چرا شش جدی روز نجات وطن و مردم نامگذاری شد؟

 

رستمی

مرحله نوین  شش جدی سال ۱۳۵۸ مطابق ۲۵ دسمبر۱۹۷۹، پس از قیام هفت ثور،   یکی ازمهمترین حادثه خطیر وبزرگ تاریخی است، که پیوند مستقیم به سرنوشت  مردم ما واستقلال و آزادی افغانستان از دست جلادان نظام امپریالیستی جهانی با  همکاران و حلقات گوش به فرمان ارتجاع داخلی ومنطقه وی شان که امروز به ان اهداف خویش نایل امده اند، دارد.  بنابر  اگاهی وهوشیاری رهبری اکثریت سالم حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، مطابق  به قراردادهای  همکاری های اقتصادی ،اجتماعی ونظامی که  میان  رهبری جمهوری دموکراتیک افغانستان و اتحاد شوروی سابق بعد از قیام هفت ثور ۱۳۵۷ خورشیدی  به امضا  رسیده بود ؛همچنان مطابق به ماده ۵۱ منشور ملل متحد برای دفع وتجاوزات نیروهای بیگانه به خاک یک کشور ، با در نظرداشت  پیشنهادات  و تقاضای  مکرر رهبری حزب دموکراتک خلق افغانستان در دوران شادروان نورمحمد تره کی برای اعزام عساکر اتحادشوروی  غرض دفاع از تمامیت ارضی و آزادی  افغانستان وجود داشت ؛رهبری  مخفی  واحد حزب دموکراتیک خلق افغانستان یک جا با نیروهای اصولی وسالم حزب بعد از قتل نورمحمد تره کی منشی عمومی کمیته مرکزی  درخارج  وداخل کشور، با درک توطیه ودسایس باند امین، که با گروهای افرادگرای اسلامی و سازمان استخباراتی پاکستان در رابطه به سرنوشت افغانستان  تبانی به عمل امده بود ،از رهبری اتحادشوروی  تقاضا گردید، تا  قطعات محدودی نظامی خود را، غرض پشتبانی و کمک به اردوی جمهوری دموکراتیک افغانستان برای نجات کشور و  دفع وترد پلان های  باند امین  به افغانستان گسیل دارند. تا یکجا با افسران وسربازان دلیر اردوی  دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان نظام خودکامه  حفیظالله امین را  سرنگون و قدرت به رهبری حزب واحد دموکراتیک خلق افغانستان انتقال گردد . بنابراین بعد از تصمیم  وفیصله رهبری حزبی و دولتی اتحادشوروی اعزام یک گروپی کوچک قطعات نظامی شوروی برای جلوگیری  وپیش گیری ازعملکرد باند امین در  روزهای آخری حاکمیت حفیظ الله امین خون اشام  به افغانستان آغاز که بعد ازمواصلت  درمیدان هوایی بگرام کابل مستقر شده بودند. این اقدام برای خنثی نمودن دسایس توطیه مشترک نیروهای ارتجاعی داخلی ومنطقه وی که باهمکاری باند امین و دستگاه جاسوسی ای .اس .ای  پاکستان و احزاب بنیادکران اسلامی که  سقوط نظام جمهوری دموکراتیک افغانستان را تصمیم داشتند و می خواستند حکومت مشترک را با نیروهای راست افراطی برای رضایت پاکستان و دول غربی تشکیل داده وافغانستان را جزو اقمار سیاست های پاکستان وبادارنش  بسازند؛ تا ازاین طریق کشورما را به مثابه پل عبوری علیه همسایگان شما لی کشور  درآن طرف  دریای امو و در مجموع  اسیای میانه و خلیج فارس  تبدیل نمایند.

با  سرنگونی باند امین  در شش جدی  ۱۳۵۸ و تشکیل دولت جدید تحت رهبری شادروان ببرک کارمل منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان وحضور نظامی اتحادشوروی درافغانستان ، پلان شوم آنها   خنثی وافغانستان از این خطر مدهش رهایی یافت.  با تشکیل دولت وارگان های جدید، سیل عظیم تبلیغاتی وافتراات علیه  تحولی که به وقوع پیوسته بود، از طریق دستگاه های جهنمی منطقه و جهان امپریالیستی در جریان افتاد که هرنوع حقایق بوجود آمده را در وطن وارونه جلو داده ویک شبه همه چیز را در مورد وطن ما تغییر و مشهور ساختند. با آغاز جنگ روانی به بهانه حضور قطعات نظامی شوروی  ،تنظیم های جهادی که در زمان جمهوری داوود به پاکستان رفته وعلیه حکومت داوود قیام کرده بودند ،بعد از قیام هفت ثورو شش جدی  ۱۳۵۸ دولت پاکستان  آنها  را تشویق  برای سرنگونی نظام جدید کرده واز هیچ نوع  کمک های مادی معنوی  ،برای شان دریغ نه ورزیده، باکَوَس وکرنا می گفتند: افغانستان  کشور اشغال شده وبدون استقلال وآزادی بوده و مردم را  با مکر وفریب ،دعوت به دفاع مسلحانه  علیه دولت  جمهوری دموکراتیک افغانستان زیر نام « جهاد علیه کفرو یا کمونیسم » می کرد ند. برای تهیج احساست مذهبی ودینی وطنپرستانه  مردم زیر نام« اشغال شوروی»  مشهور ترین رسانه های خبری ،تبلغات زهراگین و خشن را آغاز کردند، مانند: بی بی سی ، روزنامه های مشهور فرانسه ،  گاردین انگلستان  یکجا باسایر رسانه های تبلیغاتی درجهان در ۲۴ ساعت جمعآ ۱۲۰ ساعت ، علیه دولت جمهوری دموکراتیک  افغانستان ،  تبلیغات ناروا را پخش می کردند . با  تشدید جنگ سرد، درعرضه جهانی میان  امریکا وشوروی ( بلاک شرق وغرب )، نیروهای مخالف دولت افغانستان ازجانب کشورهای غربی وکمک مستقیم پاکستان تا دندان مسلح شده ،بعد از آموزش  وتربیه نظامی گروه گروه به افغانستان جهت تخریب شهرها وقریه جات  گسیل می شدند. این گروه ها با تجهیزمدرن ترین سلاح  پیشرفته  که درخاک پاکستان وایران وبا کمک مشاورین نظامی پاکستانی، امریکایی وانگلیسی و باپشتبانی  مادی ومعنوی کشورهای عربی  آموزش  می دیدند ، به افغانستان اعزام میگردیدند . با مداخلات مستقیم کشورهای عربی وسازمان های تروریستی آنها  مانند:  القاعده و سایر نیروهای سلفیست یکجا با تنظیم های افغانی دوش به دوش  علیه مردم و دولت جمهوری افغانستان به مثابه جنگ منظم دول خارجی شکل یافته بود. با انجام اعمال دهشت انگیز تروریستی وچریکی درقره یه جات وشهرها مانند امروز، چنان تراژیدی های را بار آورد ه اند که  تاریخ کشور ما آنرا فراموش نه خواهد کرد.  این نیروها زیر نام جهاد بدون رعایت واحترام به حقوق بشر وارزش های مدنی هر عملی زشتی که می خواستند، دریغ نمی ورزیدند.

اعمال که امروز طالب، القاعده و داعش در سوریه وعراق لیبیا وافغانستان  انجا م می دهند، دارای یک سناریو وخاستگاه مشترک وریشه مشترک داشته  که با اعمال دیروز تنظین های جنگ سالاران  در کشورمافرقی نداشته؛ تنها اشخاص ، نام گروهای تروریستی و تاکتیک و نوع جنگ تغییر یافته ، اهداف همان اهداف کهنه بر شالوده منافع  ژیوپولتیک و اقتصادی که  می خواستند افغانستان را اشغال ،تا  در آن پایگاه های نظامی خود را ایجاد که بالاخره به اهداف تاریخ خویش نایل آمدند . این همه اقدامات دریک محور اصلی آن هم تسلط جهان سرمایه  و رهبری جهانی بالای کشورهای کم زور که ازلحاظ اقتصادی ضعیف، اما دارای منابع سرشار طبیعی می باشند ،صورت می گیرد. نیروهای که دیروز زیرنام اشغال افغانستان وخطری دین گلو ویخن پاره میکردند ومردم را به جهاد ومبارزه علیه کفر تشویق می کردند در کجا لمبیده اند ؟ آیا حضور نظامی ۴۸ کشور جهان و ناتو وامریکا و امضای قراردادی امنیتی  بین امریکا وافغانستان  نمایانگر، اشغال افغانستان  نیست؟ آیا امریکا و ناتو وهم پیمانان شان توسط دولت ویا کدام سازمان سیاسی اجتماعی رسمآ دعوت شده بود که به افغانستان لشکر کشی نمایند؟ اینهمه مولفه های صرف مکر وفریبی پیش نه بود!   دغدغده  خطر دین واشغال وطن با دریافت دالرها ومقام های دولتی ،به فراموشی و طاق نیسان گذاشته شده است.

چور وچپاول وتقسیم سرمایه های مادی ومعنوی ملی وتاریخی و فروش آن به پاکستان وعرب های خلیج فارس و نابودی اردوی افغانستان از اهداف دشمنان منطقه وی و جهانی بود، که به واسطه  جنگ سالاران جهادی صورت گرفت که امروز هم به اشکال نوین توسط  طالب و داعش  منابع طبیعی زیر زمینی وسر زمینی افغانستان به یغما برده شده وحیف ومیل می گردد.

چه شد! این همه وسایل نقیله ترانسپورتی، زرهی سلاح ثقیله و سنگین  ،توپ ها ، طیارات ، تانک های مدرن، زره پوش ها ، راکت ها ، دستگاه مجهز اسکاد و راکت های زمین به زمین... وغیره قوای مسلح جمهوری دموکراتیک افغانستان که به دولت اسلامی افغانستان تسلیم داده شد بود؟

بدبختانه این همه ارزش های  و دستاوردهای تاریخی که میراث اردوی سابقه کشور ما بود ، به قیمت آهن در مقابل دالر و کلداربه پاکستانی ها به فروش رسانیده شده است. از بین بردن و حیف ومیل تجهیزات قوای مسلح کشور  خیانت بزرگی تاریخی بود به استقلال، آزادی وتمامیت ارضی کشور که امروز اردوی ما به آن اشد ضرورت دارد ، همین امر باعث شده  که اردوی ما نه می تواند که مستقلانه از وطن خویش دفاع نماید .  درطول دو دهه واندی ۱۲۴ میلیارد دالر به افغانستان سرازیر شد که ۵۰  فیصد ویا اظافه از آن به اختیار جنگ سالاران وقومندانان  تنظیم های جهادی  وسایر زمامداران دولتی به ا نواع  مختلف تعلق گرفته هست.

از این پولها ده ها باب  منازل آسمان خراش  ومجلل ترین قصر ها وموتر های شیک ومودل سال  خریداری ویا برای خود اعمارنموده اند. هیچ گونه احساس و ناراحتی از اشغال دایمی افغانستان توسط امریکا و ناتو از جانب آنها  به ملاحظه نمی رسد ودر عمل اخته  ودر مکنت وثروت درعیاشی ، ولخرجی غرق شده اند! چون مغزو فکر واندیشه آنها  را دالرو زنده گی مادی احاطه کرده  است . در حالی که ملیونها افغان اعم از زن و مرد، جوان و پیر، آواره ، فقیر و گرسنه ،  در خارج وداخل کشور برای یک لقمه نان وسرپناه سرگردان ونالان می باشند. ده ها خانواده با زن و طفل خویش به مقصد رسیدن به یک کشور صلح امیز ،از طریق خشکه وآب در راه جان های شیرین خویشرا ازدست داده و طعمه حیوانات بحری وانسان ها ی ادمکش شده اند .  ۷۰ فیصد مردم زیر خطی فقرو بیکاری  در افغانستان بسر میبرند.  اکثریت آنها  را جوانان که  سرمایه ملی  کشور را تشکیل میدهند، میباشند. برای دریافت کار و زنده گی صلح امیز، سنگین ترین اعمال وفشارهای جسمی وروحی طاقت فرسا را  متقبل می شوند.،تا دراروپا ویا سایرکشورهای امن  خود را برسانند. عامل این همه نابسامانی و ناامیدی ها وفرار مغزها از کشور ، ناشی ازرویکردهای ناهنجار دولت و عملکردهای غیرانسانی وبشری گروهای تروریستی  داعش وطالب زیر نظر امریکا و ناتو وپاکستان و  حکومت وحدت ملی  افغانستان  ، برای اهداف اقتصادی ونظامی شان درمنطقه میباشد. همه نخبگان واگاهان سیاسی ومردم میدانند که دراین  روزهای اخیر  وبالخصوص در ماهای گذشته   سال ۲۰۱۵ چه دسایس وسیاست های مدهش درکشور ما جریان نداشته وندارد! که مقاصد آنها  به مثابه آفتاب به همه روشن وهویدا بوده،که پی آمدهای بی نهایت دلخراش وضد بشری آنرا  همه ما شاهد هستیم که بنام اجرای قانون شریعت دین غرای محمدی  چه جَوروستمی نیست که بالای مردم ما انجام نمیشود!. این وضع دلایل فراوانی با خود دارد، یکی از عمده ترین دلایل ان اینست ،که رهبری  کشوردارای صلاحیت مسقیم اجرییه وی نیست ونمی تواند که تصامیم مستقل به نفع اراده مردم بگیرند. صرف به مثابه دانه های شطرنج  از آنها  استفاده شده واز خود هیج نوع رویکرد سالم که به درد بخور جامعه باشد،ازخود تبارز نمی دهند. حکومت و پارلمان صرف به نام وجود داشته ومانند مامورین وزارت خارجه امریکا وکشورهای عضوناتو مستقیمآ تحت اداره آنها  فعالیت واز دساتیر آنها  پیروی می نمایند. انتقال مستقیم طالب و داعش  توسط هواپیمهای نظامی ناتو به ولایات سرحدی افغانستان  این ادعا ما را واقعیت می بخشد . مبارزه با طالب وداعش تنها حرف است نه عمل !

هرآنچه زمامداران نظامی ناتو وامریکا و دولت پاکستان بخواهند تحقق می پذیرد وسال برانگیز است که چرا  هرروز درولایات سرحدی کشور نفوذ طالب وداعش بیشتر میشود ومانند سمارق سرمیزنند و پی در پی  قریجات وشهرهای  را تصرف واشغال  می نمایند؟ زنان ومردان رابا فجیع ترین عملی  ضد بشری به قتل رسانیده و ازهیچ نوع عملی ضد انسانی علیه آنها ، بالخصوص قشر زنان کشور دریغ نمی ورزند. سنگسار دوشیزه رخشانه درولایت غور وحلال کردن اطفال ومردان در زابل وجلال آباد وهلمند وبغلان و کندوز وسقوط ولسوالی سنگین ولایت هلمند وکشتار صدها تن عساکر وافسران قوای مسلح کشور شمه ای  از فعالیت های این تیکه دارن دین ومذهب بهشت و جنت وغلام حلقه بگوش کشورهای نفت خیز عربی وامریکای وانگلیسی می باشد. حالت نظامی ، سیاسی واجتماعی کشور نشان دهنده  آنست که آینده غم انگیز ،غبارالود و تاریک  ، نامعلوم ،  توام با تحقق پلان های غامض در پیش روی مردم و وطن ما قرار خواهد گرفت!.  پلانی که سی سال قبل می خواستند  به آروزویش برسند که نه رسیدند! که درشش جدی ۱۳۵۸ خنثی گردید، که به حق این روز را روز نجات وطن ومردم ما ازچنگال این اهریمن های خون اشام درآن دوران نامید!  

شوربختانه که این نقشه امروز در افغانستان تحقق یافته و درآستانه عملی شدن درآن طرف رود آمو و اطراف آن، به وسیله نیروهای نظامی غربی با کمک ارتجاع منطقه یکجا باگروه های سلفیست درحال شکل گیری میباشد.

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۵ ـ ۲۴۱۲

 

« ما واقعــاً احمــق هستیم! »

( سناتور امریکایی)

 

آقای جنرال کمپبل هوشدار می دهد یا تبلیغ میکند؟

 

سلیمان کبیر نوری

 

 

جنرال کمپبل قوماندان عمومى نيروهاى امريکا و ناتو مى گويد که گروه مسلح داعش، تلاش مى ورزد تا در ولايت ننگرهار، به سطح منطقه براى خود مرکز ايجاد نمايد.

چنین به نظر میرسد که خرابی اوضاع  کشور و بدامنیتی در موجودیت نیروهای خارجی، پیامد کارکردهای ویژه  و هدفمند آنان درین راستا بوده باشد.

اینکه تا امروز قوای هوایی نداریم، فساد ابعاد گسترده و تازه تری به خود می گیرد، تولید مواد مخدر شگوفاتر می شود؛ همه وهمه برای ایجاد همین شرایط  بد امنیتی پیش از پیش پلانیزه شده به نظر میرسد (" چون خیت کردن آب برای ماهی گرفتن").

مردم افغانستان می دانند که همه ی تروریست ها از کشور اسلامی ای به نام پاکستان در شمال شرق؛ به وطن ما صادرو سرازیر می شوند.

پاکستانی که ارتش آن سالانه میلیارد ها دالر از کمک های سخاوتمندانه و هدفمندانه ی غرب و امریکا مستفیض می شود.

آنهایی که خاصتاً طی سه دهه است که افغانستان را از عینک استخبارات نظامی پاکستان به نظاره گرفته اند.

آقای جنرال کمپبل!

آیا افراد داعش از آسمان به ننگرهار سرازیر می شوند؟

آیا مثل سمارق با سرعت سر از زمین  بیرون می آورند؟

بال برای پرواز کردن دارند؟

یا ذریعه هواپیما ها منتقل می شوند؟

از کجا، از کدام مسیر ها و چطور به ولایات شمال شرقی حضور می یابند؟

آیا جناب قوماندان با کلیه اطلاعات دقیقی که از شبکه ها و مجاری مختلف و از طریق کنترول اقمار مصنوعی در دسترس دارند، پاسخ روشن و مستدل در رابطه به پرسش های فوق نمی توانند بدهند؟

پس ناتو و مزدوران جنگی و استخباراتی اش در افغانستان چرا   سهل و ساده برای چه تشریف و پایگاه و آرگاه و بارگاه دارند؟

مفهوم و هدف از امضای قرار داد امنیتی افغانستان با امریکا و ناتو منافع مشترکی  میان کشور ما و آنها را در نظر داشته است، یا اینکه سراپا تحمیلی و تهاجمی و به منافع یک جنابه ایشان است؟

آخر اینهمه تهاجم و تجاوز نیروهای پاکستان بر مرز های جنوبی؛ و حتا  تصاحب گستاخانه سرزمین افغانستان  در موجودیت قوای خارجی دراین کشور که گویا حافظ بودن نظام  و تمامیت ارضی و امنیت و روند های انکشافی را مدعی استند؛ چگونه می تواند توجِیه شود؟

من در مورد انگریز چیزی نمی گویم. به قول جان کولمن، «همه چیز ها پالانیزه شده اند.» انگریز آن قدر مقتدر و موفق است که گویی  رسانه ها اصلاً اجازه ندارند در مورد کار کرد های این هیولای خشم و شیطنت، چیزی را بروز دهند. و یا حتا نامی از آن برند. چون بازی گر اصلی و همه کاره جهان در پشت پرده بازی های بزرگ محسوب می شود.

کوتاه و مختصر اینکه نیرو های نظامی بیش از۵۰  دولت خارجی به هر بهانه ای که بود،   بعد از تصویب در جلسه  شورای امنیت که امروز مشروعیت آن هم زیر سوال است   در کشور ما از ۱۵ سال بدینسو حضور نظامی گسترده یافته اند اکثریت قاطع این کشورها به خصوص با استناد به همان  قطعنامه های  بی سابقه و تاریخی  که طبق پیشنهاد ایالات متحده  امریکا( قطعنامه های شماره ۱۳۷۳ و۱۳۶۸) صادر گردید تحت عنوان مبارزه علیه تروریزم و تنبیه کشور های حامی تروریزم به افغانستان لشکر کشی کردند.

اینک همان ها پس از ۱۵ سال حضور سنگین در افغانستان می گویند که گذشته از طالب و القاعده ؛ نیروی شرارت تازه و بیگانه ای به نام داعش؛ در شمال شرق افغانستان پایگاه منطقه وی خواهد ساخت ؟

قانونمند شدن حضور و تهاجم غرب در افغانستان برمبنای چه تعهداتی صورت پذیرفته بود؛ آیا به خاطر اینکه گاه و بیگاه برای ما چنین هشدار ها صادر نمایند؟

دیگر مردم افغانستان؛  چه توقعی از این قلدر های غربی می توانند داشته باشند؟

***
بر اساس گزارش  بی بی سی  ژنرال کمبل در گفت و گو  با خبرگزاری آسوشیتد پریس اعلام کرد که « جنگجویان خارجی» از سوریه و عراق در ولایت شرقی ننگرهار به جنگ جویان افغانی پیوسته ‌اند که به داعش اعلام وفاداری کرده اند.
او گفت: نشانه‌هایی وجود دارد که حامیان داعش در ننگرهار تلاش دارند تا روابط خود با رهبری این گروه در سوریه و عراق را تحکیم ببخشند.
ژنرال کمبل افزود که بسیاری از آنانی‌ که در افغانستان به داعش اعلام وفاداری کرده‌اند  « طالبان ناراضی » هستند.
فرمانده نیروهای ناتو و امریکایی در افغانستان گفت: « من مطمین هستم که افرادی از سوریه و عراق آمده اند. نمی‌توانم بگویم چه تعداد هستند؛ اما نشانه‌هایی وجود دارد جنگجویان خارجی در حال آمدن هستند».
او گفت: داعش می ‌خواهد پایگاهی در جلال ‌آباد بسازد تا به «عنوان پایگاه اصلی برای ولایت خراسان این گروه استفاده شود و تلاش دارند راه خود را به سوی ولایت کنر در شمال ننگرهار باز کنند.»
ولایت خراسان منطقه ‌ای است که به گفته گروه تروریستی داعش شامل افغانستان، پاکستان و سرزمین‌های اطراف آن می‌باشد.

این درحالی است که صدیق صدیقی سخنگوی وزارت امور داخله در یک نشست خبری گفت که نیروهای امنیتی در چارچوب این استراتیژی موظف شده اند که از تمام امکانات خود علیه داعش کارگرفته و در برابر این گروه تروریستی مبارزه کنند.
آقای صدیقی بیان داشت که نیروهای امنیتی افغان از شش ماه بدین سو تلاش های زیادی را برای جلوگیری از نفوذ این گروه در خاک افغانستان انجام داده است.
وی ، هدف گیری فرماندهان داعش و مراکز آن را از جمله اقداماتی خواند که برای جلوگیری از نفوذ داعش در افغانستان توسط نیروهای امنیتی افغان انجام شده اند.
سخنگوی وزارت امور داخله، گروه تروریستی داعش را یک خطر جدی افغانستان و همه کشورهای جهان خواند.
آقای صدیقی با بیان این مطلب که گروه تروریستی داعش یک تهدید نوظهور در پهلوی سایر تهدیدها برای افغانستان می باشد اظهار داشت که نیروهای افغان مصمم به مبارزه جدی علیه این گروه می باشند.
وی افزود: « تروریستان تلاش دارند که برای خود پایگاه بسازند؛ تلاش آنان از این امروز نیست آن ها از یک سال بدین سو در تلاش ساختن پایگاه در افغانستان می باشند؛ تا در افغانستان جای پای داشته باشند اما مصمم هستیم که از گسترش نفوذ این ها جلوگیری کنیم».

شما آقای صدیقی مصمم هستید؟

بسیار خنده آور به نظر می رسد. به خاطری که اسناد و قراین ؛ حکایت از سناریوهای وحشتناک دارد. قبل از همه شایعات نیرومند ولی بی پاسخ وجود دارد که آقای ستانکزی سرپرست وزارت دفاع و جناب حنیف اتمر مشاور امنیتی رییس جمهور که اشکارا به وسیله انگلستان و غربی های دیگری درین مقامات نشانده شده اند؛ به سوقیات و پیشروی و توسعه قلمرو فعالیت داعش خدمت می نمایند و اینگونه پهنای « ستون پنجم » دشمن در درون نظام دست نشانده بسی گسترده است.

پس زمان آن است که مردم افغانستان از تحمیق شده گی و بلاهت شرم آور خود را نجات بخشند و قبل از همه  معنا و مفهوم موجودیت نظامیان غربی و  خیل بی حد و حصر مزدوران امنیتی و استخبارانی و خدماتی ... آنان در افغانستان را مورد سوال قرار دهند که یعنی چه؟

 ادامه این بازی های بزرگ  شوم سازمان یافته در سیاست اداره اوباما در مورد افغانستان که تاکنون مبهم به نظر می رسید، با اظهارات تازه نماینده ی ویژه قصر سفید،  برای پاکستان و افغانستان، وخامت غیر منتظره و محیرالعقول کسب می نماید!

ایشان کمافی السابق  با محبت تمام با سیاست پاکستان ـ کشوری  که بانی و حامی تروریزم است همنوایی  دارند. همین سیاست و برخورد دوستانه  و اغماض گرانه منتج به خونریزی های متداوم در کشور ما ظرف یک و نیم دهه گذشته گردیده  و اگر تغییری حاصل نکند طی زمان چندین برابر سرزمین ما را خونبار و کانون فاجعه های ناگفتنی نگه خواهد داشت.

 من آرزومندم که اکنون سیاست قصر سفید  و پنتاگون و ناتو نیز برای  تمامی مردم افغانستان سوال برانگیز شده باشد. و آنان برای حل این سوال، قوای عقلی و اندیشه وی خود را به شدت تمام در مورد به کار اندازند.

البته نکات امید بخشی هم وجود دارد؛ منجمله خشم قانون گذاران امریکا بر دستگاه جاسوسی پاکستان وطرح و وضع تحریم ها بر مقامات نظامی آن کشور را مردم افغانستان به فال نیک گرفته اند. اما برای کشوری که با حمایت و تمویل  تشویق کشور های معلوم الحال خارجی سالهاست که به تولید و صدور تروریست می پردازند، و این را به یک منبع ثروت ملی و سیاست بقا و قلدری اش تبدیل کرده است؛ صرفا وضع کردن تحریم ها کافی و کاملا اثر گذار نمی باشد.

مردم افغانستان که بر وعده ها و تعهدات غرب طی ۱۵ سال اخیر بی باور شده اند، متوقع اند تا غرب و به ویژه کانگرس  امریکا با اقدامات سازنده برای تعمیل اهداف و غایات قطعنامه های یاد شده شورای امنیت در مورد القاعده و طالبان و مجازات حامیان شان  که  بعد یازده سپتامبراصدار یافته  بود، حد اقل اکنون گام های صادقانه ی عملی بردارند.

ضمن وضع تحریم ها بر مقامات ارتش پاکستان، راهکاری را برای ارجاع پرونده پاکستان  به شورای امنیت سازمان ملل متحد روی دست گیرند تا مرکز تروریزم جهانی (پاکستان و حامیانش)  مجدانه زیر فوکس ملل جهان قرار گرفته راه برون رفت از بازی مهلکی که نه تنها افغانستان، بل منطقه و تمام جهان را آسیب میرساند؛ حصول گردد.

***

به گزارش طلوع نیوز، کمیته   روابط خارجی کانگرس ایالات متحد می‌ گوید که در ۱۵ سال اخیر پاکستان ۳۰ میلیارد دالر از ایالات متحد دریافت کرده است، اما مقام‌های ارتش و استخبارات این کشور به پشتیبانی از گروه های هراس افگن به ویژه طالبان و شبکه حقانی ادامه می‌ دهند.

رییس این کمیته یگانه گزینه بهتر را برای حل معضل هراس افگنی وضع تحریم بر دارایی‌ها و سفرهای مقام‌های نظامی پاکستانی می ‌داند. وی می افزاید که صدها مدرسه در پاکستان هراس افگن تولید می‌کند و از این میان ۶۰۰ مدرسه از پول کمک‌های خلیج تمویل می ‌شوند.

این کمیته فرستاده ویژه کاخ سفید را در افغانستان و پاکستان برای پاسخ دهی درباره وضعیت کنونی روابط این کشور با پاکستان فراخواند. اما تمامی قانون گذاران در این نشست روحیه ضد سیاست‌های کنونی پاکستان داشتند و از ادامه پشتبیانی پاکستان از هراس افگنان خشم شان را ابراز کردند. ازدیدگاه رییس این کمیته عامل اصلی بی ‌ثباتی افغانستان حضور هراس افگنان در پاکستان است.

اید رایس، رییس کمیته روابط خارجی کانگرس امریکا می‌گوید: « بخش‌های شمال غربی پاکستان هنوزهم پناه گاه‌های امن هراس افگنان استند. استخبارات پاکستان از گروه هایی پشتیبانی می ‌کند که به گفته آنان گروه های خوب هراس افگن استند، اما این گروه ها درحال بی ثبات ساختن افغانستان استند و نیز امنیت هند را با تهدید روبه روساخته ‌اند. » رییس این کمیته پیشنهاد می ‌کنند که دارایی های آن مقام‌ های پاکستان که با طالبان پیوند دارند ضبط شود و بر سفرهای این مقام‌ ها تحریم وضع گردد.

وی افزوده است: « تنها ۶۰۰ مدرسه درپاکستان با کمک مالی ازکشورهای خلیج تمویل می ‌شوند ودراین مدرسه‌ ها عدم تحمل پذیری و بنیاد گرایی آموزش داده می ‌شود و این مدرسه مرکز های تولید سرباز به گروه‌های هراس افگن استند. ما یک گزینه داریم وآن این است که باید آن مقام‌ های پاکستانی که هنوزهم با گروه‌های هراس افگن پیوند دارند هدف قرارگیرند و دارایی‌های شان ضبط و تحریم برسفرهای شان وضع گردد. تا زمانی که پاکستان پیوند‌اش را با هراس افگنان نبرد، واشنگتن و اسلام آباد روابط راهبردی واقعی نخواهند داشت. » اعضای دیگر این کمیته نیز پاکستان را پشتیبان هراس افگنی می‌ دانند و از سیاست های امریکا در برابر این کشور خشم گین استند. توی ،عضو کانگرس امریکا: « ایالات متحده به پاکستان ۳۰ میلیارد دالر در۱۵سال گذشته داده است، اما این کشور همکاری صادقانه نکرده است. علت این که نیروهای امریکایی بدون درمیان گذاشتن پاکستان اسامه بن لادن را کشتند این بود که ممکن است اسامه را پاکستانی‌ها نجات دهد.»

روهرا با کر، عضو دیگر کانگرس می‌گوید: « درجریان امسال من بسیارمایوس شدم زیرا آن مقام‌ های پاکستانی را که دوستان مان می ‌پنداشتیم همانند دشمنان مان عمل کردند. پاکستان هنوزهم روابط تنگاتنگ اش را با هراس افگنان به ویژه طالبان افغان و تندروان دیگر نگه می‌دارد. ما واقعأ احمق هستیم که به کسانی پول می ‌دهیم که همکاردشمنان امریکا استند.»

اما به نظر می‌ رسد که سیاست ایالات متحد امریکا در برابر این کشور گونه دیگری است

ریچارد اولسون  فرستاده ویژه کاخ سفید برای افغانستان وپاکستان می‌گوید: « با وجود چالش‌ها پاکستان یک همکار مهم برای ما است و برای حضور پایدار ما در افغانستان ما نیاز به همکاری اسلام آباد داریم.»

ازسوی دیگر یافته‌های کانگرس ایالات متحده نشان می‌دهند که پاکستان سومین کشور بزرگ جهان از رهگذر داشتن جنگ افزار هسته ‌ای است و این کشور یک پنجم بودجه ‌اش را در بخش نظامی هزینه می‌ کند درحالی که تنها دونیم درصد را صرف آموزش و پرورش می‌نماید.

حالا ماهیت همه دوستان و دشمنان مردم افغانستان روشن و آفتابی شده است. مردم است که باییست به پا برخیزند، پیش از آن که حلقه های اسارت و غلامی سنگین تر و سنگین تری در گردن های شان انداخته شود، مردم باید برنامه های مهلک و ضد انسانی و ضد بشری اجانب را نقش برآب کنند.

مردم پیروز می شوند و تاریخ بشریت گواه است که پیروزی همیشه از آن مردمان مبارز شجیع، دادخواه و صلح طلب بوده است.

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۵ ـ ۲۱۱۲

 

 

 

 

 

کارشناس: نفت داعش در ترکیه تصفیه می شود

نفت قاچاقی چگونه به خاک ترکیه وارد می شود؟ آیا نفت در موسسات زیرزمینی تصفیه می شود یا خیر؟

چه کسی ان را خریداری می کند؟ آیا خریداران امریکایی، انگلیسی و از شرق نزدیک وجود دارند یا خیر؟

 

 موضوع صادرات نفت داعش به ترکیه عملاً در ترکیه، باوجود آن که وزارت دفاع روسیه ثبوت های تجارت نفت بین ترکیه و داعش ارایه کرد، تنویر نمی گردد و مورد بحث قرار نمی گیرد.

نفت قاچاقی چگونه به خاک ترکیه وارد میشود؟ آیا نفت در موسسات زیرزمینی تصفیه میشود یا خیر؟ چه کسی ان را خریداری میکند؟ آیا خریداران امریکایی، انگلیسی و از شرق نزدیک وجود دارند یا خیر؟

نیجیت پامیر، نماینده کمیسیوون درباره مسایل انرژی سیاست نو منطقه وی که در گذشته در مقام ریاست شورای انکشاف کمپنی های نفتی ترکیه ایفای وظیفه می نمود، در مصاحبه به خبرگزاری «سپوتنیک» خاطرنشان ساخت که بخش نفت در موسسات عراق تصفیه می شود و بعداً به مساعدت یک عده میانجی گران در ترکیه فروخته می شود و در آنجا از بندر جیهان به اسراییل صادر می گردد. به گفته پامیر، منشای نفت که از طریق لوله نفتی کرکوک ـ یومورتالیک انتقال می یابد، بسیار مشکوک می باشد. پامیر گفت که این نفت برخلاف مواد مندرجه قانون اساسی عراق صادر می گردد و از همین ر و قاچاق محسوب می شود:

« فهمیده نمی شود که توسط چه کسی و چگونه صادرات این نفت کنترول می شود. ظن جدی در این مورد وجود دارد که بارزانی رهبر کردستان عراق نفت داعش را از طریق این لوله صادر میکند».

پامیر ضمن پاسخ به سوال در این باره که نفت داعش در کجا و چه گونه تصفیه میشود، گفت:« در قسمتی از خاک عراق که توسط جهادیون کنترول می شود، یک عده موسسات تصفیه نفت وجود دارند، جای که نفت تصفیه می شود و به محصولات نفتی مبدل می گردند. کارخانه جات تصفیه نفت ترکیه قاعده تاً توسط کمپنی های بزرگ نفتی « TÜPRAŞ » ترکیه کنترول می شوند. یکی از آنها در باتمان، در نزدیک سرحد با عراق قرار دارد و برای تصفیه ۱میلیون و یک صد هزار تن نفت ثقیل محاسبه شده است. شک و گمان های جدی در این مورد وجود دارند که نفت جهادیون شاید در همین کارخانه تصفیه شود.
مصطفی تیکیک سکرترمسوول مسایل سازماندهی و تعلیم پرسونل اتحادیه مسلکی کارگران صنایع تصفیه نفتی ترکیه در این باره معلومات داد که نفت که در رقه سوریه و ریمیلان استخراج می شود، به یک عده دهات در ولایات کارس، غازیان تیپ و شانلی اورف منتقل می گردد و از آنجا به بنادر میرسین و اسکندرون انتقال می یابد. آن قسمت نفت خام که به بنادر منتقل نمی گردد، در کارخانجات کوچک و موسسات زیرزمینی تصفیه می شود.

به گفته تیکیلیک، مقدار تقریبی نفت که همه روزه به ترکیه صادر میشود، از ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار بیرل را تشکیل می دهد.

او می گوید: « معلوم است که به میانجیگری نماینده گان تشبثات و تاجران این نفت به کشورهای مشخص اروپایی فروخته می شود. فکر نمی کنم که دولت یا« TÜPRAŞ » خود به چنان سبک سری عمل نمایند، تا به صورت علنی خریداری و تصفیه نفت داعش را انجام دهند، در اصل این پروسه به میانجیگری یه عده متشبیثین صورت میگرد.

مصطفی تیکیک سکرتر مسوول مسایل سازماندهی و تعلیم پرسونل اتحادیه مسلکی کارگران صنایع تصفیه نفتی ترکیه، ضمن پاسخ به سوال راجع به اینکه آیا تصفیه  ۱۰۰ ـ ۱۵۰ هزار بیرل نفت در موسسات کوچک ممکن است، گفت:« نه خیر، به این ترتیب فقط محموله های کوچک آن حجم نفت تصفیه می شود که من در باره ان صحبت نمودم. ما فکر می کنیم که بخش اعظم ان در ذخایر نفتی در اسکندرون و میرسین نگهداری میشود. طوری که ما پیشبینی می کنیم، قسمت از این نفت با وساطت تاجران به انگلستان و ایتالیا صادر می شود. من به مثابه نماینده صنایع نفتی می خواهم بگویم که آن اشخاصی که می گویند که « بدون اگاهی انها حتا پرنده از سرحد گذشته نمی تواند»، نمی توانند نه دانند و یا آن فعالیت قاچاقی را نه بینند که در حال حاضر در منطقه سرحدی صورت می گیرد. ما معتقدیم که باندهای داعش جریان عظیم وجوه پولی را به حساب استخراج نفت خام، انتقال آن، در قدم اول از طریق سرحد ترکیه، نگهداری و تصفیه قسمی در موسسات زیرزمینی با فروش بعدی در بازارهای جهانی تامین میکنند./ اسپوتنیک

بامداد ـ سیاسی ـ ۳ /۱۵ ـ ۱۶۱۲

 

عضویت تاجکستان در اتحادیه اقتصادی اورآسیا

 تاجکستان در آینده نزدیک ممکن است  موضع خود در باره عضویت در اتحادیه اقتصادی اوراسیا را  اعلام کند.  در دوشنبه کار روی ارزیابی سود و زیان عضویت در این اتحادیه رو به پایان است.  عالم فصح الدینوف  خبرنگار اسپوتنیک  در دوشنبه  در باره  موانع  جدی در راه پیوستن تاجکستان به اتحادیه اقتصادی اوراسیا گزارش  می دهد.

 کارشناسان تاجکستان و تحلیل گران خارجی، تاجکستان را یک کاندید بالقوه  برای عضویت در اتحادیه اقتصادی اورآسیا می دانند. آنها به چند نکته  حساس  توجه می کنند  که دوشنبه می تواند  در فرایند مذاکرات عنوان کند.  مساله  پرداخت جبرانی به دلیل ضررهای کوتاه مدت  تاجکستان در بخش  مالیات گمرکی ، مدرنیزاسیون  زیر بنای مرزی  و لغو حداکثر موانع  برای  مهاجران کاری  در روسیه  از آن جمله اند.

آزا میگرانیان  اقتصاددان  مشهور انستیتوت  کشور های عضو جامعه همسود در این خصوص گفت:  تاجکستان به عنوان  کشوری با اقتصاد  ضعیف نیاز به  نوعی تزریقات مالی و  حمایت از بودجه دارد که مهم نیست به چه شکلی  ارایه شوند ـ  اعطای کمک مالی مستقیم،  سبسایدی  و اعتباری  و یا کمک های تسهیلی  و  سودآور. تاجکستان نیاز به کمک برای  توسعه  زیربنا، ایجاد شرایط جدید برای  سازماندهی فعالیت  تجاری ـ ترانزیتی و تولید صنعتی  دارد. البته دورنمای  پتانسیل  انرژتیک تاجکستان  خوب است.  شاید  حمایت  از این رشته ها نیز ضروری باشد. نکته دیگر آن است که تاجکستان  ممکن است درخواست  کاهش  صادرات  کالاهایی را بکند که از  چین وارد می شوند.  و البته در باره  منافع  مهاجران کاری نیز  صحبت خواهد شد.

آزا میگرانیان،  معتقد است که  تمام این  مسایل  در دستور روز  باقی خواهند ماند.  اما این مسایل را راحت تر از مسایل قرقیزستان می توان حل و فصل کرد.  در رابطه با تاجکستان   ضررهای مالی  در مقایسه با قرقیزستان کمتر خواهد بود.  همگرایی  تاجکستان  از نظر  مسائلی که ممکن است بروز کنند،  قابل درک است.  تاجکستان با ورود به این اتحادیه  بیشتر سود خواهد برد تا ضرر.

اگر تاجکستان از نقطه نظر امکانات  و  دورنمای رشد اقتصادی  در نظر گرفته شود، این کشور باید  به شکلی  وارد  بازار بزرگتری شود ـ بازاری که در آن جا بتوان  فناوری  دریافت کرد،  جایی که بتوان  مسایل  پتانسیل  مهاجرتی  را به عنوان  ذخیره  اصلی  صادراتی جمهوری  حل و فصل کرد.  از این نظر برای تاجکستان  شرکت در  اتحادیه اقتصادی  بهر شکل ممکن  ضروری است.  بهر حال تاجکستان باید از  وضعیت بن بست  کنونی خارج شود.

عضویت در اتحادیه اقتصادی  ممکن است موضوع  انتخاب  تمدنی تاجکستان شود.

گوزل مایتدینووا  رییس مرکز  تحقیقات ژیوپلیتیکی  در تاجکستان  در این خصوص گفت: البته  ملت تاجکستان باید دست به انتخاب بزند.  ما از تجربه  همزیستی  در چارچوب  یک کشور- اتحاد شوروی ـ برخورداریم.  بخش اعظم  جمعیت در  اتحاد شوروی متولد و بزرگ شده است و ارتباط مستقیم  با طرز تفکر  شوروی دارند.  به علاوه بخش  اقتصادی و  ارتباطات فرهنگی  ما در اولویت قرار دارند  که در فضای مابعد شوروی است.  به نظر من این تصمیم را می توان  انتخاب تمدنی نیز نامید.

اعضای اتحادیه ها  مخالفتی با عضویت تاجکستان  در اتحادیه اقتصادی اور آسیا ندارند.  علت آن است که تاجکستان به مدت ۱۵ سال  عضو ناظر  اتحادیه اقتصادی اور آسیا  بوده و از حق اخلاقی و  حقوقی  برای عضویت در اتحادیه  اور آسیا برخوردار  است  که  تعمیق آتی  هم گرایی  اتحادیه اقتصادی اور اسیا را  موجب خواهد شد. دیگر اینکه تاجکستان  برای  کشورهای عضو این اتحادیه  و به ویژه برای روسیه شریک مهم منطقه ای  در  عرصه امنیت است.  از اینرو به احتمال قرین به یقین با درخواست تاجکستان جهت عضویت  در اتحادیه  اقتصادی اورآسیا موافقت خواهد شد./ اسپوتنیک

بامداد ـ اقتصادی ـ ۴/ ۱۵ـ ۲۰۱۲

مشکل افغانستان نبود یک راه حل اصولی وعادلانه است

عبدالوکیل کوچی

عوامل جنگ در افغانستان به هیچ کس پوشیده نیست بلکه حقایق تلخ وانگیزه های ناشی از آن را مردم با گوشت ، پوست واستخوان خود درک کرده وهمواره از طریق مطبوعات وفعالیت های رسانشی به شکل گسترده ای انعکاس می یابد. طوریکه معلوم است اسباب جنگ وتنش ها درین کشور به گذشته های بیشتراز یکصد سال قبل بر میگردد ، ناگزیریم که به خاطر ارتباط موضوع با مکث کوتاهی حقایق مساله را ردیابی نماییم .

 به گواهی تاریخ از همان آغازقرن نزدهم که افغانستان دستخوش خانه جنگی برادران سدوزایی ومحمد زایی گردیده بود ، نزدیک به نیمی از خاک افغانستان توسط استعمارگران انگریز از بدنه کشور جدا و به سرزمین هند بریتانوی ملحق گردانیده شد ودر سال ۱۸۹۳میلادی با قبول وامضای معاهده ننگین دیورند توسط یکی از چهره های گوش به فرمان استعمار امیرعبدالرحمن جابر، خط تحمیلی و منحوس دیورند چون اژدهایی در کمین کشورکشیده شد که هم زمان به آن ، پروسه قبلاً آغاز شده تغیر نام کشور تکمیل و به  پاداش واگذاری خاک وطن به بیگانگان و قبول تسلط استعماری برقلمرو باقیمانده مملکت ، حکمروایی دایمی خاندان خوش معامله بر ملت افغانستان با حمایت انگریزی ها تحمیل گردید .

مادامی که خلق کبیرافغانستان در زمان غازی امان الله  خان برای نخستین بار پوزه استعمار را به زمین مالید وپرچم آزادی واستقلال را در قلب آسیا بر افراشت ، استعمارگران انگریزی درصدد انتقام جویی برآمده  نهضت ترقی خواهانه دوره امانی را به وسیله عمال ارتجاع داخلی وجواسیس خارجی سرنگون کرده و سلطه شوم خود را در وجود یک نظام استبدادی  برسرنوشت مردم  افغانستان دوباره مسلط ساختند .

نظام طاغوتی در گام  نخست آزادی خواهان ضد استعماری را با شتاب وحشتناک از دم تیغ کشیده و افغانستان را یک مرحله از کاروان ترقی وتعالی عقب نگهداشتند . پس از جنگ دوم جهانی که منجربه فروپاشی نظام های استعماری در یکصد کشور جهان گردید ،استعمار گران به منظور دوام سلطه آزمندانه خود در بسیاری از کشورها به نیرنگ تازه ای دست زدند .

این بارنفوذ و تفرقه اندازی برای حکومت کردن ، تجزیه کشورها ، غارت ثروت ها ، تعین اراضی مشترک و بی سرنوشت گذاشتن آن در بین همسایه ها، بمنظور شعله ور نگهداشتن آتش جنگ ها در میان ملت ها را در پیش گرفتند . یکی از نمونه های زشت آن ، ایجاد کشوری بنام پاکستان که ازجمله فاحش ترین سیاست نواستعماری در منطقه به حساب می آید و مطابق به سناریوی قبلی شان تبدیل این کشور به لانه جاسوسی وتربیت گاه تروریستان و تندروان مذهبی بزرگترین عامل مصیبت در منطقه می باشد. که به موجب آن ، میراث خواران استعمار در راس آی اس آی پاکستان در تبانی حامیان غربی وعربی خود گروهای تندرو مذهبی اعم از عرب وعجم ، چچین ودیگر دهشت افگنان وتروریستان القاعده ، طالب و داعش ساخته شده در خاک پاکستان را  مجهز به تجهیزات عصری ساخته و به خاطرجنگ ویرانگری در کشور ما سرازیر نموده جنگ تحمیلی ، تجاوزگرانه واعلام نا شده را بر مردم افغانستا ن تحمیل کرده واین بار حزب دموکراتیک خلق افغانستان ودولت دموکراتیک ومردمی آن را آماج گرفتند که پس از مقاومت شدید در یک جنگ نابرابر وغیرعادلانه منجر به تحول سیاسی وانتقال قدرت به مجاهدین گردید. پس ازآن گروهای تند رو، عقب گرا و وابسته را بر سرنوشت مردم افغانستان مسلط ساختند که گروه طالبان نمونه خطر ساز آن در منطقه می باشد که باعث خرابی اوضاع و نفوذ تروریزم در کشور ومنطقه گردید. در امتداد جنگ تحمیلی سی ساله روزی نیست که به وسیله جاسوسان آی اس آی وگروه های پرتاب شده تروریستی در کشور، جان صدها نفر از هموطنان ما گرفته نشود . همه روزه در کشور حملات انتحاری و آتش وخون جاریست .همین اکنون افغانستان به انباری اسلحه می ماند که بیشترین مقدار باروت ومهمات در آن ذخیره شده است و به نقل ازمنابع خبری ، اخیرا ً  به منظور مقابله با طالبان این اسلحه برای گروه های تازه بنیاد توزیع می گردد . اسلحه دست داشته زورمندان محلی که دولت کرزی با تمام ساز وبرگ نظامی وهمکاران نظامی خارجی اش نتوانسته بود تا آنرا کلاً جمع آوری کند .

هم چنان به قول منابع غیر رسمی گفته میشود که جوانان از نقاط امن کشور و منابع رسمی وغیررسمی به جبهات داغ جنگ ومحلات درگیری های شدید اعزام میشوند. جوانانی که دروازه های تحصیل ،فابریکه ، دستگاهای صنعتی ،کشاورزی وکسب وکار بروی شان مسدود گردیده ، جوانان گیر مانده در چنگال فقر وسیه روزی که بر آنها تحمیل گردیده وعاشق مرگ خود گشته اند به جنگ کشانیده می شوند ومدتی بعد تابوت های خون چکان آنها به فامیل های بی دفاع شان تحویل داده میشود.  تلخ تر از آن اینکه در بعضی از روستا های دوردست کشور در اثنای عزا داری روی تابوت خون چکان عزیزان خود بعضاً برای قاتلین جگر گوشه های خویش دعا می کنند .همچنان گفته میشود که نفوذ عمال پاکستانی زیر نام ملا، داملا ، مولوی ، قاری ، تعویذ نویس... وغیره  دربعضی قرا وقصبات کشور، اهداف شوم پاکستان را تبلیغ نموده ومردم را به قبول گماشته گان ظالم آن جبراً وامیدارند . بد تر ازین وضعیت سنگین چه می تواند باشد.

 یکی از مهمترین عوامل داخلی جنگ عقبمانی فرهنگی است که ملت را در مقابل دشمنان افغانستان آسیب پذیر می سازد و از میراث های شوم دوران حکمروایی نزدیک به نیم قرنه ذات همایونی میباشد. اکنون بادوام جنگ در افغانستان مردم در میان آتش وخون دود باروت ودر زیر شلاق دشمنان عقب گرای تندرو اسلامی تحت پاشنه های خونین ستم گران و زورمندان محلی در شرایط فقر جهل ومرض و بیکاری و بی سرنوشتی به سختی نفس می کشند .ظلم وستم گری ، قانون شکنی و بی عدالتی ، رشوت و قاچاق ، فساد اداری و مالی ،غارت و چپاول ، دزدی واختطاف، ترور واحتناق ، نا امنی و بیکاری ، دسیسه و  تعصب ، مداخله وتجاوز ، جاسوسی ونفوس دادن دشمن وحملات انتحاری در کشور بیداد می کند  که در نتیجه آن صدها هزار هم وطن ما به ناچاری خاک شیرین وطن را ترک نموده راهی دیار بیگانه می گردند هکذا گفته میشود که تعدادی از مهاجران هموطن در کشورهای همسایه جبراً به جنگ سوریه اعزام می گردند که لکه ننگ آن بر جبین دولت نا کارآمد ضعیف وآلوده به فساد وتفرقه می باشد که زیر نام وحدت ملی ساخته وگماشته شده است  .

چنانچه بالانشینان نظام دولتی طی سیزده چهارده سال گذشته با تمام ساز وبرگ سیاسی با تطمیع ، تعصبات زیانبار وکشتن دموکراسی با تبلیغات عوامفریبانه به کمک غرب ، یکی از نا کارا ترین  وفاسد ترین نظام در تاریخ کشور که پایه های آنرا بر گرده ملت مظلوم افغانستان قایم کرده بودند نتوانستند سایه شوم جنگ را از کشور دور سازند  ونظام بعدی نیز بر تداوم را ه سلف خویش ، راه فساد ، راه ظلم ، راه بی عدالتی وقانون شکنی ، چپاول ،  معامله گری، سوی مدیریت، از هم گسیخته ومنقلب ، راه نا کارآمد وزیان بخش را در پیش گرفتند که در موجودیت چنین دولتی ، کشور در حالت غلتیدن به یک باتلاق هولناک است . زیرا همه روزه انفجار ها وحملات انتحاری زنجیره ای ومتواتر جان انسان ها را می گیرد . همچنان جامعه جهانی طی یکنیم دهه گذشته با ساز وبرگ نظامی وکمک های سخاوتمندانه خود نتوانست مشکل افغانستان را حل کند . مادامیکه درامریکا ودیگر کشورهای غربی پس از حادثه ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱میلادی  تمام جهان به جنگ علیه تروریزم فراخوانده شد بر بنیاد آن بیشترین کشور های جهان وسازمان نظامی اتلانتیک شمالی ـ نا تو در جنگ علیه تروریزم در افغانستان جبهه باز کردند ولی ترورزیم  به جنگ ادامه داد، نی تنها نابود نگردید بلکه گسترده ترهم شد .

 همه میدانند که تروریزم همانند خدانیست که خود پیدا باشد ، هیچ شریکی به خود نداشته باشد ویا مانند سمارق گویا که از زمین سبز کرده باشد . بلکه تروریزم پدیده شومی است که به وسیله منابع مشخصی ایجاد گردیده تربیه وتجهیز میشود . بنا بر آن معلوم است که  تروریزم مولود سیاست های نادرست  وغیرملموس خارجی هاست. چنانچه در گذشته نه چندان دور پس از در گیری مجاهدین طالب به میان آمد وبا یک چرخش ساده گروه القاعده ظهور کرده ودرشکل دیگر ی داعش به ظهور می رسد واضح است که این سناریوی پرنیرنگ وافسانه سازی های رنگارنگ به کمک عوامل بیگانه در کشور تعمیل می شود. پاکستانی ها که از یک طرف جنگ های نیابتی در افغانستان را دامن می زنند ، از طرفی قول وقرارهای گوناگون زیر نام مذاکره ومفاهمه و معاملات پشت پرده نیز با ابعاد گسترده توسط آنها راه اندازی می شود. نه تنها  پاکستان بلکه گفته میشود که غربی ها وعرب ها می خواهند طالبان را توسط گماشته گان خود وارد صحنه سیاسی افغانستان بسازند .

پس سوال اینجاست که درجنگ چهارده سال پیش آیا همین طالبان نبودند که از صحنه به دور انداخته شدند وحالا همان طالبان با تلاش مذبوحانه آورده می شوند بسیار مضحک است که با تطبیق احتمالی این سناریوی ساخت پاکستان وحامیان بین المللی آنها ،هرگونه توافقات بدون درنظر داشت صلاحیت ها ، اختیارات و دیدگاه مردم شریف افغانستان یعنی صاحبان اصلی این سرزمین ، هر قول و قراری اصلاً فاقد ارزش های سیاسی واعتبارحقوقی خواهد بود .

خواننده محترم ! مشکلات وعوامل جنگ را همه می دانند از احزاب سیاسی ترقی خواه گرفته تا سازمان های اجتماعی عدالت پسند وگروهای مدافع حقوق بشر وسازمان های صلح ومنابع بین المللی ودر مجموع مردم افغانستان بیش از سی سال تلخی جنگ را تجربه کرده اند .

بنا برآن تجارب به خوبی نشاندهنده آنست که هیچ همکاری وتدابیری موثر واقع نخواهد شد تا مگر خود مردم افغانستان تصمیم بگیرند که چگونه می توانند در برابر هیولای جنگ پیروز گردند وصلح پایدار را به دست آورند . در قدم اول این وظیفه خود مردم است که سرنوشت خود را بدست خود گرفته از گرداب بحران موجود ، راه ساحل و راه نجات را در پیش گیرند .در حال حاضر تاریخ ، مردم افغانستان را یکبار دیگر در مقابل یک آزمون بزرگ و سرنوشت ساز و آزمایش سخت ودشوار قرار داده است .

اما در گام نخست ، این رسالت تاریخی روشنفکران ترقی خواه کشور است. رسالت کلیه دادخواهان ترقی پسند وعدالت گستر ، رسالت گروهای سیاسی ،سازمان ها واحزاب سیاسی چپ دموکراتیک و نهاد های حقوقی واجتماعی وطن دوست است که همه در یک صف مبارزه ومتمرکز با خرد جمعی بتوانند راه حل های عملی ، موثر وهدفمندی را مطرح کرده که بر بنیاد آن کلیه آگاهان امور در تصمیم گیری جمعی برای نجات وطن جایگاه خود را پیدا نموده وبا مشارکت وسیع  لایه ها واقشار آگاه  وچیز فهم ، دلسوز و دانا ، با وحدت وهمبسته گی سراسری واتحاد ملی ویکپارچه گی مردمی ، نیروی را به وجود آورند که دشمنان بشریت را مهار کرده دسایس شوم ارتجاع داخلی و مداخله گران وتجاوزگران خارجی را برای همیش خنثی نموده و به دفاع از وطن ونوامیس ملی ایستاده گی نمایند.

 البته اتحاد وهمبسته گی در وجود ساختار های بزرگ سیاسی وطنپرستانه میتواند وحدت آهنین حزبی سیاسی را به وجود آورده وحدت ملی را تحکیم بخشد. و اما ناگفته نباید گذاشت وناشکری نباید کرد که خوشبختانه مبارزان راه آزادی وطن پرستان واقعی وفرزندان صدیق کشور در وجود احزاب سیاسی پیش رو ونهاد های احتماعی وسازمان های دموکراتیک ، راه را بسوی وحدت سراسری گشوده اند که ایتلاف ها ، اتحاد ها وحدت احزاب چپ مترقی بیانگراین امید و پیروزی های بزرگ وتاریخی میباشد. ولی قدر مسلم این است که وطن نیازمند  راه حل عادلانه عملی واصولیست که تا هنوز به آن توفیق نیافته است .

 زیرا تا هنوز از وحدت ملی مستحکم وتوافق سراسری عملی در امر نجات وطن از تهلکه موجود فاصله زیاد داریم . در حال حاضر تمام هموطنان ما چشم امید به سوی فرزندان صدیق وطن دوست باز کرده اند و تاریخ این رسالت بزرگ را به دوش ترقی خواهان عدالت پسند ، متعهد ومسوول سپرده است تا به خاطر انتظارات بی پایان وامید های نا تمام مردم ، تمام اختلافات را به یک سو گذاشته همه در یک صف واحد وطنپرستانه متشکل گردند وبا تعقیب سیاست اصولی وپایدار ملی وبین المللی ، بار مسوولیت خطیر تاریخی را به سرمنزل مقصود برسانند تا با خرد جمعی ومسوولانه راه حلی اساسی وهمه جانبه برای نجات وطن از حالت کنونی پیدا گردد .

زیرا بدون مشارکت سیاسی نیروهای وطن پرست ، مترقی وداد خواه هیچ کدام از مسایل مربوط به انکشاف وپیشرفت را نمی توان حل کرد درصورتی که متحد ویک پارچه باشند آنگاه می توانند که درفش سربلندی را در بلندای خواست ها و آرزوهای والای مردم افغانستان وخط منافع زحمتکشان کشور در اهتزاز در آورند .

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۵ ـ ۱۴۱۲