سوریه آماجگاه ایتلافات و اختلافات

عبدالوکیل کوچی

شورش های داخلی ، ایجاد پایگاهای نظامی ، جابجایی نیروهای جنگی مجهز با تخنیک و سلاح پیشرفته، هجوم عسکری ولشکری ، لنگر اندازی کشتی های بزرگ طیاره بردار در آب های ساحلی ، پرواز طیارات بی پیلوت وبا پیلوت جنگی بم افگن  ومداخلات خواسته ونا خواسته کشورها با شتاب گسترده ، زمین وهوای کشور سوریه را آماجگاه   جنگ های تمام عیار نیابتی و کشمکش های رقابتی قرار داده است . چنانچه از یک طرف نیروهای امریکایی ومتحدین اروپایی آن یعنی ناتو و ترکیه ، عربستان سعودی ، قطر واسراییل و از سوی دیگر روسیه ، چین ، ایران ، حزب الله لبنان وعراق ، همه دریک ایتلاف جنگی علیه تروریزم ، القاعده ، داعش وشرکای منطقه وی آن  قرار گرفته و نقاط مورد نظر در خاک این کشور را آماج حملات خود قرار میدهند که در جریان جنگ نمی توان بروز احتمالی تناقضات اوپراتیفی وتفاوت های عملیاتی را در میدان جنگ نادیده گرفت  .

با این حال وهوا، در کشورنه چندان بزرگ سوریه با گسترده گی پهنای جنگ و ساز وبرگ های نظامی آن آیا میتوان بحران را تحت کنترول نگهداشت ؟ درحالیکه جنگ سوریه با تمام پیچیده گی هایش روز تا روز کسب شدت کرده و در چشم انداز اینگونه مسایل با توجه به حالات جنگی مشابه ، اوضاع یکنیم دهه گذشته یعنی  جنگ های ضد تروریزم در افغانستان وقبل از آن غراق را به ذهن انسان تداعی می کند . که یک طرف تروریزم ، القاعده و طالب ، سوی دیگر فراخواندن نزدیک به کل جهان به جنگ علیه آن گروه های دهشت افگن .

 واضحاً در حال حاضر راه اندازی مبارزه جمعی کشورها با تروریزم و داعش مبرم ترین مساله امنیت جهانی را تشکیل می دهد . اما تفاوت جنگ پانزده بیست سال قبل با جنگ فعلی درین جاست که در جنگ های گذشته نه تنها القاعده وتروریزم ازبین نرفته بلکه دامنه جنگ ها گسترده تر شده وشکل فراکشوری و فرامنطقوی را به خود می گیرد که حتا در امتداد جنگ های گذشته داعش ظهور کرد . حالا دیده شود که سرنوشت جنگ تمام عیار و فراگیر سوریه یک جا خواهد رسید .

 به قول دوچه وله : روسیه وایالات متحده برای جلوگیری از رویداد های خطر ناک احتمالی ، حین به مباران هوایی در جنگ سوریه به تفاهم رسیده اند. هر چند امریکا و روسیه با تفاهم وهماهنگی نظامی راه مشترکی را در پیش گرفته اند ولی جریان بر خورد ها با دشمن مشترک ، پراتیک جنگی مواضع قدرت های یاد شده را مشخص می سازد. بدین معنا که منافع واهداف متفاوت منطقه وی آنها شکل وماهیت تحرکات جنگی هردو ابر قدرت را در سوریه راتشکیل می دهد .از جمله ایالات متحده امریکا.

امریکا : به قول رادیو آزادی در بخش گزارش ها وپیام ها می خوانیم : رییس جمهور امریکا اظهار داشت که اتحاد روسیه با بشار اسد و ایران این کشور را در چشم اکثریت مردم سوریه دشمن معرفی می کند . رییس جمهور اوبا ما این را هم تصدیق نمود که برنامه امریکا برای تعلیم وتجهیز گروه های میانه رو مخالف رژیم اسد موثر نبوده است . به گفته ریس جمهور اوباما بآن ها همچنان برای تقویه کردها در شرق سوریه تلاش می کند. به گزارش منابع خبری دیپلیماسی ایرانی از قول محمد علی مهتدی تحلیل گر مسایل خاور میانه مینویسد : با اعلام کمک ۶۰ میلیون دالری امریکا به مخالفان سوری راه را برای کمک بیشتر دیگر کشور ها باز کرد. ازسخنان وموضع گیری های فوق معلوم می شود که کشور های فرانسه ،المان ، اسراییل و انگلستان ،عربستان سعودی ، قطرو ترکیه ایتلاف بزرگی از قوت های نظامی در آن کشور به وجود آورند. به قول این روزنامه هم امریکا وهم انگلیس عربستان وقطر به معارضان سوری اسلحه می دهند.  سیل اسلحه به سمت سوریه جریان دارد که بیشتر آن از طریق ترکیه وارد سوریه می شود ومعارضان سوری در خاک اردن توسط امریکایی ها آموزش می بینند . با این حال یک تحلیل گر اسبق پنتا گون می گوید که آیا حمایت روز افزون از گروه های مسلح  سوریه متضمن دستاورد پایدار خواهد بود .داعش در اثر حملات امریکا تضعیف شده است ، اما همچنان یک دشمن قویست و قادر است گستره میدان جنگ را بالا ببرد .

روسیه : پوتین در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد سیاست کشورهای غربی و امریکا در منطقه خاور میانه را سبب اصلی تشدید نا امنی وتولد گروه های مثل داعش والنصره دانست . به نقل از گروه بین المللی مشرق در راستای جنگ روسیه با تروریزم وداعش ، ده ها کشتی وناو شکن روسیه در مقابل سواحل سوریه استقرار دارند حملات موشک های بین القاره یی که از چهار کشتی این کشور در سواحل شرقی دریای خزر شلیک شد پیام های خاصی از سوی این کشور به اقدامات روسیه در خاور میانه ابعاد تازه می دهد . به قول دوچه وله ، روسیه گفته است که می خواهد تروریست ها را عقب براند ولی در زمینه اهداف این عملیات اختلاف نظرهای جدی وجود دارد.  امریکا نگران آنست که روسیه بر علاوه بمباران داعش ، جنگجویان مخالف اسد را نیز سرکوب کند .

واما ایران : به گفته باشگاه خبری ، با ورود روسیه معادلات در حال تغیر بوده وبشار الاسد بخشی از راه حل جنگ درین کشور است . به قول منابع خبری بی بی سی نقش روبرشد ایران در جنگ داخلی سوریه نمایان است ودرابطه به ایران از اعزام نیرو به سوریه گزارش های زیادی موجود است .  همچنان به قول منابع خبری طلوع : سرباز گیری ایران ازمهاجران افغانستان مقیم ایران برای جنگ در سوریه نیز جریان دارد .

اتحادیه اروپا : جولیس بارنیس دیسی عضو ارشد شورای روابط خارجی ارو پا می گوید مداخله روسیه ضربه اعظم بدولت های حامی جناح مخالف به ویژه در منطقه شامل قطر ، عربستان سعودی و ترکیه است که احتمال واکنش متقابل قوی آنها را در پی خواهد داشت به گفته تحلیل گران با گسترش جنگ داخلی سوریه عربستان سعودی موضع اش را روشن کرده است از آغاز قیام در سوریه این دیدگاه در عربستان حاکم بوده است که بشاراسد باید برود . به گفته تحلیل گران توجه ریاض به حمایت از شورشیان در جنوب متمرکز بوده است. ضمن آنکه متحدانش شامل ترکیه وقطر طبق گزارش ها از شورشیان در شمال شبه نظامیان اسلامی  حوزه محافظه کار احرار الشام حمایت کرده اند .

بشارالاسد : بشار اسد که در جریان جنگ روز به روز از توان دفاعی بالاتری برخوردار می شود، با اشاره به برخی از کشور های غربی می گوید این کشورها برای مبارزه با تروریزم اراده ندارند . همچنان بشار اسد با ساندی تایمز گفت ایتلاف تحت امر  امریکا ساخته گی است این ایتلاف هیچ وضعیت ملموسی نداشته ولی گروه های تروریستی موجود در سوریه از جمله داعش و النصره را نشُات گرفته از تفکر وهابی دانست وی ادامه داد حمایت های نامحدودی که از تروریست ها صورت گرفته علت اصلی طولانی وپیچیده تر شدن بحران سوریه است .

با آن که موضوع جنگ سوریه در جلسه سه جانبه امریکا ، روسیه وسازمان ملل به تاریخ ۱۱ دسامبرسال گذشته میلادی و پس از آن چند بار دیگر در سطوح مختلف به برسی گرفته شد؛  اما با توجه به نکات فوق که به آن اشاره شد  جلسات،  بدون شک اگر ممد واقع شود ولی نخواهند توانست ظرف از هم پاشیده سوریه را یکجایی کند زیرا حوادث اخیر شرق میانه پلان ها و مرزبندی های سیاسی را از هم پاشید . دارد آهسته آهسته آتش جنگ از خاک سوریه به بیرون از سرحدات زبانه می کشد .رفتن تروریستان به لبنان معالجه شان در ترکیه تعلیمات آن ها در کشور اردن واشغال قسمتی از شمال عراق توسط قوای نظامی ترکیه ، موضعگیری های قطر ،عربستان سعودی ،ایران وحزب الله لبنان و کشور اردن تحرکات ناتو و کشور های اروپایی وعربی دامنه جنگ را به صورت مستقیم وغیر مستقیم تا بیرون از سرحدات این کشور خواهد رساند .

واما از سوی دیگر به نظر می رسد تحولات اخیر جنگی در سوریه نشاندهنده آنست که اخیراً در نتیجه آزاد سازی بعضی شهرهای مهم سوریه از تسلط داعش و دیگر تروریستان وعقب نشینی مخالفان جنگ در سوریه سرنوشت جنگ وصلح را به نفع دولت سوریه مشخص خواهد نمود .

چنانچه که معلوم است اقدامات اخیر سازمان ملل متحد وتصمیم گیری شورای امنیت سازمان ملل متحد،  با تصویب قطعنامه در ارتباط با بحران سوریه ،ضمن تاکید بر لزوم حفظ حاکمیت ملی ،استقلال و تمامیت ارضی سوریه ، خواستار آغاز مذاکرات همه جانبه گروه های درگیر در اوایل سال ۲۰۱۶ ونهایتاً انجام انتخابات آزاد در سوریه طی ۱۸ ماه پس از آغاز مذاکرات گردید .

این در حالیست که نیروهای زمینی وهوایی دولت سوریه برای آزاد سازی برخی از مناطق مهم و نقاط استراتیژی پیشرفت هایی داشته اند که در اثر آن شکست های سنگینی را بر مخالفان دولت وارد کرده واین تحرکات به مثابه موفقیت های جنگی ، اوضاع را به نفع دولت سوریه وسرنوشت آینده بشار اسد تغیر خواهد داد  .

 بامداد ـ سیاسی ـ ۲ /۱۶ ـ ۰۹۰۱ 

«مرغان به مرغانچه بر میگردند»

چند هفته پیش تر در شماره سی و چهارم ماهنامه « حقیقت زمان » ارگان نشراتی حزب ملی ترقی مردم افغانستان جستاری از خامه رفیق عمر محسن زاده کارشناس ارشد اموربین المللی در باره رخداد های اروپا ، نقش و دیدگاه های عربستان سعودی به نشر رسید. با درنظر داشت حوادث هفته گذشته و تنش در مناسبات ایران ـ عربستان سعودی اینک این  نگارش را خدمت خواننده گان تارنمای بامداد پیش کش می داریم. به دلیل سرعت و اهمیت رخداد های سیاسی ـ نظامی منطقه به زودی دنباله این بحث را ادامه داده ؛ و بررسی های تازه ایی را خدمت خواننده گان گران قدر تارنما تقدیم می نماییم.  بامداد

 

دیپلوم انجینر عمر محسن زاده

این جمله پس از رویداد های دهشت افگنی در پاریس و دیگر جا ها ، بار ها و بارها  از زبان دانایان کار آزموده سیاسی در سراسر جهان شنیده می شود .منظور آن نیروی های افراطی و بنیاد گرای اسلامی است که چندین دهه پیش با حمایت کشورهای غربی و سازماندهی برخی از کشورهای اسلامی  پا به میدان سیاست گذاشتند و با کار نامه های خونین خود پشت بشریت را به لرزه در آوردند . جنگ های پیاپی در این سال ها ، فروپاشی دولت های مستقر و شدت یافتن مذهب و اتنیک گرایی در سرزمین های اسلامی ،  موج مهاجرت های کتله وی ناشی از  نا امنی و خشونت ، فقر اقتصادی و ویرانی شالوده های اجتماعی در کشور های جنگ زده ، نا آرامی های امنیتی و تنش های تهدید آمیز در پهنه روابط بین المللی  پیش از همه این پرسش را مطرح نموده که چرا چنین شد و مسبب این همه بحران ها و خونریزی ها کی ها اند ؟

محمد البرادعی برنده جایزه صلح نوبل و دیپلومات شناخته شده مصری در همین تازه گی ها ضمن مصاحبه ای پدیده های ناگوار کنونی را پیامد مدیریت بد غرب در سال های گذشته در خاور نزدیک دانسته و با انتقاد از نزدیکی و همکاری گسترده آن با دیکتاتوری های منفورو ضد مردمی پرسید : « کی ها اسلام را وارد سیاست نمودند ؟ آنها مجاهدین را در افغانستان در خدمت خویش گرفتند ولی سپس این نیروهای جهادی به تنهایی کار خویش را به پیش بردند. در سوریه نیز آنها سعی نمودند تا چیزی شبیه " شورشیان میانه رو " را ایجاد نمایند ، ولی در آنجا هم این گروه ها به افراطیون پیوستند. این سیاست  که دیگران را نمی دید یک طرفه  بود .»

داوود کامل نویسنده الجزایری هم چند روز پیش در مقاله ای در نیوریارک تایمز در همین رده نوشت که مادر داعش ، تهاجم ایالات متحده امریکا برعراق و پدر آن عربستان سعودی و سکتور صنعتی ـ مذهبی آن کشور می باشند . امروز در غرب همه به این گفته باور دارند و می دانند که تعرض خود سرانه ایالات متحده امریکا با وجود هوشدار های برخی از کشورهای اروپایی بر عراق ، زمینه های پیدایش داعش و مذهب گرایی شیعه و سنی را فراهم نمود و آتش درگیری ها را در میان مسلمانان دامن زد. بیشترینه نویسنده گان و روزنامه نگاران اروپایی  عربستان سعودی را  گهواره فکری دهشت افگنی دولت اسلامی عراق و شام  خوانده و از حکومات خود سخت انتقاد می کنند که چگونه با این کشور با مدارا برخورد می کنند و حتا با شرکت دادن آن درمجامع ویژه بین المللی چون نشست فرجامین روسای دولت ها و حکومت های گروه بیست در ترکیه ، زمینه های سهمگیری آنرا در تعین اجندای سیاست جهانی مساعد می سازند .از دید آنها سرزمین سعودی بر مبنای روحانیتی استوار است که اسلامیزم سلفی را تولید می نماید ، مشروعیت می بخشد ، انتشار می دهد ، تبلیغ می کند ، از آن دفاع می کند و سر انجام داعش و گروه های مشابه آنرا تغذیه می نماید .تمویل و صدور اسلامیزم رادیکال در واقعیت چیزی شبیه کفاره ایست که بخش با نفوذ هفت هزار شهزاده تجمل پرست سعودی در همدستی با روحانیت وهابی برای پوشاندن رفتار و کردار ناشایسته و اسلام ستیزخود می پردازند تا از یک سو در اذهان مسلمانان جهان محفوظ بمانند و از سوی دیگر خدشه ای بر سلطه میراثی آنها وارد نگردد . پیآمد های چنین طرز تفکر و سیاست ، برای جهان اسلام و به ویژه مسلمانان افغانستان خونبار و زیان آور بوده و هنوز هم است . آن همه افراطیونی که از سراسر کشورهای اسلامی درکشور ما جمع شدند ، تربیت دیدند ، تجهیز شدند ، خون ریختند و دهشت افگندند ، اینک به « مرغانچه » های خود برگشته اند. در هرجایی که رویداد خونینی درمی گیرد، دیده می شود که سازماندهنده گان آثر گذار آن ، همان « مرغانی » بوده اند که دوره ایی را در افغانستان سپری نموده اند . اکنون جهان در برابر دهشت افگنی بسیج گردیده و مردمان آن خواهان مبارزه قاطع بر علیه این پدیده زشت می باشند .برای نخستین بار است که چنین چانسی برای ریشه کن ساختن تروریزم مبتنی بر بنیاد گرایی دینی فراهم گردیده و غرب بدینگونه نمی تواند از آن بمثابه ابزاری در راه بر آورده ساختن مقاصد سیاسی و استراتیژیک خود استفاده کند. عربستان سعودی  نیز با نگرانی دریافته که اکنون وضع تغیر نموده و انتقاد جهان  بر سیاست و عملکردش  شدید تر شده است . از همین رو در فعالیت های سیاست خارجی  آن در هفته های پسین تلاش های برای ترمیم  حیثیت سیاسی و جلوگیری از تعارض رسانه ای و دپیلوماتیک سایر کشورها به چشم می خورد . توافق سعودی برای « گفتمان سوریه » ، سهمگیری در « گروپ بین المللی حمایت سوریه » ،  گردهم آوری  و تدوین لست « مخالفان رژیم سوریه » نشانه های از آماده گی آن برای همکاری سیاسی است . منصور سلطان الترکی  سخنگوی وزارت داخله عربستان در همین تازه گی ها به ژورنالیست های بیرونی بیان نمود که عربستان سعودی خود آماج داعش است و نیروهای امنیتی آن کشور قانون انفاذ شده سال قبل را در مقابله با تروریزم به شدت رعایت می کنند .بر اساس این قانون نه تنها شرکت در« جهاد » جرم است ؛ بلکه تبلیغ آن به خصوص در رسانه های اجتماعی نیز قابل مجازات میباشد. به گفته الترکی عربستان قوانین مالی خود را چنان تشدید نموده است که انتقال پول به داعش به سختی ممکن خواهد بود . آموزش ضد تروریزم نیروهای امنیتی عربستان به طور سیستماتیک  برای یک ماه در سال  هم از زمره اقدامات سودمند تازه است . شهزاده محمد ابن نواف سفیر کبیر عربستان سعودی در انگلستان  هم در مقاله ای در روزنامه « تلگراف » ناراحتی خود را از اینکه کشورش بنا بر کارنامه های « داعش » در نقطه محراق  افکار عامه جهان قرار گرفته است ابراز نمود . همکاران او به طور غیر رسمی سندی را به ژورنالیست های تلگراف نشان دادند که « طرح استراتیژیک ریفورم » در زمینه کار با رسانه ها به خاطر بهبود بخشیدن شهرت آن کشور در نقض « حقوق بشر » و « حقوق زن » با حفظ خصلت تیوکراتیک و محا فظه کارانه دولت اسلامی آن روی دست است . عبد ل الجبیر وزیر خارجه عربستان سعودی نیزدر هر فرصتی بیان می دارد که کمبود دموکراسی و حقوق  به طور حتمی عامل دهشت افگنی نبوده و نظام سعودی و سلفی گرایی  هم منشا ایدیالوژی افراطی نیستند. او از رویداد های تروریستی در ایالات متحده و کشورهای اروپایی یاد نموده وخاطر نشان می سازد که دولت سعودی سه صد سال پیش از امروز تاسیس گردید و در درازنای دو صد وهفتاد سال تروریست های سعودی وجود نداشت .اگر این ایدیالوژی افراطی و خشن بود پس چرا در این مدت دراز به صورت مسالمت آمیز دوام نمود ؟ البته این وزیر نمی تواند به یاد بیآورد ( او در آن زمان پانزده ساله بود ) که چها ر دهه پیش بزرگان خانواده سلطنتی او تصمیم گرفتند تا افراطیونی را به خاطر سرکوبی  جنبش های دموکراتیک و آزادی خواه آموزش ایدیا لوژیک بدهند و برای جهاد به هر نقطه ای بفرستند که بد بختانه افغانستان نخستین میدان عملکرد آنها بود . امروز هم  دهشت افگنان اسلامی در کشور های غربی و دیگر جا ها متاثر از همین گونه دید ایدیالوژیک ایست که طی چهل سال ا خیر به طور منظم وسیستماتیکی  اشاعه گردیده است . مذهب گرایی شیعه و سنی هم در واقعیت انگیزه های سیاسی دارد و تنها برای منافع خودی و انتقام جویی ها در منطقه دامن زده می شوند . اگر مقامات رسمی عربستان آرزوی راستین در مبارزه علیه تروریزم داشته باشد و این پدیده را واقعآ به مثابه مجموعه ای از مسایل سیاسی ، اجتماعی ، روانی ، اقتصادی و بینش دینی ـ ایدیالوژیک  درک کند ، در آن صورت دورنما نوینی برای مهار کردن  آن گشوده می شود زیرا دهشت افگنی بدون سازماندهی  و حمایت سیاسی ، نظامی ، مالی و لوژیستیکی دولت ها قابلیت زیست را ندارد و نمی تواند فعالیت های دامنه داری داشته با شد . انعطاف پذیری سیاسی  و تحرک دیپلوماتیک عربستان سعودی در فاصله گیری از افراط گرایی به زودی نشان خواهند داد که  انگیزه های آن ناشی از شناخت و ضرورت سیاست پراگماتیک ومبتنی بر طرزدید نو است و یا اینکه بحران درون خانواده سلطنتی ، مصارف شدید جنگ در یمن ، مشکلات ناشی از تنزیل بی سابقه قیمت نفت ، کسر بودیجه ( بیست در صد ) ، اختلاس و حیف ومیل دارایی های دولت ( در حدود سی در صد مصارف )  ، افزایش فقر ،  تنش میان شیعه ها و سنی ها و فشار افکار عامه جهان برخی از پسگرد های تاکتیکی را در دستور روز قرار داده است . سعودی ها اگر در حرف خود صادق باشند ، در آن صورت در همسایه گی های ما نیز شرایط بهتری فراهم خواهد شد و داستان « مرغان » هم به پایان خواهد رسید .

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۰۹۰۱

ساختمان جدید شورای ملی افغانستان افتتاح شد

 

ساختمان شورای ملی افغانستان به کمک ۲۲۰ میلیون دلار کشور هند اعمار گردید

 

نخست وزير هند گفت : « من اينجا به نماينده گى از يک ميليارد و سه صد وپنجاه ميليون دوست هندى شما ايستاده ام تا موفقيت شما را تحسين کنم و از دوستى شما قدردانى نمايم و براى آينده شما آرزوى انسجام و همبسته گى نمايم.»

 

نارندرا مودی که درمراسم گشایش ساختمان جديد شوراى ملى افغانستان صحبت می کرد خطاب به مردم افغانستان گفت: « من اينجا به نماينده گى از يک ميليارد و سه صدو پنجاه ميليون دوست هندى شما ايستاده ام تا موفقيت شما را تحسين کنم و از دوستى شما قدردانى نمايم و براى آينده شما آرزوى انسجام و همبسته گى نمايم.»

نخست وزير هند، با بيان اينکه روابط افغانستان و هند همچون تاريخ قديم است، گفت که در مراحل مختلف، افغانستان و هند يکديگر را تقويت کرده و روابط  دو کشور فراتر از مکان و زمان است.

مودى علاوه کرد: « در دل هر افغان و هندى، عشق و محبت بى حساب به يکديگر وجود دارد، ما فرهنگ و سينما، موسيقى و شعر يکديگر را دوست داريم؛ ما حامى تيم هاى کرکت همديگرهستيم و خوشحال هستم که يک ميدان خانگى در اختيار تيم کرکت افغانستان قرار داده شده تا آنها براى جام جهانى سال آينده، در آن تمرين نمايند.»

موصوف افزود جاى افتخار است که افغان ها هند را به عنوان مقصد طبيعى براى تحصيلات، درمان، خانه  وخانواده می شناسند و اين  نشانه برادرى مردم دو کشور مي باشد.

نخست وزير هند گفت: « افرادى هم هستند که حضور ما را در افغانستان دوست ندارند و افرادى هستند که از قدرت مشارکت و دوستى ما هراس دارند و حتا بعضی ها تلاش کردند که مانع دوستى و حضور ما در اينجا شوند؛ اما ما اينجا هستيم؛ به خاطري که شما به ما اعتماد کرديد و افغان ها هيچگاه بر تعهد ما شک نکردند و اين قدرت دوستى ما است.»

وى علاوه کرد که افغانستان و هند، همواره در کنار هم ايستاده بوده، نه عليه يکديگر و هند در افغانستان براى همکارى است، نه براى رقابت؛ براى بنيادگذارى آينده است، نه براى هوا دادن به شعله هاى مناقشه؛ براى احيای  زنده گى است، نه براى تخريب کشور...تاريخ ثابت ساخته است که افغانستان، هيچ گاه اجازه نمي دهد به ميدان رقابت ها مبدل گردد و يا براى خواست هاى ديگران کار کند.

مودى علاوه کرد که موفقيت افغانستان، نياز به همکارى تمامى همسايه ها دارد و همه در منطقه، هند، پاکستان، ايران و ديگران براى اعتماد به همديگر و همکارى براى هدف مشترک، بايد با هم متحد باشند و زماني که افغانستان به يک بهشت امن و مرکز تجارت و سرمايه گذارى مبدل گردد، همه کامگار خواهند شد.

وى گفت: « به همين دليل، ما تلاش مي کنيم که اتصالات افغانستان را از طريق زمين و دريايى، از طريق چاه بهار بهبود ببخشيم؛ لذا ما اميدوار هستيم که پاکستان درا ين زمينه نقش يک پل را ايفا کند، نه يک مانع.»

به گفته موصوف، آتشى که در افغانستان روشن شده است، در همين محدوديت ها باقى نخواهد ماند. افغان ها فرزانه گى آنرا دارند که با همسايگان صلح و آشتى داشته باشند؛ اما شهامت دفاع از آزادى خود را نيز دارند و افغان ها از هرعقيده اى که باشند، بايد حق امنيت داشته باشند.

وى با بيان اينکه زمان آن فرا رسيده تا همه افغان ها با هم کنار آمده و در فضاى امن زنده گى کنند، گفت: « خون زيادى در رودخانه هاى کابل جارى شده، تراژيدى هاى زيادى قله هاى کوهستان ها را تاريک ساخته، روياهاى زيادى در آتش مناقشات سوزانده شده است؛ شما مي توانيد پشتون تاجک، ازبک و يا هزاره باشيد و يا مسلمان، هندو و يا سيک باشيد؛ اما شما افتخار افغان بودن را داريد و به عنوان يک ملت کنار هم بياييد.»

وى افزود که افغان ها براى آينده شان قبول مسووليت مي کنند، جهان بايد فراتر از محدوديت هاى زمانى و مکانى با افغانستان کمک کند.

مودی گفت: « افغانها تنها براى آينده خود نمى جنگند، بلکه براى دنياى با امن مقاومت مي کنند و دنيا جاى بهتر خواهد بود؛ هنگاميکه ما سرمايه واقعى مردم افغانستان را در تنوع و ميراث غنى آنها مشاهده کنيم و زمان آن رسيده که مردم افغانستان، منطقه و جهان يکجا شوند.»

نخست وزير هند افزود: « ما هر روز با تهديدات مواجه هستيم؛ اما در بين شما احساس امنيت مي کنيم و از هر افغان که براى امنيت دوستان هندى، جان خود را در خطر انداخته و يا از دست داده است، تشکر مي نماییم.»

مودى، با بيان اينکه براى هيچ کشور چيزى جز مهمتر از منابع انسانى نيست، گفت که پروگرام سالانه ١٠٠٠ بورسيه تحصيلى براى جوانان افغانستان ادامه خواهد يافت.وى بر همکارى براى تقويت نيروهاى امنيتى افغان نيز تاکيد کرده افزود: « به ادامه همکارى ها، امروزاعطای ٥٠٠ بورس  برای اطفال شهدای نيروهای امنيتی افغانستان را نيز اعلام می کنم.»/ پ

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۵ ـ ۲۵۱۲

تغییرمعادلات سوریه به نفع بشار اسد

تحولات سوریه به سمتی حرکت می ‌کند که به نظر می ‌رسد هم‌ اکنون دولت   بشار اسد رییس‌جمهوری سوریه و متحدان آن ازجمله روسیه ؛  دست بالاتر را برای تعیین روندهای سیاسی- نظامی این کشور نسبت به مخالفان داخلی و حامیان خارجی آنان پیدا کرده‌اند.

این در صورتی است که قبل از دخالت مستقیم نظامی مسکو در حدود چهار ماه پیش بسیاری از سیاست ‌مداران و تحلیل گران « ساعت روزشمار» سقوط دمشق و حتا سرنگونی اسد را کوک کرده بودند و عقب ‌نشینی یا شکست‌های نظامی ارتش سوریه در عرصه میدانی جنگ  تا حدی این وضعیت را نشان می‌داد.
یک تصمیم بزرگ سیاسی- نظامی در عرصه ژیوپولیتیک توسط  ولادیمیر پوتین  رییس‌ جمهوری روسیه با هماهنگی ایران، حزب ‌الله لبنان و همکاری دولت عراق برای ورود نظامی نیروی هوایی روسیه  در عرصه میدانی جنگ سوریه  توانست تمام این معادلات را تغییر داده و حتا یک چرخش معکوس را به نفع دولت اسد موجب شود. از آنجا که از همان ابتدای بحران سوریه  و ورود این کشور به عرصه جنگ‌ های داخلی و نیابتی، نقش قدرت‌های منطقه‌ ای و بین‌المللی در رقم‌ خوردن تحولات، یک نقش تاثیرگذار و تعیین ‌کننده بوده است، در شرایط کنونی نیز بعد از دخالت نظامی مسکو این روند در بحران فراملی سوریه  توانست قدرت تعیین‌ کننده گی خود را بر وضعیت موجود تحمیل کند.
در شریطی که پیچیده گی بحران سوریه حتا تصور پیروزی را نیز برای هیچ‌ کدام از طرفین مناقشه در چشم‌انداز نداشت و نخواهد داشت، تمامی معادلات « پیشینی» و « پسینی » در این بحران چند وجهی تنها در چارچوب میزان قدرت « هژمونیک » هریک از اضلاع منازعه برای تغییر وضعیت و تغییر روند وضع مناسبات قدرت در طول یک مناقشه مزمن قابل حصول تلقی می‌شود. درحالی‌که جناح مخالف و حامیان خارجی آن از همان ابتدای بحران، خارج از این چارچوب عینی در توهم دستیابی به یک پیروزی و مختومه‌ کردن کار نظام اسد به سر می ‌بردند و با استفاده از کارت بنیادگرایی اسلامی، خالق رنگین‌ کمانی از گروه‌های تروریستی هم چون « داعش»، « النصره»، «جیش‌الاسلام»، «احرارالشام» ...می ‌شدند، بازیگری چون پوتین با درک درست از وضعیت، اهدافی مشخص را برای اجرای پروسه مصالحه ملی در یک دوره انتقالی نشانه رفته بود.
در چنین بستری است که در فاصله یک روز خبر کشته‌ شدن «زهران علوش» رهبر قدرتمند گروه تروریستی جیش‌الاسلام  به همراه معاون و سخنگوی این گروه در حمله هوایی روسیه در « غوطه شرقی» به گوش می ‌رسد و ازطرف ‌دیگر با میانجی گری سازمان ملل متحد طرح خروج جنگ جویان مخالف اسد از تمامی طیف‌های اسلام ‌گرایان تروریست از اردوگاه « یرموک » در حومه دمشق پذیرفته و عملی می‌شود. هم ‌زمانی این دو حادثه به ‌خوبی نشان می ‌دهد که به موازات زیر ضرب قرارگرفتن گروه‌های جهادی در منطقه استراتژیک  دمشق، گروه‌های تروریست به ناچار به دلیل برهم‌ خوردن موازنه‌های سیاسی- نظامی در حساس‌ترین منطقه عملیاتی مجبور به پذیرش یک عقب ‌نشینی و واگذاری مواضع خود به دولت بشار اسد می ‌شوند. در هر دوی این موارد به ‌درستی می‌ شود رد پای نقش تعیین ‌کننده روسیه و دیگر متحدان منطقه‌ای اسد برای تغییر معادلات و همچنین درک بن ‌بست موجود و ظهور خطر سرایت تروریسم جهادی به درون مرزهای اروپایی- امریکایی را از بطن بحران سوریه  توسط جناح حامیان غربی اپوزیسیون سوری مشاهده کرد.
با ورود فعال روسیه به متن بحران سوریه می ‌توان به این واقعیت عینی رسید که در حضور ارتش روسیه دیگر بحث دخالت مستقیم  نظامی و سرنگونی اسد  برای جایگزینی یک حکومت مطلوب از اساس منتفی شده است و ازطرف‌ دیگر، به لحاظ ارتباط مستقیم  بین گروه‌ بندی‌های تروریستی در سوریه با حوادث تروریستی در قلب پاریس و سن‌ باردینو از این پس نمی ‌تواند « روی اسبی شرط‌ بندی کند که هر زمان هوس کرد یک جفتک هم به ‌صورت صاحبان خود می‌زند ». صدور قطع‌ نامه ٢٢۵۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره بحران سوریه نیز دقیقا در همین راستا به تصویب تمامی اعضای این شورا رسید و برای اولین ‌بار با توصیه « بان کی مون » سرمنشی سازمان ملل متحد موضوع برکناری اسد از قدرت از روند سیاسی حل بحران جدا شد. این وقایع ( کشته ‌شدن علوش و خروج جنگ جویان اسلام‌ گرا از یرموک ) زمانی اتفاق می‌افتد که چند روز قبل از آن برای اولین ‌بار موسسه معتبر و صاحب نفوذ « مذهب و ژیوپولتیک » در لندن اذعان کرد که حتا با نابودی داعش حداقل ۶۵‌هزار جهادی افراط‌ گرای دیگر به‌خوبی می ‌توانند جای خالی آنان در سوریه را پر کنند. در این گزارش ضمن تاکید بر اینکه ۶٠ درصد جنگ جویان حاضر در بحران سوریه  نیروهای افراطی و بنیادگرایان تروریست هستند، گفته می‌شود « غرب با معطوف ‌کردن تمام توجه اش به داعش، خود را در برابر خطر شکستی استراتیژیک قرار می‌دهد اما شکست نظامی این گروه نقطه پایانی بر جهاد گرایی در جهان نخواهد گذاشت». تمام مستندات میدانی و حتا چکیده این گزارش نشان می‌دهد که مشکل اصلی نه ‌تنها داعش که به‌ طور حتم ایدیولوژی بنیادگرایی است که در بستر آنارشی موجود در منطقه خاورمیانه و شاخ افریقا هم‌ا ینک ثبات ملی- منطقه‌ ای و امنیت جهانی را تهدید می ‌کند. وقتی تمام قطعات این پازل خونین به ‌درستی درکنارهم قرار داده می ‌شوند، منطق سیاسی و حتا نگاه «مرکانتلیستی » به بحران سوریه حکم می‌ کند که باید قبل از آنکه دیرشود و بر قربانیان این منازعه هولناک افزوده شود، راهی برای مصالحه سیاسی و دوری از ریسک تغییر چیدمان ژیوپولیتیک در یک حوزه حساس منطقه‌ ای به بهانه‌ های واهی جنگ « خیر و شر» یافت شود./ روزنامه شرق

بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۰۷۰۱

         چرا شش جدی روز نجات وطن و مردم نامگذاری شد؟

 

رستمی

مرحله نوین  شش جدی سال ۱۳۵۸ مطابق ۲۵ دسمبر۱۹۷۹، پس از قیام هفت ثور،   یکی ازمهمترین حادثه خطیر وبزرگ تاریخی است، که پیوند مستقیم به سرنوشت  مردم ما واستقلال و آزادی افغانستان از دست جلادان نظام امپریالیستی جهانی با  همکاران و حلقات گوش به فرمان ارتجاع داخلی ومنطقه وی شان که امروز به ان اهداف خویش نایل امده اند، دارد.  بنابر  اگاهی وهوشیاری رهبری اکثریت سالم حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، مطابق  به قراردادهای  همکاری های اقتصادی ،اجتماعی ونظامی که  میان  رهبری جمهوری دموکراتیک افغانستان و اتحاد شوروی سابق بعد از قیام هفت ثور ۱۳۵۷ خورشیدی  به امضا  رسیده بود ؛همچنان مطابق به ماده ۵۱ منشور ملل متحد برای دفع وتجاوزات نیروهای بیگانه به خاک یک کشور ، با در نظرداشت  پیشنهادات  و تقاضای  مکرر رهبری حزب دموکراتک خلق افغانستان در دوران شادروان نورمحمد تره کی برای اعزام عساکر اتحادشوروی  غرض دفاع از تمامیت ارضی و آزادی  افغانستان وجود داشت ؛رهبری  مخفی  واحد حزب دموکراتیک خلق افغانستان یک جا با نیروهای اصولی وسالم حزب بعد از قتل نورمحمد تره کی منشی عمومی کمیته مرکزی  درخارج  وداخل کشور، با درک توطیه ودسایس باند امین، که با گروهای افرادگرای اسلامی و سازمان استخباراتی پاکستان در رابطه به سرنوشت افغانستان  تبانی به عمل امده بود ،از رهبری اتحادشوروی  تقاضا گردید، تا  قطعات محدودی نظامی خود را، غرض پشتبانی و کمک به اردوی جمهوری دموکراتیک افغانستان برای نجات کشور و  دفع وترد پلان های  باند امین  به افغانستان گسیل دارند. تا یکجا با افسران وسربازان دلیر اردوی  دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان نظام خودکامه  حفیظالله امین را  سرنگون و قدرت به رهبری حزب واحد دموکراتیک خلق افغانستان انتقال گردد . بنابراین بعد از تصمیم  وفیصله رهبری حزبی و دولتی اتحادشوروی اعزام یک گروپی کوچک قطعات نظامی شوروی برای جلوگیری  وپیش گیری ازعملکرد باند امین در  روزهای آخری حاکمیت حفیظ الله امین خون اشام  به افغانستان آغاز که بعد ازمواصلت  درمیدان هوایی بگرام کابل مستقر شده بودند. این اقدام برای خنثی نمودن دسایس توطیه مشترک نیروهای ارتجاعی داخلی ومنطقه وی که باهمکاری باند امین و دستگاه جاسوسی ای .اس .ای  پاکستان و احزاب بنیادکران اسلامی که  سقوط نظام جمهوری دموکراتیک افغانستان را تصمیم داشتند و می خواستند حکومت مشترک را با نیروهای راست افراطی برای رضایت پاکستان و دول غربی تشکیل داده وافغانستان را جزو اقمار سیاست های پاکستان وبادارنش  بسازند؛ تا ازاین طریق کشورما را به مثابه پل عبوری علیه همسایگان شما لی کشور  درآن طرف  دریای امو و در مجموع  اسیای میانه و خلیج فارس  تبدیل نمایند.

با  سرنگونی باند امین  در شش جدی  ۱۳۵۸ و تشکیل دولت جدید تحت رهبری شادروان ببرک کارمل منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان وحضور نظامی اتحادشوروی درافغانستان ، پلان شوم آنها   خنثی وافغانستان از این خطر مدهش رهایی یافت.  با تشکیل دولت وارگان های جدید، سیل عظیم تبلیغاتی وافتراات علیه  تحولی که به وقوع پیوسته بود، از طریق دستگاه های جهنمی منطقه و جهان امپریالیستی در جریان افتاد که هرنوع حقایق بوجود آمده را در وطن وارونه جلو داده ویک شبه همه چیز را در مورد وطن ما تغییر و مشهور ساختند. با آغاز جنگ روانی به بهانه حضور قطعات نظامی شوروی  ،تنظیم های جهادی که در زمان جمهوری داوود به پاکستان رفته وعلیه حکومت داوود قیام کرده بودند ،بعد از قیام هفت ثورو شش جدی  ۱۳۵۸ دولت پاکستان  آنها  را تشویق  برای سرنگونی نظام جدید کرده واز هیچ نوع  کمک های مادی معنوی  ،برای شان دریغ نه ورزیده، باکَوَس وکرنا می گفتند: افغانستان  کشور اشغال شده وبدون استقلال وآزادی بوده و مردم را  با مکر وفریب ،دعوت به دفاع مسلحانه  علیه دولت  جمهوری دموکراتیک افغانستان زیر نام « جهاد علیه کفرو یا کمونیسم » می کرد ند. برای تهیج احساست مذهبی ودینی وطنپرستانه  مردم زیر نام« اشغال شوروی»  مشهور ترین رسانه های خبری ،تبلغات زهراگین و خشن را آغاز کردند، مانند: بی بی سی ، روزنامه های مشهور فرانسه ،  گاردین انگلستان  یکجا باسایر رسانه های تبلیغاتی درجهان در ۲۴ ساعت جمعآ ۱۲۰ ساعت ، علیه دولت جمهوری دموکراتیک  افغانستان ،  تبلیغات ناروا را پخش می کردند . با  تشدید جنگ سرد، درعرضه جهانی میان  امریکا وشوروی ( بلاک شرق وغرب )، نیروهای مخالف دولت افغانستان ازجانب کشورهای غربی وکمک مستقیم پاکستان تا دندان مسلح شده ،بعد از آموزش  وتربیه نظامی گروه گروه به افغانستان جهت تخریب شهرها وقریه جات  گسیل می شدند. این گروه ها با تجهیزمدرن ترین سلاح  پیشرفته  که درخاک پاکستان وایران وبا کمک مشاورین نظامی پاکستانی، امریکایی وانگلیسی و باپشتبانی  مادی ومعنوی کشورهای عربی  آموزش  می دیدند ، به افغانستان اعزام میگردیدند . با مداخلات مستقیم کشورهای عربی وسازمان های تروریستی آنها  مانند:  القاعده و سایر نیروهای سلفیست یکجا با تنظیم های افغانی دوش به دوش  علیه مردم و دولت جمهوری افغانستان به مثابه جنگ منظم دول خارجی شکل یافته بود. با انجام اعمال دهشت انگیز تروریستی وچریکی درقره یه جات وشهرها مانند امروز، چنان تراژیدی های را بار آورد ه اند که  تاریخ کشور ما آنرا فراموش نه خواهد کرد.  این نیروها زیر نام جهاد بدون رعایت واحترام به حقوق بشر وارزش های مدنی هر عملی زشتی که می خواستند، دریغ نمی ورزیدند.

اعمال که امروز طالب، القاعده و داعش در سوریه وعراق لیبیا وافغانستان  انجا م می دهند، دارای یک سناریو وخاستگاه مشترک وریشه مشترک داشته  که با اعمال دیروز تنظین های جنگ سالاران  در کشورمافرقی نداشته؛ تنها اشخاص ، نام گروهای تروریستی و تاکتیک و نوع جنگ تغییر یافته ، اهداف همان اهداف کهنه بر شالوده منافع  ژیوپولتیک و اقتصادی که  می خواستند افغانستان را اشغال ،تا  در آن پایگاه های نظامی خود را ایجاد که بالاخره به اهداف تاریخ خویش نایل آمدند . این همه اقدامات دریک محور اصلی آن هم تسلط جهان سرمایه  و رهبری جهانی بالای کشورهای کم زور که ازلحاظ اقتصادی ضعیف، اما دارای منابع سرشار طبیعی می باشند ،صورت می گیرد. نیروهای که دیروز زیرنام اشغال افغانستان وخطری دین گلو ویخن پاره میکردند ومردم را به جهاد ومبارزه علیه کفر تشویق می کردند در کجا لمبیده اند ؟ آیا حضور نظامی ۴۸ کشور جهان و ناتو وامریکا و امضای قراردادی امنیتی  بین امریکا وافغانستان  نمایانگر، اشغال افغانستان  نیست؟ آیا امریکا و ناتو وهم پیمانان شان توسط دولت ویا کدام سازمان سیاسی اجتماعی رسمآ دعوت شده بود که به افغانستان لشکر کشی نمایند؟ اینهمه مولفه های صرف مکر وفریبی پیش نه بود!   دغدغده  خطر دین واشغال وطن با دریافت دالرها ومقام های دولتی ،به فراموشی و طاق نیسان گذاشته شده است.

چور وچپاول وتقسیم سرمایه های مادی ومعنوی ملی وتاریخی و فروش آن به پاکستان وعرب های خلیج فارس و نابودی اردوی افغانستان از اهداف دشمنان منطقه وی و جهانی بود، که به واسطه  جنگ سالاران جهادی صورت گرفت که امروز هم به اشکال نوین توسط  طالب و داعش  منابع طبیعی زیر زمینی وسر زمینی افغانستان به یغما برده شده وحیف ومیل می گردد.

چه شد! این همه وسایل نقیله ترانسپورتی، زرهی سلاح ثقیله و سنگین  ،توپ ها ، طیارات ، تانک های مدرن، زره پوش ها ، راکت ها ، دستگاه مجهز اسکاد و راکت های زمین به زمین... وغیره قوای مسلح جمهوری دموکراتیک افغانستان که به دولت اسلامی افغانستان تسلیم داده شد بود؟

بدبختانه این همه ارزش های  و دستاوردهای تاریخی که میراث اردوی سابقه کشور ما بود ، به قیمت آهن در مقابل دالر و کلداربه پاکستانی ها به فروش رسانیده شده است. از بین بردن و حیف ومیل تجهیزات قوای مسلح کشور  خیانت بزرگی تاریخی بود به استقلال، آزادی وتمامیت ارضی کشور که امروز اردوی ما به آن اشد ضرورت دارد ، همین امر باعث شده  که اردوی ما نه می تواند که مستقلانه از وطن خویش دفاع نماید .  درطول دو دهه واندی ۱۲۴ میلیارد دالر به افغانستان سرازیر شد که ۵۰  فیصد ویا اظافه از آن به اختیار جنگ سالاران وقومندانان  تنظیم های جهادی  وسایر زمامداران دولتی به ا نواع  مختلف تعلق گرفته هست.

از این پولها ده ها باب  منازل آسمان خراش  ومجلل ترین قصر ها وموتر های شیک ومودل سال  خریداری ویا برای خود اعمارنموده اند. هیچ گونه احساس و ناراحتی از اشغال دایمی افغانستان توسط امریکا و ناتو از جانب آنها  به ملاحظه نمی رسد ودر عمل اخته  ودر مکنت وثروت درعیاشی ، ولخرجی غرق شده اند! چون مغزو فکر واندیشه آنها  را دالرو زنده گی مادی احاطه کرده  است . در حالی که ملیونها افغان اعم از زن و مرد، جوان و پیر، آواره ، فقیر و گرسنه ،  در خارج وداخل کشور برای یک لقمه نان وسرپناه سرگردان ونالان می باشند. ده ها خانواده با زن و طفل خویش به مقصد رسیدن به یک کشور صلح امیز ،از طریق خشکه وآب در راه جان های شیرین خویشرا ازدست داده و طعمه حیوانات بحری وانسان ها ی ادمکش شده اند .  ۷۰ فیصد مردم زیر خطی فقرو بیکاری  در افغانستان بسر میبرند.  اکثریت آنها  را جوانان که  سرمایه ملی  کشور را تشکیل میدهند، میباشند. برای دریافت کار و زنده گی صلح امیز، سنگین ترین اعمال وفشارهای جسمی وروحی طاقت فرسا را  متقبل می شوند.،تا دراروپا ویا سایرکشورهای امن  خود را برسانند. عامل این همه نابسامانی و ناامیدی ها وفرار مغزها از کشور ، ناشی ازرویکردهای ناهنجار دولت و عملکردهای غیرانسانی وبشری گروهای تروریستی  داعش وطالب زیر نظر امریکا و ناتو وپاکستان و  حکومت وحدت ملی  افغانستان  ، برای اهداف اقتصادی ونظامی شان درمنطقه میباشد. همه نخبگان واگاهان سیاسی ومردم میدانند که دراین  روزهای اخیر  وبالخصوص در ماهای گذشته   سال ۲۰۱۵ چه دسایس وسیاست های مدهش درکشور ما جریان نداشته وندارد! که مقاصد آنها  به مثابه آفتاب به همه روشن وهویدا بوده،که پی آمدهای بی نهایت دلخراش وضد بشری آنرا  همه ما شاهد هستیم که بنام اجرای قانون شریعت دین غرای محمدی  چه جَوروستمی نیست که بالای مردم ما انجام نمیشود!. این وضع دلایل فراوانی با خود دارد، یکی از عمده ترین دلایل ان اینست ،که رهبری  کشوردارای صلاحیت مسقیم اجرییه وی نیست ونمی تواند که تصامیم مستقل به نفع اراده مردم بگیرند. صرف به مثابه دانه های شطرنج  از آنها  استفاده شده واز خود هیج نوع رویکرد سالم که به درد بخور جامعه باشد،ازخود تبارز نمی دهند. حکومت و پارلمان صرف به نام وجود داشته ومانند مامورین وزارت خارجه امریکا وکشورهای عضوناتو مستقیمآ تحت اداره آنها  فعالیت واز دساتیر آنها  پیروی می نمایند. انتقال مستقیم طالب و داعش  توسط هواپیمهای نظامی ناتو به ولایات سرحدی افغانستان  این ادعا ما را واقعیت می بخشد . مبارزه با طالب وداعش تنها حرف است نه عمل !

هرآنچه زمامداران نظامی ناتو وامریکا و دولت پاکستان بخواهند تحقق می پذیرد وسال برانگیز است که چرا  هرروز درولایات سرحدی کشور نفوذ طالب وداعش بیشتر میشود ومانند سمارق سرمیزنند و پی در پی  قریجات وشهرهای  را تصرف واشغال  می نمایند؟ زنان ومردان رابا فجیع ترین عملی  ضد بشری به قتل رسانیده و ازهیچ نوع عملی ضد انسانی علیه آنها ، بالخصوص قشر زنان کشور دریغ نمی ورزند. سنگسار دوشیزه رخشانه درولایت غور وحلال کردن اطفال ومردان در زابل وجلال آباد وهلمند وبغلان و کندوز وسقوط ولسوالی سنگین ولایت هلمند وکشتار صدها تن عساکر وافسران قوای مسلح کشور شمه ای  از فعالیت های این تیکه دارن دین ومذهب بهشت و جنت وغلام حلقه بگوش کشورهای نفت خیز عربی وامریکای وانگلیسی می باشد. حالت نظامی ، سیاسی واجتماعی کشور نشان دهنده  آنست که آینده غم انگیز ،غبارالود و تاریک  ، نامعلوم ،  توام با تحقق پلان های غامض در پیش روی مردم و وطن ما قرار خواهد گرفت!.  پلانی که سی سال قبل می خواستند  به آروزویش برسند که نه رسیدند! که درشش جدی ۱۳۵۸ خنثی گردید، که به حق این روز را روز نجات وطن ومردم ما ازچنگال این اهریمن های خون اشام درآن دوران نامید!  

شوربختانه که این نقشه امروز در افغانستان تحقق یافته و درآستانه عملی شدن درآن طرف رود آمو و اطراف آن، به وسیله نیروهای نظامی غربی با کمک ارتجاع منطقه یکجا باگروه های سلفیست درحال شکل گیری میباشد.

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۵ ـ ۲۴۱۲