نتایج رسمی و اولیه انتخابات پارلمانی عراق منتشر شد

 

تنها ۴۴ درصد از عراقی‌ ها برای شرکت در نخستین انتخابات پارلمانی بعد از سرنگونی داعش پای صندوق‌های رای رفتند و شاید همین مساله باعث شد نتایج به ‌دست‌‌آمده موازنه قدرت را در این کشور عربی برهم بزند. یک روز بعد از برگزاری انتخابات، گزارش رسانه‌ های عربی حاکی از پیروزی حیدرالعبادی، نخست ‌وزیر عراق، در این انتخابات بود؛ اما بعد از آنکه کمیسیون انتخابات نتایج اولیه را منتشر کرد، ایتلاف «سائرون»*  مقتدی صدر، روحانی شیعه عراقی که تا روز یکشنبه درجایگاه دوم قرار داشت، بر رده نخست تکیه زد، ایتلاف به رهبری هادی عامری، فرمانده سپاه بدر، در جایگاه دوم قرار گرفت و العبادی با تحمل شکستی پیش‌بینی‌نشده، رقابت را به حریفان شیعه خود واگذار کرد. 
به گفته مقام‌ های انتخاباتی عراق، پس از شمارش بیش از ۹۵ درصد آرا در۱۰ ولایت از ۱۸ ولایت عراق، فهرست تاییدشده مقتدی صدر، روحانی بانفوذ، پیشتاز است و فهرست هادی عامری در جایگاه دوم. هرچند العبادی از چهره‌ های حمایت‌شده از سوی جامعه جهانی است، اما فهرستی که او از آن حمایت کرده، موسوم به ایتلاف النصر، در هیچ‌ یک از ولایت‌هایی که تااکنون شمارش آرا در آنها انجام گرفته، موفق به رسیدن به جایگاه اول یا دوم نشده است. این در حالی است که ایتلاف « الوطنیه » به رهبری ایاد علاوی، نخست ‌وزیر سابق عراق، نیز در بغداد در جایگاه چهارم قرارگرفته است.  بزرگ ‌ترین عامل این دگرگونی به گفته کارشناسان، فساد دولتی و عدم تاثیرگذاری احزاب و دولت برافکار عمومی بود. درچنین شرایطی، مقتدی صدر که چندی با چرخش در سیاست‌ هایش به سوی ریاض متمایل شد، هم از شعار مبارزه با فساد در رقابت با رقبای خود سود برد و هم هواداران سنتی خویش را حفظ و افکار عمومی آنان را مدیریت کرد. اکنون او می ‌تواند بزرگ‌ ترین ایتلاف انتخاباتی شیعی را تشکیل دهد و در انتخاب نخست ‌وزیر نقشی کلیدی و استراتیژیک ایفا کند. این در حالی است که العبادی هرچند با پیروزی بر داعش به موفقیت چشمگیر داخلی و خارجی دست یافت، اما نتوانست بر مشکلات اقتصادی غلبه کند و همین مساله باعث شد در این انتخابات، نتایجی را که انتظار می ‌رفت به دست نیاورد. این انتخابات از همان ابتدا به‌ عنوان محکی برای میزان نفوذ ایران، امریکا و عربستان در زمین عراق تعبیر می ‌شد. گرچه هیچ ‌کدام از این کشورها به ‌طور رسمی از ایتلافی حمایت نکردند، اما هر فهرست در اذهان عمومی به یکی از این بازیگران نزدیک ‌تر است. هادی عامری، رهبری ایتلاف فتح را بر عهده دارد که متشکل از حشدالشعبی است؛ نیروی شیعه‌ای که بعد از ظهور داعش از گروه‌ها و داوطلبان غالبا شیعه شکل گرفت؛ بنابراین تصور این است که تهران این گروه را پشتیبانی می‌ کند و آن‌ طور که گفته می ‌شود، نخست ‌وزیر کنونی عراق هم از سوی امریکا حمایت می ‌شود و هم پشتیبانی ایران را به دنبال دارد. در این میان، نزدیکی اخیر مقتدی صدر به عربستان سبب شده ایتلاف سائرون نیز تا حدی گروهی تحت حمایت سعودی‌ها تلقی شود و پیشتازی آنان نسبت به ایتلاف فتح، تا حدی به معنای پررنگ ‌شدن نفوذ عربستان نسبت به رقبای منطقه ‌ای خود در این کشور است؛ اما طرفداران صدر هم مخالف نفوذ ایران هستند و هم سرسختانه ضدامریکا.

از سوی دیگر، طبق گزارش‌های منتشرشده، هیچ گروهی نمی‌ تواند ۱۶۵ کرسی پارلمان را برای تشکیل دولتی یکپارچه به خود اختصاص دهد و در چنین شرایطی ایتلاف‌هایی که بیشترین کرسی را کسب کرده‌اند، می‌ توانند با ایتلاف با گروه‌ های کوچک ‌تر، اکثریت لازم را کسب کنند. همه اینها زمانی چالش‌ برانگیزتر خواهد شد که نوبت تشکیل دولت و انتخاب نخست ‌وزیر و رییس ‌جمهوری برسد. به ‌طور متداول درعراق، پیروز انتخابات بر کرسی نخست وزیری نمی‌ نشیند و فرد برگزیده برای این سمت، بعد از چانه ‌زنی‌ های بسیار و طولانی انتخاب می ‌شود و احتمالا این ‌بار با توجه به تمام انشعاب‌ها و منافع مشترک و نقاط اختلاف متعدد بازیگران داخلی و خارجی در میدان عراق، انتظار می‌ رود این روند سخت ‌تر باشد. هرچند بسیاری از تحلیل گران هنوز بر این باور هستند که نخست ‌وزیر تحصیل‌کرده عراق در بریتانیا که توانسته با اتخاذ سیاست‌های میانه تمامی بازیگران خارجی را راضی نگه دارد، می‌ تواند همچنان بر کرسی خود تکیه بزند. احمد طارق، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه موصل، دراین‌باره به الجزیره می‌گوید: عراق توانست بر داعش غلبه کند؛ گروهی تروریستی که بر نتایج انتخابات تاثیر بسزایی گذاشت. اکنون نیز امیدهای زیادی برای تغییر وجود دارد و بسیاری از عراقی‌ها به العبادی به ‌عنوان بازویی برای این تغییرات نگاه می‌ کنند؛ چراکه توانست بر داعش پیروز شود. 
با همه این تفاسیر، سناریوهای احتمالی بعد از شمارش تمام آرا، نه‌ تنها به تعداد آرای کسب ‌شده از سوی هریک از کاندیداها بسته گی دارد، بلکه توانایی بازیگران خارجی برای اعمال فشار بر گروه‌های شیعی برای تشکیل ایتلاف نیز در این فرایند بسیار تاثیرگذار است. پس می‌ توان گفت انتخابات پارلمانی در عراق، همان‌ طور که غالب یکه و تنهایی در داخل ندارد، پیروز تک ‌وتنهایی نیز در عرصه رقابت بین‌المللی و منطقه‌ ای نخواهد داشت. /ش

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۵/ ۱۸ـ ۱۵۰۵

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 

* به گفت و گوی «  از زنده گی احزاب سیاسی منطقه : انتخابات ماه می، و موضعگیری های چپ عراق »  در نشانی:

http://www.bamdaad.org/politics/2911-2018-04-07-10-10-03.html

توجه فرمایید.

روسیه قدرت بی همتای نظامی در جهان  

              
                           

عارف عرفان  

از دیر زمانیست که بشریت دراقلیم جنگ سرد میان ابرقدرت های جهان و در سایه  نبرد هسته ای وجنگ سوم جهانی بسر میبرند.برآمد اخیر نظامی روسیه بریکه تازی امریکا به مثابه یگانه ابرقدرت جهان نقطه پایان گذاشته وسرنوشت جهانی را دگرگون ساخت.
امروز در اکثر محافل سیاسی جهان، بویژه درست پس از نمایش زرادخانه های هسته ای و راکت های منحصر به فرد روسیه ، طاقت نظامی امریکا و روسیه بطرز مقایسه وی قابل بحث است. اخیرأ« تیری میسان» نویسنده معروف جهان ،کارشناس حوزه خاورمیانه ،تحلیلگر سیاسی،موسس وبنیادگذار« شبکه ولتر» در مقاله تحت عنوان«  زرادخانه هسته ای جدید روسیه احیاکننده سیستم دوقطبی جهان وبازدارنده دیوانه وار محافظه کاران نوین غربی است.»این تحولات را مورد تحلیل قرار داده مینویسد.(1)
در حالی که کارشناسان جهان درباره سیرتحول  احتمالی نظم جهانی نسبت به «سیستم چند قطبی» یا حتا سیستم « سه قطبی»  فکر میکردند، پیشرفت های ناگهانی فناوری نظامی روسیه باعث بازگشت به یک سازمان دوقطبی جهانی گردیده است.
او مینویسد:  «بیایید تا بادر نظر داشت آنچه که ما طی سه سال اخیر آموخته ایم وبا توجه به نمایشات اخیر فناوری هسته ای روسیه به تاریخ اول مارچ  ۲۰۱۸توسط ولادیمیر پوتین،نگاه  دیگری بیندازیم.
روسیه سرزمین شطرنج است، نه مانند غرب سرزمین  پوکر ، و تاریخ به ما آموخته است که این کشورهرگز در مورد سلاح های خود لاف نمی زند. اغلب این امر باعث شده است که ما باورکنیم که سلاح هایی که در حال توسعه هستند، «عملیاتی»  شده اند، اما هرگز رسما به عنوان سلاح های رزمی که هنوز مورد آزمایش قرار می گیرند اعلام نشده است.»
این نویسنده در خصوص دیدگاه کارشناسان امریکا در خصوص تحولات نظامی روسیه مینویسد « با توجه به  تایید جنرال های امریکایی ، روشن است که ارتش روسیه اکنون دارایی نیروهای متعارف نظامی اند که موثرترازایالات متحده هستند. با این حال، همتایان پنتاگون هنوز شک و تردید خود را در مورد این پیشرفت دارند، بنابراین مطمئنا آنها[ فناوری روسیه] از لحاظ نظامی عملا برتر ازهرزمانی دیگر هستند. به گفته آنها،مقایسه دو ارتش به ساده گی مسخره است ،چه که بودجه نظامی ارتش امریکا هشت برابر ارتش روسیه است.  با این حال، هیچ وقت در تمام علوم نظامی، عملکرد دو ارتش رقیب با میزان بودجه آنها مقایسه نشده است ،چنانچه ولادیمیر پوتین در خصوص کیفیت استثنایی سربازان خود در مقایسه با ارتش ایالات متحده اشاره کرد.»
این نویسنده ویژگی های فناوری تسلیحات جدید روسیه را مورد تحلیل قرار داده خاطر نشان میدارد : «کلاهک راکت Sarmate  روسیه نخست وارد مدار شده سپس دوباره وارد جو می شود و به هدفش غلبه میکند. قراردادهای ممنوعیت هسته ای سازی بخاطر پیمایش بخشی از مسیر فضایی مانع قرار دادن این راکت در مدار دایمی نمی شود. برطبق آموزه های علمی ما، دروضاع کنونی ، نمی توان از عبور این راکت جلوگیری نمود. Sarmate به طور ناگهانی در اتمسفیر فضا ظاهرمی شود و هر کسی را درهر کجا مورد حمله قرار میدهد.
موشک ( (Dague Kinzhal in Russian  باید از یک بمب افگن پرتاب گردد، تابه سرعت ماورای صوت ویا hypersonic speed  در اتمسفیر برسد.این راکت پنچ برابر سرعت صوت حرکت میکند. این سرعت باورنکردنی البته برای رهگیری غیرممکن است.این راکت سه ماه قبل به طرزموفقیت آمیز مورد آزمایش قرارگرفت .»
تیری میسان در بخش دیگری از مقاله خویش،مختصات فناوری این سلاح ها را پیگیری نموده مینویسد : « روسیه همچنین دارای یک موتوری که انرژی خود را از یک نیروگاه هسته ای که انرژی هسته ای را به حداقل رسانده است میباشد.این موتور قادر است تا کلاهک هسته ای راکت های کروز را تجهیز نماید. از آنجایی که موشک های کروز مسیر غیرقابل پیش بینی را می پیمایند این موتور دارای ـ  خودمختاری ـ  بی نهایت نامحدود بوده و در حال حاضربه طور کامل شکست ناپذیر است.
این موتور، بر روی یک تحت البحری بدون سرنشین قرارداده شده و آن را قادر می سازد تا شارژ قابل توجه هسته ای را با سرعت چندین بار سریعتر از یک زیردریایی کلاسیک حمل کند. صرف نظر از اثرات رادیواکتیف آن، این شارژ می تواند یک سونامی را به ارتفاع ( ۵۰۰ )متر از هر خط ساحلی اقیانوس ایجاد کند.
در نهایت، روسیه درحال تلاش برای توسعه یک پرتاب هیپرسیونیک یا مافوق سرعت صوت بنام « Avant Garde   » است که نه تنها ترکیبی از ویژگی های (Sarmate  ) عبور در فضا و سرعت Dague  است، بلکه مسیر خود را نیز می تواند در طول سفر خود تنظیم  نماید .»
این نویسنده قدرت بازدارنده گی رهگیری این سلاح ها را مورد مطالعه  قرار داده اذعان میدارد : « سلاح های هسته ای روسیه برای جلوگیری از عمل دفاعی « سپر » ضد موشکی پنتاگون که طی ۴۰ سال در سراسر جهان در پایگاه های نظامی امریکا، در حال توسعه است، طراحی شده است. این مسئله نه تنها اینکه معرف نیروی برتر است، بل آبستن یک تحول فنی بشمار میرود. قاعده ساختمانی «سپر» دفاعی پنتاگون هیچ گونه دفاع علیه آنها را ارایه نمی دهد. »
در بخشی دیگری از مقاله خود این نویسنده مینگارد : «  بدتر از آن، پرزیدنت پوتین همچنین ساخت یک سلاح لیزر را که مشخصه های آن معلوم نیست،اعلام داشت. به نظر می رسد که این سلاح ممکن قادر به رهگیری وانهدام برخی از پرتاب کننده گان معین ایالات متحده باشد.
در حال حاضر، سران کشورهای عضو ناتو از پذیرش یک کلمه  این اظهارات امتناع می کنند ، چون این سلاح ها به نظر آنها مانند داستان علمی تخیلی بازتاب می یابد، اما آزمایش دوصد نوع سلاح جدید روسیه درسوریه، ما را به قابلیت فناوری پیشرفته روسیه باورمند میسازد . »
پیشرفت بزرگ روسیه،امتیاز ضربه اول را از کف ایالات متحده امریکا بیرون نموده است. از این به بعد، با درگیری جنگ هسته ای، دو قدرت بزرگ و اصلی می توانند با حملات متقابل یکدیگر را آماج قرار دهند. ایالات متحده تعداد قابل ملاحظه ای از موشک های هسته ای را در اختیار دارد و روسیه می تواند بسیاری از آنها را منهدم کند. قابل یادهانی است که هر دوی آنها به دفعات توانایی بربادی سیاره مارا دارند.
تیری مسیان در خصوص عقب مانی مسابقات تسلیحاتی امریکا مینویسد : «  در ایالات متحده، مجتمع نظامی- صنعتی طی مدت بیست سال گذشته درهم شکسته شده است. مهمترین پروژه هواپیما سازی نظامیF-35 در تاریخ،در نظر بود تا جاگزین جنگنده های  F-16، F-18  و F-22  گردد، اما Lockheed Martin  قادر به تهیه نرم افزاری نشد که وعده داده بود. نسخه فعلی F-35  در حقیقت با توجه به مشخصات فناوری اش کاملا ناتوانی خویش را به نمایش گذاشته و نیروی هوایی ایالات متحده در حال حاضرتولید مجدد هواپیماهای قدیمی خود را مورد ملاحظه قرارمیدهد.
درست است که رییس جمهور دونالد ترامپ و تیم او تصمیم گرفته اند تا مغزهای جدید را به ایالات متحده فراخوانده تا تولید سلاح را دوباره شروع کنند و لابی نظامی- صنعتی راترغیب نموده تا به جای آنکه به فروش آن ادامه دهد، به نیازهای پنتاگون پاسخ دهد.البته همان لاشه های قدیمی. اما حداقل بیست سال طول خواهد کشید تا به این هدف نایل گردد .»
نویسنده بازتاب پیشرفت های فناوری نظامی روسیه را در عرصه جهانی مورد تحلیل قرار داده نتیجه گیری مینماید : « ییشرفت های فناوری روسیه نه تنها نظم جهانی را با بازگرداندن سیستم دوقطبی جهان تکان داده است ، بلکه همچنین استراتژیست ها را مجبور به تجدید نظر .به شرایط جنگ می کند.
زرادخانه روسیه غیر قابل شکست است، بویژه اگر کسی تلاش کند با استفاده از روش های قدیمی مبارزه، با آنها مبارزه کند. به عنوان مثال، ردیابی مسیر راکت های ماورای صوت   hypersonic  غیر قابل تصور است. اما ممکن است قبل از رسیدن به سرعت بالا، آنها راکنترول نمود. بنابراین تحقیقات نظامی برکنترول دستورات و ارتباطات دشمن تمرکز خواهد کرد. اما در این بخش، روسیه نیز توان رهبری آنرا دارد . »
اما نظریه پرداز مشهور تیوری توطیه بنام « داوید مید» با توجه به به فناوری جدید زراد خانه هسته ای روسیه وتوانای های نظامی آنکشور، ضمن انتشار مقاله در روزنامه «اکسپرس» چاب بریتانیا هشدار میدهد :  ولادیمیر پوتین قادر است تا تنها ظرف « 30 دقیقه »   امریکا را از نقشه جهان محو نماید.
این نظریه پرداز ، نگران است که ایالات متحده برای مقابله بالقوه ودرگیری تمام عیاربا شرق با توجه به تجهیزات ضعیف خود،عاجز است.
داوید مید گفت: موشک RS-28 Sarmat  سالها توسط CIA  شناخته شده است.این راکت محدوده و مسیری نامحدود دارد که دفاع آنراغیرممکن می سازد.
ما هیچ چیز قابل مقایسه با این راکت ماورای صوت روسیه در اختیار نداریم.  (2)
به گزارش روزنامه دیلی میل چاب بریتانیا  زیردریای بدون سرنشین هسته ای یاماشین «روز قیامت» روسیه،قادراست تا شهرهای ساحلی را با بر انگیختن سونامی به ارتفاع ۳۰۰ فت از میان بردارد.
به گفته کارشناسان،بُعد شنای زیردریای  Status- 6  ۶۲۰۰ مایل بوده وسرعت حرکت آن ۵۶ گره می باشد. این زیردریایی قادربه حمل کلاهک های هسته ای الا محدوده ایالات متحده امریکا میباشد. (3)
داکتر پاول کریگ رابرت در مقاله در خصوص دعوت پوتین به کاخ سفید در خصوص برتری نظامی روسیه مینگارد ک « مطمینا مجتمع نظامی / امنیتی ایالات متحده قصد داردتا مسابقه تسلیحاتی را که درآن روسیه«۳۰» سال نسبت به ایالات متحده سبقت دارد متوقف نماید، آیا دولت روسیه در تمام تلخی های خود و دیدگاه رومانتیک امریکا و واعظانش دوباره به توافقات بی معنی که روسیه را در معرض نابودی قرار می دهد، وادارخواهد شد؟ (4)
آری؛
اینست چشم انداز توازن سیاسی ونظامی جهان کنونی ما. در سیستم یک قطبی جهانی ما شاهد تجاوزات ولشکرکشی های غیرمشروع وخلاف قواعد بین المللی غرب در جهان وشاهد انهدام کشور ای مانند یوگو سلاویا ،تجاوز به افغانستان،عراق،لیبیا،سوریه ...بودیم.
هرگاه چنین توازن شکل نمی گرفت،در قالبـ  نظم نوین جهانی » امریکا،وپروژه « خاورمیانه بزرگ» ممکن شرایطی امروز بوجود می آمد تا مکاتب تقرر وبرکناری اکثررهبران جهان از کاخ سفید صادر میگردید؛ این بلانس به نفع صلح، وکشورهای ضعیف وفاکتور نیرومند برای امحای تروریزم در جهان است؛


منابع:

(1)Voltaire Network,The new Russian nuclear arsenal restores world bipolarity, stops Western neo-con madness – Thierry Meyssan, 14 April 2018
(2)Express ,world War 3 WARNING: '30 minute countdown' when Russia strikes US, claims David Meade May 4 2018

(3)Daily Mail , Russian 'doomsday machine' nuke could wipe out coastal infrastructure with 300ft tsunamis
By Sara Malm For Mailonline'4 april 2018

(4) Global reaserch ,Does Russia Know What’s Up? Trump Has Invited Putin to the White House
By Dr. Paul Craig Robert,4 May 2018

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۱۸ـ ۱۵۰۵

 

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 

Copyright ©bamdaad 2018

 

در شرق میانه چه می گذرد؟

پیروزی « ضرورت صلح » و « مصلحت ثبات » در لبنان

اردشیر زارعی ‌قنواتی

 

انتخابات پارلمانی لبنان یکشنبه گذشته در حالی برگزار شد که به دلیل تحولات چند سال اخیر شرایط تا حدودی تغییر کرده بود. در این انتخابات ایتلاف ۸ مارچ به رهبری حزب ‌الله توانست ۶۷ کرسی از مجموع ۱۲۸ کرسی پارلمان را از آن خود کرده و موقعیت خود را در سپهر سیاسی این کشور تقویت کند.

ایتلاف ۱۴ مارچ به رهبری حزب « المستقبل » از یک طرف با ریزش آرای این حزب و تقویت جناح تندروی مسیحی « قوات لبنانی » متحد خود، بیش ‌از پیش تزلزل را در درون ایتلاف  و آرایش سیاسی لبنان احساس می ‌کند. در این انتخابات ۴۹,۲ درصد واجدان شرایط رای شرکت کردند و با کاهش میزان مشارکت حدود پنج‌درصدی نسبت به دور قبل که به‌ ویژه‌ در بیروت به عنوان پایگاه اصلی رای حزب « سعد حریری » حتا در مناطقی به حدود ۳۲ درصد هم رسید، جدا از تمام بحث‌ها حول تغییر آرایش سیاسی نشان ‌دهنده یک نا رضایتی نسبی در فازملی درباره ناکارآمدی سیستم سیاسی کشورهم بود. نتایج اعلان‌شده نشان می‌دهد که حزب « جریان ملی آزاد » و متحدان مارونی آن به رهبری « میشل عون» ۲۷ کرسی، حزب المستقبل به  رهبری سعد حریری با یک سقوط بزرگ ۲۱ کرسی، جنبش «امل» به رهبری « نبیه بری » ۱۶ کرسی، حزب قوات البنانی به رهبری « سمیر جعجع » با جهش رای خیره‌ کننده ۱۵ کرسی، حزب ‌الله لبنان به رهبری « سیدحسن نصرالله» ۱۴ کرسی کسب کرده و بقیه کرسی‌ها نیز به دیگر احزاب منتسب به اقلیت‌های مذهبی و قومی ازجمله  دروزی‌ها و علوی‌ها رسیده است.
موضوع مهم و قابل اهمیتی که ازهمان ابتدا توجه کارشناسان و تحلیل گران سیاسی را به خود جلب کرد، برخلاف تبلیغات و گمانه ‌زنی‌ های چند ساله اخیر، تقویت مواضع حزب ‌الله و متحدان و در مقابل تضعیف ایتلاف همسو با حزب المستقبل به عنوان جریان اصلی طیف سنی لبنان بود که نشان می ‌دهد افکارعمومی این کشور نسبت به تحولات منطقه چندان هم ‌راستا با مواضع غربی و عربی نبوده ‌اند. بر خلاف تصور عمومی در جهان خارج، مردم لبنان که تجربه جنگ‌های داخلی و خشونت‌های چند ده‌ ساله را در تاریخ معاصر خود به یاد دارند، نه ‌تنها از دخالت حزب ‌الله لبنان در جنگ سوریه سرخورده و ناراضی نبودند که به واسطه مبارزه این جریان شیعی با تروریزم داعشی، حمایت از مسیحیان در مقابل جهاد گرایی اسلامی و پاک ‌سازی منطقه «عرسال » و مناطق مرزی لبنان با سوریه از وجود گروه‌های تروریستی، نسبت به حزب ‌الله احساسی مشترک و انطباق منافع داشته‌ا ند. از طرف دیگر نتایج این انتخابات به ‌روشنی نشان داد دخالت عربستان به عنوان حامی جریان اصلی سنی ‌مذهب المستقبل که با احضار سعد حریری به ریاض و بازداشت خانگی او برای اعلان استعفا از سمت نخست ‌وزیری انجام شد، انزجارطیف سنی‌ مذهبان را به دنبال داشت تا جایی که امروز بسیاری از تحلیل گران آن را نشانه پیروزی نیابتی ایران برعربستان در این کشورمی ‌دانند. در واقع سعد حریری قربانی ماجراجویی و سیاست « دیکته‌ کردن » رهبران امروزعربستان شد و بخش اصلی واجدان شرایط رأای که درانتخابات شرکت نکردند نیز در طیف جناح سنی لبنان بوده‌اند. نکته جالب ‌تر اینکه خلاف انتظار، آقای حریری در مسقط‌الراس پایگاه اجتماعی خود، از کاندیدای سنی مورد حمایت حزب ‌الله رای کمتری را اخذ کرد و « اشرف ریفی » ، رییس ‌پولیس و وزیر دادگستری پیشین لبنان ( متنفذ ترین عنصر حامی عربستان در حزب المستقبل ) که مواضع به ‌شدت تندروانه و ماجراجویانه داشت، نیز شکست فاحشی خورد.
در وضعیت کنونی که آرایش جدید سیاسی لبنان به سود جناح هشتم مارچ رقم خورده است، اما به واسطه سیستم و ساختار سیاسی لبنان و مهم‌ تر ازهمه ضرورت حفط ثبات و نیاز به همزیستی این کشور با حوزه منطقه ‌ای و بین‌ المللی برای بازسازی اقتصادی، انتظار می ‌رود که مصالحه کنونی بین دو جناح رقیب همچنان به بقای خود ادامه دهد.
هرچند ایتلاف هشتم مارچ با کسب اکثریت کرسی‌های پارلمانی به لحاظ قانونی می‌ تواند یک نخست ‌وزیر سنی ‌مذهب نزدیک به خود را به قدرت برساند، اما پراگماتیزم سیاسی و مصلحت لبنان ایجاب می‌ کند که همین توافق و مصالحه که درسال گذشته بین دو جناح انجام گرفت، همچنان به بقای خود ادامه دهد. بدون تردید با توجه به تغییر موازنه قوا در پارلمان تا حدودی کفه ترکیب دولت آینده بیشتر به طرف حزب‌الله  و متحدان آن سنگینی می ‌کند اما هرگونه تغییر اساسی در این چارچوب می ‌تواند ثبات سیاسی و امنیتی لبنان را برهم بزند.
از طرف  دیگر هرچند بلافاصله بعد از اعلام پیروزی جناح حزب  ‌الله و متحدان آن، « نفتالی بنت »، وزیر آموزش و پرورش اسراییل و رهبر حزب افراطی « خانه یهود »، در یک پیام توییتری اعلان کرد « از این پس میان لبنان مستقل با حزب ‌الله تفاوتی قایل نمی ‌شود و لبنان را مسوول هر اقدامی می ‌داند که از خاک لبنان علیه اسراییل انجام شود» اما بدون تردید فارغ از این رجزخوانی‌ها در تل‌آویو هم صدا و پژواک اراده مردم لبنان باید شنیده شود. در ایران به عنوان اصلی ‌ترین حامی حزب ‌الله و متحدان متنوع آن نیز می‌ بایست از این موقعیت برای نشان ‌دادن نقش سازنده در تثبیت وحدت ملی لبنان و دیپلوماسی سازنده در برخورد با دیگر بازیگران عرب حاضر درعرصه سیاسی لبنان به‌ درستی استفاده شود و در صورتی که در باد این موفقیت سعی در برخورد سلبی در حوزه داخلی و افزایش تنش با رقبای منطقه ‌ای شود، بدون هیچ تردیدی این فرصت می‌ تواند به یک تهدید تبدیل شود. به تعبیری ساده به همان نسبت که سوریه امروز رنگین‌کمان برخوردهای «قهری» هژمون‌های جهانی و منطقه‌ای است، لبنان در نقطه مقابل تا امروز یک رنگین‌کمان «رقابت مسالمت‌آمیز» از همین منازعات بوده که در صورت تغییر همین منازعات مسالمت‌آمیز به «همکاریـ رقابت » درفاز داخلی و خارجی می‌ تواند کلیدی برای حفظ  ثبات و امنیت لبنان و منطقه بسیارملتهب خاورمیانه محسوب شود./ش

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۸ـ ۰۹۰۵

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 

 

اشتراک در انتخابات یک ضرورت است !

 

دردمند

بتاریخ ۲۰ثور ۱۳۹۷ جلسه فعالین حزبی شهر و ولایت کابل حزب ملی ترقی مردم افغانستان به اشتراک قریب یک صد تن از نماینده گان حزبی نواحی، ولسوالی های شهر و ولایت کابل، اعضای بیروی اجراییه و دارالانشا حزب، در مقرشورای مرکزی حزب ملی ترقی مردم افغانستان تدویر گردید، جلسه با تلاوت قرآنکریم توسط رفیق رضایی آغاز، به ادامه آن سرود ملی دولت جمهوری اسلامی افغانستان پخش اشتراک کننده گان به احترام آن بپا برخاسته. بعد ازآن رفیق محمد داوود راوش رییس حزب دررابطه به اهداف حزب غرض اشتراک درانتخابات پارلمانی در بخشی از صحبت هایش گفت:

سهم گیری درتدویر انتخابات و معرفی کاندیدان به ولسی جرگه، شوراهای ولسوالی از جمله وظایف عمده هرعضو حزب می باشد نباید در این مرحله سرنوشت سازاین چانس تاریخی را ازدست داد. اعضای دارالانشا حزب به نسبت درک که ازاهمیت این موضوع داشتند و دارند؛  دو کاندید را  غرض انتخاب به ولسی جرگه در شهر کابل تصویب نموده زیرا که هدف از معرفی کاندیدان در ولسی جرگه سبب بلند بردن اعتبار حزب در بین جامعه بخصوص زحمتکشان، بخاطر دفاع از حقوق شهروندان، تصویب، تعدیل و نظارت از قوانین که بتواند  زمینه  تامین صلح، ثبات واقعی و رفاه جامعه مساعد سازد، بوده و میباشد.

کم بها دادن به این امر بزرگ مساعد نمودن زمینه برای افراد و گروه های ضد ترقی، صلح و ثبات رفاه در جامعه خواهد بود. از این لحاظ بدون اشتراک در پروسه ملی و معرفی کاندیدان نمی توان در مبارزه سیاسی نقش داشت و اعتبار شهروندان را کسب نمود. به ادامه آن چند تن از اعضا و رهبری حزب از جمله رفیق عبدالرشید آرین در این رابطه دیدگاه های خویش را بیان داشته از چالش های موجود از جمله بی باوری مردم به وعده های کمیسیون مستقل انتخابات، مداخله مقامات دولتی در پروسه انتخابات، افزایش ناامنی ها اظهار نگرانی نموده و رهنمود های رفیق راوش را بخاطر سهم گیری فعال در پروسه انتخابات ارزنده خوانده ؛ خواهان سهم گیری فعال اعضای حزب، شهروندان در تدویر انتخابات و ثبت نام  شدند.

بعد از آن رفیق دوکتورحبیب منگل یک تن ازاعضای سابقه دار حزب طی صحبت مختصری گفت:

ما باید در مبارزه واقع بین باشیم با وجود موجودیت چالش های فوق ، ما امروز با استفاده از دموکراسی که امروزدر جامعه ما وجود دارد توانسته ایم چنین جلسه با شکوه را دایر،  آزادانه در پروسه انتخابات اشتراک و به کاندیدان مورد نظر خویش رای دهیم.

از اینکه اهداف ما خدمت به مردم افغانستان میباشد بخاطر راه پیدا کردن در خانه ملت باید خوبتر سهم بگیریم اگر بدرستی و دلسوزانه کار صورت گیرد امکان آن وجود دارد مردم حق شناس و با سپاس به ما رای دهند.

افزود در معادلات قدرت راه پیدا کردن سهم گیری فعالانه در انتخابات های ولسی جرگه، مشرانو جرگه، شوراهای ولایتی، ولسوالی، شاروالی ها و ریاست جمهوری یکی از مولفه های دموکراسی می باشد و ما زمانی می توانیم خدمت بیش تر و بهتر را برای شهروندان انجام دهیم که در پارلمان و سایر شوراهای انتخابی نماینده گان واقعی و خدمتگار مردم را معرفی و انتخاب نمایم در آنصورت می توانیم گام های عظیم و بهتری را بخاطر کاهش چالش های موجود برداریم.

کار بالای تدویر انتخابات ولسی جرگه و شوراهای ولسوالی در شرایطی جریان دارد که اکثریت قاطع مردم در داخل و خارج کشور از ناحیه گسترش فساد، جاری شدن سیل های خون، حملات انتحاری، ماین گزاری روی جاده، آدم ربایی ها، سرقت های مسلحانه، تجاوز بالای عده ایی از زنان، کودکان، غضب میلیون ها جریب زمین بواسطه غاصبین، کشت و قاچاق مواد مخدر بواسطه مافیای داخلی و خارجی، تورید اجناس و مواد بی کیفیت، کم کیفیت، تجملی و یا اجناس و موادی که در داخل تولید خواست های مردم ما را مرفوع می سازد، تثبیت مالیات غیرعادلانه، بلند بودن کرایه های مارکیت های تولیدی، خدماتی، تجارتی، دولتی و خصوصی، پول شویی، فرارمغزها، اسعار خارجی بخارج کشور، استخراج غیرقانونی معادن، سنگ های قیمتی، قطع جنگلات مثمر و غیر مثمر، عدم تطبیق پلان های انکشافی، در اکثریت وزارت خانه ها و ادارات، عدم تطبیق یک سان قانون و عدالت اجتماعی، نشر و پخش اخبار گمراه کننده عدم حمایت وحدت نظر و عمل بین نیروهای مترقی، آزادی خواه، عدالت خواه و سایر چالش ها که سبب افزایش فقر، بیکاری، بیماری و انواع جنایات و ایجاد فاصله بین دولت و مردم سبب افزایش شکنجه های روحی و روانی ده ها میلیون تن از جمله زنان گردیده سخت رنج میبرند و بزرگترین علت آن را تقلب گسترده کمیسیون های انتخاباتی گذشته و نداشتن نماینده گان واقعی، صادق، خدمتگار، عدالت خواه، وطن پرست در پارلمان، شوراهای ولایتی، ولسوالی، شاروالیها، ریاست جمهوری خوانده اند.

می آفزایند اشتراک در تدویر انتخابات بزرگترین چلنج برای عاملین دشواری های فوق بوده و میباشد و نباید میدان مبارزه انتخاباتی را برای عاملین جنایات فوق رها نمود.

در اخیر پیام جلسه فعالین قرایت به اتفاق آرا تصویب گردید، در پیام از تمام شهروندان از جمله اعضای حزب دعوت بعمل آمد با سهم گیری فعال در پروسه انتخابات از جمله ثبت نام کردن، وظایف ایمانی و وجدانی خویش را غرض انتخاب افراد شایسته، آگاه، خدمتگار، خردمند ادا نموده و از تمام نیرو های مترقی، ملی، عدالت خواه، وطنپرست نیز دعوت گردید که با وحدت نظر و عمل در این پروسه ملی وظایف خویش را انجام دهند.

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۸ـ ۱۵۰۵

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

Copyright ©bamdaad 2018

 

جشن دوصد ساله گی کارل مارکس

در سراسر جهان  با راه اندازی گفت و گوها ، سمینارها و کنفرانس های علمی ، برنامه های تلویزونی ، نمایش فیلم ، پرده برداری از پیکره و صد ها ابتکار دیگر از دوصدمین سالگرد تولد  کارل مارکس، فیلسوف و انقلابی بزرگ تجلیل به عمل می آید . این برنامه ها از سوی دولت ها ، رسانه ها، احزاب سیاسی، سازمان ها و شخصیت های اجتماعی ، سازمان ها و رسانه های کلیسایی  و ... راه اندازی شده  ؛ و همه روزه در برنامه های تلویزونی درغرب از جمله زادگاهش المان ، در اتریش ، فرانسه ، انگلستان تا کشورهای امریکای لاتین ، قاره آسیا ، استرالیا و افریقا در باره اندیشه ها و آثار او بحث وگفت و گو جریان دارد. یونسکو « سرمایه » و « مانیفست حزب کمونیست » را شامل آثار« فهرست حافظه تاریخی بشر » نمود ، جمهوری خلق چین تندیس « میگا مارکس » که چهار متر و چهل سانتی بزرگ میباشد را به شهر تریر، زادگاهش تحفه داد که در زاد روزش پرده برداری می شود. « مارکس جوان » نه تنها به فستیوال برلیناله راه یافت ، بل در این روزها پیوسته روی پرده تلویزون ها به نمایش گذاشته می شود. شهر تریر زاد گاه کارل مارکس به افتخار این « فرزند بزرگ شهر» چراغ پیاده رو ترافیکی را باعکس مارکس منحیث عابرپیاده تغیر داد. به این مناسبت دیدگاه های از شخصیت ها و احزاب سیاسی جهان را به نشر رسانیده ،امید مورد توجه قرار گیرد. بامـداد

 

« مارکس هم یک دانشمند بود وهم یک انقلابی »

 

ترسیتا ویسنته ، سفیر کوبا در بریتانیا


به اندیشه مارکس می ‌توان از راه ‌های چندی نگاه کرد:

به مثابه  یک توضیح ازجهان ،

به مثابه  یک شیوه شناخت ازجهان ،

و به مثابه یک راهنمای عمل  برای تغییر جهان.

مردم اغلب فقط  یکی از این ابعاد را می ‌بینند. اما لازم است همه این ابعاد را به مثابه  یک کل ببینیم.

مارکس گفت که « فلاسفه فقط به انحا  مختلف جهان را توضیح داده اند، ولی سخن بر سر تغییر آنست.»

اما، او هرگز توصیه نکرد که ما تلاش برای توضیح دادن جهان را متوقف کنیم، یا اهمیت این کار را کوچک بشمریم.

لذا، اجازه بدهید کمی از « جهان ما » بگویم- چیزی که تا چند سال پیش جهان سوم نامیده می ‌شد.

جا دارد چند موضوع را بیاد آوریم.

از اواسط دهه ۱۸۶۰ ترسایی مارکس و انگلس به نحو فزاینده ای به مشکلات خارج از اروپا، بویژه به ‌ اصطلاح « مساله ملی »، « مساله استعماری »، سرنوشت خلق‌های ستم‌ دیده و مبارزه آن ‌ها برای رهایی خود علاقمند شدند.

در انجام این مارکس و انگلس چشم‌ اندازهایی را ارایه نمودند که به اخلاف آن‌ها امکان می ‌داد مارکسیزم را با یک توضیح وسیع ‌تر و جهانی‌ تر غنی نموده، تیوری انقلاب را به نحوی مشخص‌ تر که آن جهان دیگر را دربرمی ‌گرفت توسعه دهند.

مارکس در مانیفست کمونیست به روند رهایی انسان به مثابه  یک روند فراگیر، نه محدود به زیربنای اقتصادی ( گرچه آن اساسی است ) اشاره کرد. تجربه متعاقب نشان داد این بینش چقدر درست و مناسب بود.

تنها راه حفظ اعتبار و ربط دایم مارکسیزم غنی ‌سازی پیوسته آن است. اگر قرار است ما به شیوه مورد استفاده مارکس و انگلس وفادار بمانیم، مارکسیزم باید یک نیروی زنده باشد. اما مارکسیزم باید، بدور از جذب غیرانتقادی آن، رشد کند.

غنی‌ سازی آن باید بر تجربه (تجربه  بدست آمده از طريق مبارزات و تلاش‌ های انقلابی  ما، تجزیه‌ و تحلیل تکامل اجتماعی خود ما ) قرار داشته باشد.

برای امریکای لاتین امروز( که علی ‌رغم عقب ‌گردها تغییرات بسیار مهمی را تجربه کرده) مارکسیزم بنیادین است.

همین‌ طورهم کاربست تیزهوشانه و باز آن، کاربستی که با شرایط  و مشکلات مشخص، مانند شناخت از نقش‌ها، ضعف‌های طبقات مشخص بخواند.

در انقلاب کوبا، بعنوان مثال، پیوند دادن مارکسیزم با بهترین سنن انقلابی امریکای لاتین، بویژه اندیشه خوزه مارتی، بسیار مهم و در واقع اساسی بود. امروز در شرایط کنونی به همان اندازه مهم است که حمایتی را که می‌شود از تجربه انقلاب کوبا بدست آورد در نظر گرفت.

گرچه برخی‌ها ممکن است این ‌را انکار کنند، مارکسیزم هیومانیسم است؛ هیومانیسمی که بر ظرفیت انقلابی انسان‌ها برای دگرگون ساختن تاریخ قرار دارد.

در اینجا یک نقل قول از فیدل مناسبت دارد: « تیوری مارکس هرگز یک طرح ثابت نبود. یک بینش بود. یک شیوه بود. یک توضیح بود. یک علم بمعنی واقعی آن، مشخص، منتج از واقعیات معین بود. و دو مورد مشخص شبیه هم وجود ندارد.»

فیدل گفت این بینش چه بود:

« چه آشکارا به رابطه انقلاب با مارکس و مارکسیزم بطور کلی اشاره کرد. کسانی از ما که در آن سال‌ ها زنده گی می ‌کردند تاثیر خواندن متنی را که مولف آن مستقیماً درعبارتی که مانند یک چکش صدا می ‌داد بیاد دارند، « انقلاب کوبا مارکس را از یک علم انقلابی به گرفتن تفنگ انقلابی خود پیش برد.»

طبیعتاً امروز با دگرگونی سطوح آگاهی طبقاتی در نتیجه انقلاب و کار آموزشی فیدل، خود آن واقعیت و تحلیل چه از چیزی که آن‌ زمان شدنی بود را تغییر داده است.

اما کار چه این روندها را توضیح می ‌دهد، افسانه‌ ها و پیشداوری‌ها را از بین می‌ برد، به خلق می‌ آموزد، در ایدیولوژی‌ها کند‌ و‌کاو می ‌نماید و آن ‌ها را بر پای منطقی‌ شان قرار می ‌دهد.

او توضیح می‌ دهد که مارکسیزم یک علم است و مارکس را با دانشمندان بزرگ همه زمان‌ها مقایسه می ‌کند. مارکسیست بودن همانقدر طبیعی است که شناختن و شناساندن دستاورهای نیوتن و پاستور. مارکسیزم بخشی از میراث طبیعی و علمی بشریت است.

اما مارکس هم یک دانشمند بود و هم یک انقلابی، و چه تاکید می ‌نماید که انقلابی بودن در ذات علم او، در شناخت او از توسعه انسان قرار داشت.

فیدل نیز بر این بینش از مارکسیزم به مثابه  یک علم و نیاز به شناختن مقررات و قوانین توسعه اجتماعی تاکید می‌نماید.

فیدل با همان روشنی چه می ‌گوید مارکسیزم « یک توضیح، یک علم است » و مانند چه اشاره کرده است که روند مبارزه، یعنی کاربست و شناخت این‌ که هیچ وضعیتی شبیه وضعیت دیگر نیست. وظیفه اساسی آفریننده انقلابی است که بتواند دانش بدست آمده از تجربه پیشین را توضیح دهد و بکار بندد.

این نیز حیاتی است که بر مرکزیت آگاهی تاکید شود، چیزی که مارکس و انگلس به آن اهمیت زیادی می ‌داند ( گرچه برخی‌ها امروز ادعا می ‌کنند که رویکرد آن‌ها معیوب و محدود بود.)

در اینجا می خواهم بر اعتبار و نیروی حیاتی ایدیولوژی متفکر و انقلابی کببر محدداً تأکید کنم.

این قرن جدید چالش‌های عظیم  به ارث مانده از قرن گذشته را پیش برده و ژرف کرده است. استثمار و سلطه امپریالیستی به میزان بی ‌سابقه‌ای رسیده  و مبارزه برای رهایی از سرمایه فراملی از هر زمان دیگری فوری‌ تر است.

در این نبرد سرنوشت ساز، هانطور که دوست و همرزم او فردریش انگلس پیش‌ بینی کرد، ایده‌ های مارکس نقطه اجتناب ‌ناپذیر حرکت ما می‌ماند. وظیفه ماست که مارکسیزم را با توجه به این شرایط  تاریخی جدید و پیچیده توسعه دهیم. ما باید آثار مارکس و لنین را بخوانیم و بازبخوانیم. اما برای این‌ که آن‌ ها را درست بفهمیم باید آن‌ ها رانیز از نو بکاربندیم. این تنها راه زنده و معتبر نگه داشتن آن‌ ها، تنها را تضمین این است که لبه انتقادی و دگرگون کننده آن‌ها از بین نرود، و بالعکس، یک ابزار آماده و بُرنده عمل انقلابی برای رهایی ستمدیده گان و استثمار شونده گان در همه جا باشد.

همین‌ طور، شناخت عمیق از مارکس با کنار گذاشتن توسعه شگفت انگیز دانش جدیدی که متعاقباً ظهور کرده ممکن نیست. ما باید کل کتابخانه دستاورد علمی بشر را بخوانیم و آن‌ را شالوده مارکسیزم خلاقی قرار دهیم  که راه را هم بر درک ساده از متون اصلی و هم بر جذب ساده‌لوحانه و غیرانتقادی آن ‌ها می ‌بندد.

بینشی که توسط مارکس و انگلس شرح داده شد هرگز یک نظام تمام ‌شده و بسته نبود. خود آن‌ها پیوسته آن ‌را بازنویسی می ‌کردند. این به دلیل ضرورت و به دلیل ماهیت خود برای همیشه ناتمام است. راهی که ما در این‌ جا با موضوع برخورد کردیم از دو سو بود.

تعیین کردن سهم مشخص مارکس در تکامل مدام آن و در نظر گرفتن سهم تجربه امریکای لاتین در غنی ‌سازی مارکسیزم.

مارکسیزم نمی ‌تواند یک تیوری ثابت باشد که فهرستی از استثنا‌های برآمده از مشخصه‌ های تجربیات رخ داده  در جاهای گوناگون، به آن الحاق شده باشد. تیوری باید یکپارچه باشد، باید پیشرفت‌های جدید دانش، از جمله دانش بدست آمده از غنای مبارزه طبقاتی و بطور کلی مبارزات مردمی را دربرگیرد.

برای مقابله با کژفهمی‌هایی که از اندیشه مارکس وجود دارد لازم است چیزی که انگلس درباره تکامل و ترقی آن نوشت درک شود، ترقی که توسعه بیش ‌تر آن‌ را می‌طلبد.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۸ـ ۰۳۰۵

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.