دیدگاه کارشناس پاکستانی در باره وضع افغانستان :
برتری فـزاینـده طالبـان در افغانستـان
خالد محمد ، مدیرعمومی (Command Eleven) اندیشکده نظامی پاکستان مسقر دراسلام آباد می گوید : « در سال های اخیر هند هم بر نفوذ خود افزوده است. افغانستان توانسته علاوه بر امریکا حامی نیرومندی چون هند را، که مشکلات بزرگی با پاکستان و چین دارد ، بسوی خود جلب کند. هند با سرمایه گذاری و دادن آموزش نظامی به ارتش افغانستان آغاز کرد. امروز، وضع طوری است که نه تنها مشاوران هوادار امریکا بلکه تعداد کثیری مشاوران هوادار هند نیز در کابل با دولت افغانستان در آمد و رفت دایم هستند.»
گفت وگو از رشیا تودی
پرسش : فکر می کنید طالبان پس از حمله امریکا در سال ۲۰۰۱ ترسایی دوباره قدرت پیشین را بدست آورده و حداقل در مناطق روستایی صاحب واقعی قدرت شده است؟
پاسخ : درست است. طالبان در غیاب یک دولت واقعا کارآمـد در افغانستان توانست بر ضعف خـود فایق آید و باز در پی دست یافتن به قدرت در کشور باشد. آنها امروز نیرومندتر و محبوب تر از همیشه هستند. از لحاظ نظامی ، بر نیروهای دولتی افغانستان که غرب آنها را آموزش می دهـد، برتری دارند و مردم از آین ها بیشتر خوش شان می آید.
پرسش : دولت ترامپ تصمیم گرفته است نیروی تازه به افغانستان اعزام دارد، آیا با این کار شکست دولت کابل که تحت حمایت سازمان ملل است ، فقط به تعویق می افتد؟ .
پاسخ : استقرار نیروی نظامی امریکا در افغانستان بی معنی است. مشکل نیروی نظامی امریکا این است که پس از گذشت این همه سال هنوز هم چشم اندازی برای آینده این کشور و استقرار نیروهای خود در آنجا ندارد . در حال حاضر ۸۴۰۰ سرباز امریکایی در افغانستان حضور دارند. کار رسمی آنها دادن آموزش به ارتش افغانستان است، اما این نیروی ضعیف باید با نیروهای داعش و طالبان بجنگد که پیوسته نیرومند تر می شوند. .
پرسش : دلیل ناتوانی دولت کابل چیست؟
پاسخ : دلیل آن خیلی ساده است، ناتوانی عمومی دولت پرزیدنت اشرف غنی. این دولت اصلا اعتبار ندارد، حتی در برخی از محلات خود پایتخت هم اعتبار ندارد. قدرت دولت تحت حمایت» ایساف»، نیروی سازمان ملل، محدود به همان منطقه ایست که تحت کنترول ایساف است.
از منظر پاکستان، آنچه ما در کابل می بینیم تکرار رویداد های دهه ۱۹۷۰ ترسایی است. نفوذ امریکا در افغانستان خیلی زیاد است. علاوه بر این پرخاشگری کابل در برابر پاکستان که به در خواست امریکا صورت می گیرد، افزایش می یابد. کابل بر این باور نادرست است که واشنگتن همیشه پشت سر آنها ایستاده است. دردسری که این نوع تفکر برای کابل بوجود می آورد بیش از سود آنست. امریکا می کوشد تا دولت ناتوان و بی کفایت کابل را علیه پاکستان تحریک کند.
پرسش : آیا حضور نظامی امریکا در افغانستان بسود مردم افغانستان است یا این که خود بخشی از مسیله ایست، که نمیگذارد این کشور روی آرامش ببیند؟
پاسخ : حضور امریکا در افغانستان از همان نخستین روز حمله معضل درجه اول بود. امریکا دولت را تحت فشار قرار می دهد که با طالبان و یا دیگر گروهها مذاکره نکند. نتیجه اش همین است که می بینید، یک دولت شکت خورده. مقصر امریکاست نه دولت کابل.
پرسش : در غرب همیشه طلبکارانه ادعا می شود که پاکستان از طالبان حمایت می کند. درست است؟
پاسخ : پاکستان از طالبان حمایت می کرد. ولی در ارتباط با جنگ با تروریسم مناسبات ما تیره شد. ما هنوز با طالبان روابط دوستانه داریم. ما برای این که بتوانیم آنها را بر سر میز مذاکره بیاوریم یا موافقتشان را برای آتش بس جلب کنیم به این روابط نیاز داریم. ما باید امنیت مرزهای خود را حفظ کنیم. برای این کار داشتن مناسبات عملی ضروری است. امریکایی ها نشان دادند که نمی توانند بر طالبان چیره شوند. این نیز هست که ما باید فاصله با دولت کابل را که تحت حمایت امریکاست حفظ کنیم. .
دولت پاکستان با طالبان همکاری می کند تا بتواند با شبه نظامیان داعش در منطقه تورا بورا که بمراتب خطرناک تر هستند مبارزه کند. برای این کار به طالبان کمک هم کرد.
پرسش : بازیگران دیگر هم در افغانستان نقش بازی می کنند؟
پاسخ : در سالهای اخیر هند هم بر نفوذ خود افزوده است. افغانستان توانسته علاوه بر امریکا حامی نیرومندی چون هند را، که مشکلات بزرگی با پاکستان و چین دارد ، بسوی خود جلب کند. .
هند با سرمایه گذاری و دادن آموزش نظامی به ارتش افغانستان آغاز کرد. امروز، وضع طوری است که نه تنها مشاوران هوادار امریکا بلکه تعداد کثیری مشاوران هوادار هند نیز در کابل با دولت افغانستان در آمد و رفت دایم هستند.
بعنوان مثال امر الله صالح، رییس قدرتمند سازمان امنیت افغانستان کسی است که مناسبات با هند را برقرار می سازد. او در دوران حکومت کرزای رییس سازمان اطلاعات شورای امنیت ملی بود و در دولت غنی رییس اطلاعات پلیس است. این افراد در محدوده اتحاد رشد یابنده با هند، نفوذ سنتی پاکستان را در منطقه مرزی کاملا هدفمند زیر نظر دارند.
پرسش : منظورتان این است که امریکا از طریق افغانستان و از طریق هند از شرق پا کستان را تحت فشار قرار میدهند.؟ .
پاسخ : خیلی ساده است. امریکا ما را مورد حمله قرار می دهد و ما را کشور ترور می خواند. هند ما را متهم به عملیاتی می سازد که از مرز پاکستان فرا تر می رود. برنامه کاملا روشن است. بستن دست و بال پاکستان.
پرسش : در عرصه منطقه ای امریکا چه وحشتی از پاکستان دارد؟
پاسخ : آنها نمی خواهند که پاکستان از لحاظ ژیوپلیتیک جهت یابی تازه ای اختیار کند و بخشی از یک بلوک مستقل در جنوب خاوری آسیا گردد. واشنگتن از تروییکای روسیه، چین و پاکستان در جنوب خاوری آسیا هراسناک است. وحشت بزرگ امریکا بویژه از آنست که روسیه، چین و پاکستان درست در افغانستان به زیان امریکا و هند با یکدیگر همکاری کنند. این امر سبب خواهد شد که در دراز مدت موقعیت امریکا بعنوان قدرت مسلط زیر سوال برود.
به عنوان مثال یک نمونه عملی این است : در حال حاضر در افغانستان، برای ایجاد یک جنبش سیاسی کوشش هایی در جریان است. هدف این جنبش آنست که علایق واقعی افغانستان را دنبال کند و نه علایقی را که امریکا خواستار آنست. هدف عبدالرشید دوستم، معاون رییس جمهور، که این جنبش را گسترش می دهـد آنست که دولت غنی را به چالش سیاسی فـراخـواند. / ه ن
اهـداف و رویکـرد پاکستان از «عملیات خیبـر۴ »
فرزاد رمضانی بونش ، کارشناس مسایل منطقه
در ماه های گذشته ارتش پاکستان آغاز عملیات با نام ردالفساد را در سرتاسر کشور اعلام نمود. هدف این عملیات پایان دادن به تروریسم در کشور بدون هیچ تمایز و تفاوتی است. نیروی زمینی، نیروی هوایی و نیروی دریایی، پولیس سازمانهای اطلاعاتی و اطلاعاتی در این عملیات شرکت کردند و ۵۰ تن از علما و مفتیان پاکستان نیز ضمن صدور فتوایی از آن پشتیبانی کردند. اخیراً نیز «عملیات خیبر۴»آغاز شده است. نوشتار زیر به اهداف و رویکرد پاکستان به این عملیات توجه کرده است.
جلوگیری از افزایش حضور داعش در پاکستان:
تا چندی پیش حقیقت حضور داعش در پاکستان کتمان می شد، اما در حال حاضر مشخص شده که این گروه دهشت افکن در شهرهای بزرگ مانند لاهور مستقر شده است. بیشتر اعضای داعش را اعضای قبلی تحریک طالبان پاکستان، لشکر جهنگوی، جماعت الحرار، احرارالهند، جنگجویان ازبک و جنگجویان چیچنی تشکیل می دهند. گروه داعش ادعا می کند پشتیبانی بیش از ۱۲ هزار نفر را در شمال غرب این کشور جذب کرده است. در این بین از نگاه برخی شبکه داعش در پاکستان همچنان با سرعت به رشد خود ادامه می دهد و خطر بروز خطر بروز داعش در بین گروههای تندرو قومی و مذهبی پاکستان نیز وجود دارد. در این شرایط هرچند در گذشته مقامات دولتی و امنیتی پاکستان گاه مواضع متناقضی را در رابطه با داعش اتخاذ می کردند. اما سال گذشته وزارت داخله پاکستان برای نخستین بار نام داعش را به عنوان یک گروه تروریست به فهرست گروههای دهشت افکن اضافه کرد و اعلام کرد: بیش از۳۵ گروه دهشت افکن فعال در پاکستان از جمله لشکر جهنگوی ارتباط نزدیکی با داعش دارند. همچنین « جماعت الاحرار » یا گروهی جدا شده از تحریک طالبان پاکستان و « لشکر جهنگوی العالمی » نیز ارتباط نزدیکی با داعش دارند. در این میان پاکستان اکنون با توجه به عملیاتهای رد الفساد و خیبر چهار اهدافی چون جلوگیری از افزایش حضور داعش در پاکستان را پیگیری میکند. این امر در شرایطی است که با توجه به شرکت داعش در سوریه و عراق خطر بازگشت بیشتر نیروهای داعش به پاکستان وجود دارد.
کاهش فشار کابل بر پاکستان:
بسیاری در افغانستان معتقدد است که اسناد و مدارک نشان میدهد، اسلامآباد برای افراد وابسته به گروه داعش آموزش را فراهم کرده است. از این دید بیشتر افراد وابسته به داعش در افغانستان، پاکستانی هستند و اسلام آباد فرصتهایی برای افراد وابسته به داعش فراهم میکند. در همین راستا نیز برخی چون رییس سابق ستاد ارتش افغانستان نیز موضوع داعش در کشورش را پروژه سازمان اطلاعات ارتش پاکستان دانسته و برخی نیز معتقدند که گروه داعش در افغانستان وجود ندارد و تنها گروهکهایی با دستور پاکستان در این کشور عملیاتهایی انجام میدهند. به علاوه شورای امنیت ملی افغانستان می گویند که پاکستان از گروه داعش در افغانستان پشتیبانی مالی میکند. در این بین ارتش و دولت با تمرکز بر «عملیات خیبر ۴ »کاهش فشار کابل بر پاکستان را مد نظر دارند و تلاش میکنند تا با افزایش فشارهایی چون «عملیات خیبر ۴ »از قدرت نمایی آنها و افزایش فشار کابل بر پاکستان جلوگیری کند.
بهره گیری از خطر تندروها و داعش برای تثبیت مرز دیورند:
اسلام آباد تلاش میکند تا با طرح ادعای عبور تروریستها از مرز افغانستان به رویکرد نوینی نیز توجه کند. در این راستا به زودی کار ساخت حصار در امتداد مرز افغانستان را شروع میکند. نخستین مرحله حصارسازی به مناطق قبایلی باجور، مهمند و خیبر متمرکز است و ۴۳ پاسگاه امنیتی ایجاد کرده و در نظر دارد تا ۶۴ پاسگاه مرزی دیگر را در مناطق خیبرپختونخوا احداث و ۳۰۰ مسیر غیرقانونی برای گذشتن از مرز دو کشور را با حدود ۳۰۰ پاسگاه امنیتی در امتداد خط مورد مناقشه «دیورند» با افغانستان را در کنار حصارکشی سیم خاردار و حفر موانع، و دویست هزار نیرو در یکهزار پاسگاه امنیتی سازمان دهد. در این راستا پاکستان در کنار حصارکشی سیم خاردار و حفر موانع، دویست هزار نیرو را در یکهزار پاسگاه امنیتی را در خط دیورند جابجا کرده است. در واقع پاکستان با بهره گیری از خطر تندروها و داعش تلاش میکند برای تثبیت مرز دیورند بین دو کشور که با اعتراض کابل روبرو است گامهایی عملی بردارد.
اقناع افکار عمومی داخلی و شیعیان:
عملیات رد الفساد در سراسر کشور با هدف حذف تهدید باقی مانده تروریسم، تثبیت دستاوردهای عملیاتهای دیگر ارتش و تضمین امنیت مرزهای پاکستان در ماههای گذشته با مشارکت نیروهای هوایی پاکستان، نیروی دریایی پاکستان، نیروهای مسلح شهری و دیگر سازمانهای امنیتی و انتظامی مد نظر قرار گرفت. اکنون نیز در کنار توجه به نتایج عملیات رحمت در (۲۰۰۹)، عملیات در وزیرستان جنوبی (۲۰۰۹، عملیات ضرب غضب در وزیرستان شمالی در امتداد مرز پاکستان و افغانستان (۲۰۱۴) و عملیاتهای رد الفساد در سراسر کشور میکوشد با تکیه بر این نکته که شواهد گسترش داعش وجود دارد (در حالی که خلافت موصل در حال فروپاشی است و خطر بازگشت تندروها به خانه وجود دارد) عملیات «خیبر ۴» علیه داعش در مناطق قبایلی این کشور نزدیک مرز افغانستان میتواند مناطق شمال غربی کشور به ویژه ناحیه « شوال » و دره « راجگال» از توابع منطقه مبارزه با داعش و کنترول مناطق مرزی با افغانستان را مد نظر قرار دهد.
در بعد دیگری با توجه به انفجارهای روزجهانی قدس در منطقه شیعه نشین پاراچنار در ایالت خیبر پشتونخوا پاکستان و فشار احزاب و جریان های شیعه در این حوزه مقامات پاکستانی معتقدند که استفاده داعش از افغانستان برای حمله به پاراچنار رخ داده است. در همین راستا و پس از سفر رییس ستاد ارتش این کشور به « پاراچنار » پاکستان قراراست در کنار پاکسازی در منطقه خیبر نخستین مرحله حصارسازی مرزی انجام و برج ها جدید مرزی در جهت تامین امنیت درخط دیورند به طول ۲۴۰۰ کیلومتر را انجام دهند. در این رویکرد استدلال پاکستان این است که با ساخت دیوار بر روی خط دیورند، جلوعبور و مرور تروریست ها از مناطق مرزی گرفته می شود.
کاهش فشار بین المللی بر اسلام آباد:
یکی از مهمترین اتهامات بر ضد دولت پاکستان در سطح منطقه ای و بین المللی اتهام همکاری و پشتیبانی از گروه های دهشت افکن و فرقه گرا و تقسیم بندی این گروه ها از سوی دولت پاکستان به گروه های «خوب » و «بد» بوده است. این امر چهره این کشور را خاکستری و آن را در برخورد با گروه های دهشت افکن زیر سوال برده است. در واقع مقابله با گروه های دهشت افکن در جهت کاستن از فشارهای خارجی موجب شده تا ارتش پاکستان دو عملیات مهم « ضرب عضب» و «رد الفساد» را ضد این گروه انجام داد و موفقیت آنها را افتخار بزرگ در مقابله با تندروی را بداند. علاوه بر این امریکا در یک دهه گذشته با رویکرد هویج و چماق ( واگذاری کمک های نظامی و مالی به ارتش و دولت پاکستان، تهدید به هجوم مستقیم نظامی، خطر حمله ارتش امریکا یا ناتو به مناطق تندرو پرور پاکستان و نقض حاکمیت ملی پاکستان و..) کوشیده است پاکستان را ناگزیر به کنترول و تثبیت اوضاع در مناطق ناامن خود در جهت منافع خود در افغانستان کند. به علاوه پاکستان در ۱۶ سال گذشته بیشتر از ۳۳ میلیارد دلار از واشنگتن به بهانه مبارزه با هراس افگنی در کار مبارزه با دهشت افگنی دریافت کرده است اما اکنون میزان این کمکها حتا به کمتر از یک میلیارد کاهش یافته است. در این بین برخی همچنان در امریکا معتقدند گروههای ویرانگر همچون شبکه حقانی، تحریک طالبان، لشکر طیبه از سوی پاکستان پشتیبانی مالی و اطلاعاتی شده و گزارش سالانهٔ وزارت خارجه ایالات متحده امریکا از پاکستان همچون کشوری یادشده است که به گروه های هراس افگن پناه گاه ها فراهم کرده و حملات شان را در افغانستان سازماندهی می کنند. در این راستا به نظر می رسد پاکستان تلاش نماید با انجام عملیات نظامی خیبر چهار و رد الفساد کسب کمک های نظامی و مالی و مشوق های اقتصادی واشنگتن را به دست آورده و در مقابل از میزان فشار و درخواست های امریکا بکاهد.
چشم انداز
در سال ۲۰۱۴ نیروهای پاکستانی عملیاتی را بنام ضرب عضب در وزیرستان شمالی راه اندازی کردند که تلفات سنگینی بر طالبان وارد کرد و گروهی از آنان به افغانستان آمدند و پناه گرفتند و دست به عملیات زدند. در این میان اگر به چشم انداز رویکرد پاکستان در عملیات های رد الفساد و خیبر چهار بنگریم باید گفت از یک سو مناطق قبایلی پاکستان همواره نقش مهمی برای جریان افراط ، گروهها و احزاب مخالف امریکا، ناتو و دولت افغانستان داشته و از نظر جغرافیای منطقه ای، دارای دره هایی ژرف و کوههایی بلند ؛ و به عبارتی بهشت گروه های تندرو بنیاد گرا و جایگاه امنی برای جریانها و گروه های مخالف با امریکا، ناتو و دولت های پاکستان و افغانستان بوده است. جدا از این حضور سازمان القاعده و زیر مجموعه های همکار با القاعده طالبان پاکستان، گروه طالبان افغانستان، شبکه حقانی، گروه حزب التحریر ازبکستان، جبهه آزادی بخش چیچن، بنیادگرایان ایغوری چین، جماعت اسلامی اندونزیا و مالزیا و تندروهای بنگلادش نیز در این منطقه و گذشته خود مختاری این بخش از پاکستان عملاً موجب شده است توان حضور و نفوذ ارتش و عمیات های آن با موفقیت همراه نشود. در این میان پیشینه هجوم های گذشته ارتش به مناطقی چون سوات و گریز تندروها از منطقه و حضور در سایر بخشهای پاکستان از جمله کراچی می تواند نتیجه مورد نظر پاکستان را نداشته باشد.
در بعد دیگری حضور بنیاد گرایان و طالبان در سراسر کشور، همسو بودن اهداف تاکتیکی و راهبردی بخشی از این گروهها همچون طالبان جنبشهای کشمیری و... با اهداف دولت یا ارتش پاکستان و پشتیبانی ارتش پاکستان و آی اس آی (سازمان استخبارات نظامی ارتش پاکستان) از برخی از آن ها (تقسیم به بد و خوب) خود مانعی مهم در ریشه کنی دهشت افکنی از این مناطق است. این در شرایطی است که پاکستان از گذشته دستخوش گروههای دهشت افکن برای یارگیری و جذب و پرورش نیرو بوده و جدا از حضور سازمانهای دهشت افکن پاکستان،، نزدیکی ارضی به افغانستان و شرایط ضعیف اقتصادی، مکانی جذاب برای رشد گروهکهای تندرو بوده با توجه به شرایط یاد شده و شمار زیاد گروه های دهشت افکن فعال در پاکستان، ریشه کنی داعش در این کشور را بسیار دشوار کرده است.
هنگامه های خروج ارتش امریکا از افغانستان
عارف عرفان
روزهای اخیر در پی یخبندان استراتیژی جدید امریکا در افغانستان گزینه خروج ارتش امریکا ازکشور به بحث داغ در محافل سیاسی آنکشور مبدل شده و درین خصوص« پروفسور آلون بن مایر» استاد امور بین المللی در مرکز امورجهانی نیویارک در مقاله تحلیلی خویش در وبگاه گلوبال ریسرچ مورخ ۲۱ جولای ۲۰۱۷ تحت عنوان« جنگ فاسد و غیر اخلاقی در افغانستان » موضوع خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را مورد تحلیل قرار داده می نگارد :
شانزده سال سپری گردیدوما تاهنوز در افغانستان می رزمیم ،جنگی که نه تنها طولانترین جنگ تاریخ امریکا است بل پرهزینه ترین جنگی که تاکنون «یک تریلیون» دالر مصرف داشته وریزش خون هزاران سرباز شجاع ما را دربرداشته است.
جنگی که از لحاظ اخلاقی فاسد بوده و جز حصول شرم راه خروج افتخار آمیز از آن بنظر نمی رسد.
امروز ما هنوز روی آن بحث میکنیم تابطرز بایسته وقناعت بخش این جنگ را به پایان برسانیم .
نویسنده با جمعبندی آمار تلفات انسانی نگارش خویش را ادامه داده مینویسد:
درین جنگ تاکنون تعداد ۲۴۰۰سرباز امریکایی کشته شده است.
بر اساس آمار ثبت شده تنها در شش ماه اول سال ۲۰۱۷به تعداد ۱۶۶۲ تن جان باخته وبه تعداد ۳۵۸۱ تن زخمی گردیده اند.
بصورت کُل مجموع تلفات شهروندان افغانستان درین جنگ حدود ۲۲۵ هزار نفر بوده وحدود دوملیون وششصد هزار مهاجر وبیش از یک ملیون بیجاشدگان را این جنگ از خود بجامانده است.
این بسیار ساده است تا فکرنماییم که بعد از ۱۶ سال جنگ، اعزام چهار هزار سرباز اضافی که از جانب متیس وزیردفاع سفارش شده است ،چیزی را تغییر خواهد داد؟
در حالی که ( ۱۴۰) هزارسرباز قادر به ایجاد سیستم پایدار سیاسی وامنیتی نشدند، دراین جنگ به پیروزی نایل نگردیده وشرایطی را آماده نساختند تا ما، با وقار وسرافراشته از افغانستان بیرون شویم.
نویسنده دیدگاه فرمانروایان کاخ سفید را در خصوص افغانستان مورد واکاوی قرار داده خاطرنشان میدارد:
هیچ کس در اداره ترامپ به شمول پنتاگون باورمند نیستند که اعزام نیروی اضافی باعث پیروزی درجنگ گردد.دربهترین حالت ، نقش نیروی اضافی عبارت از متوقف ساختن پیشروی طالبان خواهد بود که به یک بر سه حصه جغرافیای افغانستان کنترول دارند.اما بعد از آن چه؟
نویسنده مقاله، بانقل قول از سیاستگران امریکا می نویسد:
از سناتور جان مکین بعد از سفرش در افغانستان پرسیده شد تا از پیروزی درجنگ تعریف نماید!
مکین پاسخ داد: « پیروزی یعنی بازپس گیری ساحات تحت کنترول طالبان وکار در جهت اشکال آتش بس با طالبان است. »
اما رابرت ل بروسیج ، نگاه خویش را درین خصوص چنین بیان می دارد: « درگذشته ساحات وسیعی تحت کنترول ما قرار داشت ،طالبان به مقاومت شان ادامه دادند،اما فساد واختلاف دولت افغانستان را فلج ساخت ،طالبان با تمام قوا برگشت نمودندوحال موفقانه شاخه های خود را در بیرون از مرزهای افغانستان گسترش میبخشند.»
داکتر مایر اوضاع افغانستان وعملکرد وزیر دفاع امریکا را به کنکاش کشیده می نگارد:
درحال حاضر همه چیز در حوزه سیاسی وامنیتی در افغانستان بسیار وخیم بوده وچشم انداز ثبات برای تعین موقعیت میدانی وفعالیت یک دولت کارآمددر کابل نزدیک به « صفر» است .
سوگوارانه متیس وزیر دفاع شباهت به فرد معتاد به قمار دارد که پول خویش را در ماشین قمار انداخته وپس از باختن وافسرده گی وناامیدی در برابر باخت هر دالر خود به پیروزی امید می بندد؛
ممکن کسی از متیس وزیر دفاع بپرسد، درحال حاضر اهداف ما در افغانستان چه بوده واستراتیژی خروج ما چیست؟
طی شانزده سال گذشته هیچ وزیر دفاع در این خصوص پاسخ روشن نداشت ودر حال حاضر از ما خواسته می شود که در برابر حیات سربازان خویش مجددا به پیروزی جنگ طاقت فرسا وناتوان کننده به قمار متوسل شده که در آن هیچ امیدی به پیروزی وجود نداشته و در حال حاضر به جنگ منتخب مبدل شده است.
نویسنده مزبور با ناامیدی کامل از پیروزی امریکا در جنگ افغانستان راه فرار را تدارک جسته؛ وبا نام گزاری خیالپردازانه طالبان « میانه رو» وگره زدن سرنوشت مردم بدست آنها می نویسد:
با اطمینان میتوان اظهار داشت که چشم انداز پیروزی نظامی در جنگ افعانستان به مشاهده نمی رسد.
ما بزودی به این حقیت نزدیک شده وبهتراست تا در خصوص نتایج عملی که از طریق مزاکرات باطالبان «میانه رو» حاصل گردد، فوکس نماییم.
نویسنده در خصوص دیدگاه استراتیژست ترامب درین خصوص می نگارد:
گزینه دیگر برای انجام جنگ که بوسیله «استیف بنن »استراتیژست اصلی دونالد ترامپ حمایت می گردد،عبارت از« کرایه گرفتن» پیمانکاران خصوصی بجای نیروهای امریکایی است، تا به نماینده گی ما به جنگ نیابتی ادامه دهد.
حققیت این که مزدوران جنگی را در گذشته استعمال نمودیم تا به حیث گارد های امنیتی نقش آفریده ویا بازداشتگاه ها را اداره نمایند نتایج خراب را به دنبال داشت.آنها از وظایف شان سواستفاده نموده وجنایت فاجعه باری را انجام دادند وازین طریق میلیونها دالربدست آوردند.
ما نبایدهرگز چنین رویکردی را تکرارنماییم که اخلاقأ سزاوار سرزنش است.
این طرح بسیار شگفت انگیز به نظر نمی رسد، چرا که از طرف کارشناس ارشد وماهر دونالد ترامپ بیرون تراویده است .البته همان کسی که تا حال مشاورت هایش، دشواریهای جدی را برای دونالد ترامپ پدید آورده است .
پروفیسور مزبور در بخش پایانی دیدگاه خویش می نویسد:
جنگی که ما آماده نیستیم تا بدون دلایل موجه ،جان سربازان خویش را فدا نماییم هرگز نباید براه افتد!
همراستا با نگاه نویسنده به گزارش خبرگزاری خاورمیانه دونالد ترامپ رییس جمهور ایالات متحده امریکا گفته است که پنتاگون در افغانستان از تمام تلاشها استفاده کرده و دیگر دلیلی برای باقی ماندن و ادامه جنگ در این کشور ندارد. به گزارش این منبع، با وجود درخواست های مقامات وزارت دفاع امریکا، دونالد ترامپ خواهان ادامه جنگ در افغانستان نیست و هیچ دلیلی برای حضور بیش از 9000 نظامی امریکایی در افغانستان نمیبیند.
***
نگـاه مـا
سیرتاریخ ، رخدادهای جهانی ومنطقه وی وبرهم خوردن بلانس قدرت ، ظهور ابرقدرت های بزرگ ، و شکست تلخ امریکا درماورای خاورمیانه ،گزینش استراتیژی غلط آنکشور با رویکار آوردن دولت های ناکام وفاسد به حیث اجزای تاکتیکی این استراتیژی در افغانستان ، کاربرد افزاری گروه های تروریستی وبرپایی جنگ نیابتی با تبعات فاجعه بار آن ، برپایی پایگاه های نظامی امریکا در کشور، واکنش های شدید منطقه وی را برانگیخته وچالش های بزرگی را بر چشم انداز استراتیژی آرمانگرایانه امریکا به بار آورده وگمان می رود که اوضاع آشفته در کشور ، سران کاخ سفید را در برهود تصمیم گیری مجبره قرار داده است.
باتوجه به سطح تجارت موادمخدر افغانستان که سالانه بیش از( ۲۵۰) بلیون دالر وارد کیسه مافیای مخدر امریکا می گردد وبا توجه به سطح عواید اورانیم ازمعدن هلمند می توان جنگ امریکا در افغانستان را کم هزینه ترین جنگ تاریخی آن کشور نامید، اما سطح فشارهای منطقه وی و رخداد های میدانی در تحت سایه دولت روبه فنا مجموع امید های بلند پروازانه سران کاخ سفید را مکدر ساخته وآنها را در چهار راه گزینه خروج باکاربرد گزینه پلان (ب) وحراج گزاری افغانستان در چنگال گروه نیابتی مشترک با پاکستان قرار داده است.
ارتش امریکا در افغانستان با از دست دادن ابتکار مانورهای سیاسی و نظامی عملا زمینگیر شده و در محاصره رقبای سیاسی منطقه وی قرارگرفته است.
عمده ترین هراسی که سران کاخ سفید را افزون برمولفه های متعدد، برگزینه خروج وتداوم جنگ نیابتی توسط گروه های اجیر وادار ساخته است ، عبارت از تکرار شکست افتضاح آمیز ویتنام ثانی است.هکذا هوشدار مقامات کرملین مبنی برمداخله نظامی بر پایگاه های داعش در افغانستان بخشی از تصویر واکنش های منطقه وی را به نمایش میگذارد.
در تلاطم بحران سیاسی وامنیتی افغانستان سوالی که مستدام ذهن ما را می آزارد، عبارت از دوبرخورد در دو قلمرو متفاوت است:
در سوریه بیش از چهل وپنج کشور جهان از بزرگترین تروریست های جهانی حمایت نموده ،هفتاد فیصد اراضی ان سرزمین را تصرف نمودند ، دولتی بنام روسیه بانابودی هفتاد هزار تروریست آدمخوار ،سوریه را آزاد نمود.برعکس در افغانستان ،چهل وپنج کشور جهان سرازیر شد ،، تازه تروریزم زرع شد ،جوانه زد ،شاخ وپنجه کشید،از حمایت اکمالاتی هواپیما های ناشناس برخوردار گردید ، ویک برسه حصه اراضی کشور را با ایجاد تالاب های خون تصرف نمود.هنوزهم نمیتوان برای اهداف اصلی امریکا در افعانستان وماموریت دولت تحت الحمایه آن شک کرد؟
زمزمه های خروج ارتش امریکا زمانی از کاخ سفید برمی خیزد که در نتیجه فعالیت روز افزون دستان مرموزدرارکان دولت افغانستان وماورای آن، میهن به طرز وحشتناکی در نزاع های قومی فرو رفته و افغانستان به انبار باروت مبدل شده است.دستان بی شماری مصروف گرد آوری هیزم براین آتش بوده وهیچ دستی موجود نیست تا بشکه آب یی را برای خاموشی این آتشبار ویرانگر تهیه دارد.
هرگونه جرقه می تواند آتش فشان های بزرگ ومهار ناپذیر رادر جامعه زخم آلود افغانستان برانگیخته ، وجود جغرافیای واحد وسرنوشت یک ملت را برباد نماید.
قانون زنده گی استعمار از لحاظ تاریخی میراث گزاری نزاع های قومی ،مذهبی و اجتماعی بوده است وسوگوارانه حال افغانستان در برابر این آزمون خونین دست وپنجه نرم می نماید.
یکی از خطرات بزرگی که آینده افغانستان را تهدید می نماید ،پسلگدی بعد از خروج ارتش امریکا وگزینه پلان (ب) آنکشور است، که افغانستان را به داوطلبی واگذار نموده وبرای پاکستان وگروه های وابسته به آن تسلیم نماید.
تدارکات امریکا برای تحقق پلان( ب) وایجاد نیروهای ریزرفی ومزدور نیابتی در وجود حمایت سازمان های تروریستی وبنیاد گرا وحتا چکیده های سازمان های «چپ نما » اجیر ساختن ومامور ساختن چهره های بد نام و تاجر پیشه ،ایجاد گروه ها وسازمان های فرمایشی و پررنگ برای به چرخش درآوردن استراتیژی امریکا وتداوم جنگ های نیابتی در کشور به خوبی مشهود است.
دورنیست آنروزی که رنگ های تاریخی مصنوعی « سُرخ » و رنگ طبیعی « سیاه » درهم آمیخته وباتصویر بخشی مشترک گروه های تروریستی نیابتی با اهتزاز کشیدن پرچم استعمار در راه اندازی جویبار خون درین کشور بکار گماشته شوند.
آژیرخطر مرگ به صدا درآمده است، بزرگترین هیولای تاریخ، افغانستان را تهدید نموده ،هنوز برای مهار ساختن آن، برای همبسته گی سراسری ملی و ایجاد سد های بزرگ وجبهات میهنی دیر نشده است.
در حال حاضر در قطب بندی های سیاسی درافغانستان نه زیاد؛ بل که دوخط سیاه وسفید کشیده شده است،تمامی نیروهای ملی ومیهن دوست باید جایگاه سیاسی شان را در میان این دوخط پیدا نموده وبرای نجات افغانستان شجاعانه پیکار نمایند .
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ۳۱۰۷
همبسته گـی با ونزویـلا
۷ اسد ۱۳۹۶خورشیـدی
جمهوری بولیواری ونزویلا هدف کارزاری خشن، برهم زننده ثبات، و برانداز کودتایی قرار گرفته است که دولت امریکا و الیگارشی ونزویلا آن را به پیش می برند. این کارزار بخشی است از تجاوز و تهاجم به ملتهای امریکای لاتین و کاراییب و روندهای تعیین سرنوشت مستقل، ضدامپریالیستی، و ترقی خواه در این منطقه؛ تهاجمی است که هدفش تحمیل تساط سیاسی و اقتصادی امریکا بر این منطقه است.
منابع طبیعی غنی و گسترده ونزویلا، و از همه مهم تر ذخایر نفتی آن، هدف آزمندی شرکتهای عظیم چند ملیتی از مجرای امریکاست که هرگز حاضر نشدند روند تغییر و تحولی را که رییس جمهور هوگو چاوز ۱۸ سال پیش آغاز کرد بپذیرند.
جنگ اقتصادی، محاصره مالی، تحریم ها، احتکار کالاهای مورد نیاز مردم، بازی سوداگرانه با قیمتها، عملیات بی ثبات سازی، اقدام های خرابکارانه، اعمال خشونت مفرط و ویرانی توسط گروههای فاشیستی، جنگ رسانه یی برای دادن اطلاعات غلط ، و خرابکاریهای گروههای کودتاچی برانداز، که چند ماه است در ونزویلا در جریان است، هدفی ندارد جز حمله به قدرت قانونی ای که رییس جمهور نیکولاس مادورو و دولت او و دیگر نهادهای کشور به طور دموکراتیک اعمال می کنند؛ یورش به قدرت مردم ونزویلاست که از آزادی، دموکراسی، صلح، و قانون اساسی ونزویلا دفاع می کنند.
نیروهای کودتاچی، و آنهایی که در داخل کشور و از خارج از آنها حمایت می کنند، با نشان دادن تصویری واژگونه از وضعیت جاری در ونزویلا ( نشان دادن کودتاچیان و تروریستها به صورت « دموکرات » و نشان دادن اقدام مدافعان حقیقی آزادی، دموکراسی، و امنیت و بهروزی شهروندان ونزویلا به مثابه « سرکوب ») و با اعلام خواست مداخله خارجی با پشتیبانی امریکا، عملیات تازهای از مداخله و تجاوز را، مانند آنچه امریکا پیش از این بر ضد ملتها و کشورهای دیگر به پیش برده بود، به راه انداخته اند. این بار این عملیات بر ضد روند بولیواری و ملّت ونزویلا، و بر ضد دستاوردهای و پیروزیهای آنها انجام می گیرد.
با توجه به آنچه گفته شد، و در دفاع از صلح و استقلال و حق حاکمیت جمهوری بولیواری ونزویلا، در دفاع از حق ملّت ونزویلا در تعیین سرنوشت خود، سازمانهای امضا کننده زیر:
ـ اقدام های مداخله جویانه، جنگ اقتصادی، و تجاوز و حمله به جمهوری بولیواری ونزویلا و مردم آن را محکوم میکنند؛
ـ اقدام جنایتکارانه خشونت مفرط توسط گروههای تروریستی علیه مردم ونزویلا، علیه آزادی، امنیت و بهروزی آنها را محکوم می کنند؛
ـ همبسته گی خود را با نیروهای میهن دوست، دموکرات، ترقی خواه، و ضد امپریالیست ونزویلا، و به ویژه با کمیته بینالمللی همبسته گی، در دفاع آنها از حقوق و آرمانهای ملّت ونزویلا، در دفاع از استقلال میهن خود- جمهوری بولیواری ونزویلا- و قانون اساسی آن، اعلام می کنند.
امضا کننده گان:
ـ سازمان صلح و همبسته گی سراسری هند
ـ انجمن دفاع از صلح، همبسته گی، و دموکراسی، ایران
ـ کانون برزیلی همبسته گی با ملتها و مبارزه در راه صلح
ـ مجمع صلح بریتانیا
ـ شورای ملّی صلح بلغارستان
ـ انجمن مدنی (غیرنظامی) سربازان علیه جنگ، جمهوری چک
ـ شورای صلح قبرس
ـ جنبش صلح چک
ـ همایش ضد جنگ، ایتالیا
ـ اینتال، سازمان همبسته گی جهانی بلژیک
ـ اتحاد صلح و بی طرفی، ایرلند
ـ شورای صلح و همکاری پرتگال
ـ شورای صلح و همبسته گی سودان
ـ جنبش صلح سوییس
ـ شورای صلح ایالات متحده امریکا
نـواز شـریف در دام فساد مـالی
طلسم اتمام کامل یک دوره نخست وزیری غیرنظامیان در پاکستان باز هم نشکست. دادگاه عالی پاکستان روز گذشته به دنبال اتهامات فساد، نواز شریف، صدراعظم این کشور را سلب صلاحیت کرد؛ حکمی تاریخی که احتمالا تعادل سیاسی نیم بند پاکستان را بر هم می زند و به باور برخی تحلیل گران ضربه ای جدی به میراث مردی است که به تعیین نسل گذشته سیاسی پاکستان کمک کرد. ساعاتی بعد از رای دادگاه نواز شریف از قدرت کناره گیری کرد. برکناری نواز شریف که سومین دوره صدراعظمیاش را پشت سر می گذاشت، در حالی صورت گرفته که تنها یک سال تا پایان دوره او باقی مانده بود و بسیاری امیدوار بودند تاریخ پاکستان برای یک بارهم که شده، شاهد پایان دوره صدراعظمی یکی از غیرنظامیان باشد. حالا پس از این حکم حزب نواز شریف به نام « مسلم لیگ» باید صدراعظم موقت را انتخاب کند؛ فردی که تا انتخابات آینده که قرار است اواسط سال ۲۰۱۸ ترسایی برگزار شود، جانشین شریف خواهد بود.
حکمی که روز گذشته از سوی پنج عضو دادگاه عالی پاکستان اعلام شد، حاصل یک سال ماجراهای سیاسی، جلسات دادرسی نفس گیر و تحقیقات جنجالی درباره امور مالی خانواده شریف بود. نظامیان قدرتمند پاکستان هم که به طور سنتی سرنوشت دولتهای غیرنظامی را تعیین می کنند، به دقت به تماشای سلسله جلسات محاکمه نشسته بودند و براساس برخی گمانهها جنرالهای قدرتمندی به طور ضمنی در رای دادگاه عالی تاثیر گذاشته اند.
اسناد پاناما
اتهامات علیه نواز شریف و سه فرزندش( یک دختر و دو پسر) سال گذشته و پس از افشای اسناد پاناما آغاز شد. اسناد پاناما نشان میداد چگونه شمار زیادی از ثروتمندترین افراد جهان با استفاده از گریزگاههای مالیاتی ثروت خود را مخفی کردهاند؛ گرچه در این اسناد از خود نواز شریف نامی برده نشده بود؛ ولی نام دو پسر و دختر صدراعظم پاکستان در میان بود و این اسناد نشان می داد فرزندان شریف صاحب ساختمان مسکونی گران قیمتی در لندن هستند که از طریق شرکت های ثبت شده در خارج خریداری کردهاند. شریف گفته است که املاک لندن به صورت قانونی خریداری شده و افزوده که شخصا مالک آنها نیست. دادگاه عالی پاکستان از اعضای خانواده شریف خواسته بود مدارک معتبری را درباره پولی که برای خرید اپارتمان در لندن استفاده کرده بودند، در اختیار دادگاه قرار دهد؛ اما با وجود رد اتهامات از سوی خانواده شریف، دادگاه می گوید آنها و وکلای شان نتوانستند مدارک قانع کنندهای ارایه بدهند و اسناد آنها عموماً جعلی و ناکارآمد بوده است. نواز شریف که در دو دوره قبلی صدراعظمی خود (از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۲ و از سال ۱۹۷ تا ۱۹۹۹ ترسایی) نیز نتوانست دوره پنج ساله صدراعظمی را به اتمام برساند، از سال گذشته به این سو مرتباً اتهامات علیه خود و خانوادهاش را توطیه خوانده و می گوید در سه دوره صدراعظمی اش هیچ گاه با اتهام فساد عمده ای روبه رو نشده بود. بارها از او خواسته شد که استعفا دهد؛ اما می گفت اشتباهی نکرده که به خاطر آن از کرسی صدراعظمی پایین بیاید
.
گزینه های جانشینی نواز شریف
دراین میان برکناری شریف برنامههای او برای جانشینی سیاسی اش را هم به خطر انداخت؛ چراکه نام « مریم شریف »، دختر نواز شریف که به عنوان وارث سیاسی او در نظر گرفته شده بود، هم در این اسناد دیده شده است. حالا ناظران سیاسی می گویند چندین نفر برای جانشینی نواز شریف در نظر گرفته شدهاند؛ یکی از آنها سردار « ایاز صادق » سخنگوی رییس پارلمان این کشور، است و « شهید خاقان عباسی »، وزیر نفت و منابع طبیعی پاکستان، هم یکی دیگر از گزینه هاست. « خرم دستگیر خان»، وزیر تجارت و « خواجه محمد عاصف »، وزیر دفاع، هم از دیگر گزینه های جانشینی نواز شریف هستند.
بی شک یکی از مهم ترین کسانی که آماده استفاده سیاسی از برکناری نواز شریف است، سیاست مدار مخالف عمران خان است که از سال ۲۰۱۳ ترسایی و پس از به قدرترسیدن نواز شریف کمپینی برای مقابله با او به راه انداخت. تحلیل گران سیاسی می گویند که حکم دادگاه پیروزی سیاسی و اخلاقی انکارناپذیری برای عمران خان به شمار می رود. به باور کارشناسان جایگاه عمران خان تقویت می شود؛ اما همه چیز به سرمایه گذاری او در ایالت پنجاب بسته گی دارد؛ چراکه این ایالت نقشی بسیار اساسی در انتخابات عمومی پاکستان ایفا می کند. پنجاب یکی از پرجمعیت ترین و پررونق ترین ایالت پاکستان است و در چندین دهه گذشته پایگاه نواز شریف بوده است. عمران خان در سالهای گذشته پیگیرانه و با وسواس اتهامات علیه شریف را هدایت کرد و با مخالفتهای خیابانی و شکایت دادگاهی، مخالفتهای عمومی را علیه صدراعظم گسترش داد و سازماندهی کرد.
حکم اخیر سرنوشت مردی را که در سه دهه گذشته یکی از نیروهای غالب عرصه سیاسی پاکستان بوده، نامشخص باقی می گذارد. حسن عسگری، تحلیل گر سیاسی مستقر در لاهور، در گفت وگو با نیویورک تایمز درباره حکم اخیر دادگاه عالی و سرنوشت نواز شریف چنین می گوید: « اگر او چشمانداز درازمدتی داشته باشد، برمی گردد و حزب سیاسی اش را رهبری می کند. او و هوادارانش حکم دادگاه را توطیه ای سنگین با مشارکت قدرتهای بینالمللی خواندهاند. نواز شریف در دورهای از ثبات اقتصادی نسبی به قدرت رسید و توانست چندین پروژه زیربنایی بزرگ را به اتمام برساند و قطعی برق هم که یکی از مهم ترین مشکلات پاکستان است، در دوره او کاهش چشمگیری داشت؛ گرچه رسوایی اخیر اعتبار او و خانوادهاش را خدشه دار کرد؛ اما حزب مسلم لیگ امیدوار است با تکیه بر دستاوردهای شریف بتواند پیروز انتخابات عمومی سال آینده پاکستان باشد؛ حتیا اگر خود شریف نتواند نامزد این انتخابات باشد./شرق
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۷ـ۲۹۰۷