سیاست امریکا، ایدیالهای طالبان و وعده های حکمتیار در یک مثلت بد، زشت و شوم

 

بصیر دهزاد

رییس جمهور ترومپ بعد از اینکه در هشت مرحله مذاکرات با طالبان در دوحه و تقریباْ در آستانه نهایی شدن توافقنامه میان دولت امریکا با یک گروه تروریستی صورت گرفت ، مذاکرات را توقف آنی داد، بیان نمود که گویا  « مذاکرات بخاطر قبل از امضأ  توقف داده شد که در آن موضوع آتش بس مطرح نشده بود.»

طالبان پیوسته همان ایده های یک حکومت بر بنیاد دیکتاتوری وحشت و دهشت، سلب حقوق کامل اجتماعی زنان،  ترور و حفقان را مطرح میکنند که در پنج سال حاکمیت شان به همه شدت تطبیق میگردند. اکنون مساله دولت خالص اسلامی، تغیر قانون اساسی را اساس هدف برای کسب قدرت مطرح میکنند.

آقای حکمتیار که در مصاحبه های اولی اش کوشش میکرد یک چهره گوسفندی و باز برای قبول بعضی از ارزش ها ی قانون از خود تبارز دهد، اکنون در هر مصاحبه اش همراه با خشن ، تعصب عمیق و عقده  در برابر، جامعه مدنی، حقوق بشر و نقش زنان در حیات اجتماعی اشاره میدهد و زیر زبان حرف میزند و با دروغ، افترا  از خود قهرمان داستان میسازد. او با پررویی، چشم سفیدی و گستاخی کتمان حقیقت میکند. او بازهم با جنون برای کسب قدرت، با آشنای قدیم و کنونی اش، با طالبان جورآمد نمود و در یک پلان  هدفمند برای پختن همان آش  و در همان کاسه با این گروه تروریست و حامی منافع پاکستان و انگلیس شریک شد که سالها ملت از انها  قربانی داده، وحشت خون و آتش بر مردم تحمیل گردیده است.

اکنون اگر تعمقی بر مطالب بالا نماییم، مستدل و غیرقابل انکار است که امریکا قطعاْ صادق برای ما (ملت افغانستان ) نیست. امریکا در یک معادله  بد و در تضاد و تناقض صریح با ارزش های حقوق بین المللی ،فقط روی منافع آزمندانه اش می اندیشد که همان جوهر امپریالستی خویش را بیان می نماید. این جوهربیان سلب دوامدار حاکمیت ملی، هتک حرمت به حق مردم در تعین مستقلانه و بدون مداخله اجنبی ها برای سرنوشت شان ، میباشد. امریکا و در رأس آقای ترومپ خواست فقط با دادن امتیازات برای یک گروه تروریستی ساخته و بافته سیاست های خودش، همه نورم های حقوقی و مفهوم دولت بحیث یک موسسه حقوق- سیاسی را  گستاخانه به تمسخر گیرد و با یک گروه تروریستی در حکم یک دولت ! معامله می نماید.  

امریکا برای این خواست های آزمندانه اش نقش مللل متحد در حل قضیه افغانستان را ضریب به صفر ساخته است. این مو ضوع تا حدی ملل متحد را در تطبیق و اجرای وظایف مسجل در اساسنامه آن نهاد بزرگ بین المللی ناتوان ساخته است که گویی نماینده خاص آن سازمان برای افغانستان بمانند خرس های قطبی در خواب زمستانی فرو رفته و گه گهی از یک پهلو به پهلوی دیگر می غلطد و لحظه در اطلاعات جمعی نمایان میشود.

برای افغان های صاحب اندیشه ملی ، آزادیخواه و ترقی پسند، اظهر من الشمس است که امریکا با یک هویت بد، متوسل به کردار و سیاست بد میشود که برای شرایط کنونی و آینده افغانستان بد و شوم خواهند بود. سیاسیون امریکایی و از جمله آقای خلیلزاد مقدم برهمه باید بر اصول و نورم های قبول شده بین المللی پیرامون ملت ها و حقوق ملی و بین المللی شان تمکین نمایند و هیچگاهی و در هر گونه معاملات منافع ملی، حاکمیت ملی و اراده ملی مردم افغانستان را از نظر دور نگیرند. صاف و بدون چال و خاک زدن بر چشم مردم در میدان سیاست افغانستان و اطراف آن قدم گذارند.

اکنون پر واضیح تر از هر زمان دیگر است که برای سیاست امریکا در قبال افغانستان تعریفی دیگر جز مداخله نظامی، اشغال و سلب حاکمیت ملی نمیتوان داد.

از جانب دیگر گروه طالبان و بخصوص اعضای دفترسیاسی در قطر و نماینده های رسمی شان در کابل مانند ملا ضعیف، مولوی قلم الدین، سید اکبر آغا، عبدالشکور مطمین و چند دریشی پوش شان در دستگاه دولت ، پیوسته اعمال گذشته طالبان را به نحوه ماهرانه و گنگ نشخوار مینمایند و بدان سیاست های شرمگین شان مهرتآیید میزنند و حرف از همان دولت اسلامی، حق زنان بر اساس تجویزهای اسلام ، حقوق بشر و آزادی بیان میزنند که همه هوشدارهای  یک رژیم خفقان، وحشت و دیکتاتوری خوف و سلب حتا آزادی های حتی در داخل خانواده ها اند.اینها و روی دیگر سکه یعنی آقای حکمتیار هیچگونه تعهد و وفا به  این ارزش ها ندارند. با آنکه طالبان اعتراف به  اشتباهات گذشته و وعده عدم تکرار میدهند، ولی در صحبت ها و برآمد ها عین موضوعات را مطرح و جز اهداف شان در یک حکومت نام نهاد اسلامی میدانند که برحاکمیت پنج ساله شان هیچ گونه تفاوت و تمایزی ندارد.

درعین حال آقای حکمیتارهمه الا و بلا را بالای ، به اصطلاح خودش « کمونیست ها » می اندازد و خود را خالص بالخیر معرفی میکند. این  سرگروه قاتل به همان شیوه کهنه  ضد ترقی و ضد ترقیخواهان و وطنپرستان، اصطلاح بیدین، لامذهب، کافر و کمونیست را مطرح میکند که اسلاف شان مانند ملای لنگ و رهبران دیگر ضد ترقی و روشنگری وابسته به ارتجاع انگلیس و پاکستان بکار میبردند. او انکار میکند که سهمی بزرگ  در ویرانی کابل داشته است، ولی در بین مردم محل بخصوص مردم چهلستون تا مناطق ریشخور صدها شاهد عینی وجود دارد که قوماندانان حزب اسلامی تحت امر او از چندین وسایط پرتاب راکت، که همزمان چهل راکت را فیر مینمود، و مناطق مسکونی را به آتش میکشید. قله تخت زنبورک بالای کوه چهلستون که از آنجا مناطق شهربه گلوله ها بسته میشدند، داستان ها دردلهای پردرد حفظ شده اند.

آقای حکمتیارهمه قول و وعده هایش را به ایجاد یک دولت اسلامی موکول میکند که در آن جزیک جزیره وحشت و ترورچیزی دیگری در تصور نمی گنجد.

آیا حکومت امریکا چگونه و تا کدام حد  برمنافع ملی افغانستان،  به حق حاکمیت ملی و اقتدار ملی و طرح منافع مشروع اش بر بنیاد حقوق بین المللی تمکین خواهد نمود؟

آیا طالبان تا کدام حد به ارزش های که طی ۱۹ سال گذشته شکل گرفته و امروز یک نسل جدید با این ارزش ها رشد نموده اند، به روان جامعه که پذیرا و آشنا با  انکشافات مدرن تکنالوژی کمپیوتری و ده ها پدیده های مربوط به آنها ، تمکین مینمایند و بحیث واقعیت های جامعه بدان اعتراف میکنند؟

و تا کدام حد آقای حکمتیار از دروغ، بهتان و با لباس در چشم درآمدن فاصله میگیرد و به اعتراف گناهان گذشته اش حاضر به عذرخواهی میشود؟

مطالب جدی اند که  باید همه اینان  با درس گرفتن از تجارب ناکام و دهشت و  وحشت افزای شان  خود به دیگر اندیشی و پذیرش واقعیت های جامعه کنونی افغانی تن در دهند و به آتش بس و ایجاد یک حکومت دلخواه مردم و بر بنیاد ارزش های مدرن و دموکراتیک و حقوق و آزادی های مدنی تمکین نموده خود در آنها سهیم گردند تا اراده واقعی یک ملت مظلوم و چهال سال سوخته در جنگ ، خون و آتش بتواند تمثیل گردد.

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۹ـ ۹۲۳۰

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 2019

 

کنفرانس شورای اروپایی آزمونگاه پیروزمندانه حزب

 

عارف عرفان

در امتداد فروپاشی سازمانی شورای اروپایی حزب آبادی افغانستان که درچرخشگاه سناریوی وحدت و تامین بیلانس تشکیلاتی «حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان» قربانی شد، تدویر موفقانه و باعظمت کنفرانس شورای اروپایی حزب آبادی افغانستان مورخ ۱۵ سپتامبر سال ۲۰۱۹ ترسایی ، نقطه عطفی است در تاریخ سیاسی سازمان‌های بیرون مرزی و تکانه ایست، برای نهضت ترقی‌خواه افغانستان.

شورای اروپایی از دهلیزگاه اصول حزبی تا اینجا ره جست و به‌ رغم مداخلات پرده‌ نشینان بی ‌آزرم، تداوم حیات سیاسی خویش را بر اراده و برقلب رهروان صدیق نهضت ضمانت نمود.

شورای اروپایی به‌ مثابه پُل عقبی و ذخیره گاه بزرگ نیروی معنوی و سازمانی حزب و ستون نیرومند نهضت، به‌ مثابه کانون خردگرایی و تجسم عالی از تجارب سیاسی و سازمانی که مُهر دادخواهی و عدالت اجتماعی را در جبین دارد، به‌ مثابه عالی ‌ترین مظهر امید برای رهروان و همرزمان نهضت دادگر کشور احراز موقعیت سیاسی نموده است.

این شورا دارای پتانسیل عظیم سازمانی، فکری و اندیشه وی بوده و می ‌تواند در آینده نقش لوکوموتیف نهضت ترقی ‌خواه افغانستان را برای سمت ‌وسوی جنبش بازی نموده و نقش معینی را برای پیدایش قطب ‌نمای سیاسی جنبش ترقی‌ خواه افغانستان ایفا نماید.

انگارکه تاثیرات اقلیم استراتیژی‌ های جهانی، ابعاد مداخلات سیاسی، حضور ویرانگرانه ارتجاع و امپریالیزم درکشور، بحران عمیق و دامنه دار و سازوکارهای استخباراتی و اطلاعاتی کشورهای متجاوز بر حوزه زنده گی سیاسی نهضت چپ در افغانستان سایه انداخته و جنبش دادخواهانه را بی ‌رمق ساخته است، حضورنمایندگان شوراهای کشوری، کادرها و فعالین حزبی، شخصیت‌های مستقل سیاسی و نماینده گان سازمان ‌های همسو در کار کنفرانس و حمایت بی ‌دریغ شان از داعیه دادخواهانه کنفرانس و خطوط سیاسی آن، از اهمیت بزرگی برخوردار است.

سخنرانان این همایش برتعدد جزایر حزبی به طرزنقادانه بحث نموده و برضرورت تاریخی وحدت و همبستگی نیروهای چپ در افغانستان اشاره نموده و بر تشکیل جبهه بزرگ نیروهای ملی و وطن‌پرست در افغانستان تأکید نمودند.

دراین کنفرانس فرصت سخنرانی برای من نیزدست داد و در مقطع این سخنرانی اظهار نمودم: «هر حزبی یی باشرف باید درک نماید که ما نخلی هستیم که تازه ازدرون طوفان و خاک و خاکستر سر برآوردیم، هنوز شگوفه نکرده‌ایم و نباید شاخه‌ های حزب را به هدف چیدن میوه بشکنانیم. باید به نبرد قدرت درداخل سازمان و بیرون از آن پایان داده و برتحکیم پایه‌ های حزب توجه نماییم.

کنفرانس طرح نقشه جدید راه مبارزه را مطرح نموده وانمود ساخت که احزاب چپ و ترقی‌ خواه در محور اندیشه‌های دادخواهانه باید بتوانند در آینده در زیر سایه اتحاد و همبسته گی، نقش «اپوزسیون» سیاسی را در افغانستان ایفا نمایند.

کنفرانس حزبی از پخته گی سیاسی و عهد و پیمان آرمانی و اتکا بر زمینه‌های اندیشه وی و دادخواهانه سخن گفت و شعار اتحاد و همبسته گی رزمجویانه شورای اروپایی را به سرایش در آورد.

درفش وحدت خواهی درین کنفرانس پیروزمندانه بر قله‌های آرزوهای همگانی به اهتزاز درآمد و همگان با دسته گُلی، ظفرمندانه ازین آزمون بیرون آمد.

کنفرانس نشان داد که به ‌ویژه طی یک سال اخیر به برکت دگرگونی ‌های ژرف در فرآیند سازمانی حزب در شورای اروپایی، اراده جمعی بر مقدرات سیاسی سازمان تمثیل یافته و دگراندیشی و پروسه نوگرایی به بدنه سازمان اروپایی و در تاروپود آن راه می‌ یابد.

این کنفرانس در راستای پیکارهای عدالت‌خواهانه صفحه نوینی را برای شورایی اروپای بازکرد.

با حفظ کمبودات و نواقص طبیعی در فرآیند کنفرانس حزبی، دریچه‌ های امید برای مبارزات پرثمروگشایش افق ‌های تازه در سمت استحکام پایه‌های شورای اروپایی گشوده شد و باورکامل داریم که این شورا به یکی از بزرگ ‌ترین مراکز معتبر سیاسی در اروپا مبدل خواهد شد.

کنفرانس فرهنگ عالی سیاسی را به نمایش گذاشت. رفیق کاوه کارمل به حیث فرزند و پیرو راستین مکتب سیاسی رفیق ببرک کارمل که در اوج بحران دوران انشعاب حزب مردم و تلاطم‌های سیاسی، شورای اروپایی را موفقانه رهبری کرد، با سربلند از کنفرانس بیرون شد و داوطلبانه برای جانشین بعدی خود، رفیق داکتر حبیب منگل از پیشکسوتان مجرب، خردورز و توانای حزب جاه خالی کرد. داکتر منگل به حیث رییس شورای جدید اروپایی مورد حمایت همگانی قرار گرفت و امیدهای تازه را شگوفه بخشید. او درسخنرانی کوتاه در پایان کنفرانس از تعهد سیاسی برای انجام رسالت تاریخی و بسیج نیروهای ترقی‌ خواه کشور اطمینان داد.

کنفرانس، شورای اروپایی را ملزم ساخت تا با ایجاد پل ‌های ارتباطی با مرکز، تمامی ظرفیت‌ها و پتانسیل سیاسی خویش را بکارجسته و با ایجاد جرقه‌ های بزرگ سیاسی زمینه اتحاد و همبسته گی نیروهای ملی و دموکراتیک را فراهم نموده و در راستای مهار نمودن بحران موجود در کشور، نقش رسالتمندانه خود را انجام دهد.

شورای اروپایی در روشنی تیزیس‌های کنفرانس موظف خواهد بود تا بیش از پیش به حیث بازوی توانای حزب آبادی افغانستان تمام انرژی و نیروی مادی و معنوی خود را سخاوتمندانه درخدمت همرزمان شجاع مان در افغانستان قرار داده و تکانه‌های جدیدی را در حوزه نبرد دادخواهانه در سمت آزادی، رهایی و عدالت پدید آورد.

باورمندیم که شورای اروپایی، میراث کبیر نهضت دادخواهی بیرون مرزی افغانستان بوده و برتابنده هویت سیاسی و تاریخ پرافتخار جنبش داده خواه کشور است. حفظ پاکیزه گی سیاسی، سازمانی و اندیشه وی آن وظیفه تأخیر ناپذیر همه اعضا و رزمنده گان اصیل آن است و با قامت افراشته با این عهد و پیمان با این قافله دادخواه بی ‌باکانه به پیش می‌ رویم.

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۹ـ ۹۲۳۰

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 2019

شاه امان الله و آزادی مطبوعات

 

میرمحمد شاه رفیعی

 

آزادی مطبوعات همانند یک ضمانت نامه از جانب دولت ها به رسانه های عمومی ومطبوعات در مقابل مواجهه با روند های محدود کننده ابراز نظر در جوامع امروزی می باشد.

آزادی مطبوعات یعنی حق قانونی برای فعالیت آزاد رسانه ها اعم از چاپی، تصویری و شنوایی و همچنان موجودیت مراجع با صلاحیت برای رفع اختلاف بین رسانه ها و شاکیان که باید مشخص و معین باشد.

اما مطالعات بی طرفانه و دقیق بیانگر آنست که در افغانستان مطبوعات آزاد به غیراز موارد و مراحل محدود، وجود نداشته است.

مطبوعات همیشه تحت قیادت، آزار و سانسور حکومت ها و رژیم های بر سراقتدار قرار داشته است.

رسانه های چاپی همیشه توسط  دولتمردان و حاکمان وقت تحت بازپرسی و پیگرد جدی قرار می گرفت و مطبوعات دولتی منحیث یک منبع مستقل برای آگاهی دهی مردم فعالیت می کرد.

با آن هم سال های ۱۲۵۲الی ۱۳۵۲هـ.ش دوره طلایی مطبوعات افغانستان محسوب می گردد، زیرا در سال ۱۲۵۲ اولین جریده شمس النهار به چاپ رسیده است. به قول مورخ شهیر کشور میرغلام محمد غبار اولین نشریه بنام افغان از طرف ابرمرد علم و سیاست در افغانستان، سید جمال الدین افغان آماده نشرگردیده بود که ازطرف دولت وقت اجازه نشر نیافت.

دومین نشریه که در کشور ما به فعالیت آغاز کرده سراج الاخبار است.

 اما ازسال ۱۹۰۲ الی ۱۹۱۹ترسایی فعالیت های فرهنگی و نشراتی در افغانستان بطی بوده است.

با به قدرت رسیدن امیرامان الله، شاه ترقی خواه و روشن ضمیر تغییرات بنیادی در سیستم تشکیلاتی مطبوعات و مطبوعات آزاد به وجود آمده است.

امیر امان الله غازی در ساختار سیستم پالیسی درعرصه های مختلف از جمله مطبوعات رول عمده و بسزایی را ایفا نموده است.

اولین نشریه زن در سال ۱۹۲۲-۱۹۲۳ ترسایی از طرف ملکه ثریا به نشر رسیده است.

در دوره حکومت امیر امان الله ۲۳ نشریه فعالیت داشت و درقانون اساسی آن زمان نشرات و آزادی مطبوعات تسجیل گردیده بود.

در سال ۱۹۲۸ ترسایی بار اول رادیو در افغانستان به فعالیت آغاز کرده است.

جریده سراج الاخبار که در زمان حکومت امیر حبیب الله فعالیت می کرد ناشر و محرر آن محمود طرزی به صفت وزیر خارجه تقرر حاصل کرد و جایش را نشریه امان افغان گرفت.

محرر اولی امان افغان عبدالهادی داوی از جمله محرران سراج الاخبار بود و چندی بعد میرسید قاسم خان از مشروطه خواهان عصر امیر حبیب الله به جای او مقرر شد.

ازجمله سایر جراید «اتفاق اسلام» به محرری صلاح الدین سلجوقی در هرات و «طلوع افغان» به محرری عبدالعزیز خان در قندهار، «شاه افغان » به محرری میرمحمدالحسینی (بعدها غبار) در جبل السراج، «بیدار» در مزار شریف  و«اتحاد مشرقی» در جلال آباد به نشرات آغاز کردند.

این همه نشرات با وجودی که از طرف دولت تاسیس شده بودند اما در نشر مطالب از آزادی کافی برخوردار بودند و مطالب انتقادی و اصلاحی را نشر می نمودند.

اولین جریده غیر دولتی در سال ۱۳۰۶هـ.ش به تشبث و محرری غلام محی الدین خان با عنوان «انیس» انتشار یافت. تقریبأ درهمان وقت جریده «افغان» به نگرانی پاینده محمد خان فرحت در دو زبان فارسی و پشتو نشر شد. همچنان جریده «نسیم سحر» به نگارندگی احمد راتب و«پشتون ژغ» به مدیریت مسوول فیض محمد ناصری و «نوروز» به مدیریت مسوول محمد نوروز خان در سال ۱۳۰۷ تاسیس شدند و به این صورت مطبوعات آزاد غیر دولتی در کشور پایه گذاری شد.

دیده می شود که آزادی مطبوعات و نشرات مترقی با علاقه مندی خاص و به آرزوی خدمت به مردم و روشنگری اجتماع در عصر درخشان امانی پایه گذاری شده بود و مهم تر از همه آن که در سال های بعدی با وجود پیشرفت جامعه و موجودیت امکانات مادی تخنیکی در کشور دیده نمی شود.

پخش و نشر مطبوعات چاپی در اکثر از ولایات مهم کشور است حالانکه در سال های بعدی از جمله طی سال های دهه چهل که دهه دموکراسی مشهور است، نشرات در شهر کابل تمرکز داشت و از نشر جراید و روز نامه ها در سایر ولایات خبری در دست نیست.

چیز دیگری که قابل توجه است در دهه اول استقلال کشور ناشران و هریک از محررهای نشرات شخصیت عالم ، ادیب و نامدار وهمه آن ها در وطندوستی و آزدای خواهی عشق وعلاقه به ترقی و تعالی کشور و مردم دوستی پیشاهنگ و شخصیت های قابل احترام در جامعه بودند مانند عبدالهادی داوی، صلاح الدین سلجوقی، احمد راتب و محی الدین انیس.

ارتجاع و دشمنان سعادت و خوشبختی مردم افغانستان بعد از سقوط حاکمیت امیر امان الله خان، ناشران و روشنگران عصرامانی را مورد پیگرد و آزار واذیت قرار دادند، عده ای آن ها (مانند میرغلام محمد غبار و عبدالهادی خان داوی) از زندان های مخوف ارتجاع جان به سلامت بردند وعده ای هم به اعدام محکوم و در زمره شهدای با عزت کشور به مقام والای سعادت معنوی رسیدند، مانند عبدالرحمن لودین، احمد راتب و ده ها و صد ها روشنفکر ترقی خواه، نویسنده و ادیب کشور.

روح همه رهروان ترقی خواه و پیشرفت کشور، نویسنده گان، شعرا و ادبای وطن شاد و یاد شان جاودانه باد.

ما همه و نسل های آینده باید از آن ها بیآموزیم  وخاطرات شان را زنده نگهداریم.

( برگرفته از شماره ویژه ماهنامه حقیقت زمان )

 

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۹ـ ۰۶۰۹ 

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است.

 Copyright © bamdaad 2019

 

صلـح و يا سقـوط ؟

میرعبدالواحد سادات

هوشدار و هشدار اى هموطن عزيز ،


اظهر من الشمس است كه صلح شرط بقاى افغانستان و مبرم ترين نياز مردم به عزا نشسته ما ميباشد . بدينرو پرداختن به كم و كيف صلح مكلفيت هر افغان در داخل و خارج كشور ميباشد .
خوب است ، قبل از انكه كشتى شكسته ما در گرداب طوفان زاى حوادث غرق گردد ، بر اساس منافع و مصالح علياى افغانستان اين سوال را مطرح نماييم كه : 
افغانستان عزيز ما در آستانه گذار به شاهراه صلح و يا سقوط قرار دارد ؟
پاسدارى  هميشگى من از « انقلاب اميد »  مانع ابراز تشويش و نگرانى من نخواهد گرديد .
مواردى را كه من ديشب بعد از شنيدن مصاحبه آقای خليل زاد با تلويزيون طلوع ياداشت نمودم ، بمثابه نگرانى جدى خود از ،  « توافق » مطروحه با هموطنان عزيز شريك ميسازم :
دراين نه ماه آقای خليل زاد پيوسته اين موضوع را به تكرار مطرح و خاطر جمعى داده است كه :
« روى هيچ چيز موافقه نميشود تا بر هر چهار مورد توافق صورت نگيرد ». مورد « موافقتنامه » را « امضا » مينمايند .
البته چگونگى مذاكرات و بحث بر موارديكه  ناقض حق حاكميت ملى افغانستان است ، منجمله رهايى محبوساني كه بر طبق قانون و توسط محاكم افغانى محاكمه گرديده اند ، ايجاب بحث جداگانه را مينمايد .
آقای خليل زاد و همچنان وزير خارجه امريكا چندين بار تكرار نموده اند كه ما ، نه بخاطر بيرون كردن قوا ، بل بخاطر صلح مذاكره مينماييم .
اكنون و برخلاف بخاطر مصالح كمپاينى آقای ترامپ بر بيرون رفت قوا در احوال تاكيد دارند كه افغانستان اماج  تروریسم و تشديد جنگ اعلام ناشده پاكستان قراردارد .  اقايان خليل زاد و پامپيو چندين بار گفته اند كه :
هدف ما از مذاكرات كشاندن طالبان به مذاكرات با دولت افغانستان ميباشد ، در حاليكه صحبت از نهايى شدن توافق ميشود ، طالبان كماكان در موضع قبلى شان بخاطر عدم مذاكره با دولت پافشارى مينمايند .
در حاليكه براساس تجارب جهانى و تيورى حل منازعات ، مذاكرات فقط در وجود دو طرف جنگ          ( دولت و طالبان ) معنا دارد و متاسفانه در افغانستان نشست هاى تفاهمى را با مذاكرات مغالطه مينمايند .
البته اين مذاكرات غيرمشروط بخاطر دستيابى به صلح مشروط انجام ميابد و صلح كه قيمت دارد ، توسط جوانب درگير قيمت ان مشخص و هردو طرف بايد آنرا بپردازند و مسايل مربوط به نوعيت رژيم سياسى و نظام حقوقى  و ... نيز درهمين مذاكرات ميتواند مورد بحث قرارداده شود .
آتش بس بايد در صدر اجندا قرار ميداشت و در حاليكه متاسفانه مردم بيگناه و اهالى ملكى آماج دهشت و كشتار قراردارند و جنگ تشديد بي سابقه يافته است ، آقای خليل زاد « موافقت نامه » از آتش بس قسمى و محلى صحبت نمود كه اشكارا به معنا تداوم جنگ و خونريزى ميباشد .
آتش بس بايد بمثابه خواست همگانى و نياز اصلى مردم مظلوم و به عزا نشسته بايد پيشرط هر نوع توافق با طالبان و سراسرى مطرح گردد .
آقای خليل زاد اعتراف نمود كه « موافقت نامه » با امارت اسلامى طالبان ميباشد . پروسه بزرگ نمايى و قباحت زدايى از طالبان كه با اشتياق توسط جلابان سياسى افغان در مسكو و لاهور انجام بافت ، اكنون به رسميت دان  حاكميت امارت طالبان منجر ميگردد كه به معنى حضور دو حاكميت  با سيستم هاى  سياسى و نظام حقوقى متفاوت در يك سرزمين ميباشد .
اين موضوع كه بظاهر ساده و دو حاكميت و در حضور وسيع داعش در شمال و شرق كشور و موجوديت گسترده مافيايى مواد مخدر و معادن و هزاران تفنگبدست بى بند و بار جهادى و ... در عدم حضور عساكر امريكا ،  زمينه ساز اشوب و ملک الطوايفى ميگردد .
البته اقايان ترامپ ، پامپيو و خليل زاد بياد داشته باشند كه در قبال افغانستان تعهد حقوقى واخلاقى دارند كه عدم الزام به ان ، دولت امريكا را بمثابه اشغالگر ثبت تاريخ مينمايد .

 

 

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۹ـ ۰۹۰۹ 

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است.

 Copyright © bamdaad 2019

 

صلح واقعی وعادلانه  در افغانستان  مستلزم اتحاد وهمبستگی ملی و ضمانت بین المللی میباشد

 

 

عبدالوکیل کوچی

 

افغانستان بمثابه کشور صلح دوست ، صلح خوا وخواهان حسن همجواری، احترام متقابل ، عدم مداخله در امور یکدیگر ومتعهد به سیاست همزیستی مسالمت آمیز و دوستی با کشورهای جهان میباشد. دفاع از صلح جهانی و رفتار صلح آمیز از گذشته های دور و بخصوص از دو قرن اخیرتا بدینسو سیاست خارجی این کشور را تشکیل میدهد .

 مردم افغانستان درمسیر حرکت های آزادی خواهانه  وجنبش های ضد استعماری  در پی  تحولات سیاسی و کسب استقلال کشور در سال ۱۹۱۹ ترسایی و در راستای تحولات نیم قرن اخیر در سال ۱۳۵۲خورشیدی تغیر نظام شاهی به جمهوریت و پس از آن  رویداد نظامی  ثور۱۳۵۷ پیروزی هایی را بدست آوردند که چنین پیروزی ها  برای دشمنان قسم خورده افغانستان غیرقابل تحمل بوده وهمه ی آنها بمثابه حلقات سیاه یک سلسله به انتقام جنبش های آزادی خواهی ومبارزه بر ضد استعمار ، ارتجاع و استبداد وبخاطر انتخاب راه رشد ، ترقی و عدالت ، کشور ما را مورد تاخت وتاز قرار دادند .

پس از فروپاشی نظام دموکراتیک و حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان سال ۱۳۷۱خورشیدی سرنوشت کشور در مجموع ازهم پاشید و با تشدید جنگ های رقابتی و اختلافات بر سر قدرت ومداخلات ازخارج کشورنی تنها جنگ خاتمه نیافت بلکه باشدت تمام  جامعه را  بخاک وخون کشانیده وعمیقاً بحرانی ساخت . بحرانی که در اثر آن  در سال ۱۹۹۶ به ظهور طالبان انجامید و در راستای تلاشهای دد منشانه رژیم خونتای پاکستان با شرکای خارجی اش برسرغصب منافع در افغانستان در سال ۲۰۰۱ ترسایی پای جامعه جهانی بکشورما کشانده شد که ظاهراً منجر به سقوط حاکمیت طالبان گردید .

پس از آن درنتیجه یک معامله عمال داخلی با قدرت های خارجی ، گروه تکنوکرات وابسته به غرب  در وجود یک دولت تحت الحمایه وضعیف،  جانشین طا لبان گردید. ولی این همه نیرنگ های دراماتیک ، جنگ را در جبهات شهرها ومحلات کشور نتوانست متوقف سازد،  بلکه  برغم حضور نیروهای جامعه جهانی ، ناتو وامریکا روز تاروز دامنه جنگ گسترش یافته وافغانستان به مرکز جولانگاه تروریزم وصدها گروه تجاوزگر جنگی و قاچاقبران مواد مخدره مبدل گردید که تلفات بسیار زیانبار جانی ، مالی ومعنوی بالای مردم داغدیده افغانستان تحمیل گردید وشرایطی را بوجود آوردند که سرنوشت کشور ما اینبار دریک کشور دیگر،  بین امریکا وطالبان تعین گردد.

اکنون قدرت های غربی در راس ایالات متحده با توجه به منافع جیواکونومیک وجیوپولیتیک  در راستای سیاست های جیواستراتیژیک شان مصروف رایزنی با پاکستان وطالبان بوده تا زمینه تغیر در جهت اوضاع کنونی وآنچه را که صلح میخوانند معین ومشخص سازند .

دولت جنگ طلب پاکستان بخاطر کسب منافع خود با شدت بخشیدن تجاوزات برکشورما  و چانه زنی با غرب میخواهد بطور بی شرمانه به هدف چپاول ثروت های افغانستان وداشتن نفوذ ونیروی بازدارنده در برابر انتقام تاریخی مردم  وتشویش از آینده جنایات خویش درین کشورامتیازاتی  بدست آورد  وطالبان برای بدست آوردن آنچیزی  که تا اکنون بر سر آن جنگیده اند در راه تفاهم با دولت امریکا به اهداف خویش وایستگاه قدرت نزدیک شده اند . چیزیکه هنوز در گرداب بد بختی و جوی های خون و آتش غوطه ور است همانا مردم بیچاره ومظلوم افغانستان میباشد .

با توجه به منابع خبری در مقاله ی بنام  * تحلیل ارسالی یک هموطن *منتشره در سایت همایون تحت عنوان « امریکا رهبری کویته را چگونه بر سرنوشت ما حاکم میسازد » نگاشته اند که « امریکا و طالبان بر چگونگی تشکیل حکومت موقت وساختار حاکمیت آینده افغانستان به موافقه رسیدند . حاکمیت آینده در افغانستان تقریباً  مشابه به ساختار حاکمیت در ایران خواهد بود افغانستان بواسطه امارت اسلامی که مقر آن در شهر قندهار تعین گردیده است اداره ورهبری میشود .......در جای دیگری مینویسد ..حمومت موقت تحت ریاست حامد کرزی که برای دو سال قدرت را در کابل بدست خواهد داشت وظیفه دارد تا قانون اساسی افغانستان ،انتخابات وسایر قوانین را مطابق به شریعت اسلامی تدوین وبه تصویب امیر المومنین برساند .»

در همین سایت در مقاله دیگری بنویسنده گی آقای فروغی  تحت عنوان «افغانستان پس از صلح با طالبان» آمده است نتایج توافق میان امریکا وطالبان بزودی اعلام خواهد شد رییس جمهور غنی حالا بخواهد یا نخواهد پس ازاین طالبان را بحیث یک قدرت بزرگ برسمیت شناخته و زمینه حضور قدرتمند آنان را در حکومت آینده میسر خواهد نمود .

در بخش دیگری ازین مقاله آمده است اما طوریکه همه میدانند با شریک کردن طالبان در قدرت کشتی شکسته افغانستان بساحل امید نخواهد رسید .افغانستان پس از صلح با طالبان همچنان کشور بی ثبات و وابسته خواهد بود ودولتی قومگراتر ویکه تاز تر از امروز خواهد داشت هیچ از احتمال دور نیست که امریکاییان حکومت مضحک ونا کاره دیگر شبه حکومت وحدت ملی با شرکت طالبان ودست پرورده گان دیسانت شده ی شان ( آقای یون حامد کرزی محمد اشرف غنی وکسانی دیگر ) ایجاد نموده بروی گرده های مردم سوار نمایند .منبع می افزاید با ادغام طالبان در بدنه حکومت نی تنها به امنیت وصلح دست نخواهیم یافت بلکه استقلال نیم بند نسبی خود را نیز از دست خواهیم داد .»

با توجه به نکات فوق الذکر معلوم میشود که قدرتهای ذیدخل  در راستای تغیرات سیاسی به تبدیل  مهره های قدرت تمر کز نموده اند .

گفته میشود که تبعات این گونه مذاکرات زمینه ساز نوعی از نظام اسلامی شبیه با جمهوری اسلامی ایران خواهد بود  که برای افغانستان درست میکنند. با توجه به گذشته نچندان دور درهمسایگی کشورما ، زمان ناآرامی ها و بحران سیاسی سال ۵۷ ایران ، بخاطر تشدید جنگ برضد دولت دموکراتیک افغانستان وگویا مقابله با خطر شوروی در این کشور، رضا شاه را با خمینی تبادله کردند وزمینه استحکام دولت آخوندی را درچنین بخشی از سرزمین جهان مساعد ساختند . حالا چهل سال بعد همان تجارب گذشته بشکل متفاوت تکرار میشود . به این ترتیب بعید از امکان نخواهد بود که با موجودیت  گروه های تروریستی ، جنگی ومتجاوز ساکن در محلات مختلف کشور بازی های دراماتیک ومضک یعنی  ادامه جنگ کشتار وغارت منابع طبیعی کشور ما ادامه خواهد یافت .

 چنانچه با موجودیت گروه های تروریستی جنگ طلب وخون آشام صادر شده از خاک پاکستان و برخی کشور های عربی در محلات مختلف کشور ، نصب عناصرضعیف  وابسته به عوامل خارجی با توجه به کارکردهای گذشته ی آنها  توام با تعصبات و تبعیضات قومی و قانون شکنی چگونه امیدی برای کارایی آزموده شده گان قدرت در امر ساختار دولتی کارا ، قانون اساسی متعادل و مدیریت انتخابات عادلانه وتدویر جرگه ها  داشت .

هکذا درعرصه خارجی تفاهم وتصامیم منحصر به طرف های محدود در قضایای افغانستان وچگونگی مواضع کشور های همسایه وقدرتمند جهان و نحوه برخورد و دیدگاه جامعه جهانی بروند مذاکرات صلح  بدون تضمین جوامع بین المللی،  از آن جمله  سازمان ملل متحد واتحادیه اروپا  برای استحکام صلح در کشور چشم انداز روشنی برای آینده نخواهد داشت. وجنگ متاسفانه ادامه خواهد یافت .

 واما مردم آزاده افغانستان ، علی الرغم تحمل  جنگ نیابتی وتحمیل  تجاوز ، کشتار  ، فقر ، مرض و بیکاری  ، در دافا ع از وجب وجب خاک وتمامیت ارضی واستقلال کشور تا آخرین نفس حیات خویش استاد ده اند وهرگز اسارت را قبول نداشته و به پاکستان این اجازه را نخواهند داد تا مردم مارا بیشتر ازین ذلیل سازد .

 جهانیان باید بدانند که افغانستان کشوری دارای تمدن پنجهزار ساله هست ودر درازنای تاریخ هویت وشجاعت خود را حفظ کرده است و برغم عقب مانده گی های موجود هرگز هیچ قدرتی و بخصوص پاکستان  نمیتواند با تاریخ هفتاد ساله خود آنرا زیر سایه ی تهدید خود قرار دهد  . اگر جهانیان با تاریخ افغانستان خوب آشنایی داشته باشند آنگاه  خواهند دانست که مردم قهرمان افغانستان حملات تجاوزکاران  را در هر دوره ی از تاریخ ودر هر برهه ی از زمان  بموقع پاسخ داده اند .

اینبارهم تاریخ بلاخره قضاوت خواهد کرد که روزی بدون شک حق بجای خود تقرر خواهد گرفت ودر جهت تحقق آن ، گروهای متحد سیاسی ، وطنپرستان واقعی ، شخصیت های ملی ، مویسفیدان با اعتبار کشور ، مومنین پاکنهاد وجوانان بیدار و آگاه جامعه همه در یک خط مقدس دفاع از تمامیت ارضی واستقلال  کشور صلح واقعی را که متضمن امنیت ، رٰفاه ومنافع علیای مردم افغانستان باشد بوجود خواهند آورد متجاوزین و منافقین را به گودال تاریخ خواهند سپرد وآنها را از تجاوزکاریهای  شان پشیمان خواهند ساخت .

چنانچه در کشور ما یک ضرب المثل مشهور است میگویند ( که  شخصی به حریف مخالف خود لاف زد که دیدی که بدورآ دور جهان سرگردان  وپریشانت ساختم ، آنشخص بجوابش گفت  تو نیز همرایم بودی ) بنا بر آن همانطوریکه میگویند جنگ درافغانستان برنده نخواهد داشت . 

بنا برآن صلح عادلانه وپایدار نیازمند حضور گروه ها ی صلحدوست ودموکرات ،احزاب ترقیخواه وعدالت پسند ونهاد های بشردوستانه وسایر اقشار وطندوست ومومنین پاکنهاد وبا حضور نماینده گان سازمان ملل متحد ونهاد های صلحدوست جهان میباشد  . البته نیروهای صلحدوست وآگاه هان امور وشخصیت های دلسوز جامعه  برای طرح و تصویب قوانین ، انتخابات عادلانه وتدویر جرگه های عظیم وسرنوشت ساز کشور نقش اساسی خواهند داشت.

 بگذار نیروهای صلح پسند کشور ما با هماهنگی تمام سازمانهای سیاسی ترقیخواه ، آزاده ودموکرات  وسازمانهای عدالتخواه ،وطنپرست کشور در یک خط مقدس وعادلانه بدفاع از منافع ملی زحمتکشان افغانستان با هم متحد گردند .

دراخیرباید گفت که در کشور ما با قطع مداخلات خارجی وبا پشتیبانی وتضمینات بین المللی از پروسه صلح و مشارکت نماینده گان واقعی ودلسوز مردم افغانستان در ساختار دولتی وحضور گسترده  مردم آزاده افغانستان ، احزاب وگروهای وطندوست ،صلح خواه ودموکرات این صاحبان اصلی کشور با بیداری کامل وهمبستگی تاریخی ، میتواند صلح واقعی میسرگردد .

 

 بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۹ـ ۲۳۰۸ 

 یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است.

Copyright © bamdaad 2019