تروریسم در جایگاه استراتیژی نظامی
ژاک بو(Jacques Baud)
مشاور بین المللی، دگروال مرکز فرماندهی در ارتش سوییس، کارمند وزارت فدرال در امور خارجه ، افسر قدیمی سازمان استخباراتی سوییس (SRS).
TV5Monde ( شبکه تلویزیون فرانسوی زبان های، فرانسه، بلجیم، سوییس و کانادا- کیوبک) با دگروال ژاک بو کارشناس سوییسی در امور امنیتی درباره آخرین کتابش زیر عنوان « تروریسم، دروغ های سیاسی و استراتیژی محتوم غربی » مصاحبه ای انجام داده است. ژاک بو با توجه به وضعیت بی طرفانه سوییس، در این مصاحبه با وجود افکار عمومی آتلانتیست به افشای برخی حقایق می پردازد./ عدالت
شبکه تلویزون TV5Monde:واگر تروریسم بین المللی به بیانی خاص، پاسخی باشد به مداخلات نظامی غرب؟ ژاک بو تحلیل گر قدیمی در سرویس های اطلاعاتی سوییس، بی هیچ پرده پوشی در کتابی که اخیراً منتشر کرده، چهره ریاکار غرب را به شکل برجسته ای ترسیم کرده است.
چه کسانی در لیبیا مداخله کردند؟ چه کسانی جهاد طلبان را در سوریه مسلح کردند؟ چه کسانی ثبات شکننده ایران را متزلزل کردند؟ … ببخشید، ثبات شکننده عراق (مترجم : اشتباه سهوی گوینده تلویزیون)، ۶۴دقیقه پشتیبانی در جایی که جراحت وارد آمده (مترجم : احتمالاً اشاره به پشتیبانی هوایی از سوی ایالات متحده برای حفاظت از تروریست ها است).
TV5 Monde : با سپاس از این که دعوت ما را پذیرفتید. شما نویسنده « تروریسم، دروغ های سیاسی و استراتیژی محتوم غربی» در انتشارات روشه Edition du Rocher هستید. از حملات تروریستی که دراین دوسال گذشته در فرانسه روی داده شروع کنیم. در پاسخ به چنین وضعیتی تصمیمات متعددی اتخاذ شده به ویژه در سطح داخلی با اعلام وضعیت اضطراری. بر عکس، هیچ تحولی در سیاست خارجی دولت فرانسه صورت نگرفته است. شما این وضعیت را چه گونه توضیح می دهید؟
ژاک بو: روشن است، موضوعی که در این کتاب نیز مطرح کرده ام. در واقع، هنوز ساخت و سازی که جوانان را به افراط گرایی تشویق می کند عمیقاً درک نکرده ایم. خیلی درباره « افراط گرایی » حرف زده اند، خیلی درباره چگونگی افراط گرایی در فضاهای انترنتی و شبکه های اجتماعی و امثال این ها گفته اند، ولی روی دلایل و انگیزه های این گرایش افراطی تمرکز نداشته اند. و وقتی ادبیات اسلامگرا را می خوانیم (و نه فقط داعش)، می بینیم که از پایان سال های ۹۰، مداخلات ما در خاورمیانه این دلایل و انگیزه ها را توضیح می دهد.
این یک پاسخ است، شیوه ای خاص… در واقع، تروریسم رویکردی است که می خواهد به دولت های غربی بگوید که از حمله، بمباران دست بردارید و مداخله نظامی را متوقف کنید.
در واقع، می توانیم بگوییم… گرچه مقایسه نمی تواند به جای دلیل مطرح شود، ولی می توانیم حملات تروریستی را با « بمباران های استراتیژیک» امریکایی ها علیه مردم المان در سال های ۴۰ مقایسه کنیم که به هدف واداشتن مردم به رویگردانی از رهبران شان صورت می گرفت. امروز حرکات داعش را می توانیم اندکی با این رویداد تاریخی مقایسه کنیم.
و علاوه بر این، ویدیویی که دیروز دولت اسلامی منتشر کرد، این موضوع را به روشنی توضیح می دهد، زیرا خطاب به شهروندان غربی می گوید : « به دولت هایتان بگویید بمباران ما را متوقف کنند.» علاوه بر این به شکل ضمنی، به نمونه اسپانیا در سال ۲۰۰۴ ترسایی اشاره می کند. زیرا یادآوری می کنم که مشخصاً همین استراتیژی بود که جهاد طلبان در عراق به کار بستند تا اسپانیا را به خروج از عراق وادار کنند. و به همین علت، پس از حمله تروریستی ۱۱ مارچ ۲۰۰۴ در کوران انتخابات که نتیجه آن قویاً متأثر از حملات تروریستی بود، دولت اسپانیا را به خروج از اتحادیه غربی در عراق واداشت. از این مرحله به بعد، نیروهای اسپانیایی که در عراق مستقر بودند تا روز خروجشان زیر پوشش حفاظتی شبه نظامیان در عراق قرار گرفتند، و سپس، اسپانیا از حملات تروریستی جهاد طلبان در امان ماند.
در نتیجه، امروز این الگو خوراک تروریسم است…
TV5 Monde: پاسخ شما به گفت و گوهایی که درباره افراط گرایی به ویژه در فرانسه و بلجیم روی تعبیر مذهبی تکیه دارد کدام است؟ از دیدگاه شما، چرا برای این تعبیر مزیت قایل شده اند؟
ژاک بو: در غرب، ما برای انتقاد از سیاست های مان دچار مشکل هستیم. ابتدا، به دلایل روشن : یعنی شما برای انتخابات مهلت دارید و اگر بخواهید انتخابات سیاسی را زیر سوال ببرید… نتایج آن فوراً در صندوق رای تأثیر می گذارد. ولی به طور کلی، ما در اروپا با نوعی ناسیونالیسم سر و کار داریم که در رابطه با آنچه انجام داده ایم، موضع گیری انتقادی ما را متوقف می کند…به همین علت نمی توانیم موضع گیری انتقادی داشته باشیم.
برای مثال، ببینیم درلیبیا چه کرده ایم : قذافی را از بین بردیم که البته فرد خیلی مطلوبی نبود. ولی یادآوری می کنم که در سال ۲۰۱۰ ترسایی با قطع نظر از خصوصیت رژیم قذافی، هر چه بوده، لیبیا به مثابه کشوری افریقایی به گفته سازمان ملل متحد، دارای بالاترین سطح توسعه انسانی بوده است.
ولی لیبیا را به عرصه جنگ های گروه های مختلف تبدیل کردیم، بی آن که جایگزینی برای آن داشته باشیم. لیبیا را بمباران کردند، تخریب کردند و رفتند. ولی این تمایل وجود دارد که جهادگرایی…یا تروریسم را به طور مشخص به مثابه امری محتوم تلقی کنند که می خواهد شریعت اسلام و یا چیز های دیگری را به ما تحمیل کند.
بر اساس این امر، چنین گفتاری، طبیعتاً با استقبال افکار عمومی روبرو می شود و به ویژه بین آنانی که مخالف سیاست مهاجرت هستند طنین می اندازد. از سوی دیگر حقیقت این است که نه فقط در فرانسه یا بلجیم سیاست مهاجرت خیلی ضعیف و فقیر بود، به طور مشخص مدیریت مهاجرت به شکل ناهنجاری صورت گرفت، نتیجه این است که ما امروز شاهد حضور نوعی جامعه در درون جامعه هستیم. ولی، امروز برای خیلی ها راحت تر این است که تروریسم و مهاجرت را با یک دیگر پیوند بزنند.
TV5 Monde : سعی می کنم کمی در این بحث جلو برویم، در کتاب شما پاراگراف های سنگینی دیده می شود، شما نقل قول هایی آورده اید. برای مثال از ملا عمر، رییس قدیمی طالبانی ها که اعلام کرده بود « حقیقتاً، ما مورد لطف خدا بوده ایم! هرگز در جنون آمیز ترین آرزوهای مان، هدیه ای مثل بوش را انتظار نداشیم. او در راس آفیش های جنبش بین المللی ما قرار گرفته.»
ژاک بو: کاملاً! زیرا، در واقع، این پدیده ای است که من در کتاب پیشین خودم به نام « جنگ نامتعارف» توضیح داده ام، جهاد به شکل بنیادی یک پاسخ است. و این پاسخ، با حملات تهاجمی از سوی خود ما تغذیه می شود. اگر اقدام اولیه ای وجود نمی داشت، پاسخی نیز درکار نبود. حرف ملا عمر به این معناست که ما دایماً جهاد را تغذیه می کنیم.
ولی می توانیم به نوشته های جهاد طلبان دیگری نیز مراجعه کنیم، از جمله نوشته های اخیر البغدادی و ابومسعود السوری که همین موضع گیری استراتیژیک را تایید کرده اند، در واقع خواهی نخواهی ما تروریسم را تغذیه می کنیم.
TV5 Monde : شما از ولتر نیز نقل قولی آورده اید : « آنانی که می توانند نظریات پوچ را به شما بباورانند، می توانند شما را به ارتکاب به جنایت نیز وادارند.»
در نتیجه شما در زمنیه سیاست بین المللی، ما را به تامل درباره تحریف و عوام فریبی احتمالی هدایت می کنید. ولی چه گونه می توانیم در این دیدگاه تحول ایجاد کنیم، در حالی که آنانی که سعی می کنند برای رویدادها تحلیل دیگری عرضه کنند در خطر اتهام به توطیه باوری قرار می گیرند؟
ژاک بو: با طرفداران نظریه توطیه نکته ای هست که باید درک کنیم. اساس نظریه توطیه این است که گویی هوش برتر، پنهان، مخفیانه سرنخ نقشه های توطیه آمیزی را بدست دارد، به طوری که برتری استراتیژیک را بدست آورد. من به هیچ وجه از چنین دیدگاهی مسایل را مورد بررسی قرار نمی دهم. کاملاً بر عکس، فکر می کنم که محاسبات ماکیاولی در کار نیست، بلکه زنجیره ای از کارهای احمقانه، فرصت طلبی های سیاسی کوتاه مدت به چنین نتایجی می انجامد.…
TV5 Monde : ولی ژک بو، من را ببخشید که حرف شما را قطع می کنم. به طور دقیقتر مثال ۱۱ سپتامبر را در نظر بگیریم. شما در کتابتان یادآوری می کنید که، بر خلاف آنچه اکثریت افکارعمومی در جهان تصور کرده اند، هیچ دلیل ثابت شده ای مبنی بر مسوولیت بن لادن وجود ندارد. و علاوه بر این از دیک چنی، معاون ریاست جمهوری آامریکا یاد کرده اید که در پخش مستقیم تلویزیون امریکایی گفته بود : « ما هرگز اعلام نکردیم که دلیل موجهی در اختیار داریم.»
وقتی درباره این گونه مسایل حرف می زنید، منطقی و قابل درک بنظر می رسد، ولی در عین حال خودتان را معرض انتقدات دیگری قرار می دهید. عملاً چه روشی را باید در پیش بگیریم تا به حقیقت وقایعی که هر روز پیرامون ما روی می دهد پی ببریم؟
ژاک بو: خیلی ساده نگاه کنید، به پرونده تجسسی مربوط به جست وجوی بن لادن در اف بی آی. در پی گرد بن لادن هرگز ۱۱ سپتامبر به ثبت نرسیده! و در واقع این موضوع در رسانه ها منعکس شد در حالی که هیچ مدرک و یا عنصر اطلاعاتی که اتهام شرکت بن لادن خاصه در این حملات تروریستی را ثابت کند وجود نداشت. ولی در آن دوران خیلی ساده بود که شخصیتی را پیدا می کردند… فردی که می توانست به مثابه نماد مطرح شود؛ و به نحوی خاص به جست وجوها تمرکز دهد و نشان دهند که با وجود این که تروریست ها از دام آنان گریخته بودند، با این حساب می توانستند بدانند که مسوولیت آن با چه کسی بوده و بر این اساس اعتبار خودشان را حفظ کنند.
TV5 Monde : من نمونه ای را می توانم معرفی کنم که شاید خلاف نظر شما را ثابت می کند. کانادا، کشور غربی تصمیم گرفت که موضع گیری اش را باز بینی کند. در اینجا یادآوری آنچه نخست وزیر جدید، جوستین ترودو Justin Trudeau در ماه فبروری گذشته اعلام کرد این موضوع را به روشنی نشان می دهد، او گفت : « مردمانی که زیر فشار و ترس از دولت اسلامی به سر می برند، به انتقام ما نیازی ندارند، بلکه به کمک ما نیازمندند.» و بر اساس این امر، تصمیم گرفت کشورش را از اتحادیه ای که عراق و سوریه را بمباران می کند بیرون بیاورد.
ژاک بو: کاملاً؛ و فکر می کنم که تصمیم خیلی خردمندانه و در عین حال خیلی منطقی بوده است. فکر می کنم این تصمیم حاصل تحلیل سازمان های استخباراتی بوده که کانادا را به چنین سمت و سویی هدایت کرده است. به نظر من تصمیم خردمندانه ای اتخاذ کرده است. حالا نوبت ماست که روی این موضوع بیاندیشیم. در ۲۵ سال گذشته تروریسم رو به رشد داشته است. در سال ۱۹۹۹ ترسایی ما شاهد ۴۰۰ حمله تروریستی بوده ایم. امروز به ۱۵۰۰۰ رسیده ایم و هرگز نپرسیدیم این افزایش از کجا منشا گرفته است. اگر نمی خواهیم به سوی جامعه ای حرکت کنیم که بیش از پیش امنیت سازی می شود (برای مثال، امروز کافی ست به مسابقات فوتبال اروپا نگاه کنیم و ببینیم که در چه وضعیتی برگزار می شود) باید به شکل جدی به نتایج اعمال مان بیاندیشیم، مضافاً بر این امر که هیچ یک از مداخلات غرب طی ۲۵ سال گذشته در خاورمیانه، قانونیت نداشته است.
ما هر بار یک کمی تقلب کرده ایم. رویدادهای سال ۲۰۰۳ ترسایی آنچه پیش از حمله امریکا در سال ۲۰۰۳ علیه عراق روی داد، پرونده هایش به شکل گسترده آرشیف شده است. ولی در واقع ، تمام جنگ های دیگری که به وقوع پیوست انباشته از تقلب و تحریف است.
TV5 Monde : حمله تروریستی در دهکده ای در دره بِقاع، در لبنان در خارج مداخله نکرده بود. تونس که قربانی تروریسم بود، این کشور نیز در خارج مداخله نکرده بود. پس چرا این کشورها هدف تروریسم بوده اند؟
ژک بو: کاملاً به این شکل نیست، زیرا حزب الله در اتحاد با دولت سوریه است. حزب الله واحد های مبارزی در اختیار دارد که در جنگ علیه دولت اسلامی و گروه های اسلام گرا تلفات بسیاری داده است. حزب الله مبارزات سنگینی را علیه دولت اسلامی به پیش برده، ولی معمولاً تمایل عمومی بر این است که این موضوع را فراموش کنند.
نتیجه این وضعیت همین است که دولت اسلامی لبنان و به ویژه مناطق جنوب لبنان را هدف می گیرد یعنی منطقه ای که شیعیان و مسیحیان خیلی قدرت دارند.
TV5 Monde: چند جمله برای پایان دادن به این گفت و گو. شما کارشناس هستید، اگر می خواستید به رهبران غربی به شکل فوری راه حلی پیشنهاد کنید برای این که در خاک خود شان هدف حمله تروریستی قرار نگیرند، این پیشنهاد کدام می تواند باشد؟
ژک بو: فکر می کنم راه حل خیلی کلی این است که از تحولات، برای مثال، از انتخابات استفاده کنند و بگویند که به نتیجه تازه ای از وضعیت دست یافته اند و عقلانی ترین کار بیرون کشیدن نیروها و توقف بمباران است. نباید این کار را از روی ترس انجام دهند، زیرا مساله ترس نیست بلکه تغییر استراتیژی باید مد نظر قرار بگیرد.
یادآوری می کنم که در سال ۲۰۱۴ ترسایی امریکایی ها دولت اسلامی را به هیچ وجه تهدیدی برای غرب نمی دانستند، و بسیاری از سرویس های اطلاعاتی غرب در آن دوران از همین نظریه دفاع می کردند. در سال ۲۰۱۴ به دلایل سیاست داخلی، در فرانسه یا ایالات متحده، سرانجام دولت اسلامی را در همان دورانی که هیچ تهدیدی به حساب نمی آمد بمباران کردند.
TV5 Monde : آقای ژاک بو برای پاسخ به پرسش های ما از شما سپاسگذارم. نام کتاب شما را یادآوری می کنم :« تروریسم، دروغ های سیاسی و استراتیژی محتوم غرب » ، انتشارات روشه.
با سپاس از شما که در پخش مستقیم از بروکسل با ما بودید.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۲۳۰۷
کودتای نافرجام در ترکیه
از این منظر، کودتای نافرجام جمعه مرحله دیگری از کودتای عظیم اردوغان است که از مدت ها پیش برنامه ریزی شده است. این طرح حداقل از تابستان سال گذشته با مردود شمردن نتایج انتخابات آغاز شد ؛ و در می سال جاری با لغو مصونیت ۱۳۸ نماینده ادامه یافت و اکنون با گام های بلند به هدف نهایی خود که استقرار یک دیکتاتوری علنی است، نزدیک می شود.
نیک بروان
رییس جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان کودتای نافرجام جمعه را « هدیه الهی» نامید. طی چند ساعت بعد از کودتا نه تنها بیش از ۳۰۰۰ نفر از پرسونل ارتش ، بلکه چندین تن از قضات دیوان عالی کشور نیز دستگیر شدند. نام هزاران نفر دیگر از پرسنل دستگاه حقوقی و دادگستری کشور ظاهراً از قبل در لیست سیاهی ثبت شده بود.*
حتا برخی از سیاستمداران و کارشناسان خاورمیانه چون اودو اشتاینباخ که گرایشی به تیوریهای توطیه ندارند نیز تردید دارند که این «هدیه الهی»، نوعی «آتش سوزی رایشتاگ ترکی» یعنی سناریوی ساخته و پرداخته اردوغان نبوده است.
ولی سناریوی زیر محتمل تر به نظر می رسد: دستگاه امنیت و اطلاعات اردوغان از شورش نظامی برنامه ریزی شده گروهی از افسران به موقع مطلع شده بود. ولی اردوغان به جای آن که توطیهگران را متوقف سازد تصمیم گرفت آنها را به حال خود رها کند و از این به بعد سناریوی طراحی شده اجرایی شد: اردوغان در فرودگاه استانبول که تا چند لحظه پیش در اختیار کودتاگران قرار داشت مورد استقبال هوادارانش قرار گرفت که قبلاً توسط پیامک موبایل شخصی اردوغان و از طریق بلندگوی مساجد بسیج شده بودند . اکنون اردوغان با اتکا به اوباش فاشیست و اسلامگرا که خواستار اجرای احکام شریعت و اعدام است و سربازان وظیفه را بنابر سنت داعش سرمی برد و محلات کرد و علوی نشین را مورد حمله قرار می دهد، می تواند با بقیه مخالفین خود تصفیه حساب کند.
خانم انگلا مرکل که به خاطر « نجات دموکراسی» از اوپشتیبانی می نماید روز شنبه گفت « این حق خلق بوده و هست که طی انتخابات آزاد تعیین کند که چه کسی باید بر او حکومت نماید».
«تانک ها در خیابان و حملات هوایی علیه مردم کشور خود ظلم است».
وقتی که اردوغان در تابستان سال گذشته نتیجه انتخابات جون را «خطا» اعلام کرد که باید تصحیح میشد، چنین کلماتی از دهان خانم مرکل بیرون نیآمد. با ورود پیروزمندانه حزب دمکراتیک خلقها HDP به مجلس، حزب توسعه و رفاه اردوغان اکثریت مطلق کرسیهای مجلس را که برای حاکمیت مطلق ضروری بود، از دست داد. اردوغان برای این که بتواند مجدداً به شیوه مطلقه حکومت کند، به سیاست تشدید تنش و انتخابات مجدد روی آورد که سرانجام در نوامبر ۲۰۱۵ ترسایی این انتخابات صورت گرفت. او روند صلح با حزب کارگران کردستان PKK را قطع کرد و اردوگاه آنان در شمال عراق را بمباران نمود، تانکهای خود را به شهرهای شرق ترکیه روانه کرد و رسانه های اپوزیسیون را تعطیل نمود، در حالیکه سوقصدهای خونین در سوروچ و انقره بیش از ۱۲۰ نفر از نیروهای چپ را از بین برد.
از این منظر، کودتای نافرجام جمعه مرحله دیگری از کودتای عظیم اردوغان است که از مدت ها پیش برنامه ریزی شده است. این طرح حداقل از تابستان سال گذشته با مردود شمردن نتایج انتخابات آغاز شد و در ماه می سال جاری با لغو مصوونیت ۱۳۸ نماینده ادامه یافت و اکنون با گام های بلند به هدف نهایی خود که استقرار یک دیکتاتوری علنی است، نزدیک میشود./ یونگه ولت
*بربنیاد گزارش رسانه های جهانی در یکی دو روز گذشته بیش از ۳۰۰۰۰ تن کارمند بخش های قضایی ، آموزش و پرورش و نظامی ترکیه توسط اردوغان از کار اخراج شده و یا وظیفه شان به تعلیق در آورده شدن است ـ بامداد
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۶ـ ۱۹۰۷
هر دهه ، یک کودتا
نگاهی به کودتاهای نظامی جمهوری ترکیه
١٩٦٠
اولین کودتای جمهوری ترکیه در سال ١٩٦٠ ترسایی و به دنبال بالاگرفتن تنش میان دولت ترکیه و مخالفان اتفاق افتاد. حزب دموکراتیک حاکم که از سوی عدنان مندرس، نخست وزیر وقت و جلال بایار، رییس جمهوری ترکیه هدایت می شد، برخی از قوانین سفت وسخت آتاتورک درباره دین و مذهب را کنارگذاشته و مجوز بازگشاییهزاران مسجد و مدارس جدید با پرسنل مذهبی را صادر کرد. دولت وقت همچنین دوره خدمت اجباری سربازی را کوتاه کرد.
هم زمان، مخالفان با تحمیل قوانین مطبوعاتی جدید از سوی دولت محدود شدند و در برخی موارد حتا روزنامه های انتقادی جدید، اجازه انتشار نداشتند. بالاگرفتن تنشها باعث شد که دولت مندرس در اوایل سال ١٩٦٠ ترسایی حکومت نظامی اعلام کند. ارتش وارد کار شد و در روز ٢٧ ماه می دولت را سرنگون کرد. رییسجمهوری، نخست وزیر و چند نفر از اعضای کابینه دستگیر شدند و بلافاصله به جرم خیانت و جرایمی ازاین دست، محاکمه شدند. پس از این محاکمه ها، مندرس اعدام شد.
به دنبال این کودتا، جنرال جمال گورسل به قدرت رسید و دورهای از سیاست تحت سلطه نظامیان آغاز شد که تا سال ١٩٦٥ ادامه داشت.
١٩٧١
در اواخر دهه ٦٠ ترسایی ، اقتصاد ترکیه دچار رکود شد و این رکود اقتصادی به ناآرامیهای گستردهای در این کشور منجر شد. گروههای کارگری تظاهرات بی سابقهای را آغاز کردند که این اعتراضات گاهی با خشونت همراه بود. از دیگر سو نیروهای راست گرا هم حملاتی را انجام دادند. ارزش واحد پول ترکیه به شدت افت کرد و تورم سالانه هم به حدود ٨٠ درصد رسید. ازهمین رو در ماه مارچ ارتش بار دیگر دست به مداخله زد، امری که به گفته نظامیان « تلاشی برای برقراری نظم » بود. در آن زمان لوی درستیز ترکیه سلیمان دمیرل، نخست وزیر ترکیه را به کشاندن این کشور به هرج ومرج متهم کرد و خواستار تشکیل دولتی قوی و معتبر با الهام از دیدگاه های آتاتورک شد. دمیرل ساعاتی بعد و پس از دیدار با اعضای کابینهاش استعفا داد. با اینحال ارتش به طور مستقیم وارد حکومت نشد و در ابتدا از « نهاد اریم »، عضو حزب راست گرای جمهوری خواه خلق، خواست تا دولت موقت را تشکیل دهد؛ این اولین دولت از سری دولت هایی بود که تا سال ١٩٧٣ ترسایی ترکیه را اداره می کردند. در سال ١٩٧٣ فخری کوروتریک، افسر بازنشسته نیروی دریایی، ازسوی پارلمان ترکیه به سمت نخست وزیری منصوب شد.
١٩٨٠
بی ثباتی حتا پس از کودتای ١٩٧١ ترسایی ادامه یافت. در دهه ٧٠ در ترکیه ١١ نخست وزیر روی کار آمدند و برکنار شدند. رکود اقتصادی ادامه داشت و گروههای چپ و راست هم در خیابانها با یکدیگر درگیر بودند. در این سالها هزاران نفر از مردم کشته شدند. ارتش بحث احتمال کودتا را در اواخر سال ١٩٧٩ به میان کشید و در ماه مارچ ١٩٨٠ گروهی از جنرال ها گفتند این کودتا را پیش می رانند. کودتا چندین بار به تعویق افتاد و درنهایت در سپتمبر رقم خورد، یعنی زمانی که افسران ارتش در تلویزیون دولتی اعلام کردند حکومت نظامی برقرار و دولت منحل شده است. در پی این کودتا، کنان اورن، رییسجمهوری ترکیه شد وبولنت اولوسو، به سمت نخست وزیری ترکیه منصوب شد. در این دوره، حکومت نظامیان بر ترکیه اندکی ثبات اقتصادی برای این کشور به همراه داشت و در سال ١٩٨٣ ترسایی هم تورگوت اوزال جانشین اولوسو شد، کسی که خصوصیسازی را در بسیاری از صنایع دولتی ترکیه آغاز کرد. بااینهمه در این سالها ارتش صدهاهزار نفر را بازداشت و دهها نفر را اعدام کرد ؛ و ازسوی دیگر بسیاری نیز شکنجه یا ناپدید شدند. همچنین یک قانون اساسی جدید نیز تدوین شد و در سال ١٩٨٢ترسایی در یک همه پرسی به تصویب رسید.
١٩٩٧
در انتخابات سال ١٩٩٥ حزب اسلام گرای رفاه به پیروزی رسید و در سالهای بعد رییس دولت ایتلافی را در دست گرفت. در سال ١٩٩٧ ارتش توصیه هایی را مطرح کرد و دولت هم چارهای جز قبول آن نداشت. نجمالدین اربکان، نخست وزیر وقت، به یک برنامه هشت ساله اجباری در بخش آموزش تن داد، برنامههایی مانند ممنوعیت حجاب در دانشگاهها. اربکان پس از آن مجبور به استعفا شد. حزب رفاه در سال ١٩٩٨ منحل شد و اربکان برای پنج سال از فعالیت سیاسی منع شد. تعدادی از اعضای سابق این حزب ازجمله رجب طیب اردوغان رییس جمهوری کنونی ترکیه، حزب عدالت و توسعه را تشکیل دادند.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۱۷۰۷
اردوغان به سرنوشت مرسی دچار نشد
محمدعلی عسگری
کودتای بخشی از نظامیان در ساعت ١١ شب جمعه اتفاقی ناگهانی و غیرمنتظره در ترکیه بود. به ویژه این روزها به نظر می رسید رجب طیب اردوغان، رییس جمهوری ترکیه در وضعیت مطلوبی قرار داشته و از نظر داخلی و خارجی ثبات و مقبولیت دارد.
از نظر خارجی در ماههای گذشته رجب طیب اردوغان راه تازهای را از مماشات و هم زیستی با برخی از کشورهای منطقه در پیش گرفته است. او پس از توافق با اسراییل می رفت تا با روسیه و مصر نیز روابط خود را عادی کرده و حتا خبرهایی از چرخش تازه ترکیه درباره تحولات سوریه و عراق مطرح شد. به گونه ای که بنعلی ییلدریم، نخست وزیر ترکیه هفته گذشته از آهنگ جدید این کشور برای بهبود روابط با این دو کشور سخن گفت و ابراز امیدواری کرد ترکیه بتواند نقش مثبتی در تحولات این دو کشور داشته باشد.
ترکیه از یک سو با اعزام بخشی از سربازان خود به حومه موصل موجب نگرانی مقامات عراقی شده بود و سال گذشته بارها کشمکشهای سیاسی این دو کشور در سطح جهانی نیز بازتاب پیدا کرده بود. از سوی دیگر مقامات سوریه دل پرخونی از رجب طیب اردوغان و دولت او داشتند و ترکیه را یکی از مهم ترین حامیان مخالفان اسد تلقی میکردند.
تقریبا در کمتر مصاحبه ای در این سالها بوده است که بشار اسد، رییس جمهوری سوریه، به صراحت مقامات ترکیه را آماج حملات تند و انتقادهای خود قرار نداده باشد یا آنها را مجرم و جنایت کار توصیف نکرده باشد. جالب اینکه اعلام خبر کودتای نظامیان در ترکیه دو بازتاب کاملا متناقض در سوریه داشت. ابتدا طرفداران اسد در دمشق به خیابانها ریخته و ابراز شادمانی کردند؛ اما بعد وقتی اعلام شد کودتا شکست خورده است، مخالفان اسد در شهرهای تحت تصرف خود به رقص و پایکوبی پرداختند.
از نظر داخلی نیز در مجموع اوضاع آرام بود و جایی برای نگرانی وجود نداشت. اگر هم اتفاقی میافتاد، از نوع حوادث تروریستی بود که یا عاملان آن مجهول میماند یا شاخه های انشعابی از سوی کردها مسوولیت آن را برعهده می گرفتند. برخی صاحب نظران نیز تحلیل می کردند که بین داعش و ترکیه شکاف افتاده و این گروه تروریستی می رود تا با هدف قراردادن برخی شهرهای ترکیه، هم به دولت این کشور لطمه زده و هم صنعت گردشگری این کشور را فلج کند.
به غیر از این اتفاقات در صحنه سیاسی آرامشی ظاهری حکمفرما بود. با کنار گذاشته شدن احمد داود اوغلو نخست وزیر روشنفکر و صاحب نظر ترکیه که بسیاری از آن به عنوان یک کودتای نرم سیاسی یاد کردند، تقریبا قدرت سیاسی در ترکیه برای رجب طیب اردوغان یک پارچه شد. او ازاین پس به راحتی می توانست تغییرات دل خواه را در قانون اساسی کشور به وجود آورده و اختیارات نخست وزیری را به ریاستجمهوری که خود اکنون در آن مقام است، انتقال دهد. مقابله با کردها نیز که تا اینجا به سرکوب آنها منتهی شده بود و احزاب مخالف نیز در داخل پارلمان به شدت در تنگنا قرار گرفته بودند؛ بنا براین جایی برای نگرانی نبود و دست کم اردوغان هرگز تصورش را نمی کرد کسی علیه او کودتا کند. تحلیلهای مضحکی که می گوید او خود در این ماجرا دست داشته، نمی تواند محلی از اعراب داشته باشد. بااین حال کودتایی رخ داد و دست کم نشان داد اردوغان در داخل و خارج هنوز دوستان و دشمنان زیادی دارد. به همین دلیل کودتای جمعه شب گروهی را شاد و گروهی را ناراحت کرد. بسیاری از اینکه کودتا موفق نبوده، ابراز ناراحتd و پشیمانی کردند و بسیاری نیز از اینکه کودتاچیان موفق نبودهاند، ابراز شادمانی کرده و با رییس جمهوری ترکیه همراهی کردند. کسانی که از موفق نبودن کودتا ناراحت بودند، تحلیل کردند که «اردوغان بزرگ ترین برنده» این ماجرا بود و کسانی که از موفق نبودن کودتا خرسند بودند، گفتند با این اتفاق «جریان گولن ریشه کن شد» تا به این ترتیب اردوغان به گفته خودش از شر یک « دولت در سایه » که در تمامیت دولت کنونی ظاهر شده بود، خلاص شود.
آخرین نکتهای که می توان به آن اشاره کرد، این است که حاکمان قدرتمند با وجود همه قدرتی که دارند، از «خطر» در امان نیستند. اگر کودتای ترکیه مانند مصر یا جاهای دیگر موفق شده بود، امروز اردوغان وضعیتی شبیه به همفکر اخوانیاش «محمد مرسی» در مصر داشت؛ کسی که با وجود داشتن چند حکم اعدام هنوز هم خود را رییس جمهوری مصر میداند. آیا کودتای نافرجام ترکیه توانست اردوغان را از اریکه خداییاش به زیر بکشد؟ یا برعکس او را بالاتر از گذشته نشاند؟
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۶ـ ۱۷۰۷
شورای جهانی صلح:
« آری » به صلح،« نه» به ناتو!
در روز های ۹ و جولای در شهر وارسا، پایتخت پولند برگزار شد. در صدر دستورکار این نشست مهم سران ناتو مسایل مهمی مانند تحولهای سیاسی در اوکرایین و کشورهای اروپای شرقی همجوار فدراسیون روسیه، ادامه حضور نظامی ناتو در افغانستان و عراق، بحران خاورمیانه و جنگ داخلی در سوریه قرار داشت.
یکی از پیآمدهای مهم این گردهمایی، هماهنگ کردن کارزار کشورهای عضو ناتو علیه فدراسیون روسیه و کوشش برای منزوی کردن این کشور از طریق اِعمال تحریمهای اقتصادی، استقرار نیروهای نظامی ناتو در کشورهای همسایه روسیه، و دیگر تصمیمهای سیاسی پردامنه بود.
نشست سران ناتو همچنین تصمیم به تکمیل و استقرار سیستم « سپر موشکی » در مرزهای شرقی پولند گرفت که هدف آن فدراسیون روسیه است. پیآمد قابل توجه دیگر نشست سران ناتو در وارسا، تصمیم گیریهای مشخص در مورد هماهنگ کردن سیاست خارجی اتحادیه اروپا با تصمیمها و عملکردهای این پیمان نظامی تجاوزگر است که نیروهای آن بیش از ۵۰ کشور سرمایه داری در آمریکای شمالی و شرق اروپا را در بر می گیرد. در این زمینه، تصمیم اتحادیهه اروپا به ایجاد یک نیروی نظامی (ارتش) مشترک اروپایی زیر فرماندهی کمیسیون اروپا و در ارتباط تنگاتنگ با پیمان ناتو قابل توجه است. نشست اخیر ناتو در وارسا همچنین در مورد استقرار واحدهایی از ارتشهای بریتانیا، المان، و پولند، زیر فرماندهی ناتو، در کشورهای بالتیک بحث و تصمیم گیری کرد.
شورای جهانی صلح، برای افشای مقاصد شوم و جنگ طلبانه ناتو و کشورهای امپریالیستی، در روزهای ۸ و ۹ جولای با همکاری و هماهنگی کمیته صلح پولند، نشستها و برنامههای روشنگر موفقی را در وارسا سازمان داد.
کنفرانس صلح در روز ۸ جولای با شرکت نماینده گان جنبش صلح از ۲۱ کشور جهان و از جمله از ایتالیا، ایرلند، بولیویا، نروی، یونان، ترکیه، سریلانکا، سویدن، مولداویا، قبرس، ایران، جمهوری چک، پولند، صربستان، بلجیم، پرتگال، ایالات متحد امریکا، اسپانیا، و مجارستان برگزار شد. اهداف اعلام شده این کنفرانس عبارت بود از:
ـ افشای برنامه های جدید ناتو در شرق اروپا و خاورمیانه و سایر نقاط جهان، محکوم کردن دخالتهای تجاوزگرانه امپریالیستی،
ـ تبادل نظر و تجربه در مبارزه با موجودیت و عملکرد ناتو در کشورهای مختلف عضو،
ـ بررسی راههای موفق برای گسترش مخالفت بیشتر با ناتو و ایجاد جنبشی موثر در سطح جهانی پیرامون خواست انحلال این پیمان نظامی تجاوزگر،
ـ کارزارعلیه ادامه استقرار و عملکرد پایگاههای نظامی ناتو در کشورهای جهان، و
ـ اعلام همبسته گی با مبارزه مردم جهان برای حق تعیین سرنوشت و کنترول ثروت های ملی خود بدون دخالتهای نظامی یا سیاسی خارجی.
نماینده گان نهادهای بینالمللی ترقیخواه از جمله فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری (WFTU)، فدراسیون بینالمللی زنان دموکرات، فدراسیون جهانی جوانان دموکرات، انجمن بینالمللی وکلای دموکراتیک، و همچنین اعضای پارلمان یونان و پارلمان اروپا در این کنفرانس شرکت داشتند و در آن سخنرانی کردند.
در روز شنبه ۹ جولای ، همه شرکت کننده گان در کنفرانس و طرفداران جنبش صلح در پولند با حمل پلاکاردهای گوناگون با مضمون حمایت از صلح و مخالفت با ناتو و جنگ های امپریالیستی، در تظاهرات اعتراضی بینالمللی بر ضد ناتو در خیابانهای مرکزی شهر وارسا راه پیمایی کردند./ نامه مردم
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۱۶۰۷