بود واز ضرورت فوری تغییرات در شمال در راستای اهداف تلافی جویانه شکست های غرب در خلیج سخن می گفت.


فاز نخست «  ترور شخصیتی »جنرال دوستم
‌ جنرال دوستم از جمله شناخته شده ترین سپاهی افغانستان است که طی چهار دهه پیکار وحضور سیاسی اش در میدان رزم ، نام اش با واژه های جسارت، صداقت ، پاکی ، عیاری، ایثارگری ، فداکاری، مردانه گی، وناموس داری گره یافته و در سینه های مردم نقش یافته است.
او ساله است که بدون کوچک ترین لغزش اخلاقی درفش دفاع از خاک ونوامس ملی را بردوش داشته و دراین راه قربانی های عظیم بجا گذاشته است .جنرال پیاده عادی تخته شطرنج سیاست افغانستان بود که با زور شمشیر خویش هزاران گذرگاه پرمخاطره را مردانه وار طی کرد ودر مقام وزیر رسید، وتا همین اکنون چون دژ استوار وشکوهمند دربرابر هیولای تروریستی ولشکریان نیابتی دشمنان افغانستان ایستاده است.
او دیگر به مثابه مدافع صدیق وطن در قلب های هموطنان مان ره گشوده و تا پایانی ترین لایه های زمین ریشه گسترده بنا برآن دیگر دستان خون آلود شکارچیان وحامیان تروریسم از آستین بیرون آمده و قادر نیستند تا کرارآ به صورت فزیکی قتل او را برنامه ریزی نمایند ،ازینرو به روش های ماکیاولیزم وتاکتیک های ننگین دست یازیده و به طرز مضحک یکی از کثیف ترین بازی ها را برای درهم شکستن شخصیت،اعتبار ومعنویات این وطن پرست پرشور وفرزند راستین خلق افغانستان برگزیده ویکتن از بازیگران نو کاره وبی تجربه را در ازای وعده های ثروت وقدرت بنام « احمد ایشچی » درین نمایشنامه شرم آور برگزیده اند.
در راستای برنامه حذف سیاسی جنرال دوستم ،احمد ایشچی دریک بازی بزرگ وسهمگین در بیان گویا « آزار جنسی »  از سوی جنرال که در فرهنگ سنتی جامعه ما ادای آن به ویژه در پرده تلویزیون دل شیر می خواهد، باخونسردی کامل ولب های پرشگوفه و تبسم بار و روایت یک داستان نا متجانس، متناقض و تصنعی که هیچ آمیزه وهمخوانی با شخصیت شناخته شدهٔ جنرال دوستم ندارد ،شرف، حیثیت و وقار خویش را در برابر میلیون ها انسان به حراج گذاشت وبرای خود شرم خریداری کرد!
سرگذشت احمد ایشچی،روابط  و پیشینه تنگاتنگ او با اصحاب قدرت در ارگ، تقرر فرزند ارشد او به حیث ولسوال « اقچه »وواگذاری آن ولسوالی برای طالبان ،متعقبآ برکناری او از سوی جنرال دو ستم وتقرر مجدد او از سوی مقامات ارگ به حیث ولسوال«  خواجه دکو » وتبدیل آن ولسوالی به میدانگاه رزمی طالبان، اندوختن بی پیشینه و یکباره گی سرمایه های قارونی احمد ایشچی ،همه وهمه رشته های اند که سرنوشت خانواده ایشچی را با دشمنان مردم افغانستان وحامیان تروریسم واضحآ پیوند می دهند،ازینرو گزینش احمد ایشچی به مثابه کارگردان نه چندان لایق این نمایشنامه‌ مضحک، تصادفی بنظر نمی رسد.


صدای مهیب بلند گویان حقوق بشر
یکی از بارزترین فاکتوری که بطلان نمایشنامه ناکام احمد ایشچی را آفتابی می سازد، مظلوم نمایی ها وصدای هماهنگ وهمزمان نماینده گان غرب برای داد خواهی احمد ایشچی است.این صدا ها از حنجره های برتافته شد که چتر پرورشی و محافظتی را برای گروه های تروریستی داعش در سوریه گسترده بودند وتا آخرین لحظات کوچیگری این گروه تروریست از حلب سوریه ، از دولت های روسیه ، سوریه ومتحدین برای آنها پناه مطالبه می نمودند. ‌تعجب انگیز است که روزانه صد ها جنایت عریان ومستند در اطراف واکناف سیاره مان ،منجمله جامعه  فلک زده وجنایت بار افغانستان اتفاق می افتد که سراغی ازین بلند گویان حقوق بشر به نظر نمی رسد اما در یک ادعای واهی ونامستند ،این کمین اندازان کهنه کار درین وادی گرگان ، چون کرگسان ولاشخوران بر بالای « تنبان » احمد ایشچی سایه انداخته و تقاضای برسی موضوع خیالی را نموده تا دامی برای گرفتاری جنرال دوستم پهن کرده باشند.


بازتاب بازیهای آتش افروزانه
رخ بازی ترسیم کننده  دورنمای جهنمی در مقیاس کُل کشور، به ویژه دهلیزگاه کنونی استراتیژی شمال با زورآزمایی غرب از یکسو و روسیه، هند ، چین، ایران و پاکستان از سوی دیگر می باشد.در راستای برنامه ریزی قصر سفید وبه استناد افسر باز نشسته پنتاگون این جنگ ویرانگرنیم قرن تداوم خواهد یافت که بدون شک این اژدهای جنگی جمع بی شمار از مردمان مانرا تا آن زمان خواهد بلعید.
تکرار برنامه های دسیسه انگیز و فقدان مراجع عدلی و قضایی بی طرف برای برسی ادعا های واهی وتوهم انگیز احمد ایشچی ،هیچ گونه پُل عقبی برای جنرال دوستم باقی نمی گذارد جز اینکه جنرال ، شمال را به« غزه » ثانی مبدل نماید.بی گمان در وضع بحرانزای کنونی اتخاذ چنین رویکرد مجبره خسارات بزرگی را بر پیکر دولت مافیای کابل ومردمان ستمدیده افغانستان تحمیل نموده وضرورت تغییرات وبازنگری سیاسی و هوشمندانه را از سوی کاخ وحامیان ان در دستور روز قرار میدهد.
گزینه های که برای مردم افغانستان وبرای نجات شان باقی می ماند بسیج سراسری وحمایت قاطع از پیشقراولان نبرد، فرزندان راستین و وطنپرستان واقعی کشور به ویژه آنانیست که در آزمونگاه نبرد، شجاعت ، دلیری و وطنپرستی خویش را به اثبات رسانیده اند.
جنرال دو ستم که به واکنش خشماگین ارگ وحامیان تروریسم جهانی مبدل شده است ،بی هیچ گمانی گناه بزرگ وطن پرستی وحمایت از خاک و وطن را بدوش کشیده است.اوچون ستون پولادین در برابر تروریزم قد برافراشت، لذا او فرزند راستین وطن است .

او در پراتیک سیاسی از فرازهای قومی عبور نموده و متعلق به همه ساکنان کشور بوده دفاع از او وظیفه و وجیبه هر انسان وطن پرست است!

آن نخل ناخلف که تبر شد از ما نبود !

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۱۷۱۲

وقتی دولت بریتانیا « بزرگ ‌ترین جنایت ‌کارحقوق بشری » را آزاد می‌ کند از دولت افغانستان چه باید انتظار داشت؟

ملک ‌ستیز

به ‌یاد دارم در اوایل سال ۲۰۰۵  ژورنالیست سرشناس امور بین‌المللی «بی بی سی»  جان سیمپسن (John Simpson) مستندی ساخت از زرداد فریادی و اسمش را گذاشت « بزرگ ‌ترین جنایت‌کار حقوق بشردر افغانستان». این فلم که در سرویس جهانی بی بی سی (BBC World) به ‌زبان انگلیسی به ‌نشر رفت، به‌ سایر ‌رسانه‌های معروف دنیا رخنه کرد و زیادی از رسانه‌های جهانی آن ‌را به‌ نشر رسانیدند. این مستند به‌ گونه کمره مخفی تهیه شده بود که خانه و زنده گی زرداد را در بریتانیا به ‌نمایش می‌ گذاشت. جان سیمپسن که افغانستان‌ شناس خوبی است تلاش کرد نشان دهد که بزرگ‌ ترین جنایت‌ کار افغانستان در جاده‌های لندن آزاد گشت و گذار می‌ کند، درحالی‌ که قربانیان جنایات وی در افغانستان به ‌یاد رفته ‌گان این جنایت اشک می ‌ریزند. این فلم بحث‌های جدی را در دهلیز‌های سیاسی جهان خلق کرد. این فلم دامی شد برای زرداد و این جنایت کار به جنگ قانون درآمد. سپس نهاد های حقوق بشر سازمان عفو بین ‌الملل (Amnesty International)،  دیده‌ بان حقوق بشر (Human Rights Watch) جامعه مردمان زیر تهدید (Society for Threatened Peoples) فدراسیون بین‌المللی حمایت از حقوق بشر (International Federation for Human Rights)  و نهاد بین‌المللی حمایت از قربانیان شکنجه و خشونت (International Rehabilitation Council for Torture Victims) در گزارشات سالانه و اعلامیه‌ های رسمی خود از دست ‌گیری این جنایت‌کار توسط دولت بریتانیا استقبال کرده و تقاضای حکم عدالت بر جنایت کردند.
دادگاه بریتانیا  زرداد را به تخطی آشکار از ابتدایی‌ ترین و اساسی ‌ترین حقوق انسانی یعنی سلب حق حیات انسان‌های بی‌ گناه و بنا بر اسناد و شواهد موجه به بیست سال محکوم به زندان کرد.

مهم ‌ترین اصل در رعایت حقوق بشر عدالت است. وقتی عدالت قربانی معاملات سیاسی می ‌شود، هیچ جایگاهی برای حقوق بشر باقی نمی‌ ماند و حقوق بشر بازیچه‌ یی می ‌شود برای سیاست. میثاق‌ های بین ‌المللی حقوق بشری از دولت‌های می‌ طلبند  تا کرامت انسانی و عدالت را به منابع حقوقی خود به ‌ویژه حقوق شهروندی مبدل گردانند. کنوانسیون منع شکنجه، میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون‌های چهارگانه  ژینوا در مورد حقوق بشر‌خواهانه و کنوانسیون بین‌المللی حمایت از مردمان زیر تهدید که دولت بریتانیا به آن‌ها الحاق کرده است، حکم می ‌کند که رعایت و احترام به کرامت انسانی و تامین عدالت قربانیان جنایات حقوق بشری باید هدف اصلی فیصله‌های دادگاه‌ های عضو این کنوانسیون‌ها را شکل دهد.

حالا دولت بریتانیا یک جنایت‌کار جنگی و جنایت‌کار حقوق بشری را در نتیجه  یک معامله سیاسی در دولت دوم آزاد می‌ سازد. این روی‌ کرد دولت بریتانیا برخلاف تمام ارزش‌ های اعلامیه جهانی حقوق بشر، قوانین بین‌المللی، قوانین بین‌المللی حقوق بشری و قوانین بشرخواهانه بین‌المللی تفسیر می‌شود.

این روش دولت بریتانیا صدمه  شدیدی به ارزش‌های حقوق بشر در افغانستان می ‌زند. این کار دولت بریتانیا در حالتی صورت گرفته که هیچ تفسیر حقوقی از این عمل‌ کرد خود بر حکم حاکمیت قانون از دید حقوق بین‌الدول و قانون ملی بریتانیا برای مردم افغانستان به ‌ویژه قربانیان جنایاتی‌که از طرف زرداد صورت گرفته ارایه نکرده است.

این روش محاکم بریتانیا می‌ تواند تخطی آشکار دولت بریتانیا از منشور سازمان ملل متحد نیز تفسیر گردد. منشور سازمان ملل متحد حقوق بشر و تامین عدالت را در مفاد خود به‌ مثابه منابع اصلی به ‌رسمیت پذیرفته است. بریتانیا که عضو دایمی شورای امنیت سازمان ملل متحد است نباید به ارزش‌ها و منابع سازمان ملل و حقوق بین‌الملل آسیب رساند.

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۱۸۱۲

«حلـب» اولین آزمـون روسـی ترامـپ

Foto: AP/Hassan Ammar

 

اسوشیتدپرس

به ‌دست ‌گرفتن کنترول حلب  به دست نیروهای دولتی سوری اولین محک عمده‌ خواست دونالد ترامپ  رییس‌ جمهوری ایالات متحده  برای همکاری با روسیه ‌ای است که پشتیبانی‌ های نظامی ‌اش به یکی از ارکان جنگ داخلی سوریه بدل شده است. ویرانی‌ها و خسارات جانی و مالی وارده بر شهر نگرانی جمهوری‌ خواهان و دموکرات‌ها را درباره مسیر احتمالی آتی ترامپ در قبال سوریه از نو زنده کرده است. اگرچه ترامپ تا اکنون درباره برنامه‌ هایش و چشم‌ انداز آینده این جنگ شش‌ ساله، مبهم سخن گفته؛ اما به این موضوع اشاره كرده که همسویی نزدیک ‌تر امریکا  و روسیه می ‌تواند در دستور کار دولت اش باشد. انتخاب روز سه ‌شنبه  رکس تیلرسون مدیرعامل شرکت نفتی « اکسون‌موبیل »، نیز که معاملات تجاری گسترده ‌ای با روسیه و روابط  دوستانه ‌ای با ولادیمیر پوتین رییس‌ جمهوری آن کشور دارد، گمانه‌های پیشین درباره عزم ترامپ برای آشتی و مصالحه با مسکو را تقویت کرده است. درواقع ترامپ از همین‌ حالا در تلاش است روابط تیلرسون با روسیه را به‌ عنوان یک امتیاز مثبت نشان دهد. تیم انتقالی ترامپ در گفته‌ هایی که این روزها در «کاپیتول‌هیل » دست‌ به‌ دست می ‌شود، اذعان کرده تیلرسون برای شکست افراط‌ گرایی اسلامی همکاری نزدیکی با روسیه خواهد داشت، اما هر موقع لازم باشد، آن کشور و دیگر متحدانش را نیز به چالش خواهد کشید.

رابطه دوستانه ‌تر با روسیه بدون شک سیاست‌های ایالات متحده  در قبال سلاح‌ های هسته ‌ای، تحریم‌ ها، بحران اوکرایین و بسیاری مسایل دیگر را تغییر خواهد داد؛ اما بر هیچ موردی آشکارتر و سریع تر از سوریه تاثیرگذار نخواهد بود؛ هما‌ن بحرانی که پیروزی نیروهای دولتی بر شورشیان تحت حمایت امریکا در حلب احتمالا نقطه عطف آن خواهد بود. انتظار می ‌رود بشار اسد  رییس‌ جمهوری سوریه  و روسیه از این فرصت استفاده کرده و تلاش کنند  واشنگتن را نسبت به متوقف ‌کردن استراتیژی شکست ‌خورده خود در تقویت شورشیان مخالف دمشق متقاعد کنند؛ اما این تصمیم برعهده ترامپ خواهد بود. رییس‌ جمهور منتخب امریکا هنوز درباره بحران حلب و نگرانی‌ های فراگیر درباره وقوع فاجعه‌ ای انسانی، سخنی نگفته است، اما اظهارات پیشین او در مورد منازعه سوریه نشان از آن دارد که با آغوش باز از یک چرخش جدی سیاسی استقبال می‌ کند. ترامپ در کارزار تبلیغاتی‌اش بارها تاکید کرده بود شکست داعش و نه دولت مرکزی اسد در سوریه مهم ترین اولویت او خواهد بود. موضعی که کاملا مشابه رویکرد روسیه به جنگ در سوریه است. اولویت ‌بخشی به مبارزه علیه داعش می ‌تواند با اتکا به این قاعده حاکم بر خاورمیانه که دشمن دشمن من، دوست من است، ایالات متحده را در همسویی بیش تری با موضع عمومی روسیه قراردهد. این همان نکته‌ ای است که ترامپ در جریان دومین مناظره انتخاباتی خود به آن اشاره کرده و مدعی شده بود اگرچه چندان علاقه‌ ای به اسد ندارد، اما واقعیت آن است که او و روسیه در حال مبارزه با داعش هستند. همچنین ترامپ در اولین روزهای پس از پیروزی در انتخابات ریاست‌ جمهوری نیز اعلام کرده بود پشتیبانی امریکا از گروه‌های مختلف شورشی که درحقیقت تشکیل ‌دهنده اپوزیسیون نظامی اسد هستند متوقف کرده، چرا که هیچ ایده‌ای درباره ماهیت واقعی این گروه‌ها و افراد ندارد. این مواضع ترامپ نه فقط ردیه ‌ای بر سیاست خارجه دولت کنونی باراک اوباما است، بلکه با مواضع حزب متبوع خود او نیز تناقض دارد. همه منتقدان دموکرات و جمهوری ‌خواه او بر این باوراند تحلیل دست‌ کاری‌شده ترامپ از منازعات داخلی سوریه، تصویر بسیار خوشبینانه‌ ای از اهداف روسیه ترسیم می‌ کند که تفاوت چشم گیری با واقعیت دارد. دامنه این اختلافات تا بدان حد گسترده است که ترامپ حتا هنگامی که معاون‌اولش، «مایک پنس»، در جریان یکی از گردهمایی‌های انتخاباتی‌شان مدعی شده بود کشورش در صورت لزوم و به منظور جلوگیری از ویرانی حلب، می ‌تواند نیروهای اسد را نیز هدف قرار دهد، به ‌سرعت سخنان او را قطع کرد و از مخالفت خود با چنین اقداماتی سخن گفت. با همه این اوصاف و در شرایطی که رهبران جهانی درباره گام‌ها و اقدامات بعدی به گفت ‌وگو نشسته‌اند، همه نگاه‌ها متوجه ترامپ است که بناست از ٢٠ جنوری بر کرسی ریاست ‌جمهوری تکیه زند. دراین‌میان، رابرت فورد  سفیر سابق ایالات متحده در سوریه بر این باور است تصاویر هراس ‌آور مخابره‌ شده از درد و رنج سوری‌ ها، ترامپ را ناچار خواهد کرد تا در پاسخ، نقشه راهی جزیی ‌تر طراحی کند. او مدعی شده دولت ترامپ اگرچه احتمالا همچنان در مقابل پروژه تغییر دولت دمشق مقاومت خواهــد کرد، اما باید تصمیم خود را درباره مواضع و اقدامات آتی‌ اش در قبال نقض غیرعادی قوانین بشردوستانه بین‌المللی و جنایات جنگی اعلام کند. این در حالی است که همسویی با روسیه، ایالات متحده را در جلب موافقت برخی از سرسخت ‌ترین حامیان شورشیان سوری به منظور میانجی گری در فرآیند صلح با مشکلات فراوانی روبه‌ رو خواهد کرد. برخی از دشمنان اسد مانند ترکیه، قطر و عربستان سعودی احتمالا بیش ‌ازپیش ترغیب خواهند شد تا با وجود مخالفت‌های واشنگتن، تسلیحات هرچه پیشرفته‌ تری در اختیار افراط‌ گرایان قرار دهند.

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۱۶۱۲