نامه سرگشاده به دونالد ترامپ و سران ایالات متحده امریکا
محمد عالم افتخار
با سلام ها و احترامات.
نمی دانم برای شما بها و جذابیتی دارد یا نه، ولی تا جایی که به من مربوط است؛ به خاطر فهم بهتر سخنان کنونی مایلم شما برگردان توانمندانه و منصفانه مقاله اینجانب زیر فرنام « دونالد ترامپ؛ (کودک) سر سفید یا اسطوره خاکستری؟»* را که به مناسبت رییس جمهورشدن غیرمنتظره و جنجالی ایشان نوشته و به هموطنان خودم برای پاسخ به نگرانی هایشان پیشکش کرده بودم باری از نظر مبارک بگذرانید.
آرزو مندم مترجم لایق و مسلط بر زبان پارسی و بر اساطیر و جهانبینی های شرقی بتواند مفاهیم و اشارات و مقاصد مندرج در آنرا به گویش زیبا و رسای انگلیسی آنسوی ابحار با تمامی ریز و درشت گذر دهد.
من هنوز بر تمامی قبض و بسط و صغرا و کبرا و حکم و هندسه و محاسبه مندرج در آن مقال پای می افشارم. دعوی شناخت همه مناسبات و دیالکتیک های حاکم بر جامعه امریکایی و نظام سیاسی و اقتصادی و قضایی و ماورایی آنرا ندارم ولی تا جایی که زمام داران و متشبثان و فرصت طلبان و طراران و جراران آن ابرقدرت در ۱۷ سال پسین با مردم و کشور و انتظامات و معنویات و روانیات اقوام و قبایل و عشایر و مذاهب سرزمین من تماس و تصادم و تعامل و تقابل داشته اند؛ در عمومیات و ظواهر می تواند داده هایی فراهم کرده باشد که هوش و فراست بدوی و ناپخته و نسفته همچو منی نیز بتواند حدس هایی بزند و قیاس هایی فراهم بدارد.
۱ـ خیلی جالب بود خبر دادند که رییس جمهور ترامپ؛ جنرال نیکلسون را مسوول « ناکامی امریکا در افغانستان » خوانده و خواهان برکناری ایشان گردیده اند. درست است که این جنرال محترم قوماندان عمومی قوای امریکایی و موتلفانش در افغانستان یا به عبارت دیگر قوماندان کل قوای « حمایت قاطع » ناتو در افغانستان؛ در زمان ریاست جمهوری ترامپ تشریف دارند.
اما آیا همین جناب ترامپ از جنگ ۱۷ ساله در افغانستان و طولانی ترین جنگ تاریخ امریکا دراین سرزمین کم حرف و حدیث داشته اند؟ آیا جنرال نیکلسون مسوول تمام آنچه است که دراین طولانی ترین زمان ۱۷ ساله ارتکاب شده و به وقوع پیوسته است؟
آیا جناب ترامپ نباید بداند که منجمله سفارت ایالات متحده امریکا و به دوام سفارت های انگلیس و المان وغیره در سمت و سو دهی خیر و شر افغانستان تا کجا ها دخیل بوده اند و می باشند و در گرداننده گی مستقیم و غیر مستقیم آنچه به طریق ارگ ریاست جمهوری افغانستان و ارگان های قوای نظامی و امنیتی و استخباراتی «م ورد حمایت قاطع » ناتو دراین جا صورت می پذیرد چه سهم های سهگین دارند که تنها یک برهان قاطع آن ( روشن به مقیاس جهانی) تحریکات دامنه دار آنها در ترغیب توطیه رسوای ایشچی علیه معاون اول رییس جمهور در تیم ریاست جمهوری امریکا پرورده و امریکا آورده و مزیداً بزرگ نمایی های لجوجانه رسانه ای و موضعگیری های جنون آمیز شان در همچو یک خارش «کُخ مقعدی» مبتذل و ننگین است!
در مفهوم « تیم ریاست جمهوری امریکا پرورده » تمام مفهوم و تاریخ « گنگ بیروت » هنری کسینجر که همسنگ « پسران شیکاگو» اند نیز منظور می باشد!
آیا این دست بازی های بولهوسانه و ناعاقبت اندیشانه و تباه کردن پتانسیل های دولت داری افغانستان به اوامر و نواهی و تحمیلات مخرب منجمله در چیدن بدفرجام مهره ها و منافع و احساسات ۳۰ ملیون اهالی را فدای گروهک های نادان و شارلتان کردن هیچ سهمی در « ناکامی امریکا » ندارد و نداشته است؟
نکند دعوی اینکه فردی ـ لابد در این مقطع زمانی؛ مسوول «ناکامی» است؛ به معنای آنست که از این پیشترها و از او سابقتر ها و از او آنسوتر ها؛ همه لایق و داهی و پیروز بوده اند و «ناکامی» فقط تازه تازه در این چند شباروز پسین؛ حادث و موجود گردیده است؟
۲ ـ اساساَ « ناکامی امریکا » یعنی چی؟
مگر دونالد ترامپ و دیگر سرداران امریکایی نمی دانند که امریکا در « جنگ سرد» علیه ابرقدرت شوروی سوسیالیستی با استخدام افغانستان و گوشت دهن توپ ساختن مردمان آن و بهره گیری نهایی از احساسات کور و جهالت بسیط و غلیظ مذهبی شان پیروزِ پیروز شد. برعلاوه تحرکات اخوانی و وهابی و سلفی را در پرده « شعار جهاد » و بیداری اسلامی به سراسر عالم اسلام گسترش بخشیده دولت های مقتدر و مستقل یا سرکش مانند عراق صدام حسین؛ لیبیای معمرالقذافی و تونس و مصر ... را از سر راه مطامع و آمال امپریالیستی خود برداشت؛ سوریه و یمن را به خاک و خون کشید تا بر ویرانه های همه؛ « خاور میانه بزرگ» بسازد؟
۳ ـ بارها پنتاگون و دیگر مقامات امریکایی دعوا راه می اندازند که گویا ۷۰ میلیارد و ۱۰۰ میلیارد دالر برای افغانستان و افغان ها خرچ کرده اند. مکث بر چنین دعوا ها و معانی و ارزش آنها در چنین یک مختصر زاید است ولی فقط کافیست: یک سخنرانی ارتجالی هیلاری کلینتون در کنگره امریکا را تداعی نماییم که به خاطر خواباندن اعتراض ها و اقناع سناتوران در تصویب مصوبه ای مهم ناگزیر علناً اعتراف نمود که « ما کمتر از ۱۰ فیصد آنچه را در افغانستان مصرف می کنیم که از افغانستان به دست می آوریم!»
جناب رییس جمهور ترامپ میلیاردر؛ احتمالاً به مفاد ها و درآمد های ۹۰ درصدی بیگانه نبوده و شاید به آن عادت دارند ولی دیگر تران که خواهند توانست محضاً به لحاظ عایداتی قیاس کنند که امریکا در « پیروزی » بوده است یا « ناکامی »؟
۴ ـ راستی وقتی امریکا به بهانه فاجعه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ توانست جهان بشری را چنان هیجانی کند که قریباً همه راضی شدند افغانستان مورد اشغال قرارگیرد و در آن رژیم نوی ساخته شود، آیا تدابیری که در با اصطلاح « کنفرانس بُن » تحمیل شد به مثابه نقطه تهدابی؛ به معنای « پیروزی » امریکا بود یا «ناکامی» آن؟
مبرهن است که بنابر داده های دراز مدت پاکستانی ها و لابی های « گنگ بیروت » دید اتنیکی امریکا نسبت به افغانستان چنان مغلوط بود که به تحمیل رسوای یک مهره بی رای و بی طرفدار قبیله وی در راس دولت نوساخت انجامید و بعد ها چنان که از جمله کولن پاول وضاحت تمام و کمال داد سران امریکایی باور داشتند که افغانستان متشکل از ۸۵ درصد قبایل پشتون و ۱۵ درصد تمامی اقوام دیگر است. آیا به راستی افغانستان را باید چنین دید و مبتنی بر همین دید در آن سیاست و سیادت کرد؟
امریکا تا اکنون چنین سیاست و سیادت کرده است و تازه حال که گویا «حالت شکست» است بیش از پیش در همین راستا دوان است که حتا نسل کشی ها و سیاست « زمین سوخته » را به کرات موجب گردیده و میدان داده است منجمله حذف و طرد نامانوس و نامتعارف و فراقانون ملی و بین المللی معاونان و شرکای غیرقبیله وی راس قدرت دولتی، مفتضح ترین است..
۵ ـ هفده سال سیاست و دیپلوماسی موش و گربه امریکا با پاکستان و لشکر بیرون مرزی و مفرزه جنگ نیابتی آن طالبان؛ آیا در« حالت ناکامی امریکا » که حالا اعلام می شود ولی هنوز تعریف و تشخیص ندارد؛ عامل یا ممد بوده است و یا خیر؟
آیا با « طالبان روسی » و « طالبان ایرانی » و « طالبان هندی » خواندن پاکستان را می توان از طالبان و طالبان سازی در مدارس چند هزارعددی آن و در محلات تریننیگ و تجهیز بی شمار و حساب آن؛ تبریه و تجرید کرده به ممد و مساعد « پیروزی امریکا » در مِن بعد افغانستان مبدل کرد؟
۶ ـ با همه جنگ هوایی و پروپاگند غول های رسانه ای مبنی بر ستیز امریکا علیه داعش، نه تنها شک جهانیان برای استفاده مزید از داعش منحیث « دشمن فرضی » و بهره گیری ابزاری از آن مانند مجاهدین دوران « جنگ سرد » علیه رقبا و متخاصمان واقعی امریکا مرفوع نشده بلکه نشانه ها و براهین نیرومندی تازه به تازه به میان می آید که در بسا محاذات گروه هایی از داعشیان و سایر اکستریمیست های اسلامی و غیراسلامی همسو با امریکاست و امریکا مددگار و مشوق و مقوی آنها می باشد.
علاوه بر آنچه در داخل افغانستان شنیده می شود؛ اظهارات تازه ترین یکی از نظامیان بلند پایه عراقی دایر بر اینکه طیارات امریکایی در مناطق متصرفه داعشیان نشست و برخاست دارند؛ واقعاً تکاندهنده است و اعتبار مدعیات امریکایی را به صفر تقرب می دهـد.
البته این لیست کامل نیست ولی به مثابه مشت نمونه خروار بر آن متوقف شده اکنون پرسش واپسین را خدمت جناب دونالد ترامپ و سران محترم امریکا عرض میدارم:
آیا در چنین پس منظر و پیشینه ای سیاسی و نظامی و اخلاقی مگر امریکایی بزرگ؛ خرد و فراستی خواهد داشت که سیاستی واقعبینانه و طبیعی و متضمن منافع هم امریکا و هم متصرفات پیشه نماید و مردمان و اقوام و قبایل و مذاهب و لایه های سنی و امثالهم را عادلانه و عاقلانه مدنظر گرفته از طریق جبران مافات و تصحیح اشتباهات فاحش، رام و راضی نموده در تعریف و تعیین پیروزی ابعاد و اوصاف عینی تر و عملی تر و ثمربخش تر تبیین نماید.
البته چنین توقع رومانتیک و آرمانی است ولی لااقل به نظر این کمترین مردمان بالا دست یک فیصدی و پایین دستان ۹۹ فیصدی ایالات متحده با گزینش غیرمنتظره و تکاندهنده یک رییس جمهور ناشناخته و پیشبینی ناپذیر با معیار های متعارف خواسته اند کارنامه اساطیری انجام دهند و آنچه را که از شناخته ها توقع نمی رفت از ناشناخته آرزو ببرند!
ای وای از آن روزی که این آرزومندی چه در افغانستان و چه در گستره های فراخ تر به باد رود!
عمده ترین خطر چنین رخداد در مقیاس بحث ما می تواند به دنبال این « خبرشوم » ظهور کند که آورده اند: دونالد ترامپ؛ پیشنهادات مبنی بر خصوص سازی جنگ در افغانستان **را طبق خواست های اهریمنی انجوی «بلک واتر» در دست بررسی دارد!
بهترین و خیرترین و امن ترین ها را برای امریکا و افغانستان و تمام بشریت آرزو می کنم.
با تشکر
محمد عالم افتخار
*
http://ariye.com/dari13/siasi3/eftekhar2.html
** یادداشت بامداد : درهمین زمینه تارنمای بامداد به تاریخ ۲۵ جولای ۲۰۱۷ ترسایی زیر نام « خصوصی سازی جنگ در افغانستان » مقاله ایی را در نشانی زیر به نشر رسانید که درخور توجه است :
http://www.bamdaad.org/politics/2588-2017-07-25-12-04-47.html
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ ۱۵۰۸
امریکا : نژاد پرستی بی نقاب
بعد ازظهر جمعه گروهی از معتقدان به برتری نژاد سفید در خیابان های شارلوتزویل ( Charlottesville ) امریکا مشعل بدست شعار می دادند « زنده گی سفید ها مهم است». این اعتراض که برای جلوگیری از برداشته شدن مجسمه یکی از فرماندهان جنگ داخلی امریکا از پارکی در این منطقه بود، این سفید پوستان ملی گرا را از چندین گروه ملی گرای دیگر متمایز می کرد؛ به ویژه گروههایی نظیر کوکلوکس کلان و نیونازیها. آنها دیگر چهره های خود را نمی پوشاندند و نقابی بر چهره نداشتند و از ارتباط شان با ایدیولوژی راست افراطی هراسی نداشتند؛ امری که نشان دهنده عادی سازی روبه رشد جنبشهای معتقد به برتری نژادی سفیدپوستان در ایالات متحده امریکا و هم پوشانی آنها با رییس جمهوری این کشور است.
تظاهرات روز جمعه زمینه اعتراضات گسترده تر روز شنبه را چید. روز بعد صدها ملی گرای امریکایی در شهر شارلوتزویل ایالت ویرجینیا به خیابانها آمدند و موجی از خشونت به راه انداختند که به کشته شدن زنی ٣٢ ساله منجر شد. بهانه نیونازیها، کوکلوکس کلانها و هواداران ترامپ موسوم به « بچه های مغرور» و دیگر گروه های فاشیستی برای تظاهرات هم همان بود: برداشته شدن مجسمه یکی از فرماندهان جنگ داخلی امریکا از پارکی در شارلوتزویل. اجازه این تظاهرات صادر شده بود و صبح روز شنبه دهها نفر از شبه نظامیان مجهز به تفنگ های ساچمه ای و شکاری برای حفاظت از تظاهرکننده گان نیونازی در خیابانها مستقر شدند. این شبه نظامیان مانند نیروهایی اشغالگر کنترول مرکز شهر را در دست گرفتند؛ بدون آنکه نیروهای پولیس با آنها مقابله کنند. در تمام روز نازیها با اسپری مرچ و دیگر تجهیزات به مخالفان شان حمله می کردند و پولیس هم مانند رهگذران به تماشای این خشونت می پرداخت، اما بعد ازظهر شنبه گروهی دیگر این بار در اعتراض به تظاهرات نژادپرستان سفید پوست راهی خیابانهای همان منطقه شدند. کوتاه زمانی پیش از آغاز تظاهرات، جیمز الکس فیلدز جوان ٢٠ساله موتر خود را کنار سرک پارک کرد و منتظر تجمع معترضان شد. او که براساس گزارشها یکی از نیونازیهای امریکایی است، سپس با سرعت موتر خود را بر اعتصاب کننده گان رانده ، و ١٩ نفر را زخمی کرد و یک زن جوان را هم کشت. پولیس می گوید راننده موتر درحال حاضر بازداشت شده و اکنون نیز با اتهام « قتل درجه دو » رو به رو است. با شدت گرفتن درگیریها، وضعیت فوقالعاده در این منطقه اعلام شد و تری مکلآلیف، فرماندار ویرجینیا، گفت «من برای تمام برترپندارهای سفید و نازی ها که به شارلوتزویل آمدهاند، یک پیام دارم، ساده و روشن: برگردید خانههای تان». مقام های رسمی درعین حال گفته اند دو نفر از نیروهای پولیس ایالتی نیز پس از سقوط هلیکوپتری که در حال پرواز بر محل در ارتباط با خشونتها بوده، کشته شدهاند.
ساعاتی پس از حملات روز شنبه دونالد ترامپ در بیانیه ای بدون نام بردن از گروههای راست گرا و خشونت های این گروهها خواستار پایان « نمایش مفرط نفرت، خصومت و خشونت بسیاری از طرفها شد». او در حالی بر « بسیاری از طرفها » تاکید کرد که ناظران منتظر محکوم کردن شورش راست گرایان افراطی از سوی رییس جمهوری امریکا بودند و نه سرزنش تظاهرات صلح آمیز ضد فاشیستها. بعد ازظهر شنبه ترامپ در کنفرانسی مطبوعاتی بار دیگر از پاسخ دادن به این به پرسش خبرنگاران که آیا خشونت نازی های امریکا را محکوم می کند یا نه، سر باز زد و در جواب درخواست ها برای محکومیت راست های افراطی از اتاق خارج شد.
دراین حال جمع کثیری از کنش گران، نماینده گان حزب دموکرات و نیز شماری از قانون گذاران حزب جمهوری خواه از رییس جمهوری امریکا به خاطر نام نبردن از شماری از گروه های سفید برترپندار در محل، مانند نیونازیها و کوکلوکسکلان ها انتقاد کردهاند. ازجمله منتقدان به ترامپ، مارکو روبیو، رقیب درون حزبی جمهوری خواهان در جریان کارزار انتخابات ریاست جمهوری است که گفته « برای ملت بسیار مهم است که از رییس جمهوری امریکا، شرح رخدادهای شارلوتزویل را آن طور که واقعا صورت گرفته، بشنود؛ یک حمله تروریستی به دست سفیدبرترپندارها». بیل کلینتون، رییس جمهوری اسبق امریکا، نیز می گوید همان طور که باید از آزادی بیان دفاع کرد، باید خشونت، نفرت و برترپنداری سفیدپوستان را رد کرد.
به باور تحلیل گران بسیاری برآمدن دونالد ترامپ و رییس جمهوری او به سفید پوستان ملی گرای امریکایی دل و جراات داده است؛ هرچند دفاع از چنین ایدیولوژیهایی نه امری جدید است و نه بی سابقه. آنچه جدید است، در واقع فراهم آمدن شرایطی برای آنهاست تا ایدیولوژی برتری نژادی خود را بدون هیچ گونه نقابی بیان و عیان کنند. برای آنها به دوشکشیدن القابی مانند نیونازی و نژاد پرست ننگین نیست و حالا آنها احساس می کنند یک بار دیگر بخشی از چشم انداز سیاسی مسلط ایالات متحده امریکا هستند. علاوه بر تساهل تاریخی نسبت به برتری سفیدها در امریکا، حساسیتها نسبت به ظهور سفیدبرترپنداری هم اندک بوده است. سال ٢٠٠٩ ترسایی وزارت امنیت داخلی امریکا گزارشی تهیه کرد و در آن نسبت به تهدید برجسته تروریستی گروه های سفیدبرترپندار هشدار داد. این گزارش البته با انتقادهای شدیدی مواجه شد و این وزارتخانه در نهایت به خاطر فشارهای سیاسی گزارشش را پس گرفت و گروهی را که مشغول تهیه این گزارش بودند، منحل کرد. حتا وقتی تهدیدهای ایدیولوژیک سفید برترپندارها جذب انتخابات ریاست جمهوری ٢٠١٦ ترسایی و کمپاین ترامپ شد، هم بسیاری آن را با انواع و اقسام ترفندها رفع و رجوع کردند. بر پایه یکی از افسانه های امریکایی نژادپرستی در گذر زمان از بین می رود؛ اما واقعیت این است که نژاد پرستی با هنجارهای سیاسی مسلط همسان است و رویدادهای شارلوتزویل هم نشان می دهد نژادپرستی به شکل ابتدایی خود در حال شکل گیری و ظهور است.
بامداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۱۷ـ ۱۴۰۸
پیام تسلیت دارالانشای حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان
در مورد حمله وحشیانه دشمنان انسانیت به قریه میرزا اولنگ
کابل، ۱۵اسد ۱۳۹۶
وطنداران عزیز!
جنایت کاران حرفه وی ، مزدوران بیگانه ،عمال استخبارات بیرونی و دشمنان قسم خورده ضد تمدن و ضد فرهنگ بازهم دست به جنایت نا بخشودنی و دور از کرامت انسانی زده ، روز قبل به قریه میرزا اولنگ ولسوالی صیاد ولایت سرپل با حمله وحشیانه ، هموطنان بی گناه ما را به گلوله بستند و حدود ۶۰ تن از عزیزان بی دفاع اعم از مردان، زنان و اطفال معصوم ما را با بیرحمی و قساوت قلب سر بریدند و عده یی را گروگان گرفتند.
حرکت نابخشودنی این مسلمان نما ها که نام مقدس اسلام را پوشش حرکات ضد ملی، ضد اسلامی و ضد انسانی خود ساخته اند، خلاف تمام نورم های اسلامی ، جنگی و کنوانسیون های بین المللی بوده ، به اشاره و دستور باداران خارجی علیه مردم ما دست به ایجاد وحشت می زنند، این اعمال بجز فعالیت مرموز استخبارتی بیگانه و دشمنان پیشرفت و ترقی مردم ما ، بخصوص در زمانی که پلان های زیربنایی و اقتصادی درکشور دارد شکل می گیرد، چیز دیگر بوده نمی تواند.
دارالانشای حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان به نماینده گی اعضای حزب ، حرکت ضد ملی و ضد مردمی طالب و داعش را در ولسوالی صیاد ولایت سرپل به شدید ترین الفاظ محکوم نموده ، معتقد است که غرض ایجاد ترس و رعب در بین هموطنان عزیز دست به کشتار افراد ملکی ، زنان و کودکان زده ، تفرقه های مذهبی و قومی دا دامن می زنند.
ما در حالیکه تاثرات و انزجار خود را ابراز می داریم، تسلیت عمیق خود را به مردم شرافتمند و با عزت قریه میرزا اورنگ، ولسوالی صیاد ، ولایت سرپل و همه وطنداران عزیز ابراز نموده ، برای شهدای پاک حادثه بهشت برین و برای زخمی ها صحت و شفای عاجل تمنا داریم.
برای فامیل های عزا دار، مردم ولسوالی صیاد و هموطنان عزیز صبر جمیل آرزو داریم
از نیرو های امنیتی و دفاعی کشور می خواهیم تا ردپای این جانیان را تثبیت؛ و با حملات برق آسا به زنده گی ننگین شان خاتمه دهند.
یکبار دیگر تسلیت خود را ابراز نموده ، این غم مشرک همه ماست .
عبدالحی مالک معاون و سرپرست
حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۷ـ ۰۹۰۸
منافع واقعی امریکا در کوریا چیست؟
« در زیر کوهستانی ترین بخش کشور ذخایز معدنی زیادی وجود دارند، از جمله آهن، طلا، منگنزیت، روی، مس، سنگ آهک، مولیبیدیوم، گرافیت، و ذخایز بیشتری که حدود ۲۰۰ نوع مواد معدنیست. هم چنین مقادیر زیادی از فلزات زیرخاکی کمیاب وجود دارند». البته امروزه از این فلزات زیر خاکی جهت ساختن تیلفو ن های هم راه ( گوشیهای هوش مند) و دیگر محصولات با فن آوری بالا استفاده می شود. بربنیاد برآورد یک شرکت معدن ، متعلق به دولت کوریای جنوبی؛ ذخایز معدنی کوریای شمالی بیش از ۶ تریلیون دلارامریکایی ارزش دارند. یک تخمین دیگر از موسسه پژوهشی کوریا جنوبی این رقم را نزدیک به ۱۰ تریلیون دلار امریکایی پیش بینی می نماید ».
راب گولند، گاردین ـ استرالیا
یکی از قوانین ابتدایی جهت بررسی تصمیمات سیاست خارجی دولتهای سرمایه داری، این است که «رر پول را بگیریم »، به عبارت دیگر، به این درک صحیح برسیم که چه کسی از این تصمیمات سود می برد؟
امریکا و متحدان امپریالیستی اش، ازجمله دولت استرالیا، سر و صدای زیاد، و در واقع یک جنگ تبلیغاتی علیه اقدامات کشور کوچک کوریای شمالی را براه انداخته اند، که علیه تهدیدات دایماً تهاجمی امریکا از خودش دفاع می کند.
چرا؟ آیا بدیندلیل است که امریکا واقعاً از کوریای شمالی ( جمهوری دموکراتیک خلق کوریا ـ Democratic People's Republic of Korea ـ DPRK ) می ترسد؟ نه، البته که نمی ترسد.
کوریای شمالی دارای معادن زیاد فلزدار کمیاب است که در ساخت محصولات با فن آوری بالا مورد استفاده قرار میگیرند.
امریکا در کوریای جنوبی حضور نظامی زیادی دارد ، ازجمله سلاحهای هسته ای که خیلی بیش تر از تعداد سلاحهای هسته ای کوریا ی شمالی است. آماده گی جنگی جهت شروع جنگی جدید در شبه جزیره کوریا ، خوش آیند مردم کوریای جنوبی ( و کوریای شمالی ـ م) نیست، چرا که کوریا اییها بخوبی آگاهند که امریکا در آخرین تلاش خود جهت ریشه کن کردن کمونیزم از منطقه، کشورشان را بکلی نابودی کرد.
ادعای مضحک نصب اخیر نیروهای هسته ای و سیستم های موشکی ضد قاره پیمای امریکا برای « دفاع » از کوریای جنوبی، بطور قاطع مردود است، و هنوز هم به عنوان تبلیغات بیش تراست، که هست. همه اقدامات کوریای شمالی مرتبط با تهدیدات امریکاست، و چنان چه امریکا تلاش کند تا دوباره به این کشور حمله کند، جمهوری دمکراتیک خلق کوریا از خود دفاع خواهد نمود.
پس چرا امریکا در کمپاین های اقتصادی و دیپلوماتیک خصمانه خود علیه این کشور کوچک در نیمه بالای شبه جزیره کوریا اصرار دارد؟ بخشی بدین دلیل است که آخرین باری که امریکاییها سعی کردند رژیم سوسیالیستی کوریا را که هم مرز با روسیه و چین است ریشه کن کنند، با شکست روبرو گشتند. آن شکست میبایست هنوز در خاطره مقامات بالای ارتش امریکا مانده باشد که می خواهند آنرا تلافی کنند.
بخشی بدین دلیل اصرار دارند که استراتیژی پارانویای جهانی امریکا (۱)، باصطلاح « تهدید کمونیزم »، یا « تهدید روس و چین » (یا هر دو) را حفظ کنند، که این خود نیازمند وجود « نقاط داغ » مناسب است تا رسانه های بورژوایی و سیاست مداران نوکر صفت بتوانند در تلاشهای خود جهت حفظ این پارانویا ( فریب) به آن اشاره کنند (که بدون آن هزینه های زیاد نظامی خنده دار و به دست فراموشی سپرده می شود).
با این حال، دولت های سرمایه داری، آگاهند که آنها چیزی به جز ابزارهای انحصارات قدرت مند نیستند، هم چنین عامل دیگر و قطعاً مهم تری که باید درنظر گرفته شود: اینست که چه مقدار پول ، نصیب چه کسانی می گردد؟ اما این چه ربطی به مورد جمهوری دموکراتیک خلق کوریای دارد؟
استیو مولیه من (Steve Mollman)، در کوارتز (Quartz ) در اوایل ماه جاری به خواننده گان خود یادآوری نمود که « کوریای شمالی بر روی تریلیون ها دلار از ثروت تمام نشدنی نشسته است، که همسایه گانش آن را می خواهند ».
او نوشت: « در زیر کوهستانی ترین بخش کشور ذخایز معدنی زیادی وجود دارند، از جمله آهن، طلا، منگنزیت، روی، مس، سنگ آهک، مولیبیدیوم، گرافیت، و ذخایز بیشتری که حدود ۲۰۰ نوع مواد معدنیست. هم چنین مقادیر زیادی از فلزات زمینی ( زیرخاکی) کمیاب وجود دارند». البته امروزه از این فلزات زیر خاکی جهت ساختن تیلفو ن های هم راه (گوشیهای هوش مند) و دیگر محصولات با فن آوری بالا استفاده می شود.
« طبق برآورد یک شرکت معدن ، متعلق به دولت کوریای جنوبی؛ ذخایز معدنی کوریای شمالی بیش از ۶ تریلیون دلارامریکایی ارزش دارند. یک تخمین دیگر از موسسه تحقیقاتی کوریا جنوبی این رقم را نزدیک به ۱۰ تریلیون دلار امریکایی پیش بینی می نماید ».
انحصارات امریکایی حرفی از این تریلیون دلارها نمی زنند. در همان حال آنها مصمم است که مانع بهره برداری مردم جمهوری دموکراتیک خلق کوریا از ذخایز معدنی کشور خود شوند. محاصره اقتصادی و دیپلوماتیکی که آن ها علیه جمهوری دمکراتیک خلق کوریا حفظ کرده اند، به طور موفقیت آمیزی مانع از توسعه معادن در این کشور شده است.
با این حال، علی رغم مشکلاتی که جمهوری دموکراتیک خلق کوریا با آن روبروست ( استخراج معادن که از سال ۱۹۷۵ ترسایی در اولویت صنعت بوده است ) به طور آهسته تا اوایل سالهای ۱۹۹۰ ترسایی کم کم توسعه یافت و اکنون حدود ۱۴ درصد از اقتصاد جمهوری دموکراتیک خلق کوریا را دربرمی گیرد. بهرحال، میوله من اشاره می کند که تولید معادن از آنزمان کاهش یافته است: « کشور نیاز به تجهیزات، متخصصین، و حتا زیرساخت ابتدایی دارد تا بدرستی بتواند به ثروتی که در زیر زمین نهفته است، دست رسی پیدا کند».
درماه اپریل لیود آر ویسی (Lloyd R Vasey ) مشاور ارشد مرکز مطالعات استراتیژیک و بین المللی امریکا، اشاره کرد که:
« کمبود تجهیزات معادن وجود دارد و کوریای شمالی به دلیل موقعیت اقتصادی ناخوشایند خود، کمبود انرژی و فرسوده گی و بطور کلی شرایط بد شبکه برق رسانی قادرنیست که تجهیزات جدید بخرد».
پس از آن که جمهوری دمکراتیک خلق کوریا در پاسخ به تهدیدات امریکا، اولین آزمایش هسته ای خود را در سال ۲۰۰۶ ترسایی انجام داد، امریکا در سازمان ملل متحد از نفوذ خود جهت تضمین تحریم علیه کوریا شمالی استفاده کرد. با این حال، میوله من می گوید، « سپتامبر گذشته، موسسه توسعه کوریا متعلق به دولت کوریا جنوبی گفت که علیرغم تحریمات سازمان ملل متحد ، تجارت معدنی بین کوریا شمالی و چین برای پینگ یانگ مانند یک گاو شیری باقی میماند، که در نیمه اول سال ۲۰۱۶ترسایی ، برابر با ۵۴ درصد از کل حجم تجارت با چین بوده است».
در گزارشی که در سال ۲۰۱۴ ترسایی از طرف بخش تحقیقات زمین شناسی امریکا در مورد بخش معادن جمهوری دموکراتیک خلق کوریا داده شد، اشاره گردید که: « بخش معادن کوریای شمالی مستقیماً در معرض تحریمات اقتصادی بین المللی نیست ، و بنابراین، تنها منبع قانونی، و تجارت سرمایه گذاری سودآور موجود در کشور است». طبق گفته میوله من ، « در سال ۲۰۱۵، چین ۷۳ میلیون دلار امریکایی در سنگ آهن، و ۶۸۰ میلیون دلار روی در سه ماهه اول سال ۲۰۱۶ از کوریای شمالی واردات داشته است». بهرحال، متعاقب هشدار زیاد امریکا از جمله اقتصادی ( تمرکز لابی سازمان ملل متحد ) به منابع زیرزمینی جمهوری دموکراتیک خلق کوریا تغییر کرد. در ماه مارچ سال ۲۰۱۶ ترسایی آنها از طریق قطعنامه سازمان ملل متحد ، صادرات طلا، وانادیوم، تایتانیوک، و فلزات کمیاب زیرخاکی را از جمهوری دموکراتیک خلق کوریا ممنوع اعلام کردند. آنها که هنوز راضی نشده بودند، در نوامبر ۲۰۱۶ ترسایی قطعنامه دیگری را از طریق سازمان ملل متحد گرفتند تا صادرات زغال سنگ را محدود کنند و حمل نکل، مس، روی، و نقره جمهوری دموکراتیک خلق کوریا را ممنوع سازند.
تعجبی ندارد، که مقامات جمهوری دموکراتیک خلق کوریا جهت « شکستن تحریمات » متوسل به انواع حیله های جنگی شوند (تحریات را دور بزنند ـ م) تا قادر شوند به صادرات محصولات خود ادامه دهند. طبق گفته میوله من، « در اوایل امسال گروهی از کارشناسان سازمان ملل به این نتیجه رسیدند که کوریا شمالی، علی رغم تحریمات، هم چنان مواد معدنی منع شده را صادر می کند ».
او اضافه نمود: « آن ها هم چنین مشخص نمودند که کوریای شمالی یکی دیگر از منابع ( طلا ) را در کنار پول نقد بکار می گیرد تا بخش مالی رسمی را کاملاً دور بزند». به نظر می رسد که کوریا اییها سعی کرده اند متوسل به شیوه های واقعاً رایج سرمایه داری شوند که رشوه خواری نامیده می شود و رشوه خواری جز اصلی شیوه های بیزنس (کسب و کار) سرمایه داری از زمان … خوب، از زمان آغاز سرمایه داری بوده است.
در سال ۲۰۱۵ترسایی چین حدود یک میلیارد دلار امریکایی زغال سنگ از کوریای شمالی وارد کرده است، که حدود ٪۴۰ از کل صادرات کشورست، اما با توجه به اهداف اقلیمی توافق شده در پاریس، چین اکنون شروع به محدود کردن واردات زغال سنگ از همسایه خود نموده است. در سه ماهه اول سال جاری، واردات زغال سنگ چین از جمهوری دموکراتیک خلق کوریا تا ۵،۶ در صد کاهش یافته است. با این حال، کل تجارت چین با جمهوری دموکراتیک خلق کوریا در واقع، در سه ماه اول امسال در مقایسه با زمان مشابه سال قبل، ۳۷،۴ در صد افزایش یافته است. میوله من می گوید: « از سال قبل واردات سنگ آهن از کوریای شمالی، تا ۲۷۰ فیصد در جنوری و فبروری افزایش داشته است».
حدود پنج سال قبل، چین مقدار ۱۰ میلیارد دلار در پروژه های زیرساختی نزدیک مرز کوریای شمالی سرمایه گذاری نمود، تا در درجه اول، درست واقع در مرز، در بخش موسان ( Musan County) از جمهوری دموکراتیک خلق کوریا، به آسانی به ذخایز سنگ آهن دست رسی یابد. و روسیه که همچنین با جمهوری دموکراتیک خلق کوریا در مرز ( کوچک تری) شریک است، در سال ۲۰۱۴ ترسایی طرحهایی را توسعه داد تا به ازای دسترسی به منابع معدنی کشور، شبکه راه آهن کوریا شمالی را دقیقاً بازبینی و بازسازی کند. هنوز بر روی این طرح منحصر به فرد کار می کنند.
هم چنین کوریا جنوبی ، نوچه امریکا، دل واپس آن است که این ثروت بادآورده مالی را از دست بدهند. در ماه می امسال وزارت زراعت، زیرساخت و حمل و نقل کوریای جنوبی جهت شرکت در پروژه های زیربنای احتمالی در جمهوری دموکراتیک خلق کوریا از شرکتها، بویژه آن هایی که مربوط به بخش منابع معدنی هستند، دعوت به همکاری نمود. انگیزه ارایه شده وزارتخانه این بود که منابع معدنی موجود داوطلبان را قانع می سازد که سود می برند، حتا پس از این که آن ها هزینه تعمیر زیرساخت فرسوده کوریای شمالی، ازجمله خطوط راه آهن را بپردازند.
اما بهرحال، هرچند که شرکت های بزرگ کوریای جنوبی چشم طمع به ثروت جمهوری دموکراتیک خلق کوریا داشته باشند، اما نمی توانند آن را فتح کنند، بلکه فقط با اتحاد مجدد صلح آمیز دو کوریا می توانند به آن دست یابند. و به احتمال زیاد مردم جمهوری دموکراتیک خلق کوریا ثروت خود را بلافاصله به سرمایه داران جمهوری کوریا ( کوریای جنوبی ) تقدیم نمی کنند. البته که جمهوری کوریا، نمونه اتحاد مجدد المان را درنظر دارد، جایی که مالکیت سوسیالیستی جمهوری دموکراتیک المان بدون مقاومت به انحصارات المان تحویل داده شد.
اما، اینبار موقعیت فرق می کند و سرنوشت شومی که برای جمهوری دموکراتیک آلمان رقم خورد، بسیار بعید است که هرگز دوباره اتفاق بیفتد. فقط فریب داستانهایی را نخورید که سرچشمه آنها امریکاست و تلاش دارند « دیوانه ای را کنترول کنند». امریکایی ها درست مثل همیشه، چشم به جایزه دارند./ م ه
پانویسها :
۱- پارانویا = فریب، ترس
بامداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۱۷ـ ۱۰۰۸
نیکلاس مادورو رییس جمیور ونزویلا در گفت وگو با شبکه تلویزیونی راشیا تو دی گفت : « دونالد ترامپ یک سیاست مدار نیست. او تاجری است که در تلاش برای برقراری رابطه با نهادهای امپریالیستی است. نمی دانم او تا چه زمانی بر سر قدرت باقی می ماند و از چه نوع قدرتی در نهایت برخوردار خواهد بود اما می خواهم با او دیدار داشته باشم با او دست دهم و به او بگویم دیپلوماسی زور و تهدید را فراموش کن. اکنون زمان آن است که ایده تنوع تفکرات سیاسی را بپذیریم. اکنون زمان احترام و تعامل دو جانبه است. می خواهم به ترامپ بگویم روند تهاجم خود علیه ونزویلا را متوقف کن. ونزویلا می خـواهـد در صلح زنـده گی کند. »
پرسش: ونزویلا هم اکنون روزهای دشواری را پشت سر می گذارد، طی چند روز آتی، انتخابات مجلس موسسان برگزار می شود. این موضوع سبب قطبی شدن کشور از نظر سیاسی و اجتماعی شده است. آیا انتخابات در زمان مورد نظر برگزار خواهد شد؟
مادورو: از زمان تصویب قانون اساسی در سال هزار و نهصد و نود و نه، تشکیل مجلس موسسان حق سیاسی مردم ونزویلا بوده است. این تنها یک حق سیاسی نیست، بلکه یک حق بشری است. همان گونه که مشخص است نیروهای جناح راست در ونزویلا خواستار گفت و گو نیستند. آنها همی توافق نامی های امضا شده تا نوامبر گذشته را نقض و شورش کردند. آنها برای کودتا تلاش کردند. در ماه اپریل آنها برای از هم پاشیدن کشور تلاش کردند اما با شکست مواجه شدند. از ماه می، آنها با کمک امریکا و دولت دونالد ترامپ و از طریق سیا و آژانس اطلاعات ملی و پنتاگون و وزارت امور خارجه امریکا، آشکارا به خشونت متوسل شدند. آنها همچنین از حمایت دولت ها در امریکا لاتین به ویژه کولمبیا برخوردار شدند.
پرسش: مخالفان ادعا می کنند انتخابات روز یکشنبه در راستای تحکیم قدرت است.
مادورو: هجده سال است که مخالفان چنین سخنانی می گویند. آنها این سخنان را قبلا درباره هوگو چاوز می گفتند و طی چهار سال گذشته درباره من گفتند. هیچ راهی برای حل و فصل مناقشات در کشور ما از طریق ابزارهای دموکراتیک وجود ندارد. از آغاز ماه می طی سه هفته و نیم گذشته، من از مخالفان خواستم در مذاکرات مستقیم حضور داشته باشند و به مجلس موسسان ملی بپیوندند اما آنها از انجام این کار خودداری کردند، از آن زمان به بعد، مخالفان تنها کاری که انجام دادند حرکت رو به عقب بوده است. در حال حاضر اوضاع وخیم است. آنها با انزوای سیاسی مواجه هستند. آنها به جناح راست افراطی تمایل دارند و خود را در این راهبرد محلی توسل به خشونت گرفتار کرده اند . مخالفان در حال از دست دادن حمایت مردم ونزویلا هستند.
پرسش: به نظر شما چرا مخالفان از پیوستن به مذاکرات با شما خودداری کردند؟
مادورو: زیرا آنها از افراد دیگری دستور می گیرند. شیوه رفتار مخالفان از تغییرات سیاسی در امریکا نشات می گیرد و نامزدهای به شدت افراطی برای تکیه زدن بر سمت های کلیدی در دولت ترامپ نامزد شده اند. لابی ها و افراط ها در حال اداره این کشور هستند. این موضوع برای کل جهان خطرناک است. اما این برای ونزویلا بدین معناست که مقامات امریکا تنها یک گزینه را انتخاب کرده اند و آن نابود کردن کشور ماست. آنها می خواهند بر منابع گسترده ونزویلا استیلا داشته باشند. آنها می دانند که ونزویلا ذخایر طبیعی عظیمی در اختیار دارد. ما برای دوصد سال نفت داریم. ونزویلا چهارمین دارنده ذخایر گازی و بزرگترین ذخایر طلا در جهان است. ما ذخایر عظیم مس و الماس داریم. در ارتباط با مسایل ژیوپلتیکی و امریکای لاتین باید گفت که ونزویلا پرچم دار مقاومت است. این کشور از استقلال و الگوی موفق خود دفاع کرده است. افراط گریان در امریکا در حال استفاده از ابزارهای خشونت آمیز، کودتا، مداخله و مطرح کردن اتهاماتی علیه ولادیمیر پوتین (رییس جمیور روسیه) هستند. من با او صحبت کردم. خساراتی که ما متحمل شده ایم هزاران برابر بیشتر از اوکرایین است. از همین تاکتیک علیه ما استفاده شده است اما هزار برابر بدتر و شدیدتر.
پرسش: می خواهم بدانم چه زمان پس از تشکیل مجلس موسسان جدید، قانون اساسی جدید تدوین خواهد شد و این که آیا به همی پرسی گذاشته خواهد شد یا خیر؟
مادورو: این یک سوال بسیار مهم است. هر روزه ما با حملاتی در رسانه های بین المللی مواجه هستیم اما این اتفاق در ارتباط با کشورهایی رخ می دهد که هدف امپریالیسم امریکا قرار گرفته اند. نخست این اتفاق در ارتباط با عراق و موضوع در اختیار داشتن تسلیحات کشتار جمعی رخ داد. سپس عراق ویران شد و اکنون این کشور کانون تروریزم است. سپس نوبت لیبیا شد. این کشور ویران و سپس به فراموشی سپرده شد. و اکنون به بحران در منطقه مدیترانه توجه کنید. ونزویلا اکنون هدف قرار گرفته است. اخبار جعلی اشاعه داده می شود. در ونزویلا مجلس موسسان متشکل از جناح های سیاسی نخواهد بود. این مجلسی در شکل قدیمی و سنتی نیست. این یک مجلس مردمی است . من از همی گروه های اجتماعی می خواهم در انتخابات شرکت کنند، کارگران، کشاورزان، افراد معلول، زنان، دانشجویان و تجار.
پرسش: متاسفانه باید بگویم که طی ماه های روزهای گذشته صدها نفر شماری از افراد در ونزویلا به دلایل مختلف کشته شدند. می خواهم درباره انتقادها از نیروی پولیس صحبت کنید که تحت کنترول دولت شما قرار دارد.
مادورو: فکر می کنم باید این سوال را به گونه ای دیگر مطرح کنید. جامعه بین المللی باید موضوع تلاش برای انجام دادن کودتای خشونت آمیز علیه مردم ونزویلا را مد نظر قرار دهـد. باید این موضوع را یادآوری کنم که بیست و نه نفر به سبب آن که حامی هوگو چاوز بودند سوزانده شدند.
پرسش: فکر می کنید چه کسی عامل کشته شدن آنهاست؟
مادورو: اگر تحقیقات بیش تری انجام دهید به جای محدود کردن خود به سخنان و اظهار نظرهای کلی، به همی جزییات اتفاق ها در ونزویلا پی می برید. اوضاع ونزویلا مانند اوکرایین است. نمی دانم آیا می دانید در اوکرایین چه رخ داده است؟
پرسش: البته آقای رییس جمهور. اما می خواهم نظر شما را در این باره بدانم.
مادورو: فکر می کنم باید اوضاع را بررسی کنید.
پرسش: افرادی در ونزویلا کشته شده اند. گفته می شود نیروی پولیس که تحت کنترول دولت شما قرار دارد عامل کشتن آنهاست. آیا در این باره حرفی دارید؟
مادورو: کشور ما قربانی دستورالعمل ژیوپلتیکی شده است. کشور ما تحت پیگرد قرار گرفته است. آنها برای ایجاد شرایط وخیم در ونزویلا تلاش کردند مانند همان کاری که که آنها در عراق، لیبیا و سوریه انجام دادند. اما به لطف قدرت اراده و مردم ونزویلا، دولت وحدت و انقلابی ما و اتحاد مردم و ارتش ما از به وجود آمدن چنین شرایطی خود داری کردیم. ونزویلا صد و ده روز پر تنش و خشونت آمیز را با صبر و شجاعت پشت سر گذاشته است. مخالفان در این جا از ابزارهای دموکراتیک استفاده نمی کنند. آنها مطالباتی منطقی در راستای قانون اساسی ندارند. مخالفان دموکراتیک در کشورما وجود ندارد. مخالفان در ونزویلا خواستار کودتا هستند. ما توانستیم تلاش برای کودتا را خنثی کنیم و به موقع و برای همیشه به این موضوع خاتمی دهیم. ونزویلا در این جدال به پیروزی رسید و به این کار ادامی خواهد داد. این نخستین جدال ما نیست. کودتای اپریل سال دو هزار و دو نیز بر اساس تبلیغات رسانه ای رخ داد که می خواستند دولت هوگو چاوز را با مطرح کردن اتهامات دروغین در این باره که او دستور کشتن معترضان صلح آمیز را صادر کرده است، سرنگون کنند. نباید این موضوع را فراموش کنیم.
پرسش: آقای رییس جمیور آیا فکر می کنید کل جهان علیه شماست؟
مادورو: فکر می کنم کمپنی گسترده در سراسر جهان در حمایت از ونزویلا وجود دارد. با وجود به راه افتادن کمپین رسانه ها، می توان شاهد ابراز همبسته گی مردم جهان با ونزویلا بود. ونزویلا نه تنها در صحنه داخلی بر اوضاع مسلط شد، بلکه، در عین حال جنبش اعلام همبسته گی گسترده ای در جهان برای غلبه بر دروغ وجود دارد.
پرسش: فکر می کنید در سطح منطقه ای و جهانی چه کسانی در مقابل شما ایستاده اند؟ آیا می توانید به ما بگویید چه کسی از آنها حمایت می کند؟
مادورو: روایت رسانه ای جهان از سوی غرب و به ویژه از سوی امریکا کنترول می شود. واشنگتن، امریکای لاتین و منطقه کاراییب را حیات خلوت خود می داند. دولت اوباما به انقلاب ما حمله کرد اما نتوانست کاری از پیش ببرد. اخیر مدیر سیا اذعان کرد که با مقامات کولمبیا و مکسیکو برای سرنگون کردن دولت ونزویلا همکاری کرده است. چنین اذعانی به خونریزی ها و خشونت های بیشتر منجر شد. افراد زیادی در امریکای لاتین در نتیجه مداخله های مستقیم سیا در امور داخلی ونزویلا، کشته شدند. آنها به همراه مکسیکو و کولمبیا مقصر هستند. مضحک است اگر آنها این موضوع را رد کنند. در ونزویلا ما خواستار مشاهده الگوی تاریخی ایجاد شده توسط سیمون بولیوار هستیم. ما در تلاش برای دفاع از استقلال خود هستیم. ما در تلاش برای دفاع از الگوی امریکای لاتین و منطقه کاراییب هستیم. نباید ریشه های تاریخی این جدال را نادیده بگیریم. این اتفاق دیروز شروع نشد. این روند مدت ها پیش آغاز شد. روز یکشنبه بار دیگر موفق شویم و نیروی انقلابی را بار دیگر تشکیل دهیم، روند بهبود پایدار را آغاز می کنیم و روند اتحاد اجتماعی را در پیش می گیریم که به نفع مردم ونزویلا و کل جهان است. ما به این مبارزه ادامی می دهیم. نمی دانم دونالد ترامپ تا چه زمانی بر سر قدرت باقی می ماند. در نظر بگیرید در امریکا چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. دونالد ترامپ یک سیاست مدار نیست. او تاجری است که در تلاش برای برقراری رابطه با نهادهای امپریالیستی است. نمی دانم او تا چه زمانی بر سر قدرت باقی می ماند و از چه نوع قدرتی در نهایت برخوردار خواهد بود اما می خواهم با او دیدار داشته باشم با او دست دهم و به او بگویم دیپلوماسی زور و تهدید را فراموش کن. اکنون زمان آن است که ایده تنوع تفکرات سیاسی را بپذیریم. اکنون زمان احترام و تعامل دو جانبه است. می خواهم به ترامپ بگویم روند تهاجم خودعلیه ونزویلا را متوقف کن. ونزویلا می خواهد در صلح زنده گی کند.
* گفت و گوی حاضر چند روز پیش تر ازانتخابات مجلس موسسان ونزویلا صورت گرفته است . مجلس موسسان ونزویلا که دارای ۵۴۵ عضو می باشد دیروز جمعه ۴ اگست ۲۰۱۷ ترسایی کار خود را آغاز کرد.
از آنجایی که این گفت و گو در باره برنامه های توطیه ؛ و دلیل های مداخله از برون ، اطلاعات دست اول را می دهـد ، خواندن آنرا برای علاقمندان رخـدادهـای جهان توصیه می نماییم . بامـداد
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۷ـ ۰۵۰۸