تعریف تروریزم درانحصارهژمونی ومنافع دولت

 

عبدالاحمد فیض

ترور و تروریزم پدیده ایی است که درتحولات و دگرگونی های انقلابی فرانسه سده هجدهم وارد گفتمان سیاسی شد، درآن فرصت تاریخی رزمنده گان انقلابی توسل به اقدامات خشونتبار، ایجاد رعب و وحشت را روش مناسب برای دستیابی به اهداف شان می پنداشتند که پیآمدهای مرگباری نسبت به کتله های بزرگ غیرنظامی درقبال داشت وموجب شد تا اقدامات وحشیانه علیه اکثریت غیرنظامی مورد توجه محافل سیاسی وبویژه حقوقدانان قرارگرفته ومساعی درجهت ارایه توصیف اعمال تروریستی وعدم مشروعیت آن آغازگردد. اما شایان ذکراست که علی الرغم مساعی بین المللی درجهت توصیف وتعریف جامع تروریزم که موافقت جهانی را باخود داشته باشد تا اکنون ارایه نگردیده است و لذا اختلاف برنحوه تعریف ازتروریزم با توجه به پیوند عاملان ترور به هژمونی های زور، منویات واهداف شبکه های دهشت آفرین و بخصوص وابستگی سیاسی محافل تروریستی باعث شده است که علی الرغم سپری شدن قرون جهان کماکان درفقدان یک تعریف جامع وهمه جانبه ازدهشت افگنی بسربرد.

کاربرد اعمال خشونت بار و بکارگیری ارعاب علیه مردمان بی دفاع به قصد دستیابی به مقاصد سیاسی معمول ترین و متعارف ترین تعریف است که تااکنون ازتروریزم بعد ازتعاطی تیوری های مختلف، تدویرکنفرانس های متعدد بین المللی و مباحث زیاد، ارایه شده است که بی تردید ازعدم تفاهم مشترک ودید واحد در زمیته ناشی گردیده است.

مسلم است که در دوران معاصرپدیده دهشت وتروریکی ازبزرگترین فکتوربی ثباتی جهانی بحساب میآید که تروریزم برخاسته ازدامن دولت ها یا تروریزم دولتی و قرارگرفتن ماشین قدرت دولتی درعقب مزدوران تروریست به وضوح به خطرات ناشی ازاقدامات تروریستی فزونی بخشیده است واین امرباعث گردیده است تا موضعگیری دولت ها دربرخورد وارزیابی وضعیت سیاسی وحقوقی گروه های تروریستی بربنیاد منافع ملی و چگونگی مناسبات شان با سازمان ها و تشکیلات تروریستی شکل گرفته ومحتوی وهویت آدمکشان ودهشت افگنان به گونه کاذب و وارونه منعکس و چه بسا المناک که گروه های تروریست درمحورمنافع وتمایلات راهبردی قدرت های معین هویت رزمنده گان مشروع کسب نموده و یا می نماید.

با توجه به مطالب فوق میتوان تصریح نمود که این فقط منافع ومقاصد دولت است که عملکردهای دهشت افگنی را بعنوان ترورمی شناسد یا خیر، نه دیدگاه واحد جهانی ویا تعریف حقوقی تروربمثابه یک جنایت هولناک ضد بشری که آدمکشان وحشی انسان بی دفاع را قربانی اهداف ظالمانه وضد انسانی حلقاتی می سازد که ازتروربرای رسیدن به هدف  سیاسی وحتا اقتصادی بهره برداری می نمایند. همین اکنون ایالات متحده  و رژیم اسراییل،  سازمان حماس را بمثابه یک سازمان مخوف تروریستی میشناسند، درحالیکه تشکیلات سیاسی ورزمندگان مسلح حماس بخش ازجنبش نجات بخش ملی در فلسطین است که تعدادی زیادی دولت ها، حکومات و نهادهای معتبرجهانی این سازمان را بعنوان مبارزان ملی به رسمیت میشناسند. جنبش حزب الله درلبنان که درمخاصمت و رویارویی با اسراییل تاریخ طولانی دارد گروه ترور و وحشت خوانده می شود که درفهرست تروریزم بین المللی قرارداشته است وهکذا هستند گروه ها وتشکیلات تروریستی که هر روزمرتکب خشن ترین اعمال تروریستی درسطح منطقه و درمحدوده ای جغرافیا یی کشورهای معین میگردد و دولت های حامی ازآنها بمثابه بخش موثرسیاست خارجی خویش تحت عنوان مبارزان مشروع استفاده می نمایند که درین میان میتوان ازنقش پاکستان درپناه دادن وحمایت ازشبکه های متعدد تروریستی درامتداد چندین دهه اخیرنامبرد که درمقاطع مختلف بحران افغانستان ازچنین تشکیلات وحشت ودهشت بنام مبارزین آزادیبخش استفاده نموده است .فلهذا بدون ابهام میتوان مدعی شد که پدیده بنام تروریزم درقالب منافع دولت ها با چنین هویت خشن متبارزمی گردد نه بعلت اعمال واقدامات وحشیانه زیرا درپراتیک دیده شده است که هرگاه سازمان تروریستی خطری به منافع یک دولت ایجاد نکرده باشد، در راستای اهداف دولت های معین عمل نمایند ویا مناسبات دولت با سازمان تروریستی برپایه تعهد برحفظ منافع دولت شکل گیرد دیگرگروه تروریستی ازتعریف خود بعنوان یک تشکیل دهشت افگن تبریه خواهد شد.   

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۱۹ـ ۱۹۰۴

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 2019

 

 

آزادی شـاخـدار!

 

علی رستمی

به تاریخ ۱۱ فبروری۲۰۱۹ ترسایی جولیان اسانژ موسس سایت ویکلی لیکس توسط پولیس انگلستان درشهر لند ن، با حمله غیرانسانی تجاوزگرانه به سفارت اکوادور به زور وبا رفتار بی نهایت خجالت آوری ضد بشری دستگیر و زندانی شد.

جولیان اسانژ به خاطر افشا گری های جنایتکارانه دستگاه جاسوسی و رهبری دولت امریکا را که در خاورمیانه ،اقغانستان وسایر نقاط جهان توسط نیروهای نظامی خود انجام داده بودافشا،  وبه جهانیان ابلاغ نموده که این عمل باعث عدم رضایت و برآشفته گی لجام گسیخته مقامات امریکا یی شده ، ومورد پیگرد پولیس امریکا قرارگرفت .اسانژ از سال ۲۰۱۲  ترسایی در سفارت اکوادور به حیث پناهنده خود را تسلیم و تا زمان گرفتاری درآنجا به سرمیبرد. گرفتاری وی بنابر اظهارت رییس جمهوراکوادور، نسبت خلاف رفتاری اسانژ ازشرایط پناهنده گی بوده که، باید از سفارت اکوادور درلندن اخراج گردد. این موضوع به سمع مقام های امنیتی لندن رسیده واقدام به دستگیر ی او نمودند. علت این امر ناشی از افشای « فساد مالی»  لنین موران،  رییس جمهور اکوادور از جانب ویکی لیکس بوده است.ویکی لیکس بنابر افشاگری اسناد قتل های زنجیری وغیرقانوی در کینا، وضعیت اسیران ارتش امریکا در زندان گوانتانامو مورد غضب رهبران امریکا و کاسه لیسان حلقه بگوشش درجهان قرار گرفت . همچنان اسانژاسناد جنگ عراق و ویدویوی کشتار غیرنطامیان عراقی ذریعه چرخ بالهای ارتش امریکا و جنگ افغانستان که اکثراً محرمانه بود در ۲۸ نوامبر ۲۰۱۰ ترسایی به مجله هفتگی اشپیگل ، نیورک تایمز ، گاردین،  لوموند وپخش شنودهای غیرقانونی دیپلوماتیک با اسناد نشر کرده بود متهم است.

بر این اساس کشور سویدن با توطیه به اصطلاح آزار جنسی و ایالات امریکا نسبت نشر « اسناد محرمانه نطامی» خواستار استرداد آن به مقامانت امنیتی امریکا ویا سویدن شده بودند.

این رویکرد مقامات امنیتی انگلیس نمایانگر نقض سریع و روشن حقوق بشر و آزادی بیان درمقابل اسانژ میباشد و ازطرف تمام نهادهای آزاد جهان محکوم وتقبیح شده است. جهان غرب بنابر خصلت اقتدارگرانه استعماری خود همیشه « کور خود و بینای مردم بوده»  وبه اعمال خود وقح نمی کند. درجایی که نقص و یا نفع شان باشد بالای تمام حرمت و کرامت و ارزشهای مدنی و انسانی اشخاص هنری و سیاسی پای گذاشته به پشیزه اهمیت قایل نمی شود. دموکراسی قلابی و شاخدار که ازجانب غرب به جهانیان پیشکش میشود واقعی نه بوده صرف توطیه ایی برای اغفال اذهان مردم برای پنهان نمودن جنایات شان میباشد ،تا هر جنایات را که منفعت آنها تقاضا کند وارونه جلوه داده زیر نام آزادی پنهان می نمایند. درحالی که سرمایداری امپریالیستی کوچکترین ارادتی به « لیبرالیسم» نداشته وبرای گسترش تسلط خود فریب کارانه خود را بانی جهان آزاد نامیده ودرفش آزادی را به شکل دروغین و غیر واقعیبی علیه دیکتاتوری بلند کرده ومی خواهد چهره استثماری و استعمار طالب و تجاوزگرانه و نژادگرانه خویشرا برای کسب بیشتر سود و زر و جهالت پروری با توطیه و دسیسه بپوشاند.

بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۹ـ ۱۵۰۴

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2019

 

 دیدگاه های جنبش بولیواری ـ ونزویلا

 

 

گفت و گوی « نشریه عصرما»  با کارلوس ویمر*

اطلاعات دست اول  در باره انکشافات ونزویلا را در اینجا بخوانید :

 

عصر ما: رسانه های اصلی المان مطرح می کنند که مردم در ونزویلا گرسنه گی می ‌کشند و از مادورو منزجر هستند. آیا این واقعیت دارد؟

کارلوس ویمر: مردم بشدت از دولت انتقاد می کنند. نارضایتی به معنای مثبت آن وجود دارد. بطور کلی می توان گفت اکثریت مردم ایده های سیاست چاوز، یعنی ادامه مسیر انقلابی را خواهانند

عصر ما: آیا این بدان معناست که مردم مسیری که برای مبارزه ارزش دارد را می بینند یا این که مردم فقط ناامید هستند که دستمزدها بسیار پایین است و قیمت ها افزایش می یابد؟

ویمر: اگر این ناامیدی وجود داشته باشد، گوایدو رییس جمهور خواهد بود؛ در حال حاضر ناامیدی نیست، بلکه شدت نارضایتی زیاد است. توده ها علیه امریکا هستند، و نگاه امیدوارانه  شان به راه و سیاستی که چاوز درپیشرو داشت است. آنها آماده دفاع از آنچه که چاوز در نیروهای مسلح ایجاد کرد، در دفاع از اتحاد امریکای لاتین شده بود هستند. زنان بیش از پیش در صحنه اجتماع حضور دارند، به مردم بومی (سرخپوستان) باید حق تحصیل داده شود (که درگذشته برای آنان هیچ امکانی جهت ارسال فرزندان این خانواده های فقیر به دانشگاه وجود نداشت) و درپارلمان نماینده خود را داشته باشند.

عصر ما: آیا تورم و فساد موجب نشدند که بسیاری از دستاوردهای اجتماعی زمان چاوز را به عقب رانده شوند؟

ویمر: درست است، آن دستاوردها در خطر هستند. با وجود یک دولت سوسیال دموکراتیک اصلاح طلب، تلاش برای کاهش آن وجود دارد. چنین تلاش هایی درکلمبیا یا آرجنتاین وجود ندارد. در این کشورها مردم واقعا ناامید هستند. هزاران نفر از آنان در خیابان ها زنده گی می کنند. این‌ها نمونه هایی هستند که برای ونزویلا روشن می ‌کند عناصری که در انتظار تغییر رژیم عمل می کند ترکیبی از: انتقاد، نارضایتی و مواقعی هم خشم، به ویژه در برابر فساد، و حمایت نکردن از دولت است.

عصر ما: و نیروهای مسلح هم پشت حکومت هستند؟

ویمر: نیروهای مسلح ونزویلا ۲۰۰ سال پیش به عنوان ارتش خلق علیه استعمار مبارزه کردند و سپس پنج کشور دیگر را آزاد کردند، نه به عنوان اشغالگر، در بولیویا این برسمیت شناخته شد و به هیچوجه بنام کشور سیمون بولیوار نامگذاری نشد. قبل از چاوز و به ویژه در صد سال گذشته همواره شورش های نیروهای مسلح در برابر دولت های بورژوایی سرکوبگر وجود داشت. ارتشی بودن چاوز، بیانگر سیاست کاملا شکست خورده احزاب بورژوایی بود. اگر آنها (احزاب بورژوایی) سیاست‌های خوب و منطقی داشتند، امروزکسی چاوز را نمی شناخت. در آن زمان هیچ مواد غذایی، هیچ مراقبت بهداشتی رایگانی نبود، تنها وجود فقر برحسته بود.

عصر ما: گوایدو تاکید می کند که تعدادی از نظامیان به وی ملحق شده اند، آیا ارتش بسمت انشقاق می رود؟

ویمر: آنها شامل ۱۱۶ نفر از سربازان و چند افسر دون پایه بودند. چه افرادی در سراسر جهان از خدمت نظام فرار می کنند؟  ۱۱۶  نفر از دوصد و چهل هزار سرباز، قابل شمارش نیستند. گوایدو نظری مطرح نمی ‌کند که توسط مقامات امریکایی اعتراض شود. گوایدو کسی نیست.

عصر ما: اما با این وجود او ابزار امریکا است.

ویمر: الان دیگر نه.

او وظیفه‌اش را نتوانست انجام دهد. در‌واقع گوایده برای بعضی ها پرچم امید بود. اما او چیزی را ارایه نداد، غیر از اعلام رییس جمهوری خود.

او اعلام کرد که ۵۰۰۰۰۰ نفر با او هستند، اما در پایان فقط ۵۰ نفر با او شدند

عصر ما: امریکا آماده گی نظامی برای جنگ علیه ونزویلا نیز دارد. آیا هنوز راه هایی برای جلوگیری از این جنگ وجود دارد؟

ویمر: این سوالی نیست که بتوان به آن پاسخ آسانی داد. باید مانع جنگ شد. مخالفانی نیز وجود دارند که برایشان روشن است اگر کاراکاس بمباران شود کسی در امان نخواهد بود. بین مخالفان، گرایشی فاشیستی وجود دارد که با خشونت در برابر مردم عمل می ‌کند مانند گروه «اراده مردم» وابسته به گوایدو. عکس و تفضیلی هم از رهبران مهم گروه فوق که با گوایدو همنظر هستند وجود ندارد. به نظر ما، امریکا دیگر علاقه ای به اپوزیسیون ندارد. در شرایط فعلی امریکا علاقه‌ای نشان نمی ‌دهد که گوایدو رییس جمهور شود. برای مثال گوایدو قول داد بخش بزرگی از نیروهای مسلح را با خود داشته باشد، ولی نتوانست، چونکه وضعیت در ونزویلا را نتوانستد تشخیص دهد.

عصر ما: حمله به شبکه برق رسانی که اخیراً صورت گرفت را از جانب آنها می دانید؟

ویمر: دقیقاً، آخرین خرابکاری آنان بود. کودتای ۱۰ جنوری  در روز انتصاب مادورو به رییس جمهوری اتفاق افتاد. آنها گفتند که اجازه نخواهیم  داد مادورو در انتصاب دوباره سوگند یاد کرده و از آن دفاع کند. برنامه ‌ریزی آنان ابتدا برای روز ۲۳ جنوری  طرح شد، بعد به ۴ فبروری تغییر یافت در نهایت آن را برای ۲۳ فبروری به عقب انداختند، نتوانستند، تا پس از کارناوال تلاش کردند با خرابکاری در سیستم شبکه سراسری برق منظورشان را عملی نمایند. تنها کشوری که قادر به فلج کردن یک کشور دیگر است، امریکاست.

ما اغلب ساده می گیریم، حتا دولت و مادورو هم نادیده گرفتند، که از نظر نظامی آنها برترند. این ضربه کارا می‌بایست در کشور دیگری موفق باشد. اما نه در ونزویلا. هنگامی که مردم از نقاط دور که مترو نداشت به محل کارشان رسیدند، برقی وجود نداشت در این موقعیت چیزی هم نمی ‌شد خرید، ولی شورشی علیه مادورو بوجود نیامد. برنامه‌ ریزی آنان طوری بود که تصور داشتند مردم عادی با قطع برق سر به شورش می گذارند.

عصر ما: با وجود این شما انتظار دارید که حملات جدید امریکا صورت گیرد.

ویمر: آنچه ما تجربه می کنیم مبارزه‌ طبقاتی است، مبارزه قابل مشاهده ای که در آن امکانات انقلابی، عینی و نیز ذهنی وجود دارد. شاید کم، اما وجود دارند. در کدام کشور یک جمعیت پنج میلیون نفری از مردم دارید که ضد امپریالیست هستند، نه انقلابی و نه کمونیست، بلکه ضد امپریالیست؟

عصر ما: در حال حاضر تمام رسانه ها و نیروهای سیاسی می گویند: همه چیز در ونزویلا وحشتناک است، کمونیست ها می آیند و می گویند: شانس وجود دارد، آیا واقعا پایه ای برای آن وجود دارد؟

ویمر: مطمیناً، اگر رسانه های بورژوایی درست می گفتند، پس می بایستی گوایدو در قدرت و مادورو در زندان یا در گوانتانامو می بود، یا شانس به او کمک می‌کرد به کوبا می رفت ! آن‌گونه که پمپیو آرزو می کند.

واقعیت اینکه ۲۰ سال است امریکا تلاش دارد جنبش بولیواری را تحت کنترول خود داشته باشد، اما او موفق نخواهد شد. توده ها اقدام امریکا علیه ونزویلا را مشاهده می کنند. این است که بطور ناگهان چیزی برای خرید وجود ندارد. در دهه ۸۰ ترسایی هیچ چیزی برای اکثریت ونزویلایی ها وجود نداشت. با چاوز همه چیز برای مردم بهتر بود.

عصر ما: یعنی این آگاهی ضد امپریالیستی و جنبش ایده‌های چاوز امروز به اندازه کافی برای مقاومت در برابر امریکا نیرومند است؟

ویمر: در غیر این صورت، امریکاست که حضور خواهد داشت. من خودم راه حل گرا هستم. توهم نباید داشت.

 

* کارلوس ویمر مسول روابط بین المللی  (PCV) حزب کمونیست ونزویلا

برگرفته از نشریه عصر ما شماره ۲۹ مارچ ۲۰۱۹ ترسایی

 

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۹ـ ۰۹۰۴

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 2019

 افغانستان بسیار بزرگتر از آنست که پاکستانی ها در رابطه به آن گستاخانه دهن بازمیکنند

 

عبدالوکیل کوچی

           

دراین اواخر شنیده گی ها حاکی از آنست که رژیم خونتای پاکستان برای بلعیدن بخشی از سرزمین کشورما دهن باز کرده است .ولی قبل از همه جهان وقلدران دور ونزدیک دنیا بدانند ، همانطوریکه  پدران ونیاکان غیورما در طول تاریخ پنجهزارساله این مرز وبوم ، بقیمت خونهای پاک وجانهای عزیز خود سربلندانه ازاین وطن حراست وحفاظت کرده وباشجاعت قهرمانی دشمنان تاریخی وطن مانرا درس عبرت وشکست ذلت داده اند ،اکنون نیز مردم آزاده وشریف افغانستان  بدفاع از وجب وجب خاک وتمامیت ارضی کشور با ایثار وفداکاری در کنار قوای مسلح افغانستان این مدافعین استقلال و نوامیس ملی کشورما تا آخرین نفس ایستاده گی خواهند کرد و دشمنان دهن بازکرده بخاک کشور ما را پشیمان خواهند ساخت وبه تلاش های مذبوحانه پاکستانی ها ی متجاوزجواب دندان شکن داد ه وبرای دشمنان وطن ما این واقعیت را ثابت خواهند کرد که چند تا معامله گر ثروت پرست نماینده گان کل کشور نیستند .

اخیراً خبر تکاندهنده ی به نقل از منابع اطلاع رسانی افغانستان منتشره ۶.۱ .۹۸ تحت عنوان « هلمند به پاکستان واگذار میشود » برای هر بیننده آگاه وخواننده دلسوز وبا احساس که عمری را در دفاع از وجب وجب خاک وطن ، تمامیت ارضی واستقلال کشور وقف کرده باشد غیر قابل تحمل دردناک وبحث برانگیز هست .

در گزارش آمده است که « بازی امریکا پاکستان در منطقه برای اشغال بیشتر و آسانتر افغانستان حیف وچپاول منابع معدنی وآثار ارزشمند کشور ما سالهاست که ادامه دارد وخوشباوران سیاسی ما همیشه مغلوب این بازی بوده اند وهیچگاهی بخود اجازه نداده اند که به نقشه های از قبل طراحی شده امریکا شک کنند . وبگونه ایی عمل کردند که انگار مدیون احسان امریکایی ها می باشند.

این گزارش در ادامه به بازی های موش وگربه امریکا وپاکستان وفریب سیاستمداران کشور ما به چنین بازی های رسانه یی و بخشیدن بخشی خاک یک کشور مستقل مانند بلندی های جولان از خاک سوریه به اسراییل و برسمیت شناختن بیت المقدس قبله دوم مسلمانان جهان به پایتخت اسراییل وهمچنان دررابطه به حرمین شریفین نیزاشاراتی داشته است.» که با گزارشات قبلی در رابطه به رویکرد قدرت های غربی شباهت دارد چنانچه  یکروز قبل از آن به نقل از همین رسانه مطلبی تحت عنوان « تجدید اشغال افغانستان بوسیله امریکا » چنین آمده است که امریکا در تلاش است تا افغانستان را به اشغال دایمی در آورده اینبار صورت خویش را نه از گریبان دموکراسی بل از کسوت افراطیت به نمایش گذاشته وافغانستان را به عصر جاهلیت برگردانیده واهداف راهبردی اش را دنبال کند . منبع علاوه میکند که آرایش گفتمان صلح سیاسی امریکا وطالبان اساساً تجدید اشغال افغانستان بدست امریکا در کسوت نوین طراحی گردیده است ».

طوریکه معلوم میشود این رویکردها یاد آور همان مراجعات مکرر و ذلیلانه بنیادگران افراطی مذهبی برژیم های خون آشام پاکستان است که از زمان جمهوریت محمد داود خان آغاز گردید . که گروه های هفتگانه وهشت گانه مولود تسلیمی بلاقید وشرط اساسگزاران نخستین پیشگامان آندوره میباشد  که در مرحله اول به دستور قدرتهای بزرگ استکباری ورژیم خونتای پاکستان تمام هست وبود افغانستان را نا بود ساختند . ودر گام دوم  قوتهای دفاعی کشور را با هزاران هزار وسا یط وسایل جنگی وماشینری عصری زمینی وهوایی قوای مسلح افغانستان را نیست ونابود کردند وبه اینتر تیب پاکستان را  پدر وطالبان را برادر ، خیر خواه وحتا فرشتگان نجات نامیدند . تا در ازاُ چنین تسلیمی بلا قید وشرط ومعامله با قدرتها وخدمت به پاکستان بقدرت رسیدند که بجای حفاظت وحراست از استقلال وتمامیت ارضی کشور دست به غارت وچپاول زده اکنون که در راستای جنگ نیابتی چهار دهه  پاکستانی ها علیه افغانستان ، مذاکره ومعامله تسلیمی قدرت به طالبان قوت میگیرد ، فریاد آنها مبنی بر مذاکره مستقیم طالبان با امریکا به آسمان رسیده است .

 آنها قبل از قضاوت تاریخ در باره شان موضوع  اضمحلال بیش از نیم میلیون قوای مسلح کشور و نابودی طیارات وتانک توپ وماشینری عصری کشور ، زمینه سازی مداخلات پاکستان در افغانستان ،همدستی با باندهای تبهکار فوندمنتالیستی پاکستانی ، تبانی گروه های بنیادگرتروریستی عرب وچچنی وترکی وفارسی در کشور ، کشاندن پای قدرتهای بزرگ وچند کشور دیگر به جنگ افغانستان ، تخریب کل زیرساختارهای اقتصادی کشور وچپاول دارایی عامه ،ترویج وقاچاق مواد مخدره ، وتشدید جنگ نیابتی پاکستان وتاراج پولهای باد آورده خارجی ، معادن کشور و ایجاد شرایطی که گویا بدنه کشور ما به پاکستان تحفه داده میشود همه وهمه جرقه های نگرانی ومحاکمه وجدانی همیشگی آنها خواهند بود .

با توجه به محتویات مقالات یاد شده معلوم میشود که قدرتهای بزرگ بخاطر تامین وتحکیم منافع خود در کشورهای دیگر نخست از همه  گرم نگهداشتن میدان جنگ وتضعیف نیروهای دفاعی که قبل از همه نسل جوان کشور را بقربانی گرفته نخست آنها را دچار فقر وبیکاری نموده ، بخشی از جوانان را معتاد به مواد مخدره و عده کثیری را  طعمه گوشت دهن توپ و جمع  بزرگی از آنها را مجبور به ترک وطن ساخته تا به این ترتیب اهداف شیطانی وابلیسی خود را مبنی بر نابود ساختن قوتهای دفاعی کشور مورد نظر عملی سازند وخود مصروف چپاول منابع طبیعی وثروتهای زیر زمینی کشور باشند .

چنانچه  به نقل از منابع اطلاع رسانی یاد شده گفته میشود «امریکایی ها مستدام از هزینه ۱.۳تریلیون دالر در جنگ افغانستان سخن میگویند . در حالیکه تنها عواید امریکا در افغانستان از درک تجارت هیرویین سالانه بیش از ۲۵۰ بیلیارد دالر بالغ میگردد .علاوه بر آن بقول شاهدان عینی روزانه سه صد لاری برای بار گیری وانتقال مواد معدنی اورانیوم ولیتیوم هلمند الی میدان هوایی آنها بکار گرفته میشود ».

به قرار خبرهای متعدد همین اکنون مزدوران وابسته به پاکستان سنگهای قیمتی افغانستان را با قطار موتری به پاکستان منظماً انتقال میدهند .

علاوه بر آن هستند کسانیکه حتا ازمیان صفوف دادخواهان وطن دوست در رابطه به جنگهای  نیابتی پاکستانی ها با افغانستان صدای خود را وقیحانه بلند نموده ، متجاوزین وگروه های صادر شده تروریستی را « جنگ افغان علیه افغان میخوانند » به این ترتیب جنایات تعرض آمیز ومداخله گرانه پاکستان را جنگ داخلی خوانده وخاک بچشم ملت می زنند . همچنان  کسانی نیز هستند که گاهگاهی گویا شکست امریکا را در جنگ افغانستان زمزمه میکنند .

در حالیکه نادیده گرفتن استراتیژی واهدافی در ایجاد پاکستان بوسیله استعمار پیر انگریز  که بخاطر آشوب ونا آرامی در منطقه شکل گرفته است وپیشی روز افزون امریکا را در افغانستان به شکست نسبت دادن خود خاک زدن بچشم ملت ،خوش خدمتی بدیگران وتصویر سازی نادرست از اوضاع بحرانی کشور است  که چنین موضعگیری ها مردم را از حقایق بدور نگهداشته واین خود جفای بزرگی به روند دادخواهانه کشور میباشد  .

 درحالیکه اگر با تعمق به اوضاع کشور نگاه شود سوالی پیش می آید که امریکا با کی جنگ کرده است که شکست خورده است آیا پاکستان خود دست پرورده غربی ها وانگلیس نیست که هزاران تروریست از آنسوی سر حد یعنی از خاک پاکستان بخاطر جنگ ویرانگری به افغانستان گسیل داده میشوند . همین اکنون امریکا در افغانستان از شرایطی برخوردار هست که حتا طالبان از مذاکره با دولت آقای غنی امتناع ورزیده وبا امریکا سر یک میز مذاکره نشسته وامریکا همواره در موضوع افغانستان برگ برنده را در دست دارد . چنانچه از قول خلیلزاد که گفته میشود منحیث نماینده امریکا از منافع امریکا نماینده گی میکند .

در حال حاضر که گروه های تروریستی صادر شده از خاک پاکستان به بلعیدن هلمند دهن بازکرده اند این را بدانند که یکبار دیگر به خواندن تاریخ ، آنهم تاریخ شکست باداران انگریزی خود نیاز دارند تا از شکست انگیز وچنگیز وهر متجاوز خونریز دیگر در افغانستان آگاهی حاصل کنند . آنها باید بدانند که اگر کل رژیم پاکستان وحامیان آنها  بفرض محال یکجا علیه افغانستان بجنگند هرگز نخواهند توانست سرتعظیم مردم افغانستان را بخود خم سازند .

تا یکنفر ازملت دلیر افغانستان زنده باشد پاکستان وحامیان بین المللی اش داغ تسلط برین خاک قهرمان پرور را بگور خواهند برد .

هرچند معلوم است که جراُت گستاخانه پاکستانی ها ناشی از پراگنده گی مردم ما پنداشته میشود . ولی اکنون مردم افغانستان با کسب تجارب بیش از چهل سال رزم وپیکار بخاطر دفاع از کشور بسطح بیداری ملی و آماده گی رزمی رسیده اند .اگر دشمن خود را مجهز باسلاح عصری وتکنالوژی پیشرفته وقوای مسلح ما را از لحاظ تجهیزات نامکمل وضعیف بحساب آورند، آنگاه خاطره جنگ دره خیبر، جنگ غازیان به پیشوایی وزیر محمد اکبرخان غازی  وجنگ سوم افغان وانگلیس ، جنگ استقلال ۱۹۱۹ و دفاع مستقلانه سالهای ۶۷ الی هفتاد خورشیدی ،جنگی را که در برابرمداخلات تجاوزکارانه  ۱۴۷ کشور قدرتمند جهان درسنگر دفاع از وطن  بخصوص جبهه جلال آباد قرارداشت بیاد آورده آنگاه به غلطی محاسباتی خود پی خواهند برد وپاکستانی ها واجیران جنگی شان حتا از خطورچنین تصوری در ذهن خود پشیمان ونادم خواهند شد .

مردم افغانستان بخاطر نجات از حالت کنونی وعقب راندن دشمنان سوگند خورده بیش از گذشته با بیداری وهوشیاری کامل و با امکانات بسیج عمومی در یک جنبش سرتاسری ملی وطنی بدور احزاب دموکراتیک وطنپرست ، مترقی و داد خواه وعدالت پسند ، به همراهی گروه های بزرگ صلحدوست ، شخصیت های ملی وبا اعتبار کشور ، اعم از روحایون ومومنین پاک نهاد و موسفیدان با اعتبار در یک خط مقدس دفاع وطن بسیج گردیده جنگ را مهار خواهند ساخت واز صلح سراسری وهروجب خاک وطن تا پای جان خواهند رزمید .

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۱۹ـ ۰۹۰۴

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 2019

همه پرسی بحیث یکی از فکتور های دموکراسی درون حزبی

 

 بصیر دهزاد

همانگونه که هر حزب سیاسی  در یک مقطع معین سیاسی و سطح معین تکامل روان اجتماعی به وجود میآید، بر مبنای همان ضرورت ها و واقعیت های اجتماعی ساختار درودنی خود را تنظیم مینماید و سیاست و برنامه عمومی خویش را بحیث اهداف نهایی معین میسازد.  اصطلاح "اهداف نهائی"  نمیتواند برای یک حزب کاربرد  دقیق باشد زیرا حزب باید متناسب با تکامل اجتماعی و فکتور های جدید اجتماعی، سیاسی و جو بین المللی اهداف جدید را در کوتاه مدت و درازمدت معین و جز برنامه خویش نماید.

تغیر در ساختار درونی و فرمولبندی و تدوین خطوط فکری یک حزب سیاسی جوهردموکراسی و پذیرش فکتور های جدید است که بدون شک  در هنر و پختگی سیاسی و توان تفکر و تحلیل ، بررسی و نتتیجه گیریهای متطقی و مستدل و برامد های سیاسی آن تبلور میابد. این تغیر پذیری متناسب با روان اجتماعی، حزب را  در جامعه قابل  شناخت و مورد توجه و پذیرش  بخصوص  حلقات متفکر سیاسی میسازد.

هدف این مقاله در آن است که کدام قدم ها و زمینه های  ساده و عملی میتواند حزب را در چند سوال زیر قادر به ارائه جواب سازد:

- کدام شیوه ساختار عملی تشکیلاتی میتواند رابطه  اعضا را با رهبری ساده تر، مستقیم تر و عملی تر سازد.

- چگونه میتوان موازی با پروسه ها ماشین فعال حزب را همگام به این پروسه به چرخش درآورد.

- با کدام راه های ساده و عملی میتوان نظر و سیاست روز حزب را فرمولبندی نمود و روند تدوین جهانبینی حزب را شکل داد .

- چگونه میتوان در یک کوتاه مدت  به نظریات و آرای اعضای حزب در تنظیم و فورمولبندی ایده های حزبی نایل آمد ، و دها سوالات دیگر که با تجربه جدید میتوان به  پاسخ  های عملی نایل آمد.

با تکامل ، تجارب و نوسازی احزاب سیاسی و ایجاد خط فاصل با کلاسیک اندیشی که جوابگوی عصر کنونی نمیتوانند باشند، در عصر کنونی شیوه های جدید و کاراتر  زمینه ها ی جدید را وسیعن گسترش داده است. دنیای بزرگ مجازی و استفاده وسیع از آن بصورت غیر قابل باور   امکانات انتر نتی یکی از برزکترین زمینه های اند که امروز به آن سوالات در یک ثانیه پاسخ میدهند که در سیستم کلاسیک یک ماه هم برایشان کافی نبودند.

احزاب کنونی بخصوص احزاب چپ و ترقی خواه در کشور ما هنوز با شیوه تدویر کنگره های شان باید ،بطور مثال از سه تا پنج سال اعضا را در انتظار "  تصامیم مهم" بگذارند که بحث  های " نیم روزه  " بهیچ صورت جوابگوی آنها نمیباشد. در حالت دومی مشکل است  که  آرای همه را بدست آورد و آنها را جمعبندی نمود و بلاخره در تنظیم حیات سیاسی حزب دخیل ساخت، از جهت دیگر  اینکه اخذ تصامی مهم در محدوده تصامیم  تعداد از اعضای قرار میگیرد که نمیتواند بر آنها اصطلاح آرای  حزب را گذاشت.سوم اینکه ممکن بعضی از تصامیم کنگره با تغیرات سریع پروسه های  سیاسی واجتماعی  حتی بعد از گذشت  یکسال دیگر قابل تجدید نظر میباشند . اگر زمینه چنین نوسازی و تجدید نظر موکول به کنگره بعدی گردد که اساسنامه آنرا مانند قانون بدون تغیر منجمد ساخته است، پس حزب به ساده گی از پروسه ها عقب میماند و آنچه در عمل نیز بعضن  دیده میشود، در عقب فاکت ها و روند ها در حرکت فرسایشی قرار میگیرد. نباید از این واقعیت هم انکار نمود که در این حالت  نقد، ارائه پیشنهادات موثر و بکارگیری ابتکارات و ابداعات اعضای حزب نیز در نیمه راه ها باقی مانده و منجمد میشوند و اصل های  بازپرس، نظرخواهی و جوابدهی در سطح شعار های زیبا باقی میمانند.

هدف نویسنده همه روی همین نکات نظر متمرکز است که چگونه میتوان خود و سازمان خود را تجدید ساختمان داد وپروسه ها تکامل حزب و ایدیال های حزب را   از راه های ساده ، سریع، ممکن ، عملی و  متناسب با  تغیرات در روان اجتماعی همگام ساخت.

یکی از زمینه های عملی که بدان اشاره گردیند، نظر خواهی ها و مراجعه به آرای اعضای حزب است که  میتواند در یک سرعت زمانی جمع آوری و از آنها در تدوین پالیسی های مقطعی و ضروری روز استفاده موثر نمود. البته با چنین نظر خواهی ها رهبری هم میتواند امور کاری و عملی خویش را بهتر انجام دهند.

مراجعه و ارزیابی نظریات عامه حزب و ایجاد فضای باز بررسی و نقد میتواند از یک جهت اعتماد بین رهبری و اعضا را قوی تر میسازد بلکه با  بکار گیری شفافیت حزب در تمام عرصه ها در جه رضائیت را بیشتر و از تراکم سوالات جواب نا داد ه شده پیشگیری میگردد.

اعضای یک حزب سیاسی در چنین نظرخواهی ها  خود،  نظر و آرزو های خود را در تمام تصامیم حزب در میابند ، آن  تصامیم مهم که  در مورد سرنوشت و آینده سازمان  اتخاذ میگردند . این شیوه کار بدون شک انگیزه خوبی میباشد تا هر عضو سازمان حزبی  خود در تصامیم و تطبیق آنها احساس مسئولیت مینمایند. این شیوه کار همچنان یک تجربه جدید است تا دیگر نباید صرفنن برای  تصامیم  قبلن ترتیب شده  دست بالا گردد و زمینه تبادل نظر  محدود باقی بماند..

 هدف دیگر از این همه پر سی ها  این است که از این طریق باید فاکت های انتقای و پیشنهادی جمعآوری و تعین اهداف مقطعی درو ن حزبی و سیاست های روز و همچنان  بحیث یکی ازاساسات  پلان کاری واضیح و عملی استفاده گردد که تبلور از خواست های همه اعضای این سازمان باشد.

 

مفاد این شیوه های نظر خواهی درآن است که  روی یک موضوع خاص متمرکز میگردد که در یک پیشمقدمه هدف و شیوه طرح و یا سوالات توضیح داده میشوند. خواننده ضرورت ندارد جواب و یا انتخاب خویش را با یک توضییح  بنویسد بلکه میزان نظر خود را در حلقه کردن یکی از ،بطور مثال از عدد یک الی پنج تبارز میدهد. این بدین مفهوم است که یک پرسشنامه از توضیحات و مقدمه چینی ها اضافی و غیر مرتبط با موضوع پیشگیری مینماید.

شیوه طرح موضوع و یا سوال مربوط به  مهارت کاری ترتیب کننده فورم است که تا کدام حد باید موضوعات مورد همه پرسی را واضیح و کوتاه فورمولبندی  مینماید تا برای ابراز نظر کننده پیچیده و گیچ کننده نباشد. برای روشن شدن مفاد این روش کاری به مثال زیر توجه گردد.:

انتخابات ریاست جمهوری افغانستان پیش رو است حزب سیاسی باید موقف و نقش خویش را پیرامون موضوع روشن سازد و هم باید نظر همه اعضای حزب را در مورد داشته تا بر بنیاد  آن اخد موقعیت نماید. رهبری حزب  سیاسی مسئولیت دارد تا در چنین یک تصمیم بزرگ  نظر اعضا را  نه به شیوه که پیشنهادات در نیمه راه ها جامد و یخ زده گردند بلکه باید به نظریات و آرای حزب تمکین گردد و با اخذ تصامیم در حلقه های کوچک  وداع نماید. حزب با این پرسشنامه به جمعآوری آرای حزب نایل میشود تا:

آیا برای حزب موقف اپوزیسیون موثر تر و مفاد بیشتر دارد ؟

آیا حزب عملن داخل کارزار انتخابی گردد؟

آیا حزب میتواند و توانائی آنرا دارد تا در این کارزار کاندید خویش را پیشکش نماید؟

آیا حزب تحت کدام پیش شرط ها داخل ائتلاف ها میتواند گردد.

آیا هدف حزب در چنین کارزار های انتخابی تقویه موضع و جایگاه حزب است و یا توجه به کسب کرسی های دولتی و دها سوال دیگر.

مفاد دیگر این چنین بررسی و نظرخواهی  یا همه پرسی درون حزبی در آن است که هر عضو حزب خود وروان خود را در پروسه ها و تصمیمگیری ها در میآبد و با قوتمندی در عقب آن  تصامیم قرار میگیرد که خودش با مسئولیت در آنها سهیم بوده است.

بدون شک مفاد دیگر این شیوه کار سبک ساختن بار مسئولیت همه اعضای حزب از شانه های رهبری و تقسیم دوباره

 مسئولیت به . اعضا خواهد بود

مطمینن بکار گیری روش های جدید و تجربه کردن آنها میتواند به تکامل و نوسازی حزب و تغیر در شیوه های کلاسیک بیانجامد  که خواست و نیاز زمان اند.

امید است احزاب هموند ترقی خواه ، وطندوست و تغیر پذیر این چنین شیوه های کاری جدید و ابتکاری را به تجربه گرفته تا در نقش و کسب جایگاه موثر تر و قویتر اجتماعی در یک پروسه نائل گردند.

با درود ها

 

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۹ـ ۰۳۰۴

 

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 2019