عربستان درآستانه کودتای نظامی
عارف عرفان
در طوفان برخاسته از جنایت قتل جمال خاشقجی، بزرگرترین زمین لرزه سیاسی خاندان آل سعود را تهدید مینماید.فشار های جامعه جهانی بویژه کشورهای غربی متحد تاریخی عربستان سعودی واعضای ناراض خانواده بزرگ آل سعود زمانی براین خاندان فزونی یافت که سی آی ای، برخلاف اراده دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا از دست داشتن محمد بن سلمان شهزاده ولیعهد پرقدرت عربستان سعودی درجنایت کم نظیر قتل خاشقجی پرده برداشت.
اکنون تحرکات بزرگ دردرون خاندان آل سعود مبنی برتغییرات سیاسی و راه اندازی کودتای سفید برای سرنگونی ملک سلمان پادشاه و ولیعهد آنکشور درجریان است.
دیلی میل روزنامه بریتانیا از قول رسانه های امارات گزارش داد که شایعاتی درخصوص راه اندازی کودتا در عربستان سعودی درجریان است.این گزارشات همزمان بود با هوشدار خالدبن فرهان السعود شهزاده تبعیدی سعودی که در جرمنی بسر میبرد.موصوف در مصاحبه خود گفت که تدارکات برای برکناری محمد بن سلمان درجریان است.او ابراز امید واری کرد که محمد بن سلمان در یک کودتای «نرم» برکنار گردد.
برقول این روزنامه، شهزاده محمد بن سلمان که غرض اشتراک در کنفرانس G-20 درارجنتین بسر میبرد ، دست به آرایش نظامی زده ونیروهای ارتش را با تجهیزات مربوط به پایتخت کشور فراخواند[۱]
عربستان سعودی بزرگرترین موقعیت ژیوپولتیک وژیواستراتیژیک را در خاورمیانه احراز کرده وبزرگترین شریک نظامی،اقتصادی وتجارتی غرب میباشد.سعودی مستدام نقش قلب را در شریان های اقتصادی غرب بازی نموده است.به طورنمونه به گزارش وبگاه «میدل ایست مانیتور »شهزاده میلیاردردر سعودی الولید بن طلال ضمن مصاحبه در روزنامه «حریت» ترکیه ادعا نمود که او تا حال دوباردونالد ترامپ را از فروپاشی اقتصادی نجات داده است.[۲]
باتوجه به جایگاه عربستان در خاور میانه ونقش آن درعرصه جهانی والتهاب سیاسی موجود در دربار سلطنتی،رهبران غرب در تحولات موجود در خاندان سلطنتی بی تفاوت بوده نمی توانند.
با توجه به چرخشهای موجود ،وبگاه گلوبال ریسرچ از آماده گی امریکا وبریتانیا در خصوص سازماندهی کودتای نرم در خاندان آل سعود سخن گفته مینگارد: « باازدیاد فشار بالای شهزاده سعودی محمد بن سلمان به خاطر قتل خاشقجی،سیاستمداران در واشنگتن و لندن، یکی از مهمترین اولویت هارا که عبارات از حفظ خاندان آل سعود به مثابه متحد نظامی و اقتصادی آنها است مورد تمرکز قرار داده اند.
گزارش شده است که اعضای خانواده حاکم در مورد امکان جایگزینی شاهزاده گفتمانی را آغاز نموده اند.اما درینجا سوابقی موجود است که نقش غرب را درتعویض رهبران سعودی نشان میدهد» [۳]
پرونده های برگرفته شده از بریتانیا که ا رده طبقه بندی خارج شده است ،نشان می دهد که بریتانیا قبلا بطور مخفیانه از کودتای درون کاخ در عربستان سعودی، که در آن اجداد محمدبن سلمان درگیر بود حمایت کرد.
کودتا در سال۱۹۶۴ ترسایی اتفاق افتاد اما پژواک وهم آور آن تاحال ادامه دارد.دراین کودتا شهزاده ولیعهد ملک فیصل برادر بزرگترش را که از سال۱۹۵۳ترسایی زمام امور را بدست داشت ،برکنار ساخت.بریتانیا برای حمایت ازبقای خاندان آل سعود ازین کودتا حمایت کرد.
با این حال، حمایت جدی از فیصل توسط گارد ملی ۲۰۰۰۰ نفری که حافظ خاندان سلطنتی بود صورت گرفت. فرمانده گارد ملی در آن زمان شاهزاده عبدالله بود که بعدا در سال ۲۰۱۵ ترسایی تا زمان مرگ اش زمام سلطنت را بدوش داشت، و برادرناتنی اش سلمان، پدر محمد جانشین اوگردید.
چه کسی در عقب نیروی گارد ملی عربستان سعودی درآن زمان قرار داشت؟
در همان زمان چون زمان حال،این انگلستان بود که در سال ۱۹۶۳ ترسایی به درخواست سعودی در آن کشور ماموریت نظامی داشت. فایلهای رمزگشایی نشان می دهد که دو مشاور انگلیسی در گارد ملی، سرتیپ کنت تیمبرل و سرهنگ نایجل بروماژ،برای تطبیق آرزوهای عبدالله، برای « حفاظت ازفیصل» ، « دفاع از رژیم»، «اشغال بعضی نقاط» و «قطع پیام ایستگاه رادیویی » نقشه کشید.
کودتای درون کاخ شاهی تحت حمایت انگلستان در سال ۱۹۶۴ همچنین نقش ایدیولوژی وهابیت در کشور را تقویت کرد. در مارچ۱۹۶۴،ترسایی رهبری مذهبی سعودی (علما) فتوای صادر کرد که مبتنی برآن انتقال قدرت به فیصل را بر اساس قانون شریعت به تصویب رسانید. دو روز بعد سعودپادشاه از فرمانروایی استعفا داد.
نقش امریکا- برتانیا در درون گارد سلطنتی
بعد از سال ۱۹۶۴ ترسایی سطح آموزش گارد ملی عربستان سعودی بوسیله آموزگاران بریتانیا وصادرات سلاح به شکل گسترده توسعه یافت.
امروزه بریتانیا، ده ها تن از پرسنل نظامی را برای آموزش و پرورش گارملی مامور ساخته و آنها پروژه بزرگ «ارتباطات» را پشتیبانی میکنند. نقش گارد ملی عمدتا بر« امنیت داخلی» و حفظ خاندان آل سعود متمرکز شده است.
ایالات متحده حتا برنامه بزرگتری برای آموزش و مدرنیزه کردن بیشتری گاردملی عربستان با هزینه ۴میلیارد دالر برنامه ریزی نموده و قرار است تا نقش عمده ومشابهی را همسان بااقدام بریتانیا درسال ۱۹۶۴ بازی نماید.
ملاحظه میگردد که تاریخ باردیگر دایره چرخش خویش را جهت تعیین مقدرات سیاسی خاندان آل سعود تکمیل مینماید.براساس گزارشات،لندن و واشنگتن توافق نموده اند تاشهزاده احمد ابن عبدالعزیز عموی شهزاده محمد را به ولیعهدی بگمارند.طبق گزارش وبگاه «مبدل ایست آی» اخیراً شهزاده احمدکه در تبعید در لندن بسر میبرد ،از سوی امریکا وبریتانیاپس از حصول ضمانت امنیتی بینالمللی جهت به چالش کشیدن محمد بن سلمان به ریاض برگشته است.
وبگاه «الخلیج آنلاین» خبر داد که بن سلمان ترامپ را تهدید کرد که اگر علیه وی کودتا کند، مدارک، اطلاعات و معاملات مالی شخص رئیس جمهور امریکا را لو خواهد داد.
در وضع کنونی شهزاده قدرتمند سعودی برای حفظ بقای خویش باچالشهای بزرگی در داخل خانواده سلطنتی وباسران غرب گرفتار است.
او خاستگاه ومسیر طوفان ها را خوب میداند.اینکه موصوف چگونه قایق قدرت سیاسی را از درون این امواج نجات خواهد داد،به رخداد های آینده مرتبط است.اماهرگاه ازین طوفانها رهید،به احتمال زیادچون اردوغان ثانی مسیر سیاست را دگرگون ساخته ودر کنارکشتی های قدرت های نوپا چون روسیه وچین لنگر خواهد انداخت؛
انگیزه غرب برای برکناری شهزاده
شهزاده ولیعهد محمد بن سلمان با حفظ روحیه آشوبگری،جنگ طلبی وجنایتبار، تغییراتی نوینی را درسیاست گذاری خارجی،بلانس سیاست های جهانی ومنطقوی وروابط اقتصادی و بازرگانی عربستان سعودی پدید آورده است.
عربستان که درست پس از دوران تولدش،دایم تنها در مدارغرب درچرخش بود،طی دوران حکمروایی وی،دهلیزگاه جدیدسیاسی، اقتصادی و بازرگانی باقدرت های بزرگ جهانی چون روسیه و چین را باز کرد و آنرا پیوسته گسترش بخشید.
مناسبات سیاسی،تعاملات بازرگانی واقتصادی عربستان در سطح بالای باروسیه انکشاف یافت.
بر اساس گزارش رویترز،امضای قرار داد نفتی میان ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی وپوتین رییس جمهور روسیه در عرصه انرژی وژئیوپلتیک زمین لرزه برپانمود.
رویترز گزارش داد که هر دو کشور در تلاش هستند تا به طور فعال طی ۲۰ سال آینده بازارهای نفت را مدیریت کنند[۳]
سفیر سعودی در روسیه در مصاحبه خاطر نشان ساخت که دو قدرت بزرگ در سوریه با یکدیگر بطورنزدیک همکاری میکنند .
بنابرین گزارش حتی ریاض به شرکت های روسی اجازه داد تا به ساخت و ساز ۱۶ راکتور هستوی در عربستان بپردازد.هنگام سفر پادشاه سعودی در روسیه ،میان رهبران دوکشوردر خصوص فروش، سیستم دفاع اس ۴۰۰ وسایر تجهیزات وسلاح های نظامی روسی باجانب سعودی قرارداد های بزرگ به امضا رسید.
بطرز حیرت انگیز ، سفیر در مصاحبه خود تایید کرد که شرکت نظامی« روستیک» روسیه دفتر خود را در ریاض باز کرده است[۴]
سفیر افزود:"با توجه به ابعاد روابط نظامی میان
دوکشور"افسران [عربستان سعودی] برای اولین بار در آکادمی نظامی روسیه آموزش داده می شوند ودرحال حاضر تقریبآ۲۰۰ نفر از پرسنل نظامی عربستان سعودی در شهرهای مختلف روسیه تحصیل می کنند. "
موازی با سطح انکشاف مناسبات با روسیه،عربستان سعودی سطح مناسبات سیاسی،اقتصادی ،نظامی وبازرگانی خویش را در سطح بالای باچین انکشاف داده است. چنانچه طی سال گذشته حجم معادلات اقتصادی میان چین وسعودی بالغ بر ۷۰ میلیارد دالرارتقانمود.
بزرگترین رویکرد اقتصادی سعودی-چین که امریکا را به شدت نگران ساخته است عبارت از سرنوشت دالر امریکا است که در معاملات اقتصادی دوکشور دگرگون میگردد.
وبگاه« دپلمات» خاطر نشان که در ایالات متحده امریکا،سیاست گزاران نگران هستند که چین ،عربستان سعودی را به حیث "مهره شطرنج "در راستای اهداف اش درجهت نابودی هژمونی امریکا در بازارهای مالی جهانی استفاده مینماید. این نگرانی زمانی به شدت افزایش یافت که معاون وزارت اقتصاد وپلانگذاری عربستان سعودی به تاریخ ۲۴اگست اعلام کرد که عربستان سعودی برنامه ریزی نموده است تا بخاطر کاهش وابستگی به دالر امریکا،بخش از کسر بودجه خویش را با«یوان» چینی پوشش دهد[۶]
نویسنده این مقاله افزودکه بسیاری ازاقتصاد دانان امریکایی زنگ خطر را به نوازش درآوردند که تمایل عربستان سعودی برای وام گیری یوان چینی،میتواند باعث ترغیب کشورهای صادر کننده نفت شود تا تعاملات بادالر امریکایی را متوقف ساخته و به معاملات شان به"پترو یوان"بپردازند،که در نتیجه کاهش استعمال معاملات دالر به حیث ارز ترجیح پذیر اعتباری، توسط کشور های تولید کننده نفت بطرز قابل ملاحظه قدرت حیاتی درازمدت دالر را به حیث ارز ذخیروی تضعیف میدارد؛
دقیقآ چنین تغییرات دراقمار غربی ودراوج رقابت های جهانی برای رهبران غرب پیام گوارا نخواهد داشت ،ازینرو ضرورت تبدیل کپتان سیاسی در خاندان آل سعود در دستور کار آنها قرار گرفته است؛؛
منابع:
[1]Crown Prince Mohammad bin Salman 'moves military troops to Riyadh to protect him from possible COUP' as exiled Saudi Prince warns of plan to topple him
30 November 2018
[2]Saudi prince says he twice saved Trump from bankruptcy
[ 3]Will the US and UK seek a Palace Coup against Mohammed bin Salman?
Regime change in Saudi Arabia?
By Mark Hayley Curtis
[4]Globalreaserch, Syria Is the Next Step in the Russian-Saudi Rapprochement,By Andrew Korybko,1june 2018
[5]New arab, an energy and geopolitical earthquake: The Saudi-Russian long-term oil deal،
[6]The Diplomat ,theRisks of the China-Saudi Arabia Partnership,By Samuel Ramani
February 17, 2018
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۸ـ ۰۴۱۲
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
گرامی باد خاطرات گران ارج ابرمرد تاریخ والگوی جنبش انقلابی و مبارز عدالتخواهانه افغانستان شادروان ببرک کارمل
علی رستمی
بیست ودو سال از خاموشی شخصیت فرزانه وپاک طینت ونستوه راه آزادی وخوشبختی وسرفرازی مردم افغانستان ببرک کارمل میگذرد. هنوزهم ایده واموزه ها و سخنرانی ها پر شور، انقلابی و ازدیخواهانه اش از حافظه تاریخی نسل دیروز وامروز زدوده نه شده ،بلکه رهنمایی رویکرد مبارزه یی رهروان اصیل نیروهای ملی ودمکراتیک وروشنگران نسل دیروزوامروز درداخل وخارج کشور میباشد.
آرمان های وطن پرستانه و مردمی این سرور آزاده گان ، بر شالوده تیوری پیشرو انقلابی جهانی درکشور ما در شرایط حاکمیت سیاهی نظام فیودالی وقبیله وی و اشرفی شاهی در ده های شصت و هفتاد ، وبعد از کسب قدرت دولتی تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان بعداز سال ۱۳۵۷ خورشیدی درتار و پود همه جوانان مبارز و درخاطرات مردم زحمتکش افغانستان زنده و ورِد زبان همه به مثابه الگوی « نظام قانونمند » مردمی میباشد. شادروان ببرک کارمل با کارنامه های های بلند انقلابی از عنفوان جوانی صادقانه وفداکارانه، برای تحقق اهداف عدالتخواهانه درجهت ازبین بردن مناسبات قبیله وی و فیودالی وایجاد جامعه نوین دموکراتیک ، تمام منافع مادی ومعنوی خود را دراین راه قربانی کرده و شجاعانه چه درزمان حاکمیت و پیش ازآن علیه نظام توانگر سالار و استثمار کننده خلق های زحمتکش جهان در راس امپریالیزم امریکا رزمیده و اعمال ضد بشری دیروز، آنرا که به مانند امروزدر جهان و اخص کشورما عملاً انجام میدهند افشا و پیش بینی میکرد. وهوشدار میداد در صورت تامین سیطره آنها درکشورما تمام شیرازه وحدت ملی و تمامیت واستقلال ارضی ما به مخاطره قرار خواهد گرفت.؛ ومردم رنجدیده افغانستان هویت ملی و آزادیخوهانه خویشرا از دست داده وتمام منابع ملی آن به یغما برده خواهد شد، که برحق چنین شده و ادامه دارد.
او ازایجاد نفاق و اختلافات قومی و مذهبی درمیان مردم هوشیار می داد و تلاش می نمود تا وحدت وهمبسته گی شانرا به مثابه مردمک چشم باسپانی وحفظ نمایند. به ارزش های حقوق شهروندی برای تامین حقوق سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی مردم ما معتقد بود وآنرا در زمان حاکمیت درعمل نهادینه ساخت وعماد راستین آن بود. همه اقوام کشورمساویانه باهم برابر درتمام سطوح بر اساس فهم ودرایت و دانش مسلکی واداری در دولت سهم داشتند. هیچگونه نفاقی ،درمیان اقوام باهم برادر افغانستان به مانند امروز وجود نداشت که، برضد همدیگر بنام « خارجی و مهاجر» تبلیغ توهین وتحقیر نمایند. احترام به سنت مذهبی و دینی همه مذاهب درکشوریکسان بود وازتمام ارزش های مادی ومعنوی مساویانه برخوردار بودند. حتا تا سرحد خود گردانی محلی براساس تقسیم زون ها ولایات کشور اساسات آن آهسته آهسته مورد اجرا قرار میگرفت و رشد میکرد.
به این رو انتخابات ارگان های اجراییه محلی از شهرداریها و ولایتی تا ریاست جمهوری درسال ۱۳۶۳خورشیدی اجرا وعملی کردید. برای آغاز روند صلح سرتاسری درکشور ، تیزس های ده گانه شورای انقلابی جمهوری دموکراتیک افغفانستان به مخالفین مسلح وغیرمسلح در آنزمان اعلام گردید، تا درروند صلح و پایان جنگ کمک نماید. جاویدان یاد ببرک کارمل تا آخرین روزهای زنده گی خویش از اصول و آرمان های مردمی به نفع مردم یک خطه انحراف نکرد و صادقانه به این آرمان پابند بود . رسیدن به صلح سرتاسری را وظیفه همه نیروها ملی و وطنپرست باشتراک همه مخالفین دولت تلقی میکرد ، نه یک جانبه !
همه زنده گی این ابرمرد وقف رفقا ، مردم و میهنش گردید.
روانش شاد،خاطراتش گرامی ، و آرمان ها و اندیشه های انسانی اش مشعل راه نسل های آینده باد !
بامداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۱۸ـ ۰۳۱۲
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
صلح افغانستان در آیینه استراتیژی امریکا
عارف عرفان
همطراز با برپایی کنفرانس صلح مسکو ،تجلی نقش کرملین دربرگزاری کنفرانس منطقه وی حول بحران افغانستان، وبزرگ نمایی طالبان دراین کنفرانس،کاخ سفید بوسیله نماینده کهنه کار خویش زلمی خلیلزاد، در یک رفتار سبقت جویانه وسخاوت امتیازات بزرگ برای طالبان،نفی ساختن انتخابات ریاست جمهوری، تشکیل حکومت موقت برای هموار سازی جاده برای مشارکت طالبان در سکوی اقتدار سیاسی افغانستان، قطعه بازی با کارت طالبان را به میدان درآورد وبا پیش کشیدن طرح قربانی ساختن حاکمیت افغانستان درقمار سیاسی موجود،آهنگ صلح ریایی را به صدا درآورد.
در واقع وبا توجه به شگردهای اخیر، زلمی خلیلزاد مامور ساخته شده است تا در بازی جدید وسناریوی موجود،آخرین میخ را برتابوت جامعه افغانستان بکوبد.
هردو ،هم مسکو وهم واشنگتن بدرستی میدانند که طالبان در افغانستان نه فرمانده جنگ اند،ونه بازیگر صلح.اما هردو قدرت جهانی در یک نمایشنامه مضحکه ترجیح میدهند تا بطرز غیر مستقیم کارت بازی طالبان را به نمایش کشیده ودر میدان پهلوانی افغانستان دست وپنجه نرم نمایند.امادرین ترفند امریکا میخواهد تا درعقب" بازی صلح" پنهان شده و به تحقق اهداف بزرگ ودرازمدت خویش بپردازد.
بی نیاز از گفتار است که با توجه به پیچیده گی بحران سیاسی افغانستان ،جای تامین صلح واقعی برپایی« کنفرانس منطقه وی» است که امریکا از آن عدول مینماید.
نقش روسیه به مثابه مشعلدار ضد تروریزم در کاربرد کارت طالبان دربازی افغانستان نقش بازدارنده در ماورای اهداف تهاجمی بیرون مرزی امریکا در افغانستان بوده اما اهداف امریکا دراین بازی تحقق برنامه های راهبردی ودرازمدت آنکشوردر افغانستان می باشد.
دراین چشم انداز امریکا حاضر است تا حاکمیت، تمامیت ارضی وصلح وامنیت وهمه ارزش های سیاسی و مدنی افغانستان را سخاوتمندانه درپای طالبان فدا نماید.
گفتنیست که در میان کشور های بزرگ منطقه وی، روسیه، چین وهند منافع شانرا در فضای صلح آمیز افغانستان وایجاد سرمایه گذاری درکشورجست و جو میدارند.
برای واکاوی مولفه های استقرار صلح در یک جامعه، باید نخست به انگیره ها، عوامل اصلی ودرونمایه جنگ نگاه کرد. دراین چشم انداز میتوان بخوبی دریافت که دراصل هیچگونه منازعه سیاسی وبنیادی میان دولت وطالبان موجود نیست.دولت وطالب هردو نیروهای نیابتی ومجری اهداف بیگانه بوده وهردو از استقرار صلح وصدور فرمان جنگ عاجز اند.
لذا سرنوشت صلح در افغانستان کف دست نیروهای بزرگ جهانی ومنطقه وی خوابیده است وهنوز کدام چشم انداز روشنی از توافق نیروهای درگیر ومطرح در افغانستان به مشاهده نمی رسد تا پیام آور صلح واقعی در افغانستان باشد.
درنتیجه سیاست گذاری های عوام فریبانه امریکا درافغانستان و حضور ۱۴۰ هزار ارتش ناتو در کشورطالبان تجدید حیات سیاسی یافته و به یک نیروی بزرگ تهاجمی در کشور مبدل شده و آنها میخواهند تا یا از دهلیزگاه « معاملات» صلح ویا از راهرو جنگ ، درب اقتدار سیاسی را باز نمایند.جاده که طی دوران طولانی توسط امریکا برای شان هموار گردیده است.
از قراین چنین استنتاج به عمل می آید که امریکا میخواهد تا حضورش را در کسوت جدید آرایش داده وآنکشوردر قالب نوین اهداف راهبردی خویش را در افغانستان دنبال نماید.
نیروهای تازه نفس داعش و پروژه های طالب تحت هدایات امریکا دریک بازی دو پهلو در تبانی با پاکستان مسوول پیشبرد این پروژه کلان خواهد بود.
جایگاه امریکا درصلح افغانستان
اساساًماشین جنگی امریکا که لوکوموتیف نظام سرمایه است، در اتمسفیر صلح از کار می افتد.بدین ملحوظ ۹۳ درصد دوران حیات امریکا درمیدان جنگ سپری شده ونیم قرن اخیر امریکا بطرز بلاوقفه درجبهه داغ جنگ و تجاوز حضورداشته است.
امریکا درست پس از یازدهم سپتامبر « استراتیژی جنگ باترور» را برگزید ودراین راستا تاکنون 6.6 تریلیون دالر را هزینه ساخته است.تروریزم یکی از افزار های مهم تاکتیکی برای مقاصد راهبردی امریکا به شمار میرود.
به دلایل متعدد اشغال افغانستان یکی از قدیمی ترین آرمان کاخ سفید بود و مبتنی بر اعترافات بریژنسکی مشاوامنیت کاخ سفید،مقدمات آن در سوم جولای ۱۹۷۹ ترسایی در زمان کارتر اتخاذ گردید.۱
واشنگتن ماه ها قبل از حادثه یازدهم سپتامبر مصمم بود تا افغانستان را اشغال نماید.دراین مورد جوز اونیل مینگارد: « تصمیم حمله به افغانستان در واقع در جولای ۲۰۰۱ زمانی که طالبان ازعقد قرارداد یک خط لوله گاز از طریق افغانستان با یک شرکت امریکایی اجتناب نمود وبجای آن با شرکت آرژانتینی قرار داد بست،صورت گرفت. »۲
اما یکی از انگیزه های دیگری که این تهاجم را تسریع بخشید، صدور فرمان رهبر طالبان در مورد قطع کشت خشخاش در افغانستان بود که سپس تحت سایه ناتو تولید تریاک از۱۸۰ تن سالانه به بیش از ۹۰۰۰ تن افزایش یافت.
افغانستان از لحاظ ژیوپولتیک ،ژیواستراتیژیک وژیواکونومیک برای امریکا ارزش حیاتی داشته،تصادفی نیست که امریکا در راستای تحقق اهداف راهبردی اش تاکنون بیش از 1.3 تریلیون دالر در« جنگ باتروریزم » در افغانستان هزینه نموده است .اما این جنگ نمایشی در اصل ریشه های خشکیده تروریزم را آبیاری نمود و آنرا به هیولای بزرگی درآورد.
حتا دونالد ترامپ « استراتیژی امریکا در جنوب آسیا» را براساس محوریت افغانستان تدوین کرد.درین باره کریستوفربلک مینویسد:"دراگت۲۰۱۷، رییس جمهور ترامپ،استراتیژی خویش رابنام "استراتژی جنوب شرقی آسیا" در "تمرکز" بر افغانستان پایه گذاری کرد.با این ترفند ترامپ سعی نمود تا مجموعه اهداف راهبردی منطقه وی خویش را درشعله های آتش جنگ افغانستان مشروعیت بخشد.۳
اهداف امریکا در افغانستان،اهداف بلند مدت بوده واین اهداف باید درلای بحران امنیتی افغانستان پنهان شده واز دهلیزگاه جنگ ، منزلگاه خود را بپیماید.چنانچه سرمنشی ناتو آشکارا اشغال افغانستان را از برنامه های دایمی ناتو میداند.
ینس استولتنبرگ دبیر کل سازمان ناتو به تاریخ ۱۴سپتامبر ۲۰۱۸ ترسایی در یک سخنرانی خویش دریک سازمان دست راستی امریکا بنام « بنیاد میراث » به پرسشی اظهار داشت : « ایالات متحده و متحدان آن قصد دارند تا افغانستان را برای همیشه اشغال کنند» ۴
درهمین حال استیفن لیدمن اهداف استراتیژی امریکا در افغانستان را مورد تحلیل قرار داده مینگارد: « واشنگتن بخاطر این منظور به افغانستان حمله نکرد، تا آنرا اشغال نموده و آن کشور را ترک گوید.برنامه ریزی های امریکاشامل اشغال دایمی افغانستان است.»
این نویسنده ادامه داده مینگارد: « افغانستان به حیث جایزه ژیوپلتیکی[امریکا] تلقی میگردد.برنامه اصلی حضور دایمی امریکا است.جنگ هرگز ختم نخواهد شد. » ۵
حال در آیینه تمامنمای این چشم انداز،اهداف استراتیژی امریکا در افغانستان و رهبری جنگ نیابتی درکشور وبرنامه آنکشور در خصوص برقراری صلح ریایی وامنیت کاذب درکشورمشخص گردید.هکذا افغانستان به حیث سرزمین بی صاحب،جامعه مرده ، ومردمان فلک زده درگرو اهداف استراتیژی امریکا اسیر گردیده اند وباید هوشمندانه در جستجوی رهایی بود.
چالش ها ومعاملات امریکا در افغانستان
بازی موجود در افغانستان یکی از پیچیده ترین بازی های سیاسی جهان است.جمع کثیری از بازیگران جهانی ومنطقه وی درین بازی شطرنج وبارویکرد جنگ « نیابتی » سرگرم بازی اند.
سران پنتاگون به شکست خویش در افغانستان اعتراف نموده اما معلوم است که در آغاز،برنامه امریکا بارویکرد سیاست گذاری های ناکام و فربه ساختن تروریزم در افغانستان عبارت از دولت سازی ،ملت سازی واستقرار دموکراسی وجامعه مدنی درافغانستان نبود .پایه های دولت افغانستان بر شانه های مافیای قدرت وثروت وبرگلوی مردم افغانستان گذاشته شد.
امریکا درخط اصلی راهبردی خویش از استقرار ارتش ودولت نیرومند ملی اجتناب نمود واز همان آغاز میدان را برای جولانگاه بزرگ طالب وتروریزم در افغانستان هموار ساخت.سیطره طالبان برشصت فیصد خاک افغانستان تصادفی نیست وریشه های آنها به حد کافی با دالر های امریکایی آبیاری شده است.
عمده ترین چالش امریکا در افغانستان حضور پرقدرت روسیه چین،ایران،پاکستان در افغانستان وزمینگیر ساختن پروژه های امریکا درین کشور است.
پیچیدگی اصلی جنگ نیابتی افغانستان حضور طالبان ومهارت حیرت انگیز استخبارات پاکستان است.در وضع موجود همه قدرت های درگیر باکارت طالب بازی مینمایند.طالبی که اصلی ترین افسار آنها بدست آی اس آی پاکستان گره خورده است ومانور اصلی جنگ افغانستان مانند دهه هشتاد در اسلام آباد گرداننده گی میگردد.پاکستان مستدام از زاویه ایده« عمق استراتیژیک» به افغانستان نگاه میکند، امریکا آماده است تا این آرزوی همیشه گی اسلام آباد را تحت گفتمان صلح در وجود استقرار حاکمیت طالبان در افغانستان تحقق بخشد.
حالا امریکا در تحت فشار روسیه ومتحدین با راه اندازی درامه صلح خواهی ودر غیاب مردم افغانستان، در نظر دارد تا حاکمیت افغانستان وتمامیت ارضی کشور را روی یک کفه ترازو گذاشته و منافع استراتیژیک خویش را روی دیگر کفه قرار داده ودر عقب پرده میخواهد تابا حفظ تنش های مصنوعی باپاکستان به معامله دوجانبه پرداخته وبا استقرار نظام استبدادی فوندمنتالیستی طالب و داعش،نظام بربریت را در افغانستان استقرار بخشیده ،کشور را در سیاهچاله خونین غرق نموده و اهداف استراتژیک خویش را برای سالهای طولانی دنبال نموده وتمام منابع افغانستان را تاراج نماید.
با این تصویر میتوان استنتاج نمود که افغانستان در دام اسارت بسربرده ودر بدترین گذرگاه تاریخی خویش قرار دارد. باید فریاد وطن را شنید ودرچوکات اتحاد وهمبسته گی ملی وبا بسیج سراسری کلیه مردم افغانستان وبه یاری همه نیروهای ملی ، مترقی و وطندوست به نجات آن برخاست.
پرواضح است که مردم افغانستان نسبت به هرزمانی در بیابان داغ ، در جست وجوی قطره آبی از چشمه زار صلح اند،اما این « صلح » نباید برای مردم افغانستان تناب دار وبرای جهانگشایان مخازن جواهرات بیافریند.
منابع:
[1]globalreaserch,The CIA’s Intervention in Afghanistan. U.S. Recruitment of “Islamic Terrorists” Started in 1979. Zbigniew Brzezinski
By Dr. Zbigniew Brzezinski and Le Nouvel Observateu
15 November 2018
[2]Globalreaserch,Why the United States Will Not Leave Afghanistan Voluntarily
By James ONeill,25 August 2018
[3]On Capitalism and Eternal War. NATO as a “World Government”?
By Christopher Black،4 October 2018
[4]Globalreaserch,On Capitalism and Eternal War. NATO as a “World Government”?
By Christopher Black،4 October 2018
[5]globalreaserch,Permanent US Afghanistan Occupation to Control Oil, Gas and the World’s Largest Opium Supply
By Stephen Lendman،22november 201
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۸ـ ۲۹۱۱
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
بیست ودومین سالگرد جاودانگی ببرک کارمل را گرامی میداریم
عبدالوکیل کوچی
در آن مقطع نا بهنگام تاریخ که خورشید خوشبختی وترقی در فضای سیاسی افغانستان غروب میکرد ، جنبش چپ دموکراتیک افغانستان ومنطقه ، بخصوص حزب دموکراتیک خلق افغانستان بهترین رهبر فرزانه خود را از دست داد .در چنین روزی ( سوم دسامبر ۱۹۹۶ ترسایی ) فرزند کبیر مردم افغانستان خدمتگذار مستضعفان کشور ، زنده یاد ببرک کارمل به جاودانگی پیوست . جاودان نام ببرک کارمل شخصیتی تاریخی ،مانده گار وبی بدیل از عنفوان جوانی وپس از آن بیش از نیم قرن عمر پربار خود را در راه وطنپرستی ومبارزه بخاطر رنجهای بیکران خلق ستمدیده افغانستان وقف نمود . زنده یاد ببرک کارمل در بهترین دوران جوانی و دوره تحصیل بخاطر شرکت در تظاهرات ضد سلطنتی ودفاع از جنبش ترقیخواهی ومبارزه انتخاباتی دوره هفتم شورای ملی بزندان افتاد وپس از رهایی در شکل گیری جنبش محصلان کشورنقش اساسی وسمت دهنده داشت.
ببرک کارمل با جهانبینی علمی مترقی راها ووسایل رسیدن به زنده گی بهتر وشگوفایی کشور را جستجو میکرد و بخاطر عشق وعلاقه به وطن ، شور وطنپرستی را در میان همقطاران وهمشهریان تر ویج داده واندیشه راه نجات وطن را از قید اسارت نظام فرتوت فیودالی با روشنفکران وطنپرست وترقیخواه مشوره مینمود واز میان بهترین شخصیتهای وطنپرست ومبارزین باقیمانده از دوران مشروطیت وحلقات سیاسی چپ مترقی تاسیس جریان دموکراتیک خلق افغانستان را مطرح نمود و نقش اساسی خود را در تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان در سال ۱۳۴۳ خورشیدی ایفا نمود .
ببرک کارمل همواره میگفت در میان مردم بروید از مردم بیآموزید وبرای مردم یاد دهید وخدمت کنید روی این اصل و آموزه های خردمندانه آن بود که حزب راه خود را دربین مردم ، درشهرها ، دهات ومحلات باز کرد .زنده یاد ببرک کارمل بنا به خواست وپیشنهاد مردم شریف کابل نسبت به اعتمادی که به شخصیت گرامیُ شان داشتند دو دوره وکیل ونماینده مردم شریف کابل در پارالمان کشورانتخاب گردید .
زنده یاد ببرک کارمل بخاطر منافع علیای زحمتکشان ،کارگران ،ودهقانان در دشوارترین شرایط پرچم مبارزه را بر ضد ارتجاع واستبداد شجاعانه بر افراشت. این ابر مرد تاریخ کشور ما ، ابر مرد آزاده و آزادی خواه ، ترقیخواه وعدالت پسند ،انسان فداکار ودادخواه صادق وطنپرست پرشور ،مردم دوست ،صلح پسند ،ونماد عظیم آزادی مدافع استقلال تمامیت ارضی وحاکمیت ملی سنگبنای ترقی خواهی را در جامعه بطور اساسی گذاشت.
آموزه های ببرک کارمل چون آیینه جهان نما در تمام تحولات دموکراتیک وهمچون خورشید آزادی در فضای سیاسی وافق های بلند کشورما میدرخشد .زنده یاد ببرک کارمل وحدت ملی و وحدت حزبی را همچون مردمک چشم دانسته و سمبول واقعی وحدت ملی وحزبی بود .
ببرک کارمل در مبارزات آگاهانه بخاطر دفاع از آزادی دموکراسی ترقی وپیشرفت دادخواهی وعدالت وبهبود منافع زحمتکشان وطبقات واقشار پایینی جامعه در مبارزه بر ضد استثمار انسان توسط انسان با درک عمیق از روند تحولات سیاسی با خردمندی و اصول مبارزه حزب را رهبری میکرد .
ببرک کارمل رهبر فرزانه ح د خ ا این مبارز پرشور وچهره درخشان تاریخ معاصر وشخصیت آگاه وخردمند کشورما بخاطر بیداری مردم وارتقاُ سطح شعور سیاسی توده ها ی مردم آگاهترین فرزندان صادق کشور را بسیج نموده وعلیه هر گونه انحرافات واعمال تند روانه چپ و راست مبارزه میکرد و بخاطر نجات مردم افغانستان با شجاعت ومواضع قاطع در برابر ارتجاع واستبداد ، دشمنان وطن را مورد سرزنش قرار میداد .
ببرک کارمل بشهادت مورخین ونویسنده گان ، وهمرزمانش سلطان علی کشتمند ، دستگیر پنجشیری و دیگران به شخصیت والای ببرک کارمل معتقد بودند ومینویسند که ببرک کارمل با خلقات سیاسی در برخوردها وصحبت هایش با احتیاط و متواضع بود ونظریات سیاسی آن با احتوای مباحثات سیاسی بکرسی مینشست.
ببرک کارمل شور وطنپرستی را در مبارزه بخاطر آزادی صلح وترقی ،عدالت اجتماعی انسان سالاری، تامین سعادت ورفاه مادی ومعنوی خلق زحمتکش واستقرار حکومت قانون را در سر لوحه کار خود قرار میداد و بمثابه زمامدار مدبر کشور مخالف جنگ و کودتا ، اعدام انسان و اعزام قوای نظامی اتحاد شوروی به افغانستان بود وهمواره از صلح حمایت وپشتیبانی میکرد چنانچه با احراز قدرت دولتی تمام محبوسین را بدون در نظر داشت اعتقادات سیاسی از زندانهای کشور آزاد ساخت .
زنده یاد ببرک کارمل با تشکیل دولت دموکراتیک ومردمی با پایه های وسیع ومشارکت تمام نماینده گان اقشار وطبقات ستمکش افغانستان بمنظور تشکل آگاهانه کارگران، دهقانان روشنفکران ، کسبه کاران ، پیشه وران ، ژورنالیستان ، نویسنده گان ، علما وروحانیون پاکنهاد کشور ومواظبت از اقشار زحمتکش توسعه وگسترش ساختاری سازمان دموکراتیک زنان وسازمان دموکراتیک جوانان افغانستان ، تشکیل جبهه ملی پدر وطن وسایر نهاد های مترقی بخاطر سهمگیری فعال مردم در سرنوشت سیاسی اقتصادی ،اجتماعی وفرهنگی کشور وتصمیمگیری در اداره دولتی ، مردم را بسیج ساخته واتحاد تمام اقوام وملیتهای ساکن در کشور را تحقق بخشید . چنانچه در زمان زعامت ببرک کارمل برای نخستین بار در تاریخ کشور هزاره بحیث صدراعظم وازبیک وزیر واهل هنود در سطح وزارت واز اقوام پشه یی ونورستانی وبلوچ وزیر وسفیر عز تقرر حاصل کردند .
بقول زنده نام اکادمیسن عبدالاحمد جاوید « در تاریخ معاصر کشور ما دوران زعامت ببرک کارمل یگانه دورانی بود که در آن مسُله زبانها وملیتها بگونه بهتر حل گردید تعصب وتنگنظری ها از میان برداشته شد چنانکه ساختار های قدرت واداره دولتی وسیاستهای کاری آن دوره این گفته را بوضاحت آشکار میسازد که ببرک کارمل بخاطر رشد صفوف جوانان وانکشاف معارف تعلیم وتحصیل رشد صنایع وساختار های اقتصادی آگاهی دادن توده ها ومواظبت دایمی از قوای مسلح در امر دفاع از استقلال ،تمامیت ارضی وحاکمیت ملی توجه خاصی مبذول میداشت .
زنده یاد کارمل بزرگ بخاطر نجات مردم افغانستان از جهل ،فقر ومرض ورهایی مردم از عقب مانده گی قرون کاروان مبارزه پیشرفت وترقی خواهی را بشکل خستگی نا پذیر رهبری میکرد و برنامه بهتر شدن زنده گی مردم وبخصوص اقشار زحمتکش کشوردر الویت های کاری دولت قرار داشت . چنانچه اصلاحات اراضی ،تقسیم عادلانه آب ،کوپراتیفی ساختن زراعت وکشاورزی ،توزیع کود کیمیاوی ،تخم بذری ومواد کوپونی رایگان ،کمک به اهل کسبه ، رشد صنعت وتولید وتغیر بنیادین اقتصادی ،اجتماعی وفرهنگی مسیر پیشرفت وترقی را می پیمود .
در زمان زعامت زنده یاد ببرک کارمل اینجانب با یکی از همرزمانم توریالی نور یار در سال ۱۳۶۴ خورشیدی منحیث هیات از کابل بمنظور تدارک محل تفریحی وتعمیر رهایشی برای استراحت کارگران عازم شهر همیشه بهار جلال آباد شدیم ودر آنجا که محل باشکوهی اعمار گردیده بود برای کارگران انتخاب گردید البته محل زیبای رهایشی کارگران به همکاری داکتر مانوکی منگل ومحمد عیسی جسور « اسحق زی » که در آنزمان در ولایت ننگر هار اجرای وظیفه میکردند بدسترس قرارگرفت که همه ساله کارگران بمنظور تفریح واستراحت بطور ماهوار در آنجا با معاش وسفرخرچ به تفریح واستراحت می پرداختند .
ببرک کارمل با جهانبینی علمی وخارایین اش ارتجاع و امپریالیزم واستعمار را دشمن اساسی بشریت وعامل اصلی جنگ وفقر وعقب مانی وبدبختی ومصیبت میدانست .روی این اصل برای برچیدن ظلم و استبداد با عزم واراده آهنین بر ضد ارتجاع استبداد و آمپریالیزم مبارزه آشتی ناپذیر میکرد .
ببرک کارمل با سیاست صلحامیز طرفدار جدی صلح بود ودر رابطه با مصالحه ملی به این عقیده بود که تا حدی که مشی حزبی ودولتی ونظام ملی ودموکراتیک صدمه نبیند .
در بخش خارجی اتخاذ سیاست همزیستی مسالمت آمیز ،صلح خواهی و طرفدار ی از صلح جهانی ، بی طرفی مثبت وفعال وقضاوت عادلانه ودموکراتیک در مناقشات جهانی، دفاع از حق تعین سر نوشت ملتها ،حسن همجواری ودوستی با خلقهای جهان سیاست خارجی حزب ودولت دموکراتیک افغانستان تحت رهبری زنده یاد ببرک کارمل را تشکیل میداد .
ببرک کارمل با مبارزه شجاعانه وعادلانه به بالا ترین سطح پیروزی جاودانگی قرارداشت با درک از دشواری های جامعه عقب نگهداشته شده راه های حل برونرفت را اصولی وعادلانه جستجو وبا دشواریها دست وپنجه نرم میکرد . ببرک کارمل با موانع ومشکلات مبارزه کرد وراه توده های ملیونی کشور را انتخاب وسرنوشت خویش را با ستمدیده گان ، بینوایان ، آزادی خواهان ،ترقی جویان ،مستضعفان وستمدیده گان کشور یکی ساخت ودر قلوب مردم جا داشت روی این دلیل بود که آتش کینه دشمنان سوگند خورده خلق افغانستان ارتجاع واستبداد شعله ور گردید ودست بدسایس زدند بآنکه توطیه گرباچوف وآی اس آی ومداخله غرب بوظایف رسمی زنده یاد کارمل بزرگ نقطه پایانی گذاشت ولی هیچ قدرتی نتوانست مکتب و آموزه هایش ورسم راهش ومهر پربارش را از قلوب مردم مسدود ونابود سازد . زیرا که همسویی ، اتحاد وحدت وطنپرستی ، احترام به انسان ، عشق به مقام انسانی ومبارزه بخاطر رهایی انسان وخدمت بمردم ، عدالت ودادخواهی همه وهمه میراث کبیر مکتب زنده یاد ببرک کارمل بوده واز آموزه های فنا نا پذیر آن ابر مرد تاریخ میباشد. رفیق ببرک کارمل شخصیت فنا نا پذیر کشور ما بود ه زیرا مرگ نتوانست زنده یاد ببرک کارمل را خاموش سازد ببرک کارمل بزرگ شخصیت چندین قرن بعدی عصر خود بود ازین رو در اصول واندیشه وآموزه هایش چون خورشید درخشان همواره میدرخشد ودر قلوب واذهان مردمش جاودانی وماندگار است .
بروح پاک مرد نامداری
همی خوانم درودی بیشماری
به آن خدمتگزار خلق کشور
زعیم و رهبری با پشت کاری
غروبش چون طلوع جاودان است
چو خورشیدی فروغش ماندگاری
وفا وهمدلی میراث او هست
نی از خود داشت قصر زرنگاری
بری بود از تعلقات قومی
زمردم بود واز مردم تباری
بدیلش نیست در تاریخ کشور
چنین شخصیت با اعتباری
میان رهبران قرن بیستم
یکی عالیترین سیاستمداری
خوشا بر رهروان راه او باد
که دارند رهبر با افتخاری
موفق باد رزم رهروانش
پی اهداف وعزم پایداری
روانش شاد ونامش جاودان باد
گرامی باد همچون افتخاری.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۸ـ ۰۳۱۲
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
آیا طالبان صلاحیت مذاکره را دارند ؟
عبدالوکیل کوچی
پاسخ این سوال بزمانی بر میگردد که مردم آزاده افغانستان در راستای مبارزات آزادی خواهانه شان ، چهل سال قبل پرچم مبارزه را بخاطر دفاع از استقلال ،تمامیت ارضی وحاکمیت ملی تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان و زعامت زنده یاد ببرک کارمل بزرگ بهدف تامین صلح و ترقی وعدالت اجتماعی ، وحدت ملی ،رشد اقتصادی ،سیاسی وفرهنگی کشور بر افراشتند که بتاسی از آن دموکراتیزه ساختن حیات سیاسی واجتماعی جامعه ومشارکت گسترده مردم در اداره دولتی وقدرت سیاسی کشوردریک جبهه واحد ملی ، مردمی ومترقی با اقدامات سازنده وهمه جانبه حزبی ودولتی رویدست گرفته شد که مایه ی نگرانی دشمنان افغانستان گردید وسر انجام غضب ارتجاع ، استبداد واستعمار را برانگیخت و آنها با سربازگیری از داخل وخارج کشورما ، جنگ تمام عیار نیابتی وتجاوز کارانه را از سرزمین های دور و نزدیک ، علیه تمامیت ارضی، استقلال وحاکمیت ملی افغانستان براه اندختند .
دولت دموکراتیک ومردمی افغانستان مطابق به اهداف صلح خواهانه حزب دموکراتیک خلق افغانستان با موضعگیری صلح جویانه خویش سیاست مصالحه را در داخل کشور وهم در سطح بین المللی وجامعه جهانی بشکل پیگیر ومسوولانه رویدست گرفته با مخالفین دولت و کشور های ذیدخل در قضایای افغانستان ، موضوع مذاکره مفاهمه وآشتی را با همصدایی خلق کشور و تاکید مقامات عالی حزبی ودولتی مطرح ساخت که درمصوبات حزبی وبخصوص شانزدهمین پلینوم کمیته مرکزی حزب وتیزس های دهگانه زنده یاد ببرک کارمل وخطوط اساسی وظایف دولت مسجل گردید .
یکی از رهکارهای بزرگ سیاسی آن دوران تدویر لویه جرگه بزرگ کابل بود که بمنظور ختم جنگ وتامین صلح در سال ۱۳۶۴ خورشیدی به دعوت مقامات حزبی و دولتی وقت ، به اشتراک سرآن اقوام وقبایل ،شخصیت های با اعتبار ملی ،علما و روحانیون پاکنهاد کشور وسایر اقشار زحمتکش وروشنفکران منور، آگاه وصاحب نظر از سرتاسر کشور وحتا از آنسوی مرزها حضور بهم رسانیده بودند تدویر یافت و بنده نگارنده نیز در همین لویه جرگه منحیث سپاهی حزب دربخش تنظیم و امورسازماندهی آن افتخارخدمت داشتم .
بیاد دارم در جریان سخنرانی زنده یاد ببرک کارمل که به لسان های پشتو و دری طنین انداز بود ، گروهی از نماینده گان اقوام افریدی وختک داخل تالار گردیده ، کارمل بزرگ با صدای رسا از آنها استقبال نموده فرمودند که این دلاوران آزاده از آنسوی خط ، زنجیرها ی مرزاستعماری را شکستانده خود را در کنار مردم افغانستان به لویه جرگه صلح رسانده اند .
زنده یاد ببرک کارمل در بیانیه ی تاریخی شان ضمن سخنرانی با ارایه ی پیشنهادات صلحجویانه وتوضیح راه ها ووسایل نیل به صلح پایدار وطرح همه جانبه روی یک میکانیزم عملی ختم جنگ در کشور همچمان در رابطه به عودت قطعات نظامی اتحاد شوروی بکشور آبایی شان تاکید نموده از آماده گی های لازم برای دفاع مستقلانه قوای مسلح افغانستان بصراحت یاد آوری کرد که این صدای رسا وتاریخی شان از همان لحظات اول، خواب غربی ها وهمسایه گان افغانستان را پریشان ساخت .
چند سالی بعد از آن داکتر نجیب الله در وقت و زمانش با اعلان سیاست مصالحه ملی در جریان سخنرانی با سران مردم وشخصیت های ملی از مخالفین دولت دعوت بعمل آورده با گذشت بی حد واندازه آتش بس یک جانبه وآشتی را پیشنهاد نمودند ولی با نتیجه گیری ازعکس العمل های مخالفین دولت با فریاد بلند گفتند که مخالفین دولت صلاحیت و استقلال مذاکره در انتخاب صلح را ندارند واگر میداشتند با رفتن قطعات نظامی شوروی از افغانستان به روند صلح می شتافتند.
پس از انتقال قدرت بدست مجاهدین در شرایطی که هنوز جنگ ادامه داشت و آقای ربانی طالبان را فرشته گان صلح نامیده بودند ولی نتیجه این شد که در اثر مداخله قدرتهای بزرگ وتجاوزات مستدام خارجی و دسایس آی اس آی و معاملات غرب با گرباچف ، زنده یاد ببرک کارمل در سال ۱۳۶۵ ازقدرت کنار زده شد ، وبا هجوم طالبان بشهر کابل در سال ۱۹۹۶ داکتر نجیب الله در اثر دسایس دشمنان افغانستان بشهادت رسانده شد و در سال ۱۳۹۰ خورشیدی آقای ربانی که ریاست کمیسیون عالی صلح را بعهده داشت جان خود را از دست داد .
به این ترتیب تمام اقدامات سرآن درامر صلح بخاک وخون یکسان شد . بدلیل اینکه مخالفین دولت بنا به گفته مشهور، صلاحیت مذاکره وتصمیم گیری جنگ وصلح را نداشتند . زیرا که آنها به مثابه ابزار جنگی و معاش خوارانی بودند که به جز اسلحه وپول چیزی بدست آنها نبوده وکلید اساسی حل قضایای افغانستان فقط در دستان قدرت های بزرگ قرارداشت .
بنا برآن با یک نتیجه گیری ساده ،اسرار و دلیل طولانی شدن جنگ درافغانستان وتمرکز قدرت های جهانی به قضایای جنگ وصلح افغانستان را می توان دردو نقطه خلاصه کرد.موقعیت جیوپولیتیک وجیواکونومیک کشورکه اهداف ومنافع کشورها وقدرت های ذیدخل را از نگاه منابع وموقعیت مشخص میسازد.
دوم موقعیت جیواستراتیژیک که میزان کاربری واهداف کلان کشورهای منطقه و قدرت های جهانی روی منافع شان را در منطفه وجهان تشکیل میدهد. که هردو عوامل بر سرنوشت جنگ وصلح در افغانستان نقش اساسی و تعین کننده دارد .
بنا بر آن با توجه به سیاست های چند جانبه و پالیسی جهانی قدرت های ذیدخل در راستای حل سیاسی قضایای افغانستان ، مذاکراتی در ماسکو ، قطر ونهاد های بین المللی اینجا وآنجا بعمل می آید که نتایج آن برای مردم غیر ملموس بوده وراهبردی چندانی نداشته است .
بآنکه صلح عادلانه ومذاکره بخاطر ختم جنگ آرزو وآرمان هر انسان وطندوست وصلح خواه بوده وبرای تمام هموطنان عزیز وشرافتمند قابل تایید و پشتیبانی میباشد ولی دلایل بنبست این راه دراز بیشتر به اراده ونیت خارجی هایی که در قضایای کشور دخالت دارند متمرکز است .
بنا برآن دلایل عدم دسترسی به ختم جنگ وایجاد صلح در کشورما در بعد خارجی مساله ، همانا موضع کلیدی قضا یایست که در دستان قدرت های بزرگ وهمسایه گان افغانستان قرارداشته که دراین جنگ نیابتی و تحمیلی، میزان منافع آزمندانه ومستدام قدرت های بزرگ وهمسایه ، زمان و امکان جنگ واستراتیژی صلح را در افغانستان مشخص میسازد .
طوریکه گفته آمدیم بر طبق گمانه زنی ها شاید مذاکراتی پشت پرده در سطح داخل و خارج کشور در جریان باشد ولی ظاهراً مذاکرات نمایشی با طالبان در گوشه ونقاط جهان بجزوقت کشی و مصروف ساختن اذهان مردم به توافقات خیالی و چانه زنی ها چیزی بیش نخواهد بود .
دراخیر طوریکه گفته آمدیم تا وقتی که قدرت های ذیدخل درافغانستان روی حصول منافع خود درافغانستان ومنطقه به نتایج مطلوب خود نرسند ، در چشم اندازآینده کشورصلح بسیار بعید به نظر میرسد.موُکداً خاطر نشان میگردد که افغانستان بنا به موقعیت جغرافیایی که دارد صلح دراین کشور حداکثر به چگونگی راهبردی استراتیژی سیاسی واقتصادی قدرت های شامل در قضایای افغانستان بسته گی داشته و در دستان آنها ست .
لذا با توجه به ابعاد خارجی قضایا و اوضاع افغانستان، مذاکره بخاطرصلح درنهادهای با صلاحیت بین المللی وجامعه جهانی بخصوص بین کشورهای امریکا ، روسیه ، چین وهمسایه گان آن درخورتوجه جدی میباشد.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۸ـ ۲۵۱۱
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018