غنی ، غنی تر شد و فقیر فقیرتر!
خود را غنی کردی ، وطن را فقیر
ننگ به حال بد ت ای مـرد پیر
عبدالوکیل کوچی
قبل از همه به بازمانده گان حادثه خونین روزچهارشنبه شهر کابل تسلیت گفته برای مجروحین آن سلامتی آرزو نموده وبه ملت هردم شهید ما ، بمنظور مقابله با هرگونه دسایس داخلی وخارجی و حملات خونین دشمنان افغانستان ، بیداری بیشتر ، همبستگی متحدانه ودادخواهانه آرزو میکنم . روح شهدای وطن شاد باد .
آمپریالیزم جهانخوار بخاطر تسلط بر سرزمینها وغارت ثروتهای طبیعی جهان بسیاری از کشورها را مورد لشکرکشی وتاخت وتاز قرار داده وبا توسل به دسایس وصدور تروریزم وبحران آفرینی رژیمهای دموکراتیک ومردمی را سرکوب وبوسیله عمال ننگین خود بر سرنوشت مردمان حکومت کرده اهداف استراتیژی وبرنامه غاصبانه خود را برسرزمینهای های دیگر تحمیل میکند .
یکی از کشورها افغانستان با داشتن منابع سرشار زمینی ، آب فراوان و موقعیت جیوپلتیک ، همواره مورد تاخت و تاز های بیگانگان قرار گرفته واما بطور قاطعانه از خود دفاع نموده است .زیراکه موقعیت جغرافیایی وموجودیت کوه های سر بفلک این کشور برای مردمش خصلت آزاده گی بخشیده است . به همین دلیل است که جهانگشایان بزرگ جهان در جنگهای رویارویی با مردم این سرزمین همواره زمینگیر شده وبخاطر تسلط وغارت منابع این کشور، دست بدسایس ننگین ضد بشری زده با ایجاد تفرقه و تضاد های قومی ، تعصبات ،مذهبی ، سمتی وزبانی ، اعزام گروهک های تروریستی مسلح اعم از اجیران داخلی وخارجی با استفاده از نام دین ومذهب ، جنگ تحمیلی ونیابتی را با تمام ابعادش از خاک پاکستان در سرزمین ما تحمیل نموده که در اثر آن زیر ساختار های اقتصادی را نابود کرده و با بحران آفرینی مستمر و بکار گیری دولتهای تحت الحمایه ومزدور واجیران تروریست خارجی آتش جنگ را مشتعل ومردم را در حال فلاکت وبدبختی نگهداشته و در راستای اهداف استراتیژی غارتگرانه شان در تبانی همدیگر بنیاد هستی ملت را از بیخ وبن کشیده کشور را در لبه پرتگاه نیستی می کشانند.
سرآغاز غارت ثروتهای طبیعی ،غیر طبیعی و دارایی کشور آماج حملات مجاهدین ویاران بین المللی شان قرارداشت که با رویکار شدن دولت جهادی در افغانستان نخست از همه ارگ ریاست جمهوری دوایر ودفاتر دولتی ، تمام موسسات ، بانکها ، فابریکات ، شرکتهای تجارتی وتعاونی ، مغازه ها ودکاکین ،بعضاً خانه های مردم ، ذخایر دولتی ،سلاح وسلاحکوتها،طیارات وتانکها ، ماشینها ،وسایط نقلیه وتمام دارایی عامه در مرکز ولایات بغارت رفته قوای عسکری مضمحل و قوای مسلح ضعیف جاگزینش گردید .بآنهم در حال حاضرقوای مسلح وسربازان گمنام ونامدار کشور برغم کاستی های دولت ، از خاک وطن قهرمانانه دفاع میکنند .
در راستای جنگ تحمیلی و مداخلات خارجی اوضاع حاکی از آن است که میزان ظلمها وخیانت ها با خصلتهای ناسیونالیستی ، قبیله سالاری ،قوم پرستی ،زورگویی ،قانونشکنی ،رشوتخواری ،اختلاص ، غصب دارایی های عامه وثروتهای طبیعی ،تجاوز و زورگویی ، قاچاق مواد مخدره وغارت معادن کشوربحد بیسابقه ی رسیده است که دولت را بخود مشغول میدارد . دولتهایی که با نمایش مضحک انتخاباتی همچون مهره هایی در دست خارجی یکی پی دیگری رویکار میشوند و یکی ازنمونه های مضحک آن دولت کرزی ومضحکتر ازآن، دولت اخیر که با همه تقلباتش تحت فشار جان کری دو مهره دست ساخته شان را بنام غنی وعبدالله در پهلوی هم قرار داده و معامله دوشخص را وحدت ملی خواندند. دولتی که از تامین وحدت ملی وامنیت کشور حتا در پایتخت مملکت عاجز بوده که نمونه های آن حوادث مرگبار انفجاری وبخصوص حادثه خونین چهارشنبه ۳۱ ماه می در قلب شهرکابل که بیش از چهارصد کشته وزخمی بجا گذاشت داغ ننگ است برجبین بالا نشینان بیمسولیت ع وغ که کشته شدن مردم را فقط با کلمه محکوم کردن بسنده کرده وظایف دولت نابکار را درقبال امنیت ، به یک جمله بیجان خلاصه میکنند . در حالیکه اوضاع مطابق نقشه وبرنامه خارجیها ودشمنان افغانستان از دوام جنگ و بحران وگسترش نا امنی ،حملات انتحاری وانفجاری ،قتل وکشتار،تجاوزگری ، هرج ومرج ، بیکاری ، ناتوانی و بیباوری عمومی حکایت داشته وکشور به جولانگاه تروریستان ، آدمکشان حرفوی ، افراطیون مذهبی ،قاچاقبران ،دزدان وغارتگران مبدل گردیده است که بالاثرآن ، دارایی عامه وثروتهای ملی کشور را به همدستی عناصر خارجی غارت کردند که باملاحظه رسانه های خبری ثروتهای هنگفت کشور ذیلاً مورد دستبرد قرار گرفته است .
ـ غارت میلیاردها دالر از کمکهای خارجی در کشور توسط مافیای پول ومواد مخدره از درون دولت در خدمت شبکه های خارجی قرار گرفته با همدستی دزدان بین المللی بنام قرارداد های کلان ساختمانی واحداث شهرا ها وپروژه های عام المنفعه ، هزینه آن را تاراج کرده و بروز های مبادای خود در بانکهای خارجی انتقال داده اند که بجزاندکی بیشتر از نمونه های بازسازی شده از آن باقی نمانده است .
یک منبع خبری از قول آقای سیحون استاد دانشگاه کابل حاکی از آن است که «خارجی ها ودستگاه اجرایی افغانستان در جهت حیف ومیل وغارت کمکهای خارجی دست داشته اند و در افغانستان در حدود پنجاه خانواده قرار داد های مربوط به پروزژه های کلان را در اختیار دارند .که ازیکطرف کار هفتاد فیصد پروژه ها در مناطق خارج تحت کنترول دولت بوده واز طرفی صاحب این پروژه ها وزارت مالیه هست که خود درین پروسه نقش دارد » باید گفت که برغم ساخت وساز تقلبی ، بسیاری ازاین پروژه ها بصورت خیالی مانند سرک خیالی ، اتوبان خیالی ، مکاتب خیالی ،مدارس خیالی ،بند وانهار خیالی ، آبرسانی خیالی ، موسسات خیالی ودر یک کلمه انکشاف خیالی را در دهات افغانستان لیست داده اند که بسیاری از آن اصلاً وجود فزیکی نداشته ومیلیارد ها دالر بنام خدمات عامه حیف ومیل شده است .
ـ گمرکات کشور! گمرکات کشور از همان آغاز رویکار شدن دولتهای اسلامی در افغانستان به مال شخصی زورمندان محلی تبدیل گردیده بود که در زمان کرزی وغنی نیز اوضاع چنین ادامه دارد .بقول منابع خبری ریس دیده بان شفافیت افغانستان وجود فساد گسترده در گمرکات افغانستان «سالانه دو میلیارد دالر درآمد گمرکی درین کشور حیف ومیل میشود که حتا نشریه نیویارک تایمز با تحمین محافظه کارانه سالانه ۵۰۰ میلیون دالر در گمرکات افغانستان بتاراج میرود وزرای مالیه ومنابع دیگر ردیف اول تاراج میلیونها دالر از عواید گمرک میباشند »از اخبار فوق معلوم است که گزینش افراد مفسد در گمرکات کشور توسط دولت مرکزی خود بمثابه چراغ سبز بروی کاروان غارتگری در کشور است .
ـ غارت معادن کشور! غارت معادن افغانستان در بسا مناطق کشور از همان آغاز جنگ درافغانستان توسط مخالفین دولت جریان داشته و سنگهای قیمتی به پاکستان حامی اصلی مجاهدین انتقال می یافت تا رفته رفته طالبان دلال بزرگ تجارت مواد مخدره وقاچاق سنگ در افغانستان شدند . قاچاقبران معادن کشور با ادامه جنگ در افغانستان باداران خارجی خود را بر معادن کشور طبق نقشه وپلان قبلی مسلط ساختند . بقول سایت شهید توانا «غارت ذخایر معدن افغانستان سناریوی مشترک امریکا واسراییل است» بگزارش افغان نیوز «در طی دوازده سال اخیر تمامی ثروت معادن کلان افغانستان بدست امریکایی ها غارت شده است »بگزارش این منبع «زمین شناسان امریکایی نزدیک بیک ترلیون دالر از منابع معدنی افغانستان استخراج کرده این ذخایر استخراج شده بعنوان حق الزحمه امریکایی ها از حضور در افغانستان از کشور خارج وذره ی ازین گوهر پرارزش برای باز سازی وزیر ساختهای افغانستان مصرف نشده است ».
همچنان معلوم است که استخراج غیر قانونی معدنیات توسط زورمندان نیزباعث طولانی شدن جنگ وتقویت گروه های تروریستی وتبهکار میگردد .« تبهکاری در بخش معادن بحدی بالاست که قلب انسان وطندوست جریحه دار میشود واین قلم از نوشتن آن عاجز است .» بنابر آن بی نیاز از اثبات است که زور مندان ومتجاوزین داخلی وخارجی ختم جنگ در افغانستان را به نفع خود ندیده با زرایع نیرنگها ودسایس بیشرمانه گسترش جنگ را در پشت پرده های سیاه طراحی نموده وباشعار مصالحه ومبارزه درواقع جنگ راتشدید بخشیده تا دولت ومردم افغانستان مصروف جنگ وخونریزی باشند ، به این ترتیب رهزنان و دزدان دریایی ومافیایی ، معادن کشور بی سرپوش را بغارت می برند . با این حال وهوای پرشتاب جنگ در سطح کشور وبیشتر از همه درساحه معادن ، چگونه میتوان به صلح امید وار بود .
ـ غارت زمین ! یکی دیگر از پدیده های زشت غارتگری زمین است که آنهم با آغاز دولتهای اسلامی در افغانستان همخوانی دارد. رهبران تنظیمها ،قوماندانان جهادی وزور سالاران هرکدام در مناطق شان به اطراف زمینهای شخصی ودولتی درواقع دارایی عامه خط کشیدند وبزور برچه جهادی آنرا تصاحب کردند که پسانها با گسترش جنگ درافغانستان بیک امر عمومی مبدل گردید . بنا به نشریه حزب همبستگی افغانستان زیر عنوان گوشه هایی از مافیای زمین : چپاول زمین توسط باندهای مافیایی بیکی از مشکلات جدی در جامعه مبدل گشته است . تفنگداران وجنگسالاران با حیله ونیرنگهای مختلف زمینهای مردم ودولت را بقبضه خود درآورده اند .بگفته همین منبع اکثر قوماندانها وبه اصطلاح رهبران جهادی در راس مافیای زمین قرار دارند . بقول یک منبع دولتی در سراسر کشور بیش از چهار میلیون جریب زمین غصب شده است .آنانی که در مقامات عالی دولتی قرار داشته بدرجه اول صاحب امتیاز غارت زمین بوده است بدوام غارت زمین در شهر کابل از هزاران موارد بطور نمونه با مروری بنوشته ماندگار منتشره سایت همایون زیر عنوان « غنی درخت را از بیخ در آورد » میخوانیم «شخص آقای غنی بعنوان ریس حکومت وحدت ملی در قرارداد فروش زمینهای شرق میدان هوایی بین المللی کابل به شرکت تجارتی الکوزی حضور داشت .حالا وقتی فروش این ۱۴۴ جریب زمین قرار هرمتر مربع ۲،۵ دالر را بدهی های انتخاباتی او جمع بزنیم به این نتیجه میرسیم که آقای غنی فقط سیبی از درخت رعیت یا شهروندان نچیده بلکه آن درخت را تماماً از بیخ کشیده است ». این را همه میدانند که چنین رویکرد های نامیمون ولو به هر عنوانی که باشد خلاف روحیه قانون اساسی و ارزشهای دولت داری ،خلاف منافع ملی ،عدالت اجتماعی وشخصیت یک ریس جمهور میباشد . زیرا با استفاده سوء از دارایی عامه خود را رساندن به مقام ریاست جمهوری ، اعتماد مردم را چگونه میتواند بدست آورد . نباید با تکیه بر قدرت بیگانه خود را آقا وبادار مردم وحاکم بر مقدرات ملت ساخت وبا سرنوشت مردم بازی کرد زیرا روزی میرسد که از همان هم کناری قدرتهای خارجی نهاد داوری سربرون خواهد کرد که آنگاه پاسخ جناب ایشان بسوالات سوی مدیریت ، بی تفاوتی در مسایل امنیتی ، گزینش دزدان وقطاع الطریقان ورهزنان وزورسالاران ومافیای مواد مخدره در دستگاه دولتی ، تشدید قبیله سالاری بیتفاوتی در غارت دارایی عامه ،بیعدالتی ،قانون شکنی وامثالهم چه خواهد بود .بنابر آن بی باوری زورمندان به چنین روزی ، از نیات پنهانی شان بدوام جنگ درافغانستان پرده بر میدارد .
البته شمه ی بود از جریان غارتگری ها در افغانستان فقیر نگهداشته شده که دشمنان داخلی وخارجی همچون مار ومور وملخ وزاغ وزغن بر تنه بیمار کشور چسپیده ازخاک گرفته تا سنگ وچوب ، معادن ، بانکها ،تجارتخانه ها ، کمکهای خارجی ودارایی مردم فقیر افغانستان را از چهل سال به اینطرف مورد تاراج قرار میدهند . آنان با تکیه بر قوای بیگانه وباداران خارجی خود زندگی ننگین خود را بزعم خود ابدی ساخته به روزداد وعدالت بی باور اند . زیرا هر روزیکه میگذرد کارد را بر گلوی مردم فقیر افغانستان فروبرده وعرصه زندگی را بر ملت هردم شهید کشور ما تنگ وتنگتر میسازند .که البته از طرف ملت بی پاسخ نخواهند ماند .
باید گفت علی الرغم تمام مشکلات وچالشها ،مردم افغانستان از بستر داغ حوادث تاریخ همواره سربلند برخاسته به هجومات خارجی وحملات داخلی وابسته به آن پاسخ قوی داده واکنون نیز با اتحاد مردمی ،وبه پیشآهنگی ترقی خواهان ،وطنپرستان ،عناصر ملی ،شخصیت های مردمی ونهاد های جامعه مدنی وفرزندان صدیق وراستین کشور از میان امواج پرتلاطم بحرانها وتوفانهای جنگ تحمیلی سربلندانه بساحل خواهند رسید. ومردم را از شر مستبدین داخلی ومتجاوزین خارجی آزاد خواهند کرد .
زنده باد مردم شریف افغانستان!
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۷ـ ۰۲۰۶
ارگ یا چشمه سار مرگ
عارف عرفان
درست پس از تهاجم امریکا در افغانستان و استقرار رژیم حامد کرزی ، بیش از یکنیم دهه است که « ارگ » ریاست جمهوری افغانستان در راستای دکترین اصلی جورج بوش «جنگ باتروریسم » آبشار خون را براه انداخته است.
راه اندازی فاجعه بزرگ و قتل عام صد ها تن از شهریان بیگناه کابل در محله عمدتأ دیپلماتیک در وزیر اکبر خان کابل که در نوع خود بیسابقه میباشد، پیام آور وزش شدید ترین طوفانهای جنایتبار در کشور بوده و آرایشگر رویکرد نوین برای نفت افشانی بیشتر« جنگ نیابتی » افغانستان تلقی میگردد.
هرگاه چشم انداز میزان گسترهٔ بحران ودامنهٔ فزونبخش شیوع تروریسم را درست پس از اشغال افغانستان توسط امریکا در سایه ارتش انکشور وناتو مورد کنکاش قرار دهیم ،یگ گراف وحشتناک صعود تروریسم رادر قالب پروژه طالب وداعش وسائر گروه های تروریستی، میتوان در تابلوی جنگ افغانستان رسامی نمود.
باتوجه به استراتیژی امریکا، سایهٔ آن بردولت موجود و چگونگی موقعیت ژئوپولتیک افغانستان و رویکرد رقابت های جهانی ابرقدرتهای جهان، بیگمان اکثر این رخداد های ناگوار ، کشتار های انسانی،جنگ های نیابتی،ایجاد پایگاه های تروریستی،فساد دامنگستر وتزئید حجم تولید مواد مخدر به مثابه لوکوموتیو این جنگ ویرانگر توسط کاخ نشینان وتیمهای اختاپودی ومافیای آن مدریت میگردد.
باصراحت باید اذعان داشت که دولت موجود به مثابه حافظ منافع غرب ودنباله رو استراتیژی آن در افغانستان هرگز قادر نخواهد بود تا اجندای صلح را برگزیند
بایک چشم انداز ساده وبا توجه به دکترین جهانگشایانه وهژمونیک امریکا میتوان بخوبی دریافت که امریکا در هوا و اقلیم صلح در عرصهٔ جهانی ومنطقوی جان میبازد.
استراتیژی امریکا در افغانستان،سیاست جنگ، تجاوز،مداخله وتشدید تنشهای منطقوی ورقابتهای سیاسی واقتصادیست،لذا دولت موجود تحت رهبری غنی-عبدالله مامور صحنه آرایی،خشونت وبحران افرینی برای مشروعیت حضور دراز مدت امریکا وتغییر وچرخش استراتیژیک نوین امریکا تحت اداره دونالد ترامپ برای گزینش استراتیژی جدید واعزام بیشتر نیروهای امریکا برای جلوگیری از سقوط نظام موجود،لشکرکشی وزور آزمایی های منطقوی ودرهم شکستن مرز های آسیای میانه خواهند بود.
افغانستان به سرعت به سوریه دوم مبدل میگردد. با این تفاوت که مردان سلحشور ووطندوستی چون« بشار اسد »قهرمان ومردم آگاه سوریه بخاطر دفاع از مادر وطن دربرابر تروریسم شجاعانه به پاخاستند و بدینوسیله با اتکابه شمشیر بران ، حمایت متحدین خویش را درین پیکار عادلانه برتافتند، اما بطرز درد انگیز ،کاخ نشینان کابل وتیم جفاکار وتروریست پرورآن در همبستگی وتبانی با تروریسم علیه مردم خویش شمشیر کشیده اند.
انگار هیچ افقی در درازنای این شبستان تاریک به نظر نمی رسد.تنها روزنهٔ که نجات کشتی سرنوشت مردم را بشارت میدهد،ظرفیتهای بزرگ ملی است که بطرز عمدی وطراحی شده در برابر چالشهای تنازعات قومی قرار داده شده است.
دولت حامی تروریسم است
شواهد معتبر وانکار ناپذیر موجود است که دولت «ضد وحدت ملی » به رهبری غنی -عبدالله حامی سرسخت تروریسم بوده ودر تبانی با طالب ،داعش وسائر گروه های بنیادگرا و تروریست علیه منافع ملی وعلیه مردم افغانستان قرار داشته وهمه مناطق ومردمان بیگناه مانرا از وادی هلمند گرفته تا کندهار ،پکتیا ،خوست ،بدخشان،تخار ،بلخ فاریاب ....به حیث قربانیان این جنگ نیابتی آماج قرار داده اند.
تیم ارگ درین راستا چندین رویکرد را برای حمایت صریح از تروریسم برگزیده است:
-گمارش چهره های مشکوک،بیکفایت وفاسد در رائس ارگانهای امنیتی ودفاعی وقدمه های سرنوشت ساز دولت.
-اکمالات تسلیحاتی ولوژستیکی گروه های تروریستی از طریق گذر گاه های زمینی وانتقال گروهی تروریست های پاکستانی برای تدارکات نبردهای شمال کشور.
-سقوط شهر ها وولسوالی ها واکمالات غیر مستقیم گروه های تروریستی.
کاربرد هلیکوپتر های ناشناس( !) در تحت پیشرفته ترین رادار های امریکا وکنترول مرزهای فضای افغانستان بوسیله پایگاه های نظامی امریکا برای اکمالات گروه های تروریستی در اکثر ولایات شمالی وولایتهای پروان ،هرات،غزنی ...وسکوت مرگبار دولت مداران افغانستان و فرماندهان امریکا در زمینه ؛
هرگاه مجموع سناریو های فریبنده ورخداد های فاجعه بار را در چهارچوب استراتیژی غرب وامریکا در کنارهم به تصویر درآوریم ،معلوم میشود که" گروه های تروریستی "لشکراستراتیژیک اصلی واولی و"ارتش ملی" افغانستان با عدم اکمالات وتجهیزات دیر پا به مثابه قربانیان جنگ ،جایگاه فرعی را در ساختار دولت موجود واسپانسر های خارجی ان احراز میدارد .
خاستگاه راهبرد تروریستی
نزدیک به نیم سدهٔ اخیر اردوگاه غرب بویژه ایالات متحده امریکا،برای تحقق اهداف راهبردی خویش از" تروریسم اسلامی " به حیث سلاح استراتیژیک استفاده میبرند.
به قول پروفسور میشل چوسودوفسکی اقتصاد دان ،نویسنده و استاد دانشگاه «اتاوا»در کانادا" «جهانی ساختن جنگ» یکی از پروژه های هژمونیک ایالات متحده امریکا بوده و امریکا درین استراتیژی بطور همزمان دوفاکتور اصلی یعنی تهاجمات نظامی و عملیات های مخفی استخباراتی را بکار میبرد.چنین گزینه ها تا کنون در شرق میانه،اروپای شرقی،صحرای جنوب افریقا،آسیای مرکزی وشرق دور بکار رفته وکشور های افغانستان،،فلسطین،اکراین ،سوریه وعراق را آماج قرار داده است.
درفش دروغ
درفش دروغ ویا" فالز فلگ" رویکردعوامفریبانه ایست که توسط دولتها،با انجام حوادث فاجعه بار مصنوعی،کشتار شهروندان بوسیله گروه های تروریستی خودی بخاطر تغییر افکار عامه ،برقراری نظام های دیکتاتوری وپولیسی،تغییر و آرایش ذهنیتهای عامه برای تغییر استراتژی سیاسی ونظامی وراه اندازی تهاجمات,اشغال وسقوط دولتها ،ایجاد "استراتیژی ترس انگیز"وگُم ساختن پل پای دولتها در راستای حمایت شان از تروریسم صورت میگیرد.
پروفسور میشل چسو دوفسکی تحت عنوان "جنایت سازی دولت " مجموع حملات تروریستی پاریس،نیس،برلین و بروکسل رادر وبگاه گلوبال ریسرچ در خصوص حملات تروریستی وکشتار تراژید انسانی به مثابه انگیزه ساز تغییر پالیسی واستراتیژیکی که به مدد ناوگان های رسانهٔ به چرخش می افتد ،مورد پژوهش قرار داده وانها را محصول ساز وکارهای استخباراتی دولتهای مربوط دانسته خاطر نشان میدارد که" بسیاری مردم در کشور های غربی بیخبر اند که حکومت های خود شان حامی تروریسم بوده وآنها را حمایت مالی مینمایند. انها از یکسوباتروریسم وداعش در نبرد اند واز سوی دیگر انها را حمایت مینمایند".
درین خصوص یکی ازملیاردر ها و استراتژیست های امریکا بنام داوید راکفلر در سخنرانی خویش در «شورای تجارتی» ملل متحد بیان داشت :"ما در آستانه تحولات جهانی قرار داریم ،انچه که ما نیازمند آنیم ایجاد بحران بزرگ است ،انگار ملتها نظم نوین جهانی را خواهند پذیرفت".
پرواضح است کهانچه در افغانستان در مدار پروژه های تروریستی درچرخش است،کاپی استراتیژی جهان غرب است.
جنایت بزرگ وسازمان یافته «چهار راهی زنبق»که حدود دوصد کشته وهفتصد زخمی از خود بجا گذاشت در آستانه تغییر استراتیژی امریکا در نقطهٔ حساسی که جهانیان صدای انرا شنید، بوقوع پیوست وبا توجه به سطح تدابیر شدید امنیتی در آن محله وکاربرد بزرگرترین عملیات پیچیده تروریستی با حفظ تبلیغات دولت ، سوالهای فراوانی را بر میتابد. بازتاب هیولای جنایتبار حادثهٔ خونبار وزیراکبر خان در گذرگاه تاریخ از گریبان قاتلین بیرحم سربدر خواهد اورد وچهرهٔ خون آلود دستان آلودهٔ را به نمایش خواهد گذاشت.
شواهد محکم ومعتبری موجود است که ایالات متحده امریکا ودولت خونتا وجهنمی پاکستان در خصوص افغانستان در یک تبانی مرگبار قرار داشته و منافع مشترک شانرا در آینده افغانستان گره زده و طی چهار دهه است که دولت خون آشام پاکستان بیدریغ در هر گوشه و کنار کشور جویبار خون را براه انداخته است.
سیاست سکوت وتساهل جویانه کاخ سفید در برابر جنایات گستره پاکستان در افغانستان وتوافق هردو کشور در خصوص استقرار پایگاه حکمتیار در کابل مبین این استراتیژی مرگبار است.
رخداد ها حول چرخش های سیاسی ونظامی واوج بحران امنیتی در کشور وماورای آن با استقرار راکتهای استراتیژیک اسکندر روسیه در پایگاه تاجیکستان و هوشدار اخیر روسیه به امریکا برای حمایت از تروریست ها وعدم بهربرداری ژئوپلتیکی امریکا از رخدادهای خشونتبار وزیر اکبر خان، همچنان پرسش جدی انکشور از ناتو در خصوص اکمالات تروریسم بوسیله هلیکوپتر های ناشناس درکشور نشان میدهد که افغانستان در آستانه جنگ" اصلی "واستراتیژیکی میان ابرقدرتهای بزرگ وکشور های منطقوی قرار دارد.بدون شک امضا کنندگان پیمان امنیتی با امریکا و مدیران این جنگ نیابتی مسئول همه جنایات وریزش خونهای سیل آسای مردم افغانستان خواهند بود.
سناریوی سوریه وعراق دارد در افغانستان ورق میخورد ،این ابر طوفانزا که درچهره تروریسم ،داعش وطالب تجسم یافته است ،زمانی بر فراز این ملت زخمی وبیدفاع چیره گردیده است که دولت افغانستان با ایجاد افتراق شدید در میان نیروهای ضد تروریستی، به حاشیه کشانیدن ومجازات ساختن فرماندهان وطندوست مانند جنرال دوستم در یک دسیسهٔ طراحی شده ،تبانی با حامیان اصلی تروریسم وتضعیف پایه های دولت وسقوط مرگبار اعتماد سیاسی وملی وتقویت پایگاه های تروریسم درشمال،جولانگاه بزرگی را برای عملیات اردوگاه تروریسم در افغانستان پدید اورده است.
راهکار های نجات
-تشدید فشار های دامنه دار مدنی در چهارچوب نظم اجتماعی برای تغییر مهره ها،سیاستها واستراتیژی ها؛
-ایجاد کمیته های مردمی،برانگیختن قیامهای مردمی در امر بسیج وهمبستگی مردم ودفاع متحدانه از ولسوالی ها،شهر ها وولایات وایجاد صندوق های تعاون برای هزینه های دفاعی؛
- طرح مقدمات سیاسی،ایجاد ایتلاف های سیاسی ،اتحاد های سیاسی وایجاد جبهات بزرگ فارغ از رنگ های قومی و ایدئولوژیک برای دفاع مستقلانه و لاجرم ایجاد بدیل بایسته وملی برای دولت تروریست پرور موجود.
- راهیابی وهمسوی خطوط واحد رسانه یی وتمرکز نقش
قلم بدستان برای آفرینش ها وانگیزه های دفاعی و میهندوستانه وتشدید خود آگهی مردم برای سمت یابی وبسیج اجتماعی ؛
به پندارم یگانه راهکار های دفاعی در وضع موجود همین مولفه ها خواهد بود،بگذار دوستان عزیز، نخبگان و میهندوستان گرامی انرا غنابخشیده رسالت بزرگی را در قبال مادر وطن بسر رسانند.
درود بی پایان بر روان پاک شهدای عزیز وزیر اکبرخان؛؛
برهمه مادران ،پدران برادران و خواهران گران ارج وهمه بازماندگان دردآلود تسلیت باد !
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۷ـ ۰۲۰۶
پاکستان و نگاههای بدبینانه و خوش بینانه به توسعه چابهار
فرزاد رمضانی بونش
گوادر در سواحل مکران در فاصله تقریبی ۵۳۳ کیلومتری از بندر کراچی و ۱۲۰ کیلومتری از سواحل ایران واقعشده است. چین در دهه گذشته سرمایه گذاری چشمگیری در بندر گوادر داشته و در سال ۲۰۱۵، متعهد به ۱.۶۲ میلیارد دلار سرمایه گذاری در این بندر شده است. در بعد دیگری بندر گوادر در جنوب « دالان اقتصادی چین و پاکستان » با هزینه ای معادل ۵۲ میلیارد دلار از سین کیانگ در شمال غربی چین تا گوادر (قرار است در سال ۲۰۱۷ میلادی به بهره برداری رسد) قرار دارد. در مقابل چابهار تنها حدود ۱۴۰ کیلومتر با گوادر فاصله دارد، اما ژرفای آب و وضعیت طبیعی کرانه، توانایی پذیرش کشتیهایی با ظرفیت بیش از ۱۰۰ هزار تن را دارد و در کنار آن امنیت، توانایی اقتصادی بیشتر ایران برای سرمایه گذاری در زیرساختهای اقتصادی نیز از گزینه های چابهار در برابر گوادر است. همین امر پاکستانی ها را در نگاه به چابهار به عنوان رقیب عمده گوادر جلب کرده است. نوشتار زیر به دو نگاه خوش بیانه و بدبینانه پاکستان به توسعه چابهار پرداخته است.
الف ـ نگاه خوش بیانه پاکستان به توسعه چابهار
پاکستان و رقیب کم اثر
در واقع هرچند محافلی در چین معتقدند توسعه بندر چابهار توسط هند محکوم به شکست است و اهداف جاه طلبانه و راهبردی دهلی نو بسیار مشهود است، اما رهبران چین معتقدند چابهار مانعی عمده برای اجرای برنامه های مرتبط با احیای راه ابریشم نیست. در همین راستا نیز دیدگاهی در پاکستان با نگاه به ملاحظات و چالش های توسعه چابهار چون وعدههای غیرعملی هند، بوروکراسی اداری هند، چالش اتصال خطوط ریلی و جادهای به بندر چابهار، روند کند توسعه چابهار در مقابل سرمایه گذاری ۴۵ میلیارد دلاری دالان اقتصادی چین و پاکستان، جلوتر بودن روند توسعه گوادر و.... معتقدند چابهار راهی طولانی تا رسیدن به توسعه مدنظر دارد و با طرح دالان اقتصادی چین ـ پاکستان، چابهار تهدیدی برای پاکستان نخواهد بود.
این دیدگاه خوش بینانه معتقد است پاکستان بهعنوان متحد راهبردی چین جایگاه برتری دارد و با پایان دالان دو کشور تا سال ۲۰۳۰ سالیانه دو و نیم درصد به رشد اقتصادی پاکستان افزوده می شود. همچنین درحالی که پکن ۸۰ درصد از هزینه توسعه در گوادر (بیش از ۱/۱ میلیارد دلار) را به شکل اعطای کمک هزینه و وام های کم بهره برعهده گرفته است، هند و بازیگران دیگر چنین توانی را در چابهار نداشته و مشکلات تعهدات خارجی هند و عدم تلاش گسترده ایران برای توسعه بندر چابهار را به سود گوادر پاکستان ارزیابی می کنند. از این منظر حتا برخی نقش متفاوتی برای این دو بندر قایل هستند و توسعه هر یک از آنها به ضرر دیگری نمی دانند. این رویکرد همکاری بین دو بندر و اتصال ریلی، خواهرخوانده گی بین بندر چابهار و گوادر، انتقال مسافر میان دو بندر ایران و پاکستان، افزایش مبادلات مرزی بازارچه های مرزی، ایجاد منطقه ویژه اقتصادی بندر چابهار، توسعه زیرساختهای بندری و دریایی، توسعه فیزیکی بندر، فراهم نمودن زمینه مشارکت بخش خصوصی در توسعه، تلاش برای جذب خطوط کشتیرانی های بزرگ دنیا، توسعه پایانههای مسافری و گردشگری دریایی، پیگیری راهه ای مواصلاتی، ریلی و جادهای و.. را در جهت افزایش همکاری های تجاری دو بندر ارزیابی می کند و توسعه چابهار را به معنای منزوی ساختن گوادر پاکستان نمی داند. از این دید تقویت همکاری اقتصادی بین دو بندر بهتر از رقابت منفی است.
ب ـ نگاه بدبینانه پاکستان به توسعه چابهار
پاکستان و تهدید ژیوپولیتیکی توسعه چابهار
با بالا گرفتن رقابت راهبردی میان چین و امریکا، حضور ناوگان اقتصادی و نیروی دریایی چین در گوادر وضعیت جدیدی در این گلوگاه انرژی ایجاد می کند. دراین بین برخی معتقدند که امریکایی ها باهدف کاهش جایگاه بندر گوادر نگاهشان را به سوی بندرعمانی دوقم، اسکله نفتی در بندر فجیره در کشور امارت و چابهار ایران دوخته همچنان از هند پشتیبانی می کنند. چنانچه دولت اوباما با وجود مخالفت شدید مجلس سنا با سرمایه گذاریهای هند در چابهار پشتیبانی خود را از هند اعلام کرد. در این راستا برخی در پاکستان معتقدند موافقت نامه سه جانبه هند، ایران و افغانستان در چابهار یعنی تداوم بازی بزرگ نوین بین چین، ایالات متحده، پاکستان، هند، ایران و گامی به سوی منزوی ساختن پاکستان در سطح منطقه است. بنابراین پاکستان در نگاه به چابهار به تهدید عمده این بندر توجه میکند.
پاکستان و تهدید امنیتی توسعه چابهار:
درواقع سرمایه گذاری هندوستان دربندرچابهار ایران مورد توجه پاکستان بوده و برخی از مقامات پیشین پاکستانی این توافق نامه را تهدیدی مستقیم علیه امنیت پاکستان می دانند. از این دید انگیزه اصلی هند برای دور زدن بندر گوادر پاکستان و دالان متصل به آن، تلاش برای بی ثبات کردن بلوچستان پاکستان و افزایش ضریب امنیتی تلقی می شود. در همین راستا برخی از مقامات پیشین دولت پاکستان چون جنرال یاسین مالیک و جنرال دیم لودهی، توسعه بندر چابهار توسط هند را تهدیدی مستقیم علیه امنیت پاکستان می دانند. در بعد دیگری همچنان که بندر گوادر ضمن تقویت توان نظامی پاکستان و چین، دسترسی نیروی دریایی چین را به دریای عرب و کشورهای واقع در سواحل شمال غربی اقیانوس هند آسان میکند و نقشه جیوپولیتیک منطقه را تغییر خواهد داد، پاکستانیها از آن می هراسند که پشتیبانی لوژیستیکی ایران از هند در این بندر، (هرچند چابهار برخلاف گوادر تحت مدیریت ایران خواهد بود و بندر نظامی برای هند نیست) نیروی دریایی هند را قادر به افزایش عملیات شناسایی خود در نزدیک مرزهای این کشور کند. هراس دیگر در این زمینه این است که هند ضمن استفاده از این بندر به عنوان پایگاهی برای جاسوسی علیه پاکستان به تحرکاتی نیز در بلوچستان پاکستان دست زند.
در واقع خطر افزایش همکاری در زمینه های امنیتی و دفاعی امنیت منطقه ای و دریایی هند و ایران با محوریت چابهار برخلاف منافع پاکستان تلقی می گردد و توسعه بندر چابهار تهدیدی امنیتی برای امنیت گوادر و پاکستان خواهد بود. در همین میان برخی در هند و افغانستان معتقدند پاکستان برای جلوگیری از تشکیل محور اتحاد کشورهای ایران، هند و افغانستان بر محور بندر چابهار تلاش می کند.
پاکستان و ترس از پیامدهای منفی توسعه چابهار:
در واقع هرچند پاکستانیها موقعیت و اهمیتی بندر گوادر را برتر دانسته و معتقدند روند توسعه و تجهیز بندر گوادر در مقایسه با بندر چابهار پنج سال جلوتر است، اما ازآنجایی که بسته شدن مرزهای مشترک افغانستان-پاکستان نهتنها منجر به کاهش ۱.۵ میلیارد دلاری در معاملات افغانستان، بحران انسانی به دلیل کمبود غذا و... بوده و چابهار نسبت به راه های کنونی از طریق پاکستان، امن تر، کوتاه تر است، برای پاکستان اجرایی نشدن این پروژه از اهمیت راهبردی برخوردار است.
در همین راستا هرچند مقامات پاکستانی بارها در مصاحبه های خود از بندر چابهار به عنوان رقیب نام می برند. اما مسلماً پیوند چین و پاکستان برای محدود کردن هند در داخل اسیای جنوبی از طریق دالان اقتصادی چین- پاکستان با توسعه چابهار شکست خواهد خورد و توجه هند به بندر چابهار ایران به جای بندر گوادر و برای دسترسی بهتر و ارزان تر به بازار آسیای مرکزی در بعد جیوپولیتیک و.. بیشتر می شود.
بنا براین پاکستان هدف دهلی نو از سرمایه گذاری در بندر چابهار را دور زدن پاکستان از راه ایران به بازارهای افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی ارزیابی می کند و توسعه چابهار را به معنا کاهش کنترول پاکستان بر مسیرهای راهبردی ترانزیتی و متنوع سازی مسیرهای تجارت و ترانزیت در منطقه می داند. از این دید هرچند خطر حضور بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیا، اعطای وام به ایران و حضور چین در چابهار محتمل نیست، اما بندر چابهار می تواند به قدرت گیری هند برای ایفای نقش تعیین کننده تر در آینده افغانستان و منطقه کمک کند.
تلاش برای جلب مشارکت ایران در گوادر و دالان چین پاکستان:
بندر گوادر هنوز برای بازرگانی آماده نیست و بخشهای بزرگ دیگر دالان اقتصادی چین- پاکستان آشوب زده هست. با این حال هرچند پاکستان نگرانی های امنیتی موجود را با ایجاد یک دایره امنیتی ویژه برای حفاظت از پروژه دالان اقتصادی چین- پاکستان ایجاد کرده است. در کنار این نیز چین نیز تلاش نمی کند که حضور در گوادر تهدیدی برای ایران تلقی گردد و در سطح اعلانی معتقد است توسعه چابهار، باعث تقویت توسعه بندر گوادر می شود. در این شرایط به نظر می رسد پاکستان تلاش می کند برای تکمیل طرح راهروی اقتصادی مشترک چین- پاکستان (CPEC) با جلب مشارکت و توجه ایران آینده روشن تری را برای آن و گوادر رقم بزند. از این منظر تلاش های برای جلب توجه ایران در وضعیت پساتحریم با برخورداری از پتانسیل های بزرگ تجاری، اقتصادی و انرژی و موقعیت می تواند موجب افزایش برد گوادر و طرح کلان ۵۰ میلیارد دلاری دالان مشترک گردد. از این نگاه حضور هر چند کم دامنه و حداقلی ایران در طرحها می تواند کمکی در دست یافتن گوادر به بندر در سطح شنژن چین و دوبی در ۱۰ سال آینده گردد. در همین راستا نیز اخیراً ایاز صادق رییس مجلس ملی پاکستان از ایران برای پیوستن به دالان پاکستان - چین دعوت کرده است.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ ۲۸۰۵
پیام تسلیت دارالانشای حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان به مناسب چارشنبه خونین کابل
۱۰جوزای ۱۳۹۶
ای کابل از بـرای تـو مـن گریه میکنم
در مـرگ خلق،جای تو من گریه میکنم
در ماتمـی که شهـر، سـراپا گرفته است
هر سو به غم سرای تو من گریه میکنم
هموطنان عزیز و به ماتم نشسته ؛
امروز چهارشنبه حوالی ساعت ۸:۳۰ صبح دشمنان ظالم و جنایت پیشه یکبار دیگر چهره ددمنشانه، مزدور صفتانه ، وحشی ، خونخوار، ضد انسانی ، ضد اسلامی و ضدافغانی خود را به نمایش گذاشته و با راه اندازی انفجار مهیب و سهمگین در سرک وزیر اکبر خان ، مردم مسلمان و روزه به دهن کابل را مورد آماج قرار داده که اضافه تر از ۴۰۰ تن در ین حمله شهید و زخمی شده ،خسارات هنگفت مالی به هموطنان ما وارد گردیده است.
دارالانشای حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان،تاثرات و تالم عمیق خود را به مناسبت این حادثه غم انگیز ، دور از کرامت انسانی که باعث شهادت و جراحت مردان ،زنان و اطفال بی گناه و ملکی شهر کابل گردیده ابراز نموده ،از درگاه رب العزت برای شهدای گلگون کفن این حادثه و حوادث مشابه ، بهشت برین و برای زخمی ها شفای عاجل تمنا نموده ،برای بازمانده گان و فامیل های شهدا، زخمی ها وهم متضررین حادثه المناک از خداوند منان صبر جمیل استدعا می دارد.
به گروپ های مخالف دولت خطاب می کنیم که با وجود پیشنهاد آتش بس در ایام متبرک ماه صیام که از جانب دولت جمهوری اسلامی افغانستان اعلان گردید ، چرا دست به ماشه برده مردم بی گناه ، ملکی و مسلمان را مورد حمله قرار می دهید. آیا این نشانه ضعف تان نیست؟
ار رهبری دولت جمهوری اسلامی افغانستان می خواهیم تا مسببین حادثه را شناسایی و به پنجه قانون بسپارد تا به شدید ترین مجازات محکوم گردد. جواسیس و اجنتان را در دستگاه دولت تشخیص و مورد پیکرد قرار دهند. بالای لانه های تروریستی حملات نظامی را تشدید و محکومین را به جزای اعمال شان برسانند. تا دیگر صدای گوش خراش انفجار آرامش خانواده ها و شهر ها را از بین نبرده ، دیگر زنان دلیر وطن سیاه پوش نگردیده و مردم صبور ما با چشم های پراشک عزیزان و جگرگوشه های خود را در دل خاک مدفون نسازند.
از نظامیان جامعه جهانی می پرسیم، نقش ، وظیفه موجودیت شما در کشور ما برای چیست؟
چرا دردفع حملات پلان شده استخبارات اجنبی سکوت کرده ،نیروهای امنیتی افغانستان را همکاری لازم نمی کنید ؟
روح شهدا شاد و بهشت بدین جایشان!
مرگ به عاملین حادثه تروریستی امروز کابل!
با احترام
پوهاند داکتر محمد داوود را وش
رییس حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۷ـ ۳۱۰۵
مارگارت هانگ، مدیر اجرایی سازمان عفو بین المللی می گوید : « درحالی که خانواده ها در خانه های خود شان کشته می شوند و ایتلاف به رهبری عربستان در یمن هم از سلاح های ممنوعه بین المللی استفاده می کند، دولت ترامپ درحال برنامه ریزی برای معاملات چند میلیارد دلاری با عربستان سعودی است. این بیاعتنایی بی شرمانه به حقوق بشر، تنها کشورهای حوزه خلیج و دیگر کشورهای جهان را برای تعقیب « امنیت » به بهای حقوق اولیه مردم، تشویق می کند».
س. رخش
آن روزها گذشت که دونالد ترامپ یکی از اعضای سرشناس خاندان سلطنتی عربستان را مسخره می کرد و می گفت با پول بابا می خواهد سیاستهای ایالات متحده را کنترول کند، همان روزهایی که به صراحت پادشاهی سعودی را عامل حملات ١١ سپتامبر می خواند و بر این باور بود که امریکا در ازای محافظت از عربستان سعودی، نفت رایگان می خواهد. انتخاب عربستان سعودی به عنوان اولین مقصد خارجی دونالد ترامپ در مقام رییس جمهوری ایالات متحده، نمود تغییر رفتار ترامپ و غش کردن او در آغوش کشوری است که حیات اش در گرو نقض گسترده حقوق بشر و ایجاد بحران در دیگر کشورهای منطقه است. اما گویا سفر روز گذشته ترامپ به عربستان و استقبال گرم مقامات سعودی از او، میلیاردها دلار برای پادشاهی سعودی هزینه داشته است.
آن طور که برخی رسانه های امریکایی فاش کرده اند؛ عربستان سعودی در دو سال گذشته، هزینه های خود برای واسطه گرها و عاملان نفوذ را افزایش داده و از سال ٢٠١٥ ترسایی تعداد کارگزاران خارجی خود را از ٢٥ نماینده ثبت شده به ١٤٥ نفر رسانده است. هزینه های لابی عربستان در ایالات متحده در مجموع بیش از ١٨ میلیون دلار هزینه داشته و این پادشاهی برای پیش بردن پروژه خود با افراد بانفوذ هر دو حزب جمهوری خواه و دموکرات ارتباط برقرار کرده است. آن طور که سایت خبری اینترسپت گزارش داده، این افراد بانفوذ شامل مقامات سابق حزب جمهوری خواه و دموکرات، مقامات بازنشسته دولتی و حتا روزنامه نگاران پیشین می شوند.
تیم گسترده لابی عربستان تلاش کرده به بحث های بسیاری شکل و جهت دهد ؛ از پرونده قربانیان حملات ١١سپتامبر علیه عربستان سعودی گرفته ؛ تا گمانهها درباره معاملات اسلحه با امریکا و استفاده از این تسلیحات در جنگ یمن. این گروه ذینفوذ با به کاربردن دلارهای نفتی عربستان حتا برنامه سفر دو روزه ترامپ به عربستان سعودی را هم باب میل سعودی ها چیده تا ثابت شود بسیاری از مقامات و افراد صاحب نفوذ امریکایی به تاسی از نظام سرمایه داری همه چیز، حتا روابط دو کشور را، به معنای واقعی کلمه کالایی کردهاند.
به احتمال زیاد دونالد ترامپ در این سفر دوروزه، معامله تسلیحاتی پرو پیمانی را با عربستان سعودی امضا می کند و اولویت لابی عربستان هم تضمین افزایش مشارکت نظامی با دولت ترامپ و به طور خاص همراهی با عربستان در جنگ با یمن است. در این میان جراد کوشنر، داماد و مشاور ارشد رییس جمهوری امریکا با محمد بن سلمان، جانشین ولیعهد عربستان دیدار کرده تا درباره فروش مهمات برای جنگ و تعهد عربستان به خرید ١١٠ میلیارد دلار اسلحه از امریکا در ١٠ سال گفت و گو کنند.
همه این شواهد و قراین نشان می دهد لابی سعودی در انجام وظیفه خود کوتاهی نکرده است. بر خلاف لفاظیهای اولیه ترامپ علیه سعودی ها، لابی های این پادشاهی کوتاه زمانی پس از روی کارآمدن ترامپ تلاش های خود را برای جهت دهی رابطه ریاض و واشنگتن آغاز کردند و در خبرنامه هایی که در اختیار خبرنگاران قرار می دادند، عربستان سعودی را راهبر تلاشها برای بازسازی بخش بهداشت و درمان یمن و ارایه مراقبت های نجات بخش برای یمنی های مجروح خواندند.
تصویری که ناظران بینالمللی ارایه می کردند، اما کاملا متفاوت بود. جنگ یمن بیش از هشت هزار قربانی به جای گذاشته که اغلب غیرنظامی هستند. حمله چندین باره جنگنده های سعودی به تجهیزات و زیرساخت های درمانی یمن هم دیگر بر هیچ کسی پوشیده نیست. حمله بی امان به فقیرترین کشور جهان عرب، موجب گرسنگی بیش از ١٤ میلیون نفر شده؛ و شیوع بیماری وبا همین حالا ٤٣ نفر کشته برجای گذاشته است. ترامپ در حالی در سفر خود به ایراد سخنرانی با موضوع اسلام می پردازد و درباره نبرد علیه تروریزم با رهبران بیش از ٥٠ کشور جهان اسلام و عرب مذاکره می کند که بسیاری از این کشورها به بهانه مقابله با تروریزم در حال سرکوب منتقدان و دگراندیشان و مدافعان حقوق بشر هستند. سفر ترامپ و معاملات تجاری ایالات متحده با عربستان، صدای فعالان حقوق بشر و مشخصا سازمان عفو بینالمللی را هم درآورده.
مارگارت هانگ، مدیر اجرایی سازمان عفو بینالمللی در واکنش به این روابط ، چنین گفت: « درحالی که خانواده ها در خانه های خود شان کشته می شوند و ایتلاف به رهبری عربستان در یمن هم از سلاح های ممنوعه بین المللی استفاده می کند، دولت ترامپ درحال برنامه ریزی برای معاملات چند میلیارد دلاری با عربستان سعودی است. این بیاعتنایی بی شرمانه به حقوق بشر، تنها کشورهای حوزه خلیج و دیگر کشورهای جهان را برای تعقیب « امنیت » به بهای حقوق اولیه مردم، تشویق می کند».
گرچه اکنون دولت ترامپ به خاطر روابط دوستانه اش با پادشاهی سعودی در مظان اتهام قرار گرفته، اما چه کسی می تواند رابطه نزدیک و دو سر برد امریکا و عربستان در اغلب دولتهای پیشین ایالات متحده امریکا را حاشا کند. باراک اوباما، همان رییس جمهوری که اغلب تحلیل گران و ناظران عقل سلیم و نگاه انسانیاش به همه امور را در قیاس با ترامپ تجلیل می کنند، هیچ گاه از کمکهای تسلیحاتی به سعودی ها دریغ نکرد و تنها درباره توافق هسته ای با ایران، پیه دلخوری ریاض را به تن ماليد، هرچند به ازای آن، دست عربستان را برای هرگونه يكه تازی در یمن بازگذاشت. فارغ از بدهبستانهای اینچنینی، از جنگ ها و بحرانهای منطقه ای این طور برمی آید که راه حل سیاسی و آرام گرفتن منطقه تهدیدی است برای همه دیکتاتورهای منطقه، از جمله عربستان سعودی. به این معنا ثبات این کشورها در گرو بی ثباتی منطقه است؛ حتا اگر به قیمت جان هزاران نفر و آواره گی های اجباری تمام شود./ ش
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ ۲۳۰۵