مروری به اصلاحات غازی امان الله خان
دردمند
سعدیا مــرد نیکــو نام نمیـرد هرگــز
مرده آنست که نامش به نیکویی نبرند
ما تاریخ گذشته خویش را برای این مطالعه مینمایم که اوضاع امروز خود را صحیح تر درک نماییم تا مبارزین جوان افغانستان در حرکت به پیش خط درست آگاهانه اختیار نمایند زیرا این تاریخ است که سیر تکامل یک جامعه را در روشنایی قرار میدهد.
غازی امان الله خان بعد از آنکه در میدان نبرد جنگ افغان و انگلیس موفقیت های بزرگ را نصیب مردم افغانستان ساخت نظر به شهادت تاریخ و نوشته قلم بدستان با افتخار کشور بخاطر رشد، ترقی، اقتصاد کشور و بلند بردن سطح زنده گی و آگاهی مردم ریفورم های را در بخش های اقتصادی، مالی، اجتماعی، فرهنگی روی دست گرفت که در سالهای اول گامهای اساسی و امیدوار کننده را برداشت، مرحوم غبار که خود شاهد عينى ريفورمهاى امانى بود و آن دوره را نقادانه بررسى و ارزيابى کرده مينويسد:
امیرامان الله خان در مرحله نخستین به تطبیق اصلاحات خود موفق و کامیاب بود و آن اینکه او در برابر اکثریت ملت (دهقان، مالدار و پیشه ور) تحصیلات ثقیل سابق را سبک ساخت، مالیات جنسی، حواله غله، خریداری، آذوقه رسانی اجباری در رباطهای کثیر کشور، اجاره داری، جمع آوری مالیات دولتی، واسطه بودن فیودال و ملک بین مالیه گیرنده و مالیه دهنده، تشکیل قریه داری، اخذ مالیات مواشی شمار ناشده، کار اجباری و بیگار، تکس های متعدد بازار از پیشه وران و امثال آن ، همه را لغو نمود، مالیات اراضی نقدی معیین شد و تمام افراد مالیه دهنده مستقیماً و بدون ملاحظه خان و ملک با دفاتر مالی دولت مربوط گردید، دولت تمام مایحتاج خود را به پول نقد و خوش به رضا می خرید حیوانات مالدارهرساله شمارشده و از روی موجودیت آن مالیه گرفته میشد و برای این کار قانونی به نام (محصول مواشی) وضع گردید.
برای تنظیم ادارات مالیه، درکابل مکتب ( اصول دفتری) به مدیریت میرزا مجتبی خان دایرگردید و فارغان آن به ماموریت های مالیه کشورگماشته شد و این امورحسابی کهنه دولت را به سیستم عصری (شهری) در آورد، برای مامورین زراعت و تحصیل مالیات در سال ۱۹۲۳ قانون هایی وضع و منتشر گردید برای تهیه حکام مطلع، مکتب حکام در مرکز تاسیس و فارغان آن به حکومات محلی منصوب شد و قانون (وظایف حکام مامورین) اداره را تنظیم نموده در سال ۱۹۲۲ ترسایی در حالیکه یک سال بیشتر قانون (تشویق صنایع) پاس شده و از راه ریفورم مالیات، رشد صنایع را تشویق میکرد، همچنین برای تقویه تولید قانون (تقاوی) وضع گردید، گر چه قانون فروش املاک دولتی، در سال ۱۹۲۳ باعث از دست رفتن زمین و ضرر دهقان و تحکیم ملکیت خصوصی گردید در حالیکه اراضی موقوفه قبلاً از بین رفته بود.
تجارت نیز ساحه وسیعتری یافت گمرکات متعدد داخلی لغو شد و در نتیجه این ریفورمها انکشاف سرمایه داری تسریع گردیده محاکم شرعی معاملات تجارتی به وجود آمد و شرکت های تجارتی، تنویرات، موتر، ادویه، رفقای افغان، اتحادیه افغان، قمر، ضیا و جرمنی، با تجارت خانه شوروی در کابل تاسیس گردید.
با دولت انگلیس قرارداد تجارتی امضاء شد، نماینده گان تجارتی افغانستان (قونسل ها و کالای تجار) هم درهمسایگی های افغانستان به تسهیل امور تجارتی موظف گردید.
دولت موسسات تجارتی ملی به نام شرکت امانیه و شرکت ثمر بساخت، چون در افغانستان سرمایه اروپا نفوذ نکرده بود و بر عکس تجارت اروپا نافذ شده میرفت، این نفوذ ثانوی مانع انکشاف بیشتر صنایع داخلی میگردید، زیرا اقتصاد کشور به حالت بدوی مانده بود، مملکت فاقد فابریکه های عمده و خط آهن و کتله های کارگر بود لهذا حکومت امانیه در صدد تورید فابریکه ها و تمدید خط آهن در افغانستان برآمد و در لویه جرگه سال ۱۳۰۷ توضیح نمود که دولت برای تهیه یک فابریکه ترمیم طیارات داخلی اقدام است و به علاوه فابریکه موجوده یک فابریکه دیگری برای ساختن باروت سفید دایر میکند، اولین سازنده باروت سفید در افغانستان (رضا بیک) متخصص ترکی در جنگ جهانی اول بود، که خودش در بهار سال ۱۹۲۱ ترسایی در کابل وفات نمود و شخص شاه در تشیع جنازه اش شرکت نمود شاگرد رشید او فیض محمد خان باروت ساز بود، دولت با دو شرکت جرمنی و فرانسوی قراردادی ببست که طبق آن درده سال خط آهن از جنوب افغانستان به شمال آن تمدید میگردید.
چهار نفر فرانسوی برای سروی این کار به کابل آمد و به کندهار رفت، تمدید لین تلگراف و تیلفون بین مرکز و ولایات کشور زیر دست گرفته شد، استیشن های برقی در پغمان و جلال آباد، کندهار زیر کار گرفته شد، به فابریکه های چرم گری و باروت سازی و سمنت و گوگرد برق داده شد.
کار خانه های ترمیم موتر و پرزه سازی، صابون و عطریات، نختابی و پارچه بافی، نجاری و یخ سازی، پنبه و روغن کشی در کندهار و مزار، هرات تاسیس و اعمار فابریکه های ذیل در نظر گرفته شد:
قند سازی، نساجی نخی و جیم، دکمه سازی، حفظ میوه، مسکه و پنیر سازی، آبکشی و تیل خاک کشی، پوسته هوایی بین کابل و مزار و شوروی، ایران، ترکیه مد نظر قرار گرفت، بند آب غازی و بند سراج غزنی تکمیل شد و بستن بند آب چمکنی و تکمیل نهر رزاق روی دست گرفته شد، دولت در معاملات تجارتی حق کاملته الوداد از دولت جرمنی و حق ترانزیت آزاد از حکومت پولند حاصل کرد و برای عقد قرار داد های تجارتی با مسکو و برلین داخل مذاکره شد، برای انعقاد قرار داد های دیگر راجع به معادن لاجورد بدخشان، نفت هرات و تاسیس یک فابریکه ذوب آهن و انکشاف معادن آهن، ذغال، گوگرد، سرب سنگ ریشه، ابرک، تباشیر، مرمر، گل سفید و رنگ های مختلف پروگرامی روی دست گرفت و برای تنظیم و اداره جنگلات با پکتیا و اسمار و غیره، تزیید نسل اسپ، تعمیم نسل قره قل و ترقی پیله وری پلانی طرح کرد در کابل نمایشگاه صنایع ملی دایر گردید و لباس از پارچه وطنی برای مامورین اجباری گردید، در نتیجه این ریفورمها عایدات دولت نسبت به سابق بیشتر از دو چند گردید.
از اینکه دولت وقت بریتانیا توانسته بود مردم افغانستان را ۱۳۰ سال در انزوا قراردهد و هیچ نوع روابط با جهان خارج نداشتند دستاورد ها و افتخارات غازی امان الله خان برایش تحمل ناپذیر بود با استفاده از افراد عقب گرد، ضد ترقی و وابسته خویش توطیه های را بر ضد آنان آغاز تا امان الله خان را وادار ساختند که کشور را ترک نمایند حکومت های بعد از امان الله خان با استفاده از جلب سرمایه گزاری های کشور های منطقه و جهان گامهای بزرگ را بخاطر رشد صنعت، تجارت، زراعت، مالداری، باغداری، دامپروری، اسفالت هزاران کیلومتر شاهراه ها، اعمار بند های آبیاری، میدان های هوایی، شهر ها، شفاخانه ها، پوهنتون ها، فارمهای بزرگ زراعتی، باغداری و غیره برداشتند.
از مدرک صنایع دستی قبل از سال ۱۳۷۱ چهل فیصد عاید ناخالص ملی بدست میامد با تاسف همه دستاورد های پنج هزار ساله از جمله صد سال گذشته به نسبت طوفان برخاسته از آنطرف اوقیانوس ها بخاک یکسان یکسان شد.
یعنی قدرت های توسعه طلب و منفعت جو با تکرار بازی های که بر ضد غازی امان الله صورت گرفته بود سرزمین جنت نشان ما را برای باشنده گان آن به یک جهنم و پایگاه بزرگ مافیای بین المللی مواد مخدر، میدان نبرد، آزمایش انواع ایدولوژی ها، سلاح های پیشرفته زمینی، هوایی، تهیه کننده مواد خام، بازار معرفی کشور های منطقه و جهان مبدل ساخته اند.
بیش از سه میلیون تن مردم به مواد مخدر، هفتاد فیصد به امراض های فزیکی، روانی مبتلا، نهاد ها کشور ما را در ردیف چهار کشور فاسد و تهیه کننده نود فیصد مواد مخدر در جهان معرفی کرده اند.
به نسبت افزایش نا امنی ها، فقر، بیکاری شش میلیون تن به خارج از کشور مهاجرت نموده یک میلیون تن بیجا شده گان داخلی بوده صدها هزارکودک به سوتغذیه مواجه بوده، چهل فیصد در زیر خط فقر زیست مینمایند، کسر بیلانس تجارت در سال گذشته نود و چهار یعنی واردات نود و چهار، صادرات شش فیصد را نشان میدهد.
با وجود سرازیر شدن قریب به یک صد میلیارد دالر امریکایی زیر نام کمک به مردم افغانستان زنده گی میلیون ها خانواده نسبت به سابق خرابتر شده مردم از ناحیه عدم تطبیق یکسان قانون، عدالت اجتماعی و گسترش فرهنگ معافیت به ستوه آمده اند.
در نهایت امر بباور آگاهان امور و تجربه گذشته، بزرگترین عوامل دشواریهای فوق مداخله صریح و انجام بازی های خصمانه کشورهای توسعه طلب و منفعت جو در امور داخلی کشور ما بوده و میباشد که هنوز هم ادامه دارد تا زمانیکه از اصلاحات گذشته بخصوص دوره زمان امان الله خان بخاطر احیا و بازسازی در همه عرصه ها از جمله اقتصادی درس عبرت گرفته نشود نمیتوان با ادامه وضع موجود کشور را از بحران های خونین نجات داد و از مزایای استقلال واقعی بهره مند شد.
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۹ـ ۲۰۰۸
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است.
Copyright © bamdaad 2019
جنگ و تروریزم را با دموکراسی درآمیختند
نباید صلح و دموکراسی را در تقابل قرار دهند
محمد ولی
آوازه چنین است که امریکا وطالبان در مورد عدم تدویر انتخابات ریاست جمهوری توافق خواهند کرد.
ایالات متحده امریکا که رهبران عراق ولیبیا را به جرم دیکتاتوری به مرگ محکوم کرد، سوریه را با عین اتهام به جنگ ویرانگر وتباه کن مواجه ساخت و ایران را زیر نام نبود دموکراسی نوع خودش سالهاست تحت فشار تعذیرات وتهدید به جنگ درآورده است ، با طالبان ( تروریستهای دیروز) که افغانستان را به بهانه سرنگونی آنها اشغال کرد به توافق میرسد تا دولت افغانستان از راه پیش گرفته درگذرد وبا داشتن قانون اساسی، نظام دولتی، قوای مسلح، گذَشتاندن لویه جرگه ها و سه دور انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی ، آزادی قسمی زنان ، وجود احزاب سیاسی و جامعه مدنی ، داشتن پارلمان ، قضا و څارنوالی سرتسلیم به توافق امریکا - طالب یعنی گروهی که جز جنگیدن وکشتن چیزی با خود ندارد فرود آورد و از تدویر انتخابات صرفنظر کند ( گرچه موسسات شمرده شده نتوانسته اند درزنده گی اجتماعی وسیاسی مردم اثرات بزرگ بجا گذارند ودولت هم تا گلو در فساد غرق است ولی باهمه کمی ها نسبت به نبود آن رجحان دارد زیرا مردم در دور جهادی وطالبی رنج آنرا دیده اند ) .
نفی عملیه های دموکراتیک نزده ساله ومنع احتمالی انتخابات ریاست جمهوری پس لگد به قانون اساسی است که امریکا زمانی آنرا مظهر اراده مردم میگفت و پروسه های شکلی ونیم بند دموکراتیک را با وجود تقلبات وسیع بحیث دستاورد تجاوزش برخ جهانیان ومردم امریکا میکشید.
رجحان طالبان براین پروسه ها چهره حقیقی سیاست امریکا را که گفته میشد دور از صداقت وپیچیده در نیرنگ و دروغ بوده حافظ منافع گروهی از سرمایه داران و استثمارگران است درعمل نشان میدهد.
روی کدام منطق امریکا عملیه دموکراتیک مطالق به قانون اساسی افغانستان را فدای گریز ازاین کشور میکند ، باشعار دموکراسی ومبارزه با تروریزم داخل افغانستان شد وبا نفی دموکراسی و توافق با تروریزم خارج میشود. این شکست آن کشوراست ، نه تنها شکست درعرصه نظامی بلکه شکست یک سیاست حجیم با تفکر دموکراسی نوع خودش که بیش از ۲۰۰ سال با دهل وسرنای سرمایه وجنگ آنرا برای جهانیان می نواخت و برتر می نامید . پول های زیادی را صرف کشتن افغان ها کرده ادعای حکومت داری خوب ، استقرار اوضاع و تامین حقوق بشررا به افتضاح کشانید.
در طول نزده سال که جنگ و تروریزم را با سرنوشت مردم گره زد با دادن ملیون ها دالر انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی را راه انداخت ، حالا که به زعم خودش بسوی صلح با طالبان میرود انتخابات را نفی میکند و طرح طالب را برجانب افغانی با آماده گی های اتخاذ شده وهژده کاندید سهمگیر درانتخابات رجحان میدهد، کجای این عمل با اعمال وگفته های گذشته اش پیوند خورده و به خیر مردم بوده میتواند ؟
اگر صلح و دموکراسی موازی بهم به حرکت نیافتد فاصله میان این دو نمیتواند مشکل موجود را به شکل بنیادی حل کند .
وقتی امریکا هزاران تن بمب را بر محلات زنده گی مردم میریخت ، طفلکان مکتب رو را به جرم رفتن روی پلوان قطار طالبان گفته بمبارد میکرد ،دردشت گمبیری فردی راکه غرض رفع معذرت نشسته بود بنام مین گذارهدف راکت طیاره قرار میداد، برنمازگذران در مسجدی در کاپیسا به نام تجمع طالبان بمب میریخت ؛ ومحافل عروسی را به خاک یکسان میساخت همه را مبارزه با تروریزم وامحای تروریستان برای استحکام وبقای دموکراسی قلمداد میکرد حالا چه بلایی بر سرش آمده است که رخ به عقب کرده برای نفی دموکراسی با تروریست ها به تفاهم میرسد و راه طی شده خون وآتش خود و طالب را از دموکراسی به دیکتاتوری دره وشلاق واگذارمیشود؟
مولوی قلم الدین رییس دره و شلاق زمان حاکمیت طالبان را غرض چشم ترسانی مردم برای توضیح مذاکرات به تلویزون ها ظاهر میسازد .
سیاست امریکا در مورد افغانستان آنقدر خام و ناسنجیده طرح شده است که روسای جمهور آن کشور بدون درنظر داشت موازین قبول شده روابط بین الملل ومنشور سازمان ملل متحد در بیان مکنونات درونی سیاست شان تحمل را ازدست میدهند وبعد برای تلافی ان یک کشور را تهدید به قربانی تند روی شان می نمایند.
دراول حمله به افغانستان (آرمیتاژ) معین وزارت خارجه امریکا پیام بوش را به پاکستان چنین گفت: در صورت دست بردار نشدن از حمایت طالبان که عساکر ما را درافغانستان میکشند به عصر حجر برخواهد گشت، یعنی آن سرزمین را با میلیونها نفوس اش از نقشه جهان محو میسازد.بعدآ ترامپ در تلافی آن اخطار به عمران خان اطمینان توانایی محو افغانستان از نقشه دنیا با قتل ده میلیون نفوس اش را داد .
این چه تدبیر وچه سیاست است که با بازی های نابخردانه گاهی پاکستان را تهدید به قربانی افغانستان میکنند و باری افغانستان را قربانی پاکستان می سازند یکی را به خاطر حمایت از طالب و دیگری را برای به قدرت رساندن طالب ؟
ماده اصلی بازی طالبان است و صحنه این بازی افغانستان .این کشور مانند بازی بزرگ که قسمت های از خاکش را از دست داد ودرجنگ سرد بزانو انداخته شده دستاوردهای شصت ساله اش در آتش جنگ جهادی ها چه با دولت چه در میان خودشان سوخت حالا در بازی ماجراجویانه امریکا بار دیگر زیر تهدید تقسیم بندی جدید جنوب آسیا قراردارد وامریکا میخواهد دربدل مشکل کشمیر افغانستان را به پاکستان عرضه نماید . پاکستانی که به اعتراف وزرا وسیاسمدارانش در حق افغان ها جفاهای نابخشودنی کرده زیر نام جهاد با استخدام هفتگانه ها وهشتگانه ها هیچ چیزی در بساط آن سالم نماند ،با وجود حضورناتو وقوای نظامی امریکا نزده سال طالبان را بویرانی اش امرکرد حالا این سرزمین چهار راه شرق وغرب وشمال وجنوب را با غنای معادن وآب های خروشان با تامین تسلط طالبان دراختیارمیگیرد وازمعضله کشمیر با هند درمیگذرد. این تحفه ای است که امریکا آنرا به پاکستان پیشکش می نماید.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۹ـ ۱۴۰۸
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است.
Copyright © bamdaad 2019
بمناسبت صدمین سالگرد استقلال، ۱۹۱۹-۲۰۱۹
احسان واصل
کتاب « گزارش سفراعلحضرت امان الله خان به اروپا » که از نوامبر۱۹۲۷ الی می ۱۹۲۸ ترسایی به کشور های اروپا، آسیا و افریقا صورت گرفته، از زبان اردو توسط محترم سید عزیزالله مرموز به فارسی ترجمه شده است ، چکیده های از این کتاب :
ازبیانیه شاه امان الله که در جواب سپاسنامه های گروه های مسلمان در شهر کراچی هندوستان(۱۹۲۷) به زبان فارسی ایراد نموده است ( کاش امیرامان الله این بیانیه را ۲۰۰ سال بعد میتوانست ایراد نماید. )
« برادران من!
درحدود سلطنت من هرشخص، خواه مسلمان یا هندو و همچنان قوم و قبیله وتبار دیگری، همه روی همرفته حقوق مساویانه دارند وخودم شخصاً ازلحاظ وابستگی های گونه گون قومی ونژادی ولسانی، اندک تفوق طلبی وارجیهیت و برتری را درجامعه نفی وجداً رد میکنم.
آن عصر و زمان سپری شده که کشور ها دررنج والم ناشی ازتبعیض گرفتار بوده و فرمانروایان مملکت ، امرا، خان وخوانین، مَلِک وروسای قبایل صاحب عزت و راحت بودند ... . ما شاهد تغیر وتحول زمان خود هستیم، این تغیرات سریع وچشمگیر، بنابه حکم جبر زمان حق و حقوق و عدالت ومساوات جوامع بشری را در ساحات ملی و بین المللی نیز درقفا دارد، علی الرغم لجاجت ها و سرشخی ها...، رنگ باخته و ... روبه زوال میرود.
تمام اهل کشور ما، ازنگاه مراتب اصولی، قانونی و حقوقی حق مساوی دارند. احدی حق وامتیاز آن را ندارد که هرنوع فضیلت، برتریت و اقتدار را بدون استحقاق درحیطه قدرت خود حفظ وطوری بنمایاند که گویی همه را به ارث آورده ودرآن ملکیت وتصاحب دارند.
درجهان به تجربه رسیده که زور گويی ها باقانون، فطرت وطبعیتاً درتضاد است، چه من، به این امر باور وایمان دارم که تمام انسان ها دریک مقام مساوی قرار دارند و تنها فضیلت و تقوا، ما را ازهم تفکیک می تواند . نعره های تحسین...» ص ۲۹ ، (۹۲ سال قبل )
...
«عزیزان !
اگر احساسات بعضی جریحه دار نشود یک سخن را باید وضاحت دهم :
درعصر کنونی ملاهای متعصب، دین ومذهب ما را در ید خود، به طوری آورده اند که به آن وضع اسفناک وتاثر آور بخشیده اند، ملا های تنگ نظر وپر طمع و نفس پرست پیش چشمان همهٔ ما مذهب را بدنام ورسوا کرده، درضمن بندگان ساده دل خداوند «ج » رادر گمراهی آماده میسازند و جوامع اسلامی را به خطر روبرو میکنند... .»
«... جای بسیار تاسف وتاثر است که برخی از ملاهای بی اطلاع از اصل مزایای دین ومذهب، پیرو نفس وخواهشات نفسانی خود گردیده از راه صفا و هموار دین انحراف وانصراف نموده مورد استعمال اغیار قرار میگیرند و نا گذیر میشوند دین را تحریف کنند، که این اعمال آنها انجام خطر ناک دارد.»
« درگذشته ها علمای حقیقی وحقیقت جو، که حق پرستی وحق جویی شعار شان بود، باذهن وضمیر روشن وقلوب پاک عمل میکردند که راه منصفانه شان همواره روشن وتابناک مینماید. بنا به شهادت اسناد تاریخی، آنها آنقدر به احکام الهی و شریعت غرای محمدی (ص) پابند بودند که درپرتو فهم، دانش و تعالیم اسلامی از جاه طلبی ونفس پرستی جداً احتراز داشتند، چون پرهیزگار واقعی بودند و پرودگار در پاداش به آنها حرمت ، عزت وشهرت جاویدان عطا فرموده بود. درعصر موجود عده بنام و عنوان علمای دین، خصوصیات اصیل وممتاز فضیلت های دینی ومذهبی را رها کرده ظاهر داری را به منظور نفس پرستی اختیار نموده اند وبه همین لحاظ کسی به اعمال آنها به حیث رهنما ها وقعی نمیگذارند. درهر جا خوار وذلیل شناخته می شوند، سخنان وسوسه کننده شان درنهایت مضار جامعه را فراهم ، ودولت های صالح و غمخوار جامعه را پریشان ونا آرام ساخته به آسیاب بیگانه آب میریزند.»
«قماش دیگری که بجای مفاد درجامعه، مضار شان محسوس است، پیرهای نامقدس وصوفی های کاذب وشیخ های نفس پرست سرباری های جامعه غرق در جهل اند که اکثراین ها گدا های متکبر، از خارج به خصوص ازهند بریتانوی( پاکستان امروزی) به خاک افغانستان نازل شده اند ولی ریشه و رشته به بیرون از مرزها دارند. این ها دروطن ما جال های از فریب و خدعه گسترانیده ریشه ها و رشته حساس وظریف اجتماعی ما را با دندان متاثر ساخته ومخلوق خدا را به گمراهی وخرافات می برند... من با عبارات صاف و پوست کنده و بدون حاشیه روی میگویم که چنین پیران کاذب تشنه مریدان جاهل وامثال آنها مایه بدنامی واحیاناً بربادی وطن، مردم و ملک ومملکت اند . چون از خدا دوراند وهمچنان اینها اند که بر پیکر پاک و پاکیزه دین و مذهب مقدس لطمه و آسیب میرسانند...، دراین صورت من به صراحت میگویم که [از]چنین ملا ها وصوفی نما ها وپیران تجارت پیشه وطرز العمل شان درجامعه منزجرم وحتا اظهار نفرت دارم.» ( نعره های تحسین)
« برعلما، مشایخ و پیران که خویشتن را رهنمایان دین قلمداد میکنند هنوز موقع در دست دارند تا به اعمال خود تجدید نظر اصلاحی بعمل آرند و پیرامون آن خواسته های زشت خویش که درعصر امروز وفردا بازار گرم ندارد و چسپ وصدق آن درجامعه دشواری ها بار می آورد قهر وغضب خود را حفظ و سرکوب کنند وعکس آن اگر در راه سعادت جامعه سعی و تلاش نمی ورزند ویا نمی توانند، لا اقل از سنگ اندازی های متواتر ونفس پرستی های افراطی وسیر نشدنی ومبالغه آمیز بکاهند... .» (ص۲۹-۳۰)
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۹ـ ۸۰۵۰
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2019
نقش منطقوی سازمان همکاری های شانگهای و نزدهمین اجلاس آن
داکترعبدالرشید جانباز
سازمان همکاریهای شانگهای یا ( Shanghai Cooperation Organization ) در سال ۱۹۹۶ به منظور خلع سلاح سازی مرزها به خصوص مرزهای آسیای میانه و چین به میان آمده است. در آن زمان روسیه، چین، تاجیکستان، قزاقستان و قرغیزستان پنج عضو اصلی این سازمان بودند.
اوزبیکستان در سال ۲۰۰۱ترسایی به طور رسمی، ششمین عضواین سازمان شد. منشور آن از
سوی دولتهای عضو در سال ۲۰۰۲ در سن پترزبورگ روسیه تصویب شد.
درحال حاضر چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، پاکستان و هند اعضای اصلی و ایران، مغولستان، افغانستان و بلاروس اعضای ناظر این سازمان اند.
کشورهای عضو و ناظر سازمان همکاری های شانگهای نه تنها بزرگ ترین توان اقتصادی،
نظامی، هسته ای و فضایی جهان را دارا هستند، بلکه بیشترین تولیدکننده و مصرف کننده انرژی در جهان نیز به شمار می آیند.
این کشورها بیش از ۲۵.۱ میلیون کیلومتر مربع یا یک چهارم سطح خشکه زمین ، حدود یک
چهارم جمعیت کره زمین را به خود اختصاص داده اند.
اعضای این سازمان هم اکنون یک سوم از رشد تولید ناخالص داخلی جهان و ۸۰ درصد از منطقه قلمرو اوراسیا را شامل می شوند و این نهاد بزرگترین سازمان منطقه ای از لحاظ میزان همکاری های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی است.
اهداف اصلی ایجاد سازمان همکاریهای شانگهای اعتماد متقابل میان دولتهای عضو، همکاریهای مؤثر، صلح، ثبات وامنیت منطقوی و به میان آوردن یک نظام جدید اقتصادی و
سیاسی درجهان می باشد. بازیگران اصلی این سازمان روسیه و چین استند و نقش آنان در
تشکیل این سازمان کاملا بارز و حیاتی بوده است.
فعالیت ها و همکاری های سازمان
همکاری های امنیتی:
مبارزه با تروریزم و افراط گرایی در کنار جدایی طلبی، مهمترین شعار و همکاریهای امنیتی در کشورهای منطقه، محوراصلی فعالیت های اعضای این سازمان است. اعضای این سازمان در سالهای فعالیت شان پیمانهای امنیتی و نظامی بسیاری را با یکدیگر
امضا کردند که به موجب آن درمقابله با تنشهای نظامی هر یک از اعضا با هم همکاری می کنند.
همکاری های اقتصادی :
امضای توافق نامه بین اعضای این سازمان برای توسعه همکاریهای اقتصادی با هدف ایجاد منطقه آزاد تجاری، اجرای طرح های مشترک در حوزه انرژی، اکتشاف و استخراج حوزه های هیدروکربنی جدید و استفاده مشترک از منابع آبی و تشکیل شورای مشترک بانکی
بین کشورهای عضو سازمان از مهمترین اقدامات اعضای سازمان شانگهای درحوزه همکاری های اقتصادی بوده است.
همکاری های فرهنگی:
همکاری های فرهنگی بخشی از چارچوب فعالیت سازمان همکاری های شانگهای است.
وزیران فرهنگ کشورهای عضو سازمان برای نخستین بار در ۱۲ اپریل ۲۰۰۲ ترسایی سند همکاری مشترک فرهنگی را درنشست پکن امضا کردند.
برای سرعت بخشیدن به همکاری های مشترک فرهنگی ، اعضای سازمان در سال ۲۰۰۵ ترسایی جشنواره و نمایشگاه مشترکی در شهر آستانه پایتخت قزاقستان برگزار کردند.
نوزدهمین نشست سران سازمان همکاری شانگهای با حضور سران کشورهای عضو و ناظر به تاریخ (۱۴جون ۲۰۱۹ ) در بیشکک، پایتخت قرقیزستان برگزار شد.
سورونبای جینبکوف، رییسجمهور قرقیزستان از سران دولتها و مدیران موسسات بین المللی در مرکز کنگره در ساختمان ریاست جمهوری این کشور استقبال کرد.
درین نشست سران کشورهای عضو و ناظر حضور داشتند. نخست سران کشورهای عضو
اصلی طی یک جلسه خصوصی٬ پشت درهای بسته به گفتوگو و تبادل نظر پرداختند. سپس سران کشورهای ناظر این سازمان نیز در جلسه مذکور شرکت کردند.
در این نشست موضوعاتی همچون؛ اثربخشی سازمانی این نهاد در منطقه٬ توسعه، اینترنت و امنیت اطلاعات، حمل و نقل، تدارکات، مبارزه با خطراتی که افغانستان را تهدید میکنند و همکاری در زمینه امنیتی مورد گفتوگو و تبادل نظر قرار گرفت.
سورونبای جینبکوف، رییس جمهور قرقیزستان طی سخنانی در مراسم افتتاحیه این نشست ضمن
اشاره به امنیت اطلاعات در اینترنت گفت: اخبار و اطلاعات نادرست در اینترنت،امنیت کشورها را تهدید می کند. می بینیم که فنآوری های اطلاعاتی در راستای جرم و جنایت ، تروریزم ،
اهداف سیاسی و نظامی مورد استفاده قرارمی گیرند. تامین امنیت اطلاعات باید یکی از مهمترین موضوعات سازمان همکاری شانگهای باشد.
ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه نیز که ریاست دوره ای سازمان همکاری شانگهای را از قرغیزیستان تحویل گرفت، طی اظهاراتی در خصوص امنیت اطلاعات گفت: ازکشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای می خواهیم تا در زمینه جلوگیری از گسترش عقاید افراط گرایی، رادیکالیسم و تروریسم در اینترنت و همچنین عدم استفاده از فنآوری اطلاعات برای ارتکاب جرایم با هم همکاری داشته باشند.
وی همچنین گفت: در زمینه مبارزه با تروریسم در سوریه پیشرفت هایی به دست آمده است.
قسمت اعظمی از خاک سوریه از لوث تروریست ها پاکسازی شده است. روند مبارزه باتروریسم در ادلب ادامه خواهد داشت.
قاسم جومارت توکایف، رییس جمهور قزاقستان نیز ضمن اشاره به اهمیت همکاری در زمینه فناوری اطلاعات٬ ایجاد یک مرکز امنیت اطلاعات در سازمان همکاری شانگهای راپیشنهاد کرد.
توکایف ضمن اعلام آمادگی قزاقستان برای کمک به روند مذاکرات سوریه گفت: اولویت سیاست خارجی ما توسعه گفت وگوهای سیاسی در جهان و منطقه است. ما آماده هستیم تا به مذاکرات سوریه و برقراری صلح در این کشور کمک کنیم.
شی جین پینگ، رییسجمهور چین نیز با اشاره به اهمیت توسعه فناوری اطلاعات و به اشتراک گذاری اطلاعات گفت: افزایش گفتوگوی سیاسی در درون سازمان٬ مبارزه باتروریسم، افراط گرایی و تهدیدات افراطی نیز حائز اهمیت بسیار است.
نارندرا مودی، نخست وزیر هند نیز طی سخنانی گفت: روابط درون سازمان باید باز و بی طرفانه باشد. از تلاش برای تامین امنیت در افغانستان حمایت می کنیم.
عمران خان، نخست وزیر پاکستان نیز گفت: اسلام آباد مایل به ایجاد یک کریدور گردشگری بین کشورهای آسیای مرکزی، اوراسیا و کشورهای شرق دور است. ما سیاست خارجی صلح آمیز را دنبال می کنیم و نگران تحولات اخیر در منطقه خلیج هستیم.
امام علی رحمان، رییس جمهور تاجیکستان و الکساندر لوکاشنکو، رییس جمهور بلاروس نیز آمادگی کشورهای شان در راستای حمایت از اقدامات سازمان همکاری شانگهای علیه تهدید ها در زمینه اطلاعات را اعلام کردند.
حسن روحانی، رییس جمهور ایران نیز بر اهمیت این نشست تاکید کرد و خواستار متحد شد
علیه تروریزم ، بدون درنظر گرفتن تفاوت های مذهبی، زبانی، نژادی یا فرقه ای آن شد.
این نشست بعد از اتمام سخنرانی سران کشورها به پایان رسید.
ولادیمیر نوروف، دبیرکل سازمان همکاری شانگهای در کنفراس مطبوعانی با بیان این که کشورهای عضو دراین نشست در بیشکک پایتخت قرغیزستان موضوعاتی مانندگسترش اعضای سازمان، مسائل منطقه ای و بین المللی را مورد بررسی قرار دادند، اعلام کرد: بیانیه نهایی به امضا رسید و بر این اساس سازمان همکاری شانگهای در موارد مربوط به روابط بین المللی مسوولیت پذیری خواهد کرد.
به گفته وی این سازمان با به کارگیری ابزار سیاسی مسالمت آمیز برای رفع تنش های منطقه و بین المللی و همچنین برقراری صلح و امنیت در این مناطق تلاش خواهد کرد.
نوروف ادامه داد: کشورهای عضوهمچنین به گسترش پروپاگندای رویکردهای افراط گرایانه و تروریزم اینترنتی اجازه نخواهند داد.
مطابق این خبر، اعضای این سازمان همچنین در مورد همکاری با سازمان های گردشگری
جهانی، دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل متحد و مرکز مالی بین المللی آستانه یادداشت تفاهم امضا کردند.
همچنین برای بهبودی وضعیت افغانستان، نقشه راه گروه کار سازمان همکاری شانگهای-افغانستان به تصویب رسید.
مقامات کشورهای عضو و ناظر سازمان همکاری شانگهای درسخنان خود به توسعه اقتصادی
منطقه ای و عادی سازی وضعیت افعانستان تاکید نمودند.
ولادیمیر پوتین رییس جمهوری روسیه نیز در سخنان خود برنامه های ریاست این کشور در سازمان همکاری شانگهای را ارایه کرد.
برنامه های مورد اشاره پوتین در دوره ریاست روسیه بر سازمان همکاری شانگهای توقف تامین مالی تروریسم، کمک به افغانستان و تقویت ظرفیت مقابله با بحران های اقتصادی، جلوگیری از دسترسی تروریست ها به تسلیحات شیمیایی و دفاع از مرزهای کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای از جمله برنامه های مورد اشاره پوتین در دوره ریاست روسیه بر این سازمان بود.
اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای در حالی در بیشکک برگزار شد که تنش ها در روابط قدرت های بزرگ این سازمان همچون چین و روسیه با امریکا و تمایل دیگرکشورهای عضو
یا ناظر این نهاد برای تقویت همکاری های منطقه ای موجب شد تا در این نشست بخش عمده ای
از تاکیدات سران شرکت کننده بر لزوم تدوین سازوکاری موثربرای توسعه همکاری های
اقتصادی چندجانبه درون سازمانی باشد.
چالش های جنگ تجاری امریکا علیه چین:
با آغاز جنگ تجاری امریکا علیه چین از سال گذشته و بروز چالشهایی برای اقتصاد
صادرات محور این کشور، موجب شد تا پکن برای جایگزینی شرایط محدود شده تعرفه ای برای صادرات کالا به امریکا، ظرفیت های جدیدی برای این عرصه پیدا کند.
روسیه نیز که پس از تحولات اوکراین و الحاق کریمه به آن کشور با تحریم کشورهای غربی از جمله امریکا مواجه شده است در سال های اخیر تلاش کرده از ظرفیت منطقه ایبرای
مقابله با این تحریم ها استفاده کند که سازمان همکاری شانگهای و گروه بریکس از جمله آنان است.
چالش های موجود در روابط برخی دیگر از اعضای دائم و ناظر سازمان همکاری شانگهای با امریکا از جمله پاکستان و ایران نیز سبب شده تا آنان نیز توسعه روابط اقتصادی دراین
سازمان را کلید مقابله بار فشارهای امریکا بدانند.
به همین دلیل است که در برنامه های پوتین که کشورش ریاست دوره ای سازمان همکاری شانگهای را برعهده گرفته است، تقویت ظرفیت مقابله با بحران های اقتصادی موردتوجه جدی قرار گرفته است.
لازم به تذکر است که همکاری مشترک کشورها در چارچوب سازمان همکاری شانگهای برای مقابله با تروریزم که تهدیدی برای همه اعضای این سازمان محسوب می شود،الزامی بوده که با تحقق آن زمینه مناسبی برای توسعه همکاری اقتصادی آنان مهیا می شود.
بنا بر چنین ضرورت است که کمک جمعی به دولت افغانستان برای عادی سازی شرایط امنیتی و بازگشت ثبات به این کشور در فهرست اولویت سازمان همکاری شانگهای درنزدهمین نشست سران این سازمان قرار گرفته است.
جامعه مدنی یا معرفت فردگرایی
( قسمت سوم وچهارم)
علی رستمی
همانطوریکه جامعه مدنی دراوج نظام سرمایداری بوجود آمد ویکی از پیشگامان تحقق اهداف نظام لیبرالیستی در اروپا شد اصالت فرد وفردگرایی نیزدر این نظام شکل گرفت ، و در محور اساسی آن به عوض ایده های جمع گرایی ایده های فرد گرایی قرار گرفت و رشد نمود. لیبرالیزم به آزادی فردی ارجحت میدهد ودرآن آزادی فردی حاکم است. طوریکه ژان پل سارتر گفته است:« انسان محکوم به آزادی است».
نمایندگان لیبرالیزم که به فردگرایی معتقد هستند جان لاک ، توماس هابز، جفرسون ، ادم اسمیت وغیره. لیبرالیست ها مخالف ودشمن "عدالت" هستند ومارکسیزم معتقد به عدالت اجتماعی هستند.
مارکس و سوسیالیستها به "اصالت جامعه" بر فرد هستندولیبرالیزم با تقدم فردیا "اصالت فرد" بر جامعه میباشند.هرد و سیستم میخواهند که رفاه اجتماعی را درجامعه براساس شیوه های مختلف اقتصادی واجتماعی بوجود اورند. سوسیالیزم تسلط اجتماعی برمناسبات تولیدی را میخواهد ونظام لیبرالیز م ویا سرمایداری تسلط مالکیت فردی بالای وسایل تولید و ثروتها ی ملی در جامعه میخواهند . درمحورلیبرالیزم فردگرایی قراردارد درمحور دیگری اجتماعِ انسانی ویا جمع گرایی!
در جمع گرایی یا سوسیالیسم دولت توسط حکومتی اداره میشود که مالک همه ابزار تولید است ، همه فرایند تولید را مطابق پلان نظم میدهد.
درمقابل فردگرایی تولید با ابتکار افراد شکل میگرد وفرد را عنصر مرکزی جامعه میداند. که در بازار ازاد به مثابه نیروی فعال سهم میکرد ومیکوشد درجهت منافع شخصی خویش داخل مبادله ومراوده های اقتصادی شود وجامعه را به "اصطلاح" به سوی پیشرفت بکشاند.
ویژه گیهای فرد گرایی عبارت از:" رفاه شخصی خودرا ارتقاء بدهد،
داشتن مالکیت شخصی سرمایه ، وهمچشمی ورقابت بین افراد درکسب ثروت وتنازع بقا، ».
این ویژه گیها فردگرایی را درقلب نظام سرمایداری یا ایدیالوژی بازار ازاد جای میدهد وارتباط تنگاتنگ ان دورا با یکدیگر نشان میدهد،عنصر اساسی سرمایه داری ، رقابت ازاد است . در این زمینه نقش دولت درمداخله اقتصادی ضعیف است .این امر که فرد برای بقای خود ثروت اندوزی مینماید،افراد را درسطوح مختلف وادار میساز تا از قدرت وثروت خویش درمسابقه تنازع بقا استفاده نماید، تا قویتر ثروتمند باقی بماند. طوریکه جان استوارت میل چنین گفته است:" سوسیالیزم وفردگرایی را با عنوان «رقابت» تبین کند که به معنای هرکس برای خودش وعلیه دیگران است میل برخلاف اسمیت، معتقد است که این اصل برتضاد منافع پیریزی شده است، نه برهمگی».
این امر بما نشان میدهد که در نظام لیبرالیزم هرکس برای تامین منافع خویش علیه دیگران درجنگ وستیزمی باشد تا دیگران را عقب زند ویا توسط دیگران به عقب رانده شود. این فردگرایی که میراث فکری دانشمندان اروپایی درقرن 17، 18،19میباشد جنبه های مختلفی دارد . دراین زمینه دانشمندان مانند تامس هابز،جان لاک وجری بنتام درتبین این فلسفه نقش داشته اند، لاک فردگرایی ملکی را تعریف کرده ، لابز فردگرایی ذره یی یا «اتمی» ،و فردگرایی اخلاقی را جربنتام .
فردگرایی ذره یی انست که انسان به مثابه ذره در جامعه پرتاب شده و ازجوهر اجتماعی خود منزوی میکردد . چنانچه هابز مبلغ این نظریه میگوید:« افراد به ماننداتمها وذرات مادی متحرکی میباشند که هریک به دنبال قدرت وثروت به هزینه دیگری است. وجامعه ، مجمعی از اتمها متضاد درحرکت است که بی وقفه درپی حداکثر کردن سود ومنافع خود هستند».
چنانچه ژاک ژاک روسو گفته است:« .. . سعادت یک نفر، استوار بر تیره روزی فرد دیگری است ، ومالکیت ثروتمندان نشانه یی بردگی دیگری است ، هرچند دلیل و رانه اصلی محسوب نمی شود.»
درفرهنگ اقتصادی نئو پالگریو(1978) فردگرایی چنین تعریف شده است :«فردگرایی ،ان نظر یه اجتماعی یا ایدیالوزی اجتماعی است که ارزش اخلاقی بالاتر را به فرد درقبال اجتماع یا جامعه اختصاص میدهید، ودرنتیجه فردگرایی نظریه های است که از اراده گذاری افراد به نحوی که عمل کنند به هرانچه که تصور میکنند به نفع شخصی خود شان حمایت میکتد».
برخلاف دانشمندان غربی فردگرا، مارکس مفهوم اصلی را«انسان اجتماعی» میدانست ونکته مرکزی را درجامعه جستجو وکشف کرد و هرانچه را تازه میدانست جایگزین مفهوم گوهر انسانی کرد، یعنی :«جامعه انسانی یا انسان اجتماعی، مفهوم« اجتماعی بودن» نشان میدهد که ادمی همواره درکنش های فردی وشخصی خود همان هاکه امروز خصوصی خوانده می شوند، سویه یی اجتماعی را نیز افریده است»
طوریکه گفته است مارکس :«رشد آزادی هر فرد یی شرط رشد آزادی همه افراد است»
درنتیجه باید گفت، هرانچه امروز بنام جامعه مدنی و فردگرای یا اصالت فردی ورد زبان غربها و جامعه سرمایداری ولیبرالیزم است نتیجه تغیرات وتکامل اقتصادی واجتماعی بعداز انقلابها بالخصوص انقلاب فرانسه وامریکا بوجود آمده است ، میباشد. بدین صورت برای استقرار ومستمر بودن این نهاد با استفاده از نیروهای درونی ان، درجنب ایدیاالوژی نظام لیبرالیستی برای بقای منافع سیاسی وااقتصادی مناسبات تولیدی حاکم درجهان که دردست ثروتمندان وزورگویان برپایه اسثمار انسان از انسان وتقسیم جهان ازلحاط منابع طبیعی قراردارد، میباشد . وبه ان شکل شمایل نوینِ بنام جامعه مدنی و اصالت فردی درجهان داده اند . به این رو نقش فرد را به مثابه انسان ازاد وفردگرا هرانچه برای تامین منافع خود میخواهد ودستش دربازار ازاد است انجام دهد ومنافع خودرا براساس فایده گرایی تامین نماید،تعین کننده میدانند. به این منظور با استفاده ازملکیتهای اجتماعی وملی کشورها، در لابلای تاریخ دارای عقاید وموضع گیری ایدیالوژیکی شده وخودرا مالک و صاحب انها درجهان میدانند. مالکیت که ازخود انسانها اما اختیارش به افراد دیگری تعلق دارد وسایرین فاقد ان میکردد. طوریکه جان لاک گفته است:« ذهن ادمی را همانند یک« لو نانوشته» یا صفحه یی سفید می داند که تجارب زندگی ، بعد از تولد انسان بران رقم می زند.».
همچنان او میگوید:«پیش ازانکه تصرف زمین به میان اید، هرکسی می توانست هرچه قدر می خواهد میوه های خود رو بدست اورد وبه هر تعداد که تمایل دارد حیوانات را بگیرد وانهارا بکشد یا اهلی کنند.. چنین کسی با کار خود انها را تصاحب می کرد ودرنتیجه مالکشان میشد.»
معلوم نیست که دراغاز کاراین تقسیم براصل قانونی ویا قرارداد اجتماعی صورت گرفته ویا بر مبنای زور وقدرت! یا بر اساس حق طبیعی افراد بوده که دروند مناسبات قبیلوی وپدر سالاری بدست اورده شده است! .
به این رو ما می بنییم که این شرایط راجامعه های ابتدایی شهر نشین ویا حاکمان زور که در راس ارکان دولتی قرارداشته اند، بالای انسانها تحمیل کرده و سامان داده اند. بعدن با رشد بازرگانی وتبادل های اقتصادی جامعه مدنی (شهر نشینی) و دولت های مدرن شکل گرفته که به مثابه تامین مالکیت فردی ومالکیت خصوصی ، نه به عنوان پشتبان ووتامین کننده منافع همگانی اجتماع درکل، که همه افراد را وحدت به بخشد، بلکه زمینه انرا ازبین برده است؛ وحقوق هرفرد را براساس مناسبات مالکیت تعین کرده است. اینجاست که بیگانگی انسان اغاز شده وبه گفته مارکس به "شی" تقلیل میکند. انسانهای درجهان مدرن سرمایداری انجا که حقوق فرد توانمند ثروتمند مطرح است کارگر اجتماعی به شی مصرفی تبدیل میشوند.انسان درتولید سهم دارد اما تولیدش ازوی بیگانه بوده ونمی تواند انرا بدون خرید مصرف نماید. تولید برای ارزش است ونه برای مصرف . فرد درجامعه لیبرالیستی زنده است برای تولید است نه برای زندگی! یعنی زندگی برای تولید است. برعکس نظریه های لیبرالیستی، که فرد دراین نظام شگوفان میشود! برعکس دراین جامعه به شگوفایی نمی رسد بلکه از شگوفایی ان کاسته میشود!
مارکس در « درآمدی به نقد فلسفه یی هگل» چنین تحریرداشته است:« .. کار کردها وکنش های دولت کارکردهایی انسانی هستند، انسانی به معنایی سیاسی، ونه به معنایی فیزیکی گوهر فردیت ویژه همانا توانایی های اجتماعی است ودولت هیج نیست مگر شیوه های وجود اجتماعی ، وتوانمندی های انسانی یعنی کنش ادمی ».
بر شالوده یی پژوهشهای متون فوق دربالا میتوان چنین نتیجه گرفت: فرد گرایی ویا اصالت فرد که در زیر تاثیر پیشرفت ورشد کشورهای مانند انگلستان وفرانسه وهالند در یک مرحله تاریخی در سده های شانزده تا نوزده صورت گرفت براساس مدلل شدن پیشرفت این کشورها با سایر کشورهای جهانی پیوند وارتباط برقرارکردیده رونق یافته است. این پیشرفتها درکشورهای اروپایی ناشی از عوامل منطقوی ومحیطی وعوامل داخلی بوده است. همانطوریکه کشورهای اسیایی وافریقایی وامریکای لاتین نظر به عوامل داخلی خود دچار عقب مانده گی شدند. در اروپا عقل گرایی وجنبش اصلاح دینی وخرد گرایی جایگاهی بالای داشته که فرد گرایی ویا اندیویدولیسم پیدا ورشد نموده که متاسفانه کشورهای اسیای ازاین روند عقب مانده بوده اند.
از انجایکه پیدایش فلسفه فردگرای خود ناشی از پیآمد های جهانی بود که درکشورهای اروپایی برای این طبقه وان قشر ازجامعه اجازه داداند تا سهم بیشتر رادر رشد دستاوردهای وافزایش تولید کالایی سهم بیشتر بگیرند. دراغاز هسته های رشد سرمایداری فردگرایی هیچ نوع نقش در افزایش وکسب ثروت دراروپا وجهان نه داشته است .بلکه در جنب مفهوم فردگرایی و سیرتحول اندیشه اجتماعی دراروپا با بوجود آمدن اید یالوژی های لیبرالی واجرای نقش ان در دادن حقانیت به این یا ان نظم اجتماعی با توجه سمتگری اقتصادی مشخص و در پراتیک عملی شد.
قسمت چهارم
تاریخ گواهی میدهد که تنها فرد گرایی دراروپا وجهان نه بود که عامل پیشرفت چند کشور شد .برعکس افزایش تمرکز دولتی درانها زیادتربود که پیشرفت را میسر ساخت. مداخله وتجاوز کشورهای انگلستان وفرانسه وپرتگال به کشورهای اسیای مانند هند ، ایران ویا چین که ازیک سوی دنیا به وسوی دیگری لشکر کشی مینمودند، ناشی ازهمان تمرکز دولتی بود که برای رشد انکشاف اقتصادی و تولید کالایی به ان کشورهابا صدهاهزار عسکر حمله وبا کشتار میلوینها انسان انها را وادار به تسلیمی کند. این امر ناشی از تمرکز نظامی با وسایل وتکونولوژی پیشرفته بود که حاوی این تمرکز های علمی وفنی بودند. همین تمرکز بود که برای انگلستان امکان میداد تا انسانهای ان سرزمین را به مانند بردگان شکار نماید وبه خدمت نظام سرمایداری بگمارد . تاریخ نکبت بار تجاوزکاران انگلیس پر از کشتارو بی رحمی برای کسب سود سرمایه درجهان بود که داد از فردگرایی میزدند. به این رو تاریخ خود انگلستان هم تاریخ احترام به فرد وحتی سرمایه دار نیست. کشور انگلیس بود که تمام پیداور صنعتی هند را که برای کارخانه های نساجی بکار گرقته میشد ،به خاطر تولیدات خود ازبین برده و هزاران تن مردم هندی را به زور برده خود ساختند. در نیمه سده های قرن نوزدهم پنبه ، شکر وتنباکو انگلستان توسط بردگان تولید میشد. درحالیکه زمآمداران و نیروهای سیاسی این کشور ا سخت معتقد به فلسفه احترام به فرد وفرد گرایی بوداند. اکثریت کشورهای جهان دراغاز رشد وانکشاف سرمایداری حکومت های تمرکز گرا بودند که باعث بیشرفت شان گردیده بود .
بارشد نظام سرمایدار ی وتبدیل ان به نظام امپریالیستی جهانی وتقسیم جهان باپیروزی انقلاب اکتوبر وتشکیل نظام سوسیالیستی درروسیه تزاری بعدار جنگ دوم جهانی به شرق غرب و اغازجنگ سرد بین نظام جمع گرا(اتحادشوروی سابق) وفرد گر(جهان غرب دراس امریکا) مبارزه علیه دیگر تشدید گردید که هرکدام برای انکشاف وگستره سیاسی واقتصادی خودعلیه یکدریگر مبارزه میکردند. بعداز سقوط دولت اتحادشوروی جهان یک قطبی شده ومیدان به امریکا وشرکایی غربیش تنها رها شد. امریکا با استفاده از موضع یکه تازی خود علیه ان کشورهای که درگذشته دراقمار شوروی بودند ؛ازجمله در اروپای شرقی لشکر کشی نموده یوگوسلاویا را تجزیه ودراین کشورها پایگاهیهای نظامی خودرا تاسیس نمود. دراوکراین که دولت طرفدار روسیه بود کودتا نموده ونظامی جدید را که طرفدارش میباشد به قدرت رسانیده وتشنج زدایی بین روسیه واکرداین بالاپس گیری کریمه وجنوب روسی نشینین اوکراین وطرفدار روسیه داغ تر وپیچیده شده که تابه حال جریان دارد. بر علاوه مداخله وتجاوز امریکا وسایر کشورهای غربی برای غضب ثروتهای ملی ایران، لیبی عراق سوریه وکشورهای اروپایی شرقی زیر نام نیولیبرالیزم و گلوبالیزم که درمحور ان فردگرایی واصالت فردیست ، تجاوز نموده و ثروت وسرمایه صدها تن افراد ازاد پیشه وکسبه کاررا نابود ویا به یغما برده اند.
همچنان درکشور ما بعد از تجاوز امریکا وناتو وسرنگونی حکومت امارات طالبان سازمانهای را بنام جامعه مدنی یا «انجوها» که انهارا بنام نهادهای غیر دولتی ومیانجی بین دولت ومردم معرفی شده است، زیر بیرق "دموکراسی وارداتی" بوجود اوردند که از اینطریق صدها میلیون دالر برای ترویج وتبلیغ نظام لیبرالی و تشکیل احزاب جدید دست راستی ومیانه پولهای فراون بخش کردندکه همه به جیب زورسالاران وجنگ سالاران تعلق گرفته است. ومیلیونهای دالرکه زیر نام "جامعه مدنی" به اشخاص وشرکتهای اقتصادی داده شده، اکثرن انهابه فساد اداری ورشوه واختلاس محکوم میباشند. طوریکه جناب گرامی دانشمند فعال سیاسی چپ اقغانستان عبدالله نایبی درقسمت چهارده هم مضمون پرمحتوای علمی وتاریخی خود تحت عنوان«انحطاط جامعه ء افغانی» چنین تحریر نموده اند:«.. نقش جامه مدنی افغانیِ ساخت ناتو درتحقق اهداف ناتو درکشور چگونه بوده است!( می گویند 4500 انجو درکشور زیر پوشش امریکا- ناتو فعال اند)این انجوها به حیث سرپوش هایی که از انفجار های اجتماعی جلوگیری می کنند در واقعیت امر شاه رگهای اشاعه فساد اند».
اخلاق فرد گرایی خلاف اصول وموازین اخلاقی مردم بدون درک شناخت دقیق ازدموکراسی و آزادی وعدم احترام به حریم شخصی افراداز لحاظ حقوق شهروندی وهم وطن بودن همه بر اساس روابط "فایده گرایی" و منافع اقتصادی شخصی بین افراد استوار است. پول وزر وسیم حرف اول را میزند وانسانیت و انسان دوستی جای خودرا به مال اندوزی وثروت اندوزی عوض کرده است.صدها خانواده در غم واندوه ادم ربایی عزیزان خود نشسته وداغدار هستند که فرزندان و سایر اعضای خانواده شان ازجانب ادم ربایان وقاجااقبران انسان ربوده شده وبرای رهایی آزادی انها پولهای انگفتت مطالبه مینمایند ویا اگر تعلل و نه پردازند به شنیع ترین عمل به قتل میرسند. طوریکه مارکس میگفت:« انسان پول را کشف کرد اما خود بنده ان شد».
امروز زیادترین پولهای کمک شده ازجانب سازمانها وممالک خارجی به دولت افغانستان ،غرض بازسازی افغانستان ، توسط ارگانهای دولتی وهمچنان "انجوا" حیف ومیل شده وبه کیسه های شخصی انها ریخته است. فقر وگرسنگی ناله میکشد غریب غریب تر وپولدار پولدارتر میشود. چنانچه گفته هگل است« فقر سایه سرمایه داریست». فرد گرایی که در دوقرن واندی درجهان حاکم است جزو بدبختی ، جنگ ، جدال و کشتار انسان توسط زمآمداران مدافع « فردگرایی» درجهان دیگر دستاودی ندارد. بزرگترین خدمت مدافعین فرد گرایی وجامعه مدنی عبارت از: معتاد شدن سه میلیون انسان درافغانستان به مواد مخدره میباشد! اینست دستاوردهای جامعه جهانی زیر نام دموکراسی قلابی وحقوق بشر واصالت فردی درافغانستان.
کارل مارکس میگفت:«انجا که دولت سیاسی تکامل راستین خودرا به دست اورده است، انسان نه فقط در اندیشه واگاهی ، بل در واقعیت، درزندگانی دوگانه یی به سر می برد: زندگی اسمانی وزندگی زمینی ، یک زندگی اجتماع سیاسی که انجا خودرا به عنوان موجودی همراه ومشترک (بادیگران)می یابد، و یک زندگی درجامعه یی مدنی که انجا همچون یک وجود شخصی عمل می کند، ودیگران را به عنوان ابزار می یابد، وخودرا هم تا حد یک ابزار بی ارزش می کند،وتبدیل به بازیچه یی نیروهای بیگانه می شود».
دموکراسی سیاسی بدون دموکراسی اجتماعی مشکل تضادهای طبقاتی را حل نمی کند ، دموکراسی سیاسی تنها انسان را به یک انسان شهروند که در برابر قانون مساویست تبدیل میکند ، نه برای تأمین برابری اجتماعی.!
رویگردها:
رساله یی درباره مسئله یهود ،اثر: کارل مارکس
شرح افکار واثار برگزیده دانشمندان : بنتام ومیل،توماس وجان لاک وژاک ژاک روسو
مولف، نیکلولاس کاپالدی و برگردان ،محمد بقایی.
جامعه مدنی در تئوری وعمل،برگردان وتألیف: ب. بی نیاز(داریوش)
مارکس وجامه مدرن : بابک احمدی
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۹ـ ۶۲۸۰
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2019