جنگل بدون قانون ،
گذارقهقرایى ازقانون جنگل به جنگل بدون قانون
ميرعبدالواحد سادات
در « ختم جنگ سرد » و سقوط اتحادشوروى ، فیلسوف ، مورخ و استاد علوم سیاسى پروفیسور فوکویاما ، با طرح تیورى «ختم تاریخ » ، پیروزى قطعى لیبرال دموکراسى و یا همان نیولیبرالیزم را که امریکا دعوى علمبردارى آنرا می نماید ، اعلام نمود .
اما درین ( ٢٨ ) سال خود سکانداران امریکا ، چنان احوالى را درجهان مستولى ساخته اند ، که اکنون باید از شکست امریکا صحبت کرد که بویژه در بعد اخلاقى متبلور میباشد .
زبان زور ، زورگویى ، قلدرمنشى ، اغواگرى ، پوپولیزم و پشت پا کردن به مسوولیت اخلاقى ( moral obligation) معرف این شکست اخلاقى است که اطوار و کردار « زنگى مست » ( اقاى ترامپ ) مصداق ان پنداشته میشود .
از آنجایی که ایالات متحده امریکا بمثابه بزرگترین امپراطورى تاریخ و با قدرت بزرگ اقتصادى و نظامى ادامه دهنده تمدن غرب میباشد ، شکست اخلاقى او ، سوال « افول تمدن غرب » را مطرح مینماید .
تمدن معاصرغرب که اروپا مهد واقعى آن و محصول غول هاى فکر و اندیشه این قاره میباشد ، طى حدود پنج قرن اخیر و بعد از رنسانس و ... و عبور از انقلابات بزرگ اجتماعى ، سرانجام در وراى تسلط سیستم سرمایدارى ، رهگشاى دولت هاى ملى ( ملت - دولت ) میگردد که در قرارداد صلح ویست فالیا ( ٣٧٢ ) سال قبل ، ( state system ) اساسات حقوقى تنظیم مناسبات ملى و خارجى را پیریزى می نماید که بعد از جنگ هاى خانمانسوز جهانى « درون تمدنى » در وجود جامعه ملل و سازمان ملل متحد و با انفاذ منشور آن سازمان و اعلامیه جهانى حقوق بشر و میثاق هاى ناشى از آن ، معیارها و موازین حقوق معاصر بین المللى تدوین گردید که بمثابه بزرگترین دستاورد تاریخ بشر در راستاى گذار از « جهان هاپسى » و « وضعیت طبیعى » به « قانونى مدنى » قلمداد میگردد .
توماس هاپس از نخستین غول هاى اندیشه سیاسى است که با پیریزى اندیشه جدید علم سیاست ، بر « ضرورت تدوین قرارداد اجتماعى " تاکید میورزد و در کتاب معروف خود « لویاتان » ( یا اژدهاى شرور که ذکر ان در تورات رفته و مولف انرا بحیث نام کتابش برمیگزیند ) توضیع میدارد : « زیاد خواهى و خود خواهى ، ادمیان را به جنگ همه ، علیه همه خواهد کشانید و براى جلو گیرى از ان ، چاره جز قرارداد اجتماعى و دولت مقتدر نمیباشد» ، تا به « وضعیت طبیعى» که با خشونت همراه است ، وداع گردد .
در « وضعیت طبیعى » هاپس ، « انسان گرگ انسان » است و قویتر « حق » :
- داشتن به همه چیز را دارد
- هیچ چیز برایش غیرعادلانه وغیراخلاقى نیست
- فقدان مفاهیم : خطا ، انصاف و عدالت است
- قانون در بى قانونى و قانون برتر از قانون برایش وجود دارد
پس :
ماهى هاى کلان ، ماهى هاى خورد را بخورید !
بدینترتیب ، بشریت در پرتو « قرارداد اجتماعى » و موازین و معیار هاى معاصر حقوقى از ، « بدویت » وارد « مدنیت » گردیده است که باید در عرصه بین المللى و داخلى « حاکمیت قانون » ناظم و ناظر حیات ملى و بین المللى باشد .
اما در احوال کنونى « اژدهاى شرور» که سالهاست به مجسمه آزادى پشت نموده است با سیطره جویى و زورگویى و موجودیت سکانداران عجول و پوپولیست همانند « بوش کوچک » و « زنگى مست » ، با تبختر انگلوساکسونى و زیرپا نمودن خشن مناشیر و موازین قبول شده حقوقى و اخلاقى ، « قانون جنگل » را تطبیق کرده اند و از بخت بد ، شاهد گذار قهقرایى به « جنگل بدون قانون » میباشیم ، که همانا بازگشت به « وضعیت طبیعى » توماس هاپس میباشد .
این احوال رقتبار و اسفناک طرح سوال ، « افول تمدن غرب » را توجیه مینماید و نمایانگر این واقعیت تلخ است که ما درعصر، « زوال اندیشه ها ، مرگ آرمانگرایى ، نورم ها ، معیارها و موازین » زنده گى مینماییم و از همه دردناکتر اینکه سوال و اعتراض نیز نداریم .
هرگاه سیاسیون و دولتمردان منفعل و معذور اند ، جامعه مدنى و ارباب فکر و اندیشه کجا خوابیده اند ؟
قانون جنگل ( The law of the jungle ) درساده ترین معنى ، « بخور تا خورده نشوى » و « کسى باقى میماند که ، قوى و غالب است » را افاده می نماید که در کتاب هاى رودیار کپلنگ بنام جنگل معاشرت حیوانات جنگل را بیان میدارد .
و اما :
جنگل بدون قانون ، بدترین حالت است که ، شیر، روباه و گرگ و ... بدون جایگاه تعریف شده بجان هم اند و :
گوسپندان بى خبر و ... آنانرا همرایى و همچون سیاسیون ما ، « اعلامیه صادر » مینمایند .
کافى است تا به « ارشادات » ، تویت ها و عملکرد « زنگى مست » ( اقاى ترامپ ) اندکى مکث نماییم و متیقن گردیم که ، در جنگل بدون قانون ، چه سونامى هولناک بشریت را تهدید مینماید .
بعد از سلاخى آقاى سلیمانى به امر رییس جمهور امریکا ، که پارلمان عراق خروج عساکر امریکایى را از آنکشور تصویب کرد ، جواب شاخدار « زنگى مست » ، بسیار رک و روشن ، این بود که :
پول هاى اعمار پایگاه را بدهید !
این پاسخ بقول جناب عنایت شریف ، ژورنالیست و تحلیل گرسابقه دار افغان ، همان برخورد منسوبان تنظیمى در جنگ هاى دهه هفتاد را به اذهان متداعى میسازد که :
موتر و بایسکل مردم را بالاى خودشان قیمت میگذاشتند و بفروش میرسانندند .
آهسته ، آهسته روش و عملکرد به « فرهنگ مسلط » در قصر سپید مبدل میگردد که ، جنگ ها ، کشتار و قتل چهره هاى معروف تروریستى را ، منحیث کمپاین انتخاباتى انجام میدهند . آقاى اوباما پلان کشتن اسامه بن لادن را با شروع کمپاین هاى انتخاباتى مصادف ساخت و ... اکنون « زنگى مست » به تعقیب نابودى ابوبکر بغدادى ، امر کشتار اقاى سلیمانى و همراهان را صادر نمود ، تا هم درکمپاین دستش پر باشد و هم با پروسه « استیضاح » دفع الوقت نماید .
همین قانون جنگل و جنگل بدون قانون باعث گردیده تا دولت ها با زیرپا نمودن منشورملل متحد و موازین قبول شده حقوقى از ترور و تروریزم بحیث ابزار تحقق اهداف سیاست درعرصه داخلى وخارجى استفاده ، جنگ هاى نیابتى و اعلام ناشده را راه اندازى و به تروریزم دولتى متوسل گردند. ایجاد گروه هاى تروریستى در نیم قرن اخیر که اکنون ما با « نسل چهارم » آن ( داعش ) مواجه میباشیم ، نیر معلول همین نقض خشن اصول قبول شده یى حقوقى در مناسبات بین المللى میباشد .
در احوالی که مقدرات تاریخى جهان ما و بویژه منطقه که سرنوشت ان با افغانستان مشابه و پیوند دارد ( از بیروت و تا کابل و آسیاى میانه و قفقاز ) ، در کشمکش کلان جیوپولتیک رقباى جهانى و منطقه وى رقم میخورد ، این محورهاى شرارت اند که بحیث لازم و ملزوم همدیگر نقش آفرینى مینمایند :
اسراییل
سعودى
ایران
پاکستان
اجزاى اهداف کلان در راستاى پلان هاى قرن مورد استفاده قرار میگیرند که تحت عنوان « شرق المیانه بزرگ » توسط بوش کوچک ، مطرح و تا اکنون دوام دارد که در عمل شاهد نابودى دولت هاى مقتدر منطقه و بخاک و خون کشانیدن کشورها و مردمان مظلوم شان میباشیم .
زمینه سازى به جنگ هاى نیابتى بخاطر فرصت سازى به اهداف قدرت هاى رقیب منطقه وى در همین راستاى پلان هاى کلان ترغیب میگردد .
کشور بزرگ ایران که متاسفانه توسط رژیم سفاک و قرون وسطایى اخوندى در معرض تباهى قراردارد ، در مسیر اغراض مذهبى و ایدیولوژیک حاکمان دجال ، رکن از مثلث شیادان سعودى و صیهونیست هاى اسراییل میباشد که فى المجموع عامل تضعیف منطقه و در نهایت زمینه ساز نفوذ قدرت هاى رقیب جهانى و امریکا میباشند .
سپاه پاسداران ایران در واقع مساوى به تمام رژیم اخوندى میباشد که سپاه قدس بمثابه یک سازمان مخوف و مرموز وسیله نیرومند تطبیق اهداف سیاست خارجى رژیم در منطقه ، صدور انقلاب اسلامى ، ایدیولوژى و جنگ هاى نیابتى میباشد .
سپاه قدس یکى از چهار سازمان اساسى سپاه پاسداران میباشد که در جریان جنگ ( ایران - عراق ) و مقابله با انکشور ایجاد گردید .
و اما ، امروز :
ساحه وسیع از بیروت ، تا کابل ، آسیاى میانه و قفقاز ( مناطقی که میدان اساسى ژیو پولیتیک جهان و میدان رقابت رقباى اصلى بین المللى و منطقه وى میباشد . البته سپاه قدس وظیفه دارد تا زمین را زیرپاى مدعیان ژیوپولیتیک جهانى آتش بسازد و تا شمال افریقا و ... ساحه فعالیت آنرا تشکیل میدهد. در واقع همانند امپراطورى امریکا ساحات وسیع را بحیث « منافع حیاتى » رژیم تعریف و بقول آقای خامنه یى از منافع جمهورى اسلامى و هست و بود آن ، دفاع مینماید .
سازمان قدس همچنان وسیله نیرومند جنگ هاى نیابتى رژیم و صدور به اصطلاح اندیشه هاى انقلاب اسلامى ایران میباشد و حسب نوشته مصطفى دانش تحلیل گر سرشناس ایرانى در کتاب « خاورمیانه در کوران بنیاد گرایى » ( صفحه - ٢٦٨ ) یکى از وظایف سپاه قدس ترور مخالفان بیرون مرزى رژیم میباشد و طى سالهاى اخیر ( ٦٥ ) از مخالفان رژیم اخوندى را در بیرون از آنکشور ترور نموده است .
سازمان قدس طى سالهاى فعالیت گسترده در منطقه و بویژه بعد از جنگ سوریه توانسته است ده ها سازمان مماثل و همکار را در جنب خود ایجاد و رهبرى نماید .
سازمان هاى متذکره فهرست طویل را میسازد و به گفته مسوول اسبق استخبارات افغانستان ( آقای رحمت اله نبیل ) سازمان قدس و رهبر ان آقای سلیمانى توانسته در کشورما نیز چهار سازمان :
- زینبیون
- فاطمیون
- حیدریان
- حسینیون
راایجاد و هزاران افغان را از داخل و خارج کشور در آنها بسیج نماید و متاسفانه دراین بسیج سازى از فقر و بیچاره گى مهاجران افغان در ایران با لطایف الحیل بهره بردارى گردیده و تعداد زیاد این هموطنان مستضعف و فریب خورده ، در جنگ ها نابود گردیده اند .
شیوه کارسازمان قدس با قید اینکه براساس احساسات مذهبى و تحجر بنیادگرایانه ، متکى میباشد ، بسیارعملگرا بوده و فقط برمبناى اصل منافع و مصلحت رژیم که توسط رهبر مذهبى ایران مشخص میگردد ، از مذهب ، زبان و ... استفاده ابزارى مینماید .
سازمان قدس درحالی که یک شبکه گسترده استخباراتى - سیاسى و نظامى است ، بزرگترین نهاد مقتدر و «غیرمسوول » ( زیرا بغیر از رهبر مذهبى به هیچ شخص و نهاد دیگر پاسخگو نمیباشند ) اقتصادى نیز میباشد . تحریم و تعزیرات علیه ایران ، فرصت استثنایى را براى این سازمان مرموز بوجود آورده ، تا بحیث بازوى رژیم ، کانال هاى مقابله غیرقانونى با فشارهاى هولناک اقتصادى را تدارک نماید .
مجید محمدى پژوهشگر ایرانى عرصه هاى کارى سازمان قدس را درین ارتباط چنین مشخص میسازد :
- قاچاق مواد مخدر
- انتقال پول
- پولشویى
- ساختن پول جعلى
- فروش غیرقانونى نفت و خرید و فروش سلاح.
در زمان ریاست جمهورى آقای احمدى نژاد سرو صداى اختلاس دراین سازمان بلند گردید و راز مصرف رقم نجومى تا صد میلیارد دالر توسط مسولان سازمان افشا گردید .
بعد از قتل آقای سلیمانى مبلغ دو صد میلیون ایرو بشکل اضافى توسط پارلمان به بودجه سازمان قدس تصویب گردید .
( در ذیل تعداد لینک هاى را در میگذارم که بر موارد شامل در بحث معلومات بیشتر را بخواننده گرامى بازگو میدارد ) .
سازمان قدس به برکت این همه امکانات لامحدود توانسته است در تغیرات عراق ، یمن ، سوریه و ... بشمول افغانستان با رقباى سعودى و امریکایى ، ازحضور و منافع رژیم اخوندى دفاع نماید و دراین عرصه کشمکش حرف اول را به نیابت از دولت ایران بگوید .
آقای سلیمانى در سال ( ٢٠٠٧ م ) به جنرال پترایوس قوماندان قواى امریکا در عراق ، این پیغام را فرستاده بود :
« تو باید با من توافق نمایى ، بقیه را فراموش کن ، سیاست ایران در عراق ، سوریه ، غزه و افغانستان مربوط من میباشد .... »
بخش از روابط سازمان در منطقه شامل ارتباط مستقیم با محافل و شخصیت هاى سیاسى ، فرهنگى و مذهبى و تطمیع آنان میباشد که در افغانستان در سطوح مختلف و تا سطح رییس جمهور قبلى این ارتباط و سخافت ، اظهرمن الشمس میباشد .
متاسفانه اولیاى امور درافغانستان به این ذلت به قیمت خیانت به منافع و مصالح علیاى افغانستان تن داده اند که بارز ترین مورد آن موضوع بند هاى برق و اب کشور میباشد .
دشمن تراشى هاى ایدیولوژیک و برمبناى آن طرح هاى خیالى که ، گویا رسالت نابودى دولت هاى مخلوق استعمار منجمله اسراییل رسالت تاریخى رژیم اخوندى میباشد و با تبلیغات عوام الناس را فریب بدهند .
کسانی که بدقت حوادث تاریخى منطقه و جهان را تعقیب مینمایند ، شک نخواهند داشت که خود سقوط شاه ایران و ایجاد رژیم اخوندى معلول دسایس الحیل بازیگران بزرگ جیوپولوتیک جهانى میباشد و چنانچه همفرى جاسوس معروف و کار کشته انگلیس در کتاب خاطرات خود بیان میدارد ، بر اساس پلان استعمارى در اخیر قرن نزده ، ایجاد سه دولت در منطقه با انگیزه دینى و مذهبى مطرح گردید و بر مبناى ان دولت هاى سعودى ، اسراییل و پاکستان در قرن بیست ایجاد گردیدند .
بدینترتیب موضوع صیهونیزم با مساله کشورعمدا ، مغالطه میگردد و این فتنه انگیزى باعث میگردد که زیر شعار دفاع از « مستضعفان »، مردم مظلوم و منجمله فلسطینى ها قربانى این دسایس گردند.
متاسفانه در جهان اسلام نوعى تاخر عقلى و فقدان حاکمیت عقل مصیبت عام ما میباشد و احساسات همیشه عقل ما را مغلوب مینماید و در غیر ان شعار نابودى دولت هاى عضو موسسه ملل متحد ، خود یکى از علل گذار قهقرایى ما به قانون جنگل و سر انجام جنگل بى قانون میباشد .
افزون بر عمال شیطانى استعمار ، باید اعتراف نماهیم که ، عدم بصیرت و نبود عقلانیت سیاسى یکى از عوامل کشنده ، نیات شوم مثلث شیطانى ( سعودى ، ایران و پاکستان ) میباشد ، در غیر ان باید این دولت ها ، با ماسک دین و مذهب نمیتوانستند ، خلق خدا را استحمار ( به ح ) نمایند .
اگر مسایل را بنیادى مطرح نماییم ، واقعیت این است که همین جمهورى اسلامى ایران ، نه اسلامى است و نه جمهورى میباشد .
جمهورى بر اساس جمهور مردم در تبارز حق حاکمیت ملى متبارز میگردد ، در ایران بخاطر رییس جمهور انتخابات مینمایند و اما قوماندان اعلى قواى مسلح ولى فَقِیه و رهبر مذهبى میباشد که با مشوره یک اقلیت ملا ها « منتصب » میگردد و دارایى صلاحیت لا محدود و حق ویتو در تمام وارد میباشد .
بر اساس تیورى « تشخیص مصلحت نظام » آقای خمینى ، در صورت تعارض :
قانون اساسى با شریعت و منافع رژیم
ولى فَقِیه بنفع مصلحت رژیم حکم صادر مینماید .
البته سوال نفع و مصلحت را شخص ولى فَقِیه مشخص میسازد و این مضحکه همان داستان گم شدن بیل ملا و تبر همسایه را به اذهان تداعى میدارد .
سیستم ولایت فَقِیه به قول آقای خلجى متفکر معروف مسلمان ایرانى ، فقه را ایدیولوژى ساخته و بیخ و بنیاد آنرا سست نموده است .
این سیستم ولى فَقِیه باعث گردیده که سایر فقها و ایت اله ها داخل نظام همانند منتظرى ، تالقانى ، کهروبى و ... نیز منزوى و حتا عدیم الصلاحیت و محبوس خانگى گردند .
بدینترتیب بملاحظه میرسد که رژیم اخوندى ایران بشدت اقتدارگرا ، توتالیتر و شخص محور میباشد و چگونه میتوان ازاین رژیم سرکوبگر ، انتظارخوبى بدیگران را داشت .
ضروراست تا نگاه ما بطور بنیادى با این مثلث شیطانى که دین و آیین مردم را بازیچه اهداف شوم شان ساخته اند ، تغیر نماید و واقعیت هاى زمینى پیش چشم خود را بدقت مطالعه نماییم و در غیر تا ابد محصور و اسیر دسایس این تاجران دین خواهیم بود .
حقایق بما می آموزد که رژیم هاى که پسوند اسلامى را یدک میکشند و از دین استفاده ابزار مینمایند با منافع واقعى مردمان کشورهاى شان ، منطقه و جهان در مغایرت کامل قراردارد و بویژه مردم افغانستان یکى از قربانیان اعمال آنان میباشند .
افغانستان طى بیشتر از چهل سال اخیر اماج تجاوز و دسایس همسایه هاى حریص و طماع قراردارد که شعار اخوت اسلامى را بخاطر استتار اعمال شوم شان مطرح مینمایند .
با تمام تظاهر به اصول اسلامى در عمل این رژیم ها با امریکا و اسراییل همیشه در زد و بند قراردارند و چنانچه در قسمت اول متذکر گردیدیم تمام محور هاى شرارت لازم و ملزوم همدیگر میباشند .
لازم به تذکر است که چنانچه در کتابهاى زیاد افشا گردیده و منجمله در کتاب فوق الذکر آقای مصطفى دانش بیان گردیده است، رژیم اخوندى در تمام مدت موجودیت خود همیشه با امریکا و اسراییل دارایی کانال هاى ارتباطى بوده و در موارد مختلف و از جمله خرید سلاح اقدام نموده است
هوشدار و هشدار اى هموطن عزیز :
بیاد باید داشت که کفاره تمام مصایب را ضعیف ترین ها میپردازند و متاسفانه ما در صدر فهرست ضعیف ترین ها قرارداریم .
پاشنه اشیل افغانستان ، فقدان دولت مقتدر عدالت گستر و قانون محور میباشد و این کمبود باعث گردیده تا گروه هاى قانون ستیز و مرکز گریز در خدمت ژیوپولیتیک اجانب و همسایه ها قرار گیرند و نسبت به منافع و مصالح کشور بى تفاوت باشند . این حقیقت تلخ در حادثه اخیر و قتل آقای سلیمانى به تکرار مشاهده گردید که ماشین صدور اعلامیه و سیر و سفر مصداق آن میباشد .
نسل هاى اینده با تعجب خواهند نوشت که :
که ما اگاهانه و شاید از روى احساسات و حب و بغض ، اخترعبدالرحمن ثانى را تقدیس کرده ایم .
جالب است که آقایان با حسابات بانکى تا یک میلیارد و ادعاى زعامت ، وقیحانه ادعا کردند که :
ما مرهون احسان آقای سلیمانى هستیم و راه او را دوام میدهیم .
این سوال به اآدرس این آقایان راجع میگردد :
از قرار معلوم آقای سلیمانى بخاطر منافع رژیم اخوندى زحمات زیاد کشید و در اخیر قربانى همین راه و رسم خود گردید .
پس آقایان مدعى از دوام راه او در وفادارى و خدمت به منافع رژیم اخوندى تجدید ، پیمان کرده اند .
بى نیاز از تذکار است که :
ما نمیتوانیم همسایه ها را انتخاب نماییم ، و با همسایه ها و منجمله کشور ایران دارایى مشترکات فراوان هستیم و باید قبل از هروقت دیگر به اصول عدم مداخله و احترام متقابل تاکید نماییم و اظهار این مطلب که :
از خاک افغانستان هیچگونه تجاوز بر ایران انجام نخواهد یافت ، بسیار دقیق میباشد .اعتراف به منافع مشروع همسایه شرط اصلى به خواست متقابل از همسایه ها است . رژیم ها و حاکمان میایند و میروند و اما ، مردمان و ملت ها حضور همیشه گى دارند .
ناسیونالیزیم کور و کذایى نباید ما را از تشخیص مصالح واقعى کشور منحرف نماید ، که مثال چنین اشتباهات تعداد از مدعیان تمدن و ترقى دوستان ایرانى در دفاع از رژیم اخوندى وضاحت داشت .
راه واقعى نجات قوى شدن است و این ارمان فقط و فقط در پرتو عقلانیت سیاسى ، با چنگ زدن بوحدت ملى که بقول شاه امان اله ، موجودیت افغانستان در گرو آن است و تشخیص مصالح و منافع واقعى افغانستان میسر خواهد گردید .
برو قوى شو اگر راحت جهان طلبى
که در نظام طبعیت ضعیف پامال است
https://www.radiofarda.com/a/letter-not-read-by-qasem-soleimani/
فعالیت اقتصادى سپاه قدس
https://www.independentpersian.com/node/13271/دیدگاه/سپاه-قدس-چگونه-کار-می%E2%80%8Cکند؟
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۰ـ ۰۱۲۷
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
به مناسبت پنجاه وپنجمین سالگرد حزب دموکراتیک خلق افغانستان
دوکتورحبیب منګل
۵۵سال پیش به تاریخ ۱۱ جدی ۱۳۴۳خورشيدی ؛ حزب دموکراتیک خلق افغانستان که درکنگره دوم آن به حزب وطن مسما شد ؛ پاه به عرصه وجود گذاشت و یک فصل از تاریخ نوین سیاسی کشور به نام ومبارزه قهرمانامه وفداکارانه ان برای بیداری سیاسی مردم وتشکل یک نسل از روشنفکران ومبارزان سر سپرده ء تحولات شگرف سیاسی وتحقق آرمانها و اهداف ملی ودموکراتیک ترقی خواهانه وداد خواهانه در کشور گره خورده است ؛ آرمانها واهدافی که در مرامنامه حزب وجراید تابناک «خلق » و « پرچم » و«حقیقت انقلاب ثور » تبلور دارد وخطوط اساسی ان قرار ذیل برشمرده میشود :
«ایجاد حکومت دموکراسی ملی مبتنی جبهه متحد ملی ومدافع منافع طبقات واقشار زحمتکش ؛ روشن فکران ؛ مالکین خرد ومتوسط ؛ سرمایه داران ملی وحقوق اساسی سایر طبقات واقشار اجتماعی ازطریق انتخابات آزاد وعادلانه ؛ سری ومستقیم ؛ متساوی وعمومی وبدون مداخله اشکار ومخفی ؛ وتهدید وتطمیع .» « دفاع از تمامیت ارضی ؛ استقلال سیاسی وحاکمیت ملی ؛تامین حقوق وآزادی ها » «رعایت واحترام دین مبین اسلام ؛ آزادی مناسک دینی :فکر؛ عقیده وبیان ؛ تامین آزادی های سیاسی ؛ تشکیل احزاب سیاسی قلم ومطبوعات ؛ اجتماعات ؛ اتحادیه ها ؛ اعتصابات ؛ تظاهرات ؛ مسافرت ؛ انتخاب شغل وکار ؛ مصونیت های فردی ؛ مسکن ؛ مخابرات ؛ مساوات دربرابر قانون ؛ محاکم وحق دفاع درمحاکم ؛ تامین حقوق وازادی سیاسی ؛ حق انتخاب کردن و انتخاب شدن درتمام موسسات دموکراتیک و انتخابی از جرگه قریه گرفته تا شورا ملی وحق اشتغال به مشاغل دولتی ؛ دفاع از حقوق اساسی وازادی های مدنی افراد بدون تبعیض اعم از نظر جنس ( زن ومرد) نژاد ؛ قوم وعقیده ؛ سواد ؛ شغل ودارایی ؛ مبارزه در راه اتحاد وهمبستگی تمام اقوام بر اساس تامین منافع واصل مساوات برادرانه ومجادله همه جانبه علیه هرگونه ستم ملی اعم از تفوق طلبی قومی ؛ نژادی ؛ قبیلوی ؛ منطقوی وتمایلات محلی که نفاق ملی را بار می اورد ؛ انتخاب ارگانهای محلی قدرت دولتی بر اساس اتنخابات دموکراتیک وتفویض صلاحیت واختیارات دولتی به انان»ددولتی پلان گذارۍ له مخې دملی اقتصاد چټکه وده او ددولتی سکتورتقویه کول او دملی اقتصاد یوه مترقی ادارې جوړونه،دخلکوله اړتیاوسره سم دتولید او لګښت تنظیم او دبې ځایه او غیراقتصادی لګښتونومخ نیوی او کنترول ،دهیواد دطبعی ذیرمواومالی منابعو څخه چه دټولوخلکوشتمنی کڼله کیږی سمه استفاده اودانسانی قوتونو تجهیز ، دملی اقتصاد دچټګی ودی اودملی خپلواګۍ دټینګتیا لپاره ددرانده صنعت وده ، دسپکوصنایعو لپاره دخصوصی ،دولتی او مختلط سرمایه ګذاری تشویقول ،دخارجی مشابهو محصولاتو درقابت په مقابل کې ملی ( خصوصی اودولتی )محصولات حمایه کول ، دزراعتی تولیدی قواوودانکشاف او فیوډالی زوړ مناسباتواو موسساتو دملغی کولو لپاره دځمکوددموکراتیکو اصلاحاتو له لارې داوسنیوزراعتی زړو تولیدی مناسباتو له منځه وړل او دبزګرو داستثمارمار له ریشی محوه کول ، په دموکراتیکه توګه دکوچیانودمسلې اوقبیلوی ژوند حل ، دخارجی او داخلی تجارت په برخه کې ( دصنعت خواته د تجاری سرمایی په لیږدولو اودملی صنایعودتقویی اوایجاد په مقصد دماشین الاتو به تورید دداخلی تولیداتو په پراخولواودګمرکی حمایوی سیاست په واسطه دتجارت کنترول اودبارتری سیستم دتجارت پراختیا ،دداخلی تجارت انکشاف ، دبازار داستقرارله پاره دداخلی بازاردمالونودبیو تثت او دعمومی اړتیاودلیرې کولودپاره دداخلی تاجرانو او دتشبثاتوتنظیم او دلویو کمپرادورو تاجرانوپه مقابل کې دوړواو متوسطوتاجرانوحمایه ، په دموکراتیکواومترقی توګه او دهیواد دمحروموخلکو په ګټه داقتصادی انکشاف او اجتماعی ترقۍ په مقصد اصلاحات ، او دغیرومستقیمومالیاتودروند بار دخلکو داوږو راښکته کول او مستقیمومالیاتو ته لومړی درجه اهمیت ورکول.» مبارزه برای تامین حق کار وازبین بردن بیکاری و وضع معاش که نیاز های کارگران ومزد بیگاران را راتامین نمایند ؛ تامین مصونیت ،کارگران وشرایط مساعد دکار ووضع قوانین عمومی به منظور تامین حقوق اعم از حق استراحت ،رخصتی سالانه وحمایت دولت از همه اتباع کشور در صورت کهولت ، مریضی ، معیوبیت وایجاد بیمه های اجتماعی ازسوی دولت وموسسات خصوصی برای حمایت از مردم ،منع کار اطفال پاین تر ازسن ۱۵ ساله ،ساختن منزال رهایشی ارزان وعصری ؛ تامین حقوق زن در عرصه های زندگی اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنګی وبرابر به مرد ؛ تاسیس بیمه های اجتماعی زنان و تاسیس ایشگاه او کودکستان های برای مواشبت از اطغال ومادران ؛ اتخاذ تدابیر موثر از سو دولت برای تامین زند گی شایسته مامورین دولت ؛ معلمین :روش فکران ایجاد گر ؛ اجیران ومستخدمین ، حفظ صحت و سلامتی پایدار تمام مردم از طریق ایجاد شفاخانه ها ؛ سناتوریم ها و موسسات صحی ومبارزه همه جانیه بر ضد مفاسد اخلاقی...»
« په ټول هیواد کې د۷کلنۍ وروسته ( دنر اوښځې لپاره )بې له توپیره هرچاه ته په مورنۍ ژبه دابتدايي مجانې ، عمومې ، اجباری ، تعلیماتو تطبیق ،دټولو منطقو دشاګردانواو زیار ایستونکو خلکو ته دلیلو، ثانوی ، عالې او تخصصی تعلیماتوزمینه برابرول ، دپوهنتونونو او علمی څیړنو دموسساتو پراختیا ، پوهانو، لیکوالانو او هنرمندانو سره مرستې ، د تاریخی اثاروساتنه ، دحفریاتو موزیمونو انکشاف ، دکتابخانو تاسیس او دبین المللی فرهنګی موسساتوسره دروابطوپراختیا اوپه ټول هیواد کې دبی سوادۍ پرضد عمومی جهاد ، دنوی نسل دبدنی روزنې په مقصد میدانونه اودسپورت کلوپونه او دکنفرانسونو خونې ، دمحصلانو او ځوانانو داتحادیو دازادنه تشکیل دحق تامین ، دلوړو اخلاقی او معنوی اصولو لکه ( دسولې ، دموکراسۍ ، ملی خپلواکۍ ، اجتماعی پر مختګ ، اوښیګڼو او ارمانونو سره وفاداری ، له هیواد اوزیار ایستونکو خلکوسره مینه او احترام ، له ارتجاع ، استبداد ، بې عدالتی ، استعمار ، استثمار ، امپریالیزم ، جګړه غوشتنې سره نه پخلاکیدل ). د افغانستان دملی فرهنګ دغنی کولو ، دهیواد دخلکو اومختلفوقومونود ژبې اوکلتوردپراختیا او دهیواد دولایاتونودهغو سیمو دخلکوچه شاه ته غورځول شوی دی ، داقتصادی او اجتماعی پرمختګ دپاره جدی او عملی تدابیر نیول ، دخلکو د وزنی او اجتماعی شعور د راویښولو دپاره دمطبوعاتو ، دموکراتیکو خپرونو، داطلاعاتوازادی ، دسینما ګانو ، تیاترونو اورادیویی مترقی ځپرونوتعمیمم ». دفاع از حق تعین سرنوشت ملل وجنبش رهای بخش ملی ؛ تعقیب سیاست خارجی مستقل وفعال صلجویانه وتعقیب سیاست بی طرفی مثبت با قضاوت آزاد ؛ دفاع از صلح جهانی وطرفداری از سیاست همزیستی مسالمت امیز استقرار روابط دوستانه با تمام ملل صلح دوست ؛ محافل ودولت های که اغراض ومقاصد استعماری نداشته باشند ودر انکشاف اقتصادی ؛ تخنیکی وفرهنگی افغانستان بر اساس تعاون وهمکاری متساو الحقوق کمک میکند ؛ برقراری مناسبات سالم بین المللی ومجادله برای جلوگیری ازجنگ ها واعمال دول ؛ محافل وماجراجویان جنگ طلب ومبارزه علیه بلاک ها ی نظامی تجاوز گر ؛ و اتحادیه های استعماری ؛ اسارت بار اقتصادی ؛ تجارتی وسیاسی که برای صلح خطر ایجاد میکند واستقلال ملی سایر کشو رها را تهدید وسلب می نمایند ؛ مبارزه برای جلوگیری از جنگ جهانی واعمال ماجراجویانه وحرکات دجنگ طلبانه که صلح وامنیت جهانی را برهم میزند و استقلال کشور را تهدید وسلب می نمایند ؛ تاید سازمان ملل متحد وطرفداری از خلع سلاح عام وتام تحت نظارت کامل بین المللی ؛ پشتیبانی ازتمام جنبش های ازادی بخش ملی ومترقی جهان ومبارزه علیه استعمار کهنه ونو..» .این است خطوط اساسی مرامنامه حزب درموکراتیک خلق افغانستان که حقیقت و هویت حزب دموکراتیک خلق را به مثابه یک حزب ملی ومترقی چپ دموکرات ومدافع پیگیر استقلال وحاکمیت ؛ تجدد وپیشرفت ؛ تامین دموکراسی ؛ ازادی وبرابری ؛ رفاه وعدالت اجتماعی وتحقق آرمان یک افغانستان ؛ آزاد ومستقل ؛ واحد ویک پارچه ؛ مدرن و پیشرفته ؛ دموکراتیک وشگوفان ؛ مرفه ونیرومند می باشد و بهتان ودروغ ها ی نیروهای ارتجاع ؛ شر وفساد ومخا لفان رنگارنگ سیاسی را درمورد تحریف هویت ملی ؛ مترقی ؛ دموکراتیک وداد خواهانه حزب دموکراتیک خلق افغانستان نقش براب میسازد .
حزب دموکراتیک خلق افغانستان به خاطر تحقق آرمانها واهداف وخط مشی سیاسی مطروحه در مرامنامه حزب قبل ازکسب قدرت سیاسی وبعد از ان مبارزه جسورانه وفداکارانه سازمان داد و به دست اورد های معین نایل امد ؛ ولی با این وجود به سبب اشتباهات و کجکروی های معین از خطوط مرامنامه که در فوق بر شمرده شده از یک سو و بغاوت وشورش وحملات تروریستی گروه های افراط گرایی مذهبی جهادی که از خارج به طور همه جانبه حمایت می شدند وبرعلیه حکومت جمهوری محمد داود به شورش متوسل شده بودند از جانب دیگر به پیروزی دست نبافتند وشکست خورد . ولی این شکست سیاسی است و شکست حقیقت نیست و لی اینک مبارزه ادامه دارد وحقیقت پیروز می شود .
اکنون حزب دموکراتیک خلق افغانستان موجودیت تشکیلاتی ندارد . اما یک بخش از نیروهای بازمانده ان در وجود احزاب ؛سازمانها وحلقات سیاسی درداخل وخارج کشور متشکل شده اند ویک جاه با شخصیت ها وفعالان جنبش با تحمل دشواری های گوناگون پرچم مبارزه را بر افراشته نگاه داشته اند وهمبستگی ووحدت تشکیلاتی نیروهای متذکره دریک حزب واحد ویا جبهه ء سیاسی ومبدل شدن به قوت وتامین حضور ومشارکت انان در داعیه ء نجات کشور از گرداب بحران ویرانگر کنونی وپروسه ء حل سیاسی قضیه کشور ؛به یک ضرورت مبرم ملی مبدل شده است و دردستور روز قرار دارد. و بر مبنای این ضرورت ؛ اینک حزب آبادی افغانستان و برخی از احزاب وحلقات سیاسی درایتلاف احزاب ملی ؛ دموکرات وترقی خواه گردهم امده است وبرای وحدت تشکیلاتی دریک حزب واحد سعی وتلاش میکنند و امیدواری وجود دارد که این تلاش به موفقیت انجامند .
په پای کی دافغانستان دخلکو دموکراتیک گوند دتاسیس د۵۵ کلیزی په مناسبت ؛ د ګوند ټولو بخوانبوغړو او پلویانو ته دزړه له کومی مبارکی وایم او دګوند دبنسټ ایښودونکو اوپه سر کی داروا ښاد نور محمد تره کی او ارواښاد ببرک کارمل او دګوند وروستی مشر شهید ډاکتر نجیب الله اودلس ګونه زره شهیدانو روح ښاد غواړم اود مبارزی ؛ قهرمانیو ؛ شجاعت او قربانیو یی یاد و کړو چی دګوند دآرمانونو او اهدافو دعملی کولو په لاره کې یی په سرشندنه مبارزه وکړه په هوډ ونو ودریدل ،سرونه یی ورکړل خوسنګرونه یی خوشی نه کړ او کارنامی یی دافغانستان نوی سیاسی تاریخ رزینی پاڼی تشکیلوی. اودوند د لس ګونه زره غړو یاد هم باید وکړو چی دګوند دودی لپاره یی په نه ستړی کیدونکی ډول هڅی وکړی او ګوند په یوه ستر ملی ؛ مترقی دموکراتیک او عدالت غوښتونکی ځواک بدل کړ.
نیک مرغه دی وی دافغانستان دخلک دموکراتیک دتاسیس ۵۵ کلیز!
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۰ـ ۰۱۱۴
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
درحاشیه تحول های پرشتاب منطقه:
آیا تنش ها کاهش می یابد؟
در حالیکه ترامپ به انتشار پیام های تهدید آمیز علیه ایران ادامه می دهد، وزیر دفاع امریکا گزارش های مربوط به خروج نیروهای ایتلاف از عراق را نادرست نامید.همزمان نظام با بهره برداری از تشییع جنازه سلیمانی آن را « تجدید میثاق با ولایت » لقب داده و موقعیت خود پس از خیزش آبان ماه را بازسازی می کند.
نشست فوقالعاده ناتو در بروکسل
مقامهای ارشد ناتو برای بررسی آینده عملیات این ایتلاف در عراق، با بالاگرفتن تنشها در خاورمیانه تشکیل جلسه دادند.به گزارش ایسنا، نماینده گانی از۲۹ کشور عضو ایتلاف در مقر ناتو در بروکسل گردهم آمدند و ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو پس از آن در کنفرانس خبری شرکت می کند. یک مقام ناتو گفت: « شورای آتلانتیک شمالی به بررسی شرایط این منطقه می پردازد. دبیرکل ناتو پس از رایزنی با متحدان، به تشکیل این نشست سفیران ناتو تصمیم گرفته است.» ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو امروز از آماده گی خود برای از سرگیری ماموریت آموزش در عراق خبر داد. او در گفت وگویی مطبوعاتی تصریح کرد: « ما آماده از سرگیری ماموریت آموزش در عراق هستیم. اعضای ناتو خواهان خویشتن داری و برقراری آرامش شدهاند.»
وی ادامه داد: « ایران باید از خشونت و تشدید تنش بیشتر خودداری ورزد.» دبیرکل ناتو افزود، تمام اعضای ایتلاف پشت ایالات متحده درخاورمیانه ایستادهاند. استولتنبرگ پس از این جلسه که در آن نماینده امریکا درباره حمله پهپادی جمعه گذشته در بغداد به متحدان کشورش توضیحاتی ارایه داد، همچنین خواستار تنش زدایی شد و بیانیه های برخی از رهبران اروپایی را تکرار کرد.دبیرکل ناتو گفت: در نشست امروز، متحدان خواستار خویشتنداری و تنش زدایی شدند. وقوع دگیری جدید به نفع هیچ طرفی نیست.به گفته دو منبع دیپلوماتیک، هیچ نماینده حاضری، مقامهای وزارت دفاع و وزارت خارجه امریکا را که از طریق ویدیو کنفرانس صحبت می کردند.»
واکنش ترامپ به گام پنجم کاهش تعهدات هستهای ایران
فرارو در گزارش خود از تحولات منطقه به واکنش ترامپ به گام پنجم برجامی ایران اشاره کرده و نوشت : دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا روز دوشنبه در یک توییت تازه درباره ایران، گفت تهران هرگز به سلاح اتمی دست نمی یابد.وی درتوییتر نوشته است: « ایران هرگز بمب اتم نخواهد داشت.» ترامپ در این مورد توضیح بیشتری نداده، اما به نظر می رسد این توییت واکنشی باشد به گام پنجم جمهوری اسلامی ایران برای کاهش تعهد به توافق هسته ای. ترامپ بعد از گام های پیشین ایران هم توییتهای مشابهی منتشر کرده بود.
رییس کمیسیون اروپا:اتحادیه اروپا دو جلسه درباره ایران برگزار می کند
در خبر دیگری خبرگزاری مهر نوشت: « اورزولا فون درلاین رییس کمیسیون اروپا، بر کاهش تنش در روابط ایران و امریکا تاکید کرد.رییس کمیسیون اروپا در عین حال در ادعاهای خود، با اتهام به آنچه او « گروههای تحت حمایت ایران در عراق » نامید، خواستار ایجاد فضای دیپلوماسی بجای تشدید تنشها شد.رییس کمیسیون اروپا همچنین از برگزاری جلسه اعضای این کمیسیون در روز چهارشنبه درباره ایران خبر داد و افزود بعد از آن جلسه وزرای خارجه اروپا نیز با موضوع ایران در روز جمعه برگزار خواهد شد.به گفته فون درلاین به نفع ایران و عراق است که مسیری احتیاطی را دنبال کنند.فون درلاین همچنین در ارتباط با برجام نیز اعلام کرد که به نفع ایران است که به تعهدات خود در توافق هستهای ۲۰۱۵ بازگردد»
.
وزیر دفاع امریکا: برنامه ای برای خروج از عراق نداریم
همچنین یورو نیوز گزارش داد: در پی انتشار نامهای که نشان می داد ایتلاف به رهبری امریکا در راستای «احترام به تصمیم پارلمان عراق» نیروهای خود را از این کشور خارج خواهد کرد، وزیر دفاع ایالات متحده می گوید گزارش های درز کرده در این ارتباط غیردقیق هستند.پیش تر خبرگزاریهای فرانسه و رویترز اعلام کرده بودند که تصمیم ارتش امریکا مبنی بر خروج نیروهای ایالات متحده در نامهای به تاریخ ۶ جنوری از سوی فرمانده ایتلاف به رهبری امریکا در عراق به وزیر دفاع این کشور اعلام شده است.جنرال ویلیام سیلی در این نامه به مقام عراقی گفته است که این اقدام بنا به درخواست پارلمان و نخست وزیر عراق و برای احترام به تمامیت ارضی عراق اتخاذ شده است. امریکا همچنین در این پیام اعلام کرده است عملیات جابجایی نیروهای ایتلاف در روزها و هفته های پیش رو انجام خواهد شد.
با این حال مارک اسپر، وزیر دفاع ایالات متحده، به خبرنگاران گفت آنچه در این نامه آمده « غیردقیق » بوده و هیچ تصمیمی از هر نوع مبنی بر ترک عراق گرفته نشده است.آقای اسپر اصالت سند درز کرده را تایید کرده است اما به گفته وی « نامه اشتباهی فرستاده شده است».
سرمنشی سازمان ملل متحد خواستار کاهش تنش ها در منطقه شد
سرمنشی سازمان ملل متحد کاهش تنش ها در منطقه را خواستار شد.بر اساس این گزارش، آنتونیو گوترش از رهبران منطقه خواست بالاترین سطح خویشتنداری را در پیش گرفته و گفت گوها را از سر بگیرند.وی همچنین بروز تنش ها را موجب اتخاذ تصمیمات غیرقابل انتظار دانست که می تواند پیامدهای غیرقابل پیش بینی به همراه داشته باشد.
اتحادیه اروپا فعال سازی « مکانیزم ماشه » علیه ایران را بررسی می کند
ژان ایو لودریان وزیر امور خارجه فرانسه در جدیدترین اظهارات خود راجع به کاهش تعهدات برجامی ایران گفت: اروپا طی روزهای آتی روند فعال سازی « مکانیزم ماشه » که می تواند به پایان برجام منتهی شود را، بررسی خواهد کرد.به گزارش ایسنا، ژان ایو لودریان وزیر امور خارجه فرانسه گفت که موضوع توافق هسته ای ایران دارد به آرامی نابود می شود و قدرتهای اروپایی طی روزهای آینده در مورد آخرین کاهش تعهدات ایران تصمیم گیری میکنند.ژان ایو لودریان وزیر امور خارجه فرانسه گفت: آخرین تصمیمات ایران به این معناست که ایرانیان اکنون می توانند اورانیوم را بدون محدودیت و با مقادیر مورد نظرشان در مناطقی که می خواهند و با تعداد سانتریفیوژهای موردنظرشان غنی کنند.وی مدعی شد، نقض های مکرر ایران امروز باعث می شود که اعتبار این توافق (هستهای) زیر سوال برود و گفت: ما در نظر داریم « مکانیزم ماشه » (ساز و کار حل اختلاف) را راه اندازی کنیم. ما در روزهای آینده در مورد آن تصمیم خواهیم گرفت.»
اعتراض گسترده جهانی :
احزاب و سازمانهای سیاسی منطقه در برابراین عمل تروریستی عکس العمل شدید نشان داده و دولت ایالات متحده امریکا را متوجه عواقب این عمل خلاف نورم های پذیرفته شده در مناسبات بین المللی نمودند.
حزب توده ایران با صدور بیانیه ایی یادآور شد که : « نباید اجازه داد تا سران ارتجاعی و ضد مردمی رژیم حاکم بر ایران و امریکا بار دیگر منطقه خاورمیانه را با بحران جنگی دیگر به آتش و خون بکشند. مبارزه برای حفظ صلح و جلوگیری از میدان دار شدن نیروهای جنگ طلب در منطقه خاورمیانه در شرایط کنونی برای دفاع از مصالح عالیه مردم و زحمتکشان ایران اهمیت عاجل دارد.
در جای دیگری آن آمده است:حزب توده ایران، در ماههای اخیر به طور پیگیر و مرتب درباره خطر سیاستهای ماجراجویانه امپریالیزم امریکا و متحدانش ازجمله دولت ارتجاعی عربستان سعودی و دولت نژادپرست اسراییل و همچنین سیاست نابخردانه و مداخله جویانه رژیم ایران درمنطقه، از جمله درعراق و لبنان که در ماه های اخیر شاهد تظاهرات اعتراضی مردمی گسترده بر ضد دخالتهای خارجی و به ویژه رژیم ولایی ایران بودهاند، هشدار داده است.»
حزب توده ایران، با محکوم نمودن اقدام تروریستی می افزاید : « حزب توده ایران، ضمن محکوم کردن این عمل تروریستی دولت ترامپ که نشانه بیاعتنایی جنایتکارانه تمام و کمال آن به قوانین بین المللی است، معتقد است که به منظور جلوگیری از تشدید بحران در منطقه و رانده شدن تنشهای به وجود آمده به سمت درگیری های خطرناک نظامی، باید همه تلاشها را به کار گرفت.»
در پایان این بیانیه از نیرو های دادخواه و صلحدوست منطقه و جهان تقاضا شده است تا :« تلاشهای شان را به منظوربسیج افکارعمومی جهان برای جلوگیری از تشدید تشنج و درگیری های نظامی خطرناک و مهلک در منطقه به کارگیرند.
نباید اجازه داد تا سران ارتجاعی و ضد مردمی رژیم حاکم بر ایران و دولت امریکا بار دیگرمنطقه خاورمیانه را با بحران جنگی دیگر به آتش و خون بکشند. مبارزه برای حفظ صلح و جلوگیری از میدان دار شدن نیروهای جنگ طلب در منطقه خاورمیانه در شرایط کنونی برای دفاع از مصالح عالیه مردم و زحمتکشان ایران اهمیت عاجل دارد.»
بیروی سیاسی حزب کمونیست هند ( CPI -M) قتل قاسم سلیمانی توسط امریکا را محکوم نمود .
این تروررییس نیروهای مسلح یک کشور مستقل یک عمل راهزنانه بین المللی توسط اداره ترامپ است. این امر عواقب غیرقابل محاسبه را برای غرب آسیا، ومنطقه خلیج فارس به همراه خواهند داشت.ایالات متحده امریکا، مسوولیت درگیری هرگونه جنگ و خشونت را درمنطقه بردوش خواهند داشت.»
احزاب سیاسی عراق ، لبنان ، ترکیه و سایرکشورهای منطقه و جهان با پخش اعلامیه ها عمل تروریستی ایالات متحده امریکا را نکوهش نموده، و همبسته گی شانرا با مردمان ایران ، عراق و سایرکشورهای شرق میانه و حوزه خلیج فارس ابراز نمودند.
علاوتا در بسیاری از کشورهای جهان گردهمایی ها و راهپیمایی هایی در نکوهش جنگ و تجاوز براه انداخته شد./ ص م
تصویر از دویچه وله
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۰ـ ۰۱۰۹
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
صلح با طالبان، یک معما یا حقیقت؟
عبدالاحمد فیض
طالبان وارثان وبازمانده گان جهادگران وسربازان صادق وبا وفایی ایدیولوژی جهاد وانقلاب اسلامی جهانی است که دردهه هشتاد بنام « سربازان خدا » درقالب لشکرجهاد اسلامی، ازمربیان وحامیان عربی شان مانند اسامه بن لادن، عزام ودیگران درمدارس افراطیت دینی، به سیاق وروش های نوین نبرد سنگین مسلحانه ومبارزه فکری آشنا وجهاد به عزم برپایی نظام اسلامی را درصفوف تنظیم های جهادی آغازوتا اوایل دهه نود این ستیزه جویان که عده شان بعدأ بمثابه رهبران طالب متبارزشدند، به نبردعلیه دولت وقت، درکنارسایرگروه های جهادی ادامه دادند.
با ورود احزاب جهادی به کابل وآغازمنازعه مستدام برسرتقسیم قدرت که به انهدام بخش های وسیع پایتخت، فروپاشی های گسترده سیاسی ، اجتماعی و زیربنایی، قتل وکشتارغیرنظامیان ومهاجرت های اجباری وکتلوی منتج شد، جوی مناسبی پدید آمد تا ناراضیان رادیکال وسنتی که به بهانه نبردها ودرگیری های کوچه به کوچه درخیابان های کابل، عدم مشارکت بخشی ازاحزاب و فرماندهان درقدرت درقطب مخالف رژیم همسنگران قرارداشت دردستان نهاد های اطلاعاتی منجمله نهاد جاسوسی پاکستان که روند انکشافات اوضاع و آرایش قدرت درکابل را درتعارض و تقابل با راهبرد مغرضانه خود تلقی مینمود، سقوط نماید وبدینگونه سناریوی ایجاد جنبش بنام طالبان که قیام شانرا مبارزه برای ختم منازعه میان گروهی و ضد تفنگ سالاری عنوان می نمودند ، دربیرون ازمرزهای ملی درقلمرو پاکستان به حقیقت مبدل گردد.
جریان طالبان وبویژه هسته رهبری این گروه مدافعان ومجریان خط فکری اسلاف بیرونی است که مبارزه درراستا ی تحقق ایدیولوژی شانرا فقط درپایگذاری نظامی سیاسی اسلامی محتمل پنداشته وایجاد یک حکومت دینی که قراات سختگیررانه این جریان ازمتون دینی درآن حاکم باشد، ازوجایب والزامات فکری ومذهبی خویش می پندارد. طالبان درتمام دوران نبردهای خونین بمثابه یک گروه به شدت فوندیمنتل، سنت گرا وایدیولوژیک، درگسترش، اشاعه و ترویج افراطیت عقیدتی با تعمیل وبه اجرا گذاشتن مجازات شرعی درچهارچوب مجازات صحرایی مانند قطع دست ، رجم یا سنگسارو قصاص بوضوح خصومت وآشتی ناپذیری این تشکیلات مسلح را با دستآوردهای متعالی بشریت یعنی هنجارهای حقوق بشری درجهان متمدن متبارز و با پدیده غربی خواندن اصول بنیادی بشری، ازعزم این جنبش مسلح درتداوم جنگ وخونریزی تا برپایی نظام دلخواه پرده برداشته است.
همچنان با عنایت به ویژه گی های فکری و اقدامات ستیزه جویانه گروه طالبان میتوان اذعان داشت که تشکیلات موجود این گروه مسلح درچنان فرصت معین زمانی اعلام موجودیت نمود که جنگ میان تنظیم های مجاهد که ازمنظرآرما ن وهدف تفاوت چندانی با روش های جنگی و نیات طالبان نداشت ، برسرکنترول کابل با قوت تمام جریان داشت لذا این خود مظهرانکارناپذیری این امرخواهد تلقی گردید که طالبان سربازان فداکاری است که توسل به اقدام زور، کاربرد سلاح و ممارست دراقدامات آگنده ازخشونت و ارعاد را به قصد وصول به منویات عقیدتی ودینی برگزیده لذا این خود مبین این واقعیت است که قیام این جمعیت تفنگدار بیرحم بیشترینه حاوی کرکتر ایدیولوژیک و باوری بوده نه مبا رزه درقالب حس وطندوستی یا انگیزه های پاتریاتیزم وملی گرایی.
فلهذا قطع نظرازمناسبات گسترده مخفیانه طالبان با نهادهای متعدد اطلاعاتی بیرونی، منابع تمویل و تسلیح این جریان، هکذا تأثیرات مفرط اداره نظامی پاکستان برروند فعالیت وسمتدهی اهداف رزمی این جنبش مسلح، پروسه انجام دیالوگ بنام صلح وترغیب این تحریک جنگی به ترک منازعه مسلحانه که ایالات متحده بدون حضوردولت افغانستا ن این مأموریت را با جانب طالبان ازیک سال بدینسوانجام میدهد ، بی تردید به یک بازی هدفمندی با اذهان عمومی شباحت دارد تا مذاکره برپایه اصل بیهوده گی تداوم جنگ وخونریزی های بی وقفه که مردم بی پناه غیرنظامی به قربانیان اصلی مبدل گردیده است. همچنان طوریکه درفوق تذکاریافت و نیزبا درنظرداشت ویژه گی های ساختاری ، فکری و آرمانی جبش طالب که ایجاد یک دولت اسلامی مبتنی برارزش های دینی که نظام حقوقی و مبنای مشروعیت آن برپا یه نورم های فقهی وقواعد شرعی استوارباشد، این تحریک مسلح اعتقادی به ارزش های یک نظام مدرن،مدنی ومردم سالار نداشته وبدون ابهام رسیدن به صلح را موازی به تشکیل حکومت دینی واحیای امارت میدانند تا پذیرش معیارها و مفاد حقوق شهروندی مندرج درقانون اساسی کنونی که کابل بمثابه خط قرمزازجمله اهداف غیرقابل معامله درمذاکرات صلح عنوان نموده است، لذا با امعان با ماهیت جنگ کنونی و اهداف متعدد ومتناوب که عناصر دخیل در بحران جاری کشورپیگیری مینمایند ، حصول یک توافق جامع با جنش طالبان که به استقرارثبات وختم جنگ منتج گردد، بعید به نظررسیده و این مأمول زمانی تحقق خواهد یافت که پیکارجویان مسلح به عدم پیروزی نظامی درمیاد ین جنگ معتقد و جوانب بیرونی دخیل درقضیه افغانستان به بیهوده گی استراتیژی تداوم جنگ علیه افغانستان پی برده و ازپرداخت هزینه سنگین و تمویل ستیزه جویان اجتناب نمایند، اما پیچیده گی اوضاع، تعارض منافع بازیگران دراین جنگ و نیزسرسختی طالبان دردستیابی به اهداف شان ، بازتاب این واقعیت خواهد بود که صلح با مخالفان مسلح بیشترینه به یک معما شباهت دارد تا حقیقت.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۰ـ ۰۱۱۱
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
د ملي مترقي دموکراتیکو ځواکونو د ائتلاف اړتیا
ولی منگل
د اتم د ثور ۱۳۷۱ غمیزه چې په نتیجه کې په افغانستان کې جمهوري دموکراتیک حاکمیت ړنګ شو ؛او په هغه کې د خلک دموکراتیک ملي مترقي ګوند متلاشي او شنډ شو، ورپسې په لسګونو ډلو وویشل شو، تمه خو دا وه چې لکه په نړۍ کې ورته د یوې نظریې او مفکورېګوندونه ، سره به بیا متحد شي او د یوه چتر لاندې به سره راغونډ شي او د خلکو او هېواد پر وړاندېبه خپل رسالت تر سره کړي؛ خو د خواشینۍ ځای دادی چې تردې وخته نه دي توانیدلي چې دا دندهتر سره کړي؛ او دا هم په داسې حال کې چې دهغوی لپاره د راټولیدلو پراخې زمینې او انګیزېموجودې وې او لا دي.
نن د افغاني عدالتخواه ، پرمختګ پلوو ملي ولسواکو ځواکونو ، ګوندونو او غورځنګونو ؛ د راټولیدنې پرمخ کې لوی خنډ او ستونزه دا وه او ده چې، هغوی په تېر وخت کې غرق دي؛د یو رهبر او بل رهبر، دیوې ډلې او بلې ډلې، په محکمه کولو بوخت دي.اساسي بنسټيز اصول او ارمانونه شاته غورځولشوي دي؛ د زرګونو ګلګون کفنو شهیدانو هدیرېهېرې شوې دي.
هر هغه چا چې څو تنه پر خپل ځان راتاو کړي دي؛ د تېر ځواکمن او هېوادني دموکراتیک غورځنګ پهټوټې ټوټې شیشه کې ورته ځان مشر او رهبر ښکاري.
دا د مشرتوب او رهبرۍ رنځ او مرض، تېر مترقي غورځنګ د یوه داسې مزمن مرضي حالت سره مخکړی دی ، چې تر اوسه پورې یوه مشر ، ډلې او یا ګوند، نه دي، توانیدلي چې، د ملاحظې قابل او وړاکثریت پر شاوخوا راغونډ کړي؛ دا په داسې حال کې چې مرامونه، ارمانونه او نظریې یو دي؛ وطنمو یو دی ، غمیزه او تراژيدي مو هم یوه ده.
څرنګه کولای شوو چې دا د تشتت او شیندلي حالت نه خلاص شوو ، پرې غلبه پيداکړو ؛ او د همفکرو ګوندونو او غورځنګونو یو لوی مترقي هېوادنی ائتلاف یا ګوندرامنځ ته کړو؟
ټول پوهیږو چې دا یوه ستونزمنه مساله ده، خو ناممکنه نه ده.
ځکه ناممکنه نه ده چې فکر واند، آرمانونه ، مرامونه او خطلاره مو یو دي.
موږ له ټولو ستونزو سره سره ، په یوه لوی ائتلاف کې تر یوه چتر لاندې راټولیدلای شوو، که چیرې کې په یوه رنځ او مرض، چې هغه د مشرتوب او رهبرۍ مرض دی؛ غلبه وکړو.
د ائتلاف او وحدت لپاره بېلبېل میتودونه شته، چې کولای شوو د یوه تشکیلاتي میکانیزم په چوکاټ کېد وحدت په بهیر کې ټول خنډونه له لارې لیرې کړو.
د مثال یا بېلګې په توګه په یوه بلنلیک، فراخوان باندې سره جرګه شوو؛ هوکړه وکړو، بیا وروسته د هرسازمان، ګوند څخه یوې رهبري یا لارښودې شورا ته په مساويانه ډول غړي ورمعرفي کړو.
دا شورا د ائتلاف ټول مشر په دوراني توګه د خپل منځ نه د یوې مودې لپاره وټاکي.
لنډه دا چې، د ائتلاف لپاره ډېر تشکیلاتي میکانیزمونه او مېتودونه شته، چې د هغو په پرمټ یو لوی پرمختګ پلوه ، ټولنیز عدالت غوښتونکیسراسري غورځنک رامنځ ته کړو.
د افغانستان ملي دموکراتیک ځواکونه باید د مایوسۍ له حالت نه ووځي؛ او خپلې بریاته هیله مند واوسي
په نړۍ کې د سوسیالیستي بلاک له ړنګېدلو سره ، افغاني مترقي قوتونه په ټولیز ډول، په خپلې { بیابریا} شکمن شوي او مایوسه شوي دي.
هغه څوک چې عقیدتآ په اجتماعي عدالت ، د بشري ټولنې تکامل په فلسه ، د په پيځو فرماسیونونو، پهانساني ارزښتونو چې ، انسان د خپل ټول عمر په بهیر کې د هغو لپاره په مبارزه او جدوجهد لګیادی،
باورمند باید واوسي ؛ چې نن هم دا مبارزه تر نهایي او وروستي بري پورې دوام لري.تاریخ تکراریدونکی دی.
په داسې حال کې چې نړۍ بې ساري بې انصافه او غیرې مساویانه شوې ده ؛ د ټولې نړۍ ۹۹٪سلنه سرمایه د گوتو پر شمار سرمایه دارانو په لاس او ګورت کې ده ، غریب لا غریب کیږي او موړ لامړیږي ، د تخنیک او اتومازیشن نا متوزن رشد او وده ، د غریبانو څخه وروستۍ وچه مړۍ اخلي ؛نړۍ د زړو زورورو شوکمارانو په څېر لا هم د نویو استعمارګرانو له خوا لوټل کیږي، زموږ د سترګو پهمخ کې هېوادونه لاندې کیږي .
که موږ دا نظریه او تئوري ومنو چې ، د انسان بشپړ پخوانۍ تاریخ د ټولګیو یا طبقو د مبارزو تاریخدی ؛ او د زحمتکشانو یا ستم ځپلو او ټولنیزې بې عدالتۍ ځپلیو په لاس د استثمار ګرانو اوپانګوالانو مړینه ناگزیره او حطمي ده ، چې له هغې وروسته یو داسې نظام راتلونکی دی چې،اجتماعي عدالت، انساني لوړ ارزښتونه پکې تامین وي،نو ملي دموکراتیک مترقي قوتونه باید ډاډهاوسي چې دهغوی بریا هم حطمي ده .
نړیوال تکاملي بهیر د څو قطبه پر لور روان دی؛لکه ټول تاریخ ، په اوسني تاریخ کې هم یو خوا داستثمارګرو ، او بل لور ته د استثمار ځپلو په منځ کې مقابله او مخامختیا ده؛ خو په دغه مخامختیاکې ، که زر وي یا وروسته ، بریا د حق او عدالت د ليارې د مدافعینو ده.
موږ ملي مترقي قوتونه ، د اجتماعي عدالت ، د انسان د لوړو ارزښتونو پلویان او مدافعین ،پوهیږوچې په نړۍ کې د نوي لیبرالیزم سیستم ، له ډیرو کلونو راهیسې د جوړښت له بحران سره مخ دی.
زموږ مسئولیت دا دی چې ،د دې سیسټم پروړاندې په سیمه ییزه او نړیواله کچه له بېلابېلو لارو خپلهمبارزه وکړو ؛ ملي دموکراتیک او د ټولنیز عدالت غوښتونکي ځواکونه ، باید په نظریاتو کې د دغهسیستم د پوهیدو لپاره موجود نظریاتي شالید وکاروي ؛ او کیڼ اړخي قواعد ، او ارزښتونه ، عدالت اوډیموکراسۍ ته خلک د خپلې مبارزې له لارې راوپاروي.
نننی ورځ ملي مترقي عدالت خواه مفکوره ، د پرون په څیر ده ؛ دا
هغه ځواک دی چې ، د کارګرانو او منځنۍ طبقې لپاره هڅه او کار کوي او د آزادۍ ، مساواتو،هوساینې او د ځوانانو او دراتلونکو نسلونو لپاره مطلوبه او روښانه راتلونکې غواړي.
چېرته چې پانګوال نظام حاکم وي ، دا غورځنک د فرد د ناروا کارونې او د هغه د استثمار ، د اضافيسود لپاره د انسان د زحمت نه ناوړه استفاده کول، لکه پرون نن هم غندي او مخالفت یې کوي.
خو دا پدې مانا هم نده چې په پانګوالي سیسټم کې لاسته راغلې لاسته راوړنې و نه کارول شي. مګریو څوک باید دا حقیقت ومني چې پانګوال نظام د انسان حطمي او ضروري اړتیاوې نه پوره کوي.
ملي مترقي عدالتخواه د ازادۍ ، ټولنيز عدالت او ټولو لپاره د فرصتونو او مساواتولپاره مبارزه کوي ، په نړۍ کې د مادي او معنوي فرصتونو د سمې کارونې لپاره ؛ دټولنیزې بې عدالتیو پر ضد د یوه ټولیز یو موټي تحریک او ائتلاف غوښتنه کوي.
د عدالت خواه او دیموکراتیک ائتلاف مسؤلیت دا دی چې په هېواد کې د ټولو انسانانو هوساینې لپارهکار وکړي ؛ او د داسې نړیوال نظم د جوړونې لپاره چې نړۍ له ظلمه او بې عدالتۍ پاکه وي هڅه اوهاند وکړي.
ملي مترقي عدالتخواه قوتونه څوک دي او له کومه دا کلمه او تفکر راپيدا شوي دي؟
په سیاسي ادبیاتو کې ، کی اکثرا دا هغه انقلابي مترقي ځواکونو دی چې په ټولنه او هېواد کې دګړندیو او مترقي بدلونونو غوښتنه کوي ؛ چې د اقتصادي عدالت ، برابرۍ رامینځته کولو ، د استعمار پر ضد پر نړیواله مبارزه ټینګار کوي او د انقلابي میتودونو پلي کولو لپاره د دولت څخه د اقتصادينظارت ؛ او د پانګوالۍ منافعو پر وړاندې د خوزښتونو غوښتنه کوي.
یاده باید شي چې { انقلابي میتودونه } ، حطمي په دې مانا نه دي چې، د مترقي تغیراتو لپاره دېزور ، وسله واله مبارزه او یا نظامي قیامونه ترسره شي.دلته هر هغه مترقي بدلون ته چې د چپو قوتونود مبارزې له کبله رامنځ ته کیږي ؛ او د خلکو د هوساینې او انساني ارزښتونو لپاره وي، انقلاب ویلایشو.
دغه ډلې په سیاسي او اقتصادي حقونو کې د خلکو د برابرۍ غوښتونکي دي ؛ او د خلکو د ګټو لپارهپه اقتصادي چارو کې د حکومت مداخلې ملاتړ کوي. دغه مترقي غورځنک غواړي چې ، ځواک او ګټېباید د خلکو په مینځ کې مساوي وویشل شي.
د مثال په توګه ، د اقتصادي عدالت ترویج ، مساوات ، د ښکیلاک پر ضد نړیوالې مبارزې باندې ټینګار، او د پانګوالۍ نه د سود لټون او اخیستنې پر وړاندې مبارزه ، د هغوی ځانګړتیاوې دي.
هغوی د دولت پر مسؤلیت باور لري ، چې د خلکو هوساینې لپاره زمینه برابروي ، په مساواتو باور لرياو طبقاتي او اشرافي امتیازات ردوي ، په ټولنیز عدالت باور لري ، د محرومو خلکو ملاتړ کوي او هغودودونو ته درناوی چې ټولنه په وروسته پاتې والې کې ښکېل او ساتي ردوي.
وروستۍ خبره
د افغانستان ملي مترقي عدالت پالو، همفکرو ځواکونو !
د دغه هېواد د میلیونونو وګړو سترګې د تاسو په لور دي؛ستاسو لاره څاري، چې کله هغوی د بېسارې ناروایۍ ، بې عدالتۍ ظلم او استبداد له کړیو نه خلاصوئ.
جګړه هره ورځ له هغوی نه قربانۍ اخلي؛
مفسد ، غله او وینې څښونکي د واک او قدرت سفاکان ، د غریب له دسترخوان څخه وروستۍ وچهډوډۍ لوټوي؛ د هېواد مادي شتمني د غارتګرو هېوادونو له خوا تالا کیږي، د جګړې د ختمون څرک نهلیدل کیږي.
په داسې غمیزه کې فقط او یوازې تاسو یاست؛ چې دې تراژیدۍ ته د پای ټکی کښېږدی؛ د یوکارکوونکي، قانون نه ماتوونکي ، د فساد او خیانت نه فارغ ، دولت جوړوونکي جمهوري حکومترامنځ ته کړی!
د ټولو هغو مترقي او هېوادپالو ځواکونو چې ، پردې جنګ ځپلي ولس یې زره زړه دردیږي؛ زرترزره پهیوه هېوادني غورځنګ او ائتلاف کې سره راغونډ شي؛ او د ملت او وطن په وړاندې خپله وجیبه اورسالت تر سره کړئ!
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۰ـ ۰۱۰۹
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020