دسامبردرمسیرجاویدانگی

 

غروبت روشن از روزاست ای خورشید آزادی

 فروغ  خا طرت  در کوی دل  پیوسته  جا دارد

مشو افسرده  از رمز ی غروب  آفتاب   ای دل

که فردا در طلوعش صد هزاران روز ها  دارد

 

عبدالوکیل کوچی

ماه دسامبر برای کلیه داد خواهان ترقیخواه وعدالت پسند کشورما بمثابه ماه غمبار سیاسی ، ماه وداع با رهبر فرزانه حزب دموکراتیک خلق افغانستان زنده یاد ببرک کارمل است . اول دسامبر سال ۱۹۹۶ میلادی رهبر محبوب زحمتکشان افغانستان و پیشوای جنبش روشنفکری وترقی خواهانه کشورما به جاودانگی پیوست. مرگ زنده یاد ببرک کارمل ، فرزند صدیق خلق افغانستان ، دوست خلق ها ، رهبر جنبش چپ ودموکراتیک وکلیه ترقی خواهان عدالت پسند کشور ما ضایعه بزرگ وجبران نا پذیربوده است. به این مناسبت یاد وخاطرات شخصیت ملی و بین المللی ، ابر مرد تاریخ معاصر کشور ما را همیشه گرامی میداریم .

زنده یاد ببرک کارمل ازهمان آغاز جوانی در زمان تحصیل ، دوره زندان و پس از آن ، سرنوشت خویش را با سرنوشت مردمش گره زد ه بود چنانچه از پیشوایی جنبش محصلین دانشکده کابل گرفته تا ایستادگی در انتخابات پارالمانی دوره هفتم شورای ملی  در دفاع از عدالت وسهم فعال آن در جنبش سرتاسری روشنفکری ومبارزه علیه استبداد ،ارتجاع واستعمار ، راه اندازی مبارزات پارالمانی وسازماندهی فعالانه کا رسیاسی در امربسیج وتشکل حلقات سیاسی بمنظور تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان  تا رهبری خردمندانه حزب د خ ا  ودولت جمهوری دموکراتیک افغانستان ونقش فغال آن در جنبش بین المللی صلح ، آزادی ودموکراسی از کار نامه های درخشان رهبر فقید جنبش انقلابی کشورما میباشد .

شاد روان ببرک کارمل تمام عمر پر بار خود را در راه آرمانهای والای خلق ستمدیده افغانستان وقف نمود .شخصیت والای ببرک کارمل از عشق به انسان زحمتکش ،اصول واخلاق عالی مترقی وجهانبینی علمی مایه میگرفت .چنانچه اندیشه وخردمندی ،توانایی فکری ،شجاعت وصداقت ،جسارت ومناعت کلام وفصاحت بیان ،پیشبینی ودگر اندیشی ،لیاقت وکاردانی این انتر ناسیونالیست پر شور وانقلابی بیانگر شخصیت والای ببرک کارمل فقید بود .

شخصیت زنده یاد ببرک کارمل ملهم از عشق بوطن ،خردمندی خلاقانه ،پیگیری وخستگی نا پذیری ،ثبات کاری ،تحرک وفاداری ،واقعبینی ، اندیشه ترقی خواهی ،دلسوزی،  موضیعگیری اصولی وثبات فکری ،از خصایل عالی ببرک کارمل بود .زنده یاد ببرک کارمل بمثابه موسس ح د خ ا اعضای حزب را به وحدت ویکپارچگی توصیه میکرد . وحفظ وحدت حزبی را بمثابه مردمک چشم وضامن پیروزی میدانست .کارمل فقید حزب را از گزند امراض کوته نظری ، قبیله گرایی وتمایلات سمتی وقومی واز هر گونه آلوده گی ها وامراض جامعه فیودالی پاک ومنزه نگهمیداشت .وبر علیه عوامل نفاق وتفرقه درون حزبی ودر برابر فراکسیونیزم وگروهبازی های غیر اصولی مبارزه بی امان میکرد .

ببرک کارمل با عشق سر شار به انسان زحمتکش و با اعتقاد راسخ ودرک وسیع از جهانبینی علمی که خصلت اصلی اندیشه های جاودانه او را تشکیل میداد ، در تمام بیا نات وسخنرانی های خود  به اعضای حزب می آموخت که تنها حزب رزمنده زحمتکشان مجهز با اندیشه انقلابی ،جهانبینی علمی وبینش روشن طبقاتی خواهد توانست که توده های مردم را بسوی اهداف و آرمانهای والای شان سمت وسو دهد وچنین حزب میتواند تمام نیرو های ملی ،دموکراتیک را در یک جبه وسیع ، بمنظور رشد دموکراتیک وترقی کشور تامین کند .

ببرک کارمل به اصول عقیدتی سیاسی واخلاق مترقی پابندی محکم داشت وهمیشه با غرور وبی باک از مواضع اصولی شجاعانه دفاع میکرد .  ببرک کارمل منحیث یک رهبر دانا وسخنور توا نا از فرهنگ عالی انسانی بر خوردار بود . مطالعه ونوشتن جز زندگی رسمی وشخصی ببرک کارمل بود دانش ومعلومات عمیق ببرک کارمل از تاریخ ادبیات وفلسفه ، پاییه اصلی خرد او بحساب می آمد .

ببرک کارمل معتقد بود که باید وظایف انقلاب ملی دموکراتیک با اتحاد وهمبستگی تمام نیروهای ملی دموکراتیک ومترقی در یک جبه وسیع ملی وایجاد حکومت دموکراسی ملی حاکمیت سیاسی شکل گیرد .تا زمینه  زماني ، اصولی وشرایط برای رسیدن به اهداف غایی نظام عدالت ومسا وات وبدون بهره کشی انسان بوسیله انسان مساعد گردد ببرک کارمل معتقد بود که تشکیل چنین نظامی از طریق ایجاد جبه وسیع نیروهای ملی دموکراتیک ومترقی ومشارکت مردم ممکن است .

ببرک کارمل بمنظور مشارکت دادن عموم ملیت ها واقوام ساکن کشور در امور دولتی از قوم برادر هزاره در کرسی صدارت وازاقوام  ازبیک ، ترکمن ، بلوچ ، نورستانی ، پشه یی واهل هنود در مقام های وزارت ومعادل آن واز نماینده گان اقوام وسندیکا های کارگری ودهقانی واهل کسبه در مقام های عالی ریاست مدیریت ولایت برگزید .

ودر بخش اجتماعی ، تاسیس اتحادیه های کارگری ،سازمان های زنان ، پیشه وران ، جوانان ،اهل کسبه واصناف ، کار برای بیکاران واجرای امتیازات برای علما و روحانیون ، اجرا واعطای مواد ارتزاقی کوپونی ورایگان برای مامورین دولت وکارگران ، رشد فرهنگ ومعارف عصری واعزام جوانان بمنظور تحصیل به خارج کشور ، رشد فرهنگ وادبیات،  آزادی زبان ومطبوعات ودروس مکاتب بلسان مادی ، کمک به خانواده شهدا ومعلولین ، تساوی حقوق زنان با مردان ، ریشه کن ساختن نابرابری های نژادی ، لسانی ، قومی ، سمتی طبقاتی ،  مذهبی ، ملی واستعماری و ارایه خدمات اجتماعی ، که میتوانست زمینه برای گذار قانونمند در جهت پیروزی های ملی ودموکراتیک را مساعد سازد و تامین حقوق شهر وندی دموکراتیزه شدن حیات سیاسی  اجتماعی مردم مصوب در قانون اساسی وتصویب قانون لغو اعدام وپیشنهاد به مراجع بین المللی اجرا وعملی گردیده است .

ببرک کارمل با درک عمیق از تضاد های اساسی جامعه برای وحدت و تامین واقعی عدالت اجتماعی پروگرام های زیربنایی را در نظر داشت وبرای پیاده کردن تصامیم عملی در یک پروسه قانونمند رشد اجتماعی برای تا مین وحدت ملی وترقی در کشور اتخاذ کرده بود . چنانچه در زمان زمامداری آن زنده یاد ، جرگه های اقوام وقبایل ، ملیتهای پشتون ، هزاره ، ازبیک ، بلوچ پشه یی ، اهل هنود ، نورستانی وغیره تشکیل گردید و اتباع جمهوری دموکراتیک افغانستان اعم از مردان و زنان بدون در نظرداشت تعلقات ملیتی ،نژادی ،لسانی ،قبیله یی وقومی ،دینی ، مذهبی وعقاید سیاسی ، تحصیل حقوق ومکلفیت های مساوی داشتند .

ببرک کارمل نماد بزرگ آزادی خواهی کشور ،مدافع راستین استقلال ،تمامیت ارضی ،حاکمیت ملی ومنافع ملی علیای کشورما میباشد . شخصیت مبارز وانقلابی ببرک کارمل بمثابه یک رهبر حزبی متشکل از تمام ملیتها ،اقوام وقبایل و یک شخصیت فرا قومی وفراملیتی وبمثابه یک انتر ناسیونالیست وفراگیر توده های زحمتکشی بود .

بقول روز نامه نگار هندی شخصیت سیاسی ببرک کارمل چندین دهه قبل از دوره ریاست جمهوری او ساخته شده بود .پیش از آنکه ریس جمهور شود ببرک کارمل شده بود او مانند دیگر از شخصیتهای همطرازش در دوران جنگ جهانی دوم سر بلند کرد ودر دهه پنجاه قرن گذشته شخصیتش شکل گرفت او روشنفکران را برای پیدا کردن راه حل ها ی برون رفت از عقب ماندگی به تفکر واداشت . ببرک کارمل وطنپرست پر شور ،انقلابی و آتشین مجهز به آیده لوژی طبقه کارگر وعقاید انتر ناسیونالیستی پرولتری بود ومبارزه طبقاتی خصلت اساسی تفکر آن را تشکیل میداد.

 دیدگاه ببرک کارمل دید گاه طبقاتی به دفاع از طبقه کارگر ودهقانان وسایر زحمتکشان بر ضد طبقات استثمار گر ارتجاع استبداد وآمپر یالیزم بود وموضعگیری اش در سطح بین المللی بر ضد ارتجاع واستعمار وآمپر یالیزم بدفاع از صلح جهانی ودوستی خلقها واضح بود .

 ببرک کارمل در رابطه به دشمنان سوگند خورده افغانستان پیشبینی کرده میگفت آنان نمیخواهند در همسایگی شان افغانستان آرام ومرفه وجود داشته باشد او مداخلات وتجاوز پاکستانی ها را بر حریم کشور ما در تبانی مستقیم حامیان بین المللی آنها میدانست .

اکنون که افغانستان در مرحله حساس تاریخی خود قرار دارد .دوام مداخلات پاکستانی ها بر علیه کشور ما بیشتر از همه نیات شوم رژیم کرنیلی را با شرکای طالبی ،داعشی ،القاعده ودیگر تروریستان ومتجاوزین خارجی بر ملا میسازد .

در حال حاضر رسالت عظیم نیروهای ترقیخواه کشور مخصوصا ً اعضای سابق ح د خ ا وسایر نیروهای چپ وترقیخواه کشور است که برای استحکام جنبش عدالتخواهی سرتاسری کشور بمنظور اتحاد وایتلاف های سیاسی ترقی خوهان عدالت گستر از هیچگونه تلاش خستگی نا پذیر دریغ نورزیده وصفوف مردمی خویش را فشرده تر سازند .وبخاطر نجات وطن از هرگونه مداخلات دشمن وچالشهای خطر ناک احتمالی بزرگ وبیسابقه نسبت به هر وقت دیگر عملاً متحد گردند .

رفقای همرزم  ! گرامیداشت از یاد وخاطرات بزرگان فقط ملاک عمل قرار دادن اندیشه ها ، نصایا و آموزه های آنان است.  تحکیم وحدت حزبی وترقیخواهی ضامن پیروزی ما میباشد .

رفتی و در ره تو هزاران  دیگر است

آموزه تو  جنبش و تو فان  دیگر است

خورشید با غروب وطلوع جاودانه شد

مرگ ی  تو هم تولد دوران دیگراست

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۳ /۱۵ ـ ۳۰۱۱

سیل فراریان داعش ازسوریه به سمت ترکیه وحشتناک است!

 

 « سیل فراریان از سوریه به سمت ترکیه وحشتناک است و با اینکه نیروهای ترکیه تلاش می کنند به آنها اجازه عبور  

ندهنـد و آنها را وادار کنند در سوریه بمانند، اما به هر ترفندی شده وارد ترکیه می شوند. برخی از این  افراد  اظهار

مــی دارنـد که در رقه و مناطقی که تحت تصرف گروه های مخالف دولت سوریه است اوضاع بسیار نابسامان است.»

 

گزارش های واصله از ترکیه و عراق و اردن حاکی از آن است داعش، گروهی که چند سالی است رعب و وحشت را در دل مردمان منطقه و جهان ایجاد کرده بود، امروز خود با سرایت رعب و وحشت بی سابقه ای در میان طرفـداران خود مخصوصا در سوریه مواجه می باشد.

معروف است که یکی از سلاح های بسیار کارآمد داعش در جنگ ها ؛ بی باک بودن جنگجویان آن و ایجاد رعب و وحشت در میان دشمنان بود. اما ظاهرا ناکارآمدی آنها در مقابل عزم واقعی برای نابودی شان بی باکی را از میان برده است .
طی چند روز اخیر و مخصوصا پس از حمله ترکیه به هواپیمای روسیه اتفاق عجیبی پیش آمده، سیلی از طرفداران داعش در حال فرار از مناطق نفوذ داعش در سوریه می باشند.
با شروع حملات هوایی روسیه و زمینی ارتش و قطعات های مردمی در سوریه تعداد زیادی از فرماندهان داعش و تروریست های دیگر در سوریه خانواده های خود را به عراق و ترکیه و یا اردن منتقل کردند. برخی از این جنگجویان مخصوصا اتباع داعش به سمت موصل فرار کردند و در آنجا مستقر شدند اما پس از تصرف سنجار توسط کردها این جابجایی نیرو به سمت موصل تقلیل یافت چرا که اینان مجبور بودند از راه های صعب العبور صحرایی به موصل بروند به همین دلیل هم خانواده های خود را به ترکیه و یا اردن می فرستادند و خود در سوریه می ماندند.
پس از سرنگونی هواپیمای روسیه توسط ترکیه و تشدید حملات جنگنده های روسیه بر مناطق تحت اشغال گروه هایی که ترکیه از آنها حمایت می کند و بیم بسته شدن راه تردد به ترکیه به یک باره جنب و جوش بی نظیری در مناطق تحت اشغال داعش و مخالفین سوری وابسته به ترکیه بوجود آمده. آنهایی که در مناطق خارج از کنترل داعش بودند هم به طرفداران داعش در فرار اضافه شده اند.
یکی از خبرنگاران اروپایی ایرانی تبار که در حال حاضر برای یکی از شبکه های خبری در ترکیه کار می کند و برای پوشش خبری به مرز سوریه رفته به من گفت:

« سیل فراریان از سوریه به سمت ترکیه وحشتناک است و با اینکه نیروهای ترکیه تلاش می کنند به آنها اجازه عبور ندهند و آنها را وادار کنند در سوریه بمانند، اما به هر ترفندی شده وارد ترکیه می شوند. برخی از این افراد اظهار می دارند که در رقه و مناطقی که تحت تصرف گروه های مخالف دولت سوریه است اوضاع بسیار نا بسامان است. همه از انتقام قریب الوقوع روسیه صحبت می کنند. نیروهای داعش در رقه ریش های خود را کوتاه کرده اند و دیگر حاضر نیستند در روز با لباس نظامی و یا اسلحه در شهر تردد کند. دیگر به ندرت می توان ماشین های نظامی داعش که قبلا بصورت دسته ای جولان می دادند را مشاهده کرد چرا که داعشی ها معتقد هستند جنگنده های روسیه و هواپیماهای بی سرنشین ایرانی و سوری در آسمان در پرواز هستند و در صدد شکار آنها می باشند. جنگجویان خانواده های خود را فراری داده اند و مردم معمولی را به زور در شهر نگه می دارند تا به عنوان سپر انسانی از آنها استفاده کنند. »

این خبرنگار که گزارش  خود  را قبلا به رسانه ترکی خود تقدیم کرده بود اما این رسانه ضمن خودداری از انتشار آن ؛ وی را تهدید به اخراج کرده افزود:   نیروهای امنیتی ترکیه به خبرنگاران اجازه نزدیک شدن به مناطقی که محل عبور این فراریان هست را نمی دهند و برای گفت و گو با آنها باید چند کیلومتر دورتر در کمین یکی آنها باشید. فراریان همه اعتقاد دارند که حملات دو روز قبل روسیه شروع یک عملیات بسیار هولناک است و روس ها برای انتقام از ترک ها، وابسته گان آنها در سوریه را به خاک و خون خواهند کشید به همین دلیل طی دو روز اخیر موج فرار از مناطق دیگر (منظور مناطقی که تحت اشغال داعش نیست) هم زیاد شد است.»

به گفته این گزارش گر که به دلیل واهمه از دست دادن شغل اش ترجیح می دهد نام اش منتشر نشود: « بنا به اظهارات این فراریان تعداد زیادی هم تلاش می کنند به سمت اردن یا مناطق تحت تصرف داعش در عراق فرار کنند و آنهایی که به گروه های تروریستی وابسته گی ندارند و می توانند به ترفندی از منطقه خارج شوند ترجیح می دهند به سمت مناطق تحت کنترل دولت سوریه پناه ببرند و برخی هم خود را به لبنان می رسانند.»
به استناد این خبرنگار که مدتی هم در ایران کار می کرده:«  طی دو روز گذشته از ترس هدف قرار گرفتن توسط هواپیماهای روسیه هیچ لاری حاضر نیست به سمت سوریه حرکت کند و کل حمل و نقل جاده ای که همین یک هفته پیش رونق داشت فلج شده و دیگر نمی توان شاهد عبور و مرور لاری های حمل سوخت در این مناطق بود. وی افزود فعلا فقط لاری ها با تقاضای مبالغ گزاف حاضر هستند به سمت عراق حرکت کنند وراننده ها اظهار می دارند جابجایی کالا به بخش تحت اشغال داعش در عراق به بخش تحت اشغال آن در سوریه به عهده خود  داعش است و پیش بینی می کنند همین هم بزودی از ترس حملات جنگنده های روسیه متوقف شود چرا که این تردد ها در حال حاضر فقط در طی شب و آن هم از راه های صعب العبور امکان پذیر می باشد».
با این اوصاف می توان گفت داعش و گروه های تروریستی سوریه برای اولین بار احساس خطر کرده اند و از بیم تلافی حمله ترکیه به هواپیمای روسیه کل ساختار مخالفین دولت سوریه که طی چند هفته اخیر برخی کشورهای منطقه تلاش داشتند آنها را یک پارچه کنند بهم ریخته است.
در صورت ادامه این روند و قطع شدن درآمد و پشتیبانی لوژستیکی این نیروها در سوریه احتمالا حتا نیاز نباشد که ارتش سوریه دست به عملیات نظامی وسیعی بزند تا بخش های اشغال شده سوریه را آزاد کند چرا که با نبود امکانات مالی و لوژیستیکی این گروه ها از هم خواهند پاشید مجبور خواهند بود سلاح زمین بگذارند و تسلیم شوند./ سپوتنیک

بامداد ـ سیاسی ـ ۵ /۱۵ ـ ۲۹۱۱

 

گفت و گوی ویژه بشار اسد رییس جمهور سوریه با نشریه فرانسوی « فــالــور اکتویل  »

 مبارزه با تروریسم بدون رابطه با قدرتی که در صحنه میدانی با آن می‌جنگـد، امکان ندارد

و کشورهایی که از تروریست‌هــا حمایت می‌ کنند هــرگـز بخشی از راه حــل سوریه نیستند.

 

پرسش اول : نظر شما درباره اظهارات فرانسوا اولا ند رییس جمهور فرانسه مبنی براین ‌که رییس جمهور اسد نمی‌ تواند راه حل باشد، چون جزیی از مشکل است، چیست، از نظر شما آیا این یک نظر کلی است، واکنش  شما چیست؟

بشار اسد : بخش اول پاسخم این است که بپرسم آیا اولاند از سوی ملت سوریه مامور شده تا به نیابت از آنها حرف بزند، این سـوال اول من است. آیا شما به عنوان یک شهروند فرانسوی قبول می ‌کنید که یک سیاستمدار در جهان بیاید و بگوید که رییس جمهور اولاند نباید رییس جمهور فرانسه باشد؟

آیا این حرف اهانت به ملت فرانسه نیست؟ ما نگاه مشابهی به این مساله داریم، آیا چنین سخنی ( از سوی اولاند ) اهانت به ملت سوریه  نیست؟

آیا معنایش این است که او، ملت سوریه را به رسمیت نمی ‌شناسد.

مساله  دوم این است که فرانسه همواره به میراث و اصول انقلاب فرانسه و چه بسا به دموکراسی و حقوق بشر افتخار می‌ کند. اصل اول در دموکراسی این است که به حق ملت‌ ها در اینکه چه کسانی در راس امور کشورشان باشند، مورد احترام قرار گیرد؛ و باعث ننگ برای هر فردی که نماینده ملت فرانسه است که چیزی را بر خلاف اصول جمهوری فرانسه و ملت فرانسه بگوید.

نکته سوم این‌ که ننگ برای کسی است که تلاش کند به ملت متمدنی همچون ملت سوریه توهین کند که تاریخ و تمدن چند هزار ساله دارد. این پاسخ من (به اولاند) است و معتقدم که این اظهارات هرگز تاثیری بر واقعیت‌های سوریه نخواهد گذاشت، زیرا واقعیت‌ها تحت تاثیر چنین حرف‌ هایی قرار نخواهد گرفت.

پرسش دوم : اگر شما تنها یک پیام برای آقای اولاند و آقای فابیوس ( وزیر خارجه فرانسه ) به ویژه پس از حوادث اخیر پاریس داشته باشید، آیا این پیام این خواهد بود که روابط خود را فورا با قطر و عربستان سعودی قطع کنید؟

بشار اسد : این پیام چندین بعد دارد، باز هم پیامم را با یک پرسش آغاز می‌کنم این‌ که آیا آن دو نفر( اولاند و فابیوس ) مستقل هستند تا من پیامی برایشان بفرستم که بتوانند اجرا کنند. واقعیت این است که سیاست فرانسه این روزها مستقل از سیاست امریکا نیست. این نکته اول، بنابراین ارسال پیام بر این اساس ( چون سیاست فرانسه مستقل نیست و وابسته به امریکاست ) هیچ فایده‌ ای نخواهد داشت. با این وجود اگر من آرزو داشته باشم که تغییراتی در سیاست فرانسه ایجاد شود، اولین چیز که باید انجام شود، بازگشت به سیاست واقعی فرانسوی، سیاستی مستقلانه و دوستدارخاورمیانه و سوریه داشتن است. 

دوم این‌ که فرانسه از رویکرد و شیوه امریکا که معیارهای دوگانه است، دوری گزیند و اگر می‌ خواهند آن طورکه ادعا می‌ کنند از ملت سوریه حمایت کنند، این کار را انجام دهند ( ازمعیارهای دوگانه دست بردارند ).

باید به مقامات فرانسوی گفت اگر در ارتباط با دموکراسی با دولت سوریه مشکلی دارید، چگونه روابط حسنه‌ و دوستانه‌ ای با بدترین کشورهای جهان در زمینه دموکراسی مانند حکومت‌های سعودی و قطر دارند، ‌این تناقض بیانگر صداقت آنها ( فرانسوی‌ها در ادعایشان)  نیست.

سوم این‌ که، طبیعی است که هر مسوولی در راستای منافع ملت اش عمل کند، پرسشی که من در این پیام مطرح می ‌کنم این است که آیا سیاست فرانسه طی پنج سال گذشته، خیر و سودی برای ملت فرانسه به همراه داشته است، ملت فرانسه چه نتیجه و بهره‌ای از این سیاست‌ ها برده است. من مطمین هستم که پاسخ این خواهد بود: هیچ چیز.

دلیل من سخنانی است که چند سال پیش بیان کرده بودم که ضربه زدن به سوریه و خدشه وارد کردن به آن معنایش این است که پس لرزه‌ های این زلزله تمام جهان را به لرزه خواهد آورد و اولین پس لرزه آن در اروپا خواهد بود، ‌زیرا ما حیات خلوت اروپا را تشکیل می ‌دهیم از نظر جغرافیایی و جیوسیاسی. در آن هنگام گفتند که آیا ما را تهدید می‌ کنید؟ من گفتم که کسی را تهدید نمی‌ کنم. حادثه شارلی ایبدو اوایل امسال (۲۰۱۵ ترسایی) رخ داد که من آن زمان گفتم حادثه نوک کوه یخی است ( هنوز شروع پیامدها و پس لرزه‌ های حمایت از تروریسم است) و حادثه اخیر پاریس هم دلیل دیگری در این زمینه به شمار می‌ رود، آنها باید سیاست‌ های خود را بر اساس منافع ملت شان تغییر دهند که در آن صورت منافع ما با منافع ملت سوریه مشترک خواهد بود به ویژه در زمینه مبارزه با تروریسم. بنابراین پیام نهایی من این است که در اظهارات خود مبنی بر مبارزه با  تروریسم جدی باشند، این پیام من است.

پرسش سوم : کارشناسان فرانسوی تاکید کرده ‌اند که تروریست‌ها (عاملان انفجارها و حملات پاریس) در خاورمیانه آموزش دیده‌اند. و ما اطلاعاتی در این زمینه نداریم. چه شرایطی باید فراهم شود تا پاریس و دمشق درباره چنین مسایلی با هم همکاری کنند؟

بشار اسد :  مهمترین شرط  جدیت است، اگر دولت فرانسه در زمینه مبارزه با تروریسم جدی نباشد، ما هرگز وقت خود را برای همکاری با چنین کشوری تلف نخواهیم کرد یا با دولت یا موسسه‌ ای که از تروریسم حمایت می‌ کند، همکاری نخواهیم کرد. اولا آنها باید سیاست‌های خود را تغییر دهند و سیاست‌ها مبتنی بر یک معیار باشد نه چند معیار و این ‌که این کشور جزیی از ایتلافی باشد که کشورهای ما را فقط برای جنگ با تروریسم دورهم جمع کند نه این‌ که کشورهایی باشند که از تروریسم حمایت می ‌کنند و درعین حال بخواهند با آن مقابله کنند که این یک تناقض است (در حالی ادعای مقابله با تروریسم را دارند که عملا از آن حمایت می ‌کنند) بنابراین پایه‌ ها و اساسی که باید هرگونه همکاری مبتنی برآن باشد، این موارد است. ما تمایل داریم چنین همکاری را نه فقط با فرانسه بلکه با هر کشوری که می‌ خواهد باشد، داشته باشیم،‌ ولی چنین همکاری باید در فضای مناسب رخ دهد و با معیارهای مشخص همراه شود و شرایط مشخص آن هم فراهم شود.

پرسش چهارم : در آینده، اگر دولت فرانسه تغییر کند، امکان همکاری میان سوریه و فرانسه وجود خواهد داشت؟

بشار اسد : در سیاست جایی برای صداقت و عواطف و احساسات وجود ندارد، بلکه صرفا منافع حرف اول و آخر را می‌ زند. ‌من در کشورم به عنوان سیاستمدار نقش خودم را ایفا می‌ کنم و آنها هم به عنوان سیاست مداران کشورشان نقش خود شان را ایفا می ‌کنند. مساله این نیست که آیا آنها بشار اسد را دوست دارند یا من اولاند را دوست دارم یا نه ، مساله ربطی به این ندارد؛ بلکه وظیفه من این است که برای آن چیزی تلاش کنم که برای سوری‌ ها بهترین است  و وظیفه آنها هم این است که برای چیزی که برای فرانسوی‌ ها بهترین است  تلاش کنند.

از نظر من مشکلی وجود ندارد، ‌بلکه مشکل در سیاست‌هاست نه در عواطف و احساسات.


پرسش پنجم : شما با رییس جمهور پوتین دیدار کردید، از شما آنچه وی به شما گفت، سوال نمی‌کنم، اما  دوست داریم این پرسش را مطرح کنم هنگامی که فردی می‌ گوید که پوتین آخرین فردی است که ممکن است از غرب دفاع کند، آیا با این نظر موافقید به این معنا که پوتین آخرین رییس جمهوری خواهد بود که   ممکن است تمدن غرب و مسیحیت دفاع کند؟


بشار اسد : آیا منظور ما این است که آیا رییس جمهور پوتین از اروپای غربی دفاع می‌کند یا خیر؟

خبرنگار فرانسوی: بله.

بشار اسد : هنگامی که از تروریسم سخن می ‌گویید، صحنه و میدان یکی است، این نیست که صحنه‌ ای به  نام سوریه باشد و صحنه دیگری به نام لیبا و دیگری به نام یمن  و دیگری به نام صحنه فرانسه ؛ چرا که صحنه مبارزه با تروریسم، یکی است.همچنین انگیزه محرک ایتلاف روسی که چند ماه پیش اعلام کردند، پیش از آنکه نیروهای شان را به سوریه اعزام کنند، این بود که اگر ما با تروریسم در سوریه نجنگیم یا چه بسا در مناطق دیگری از جهان، آنگاه تروریسم همه مناطق از جمله روسیه را هدف قرار خواهد داد. در نتیجه چنین مساله‌ ای درست است. وقتی با تروریسم در سوریه می‌ جنگی، در حقیقت از روسیه و اروپا و قاره‌های دیگر حمایت می ‌کنی.

از دهه‌ ها پیش ما چنین دید گاهی داشته ‌ایم، از زمانی که با اخوان المسلمین تروریست در دهه هفتاد و نود قرن بیستم جنگیدیم. برداشت ما اینگونه بود. ما همواره خواستار تشکیل ایتلاف بین المللی برای مقابله با تروریسم بوده‌ایم. زیرا تروریسم نه مرزهای سیاسی را به رسمیت می‌شناسد و نه به تدابیر و اقدامات اهمیت می ‌دهد. حادثه پاریس این نظریه را اثبات می‌ کند که با وجودی اقداماتی که فرانسه پس از حادثه شارلی ایبدو اتخاذ کرد، رخ داد. بنابراین، این مساله دقیق و درست است که نه فقط پوتین بلکه همه با تروریزم بجنگند.

پرسش هفتم : اخیرا کنفرانسی در وین درباره سوریه ؛ و نشست گروه بیست در ترکیه برگزار شد. در مناسبت‌های متعدد، بسیاری از مقامات گفته ‌اند که راه حل سوریه در کناره‌ گیری بشار اسد است. آیا شخصا آماده‌اید اگر بهترین راه برای حمایت از سوریه، کناره‌گیری از قدرت باشد، از قدرت کناره ‌گیری کنید؟

بشار اسد : این سوال از دو بخش تشکیل شده است، در ارتباط با بخش اول که در پاسخ به درخواست بیگانه گان کاری انجام خواهم داد،‌ پاسخم این است: خیر! هرگز چنین کاری نخواهم کرد. صرف نظر از ماهیت درخواست، چه کوچک باشد یا بزرگ، مهم باشد یا مهم نباشد. زیرا تصمیم‌ گیری سوری ربطی به آنها ندارد. تنها کاری که آنها تا اکنون انجام داده اند این بوده است که آنها به شیوه‌های مختلف از تروریست‌ها حمایت کرده‌اند و برای ‌آنها از طریق حمایت مستقیم، چتر و پوشش ایجاد کرده‌اند. کاری که آنها انجام می ‌دهند، فقط ایجاد مشکل است، چرا که آنها بخشی از راه حل نیستند، آنها کشورهایی هستند که از تروریست‌هایی حمایت می ‌کنند که بخشی از راه حل سوریه نیستند. به همین سبب هر چه حرف بزنند، ما پاسخ نمی‌دهیم ،‌صریح و رو راست می‌ گویم که ما اعتنایی به آنها نمی‌کنیم.

دوم ، این‌که در ارتباط با خودم به عنوان یک شهروند سوری،‌ فقط و فقط به اراده ملت سوریه پاسخ می‌ دهم در نتیجه هنگامی که من از اراده سوری حرف می ‌زنم، باید اجماع وجود داشته باشد، البته اجماع اکثریت سوری‌ها و تنها راه برای دانستن این‌که سوری‌ها چه می‌خواهند، صندوق انتخابات است.

سوم، ‌اینکه فردی به قدرت برسد یا از آن کناره ‌گیری کند در هرکشوری که به خود و تمدن و ملت اش احترام می ‌گذارد،‌چنین امری از طریق روند سیاسی ‌ای که تبلور و بیانگر قانون اساسی است، صورت می‌ گیرد. این قانون اساسی  است که رییس جمهور را انتخاب می ‌کند و همین قانون است که او را وادار می‌ کند کناره‌گیری کند از طریق پارلمان، از طریق انتخابات، همه پرسی و موارد مشابه، این تنها راهی است که رییس جمهوری به قدرت می ‌رسد و آن را ترک می‌کند.

پرسش هشتم : آنچه در تمام این مذاکرات رخ می‌دهد، نشان می‌دهد که تنها راه حل نه تنها برای سوریه، بلکه برای عراق و لبنان، تجزیه است، خیلی در این باره شنیده‌ایم،‌ همانطور که شما می ‌دانید،‌سخن از لاییک بودن و طایفه‌ گری است، اما سخنان زیادی در هر مکانی گفته می‌ شود و شما بهتر از ما از آن اطلاع دارید در ارتباط با سوریه، منطقه ساحلی، عراق و همچنین لبنان، برداشت شما چیست؟

بشار اسد : برداشتی که رسانه‌ های غربی تمایل دارند ارایه کنند، این  است که مشکل منطقه، جنگ داخلی میان عناصر مختلف و ادیان و نژادهایی است که نمی ‌خواهند در کنار هم همزیستی داشته باشند، چرا آنها کشورهای خود را تقسیم نمی‌ کنند و در مناطق خود باقی نمی ‌مانند. واقعیت این است که مشکل این نیست، چرا که شما می ‌توانید در مناطق تحت کنترل دولت تمام این عناصر جامعه را ببینید که در کنار یک دیگر زنده گی عادی خود را دنبال می‌ کنند، بنابراین اگر خواهان تجزیه هستند، باید خطوط واضحی را میان عناصر جامعه ترسیم کنند چه بین نژادها یا طوایف مختلف در آن صورت اگر منطقه ‌ای به چنین وضعی رسید، دیگر شاهد کشورهای کوچکی خواهید بود که با یک دیگر وارد جنگ‌هایی خواهند شد که شاید تا قرن‌ها هم ادامه یابد و متوقف نشود، یعنی چنین وضعی که آنها (غربی‌ها ) می ‌خواهند، جنگ‌های دایمی است.

در ارتباط با دیگر مناطق جهان، این مساله (تجزیه) به معنای منابع فراوان بی ‌ثباتی و تروریسم خواهد بود که می ‌توانند به تمام جهان صادر شوند، نتیجه و پیامد چنین وضعی این ‌گونه است. این شیوه ای بسیار خطرناکی در اندیشیدن است. ما نمی ‌خواهیم که زمینه اجتماعی مناسبی برای چنین تجزیه وجود داشته باشد. واقعیت این است که اگر از هر شهروند سوری همین حالا سوال کنید چه این شهروند با دولت باشد یا ضد آن، همه این پاسخ را خواهند داد که از وحدت و یکپارچگی سوریه دفاع خواهند کرد.(همه سوری‌ها اعم از موافق و مخالف، با تجزیه کشورشان مخالف هستند. )

پرسش نهم : شما از قانون اساسی حرف زدید، پس از چند ماه دیگر انتخاباتی در سوریه برگزار خواهد شد، آیا شما برای پذیرفتن ناظران بین‌المللی در این انتخابات آماده گی دارید؟

بشار اسد : بله، ولی ما گفتیم که منظور از نظارت بین المللی، سازمان‌های وابسته به سازمان ملل که اعتباری ندارند، نیست، زیرا آنها در واقع تحت سیطره امریکایی‌ها و به طور کلی تحت سیطره غرب هستند. وقتی از نظارت بین‌المللی یا مشارکت یا همکاری حرف می ‌زنیم، منظور کشورهای مشخصی هستند که هرگز در خلال بحران سوریه، جانبداری نمی‌ کردند و از تروریست‌ها حمایت نمی‌ کردند و برای سیاسی کردن مواضع خود در قبال آنچه در سوریه می‌ گذرد، تلاش نکردند، چنین کشورهایی می‌ توانند در چنین هماهنگی یا نظارتی مشارکت کنند، بنابر این من مشکلی با اصل نظارت ندارم.

پرسش دهم : ما از قطر و عربستان حرف زدیم، ولی از ترکیه که به صدها هزار آواره اجازه می‌دهد از مرزهایشان برای رفتن به اروپا عبور کنند، حرفی نزدیم، درحالی که به نظر می ‌رسد این کشور به جهادی‌ها ( تروریست‌ها ) اجازه می‌دهد از مرزها برای رفتن به سوریه استفاده کنند، نظرتان درباره نقش ترکیه چیست؟

بشار اسد : ترکیه به طور کلی خطرناک ‌ترین نقش را ایفا می‌کند زیرا انواع حمایت‌ها و کمک‌ها را از این تروریست‌ها به عمل می‌آورد. برخی از کشورها از جبهه النصره که مرتبط با القاعده است، و برخی دیگر از داعش حمایت می‌ کنند، در حالی که ترکیه از این دو گروه و گروه‌های دیگر به طور همزمان حمایت می‌کند. ‌این کشور از همه این گروه‌ها از نظر لوژستیکی و جذب جنگ جو و از نظر مالی و تسلیحاتی، کنترول و اطلاعات حمایت می‌کند.

حتا مانور‌هایی که ارتش ترکیه در طول مرزهای مشترک با سوریه  برگزار می‌کند، نیز در این راستا (حمایت از تروریست‌ها ) برگزار می ‌شود.همچنین تمام پول‌هایی که از مناطق مختلف جهان جمع آوری می ‌شود از طریق ترکیه به دست تروریست‌ها می ‌رسد. حتا داعش نفت را در ترکیه می ‌فروشد بنابراین ترکیه بدترین نقش را در بحران ما بازی می‌کند.

نکته دوم این‌ که، این حمایت‌ها به طور مستقیم با شخص اردوغان و همچنین احمد داوود اوغلو(نخست وزیر ترکیه) مرتبط است، زیرا هر دوی آنها ایدیولوژی اخوانی دارند.

پرسش یازدهم : شما معتقدید که اردوغان عضو اخوان المسلمین است؟

بشار اسد: اینکه ضرورتا عضو سازمانی باشد، این‌ گونه نیست، اما نگرش و منطق اردوغان، صد درصد اخوانی است، زیرا او به اسلام فرصت طلبی که هیچ ارتباطی با دین اسلام ندارد، اهتمام نشان می ‌دهد.ما از این نظر به این موضوع نگاه می‌ کنیم که نباید دین را سیاسی کرد، مساله به شخص وی و تمایلات اخوانی وی مربوط است وی علاقه دارد بر جهان عرب با دیدگاه اخوان المسلمین حاکم  و بتواند بر آن مسلط شود و سلطان آنها شود. اما در واقعیت به عنوان یک امام  و نه یک سلطان، این نقشی است که ترکیه بازی می‌کند.

پرسش دوازدهم : شما اوضاعی را که ما پس از حملات پاریس در آن به سر می‌ بریم، می‌دانید، پیش از آن هم شاهد حادثه شارلی ایبدو و حوادث مشابه بودیم، شما از این مسایل صحبت کردیم، ولی من مایلم که شما آنچه را گفتید،‌ مورد تاکید قرار دهید، آیا شما معتقدید که فرانسه نمی‌ تواند تا زمانی که به روابط اش با عربستان سعودی و قطر ادامه می‌دهد،‌ با تروریسم بجنگند؟

بشار اسد : بله، علاوه بر آن اعلام می ‌کنم که اگر فرانسه با نیرویی که با داعش یا تروریسم در صحنه میدانی می‌ جنگند (یعنی  دولت سوریه ) رابطه نداشته باشد،‌ نمی‌تواند با تروریسم بجنگد. شما نمی ‌توانید با تروریسم بجنگید در حالی که سیاست‌های اشتباهی را در پیش گرفته‌ اید که در نهایت از تروریسم به طور مستقیم یا غیر مستقیم حمایت می‌ کند. ،‌اگر تمام این عوامل نزد شما نباشد، شما قادر به این کار(مبارزه با تروریسم ) نخواهید بود و بر این باورم که آنها همچنان قادر به انجام این کار نیستند(مبارزه با  تروریسم )

روزنامه نگاران فرانسوی: جناب رییس جمهور از شما به خاطر این گفت و گو بسیار ممنونیم.

بشار اسد : من هم از سفر شما به سوریه تشکر می‌ کنم.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲ /۱۵ ـ ۱۹۱۱

 

گامی دیگر در جهت انحـلال ناتـو؟


ترکیه با سرنگون ساختن یک بال هواپیمای SU24 روسیه به طور خطرناکی با دم شیر به بازی پرداخت. سوال در اینجا است که چطور شد کشوری چون ترکیه دردام هوسی چنین جنون بارگیر افتد؟ اگر به پیامد های احتمالی این درگیری توجه شود ترکیه واقعاً با آتشی بسیار داغ به بازی پرداخته است. غیرمحتمل خواهد بود که سنجیده شود ترکیه نمی توانست از عواقب چنین اقدامی آگاهی نداشته باشد و ازجدی بودن ودرعین زمان مقتدر بودن روسیه ازلحاظ نظامی مطمین نباشد.
ترکیه به مثابه عضو کهنه کار پیمان نظامی ناتو همواره مورد تفقد و پشتیبانی مرکز اصلی تصمیم گیرنده ناتویعنی پنتاگون قرار داشته و در عین زمان همواره از آن اطاعت داشته است. درچنین فضایی است که ناتو وظایف عمده براندازی رژیم بشار الاسد در سوریه رابه ترکیه محول کرده است. نقشی را که ترکیه تا اکنون بازی کرده است توام با موفقیت بوده وبه خود هیچ هراسی راه نداده تا از مداخله وتجاوز برسوریه ابا ورزد وسیاه ترین رژیم های منطقه نیز در کنارش بوده اند. درچنین فضایی بابرخورداری از پشتیبانی تمام رژیم های قرون وسطایی مورد اعتماد غرب، مدتی قبل ترکیه منطقه ای ازسوریه راکه ترکمانها در آن بسر می برند وحادثه اخیر در آنجا اتفاق افتیده است، به زعم خود منطقه ممنوعه پروازی اعلام کرده و نمی دانست که از دید روسیه منطبق با قوانین بین المللی این به پشیزی نمی ارزد.
زمامداران ترکیه بعد از خطای جبران ناپذیرسرنگون ساختن هواپیمای جنگی روسی، هراسان از خشم روسیه بلافاصله دست به دامان ناتو شده وجلسه اظطراری سفرای آنرا تقاضاکرده است. مگر چترناتو قادر خواهد بود روسیه را از به کیفر رساندن ترکیه در قبال این حادثه بازدارد؟ حادثه دیروز فقط قسمت نمایان کوه یخ را نشان داده است.
به ساده گی می توان حدس زد که امریکا به ترکیه هدایت داده است تا تفتین آمیزبه تحریک روسیه بپردازد تا از یک سو تمام توجه جهانی را از پیروزی های روسیه در عرصه درهم کوبی داعش و بی آبرویی خود منحرف سازد وازجانب دیگرهم امیدی در کالبد افسرده داعش بدمد تا مدت بیشتری در میدان باقی بماند؛ زیرا برای امریکا مهم اینست که رژیم بشار اسد سقوط کند و یالا اقل بیشتر تضعیف شود. احتمالاً با چنین طرفندی فرصتی دیگر بدست می آید تا از پیشروی جبهه سوریه ـ روسیه جلوگیری شود. برای امریکایی ها مهم اینست که نظریه « خاور میانه بزرگ و دموکراتیک » تطبیق گردد که درآن رژیم های قانونی ای چون رژیم کنونی سوریه جایی ندارند فقط شیخک های بی آبروی قرون وسطایی اند که در کشورهایی چون عربستان سعودی ، قطر ، کویت ، امارات وبحرین ...مسلط اند وممثل چنین دموکراسی ای برای خاورمیانه می باشند. با نمونه های این دموکراسی بهیمی همه ما کم وبیش آشنایی داریم. در واقع دیده می شود که امریکا درپی دموکراسی نیست بلکه در پی رژیم های قرون وسطایی است؛ رژیم هایی که در فکر منافع ملی و حیثیت وآبروی ملی خود نیستند وفقط از امریکا پیروی می کنند.

قدر مسلم اینست (شرایط بازی چنین حکم میکند ) که روسیه، در وضعیتی که قراردارد که بالاجبار وحتماً در زمان مناسب، ضربه ای هولناک بر ترکیه وارد خواهد کرد. روسیه راهی نخواهد داشت جز این که برای نجات آبروی خود و بجا قراردادن عدالت ترکیه را گوشمالی بدهد، چنانچه اخیراًکرملین اعلام داشت که: «  مسکو عواقب اجتناب ناپزیرسقوط طیاره Su-24 را برای ترکیه هشدار داده است.! »
پیش ترازآن وزارت دفاع روسیه تمام ارتباطات نظامی با ترکیه را قطع کرد وحفاظت از حریم هوایی لاذقیه را به دوش راکت های دافع هوای هیبت ناک S300 سپرد که به وسیله ناو جنگی تازه وارد درآب های ساحلی سوریه حمل میشوند.
بالاخره خبری که انتظارش می رفت منتشرشد:«  وزارت دفاع روسیه ... اعلام کرد که کشورش هر جنگنده‌ای که در حریم هوایی سوریه تهدیدی برای مسکو باشد را سرنگون خواهد کرد».
بعد از این موضعگیری های صریح و قاطع مسکو، انقره به فکرعقب نشینی افتاد واعلام کرد که نمی دانست که هواپیمای سرنگون شده مال روسیه است. این یک نوع عذرخواهی است که بعد از گزافه گویی های نخست وزیر ترکیه درپیش گرفته می شود ولی اکنون کارازکارگذشته و ترکیه با پشت گرمی وشاید هم به تشویق سران ناتو است که به چنین ماجرایی خود را درهم پیچیده است واکنون قادر نیست به ساده گی اززیربارمسوولیت دررود.
در صورتی که روسیه به گوشمالی ترکیه بپردازد، که حتماً خواهد پرداخت، آیا ناتو به نام دفاع از یک عضو خود ریسک داخل شدن در دایره کشنده وکوتاه جنگ تباه کن جهانی را خواهد پذیرفت؟ این سوالی است که باید مطرح شود.
بعضی ها فکر می کنند که اگرترکیه بخواهد باپشت گرمی ناتو با روسیه وارد جنگ شود، چه پیش خواهد آمد؟ به نظر من این دیگر کمال بی خردی خواهد بود. زیرا درچنین حالتی روسیه از امکانات بسیار بزرگ در مقیاس جنگ با امریکا وارد عرصه خواهد شد و ترکیه یا به یک ویرانه عمومی و کشور ارواح مبدل خواهد شد ؛ ویاهمراه با کره زمین در جنگی جهانی از صفحه روز گار محو خواهد شد.درهرحال برای ترکیه پیامدی در جنگ باروسیه وجود نخواهد داشت جز تاریکی مطلق.
به این ترتیب یکبار دیگرو به طور آگاهانه ناتو در ماجرایی جنجالی پابه میدان گذاشته است؛ ناتو برای بقای خود دست وپا می زند وماجرا می آفریند تا توجیه شود که موجودیتش ضروری است. در حقیقت ماهیت رویا رویی ها در دوران حاظر طوری است که عده ای از کشور ها خلاف اراده ومنافع خود به سوی میدان خطر کشیده می شوند. در ماجراهایی چون کودتای فاشیستی در اوکرایین و تجاوز افسار گسیخته بر علیه مردم وکشور سوریه عده زیادی از کشور ها که تمایل ویا منفعتی برای شرکت در ماجراهای امریکا ندارند، مجبورند به نام اجرای وظیفه در کادرهمبسته گی اتلانتیک وارد جنگ هایی شوند که د رتعارض با منافع ملی شان قرارمی گیرد مانند جنگ در عراق که به نفع هیچ کشوری جزامریکا واسراییل نبوده است. مزید براین اعضای ناتو به نام خطرات واهی هر ساله مجبوراند مقدار قابل ملاحظه ای از ثروت های شان را خرج سیاست تجاوزگرانه و ویران کن ناتو بکنند.
گیریم که مساله ترکیه با نوعی غرامت پردازی (ازهر نوعی که باشد ) وکوتاه آمدن سریع ترکیه یک طرفه شود، آینده را چه کسی میتواندپ یشبینی کند که سرنوشت رسالتی که ترکیه از جانب ناتو به عهده گرفته است چه خواهد شد؟ برای در سایه قراردادن ترکیه بعد ازین ماجرای خطرناک، کدام کشور دیگری غیر از ترکیه می تواند پایگاه مناسب منطقه وی امریکا برای کمک به داعش زیر نام مبارزه با رژیم سوریه باشد؟ وضع نابه هنجاری که ترکیه درآن گیر کرده است نشان می دهد که عضویت در ناتو تنها موهبت ومنفعت نیست بلکه خطر تباهی راهم به همراه دارد. تازه مردمان بعضی ازکشورهای دیگر عضو ناتو هم به این نتیجه می رسند که به چه علتی باییستی بارگران اقتصادی و امنیتی عضویت در ناتو را بردوش داشته باشند در صورتی که در دراوضاع کنونی دنیا خطری متوجه آنان نیست وناتو عمده ترین وسیله اعمال سیاست های سلطه گرانه امریکا است و در بقای آن مردمان اکثریت کشورهای عضو منفعتی نمی بینند . این طلسم تا کجا ادامه خواهد یافت وناتو تا چه زمان دیگری به حیات خود ادامه خواهد داد؟

حوادث اوکرایین نشان داد که ناتو نه تنها وسیله اعمال سیاست های امریکا است؛  بلکه در جهت منافع ملی برخی از کشورهای عضوهم نیست. چنانچه در اوکرایین المان خود را یکی از بازنده گان اصلی ماجرا می داند ولی بهر حال با طلسم ناتو دست و پایش و یا بهتر گفته شود اراده اش بسته است. ولی این طلسم شکستنی است.
در فرجام علیرغم تیره گی اوضاع امنیتی ناشی از اقدام نابخردانه زمامداران ترکیه، بهتر است بدبین نباشیم؛ در ورای این همه حدسیات باید در نظر داشت که نه ترکیه توان وتمایل روبروریی با  روسیه را دارد ؛ و نه امریکا همه دارو ندار خود را در پله ترازوی جنگ با روسیه برای دفاع از ترکیه می گذارد. این بازی برسرسوریه ادامه پیدا می کند ودر فرجام، آنی که هوشیارانه ترعمل می کند وعملش با قوانین بین المللی مطابقت دارد پیروز خواهد شد. با اطمینان می توان گفت که تلاش های وحشتناک امریکا ومتحدینش در جهت براندازی رژیم قانونی کنونی سوریه پیروز نخواهد شد./ اسد کشتمند

بامداد ـ سیاسی ـ ۸ /۱۵ ـ ۲۷۱۱

 

ما از وحدت نیروهای دموکراتیک و ترقی خواه کشور حمایت می نماییم

 

صادق روزبه

در مقدمه برنامه حزب ملی ترقی  مردم ا فغانستان آمده است :

«  دموکراسی، حاکمیت قانون، حکومت داری خوب، حقوق بشر وعدالت اجتماعی  با وجود تغیرات نسبی که درعرصه های معارف، تحصیلات عالی، مواصلات، مخابرات، انکشاف دهات، قانون گذاری، آزادی بیان و ایجاد نیروهای مسلح کشور به مشاهده  می رسد ؛ طبق توقع مردم عملاً تحقق نیا فته است. این حالت نه تنها ایجاد یك حركت سرتاسری و ملی رهروان نهضت صلح ،‌ دموكراسی ،‌ ترقی وعدالت اجتماعی را به خاطر بیرون رفت از وضع موجود به عنوان یك ضرورت جدی مطرح می کند،‌ بلكه نیازمندی برای ایجاد حرکت سرتاسری ملی را نیز متبارز می سازد. حزب ما با تامین تفاهم با احزاب ملی و دموکرات، می خواهد به خلای ناشی از نبود یک حزب قوی، نیرومند و سرتاسری در کشور پایان بخشد. با درنظر داشت این امرمهم دست صفا، صمیمیت و برادری را برای تامین تفاهم تا سطح وحدت سازمانی برای همه آنها پیش نموده، با پیروی از دین مبین اسلام، حفظ ارزش های اسلامی و ملی، احترام به پیروان سایر ادیان، مخالفت جدی با هرنوع موارد سو استفاده از معتقدات دینی و مذهبی مردم، به خاطر تامین مقاصد و اغراض سیاسی و گروهی با توکل بر خداوند (ج) و اعتماد به حمایت مردم نجیب کشور برای تحقق اهداف تعین شده ، مبارزه می نماید.»

تدویر کنفرانس وحدت حزب مردم ا فغانستان و  حزب ملی ترقی وطن بتاریخ  ۳۰ اسد سال جاری ، در شهر کابل مرکز کشور، یک رویداد مهم سیاسی به شمار می رود. هر دو حزب سیاسی ، برادر و همسو طی این کنفرانس ، حزب واحدی را  به نام حزب ملی ترقی مردم افغانستان بنیاد گذاشتند و برای تحقق اهداف مطروحه  حزب در برنامه آن ، مبارزه مشترک می نمایند.

تدویر این کنفرانس ، به خوبی نشان داد که همسویی و حمایت از اندیشه های ترقی خواهانه ، مبارزه برای دموکراسی ، ترقی و عدالت اجتماعی ، دفاع از استقلال ، تمامیت ارضی ، حاکمیت ملی وحفظ منافع ملی کشور وحمایت ازخواست ها و نیازهای خلق های زحمتکش افغانستان ، اهداف و وظایفی مشترک اند که از لحاظ سیاسی وتاریخی این دو حزب برادر و همسو را با هم پیوند فکری ومبارزاتی داده و این دو حزب بنابر درک مسوولیت های مشترک انسانی ، ملی و تاریخی خود ، عزم ، اراده وتعهد راستین خود را یک بار دیگر برای مبارزه  عادلانه و مشترک درکشوراعلام نمودند .

تدویر این کنفرانس آغاز موفقیت ، پیروزی ودست آورد مهم سیاسی برای پروسه ای وحدت نیرو های محسوب می گردد که برای دفاع ازمیهن و مردم ، در برابر استبداد ، ارتجاع داخلی و خارجی ، افراطیت ، بنیاد گرایی ، تروریزم ، خشونت ، وحشت ، بربریت و جرایم سازمان یافته ، در برابر نابرابری های اقتصادی و اجتماعی  ، فقر و بیکاری وسایر چالش ها ، به طور صادقانه مبارزه می نمایند .

حزب ملی ترقی مردم افغانستان ، از وحدت نیروهای ملی ، دموکرات وترقی خواه کشور  به طور همه جانبه وصادقانه حمایت می نماید و می خواهد تا پروسه  وحدت با سایر نیروهای دموکراتیک و ترقی خواه ادامه یابدږ حزب ما معتقد است تا تماس ها ، تفاهم  و مذاکره را با نیروهای ملی ، دموکرات وترقی خواه ، غرض وحدت اتحاد  وهمبسته گی این نیروها پیش برده ، از آن استقبال و حمایت  نموده و از نتایج ملموس ، موثر وهدفمند وحدت پشتیبانی کامل می نمایدږ زیرا پراگنده گی وتشتت نیروهای ترقی خواه ، هیچ گاهی به نفع مردم ، کشور وجنبش دموکراتیک نبوده وهمواره دشمنان مردم وکشور از آن بهره برده اند.

اصل مبارزات تاریخی به خوبی می رساند که در همبسته گی و وحدت نیروهای ملی ، دموکراتیک وترقی خواه کشور، اعتماد مردم، توانایی ، نیرومندی ، بزرگی و پیروزی وجود دارد و آینده ای درخشان مردم وکشور را تضمین می نماید . برعکس در پراگنده گی وتشتت این نیروها ، بدبختی، انزوا ، محدود ماندن ، دست نیا فتن به موفقیت ها و شکست به مشاهده رسیده است .

بهر اندازه که پروسه ای وحدت نیروهای ترقی خواه کشور، با  گسترده گی ، سرعت و موفقیت همراه باشد ، به همان اندازه این نیروها از اعتماد وحمایت بزرگ مردم برخوردار می گردند و مردم هم به آسانی و سهولت می توانند به آدرس روشن و مشخص نیروهای دموکراتیک کشور مراجعه نمایند و در نتیجه،  روابط این نیروها با مردم تحکیم یا فته و پایگاه اجتماعی  آن ها در جامعه تقویت گردد .

حزب ملی ترقی مردم افغانستا ن با رعایت موازین واصول پذیرفته شده حزبی و دموکراتیک ، بدون آنکه در پروسه وحدت خود محور باشد ، به نقش ، موثریت وسازنده گی تمام نیروهای دموکراتیک احترام دارد و ازین اصول پیروی می نماید وبا خود محوری ، بلند پروازی و خود بزرگ بینی ، مخالف است .

آنهائی که درست می اندیشند ومسوولانه فکر می کنند ، نسبت به قضایای ملی ، منطقه وی وجهانی برخورد دقیق و مسوولانه دارند. آنهایی که ناسنجیده و غیر مسوولانه می اندیشند ، به جنبش ترقی خواهانه در کشور هیچ گاهی موثر ومفید نه بوده اند وآنهایی که نیت ای برای همبسته گی و وحدت نداشته باشند، همیشه دور خود چرخیده و موفقیت بدست نیاورده اند.

اکنون زمان آن فرارسیده وضرورت است تا احزاب ترقی خواه سراسری ، فراگیر و بزرگ گردد و مردم بالای آنها  اعتماد کرده و از آن ها حمایت نمایند. زیرا این گونه احزاب که هم  بزرگ باشند وهم سراسری ، می توانند در مقیاس کشور مصدر خدمات بزرگ برای مردم گردند.سراسری شدن ، فراگیر بودن وبزرگ شدن فقط با وحدت و همبسته گی ممکن است و درین صورت می شود تا به حیث حزب تاثیرگذار در معادلات سیاسی کشور مطرح گردیده و به نفع مردم تبارز نمایند .

با توجه به وضع اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی موجود کشور، بیشتر از هرزمان دیگر ، همبسته گی و وحدت نیروهای دموکراتیک وترقی خواه به حیث یک نیاز و ضرورت جدی مطرح می گردد و از تمام این نیروها می طلبد که با احساس مسوولیت های ملی وتاریخی ، این نیاز و ضرورت را درک نمایند  تا  با تامین وحدت به خلای ناشی از نبود حزب سیاسی سراسری ، فراگیر و نیرو مند در کشور پایان بخشیده شودږ زیرا مبارزه در راه تامین امنیت ، صلح  و ثبات کشور، بهبود حیات اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی جامعه  و مبارزه در راه دموکراسی ، ترقی وعدالت اجتماعی وخوشبختی انسان زحمتکش از وظایف تاخیر ناپذیر ترقی خواهان و عدالت پسندان کشور محسوب می گردد.

حزب ملی ترقی مردم افغانستان ، برای تامین وحدت تمام نیروهای ملی ، دموکرات و ترقی خواه کشور با تمام صداقت مبارزه می نماید و باور کامل دارد که وحدت ضامن پیروزی ما و خوشبختی ، سعادت و بهزیستی مردم رنجیده ماست.

بامداد ـ سیاسی ـ ۲ /۱۵ ـ ۱۵۱۱