جهان گشایی وسیطره انگلیس ها درکشورهای جهان دریک قرن واندی درلابلای تاریخ
بخش سوم
زمانیکه قدرت انگلیسها درهند مستحکم ودر سرتاسر هند منبسط میشد، ابرقدرت دیگر روسیه دراسیای جنوب طمع حمله به افغانستان راداشت و تسلط خودررا تا نزدیکهای سرحد افغانستان گسترش ودرحال پیشروی بود،بدین مناسبت انگلیسها نفوذ وتسلط خودرا بعد از سرنگونی زمانشاه ابدالی و فرارامیر دوست محمد خان ویعقوب خان امیرشیرعلی خان دراخرقرن نوزدهم اغاز کردند.براین اساس درسال 1839 ترسایی به افغانستان با 45هزار عسکر منظم باتوپ خانه بی شرمانه حمله نموده و بعد ازفتح کابل شاه شجاع پادشاهی مخلوع را دوباره به قدرت رسانیدند، یک تعداد شهرهای افغانستان ازجمله کابل را اشغال کردند که بعد ازمدتی به اثر شورش وقیام وطنپرستانه مردم افغانستان از کابل بیرون و به شکست فاحشی مواجه شدند وشاه شجاع به قتل رسید. چهار سال بعد درسال 1878 ترسایی ، بار دوم انگلیسها به افغانتسان حمله کردند ، میخواستند کاملأ اشغال نمایند ،که با قیام وشورش مردم مواجه شدند ، نمایندگان وهمراهان انها به قتل رسیده وارتش ان کاملآ ازبین رفته وشکست خوردند ، تنها یک تن افسر زنده باقی مانده بود که انهم خودرا نیم جان به پشاور رسانید، متباقی همه کشته شده بودند،اما شوربختانه امیران افغان همه تابع سیاست انگلیس باقی ماندند وسالانه ازانگلیسها پول وحق الزحمه میگرفتند ، تا اینکه درجنگ سوم افغان وانگلیس،مردم افغانستان تحت رهبری شاه امان الله غازی استقلال خودرا ازامپریالیزم انگلیس گرفته ومستقل شدند. بعد از استقلال افغانستان انگلیسها ارام نه نشسه وداخل انتقام از شاه جوان ووطنپرست افغانستان شدند. علیه برنامه های مترقی واصلاح طلبانه ان توسط نیروهای اجیرو نمایندگان گروهکهای تندرو اسلامی دروجود خانواده منفور مجددی وملاهای مکتب دیوبندی وغیره سران متعصب روحانی وملابا استفاده از باورهای دینی،به تبلیغ دروغین مردم را برضد شاه امان ا لله وادار به قیام کردند و اسناد جعلی درمورد خودش وخانمش را چاپ ودرمیان مردم تکثیر نموده واتهام کفروملحد را بانها وارد مینمودند، تااینکه قیامها درگوشه وکنار افغانستان اوج کرفت ،امان لله بخاطر جلوگیری از خونریزی وبرادر کشی از طریق غزنی به کندهار وسپس به هند و به ایتالیا رفت. حکومت بدست حبیب الله کلکانی که شخصی بی سواد واعیاربودافتاد ، حکومت حبیب الله کلکانی دیری نپاید ازبین رفته، قدرت به خانواده محمد زایی انتقال شد که ازانزمان به بعد، سرنوشت غم انگیز تاریخی در وطن ما اغاز که بحرانهای سیاسی بعدی تا الحال درافغانستان، همه ناشی از رویکردهای سیاسی واقتصادی انها میباشد .
انگلیسها در زمانیکه درهند وافغانستان نفوذ سیاسی داشتند، معاهداتی مختلفی را مبنی بر اشغال سرزمین هایی شرقی افغانستان با حاکمان دست نشاندهء خود به امضا رسانید که از وسعت جغرافیای اصلی ان قیچی وکاسته شده رفت،از جمله معاهده های: لاهور وقندهاردر 1838 و1839 ترسایی ، پشاوردر 1855،معاهده ننگین گندمک توسط یعقوب خان درسال 1879ومعاهده دیورند درسال 1893 در زمان امیر عبدالرحمن خان میباشد ؛ این معاهدات که مناظق شرقی افغانستانرا از جغرافیای اصلیش جدا کرده میان دولت افغانستان وپاکستان تضاد عمیق را بوجود اورده که تالحال ادامه دارد.
طوریکه شادروان غلام محمد غبار تاریخ نویس مشهور کشوردر صفحه 445 جلد اول کتاب افغانستان درمسیر تاریخ چنین تحریر داشته است:" طرح انگلیس از اواخر قرن هژدهم (دوران زمانشاه) تا اوسط قرن بیستم( ختم جنگ بین المللی دوم)چه درعمل نظامی وچه درروش سیاسی وپروپاگندی وبالاخره با اعمال نفوذ مخفی، قدم به قدم درافغانستان تطبیق وتعقیب گردید، البته با یک گراف پر از نشیب وفراز. درقدم اول ومرحله دفاعی که انگلیس در ماورای ستلج داشت ، چون خودش از افغانستان دور بود، با لواسطه به تضعیف افغانستان پرداحت ونمایندگان اوسرجان مالکم وهر فرد بارونت جونز در دربارقاجاری ایران مشغول تخریب افغانستان کردیدند. این نمایندگان دودانه الماس به قیمت دونیم صد هزار روپیه به فتح علیشاه حریص ، سه ملیون روپیه به خزانه قاجارو سی هزار تفنگ وبیست توپ به اردوی دولت ایران بخشیدند، وولایت خراسان افغانی را هم از کیسه خلیفه به حکومت قاجاری پیشکش نمودند".
انگلیسها بعد از قیام هفت ثور موضع گیری خشونت امیزی را علیه دولت جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان به نفع تنظیمهای جهادی اختیار کردند . برای تحق اهداف خود ، یکجا با سایر کشورهای غربی ،درراس امریکا کمکهای مادی ومعنوی را دریغ نه ورزیده و انها را در ضدید با جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان تشویق و بعدازتربیه نظامی درخاک پاکستان ، به افغانستان برای تخریب میفرستادند. بعداز سقوط نظام حمهوری دموکراتیک حلق افغانستان، امروز بازهم بعداز سرنگونی طالبان باعساکر شان یکحا باسایر نیروهای نظامی جهانی درراس امریکا به بهانه ء مبارزه علیه تروریزم درافغانتسان حضوریافته که درجنوب افغانستان درولایت سرحدی هلمند موضع نظامی دارند. حضور شان در طول 15 سال جنگ نه تنها صلح را بوجود نیاورده، بلکه لشکرتروریزم طالبانی ،داعش وسایر نیروهای اسلام گرای بنیادی افزایش وهر روز شهرهای مختلف کشور بدست شان سقوط کرده هزار انسان بقتل میرسند ویا به کشورهای همسایه واروپا وغیره نقاظ جهان مهاجر می شوند.چنانچه نظر به احصائیه سازمانهای مدنی جهان و رسانه های غربی با حضور شان دراین کشور ازدرک کشت مواد مخدره ازجمله کوکاین وتریاک وچرس ملیاردهادالر سود برده اند، که از زمان حضورشان تابحال 97 فیصد مواد مخدره در جهان از افغانستان تامین میکردد.
انگلیسها بعداز کمپانی هند شرقی حق بازرگانی را باچین به انحصار خود دردست داشتند. دولت چین درانوقت واردات تریاک را به کشور خود ممنوع قرارداده بود.،اما کشور انگلستان گاهی اشکار ومخفی بازرگانی تریاک را به شکل قاچاق وغیر قانونی ادامه میداد. بالاخره جنگ میان انگلیس وچین درسال 1840 ترسایی اغاز وتاسال1842 ادامه یافت که بنام جنگ تریاک مشهور هست، وچینهارا به جبروزور به مصرف تریاک وادار میساختند. به اثراختلاف منطقوی وبازرگانی میان انگلیس وفرانسه وجلوگیر ی نماینده گان انگلیس در امورات بازرگانی درچین، جنگ وحشتناکی را انگلیس فرانسه با قوتهای تازه نفس به چین درسال 1860 براه انداختند ،که به اثر این جنگ زیباترین شهر چین که پایتخت امپراتوری وشاهان چین بود وساختمانهای زیبای تاریخی داشت، انرا غارت و اتش زده وبه ویرانه تبدیل کردند. این عمارات کاخ سلطنتی تابستانی به نام« یوئن ـ مینگ ـ یوئن»بود که درزمان امپراتوری بزرگ چین « چیان لونگ درسالهای1711الی 1799ترسایی حاکمیت داشت» ساحته شده بود. دراین جنگ دستاوردهای 100ساله چین درزمینه نقاشی وظروف مفرغی قدیمی که نوشته های قدیم داشت،توسط سربازان انگلیسی وفرانسوی وحشیانه اتش زده شد وانرا نابود ساختند.
سپس در 1925حادثهء دیگری رخداد که امپریالیستهای انگلیس را خشمگین ساخت ،عبارت ازاعتصاب کارگران صنایع پنبه در شانگهای بود که به اثر تیراندازی پولیس یک تن کارگران کشته شد وبمناسبت کشته شدن این کارگر ،دانشجویان وسایر کارگران دست به تظاهرات خیابانی زدند ، بازهم به امر افسران انگلیس به یک تن افسر هندی درمقابل تظاهر کننده گان تیراندازی صورت گرفت، دراین حادثه تعدادی زیادی از مظاهره کنندگان کشته شده که بازهم خشم ونفرین مردم ودانشجویان چین نسبت به انگلسیها وخیم تر شد؛ به ادامه ان حادثهء دیگری در جون 1925 درمنطقه « شامین» رخ داد که با تیراندازیهای متواتر به روی دسته یی ازدانشجو 52 تن کشته وتعدادی زیادی زخمی شدند،این حوادث بنام« کشتارشامین» که انگلیسها مسوول شناخته شده است معروف میباشد؛در جنوری سال 1927 انگلیسها عساکر خویشرا به شانگهای فرستادندکه بزرگترین مرکزتجارتی چین بود.
چین بعد از جنگهای داخلی وخارجی وترک جاپانیهااز سرزمین چین درسال 1945وپیروزی حزب کمونیست چین به رهبری مائوتسه تونگ دراول اکتوبر 1949، جمهوری خلق چین تاسیس ومستقل کردید.
انگلیس علیه متحد اروپایی خود ایتالیا برای عدم اجرای موافقتنامه سال 1919 درمورد واگذاری بند رازمیر به ایتالیا دست به توطیه دیگری زد. انگلیسها درک کردند که دولت عثمانیها نسبت شورش وقیام ترکهای جوان ضعیف شده بود، میخواستند ازاین حالت استفاده نمایند و ترکیه رادر انقیاد دراورند . امابرعکس ترکهای جوان خلاف این ارزوی انگلیسهابود ند .،براین اساس انگلیسها یونانیها را تشویق نمود، تا نیروها ی نظامی خودرا به بندرا زمیر اعزام نماید ،فرانسویهاوانگلیسها نمی خواستند سربازان شان که درجنگها زیاد خسته و فرسوده شده بودند ، دراین جنگ اشتراک نمایند، به این سبب انهارا خلع سلاح وبه خانه هایشان می فرستادندو به عوض از نیروهای تازه نفس یونانیها علیه ترکها استفاده کردند. به اساس این امر عساکر یونانی با پشتبانی انگلیس و فرانسه وبا کمک مادی "زاخاریاس" اسلحه فروش شرکت اسلحه سازی انگلیس که یونان اصل ودر کابینه وقت یونان وزیربود ،کشتیهای انگلیسی ارتش یونانیهارا درماه می 1919 در ازمیر پیاده کرده که جنگ خونین میان ترکها ویونانیها صورت گرفت که به قتل وقتال یکدیکر پرداختند .
پارلمان تازه ترکیه که درجنوری 1920 دراستانبول تشکیل شده بود، طرح" میثاق ملی" را که درکنگره سیوس به تصویب رسیده بود پذیرفتند، ازاین عمل پارلمان، متفقین استقبال نه کرده، بلکه علیه ان قرا گرفته وژنرال انگلیسی مقیم ترکیه با نیروهای نظامی خود بطرف استانبول حرکت کرده انرا به تصرف خو دراورد.،چهل تن از نمایندگان ملی را توقیف نموده وانهارا به جزیره مالت در وسط دریای مدیترانه که مربوط بریتانیا بود فرستاد.
انگلیسها بعد ازاین عمل، ترس از مداخله وپشتبانی روسیه بعد از انقلاب اکتوبر، مبادا روسها به پشتبانی ترکها داخل میدان شوند؛مطابق فیصله کنفرانس که در سال 1923 درشهر لوزان( درسویس) دایر شده بود قراردادی را که بنام« پیمان لوزان» معروف هست و به نفع ترکها بود امضا نمودند. دراین وقت نظر به فیصله جامعه ملل ومداخله مسقیم انگلیسها شهر موصل را که درنزدیکی عراق و مربوط ترکیه بود ، بادرنظرداشت اهمیت اشتراتیژیکی ان به عراق که تحت اشغال انگلیسها بود، ضمیمه ساخت.
انگلیسها درقرن نوزدهم درافریقا مداخله نموده ومتصرفات خودرا تا جنوب افریقا ادامه دادند؛ این جنگ درسال 1899 اغازشد، براینکه معادن طلا درمنطقه جمهوری « بائر» درناحیه تراسوال کشف کردیده بود ،مردم بائر باشجاعت ومردانگی علیه انگلیسها مقاومت کرداند، اما توسط ارتش استعمار انگلیس سرکوب کردید ، سپس سراسر افریقای جنوبی را تحت نام « دومینیون ازاد» در زیر سلطه امپراطوری خود دراوردکه حالا بنام اتحادیه افریقای جنوبی نامیده میشود.
مصر نخستین کشور باستانی بود که درانجا تحقیقات باستان شناسی اغاز شده بود وبقایای زمان گذشته بعداز سالهااززیر کودهای خاک بیرون کشیده میشد که به تمدنهای مختلف بشری تعلق میگرفت. این تحقیقات صفحه های تازه وروشن را درتاریخ قدیم انسانها باستان باز مینمود. دراین کشور فرانسه وانگلیس چشم دوخته بودند؛ با اغاز فعالیت کانال سوئز درسال 1869 جهانیان را بالخصوص انگلیس را دراین خطه جلب نموده برای اینکه کانال سوئز میان دریای سرخ ودریای مدیترانه که ازروزگاران قدیم بازرگانی از اینطرق رواج بود ، قرارداشت. انگلستان که منابع حیاتی برهند داشت کانال سوئز برایش با اهمیت بودو درفکرتسلط واشغال ان شد .؛دیسرائلی نخست وزیر انگلیس درسال 1875 قسمت سهام شرکت کانل سویزرا از خدیو حاکم مصر که به پول احتیاج داشت به قیمت ارزان خریداری کرده که باعث تسلط وی بالای کانال سوئز شد.کنترل این کانال در حیطه حکمروایی مصریها بیرون شده وبه انگلیسها وفرانسویها واگذار شد که ثروت هنگفت بدست اوردند. سپس از سال 1879 انگلیسها مداخله مستقیم را درمصر رااغازکرده وامو رمالی انرا تخت کنترول خود قرار داد؛این عمل یک نوع تحقیر برای مصریها بود وملی گرایان نهضت ملی مترقی مصر، علیه این اقدام انگلیسها تحریک شدند وبه مبارزه علیه نفوذ بیگانکان رااغازنمودند ؛این نهضت درسال 1881 و1882 بنام نهضت ملی به رهبری عربی پاشا به وجود امده بود ؛ بنأ رهبر شان یک سرباز جوان بنام«عربی پاشا» که ازطبقه کارگر وفقیر نشین مصر بود،خودرا داوطلبانه داخل ارتش مصر ساخته بعد ازمدتی تدریجآ به مقام وزارت جنگ رسانید و بعد ازاحراز این مقام علیه کنترول وتسلط انگلیسها وفرانسویها بالای کانال سوئز قرار گرفته ومانع کار انها کردیده وازاطاعت انها سرپیچی میکرد. با این روش عربی پاشا بود که انگلیسها درمقابل این سرپیچی با قطعات جنگی خود بر شهر اسکندریه حمله کرده وانجا را گلوله باران وسوزاندند. ازان به بعد برتری قدرت خویشرا اعلام داشته به نیروهای زمینی مصر حمله ور شده وانهارا ورشکست ساخته وسپس بالای مصر حاکم ومسلط کردید. انگلیسها برای دوام ومنبسط حاکمیت خود درمصر ومنطقه برای تضعیف احزاب ملی دردرون انها تفرقه را شروع نمود (با همان چالهای پدری!) خواست درمیان حزب ملی مصر دوگانه گی ودوسته گی را بوجود اورد.برعلاوه اینکه مصر در قلمرو عثمانیها بود ،اما نسبت دوستی با عثمانیها به تعین یک نماینده انگلیسها درمصر اکتفا نموده تا وضع را به نفع خود زیر نظارت داشته باشند. درجنگ اول جهانی که عثمانیها متحد المان وبر ضد متفقین داخل جنگ شدند انگلیسها میخواست مصررا کاملا جزقلمروی امپراطوری خود قراردهید با مشکل زیادی مواجه شد ، بانهم انرا تحت الحمایه خود اعلام کرد.
.انگلیسها درمصر انجمن قانونگذاری انرا به تعلق وتعطیل کردند،روزنامه های ملی را توفیق وزندان هارا از افراد مبارز وطنپرست وازادیخواه پُرساختندو اجتماعات از پنج نفر ممنوع شده بود.مصر درتمام دوران جنگ اول جهانی تحت تسلط جابرانه ومستبدانه غیر انسانی انگلیسهابود،ازین عمال نمایندگانِ انگلیس درمصر روزنامه تایمز چاپ لندن انرا" خشونت وحشیانه" نامید؛ از جانب دیگر انگلیسها درمصر هم برای تشدید فرقه گرایی مذهبی میان قبطی های مسیحی ومسلمانان کوشید واما شکست خورد،در دوران جنگ اول جهانی مصر تحت الحمایه مستقیم بریتانیا بود.درسال 1919 رهبران ملی مصر به شمول سعید زغلول رهبراین نهضت زندانی شد،این عمل یک انقلاب خونین رادرمصربوجود اوردوچند تن انگلیسها کشته شدند وسایر شهرها وولایات به دست کمیته های انقلابی قرارگرفت دانشجویان ،معلمین وروشنفکران سواد اموز دراین شورشها انقلابی سهم بزرگ داشتند. کشته شدن مامور انگلیسی در سودان در نوامبر سال 1924 که باعث خشم انگلیسها والتیاتوم هفت ماد ه یی برای دولت تحت الحمایه شان شد با استفاده ازاین وضع سودان را عملآ تحت مستعمره خود قر اردادند. درسال 1922 که به ظاهر استقلال مصرتوسط انگلیسها اعلام شده بود تاسال 1930 حوادث خونین وتراژیدی با ازبین رفتن دولت زغلول وبکار امدن ملک فواد و چالشهای های بزرگ پشت سرهم بوجود امد؛ انگلیسها مدت بیشتر از چهل سال درمصر حاکم بودند، بعد از جنگ دوم جهانی حکومت سلطنتی از بین رفت وجمهوری مصر اعلام شد؛ اما با جمهوری سوریه متحد شد وبصورت دولت واحدی بنام " جمهوری متحد عربی" بوجود امد.سپس بعد از یک دوران خونریزی ومخالفتهای جناحی درسال 1952با کودتای افسران جوان ارتش علیه برضد ملک فاروق از پادشاهی به جمهوری تبدیل شد.
بعد از یک دوره انقلابی وزدوبندهای سیاسی جمال الناصر درسال 1956 ریئس جمهور مصر انتخاب میشود وکانال سوئز که به اختیار انگلیسها بود ملی اعلام مینماید. ادامه دارد...
بامداد ـ سیاسی ـ ۶۲/ ۱۶ـ ۲۵۰۷