مولود دوگانگی استعمار انگلیس:
اسراییل در شرق میانه ، پاکستان در جنوب آسیا
محمد ولی
پلان دورنمایی انگلیس برای متصرفات اش ادامه تفرقه وحکومت کردن بود .
درهمان سال که شاه شجاع برتخت کابل آورده شد ومعاهده ۱۸۳۹ ترسایی غرض تایید معاهده ۱۸۳۸ برای جدایی قسمت های از اراضی افغانستان وسپردن آنها به هند برتانوی بالای وی امضا شد پالمرستون وزیر خارجه انگلیس در شهر اورشیلم قونسلگری انگلیس را به منظور حمایت یهودی های فلسطین باز کرده ازهمین سال بر اسکان یهودی ها در فلسطین شدت داده شده بعداً در اعلامیه بالفور وزیر خارجه دیگر انگلیس از وطن یهودی ها وفلسطینی ها نام برده شد.
بعد از تجزیه امپراطوری ترکیه عثمانی اداره سرزمین فلسطین بدولت انگلستان سپرده شد. انگلیس در سال ۱۹۴۷ ترسایی همان سالی که نیم قاره هند را ترک میگفت و دولت پاکستان را بر سرزمین های جدا شده از افغانستان وهندوستان به میان آورد اعلان کرد که از سرزمین فلسطین خارج می شود. درآن تاریخ طرح تقسیم فلسطین بدولت یهود نشین وفلسطین نشین را ریخته از ملل متحد تقاضا کرد تا به مشکل رسیده گی کند . مجمع عمومی ملل متحد که درآن امریکا وانگلستان نقش بلند داشتند طرح فلسطین بدو بخش را طی قطعنامه (۱۸۱) آن مجمع به تصویب رسانیده تقسیم را به شکل ظالمانه اینطور عملی ساخت:
ه۶ فیصد اراضی فلسطین به یهود داده شد درحالیکه یهودی ها ۶ فیصد ازآن سرزمین ها را دراختیار داشته و۳۰ فیصد نفوس آنرا تسکیل میدادند.« درکشور یهودی پیشنهاد شده، یهوددیان در اقلیت بودند ۴۹۹،۰۲۰ نفر یهودی درمقابل ۵۰۹،۷۸۰ نفر عرب ودر کشور عرب پیشنهاد شده تنها نه هزار یهودی درمقابل ۷۵۰ هزار عرب وجود داست.»
به تاریخ ۴ می سال ۱۹۴۸ انگلیس سرزمین فلسطین را ترک کرده آژانس یهود برحق تاریخی یهود و قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی ملل متحد اتکا کرده دولت یهودان را بنام اسراییل دراین منطقه اعلان داشت.
یکسال قبل از تشکیل دولت اسراییل در ۱۴ اگست ۱۹۴۷ ترسایی انگلیس دولت پاکستان را بر خاک های جدا شده ازهند وافغانستان اعلان، وهند را ترک کرده بود.
هردو دولت اسراییل و پاکستان از حمایت بیدریغ انگلیس وبعدها امریکا بهره میبرند ، هردو دولت بر بنیاد مذهب به میان آمدند یکی بر بنیادگرایی یهود، و دیگری بر بنیاد گرایی اسلامی . جنرال ضیاالحق پاکستان را با اسراییل مقایسه میکرد « که چگونه دین وایدیولوژی باعث نیرومندی آن شده است او میگفت پاکستان بدون اسلام نابود خواهد شد.»
هردو دولت بحیث سازنده گان وصادر کننده گان تروریزم با ایجاد استخبارات نیرومند متکی برترور وجنگ یکی (موساد) ودیگری (ای.اس.ای.) درمنطقه اشوب برپا میکنند،هردو دولت از روز تشکیل برعلیه دول اصلی که از آن جداشده اند راه جنگ را در پبش گرفته اسراییل سه بار علیه اعراب به جنگ دست زده سرزمین های جدیدی را به خود ملحق ساخت ، و پاکستان نیز از سال تشکیل تا اکنون سه بار با هند داخل جنگ شده اما سرزمین های را از دست داده است .
پیشبر د جنگ های نیابتی از کارکرد های هردو دولت است. داعش به نیابت از اسراییل در شرق میانه وافغانستان، برخی احزاب جهادی ،القاعده ،طالب و بیش از سی گروه تروریستی به نیابت از پاکستان در افغانستان وکشمیر هند مصروف دهشت گردی وترور هستند.
تروریستان ازپاکستان درهند افغانستان و ایران وحشت برپا میکنند وعساکر اسراییل در هلمند جز قوای ایتلاف است ، ایران را تهدید میکند وبا فلسطینی ها پیوسته در جنگ است.
مبانی حقوقی درتشکیل هردو دولت وجود نداشته ، اغراض سیاسی استعمار زیر پوشش مذهب موجد آنها بوده است.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۹ـ ۲۸۰۲
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2019
اضطراب ازعقبگرد روند تاریخ
علی رستمی
بازهم کشوربلاکشیده ومردم سوگوار نشین ما، درآستانه آبستن یک وضع سیاسی جدید ومغلق وپیچیده واضطراب آور که باتناقضات وابهام همراه میباشد، قرار دارد. این وضع که نمی توان آنرا میمون وخوش آمد ونه آنرا تراژیدی بار وغم انگیز گفت! برای اینکه این پدیده از لحاظ تاریخی یک پدیده جدید نبوده ،بلکه دو نیروی (طالبان وجهادیون) که حکومت جدید میخواهند تشکیل بدهند ، یک دیگر را درگذشته منتفی قدرت نموده اند و ،در نزد مردم تجربه منفی دارند.این نیروهای متناقض با رویکردهای مختلف باهم می خواهند در تبانی و سازش و قبولی برای تشکیل نظام دولتی باهم کناربیایند.به اساس ایده هگل دانشمند آلمانی « تز انتی تزوسنتز» خلق میشود که از چون وچرا و کمی وازدیاد کشمکش های اندیشوی پدیده یی نو زایش می آید.براین اساس پدیده یی خلق شده را نمی توان حدس زد ، که چقدر به نفع وضع بحرانی جامعه اثر مطلوب میگذارد و یا مورد پشتبانی اقشار مختلف کشور ما قرار خواهد گرفت ! برای اینکه تجربه تلخ دوران حکومتداری طالبان و مجاهد ین در حافظه مردم وجود دارد ! که مبادا تاریخ عقب گردنماید.
برشالوده یی این اصل، وظیفه نیروهای روشنگر ملی یک جا با روشنگران دینی ومذهبی میباشد تا دست به دست هم بدهند و درجهت اصلاحات روشنگرانه و پذیرش عملکردهای مترقی ودموکراتیک از جانب رهبران حکومت بعدی زمینه را ازطریق نهادهای مدنی مساعد و رویکردها ومولفه های سکولاریزم را در وضع جدیدی سیاسی درمیان مردم سازمان دهی وآماده پذیرش سازند. به این رو تا درجامعه ما بازخوانی اندیشه دینی درپرتو مفاهیم مدرن معنا پیدا نماید ومولفه های مدرن وحقوق شهروندی جدی ومورد احترام قرارگرفته شود واز پایگاه یی جامعه مدرن دراصلاح اموردولتی درحکومت اینده افغانستان توسط طالبان مدنظرگرفته شود.مدرنیته به معنایی عقب نشینی دین ازاصول وارزشهای ان درروند روشنگرانه نیست. بلکه تحقق ارزش های مدرن دینی خواهد بود.یعنی آن مضرات که چرکی را در فکر دینی بوجود آورده به آن تعارض صورت گیرد. این امر زمینه ساز ایجاد یک دولت سکولار ومدرن درآینده درکشورما خواهد شد و برعلاوه باعث تضمین حقوق شهروندی همه باشنده گان کشورازجمله زنان زجردیده که همیشه در روند تاریخ آسیب پذیر بوده اندخواهد شد. درآن صورت مطمیناً نه اگاهانه همه دست به دست برای صلح سراسری خواهند داد. ودرغیران تاریخ سیاهی گذشته بالای مردم تکرار خواهدشد. به گفته شاعری:
یک شعر خوب باقی می ماند،اما امپراتوری ها محو می شوند.
بیاییم بنام مصالح ملی و دردهای بیکران مردم زحمت کش خود« نه و یا بلی » بگوییم!
هموطنان شریف ،روشنگران ملی ،مذهبی و دموکرات؛ بازهم سرنوشت مردم ما به بازی ابرقدرت های جهانی ومنطقه وی قرارگرفته شده است. می خواهند با پیشقدمی امریکا باموجودیت نماینده یی شان زلمی خلیلزاد با نیروهای دینی بنیاد گرای طالبان، جهادیون وتکنوکراتهای دریشی پوش و بلی بگو میخواهند زیر نام آشتی ملی صلح فرمایشی را بوجود آورند.که مقدمات کار آن از قطرآغاز الی روسیه ادامه دارد. به این رو برای صحه گذاشتن این سیاست میخواهند زیر نام جرگه مشورتی پوشالی و فرمایشی را در وجود نماینده گان طبقه اشراف و خانهای منطقه وی ، ازنام نماینده گان مردم افغانستان در برج حوت خورشیدی، تحت رهبری دولت جمهوراسلامی افغانستان پرپا نماید تا به بهانه رایزنی با نماینده گان مردم وابلاغ این فیصله های تعارفی را ازنام این جرگه مشروعیت مدنی و ملی بدهند.همه میدانند که جرگه ها درهر مقطع تاریخی یک ابزار سیاسی برای اهداف سیاسی حکومت های وقت میباشد.دراین جلسه افرادفرمایشی« آقا گوی وبلی گویی» اشراف و فیودال درمحورآن میباشند وبه نفع خویش وهم قماشان خودعمل میکنند.براین اساس باید بخاطرصلح واقعی وایجاد حکومت به اشترک نماینده گان تمام اقشار وگروه های سیاسی ومدنی وسیکولار که دارای ایده های دموکراتیک باشند ، به سوی برپایی انتخاب سالم و شفاف به آرایی مردم رفت. و به سایر اقدامهای عجولانه دولتی غیردولتی، همصدا نه بگویم!
بدون برپایی انتخابات سالم شفاف به تشکیل هرنوع دولت نه گفت!
به ایجاد دولت موقت،نه گفت!
به ایجاد دولت مثلث شیطانی انتصابی طالبان،جنگ سالاران،وبلی گویان نکتایی پوش نه گفت!
به عدم توجه به دستاوردهای مدنی ۱۸ساله گذشته مردم،نه گفت!
به حجاب اجباری زنان وعدم فعال شرکت زنان در ارگان های اداری دولت وتعصب علیه آنها ،نه گفت!
به برپایی انتخابات شفاف ریاست جمهوری وپارلمانی بلی گفت!
به اصلاح قانون اساس،بلی گفت!
به اشتراک طالبان براساس انتخاب آرایی مردم در دولت آینده افغانستان ،بلی گفت!
به ایجاد دولت کثرت گرا وغیرمتمرکز، بلی گفت!
این داعیه بزرگ وبا عظمت یکپارچگی وحدت نیروهای مترقی همسو دوراندیش که چالش ها و دردهای بیکران مردم را درطول هجده سال به اینطرف عمیقانه با پوست خون خویش درک کرده است،میخواهند که بدون نفاق قومی ،زبانی ومنطقه وی واندیشه وی دریک جبهه و یا اتحادیه بزرگ میهنی باهم بسیج شده و رسالت تاریخی خویش ادا نمایند
صلح واقعی ندای مادر وطن ، وخواست مبرم زمان میباشد..
دانشمندی گفته :
بیایید بند زبان را ببندیم
و بال اندیشه را بگشاییم...
برای گفتن، همیشه وقت هست،
اما
برای اندیشیدن ممکن است دیر بشود.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۹ـ ۲۶۰۲
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2019
روز جهانی زبان مادری را گرامی بداریم
داکترحمیدالله مفید
زبان بازتاب خرد آدمیست ، انسان با واژه ها جهان را می شناسد وبا زبان اندیشه وتفکر خود را به دیگران بازتاب می دهد.زبان نماد شناخت انسان از جهان است.با به دیده داشتن همین اهمیت زبان است ، که روز ۲۱ ماه فبروری برابر به دوم و گاهی سوم ماه حوت از سوی یونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده است. نامگذاری این روز درکنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ ترسایی به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی نیز به تصویب رسید، مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به دلیل اهمیت زبان مادری سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبان ها اعلام کرد واز سال ۲۰۰۰ ترسایی از این روز در بیشتر کشور های جهان گرامی داشت به انجام می رسد.
بر بنیاد پژوهش های انجام شده نزدیک به ۶۹۰۹ زبان و گویش درجهان وجود دارد. اگر چه اغلب این زبانها توسط تعداد معدودی از ساکنان کره زمین مورد کاربرد قرار دارند، به گونه نمونه در کشور ۴ میلیونی پاپوا نیو گینی یا گینی جدید بیش از ۸۳۰ زبان وجود دارد.در کشور دو صد هزاری وانواتو نزدیک به ۱۱۴ زبان و گویش مختلف مورد استفاده قرار می گیرد.مگر ۹۴ در صد باشنده گان این کره ای خاکی به ۳۸۹ زبان و گویش سخن می زنند.زبان فارسی در رده ۳۴ مین زبان جهان قرار دارد و در سه کشور جهان با آن سخن می رانند.
در کشور افغانستان نزدیک به ۲۳ زبان و گویش مورد استفاده قرار دارد. که جایگاه نخست را زبان فارسی که زبان تجارت وادارات دولتی است ، دارد، سپس زبان پشتو ، به مثابه زبان ملی و دوم کشور ، پس از آن زبان ازبکی سومین ، زبان ترکمنی جایگاه چهارمین ، زبان بلوچی جایگاه پنجمین سپس به ترتیب : زبان های نورستانی با هشت کته ای آن ، پشه یی ، اورمری ، خواهانی ، واخانی ، شغنانی ، پامیری ، منجانی ، بره کی برکی ، برکی راجانی ، جمشیدی ، پایمردی ودیگران قرار دارند.
بر بنیاد قانون اساسی کشور دولت مکلف است ، تا در زمینه رشد و بالنده گی زبانهای مادری گویشی در افغانستان تدابیر لازم اتخاذ کند. مگر با درد ودریغ نه تنها در زمینه رشد زبانهای مادری کوچکترین رویکردی صورت نکرفته است ، بلکه بر عکس در زمینه کاربرد نه وامواژه بلکه تجاوز واژه ودخالت واژه های یک زبان به زور در زبان دیگر تلاش های غیرعلمی و غیر مسلکی و لجوجانه صورت می گیرد.زبان های فارسی و پشتو که از یک خانواده زبانی اند و در دادستد واژه ها باهم خواهر وبرابر اند مگر بنا به دخالت سبکسرانه دولت ودستگاه های پیورزگرا ومتعصب دولتی ویا وابسته به دولت روال عادی وصمیمیانه گویشی این دو زبان برهم خورده است و این مساله موجب شده است تا همبودگاه یا جامعه به تشتت و پراگنده گی سوق داده شود. دخالت در نام زبان فارسی - دری ، دخالت در دستگاه دستوری این زبان ، دخالت در کارگاه واژگانی آن زیر نام واژه های خود ساز ملی بی میلی در زمینه رشد وبالنده گی این زبان ، تحقیر گویشوران این زبان از کارکرد های منفی دولت در این عرصه می باشد.بنا بر مصروفیت متعصبانه دولت در رشد یک زبان وتخریب زبانهای دیگر موجب شده است ، تا از ۲۳ زبان مادری گویشی در افغانستان نزدیک به ۱۵ زبان آن یا بکلی نابود شوند ویا در حالت نابودی قرار گیرند.زبان های واخانی ، خواهانی ، منجانی ، برکی برکی و برکی راجانی ، شش کته زبان نورستانی ، جمشیدی ، پایمرد، پامیری و چند زبان دیگر گویشورانی از آن باقی نمانده است ، تا به کار روند، زبان شغنانی نیز با بسیار دشواری میان گویشوران آن کاربرد دارد.زبانهای ازبکی ، ترکمنی ، بلوچی ، پشه یی و نورستانی نیز از اینکه در مکاتب و دانشگا ها تدریس نمی شوند ، در حال بی سرنوشتی بسر می برند. این زبانها نیز به مرور زمان از کاربرد در میان سخنوران آن آلوده وبی سرنوشت می گردند.
دولت باید بداند ، که بازتاب مولفه فرهنگی و هویت همگانی هر تبار وهر قوم ، زبان آن می باشد. اهمیت آموزش و تدریس به زبان مادری نه تنها به مثابه حق طبیعی و مسلم انسان ، بلکه به عنوان اساسی ترین و موثرترین وسیله کنش و واکنش انسان با محیط او می باشد.بهروزی وپیشرفت انسانها و جوامع بشری ارتباط مستقیم با توانایی آنها در آموزش و آموختن زبان دارد، وارد شدن در کارگاه آموزش و پرورش با زبان مادری بهترین و موثر ترین آغاز برای هر کودک می باشد.
بانو ایرینا بوکووا سر دبیر کل یونسکو در پیام خویش به مناسبت ۲۱ ماه فبروری روز جهانی زبان مادری پافشاری دارد ، که نخستین آواز ها قابل فهم ودانستن از طریق زبان مادری فرایند می شوند.روز جهانی زبان مادری فرصت مناسبی است برای درک اهمیت زبانهای مادری وبسیج همگانی برای ترویج سیستم آموزش چند زبانی و تنوع زبان مادری ، که هویت ا صلی انسانها را می سازد.او تاکید می کند :
آموزش به زبان مادری روش بسیار موفقی برای مبارزه با تبعیض و همچنان برای تآمین سلامتی جامعه می باشد.اغلب پژوهشگران و کارشناسان امور آموزش و پرورش بر این باور اند که آموزش اجباری به غیر از زبان مادری عامل عمده افت آموزش وبازمانده گی از آموزش وتحصیل است .ازبک های افغانستان به زبان ازبکی در خانه سخن می رانند. بدون موجب و بدون دلیل اموزش را در مکتب به زبان فارسی که برای شان بیگانه است وبه گونه ای جبری نه اختیاری آموزش می بینند. در آغاز به دشواری های روبرو می شوند ، برخی ها می توانند ، تا این دشواری را که بجای زبان مادری به زبان بیگانه باید بیاموزند را مرفوع می دارند، مگر بسا ازبک زبانانی که بجای آموزش به زبانی که در خانه آموخته اند و زبان مادری آنها می باشد، به زبان های پشتو و یا فارسی مدرسه و مکتب را آغاز می کنند ودر همان ابتدا نمی توانند تا با این دشواری کنار بیایند واز تحصیل و آموزش دلسرد می شوند.افزون بر اینها با درد ودریغ فرهنگ تبعیض و تحقیر دیگر زبانها در افغانستان و به ویژه در میان دولتمردان پشتو زبان ما نهادینه شده است ،دخالت در امور زبانهای فارسی توسط سیاستمداران پشتون زبان ما امروز به یک بیماری دردسر ساز مبدل شده است، هیچ فارسی زبان ویا ازبک زبان به خود اجازه نمی دهد ، که بگوید: پشتونها کدام واژه را چگونه بنویسند ویا بگویند، مگر برخی از هموطنان وبه ویژه سیاستمدارانی که مسلک آنها زبانشناسی وواژگان شناسی و ایتمولوژی نیست ،در کار زبانها دخالت نموده وزیر نام بی مفهوم وبی معنی واژه های ملی در کار واژه های زبان فارسی دخالت می کنند و نظم روال عادی جامعه را بر هم میزنند. اغلب واژه های را که به نام واژه های ملی نامیده اند ، نیز از خود زبان پشتو نمی باشند و توسط شخصیت های غیر مسلکی وغیر وارد ساخته شده اند . به گونه نمونه : واژه ولسی جرگه : این نام پشتو نیست ، بلکه از دو واژه ولس که یک وامواژه مغولیست ویرگه یا جورگه که واژه ترکیست ساخته شده است وبجای واژه کاربردی مجلس نماینده گان به زور در ادارات به کار می روند.
بگذارید ، تا گوینده گان وکاربران یک زبان واژه های زبان خود را به دل خود به کار ببرند، دولت وظیفه ندارد ، که به مردم تحمیل کند ، به کدام زبان سخن بزنند وکدام واژه ر ا به کار ببرند وکدام واژه را به کار نبرند ،این تبعض زبانی است وخلاف اعلامیه جهانی حقوق بشر است ویک دخالت غیر انسانی وخلاف ازادی های اولیه انسانی می باشد.زبانهای پراچی ، واخانی ، منجانی نسبت بی توجهی دولت در حال نابودی می باشند ، این های زبانهای بسیار باستانی و پویایی بودند ، که از دایره ای گویش بیرون شده اند و اکنون با آن کسی صحبت نمی کند ، دولت بجای اینکه مانند دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان در دهه هشتاد تدریس زبان های مادری را در محلات ودر مکتب های ابتدایی و به تدریج در دوره میانه یا متوسطه وسپس در دوره فرجامین یا عالی ودر فرجام در دانشگا ها مروج می ساخت. مصروف جنگ زبانی میان فارسی وپشتو و واژه های خود ساز گویا ملی شده است.
زبانهای ازبکی ، ترکمنی ، بلوچی ، پشه یی ، شغنانی ، نورستانی ودیگر زبانهای گویشی در افغانستان زبانهای پویایی هستند ، که علیرغم تبعیض و سرکوب فرهنگی در کنار زبانهای فارسی وپشتو به حیات خود ادامه می دهند ،در یک سیستم متمدن ، دموکراتیک و مدرن این زبانها باید به رسمیت شناخته شوند ، شرایط رشد و آموزش آنها در مکاتب و دانشگاه ها فراهم شوند تا در همبودگاه ما رشد کنند وبه زیست خود ادامه بدهند.با دریغ برخی با تعیین تکلیف برای دیگران ادعا می کنند ، که برای رشد علمی وهمپا بودن با جهان امروزی بجای زبانهای مردم زبان فارسی ویا پشتو به عنوان زبان رسمی در مدارس تدریس شوند.
البته این دیدگاه درست است مگر نه به بهای نابودی زبانهای مادری دیگر که به عنوان یک حق لاینفک و دموکراتیک باید در مناطق شان تدریس شوند.به طور مثال در مناطق ازبک نشین ویا بلوچ نشین کتاب های دوره آغازین یا ابتدایی باید به زبانهای ازبکی و بلوچی تدریس شوند و در کنار آنها زبانهای فارسی وپشتو نیز آموزش داده شوند، به همین گونه در دوره های بعدی نیز این مامول براورده شود. آنگاه است ، که نه تنها از نابودی زبانها جلوگیری می شود ، بلکه زمینه های رشد زبانهای نیز فراهم می شوند.
دولت بجای اینکه برای رشد زیان پشتو ، ریشه شناسی واژه های این زبان ، تهیه گنجواژه یا لغتنامه زبان پشتو ، تهیه دستور همه جانبه این زبان قدام کند ، مصروف جنگ های زرگری این زبان شده است.به منظور نابودی زبانهای مادری لازم است ، تا دولت به صورت عاجل زمینه تهیه دستور زبانهای ولغتنامه های زبانهای مادری ، چون : ازبکی ، ترکمنی ، بلوچی ، نورستانی ، پشه یی ، شغنانی ، واخانی ،خواهانی ، منجانی ، پامیری ، جمشیدی ، برکی راجانی و برکی برکی ودیگر زبانها را فراهم بسازد، به این منظور و به منظور رفع دشواری های وامواژه های زبانهای پشتو و فارسی و به اصطلاح رفع دشواری های نامنهاد واژه های گویا ملی ، تهیه دستور زبانهای تمام زبانهای گویشی در افغانستان فرهنگستان زبانهای افغانستان را ایجاد کند. تدریس به زبانهای مادری در مناطقی که اکثریت مردم محل به زبانهای مادری شان صحبت می کنند ،آغاز یابد.
تهیه کتابهای درسی از دوره ابتدایی تا سطح دانشگاه ها از کارکرد های نخستین این فرهنگستان باشد.دولت همه زمینه ها وچشمه های تعصب زبانی ، تعصب قومی یا تباری ، تعصب منطقه یی و محلی را مسدود نماید ونفرت زبانی را در کشور ممنوع قرار بدهد.
این بود پیشنهاد های این قلم . آرزومند است ، تا دولت موجود ویا دولتی که از میان دموکراسی برخواهد خواست ، این پیشنهاد ها را به دیده داشته ودر رفع آنها اقدام نماید.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۹ـ ۲۱۰۲
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2019
دافغانستان قضیه او دحل یوه څلور فقره ایزه طرحه
دوکتور حبیب منگل
دافغانستان قضیه او جګړه دسیاسی قدرت ، دولت اود سیاسی نظام دڅرنګوالی په سر دهیواد دمختلفو فکری - سیاسی جریانونو اواړخونو دمبارزی او (۴۰) کلنی منازعی څخه رامنخته شوی اوادامه لری او پدی نزاع کی دشاملو (۴) اړخونو د مصالحی ، روغی جوړی او په قضیه او منازعه کی دشاملو منطقه وی او نړیوالو اړخونو د اجماع او تفاهم دتامین او لاندی لار نقشی له مخی په اساسی ډول حل کیدای شی :
۱ - دملګرو ملتونو د امنیت شورا ترمشری او نظارت لاندی په وروستیو څلورولسیزو کی د رامنخته شوو دولتونو اوسیاسی نظامونو داړخونو یعنی د افغانستان ( د دموکراتیک یا جمهوری دولت ، اسلامی دولت ، ا سلامی امارت او داوسنی اسلامی جمهوری دولت ) د استازو په مساوی ګډون په کابل کی دسولی او ملی مصالحی یوکنفرانس یا جرګه راوبلل شی .
۲- پدی کنفرانس یا جرګه کی د سیاسی واک د حل په یوه انتقالی میکانیزم توافق وشی او دهغی له مخی دغیرجانبدارو اوعتبار وړ سیاسی او اجتماعی شخصیتونوپه ترکیب د یوه کال لپاره یو انتقالی اداره یا حکومت را منخته شی او دا حکومت یوه اضطراری لويه جرګه را وبولی او د هیواد د اوسنی اساسی قانون دلاندی ارزښتونو ، احکامو او اصولو یعنی « د لــوی خــدای پرسـپيچلی ذات ټینګ ايمــان او د اسلام په سپيڅلی دين اعتقاد، دملي قبول شوو ارزښتونو ساتل ، د تيرو بې عدالتـــيو او ناخــوالــــو پـه درك اوهېــواد ته راغليــو بــې شميـره مصيبتونو ته په پـــــاملرنه ، پــه دې درك ســره چـــې واحـــد او يـــو مـوټئ افغانسـتان ددې خـاورې پـ ټولـو قومونو او خلكو اړه لري، دافغانستان دملي یووالي ساتل او ټینګتیا ، خپلواکۍ ، ملي حاکمیت تامین او تحکیم ،دخاورې بشپړتيا ، د خلکو دارادې او دموکراسئ پر اساس د یوه نظام تاسیس ، د ظلم ، استبداد ، تبعیض او تشدد او دټولنیز عدالت پر اساس دیوې مدني ټولنې ایجاد ، دانساني کرامت او حقونو ساتنه او د بشری حقونو دنړیوالې اعلامیې رعایت ، دهیواد د امنیتی سیاسي، ټولنیز، اقتصادي اودفاعي بنسټونو پیاوړتیا ، اوددې خاورې داوسیدونکو لپاره د مرفه ژوند او د ژوند سالم محیط تامین، دملګرو ملتونو د سازمان د منشور رعایت اوپه نړیواله کورنئ کې دافغانستان وړ ځای تثبیت » له مخی د دولت او سیاسی نظام دځرنګوالی مساله حل کړی .
۳ ـ انتقالی حکومت د اساسی قانون له مخی او نړیوالی ټولنی د نظارت لاندی آزاد او عادلانه ، سالم او معتبر ، سراسری او عمومی انتخابات ترسره او واک انتخابی حکومت ته انتقال کړی اوپد ی ډول دواک او د دولت اود سیاسی نظام دڅرنګوالی په سر (۴۰) کلنی منازعه اوپه هیواد کی جګړه ته دپای ټکی کیښودل شی .
۴ـ نوی دولت اودهغه انتخابی حکومتونه دهیواد داساسی قانون دارزښتونو ، اصولو او احکامو له مخی دیوه ځواکمن ملی دولت دجوړولو دهیوا د ملی حاکمیت ، سیاسی استقلال دتامین او ساتنی ، دملی یووالی دټینګتیا ، دواقعی دموکراسی استقرار ،دبشری او دخلکو داساسی حقونو ،دازادی ، برابری او ټولنیز عدالت دتامین د هیواد د اقتصادی ، اجتماعی او فرهنګی پراختیا او دیوه آزاد اومستقل ، دموکراتیک او امن ، مترقی او غوړیدلی ، ځواکمن او سرلوړی افغانستان او سوکاله ټولنی داهدافو اوآرمانونو دتحقق لپاره چی اوږده مبارزه ورته شویده خپلی دندی ترسره کړی !
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۹ـ ۲۲۰۲
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2019
سیاستهای دوگانه ومماشات با دهشت افگنان دشمنی با مردم افغانستان است
عبدالوکیل کوچی
برگه های تاریخی وشواهد جنگ در افغانستان بیانگر آنست که قدرتهای ذیدخل بمنظور تسلط بر اوضاع وتحکیم نفوذ خود بخاطر اهداف استراتیژیک خویش ، شرایطی را بوجود می آورند که بر بنیاد آن گروهایی در لباس خودی ومخالف ، برخی با زیور نکتایی وجمعی آراسته به لنگی های مطول ، عده ای در شهر ، در مراکز قدرت تعداد دیگری در محلات برسکوی ثروت ، دردو طرف جبهه با سناریوی مشترک بشکل دراماتیک ومضحک ، هردو طرف درگیر در خدمت استراتیژی واحد از یک آدرس تمویل میشوند و این مردم هستند که در میان آتش وخون دریک جنگ تحمیلی ونیابتی میسوزند وقربانی میدهند .
میراث خواران استعمار پیر در جنوب وغرب آسیا ، در مسیر تکرار حوادث و بقایای جنگ سرد با طرح ها وپلان ای تراویده از ذهن آی اس آی پاکستان و دیگر قدرتهای استخباراتی برای اهداف واستراتیژی کلان ،میخواهند جبهات جنگ را در منطقه گسترش دهند . بدین منظور به باور بعضی از تحلیلگران سیاسی ، بنظر میرسد که گروه های تروریستی ،داعش واحزاب تند رو اسلامی از خاک پاکستان و دیگر نقاط جهان بمنظور تشدید وتقویت جبهات جنگی در محلات ، روی اهداف ذیل در کشور انتقال داده میشوند :
* تعقیب اهداف جیو پولیتیک ، جیو اکونومیک وجیواستراتیژیک در داخل وخارج مرزهای افغانستان ،
* اختلال روابط بازرگانی آزاد وتلاش بخاطر کنترول خطوط مواصلاتی وشاهراهای بزرگ تجارتی وتشدید رقابتهای انحصاری در جهان ،
* متعادل نگهداشتن ظرفیتها وتوان جنگی بین طرف های درگیراز یکسو وتشدید حملات جنگی با گروه های وابسته به قدرت های رقیب بمنظور برداشت منافع وغارت منابع طبیعی کشور .
در حالیکه مردم از نبود زیر ساختار های اقتصادی و فقر تولید ، تخریب زراعت وکشاورزی ، زرع وقاچاق مواد مخدره ، اعتیاد .، فساد دولتی ، قانون شکنی ،رشوت ، چپاول دارایی عامه ، غارت ثروتهای طبیعی ، جهل مرض ، ظلم ، استبداد ، بیکاری ، جنگ ونا امنی ، کشتار وخونریزی ، نسل کشی ، حملات انتحاری آنهم در موجودیت قوای نظامی جامعه جهانی ، با مرگ ومیر دست وگریبان اند .واما متجاوزین بخاطر گسترش سلطه وتا مین منافع شان بمنظور چرخش تولید زراد خانه های اسلحه و تدارک جنگ در کشورهای عقب نگهداشته شده بخصوص ممالک اسلامی با ارسال سلاح ، پول وهجوم تبلیغاتی ،جنگ را یگانه وسیله بقای خود دانسته بر مردم جهان تحمیل میکنند .
در کشور ما افغانستان در اثر تجاوز و تحمیل جنگهای نیابتی پاکستان وحامیان بین المللی آن با اعزام گروهای تروریستی و ارسال مقادیر هنگفت اسلحه وپول به نقاط مختلف کشور خون انسانهای بیگناه ریختانده میشود. دردناکتر اینکه کسانیکه خود را اهل افغانستان مینامیدند ، اولتر از همه آنها افغانستان را تخریب ومردم آنرا به خاک وخون یکسان کرد ه و متباقی هست وبود کشور را در معرض لیلام قرار دادند . در همین حال وهوا تبلیغات کرکننده در رابطه به سرآزیر شدن کمکهای خارجی که بنام کمک بمردم افغانستان جریان داشته است در واقعیت این کمکها از دسترس مردم بدور بوده بیشتر از همه در اختیار طرفهای درگیر جنگ و زورمندان و وابستگان ایشان قرار گرفته که باعث تداوم جنگ خونین در افغانستان میشود. به این ترتیب معلوم است که سیاستهای دوگانه و مماشات در واقع دشمنی با مردم افغانستان بوده و با افزار های کشنده مادی ومعنوی منافع خود را بدست آورده وتبعات ناگوار آن بر مردم افغانستان سا یه می افگند.
چنانچه:
تحمیل دولتهای ضعیف ، تحت الحمایه وابسته بخارج بر جامعه ،
بقدرت رسیدن کسانیکه هیچ تعهدی در برابر ملت ومردم ندارند ،
نا توان نگهداشتن دولت آلوده به بیروکراسی و فساد ،
سرآزیر شدن گروه های تروریستی القاعده ، داعش ، طالب واحزاب تند رو اسلامی والتحریر ، جیش ودیگران درین سرزمین ،
ادامه جنگ وحملات تروریستی در کشور،
انتقال وجابجایی گروه های جنگی در گوشه ونقاط مورد نظر ،
دسترسی گروه های جنگی به اسلحه وپول ،
تاراج منابع طبیعی ، موزیم ها وعابدات تاریخی ،
ازبین رفتن زیر ساختارهای اقتصادی ،اجتماعی فرهنگی وسیاسی کشور ،
زرع وترویج مواد مخدره،آلوده شدن جوانان به اعتیاد وآسیب ضربه زدن زراعت کشور ،
تشدید فقر ،جهل مرض وبیکاری بمنظور کشاندن جوانان به صفوف جنگ ومهاجرت ،
عدم مواظبت های لازم از قوتهای دفاعی کشور از لحظ تخنیک ومعشیت ،
ظهور قشر سرمایدار خود محور ونفوذ آنها در دستگاه دولتی وغصب سرنوشت مردم بدست آنها ،
فقیر ،مریض ، گرسنه نگهداشتن مردم وبیکار ماندن قشر جوان کشور بشکل مستدام بخاطر در قبضه نگهداشتن ملت در مسایل نظر خواهی عمومی ، همه پرسی ونمایشات انتخاباتی وزمینه سازی بر سر قدرت رساندن فرزندان وابستگان زورمندان داخلی ونفوذ عوامل خارجی آنها،
گسترش روز افزون جنگ وتروریزم وکشتار بیرحمانه مردم توسط تروریستان صادر شده بکشور وشستشوی مغزی مردم در مناطق تحت تسلط گروهای تند رومذهبی بیگانه وارتجاع داخلی .
هجوم فرهنگ نفرت انگیز بیگانه و آماج گرفتن اخلاقیات جامعه ،
منحرف ساختن مردم از واقعیات تاریخی وافتخارات گذشته ،
کشته شدن افراد وشخصیتهای شناخته شده ووقوع حوادث قتلهای زنجیره یی .
این همه مصایبی است که در جریان جنگ تحمیلی ونیابتی دشمنان افغانستان دامنگیر کشور ما گردیده است . فکر میشود اگر کمکهای لازم ودرست وصادقانه به قوای مسلح کشور صورت میگرفت ومداخلات سری وپنهانی خارجی و بازیهای دوگانه در قبال اوضاع افغانستان وجود نمیداشت ، قوای مسلح فداکار کشور ما توان آنرا میداشتند که در برابر چندتا تروریست جنگ طلب ویا فراری های جبهه سوریه در کشور ما بطور مستقلانه مقاوت نموده از خاک ونوامیس ملی خود مستقلانه دفاع کنند ومیتوانند که دفاع نمایند .
بگونه مثال اگر قوتهای نظامی جامعه جهانی مسلح با عصری ترین اسلحه وتجهیزات که پشه از کنترول شان خارج نبوده جمع قوای مسلح افغانستان را در یک طرف جبهه در جنگ با تروریستان ودهشت افگنان در نظر بگیریم برای هر تروریست ودهشت افگن چند نفر افراد قوای نظامی میرسد ؟
ولی دیده میشود که برغم موجودیت قوای نظامی جامعه جهانی ودولت ضعیف ، قوتهای دفاعی ما هنوز با چالشهای بیحدی روبرو میباشند که هم از داخل و هم از خارج منشاُ میگیرد .درین قسمت بنقل از مقاله عزیز آریانفر تحت عنوان « اگر مردم ما ازین خطر آگاهی یابند همه یک جسم وجان خواهند شد » منشره سایت وزین همایون میخوانیم ( دو خطراساسی موجودیت افغانستان را تهدید میکند .اول فساد وتفرقه در ونی که بگونه پیچیده یی از بیرون ودرون کشور مدیریت وسازماندهی میشود .
دوم پاکستان که در راستای قیمومیت کامل بر افغانستان گام بر میدارد .هر دهشت افکن فکری وسخت افزاری در هر نقطه ی از افغانستان وهر مهره ستون پنجمی مستقر در سلسله مراتب سیاسی ونظامی کشور یک سرباز پاکستانیست .هیچ گروه دهشت افگنی در افغانستان نمیتواند از زیر چتر فرماندهی ونظارت استخبارات پاکستان بیرون باشد پاکستان در حال حاضر بخش قابل ملاحظه ی از خاک افغانستان را توسط این گروه اشغال کرده . پاکستان برایمان صدها هزار نفر از اتباع افغانستان ومدیریت دینداری وجهاد آنها موثر ترین ابزار اجرا ی این استراتیژی است .برون رفت از این وضع مستلزم طرح « راهبرد ملی مبارزه برای بقا » واجرای آن از طریق یک کار زار بزرگ میهنی است که تنها از مجرای انسجام ملی ومشارکت تمام نیروهای وطندوست ممکن خواهد شد )
بلی ! بشهادت تاریخ ، جهانیان بخوبی آگاهی دارند که مردم افغانستان هرگونه تجاوزی را دیر یا زود از خاک شان برون رانده اند و از کشور آبایی خود قهرمانانه دفاع نموده اند .
زیرا افغانستان کشور آریایی دارای تمدن پنجهزار ساله در قلب آسیا است .افغانستان یک کشور اسلامی است ، نی یک کشور عربی ، البته کسانیکه افغانستان را عمداً ضعیف نگهمیدارند وپاکستان را تا تولید سلاح اتومی کمک کرده اند آنها بخوبی بدانند که مقایسه کردن افغانستان با سرزمینهای قطر ،ابوظبی ، بحرین ،کویت ،اردن ودیگر کشورهای عربی شیخ نشین شکست ننگین خود را امضا میکنند زیرا افغانستان کشور اسلامی است نی عربی ، همین جنگ پاکستان خود دال بر بزدلی وعجز آنکشور در مقابل افغانستان است اگر قوتهای خارجی در منطقه نباشد آیا پاکستان برغم داشتن سلاح پیشرفته تاب توان ایستاده گی با افغانستان را خواهد داشت ؟
هرگز نه .. بنابرین سیاست مماشات با پاکستان وگروه های دهشت افگن جنگ را طولانی ساخته است .اما همانطوریکه مردم آزاده افغانستان چندین بار پوزه استعمار پیر را درین جا بزمین مالیده اند بار دیگر بقیمت خون های پاک شان از وجب وجب خاک وسرزمین واحد شان دفاع خواهند کرد .
یکنفر زین سرزمین تا زنده هست
خاک ما آزاد و هم پاینده هست
سو ختن ما هست در آزاده گی
دشمنا ن بادا در شرمنده گی
این را همه میدانند که جنگ درافغانستان بسود هیچ طرفی نیست بآنکه ارتجاع ، استبداد وحامیان شان دوام ننگین تسلط و بقای زنده گی شرم آور خود را در طولانی بودن جنگ میدانند .اما اگر جلو جنگ گرفته نشود دامنگیر همگان خواهد شد . هر چند افسانه سرایی های تولید شده از زراد خانه استخباراتی خارجی چنین وانمود میکنند که یکی میگوید تا خارجی است می جنگیم ودیگری میگوید تا جنگ است می مانیم ، معمای قرن بیست ویکم را بشکل مضحک وخنده آور رقم میزنند ولی بآنهم اگر تاریخ افغانستان را بخوبی خوانده باشند بدون شک آینده خود را میتوانند بدرستی مجسم سازند .
دراین جا رسالت تاریخی کلیه وطنپرستان واقعی اعم از مومنین پاکنهاد ، قشر روشنفکر وروشنگرای جامعه ، احزاب سیاسی وطندوست عدالت خواه وداد خواه ، گروهای وطنپرور، صلحدوست و مترقی ، اقشار دلسوز ومتعهد وبا مسوولیت جامعه میباشد که همه در یک جبهه وسیع وجنبش سرتاسری کشور با قوت بیشتر ازگذشته متحد ویکپارچه گردند وتمام اختلافات ، تعصبات وتنگ نظری را بیکسو گذاشته متحدانه دست بدست هم داده تا همه بخاطر ختم جنگ و آوردن یک صلح سراسری وپایدار بطور آشکارا درپیشگاه مردم افغانستان بار رسالت تاریخی را بدوش کشیده و راه حل های جنگ چهل ساله را مشترکاً بوجود آورند. منتظر آوردن صلح توسط خارجی ها طمع جنون آمیزی بیش نیست . زیرا در گام نخست بدون مشارکت سراسری خود مردم افغانستان وتوجه دقیق ومسولانه جامعه جهانی بر سرنوشت این کشور جنگ زده ، صلح میسر نخواهد بود . بنا بر آن اتحاد وهمبستگی نیروهای صلحدوست ، دلسوز وفادار کشور میتواند در چشم انداز بعدی تجلی صلح و آرامش کشورباشد به امید رهایی وطن از شر جنگ .
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۹ـ ۱۲۰۲
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2019