بنین سیوان مامورصلح یا معمار ویرانگری؟

 

عبدالاحمد فیض

با سرنگونی رژیم جمهوری مرحوم محمد داوود درهفتم ثور(۱۳۵۷) و به قدرت رسیدن حزب دموکراتیک خلق افغانستان، این کشوردرکانون توجه جهانی قرارگرفت، غرب که پیروزی یک جنبش چپ را که ازپیشتبانی گسترده وهمه جانبه اتحاد شوروی وقت برخورداربود درتقابل با منافع و امنیت ملی خویش تلقی ، و تلاش مسکو را درراستای حمایت ازکابل که با اعزام نیروی نظامی دردسامبر(۱۹۷۹) ابعاد مضاعف یافت، درتضاد با موازنه قدرت و تناسب راهبردی جهانی میان دوقدرت بزرگ دوران جنگ سرد ارزیابی وبه اقدامات وسیع تلافی جویانه به سردمداری ایالات متحده متوسل گردیده که پیآمدهای ویرانگرچنین رویاروی غول های قدرت را درتحولات چندین دهه درکشورمان شاهد هستیم.

دربحبوحه نگرانی های فزاینده غرب درقبال تحولات افغانستان، اداره سازمان ملل متحد تحت فشارجوحاکم حضورقدرتمند دول غربی و چین درشورای امنیت پالیسی انزوای بین المللی دولت افغانستان را درپیش گرفته و درنخستین اقدام،شوارای امنیت سازمان دخالت نظامی مسکو درامورافغانستان را درروزهای آغازین (۱۹۸۰) با تاکید برلزوم بیرون کشیدن نیروهای نظامی خارجی ازخاک این کشورتقبیح نمود، این قطعنامه گرچه با ویتوی اتحادشوروی بی اثرشد واما با تداعی واژه اشغال دراذهان عامه بین المللی، عرصه برای شکل گیری مقاومت ضد شوروی مساعد و واکنش های بین المللی درضدیت با افغانستان ازدایره اقدامات حقوقی سازمان پا فراترگذاشت.

سازمان ملل متحد درسالهای جنگ داخلی نسبت به حوادث مرگبارافغانستان موقف دوگانه یعنی ترک افغانستان ، و انسجام هم کاری های بین المللی کمک های بشری به مهاجران میلیونی افغان را دردوکشورهمجواردرپیش گرفته وبا اصداربیش ازهشت قطعنامه درمورد افغانستان به نحوی ابرازانزجار و نفرت درقبال این کشورنمود که گویا اکثریت ساکنان این مرزبوم درفقدان حقوق و ارزشهای بشری قراردارند.

سازمان ملل متحد بعد ازیکدوره سکوت و بی مبالات دربرابرمردمان درگیرجنگ های خانمانسوز، دردسامبر(۱۹۸۵) قطعنامه را درحمایت ازحقوق بشری مردم افغانستان، خاتمه فاجعه انسانی و خروج نظامیان شوروی به تصوب رسا نیده وبرحل وفصل قضیه افغانستان به میانجگیری سازمان تاکید ورزید.

شایان ذکراست که مدیریت روند مذاکرات صلح افغانستان که درهشتم اپریل (۱۹۸۸) در ژنیو میان افغانستان وپاکستان به گرانتوری ایالات متحده و اتحاد شوروی به امضا معاهده منتهی شد ، عمده ترین بخش فعالیت سازمان با توجه به مفاد منشور این سازمان درقضیه افغانستان پنداشته میشود، اما سازمان با توجه به فشارقدرت های دخیل منجمله امریکا این عملیه به اصطلاح صلح کذایی را بدون میکانیزم های اجرایی که متضمن استقرارصلح گردد، برافغانستان تحمیل نمود،چنانچه کوردیوزنماینده ملل متحد دراثرش(پشت پرده افغانستان) ازعدم علاقه واشنگتن به دسیابی به یک راه حل  صلح آمیزدرافغانستان پرده برداشته وهمچنان فضای حاکم درحین انعقاد معاهده نامهاد ژنیو را به مراسم تشیع جنازه  تشبیه نموده است.

ملل متحد بعد ازامضای سند دلخواه غرب وپاکستان که نویدی به صلح نبود، نماینده خود را به هدف نظارت ازآغاز خروج عساکرشوروی به پاکستان فرستاد واما سازمان ملل درتحت شبح سیاه  قدرت های غربی قادرنگردید تا روند ارسال ستونهای سنگین تسلیحات متنوع را درپرتومفاد معاهده ازقلمرو پاکستان که جنگ افغانستان را میزبانی میکرد تحت نظرداشته باشد،که پیآمدهای این معاهده حاوی کرکتریکجانبه وغیرعملی، به بیرون رفتن کامل نیروهای نظامی اتحاد شوروی درپانزدهم فبروری(۱۹۸۹) گسترش ارسال جنگ افزاربه مخالفان مسلح کابل و تشدید دامنه جنگ منتج گردید.

بنین سیوان دیپلومات متقاعد ملل متحد که بعد ازسه دهه جنگ وخونریزی دراین کشورزبان گشوده ودرمصاحبه با بعضی رسانه ازریختن خون افغانها اشک تمساح میریزد، با صدورقطعنامه هفتم نوامبر(۱۹۹۰) مجمع عمومی ملل متحد که حاوی اعلامیه پنج فقره ای سازمان مبنی بر برسمیت شناختن حاکمیت ملی افغانستان ، تاکید برحق مردمان این کشوردر انتخاب زعامت سیاسی، آتش بس،ساختارموقت وایجاد میکانیزم های نظارت برانتخابات زیرنظرسازمان ،عودت مهاجران و احیای مجدد بود، مامورتعقیب روند مصالحه افغانستان شد، موصوف که شخصیت و اراده اش در نتیجه فشارو تحکم روانی قدرت های دخیل مخالف حل جامع قضایای افغانستان متاثرگردیده بود،با رفت وآمدهای پی  درپی ودلگرم کننده خود دراسلام آباد، تهران و کابل با سلاح دیپلوماتیک کابل را هدف گرفته وبدون اهتمام جدی به موازین بین المللی وهنجارهای حاکم برمسوولیت سازمان که می باید موازی به پیگیری عملیه صلح، درپرتوی مفاد معاهده ژنیوبه قطع همکاری های تسلیحاتی ازسوی تمویل کننده گان جنگ درافغانستان تمرکزمینمود، سعی برآن داشته است تا با گذاشتن کلوخ درآب بالای نظریات خیالپردازنه خود اصرارنماید، چنانچه روانشاد عظیمی درمقاله تحت عنوان« ازبنین سیوان تا کای ایدی» که خود شاهد ملاقات ها با سیوان بوده است، ازاعتقاد بنین سیوان درخصوص گروه های جهادی نسبت به عملیه نا پخته صلح چنین نوشته است:

« آنان یعنی مخالفان مسلح دیگرنمیتوانند دربرابراین طرح صلح مقاومت کنند، همه چیزگذشته است ، فقط یکی دو نفزهنوزهم مقاومت میکنند، که جدی نیست و بزودی این طرح را خواهند پذیرفت.»

سیوان که شیفته امتیازصلح دروغین بود پیوسته درملاقات ها ومذاکرات با مقام های کابل ازتوافق و حمایت جوانب خارجی جنگ ازطرح صلح افغانستان اطمینان بخشیده ورییس جمهورنجیب الله را با قراردان تعمدی خلای اطلاعاتی ازموقف بازیگران خارجی درپیوند به تامین صلح ، به کناررفتن ازقدرت متقاعد ونسبت بگذار وانتقال قدرت به یک شورای موقت که وجود خارجی نداشته و ازتوافق روی چنین ساختاری درعمل چیزی وجود نداشت، خلای قدرت را درافغانستان رقم زد وحتا قادرنشد تا مصوونیت رهبری وقت افغانستان را که به گفته خودش داکترنجیب الله را بعد ازشکست پلان خروج اش به دفترنماینده گی ملل متحد رهنمون بوده است تامین نماید.

سیوان که خود را مثل امروزنماد امید، آشتی ومصالحه معرفی داشته بود، به سمبول بی باوری وجفا آشکاردربرابرسرنوشت مردمانی که نسبت به هرانسان های دیگرمظلوم ترین هستند، مبدل شده است، شکست طرح وی که معامله ای بیش نبود، شکست تاریخی عملیه صلح یک نهاد با اعتبارمانند سازمان ملل متحد را درافکارعامه مطرح نموده که امروزبه ساده گی نمی توان به میانجیگری های از اینگونه درحل قضایا با توجه به تبعات فجایع بعدی درکشورما اعتماد  نمود.

 

 

رویکردها:

- گزارش آصف معروف درموافقتنامه ژنیو.

- اندیپندیت « ده روزکه افغانستان را به قهقرا برد »

- کتاب « پشت پرده افغانستان » ،اثرکوردیویز

- مقاله پژوهشی«ازسیوان تا کای ایدی»، بقلم روانشاد نبی عظیمی

 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۱ـ ۰۲۰۶

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

  Copyright ©bamdaad 2021

 

 دفاع مستقلانه و ضرورت همبستگی داخلی

 

عبدالاحمد فیض

برهمه گان قابل درک است که با پشت کردن متحدین نیمه راه از تعهدات بین المللی ومعاهدات دوجانبه مبنی برمبارزه مشترک برضد گروه های تروریستی که از بیرون هدایت می شوند، کشورما دریکی ازحساس ترین برهه تاریخی قرارگرفته است، مبرهن می نماید که نظامیان غرب درچنان مقطع خطیرتاریخی، این کشوررا تنها خواهند گذاشت که حضور به اصطلاح ضدتروریستی وماموریت جنگی شان به زایش افراطیت منتج گردیده وهمین اکنون ده ها شبکه تروریستی چندین ملیتی درجنگ دربرابرمردم افغانستان مصروف هستند.

بیرون رفتن نظامیان ایتلاف بین المللی به رهبری واشنگتن تکرار بی شرمانه تاریخ است، پیش ازاین نیروهای شوروی وقت، دریک تشابه ذلتبارازمعاهده ژنیو بمثابه روپوش فراراستفاده نمود که پیامدهای اقدام نظامی وعقب کشی نیروها، هردو رویکرد، درخلای حقوقی وهنجارهای قرارداشت که روابط بین المللی برمبنای آن تعریف و مفهوم گردیده وعواقب غیرقابل جبران درزمینه امنیت منطقه وی، اعتبار و پرستیژ بین المللی نظام شوروی ازخود بجا گذاشت.

مسلم است که تخلیه افغانستان ازوجود رزمنده کان مسلح خارجی قطع نظرازعواقب احتمالی چنین اقدام، پیامدهای مثب متعددی  بوضوح در قبال دارد، که اعاده کامل حق تصمیم گیری ها درسطح ملی و امور راهبردی این کشور و انتقال حاکمیت به مفهوم  تعریف شده آن ازجلوه های بارزی آن خواهد بود. هکذا خروج کامل نیروهای خارجی به زوال ماشین نبرد روانی و تبلیغاتی که جنگجویان و دستجات مسلح که ازحمایت بیدریغ خارجی برخوردار اند و ازآن در راستای تداوم جنگ، دهشت و وحشت استفاده  می نماید، خواهند انجامید.

افغانستان علی الرغم تشدید مداخلات خارجی و گسترش روزافزون جنگ که هرروز از مردمان بیدفاع قربانی میگیرد، درعدم موجودیت نظامیان خارجی بدون اغماض دریکی از فصول باشکوه و تاریخی خویش یعنی دفاع واحد گام میگذارد، این مرحله بی تردید یک مقطع سرنوشت ساز، دشوار، پرمخاطره وآزمون بزرگی است که مسوولیت عظیم تاریخی را بعهده دولت واعمال کننده گان قدرت خواهند گذاشت، حکومت افغانستان دراین فرصت استثنایی باید به تداوم سیاست های سنتی درعرصه مهم وحیاتی پایان بخشیده وعرصه تنگ ومنجمد تصمیم گیری ها را بسود مطالبات زمان سرنوشت سازکنونی با اهتمام جدی با منافع و مصالح جمعی تغیر و را راه درجهت اتخاذ تدابیردفاع همگانی ازحاکمیت و بقای کشور واحد ازمجرای آرایش و بسیج نیروهای ملی و وطن دوست وهمبستگی کلیه اقوام وملیت های ساکن کشورمساعد نمایند.

با امعان به توانمندی های بالقوده وظریفت های عظیم انسانی که درمیهن وجود دارد و نیز با درنظرداشت احساس وطندوستی وعلایق مفرط  دفاع از استقلال و مصالح ملی که بدون ابهام نزد فرد فرد باشنده گان شجاع وطن موجود بوده است ، مردمان این سرزمین که از سالیان متمادی به دلایل متنوع زیان های غیرقابل جبران ناشی ازجنگ های نیابتی که بخاطر امتال وتحقق امیال و آرزوهای محافل خارجی شعله وراست، بدوش کشیده اند، قادراست وباید بتوانند درمرحله دفاع مستقلانه ازاستقلال، حاکمیت وتمامیت خاک شان متهورانه دفاع نمایند.

 نبردهای مرگبار چند دهه گذشته درکشور، از منظراهداف ومنویات راهبردی تمویل کننده گان، ابرازوسیاق جنگی خطرناکترین جنگی است که به قصد امحای کامل و ضمیمه سازی این کشوردردست اجرا است ، کرکتروماهیت جنگ کنونی را باهمه ابعاد پیچیده آن ، سربازی گیری عنصرخارجی جنگ ازگماشتگان داخلی با ابرازدینی تشکیل میدهد که ازقلمروهمسایه جنوبی علیه         کشورما راه اندازی شده است، عاملان دخالت و تجاوز، مصرانه تلاش ورزیده است تا به مقاصد ترسیم شده فکری و ایدیولوژیک خود که همانا وصول و دستیابی هژمونیک درآسیای مرکزی و میانه و تصفیه حساب با کشورهای پیرامون آنهم درقلمروافغانستان است ازطریق سلطه برکشورما فایق آیند، لذا درتبانی ومماشات آشکاربا عمال داخلی، یکباردیگرخواب فروپاشی مجدد افغانستان وبخصوص نظام دفاعی وامنیتی کشور را می بینند ودر صدد تحقق همان اهدافی جنون آمیزاست که سالیان متمادی درراستایی دستیابی بدان آتش جنگ نیابتی را برضد وطن و مردم ما مشتعل نگهداشته اند.

آنچه که تحت نام صلح و آشتی دربیش ازیک سال بیشترینه دربیرون افغانستان به ابتکار واشنگتن درجریان است، نتیجه جزایجاد تمهیدات برای خروج غیرمسوولانه و باج دهی به عاملان جنگ پیامدی مثبتی درقبال نداشته ومخالفان مسلح همانگونه که درآخرین پیام رهبری این گروه وضاحت یافته است، فهم و برداشت این گروه ازصلح، انتقال قدرت وتسلیمی بدون قید و شرط است نه مفاهیم و برداشتهای خوشبینانه که نزد برخی حلقات معین و افکارعامه وجود دارد.  

 بنابراین دفاع قاطعانه ازمیهن وعقیم نمودن دسایس سازمانیافته دشمنان مستلزم کنارگذاشتن اختلافات تیمی، انسجام ملی، زعامت مسوولانه و مدبرانه وهمبستگی کلیه ساکنان این وطن است که اکنون بیک نیازبی تاخیر و یک ضروت تاریخی مبدل گردیده است  و فروگذاشت ازاین مامول عواقب زیانبارو تکرارتاریخ را درقبال خواهند داشت.

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۲۱ـ ۲۳۰۵

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 2021

 

درحاشیه رخداد های میانمار :

ناآرامی های میانمار سکوی سواستفاده ژیوپولیتیکی غربی ها در برابر چین

 

از زمان شروع ناآرامی های سیاسی در میانمار، رسانه های غربی لحظه ای از سواستفاده از شرایط حاکم در این کشور به عنوان ابزاری برای هوچیگری و به راه انداختن تیوری های توطیه ای خود علیه چین دست نکشیده اند و حتا می توان گفت تلاش این رسانه ها برای بی اعتبار کردن چین همزمان با وخامت شرایط میانمار، شدت پیدا کرده است.

غرب از شرایط میانمار برای حمله به چین استفاده می کند و اهدافی که پیگیر آن است اساسا به این شرح است:

ـ اول از همه از دیدگاه ژیوپولیتیکی باید گفت که غربی ها نگرانند که تحریم هایشان علیه ارتش میانمار باعث شود این کشور به سمت چین گرایش پیدا کند. به همین دلیل غربی ها این نوع هوچیگری و جار و جنجال را به راه انداخته اند مبنی بر اینکه چین در پشت پرده ناآرامی های میانمار قرار دارد تا با این ادعا از ایجاد روابط مطلوب میان ارتش میانمار و چین جلوگیری کنند.

ـ دومین هدفی که غربی ها برای تحقق آن از ناآرامی های میانمار برای حمله به چین سواستفاده می کنند این است که آنها می خواهند بین مردم میانمار و چین تضاد ایجاد کنند و هدفشان این است که اساس دوستی دیرینه بین این دو کشور را تخریب کنند.

ـ سومین هدف غربی ها نیز این است که آنها با ادعای نقش چین در ناآرامی های میانمار به دنبال این هستند که چین را مجبور سازند تا در اوضاع میانمار مداخله کند و به این ترتیب چین را در یک شرایط پیچیده گیر بیندازند؛ به عبارت دیگر می توان گفت که غرب هیچ اهمیتی نمی دهد که شرایط میانمار چطور پیش خواهد رفت بلکه بیشتر بدنبال این است که تا می تواند چین را از طریق شرایط میانمار به دردسر بیندازد.

دیدگاه غربی ها انعکاسی از ریاکاری آنهاست. غرب در حالی بنردموکراسی و حقوق بشر را در دست می گیرد که چشمان خود را به روی رنجی که مردم میانمار از شرایط رو به وخامت این کشور می کشند، می بندد.

یک حساب تایید شده توییتری که به بنیانگذار و مدیر اجرایی شبکه حقوق بشری برمه (BHRN) مستقر در لندن تعلق دارد، اخیرا اقدام به تحریک خشونت و حمله به کارخانه های چینی در میانمار کرده است. پست تهدید آمیز این شبکه درتوییتر به این شرح است: «اگر یک غیرنظامی کشته شود، در ازای آن یک کارخانه چینی به خاکستر تبدیل خواهد شد».

اگرچه برخی رسانه های غربی از حملات صورت گرفته به کارخانه های چین در میانمار گزارش داده اند اما در عین حال از محکومیت انجام این گونه اقدامات تحریک آمیز و فتنه جویانه خودداری کرده اند و در عوض شایعات مربوط به حمایت چین از ارتش میانمار را به حملات صورت گرفته علیه کارخانه های چین در میانمار ربط می دهند تا باعث تشدید سوبرداشت و تنفر مردم میانمار از چین شوند.

این در حالیست که تخریب این کارخانه های چینی در میانمار مستقیما نه تنها به ضرر تاجران چینی است بلکه به معیشت کارگران محلی نیز صدمه می زند. این روند اهداف غرب برای رسیدن به منافع ژیوپولیتیکی از طریق تشدید شرایط در میانمار را به وضوح به تصویر می کشد.

حقیقت این است که غرب هیچ اهمیتی برای سرنوشت مردم میانمار قایل نیست بلکه بیشتر به دنبال حفظ هژمونی و سلطه خود در کارزار علیه چین است.

غربی ها به خصومت، تقابل و درگیری و نفرت دامن می زنند و این در حالیست که چنین روندی هیچ کمکی به بررسی شرایط حاکم در میانمار نخواهد کرد و صرفا باعث می شود شرایط این کشور به آشفته گی ها و ناآرامی های بیشتر ختم شود. این در حالیست که غرب مدعی است که حامی مردم میانمار است اما حقیقت این است که آشفته گی هایی که غرب در میانمار رقم می زند، باعث آسیب هر چه بیشتر مردم این کشور می شود.

درحال حضار، غرب علت ناآرامی ها درمیانمار را به چین ربط می دهد و در حال گمراه کردن مردم و رساندن آنها به این باور است که چین همان کشوری است که در حال حمایت از ارتش میانمار است. غرب با اتخاذ چنین رویکردی درصدد است تا چین را تهدید نشان دهد و این کشور را به عنوان جبهه مخالف مردم میانمار به تصویر بکشد.

علاوه بر رسانه های غربی، بسیاری از سازمان های غیر دولتی موسوم به «NGO» نیز تحت حمایت بسیاری از دولت های غربی در حال تشدید و وخامت شرایط هستند به طوری که در جریان پروسه انتقال دموکراتیک در میانمار، این نهادها در میانمار ریشه دوانیدند و شروع به تبلیغ مفاهیمی به سبک غربی ها کردند و الگوی غربی را به یک جریان اصلی در میانمار تبدیل کردند.

این سازمان های غیردولتی در میانمار در حقیقت همان نیروهای نیابتی غرب هستند که با ادعای به اصطلاح فعالیت هایی به نفع مردم و دموکراسی و حقوق بشر، خود را درگیر اقدامات استعمارگرایانه کرده اند و به عنوان بازوهای بلند غربی ها در میانمار عمل می کنند و همواره در حال تخریب روابط بین چین و میانمارند.

علاوه بر شبکه حقوق بشری برمه (BHRN) مستقر در لندن که توسط بنیاد ملی دموکراسی، یک بنیاد با سابقه ضد چینی تحت حمایت مالی دولت امریکا، تاسیس شده است، بسیاری از نهادهای دیگر نیز مشغول انتشار اکاذیب و شایعه پراکنی علیه چین در میانمار هستند.

بر اساس گزارش های تحقیقاتی گلوبال تایمز، این نهادها شامل « ایتلاف میلک تیMilk Tea  ـ Alliance   » به عنوان یک ایتلاف آزاد آنلاین، موسسه استراتیژی و سیاست گذاری میانمار موسوم به « ISP Myanmar» به عنوان یک اتاق فکر مستقل غیرحزبی مستقر در «یانگون» و همچنین گروه مخفی فعالان « عدالت برای میانمارـ  Justice for Myanmar » می شود.

غرب در حال حاضر به انتقال دموکراتیک در میانمار که غنیمتی برای صادرات ایدیولوژی غرب محسوب می شود، افتخار می کند. رسانه های سنتی در طول یک اصلاح ۱۰ ساله فضای زیادی در میانمار به دست آورده و شبکه های اجتماعی این کشور نیز رشد سریعی را تجربه کرده اند. در حال حاضر حدود 22 میلیون کاربرشبکه اجتماعی در میانمار وجود دارد که عامل گسترش سریع اصلاعات، اخبار و همچنین شایعات در این کشور محسوب می شوند.

غرب می تواند با سواستفاده از این وضعیت در میانمار و انتشار روایت های افراط گرایانه اش، از شبکه های اجتماعی به عنوان بستری برای گمراهی مردم میانمار استفاده کند.

نباید فراموش کرد که چین همسایه ای دوست است که به امور دموکراتیک در میانمار احترام می گذارد و امیدوار است که این کشور بتواند در مسیر تامین صلح و ثبات زنده گی مردم اش موفق عمل کند.

در*این بین، تصویر سازی چین به عنوان کشوری که حامی شرایط آشفته در میانمار است، اقدامی کاملاْ مرود و نفرت انگیز محسوب می شود.

منبع : رادیو بین ‌المللی چین

 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۱ـ ۲۷۰۳

 

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 

 Copyright ©bamdaad 2021

 

درگراماگرمی بحث پیرامون تشکیل شورای عالی دولت

 

محمـد ولـی

با چشم انداز بیست سال اخیر میتوان گفت افغانستان سرزمین شوراهاست ، شوراهای که نه موثراند ونه میتوانند گرهی از مشکل بکشایند .اینک درکنار فهرست شوراهای غیرموثر بحث تشکیل شورای عالی دولت دروسایل جمعی داغ شده و ماده کشمکش های لفظی میان سیاسیون و احزاب گردیده است .

وجود این شورا در قانون اساسی جا ندارد ، اما مقام دولت برای طفره روی از کدام فشار داخلی یا خارجی این بحث را داغ ساخته است . جای نگرانی این است که عده ای از تنظیم ها وبرخی به اصطلاح تحلیلگران میخواهند تا این شورا صلاحیت تصمیم گیری و اجراییوی داشته باشد ، طی دو دوره ریاست جنهوری آغای غنی قدرت موازی بار اول زیر نام ریاست اجراییوی وباردوم زیر نام شورای عالی صلح تشکیل شد و رییس جمهور تحت فشار های داخلی وخارجی فرمان تشکیل چنین ارگان ها را امضا وصادر کرد اما در نیمه راه دور دوم ریاست جمهوری عوامل فشار میخواهند قدرت بالای قدرت ایجاد گردد ، بعنی بر فراز قدرت دولتی تشکلی بنام شورای عالی دولت با صلاحیت تصمیم گیری ایجاد گردد .

اگر مغرضین داخلی وخارجی خواستار به چالش در آوردن دولت و اخلال امور دولت داری بصورت سیستماتیک و مرحله وار هستند  آنها در قبال این اعمال اهدافی چون داشتن صلاحیت بالا بینی بر اجرات دولتی و به اصطلاح کسب پرستیژ کاذب به خود و چهره های وابسته بخود اند اما برخی تحلیلگران روی کدام ملحوظ چرخ مباحث تلویزیونی را در مورد بحرکت می آورند ؟

اگر واقعآ شورای عالی دولت با صلاحیت تصمیم گیری ایجاد گردد باید کار تعدیل قانون اساسی آغاز شود تا برخی صلاحیت های اجراییوی حکومت و مقام ریاست جمهوری را محدود ساخته به شورای عالی دولت تفویض نماید زیرا صلاحیت های رییس جمهور ، کابینه ، قضا وڅارنوالی و شورای ملی در قانون اساسی مسجل است که بدون تدویر لویه جرگه هیچ شخص وهیچ مرجع صلاحیت آوردن تعدیلات را درآن ندارد .

محتوا ونفس این طرح با داشتن صلاحیت تصمیم گیری خلاف قانون اساسی و مغایر ربط و ضبط امور دولتداری در ج . ا. ا. میباشد .

اینکه صلاحیت های رییس جمهور در قانون اساسی زیاد است ناشی از خصلت رژیم نیمه ریاستی با کاپی پاره ای خصایل امریکایی میباشد ودر لویه جرگه تصویب شده است و برای تعدیل ان تدویر لویه جرگه قانون اساسی ضرور است . لهذا از دیدگاه قانون فصل و باب این طرح بکلی مسدود و غیرقابل بازکردن میباشد ونباید مردم را با یک عملیه غیرقانونی وغیرعملی مصروف سازند .

گیریم این شورا بر طبق طرح ریاست جمهوری با صلاحیت مشوره دهی تشکیل شود چه کسانی درآن جا خواهند گرفت ؟

ثابت شده وغیرقابل اغماض است که چهره های تکراری سی سال اخیر . این چهره ها از ذرایع مختلف و با بازی های گوناگون در مدت بیست سال اخیر ممثلین قدرت ، مشوره دهنده گان ، مداخله گران در امور دولتی ، گاهی با دولت وباری در جهت مخالف دولت بوده اند و از امتیازات افسانوی دولتی وخارجی بهره برده اند که همه نزد مردم اظهرمن الشمس است.

این چهره ها طی بیست اخیر افراد با اراده های خودخواهانه و غیرقابل نزدیکی باهم صرف در مواقع بدست آوردن امتیاز و حفظ منافع این گاه  و آن گاه دور کندوی عسل امتیازات پر کشوده اند و متباقی در هیچ مساله خورد وبزرگ مملکتی و ملی دارای تفاهم نبوده اند ، همزمان با این خودی ها و خود پرستی ها تمثیل اراده بیرونی ها نزد شان اصل دیگریست که نمی خواهند یا اجازه نمیداشته باشند از خط گلیم منافع آنها پا فرا تر نهند ، درمطبوعات جهان و داخل کشور غوغای اتهامات علیه آنها مبنی برحمایت ازشبکه های مافیایی ، خلاف منافع وطنی و مغایر مصالح ملی گوش فلک را کرکرده است . مردم حق دارد در مورد شک منطقی داشته باشد و بگوید زیر یک سقف درآوردن اینها بنام شورای عالی دولت گره گشای به عمل در نیآمده است که هر حزب وهر تنظیم با پیش داوری قبلی در پی چگونگی راه یافتن به این شوراست تا بتوانند جای پای دیگری هم در به اصطلاح زعامت د ولتی برایشان دریابند ، اما در صورت عدم دسترسی به این مقام ‌با صد فریاد وغوغا تصویر بدنامی وناکامی آنرا بر درو دیوار کارزار تبلیغاتی تفرقه افگنانه قلم خواهند زد .

تشیکل اداره در کنار اداره ، تشکل در پهلوی تشکل ، ارگان بالای ارگان چیزی در قبال نداشته باعث درهم پیچیده گی پروسه ها وکردارهای نامیمون افراد و تنظیم ها میگردد . اگر گفته شود حلقات مافیایی مکمل بک دیگر اند مافیا هم در حیرت خواهد افتید که کی را زودتر اقناع نماید و با کی زودتر کنار اید .

در شرایط وجود قانون اساسی ، دولت بحیث هسته رهبری کنند نظام درهمکاری ارگانهای ثلاثه خود یگانه مرجع قانونی قبول شده است ، هر نوع تداخل و توظیه دراین امر قانونی نتایج زیانبار به بار می آورد.

اینکه دولت فاسد است ، مشروعیت آن روز تا روز زیر سوال میرود، فساد زده وناکار است شکی وجود ندارد ، یک طفل مکتب رو از آن اگاهی دارد ، اما تفویض صلاحیت های دولتی به یک ارگان خودساخته یا توصیه شده از خارج آنهم در وجود همین ناکاره ها، فساد زده ها وبی باوران به آرمانهای ملی باعث سرعت دم افزون پیشرفت فجایع جاری خواهد شد و بار دیگر دولتداری داری دچار انحرافات خطر ناک تر خواهد گردید .

ناهم آهنگان وبهم ستیزان قدرت، پول وامتیاز درمورد پیشبرد و بهبود امور چه تصمیم خواهند گرفت ؟

خرابی شتابزده وبحران آفرینی پیچیده در شرایط احتمالی مذاکرات دولت وجانب مقابل آن به میان خواهد آمد.

 

ٰ

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۱ـ ۲۳۰۵

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 2021

 

بیانیه مشترک ۷۰ حزب کارگری و انقلابی جهان :

در خط مقدم مبارزه برای سلامت، کار، و دیگر حقوق طبقه کارگر و ملت ها

 

ما دولت‌هایی را که در شرایط همه‌ گیری کنونی اقدامات جدید ضدمردمی و ضدکارگری تصویب می‌ کنند که باز هم بار بحران را بر دوش کارگران و مردم می‌اندازند، و در ضمن مبارزه آنها [زحمتکشان] با خودکامگی و شیوه‌های دولت پولیسی را سرکوب می‌ کنند، محکوم می‌ کنیم.

 

یک سال از آغاز همه‌گیری کووید-۱۹ می ‌گذرد که به مثابه عاملی شتاب ‌دهنده به تعمیق بحران سرمایه‌ داری نیز عمل کرد و رنج زیادی را برای طبقه کارگر و دیگر قشرهای مردمی در سراسر جهان به بار آورد. بیش از ۱۰۰میلیون نفر بیمار شدند، بیش از ۲میلیون نفر جان خود را از دست دادند، و میلیون‌ها نفر دیگر با وخامت چشمگیر شرایط زنده گی خود و بن ‌بست ‌های اجتماعی سرمایه ‌داری مانند بیکاری، تشدید استثمار، و سرکوب مواجه شده‌اند. حزب ‌های کمونیست و کارگری امضا کننده این بیانیه مشترک پیش از هر چیز همبسته گی خود را با آسیب‌ دیدگان همه‌ گیری کووید-۱۹، کسانی که عزیزان خود را از دست داده‌اند، کسانی که بیمار شده‌اند، ابراز می ‌کنند، و سپاس گرم خود را به پزشکان و پرستاران، و کارکنان بیمارستان ‌ها و دیگر موسسات بهداشتی و درمانی تقدیم می ‌کنند که یک سال است در این عرصه نبرد می ‌کنند و با دشواری‌ های بزرگی روبرو ‌اند.
در تمام این مدت، محدودیت‌ها و دشواری‌های حاد در مراکز مراقبت‌ های پزشکی اولیه و بیمارستان‌ها، کمبود کادر پزشکی و پرستاری، کمبود بستر در بخش‌ های مراقبت‌ های ویژه (آی ‌سی ‌یو)، و کمبود وسایل حفاظتی لازم (مثل ماسک و دستکش و ...) به دلیل کمبود بودجه و تجاری ‌سازی و خصوصی‌ سازی خدمات بهداشتی ملی و تولید وسایل پزشکی و دارو، روندی بوده که در سراسر جهان سرمایه ‌داری به گونه ‌ای چشمگیر خود را نشان داده است.

همزمان، گروه‌های انحصاری و شرکت ‌های داروسازی سود آوری خود را افزایش داده ‌اند و میلیاردها دالر پول به جیب زده‌اند. دوا، لوازم طبی، واکسین، و پژوهش در دست سرمایه کلان به موضوع سود جویی، و به عاملی در تشدید نابرابری‌ها در میان کشورها و تقابل‌های ژئوپولیتیک تبدیل شده است. شدید شدن رقابت در تولید و توزیع واکسین‌ها و داروها، تاخیر در واکسیناسیونلازم، انحصارگری صنایع دواسازی و افشا نشدن قراردادها[ی دولت‌ها] با صنایع دارویی، همه گی نشان ‌دهنده بن‌ بست‌ های نظام استثماری سرمایه‌ داری است که بر شالوده سودِ گروه‌های انحصاری عمل می ‌کند.

دراین شرایط است که اهمیت مبارزه در راه حقوق کارگران و ملت‌ ها، و ضرورت برقراری سوسیالیزم که می‌ تواند امکان ‌های علمی و فنّی معاصر را در خدمت نیازهای مردمی قرار دهد، برجسته می‌شود.
ـ  حزب‌های کمونیست و کارگری از تلاش‌ های کارکنان بهداشت و درمان و همچنین مبارزات کارگران، کشاورزان، و افراد دارای شغل آزاداستقبال می ‌کنند که خواستار انجام اقداماتی در حمایت از درآمد و حفاظت از سلامت خود هستند.
ـ  ما دولت‌هایی را که در شرایط همه ‌گیری کنونی اقدامات جدید ضدمردمی و ضدکارگری تصویب می ‌کنند که باز هم بار بحران را بر دوش کارگران و مردم می‌ اندازد، و در ضمن مبارزه آنها [زحمتکشان] با خودکامه گی و شیوه‌های دولت پولیسی را سرکوب می‌ کنند، محکوم می‌ کنیم.
ـ ما به مبارزه خود ادامه می ‌دهیم. ما در هر یک از کشورهای خود، خواهان خدمات بهداشتی- درمانی همه گانی و رایگان، و انجام اقدامات اساسی زیر برای مقابله با همه ‌گیری کنونی، و حفاظت از سلامت و زنده گی مردم هستیم:
ـ  تقویت فوری خدمات بهداشتی- درمانی همه گانی با بودجه دولتی، و استخدام کادر دایمی پزشکی و پرستاری با حقوق کامل. برآورده کردن تمام نیازهای بخش‌های مراقبت ویژه (آی ‌سی ‌یو) و زیرساخت‌های مورد نیاز برای فعالیت کامل خدمات دولتی در زمینه مراقبت ‌های بهداشتی- درمانی و پژوهش.
ـ  واکسیناسیون سریع ‌تر مردم در هر کشور، با واکسین‌های موثر، مطمین، و رایگان، بدون انحصار در عرضه واکسین به صورتی که امروزه به زیان مردم کشورهای سرمایه ‌داری کمتر توسعه‌ یافته رخ می‌دهد. لغو حق ثبت اختراع واکسین ‌ها و تمام فرآورده‌های دارویی ضروری دیگر که می ‌توانند به مقابله با همه‌ گیری کمک کنند.
ـ  تآمین فوری همه گانی و فراگیر تمام وسایل لازم برای حفاظت و پیشگیری (ماسک، دستکش، ژل ضدعفونی کننده...)، و همچنین آزمایش‌های تشخیصی، توسط دولت، به صورت رایگان.
ـ تامین حمایت از درآمد و حقوق قشرهای کارگری و مردمی. حمایت از بیکاران، تشدید مبارزه با سرمایه و سخن‌ گویان سیاسی آن که تلاش دارند مزدها و حقوق بازنشسته گی، بیمه، حقوق کار و حقوق دموکراتیک را پایمال کنند. انجام اقداماتی برای حفاظت از کارگران در محیط ‌های کار، در حمل‌ ونقل عمومی، و در مکاتب و دانشگاه‌ها.
ـ  خودداری از ایجاد هرگونه محدودیتی در حقوق دموکراتیک ملت‌ها به بهانه ویروس کرونا.
ـ تشدید مبارزه علیه مداخله‌های امپریالیستی و پایان دادن فوری به تمام تحریم‌ ها و محاصره‌های اقتصادی که در شرایط همه‌ گیری حتا ناعادلانه‌ تر و تبهکارانه ‌تر از پیش است، مانند محاصره تبهکارانه کوبا و ونزویلا توسط امپریالیزم امریکا، و لغو اقدام غیرقابل ‌قبول امریکا که کوبا را دوباره در فهرست امریکایی به‌اصطلاح «حامیان دولتی تروریزم» قرار می ‌دهد.
ـ ما به مداخله‌های امپریالیستی و تمرین ‌های نظامی، مانند عملیات ناتو، نه می ‌گوییم و خواستار تامین منابع لازم و بودجه کافی برای نظام ملی بهداشت- درمان همگانی و دولتی و تامین اجتماعی هستیم.

۲۴ فبروری ۲۰۲۱ ترسایی

 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۱ـ ۱۲۰۳

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2021