خون بهای « بازگشت »
فاطیما نصیر که با هفت فرزند خود در راهپیمایی بزرگ بازگشت شرکت کرده بود با بیان اینکه مرگ باعزت بهتر از زنده گی با خفت است، به گاردین می گوید: « اسراییل در هر صورت ما را می کشد؛ چه با گلوله چه با تحریم ».
بعد از تصمیم غیرمنطقی و جنجالی ترامپ در به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسراییل، انتظار می رفت تنش در این منطقه بالا بگیرد. برگزاری راهپیمایی بزرگ بازگشت از سوی فلسطینی ها در نوارغزه را باید واکنشی به همین یكه تازی های ترامپ و نتانیاهو در منطقه دانست.
روزجمعه بود که حدود ۳۰ هزار فلسطینی در گردهمایی های اعتراضیه در سراسر مرز اسراییل و غزه، تحت عنوان « راهپیمایی بازگشت » دست به راهپیمایی زدند. پیام این راهپیمایی صریح بود:
به مهاجران فلسطینی که بعد از سال ۱۹۴۸ ترسایی از سرزمین های خود بیرون رانده شدهاند، باید اجازه بازگشت به سرزمین های آبا و اجداد شان داده شود. اما آنچه فلسطینی ها در برابر این درخواست دریافت کردند، گلوله و گاز اشک آور بود؛ به طوری که در اولین روز این راهپیمایی که بخشی از یک تحصن شش هفته ای در مناطق مرزی غزه با اسراییل است، حداقل ۱۶ فلسطینی جان باختند. همچنین بنا برگزارش وزارت صحیه فلسطین، هزار و ۴۱۶ نفر نیز درهمان روز جمعه زخمی شدند. این در حالی است که طبق اعلام منابع فلسطینی، روز گذشته نیز دست کم ۱۱ فلسطینی دیگر در جریان این اعتراضات به ضرب گلوله زخمی شدهاند. راهپیمایی بازگشت هم زمان با چهل ودومین سالگرد « روز سرزمین » برگزار شد. در سال ۱۹۷۶ ترسایی شش عرب اسراییلی در اعتراض به سیاست غصب زمین های فلسطینی ها، دست به اعتراض زده و به ضرب گلوله نیروهای اسراییلی کشته شدند. بعد از آن بود که ۳۰ مارچ از سوی فلسطینی ها « روز سرزمین » نام گرفت.
گلوله در برابر سنگ
در همان روز جمعه ، تای بروک زریهو، معاون امور سیاسی سازمان ملل متحد ، با هشدار درباره احتمال وخیم ترشدن اوضاع در نوار غزه، از اسراییل خواست از هدف قراردادن افراد غیرمسلح به ویژه کودکان خودداری کند. آنتونیو گوترش، سرمنشی سازمان ملل متحد ، نیز خواستار انجام تحقیقات مستقل درباره کشتار فلسطینی ها در نواز غزه شد. این در حالی است که ریاض منصور، نماینده فلسطین در سازمان ملل، از اینکه شورای امنیت این کشتار وحشیانه را محکوم نکرده، ابراز نارضایتی کرده است. اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی جنبش حماس، نیز از مجامع بین المللی خواسته به مسوولیت خود درباره محاکمه رهبران اسراییلی در دادگاه های بین المللی عمل کنند. این سخنان در حالی مطرح می شود که آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ اسراییل، پیش تر اعلام کرده بود در مقوله تحقیق و تفحص درباره حوادث نوار غزه، با هیچ یک از سازمان های بین المللی همکاری نخواهد کرد. محمود عباس، رییس تشکیلات خود گردان، نیز در بیانیه ای اسراییل را مسوول وقوع خشونت ها دانست و روز یکشنبه را در فلسطین عزای عمومی اعلام کرد. این در حالی است که دنی دنون، نماینده اسراییل در سازمان ملل محد، از جامعه جهانی خواسته فریب آنچه را او یک گردهمایی تروریستی می داند، نخورند.
جنرال ایال ضمیر، یکی از فرماندهان ارتش اسراییل، نیز این راهپیمایی را ابتکاری از سوی حماس دانسته که می کوشد تحت پوشش آن، اهداف نظامی خود را پیش ببرد. در مقابل ، برگزارکننده گان « راهپیمایی بازگشت » با اشاره به حضور زنان، کودکان و همچنین برنامه ریزی برای برگزاری مراسم فرهنگی، این راهپیمایی را کاملا مسالمت آمیز می دانند. صایب عریقات، مذاکره کننده ارشد فلسطینی، با اعلام اینکه کشتار مردم فلسطین ربطی به امنیت اسراییل ندارد، هدف از واکنش خشونت آمیز اسراییل به این راهپیمایی را دلسرد کردن فلسطینی ها از اقدامات مسالمتآمیز عنوان کرده است. فاطیما نصیر که با هفت فرزند خود در این راهپیمایی شرکت کرده بود، با بیان اینکه مرگ باعزت بهتر از زنده گی با خفت است، به گاردین می گوید: « اسراییل در هر صورت ما را می کشد؛ چه با گلوله چه با تحریم ». محمد یونس، نوجوان ۱۸ ساله نیز می گوید آن قدر به مبارزه ادامه می دهد تا روزی صدای مردم غزه به گوش جهانیان برسد و سرانجام راه حلی برای پایان دادن به این وضعیت سخت پیدا شود. البته شلیک به فلسطینی های که به دیوار حایل در مرزغزه و اسراییل نزدیک می شوند، تازه گی ندارد و نیروهای اسراییلی همواره به نوجوانانی که با سنگ به این دیوار حایل حمله می کنند، با گلوله پاسخ داده است. جالب این است که اولین تلفات جانی « روز سرزمین »، ساعت ها قبل از شروع این راهپیمایی رخ داد؛ وقتی یک کشاورز فلسطینی بر اثر شلیک یک تانک اسراییلی جان باخت.
همیشه پای امریکا در میان است
طبق گفته مقامات حماس، این بست نشینی تا ۱۵ ماه می ادامه خواهد یافت؛ روزی که فسطینیها از آن با عنوان روز «نکبت» یاد می کنند. در ۱۵ می سال ۱۹۴۸ ترسایی بود که با هجوم ارتش اسراییل به مناطق فلسطین نشین، ۷۵۰ هزار فلسطینی از روستاهای خود تبعید شدند. جالب اینکه در روز ۱۴ می نیز که سالروز تاسیس رژیم جعلی اسراییل است، ایالات متحده به صورت رسمی سفارت خود را از تلآویو به بیتالمقدس منتقل خواهد کرد. این امر با واکنش تند مقامات فلسطینی و تشکیلات خود گردان مواجه و باعث شد فلسطینی ها میانجیگری امریکا را در مذاکرات صلح قبول نکنند و حتا از دیدار با مایک پنس، معاوناول ترامپ که به مناطق اشغالی سفر کرده بود، خود داری کردند. البته این تنها اقدام دولت ترامپ علیه مردم غزه نبود؛ واشنگتن سال گذشته تصمیم گرفت با هدف افزایش فشار بر فلسطینیها، کمک های مالی خود به سازمان « امداد پناه جویان فلسطینی » متعلق به سازمان ملل متحد را نیز قطع کند. این مساله باعث شده است اوضاع در نوارغزه که از سوی اسراییل و مصر با تحریم مواجه است، بحرانی تر از هر زمان دیگری باشد. تنش میان تشکیلات خودگردان و حماس نیز بر پیچیده گی اوضاع در غزه می افزاید.
سال گذشته دولت خود گردان تصمیم گرفت تا با پرداخت نکردن هزینه برق نوازغزه، این رقیب سیاسی را تحت فشار قرار دهد. البته با پادرمیانی برخی کشورهای عربی و برگزاری نشست های مشترک میان سران تشکیلات خود گردان و حماس، اندکی از شدت این اختلافات در ماههای اخیر کاسته شده است و به نظر این اقدام اسراییل نیز می تواند زمینه را برای نزدیکی هرچه بیشتر این دو موجودیت سیاسی در فلسطین فراهم آورد.
سیلی اردوغان به نتانیاهو
هرچند اکثرکشورهای جهان از محکوم کردن صریح جنایت اسراییل در نواز غزه سرباز زدهاند، رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه، در واکنش به کشتار فلسطینی ها، نتانیاهو را تروریست و اسراییل را یک موجودیت تروریستی خواند. البته جدال لفظی میان اردوغان و نتانیاهو به قبل از راهپیمایی بازگشت و انتقادات اسراییل از عملیات نظامی ترکیه در مناطق کردنشین سوریه بازمی گردد. ابتدا در روز شنبه اردوغان به شدت حمله غیرانسانی اسراییل به نواز غزه را محکوم کرد. در ادامه این نتانیاهو بود که با پوچ خواندن درسهای اخلاقی انقره ، اردوغان را به عنوان فردی معرفی کرد که مردم بی دفاع روستاهای کردی را بمباران می کند. در ادامه این جدال لفظی، اردوغان روز گذشته در جریان سخنرانی در کنگره حزب عدالت و توسعه در استان آدانا، با اشاره به اینکه ترکیه در سوریه دست به اشغالگری نزده است، به این اظهارات نتانیاهو پاسخ داد و او را فردی بسیار ضعیف و بیچاره خطاب کرد. حجم وحشی گریهای ارتش اسراییل در واكنش به راهپیمایی مسالمت آمیز فلسطینیها به حدی بوده است که اعتراض برخی احزاب چپ گرا در اسراییل را نیز به دنبال داشته است. این احزاب سیاسی با برگزاری تظاهرات در تل آویو خواهان پایان دادن تجاوز نظامی اسراییل به غزه شدند. در ادامه واکنشها به جنایات رژیم اسراییل، اتحادیه عرب نیز روز گذشته از برگزاری نشستی اضطراری دراین باره خبر داد. با این حال در شرایطی که اسراییل عملا آب پاکی درباره همکاری نکردن با کمیته های بینالمللی در موضوع حوادث نواز غزه را روی دست همه گان ریخته است، معلوم نیست که این نشست چه کمکی به بهبود وضعیت در نوار غزه خواهد کرد./ شرق
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۸ـ ۰۴۰۴
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
توطیه زهرآگین انگلیسی مثل چای بعد ازظهر
فینین کانینگهام
وقتی به داستانهای جاسوسی جنگ سرد و قتل های جنایی می رسد انگلیس ها به خاطر شَم دراماتیک شان مشهوراند: ایان فلمینگ ـ نویسنده داستان های جیمز باند، جان لکاره ـ نویسنده داستان های جاسوسی؛ و آگاتا کریستی ـ نویسنده داستانهای جنایی و کارآگاهی را به یاد می آورید. اما نمایش هفته گذشته درباره مسموم شدن یک جاسوس روسی سابق بر روی صندلی یک پارک عمومی در یک شهر قشنگ انگلیسی به طرز مشکوکی بیش از حد دراماتیک است.
گمان زده می شود که روسی تبعیدی، که از سال ۲۰۱۰ ترسایی در بریتانیا زنده گی می کند، ممکن است با یک ماده عصبی مسموم شده باشد. براساس گزارش ها، در زمان نگارش این سطور او در یک بیمارستان در وضعیت بحرانی قرار دارد.
چند ساعت پس از انتقال اسکریپال به بیمارستان در سالیسبوری، همراه با دختر بزرگسال او، سیاستمداران و رسانه های انگلیسی داستانی را به راه انداختند مبنی بر این که این دو نفر قربانی توطیه کرملین شده اند.
ترزا می نخست وزیر انگلیس نشست امنیت ملی را در « داونینگ استریت » تشکیل داد؛ و بوریس جانسون وزیر امور خارجه او به پارلمان گفت اگر معلوم شود مسکو در حادثه مسموم کردن دخالت داشته، تحریمهای بیش تری بر روسیه تحملیل خواهد شد.
استفاده جانسون از کلمه « اگر» بی ربط به نظر می رسید، زیرا او قبل ازآن کنایه های سنگین و سریعی را برای سرزنش کردن روسیه ردیف کرده بود. جانسون با شدت و تعجیل قابل توجهی قصد کرد روسیه را درگیر معرفی کند: « ما نمی دانیم دقیقاً در سالیسبوری چه اتفاق افتاده، اما هر قدرکه بد به نظر برسد، این یک جنایت دیگر در فهرست جنایاتی است که می توان به روسیه نسبت داد.»
مسکو این گمانه زنی لجام گسیخته را به مثابه اتهامات « هرزه » با هدف دامن زدن به « احساس روسیه ستیزی» در میان افکارعمومی بریتانیا رد کرد.
رسانه های انگلیسی سریعاً گزارش دادند که منابع امنیتی می گویند نیروهای ضد تروریستی بریتانیا « در شکار یک شبکه از قاتلان بسیار آموزش دیدۀ مظنون به حمله با ماده عصبی میباشند.» آن قاتلان آتی همچنین به مثابه « کارگزار دولت» توصیف شدند و حدس زده شد که به یک «آزمایشگاه ویژه » دسترسی دارند.
گمان زده می شود که سرگی اسکریپال و یولینا دختر ۳۳ ساله او طی پیاده روی بعدازظهر در سالیسیوری با سم عصبی معروف به « وی ایکس » مورد حمله قرار گرفتند.
اسکریپال پس از آن که به مثابه بخشی از یک مبادله جاسوسان تبعید شد، طی هشت سال گذشته در بریتانیا زنده گی می کرده است. سرهنگ سرویس اطلاعات نظامی روسیه در سال ۲۰۰۶ ترسایی پس از آن که معلوم شد به عنوان جاسوس دوجانبه برای سرویس جاسوسی خارجی انگلیس« ام۱۶ » کار می کرده به خیانت محکوم شد. پس از چهار سال زندان در روسیه، جاسوس سیاه رو طی یک مبادله به سبک جنگ سرد به بریتانیا تحویل داده شد.
چیزی که رسانه های بریتانیا بی پروا به آن دامن می زنند این است که کرملین برای انتقام از خیانت گذشته او دستور قتلش را صادر کرد.
برای جا انداختن این ادعا، مقایسه با مرگ یک مامور سابق سرویس مخفی روسیه به نام الکساندر لیتوینکو مطرح می شود. او در سال ۲۰۰۶ ترسایی از مسمومیت ناشی از پولونیوم رادیوآکتیف در یک بیمارستان لندن درگذشت. در آن مورد هم، رسانه ها و سیاستمداران بریتانیا اتهامات بی پایه ای را درباره درگیری کرملین در مرگ لیتوینکو مطرح کردند.
در آن مورد هم مانند مورد اسکریپال در این هفته، مسکو گفت با مرگ لیتوینکو هیچ ارتباطی ندارد. یک تحقیق نیمه رسمی شک برانگیز بریتانیا نتیجه گرفت که « شواهد اتفاقی مبنی بر مسوولیت دولت روسیه » در مرگ لیتوینکو وجود دارد. تحقیق بریتانیا هیچ مدرکی ارايه نکرد.
اما، در برابر آن، شواهد محتمل حاکی از آنند که لیتوینکو تصادفاً در نتیجه معاملات مشکوک خود با باند های بزه کار و قاچاق چیان بینالمللی پولونیوم مسموم شد.
در هر حال، شباهت واقعی بین مورد سرگی اسکریپال و الکساندر لیتوینکو شیوه خبیثانه ای است که مقامات انگلیسی از آن برای تبلیغات ضد روسیه بهره برداری می کنند....
به این فکر کنید. زمان این توطیه ادعایی از نقطه نظر روسیه مسخره آمیز خواهد بود. چرا یک جاسوس روسی که نزدیک به یک دهه به آرامی در انگلستان زنده گی کرده، در آستانه انتخابات ریاست جمهری روسیه هدف انتقام جویی کرملین قرار گیرد؟ این معنی نمی دهد.
پرسش کارآگاهی معتبر «به سود کیست؟» به احتمال درگیری خبیثانه بریتانیا اشاره می کند. واکنش هدایت شده فوری سیاسی و رسانه ای به حادثه مسموم شدن اسکریپال در برگیرنده هدایت آن برای ارزش تبلیغاتی است.
اکنون چند هفته است که مقامات انگلیسی و رسانه های دنباله رو آنها به جنجال درباره حملات سایبری روسیه و دیگر ابزار خرابکاری برای به خطر انداختن غیرنظامیان انگلیسی دامن می زنند. گوین ویلیامسن وزیر دفاع بریتانیا این ادعای بی پایه را مطرح کرد که « هزاران و هزاران » بریتانیایی می توانند توسط ماموران روسی که گویا نقشه دارند به زیرساخت های بریتانیا، مانند تاسیسات انرژی و ارتباطات حمله کنند، کشته خواهند شد.
این بی مسوولیتی افراطی از سوی مقامات و رسانه های انگلیسی به یک تب هیستریک مبدل شده است.
اما روسهراسی بی پایان، مانند آن چه که این هفته با اتهامات غیرمسوولانه علیه روسیه در ارتباط با مسموم شدن سرگی اسکریپال دیدیم، در خدمت آماده کردن افکار عمومی بریتانیا برای خصومت ضد روسی بیش تر است.
با توجه به برنامه دیرین مقامات انگلیسی برای روسیه ستیزی، منافع آن ها از مسموم کردن اسکریپال بیش تر از روسیه بود.
و در حالی که به « کار کیست؟» فکر می کنیم، یک سرنخ دیگر این است: اگر از عنصر مسمومکننده ایکس (وی. ایکس) برای آسیب رساندن به جاسوس سابق روسیه استفاده شده، مجریان آن برای انجام عمل خود به منابع بی دردسری دسترسی داشته اند.
آزمایشگاه فوق محرمانه سلاح های شیمیایی بریتانیا در « پورتون دوان » فقط شش مایل (۹ کیلومتر) از جایی که اسکریپال و دخترش در سالیسبوری روز یک شنبه ظاهراً مورد حمله قرار گرفتند، فاصله دارد. « پورتون داون » آزمایشگاهی است که «وی. ایکس» برای نخستن بار در دهه ۱۹۵۹ ترسایی در آنجا تولید شد. این یکی از کشنده ترین سلاح های شیمیایی است که تا اکنون تولید شده است. و این مثل چای بعدازظهر انگلیسی است.
این است انگیزه و وسیله. اما، هی، وقتی نام بازی روسیه ستیزی است، چه کسی به منطق نیاز دارد؟ / Information Clearing House
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۸ـ ۲۸۰۳
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
« مقاومت یعنی رشد ، مقاومت یعنی دگرگونی »
«Resistir es crear, resistir es transformar»
گشایش چهارده مین نشست فورم اجتماعی جهان در سالوادور ده باهیا، برازیل
دکتر اسد محسن زاده
با شعار« مقاومت یعنی رشد ، مقاومت یعنی دگرگونی » سه روز پیشتر درشهرشمالی برازیل در سالوادورده باهیا (Salvador de Bahia) ، چهارده مین نشست فورم اجتماعی جهان * گشایش یافت . در جریان کار پنج روزه ( ۱۳ ـ ۱۷ مارچ ) این فورم بزرگ اجتماعی جهان قرار است ۶۰۰۰۰ شرکت کننده ، از ۱۲۰ کشور جهان سهم می گیرند. فعالین جنبش های اجتماعی از سراسر جهان در این همایش بزرگ توده ایی روی مسایل مبرم اقتصادی و اجتماعی جهان بحث و گو نموده، بر بنیاد اصول همایش ، پیشنهاد های را برای یک جهان بهتر، عالانه تر درصلح پیشکش میدارند**. این پیشنهاد های برخلاف توصیه و برداشت نشست داووس ، راه ها و وسایلی را برای یک زنده گی بهتر برای اکثریت باشنده گان جهان شناسایی می نماید. آنچه مسلم است در نتیجه سیاست های غارتگرانه امپریالیزم شکاف بین فقر وثروت به پیمانه بی سابقه ایی افزایش یافته ، بیکاری، نابودی رفاه اجتماعی ، بی عدالتی ، اعتیاد ، برده داری مدرن ، روکرد به ناسیونالیزم افسارگسیخته ، رشد بنیاد گرایی ، راسیزم و نیوفاشیزم ، نابودی دموکراسی، حقوق بشر، عدالت اجتماعی و اقتصادی، نظامیگری و جنگ ؛ و استفاده از گروه های ویرانگر تروریستی درجنگ های نیابی ، جهان را به پرتگاه جنگ تازه جهانی و نابودی هسته وی کشانیده است.
پوشیده نیست که نهاد هایی چون صندوق بينالمللی پول، بانک جهانی ، شرکتهای فرامليتی ، شرکت های تولید سلاح ، بانک ها و بیمه ها و مافیایی بین المللی ، شرکت های شیمیایی و نفت ، غول های رسانه ایی والکرونیکی و تولید کننده گان سلاح و ابزار مرگ درهمیاری با ناتو ، سیا ، وال استریت و... منحیث نهاد های حامی و مجری بهره کشی ، جنگ و نابودی ، مسببین اصلی این نابرابری ها و وضع ناهنجار و درد باراجتماعی ـ اقتصادی در جهان امروزی می باشند.
دراین وضع پیچیده و فرمانروایی مناسبات غیرعادلانه ، راه اندازی چنین نشست های جهانی و تبادل اندوخته و دیدگاه میان گسترده ترین نهاد ها و شخصیت های اجتماعی جهان به خاطر بحث و گفت و گو در باره این وضع و پیدا کردن راه های حل ، از ارزش بزرگی برخوردارمی باشد. شرکت کننده گان نشست نماینده گان جنبش های مهم اجتماعی زمان ما چون : جنبش های سندیکایی ، جنبش های صلح و ضد جنگ ، جنبش ها ضد گلوبالیزاسیون، جنبش ها برای رهایی زنان ، جنبش ها پاکیزه گی و نگهداشت محیط زیست ، نهاد های فرهنگی و سایر ابتکارات مردمی و... که شمار زیادی از سازمان ها و شخصیت های معتبر جهان درآن ها شرکت دارند ، با حضور در این نشست پس از رایزنی لیستی از خواست ها در بخش های اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی را فورمولبندی می نمایند. این دیگر حق مسلم است که فورم اجتماعی جهان که در رده ها و تصمیم گیری های آن نهادها و شخصیت های اجتماعی ازکشورهای مختلف ، با حفظ دیدگاه ها و باورهای سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی شان شرکت می نمایند ، طرح های برای جهان بهتر و انسانی تر ، فارغ از جنگ و جنایت را پیشکش بدارند.
درخبر نامه فورم و گزارشات رسانه های جهان آمده است در این نشست تعداد زیادی از سران پیشین کشورهای امریکای جنوبی از جمله : رییس های جمهوری برازیل لوییس اناسیو لولا دا سیلوا و دلیما روسف ، کریستینا فرناندس و خوزه موجیکا روسای جمهور ارجنتین و یوروگوای نیز حضور به هم می رسانند. در همین خبر نامه آمده است که قرار است در جریان کار نشست بیش از ۱۰۰۰ گردهمایی دربخش های مختلف اقتصادی ، اجتماعی ، مسایل مربوط به جهان کار ، مهاجرت ، صلح ، زنان ، تجارت عادلانه ، کشاورزی ، حفظ محیط زیست و... برپا گردد . علاوتاْ در این گفت و گوهای سازنده ، مساله حرکت های انسانی ومهاجرت ، بهشت فرارمالیاتی ، اقتدار سرمایه مالی ؛ و قرارداد های جنجال برانگیز تجارتی چون : CETA, TPP, TTIP, TiSA نیز مورد ارزشسنجی و نقد قرارگرفته و برنامه های الترناتیف در برابر آنها پیشکش می شود.
با نگاه کوتاه بر پیشینه این فورم جهانی اجتماعی درمی یابیم که در پی گسترش نظم نوین جهانی که درونمایه آنرا جهانی سازی نیولیبرالی می سازد ؛ شخصیت ها و نهاد های مردمی و عدالت خواه در سال ۲۰۰۱ ترسایی در رقابت و رویا رویی با « فورم اقتصادی جهان » در داووس ـ سویس « فورم اجتماعی جهان »را ایجاد کردند . از همان روزی که درسال ۲۰۰۱ ترسایی درشهر پورتو الیگروـ برازیل و با شعار: Um outro mundo é possível ـ جهان دیگری ممکن است! دربرابر خواست های کنفرانس تجارت جهانی ، « فورم اجتماعی جهان» را بنا نهادپی ریزی شد ، تا امروز دگرگونی های درسطح مطالبات و برنامه ریزی های فورم رونما گردیده و روابط و پیوند میان سازمان ها و جنبش های هوادار این فورم تنگ تر و کنش های آن گسترده تر شده است .
رسانه های و ابسته به امپریالیزم که میانه خوشی با این فورم ندارند در انتظار اند تا زوال و مرگ این فورم را هرچه زودتراعلان نمایند. آنها از یکسو در باره این فورم گزارشی را پخش نکرده، و می کوشند اهمیت آنرا کوچک و حتا « هیچ » جلوه بدهند؛ و از سوی دیگر با مقایسه رقم شرکت کننده گان درنشست های پورتوالیگره و بیلیم ، برازیل ( ۱۲۰۰۰۰ و ۱۴۰۰۰۰) شرکت کننده ، اهمیت وجایگاه این نشست را وارونه جلو داده چنان استدلال نمایند که گویا این فورم « جذابیت » خود را از دست داده است . واین در حالیست که این گردهمایی درسال های گذشته با وجود توطیه ها و مداخلات علنی دولت ها در برابرحضور گسترده شرکت کننده گان *** پله های رشد و پویایی را پیموده و به کشورها و حوزه های دیگر پانهاده است .
لورنس گیوستا بویتین ، عضو بوندس تاگ المان چند روز پیش در باره ارزش و جایگاه فورم اجتماعی جهان نوشت : « میدان مهمی از همبسته گی جهانی برای پشتیبانی از مبارزه برای عدالت بیشتر » .
ماری فرانچسکو مسوول بخش تجارت مواد غذایی از سازمان « نان برای جهان » در باره نشست سالوادور ده باهیا ـ برازیل نوشت : « قابل درک است که براساس شعار فورم اجتماعی جهان نمیتوان بخاطر مقاومت دیگران ،توقف نمود ».
و یا درخبرنامه سندیکای اونیا Unia که درنشست های فورم اجتماعی جهان در سالوادور ده باهیا شرکت فعال دارد می خوانیم : خواستهای مبرم زیر در برابر ما قرار دارد :
ـ مبارزه در برابر مناسبات غارت گرانه کار ،
ـ مبارزه و ایستاده گی در مقابل تبعیض و نابرابری زنان،
ـ دموکرتیزه سازی اقتصاد،
ـ پذیرش حقوق مهاجرین ،
ـ تکیه بر مسوولیت های اجتماعی موسسات فراملیتی .
برپایی همایش حاضر اجتماعی جهان پس از نه سال ، و در شرایط متفاوت با سال ۲۰۰۹ در برازیل نشان می دهد که نیروهای مردمی دربرازیل ، امریکای جنوبی و جهان از مبارزه در راه عدالت اجتماعی دست نکشیده و با نفس ها و اندوخته های تازه راه پورتو الیگرو و خواست های انسانی را دنبال می نمایند.
یادداشت :
کشورهای میزبان نشست های « فورم اجتماعی جهان » :
۲۰۰۱ـ پورتو الیگرو ، برازیل
۲۰۰۲ـ پورتو الیگرو، برازیل
۲۰۰۳ ـ پورتو الیگرو ، برازیل
۲۰۰۴ـ بمبی، هند
۲۰۰۵ـ پورتو الیگرو، برازیل
۲۰۰۶ ـ درعین زمان درسه کشور ، باماکو ـ مالی، کاراکاس ـ ونزویلا و کراچی ـ پاکستان
۲۰۰۷ـ نایروبی ، کنیا
۲۰۰۸ منحیث هفته « کنش جهانی » با راه اندازی بیش از ۶۰۰ همایش در یرایر جهان
۲۰۰۹ ـ بیلیم ، برازیل
۲۰۱۰ـ بزرگداشت از دهمین سالگرد بنیاد گزاری فورم در پورتو الیگرو ، برازیل
۲۰۱۱ ـ داکار، سنیگال
۲۰۱۳ـ تونس ، تونس
۲۰۱۵ ـ تونس، تونس
۲۰۱۶ـ مونتریال ، کانادا
۲۰۱۸ ـ سالوادور ده باهیا، برازیل
* در مواردی « فورم اجتماعی جهانی » نیز درزبان ما کاربرد دارد.
**کارکردها و گزارشات مربوط به نشست های فورم از طریق ویب سایت رسمی فورم به نشانی www.wsf2018.org همه روزه پخش میگردد. علاقمندان می توانند از طریق این نشانی گزارشات مربوط را بدست آورند.
*** گذری بر برداشت های امروزینه «همایش اجتماعی جهانی»، مقاله ایی از این خامه ، درباره سیزده مین همایش فورم درمونتریال ، کانادا درنشانی زیر قایل دریافت می باشد:
http://www.bamdaad.org/politics/2065-2016-08-11-18-52-48.html
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۸ـ ۱۷۰۳
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
سیصد شصت روز دیگرهم گذشت
د ر میا ن شادی و ماتم گذشت
آنچه پا برجاست ،عشق جاودان
فارغ از رنجی که بیش وکم گذشت
عبدالوکیل کوچی
با دل های ملهم از عشق ، آگنده از امید وسرشار از آرزوها، سال نو را به هموطنان شریف میهن عزیز مان افغانستان صمیمانه تبریک گفته برای شان سال آرامش و پرمیمنت آرزومی کنم .
در آستانه بهار با نگاره های زیبا در رابطه به نوروز وارزش های تاریخی سال نو ، فرهنگ باستانی ، سنت های دیرینه ، وصف طبیعت ، رسوم وعنعنات قدیم ، پذیرایی بهار، برپایی میله ها وجنبه های اجتماعی نوروز را در بستر سبز صحرا میان موج گل ها همچون بهشت لاله زار و زنده گی را گل وگلزاربه تصویرکشیده بهمین ترتیب یکی از آتش ودیگری از آرش ، جمعی از زردشت وگروهی از زربفت ، بعضی از بخارا وبرخی از باختریا ، کسی از کابل قدیم وشخصی از جنات انعیم ، در وصف آفرینشهای فصل نو با خواست ها وآرزوها ی بلند به پیشواز بهار میروند .
بلی این ها سنت های پسندیده وارزش های فرهنگی کشور ماست که جزافتخارات تاریخی بحساب می آیند .
ولی ایکاش که چنین میبود . قدرمسلم آنست که درحال حاضر چگال سرما وچاله های سرد زمستانی با تمام تیره گی هایش بحال خود باقیست . همواره بادهای غبارآلود جنوب وتوفان زای غرب کشور با وزشهای معکوس جریان هوای بهاری را برهم میزند ودر فضا ابرهای سیه چون هیولای وحشی روی افق های مشرق خزیده ومانع تابش خورشید بهاری می شوند. وتا هنوز کله های یخ زده و انجماد فکری این خیمه داران ظلمت در کمین کاروان های بهاری قراردارند.
ایکاش چیزی می بود که خواست های دلخواه ما فقط با ابراز آرزوها و امید ها تحقق می یافت ویا حد اقل آرامشی می بود که با دل های پرازامید با خانه تکانی وبرپایی میله های باستانی در دامنه های ارغوانی و راه اندازی مراسم پهلوانی ، بزکشی ، تدویر محافل ، میله سمنک باخوان هفت سین ، نوروز سال نو به تجلیل گرفته می شد . شوربختانه در شرایطی قرارداریم که هوای کشور تا هنوز تیره وتار بوده وفضای ابرآلودش آبستن یک توفان نو است که جریان مستدام آن سرنوشت کشورما را به تهدید گرفته و متاسفانه بدست دشمنان وطن گسترش داده میشود .
طوریکه معلوم است در امتداد جنگ چهل ساله و بخصوص در دهه اخیر ، سال های نو با گل های لاله آغاز وبا فریاد و ناله پایان می یابد . این درحا لیست که از جانب دولت های تحت الحمایه ودست نشانده برای تجلیل از سال نو و بخاطر سعادت ورفاه مردم هیچ برنامه وپلانی وجود نداشته بلکه حامیان دولت مزدور وبرنامه سازان جنگ نیابتی در افغانستان ، سال نو را با پروگرام تشدید جنگ نو ، لشکر کشی های نو ، نا آرامی های نو ، تجاوزگریهای نو ، با قصابان نو ، جانیان نو ، آ دمخواران نو با حملات نو ، کشتار نو، جبهات نو ، گروگان گیریهای نو ،غارتگریهای نو ، همانند استعمار نو، استثمار نو و برده سازی نو با طولانی شدن خط فقر ،مرض ،بیکاری ، معلولین ومجروحین ، سیل مهاجرت نو ، غم ومصیبت نو، مرگ ومیر وقبرستانهای نو... و ده ها دهشت افگنی های نو توام با تکتیک ها واستراتیژی های نو با استخدام نوکرها ی نو و گروه های ارتجاعی عقبگرا با ایجاد انارشیزم دولتی مردم را به گروگان گرفته اند که با این حال وهوا سال نو برای مردم هردم شهید ما به جز بربادی چه می تواند در پی داشته باشد .
مردمی که سال نو را درمیان خون و آتش ودرکنار تابوت های خون چکان جگرگوشه هایشان با فریاد و زاری ، خون می گریند ولی وجدان زورمندان داخلی و حامیان خارجی آنها این مدعیان دروغین و ریاکار حقوق بشر، طنین فریادهای مردم بخون نشسته راهرگز نمی شنوند.
گرداننده گان جنگ نیابتی درافغانستان همچون خود کوزه وخود کوزه گر وخود گل کوزه و عاملین آن هم قاتل ،هم شهید هم قاضی ، هم قربانی وهم فاتح درپرده های مضحک تیاتر جنگ ساختگی وباختگی ، هم برنده وهم بازنده میشوند .
تا این قدر مردم افغانستان را بزعم خود ساده دل وبی خبر از دنیا پنداشته اند که بیشرمانه میخواهند با تکرار افسانه های ملای لنگ ویاوه سرایی های جنرال شیر احمد ( لارد انگریزی ) پس از تجربه گروهای مزدور داخلی مدافعان دروغین اسلام و بر علاوه استخدام گروه های مزدور وهابی وعربی برای هجوم در کشور ما حتا عناصر دهشت افگن از کشورهای عیسوی مذهب و نصرانی را با آرایش یک عدد ریش دراز و عمامه سیاه و پارچه سبز طراحی شده استخبارات قدرت های بزرگ با صحنه سازی اسلام پاکستانی و ایرانی ، بازی های مذهبی قرون وسطی را بر مردم مظلوم افغانستان تحمیل می کنند وتا هنوزکینه ملعونین خارجی ومزدوران داخلی شان بر مردم افغانستان تمامی ندارد.
بالا نشینان نظام که در زیر سایه حامیان خارجی خود مست باده جاه وجلال ، با تکیه بر قدرت بیگانه ودر روشنی چراغ اجنبی بروی خاکستر قربانیان جنگ، بزم شریرانه وشرم آور خود را بنام جشن سال نو برپا نموده وبا نمایشات مضحکانه و کشنده روز نو را به سخره می گیرند.
ودرآنسوی خط ، جامعه فقیر کشور با فریاد امنیت و نجات جان شان ، از حد اقل معشیت محروم بوده نان میگویند وجان میدهند .
سوال درینجاست که درچنین شرایط چگونه میتوان با به تصویر کشیدن گوشه ایی از طبیعت وشکل دهی چندتا محفل فرمایشی آنهم دریک محدوده تحت فرمان زورمندان سال نو را به تجلیل گرفت .
بنابرآن سال نو واقعی برای مردم افغانستان مهمترازهمه کار وآرزوی همبسته گی ، همدلی ، نزدیکی وهمفکری به منظورپیداکردن راه حل و نجات کشور ازمصیبت هولناک تاریخ و به یکسو گذاشتن فاصله ها ،عوامل و اسباب دوری ، انواع تبعیضات ، تفاوت های سلیقه وی می باشد که میتوان با همدیگرپذیری و رفتن در راه مشترک و بیدارسازی عمومی و مشارکت درجنبش سراسری وجاروب کردن ابرهای کدورت از آسمان همسویی و پذیرایی از خورشید عدالت و تابش گرم بهاران واقعی برای کافه هموطنان بهترین سال نو را به ارمغان خواهد داشت که آنرا گرامی میداریم .
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۸ـ ۱۹۰۳
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
نگاه های مختلف به روابط ایران و چین
فرزاد رمضانی بونش
پیشینه روابط
روابط ایران و چین به سده ها پیش برمیگردد. آغاز تاریخ روابط ایران و چین به نخستین تماس میان دو دولت به سال ۱۴۰ یا ۱۴۱ پیش از میلاد یا دوره خاندان هان در چین و اشکانیان درایران بر می گردد. در واقع چین اگرچه بعد مسافت بین دو سرزمین ایران و چین وجود داشته اما سپهر فرهنگی جهان ایرانی همواره درتماس با فرهنگ چینی بوده است. در یک سده اخیر نیز روابط نوین دو کشور با فرازو نشیب هایی همراه بوده است اما اگر نگاهی به روابط کنونی داشته باشیم باید به چند نگاه توجه کرد.
منتقدان
منتقدان ایرانی به روابط دو کشور و چین معتقدند چین در رویکردهاى جهانى خود تغییرات اساسى و راهبردى ایجاد کرده است و بیش تر نقش همراه، همکار و همساز با هنجارهاى جهانى را در پیش گرفته و خود را هماهنگ تر با ارزش هاى جهانى نشان مى دهد و با هر کشورى که به نحوى با معادلات جهانى ناهمسو تلقى شود رفتار هوشمندانه و مبتنی بر منافع خود اعمال میکند. از این دید چین درعمل هیچ گاه به ایران به عنوان یک شریک استراتیژیک و اقتصادی نگاه نکرده و ایران را در یک مسیر معنادار برای گرفتن امتیازات بیش تر از امریکا و رقبای خود در ابعاد منطقه ای و بین المللی قرار می نگرد. از این دید چین درچارچوب نظام سرمایه داری جهانی و ایالات متحده امریکا به کنشگری می پردازد و ایران یک کشور معمولی درسیاست خارجی چین به حساب می آید. در واقع آنها با تکیه بر واقعیت هایی چون تجارت با ایران نیم درصد از کل تجارت خارجی چین و نقش پکن در حدود ۳۰ درصد از تجارت خارجی ایران (چین به دنیا دو هزار و ۲۰۰ میلیارد دلار کالا می فروشد و ایران و بازار ما نیم درصد صادرات چین را تشکیل می دهد)این روند را نام مناسب ارزیابی میکنند. در این بین در سال های گذشته نیز مخالف عضویت کامل ایران در سازمان همکاری هاى شانگهاى، خارج ساختن نسبی ایران از پروژه جاده تاریخى ابریشم، رفتارهاى نامطلوب چین در توسعه میادین نفتى ایران بویژه میدان آزاده گان را در کنار اقدامات منفی پکن در یک سال گذشته چون بسته شدن حساب های شرکت های ایرانی ، ممنوع یا کاهش سرمایه گذاری شرکت های چینی درایران ، سختی مجوز سرمایه گذاری خارجی چینی ها در ایران ،سخت تر شدن کاربا ایران ، سرمایه گذاری کلان چین در بندر گوادر پاکستان و دور زدن ایران را در کنار رفتار چین در مساله گشتی سانچی را نشانه هایی از کاهش جایگاه ایران در نزد مقامات چینی ارزیابی میکنند. در این میان منتقدان موج ایجاد شده در افکارعمومی و فضای مجازی برضد چین در مورد رفتار این کشور درمورد سانچی را اهانت بزرگ چین و رها کردن جوانان در اقیانوس می دانند و حتای نگاه هایی به تحریم کالای چینی داشته اند.
نگاه خوش بینانه
از نگاه خوش بینانه چین به عنوان قدرتى در برابربلوک غرب و بویژه امریکا و رقیبى ایدیولوژیک براى کاپیتالیزم به شمار مىآید. در همین راستا در سال های گذشته چین یکی از قابل اعتماد ترین شرکای تجاری ایران از زمان تحریم های امریکا در سال ۲۰۱۰ ترسایی محسوب می شد و ایران با حفظ روابط با پکن قادر به دور زدن تحریم های غرب شد. دراین حال با توجه به مکمل بودن ظرفیت های اقتصادی و همچنین وجود زمینه های مختلف همکاری در عرصه های انرژی، زیرساختی، صنعتی، فناوری و سایر زمینه های مشترک، دو کشور می توانند همکاری های دوجانبه و چندجانبه ای درحوزه های انرژی های فسیلی و تجدید پذیر، امنیت عرضه و تقاضا و انتقال آن ، سرمایه گذاری و فاینس پروژهای بالادستی و پایین دستی در صنایع انرژی و بازار سرمایه گذاری ایران داشته باشد. در بعد دیگر دو کشوردرطرح هایی چون « کمربند اقتصادی جاده ابریشم» و « راه ابریشم دریایی قرن ۲۱ » چین می توانند همکاری و سرمایه گذاری متقابل را گسترش دهند. علاوه برای چین شریک اول بازاری واردات ما و همچنین شریک اول صادرات غیرنفتی (حدود ۲۵ درصد صادرات غیرنفتی به کشور چین است) است و بازار بزرگ چین فرصتی مهم برای صادرات محصولات ایرانی در بازارهای چین است. همچنین میتوان با پیمان های دوجانبه پولی ( که ابزار مناسبی برای حذف دلار از روابط بانکی و معاملات پولی میان کشورها است ) روند روابط را گسترش داد. علاوه بر این چین از بزرگترین کشورهای مولد گردشگری جهان است و در سال ۲۰۱۶ ترسایی، بیش از ۱۲۰ میلیون نفر از اتباع چینی به سایر نقاط جهان رفتند و می توان برای بازدید سالانه یک میلیون نفر از شهروندان این کشور از ایران برنامه ریزی شود. دراین شرایط ایران پوتانسیل بسیار بالایی در زمینه جذب گردشگران خارجی دارد و از آنجا که چین، ایران را به عنوان یکی ۱۰ از مقصد تایید شده گردشگری شهروندان خود اعلام کرده چینی ها می توانند به ایران در دستیابی به ۲۰ میلیون گردشگر خارجی (سند چشم انداز ۲۰ ساله گردشگری) کمک کنند. گذشته از این پوتانسیالهای سیاسی و دفاعی افزایش روابط ایران و چین نیز گسترده است و دو کشور منافع بسیاری در همکاری های نظامی دارند. چنانچه همکاری در فروش تجهیزات و تسلیحات ، تامین امنیت منطقه ای و مبارزه با تروریزم گسترش تروریزم بین المللی، ثبات جهانی ، ایجاد امنیت دریایی قطعا به هم افزایی قدرت و نفوذ دو کشور می انجامد . از این دید چین به شدت بدنبال نمایش قدرت و نفوذ جهانی است و ایران نیز می تواند شریک دفاعی - امنیتی نیرومندی در کلاس جهانی داشته باشد. گذشته از این خوشبینان به روابط دو کشور معتقدند در حالی که در حوزه بانک داری تنها ۱۰ یا ۱۲ کشور با ایران کار بانکی انجام می دهند ، چین گسترده ترین رابطه بانکی را با ایران دارد و ۲۰ میلیارد دلار تامین خط اعتباری فاینانس در سال گذشته نیز نشانه های خوبی از نگاه مثبت چینی ها تلقی میگردد.
نگاهی واقع گرایانه به چشم انداز روابط
در سال ۲۰۱۷ ترسایی حجم مبادلات تجارت ایران و چین به حدود ۴۰ میلیارد دلار نزدیک شد که این میزان را در سال ۲۰۱۸ ترسایی می تواند به حدود ۵۰ میلیارد دلار رسد . در این بین باید توجه داشت همکاری های دو کشور با حساسیت بسیاری از سوی بازیگران منطقه ای و جهانی دنبال می شود. رقبای منطقه ای و جهانی این دو کشورمخالف هر نوع همکاری این دو کشورخواهند بود. در این بین هر چند ظرفیت این همکاری ها می تواند بسیار بالا باشد و منافع بسیاری خواهند داشت و دو طرف می تواند زمینه های همکاری و مشارکت بیشتری را فراهم کنند. اما باید توجه داشت که که این کشور به دلیل منافع دوطرفه در داشتن رابطه با امریکا و ایران، سعی در ایفای نقش میانه ای دارد که به نفع چین باشد لذا از نگاهی میتوان گفت ایران در واقع از چند بعد در سیاست خارجی چین اهمیت دارد. نخستین در حوزه انرژی است. دومین بعد جایگاه ایران در منطقه خلیج فارس وهمچنین موقعیت ژیوپولتیکی که ایران از آن برخوردار است .سومین بعد از اهمیت ایران بهره گیری از ایران در مدیریت در روابط با امریکا در چانه زنی استراتیژیک با ایالات متحده امریکا ؛ و بعد چهارم اهمیت ایران برای چین بازار ایران است. در این شرایط در وضعیت که عدم تعارض و برخورد با امریکا یکی از اصول اساسی سیاست خارجی چین بوده روابط ایران و چین در سطح سیاسی پیشرفت چندانی نخواهد داشت و چالش های گسترش روابط دو جابنه چین و ایران را می توان در چند سطح اقتصادی ، داخلی و بین المللی همچنان وجود دارد . در این میان به نظر میرسد چینی روابط تجاری خود نه سرمایه گذاری وفناوری و..را با ایران گسترش دهند اما با نگاه به بسیاری از واقعیتهای ژیوپولتیک، ژیواکونومیک، ژیوکالچر و ژیواستراتیژیک دراندیشه روابط تثبیت شده راهبردی با ایران نباشد.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۸ـ ۱۷۰۳
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018