کشتی ملت افغانستان درتلاطم کمک های جهانی
عزیزه عنایت
از سقوط دولت طالبان تاکنون، با آمدن امریکایی ها درافغانستان که بیش ازپانزده سال می گذرد ازطریق جامعه جهانی میلیارد ها دالر کمک شده است که این کمک ها نه تنها برای آوردن صلح و امنیت درکشورمفید نبوده بلکه زمینه های فساد، ناامنی، بیکاری، رشد مواد مخدر، کشته شدن افراد بی گناه و فرارجوانان ازوطن را بیش تر و بیش ترساخته است.
معلوم نیست که این پول های داده شده درکجا وبرای کدام آبادانی عام المنفعه به مصرف رسیده ومی رسد؟ زیرا فقر و گرسنه گی بیداد می کند، مسکن وسرپناه برای ملت که خانه وکاشانه خویش را ازدست داده اند وجود ندارد درساختارفابریکات وتقویه صنایع هم که چندان توجه صورت نگرفته است پس ازکجا معلوم که این پانزده میلیارد دالر که دربروکسل وعده داده شده نیز حیف و میل نشود وبازهم ملت با گرسنه گی و وطن با بی سروسامانی به سرنبرد. زیرا تجربه سال های اخیرنشان داده که پول های داده شده در راه آبادی وطن مصرف نشده است. ای کاش کمک ها به جای که لازم بود و برای رفاه مردم و ساخت و ساز فابریکات و بهبود مصرف می شد امروز افغانستان نیمه گلزارمی بود که هموطنان مان ترک دیار نمی کردند وتا حدودی برای جوانان زمینه های کارمهیا می شد وازجانب دیگراین کمک ها ی داده شده دربرابر چه پرداخت دوباره، داده می شود اگرقرضه باشد نه دولت کرزی ونه دولت فعلی حتا یک دالر آنرا هم دوباره پرداخت نکرده اند معلوم است که وطن را قرن ها دراین تلاطم کمک هاغرق کرده و به اصطلاح (گرو) نموده اند.
و اگر کمک بلاعوض باشد جای بسیارتعجب است با دادن چنین مبلغ هنگفت، که آینده افغانستان درهردو صورت باخطر بزرگ مواجه خواهد بود.
با توافق ها دربودن عساکر امریکا و کمک های این کشورها افغانستان روز تا روز به سوی تباهی کشانده می شود. چون زمام اموردولت
افغانستان به دست افراد واشخاص داده شده که شاهد بدبختی های وطن و ملت رنج دیده آن هستیم که چه مصیبت های نمی کشند. هرروز جنگ و ناامنی به شدت خود رسیده، کشته شدن جوانان درصفوف قوای مسلح که درسقوط وبازپس گیری ولایات کشور می باشد.
دراین اواخرسقوط دوباره ولایت قندوز، ولسوالی های ولایت فراه و ده هاولسوالی های دیگر کشور را شاهد هستیم . به جای این که سربازان وطن را دردم تیغ هنگام تسلیم دادن و واپس گرفتن یکی ازمناطق کشورمی فرستند چراازقبل تدابیراتخاذ نمی نمایند. آیا ارگان های امنیتی چنان غافل اند که تا آمدن دشمن درآن مناطق هیچ آگاهی نداشته و بی خبراند ؟ ویا عمداً می گذارند که دشمن داخل ساحه شود وبعد ازکشته شدن سربازان درحال دفاع ، زخمی شدن و ویرانی خانه و کاشانه مردم بی چاره که آواره و سرگردان شده اند دست به کارمی شوند.
به قول یکی ازنویسنده ها درشبکه اطلاع رسانی افغانستان بنام رسول ازشهرقندوزکه نگاشته است :
« کوچه به کوچه شهر قندوز در آتش ندانم کاریها و بی کفايتی های شما در آتش جنگ شعله ور شده است؛ دهها شهروند بی دفاع قندوز مجروح و شهيد شدهاند».
به قول آقای عنايتالله خليق: «...جادهها و سجادههای ما به خون تر شده است، جنگ در درون خانه های ما کشانده شده و مخالفان دولت تفنگ های شان را روی شانه های کودکان ما گذاشته و نشانه می گیرند. مقام های ما هنوز هم با پست کردن عکسها درفیسبوک و اظهار نظرهای پرمبالغه، تلاش دارند تا به ما بفهمانند که خیلی شجاع اند.»
ملت افغانستان کارد به استخوان رسیده اند که دیگر توان ناله کشیدن هم برای شان باقی نمانده است .
مقامات بالایی چه می دانند که مردم دراین زد و بند ها چه می کشند آیا یکی از این زمامداران می خواهد که طالب بیاید و بردوش کودکش سلاح خود را گذاشته نشانه بگیرد؟
زمانی که دریک منطقه جنگ به پایان می رسد بعدش یکی از افراد بلند پایه درآنجا سفر می کند چنانچه که نظر به اطلاع ، وزیر داخله به ولایت قندوز سفر کرده است که این سفر وزیر داخله درقندوز به چه درد مردم می خورد بعدازاینکه تمام هستی، جان ومال خود را از دست داده باشند و یا سربازانی که کشته ،یا اسیرشده اند. وزیرداخله با رفتن به ولایت قندوزهیچ دردی مردم را دوا کرده نمی تواند. می باید درفکرامنیت و قطع ادامه جنگ درآن جا شد. با فرستادن نیروی به موقع، جلو داخل شدن دشمن را به ساحات تحت خطرباید گرفت که مردم افغانستان بیش ترازاین صدمه نبینند و داشته های خود را ازدست ندهند آن وقت است که به درد ملت خورده اند و سربازان را کمک به موقع و جان های شانرا نجات داده اند.
دشمنان مردم افغانستان که دراین چهل سال مردم را با آزار واذیت رنج داده اند یکی هم گلبدین حکمتیارمی باشد که سال های جنگ چه خانه های را با راکت های کورخویش ویران نکرد و چه مردمان بی گناه و رنج دیده را به خاک وخون نکشید. او که نامش درلست سیاه بود چه شد که به یک باره دولت افغانستان به بهانه آوردن صلح با وی توافق نامه را به امضا رساند. اگر واقعاً دست ازکشتارمردم بی دفاع کشیده باشد ای ولا بهتراست ازجنگ وخونریزی، ولی این درد و رنج که برای مردم درسال های قبل داده است آن قدرعمیق است که شهروندان کابل را آمدنش برآشفته ساخته ، هزاران فرد وطن روی جاده ها ریختند و دست به تظاهرات زدند که این جمع شدن ها برضد گلبدین حکمتیارنارضایتی مردم را نشان می دهد.
وقتی مردم یک کشورراضی نباشند هرقدرکه بی دفاع هم باشند بلاخره سیل خروشان میشوند وبنیاد ظلم را برکنده باخود میبرند.
رئیس جمهوراشرف غنی ضربۀ دیگرکه برملت افغانستان وارد میکند توافق برگشت پناهجویان افغان ازکشورهای اروپایی میباشد.
جوانانیکه با هزاران مشکلات، با فروش اموال و گرفتن قرضه از مردم سعی کرده اند که خود را تا جای برسانند که لااقل شغلی دریافت کنند وزندگی شباروزی را به سرببرند . اما برگشت دوبارۀ آنان بوطن
بدتراززمان قبل برای شان خواهد بود چه بازهم با بیکاری و فقردست و گریبان میشوند که یک تعداد ازاین جوانان دوباره به مواد مخدررو خواهند آورد ویک تعداد دیگرشاید ازفقروبی کاری، یاهوش وحواس خویش را از دست خواهند داد ویا با دشمنان وطن همدست خواهند شد زیرا بیکاری خود منبع صدها مرض است .
رییس جمهوراشرف غنی که بسیارخدمتگذارپناه جویان افغانستان و مردم است مهاجرینی که ازکشورهای پاکستان وایران برگشته وهمه روزه به صدها تن برمی گردند رسیده گی کند منیحث یک رییس جمهوردلسوزو پدر معنوی برای آنان شغل، جای رهایشی و ضروریات زنده گی شانرا فراهم سازد و برای جوانانی که فعلاً دروطن هستند ولی بی کاراند رسیده گی کند تا مردم بدانند که دولت واقعاً دلسوزملت است درآن صورت همه می دانند و بالای دولت اطمینان می کنند وزمینه برگشت خود به خود به وطن، برای شان میسرمی شود به خاطری که هیچ گوشه دنیا چون وطن وخاک اجداد شده نمی تواند زیرا وطن جایی است که حیثیت مادررا دارد وآغوش وطن دامان پرمهرمادراست .
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۶ـ ۱۰۱۰