رای گیری برای ممنوعیت بورس بازی بر سر مواد اولیه غذایی 

کشاورزی جهانی می تواند بدون هیچ مشکلی غذای ۱۲ میلیارد انسان را تامین کند. این تقریباً دو برابر شمار جمعیت امروزی جهان بالغ بر ۳/۷ میلیارد نفر است. مشکل  کمبود تولید نیست  بلکه دسترسی به مواد غذایی است. کودکی که بر اثر گرسنگی می میرد، در حقیقت به قتل می رسد.

 

     

ژان سیگلر ( Jean Ziegler )

 

به روز  ۲۸ فبروری قراراست در مورد پیشنهاد یوزو(1) مبنی بر ممنوعیت بورس بازی بر سر مواد غذایی رای گیری شود. این پیشنهاد چه فایده ای دارد؟

کشتار روزانه به وسیله گرسنه گی یک رسوایی محض در عصر ما است. هر ۵ ثانیه یک کودک زیر ۱۰ سال از گرسنه گی می میرد. اف ای او (FAO ـ سازمان تغذیه و کشاورزی سازمان ملل متحد) می گوید که کشاورزی جهانی می تواند بدون هیچ مشکلی غذای ۱۲ میلیارد انسان را تامین کند. این تقریباً دو برابر شمار جمعیت امروزی جهان بالغ بر ۳/۷ میلیارد نفر است. مشکل، کمبود تولید نیست  بلکه دسترسی به مواد غذایی است. کودکی که بر اثر گرسنگی می میرد، در حقیقت به قتل می رسد.

دلیل این عدم دسترسی چیست؟

پیش از هر چیز بورس بازی بر سر مواد غذایی اولیه، یعنی برنج، غلاّت و حبوبات است. این مواد اولیه ۷۵ در صد مصرف جهانی مواد غذایی را دربرمی گیرند. بورس بازی قیمت ها را بالا می برد. طبق آمار فائو بهای این مواد غذایی پایه در بازار جهانی بین ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۲ ترسایی دو برابر شده است. ۱/۱ میلیارد انسان در منطقه های فقیرنشین (Slum) یعنی جایی که مادران با پول بسیار کم می بایست غذای روزانه را تهیه کنند، زنده گی دارند. حال وقتی که بهای مواد غذایی پایه افزایش پیدا کند، این مادران دیگر توان غذا دادن به کودکان شان را ندارند. بر اساس داده های بانک جهانی ۶۹ میلیون انسان صرفاً به خاطر افزایش قیمت برنج مرده اند. این نکته یک تراژدی است.

اما آیا بورس بازی تنها دلیل افزایش بهای مواد غذایی است؟

نه، اما مهم ترین آن است. و این بورس بازی امروز کاملاً قانونی است. ژنیو  امروز پس از آن که لندن مقررات معینی را برقرار کرد، پایتخت جهانی بورس بازی بر سر مواد کشاورزی است. بورس بازان میلیون ها انسان را می کُشند.

بازار کشاورزی محصور شده اروپایی، یک دلیل بسیار مهم تر در رابطه با فلاکت بخش هایی از جهان سوم است.

موافقم، این نیز یک دلیل برای فقر مفرط است. به این مساله باید زمین دزدی در آفریقا و آسیا به وسیله صندوق های پوشش ریسک ( Hedge Funds )، بانک های بزرگ و کنسرن های چند ملیتی را نیز اضافه کرد؛ و پیش از هر چیز قرض های خارجی له کننده فقیرترین کشورها. آفریقا تقریبن یک میلیارد جمعیت دارد و ۵۴ کشور. ۳۷ تا از آنها، کشورهای صرفاً کشاورزی اند. در آن جا عملاً آبیاری، حیوانات بارکش، وام، بذر اصلاح شده و کود وجود ندارد. در منطقه ساحل(2)  در هر هکتار ۶۰۰ تا ۷۰۰ کیلوگرم غلات تولید می شود. برای مقایسه می گویم: در ایمن تال (Emmental)  از هرهکتار ۱۰ هزار کیلو غلات برداشت می شود. علت، آن نیست که کشاورز افریقایی تنبل تر یا نالایق تر ازهمکارش در ایمن تال است. حکومت های افریقایی نمی توانند در کشاورزی سرمایه گذاری کنند، چون پول ندارند و این کشورها به گونه ای ناامید کننده مقروض اند.

بنابراین می بایست به جای ممنوع کردن بورس بازی در سو یس، قرض های خارجی کشورهای آفریقایی را بخشید.

بله، مسلم است. سو یس می تواند از این کار پشتیبانی کند. اما نمی کند، چون ( مانند همه کشورهای ثروتمند دیگر) به صورت پیگیر از منافع بانک ها دفاع می کند.

در تجارت مواد غذایی معاملات سَلَفِ (future) بورس بازانه رایج و منطقی است. تولید کننده گان، بازرگانان و فروشنده گان به این طریق خود را در برابر تلاطم های آنی بها تضمین می کنند.

موافقم. یک تولید کننده بزرگ گندم در ارجنتاین از یکسو و یک نانوایی زنجیره ای در ایالات متحد در سوی دیگر می توانند با هم یک قرارداد معامله سَلَف ببندند، هر چند ممکن است این قرارداد عناصر سفته بازی هم داشته باشد. تولید کننده ارجنتاینی منافع مشروعی دارد که محصول خود را بفروشد. و صاحب نانوایی زنجیره ای در نیویورک به نفع اش است که مواد اولیه دریافت کند. این قیمت سفته  بازانه کاملاً برحق است. در اینجا منافع دوطرفه اقتصادی وجود دارد.

پس مشکل در کجا است؟

بانک ها، صندوق های پوشش ریسک، بورس بازان که به بازار اصلی ربطی ندارند، در این معامله ها دخالت می کنند. بورس بازان هیچ گاه حتا یک کالای مشخص را به چشم نمی بینند، آنها تنها کاغذ می خرند و می فروشند، وام می دهند وغیره؛ تنها هدف شان به حداکثر رساندن سود است. معامله های سَلَف موجب بالا رفتن قیمت ها می شود. این کارها از سویس انجام می گیرد. جلوی این کار را باید بگیریم. اما جدا کردن معامله های سَلَف از معامله های بورس بازی صرف، کاملاً ناممکن است.

بورس باز صرف، یک شرکت کننده در بازار است که تنها معامله های مجازی انجام می دهد. یک بورس باز هیچ گاه گندم یا برنج را لمس نمی کند. چنین چیزی را به خوبی می توان کنترول کرد.

دولت می بایست یک دیوان سالاری کنترول گر ایجاد کند.

این خیلی مبالغه آمیز است. هر معامله در بورس از لحاظ الکترونیکی ثبت می شود. هر معامله ای را به راحتی می توان کنترول کرد. هر تراکنش (transaction)  را می توان کنترل کرد. قیمت، پورسانتاژ، زمان ها، شرکت کننده گان در معامله همه شناخته شده اند. بازار بورس یک فضای خلأ قانونی نیست. من در این رابطه هیچ مشکلی نمی بینم. این وظیفه اداره نظارت بر بازار بورس است که در اینجا نظم برقرار کند. متن پیشنهادی یوزو به طور مفصل شرح داده که این کار چه گونه باید انجام شود.

ممنوعیت بورس بازی تنها در سویس، تاثیری بر بهای مواد غذایی ندارد.

ما هر جا که می توانیم باید دست به کاری بزنیم. همین طور در سوئس. ژنیو پایتخت بین المللی معامله های مواد اولیه کشاورزی است. با پذیرش پیشنهاد مورد بحث، هم بورس بازی در خاک سویس و هم بورس بازی هدایت شده از خاک سویس ممنوع می شود. اما حق با شما است. از این طریق نمی توان مانع بورس بازی در سراسر جهان شد. سویس یک دموکراسی کهن سال است. وظیفه اخلاقی ما روشن است.

اما در سویس محل های اشتغال و درآمدهای مالیاتی از بین خواهند رفت.

اما نه خیلی زیاد. این اراذل تقریباً هیچ محل کاری در کشورمان ایجاد نمی کنند. هیچ ارزش آفرینی واقعی در این جا صورت نمی گیرد. حتا از لحاظ مالیاتی نیز اهمیتی ندارند، چون این صندوق های پوشش ریسک اغلب به بهشت های مالیاتی کوچیده اند. ما باید جلوی چیزی که موجب کشتن انسان ها می شود را بگیریم.

 

1 ـ سازمان «سوسیالیست های جوان» در سویس که دارای گرایش سوسیال دمکراتیک است.

2 ـ منطقه ای است میان صحرای بزرگ آفریقا و ساوانای سودان قرار گرفته است. این منطقه در شمال افریقا از اقیانوس اطلس تا دریای سرخ کشیده شده است. نام ساحل برگرفته از واژه عربی ساحل است و علت نام گذاری اش این است که مراتع این منطقه چون ساحلی در کنار ریگستان ها می مانند.

بامداد ـ اقتصادی ـ ۳/ ۱۵ـ ۲۹۰۱

پناه جویان آمده اند تا اتحاد اروپا را با خود ببرند!

اشپیگل آنلاین ؛ ترجمه رضا نافعی

 

اوضاع اروپا چطور است؟

اگر جوّ حاکم بر کنفرانس اقتصادی داووس را معیار قرار دهیم، باید بگوییم اوضاع خراب است. بسیاری بر این باورند که بیم از هم پاشیدن اروپا می رود. آخرین امید انگلا مرکل است.  

جورج سوروس«  حتما کسی نیست که بگوییم مظهر خوش بینی است. اما هیچ وقت لحن سخن این مولتی میلیاردر۸۵ ساله تا این حد یاس آمیز نبوده است. سوروس با صدای لرزان می گوید اوضاع نگران کننده است.« اتحادیه اروپا از هم می پاشد.» اگر اتحادیه اروپا نتواند یک سیاست پناهنده گی مشترک تنظیم کند، تعارض اتحادیه را منفجر خواهد کرد.

احتمالا این سرمایه گذار افسانه ای تنها کسی است که نگرانی خود را در باره اروپا علنا با این شدت بیان می کند. اما تنها او نیست که چنین مایوس است. کمتر اتفاق افتاده که جو کنفرانس جهانی اقتصاد در سویس مثل امسال تا این حد بد باشد و احساس خطر درآن تا این حد شدید. 

مباحثات در داووس شاخص خوبی است برای شناختن افکار نخبه گان جهان. روسای دولت ها، دانشمندان و سران کنسرن های بزرگ، کسانی که هدایت سرنوشت جهان را در دست دارند: چهار روز تمام در آن جا در کنار هم نشستند. هم در صحنۀ تالار بزرگ کنگره ها و هم در گروه های کوچک در اتاق های هوتل های نزدیک به محل کنفرانس. آنجا، در صحبت های غیررسمی، جو به مراتب تیره تر از آن بود که روسای کنسرن های بزرگ اروپایی در گزارش های رسمی خود برزبان می آورند.آنچه که این مدیران برجسته را به جنب و جوش در می آورد ترکیبی است از این مسایل:

ضعف اقتصادی چین، سقوط بهای نفت، تلاطم در بازارهای مالی و تنش های سیاسی در خاور نزدیک. اما به نظر می رسد که هراس ویژه ای هست که نخبه گان اروپا را سخت به خود مشغول می کند: وحشت از فروپاشی قاره ای که از روند متحد ساختن آن در دهه های گذشته هم موسسات اقتصادی و هم شهروندان عادی بهره های فراوان برده اند.

تحسین مرکل

هم اکنون اتحادیه اروپا گرفتار چنان نفاقی است که تا کنون مانند نداشته است. مهمترین عامل دوری کشورهای اروپایی از یک دیگر بحران صدها هزار پناهجویی است که به اروپا روی آورده اند: در حالی که کشورهای چون المان، اتریش و هم چنین یونان در جست وجوی راه حلی اروپایی برای پذیرش و ادغام عادلانه پناه جویانی هستند که به اروپا خواهند آمد، دیگر کشورهای اروپایی مانند انگلستان، پولند و یا مجارستان لجاجت بهخرج می دهند.   ولفگانگ شویبله  وزیر مالیه المان در مصاحبه ای با «اشپیگل آنلاین» می گوید : برخلاف مواردی که در گذشته پیش آمده بود« این بار بخشی از شرکای ما در اتحادیه اروپا معتقدند که مساله کنونی اصلا به آنها مربوط نیست. من این را نادرست می دانم، ولی آنها مساله این طور می بینند».

بسیاری از شرکت کننده گان در داووس امیدشان به المان و صدراعظم آن کشور «مرکل» است.« به نظر من جای ستایش دارد که خانم مرکل با این همه نیرو در پی یافتن یک راه حل اروپایی برای مساله است» این نظر فیلیپ هیلده براند  معاون کنسرن «بلاک راک» است که بزرگترین مدیر جهانی سرمایه است  و قبلا رییس بانک ناشر اسکناس سویس بوده است. او می گوید « بی تردید راه درست همین است». معهذا او هم این پرسش را مطرح می کند: آیا مرکل موفق خواهد شد؟ اگر شرکای اروپایی با او همراهی نکنند برای اروپا عواقب وخیم خواهد داشت ». آن وقت دیگر چاره ای نیست جز روی آوردن به اقدامات ملی که به تامین امنیت مرزی منجر خواهد شد.

در محفلی بسیار کوچک، بعضی ها صریح تر صحبت می کنند ؛ و علنا در این باره بحث می کنند که آیا مرکل در پایان سال جاری بازهم صدراعظم خواهد بود و اروپا در شکل کنونی خود خواهد ماند. پاسخ هر دو پرسش در داووس اصلا مثبت نبود.

انتظارات از المان بسیار زیاد است، نشان آن واکنش هایی است نسبت به حرفی که شویبله وزیر مالیه المان برزبان آورده و گفت «میلیاردها سرمایه گذاری» در کشورهای همسایه سوریه موجب تثبیت وضع آنها می گردد و دیگر نمی گذارند پناهجویان به سوی اروپا هجوم بیاورند.

گرچه سخنان شویبله بسیار مبهم بود اما با اشتیاق پذیرفته شد و فورا گفته شد این یک «نقشه مارشال» جدید است. « من شیفته این فکر هستم ». این سخن پرشور، سخن سوروسِ میلیاردر است که میانه خوبی هم با شویبله ندارد.

در عین حال تفاهم برای تصمیم المان افزایش می یابد که می خواهد انبوه پناهنده گان را بیشتر کنترول کند، تصمیمی که گاوک رییس جمهور المان نیز در داووس از آن جانبداری کرد و گفت: « از آن جا که ما می خواهیم تا جایی که ممکن است از پناه جویان صیانت کنیم، نمی توانیم پذیرای همه باشیم»، این خطی است که به نظر می رسد دولت المان هم اندک اندک به آن متمایل می گردد.

ظاهرا بیرون از اروپا نیز بسیاری موضوع را چنین می بینند- به ویژه با توجه به این خطر که ممکن است سازمان های تروریستی بتوانند افراد «دولت اسلامی» را در میان پناه جویان به المان قاچاق کنند. یک دیپلومات سابق یمن می گوید المان باید بهتر کنترول کند که چه کسانی وارد کشور می شوند، در غیر این صورت به پناه جویان واقعی هم لطفی نکرده است»./ آینده ما

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲ /۱۶ ـ ۲۹۰۱

 

سخنرانی بارک اوبا در باره وضعیت امریکا در سال ۲۰۱۶ ترسایی

آخرین سخنرانی سنتی سالانه درباره وضعیت کشور برای رییس جمهور اوباما فرصتی بود تا مزیت‌های کشورش را بر شمارد و درباره آن مدیحه سرایی کند و بگوید که ایالات متحده در تمام زمینه‌ها بهترین در سرتاسر کره زمین است. متاسفانه هنر بیان او در وصف شکوه امریکا به دلیل و برهان های متقاعد کننده ای تکیه نداشت. به همین علت حتا نطق شکوهمند او نمی‌توانست واقعیت زوال یابنده ایالات متحده را پنهان کند، و رقبای جمهوری خواه او نیز روی همین موضوع پافشاری کردند و آن را به عنوان مضمون اردوی تبلیغاتی خودشان برگزیدند.

 

تی یری میسان

آخرین سخنرانی درباره وضعیت کشور امریکا، که در ۱۳ جنوری توسط رییس جمهور اوباما برگزار شد، پیش از همه برای منعکس ساختن زنده گی نامه خودش در تخیلات هم میهنانش در نظر گرفته شده بود (1). خارج از چند اشاره به خطر اغراق گویی های نامزد جمهوری خواه دونالد ترامپ، نطق او وصف طولانی و شکوهمندی بود درباره برتری کشورش و با پیشنهادی برای اصلاح زنده گی سیاسی به پایان رسید که به همان اندازه ضروری به نظر می رسید که از واقعیت عملی به دور بود.

« نیرومند ترین اقتصاد جهان »

بارک اوباما با این جمله آغاز کرد که : « امروز ایالات متحده امریکا نیرومندترین و با ثبات ترین اقتصاد جهان است »(2). ولی آنچه را که نگفت، این بود که اگر به صندوق بین‌المللی پول باور داشته باشیم، ایالات متحده البته مهمترین تولید ناخالص داخلی اسمی را داشته است، ولی اگر تولید ناخالص داخلی را در مقیاس برابری قدرت خرید در نظر بگیریم در این صورت مقام دوم را احراز خواهد کرد، به این معنا که از شمردن دلار دست بکشیم و آنچه را که قابل مقایسه است مقایسه کنیم. عملاً، نخستین قدرت اقتصادی جهان، از این پس ایالات متحده نیست، بلکه چین مقام نخست را احراز کرده است.

رییس جمهور علاوه بر نفی چنین واقعیتی اظهار داشت که با وجود این برای تقسیم عادلانه تر ثروت هنوز خیلی کارها برجا مانده است. ذخیره فدرال (ریزرو فدرال نام رسمی بانک مرکزی ایالات متحده امریکا )  یعنی کنسرسیوم بانک های خصوصی که مدیریت دلار را به عهده دارد، در بررسی هایش مشاهده کرده است که میانگین درآمد ۵ در صد کاهش داشته است. به عبارت دیگر، اگر ابرثروتمندان ثروتمندتر شده اند، امریکایی ها عموماً در فقر بیشتری سقوط کرده اند. نابرابری به شکلی است که تنها ۳٪ جمعیت بیش از نیمی از کل ثروت  را در اختیار دارند، و ۷٪ یک چهارم باقی مانده، و  ۹۰ در صد آخرین ربع را در اختیار دارد. در دوران بحران ۰۹– ۲۰۰۸  ، نود فیصد مردم به همان حدی بازگشتند که در سال ۱۹۸۶ ترسایی در اختیار داشتند، در همین دوران چینی ها ثروت شان را چندین برابر افزایش دادند.

برای تایید سلامتی صنایع، رییس جمهور روی صنعت اتومبیل تاکید داشت که امسال در بهترین وضعیت بوده است. با وجود این، علاوه بر اینکه از ارقام اطلاع دقیقی نداریم، اگر به داده‌های قابل دسترسی مراجعه کنیم، می‌بینیم که نخستین تولید کننده در سطح جهانی نه ایالات متحده بلکه جاپان بوده است. چه از دیدگاه شمار اتومبیل های فروخته شده یا به ویژه از دیدگاه سود و درآمد، دورا دور تویوتا مقام اول را احراز کرده است. در واقع  اصل درآمدهای ایالات متحده به آنچه تولید می‌کنند بسته گی ندارد، بلکه از حق امتیازاتی منشا می‌گیرد که خریداری کرده است. در نتیجه این درآمدهایی که درحال حاضر در سازمان تجارت جهانی رایج است و همه آن را قانونی می دانند، گرچه پیش از این چنین حق امتیازی وجود نداشت و در آینده نیز ممکن است وجود نداشته باشد.

پس از آنکه برخی دلیل و برهان های  جنبش اشغال وال استریت را به حساب خودش گذاشت، رییس جمهور کوچک ترین اقدام اصلاحی برای رفع این نابرابری‌ها را پیشنهاد نکرد، ولی برای پانسمان برخی جراحات کمک‌های متنوعی را پیشبینی کرد. سپس ناگهان به موضوع دیگری پرداخت و طرح مبارزه علیه سرطان را یاد آور شد و اظهار داشت که از گردهمآیی ایالات متحده پیرامون موضوع وضعیت آب و هوا پشتیبانی می کند.

با نفی نظریه پردازانی که از سقوط اقتصادی حرف می زنند، رییس جمهور اوباما به موضوع مرکزی خود پرداخت یعنی موضوع برتری نظامی ایالات متحده بر تمام جهان. اگر اشتباه نگفته باشم، پس از آدولف هیتلر و توجو هیدکی نخستین بار است که چنین موضوعی در گفتار یک رییس جمهور مطرح می گردد.

نیرومند ترین ارتش جهان

« به شما گفته ‌اند که دشمنان قوی‌ تر شده‌اند و امریکا ضعیف ‌تر شده است. اجازه دهید چیزی به شما بگویم. ایالات متحده امریکا نیرومندترین ملت جهان است. همین و بس. (حضار کف می زنند) همین و بس. هیچ‌ کس به امریکا نزدیک نمی شود. هیچ‌ کس به امریکا نزدیک نمی ‌شود. (حضار کف می زنند). هیچ‌ کس به امریکا نزدیک نمی شود. ما برای نظامیان مان بیش از مجموع هشت کشور بعدی خرچ می کنیم. نیروهای ما بهترین نیروی رزمی تاریخ جهان را به وجود آورده اند. (حضار کف می زنند). هیچ ملتی شهامت حمله مستقیم به ما و یا هم پیمانان ما را ندارد، زیرا می ‌دانند که چنین راهی به ویرانی آنها خواهد انجامید. بررسی ها نشان می‌ دهد که وقتی من برای ریاست جمهوری برگزیده شدم وضعیت ما در جهان بالاترین بوده است، و در مورد مسایل مهم بین المللی، برای حل مساله هیچ‌کس به پکن و یا مسکو نگاه نمی کند. ما را فرا می ‌خوانند (حضار کف می زنند) »(3).

ـ نخستین مساله در سخنرانی برنده جایزه نوبل صلح در این نکته است که در پی برشمردن شکوهمندی های ارتش کشورش در دفاع از میهن نبود، بلکه می خواست بگوید که برتری نظامی کشورش به اندازه‌ای است که تمام جهان به واشنگتن نگاه می کنند. به عبارت دیگر، او بر این باور است که اقتدار کشورش نه از توانمندی‌های آن بلکه تنها از ترس و وحشتی منشأ می گیرد که ایجاد کرده است.

ـ نکته دوم مرتبط است به میزان برتری و بررسی هایی که در زمان گزینش او برای ریاست جمهوری بالاترین وضعیت را برای کشور اعلان کرده بوده اند، البته بی آنکه نامی از نویسنده گان برده شود. مشخصاً  این دلیل و برهان اجازه نمی دهد  که اقتدار طبیعی کشور او را ارزیابی کنیم، بلکه تسلط امریکا را بر کشورهای دیگر را نشان می دهد. بی گمان این موضوع  را باید به عنوان یکی از خصوصیات تفکر سیاسی ایالات متحده تلقی کنیم. چالش واشنگتن برای زنده گی، آزادی و خوشبختی نیست، بلکه بر اساس آنچه در اعلامیه استقلال نوشته شده، برتری بر دیگران است.

پل ولفوویچ  Paul Wolfowitz در گزارش مشهورش در سال ۱۹۹۱ ترسایی در باره اهداف استراتژیک ایالات متحده در جهان بدون اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی حفظ برتری کنونی بود، به انضمام تضعیف هم پیمانان، به ویژه تضعیف اروپا حتا اگر به تضعیف خود ایالات متحده بیانجامد. به همین علت امروز نقش ارتش ایالات متحده دفاع از منافع مردم امریکا نیست بلکه جلوگیری از ملت های دیگر در پیشرفت و سبقت گرفتن از ایالات متحده امریکا است. این موضوع در خاورمیانه کاملاً آشکار است، ولی این موضوع در رابطه با بقیه کشورهای جهان نیز به همین شکل مطرح می باشد.

ـ نکته سوم، مثل اغلب شهروندان امریکایی، بارک اوباما فکر می کند که می تواند همه چیز را با پول خریداری کند. کمی پیشتر اعلان کرده بود که سرمایه گذاری مالی و دولتی در پژوهش برای درمان بیماری سرطان می تواند این بیماری را ریشه کن کند. گویی با ریختن دلار می توانیم جرقه ژنی را نزد پژوهشگران تحریک کنیم. در مورد ارتش ایالات متحده، می گوید که بودجه آنها بی هیچ ابهامی به ایجاد نیرومندترین ارتش ها انجامیده است. بر این اساس او نخستین فرمانده کل قوا می باشد که ارزش و شهامت سربازان را با دلار می سنجد. از دوران جنگ های ایران و یونان که به پیروزی یونانیان در مقابل سپاهی انجامید که از دیدگاه نفرات و تجهیزات بیست برابر آنها بود به فرماندهی امپراتورهایی مانند داریوش و خشایارشاه، تا شکست ارتش دفاعی اسراییل (صاهال) پیشرفته ترین ارتش دنیا به پشتیبانی لوژیستیک ایالات متحده نیرومندترین در جهان، در رویارویی علیه تعدادی از مبارزان مقاومت حزب الله به پشتیبانی سوریه و ایران، تمام این موارد به ما نشان می دهد که خواست و شهامت مردان بر عظیم ترین بودجه ها غلبه می کند.

ـ نکته چهارم، سخنرانی بارک اوباما در اشاره به روسیه و چین به سختی می تواند نگرانی اش را در رابطه با گسترش صنایع نظامی این کشورها پنهان کند. امروز هرکسی می تواند در کالینینگراد، در دریای سیاه و در سوریه ببیند که تکنالوژی روسی نیروهای ناتو را به حاشیه کشانده است. در صورت جنگ کلاسیک در رویارویی با ناتو، هیچ تردیدی وجود ندارد که روسیه به سرعت پیروز خواهد شد. از نفس افتادن صنایع ایالات متحده به ویژه در زمینه هواپیمایی قابل مشاهده است. نزدیک ۲۰ سال است که پنتاگون قول ساخت اف ۳۵ را داده است. اف ۳۵ یک هواپیمای چند منظوره خواهد بود که باید جایگزین تمام هواپیماهای جنگی کنونی شود. ولی نه تنها از مرحله تکوینی بسیار دور است، بلکه در این مدتی که انجنیرهای ایالات متحده برای چندمین بار در طراحی آن تجدید نظر می کردند، روسیه سوخو ۳۵ خود را با توان مانور بی بدیل تولید کرد، و چین نیز چنگدو جی ۱۰ بی  را ساخت که از تمام هواپیماهای رادار گریز پیشی گرفته است. بی گمان ایالات متحده در قابلیت تولید بی بدیل است، ولی تجهیزات متعارف آنها به شکل گسترده باطل شده و تنها برای دولت های کوچک می تواند جذبه هایی داشته باشد.

پس از این رجزخوانی های توخالی، رییس جمهور اوباما از خطر تروریسم یاد کرد و اطمینان داد که علیه القاعده و داعش مبارزه خواهد کرد. و برای اثبات تعهداتش در مقابل آنهایی که از ناکارآمدی ایتلاف ضد داعش در شگفت هستند، اعلان کرد :

« اگر شما در تعهدات امریکا یا من تردید دارید، از اسامه بن لادن بپرسید. (حضار کف می زنند) وقتی شما علیه امریکایی ها اقدام می کنید، ما علیه شما اقدام می کنیم (حضار کف می زنند) این موضوع می تواند مدتی به طول بیانجامد، ولی حافظه ما طولانی است و هیچ چیزی از تیررس ما به دور نیست. (حضار کف می زنند)» (4).

دلیل و برهانی که تنها می توانست آنهایی را متقاعد سازد که به قتل بن لادن در پاکستان به سال ۲۰۱۱ ترسایی توسط نیروهای ویژه نیروی دریایی ایالات متحده باور کرده اند، یعنی تعداد اندکی از مردم.

دیگران بی ارزش هستند!

رییس جمهور اوباما سخنرانی اش را با موضوع توازن در جهان کنونی ادامه داد :

« خاورمیانه تحولاتی را می گذراند که با توجه به منازعاتی که ریشه چندین هزار ساله دارد، یک نسل به طول خواهد انجامید. مشکلات اقتصادی در اقتصاد چین که در حال تحول است. و روسیه در حالی که اقتصاد کشورش به حالت رکود جدی درآمده  برای پشتیبانی از اوکرایین و سوریه ازمنابعش استفاده می کند. یعنی دولت هایی که در حال گریز از مدار روسیه بودند. نظم بین المللی که ما پس از جنگ دوم جهانی ایجاد کردیم در حال حاضر به  سختی می تواند با ریتم و آهنگ واقعیت نوین ادامه یابد.» (5)

هیچ کس نمی تواند بگوید این «منازعاتی که ریشه چندین هزار ساله دارد» و خاور میانه را بی ثبات ساخته کدام است. در واقع  از دوران جیمی کارتر، واشنگتن تمام امکانات خود را به کار می بندد تا کشورهای در حال توسعه را تخریب کند و در عین حال روی آنهایی تکیه می کند که از ناآگاهی خود بهره مند هستند مثل عربستان سعودی. و نحوه طرح مساله هرج و مرج کنونی را توجیه کرده و راه حل مساله را نیز به نسل آینده موکول می کند.

اقتصاد چین مطمیناً در حال گذار است، ولی مثل خود ایالات متحده که از رشد به رکود تمایل دارد. کاهش کنونی بورس های چینی واقعیت اقتصادی را منعکس نمی کند. ابتدا به این علت که شرکت های مهم چینی یا دولتی هستند یا از سوی بورس های غربی قیمت گذاری شده اند، و سپس به این علت که از جنگ بین یوان و ین بیرون می آید. کاهش ارزش پول جاپان توسط شینزو آبه نخست وزیر جاپان موجب شد که چین نیز ارزش پول خود را کاهش دهد.

انقباض اقتصاد روسیه از ضعف درون بودی آن منشا نمی گیرد، بلکه نتیجه محاصره اقتصادی غرب است محاصره ای که مسکو را مجبور کرد به سوی شرق متمایل شود، یعنی مناسباتی که از مدت ها پیش خواهان آن بود ولی توفیقی در این زمینه به دست نیاورده بود. از سوی دیگر ادعای اینکه اوکرایین و سوریه دولت های مشتری بوده اند مسخره به نظر می رسد، دولت ویکتور یانوکویچ طرفدار روسیه نبود، گر چه مخالف روسیه نیز نبود. در مورد سوریه باید دانست که پس از فروپاشی شوروی بخش مهمی از مناسباتش را با مسکو قطع کرده بود و در سال ۲۰۰۷ ترسایی به باز سازی این مناسبات نایل نیامد. در نتیجه دروغ پردازی در این حد تنها می تواند تلاشی باشد برای کتمان شکست : هیچ اهمتی ندارد که کریمه و سوریه روسی و یا طرفدار روسیه شده باشند، زیرا همیشه به همین شکل بوده است.

سرانجام پس از این که رییس جمهور اوباما کشورهای دیگری را در مقایسه با کشور خودش بی ارزش معرفی کرد در مورد سازمان ملل متحد اظهار نارضایتی نمود زیرا نمی تواند خودش را تطبیق دهد، ولی مشخص نکرد که سازمان ملل متحد با چه چیزی باید خودش را تطبیق دهد.  مطمیناً اشاره او به سازمان ملل متحدی بود که به مدیریت بان کی مون .و جفری فلتمن نه تنها به نفع صلح کاری از پیش نبرده اند؛ بلکه جنگی را سازماندهی کردند که از سال ۲۰۱۲ در سوریه مشاهده می کنیم. در نتیجه، تعدادی از کشورها در جست و جوی بنیانگذاری موسسات الترناتیف دیگری هستند. از این پس، بریکس نظام بانکی الترناتیف خود را در حاشیه صندوق بین المللی پول و بانک جهانی ایجاد کرده است. یکی پس از دیگری، تمام موسساتی که واشنگتن بنیانگذاری کرده توسط رقبای جدید از دور خارج می شود.

برای پایان دادن به سخنرانی اش، بارک اوباما خواستار اصلاح کنگره شد تا او را از تامین مالی لابی ها معاف کند. این مضمون مردمی در کشوری است که تنها ۳٪ مردم فکر می کنند که به شکل دموکراتیک در پارلمان معرفی می شوند. ولی روشن است که رییس جمهور برای تحقق بخشیدن به چنین آرزوی پارسا منشانه ای هیچ اقدامی نخواهد کرد. این موضوع را تنها برای جلب اعتماد مردم به رژیم خودش مطرح کرده بود. طی سخنرانی او، کمتر از نیمی از پارلمانی ها برای او کف زدند.

 [1] “Obama’s final State of the Union Address”, by Barack Obama, Voltaire Network, 13 January 2016.

[2] “The United States of America, right now, has the strongest, most durable economy in the world”.

[3] “Well, so is all the rhetoric you hear about our enemies getting stronger andAmerica getting weaker. Let me tell you something. The United States ofAmerica is the most powerful nation on Earth. Period. (Applause.) Period. It’s not even close. It’s not even close. (Applause.) It’s noteven close. We spend more on our military than the next eight nationscombined. Our troops are the finest fighting force in the history of theworld. (Applause.) No nation attacks us directly, or our allies, because they know that’s the path to ruin. Surveys show our standingaround the world is higher than when I was elected to this office, andwhen it comes to every important international issue, people of theworld do not look to Beijing or Moscow to lead — they call us. (Applause.)

[4] “Ifyou doubt America’s commitment — or mine — to see that justice is done, just ask Osama bin Laden. (Applause.) […] When you come afterAmericans, we go after you. (Applause.) And it may take time, but wehave long memories, and our reach has no limits. (Applause.).

[5] “TheMiddle East is going through a transformation that will play out for ageneration, rooted in conflicts that date back millennia. Economicheadwinds are blowing in from a Chinese economy that is in significanttransition. Even as their economy severely contracts, Russia is pouringresources in to prop up Ukraine and Syria — client states that they sawslipping away from their orbit. And the international system we builtafter World War II is now struggling to keep pace with this new reality”.

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۲۳۰۱

 

رویای جهالت  

 

جهالت بد ترازخوابست کی بیدارخـواهی شد

بگو تا کی اسیری دالر و کلدار خــواهی  شد

 

عبدالوکیل کوچی  


آنانی که چشم های شان نمی بیند گوش های شان نمی شنود  دل های شان سختر از سنگ  ، مغزهای شان پر از جنگ و برجبین شان داغ ننگ است که به اوامر بیگانه مسلح شده وطن خود را خراب وهموطن خود را برباد می کنند . باید بدانند که جامعه  بشری ده ها سال قبل وارد عصر کیهان شده و با تکنالوژی پیشرفته وانترنیت به استقبال قرن بیست ویکم شتافته است. قرن بیست ویکم ، قرن بیداری ، قرن زلزله ها  ، توفان ها و حوادث مهم ، قرن دگرگونی ها و رویداد های بزرگ اجتماعی ، خیزش های عظیم سیاسی ، و رخداد های خونبار نظامی وهمراه با آتش و خون .

 بلاخره قرنی که جنگ تحمیلی  ونیابتی پاکستانی ها تا هنوزنتوانسته  انسان هایی دراین گوشه دنیا یعنی طالبان ومدعیان دین و دولت را از خواب زمستانی شان بیدارساخته وسرنوشت آنها را از اسارت آی اس آی رها سازد.

عقب گرایان افراطی اگردر فرصت های طلایی از خواب غفلت خود بیدار می شدند آنگاه می دانستند که این میراث خواران خادم استعمار، همچون بازیگران صحنه های جنگ چه گونه  در دستان اجنبی قرارگرفته همانند گذشته ها  که ۹۰ سال قبل  اسلاف شان بنام دین ، بر ضد دین ودو لت برانگیختند و اعلیحضرت امان اله خان غازی ومحصل استقلال کشور را به نفع استعماریون از وطن بیرون راندند وافغانستان را یک مرحله تاریخی عقب زدند  .

وهمچنان ۴۰ سال قبل آنها  در دام آی اس آی رفته و بر ضد دولت محمد داود خان رییس جمهور افغانستان  شورش بر پا کردند همچنان سی و پنج سال قبل در راستای مداخلات وتجاوزات رژیم خونتای اسلام آباد یکجا با تروریست های عرب وعجم اعم از شرقی وغربی ، زیر نام دین و بهانه شوروی بر علیه دولت قانونی  و دموکراتیک افغانستان جنگیدند و به فرمایش آی اس آی و مطابق به اهداف استراتیژیک آن ، هست وبود وطن را نابود کردند. مکاتب ، مدارس ، موسسات دولتی وعام المنفعه ، فابریکات ، دستگاه های صنعتی را به آتش کشیدند .آنها  پروژه های برق وآبیاری ، کتابخانه ها موزیم ، بند های آبگردان ، پل ها و زیرساختار های اقتصادی کشور را به نفع باداران پاکستانی خود  کاملاً نابود و در کشور جوی خون را جاری کردند . به قول یک منبع پاکستانی  « یوسف » ، از منابع بین المللی تمویل کننده پولی این جنگ ، دولت عربستان سعودی ، دولت امریکا سی آی ای ، شیخ های عرب بودند ،  سلاح از مصر،  ترکیه ، انگلستان ، چین و اسراییل تهیه می شد که در نتیجه چنین جنگ های تحمیلی صدها هزار نفراز مردم افغانستان  شهید وصدها هزارنفر دیگر زخمی ، معلول و معیوب ومیلیون ها نفر از سکنه کشور در خاک ایران، پاکستان وکشورهای دیگر آواره شدند  .

 پس ازعزیمت نظامیان شوروی به وطن شان اگر مخالفان دولت افغانستان این صلاحیت را می داشتند که  سلاح بر زمین گذاشته  خون هموطنان خود را به نا حق نمی ریختند . چون فاقد این گونه صلاحیت بودند نتوانستند به طور مستقلانه تصمیم بگیرند . بنا بگفته منابع عینی ، رهبران جهادی وسیله اجرایی در دست آی اس آی بودند  و آنان طبق سناریوی خود امر و نهی میکردند که بر بنیاد آن  پس از کنار رفتن حاکمیت ح د خ ا از قدرت ، کابل را به خاک وخون کشانیدند . آنها باید می دانستند که  جنگ های نیابتی آی اس آی به کمک عمال خارجی چرا با دولت جمهوری اسلامی افغانستان تا هنوز ادامه دارد و مزید بر آن هزاران نفر از طالب های ساخت پاکستان ، لشکر القاعده و داعش با تشدید حملات انتحاری ، انفجار ها وجنگ های جبهه یی در گوشه ومناطق کشور سیل خون از انسان های بی گناه را جاری میسازند ، وطن را به گورستان خونین وخاکستر سیاه مبدل می سازند با کشتن انسان های بی گناه چه وقت قلب های شان از خون انسان سیر می شود .

رسولان جنگ درامتداد تجاوز ومداخلات جنایتکارانه رژیم پاکستان ودشمنان بین المللی افغانستان  با تخریب مکاتب ومدارس ، مزارع و زیرساختار های اقتصادی ، نسل جوان کشور را از حق تحصیل وکار محروم نموده  وبا ترویج مواد مخدره گروهی ازاین قشر آینده ساز کشور را بیمار و از وطن بیزار ساختند . تا به این صورت کشور را از وجود نیروی بالنده آن خالی ساخته  وزمینه چور وچپاول زیر زمینی های این سرزمین را به دست خود مساعد سازند . در اثر همین سیاست جنگ طلبانه و تشدید حملات دهشت افگنانه طالب و داعش در مناطق مختلف کشور، هزاران هزار جوانانی که از ادامه تحصیل محروم گشته واز بیکاری رنج می برد ند ، بنا چاری خاک شیرین وطن را ترک گفته رهسپار دیار بیگانه گردیدند، تعداد ی از آنها در آب های مدیترانه غرق شده واجساد مهاجرافغانستان طعمه ماهی می شود . گذشته از آن ننگ آورترین دسیسه برای وادار ساختن جوانان مهاجر افغان به عزیمت درکشور های عربستان سعودی و ایران به منظور شرکت در جنگ های سوریه و یمن می باشد وبه خصوص در کشور یمن که  یک گروه مهاجرهموطن  در دوطرف جبهه ، یکی زیر امر ایران برعلیه دولت یمن ودیگری زیر امر سعودی ها برضد حوثی ها می جنگند وتابوت های اجساد آنها وارد کشور می شود. ازین دشمنی بد تر چه می تواند علیه یک ملت مظلوم باشد که یک گروه از فرط جهل ، مزدور دالر وکلدار شده علیه کشور خود می جنگد وگروه دیگری ازشدت فقروبد امنی ، منحیث اجیر جنگی در کشور های خارجی برای دیگران می جنگند . باید گفت که در طول تاریخ  هیچ گاهی افغانان ، اجیر جنگی برای وطن خود ویا بیگانه نشده اند ولی این اعزام جبری وادار ساختن جوانان به جنگ خارجی ها همچون لکه ننگی بر جبین دولت ناکارآمد افغانستان تا ابد باقی خواهد ماند . دولتی ضعیف ونا کاره ای که تا هنوز نتوانسته است وفاق را در سطح خود عملی کند چه گونه از وطن و خون جوانان کشور دفاع نماید .

بر اساس معلومات روز نامه هشت صبح  سپاه پاسداران ایران مهاجران افغان مقیم ایران را برای جنگ علیه مخالفان بشار اسد به سوریه اعزام میکنند .وقبل از اعزام به جنگ تحت آموزش نظامی قرار میگیرند . برای این مهاجران کارتهای اقامت برنگ سرخ در ایران داده میشود . از موارد متعدد به ارایه یکی از مثالها می پردازیم .

طبق گزارش روزنامه هشت صبح از ۱۲۰ مهاجری که ایران بسوریه اعزام کرده است ۲۸ تن شان کشته شده اند که ازین میان ۱۴ نفر آنها سر بریده شده اند .هشت تن دیگر زخمی شده اند . روزنامه هشت صبح علاوه میکند که هر چند اعزام مهاجران به سوریه توسط سپاه پاسداران ایران از سوی منابع دولتی افغانستان تایید نشده است اما وزارت خارجه وکمیسیون روابط بین المللی مجلس نماینده گان می گویند گزارشهای در مورد اعزام مهاجران افغان بسوریه را شنیده اند .

همچنان گزارشها از منابع طلوع نیوز حاکی از آن است که فرستادن پناهجویان افغان برای جنگ بسوریه در بدل پنجصد دالر خشم نمایندگان را بر انگیخته است .رادیو صدای امریکا بنام آشنا بتاریخ یکم دلو ۱۳۹۴ در رابطه به سهیم کردن مهاجران افغان در جنگ داخلی سوریه از قول روز نامه وال استریت ژورنال گزارش داده است که حکومت ایران مهاجران افغان مقیم آن کشور را به سوریه می فرستتد تا در برار مخالفین بشار الاسد ریس جمهور سوریه بجنگند . در همین حال شماری از تحلیل گران افغان به این باور اند که نتنها حکومت ایران بلکه گروه های افراطی پاکستان نیز شماری از افغان های مهاجر را به جنگ سوریه می فرستند .

منبع از قول آقای وحید مژده میگوید که ایران در جریان جنگ آنکشور با عراق ، افغانهای را که اکثر شان شیعه هستند به میدان جنگ علیه رژیم صدام ریس جمهور عراق می فرستاده اند .

خبر علاوه میکند که احمد سعید تحلیلگر مسایل سیاسی افغانستان به ارتباط نقش ایران در اعزام مهاجران افغانی به جنگ سوریه با آقای مژده همنظر است .احمد سعید می گوید که تا حال جسد ۱۳ تن از افغان های که در جنگ سوریه کشته شده اند به هرات منتقل شدند .

به قول مجله تایمز مورخ یکم دلو ۱۳۹۴ چاپ بریتانیا ایران با مصرف هزاران دالر در افغانستان وپاکستان مردم را به حمایت از حکومت بشار اسد به جنگ سوریه استخدام میکند بقول بی بی سی فارسی ۲۰ جنوری ۲۰۱۶ عربستان عده یی را در افغانستان برای جنگ یمن استخدام میکند علاوه میکند که شماری از افغان هاحاضر شدند در باره بسته گان شان که در یمن هستند مصاحبه کنند وزارت خارجه افغانستان گفته است اطلاع دارد که شماری از شهر وندان افغان در هر دو جبهه جنگ در یمن شرکت دارند.

باز هم بقول اخبار بی بی سی شماری از جوانان افغان از عربستان سعودی به جنگ در یمن فرستاده میشوند در یمن ایتلاف برهبری سعودی با گروه خوثی که گفته میشود از سوی دولت ایران حمایت می شود بنام حج رفته وبه جنگ سوریه شرکت می ورزند .

جوان ۱۶ ساله ای که خود را اجمل معرفی کرده است می گوید برایش گفته اند که قبله مسلمانان تحت تعرض قرار گرفته به دفاع از آن به جنگ میرود . در حالیکه یمن هرگز بالای عربستان حمله نکرده واین عربستان است که جنگ های نیابتی را با ریزش بم های خوشه یی خون انسان های یمنی را میریزاند .

با توجه به اوضاع جاری در کشور باید گفت که  وقت آن رسیده است که این طلسمات انسان ستیزانه وانسان دشمنی باید با دستان اتحاد وطن پرستانه مبارزین دادخواه وعدالت پسند بشکند . حالا وقت آن رسیده است که مردم با بیداری کامل  دشمنان وطن را تشخیص داده فریب نیرنگ های آنان را نخورند . مردم افغانستان هر کجا یی که هستند فاصله ها واختلافات را به یک سو گذاشته همه باهم در یک صف مقدس به خاطر نجات وطن وبه دفاع از استقلال وتمامیت ارضی وحاکمیت ملی ونوامیس ملی بسیج ومتحد گردند وبا نیروی وحدت واتحاد وطنپرستانه دشمنان وطن را از سر زمین مقدس و آبایی ما دور سازند وبا پشتیبانی نیروهای مسلح کشور از وطن دفاع سرتاسری صورت گیرد.  دراین صورت تمام گروه های مسوول ومتعهد کلیه وطن دوستان ومردم آزاده کشور می توانند  دریک جبه سراسری ، گسترده وفراگیر با تحرک نیروی مردمی از وطن دفاع نموده صلح وثبات را به وجود آورند . در چنین شرایط دشوار وحساس تاریخی ، موضعگیری شخصیت های مستقل ملی ومسوول وگروه های سیاسی وطن دوست ، میزان وطن پرستی آنان را در عمل  مشخص می سازد وتاریخ در مورد هر کدام آنها قضاوت خواهد کرد .

به امید صلح ، دموکراسی عدالت اجتماعی وامنیت پایدار درکشور محبوب ما افغانستان !

بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۲۴۰۱

 

 

استفاده شرکت های اپل، سامسونگ و سونی از کار کودکان

 

سازمان بین المللی عفوه عمومی و سازمان Afterwatch  گزارشی درباره استفاده شرکت های بزرگ جهانی در حوزه الکترونیک – اپل، سامسونگ و سونی از کودکان کار تهیه کرده اند.

در این گزارش که سازمان عفوه عمومی در سایت خود منتشر کرده راجع به سهم عظیم کودکان در تولید وسایل الکترونیک در جمهوری دموکراتیک کانگو واقع در افریقای مرکزی صحبت کرده است. در این جمهوری کودکان از هفت سالگی در معادن سنگین سنگ کوبالت کار می کنند.
ویترین های پرزرق و برق مغازه ها و تبلیغات شرکت ها برای تکنالوژی پیشرفته در کنار کودکان کار با کیسه های موادمعدنی در معادن تضاد شدیدی دارد. در گزارش گفته شده: « واسطه ها کوبالت را در مناطق این جمهوری خریداری می کنند، یعنی در جایی که کودکان مشغول کارهستند و بعد این محصولات را از طریق شرکت کانگو دونگفانگ معدن به فروش می رسانند. در آنجا کوبالت به تولید کننده سوم برای تولید بطری های کوچک و بطری های موتر در چین و کوریای جنوبی فروخته می شود و در نهایت به شرکت های اپل، میکروسافت، سامسونگ، سونیی، دایملر و فولکس واگن می رسند.
این سازمان می گوید که درمعادن جمهوری دموکرات کانگو هزاران کودک ۱۲ ساعت در روز مشغول کار هستند.
میلیون ها نفر می توانند از ثمره تکنالوژی پیشرفته استفاده کنند، اما آنها هیچ وقت نمی پرسند که این قطعات به چه صورت تولید شده است. اکنون زمان آن فرارسیده که مارک های معروف دنیا مسوولیت سودهای کلانی که می برند را به عهده بگیرند.
در ماده ۳۲ کنوانسیون حقوق کودکان سازمان ملل حقوق کودکان تضمین شده است. در این ماده به « دفاع از حقوق کودکان برای جلوگیری از بهره کشی اقتصادی یا ممانعت در روند آموزش و تحصیل و یا صدمه زدن به سلامت جسمی و روحی کودک و توسعه اجتماعی آنها» پرداخته شده است.

بامداد ـ اقتصادی ـ ۶/ ۱۵ـ ۲۲۰۱