شورای اروپایی حزب آبادی افغانستان، یک هسته مطمین حزب با بگاژها ی دانش، تجربه و اندیشه
بصیر دهزاد
سازمان حربی اروپایی با یک طرز العمل جدید موضوع یک میکانیزم اصلاح شده ساختار تشکیلاتی شورای اروپایی را در دسترس اجرا و تطبیق دارد و در آستانه یک کنفرانس شورای خویش قرار دادرد.
بحیث یک عضو این سازمان مسوولیت فردی، فکر و اندیشه مرا وادار ساخت تا بدان باندیشم و به این سوال خودم پاسخی دریابم که:
آیا مانند گذشته با سرعت عمل، بدون تعمق به محتوای یک کنفرانس صرفاً به انتخاب اعضای شورای اروپایی دست بالا کنیم ، یا اینکه با مقدمه و پیش آماده گی یک کنفرانسی تلاش نماییم که با حوصله مندی و عدم استفاده از شتاب و فشار بطرف یک جمع آمد وزین، ابتکاری، با محتوا و رضایتبخش برای همه رفقا باشد که همه با خاطره خوش، تحرک بر انگیر بطرف وظایف بزرگ بروند که خود شان بدانها تصمیم گرفته اند.
ما نباید از این واقعیت تلخ گذر کرده و چشم بپوشیم که تعداد از روشنفکران در نتیجه پروسه های فرسایشی و طولانی نتوانستند به ایجاد یک هدف و نظر واحد نایل آیند. اگر تعداد از چپ اندیشان سابق خود را به کوبیدن حریفان گذشته و چنگ زدن به نهاد های حقوق بشر و جامعه مدنی مصروف ساختند و متکی به انجو بازی ها شدند، در جهت دیگر نیروی بزرگ و توانمند و صاحب اندیشه ملت و مردم و صاحب تجربه و درس های بزرگ گذشته ، به جزایر کوچک تبدیل و به گروپ های غیر فعال و غیر قابل حساب در روند های سیاسی و اجتماعی پر تنش کنونی مبدل گردیده اند. ممکن است مبالغه نباشد که این گروه ها در راه گمی های قرار دارند و به این سوال پاسخ ندارند که آیا راه گذشته را احیا و ادامه دهند و یا با گذشته کاملا وداع نمایند، و آیا نظر به وضع شرایط کنونی و موقف اجتماعی و سازمانی در جامعه در صدد جست وجوی کانال های همکاری با دولت و دولت مداران گردید یا سیاست های مستقل و اپوزیسیونی مبتنی بر ارزش های بزرگ مانند دولت مشروع ، خدمت به مردمان مظلوم ترین ، اراده و استقلال ملی و منافع ملی نیر میتواند در یک مقطع معین گزینه خوب باشد ؟
این بذات خود بیان یک راه گمی سیاسی و اندیشه یی است که ما را در تعین و فرمولبندی اهداف عمومی و شعار های منطقی روز نا توان نشان داده و بعضاٌ با وزش بادهای ناشی از رقابت ها، تضاد ها و قطب بندی های که در بالا از آن تذکر داده شده است ، دارد میلان و کشش پیدا می نماییم. جالب هم نیست که این نیروی از هم پاشیده در انتخاب ارزش ها ( مانند، انکشاف، ترقی خواهی، عدالت خواهی، استقلال ملی، دولت محصول اقتدار ملی، صلح ، ثبات و امنیت ملی، وفاق ملی، فرهنگ ، کلتور و دیگر داشته های ملی و در نهایت ارزش به انسان جامعه بدون در نظر داشت تعلقیت های قومی، زبانی، مذهبی و منطقوی) و انتخاب افراد و حلقات زور دار و یا دولتمداران فاسد ، « بین کشتی و ساحل در رفت و برگشت اند و به هیچکدام نمیتوانند برسند».
من بدین باور هستم که ما ارزش های بزرگ و قابل افتخار را از گذشته های سیاسی خویش به ارث گرفته که میتوان بدان با سربلند و با غرور و افتخار به خود بالید ولی نباید از اشباهات گذشته و درس های تاریخی آن یکبار چشم بست. ما باید بحیث انسان های متعهد و صاحب اندیشه به اشتباهات خویش شجاعانه اعتراف نماییم و توانایی خویش را در ارایه بدیل ها و الترناتیف های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جدید و مطابق خصوصیات جدید به نمایش بگذاریم. ما میتوانیم با استفاده از تجارب و درس های گذشته با حفظ موقعیت مستقل سیاسی ، بحیث یک نیروی سیاسی دولت را نقد نماییم و در یک وزنه بلند سیاسی طرح و بدیل ارایه نماییم.
حزب آبادی افغانستان مرتبط با شرایط کنونی کشور برنامه عمل را در عمل اعلام نموده است که من نمیخواهم این بحث را در عمومیات به توضیح بگیرم، بل میخواهم روی آن توانایی ها و امکانات موجود و شیوه های بکارگیری از آنها متمرکز گردم که مربوط به سیاست ها و برخورد های مقطعی و روزانه ما میشود. خوشبختانه توضیحات وسیع اساسنامه و برنامه حزب آبادی افغانستان در نظر است از جانب کمسییون تبلیغ و رسانش شورای مرکزی حزب ، در قالب درسنامه ها روی دست گرفته شود.
هدف اصلی این مقاله یک توضیحی بر ضرورت ایجاد یک ساختار تشکیلاتی در اروپا در یک میکانیزم عملی که همه رفقای سازمانی خود شان ، اندیشه ، ابتکار و ساير توانايی های خود را در یابند و آنها را از مجرا های مستقیم تر ، کوتاه تر و عملی تر با سازمان حزبی خود شریک سازند. این ساختار و میکانیزم تشکیلاتی نه در تقابل با اساسنامه حزب بلکه با در نظر داشت شرایط اروپايی باید ایجاد گردد که مصوبه مورخ ۲۷ جنوری ۲۰۱۹ نیز بدان وضاحت داده است.
برای ایجاد و دفاع از میکانیزم ساختار تشکیلاتی شورای اروپايی باید با آرامی فکر نمود و بدون اینکه احساسات بر ما غلبه نماید ، یکبار گذشته بیش از دوازده ساله سازمانی را در اروپا در ذهن تان تداعی و نتیجه گیری نمایید که ما :
- آیا ما بیشتر مصروف چندین پروسه وحدت ها و ايتلاف ها ی نبوده ایم که در یک مقطع زمانی با شور، احساسات و عطش آغاز ولی بعد از یک روند فرسایشی بدانها نکته پایان گذاشته شد؟
- ما تنها جلسات انتخابی را دایرمی نمودیم و در جو، بعضاً ناخوش آیند ، که تشکیلات پندیده با ک حتا تعداد اعضای انتخابی آن از ( ۳۰ به تا ۱۱۰) بالا میرفت، تعینات کرسی ها می نمودیم. این شورا های انتخابی فقط یکبار جلسه مینمود و همه تصامیم سازمانی و تشکیلاتی در محدوده کارهیاٌت اجراییه قرار میگرفت.
- تبلوز نا رضایتی هاو تفات های نظر و پروسه های نا پخته شده در اروپا در مقطع های زمانی مختلف به رفقای کابل تحمیل می گردیدند . این چالش ها در کابل سازمان بزرگ حزبی و سیاسی ما را به چالش های بزرگ و غیر قابل جبران مواجه میساختند.
- هیات اجراییه اروپايی ساعت های طولانی فقط در جر و بحث های میگذشت که برای سازمانهای کشوری و واحد های اولیه پیامده ، انگیزه و مشوق نبوده اند
- روابط کاری بین شورای اروپايی و شورای رهبری حزب ما در کابل غیر واضیح و در کانالهای موازی تنظیم میگردید که سوالات زیاد را در بین واحد های ایجاد مینمود.
- اکثر سوالات رفقای واحد های اولیه مورد بحث و تصمیمگیری قرار نمی گرفت.
- موضوع پرداخت حق العضویت ها و امور مالی همیشه نکته نیرنگی و چانه زنی ها بوده است.
بحث های اساسی و اصلی روی اندیشه و سیاست روز در حالیکه مورد توجه و علاقمندی همه اعضای سازمان ما در اروپا بوده اند، در حد که توقع برده میشد که جوابگوی مسوولیت ها بوده باشند، کمتر احساس میگردید.
اکنون هم هدف و طرح موضوع در آن نیست که در شورای اروپايی همه چیز را دگرگون ساخت و معجزه آسا قدم گذاشت ِ نه و بصورت قطعی نه!!!. زیرا اکثرزیت قاطع رفقا برای سازمان شان عرق ریختند، تلاش نمودند و همه توانايی ها و ابتکارات خویش را دلسوزانه در اختیار سازمان شان گذاشتند که همه قابل ستایش و تمجید هستند ولی ممکن آن شیوه های که بکار گرفته شده اند، چندان با موفقیت از آب بیرون نیامدند. پس اصل موضوع و طرح باید متمرکز بر این باشد که چه را باید تغیر داد، چگونه شیوه های جدید کاری را به کار و تجربه گرفت و چگونه سازمان را از آسیب پذیری های بیشتر و مختلف مصیون نگهداشت.
ما احساس مسوولیت تعداد از رفقای ارجمند را که بنا بر حکم وجدان حزبی بیشترین وظایف و مسوولیت را بر شانه میکشیدند، ارج میگزاریم ولی بهتر میبود که این مسیولیت های از یک شانه و یا یک تعداد محدود از شانه ها به همه رفقا دوباره تقسیم میگردیدند و هر رفقی باید پاسخگوی مسیولیت خویش باشد. من نمیخواهم با صد ها مثالها و آسیب های ناشی ازآنها به فرعیات بروم که از حوصله این مقاله بیرون است.
به نظر من ، بحیث یک عضو سازمان اروپايي ، اکنون فرصت آن رسیده است که ما به همه اعضای داخل تشکیل و دوستان هموند خود مراجعه نماییم و در یک همه پرسی ساده و عملی به آرای هر رفیق مراجعه نماییم و این سوالات را مطرح نمايیم که:
- چه کرده میتوانیم؟
- چگونه سازمان اروپایی جوابگوی خواست ها و آرزو های حزبی ماست؟
- چه ابتکارات وجود دارند که به تجربه گرفته شوند.
- توقعات کابل در سهمگیری ما از اروپا در امورات مختلف چه هست و ما در کدام موارد میتوانیم همکار و بازوی توانا برای حزب ما در مسايل مختلف چون سیاست های مقطعی، فرمولبندی اندیشه و عمل حزب و در راستای انکشاف حزب به یک سازمان آگاه ، منضبط تر و مدرن تر و دموکراتیک تر برای فردا های نسل جدید مبدل گردد. بدون شک نسل جوان جامعه که تحت تآثیرانکشافات تکنالوژی انترنتی و وسایل رسانه يی در ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی به جلو رفته اند.
چگونه یک ساختار تشکیلاتی در اروپا باید اساس گذاشته شود که روابط و پروسه ها در آن مشروع، مستقیم تر، ساده تر ، عملی تر و همه شمول تر باشند که هر رفیق خود و امیال خود را در سازمان و همه پروسه ها دریابند؟
- آیا انتخاب موقف های حزبی به همان شیوه قراردادی باشد که هر یک ، یکی دیگر را پیشنهاد نمایند یا اینکه هر رفیق که علاقه، توانايی در ابتکار و عمل داشته خودش خود را در یک پروسه مشروع کاندید نماید و قناعت رفقای انتخاب کننده را فراهم سازد، بهتر، کارا تر و مسیولیت پذیر تر خواهد بود؟
غیر قابل انکار است که در کشور های اروپايی به صد ها کادر های حزب آبادی افغانستان و سازمانهای هموند مربوط حزب دموکراتیک خلق افغانستان – حزب وطن زنده گی مینمایند که صاحبان بگاژ های بزرگ دانش، تجربه، تخصص حزبی ، دولتمداری و سازمانی دارند. ما باید به میکانیزم نایل گردیم که از این بگاژ ها در سیاست های مقطعی حزب، شکل دهی اندیشه حزب و تنظیم سیاست های روز یعنی برامد های رسانیی در عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی ، حقوقی و نظامی استفاده صورت گیرد.
باکدام مشخصات در یک میکانیزم تشکیلاتی شورای اروپايی باید دقت و تمرکز نمود؟
۱- روابط همه رفقای سازمان از سطح واحد های اولیه تا سطح شورای اروپايی کوتاه تر و مستقیمتر عملی گردد.
۲- نظریات ، ابتکارات و سایر نکات نظر رفقا سریع تر مورد بحث و تصمیم گیری شورای اروپايی قرار گیرد.
۳- شورای اروپايی روابط و تبادل نظزیات، پیشنهادات و دساتیر از کابل به سازمان اروپايی را در یک میکانیز بهتر، شفاف و واحد سازماندهی نماید که از روابط دوگانه ،چند گانه و گنگ و غیر واضح و همچنان سوتفاهمات جلوگیری نماید.
- این سازمان مانند سایرارگانهای تشکیلاتی حزبی مسجل در اساسنامه حزب پیشبینی گردیده و نزد ارگانهای رهبری حزب در داخل کشور مسوول و گزارشده میباشد.
- رسانیدن به موقع و تطبیق تصامیم رهبری حزب در شورا های اروپایی
- سازماندهی منسجم فعالیت های حزبی در عرصه های ساختار، رسانش، تبلیغ و پژوهش در روشنی اهداف کوتاه مدت و دراز مدت حزب در برنامه عمل حزب در سطح اروپا .
- براه انداختن سیمینار ها و کنفرانس های علمی و سایر جمع آمد های تبادل نظر روی مسایل مبرم روز و روند های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و کلتوری داخل کشور و انعکاس وسیع آنها در سایت های رسانشی و اطلاعات جمعی حزب.
- سهمگیری فعال و جمعبندی ایده ها و نظریات بکر و ابتکاری مشورتی رفقای صاحب دانش، تجربه و تخصص در کشورهای اروپایی و ارایه به موقع آنها به ساختارهای مرکزی حزب از کانال های حزبی .
- انسجام کار و فعالیت های سازمانی همگام در سطح شوراهای کشوری.
- ایجاد و حفظ تماس ، روابط و همکاری دوستانه با حلقات و سازمانهای فعال سیاسی و اجتماعی مماثل در کشور های اروپایی.
- همکاری و سهمگیری شورا در انسجام فعالیت های اجتماعی نهاد های اجتماعی و فرهنگی در کشور های اروپایی برای هموطنان ما در کشور های اروپایی.
- دفاع از منافع مشروع و قانونی از حقوق افغانان ما درکشور های اروپایی در عرصه های شهروندی و پناهنده گی.من مطینم که ما به ایجاد یک ساختار بهتر شورای اروپايي حزب ما، از تفاوت های مزمن و تخریش کننده، به درک ضرورت های کنونی، وفاق حزبی و تقسیم مسوولیت ها و صلاحیت ها، جرعت و شجاعت مراجعه به آرای عامه رفقاُ نموده تا به جلو گیری از درز ها و سو تفاهمات نایل گردیدم.بگذارید تجربه این امر را ثابت نماید و من امید وارم که درک از ضرورت های کنونی و درس گرفتن از تجارب گذشته ما را بر ایجاد و پذیرش راه های نو نایل گرداند.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۹ـ ۱۱۰۳
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2019
مولود دوگانگی استعمار انگلیس:
اسراییل در شرق میانه ، پاکستان در جنوب آسیا
محمد ولی
پلان دورنمایی انگلیس برای متصرفات اش ادامه تفرقه وحکومت کردن بود .
درهمان سال که شاه شجاع برتخت کابل آورده شد ومعاهده ۱۸۳۹ ترسایی غرض تایید معاهده ۱۸۳۸ برای جدایی قسمت های از اراضی افغانستان وسپردن آنها به هند برتانوی بالای وی امضا شد پالمرستون وزیر خارجه انگلیس در شهر اورشیلم قونسلگری انگلیس را به منظور حمایت یهودی های فلسطین باز کرده ازهمین سال بر اسکان یهودی ها در فلسطین شدت داده شده بعداً در اعلامیه بالفور وزیر خارجه دیگر انگلیس از وطن یهودی ها وفلسطینی ها نام برده شد.
بعد از تجزیه امپراطوری ترکیه عثمانی اداره سرزمین فلسطین بدولت انگلستان سپرده شد. انگلیس در سال ۱۹۴۷ ترسایی همان سالی که نیم قاره هند را ترک میگفت و دولت پاکستان را بر سرزمین های جدا شده از افغانستان وهندوستان به میان آورد اعلان کرد که از سرزمین فلسطین خارج می شود. درآن تاریخ طرح تقسیم فلسطین بدولت یهود نشین وفلسطین نشین را ریخته از ملل متحد تقاضا کرد تا به مشکل رسیده گی کند . مجمع عمومی ملل متحد که درآن امریکا وانگلستان نقش بلند داشتند طرح فلسطین بدو بخش را طی قطعنامه (۱۸۱) آن مجمع به تصویب رسانیده تقسیم را به شکل ظالمانه اینطور عملی ساخت:
ه۶ فیصد اراضی فلسطین به یهود داده شد درحالیکه یهودی ها ۶ فیصد ازآن سرزمین ها را دراختیار داشته و۳۰ فیصد نفوس آنرا تسکیل میدادند.« درکشور یهودی پیشنهاد شده، یهوددیان در اقلیت بودند ۴۹۹،۰۲۰ نفر یهودی درمقابل ۵۰۹،۷۸۰ نفر عرب ودر کشور عرب پیشنهاد شده تنها نه هزار یهودی درمقابل ۷۵۰ هزار عرب وجود داست.»
به تاریخ ۴ می سال ۱۹۴۸ انگلیس سرزمین فلسطین را ترک کرده آژانس یهود برحق تاریخی یهود و قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی ملل متحد اتکا کرده دولت یهودان را بنام اسراییل دراین منطقه اعلان داشت.
یکسال قبل از تشکیل دولت اسراییل در ۱۴ اگست ۱۹۴۷ ترسایی انگلیس دولت پاکستان را بر خاک های جدا شده ازهند وافغانستان اعلان، وهند را ترک کرده بود.
هردو دولت اسراییل و پاکستان از حمایت بیدریغ انگلیس وبعدها امریکا بهره میبرند ، هردو دولت بر بنیاد مذهب به میان آمدند یکی بر بنیادگرایی یهود، و دیگری بر بنیاد گرایی اسلامی . جنرال ضیاالحق پاکستان را با اسراییل مقایسه میکرد « که چگونه دین وایدیولوژی باعث نیرومندی آن شده است او میگفت پاکستان بدون اسلام نابود خواهد شد.»
هردو دولت بحیث سازنده گان وصادر کننده گان تروریزم با ایجاد استخبارات نیرومند متکی برترور وجنگ یکی (موساد) ودیگری (ای.اس.ای.) درمنطقه اشوب برپا میکنند،هردو دولت از روز تشکیل برعلیه دول اصلی که از آن جداشده اند راه جنگ را در پبش گرفته اسراییل سه بار علیه اعراب به جنگ دست زده سرزمین های جدیدی را به خود ملحق ساخت ، و پاکستان نیز از سال تشکیل تا اکنون سه بار با هند داخل جنگ شده اما سرزمین های را از دست داده است .
پیشبر د جنگ های نیابتی از کارکرد های هردو دولت است. داعش به نیابت از اسراییل در شرق میانه وافغانستان، برخی احزاب جهادی ،القاعده ،طالب و بیش از سی گروه تروریستی به نیابت از پاکستان در افغانستان وکشمیر هند مصروف دهشت گردی وترور هستند.
تروریستان ازپاکستان درهند افغانستان و ایران وحشت برپا میکنند وعساکر اسراییل در هلمند جز قوای ایتلاف است ، ایران را تهدید میکند وبا فلسطینی ها پیوسته در جنگ است.
مبانی حقوقی درتشکیل هردو دولت وجود نداشته ، اغراض سیاسی استعمار زیر پوشش مذهب موجد آنها بوده است.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۹ـ ۲۸۰۲
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2019
دافغانستان قضیه او دحل یوه څلور فقره ایزه طرحه
دوکتور حبیب منگل
دافغانستان قضیه او جګړه دسیاسی قدرت ، دولت اود سیاسی نظام دڅرنګوالی په سر دهیواد دمختلفو فکری - سیاسی جریانونو اواړخونو دمبارزی او (۴۰) کلنی منازعی څخه رامنخته شوی اوادامه لری او پدی نزاع کی دشاملو (۴) اړخونو د مصالحی ، روغی جوړی او په قضیه او منازعه کی دشاملو منطقه وی او نړیوالو اړخونو د اجماع او تفاهم دتامین او لاندی لار نقشی له مخی په اساسی ډول حل کیدای شی :
۱ - دملګرو ملتونو د امنیت شورا ترمشری او نظارت لاندی په وروستیو څلورولسیزو کی د رامنخته شوو دولتونو اوسیاسی نظامونو داړخونو یعنی د افغانستان ( د دموکراتیک یا جمهوری دولت ، اسلامی دولت ، ا سلامی امارت او داوسنی اسلامی جمهوری دولت ) د استازو په مساوی ګډون په کابل کی دسولی او ملی مصالحی یوکنفرانس یا جرګه راوبلل شی .
۲- پدی کنفرانس یا جرګه کی د سیاسی واک د حل په یوه انتقالی میکانیزم توافق وشی او دهغی له مخی دغیرجانبدارو اوعتبار وړ سیاسی او اجتماعی شخصیتونوپه ترکیب د یوه کال لپاره یو انتقالی اداره یا حکومت را منخته شی او دا حکومت یوه اضطراری لويه جرګه را وبولی او د هیواد د اوسنی اساسی قانون دلاندی ارزښتونو ، احکامو او اصولو یعنی « د لــوی خــدای پرسـپيچلی ذات ټینګ ايمــان او د اسلام په سپيڅلی دين اعتقاد، دملي قبول شوو ارزښتونو ساتل ، د تيرو بې عدالتـــيو او ناخــوالــــو پـه درك اوهېــواد ته راغليــو بــې شميـره مصيبتونو ته په پـــــاملرنه ، پــه دې درك ســره چـــې واحـــد او يـــو مـوټئ افغانسـتان ددې خـاورې پـ ټولـو قومونو او خلكو اړه لري، دافغانستان دملي یووالي ساتل او ټینګتیا ، خپلواکۍ ، ملي حاکمیت تامین او تحکیم ،دخاورې بشپړتيا ، د خلکو دارادې او دموکراسئ پر اساس د یوه نظام تاسیس ، د ظلم ، استبداد ، تبعیض او تشدد او دټولنیز عدالت پر اساس دیوې مدني ټولنې ایجاد ، دانساني کرامت او حقونو ساتنه او د بشری حقونو دنړیوالې اعلامیې رعایت ، دهیواد د امنیتی سیاسي، ټولنیز، اقتصادي اودفاعي بنسټونو پیاوړتیا ، اوددې خاورې داوسیدونکو لپاره د مرفه ژوند او د ژوند سالم محیط تامین، دملګرو ملتونو د سازمان د منشور رعایت اوپه نړیواله کورنئ کې دافغانستان وړ ځای تثبیت » له مخی د دولت او سیاسی نظام دځرنګوالی مساله حل کړی .
۳ ـ انتقالی حکومت د اساسی قانون له مخی او نړیوالی ټولنی د نظارت لاندی آزاد او عادلانه ، سالم او معتبر ، سراسری او عمومی انتخابات ترسره او واک انتخابی حکومت ته انتقال کړی اوپد ی ډول دواک او د دولت اود سیاسی نظام دڅرنګوالی په سر (۴۰) کلنی منازعه اوپه هیواد کی جګړه ته دپای ټکی کیښودل شی .
۴ـ نوی دولت اودهغه انتخابی حکومتونه دهیواد داساسی قانون دارزښتونو ، اصولو او احکامو له مخی دیوه ځواکمن ملی دولت دجوړولو دهیوا د ملی حاکمیت ، سیاسی استقلال دتامین او ساتنی ، دملی یووالی دټینګتیا ، دواقعی دموکراسی استقرار ،دبشری او دخلکو داساسی حقونو ،دازادی ، برابری او ټولنیز عدالت دتامین د هیواد د اقتصادی ، اجتماعی او فرهنګی پراختیا او دیوه آزاد اومستقل ، دموکراتیک او امن ، مترقی او غوړیدلی ، ځواکمن او سرلوړی افغانستان او سوکاله ټولنی داهدافو اوآرمانونو دتحقق لپاره چی اوږده مبارزه ورته شویده خپلی دندی ترسره کړی !
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۹ـ ۲۲۰۲
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2019
اضطراب ازعقبگرد روند تاریخ
علی رستمی
بازهم کشوربلاکشیده ومردم سوگوار نشین ما، درآستانه آبستن یک وضع سیاسی جدید ومغلق وپیچیده واضطراب آور که باتناقضات وابهام همراه میباشد، قرار دارد. این وضع که نمی توان آنرا میمون وخوش آمد ونه آنرا تراژیدی بار وغم انگیز گفت! برای اینکه این پدیده از لحاظ تاریخی یک پدیده جدید نبوده ،بلکه دو نیروی (طالبان وجهادیون) که حکومت جدید میخواهند تشکیل بدهند ، یک دیگر را درگذشته منتفی قدرت نموده اند و ،در نزد مردم تجربه منفی دارند.این نیروهای متناقض با رویکردهای مختلف باهم می خواهند در تبانی و سازش و قبولی برای تشکیل نظام دولتی باهم کناربیایند.به اساس ایده هگل دانشمند آلمانی « تز انتی تزوسنتز» خلق میشود که از چون وچرا و کمی وازدیاد کشمکش های اندیشوی پدیده یی نو زایش می آید.براین اساس پدیده یی خلق شده را نمی توان حدس زد ، که چقدر به نفع وضع بحرانی جامعه اثر مطلوب میگذارد و یا مورد پشتبانی اقشار مختلف کشور ما قرار خواهد گرفت ! برای اینکه تجربه تلخ دوران حکومتداری طالبان و مجاهد ین در حافظه مردم وجود دارد ! که مبادا تاریخ عقب گردنماید.
برشالوده یی این اصل، وظیفه نیروهای روشنگر ملی یک جا با روشنگران دینی ومذهبی میباشد تا دست به دست هم بدهند و درجهت اصلاحات روشنگرانه و پذیرش عملکردهای مترقی ودموکراتیک از جانب رهبران حکومت بعدی زمینه را ازطریق نهادهای مدنی مساعد و رویکردها ومولفه های سکولاریزم را در وضع جدیدی سیاسی درمیان مردم سازمان دهی وآماده پذیرش سازند. به این رو تا درجامعه ما بازخوانی اندیشه دینی درپرتو مفاهیم مدرن معنا پیدا نماید ومولفه های مدرن وحقوق شهروندی جدی ومورد احترام قرارگرفته شود واز پایگاه یی جامعه مدرن دراصلاح اموردولتی درحکومت اینده افغانستان توسط طالبان مدنظرگرفته شود.مدرنیته به معنایی عقب نشینی دین ازاصول وارزشهای ان درروند روشنگرانه نیست. بلکه تحقق ارزش های مدرن دینی خواهد بود.یعنی آن مضرات که چرکی را در فکر دینی بوجود آورده به آن تعارض صورت گیرد. این امر زمینه ساز ایجاد یک دولت سکولار ومدرن درآینده درکشورما خواهد شد و برعلاوه باعث تضمین حقوق شهروندی همه باشنده گان کشورازجمله زنان زجردیده که همیشه در روند تاریخ آسیب پذیر بوده اندخواهد شد. درآن صورت مطمیناً نه اگاهانه همه دست به دست برای صلح سراسری خواهند داد. ودرغیران تاریخ سیاهی گذشته بالای مردم تکرار خواهدشد. به گفته شاعری:
یک شعر خوب باقی می ماند،اما امپراتوری ها محو می شوند.
بیاییم بنام مصالح ملی و دردهای بیکران مردم زحمت کش خود« نه و یا بلی » بگوییم!
هموطنان شریف ،روشنگران ملی ،مذهبی و دموکرات؛ بازهم سرنوشت مردم ما به بازی ابرقدرت های جهانی ومنطقه وی قرارگرفته شده است. می خواهند با پیشقدمی امریکا باموجودیت نماینده یی شان زلمی خلیلزاد با نیروهای دینی بنیاد گرای طالبان، جهادیون وتکنوکراتهای دریشی پوش و بلی بگو میخواهند زیر نام آشتی ملی صلح فرمایشی را بوجود آورند.که مقدمات کار آن از قطرآغاز الی روسیه ادامه دارد. به این رو برای صحه گذاشتن این سیاست میخواهند زیر نام جرگه مشورتی پوشالی و فرمایشی را در وجود نماینده گان طبقه اشراف و خانهای منطقه وی ، ازنام نماینده گان مردم افغانستان در برج حوت خورشیدی، تحت رهبری دولت جمهوراسلامی افغانستان پرپا نماید تا به بهانه رایزنی با نماینده گان مردم وابلاغ این فیصله های تعارفی را ازنام این جرگه مشروعیت مدنی و ملی بدهند.همه میدانند که جرگه ها درهر مقطع تاریخی یک ابزار سیاسی برای اهداف سیاسی حکومت های وقت میباشد.دراین جلسه افرادفرمایشی« آقا گوی وبلی گویی» اشراف و فیودال درمحورآن میباشند وبه نفع خویش وهم قماشان خودعمل میکنند.براین اساس باید بخاطرصلح واقعی وایجاد حکومت به اشترک نماینده گان تمام اقشار وگروه های سیاسی ومدنی وسیکولار که دارای ایده های دموکراتیک باشند ، به سوی برپایی انتخاب سالم و شفاف به آرایی مردم رفت. و به سایر اقدامهای عجولانه دولتی غیردولتی، همصدا نه بگویم!
بدون برپایی انتخابات سالم شفاف به تشکیل هرنوع دولت نه گفت!
به ایجاد دولت موقت،نه گفت!
به ایجاد دولت مثلث شیطانی انتصابی طالبان،جنگ سالاران،وبلی گویان نکتایی پوش نه گفت!
به عدم توجه به دستاوردهای مدنی ۱۸ساله گذشته مردم،نه گفت!
به حجاب اجباری زنان وعدم فعال شرکت زنان در ارگان های اداری دولت وتعصب علیه آنها ،نه گفت!
به برپایی انتخابات شفاف ریاست جمهوری وپارلمانی بلی گفت!
به اصلاح قانون اساس،بلی گفت!
به اشتراک طالبان براساس انتخاب آرایی مردم در دولت آینده افغانستان ،بلی گفت!
به ایجاد دولت کثرت گرا وغیرمتمرکز، بلی گفت!
این داعیه بزرگ وبا عظمت یکپارچگی وحدت نیروهای مترقی همسو دوراندیش که چالش ها و دردهای بیکران مردم را درطول هجده سال به اینطرف عمیقانه با پوست خون خویش درک کرده است،میخواهند که بدون نفاق قومی ،زبانی ومنطقه وی واندیشه وی دریک جبهه و یا اتحادیه بزرگ میهنی باهم بسیج شده و رسالت تاریخی خویش ادا نمایند
صلح واقعی ندای مادر وطن ، وخواست مبرم زمان میباشد..
دانشمندی گفته :
بیایید بند زبان را ببندیم
و بال اندیشه را بگشاییم...
برای گفتن، همیشه وقت هست،
اما
برای اندیشیدن ممکن است دیر بشود.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۹ـ ۲۶۰۲
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2019
روز جهانی زبان مادری را گرامی بداریم
داکترحمیدالله مفید
زبان بازتاب خرد آدمیست ، انسان با واژه ها جهان را می شناسد وبا زبان اندیشه وتفکر خود را به دیگران بازتاب می دهد.زبان نماد شناخت انسان از جهان است.با به دیده داشتن همین اهمیت زبان است ، که روز ۲۱ ماه فبروری برابر به دوم و گاهی سوم ماه حوت از سوی یونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده است. نامگذاری این روز درکنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ ترسایی به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی نیز به تصویب رسید، مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به دلیل اهمیت زبان مادری سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبان ها اعلام کرد واز سال ۲۰۰۰ ترسایی از این روز در بیشتر کشور های جهان گرامی داشت به انجام می رسد.
بر بنیاد پژوهش های انجام شده نزدیک به ۶۹۰۹ زبان و گویش درجهان وجود دارد. اگر چه اغلب این زبانها توسط تعداد معدودی از ساکنان کره زمین مورد کاربرد قرار دارند، به گونه نمونه در کشور ۴ میلیونی پاپوا نیو گینی یا گینی جدید بیش از ۸۳۰ زبان وجود دارد.در کشور دو صد هزاری وانواتو نزدیک به ۱۱۴ زبان و گویش مختلف مورد استفاده قرار می گیرد.مگر ۹۴ در صد باشنده گان این کره ای خاکی به ۳۸۹ زبان و گویش سخن می زنند.زبان فارسی در رده ۳۴ مین زبان جهان قرار دارد و در سه کشور جهان با آن سخن می رانند.
در کشور افغانستان نزدیک به ۲۳ زبان و گویش مورد استفاده قرار دارد. که جایگاه نخست را زبان فارسی که زبان تجارت وادارات دولتی است ، دارد، سپس زبان پشتو ، به مثابه زبان ملی و دوم کشور ، پس از آن زبان ازبکی سومین ، زبان ترکمنی جایگاه چهارمین ، زبان بلوچی جایگاه پنجمین سپس به ترتیب : زبان های نورستانی با هشت کته ای آن ، پشه یی ، اورمری ، خواهانی ، واخانی ، شغنانی ، پامیری ، منجانی ، بره کی برکی ، برکی راجانی ، جمشیدی ، پایمردی ودیگران قرار دارند.
بر بنیاد قانون اساسی کشور دولت مکلف است ، تا در زمینه رشد و بالنده گی زبانهای مادری گویشی در افغانستان تدابیر لازم اتخاذ کند. مگر با درد ودریغ نه تنها در زمینه رشد زبانهای مادری کوچکترین رویکردی صورت نکرفته است ، بلکه بر عکس در زمینه کاربرد نه وامواژه بلکه تجاوز واژه ودخالت واژه های یک زبان به زور در زبان دیگر تلاش های غیرعلمی و غیر مسلکی و لجوجانه صورت می گیرد.زبان های فارسی و پشتو که از یک خانواده زبانی اند و در دادستد واژه ها باهم خواهر وبرابر اند مگر بنا به دخالت سبکسرانه دولت ودستگاه های پیورزگرا ومتعصب دولتی ویا وابسته به دولت روال عادی وصمیمیانه گویشی این دو زبان برهم خورده است و این مساله موجب شده است تا همبودگاه یا جامعه به تشتت و پراگنده گی سوق داده شود. دخالت در نام زبان فارسی - دری ، دخالت در دستگاه دستوری این زبان ، دخالت در کارگاه واژگانی آن زیر نام واژه های خود ساز ملی بی میلی در زمینه رشد وبالنده گی این زبان ، تحقیر گویشوران این زبان از کارکرد های منفی دولت در این عرصه می باشد.بنا بر مصروفیت متعصبانه دولت در رشد یک زبان وتخریب زبانهای دیگر موجب شده است ، تا از ۲۳ زبان مادری گویشی در افغانستان نزدیک به ۱۵ زبان آن یا بکلی نابود شوند ویا در حالت نابودی قرار گیرند.زبان های واخانی ، خواهانی ، منجانی ، برکی برکی و برکی راجانی ، شش کته زبان نورستانی ، جمشیدی ، پایمرد، پامیری و چند زبان دیگر گویشورانی از آن باقی نمانده است ، تا به کار روند، زبان شغنانی نیز با بسیار دشواری میان گویشوران آن کاربرد دارد.زبانهای ازبکی ، ترکمنی ، بلوچی ، پشه یی و نورستانی نیز از اینکه در مکاتب و دانشگا ها تدریس نمی شوند ، در حال بی سرنوشتی بسر می برند. این زبانها نیز به مرور زمان از کاربرد در میان سخنوران آن آلوده وبی سرنوشت می گردند.
دولت باید بداند ، که بازتاب مولفه فرهنگی و هویت همگانی هر تبار وهر قوم ، زبان آن می باشد. اهمیت آموزش و تدریس به زبان مادری نه تنها به مثابه حق طبیعی و مسلم انسان ، بلکه به عنوان اساسی ترین و موثرترین وسیله کنش و واکنش انسان با محیط او می باشد.بهروزی وپیشرفت انسانها و جوامع بشری ارتباط مستقیم با توانایی آنها در آموزش و آموختن زبان دارد، وارد شدن در کارگاه آموزش و پرورش با زبان مادری بهترین و موثر ترین آغاز برای هر کودک می باشد.
بانو ایرینا بوکووا سر دبیر کل یونسکو در پیام خویش به مناسبت ۲۱ ماه فبروری روز جهانی زبان مادری پافشاری دارد ، که نخستین آواز ها قابل فهم ودانستن از طریق زبان مادری فرایند می شوند.روز جهانی زبان مادری فرصت مناسبی است برای درک اهمیت زبانهای مادری وبسیج همگانی برای ترویج سیستم آموزش چند زبانی و تنوع زبان مادری ، که هویت ا صلی انسانها را می سازد.او تاکید می کند :
آموزش به زبان مادری روش بسیار موفقی برای مبارزه با تبعیض و همچنان برای تآمین سلامتی جامعه می باشد.اغلب پژوهشگران و کارشناسان امور آموزش و پرورش بر این باور اند که آموزش اجباری به غیر از زبان مادری عامل عمده افت آموزش وبازمانده گی از آموزش وتحصیل است .ازبک های افغانستان به زبان ازبکی در خانه سخن می رانند. بدون موجب و بدون دلیل اموزش را در مکتب به زبان فارسی که برای شان بیگانه است وبه گونه ای جبری نه اختیاری آموزش می بینند. در آغاز به دشواری های روبرو می شوند ، برخی ها می توانند ، تا این دشواری را که بجای زبان مادری به زبان بیگانه باید بیاموزند را مرفوع می دارند، مگر بسا ازبک زبانانی که بجای آموزش به زبانی که در خانه آموخته اند و زبان مادری آنها می باشد، به زبان های پشتو و یا فارسی مدرسه و مکتب را آغاز می کنند ودر همان ابتدا نمی توانند تا با این دشواری کنار بیایند واز تحصیل و آموزش دلسرد می شوند.افزون بر اینها با درد ودریغ فرهنگ تبعیض و تحقیر دیگر زبانها در افغانستان و به ویژه در میان دولتمردان پشتو زبان ما نهادینه شده است ،دخالت در امور زبانهای فارسی توسط سیاستمداران پشتون زبان ما امروز به یک بیماری دردسر ساز مبدل شده است، هیچ فارسی زبان ویا ازبک زبان به خود اجازه نمی دهد ، که بگوید: پشتونها کدام واژه را چگونه بنویسند ویا بگویند، مگر برخی از هموطنان وبه ویژه سیاستمدارانی که مسلک آنها زبانشناسی وواژگان شناسی و ایتمولوژی نیست ،در کار زبانها دخالت نموده وزیر نام بی مفهوم وبی معنی واژه های ملی در کار واژه های زبان فارسی دخالت می کنند و نظم روال عادی جامعه را بر هم میزنند. اغلب واژه های را که به نام واژه های ملی نامیده اند ، نیز از خود زبان پشتو نمی باشند و توسط شخصیت های غیر مسلکی وغیر وارد ساخته شده اند . به گونه نمونه : واژه ولسی جرگه : این نام پشتو نیست ، بلکه از دو واژه ولس که یک وامواژه مغولیست ویرگه یا جورگه که واژه ترکیست ساخته شده است وبجای واژه کاربردی مجلس نماینده گان به زور در ادارات به کار می روند.
بگذارید ، تا گوینده گان وکاربران یک زبان واژه های زبان خود را به دل خود به کار ببرند، دولت وظیفه ندارد ، که به مردم تحمیل کند ، به کدام زبان سخن بزنند وکدام واژه ر ا به کار ببرند وکدام واژه را به کار نبرند ،این تبعض زبانی است وخلاف اعلامیه جهانی حقوق بشر است ویک دخالت غیر انسانی وخلاف ازادی های اولیه انسانی می باشد.زبانهای پراچی ، واخانی ، منجانی نسبت بی توجهی دولت در حال نابودی می باشند ، این های زبانهای بسیار باستانی و پویایی بودند ، که از دایره ای گویش بیرون شده اند و اکنون با آن کسی صحبت نمی کند ، دولت بجای اینکه مانند دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان در دهه هشتاد تدریس زبان های مادری را در محلات ودر مکتب های ابتدایی و به تدریج در دوره میانه یا متوسطه وسپس در دوره فرجامین یا عالی ودر فرجام در دانشگا ها مروج می ساخت. مصروف جنگ زبانی میان فارسی وپشتو و واژه های خود ساز گویا ملی شده است.
زبانهای ازبکی ، ترکمنی ، بلوچی ، پشه یی ، شغنانی ، نورستانی ودیگر زبانهای گویشی در افغانستان زبانهای پویایی هستند ، که علیرغم تبعیض و سرکوب فرهنگی در کنار زبانهای فارسی وپشتو به حیات خود ادامه می دهند ،در یک سیستم متمدن ، دموکراتیک و مدرن این زبانها باید به رسمیت شناخته شوند ، شرایط رشد و آموزش آنها در مکاتب و دانشگاه ها فراهم شوند تا در همبودگاه ما رشد کنند وبه زیست خود ادامه بدهند.با دریغ برخی با تعیین تکلیف برای دیگران ادعا می کنند ، که برای رشد علمی وهمپا بودن با جهان امروزی بجای زبانهای مردم زبان فارسی ویا پشتو به عنوان زبان رسمی در مدارس تدریس شوند.
البته این دیدگاه درست است مگر نه به بهای نابودی زبانهای مادری دیگر که به عنوان یک حق لاینفک و دموکراتیک باید در مناطق شان تدریس شوند.به طور مثال در مناطق ازبک نشین ویا بلوچ نشین کتاب های دوره آغازین یا ابتدایی باید به زبانهای ازبکی و بلوچی تدریس شوند و در کنار آنها زبانهای فارسی وپشتو نیز آموزش داده شوند، به همین گونه در دوره های بعدی نیز این مامول براورده شود. آنگاه است ، که نه تنها از نابودی زبانها جلوگیری می شود ، بلکه زمینه های رشد زبانهای نیز فراهم می شوند.
دولت بجای اینکه برای رشد زیان پشتو ، ریشه شناسی واژه های این زبان ، تهیه گنجواژه یا لغتنامه زبان پشتو ، تهیه دستور همه جانبه این زبان قدام کند ، مصروف جنگ های زرگری این زبان شده است.به منظور نابودی زبانهای مادری لازم است ، تا دولت به صورت عاجل زمینه تهیه دستور زبانهای ولغتنامه های زبانهای مادری ، چون : ازبکی ، ترکمنی ، بلوچی ، نورستانی ، پشه یی ، شغنانی ، واخانی ،خواهانی ، منجانی ، پامیری ، جمشیدی ، برکی راجانی و برکی برکی ودیگر زبانها را فراهم بسازد، به این منظور و به منظور رفع دشواری های وامواژه های زبانهای پشتو و فارسی و به اصطلاح رفع دشواری های نامنهاد واژه های گویا ملی ، تهیه دستور زبانهای تمام زبانهای گویشی در افغانستان فرهنگستان زبانهای افغانستان را ایجاد کند. تدریس به زبانهای مادری در مناطقی که اکثریت مردم محل به زبانهای مادری شان صحبت می کنند ،آغاز یابد.
تهیه کتابهای درسی از دوره ابتدایی تا سطح دانشگاه ها از کارکرد های نخستین این فرهنگستان باشد.دولت همه زمینه ها وچشمه های تعصب زبانی ، تعصب قومی یا تباری ، تعصب منطقه یی و محلی را مسدود نماید ونفرت زبانی را در کشور ممنوع قرار بدهد.
این بود پیشنهاد های این قلم . آرزومند است ، تا دولت موجود ویا دولتی که از میان دموکراسی برخواهد خواست ، این پیشنهاد ها را به دیده داشته ودر رفع آنها اقدام نماید.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۹ـ ۲۱۰۲
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2019