انتخابات پارلمان و شوراهای محلی در تاجیکستان

مرحله نهایی انتخابات پارلمانی تاجیکستان برای انتخاب نمایندگان جدید مجلس

سفلی و شورای محلی  این کشور امروز اول مارچ برگزار شد

 

امام علی رحمانف، رییس جمهور تاجیکستان از این انتخابات به عنوان رویداد سیاسی مهم برای مردم و کشور نام برد.رییس جمهور تاجیکستان وعده داد این انتخابات در فضایی شفاف، دموکراتیک  و آزاد برگزار شود.

فردوس تباراف، دبیر مطبوعاتی کمیسیون مرکزی انتخابات تاجیکستان گفت: در مجموع ۲۸۸ نامزد برای کسب ۶۳ کرسی از کرسی‌های پارلمان با یکدیگر رقابت خواهند کرد .

براساس اعلام کمیسیون مرکزی انتخابات تاجیکستان احزاب: دموکرات خلق، سوسیال دموکرات، کشاورزی، نهضت اسلامی، سوسیالیست، کمونیست،  اصلاحات اقتصادی و دموکرات ،  در این دوره با یکدیگر رقابت خواهند کرد.

این درحالی است که سه هزار و ۲۰۰ حوزه رای دهی از جمله ۳۲ حوزه در ۲۷ کشور خارجی به منظور جمع آوری آرای رای دهنده گان فعالیت خواهند کرد.سخنگوی کمیسیون مرکزی انتخابات تاجیکستان نیز پیش بینی کرد ، نتایج اولیه انتخابات ، روز دوشنبه آینده اعلام شود .

برگزاری انتخابات در تاجیکستان در حالی است که هفته گذشته محی الدین کبیری، رییس حزب « نهضت اسلامی تاجیکستان » گفت دولت در آستانه برگزاری دور دوم انتخابات پارلمانی در ماه مارچ  فشاربر۴۲ هزارعضو این حزب را افزایش داده است.

مقام‌های رسمی انتخابات به بسیاری از نامزدهای محتمل گفته‌اند ؛ آن‌ها نتوانسته‌ اند در آزمون‌های اجباری تاجیک زبان امتیاز لازم را کسب کنند. این درحالی است که اغلب تاجیک‌ها با این زبان که زبان رسمی کشورشان است، مسلط هستند.

حزب نهضت اسلامی تاجیکستان در اوایل ماه جاری پس از آن که سعید مکرم عبدالقادرزاده، مفتی تعین شده از سوی دولت این حزب را برای حذف واژه « اسلامی » از نامش تحت فشار قرار داد، به کمیسیون مرکزی انتخابات شکایت کرد.عبدالقادرزاده مدعی شد نامزدهای حزب نهضت اسلامی تاجیکستان ممکن است به مردم بگویند که :« رای به این حزب رای به اسلام !» است.

تاجیکستان کشوری عمدتاً مسلمان نشین است اما از سال ۱۹۹۲ ترسایی تاکنون با نظامی سکولار تحت رهبری امام علی رحمان اف اداره می شود.

انتظار می رود حزب ملی دموکراتیک تاجیکستان که با هشت حزب در انتخابات به رقابت می پردازد، در این انتخابات پیشتاز باشد.

به باور تحلیل گران، امام علی رحمانف که به شدت بر رسانه ها تسلط دارد از رشد گرایشات مذهبی در میان جمعیت هشت میلیون نفری این کشور به شدت نگران است.رحمانف در انتخابات ریاست جمهوری که در اواخر سال ۲۰۱۳ ترسایی برگزار شد با کسب بیش از ۸۰ در صد آرا ، یک دوره هفت ساله دیگر را از آن خود ساخت. سازمان امنیت و همکاری اروپا اعلام کرد این انتخابات در نبود «گزینه های واقعی و کثرت گرایی» برگزار شد. (پرس تی وی)

بامداد ـ سیاسی ـ ۱۵/۱ ـ ۰۱۰۳

 

اسپانیا: تیک تاک، تیک تاک، وقت  تغییرات رسیده!*


دکتراسد محسن زاده کارشناس اموربین المللی و مدیرمسوول تارنمای بامداد

هسپانوی ها سال  ۲۰۱۵  ترسایی را با خواست ها و اقداماتی شروع  کردند که سال پیشین را با آن به پایان رساینده بودند: بسیج نیروهای اجتماعی حول شعارها و برنامه های مردمی و آینده نگر ، مبارزه بخاطر دگرگونی در اهرام های متمرکز و فساد پیشه حاکمیت ، نه گفتن به بده و بستان ها با حاکمیت دربالا ، مبارزه با سیاست های دیکتات و ریاضت کشی ، سرطان بیکاری و فقر منیحث پی آمد سیاست های اقتصادی غارت گرانه نیولیبرال .

درنتیجه سیاست های ریاضت کشی  «  Austerity Policy » قبولانده شده از سوی ترویکا(۱) امروز ۲۷ درصد مردم اسپانیا ازحق کارمحروم بوده ومیلیون ها شهروند این کشوربرای زنده ماندن مجبور به انجام  کارهای چند شغله  شده اند. ارتش بیکاران اسپانیا ، بزرگترین ارتش بیکاران اروپا بوده و امروز دراسپانیا بیش از ۵۵۰۰۰۰۰ شهروند کشور بیکار اند و رقم بیکاران جوان به بیش از ۵۷.5 در صد جوانان کشورمیرسد. درکنار بیکاری؛  فشاربی مانند سرمایه مالی و بانک ها برشهروندان اسپانیا باعث گردید تا هزاران شهروند کشور که از بانک ها بدهکار بودند جایداد شان را به بانک ها واگذارشوند. درچنین شرایط دردبار وغیرقابل تحمل  فرمانروایان اتحادیه اروپا و ترویکا۱ از مردم خواستار ریاضت کشی  تا سرحد جان سپردن را نمودند. هواداران و اندیشه پردازان اقتصاد نیولیبرال دراین ریاضت کشی توده های میلیونی مردم ، اْفت ارزش کارکه پایین آمدن سطح زنده گی را با خود دارد و زمینه ساز فزایش بیکاری میشود میگویند که : به دلیل روحیات و ذهنیت انسانی ، افزایش بیکاری و اًفت ارزش کار به نوبه خود باعث تشویق زحمتکشان به رقابت کار بیشتر میشود. و این طبعیت انسان است .

این یاوه سرایی ها درحالیست که موسسات مالی همه روزه با خصوصی سازی مالکیت های عامه ، غصب  جایدارهای مردم ، ازبین بردن امکانات شغلی، خرابی نظام آموزش و پرورش ،کاهش خدمات بازنشسته گی و بیمه های اجتماعی ، خرابی بی مانند در نظام خدمات بهداشتی و... به سود های بی مانندی دست یافته اند. آنها فقط بر« آزادی و امنیت  سرمایه » پافشاری دارند.

بحران مالی که از سال ۲۰۰۷ ترسایی دامنگیر اسپانیا شد تا امروز بصورت فزاینده ادامه داشته و شرایط درد با تحمیل شده  از سوی موسسات پولی جهانی و اروپا بیشتری بخش تولیدات ناخالص ملی را بلعیده و چانسی برای رشد اقتصادی و بهبود شرایط زنده گی مردم باقی نمانده ؛ و حکومت فاسد حزب راستگرا و نیولیبرال «مردم » نیز از این شرایط استفاده و با رشد فساد اداری و مالی  دارایی های بیشتر مردم را به یغما برده است .

باافزایش بحران و فشار بی مانند بانک ها و نهاد های بین المللی مردم اسپانیا به مقاومت و ابتکارات توده ای  دست  زده و از پایین نوعی از مقاومت و ایستاده گی را در برابر این سیاست های ویرانگر و ضد انسانی سازمان دادند.در سالهای نخست شماری از دانش آموزان ، کارگران ، دانشجویان ، کارمندان دولت ، بی خانمان ها ، هنرمندان ، آهنگ سازان ، نقاشان و ... با دست زدن به ابتکارات صدای اعتراض و ناسازگاری شانرا با این  شرایط  ناهنجار بلند کردند. احزاب سیاسی ترقیخواه و چپ  و سازمانهای صنفی و اجتماعی  با دیدگاه ها و بزنامه های شان نیز د ر این اعتراضات شرکت جستند.

 در پانزده ام  می ۲۰۱۱ ترسایی  بیش از ۱۳۰۰۰۰ شهروند این کشور در۵۰ شهراسپانیا  به خیابان ها ریختند تا صدای نارضایتی و اعتراضات شانرا در برابر سیاست های ارتجاعی وضد مردمی دولت و اتحادیه اروپا ابراز نمایند.درمادرید شهرک های اعتراضی و مقاومت  دوامداربا برپایی خیمه های مقاومت  و مراکز بحث و گفت وگوی شهروندان ایجاد شده؛ بزودی این اعتراضات و مقاومت  به شهرهای سویلا، ولنسیا ، بارسلونا، ملاگا ، بلباو و ... نیز دامن گسترد.

گروه های مختلف اجتماعی  شرکت کننده درجنبش « ام ۱۵ » با وجود داشتن خواست های متفاوت باهم دیگر پیوند وهمبستگی ایجاد نموده ؛ درپی گفت وگوهای دوامدار آنها فرهنگ  زنده و پرشور سیاسی را پی ریزی و با سازماندهی دیدارها به همطرازی خواست ها و نزدیکی بیشتر دردفاع از حقوق و آزادی های مردم در برابر حاکمیت ارتجاعی و وابسته به انحصارات  پرداختند.

 دولت  دست راستی ماریانو روخوی با روکرد به اقدامات پولیسی ،منع اعتراضات ، زندانی ساختن و پیگرد فعالین جنبش آنها را « ماجرا جو » ،« افراطی » ، «توطیه گر » ، « بی تجربه  و ساده ها » و ... خواند که میخواهند اصول دموکراسی را زیر پا نموده و اسپانیا را به سوی  بی نظمی  و هرج و مرج بکشانند.

 «جنبش خشمگینان» که مجموعه ایی بود ازشورش ها ، جنبش های اجتماعی اسپانیا  و اعترضات مردم با هم ارتباطات و پیوند های سالم و پویا برقرار ؛ و نحوه تشکل  و واکنش در برابر دولت ارتجاعی و سیاست های دیکتات  ترویکا را  با اقدامات متنوع اعتراض مردمی ؛ ایجاد پلاتفورم های  دوامدار ، متحرک و پویا دامنه ابتکارات شانرا گسترش بخشیده ، باهم به تبادل اندوخته پرداخته و اقدامات و کنش های تازه و نوی را راه اندازی کردند.

شماری از فعالین این جنبش های مردمی با راه اندازی سیمینارهای آموزشی گروه ها و نهاد های دیگر را یاری رسانیدند.دراین جنبش ها  که کارگران ، کارمندان دولتی ، دانشجویان ، زنان ، بازنشسته گان ، استادان دانشگاهی ، دانش آموزان، کسبه کاران ، بیکاران خشمگین و قربانیان سیاست های ریاضت کشی همپا با احزاب سنتی چپ اسپانیا با برخورداری از جانبداری اتحادیه نیرومند کارگری اسپانیا  شریک بودند  در برابر فشارهای حاکمیت و ترویکا ازپا درنیامده و به تلاش های شان ادامه دادند. آن بخشی از جنبش که خانه مشخص سازمانی نداشت درنتیجه واقع نگری و درک نیاز نیاز به مبارزه متشکل سیاسی ـ اجتماعی نیز راهش را به پیش ادامه و  در پی  دستیابی پختگی سیاسی ـ سازمانی سال پیش حزب پودیموس ( ما میتوانیم ) را  در کنار سایر احزاب  و تشکل های مردمی بنیاد گذاشتند.( ۲)

خورخه لاگو جامعه شناس و عضوشورای شهروندی «پودیموس»  گفت: « به نظر ما، جنبش ۱۵ می در حرکت سیاسی خود دچار انسداد شده و این ایده که انباشت تدریجی نیرو الزاما به گردآمدن سیاسی منجرمی شود نادرست ازآب درآمده است... انجمن هایی برای مبارزه علیه اخراج مستاجران ایجاد شده، شبکه های مقاومت علیه کاستی های نظام سلامت به وجود آمده ولی جنبش عمومی پیش از تجزیه و تلاشی دچارتنگی نفس شده است.» بر بنیاد همین درک پی ریزی پودیموس یگانه گام  درست برای ادامه مبارزه متشکل و سازمان یافته بود. فقط چهارماه پس از تاسیس خود پودیموس توانست  ۱.۲ میلیون رای ؛ یعنی ۸ درصد کل آرا و ۵ کرسی در پارلمان اروپایی  را بدست آورد.(۳)

هم اکنون پودیموس در نظرخواهی های متعدد  برای انتخابات پارلمان آینده اسپانیا در نوامبر سال ۲۰۱۵ ترسایی در صدرهمه پرسی ها قرار داشته از حزب حاکم محافظه کار مردم  ( PP ) و حزب سوسیالیت کارگری اسپانیا ( PSOE) پیشی دارد. بربنیاد این همه پرسی ها پودیموس ۲۸ در صد و حزب راستگرا مردم چیزی کمتر از۲۰ در صد ، حزب سوسیالیست کارگری اسپانیا کمتراز آن  و چپ متحد (IU) بیش ۹ در صد آرا از بدست خواهند آورد .

احزاب راستگرای مردم و حزب سوسیالیت کارگری اسپانیا از آغاز دوران پس از فرانکو تا اکنون  در این کشور اهرام قدرت را در دست داشته و به یاری موسسات امپریالیتسی مقدم برهمه  بانکها و  سرمایه مالی و شبکه های رسانشی کوشیده اند با ابزار دست داشته همین گزینه « محافظه کار یا سوسیال دموکرات و یا ترکیبی از هردو »  را برمردم تحمیل نمایند. این دو حزب درانتخابات ۵ سال پیش ۸۰ درصد آرا را بدست آوردند. در انتخابات اخیرآنها توانستند تنها ۵۰ درصد کل آرا را از آن خود گردانند. درخوریاد است که ایتلاف چپ متحد (IU) که دارای ساختارهای نیرومند و اثرگزاری در جنبش کارگری و سندیکایی و در محلات بوده  و ازمحبوبیت زیادی دربین مردم برخوردارمیباشد  با حفظ استقلالیت سازمانی اش د رجنبش های اعتراضی  دوشا دوش مردم  قرار دارد. این اتحاد در انتخابات برای پارلمان اروپا درسال گذشته موفق گردید تا ۴ نماینده  به پارلمان اروپا  بفرستد.

پابلوایگلسیاس، ۳۵ ساله استاد علوم سیاسی در دانشگاه خوان کارلوس موندروی مادرید ، عضو پارلمان اروپا ، سخنورتوانا و استراتیژیست  ماهر رهبر حزب پودیموس است . او پیوسته با روشنبینی در دفاع از مردم دربرابر تدابیر ریاضتی تحمیل شده از سوی اتحادیه اروپا قرار داشته ؛ و این سیاست ها را سیاست  «کاستی»  و « اروپای المانی » شده خوانده و برای رهایی از آن میرزمد.

ایگلسیاس تاکید می نماید که پودیموس خواستار: «... اصلاحات مالیاتی، بازسازی ساختار بدهی، مخالفت با بازگشت سن تقاعد  به ۶۷ سال، گذر به کارهفته گی ۳۵ ساعته (درمقابل ۴۰ ساعت کنونی)، همه پرسی درمورد سلطنت، بازسازی صنعتی، بازپس گیری موقعیت حاکمیت حکومت که به بروکسل واگذار شده و خودگردانی مناطق اسپانیایی… با پیش بینی یک اتحاد با نیروهای مشابه در جنوب اروپا میباشد. »

مقر حزب در محله کارگرنشین « سان بلاس »  درمادرید قرار دارد. پیوسته مردم در« سان بلاس » گردهم می آیند ، دیدگاه ها  و پیشنهادهای شان را درمیان گذاشته و در چارچوب دموکراسی ای که همه در آن مشارکت دارند، درباره این پیشنهادات به گفت و گو پرداخته در باره آن ها  تصمیم میگیرند.

 به همان پیمانه ای که نقش جمعی در رهبری حزب برجسته است؛ پابلوایگلسیاس  رهبر حزب که سخنگوی برازنده بوده و حضور پیوسته رسانه ای دارد ؛ نقش ارزشمندی را درشناسایی حزب و اماج های آن در بین مردم ایفا مینماید. این حضور دوامدار او را به « چهره تلویزونی » تبدیل نموده و کسانی تشویش دارند که این حزب مانند حزب « پیرات » المان  بزودی از صحنه سیاسی دور خواهد شد. اما کارشناسان امور سیاسی در اروپا بدین باوراند که پودیموس پدیده محض رسانه ای نبوده وآنرا جنبش های همگانی به شانه میکشند ؛ این حزب تاثیر فزاینده در بین مردم داشته و بصورت منظم رشد مینماید. رهبران جنبش با داشتن اگاهی سیاسی و دانش مسلکی با تکیه بر آموزه های جنبش مردمی اسپانیا ، اروپا و یه ویژه امریکا لاتین راه پیوند و نزدیک مردم را جستجو و در راه ایجاد جبهه وسیع نیروهای ترقیخواه و هوادار مردم  بخاطرایجاد اشتغال ، پایان دادن وابسته گی کشنده  و دیکتات  ترویکا ، محو فقرساختاری ، دموکراتیزه کردن روند مدیریت اقتصادی ، تامین رشد مناسب اقتصادی ـ اجتماعی  و.. میکوشد.

حزب روابط نیکو با چپ متحد اسپانیا ( IU)  که در جنبش های کارگری و لایه های ناتوان جامعه ، اتحادیه های  کارگری  و صنفی چون ( UGT) و ( CCOO) و زحمتکشان ده  دارای اثرگذاری  سنتی میباشد ، روابط نیکو داشته و در سطح اتحادیه اروپا در فراکسیون چپ و نوردیک های شمال  با هم مشترکاً تلاش می نمایند. پودموس در اروپا هم‌ پیمانان زیادی دارد که می‌توانند به پیروزی این حزب در انتخابات ماه نوامبرسال روان کمک کنند. پودیموس روابط نیکو با  « چپ اروپا » از جمله با حزب سریزای یونان دارد که در انتخابات پارلمانی ۲۵ جنوری با بدست آوردن ۳۶ در صد آرا مسوولیت رهبری حکومت یونان را به گردن گرفت  و به امید تازه ای برای  مردمان اروپا مبدل شد.

شماری از کارشناسان میدان سیاست در پی این پیروزی نوشتند که :« تنها یونان مطرح نیست ؛ هدف اروپاست »؛ و مقاومت و جنجال های « Mutti »(۴) انگیلا میرکل  و اتحادیه اروپا فقط بخاطر پول نیست ؛ و  آنها از دگرگونی های سیاسی در اروپا  و ناکامی سیاست های نیولیبرال سخت هراسان اند.یکی از مقام های بلند پایه اتحادیه اروپا پس از انتخابات یونان در ۲۵ جنوری گفت: «اگر سیریزا واقعا موفق به بازگرداندن سیاست صرفه جویی گردد، ممکن است جنبش های مشابه در اسپانیا، ایتالیا یا حتا فرانسه نیز رشد کنند.»

حضور گسترده مردم در در تظاهرات  ماه جنوری به نام :« راهپیمایی برای تغییر» در اعتراض به وضعیت اقتصادی نابسامان اسپانیا و گزارش‌های فزاینده از فساد سیاسی  و اقتصادی  در این کشور  دارای اهمیت زیادی برای انتخابات پارلمان های محلی در می ۲۰۱۵ ترسایی در اندلوزیا و کاتلونیا  نیز میباشد. حکومت های محلی دارای نقش باهمیتی برای دگرگونی های میباشند ؛ از جمله  این ها مسوول  تصمیم گیری برای  تعین اندازه کرایه جایداد ها، نظام بهداشتی ، خدمات آموزشی و فرهنگی  و سایر مسایل در سطح  ایالات  بوده ؛ میتوانند بودیجه بیشتر را به بخش خدمات بهداشتی تخصیص داده و یا تصمیم بگیرند که کدام پروژه ای با کدام شرایط عملی گردد. برای همین هم است که شماری از جنبش ها و پلاتفورم های محلی نیز با ایجاد شبکه های برای همکاری با نیروهای مختلف سیاسی از جمله پودیموس و چپ متحد  میکوشند. به گونه مثال جنبش  ( PAH) جنبش در برابر غصب جایداد ها  که در کاتالونیا فعال میباشد ؛ و یا (GB) در بارسلونا. بانو کولاو سخن گوی ( PAH) میگوید که : « ما در فکر بدست آوردن کرسی درشورای ناحیه و یا شهر نیستیم تا آنرا رنگین تر بسازیم ؛ ما میخواهیم پیروزی شویم تا چیزهایی را تغیر بدهیم و برای مردم ثابت بسازیم  که سیاست به شیوه دیگری نیز ممکن است .»

یونان آغازگر دگرگونی در اروپا شد و امید برای ادامه این راه به سود مردم  و بهتر شدن شرایط زنده گی آنها روز تا روز جوانه میزند. تا نوامبر که انتخابات پارلمانی دراسپانیا میباشد وقت زیادی باقی مانده است . در یکسو صف مردم و در سوی دیگر لجاجت و دندان نشان دادن زورمندان اروپا  و  به گفته بانو سارا واگن کنشت معاون فراکسیون پارلمانی چپی های المان « گانگستر های اروپا که شویبله  وزیر مالیه المان آنها را رهبری می کند » ( ۵ )  برای شکستاندن اراده مردم و وادارساختن شان به تسلیم وسازش. سال پراز امید و دشواری در اروپا در پیش است. فقط آنهای میتوانند به پیروزی امید داشته باشند که  به منافع و آینده مردم می اندیشند ، برای برکناری ناهنجاری های بی مانند اقتصادی ـ اجتمای راه حل واقعبینانه و پشتوانه مردمی را منحیث عامل پیش برنده  دگرگونی ها  را باخود دارند. فقط درصورت سازماندهی و مبارزه  جسورانه ، متشکل و آگاهانه نیروهای اجتماعی  میتوان به آینده دگرگونی های خوشبین بود.

پروفیسور جیمز پتراس استاد جامعه شناسی دردانشگاه بینگهامتون  نیویورک  در پایان سال گذشته در باره رخدادهای مهم سال ۲۰۱۵  ترسایی پیشبینی نمود که :« در جنوب اروپا حزب چپ سوسیالیست سریزا احتمالا برنده انتخابات یونان خواهد شد و برای تحمیل یک تعلیق در پرداخت بدهی ها و تحریک اقتصاد تلاش خواهد کرد.رژیم های سیاسی نیولیبرال در ایتالیا٬ اسپانیا و پرتگال هم چنان رو به وخامت می روند. در فرانسه رژیم سوسیالیست که دستور عمل حمایت از کسب و کار را در آغوش گرفته است باعث تحریک درگیری های مهم با اتحادیه های کارگری خواهد شد و ممکن است ضربه ببیند. جبهه ملی ممکن است حزب پیشرو شود٬ که موضع راستگرایی تندرو (ضد مهاجرین) را اتخاذ کند و چپ (ضد ریاضتی اتحادیه اروپا). چپ گرایان٬ احزاب و جنبش های پویولیست و راستگرا به احتمال زیاد حمایت خود را در هشت انتخابات برنامه ریزی شده امسال در اتحادیه اروپا افزایش دهند.»

رویکرد ها :

*  ده ها هزار شهروند اسپانیا به دعوت حزب پودیموس  بروز شنبه ۳۱جنوری ۲۰۱۵ ترساییی در « میدان سیبلس»  در مقابل ساختمان شهرداری مادرید گردهم آمدند تا در برابر سیاست های ریاضت کشی و بحران بی مانند اجتماعی این کشور راهپیمایی نمایند . آنها از جمله شعار :

« اسپانیا: تیک تاک، تیک تاک، وقت  تغییرات رسیده!» را برشانه های حمل میکردند.

 ۱ ـ ترویکا ( اتحادیه اروپا ، صندوق بین المللی پول و بانک مرکزی اروپا )

در نتیجه اعتراض جسورانه حکومت جدید یونان دربرابر دیکتات این نهاد ناقض حاکمیت ملی کشور ها ِ و نبود تعریف حقوقی ازاین نهاد ترویکا دیگر به تاریخ سپرده شده و تا  تثبیت  دقیق حقوقی این نهاد از آن بنام « موسسات » یاد می شود.

 ۲ ـ  شماری از کارشناسان می پنداشتند که  پودیموس « Podemos »  یا « ما میتوانیم » همان شعار تبلیغاتی آقای بارک اوبا رییس جمهور امریکا « Yes we can »  درجریان کمپاین انتخاباتی اش میباشد.

در این باره پابلوایگلسیاس  رهبر پودیموس درگفت و گویی با  برنامه  « Democracy now » تصریح نمود که این شعار اوباما  از مقاومت های اجتماعی مردمان لاتینویی ایالات متحده امریکا به عاریت گرفته شده  و ریشه آن درجنبش های اعتراضی مردمان کشورهای امریکایی لاتین نهفته است.

روزنامه اشتاندرد ، اتریش  شماره ۲۰ فبروری ۲۰۱۵ ترسایی ، ایرهارد اشتاکل

 ۳ ـ می ۲۰۱۴ترسایی

 ۴ ـ  کسانی انگیلا میرکل  نخست وزیرالمان  را « ببو یا مادر» اروپا میخوانند.

 ۵ ـ  روزنامه یونگه ولد ، ۱۸ فبروری ۲۰۱۵ ،« ترویکا ـ مافیا،  یونان را زیر فشار قرار میدهد » نوشته سارا واگن کنشت .

بامداد ـ سیاسی ـ ۱۵/۳ ـ ۲۱۲۰۲

 

 

                             سیریزا دوست و متحد ما

ابوبکر فیض

رییس شورای کشوری یونان حزب مردم افغانستان

از سال ۲۰۰۸  ترسایی به این سو مردم در اروپا شاهد بحران عظیمی هستند  که ابعاد گسترده آن بر زنده ‌گی اقتصادی و اجتماعی شهروندان کشورهای جنوب اروپا ازجمله  در یونان بیشتر ازهمه محسوس بوده است. این بحران که درنتیجه  جهانی شدن اقتصاد سرمایداری یا (نیو گلوبالیزیسم ) به میان آمد، هدف اساسی آن ضعیف ساختن کشورهای کوچک سرمایداری و کشورهای روبه انکشاف بود؛ که در نتیجه کشورهای مانند یونان استقلالیت سیاسی و اقتصادی خود را آهسته آهسته از دست دادند. یونان از پنج سال به این طرف قربانی این سیاست‌ های ضد انسانی شد که علایم آنرا به خوبی میتوان تذکر داد.

در سال ۲۰۱۰ ترسایی، دولت یونان به دلیل بدهی‌های بیش از اندازه از ارایه خدمات بازماند، اضافه از ۱۸۰۰۰۰ فابریک و موسسسه تولیدی و شرکت‌های کوچک خصوصی مسدود گردیدند. فابریکه‌ها و شرکت‌های که قسمت اعظم عواید دولت راتکمیل می‌کردند،  از طرف دولت سوسیال دموکرات‌ ( پاسوک ) و دموکرات‌های نو(  نیا دموکراتیا ) یا به فروش رسیدند و یا به شرکت‌های بزرگ خارجی در بدل پول بسیار ناچیز تسلیم داده شدند. از جمله : فابریکه تولید انرژی برق، آبرسانی، شرکت‌ ‌های  عرضه کننده خدمات تیلفونی و انترنت، بنادر،کشتی‌های باربری و ....  از بین رفتن این درآمدها سبب ورشکستگی هزاران کارخانه  و بیکاری فزاینده  از یکسو ؛ و تقویت نقش  و نفوذ انحصارات از سوی دیگر گردید. در نتیجه  قیمت‌ها بسیار آهسته تر از دستمزدها کاهش یافتند و وضع به سمتی سوق پیدا کرد که تقاضا برای اقلام مصرفی و خدمات کاهش یافت و درآمدهای ظاهری نیز روند نزولی خود را طی کردند ؛ در حالی که میزان بدهی ها به شکلی توقف ناپذیر افزایش می یافت. این وضع دردبار باعث نارضایتی و مقاوت  فزاینده مردم در برابر این ناهنجاری ها شد. در یونان مردم به ایجاد ابتکارت توده ایی دست زده ولایه های مختلف مردم فعالانه  در این جنبش ها سهم گرفتند.

با آنکه برای مردم سیاست‌های اتحادیه اروپا و منطق ارایه وام کشورهای اتحادیه اروپا نادرست بود؛ دومین « بسته نجات » مالی یونان که در بهار ۲۰۱۲ ترسایی وضع شد ،مقدار دیگری از وام‌های کلان را به یونان ارایه کرد که در نتیجه آن شانه‌های مالیات دهنده گان یونانی سنگین تر ازگذشته شد. فرآیند این وام‌ها و شرایط وضع شده برای ارایه آن‌ها، باعث قطع کامل بودجه تخصیص داده شده برای بخش خدمات اجتماعی و تقویت نظام بیرحم « دزدسالاری »  و تولید « تخم شیطان »  یعنی نیوفاشیست‌ها  در کشور شد.

از طرف دیگر وضع نمودن مالیات بسیار بلند سبب فرارسکتورهای اقتصادی و فابریکه‌های کو چک تولیدی از کشور گردید؛ و آن‌ها به کشورهای بلغاریا، رومانیا، ترکیه ...وغیره فرارنمودند که این مساله از یک طرف سبب فرار سرمایه از کشور گردید ؛ و از طرف دیگر به اردوی بیکار و ناتوان  یونان افزوده و سبب مهاجرت نیروی جوان و به خصوص نخبه گان فکری یونان گردید. در این دوران  بیش از یک و نیم میلیون نفر بیکار شده و حقوق کار و دستمزد بیش از  ۸۰۰۰۰۰ کارمند و کارگران دوایر خصوصی الی مدت ده ماه و اضافه تر از آن معطل گردید و یا هم هیچ پرداخت نشد. درحقیقت امربا برخورد غیر مردمی دولت و ترویکا  یونان تمام حقوق کارگران و کارمندان را سلب نموده و تنها از طبقه حاکم و خونخوار حمایت مینمود. مقام‌های اتحادیه اروپا مدعی شدند که این مشکل رامی تواند با ابزارهایی دست داشته  از جمله ارایه بزرگترین وام در طول تاریخ به یونان در مقابل پذیرش طرح ریاضتی رفع نمایند، تا جایی که بدون حل مشکل اساسی مردم یونان، اروپا تاکتیک هایی را در پیش گرفت که به دادن وام‌ها ادامه دهند، که ادامه چنین وضعیتی به ورشکستگی یونان شد.

حزب سیریزا مخالفت شدید خود را با موافقت نامه امضا شده بر سر دریافت وام توسط یونان در ماه می سال ۲۰۱۰ ترسایی اعلام نمود؛ زیرا سیریزا به این باور بود که یونان بیش از آن چه نیاز دارد پول بدست آورده  و دولت یونان نیز بسیار بیش از آن چه حقش را داشت؛ پول دریافت کرده است. این وضع اهرمی برای مجازات ضعیف‌ ترین شهروندان بوجود آورده و شهروندان یونان را که نسبتاً زنده‌ گی آبرومندانه‌ ای دارند به فقرا و « گدایانی » مبدل خواهد ساخت.از جانب دیگر درمدت زمان تقریبآ ۴۰ سال زمامداری احزاب  سوسیال دموکرات‌ « پاسوک » و دموکرات‌های نو « نیا دموکراتیا » یعنی راستی‌ها ، یک نظام  فرسوده و پر از فسق و فساد را در سیستم تشکیلات ادارای دولت به وجود آمد که اکثر کارمندان آنرا هواخواهان دولت راست و سوسیال دموکرات‌ها که خود را « انقلابیون دو آتشه ! » به نمایش می‌ گذاشتند،  تشکیل میداد. این یک سیستم پارازیتی و تنها مصرف کننده بود که نظر به وعده های دولت جدید باید بازسازی شود.

موارد مهم ذکر شده در بالا و بسیاری از مسایل که از قید قلم مانده ؛ سبب بوجود آمدن جنبش های فراگیر اجتماعی  در برابر سیاست های ضد مردمی و ارتجاعی و پیدایش یک نیروی بزرگ مردمی گردید.

حزب سیریزا توانست با اتخاذ سیاست‌های هوشیارانه و خردمندانه نبض مردم را بدست گرفته و آنها را به سوی یک تحول بزرگ سیاسی در کشور یونان سوق دهد، تحولی که درتاریخ چند دهه اخیر یونان بی مانند است. هدف کنونی سیریزا به ثبات رسانیدن یونان، متوازن شدن بودجه و البته پایان دادن به فشار بیش ‌تر بر مالیات دهنده گان یونانی برپایه توافق بر سر ارایه وامی که از سوی اتحادیه اروپا به یونان داده شده و ختم « دزدسالاری » است.  سیریزا می خواهد تا « تمدید ارایه وام » پایان یابد و باورمند است که این تدبیر نه تنها به ضرر شهروندان اتحادیه اروپا نیست ؛ بلکه در راستای منافع متقابل و مشترک تمامی اروپایی‌هاست. سیریزا مصمم است که « اصلاحات » کنونی بخاطر برطرفی بیماری‌های کنونی تاثیرگذار نیستند و آماده و مشتاق معرفی اصلاحات اساسی می‌باشد و از پشتیبانی اکثریت قاطع مردم یونان و شرکای اروپایی‌ شان در این امر برخوردار است. سیریزا حامی اجرای برنامه تازه اروپایی است که در درون آن مردمان اروپا بتوانند نفس بکشند، قدرت آفریننده گی داشته باشند و با عزت و شرافت زنده‌ گی کنند. طوریکه رفیق آلکسیس تسیپراس در بیانیه اخیر خود گفت : « یک فرصت بزرگ برای اروپا در یونان در حال زاده شدن است. فرصتی که اروپا می تواند آن را از دست داده و مخاطرات پس از آن را متحمل شود.»

مردم یونان از تصامیم و فیصله‌های سیریزا با گرمی استقبال می‌نمایند، ایدون حمایت مردم یونان از سیاست حکومت جدید یونان از ۳۸ در صد به ۷۵ در صد رسیده که نشاندهنده حمایت بی سابقه مردم از دولت است. در این روزها که دولت یونان در راس رفیق آلکسیس تسیپراس با اتحادیه اروپا و ترویکا ( این نهاد فاسد دراثرفشارآتن در هفته گذشته به « موسسات » تغیر نام داد ـ بامداد )  گفت و گو دارند، مردم یونان هم در پیشروی پارلمان، در شهرهای بزرگ و جزیره‌ها به تعداد صدها هزار نفر جمع می‌شوند، مارش می ‌کنند و از مذاکرات دولت منتخب شان حمایت مینمایند.

مناسبات رشد یابنده و نیکو  

شورای کشوری حزب مردم افغانستان در یونان  در نهم اگست  سال ۲۰۱۲ ترسایی موجودیت اش را اعلان نمود. ما  در یونان  توانستیم با احزاب ترقیخواه  و به طور اخص با حزب سیریزا ( اتحاد احزاب چپ و رادیکال) که متشکل از هفده گروه چپی بود ؛ روابط نزدیک و دوستانه  برقرار نماییم. این مناسبات نیک  میان  حزب مردم افغانستان  و سریزا بعد از سفر های رسمی رفیق کاوه کارمل رییس شورای اروپایی حزب مردم افغانستان ( جنوری ۲۰۱۳ ) و دیدار رفیق داوود راوش رییس حزب مردم افغانستان  ( جون ۲۰۱۳  ترسایی )  و تبادل نظر و تجارب با هیات رهبری این حزب رشد و استحکام مزید نموده به مرحله جدیدی از همکاری های عملی انجامید. دوستان یونانی  با مشکلات بی مانند پناه جویان افغان در یونان  با مواظبت و دلسوزی برخورد نموده  در ضدیت با اقدامات حکومت ؛ توطیه ها و تلاش های ضد انسانی نیوفاشیست های « شفق سرخ » جانب پناه جویان را برگزیده ،  پیشنهادات و دید گاه های ما و انجمن های پناهجویان افغان دریونان را در نظرگرفته و در راه تطبیق آن  کوشیده است.

آنها  در عرصه های مختلف سیاسی ـ  اجتماعی خدمات  زیادی را برای افغانان مهاجر و سایر پناه گزینان  عرضه داشته اند. سریزا مخالف بستن مرزهای یونان و سیاست های دیوار آهنی  ، افزایش اقدامات پولیسی از نوع افزایش فعالیت های  فرونتکس ، تریتون ،  کنترول الکترونیکی و....بوده  خواستار اتخاذ یک سیاست واقعبینانه  و انسانی از سوی اتحادیه اروپا ، همبستگی  و یاری با کشورهای جنوب میباشد. این سیاست  درعمل کمک بزرگی به سیل پناهجویان از جمله هزاران مهاجر افغان که در یونان در حالت بی سرنوشتی و وضع رقتباری قرار دارند ؛ میباشد.

در ادامه گسترش  راوبط  میان سریزا  و حزب مردم  افغانستان این حزب از هیات شورای مرکزی حزب مردم افغانستان برای شرکت در کنگره خود دعوت نمود. اشتراک هیات حزب مردم  افغانستان در« کنگره وحدت »  از تاریخ ۱۰  تا ۱۴ جولای ۲۰۱۳ ترسایی در شهر آتن با استقبال شرکت کننده گان کنگره قرارگرفته  و گامی بود در جهت رشد و استحکام مزید این مناسبات.

همکاری سازمانهای محلی  سیریزا  با سازمان کشوری یونان حزب مردم نیز در این مدت رشد چشمگیر نمود. تبادل تجارب ، اشتراک  در محافل بین‌ الفرهنگی، ملی، عنعنوی، سیاسی،  مشوره ها و خدمات حقوقی و کمک های عملی به پناهجویان افغان نمونه ای چند ازاین مناسبات سودمند میباشد.

اندوخته های سیاسی ـ اجتماعی  سیریزا در موارد مختلف بخصوص در ایتلاف با سایراحزاب و سازمان‌های دموکرات و نیرو های ترقی‌خواه ارزشمند و در خور توجه است. حزب ما  در داخل  کشور یونان، در سطح پارلمان اروپا و در کشور عزیز ما افغانستان از حمایت همه جانبه احزاب ترقیخواه اروپا و بخصوص سیریزا برخورداراست. سیریزا بعد از پیروزی‌شان در انتخابات ۲۵ جنوری ۲۰۱۵ نیز بر رشد این مناسبات تاکید نمود. در ملاقات تازه ای که در چهارم فبروری  ۲۰۱۵ ترسایی  میان هیات حزب مردم افغانستان ، رییس و مسوولین شعبه روابط بین المللی سیریزا صورت گرفت ؛ آنها یکبار دیگر تاکید نمودند که سیریزا از حزب مردم افغانستان و تلاش های آن در راه تامین صلح ، عدالت اجتماعی و بهروزی مردم افغانستان  جانبداری نموده و به تلاش های ما در سطح ملی و بین المللی یاری میرسانند. سیریزا حزب مردم افغانستان را منحیث یک حزب مدرن، ترقی خواه، روشنگرا و عدالت پسند می‌شناسد و از مبارزات آن  برای رفاه عمومی مردم افغانستان پشتیبانی می نماید.در دیدار اخیر آنها خاطر نشان نمودند که بخاطر بهبود شرایط  زنده گی پناه ‌جویان افغان و تعیین سرنوشت شان از هیچ تلاشی فروگذاشت نمی نمایند.در این زمینه قرار بر آن شد تا درآینده نزدیک  دیداری  بین  نماینده حزب مردم افغانستان و وزیر امنیت شهروندان یونان در آتن  صورت گیرد که این مساله در تعیین سرنوشت پناه‌ جویان افغان در یونان خالی از اثرمندی نخواهد بود ؛ و نویدی است برای هموطنان زجرکشیده ما در یونان. تلاش های پیگیر و صادقانه ما در دفاع از پناهجویان افغان در یونان ، یگانه دلیل افزایش اعتبارفزاینده  سازمان کشوری حزب مردم افغانستان در یونان میباشد.ما مصمم هستیم تا این تلاش های انسانی مانرا با پیگری و نیروی بیشترادامه دهیم.

بامداد ـ سیاسی ـ ۱۵/۱ ـ ۱۹۰۲

 

دو مرکز اسلامی سنی ها و شیعیان همیشه با یکدیگر در رقابت اند

 

ولادیمیر ساژین میگوید:« مقابله نظامی نیروهای مختلف در کشوری که ۲۵ میلیون نفر جمعیت دارد  و بیش از ۷۰ میلیون واحد سلاح گرم در دست ساکنان آن است؛ از حالت دایمی برخوردار می شود. تعداد شبه نظامیان قبایل بیش از سربازان ارتش است و تسلیحات آنها به مراتب بهتر.

 

در یکی از فقیرترین کشورهای جهان جنگ داخلی شعله ور است. شورشیان از فرقه شیعه زیدی ها و یا حوثی ها اعلام کردند که آنها قدرت را در یمن بدست گرفتند و پارلمان را منحل کردند و شورای موقت ریاست جمهوری برای اداره کشور را تشکیل دادند. چه چیزی باعث پیروزی شیعیان در این کشور شده است؟

ولادیمیر ساژین این موضوع را مورد تفسیر قرارداده گفت: مقابله نظامی نیروهای مختلف در کشوری که ۲۵ میلیون نفر جمعیت دارد و بیش از ۷۰ میلیون واحد سلاح گرم در دست ساکنان آن است از حالت دایمی برخوردار می شود. تعداد شبه نظامیان قبایل بیش از سربازان ارتش است و تسلیحات آنها به مراتب بهتر. هم اکنون علاوه بر باقیمانده های ارتش و تشکیلات مسلح گوناگون قبایل در یمن، دو نیرو در یمن از قدرت زیادی برخوردارند. در شمال « انصارالله » شیعه  و در جنوب « القاعده شبه جزیره عربی» سنی ها.

فعلا شیعیان که یک سوم ساکنان را تشکیل می دهند پیروز هستند. شیعیان یمن از فرقه زیدی ها و حوثی ها از عربستان سعودی متنفر هستند که تقریبا ۱۰۰ سال پیش شهر « اسیر» را از آنها گرفته بود.

در تهران از پیروزی « انصارالله» خوشحال هستند. علی اکبر ولایتی مشاور علی خامنه ای رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران در سال گذشته اعلام نمود که جنبش شیعه حوثی ها در یمن مورد حمایت ایران قرار دارد و به عنوان « بخشی از جنبش بیداری اسلامی» در نظر گرفته می شود. علی شیراز نماینده آیت الله خامنه ای از نیروهای ویژه « قدس» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران « انصارالله » یمن را کاپی « حزب الله» لیبیا نامید و فهماند که تهران به این جنبش کمک مشابه می رساند.

موفقیت شیعیان یمن که دولت طرفدار سعودی در صنعا را سرنگون کرد؛ برای عربستان سعودی دشمن سیاسی و ایدیولوژیکی و دینی ایران، مسایل بزرگی در بردارد.

شایان ذکر است که مناسبات ایران – عربستان سعودی هیچ وقت هموار و « صاف » نبوده است. دو مرکز اسلامی - سنی ها و شیعیان همیشه با یکدیگر رقابت می کنند و حتا جنگ های « نیابتی» راه می اندازند - در عراق ، سوریه و تا حدی در بحرین.

به نظر می رسد که ریاض نه فقط  نگران پیروزی شیعیان و حمایت ایران از آنهاست،  بلکه موضع دولت باراک اوباما نیزباعث نگرانی آنها می شود. پیداست واشنگتن، متحد اصلی سعودی ها که با « کارت ایرانی » بازی می کند آهسته و مطمین بسوی تهران برمی گردد. ریاض این نکته را مشاهده و حسادت می کند.

حسودی ریاض در رابطه با متحد آنسوی اقیانوسی خود نه فقط باعث برداشتن آن یک گام « از عشق تا نفرت به امریکایی ها » می شود؛  بلکه به نزدیکی مواضع سعودی ها با اسراییل منجر می شود که در اکثر مسایل مربوط به ایران با سعودی ها ابراز همبستگی می کند.

در پایتخت های عربستان سعودی و اسراییل بخوبی درک می کنند که موقعیت سیاسی در خاور نزدیک به تدریج تغییر می کند و این تغییر به نفع این دو کشور نیست و اینکه پس از لغو تحریم ها و برقراری روابط ایران وامریکا امکانات زیادی برای ایران گشوده خواهد شد. این موضوع اصلا به مذاق الریاض و تل آویو خوش نمی آید.

هم اکنون بدشواری می توان تصور کرد که در کدام جهت سیاست عربستان سعودی پیشرفت خواهد کرد. اما جای شک نیست که اکنون الریاض در وضعیت دشواری قرار دارد. کودتای شیعه در یمن که عربستان سعودی فعلا نمی تواند با آن مقابله کند تاییدی بر این امر است.

م ه

بامداد ـ سیاسی ـ ۱۵/۱ ـ ۲۱۰۲

 

استفان دی مستورا: بخش گسترده ای از خاک سوریه همچنان تحت کنترل دولت است.

 

به گزارش روزنامه لبنانی الاخبار، اظهارات استفان دی مستورا نماینده سرمنشی سازمان ملل مبنی بر اینکه بشاراسد همچنان رییس جمهور سوریه و جزیی از راه حل بحران این کشور است، به معنا عقب گرد بین المللی از تفکر برکناری بشار اسد است.دی مستورا در بخش دیگری از اظهارات خود گفت: «بخش گسترده ای از خاک سوریه همچنان تحت کنترل دولت است.»

به عبارت بهتر اذعان به اینکه اسد بخشی از راه حل بحران سوریه است با لحنی توام با اندکی شرم به این معنی است که اسد ومتحدانش به راه حل بحران تبدیل شده اند.علاوه براین اظهارات دی مستورا  به این معنا است که چه بسا توافق اتمی ایران و غرب سریع تر از آنچه دشمنان تصور می کردند، رو به جلو در حرکت است.

سوم اینکه امریکا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) مخالفان میانه رو وغیره را که به ویرانی سوریه و درد و رنج مردم آن توجهی ندارند، در میان راه  و روی تکه های پاره پاره به اصطلاح حل و فصل بحران، رها کرده‌اند.در بحبوحه این تحولات باید توجه کسانی که روند تحولات به سمت حل و فصل نهایی را به دیده تردید می نگرند، به نکات زیر جلب کنیم:

در دوم فوریه جاری دی مستورا گزارشی را به اطلاع اعضای کمیته امور خارجی پارلمان اروپا رساند. خلاصه اظهارات وی در برابر کمیته مزبور این بود: « نقش بشار اسد در آینده سوریه که سوری ها در مورد آن توافق نظر داشته باشند، اجتناب ناپذیر است، زیرا اسد بر ۵۰ درصد سوری ها حکومت می کند.

وی همچنین یادآور شد: دولت وحدت ملی باید قانون اساسی را اصلاح کرده و انتخابات را برگزار کند.

دی مستورا در پاسخ به بی اعتمادی برخی از مخالفان حاضر در این نشت به بشار اسد به وضوح گفت: مشکلی که در سوریه وجود دارد، بی اعتمادی بین همه طرف ها است، به هر حال باید به اقلیت ها اطمینان داد که در راهکار سیاسی مشارکت داده خواهند شد به اضافه اینکه در آینده باید از نهادهای دولتی به ویژه ارتش حمایت شود.

 لزوم حمایت از تلاش های قاهره و هماهنگی با عربستان

فرستاده سازمان ملل در امور سوریه در ادامه گزارش خود گفت: باید از تلاش های قاهره حمایت کرد، زیرا با نظام سوریه روابط قابل قبولی دارد و علاوه بر این باید با عربستان که در صدد است در اپریل آینده مخالفان سوری را گرد هم آورد، هماهنگی بعمل آورد.

اما تاکید دی مستورا بر نقش قاهره در قبال بحران سوریه، با هشدار برخی مسولان اروپایی روبه رو شد به گونه ای که یادآور شدند که نشست قاهره بدون حضور اخون المسلمین و تمام گروههای مرتبط با آن برگزار شد، به اضافه اینکه نقش مصر در بحران سوریه با نارضایتی ترکیه روبه رو شده است و همین امر می تواند هرگونه ابتکار عملی را در این خصوص با برخی دشواری ها روبه رو کند.

اما دی مستورا بر موضع خود پافشاری کرده و افزود: باید از تلاش های روسیه برای حل و فصل بحران سوریه حمایت کرد.نکته مهم تر اینکه وی به نقش و اهمیت ایران و در این خصوص اشاره کرده و اظهار داشت: ایران حایز اهمیت بوده و آشکارا در سوریه حضور دارد، از همین رو بدون مشارکت ایران، ترکیه و عربستان در سطح منطقه و نیز روسیه و امریکا در سطح بین المللی راه حلی برای بحران سوریه وجود ندارد.

 رهبری سوریه با هرگونه نقض اختیارات مخالف است

 وی همچنین به لزوم اصلاح برخی بندهای توافق «ژنو ۱ » اشاره کرد تا به کسانی که بر خدشه دار نشدن اختیارات ریاست جمهوری تاکید دارند، اطمینان دهد ؛ زیرا بی‌ تردید رهبری کنونی سوریه با هرگونه نقض اختیارات خود مخالف است.

این تکاپوی دی مستورا به نماینده گی از سازمان ملل صورت گرفته و در واقع در سطح بین المللی درمورد بشاراسد سخن گفت بدون اینکه کسی به آن اعتراض کند. در این خصوص چند نکته حایز اهمیت است که در زیر می خوانیم:

ـ اتحادیه اروپا یک میلیارد یورو به حل و فصل بحران سوریه در سال ۲۰۱۵ و ۱۶ترسایی  اختصاص داده است و دی مستورا در تلاش است، بخش زیادی از این مبلغ اگر نه در حلب دست کم به آشتی و توقف درگیری ها در این کشور اختصاص داده شود.نکته مهم در این خصوص اینکه تضمین این موضوع و بازگرداندن مهاجران سوری بدون رهبری سوریه امکان پذیر نخواهد بود، از همین رو دی مستورا این موضوع را به خوبی درک کرد و مانند اخضر ابراهیمی غافلگیر نشد.

- اظهارات دی مستورا، اظهارات متعدد غرب و انتشار ده ها مقاله درمعروف ترین روزنامه های امریکایی را به دنبال داشت به اضافه اینکه مجله « فارن افرز» و «شبکه بی.بی.سی » با بشار اسد دو مصاحبه انجام داد.

 آبروداری غرب در سوریه

 بنابراین روشن است اگر اکنون تصمیم سیاسی بزرگی برای آبروداری در کار نبود، این تبلیغات وسوسه انگیز در مورد بشار اسد صورت نمی گرفت به ویژه اینکه همین روزنامه ها در طول چهار سال گذشته با انتقاد از بشار اسد از سرنگونی او سخن می گفتند.

- سفر ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه به قاهره حایز اهمیت است زیرا بنابر برخی منابع، این سفر توافق بین مصر و روسیه در قبال سوریه را به دنبال داشت مبنی بر اینکه بدون بقای ارتش قدرتمند درسوریه، بحران این کشور حل نخواهد شد و ارتش و نهادهای دولتی نیز بدون بشاراسد مفهوم نخواهند داشت زیرا به عبارت ساده هیچ جایگزینی وجود نخواهد داشت.

نکته ای که نباید فراموش کرد اینکه این ارتش سوریه بود که چهار سال با تروریسم مقابله کرده و در کنار حزب الله در برابر تمام ارتش های جهان قد علم کرده و در این مدت در مقابل حملات شدید نظامی، مالی، تبلیغاتی  و رسانه ای و نیز تروریستی ایستاد.

تمام مواردی که در بالا به آن اشاره شد در پرتو تحولات مهم منطقه ای تحقق یافت که عبارتند از:

اول: تغییر در عربستان با حملات «زهران علوش» به دمشق همزمان شد و این پیام روشنی دارد که از نظر روشنی و وضوح با تسلط انصارالله بر صحنه قدرت یمن برابری می کند.

دوم: در پی حمله اسراییل به القنیطره و واکنش حزب الله به این حمله ارتش سوریه و حزب الله در جبهه جنوبی به سرعت پیشروی کردند.

سوم: اظهارات سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان مبنی بر تغییر قواعد درگیری با اسراییل، به عبارت بهتر وی تاکید کرد در صورت هرگونه تجاوز اسرائیل، حزب الله در هر مکان و زمانی که بخواهد، به آن واکنش نشان خواهد داد.

بنابر موارد بالا می توان گفت کسانی که این تحولات را پیگیری می کنند، تاکید دارند که منطقه خاورمیانه آبستن درگیری های بزرگی است و کسانی که دیدگاه منطقی تری دارند و پیش از همه ایران به خوبی می دانند که حضور داعش درعراق چندان به درازا نخواهد کشید و روزهای پایانی آن نزدیک است و به زودی شاهد تحولات روشنی خواهیم بود.

همچنین روشن است به زودی تروریسم در خاک سوریه نیز ریشه کن خواهد شد و پس از اینکه ارتش و حزب الله از جبهه جنوبی فارغ شوند، دیگر تروریست ها در ریف حلب در شمال تا الرقه و دیرالزور در شرق سوریه شاهد روزهای پایانی خود خواهند بود.

در این میان به نظر می رسد توافق ایران و امریکا رو به جلو در حرکت است، گرچه در موارد متعدد در خصوص گزینه نظامی نیز چراغ سبز دیده می شود که این نیز چیزی جز جنون اسراییل نیست زیرا به دنبال چیزی غیر از توافق بین دو طرف است.

نکته دیگر اینکه باید به خوبی به اظهارات شیخ نعیم قاسم معاون دبیر کل حزب الله توجه داشت که گفت: « خدا را سپاس که طرح خاورمیانه جدید سرنگون شد ازهمین رو بازیگران صحنه بین الملل و پیش از همه امریکا سردرگم مانده اند».

در این میان هنگامی که ایران و حزب الله به راه نجات از این سردرگمی تبدیل شده و ارتش سوریه و حزب الله نیز به راه خلاص از داعش و تروریسم تبدیل می شوند دی مستورا می تواند با لبخند در اتریش بگوید: بشار اسد بخشی از راه حل بحران سوریه است و به زودی نیز خواهد گفت: بشار اسد همان راه حل است.اما از آنجا که سیاست های بین المللی مبتنی بر اخلاق نبوده بلکه این منافع است که درآن حرف اول را می زند و فقط ابرقدرت ها هستند که در صحنه می مانند باید پرسید آیا کسی به اصلاحات در سوریه گوش می دهد؟

مجله هفته

بامداد ـ سیاسی ـ ۱۵/۱ ـ ۱۸۰۲