مرگ فهد بن ترکی بن عبدالعزیز آل سعود و
تداوم حملات عربستان به زیرساختهای یمن
به گزارش سایت اینترنتی شبکه الجزیره عبداللطیف زیانی سرمنشی شورای همکاری خلیج فارس در نشست خود با خالد بحاح معاون رییس جمهور مستعفی یمن راه های ارسال کمک های بشر دوستانه به تمام ولایات یمن و همکاری ها با سازمان های منطقه ای و بین المللی را مورد بحث و بررسی قرار داد. زیانی همچنین در این نشست بندهای قطعنامه اخیر شورای امنیت درباره یمن و تلاش های سیاسی لازم برای اجرای بندهای این توافقنامه را مورد بررسی قرار داد.
از سوی دیگر احمد عسیری، سخنگوی نیروهای عملیات « طوفان قاطع » اعلام کرد که هنوز شروط لازم برای اجرای عملیات زمینی در یمن تکمیل نشده و طرح نظامی عملیات ما طبق برنامه پیش میرود. وی تصریح نمود: تنها عملیات هوایی در یمن وجود دارد اما باید در مرحله آتی صد درصد مطمین شویم که شرایط مناسب فراهم شود تا عملیات زمینی نیز اجرا شود. علاوتاً منابع خبری اعلام کردند که کشتیهای جنگی ایتلاف عربی « طوفان قاطع » پایگاههای وابسته به حوثیها را در شهر ساحلی عدن هدف حملات خود قرار دادند. به نقل از شبکه خبری اسکای نیوز عربی، از زمان آغاز عملیات نظامی ائتلاف عربی ضد حوثیها، کشورهای عضو این ایتلاف کشتیهای جنگی خود را به شهر ساحلی عدن فرستادند و اخیرا این کشتیها پایگاههای متعلق به حوثیها را در این منطقه بمباران کردند.
همزمان با بالا گرفتن درگیریها میان کمیته های مردمی حامی عبد ربه منصور هادی، رییس جمهور مستعفی یمن و نیروهای جنبش انصارالله (حوثیهای یمن) ایتلاف عربی حملات گستردهای را علیه حوثیها را در عدن آغاز کرده است.جنگندههای ایتلاف عربی همچنین مواضع حوثیها در منطقه جبل الحدید و دیگر مناطق تحت سیطره آنان را هدف خود قرار دادند. شاهدان عینی گفتند که طیارات ایتلاف یک ساختمان دولتی واقع در مرکز ولایت صعده را که یکی از مقرهای اصلی حوثیها محسوب میشد، هدف قرار دادند. از سوی دیگر خبری اعلام کردند که نیروهای سعودی حملات خود را روی زیرساختهای حیاتی یمن متمرکز کرده و در جریان حملات نیروهای ایتلاف عربی به مناطق مسکونی و ساختمانهای حیاتی کشور دستکم ۱۲ تن ساکنان منطقه صعده کشته شدند. در جریان حملات عربستان به پمپ بنزینها و مراکز تجاری، مناطق یمن در استان عمران نیز تاکنون بیش از ۲۰ شهروند کشته شدهاند.
اامروز رادیو چین انترناسیونال به نقل از سایت « سپتامبر نت » نوشت که : وزارت دفاع یمن با انتشار بیانیه ای خبر مرگ « فهد بن ترکی بن عبدالعزیز آل سعود» شاهزاده سعودی را هنگامی که شامگاه سه شنبه برای بازدید به نزدیک مرز یمن و عربستان در روستای « مجدعه » رفته بود، تایید کرد.فهد بن ترکی به همراه سه افسر دیگر سعودی در نزدیکی مرز کشته و تعدادی نیز زخمی شدند ولی وزارت دفاع عربستان از اعلام نام وی خود داری کرده است. با وجود این شاهزادهها و اعضای خانواده سلطنتی عربستان با رفتن به کاخ شاهزاده « فهد بن ترکی» مرگ وی را به خانواده اش تسلیت گفتند.
نیروهای قبایل یمنی روز شنبه کنترل نخستین پایگاه نظامی عربستان را در مرزهای این کشور در ولایت صعده به دست گرفتند. اعضای قبیله «صخیه » به پایگاه نظامی « مناره » که مهمترین موضع بزرگ عربستان در منطقه « نجران » به شمار میآید و مدافع هوایی و تجهیزات نظامی زیادی در آن وجود دارد حمله کردند و کنترول آن را به دست گرفتند.»
شاهزاده فهد بن ترکی قوماندان قطعات پاراشوتی و معاون قوماندان نیروی های زمینی عربستان سعودی و فرزند ترکی پسر بیست و یکم عبدالعزیز موسس رژیم عربستان سعودی بود. شاهزاده ترکی بن عبدالعزیز از زمان سلطنت ملک فیصل تا دوره ملک فهد در سال ۱۹۸۳ ترسایی معاون وزیر دفاع و قوماندان قوای هوایی عربستان سعودی بود.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱۵/۱ـ ۱۶۰۴
جهان ما برای فروش نیست!
« همایش اجتماعی جهان » محل نشستهای آزادانه است برای اندیشیدن دقیق، گفت و گوهای سازنده و دموکراتیک درباره اندیشهها و نظرها، تنظیم پیشنهادها و راه کردها، تبادل آزادانه تجربه ؛ و برقراری تماس و پیوند توسط گروهها و جنبشهای اجتماعی و مدنی که با نولیبرالیسم و سلطه سرمایه و هر شکلی از امپریالیسم بر جهان مخالفند، و متعهد به ساختن جامعه ای این جهانی با هدف برقراری روابط ثمربخش درمیان انسان ها و میان انسان و کره زمین هستند ، جامعه ای که اساس و نقطه محوری آن، انسان و نیازهای اوست، نه پول و سرمایه.
گزارشی از برگزاری چهاردهمین « همایش اجتماعی جهان » در تونس
در همایش امسال که زیرکنترول امنیتی شدیدی در دانشگاه فرحات حشاد (المنار) شهر تونس برگزار شد فعالان اجتماعی از بیشتر از ۱۲۰ کشور جهان شرکت داشتند. شمار کل شرکتکننده گان را در حدود ۷۰ هزار نفر برآورد کردند که در قالب ۴۰۰۰ جنبش و سازمان اجتماعی- سیاسی به این همایش آمده بودند.
چهاردهمین « همایش اجتماعی جهان World Social Forum»که بزرگ ترین گردهمایی سالانه ضد جهانیسازی سرمایه داری به شمارمیآید، در روزهای ۵ تا ۸ حمل۱۳۹۴ خورشیدی درکشور تونس برگزار شد. همایش اجتماعی جهان که نخستین بار در سال ۲۰۰۱ ترسایی در شهر پورتو الگره در برازیل برگزار شد، در واقع تلاشی است مردمی در مقابل « مجمع جهانی اقتصاد داووس »* که رهبران ، اقتصاد دانان ، بانک داران ، صاحبان و مدیران شرکتهای بزرگ جهان سرمایه داری برای تنظیم سیاستهای راهبردی خود برگزار میکنند.
«همایش اجتماعی جهان » نه یک سازمان و نه یک جبهه متحد است، بلکه همان طور که درمنشور اصول آن آمده است، این همایش « محل نشستهای آزادانه است برای اندیشیدن دقیق، گفت و گوهای سازنده و دموکراتیک درباره اندیشهها و نظرها، تنظیم پیشنهادها و راهکردها، تبادل آزادانه تجربه ؛ و برقراری تماس و پیوند توسط گروهها و جنبشهای اجتماعی و مدنی که با نولیبرالیسم و سلطه سرمایه و هر شکلی از امپریالیسم بر جهان مخالفند، و متعهد به ساختن جامعه ای این جهانی با هدف برقراری روابط ثمربخش درمیان انسانها و میان انسان و کره زمین هستند»، جامعه ای که اساس و نقطه محوری آن، انسان و نیازهای اوست، نه پول و سرمایه.
این دومین بار پیاپی است که تونس میزبان «همایش اجتماعی جهان» بود. تونس پس از خیزشهای مردمی که در سال ۲۰۱۱ ترسایی در آن کشور صورت گرفت و موج خیزشهای موسوم به « بهار عربی» را به دنبال آورد ؛ در سال ۲۰۱۳ ترسایی ( حمل ۱۳۹۲) و برای نخستین بار میزبان همایش قبلی (سیزده ام) شد. همایش امسال درشرایطی برای بار دوم در کشور تونس برگزار شد ؛ که یک هفته پیش از شروع آن ( روز چهارشنبه ۲۷حوت ) بر اثر حمله تروریستی به موزیم ملی باستان شناسی شهر تونس ۲۱ نفرکشته و بیشتر از۴۰ نفر زخمی شدند، و نگرانیهای جدی و تردیدهایی درمورد برگزاری همایش به خاطر تامین امنیت شرکت کننده گان به وجود آورد. اما برگزارکننده گان مصمم بودند که با درپیش گرفتن احتیاط های لازم و انجام تغییرهای ضروری در برنامه همایش، آن را با موفقیت برگزار کنند و نگذارند که عملیات تروریستی مانع برگزاری همایش شود، تا از این راه به وحشی گری های صورت گرفته در آن کشور نیز اعتراض شود.
یکی از تغییرهایی که در برنامه صورت گرفت، تغییر محل راه پیمایی آغازین همایش از دانشگاه المنار (محل برگزاری همایش) به نزدیکی موزیم ملی باردو بود تا شرکت کننده گان همبسته گی خود را با خانوادههای قربانیان حمله تروریستی به موزه نشان دهند. دراین راه پیمایی که در روز۴ حمل برگزار شد، چندین هزار نفر شرکت کردند که علاوه بر نشان دادن مخالفت خود با سیاستهای نولیبرالی سرمایه داری و شرکتهای غول پیکر جهان سرمایه داری، مذهب گرایی افراطی را نیز محکوم کردند، و به سود حفظ محیط زیست و در همبسته گی با مردم فلسطین و سرزمین اشغال شده صحرای غربی شعار دادند، و با صدای رسا اعلام کردند که « دنیای دیگری امکان پذیر است!» . تغییر دیگری که پس از حمله تروریستی به موزیم باردو در برنامه و محتوای همایش داده شد، افزودن موضوع تروریسم در بحثهای همایش بود. دیگر موضوع های اصلی همایش عبارت بودند از:
ـ شهروندی و آموزش،
ـ صلح،
ـ مهاجرت،
ـ شکنجه،
ـ دگرگونیهای زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی؛
ـ مبارزه با گرمایش زمین و مدیریت آب و
ـ دسترسی به حقوق بنیادی.
در همایش امسال که زیر کنترول امنیتی شدیدی در دانشگاه فرحات حشاد (المنار) شهر تونس برگزارشد؛ فعالان اجتماعی از بیشتر از ۱۲۰ کشور جهان شرکت داشتند. شمارکل شرکتکننده گان را در حدود ۷۰ هزار نفر برآورد کردند که در قالب ۴۰۰۰ جنبش و سازمان اجتماعی- سیاسی به این همایش آمده بودند. حضور و شرکت فعال دانشجویان تونسی دربحثهای رسمی همایش و نیز درگفت وشنیدهای غیررسمی در محوطه دانشگاه، از جلوههای چشمگیر همایش ۱۴م بود. شرکت دانشجویان و جوانان تونسی در برنامههای همایش و علاقهای که به مسایل اجتماعی، از جمله عدالت و پیشرفت اجتماعی نشان دادند، بی تاثیر از رخدادهای چند سال اخیر درتونس نبود.
تونس کشوری است که مردم آن با دشواریهای اقتصادی-اجتماعی فراوانی روبریند؛ کشوری است که آغازگر « بهار عربی » بود و کشوری است که بزرگ ترین صادرکننده « جنگاوران جهادی » است و هر سال هزاران نفر از شهروندان آن برای پناهنده شدن به کشورهای دیگر، راه دریا را در پیش میگیرند.
چشمگیری حضور جنبشهای افریقایی دهقانان ، زنان و دانشجویان
بُنمایه همایش امسال، مانند همه همایشهای پیشین، از میان بردن نابرابریهای و تبعیضها در جهان امروز بود که پیوند تنگاتنگی با هم دارند، به ویژه که بر اساس برآوردهای انجام شده، در سال آینده میزان داراییهای یک درصد جمعیت جهان برای نخستین بار برابر با دارایی ۹۰ درصد جمعیت جهان خواهد شد. به همین منظور، فعالان جنبشهای اجتماعی درسمینارها و کارگاههای آموزشی متعددی که در زمینههای گونه گون برنامه ریزی شده بود ( از امنیت و استقلال غذایی گرفته تا پیمانهای تجارت آزاد و مسایل انرژی) شرکت کردند. پس از برگزاری راه پیمایی آغازین همایش که سنت همیشه گی « همایش اجتماعی جهان » برای نشان دادن قدرت، تنوع و عزم این همایش و جنبشهای شرکت کننده در آن برای ساختن جهانی دموکراتیک و عادلانه برای همه است، سمینارها و کنفرانسها کار خود را آغاز کردند. به قول آنتونیو گرامشی، اندیشمند ترقی خواه ایتالیایی، به رغم اوضاع ناگوارکنونی جهان برای مردم، « باید طرحی جامع تدوین کرد که به مردم امید و اعتماد ببخشد تا دنیایی نوین را به وجود آورند… باید بتوانیم بدبینی عقل را با خوشبینی اراده در هم آمیزیم.»
گفتنی است که حضور جنبشهای افریقایی دهقانان و زنان و دانشجویان از کشورهای گونه گون این قاره در راه پیمایی امسال چشمگیر بود. دو سال پیش، در جریان برگزاری همایش سیزده ام در تونس، حضور فدراسیون سندیکاهای تونس و دیگرنیروهای ترقی خواه برای تقویت موضع و موقعیت « چپ » در تونس، به ویژه درشرایطی که در نخستین انتخابات پس از سرنگونی بنعلی یک حزب راست میانه اسلامگرای میانه رو به پیروزی رسیده بود، اهمیت زیادی داشت. امسال اگرچه همایش در شرایطی برگزار می شد که یک دولت ایتلافی سکولار (غیردینی) در تونس به قدرت رسیده است، اما فعالیت فزاینده افراطیهای جهادی درتونس، و به ویژه در جنوب کشور، نگرانیهای جدیای به وجود آورده است. این روزها خیابانهای تونس پراز پولیس مسلح است و دانشگاه محل برگزاری همایش نیز از این امر مستثنا نبود.
در پیامی که از سوی آلکسیس تسیپراس، نخست وزیر یونان از حزب سیریزا به همایش فرستاده شده بود، به همین نگرانیها و حساس بودن اوضاع جهان اشاره شده بود: «مسوولیت مشترک ما برای تحقق چشمانداز متفاوتی از دنیا، این روزها بسیار سنگین تر شده است؛ روزهایی که تعصب کور، خشونت و واپس گرایی اجتماعی خود را به عنوان جایگزینی در برابر نیروهای شومِ بازارعرضه میکند… جنبشهای اجتماعی باید از راه جلب توجه و حمایت محرومان و تنگ دستان، این راه را قاطعانه سد کنند.»
در چهارده سالی که از برگزاری نخستین « همایش اجتماعی جهان » میگذرد، جهان ما دستخوش دگرگونیهای زیادی شده است، اما این همایش همچنان بستری است برای به چالش کشیدن جدی سرمایه داری جهانی، و برای آنکه جنبشهای اجتماعی جهان در تلاش خود به منظور ایجاد دنیایی بهتر، بتوانند نیروها و مبارزه خود را در سراسر جهان با یکدیگر هماهنگ کنند.
در روزهایی که همایش برگزار میشد، اتفاق می افتاد که ۱۰۰ جلسه تبادل نظر و کارگروه و سمینار با هم درجریان بود، که در آنها به مسایل و موضوعهای گوناگونی پرداخته میشد، از تعاونیها گرفته تا اقتصاد همبسته گی، آب به عنوان یکی از حقوق بشر، و آزادی بیان در افریقای شمالی.
سازمان دهی کار نشستها و کار مترجمان داوطلب خود کار بزرگی در برگزاری همایش بود. حضور نهادها و سازمانهای مردمی و اجتماعی گونه گون از کشورهای جهان در تدارک و برگزاری هر یک از نشستها بسیار جالب توجه بود. در این میان هم سندیکاهای کارگری و سازمانهای دهقانی گوناگون با چندین میلیون عضو دیده میشدند و هم گروههای کوچکی که تعداد اعضای آنها انگشت شمار بود. دیدارهای حضوری و اطلاع رسانی متقابل و برقراری پیوندهای گسترده تر و مستمر میان این نهادها به منظور بهتر و موثرتر کردن کارزارهای شان یکی از دستاوردهای همیشه گی گردهماییهایی مثل « همایش اجتماعی جهان » است. به ویژه، نماینده گانی که از کشورهای در حال توسعه میآیند از این فرصت گران بها استفاده می کنند تا از برادران و خواهران خود در کشورهای توسعه یافته و پیشرفته طلب کمک میکنند تا با فشار آوردن به دولتهایشان در زمینههای مورد نظر، به آنها در پیشبرد کارزارها و مبارزههای محلی شان یاری رسانند. فضای چنین همایشهایی همواره مملو از همیاری فعالان اجتماعی در سراسر جهان و مبارزه برای هدفهای مشترک است.
موضوع محیط زیست
یکی ازعرصههای مورد توجه ویژه در همایش ۱۴م در تونس، موضوع محیط زیست بود، به ویژه آنکه کنفرانس بعدی سازمان ملل متحد درباره تغییرهای آب وهوایی و محیط زیست، هشت ماه دیگر، در ماه قوس ۱۳۹۴، در پاریس برگزار خواهد شد. آن کنفرانس، از دید فعالان جنبشهای اجتماعی و مردمی، فرصت بزرگ دیگری است برای اینکه همه جهانیان، به رغم لابی گسترده شرکتهای غول پیکر نفتی وغیره بتوانند بر سر جلوگیری از آسیب رسانی بیشتر به محیط زیست و حفظ آن برای ساکنان کنونی و آینده کره زمین به توافق موثری برسند. از هم اکنون ایتلاف بزرگی از فعالان جنبشهای اجتماعی و سندیکایی و محیط زیست در فرانسه شکل گرفته است ؛ که سرگرم تدارک چندین تظاهرات بزرگ در پاریس در دو هفته ای است که کنفرانس تغییرهای آب وهوای سازمان ملل متحد در آنجا برگزار خواهد شد. به طور کلی، همه فعالان در این مورد توافق دارند که فقط طلب کردن از رهبران جهان که در مورد محیط زیست تصمیمهای درست و به جایی بگیرند، کافی نیست و باید بدیلهای اقتصاد مبتنی بر سوخت فسیلی را ( که هم اکنون نیز درنقاط گونه گون جهان استفاده میشوند ) به مردم جهان معرفی کرد، و تاکید کرد که روند کنونی اتکای گسترده به سوخت های فسیلی را نمی توان به همین صورت ادامه داد. مساله فقط محدود به وضعیت درهم ریخته آب و هوا نیست، بلکه مسایل دیگری مثل مهاجرتهای ناخواسته بر اثر فاجعههای طبیعی، امنیت غذایی و دسترسی به آب ( آشامیدنی و کشاورزی وغیره) و موارد مشابه را نیز در برمی گیرد که بر زنده گی میلیادرها انسان روی کره زمین تاثیر دارد. اقلیت کوچک سرمایه گذاران و ثروتمندان دنیا به این مسایل کمتری توجهی ندارند و دراساس خواهان ادامه وضع موجوداند. فقط از راه بسیج تودهای است که می توان وضع را تغییر داد و خواستِ مردم برای زنده گی بهتر درمحیطی بهتر را به کرسی نشاند.
بسیاری از کارگاههای آموزشی و سمینارها و نشستهای کارگروههای همایش ۱۴م در تونس به طور خاص به مسایل افریقا، و به ویژه مسایل افریقای شمالی اختصاص داشت، که موضوع های مانند حقوق بشر، خشونت بنیادگرایان مذهبی افراطی، حقوق زنان و کودکان، مهاجرتهای زیست محیطی و… را در برمیگرفت.
از دیگرموضوع های مهمی که در نشستهای متعدد همایش اخیر مورد بحث و تبادل نظر گرفت، موضوع « قراردادهای تجارت آزاد » مانند « توافق چند جانبه تجارت خدمات» (TiSA) میان کشورهای اروپایی و امریکا و آمریکای لاتین و آسیایی، یا پیمان « مشارکت بازرگانی و سرمایه گذاری کشورهای دو سوی اطلس» (TTIP) میان اتحادیه و اروپا بود. گفتنی است که فقط در اروپا، یک میلیون و نیم نفر توماری را در مخالفت با پیمان « مشارکت… » امضا کردهاند. جالب است که دولتهای طرف قرارداد ( به نماینده گی ازشرکتهای فراملی ) مذاکره درباره این قراردادها را غالباً مخفیانه و بدون اطلاع رسانی به مردم انجام می دهند و اطلاعاتی که ازاین توافقها دردست است، به طورعمده اطلاعات درز کرده توسط افرادی بوده است که درمتن یا حاشیه این گفت و گوها حضور داشته اند. ما درشماره های قبلی نامه مردم درباره پیامدهای زیان باری که چنین قراردادهایی برای زنده گی اجتماعی- اقتصادی مردم عادی دارند نوشته ایم، که از آن جمله میتوان به خصوصی سازی خدمات اجتماعی (از پست و مخابرات و خدمات حمل ونقل شهری گرفته تا آموزش و آب آشامیدنی و بهداشت و درمان) و زیرپا گذاشتن قانونهای ملی کشورها به سود شرکتهای بزرگ و به ضررمردم اشاره کرد. پیامی که « همایش اجتماعی جهان» در تونس داشت، این بود که زمان آن فرا رسیده است که به پا خیزیم و با صدای بلند و قاطع بگوییم: « جهان ما برای فروش نیست» !
راه پیمایی همبسته گی با مردم فلسطین در روز ۸ حمل، پایانبخش چهاردهمین « همایش اجتماعی جهان » در تونس بود./نامه مردم
*The World Economic Forum
بامداد ـ سیاسی ـ ۱۵/۱ـ ۱۵۰۴
جنگ برای رهبری اهل تسنن
در بدو حمله عربستان سعودی به یمن رسانه های وابسته به این کشور فضا را به گونه ای ترسیم کردند که انگار کل کشورهای سنی پشت سرعربستان سعودی جمع شده اند و در ریشه کن کردن شیعیان از یمن متحد شده اند. اما دو هفته پس از این عملیات مشخص شد که کل ماجرا شانتاژ خبری بیش نبود.
عماد آبشناس
برکسی پوشیده نیست که عربستان سعودی با راه اندازی جنگ های نیابتی در سوریه ، عراق و لبنان تلاش زیادی برای کلید زدن یک جنگ طایفه ای میان اهل تسنن و تشیع در منطقه خاور میانه به عمل آورد اما در رسیدن به هدف خود ناکام ماند. به همین دلیل تلاش کرد با راه اندازی ایتلافی از کشورهای اهل تسنن به عنوان جنگ با حوثی های شیعه مستقیماً وارد عمل شود و رسما کلید جنگ شیعیان و سنی ها در منطقه را شروع کند ولی امروزه این ایتلاف هم پوچ از آب درآمد.
در بدو شروع این عملیات سعودی ها به گونه ای عمل کردند که برای همه ناظرین سیاسی تداعی می شد کشورهای سنی مذهب همه گی بر علیه شیعیان متحد شده اند ؛ اما روند تحولات خلاف این موضوع را ثابت کرد.
برای اینکه بتوانیم این موضوع را بشکافیم در ابتدا باید به چند نکته اشاره کنم:
۱ـ مبنای تشکیل عربستان سعودی بر اساس توافقی میان ملک سعود بزرگ و محمدعبد الوهاب موسس مذهب وهابی بود و از همان ابتدا ایدیولوژی آنها بر مبنای تکفیر دیگران ( یعنی هر کسی با عقیده آنها مخالف است کافر به حساب می آید و باید کشته شود حتا اگر هم سنی مذهب باشد) و نابودی شیعیان به عنوان رافضه و افرادی که در وحدت صف مسلمین تفرقه بوجود آورده اند بود، و تا به حال هم همین دیدگاه بر تفکرسعودی ها حکم فرما می باشد.
۲ ـ دیدگاه ترک ها نسبت به عرب ها فوق العاده منفی می باشد چرا که تعداد زیادی از اتراک اعتقاد دارند خیانت عرب ها نسبت به عثمانی ها در جنگ جهانی اول و اتحاد آنها با انگلیسی ها بر علیه ترک ها منجر به نابودی دولت معظم عثمانی شد. این کینه چه در میان ترک های لاییک چه در میان ترک های اسلام گرا هنوز هم وجود دارد و آنها شریف حسین پدربزرگ ملک عبد الله اردن و همین وهابی های عربستان را دراین ماجرا مسوول می دانند.
۳ ـ مصر قبل از سقوط دولت عثمانی تنها کشور شبه مستقل عربی بود و خود را ریشه دارتر از دیگر کشورهای عربی می داند. این کشور امروزه بیشتر از اینکه بر ایدیولوژی مذهبی تکیه کند بر ایدیولوژی ملی و قومیت عربی تاکید دارد ؛ حتا مصری های طرفدار اخوان المسلمین امروزه خود را علم دارجهان تسنن می دانند و با وهابیت اختلافات ریشه ای دارند.
۴ ـ اگر شما به کشورهای عربی سفر کنید و با عرب ها صحبت کنید عموماً نفرت شدیدی نسبت به عرب های حوزه خلیج فارس به ویژه سعودی ها را در میان عرب های اهل فرقه های دیگر تسنن احساس می کنید. نفرتی که عموماً در تمام جوامع جهانی فقیرنسبت به ثروتمندان دارند و احساس می کنند، حال رفتار تحقیر معابانه سعودی ها نسبت به عموم مردم دیگر کشورهای عربی را اضافه کنید متوجه می شوید چقدر عامه مردم درکشورهای عربی از سعودی ها نفرت دارند.
۵ ـ به دلیل فقری که در پاکستان وجود دارد تعداد زیادی از پاکستانی ها مجبور هستند در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در سخت ترین و پست ترین مشاغل اشتغال یابند و عرب های حوزه خلیج فارس بدترین رفتارها را با اینان دارند به گونه ای که کارگران پاکستانی که در این کشورها کار می کنند خود را از برده و یا شترهای و یا حیوانات عرب ها پایین تر می بینند و بازگویی اینگونه رفتارهای برادران مسلمان سنی با آنها در پاکستان هم فضایی از نفرت نسبت به اینان به وجود آورده است . به گونه ای که هیچ پاکستانی حاضر نیست از عرب های ثروتمند دفاع کند چه رسد که بی دلیل برای آنها بجنگد.
۶ ـ با اینکه اختلاف دیدگاه میان شیعیان در حوزه های علمیه و حوزه های فکری وجود داشته و هنوز هم دارد، اما پس از انقلاب درایران، این کشور توانست خود را به عنوان رهبر بلا منازع شیعیان جهان مطرح کند و حوزه های دیگر فکری از نجف اشرف گرفته تا علویان سوریه و ترکیه ، شیعیان لبنان ، حوثی های یمن ، شیعیان عربستان و بحرین و… به ایران به عنوان پشتیبان و نه رقیب خود می نگرند. مضاف بر اینکه تعداد زیادی از گروه های سنی نیز به ایرانی ها به عنوان الگوی اسلامی می نگرند و ایران توانسته تنوع رابطه با گروه های مختلف اسلامی و غیراسلامی در منطقه به وجود آورد.
پارلمان پاکستان خواستار بیطرفی این کشور در درگیری یمن است
۷ ـ ایدیولوژی فکری بادیه نشینی سعودی به بیش از دو قرن پیش بر می گردد و از انعطاف پذیری لازم برای رویارویی با شرایط نوین جهانی برخوردار نیست. تلاش های متعدد مردمان این کشور و حتا شاهزاده های سعودی برای تغییر این تفکر و روی آوردن به سبک های نوین حکومت داری جهانی همه ناکام مانده است. شاید هم دلیل اصلی این است که کشورهایی همچون انگلستان ، ایالات متحده امریکا و دیگر کشورهای غربی خواهان آن هستند عربستان در دو قرن پیش باقی بماند و بتوانند حد اکثر سو استفاده را از منابع این کشور داشته باشند.
۸ ـ با قدرت گرفتن مالی و بین المللی کشورهای دیگر عرب حوزه خلیج فارس رهبران این کشورها دیگر حاضر نیستند تمام قد گوش به فرمان عربستان سعودی بایستند و به همین دلیل در حال حاضر کم و بیش اختلافات زیادی را میان این کشورها شاهد هستیم که شاید بارزترین آنها اختلافات رفتاری میان قطر و کویت و عمان با عربستان می باشد.
۹ ـ علیرغم اینکه نظام سیاسی حاکم بر جمهوری اسلامی ایران بر مبنای تشیع می باشد؛ اما این کشور توانسته با انعطاف پذیری موجود در سیستم حکومتی و فکری خود با دیگر گروه ها در منطقه و در سطح جهان تعامل کند. همین رفتار را می توانید کم و بیش در رفتار ترکیه ، مصر و پاکستان هم شاهد باشید.
۱۰ ـ اهل تسنن و اهل تشیع در اکثر کشورهای اسلامی توانسته اند بر اختلافات نظری با یکدیگر فایق آیند و بر حل اختلافات بر اساس گفت و گو تاکید دارند درحالی که تکفیری های وابسته به عربستان سعودی نتوانسته اند بر این تغییرات کنار بیایند.
۱۱ـ فضای رسانه ای جهانی که در حال حاضر در اختیار طرفداران اسراییل و ایالات متحده آمریکا می باشد؛ با تحلیل دقیق اختلافات موجود در منطقه تلاش دارد اختلافات را عمیق تر نشان دهد و کل منطقه را با هم درگیر کند تا اسراییل در امان باشد و تعداد زیادی از کشورهای منطقه به حضورایالات متحده در منطقه وابسته تر گردند، همچنین کارخانه های تولید سلاح کشورهای غربی بتوانند سلاح بیشتری بفروش برسانند.
۱۲ ـ عموماً دولت ها فعالیت و روابط بین المللی و منطقه ای خود را براساس منافع استراتژیک خود ترسیم می کنند و نه بر اساس علایق ایدیولوژیک ؛ درحالی که در حال حاضر دیدگاه های ایدیولوژیک مذهبی بر رفتار سعودی ها حاکم می باشد. منافع استراتژیک ایران ، ترکیه ، مصر و پاکستان در ثبات منطقه نهفته است و ثبات سیاسی درخود عربستان به نفع همه کشورها علی الخصوص ایران می باشد چرا که وجود حکومت فعلی را بهتر از ورود عربستان به شرایطی همچون لیبیا و یا حکومت تندروهای داعشی برآن می داند.
۱۳ ـ برخی از حکمرانان عربستان سعودی با ترس از اینکه ثبات کشورهای منطقه ممکن است منجر به تحرکات درونی مخالفان درون عربستان گردد و برخی به فکر تغییرات سیاسی بیافتند، منافع این کشور را در بی ثبات کردن کشورهای همسایه، ساختن یک دشمن کاذب (ایران شیعه) و دفع مشکلات داخلی به سمت خارج می دانند.
۱۴ـ با اینکه جمعیت شیعیان در جمع مسلمانان جهان اقلیت به حساب می آیند ؛ اما در منطقه خاور میانه اگر اکثریت نباشند حدود نیمی از جمیعت مسلمانان منطقه را تشکیل می دهند و حذف نیمی از جمعیت این منطقه امکان پذیر نیست.
۱۵ ـ حتا درون عربستان سعودی نیز دوگانه گی در حمایت از این عملیات وجود دارد و اکثرت شاهزاده ها ، مسوولین مردم عربستان مخالف این عملیات می باشند. مسوولین این کشور حتا نتوانسته اند انسجام داخلی برای این عملیات به دست آورند چه رسد به انسجام بین المللی.
۱۶ـ ایالات متحده همانگونه که صدام حسین را به ورود به جنگ های مختلف تشویق می کرد امروزه سران عربستان سعودی را به ورود به جنگ های مختلف و پرداخت هزینه جنگ های نیابتی ترغیب می کند.
سعی کردم با خلاصه کردن برخی نکات توجه مخاطب را به این نکات جلب کنم چون برای درک مسایل منطقه خاور میانه فوق العاده مهم می باشد.
عربستان سعودی با حمله به یمن چند هدف را دنبال می کند:
۱ ـ خود را به عنوان رهبر بلا منازع اهل تسنن مطرح کند. و کشورهای دیگر سنی را تابع فرمان ملک سلمان معرفی کند.
۲ ـ با استفاده از میلیاردها دلار تسلیحاتی که طی چند سال اخیر از کشورهای غربی خریداری کرده اقتدار خود را به رخ همسایگان خود علی الخصوص قطر و اردن بکشد که در برخی شرایط از سیاست های آن سرپیچی می نمایند. و برای این هدف کشور فقیر و بدبختی مثل یمن را انتخاب نمود چرا که می داند در شرایط فعلی جهانی ( به دلیل منافع اقتصادی) اکثر کشوهای جهان عربستان ثروتمند را ترک نمی کنند تا از یمن بدبخت حمایت کنند. در واقع یمن را می زند تا دیگران بترسند.
۳ ـ تلاش کند شاید به آرزوی دیرینه اجدادی آل سعود یعنی رسیدن به باب المندب برسد. و به این صورت ملک سلمان به عنوان قهرمانی بلا منازع که هدف دیرینه اجداد خود را محقق نموده تلقی گردد و هیات حاکمه فعلی تغییرات درون خانواده گی که پس از فوت ملک عبد الله پیش آمد را توجیه و تثبیت کند. همچنین وقتی دشمن خارجی وجود داشته باشد و کشور در حال جنگ باشد سرکوب مخالفان داخلی خیلی راحت تر انجام می پذیرد.
۴ ـ نظر به اینکه حرف و حدیث از اینکه ایالات متحده دست خود را نسبت که رهبران کشورهای عرب حوزه خلیج فارس علی الخصوص عربستان سعودی شسته و پس از توافق با ایران ممکن است پشت آنها را خالی کند، سعودی ها تمایل داشتند حد حمایت امریکایی ها و غربی ها از خود را بسنجند و به جهانیان نشان دهند که در هر شرایطی هنوز ایالات متحده پشت آنها است.
۵ ـ سنجش تاثیر میلیاردها دلاری که برکشورهای مختلف خرج کرده و برآورد کند و ببیند کدام در شرایط نیاز وفادارتر خواهند بود.
۶ ـ قدرت خود را به رخ ایران بکشد و سعی کند برگه ای برای مذاکراتی که ممکن است در آینده با ایران داشته باشد در دست داشته باشد. چرا که با توجه به شرایط پیش آمده در منطقه خاورمیانه عربستان سعودی همه برگه های خود در عراق ، سوریه و لبنان را از دست داده است.
بمباردمان سعودی ها برمناطق مسکونی و تاسسیات دولتی یمن ادامه دارد
توجه داشته باشید که بنده به شعار حمله سعودی ها بر علیه یمن یعنی : « جلوگیری از حظور ایران در یمن و خطر آن بر امنیت عربستان سعودی» اشاره نکردم چون خود سعودی ها هم می دانند که این فقط یک شعار است. همچنین به تامین امنیت تنگه باب المندب نیز اشاره نکردم ؛ چون همه استراتژیست های نظامی به شما خواهند گفت که این آب راهه توسط یک پایگاه امریکایی که در جزیره میون واقع شده و همچنین یگان های ویژه فرانسوی در جیبوتی و کشتی های جنگی کشورهای مختلف حمایت می شود و احتمال بستن آن توسط یمنی ها خیلی بعید می باشد.
در بدو حمله عربستان سعودی به یمن رسانه های وابسته به این کشور فضا را بگونه ای ترسیم کردند که انگار کل کشورهای سنی پشت سر عربستان سعودی جمع شده اند و در ریشه کن کردن شیعیان از یمن متحد شده اند اما دو هفته پس از این عملیات مشخص شد که کل ماجرا شانتاژ خبری بیش نبود.
با اینکه کشورهایی مصر ، ترکیه و پاکستان علنا از عربستان سعودی حمایت می کنند اما در واقع تا به حال حاضر نشده اند وارد عملیات نظامی گردند و هرکدام دلایل خاص خود را در این زمینه دارند. در واقع هر سه این کشورها عربستان را در سطحی نمی بینند که بخواهند رهبری جهان تسنن را عهده دار گردد .مضاف بر اینکه عامه مردم آنها نیز مخالف شرکت در ایتلاف عربستان برعلیه مردمان یمن هستند.مشخص است که عربستانی ها بدون هماهنگی واقعی با این کشورها وارد میدان شدند و تلاش داشتند آنها را در عمل انجام شده قرار دهند.
مصر به دلیل وعده هایی که عربستان سعودی و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس مبنی بر کمک های مالی به اقتصاد این کشور (در کنفرانس اقتصادی شرم الشیخ ) و گردهمایی رهبران کشورهای عرب در شرم الشیخ از اظهار نظر منفی در این زمینه خودداری نمود و فقط به حمایت شفاهی خود از عربستان سعودی اکتفا نمود و از بدو عملیات به هیچ وجه عملا خود را درگیر نکرد. مصری ها از عدم هماهنگی با آنها قبل از شروع عملیات ناراحت هستند. مردم و ارتش مصر کاملا با حضور مستقیم نظامی مصر در یمن وعلی الخصوص سربازان مصری برای جنگ عربستان بر علیه یمن مخالف می باشند. لذا ورود به این جنگ جایگاه جنرال السیسی را به خطر خواهد انداخت. مصری ها همچنین از رفتار تند مریکایی ها و سعودی ها نسبت به بمباران مواضع داعش در لیبیا ناراحت هستند و اعتقاد دارد چرا وقتی تعدادی مصری توسط داعش کشته می شوند و ارتش مصر برای حفظ منافع خود وارد عمل می شود همه واکنش منفی نشان می دهند ولی عربستان که حتا یک فشنگ بر علیه آن شلیک نشده به یمن حمله می کند و از آن حمایت می شود. ارتش مصر به دلیل اختلافات با ترکیه حاضر نیست همچنین در عملیاتی که ترک ها در آن باشند حضور داشته باشد. در ضمن مصری ها مخالف اتحاد اعراب زیر پرچم دین و مذهب می باشند و به اتحاد اعراب زیر پرچم قومی اعتقاد دارند. مذهبی های مصر که اکثرا طرفدار اخوان المسلمین هستند ؛ نیز به دلیل رفتار وکردار عربستان سعودی نسبت که آنها از وضعیت انزجار به وضعیت دشمنی بر علیه عربستان گرایش پیدا کرده اند. به همین دلیل هم مصری ها ترجیح می دهند سعودی ها در آتشی که خود به پا کرده اند بسوزند.
در مورد ترکیه باید گفت مشخص است این کشور مثل مصری ها تمایلی به حضور فیزیکی در این عملیات ندارد. به هر حال ترک ها به هیچ وجه حاضر نیستند زمان امور سنی های جهان را به سعودی ها واگذار کنند. ترک ها همچون مذهبی های مصر تمایلات اخوانی دارند و به همین دلیل هم به هیچ وجه نمی توانند با دیدگاه های وهابی عربستانی ها کنار بیاییند. در ضمن بیش از ۲۵ درصد جمعیت ترکیه را علوی ها و شیعیان تشکیل می دهند که در صورت ورود این کشور به یک ایتلاف سنی خطر تحریک احساسات اینان نیز وجود دارد. به همین دلیل ترک ها ترجیح می دهند رقیب دیرینه خود در صحنه رهبری اهل تسنن وارد یک جنگ بی پایان فرسایشی گردد تا از صحنه رقابت خارج گردد.
در مورد پاکستان که اخیرا مجلس آن رسماً به بی طرفی این کشور رای داده نیز باید گفت این کشور نیز هیچگونه تمایلی برای ورود به جنگ عربستان بر علیه یمن ندارد چرا که حدود ۲۰ درصد جمعیت آن را شیعیان تشکیل می دهند و اوضاع داخلی نابسامانی را دارا می باشد هم در مرز های افغانستان با طالبان درگیر است هم در مرز های شرقی بیم درگیری با هند را دارد و هم در داخل کشور گروه های مختلف تروریستی شدیدا فعال می باشند. به این دلایل و به دلیل چندین مساله دیگر هر چه قدر هم عربستان سعودی وعده های مالی بدهد ورود این کشور به یک جنگ دیگر آن هم هزاران کیلومتر دورتر از خاک خود هزینه هایی فوق العاده سنگین تر برای آن خواهد داشت.
در برخی شرایط ممکن است مسوولین این کشورها سخنرانی هایی برای دلگرم کردن سعودی ها بیان مینمایند ؛ اما در عمل هیچ کمکی به آن کشور نمی کنند. به همین دلیل است که شاهد آن بودیم آقای اردوغان پس از یک سخنرانی تند بر علیه ایرانی ها به ایران آمد و از عالیترین مقامات این کشور دلجویی کرد. همچنین مصری ها به ایرانی ها اعلام کردند که کمک های انسان دوستانه خود به غزه را می توانند از طریق مصر ارسال کنند و طی سفر جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران به عمان و پاکستان مسوولین این دو کشور تاکید کردند که بر حل مسالمت آمیز مساله یمن تاکید دارند.
بقیه کشورهای حاضر در ایتلاف سعودی هم کم و بیش شرایط مصر ، ترکیه و پاکستان را دارا می باشند و به همین دلیل تا به حال مشارکت آنها در ایتلاف فقط ظاهری بوده و عملا عربستان سعودی در این جنگ تنها با کوله باری از شعارها می باشد.
با توجه به این مسایل باید گفت عربستان سعودی وارد باطلاقی شده که هر قدمی در آن می گذارد بیشتر در آن غرق می شود. هزاران بمباران هوایی نتوانسته جلوی پیشرفت انصار الله را بگیرد. این عملیات یمنی هایی را که مخالف انصار الله بودند را به متحد آنها تبدیل نمود ؛ نتوانسته رهبری کشورهای سنی را در دست گیرد و در نهایت روز به روز ابهت آن در قبال دیگر کشورهای منطقه نیز از بین می رود./ سپوتنیک/
بامداد ـ سیاسی ـ ۱۵/۲ـ ۱۲۰۴
دادخواهان وترقی پسندان و نیازمندی های کنونی
میر محمد شاه رفیعی
بعد از برگزاری اولین دور انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در شانزده ام حمل ۱۳۹۳ تا کنون اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور فوقالعاده نگرانکننده و آبستن حوادث ناگوار و غیرمترقبه می باشد و از این رو ایجاب میکند تا تدابیر و راهکارهای جدید روی دست گرفته شود.
اگرچه مردم آگاه و به خون تپیده افغانستان با درک رسالت تاریخی شان و نیازمندیهای جامعه با اشتراک گسترده و شجاعانه در هر دو دور انتخابات مخالفت صریح و قاطعانه شان را در مورد تغییر و انتقال قدرت سیاسی از طریق جبر و استعمال قوه به جهانیان نشان دادند اما بنا بر توطیه ها و دسایس آشکار و پنهان حاکمان پرقدرت و مسلط در ارگان های دولتی آنچه مردم انتظار داشتند مطابق نتایج آرا پاک و برحق مردم دولت منتخب زمام امور را به دست نگرفت.
حکومت وحدت ملی که مبنای آن را اراده اکثریت مردم افغانستان و نتایج انتخابات تشکیل نمی دهد و بر اساس مصلحتهای دو تیم انتخاباتی شامل در دور دوم انتخابات (۲۴ جوزای ۱۳۹۳ خورشیدی) و مطابق خواست و تحمیل اراده حکومت ایالات متحده امریکا بوجود آمده است ؛ بعد از گذشت بیش از شش ماه نتوانسته تا آرامش و فضای لازم را برای کار و زنده گی در کشور بوجود آورد. برعکس به ناامیدیها و بی اعتمادیهای بیشتر در میان اقشار مختلف اجتماعی کشور دامن زده است.
چنانچه دیده میشود طی مدت که حکومت وحدت ملی بر اریکه قدرت تکیه زده هیچ نوع تغییر مثبت و قابل توجه درتمام عرصههای زنده گی مردم به وقوع نپیوسته است. ناآرامیها و جنگ مانند سابق ادامه دارد، پول افغانی در مقابل اسعار خارجی ارزش خود را از دست داده، بیکاری بیداد میکند، درمدت شش ماه تبدیل و تقرر کارکنان دولتی در تمام ادارات معطل قرار داده شده است. به جز از تقرر اطرافیان مقامات درارگ ریاست جمهوری و ریاست اجراییه . سرپرستان ادارات از جمله در وزارتها و ولایات با دست باز مشغول استفاده های سو و غیرقانونی و نامشروع از مقام و کرسیهای موجودشان هستند.
بعضی از وظایف مدیریتهای عمومی هم از طرف عالی ترین مقام دولتی انجام داده میشود و حتا در مورد تقرر یک ولسوال دو طرف شامل معادلات سیاسی ماهها به نتیجه مطلوب نمی رسند. آنانی که تا هنوز در بعضی از پستهای مهم دولتی مقرر گردیدهاند مایه امید و اعتماد مردم نمی باشند زیرا دیده می شود که در بعضی از پستها باز هم افراد وابسته به منابع مشکوک تقرر حاصل نمودهاند. اکثریت پروژههای انکشافی درهمین مدت متوقف میباشد.
کارکردهای موجود حتا صدای اعتراض آنهایی را بلند نموده است که از جمله افراد طراز اول تیمهای انتخاباتی و مدافعین سرسخت آنها بودند و امروز نادم و ناامید از گذشته شان هستند.
اما آنچه باید بیشتر مورد توجه قرارگیرد آن است که بعضیها ادعا میکنند که گویا هستند کسانی که بعد از گذشت بیست سال و پس از انجام جنایات می خواهند به قدرت برسند و گویا زنده ماندن آنها ودیعه ایست که از طرف این آقایان به یک عدهای کثیر از کادرها و فعالین سیاسی و کارکنان ملکی و نظامی کشور داده شده است.
اینجانب به مثابه یک فرد کوچک که درپایین ترین سطح دانش و تجارب سیاسی گذشته قرار دارم از این گفتهها مایوس و متاثر نیستم زیرا گفته مشهور است که:
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گـــرچـه با آدمی بـزرگ شود
ما از آنانی که مبارزات سیاسی و مسلحانه را با سوختن مکاتب و قطاع الطریقی آغاز کردهاند ؛ و اموال مردم را از شاهراهها می دزدیدند و با جبر و اکراه مصارف روزانه خود را از جیب مردم بیچاره تمویل میکردند و در مطابقت خواست و دستورهای دشمنان مردم افغانستان از جمله ISI پاکستان که آن را امروز دشمن خود قلمداد میکنند در ویرانی کشور و کشانیدن پای قوتهای نظامی کشورهای اروپایی و امریکا سهم اساسی داشتند گلهای نداریم و اما با کمال عجز و احترام از همه پیشکسوتان نهضت دموکراتیک و دادخواهانه کشور و ترقی خواهان در افغانستان از عاشقان و دلباختهگان سرفرازی مردم شریف افغانستان خواهش مینمایم تا در مورد مناسبات و روابط شان با گروههای وابسته به تنظیمهای جهادی و تکنوکراتهای برگشته از غرب یک بار دیگر تجدید نظر کنند و قبل از اینکه با این گروهها و شخصیتهای اتوکرات و دموکرات نماها وارد معامله یا مصالحه و تفاهم سیاسی می گردند در مورد رفع سوتفاهمها علل دوری از همدیگر فکر کنند و در راه رسیدن به تفاهم کلی غرض ایجاد یک سازمان بزرگ ملی و پرافتخار که برمبنای تجارب گذشته سیاسی ما استوار باشد و مردم و جامعه را به سوی یک آینده درخشان بر مبنای عدالت رهنمایی کند؛ گام بردارند. رهبران گذشته از گوشه نشینی و دوری از آنانی که امروز در صحنه سیاسی موجود ولو با اشتباه گام بر می دارند، اجتناب نمایند و آنها را با مشوره و رهنمایی برادرانه و دوستانه کمک نمایند.
تجارب چند سال اخیر می رساند که اگر ما با داشتن مهارتهای فنی وعلمی و اکادمیک درجامعه زنده گی کنیم ؛ طاغوت زمان و این مافیای قدرت هم نمی تواند موجودیت ما را انکار نمایند. ما اعتماد مردم را با خود داریم فعالیتهای سیاسی گذشته ما و رهبران خردمند و دادخواه ما جز از افتخارات ما است، ما هر چیز داریم ؛ و آنچه نداریم عدم موجودیت یک ستاد رهبری کننده واحد و تشکیلات واحد سازمانی در سراسر کشور است؛ و اگر در این راه هم اکنون گام استوار برداشته نشود همه ما محکوم هستیم و دشمنان مردم و این نوکران شناخته شده اجنبی به راستی ما را به نام جنایت کار مورد مجازات قرار خواهند داد. عدهای محدود که در خدمت قوماندان سالارها و ناقضان حقوق بشرهستند و استعداد و تجارب خود را دراختیار آنها قرار دادهاند به خود بیایند و به گذشته خود رجوع کنند. تجارب و استعدادشان را در راه تشکل و وحدت همرزمان خود به کار اندازند و درغیر آن با همه امتیازات که اگر به دست آورده باشند در مقابل مردم و جامعه پاسخگو خواهند بود.
زیرا دیده میشود که هیچ یک از منابع قدرت و شخصیتهای طراز اول حکومتی نمی توانند مورد اعتماد مردم قرار داشته باشند. و کارکردهای آنها نمایانگر این واقعیت است که کارکردهای آنها بر مبنای اراده آزاد و اعتمادبه نفسشان نیست بلکه آنها بر اساس هدایتها و استشارههای مراجع مشکوک و بیرونی عمل میکنند.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱۵/۱ـ ۱۳۰۴
مدرسه های تروریزم در حال جذب طلبه
بیش از ۲۵ هزار خارجی در جبهه افراطی های «داعش» و «القاعده» در عراق، سوریه، لیبیا و پاکستان مشغول جنگ هستند.
این آمار در گزارش محرمانه سازمان ملل عنوان شده است. این سند هنوز منتشر نشده اما نتایج تحقیقات شش ماهه آن توسط رسانه های مطرح غرب ذکر شده است. کارشناسان سازمان جهانی می گویند که بیشتر این افراد از شهروندان تونس، مراکش، فرانسه و روسیه هستند که امروز به نفع تروریست ها مبارزه می کنند.
حدود شش ماه پیش کارشناسان به خواست شورای امنیت سازمان ملل شروع به پژوهش هایی در خصوص طرفداران خارجی سازمان های تروریستی کردند. و امروز نتیجه این تحقیقات نشان می دهد که قبلا خارجی های طرفدار افراطی ها، هیچ وقت به این اندازه زیاد نبوده اند. می گویند که تعداد خارجی های ملحق شده به جبهه جهادگرایان از تابستان سال ۲۰۱۴ تا مارچ ۲۰۱۵ ترسایی به میزان هفتاد و یک در صد بیشتر شده است. به گزارش آسوشیتد پرس، ۱۰ سال پیش تعداد کل جهادیون در سراسر دنیا چند هزار تن بد. اما اکنون تعداد انها چند برابر شده و همچنان زیادتر هم می شود. بیشتر خارجی ها در عراق و سوریه حضور دارند که جبهه داعش و النصره است و انواع مدارس بین المللی تروریسم را بنا کرده اند. کارشناسان سازمان ملل این آمار را با شرایط مشابه ان در افغانستان طی سال های ۹۰ مقایسه می کنند. هم اکنون در سوریه و عراق در حدود ۲۲ هزار تروریست خارجی مشغول جنگ هستند.
طبق گزارش سازمان ملل، در حال حاضر در افغانستان ۶۵۰۰ طرفدار خارجی افراطی گرایان حضور دارند. چند صد نفر هم در یمن و لیبیا و پاکستان مشغول جنگ هستند. حدود یکصد تروریست خارجی در سومالی و کشورهای افریقای شمالی و فیلیپین حضور دارند. در پژوهش ها همچنین گفته می شود که بیشتر خارجی های در حال مبارزه به نفع جهادیون، از تونس، مراکش، فرانسه و روسیه آمده اند. علاوه بر این، شهروندان فینلاند، مالدیو و توباگو هم به این جمع می پیوندند.
گفتنی است که شهروندان بریتانیا و استرالیا نیز جدیدا به این جمع اضافه شده اند. به عنوان مثال جوان ۱۸ ساله از ملبورن به نام جیک بیلاردی دست به عمل انتحاری زده است. او مکتب را رها کرده و از استرالیا به ترکیه گریخته تا به صف اسلام گرایان درعراق بپیوندد.
دست کم ۶۰۰ تن از بریتانیا به سوریه و عراق رفته اند. روزنامه نگاران بی بی سی تحقیقاتی انجام داده و زنده گی جوانان بریتانیا و سایر کشورهای غربی که به تروریست ها ملحق شده اند را منتشر کرده اند. در میان آنها هم زنان و هم مردان مشاهده می شود. در دسامبر سال ۲۰۱۴ دیوید سویین جوان بریتانیایی به خاطر شرکت در برنامه یک انفجار محکوم به حبس شد. تا پیش از آن یک جوان افراطی به سوریه رفته و در اینترنت عکس هایی از خود با یک اسلحه خودکار در دستش منتشر کرد. افتخار جمان دختر ۲۳ ساله اهل پورتسموگ که به سوریه گریخت و مدتی در شبکه های اجتماعی عکس هایی از خود به شکل یک مجاهد منتشر می کرد و نهایتا کشته شد.
پژوهشگران می گویند که حضور این افراطی های خارجی نشان دهنده خطر جدی و طولانی مدت است. تروریست با یاری شبکه های اجتماعی به جذب نیروهای جدید از تمام دنیا می پردازند و این افراد پس از بازگشت به کشورشان خطراتی را به دنبال خواهند داشت. در گزارش سازمان ملل توصیه می شود که به سفرهای شک برانگیز توجه بیشتری داشته و کنترول را روی مرزهای کشورها بیشتر کنند. به عنوان یک نمونه مثبت از ترکیه نام برده می شود که نقطه ترانزیت به سوریه و عراق است. نیروهای امنیت ترکیه از فهرست واچ لیست برای شناسایی افراد مشکوک استفاده می کنند که در حدود ۱۲۵۰۰ نام در آن ذکر شده است. کارشناسان از نیروهای امنیتی می خواهند که جستجوی فعال برای شناسایی همدستان افراطیون را جدی تر در برنامه قرار دهند.
SPOTNIK
بامداد ـ سیاسی ـ ۱۵/۱ـ ۰۸۰۴