در حاشیه رخداد های منطقه :

ظرفیت‌های ترانزیتی توسعه بحران دیپلوماتیک ایران و پاکستان

 

صلاح‌الدین

به دنبال عملیات انتحاری جیش ‌العدل به سرویس پرسنل شیفت سپاه پاسداران در جاده خاش به زاهدان و به دنبال آن، اعلام مواضع تقابلی ایران در پاسخ به رفتارهای جیش ‌العدل نشانه‌ هایی از بروز بحران در روابط دیپلوماتیک  تهران- اسلام ‌آباد ظاهر شده است.
البته این اولین اقدام ایذایی جیش ‌العدل در رویارویی با ایران نیست. جیش ‌العدل تا اکنون بارها با مرزبانان ایران در ولایت سیستان و بلوچستان درگیر شده، مرزبانان را به گروگان گرفته یا به قتل رسانده است که آخرین آن مربوط به حادثه ربوده ‌شدن 12 نفر از نیرو‌های طرح امنیت و قطعه مرزی میرجاوه در میزان سال جاری می‌ شود. ایران معتقد است که پاکستان مجرای نفوذ گروه‌های مسلح نظیر جندالله و جیش‌ العدل است که تحت لوای دفاع از حقوق ملی و مذهبی قوم بلوچ  و اهل سنت در ولایت سیستان و بلوچستان‌ وارد خاک ایران می‌ شوند، دست به عملیات تروریستی می‌ زنند و سپس به پاکستان باز می ‌گردند.
البته اقدامات ایذایی جندالله و جیش ‌العدل همه عوامل بروز بحران دیپلوماتیک در روابط تهران-اسلام‌آباد نیست. مجموعه ‌ای از عوامل تنش‌ زا و تهدید آن هم بر مبنای حاکمیت ژیوپولیتیک در منطقه جنوب شرق آسیا، در بروز بحران دیپلوماتیک تهران- اسلام‌آباد نقش دارند.
در این ارتباط، تهدیدهای دولت‌محور از ناحیه ISI ، شیعه ‌ستیزی در قالب مسایل ایدیولوژیک، ناامنی مرزها، حمایت از طالبان در افغانستان و حمایت افراطی پاکستان از عربستان سعودی در بروز این بحران نقش دارند. در شرایط حاضر نیز سفر راهبردی محمد بن سلمان ولیعهد تازه‌ کار و به ظاهر تحول ‌خواه عربستان به اسلام‌ آباد برای دیدار با عمران‌ خان نخست ‌وزیر پاکستان آن هم با توجه به نوع و سطح استقبالی که از او شده است، می‌ رود که به سلسله عوامل موجده بحران در روابط  تهران-اسلام‌آباد اضافه کند. اما در این میان ظرفیت‌های تراتزیتی بنادر استراتیژیک چابهار و گوادر صبغه وقت خود را دارد و با توجه به مجموعه تحرکات راهبردی بازیگران این حوزه نظیر هند، چین، ایران و پاکستان که در منطقه جنوب شرقی آسیا در حال رقم‌ خوردن است، این ظرفیت‌ها در هم‌افزایی با سایرعوامل بحران ‌زا می‌ تواند سطح بحران را عمیق ‌تر و گسترده‌تر کند.
در این ارتباط، سهم تولید و توسعه بحران بنادر چابهار وگوادر در بحران دیپلوماتیک تهران- اسلام‌آباد ناشی از ظرفیت‌های ترانزیتی آن‌ها است. ضمن آنکه در طرح توسعه این بندرها از سوی بازیگران این حوزه، چند عامل سیاسی نیز نهفته است که بالقوه می ‌تواند سبب بروز پاره‌ای از رقابت‌ها و تنش‌ها در روابط این بازیگران از جمله تهران و اسلام ‌آباد شود.
آن گونه که پیداست چابهار حوزه نفوذ هند، ایران و افغانستان است و در مقابل گوادر بندری است در جنوب ایالت  بلوچستان پاکستان که در حوزه نفوذ چین  و پاکستان قرار دارد. به عبارت دیگر، اگر چابهار علت تحرکات ژیوپولیتیکی هند، ایران و افغانستان در جنوب شرق آسیا است، همین نقش را بند گوادر برای چین و پاکستان بازی می ‌کند. در این شرایط ، هند و چین در رقابتی شدید قصد دردست ‌گرفتن بازارهای افغانستان، آسیای مرکزی و روسیه و ایجاد روابط نزدیک‌ تر با این کشورها از طریق این بنادر را دارند.
در این میان مسایل متعدد اقتصادی، امنیتی و مسیرهای امن ترانزیتی  چین را ترغیب کرده است تا به توسعه بندر گوادر بپردازد. از سوی دیگر هند نیز به دلایل متعدد نظیر عمق روابط تجاری با واشنگتن و تلاش برای کاهش نقش و جایگاه‌یابی  چین در حوزه جنوب شرق آسیا، قصد توسعه بندر چابهار را دارد. همچنین بندر چابهار با قرارگرفتن در مسیرهای منتهی به سراسر آسیای جنوبی و جنوب خاوری و جنوب شرقی اروپا دارای موقعیتی ممتاز است که روزانه می‌تواند میلیون‌ها بشکه نفت و حجم کلانی از کالا و سرمایه را از این مسیر دریایی مبادله کند.
علاوه بر این، هند برای ورود به افغانستان و آسیای میانه به مسیر امن و مطمینی نیاز دارد. کما اینکه با انتخاب این مسیر بی‌ نیاز از پاکستان می ‌شود. به عبارت دیگر علاقه هند به توسعه چابهار از آنجا نشات می ‌گیرد که از این طریق این کشور می‌ تواند با دورزدن رقیب خود پاکستان، راهی ترانزیتی به آسیای میانه باز کند. به این ترتیب چابهار با اهمیت راهبردی خود می ‌تواند ضمن ترانزیت‌ کردن محصولات هند به آسیای مرکزی و روسیه، مسیر ترانزیتی هند به ایران و افغانستان را با دورزدن پاکستان هموار کند.
بنابراین و با توجه به اینکه درحال حاضر چین با کمک ‌کردن به پاکستان در حال عملیاتی‌ کردن طرح توسعه گوادر است و هند نیز قراراست در توسعه بندر چابهار به ایران کمک کند، این گونه به نظر می ‌رسد که رقابت راهبردی و ژیوپولیتیکی هند و چین در توسعه این بنادر می ‌تواند موجب افزایش و تزاید تنش در آینده روابط دیپلوماتیک تهران- پاکستان شود./ همدلی

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۹ـ ۲۴۰۲

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 

 

 در دوراهـی انتـخاب

 

 

محمـد ولــی

از زمان اغاز دیپلوماسی خلیلزاد برای مذاکرات صلح تا اکنون در صفحات مجازی ، روزنامه ها، رادیوها وتلویزیون ها وابراز نظر کارشناسان چنین بر می آید که دو مکانیسم برای رسیدن به صلح وختم جنگ مطرح است :

۱- تشکیل اداره موقت ،
۲- مصالحه درچوکات قانون اساسی ودر محور دولت موجود.


صرفنظر از استعمال جملات معمول شده در مطبوعات مبنی بر صلح خواست افغانهاست با صراحت باید اذعان کرد، این خواست امروزی نه بلکه خواست ۴۰ ساله ملت میباشد که پیوسته به اثر موضعگیری های دول مصروف در امور افغانستان و وسایل و ابزار جنگی آنها سبوتاژ شده است .
جنگ ۱۸ ساله افغانستان که امریکا وناتو آنرا آغاز کرده و طالب مدعی مقابله با آن است بازی پیچیده وچند بعدی است که بازیگران آن نه با یک چهره بلکه با شمایل گوناگون آنرا پیش میبرند .
برای آغازگر اصلی این جنگ یعنی امریکا که روی اهداف استراتژیک اش افغانستان را تحت اشغال درآورده است هیچ تفاوت ندارد که چه کسی در راس قدرت قرار داشته باشد، پکول پوش جهادی ، دستار سیاه طالبی ویا مستخدمین نکتایی دار.
حالا افغان ها دردو راهه انتخاب قرار داده شده اند ونمی توانند بین خوب وبد انتخاب کنند بلکه مجبور اند بین بد وبدتر یکی را بپذیرند.
جریان مذاکرات صلح با طالبان هم بدو گروه تعلق داده شده است،  یکی جهادی در راس حامد کرزی ودیگر آنانی که نه درجهاد بودند ونه در جنگ های جهادی و میان تنظیمی ویرانگر.

هرسه دسته طالب ،مجاهد ونکتایی دار از یک گریبان یعنی مراجع سیاسی، استخباراتی  و نظامی امریکا سربدر کرده اند، لهذا رجحان یکی بر دیگری زیبنده نیست اما ناگزیر میباشد.
طرفداران تشکیل اداره موقت عمدتآ گروه های جهادی اند که می خواهند یکجا با طالبان دریک حکومت مشترک زمام امور را بدست گیرند وپروسه های بعدی از لویه جرگه تا قانون اساسی جدید،انتخابات وغیره همه را برطبق میل خویش اساسگذاری کنند ، اگر وزنه اینها درین شب وروز حساس و سرنوشت ساز گرانی یابد امریکا بی میل به طرح های آنها نمی باشد.
حسن این روند درچه است ؟

شاید طالبان حاضر شوند با یک حکومت موقت که درآن خود شرکت داشته باشند به آتش بس وختم جنگ تن در دهند، طالبان این را برای شان پیروزی تلقی کرده می گویند برضد آنچه ۱۸ سال جنگیدند موفق شدند ، نظام را ازمیان برداشتند وقانون اساسی را ملغی قرار دادند. باتشکیل حکومت موقت وپروسه های بعدی امید امکان به استقرار صلح بیشتر میگردد. این خوشنودی وامید شاید پیامد های ناگواری را به بار آورد وعیب آن این میباشد؛ هیچ ضمانتی وجود نخواهد داشت که با دست بلند پاکستان وعربستان سعودی کشورهای امریکا وانگلستان وسایر حامیان طالب بعد از تشکیل حاکمیت مشترک طالبی- جهادی خلاف طرح های اینها موضعگیری نمایند. اگر این تشکل جدید یک قانون اساسی نوع دیکتاتوری مذهبی وهابی را آماده ونافذ گردانند جریان دست آورد های ۱۸ سال به کجا خواهد انجامید؟ مطمین باشید که نقش عربستان سعودی وپاکستان وحمایه گران شان چون انگلیس وامریکا درین نوع حاکمیت بیرنگ بوده نمی تواند وبرای شان خالی از دلچسپی نمی باشد که پکول ودستار سیاه یک حکومت نوع سعودی وقطر را با تمام مظالم غیرانسانی آن درکشور برقرار سازند ومانند همین کشورها منافع امریکا  وانگلیس را در منطقه پاسداری نمایند، آنگاه همه فرصت ها از دست می رود وبا دره وشلاق وگردن زدن مردم را وادار به انقیاد می سازند ،دیگر هیچ کشوری مجال نخواهد داشت تا برعلیه چنین حالت به داد مردم برسد،ارامش قبرستان ها برقرار می گردد، سرمایه گذاری های عرب وضع اقتصادی را تغیر میدهد، حمایت سیاسی انگلیس ،امریکا و پاکستان اعتراضات  و انعکاسات جهانی علیه وضع جاری را خنثی می سازد آنگاه ملت میداند وجهنم برپاشده این گروه ها.
اما صلح در محور دولت وحفظ قانون اساسی چگونه میتواند باشد؟
اگر فشار امریکا بر پاکستان و طالبان فزونی یابد شاید انها به این پروسه تن در دهند ، در غیر آن طالب ها ممکن حاضر به مصالحه نشده بر خواسته ها وطرح های شان با همنوایی برخی گروه های جهادی و چند کشور منطقه پا فشاری کرده از آتش بس طفره بروند وجریان مذاکرات را به درازا بکشند تا جانب مقابل را مانند جنگ فرسایشی به دیپلوماسی فرسایشی درگیر سازند.
خوبی نسبی که دراین روند میتوان دید آنست که دستاوردهای نسبی ۱۸ ساله حفظ می شود، قوای مسلح بحال خود باقی می ماند، دولت زایل نمی شود،قانون اساسی محفوظ می ماند بعدها تعدیلات لازم میبیند ودریک کلمه خلا  قدرت و قانون به میان نمی آید. مردم خلای قدرت وقانون را درده سال حاکمیت جهادی وطالبی تجربه کرده اند ودیده اند که نه جان شان ونه مال ونه ناموس شان درامان نبود،ازتکرار چنان حالت مو به اندام شان راست میگردد.
دولت هرقدر فاسد و ناکار باشد از نبودش رجحان دارد، قانون هر قدر غیر دموکراتیک باشد از نبود آن بهتر است. در ده سال خلای دولت وقانون جهادی ها وطالبی ها هر پوسته امنیتی وهر پاچه بلند موکشال وکلشینکوف بردار فعال مایشا بود او میتوانست دستگیر کند ،تحقیق نماید ،شکنجه نماید ،تعین مجازات کند وجزا را عملی سازد، قوماندان وپوسته مربوطه اش هم پولیس بود ،هم څارنوال ،هم قاضی وهم قوه مجریه. ازین سبب تمایل عده ای از روشنفکران به ان است که حالت بد موجود را به حالت بدتر خلای قدرت وقانون ویا گذار افغانستان به سعودی شدن وسپردن آن به پاکستان رجحان دهند وگرنه گل انتخاب از گلستان اشغال هیچ مزیتی ندارد.
گیریم اگر مذاکرات صلح ونتایج آن به صوب منفی سیر کند مکلفیت نیک اندیشان اعم از چپ و راست ومیانه چه زن وچه مرد، جامعه مدنی، احزاب دمو کرات وخیراندیش وشخصیت های ترقی پسند درچه بوده میتواند ؟
با استقرار حاکمیت جهادی- طالبی بیشترین ضربه متوجه زنان و روشنفکران، جامعه مدنی ، احزاب وتشکلات غیرجهادی خواهد بود، آنها ازهمین حالا باید صدای شآنرا در صفحات مجازی ، رادیوها وتلویزیون ها بلند نگهدارند ومکرر بگویند که نباید دستاوردهای ۱۸ سال قربانی سیه دلی و سیه اندیشی گردد.
زنان در گردهمایی ها قطعنامه ها صادر کنند به سفارت خانه ها و دفتر یونیما  بسپارند، جوانان با در نظر داشت وضع امنیتی صدای اعتراض شانرا از تالار ها بلند کنند ، بحث های جدی را درمطبوعات راه اندازند واعتراضات شانرا به گوش جهانیان برسانند بر ناتو و امریکا از حمایت احتمالی عقبگرایی ابراز انزجار نمایند ، قطعنامه ها صادر کنند و فضای سیاسی ومطبوعاتی کشور را با اعتراضات شان گرم نگهدارند ونشان بدهند که سلطه عرب، پاکستان ، طالب ومجاهد را نمی پذیرند ، زنده گی نو ، تفکرنو وترقی می خواهند نه عقبگرد به گذشته !

 

 

اعلامیه دارالانشای حزب آبادی افغانستان

 

مورخ ۲۲ دلو ۱۳۹۷

 

بسم الله الرحمن الرحیم

هموطنان عزیز!

نیروهای قهرمان ملی ، دفاعی و امنیتی کشور!

از آنجایی که نیروهای ملی، دفاعی وامنیتی کشور درطول ۱۸ سال گذشته با سربلندی ، افتخار وفداکاری های بزرگ و فراموش ناشدنی، از استقلال ، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان ، قاطعانه ودلیرانه دفاع وحراست نموده ومی نماید و باگذشت هر روز از لحاظ قابلیت های دفاعی وامنیتی ، ازلحاظ سلاح و وسایط مورد نیاز ، از لحاظ پیشبرد عملیات های مستقلانه ، داشتن دست آورد های معین دفاع وامنیتی کشف وشکست دسایس وتوطیه های دشمن ، به موفقیت های لازم وقابل توجهی دست یافته ، امروز از حمایت مردم، و تمام نیروهای ترقی خواه کشور برخورد دارمی باشند.

دارالانشای حزب آبادی افغانستان یکبار دیگر حمایت و پشتیبانی خود را از نیروهای ملی دفاعی و امنیتی کشور اعلام نموده، خاطر نشان می سازد که این نیروها در تمام شرایط بخوبی توانسته  و می توانند بحیث نیروهای مطمین درعرصه دفاعی و امنیتی کشور حضور فعال خود را حفظ نموده و از استقلال ، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان قاطعانه دفاع نمایند وپلان های شوم دشمنان مردم افغانستان را درهرگونه شرایط ، به شکست مواجه سازد .

ما باورکامل داریم که با نبود نیروهای دفاعی وامنیتی کشور ، فاجعه سال های دهه ۷۰ خورشیدی در کشورما تکرار خواهد شد و باردیگر جنگ های داخلی درافغانستان شعله ور گردیده واز مردم خسته از جنگ افغانستان بازهم قربانی های بی شماری خواهد گرفت ، کشور ما سالها به عقب خواهد افتید وبرنج ها و بدبختی های مردم ما افزوده خواهد شد.

ما یکبار دیگر حمایت وپشتیبانی خود را از نیروهای ملی ،دفاعی وامنیتی درکنار مردم و تمام نیروهای ترقی خواه کشور یکی از وظایف ومسوولیت های ملی ومیهنی خود دانسته ، موفقیت های هرچه این نیروها را که متشکل از فرزندان صدیق مردمان شریف و وطن دوست افغانستان میباشند در راه اجرای وظایف دشوار ومقدس شان از بارگاه خداوند (ج) آرزو می نماثیم .

با درود های دوستانه

 

پوهاند داکترمحمد داوود راوش

رییس حزب آبادی افغانستان

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۹ـ ۲۱۰۲

 استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 

 

 داعش در افغانستان درحال گسترش است

معاون وزیر امورخارجه روسیه میگوید : معلوم نیست داعشی‌ ها چگونه و از چه طریقی از عراق و سوریه خود را به افغانستان می ‌رسانند؟

 

نماینده رییس جمهوری روسیه در امور خاورمیانه با اعلام نگرانی از انتقال تروریست‌ها از خاورمیانه به کشورهای آسیای مرکزی از جمله افغانستان اعلام کرد که گروه تروریستی داعش هر روز مناطق تحت کنترول خود در این کشور را بیشتر می‌ کند.

 میخاییل بوگدانف روز سه شنبه در نشست باشگاه سیاسی والدای درمسکو افزود: این موضوع تهدیدی جدی برای کشورهای عضو سازمان«  پیمان امنیت جمعی» است.

پیمان امنیت دسته جمعی (CSTO) که در سال ۱۹۹۲(۱۳۷۱  خورشیدی) در کشور ازبکستان و شهر تاشکند و با عضویت ۹ کشور ( روسیه، بلاروس، تاجیکستان، ازبکستان، گرجستان، آذربایجان، قرقیزستان، ارمنستان و قزاقستان) تشکیل شد. این سازمان یک تشکل فعال نظامی و چند منظوره در آسیای میانه و قفقاز به حساب می‌آید که به منظور بالا بردن ظرفیت‌ها و متحد نگهداشتن کشورهای عضو پیشین جماهیر شوروی از طرف روسیه تاسیس شد.

 

یکی دیگر از اهداف اصلی این سازمان، محدود کردن زمینه گسترش سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ( ناتو ) و نفوذ ایالات متحده  امریکا در این کشورها بوده است. تعداد کشورهای عضو این سازمان در سال  ۲۰۰۲  ترسایی  با خروج جمهوری آذربایجان و گرجستان به هفت عضو کاهش پیدا کرد.

معاون وزیر امور خارجه روسیه در ادامه گفت که معلوم نیست داعشی‌ها چگونه و از چه طریقی از عراق و سوریه خود را به افغانستان می ‌رسانند.

بوگدانف  در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه مبارزه با گروه‌های تروریستی نیاز به عزم جهانی دارد، اظهار داشت: مسکو رمز موفقیت در مبارزه با تروریزم را خودداری غرب برای استفاده ابزاری از تروریزم می ‌داند و از گسترش همکاری‌های جهانی و فراگیر میان تمام کشورها درمبارزه با تروریزم حمایت می‌ کند. وی بدون اشاره به نام امریکا اعلام کرد: ما ازغربی‌ها انتظار داریم که از تروریست‌ها برای رسیدن به اهداف ژیوپولیتیک استفاده ابزاری نکنند.

گفتنی است، روسیه از اینکه در طول ۱۸ سال حضور نیروهای امریکایی و غربی در افغانستان اوضاع امنیتی این کشور بدتر شده ناراضی است و نگرانی خود از قدرت گرفتن گروه تروریستی داعش در افغانستان و سرایت تروریزم داعشی از افغانستان به کشورهای شمالی در همسایگی خود را بارها اعلام کرده است.

برخی صاحبنظران روس معتقدند که نفوذ داعش در افغانستان بخشی از نقشه امریکا برای ایجاد ناامنی دراین کشور و انتشار تروریزم به کشورهای آسیای مرکزی است. ماریا زاخارووا سخنگوی وزارت خارجه روسیه چندی پیش در این رابطه به پرواز بالگردهای ناشناس در افغانستان و انتقال شماری از تروریست‌های داعشی به مکان نامعلوم اشاره و خاطرنشان کرد که این اقدام بدون اطلاع نظامیان ناتو و امریکا نمی‌ توانست صورت بگیرد.

ولادیمیر سافرانکوف، سفیر روسیه در سازمان ملل متحد نیز ۱۳ میزان درهمین رابطه از شورای امنیت خواست که تحریم اعضای شاخه خراسان داعش درافغانستان را در اولویت خود قراردهد. این دیپلومات روسی با اشاره به گسترش حضور داعش در افغانستان اعلام کرده بود که افزایش تحریم‌های شورای امنیت علیه افراد و سازمان‌هایی که بخشی از شاخه داعش در افغانستان هستند و یا با آن ارتباط مستقیم دارند باید دراولویت قرارگیرد.

براساس برآورد روس‌ها اکنون بیش از دو هزار و ۵۰۰ نفر از تروریست‌های داعشی در مناطق شمالی افغانستان حضور دارند و به دنبال نفوذ به روسیه هستند./آرمان

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۹ـ ۲۲۰۲

 استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 

 

دردسری به نام پاکستان

از زمان تاسیس کشور پاکستان تا به حال می توان گفت ایران بهترین همسایه برای این کشور بوده اما در نهایت تاسف شاهد آن می باشیم که برخی در پاکستان تحت تاثیر پول های عربستان سعودی و امارات و تشویق های امریکا زمینه فعالیت گروه های تروریستی  فعال بر علیه ایران را باز کرده اند.

می توان گفت تا به حال کم و بیش ایران تنها کشورهمسایه پاکستان بود که از گزند فعالیت گروه های تندرو تروریستی در این کشور به نوعی در امان بود اما امروزه ایران نیز مانند هند و افغانستان تحت تاثیر فعالیت این گروه ها قرار گرفته.
بر کسی پوشیده نیست که ریشه گروه های تروریستی وهابی مانند القاعده و طالبان در مدارس مورد حمایت عربستان سعودی در پاکستان کاشته شده و زمانی که ایالات متحده تصمیم گرفت با شوروی در افغانستان بصورت واسطه ای درگیر شود به این گروه ها پر و بال داد.
بعد ها همین گروه ها الهام بخش دیگر گروه های تروریستی از شرق آسیا گرفته تا غرب آفریقا و اروپا شدند و امروزه کل جهان با فعالیت این گروه های تروریستی درگیر می باشد.
همه کارشناس ها هم بخوبی می دانند که سازمان های امنیتی پاکستان با پشتیبانی ایالات متحده و همپیمانان اش، هم زمینه فعالیت این گروه ها را فراهم می کنند وهم هدایت آنها را.
علیرغم اینکه اسامه بن لادن ، که دست پرورده امریکا بود، بعد ها دشمن شماره یک ایالات متحده به حساب می آمد، اما طبق گزارش امریکایی ها وی را در پاکستان ونزدیک یک پایگاه نظامی یافتند.

حال اینکه خود سازمان های امنیتی پاکستان وی را لو داده باشند یا نه بحث دیگری می باشد اما نمی توان باور کرد که بن لادن بدون اطلاع پاکستانی ها در آنجا مخفی شده بود حال بحث اطلاع داشتن امریکایی ها از این ماجرا به کنار، چون با توجه به روابط تنگاتنگ اطلاعاتی و امنیتی میان امریکا و پاکستان بعید به نظر می آید که پاکستانی ها بدون هماهنگی با امریکایی ها بن لادن را برای وقت مناسب تحت حمایت خود کنار گذاشته بودند.
دیگر همسایه شرقی پاکستان یعنی هند هم از فعالیت گروه های تروریستی مورد حمایت پاکستان آسایش نداشته و همین چند روز پیش هم عملیات تروریستی بر علیه گروهی از نظامیان هندی توسط این گروه های تروریستی انجام شد.
اینکه پاکستان مدعی باشد روابط خوبی با ایران دارد و به هیچ وجه از فعالیت گروه های تروریستی مخالف ایران خبر ندارد، پاسخ قانع کننده ای برای ایرانی ها به حساب نمی آید و اگر ایرانی ها تا به حال تلاش کرده اند مسیر راه حل سیاسی و دیپلماتیک را برای جلوگیری از حضور این گروه ها در خاک پاکستان استفاده کنند نمی تواند راهکاری ابدی به حساب آید.
بدیهی است که برخی کشورهای دشمن با ایران و پاکستان تلاش دارند مرز های میان دو کشور را بحرانی کنند و ایرانی ها را وادار به واکنش نظامی نمایند تا بلکه جنگی میان ایران و پاکستان در گیرد.
مشخص است این کشورهای عربی جسارت رویارویی مستقیم با ایران را ندارند و به همین دلیل مانند زمانی که از صدام حسین برای راه انداختن یک جنگ بر علیه ایران حمایت کردند امروزه تلاش دارند پاکستان را درگیر این ماجرا کنند.
صبر ایرانی ها هم حدی دارد و اگر راهکار های سیاسی جواب ندهد قطعا به دنبال راهکار های دیگر خواهند رفت اما اینکه این راهکارها چه باشد احتمالا فقط مقامات امنیتی و نظامی و سیاسی می دانند چه هست.
ولی به هر حال این راهکارها می تواند از حمله نظامی به پایگاه های تروریست ها گرفته تا حمایت از گروه های مخالف این گروه ها در خاک پاکستان و یا حتی فضا سازی برای فعالیت گروه های مخالف پاکستان در مرز پاکستان باشد.

به نظر می رسد با توجه به شرایط روابط خوب سیاسی فیما بین ایران و پاکستان حد اقل ایرانی ها فعلا به دنبال راهکار حمله نظامی مستقیم در داخل خاک پاکستان نخواهند بود مگر اینکه این عملیات با هماهنگی دولت پاکستان یا بصورت مشترک با ارتش پاکستان باشد.
ولی اگر این اتفاق پیش نیاید ممکن است ایرانی ها برای تشر زدن به پاکستان فضایی را برای فعالیت مخالفین پاکستان در مرزهای فیما بین دو کشور فراهم کند.
امروزه پاکستانی ها بسیار از حضور هندی ها در بندر چابهار و طرح احداث کانال شمال به جنوب ناراحت هستند و باور دارند که سازمان های اطلاعاتی و امنیتی هند از این ماجرا برای تجسس و یا کنترل مرزهای غربی پاکستان استفاده می کنند اما شواهد نشان می دهد که ایرانی ها، حد اقل تا الآن، به هیچ وجه اجازه چنین فعالیتی را به هندی ها نداده اند ولی ادامه فعالیت گروه های تروریستی مقیم در پاکستان بر علیه ایران می تواند زمینه ای برای همکاری بیش از پیش ایران و هند و حتی افغانستان جهت کنترل این همسایه دردسر ساز ایجاد کند و قطعا این ماجرا به ضرر پاکستان تمام خواهد شد.
با توجه به شرایط داخلی متزلزل رهبران کشورهای عربی که پاکستان را تشویق می کنند به این گروه های تروریستی فضا دهد می توان گفت شرط بندی روی این کشورها شرط بندی روی اسب لنگ به حساب می آید و با توجه به نشستن نمایندگان این کشورها با آقای نتانیاهو سر میز شام در ورشو قطعا بسیاری از مردمان این کشورها امروز ناراحت هستند و ایران هم می تواند از این شرایط بهره ببرد و کشورهای پشتیبان این تروریست ها را دچار چالش نماید.
بدیهی است در این شرایط اگر اینان یک سنگ بر علیه ایران پرتاب کرده باشند با رگباری از سنگ ها مواجه خواهند شد و آنوقت پاکستان تنها خواهد ماند و قطعا ایرانی ها این روز ها و شهدایشان را فراموش نخواهند کرد./اسپوتنیک ـ آبشناش

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۹ـ ۲۱۰۲

 

 استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.