بزرگ ترین محتکران طلای جهان کدام کشورها اند؟ 
 

شورای جهانی طلا ( دبلیو‌جی ‌سی WGC ) در گزارشی از روند افزایش خرید این فلز گران بها به وسیله بانک‌ های مرکزی کشورهای مختلف جهان خبر داد. 

 به گزارش ایریا بیزینس اینسایدر در گزارشی نوشت: طبق آخرین گزارش شورای جهانی طلا (دبلیو‌جی ‌سی WGC )، بانک‌ های مرکزی کشو رهای مختلف جهان در نیمه دوم سال ۲۰۱۵ ترسایی ۳۳۶.۲ تن به ذخایر طلای خود افزودند. این در حالی است که این میزان در نیمه نخست سال گذشته ترسایی ۲۵۲.۱  تن بوده. در گزارش مذکور علت این افزایش، تلاش بانک‌ها برای تنوع بخشیدن به ذخایر خارجی اعلام شده است. 

بنابر این گزارش خطرات اقتصادی و سیاسی مانند سقوط قیمت نفت، منازعات خاورمیانه و کاهش رشد اقتصادی چین همچنان بسیار بالاست. برای مواجهه با چنین شرایطی  موسسات رسمی نیاز به تنوع بخشیدن به ذخایر خود را بیش از پیش احساس کرده‌اند. 

در ادامه، نام ده کشور بزرگ ذخیره‌ کننده طلا بر اساس گزارش دبلیو‌جی‌ سی عنوان می ‌شود.

۱ـ ا مریکا : احصایه های رسمی ذخایر طلای امریکا ۸۱۳۳.۵ تن است که این میزان  ۲.۷۲ درصد ذخایر خارجی این کشور را تشکیل می‌ دهد. امریکا در سال ۱۹۵۲ ترسایی با برخورداری از ۲۰ تن و ۶۶۳ کیلو طلا بیشترین ذخایر در تاریخ این کشور را دارا بود. اما این میزان پیش از سال ۱۹۶۸ برای نخستین بار به کمتر از ۱۰ تن رسید. 

 ۲ـ المان:  میزان رسمی ذخایر طلای المان ۳۳۸۱ تن است که این میزان ۳.۶۶  درصد از ذخایر خارجی این کشوررا تشکیل می ‌دهد. المان بیش از ۲۰۰ تن از ذخایر طلای خود را که در بانک‌های خارجی نگهداری می ‌شد، در سال ۲۰۱۵ ترسایی به کشور بازگرداند. 

۳ـ ایتالیا: احصایه رسمی ذخایر طلای ایتالیا ۲۴۵۱.۸  تن است که این میزان ۶۴درصد ذخایر خارجی این کشور را تشکیل می ‌دهد. در سال ۲۰۱۳ ترسایی بانک مرکزی ایتالیا اعلام کرد ذخایر طلا، کلید استقلال کشور است.

۴ـ فرانسه : امار رسمی ذخایر طلای فرانسه ۲۴۳۵.۶ تن است که این میزان ۱.۶۰  درصد از ذخایر خارجی این کشور را تشکیل می ‌دهد. مارین لو پن رهبر جبهه ملی فرانسه  در نوامبر سال ۲۰۱۴  خواهان بازگشت ذخایر طلای فرانسه به این کشور شد. او همچنین از بانک مرکزی خواست طلای بیشتری خریداری کند.

۵ ـ چین: احصایه های رسمی ذخایر طلای چین ۱۷۶۳.۳ تن است که این میزان ۱.۸ درصد از ذخایر خارجی این کشور را تشکیل می ‌دهد. بانک مرکزی چین در ۶ سال گذشته بیش از ۶۰۰ تن به ذخایر طلای خود افزوده است.

۶ـ روسیه:  احصایه های رسمی ذخایر طلای روسیه ۱۳۹۲.۹ تن است که ۱۳درصد از ذخایر خارجی این کشور را تشکیل می‌دهد. روسیه در سال گذشته میلادی حدود ۲۰۰ تن بر ذخایر طلای خود افزود.

۷ـ سویس: احصایه های رسمی ذخایر طلای این کشور ۱۰۴۰ تن است که این میزان ۶ درصد از ذخایر خارجی این کشور را تشکیل می ‌دهد. در نوامبر سال ۲۰۱۴ مردم سویس در انتخاباتی اصلاحات برای افزایش ذخایر طلای بانک مرکزی این کشور تا میزان ۲۰ درصد را رد کردند.

۸ ـ جاپان: احصایه های رسمی ذخایر طلای جاپان ۷۶۵.۲ تن است که این میزان ۲.۱ درصد ذخایر خارجی این کشور را تشکیل می ‌دهد. ذخایر طلای جاپان در سال ۱۹۵۰ تنها ۶ تن بود. بانک مرکزی این کشور نخستین بار در سال ۱۹۵۹ برای افزایش ذخایر طلای خود اقدام کرد. در سال ۲۰۱۱ ترسایی بانک مرکزی جاپان مقادیر زیادی از این ذخایر را برای متعادل کردن شرایط و آرام کردن سرمایه‌ گذاران پس از سونامی و فاجعه هسته‌ ای این کشور به فروش رساند.

۹ـ هالند: احصایه های رسمی ذخایر طلای هالند ۶۱۲.۵ تن است که این میزان ۵۴.۶ درصد از ذخایرخارجی این کشور را تشکیل می‌ دهد. بانک مرکزی هالند قصد دارد ۱۸۹ تن از ذخایر طلای این کشور، به ارزش ۷ میلیارد دلار را به خارج از امستردام منتقل کند.

۱۰ـ هند: احصایه های رسمی ذخایر طلای هند ۵۵۷.۷  تن است که این میزان ۵.۴ درصد از ذخایر خارجی این کشوررا تشکیل می ‌دهد. نارندا مودی صدراعظم هند در ماه نوامبر سال گذشته ترسایی اعلام کرد قصد دارد با افزایش ذخایرطلای این کشوربرتنوع سرمایه‌ گذاری بیافزاید.


به گزارش پیک ایران احتمالاً ایران با داشتن بیش از ۳۰۰ تن طلا درجمع ۲۰ کشور دارنده طلای باشد. 

بامداد ـ اقتصادی ـ ۱/ ۱۶ـ ۱۲۰۳

گفتمان زنان

 

 

عمر محسن زاده

سال دیگر سر رسید و زنان از گوشه های گوناگون جهان گرد هم آمدند تا گره دل بگشایند؛ و در گفت و گو دریابند که در امر زن چه تحولی رخداده است و دستینه ها کدام اند . نخست زنی از کانادا برخاست و شادمانه بیان داشت که در کشورش اکنون مردی در راس حکومت است که خود را فمینیست می داند و زنان نیمی از کابینه اش را تشکیل میدهند . در میان وزرا زنی از مها جرهای افغانستان نیز وجود دارد. زنان ومردان در حکومت با هم همکاری صمیمانه دارند و از همین رو زنان کانادایی از آزادی و مصوونیت بیشتری بر خوردار گردیده اند. او از برنامه های کشورش برای بهبودی وضع زنده گی زن یاد نمود و می خواست سلسله کارهای را برشماری کند که  زن سویدنی پا درمیان نهاد و بدون فروگذاشت  خاطر نشان ساخت : از دستآورد های تان خرسندیم و پیروزی های بیشتر تانرا خواهانیم ؛ ولی نباید از یاد بریم که نخستین حکومت فمینیستی جهان درسویدن اعلام گردید و ما از سال ۲۰۱۴ ترسایی بدینسو همه وسایل بودیجه وی دولت خود را در چار چوب سیاست  برابری مرد و زن تقسیم می کنیم  و ابزاری چون سهم معین زنان در سیاست و مدل های گوناگون خانواده گی را بکار می گیریم . زنی از البانیا به رسم تایید سر شورانید و اضافه کرد : شما تنها نبودید ، فینلند ، ناروی ، دنمارک و ایسلند هم با شما همگام بودند . پیروزی های شما فرآیند این چند سال پسین نبوده ، بل جنبش آزادیخواه  زنان در شمال اروپا راه بس درازی را سپری نموده است . شما کم و بیش صد سال پیش حق  شرکت در انتخابات را به دست آوردید ، در زبان های مدرن شما  تفاوت میان « او » مرد و « او » زن وجود ندارد ، جایگاه شما در سیستم های اجتماعی ، در سیاست ، در پارلمان ،  در تصدی ها ، در بازار های کار ، در ادب و فرهنگ بر جسته بوده و جهان با نویسنده گان تان آشنائی دارند . خوشبختانه مبارزه و پایداری تان درشرایط مناسب دستآوردهای خوبی به بار آورده و الگویی برای جهان گردیده است . با وجود اینهم کار شما هنوز به پایان نرسیده و چالش های فراوانی فرا راه تان قرار دارد . زن سویدنی سخنان او را تایید نموده می خواست چیزی بیآفزاید که زنی از جاپان رشته سخن را بدست گرفت . سایاکا  اوساکابه  درد دل فراوان داشت و از تبعیض شدید در برابر زنان جاپانی در محیط کار حکایت میکرد . او که دو بار بنا برعدم دریافت رخصتی برای استراحت در دوران بارداری کودکان خود را از دست داده است از شعار کار فرمایان آن کشور  «  انصراف از بار داری یا دست کشیدن ازکار » ، سخت نفرت دارد . سایاکا به زنان همرزم خود گفت که ۶۰ در صد نو مادران جاپان نمی توانند شغل کامل را پذیرا شوند ؛ زیرا نمی توانند ۴۰ تا ۶۰ ساعت  اضافه کاری نمایند و همزمان  امور خانه و تربیه کودک را به پیش برند . سایاکا اوساکابه زن مبتکریست . او با زن ستیزی در کشورش به مقابله برخاسته ، شبکه اجتماعی را  بنام  « ماتا هارا » بوجود آورده  که از پیشتیبانی و همراهی گسترده زنان جاپان بهره مند است . ماتا هارا زنان را اگاهی می دهد و از حقوق شان دفاع می کند . بیداری و بسیج زنان  حکومت جاپان را واداشته است که تا سال ۲۰۲۰ ترسایی۳۰ در صد ازچوکی های رهبری را به زنان اختصاص دهد. زنانی از کوریا ، تایوان ، فلیپین و تایلند گزارش های مشابه ارایه داشتند ، پدرسالاری ، سنت گرایی  و ستم جنسی را سخت به نکوهش گرفتند . زنان امریکای لاتین نیز لب به سخن گشودند و با رویکرد به دیگر کشورها اذهان  نمودند که در قاره شان نیز هنوز سنگر مرد سالاری مستحکم است  و سیاست دوشا دوش مذهب از آن حمایت می کند . قدرت سیاسی و مذهبی در بسا از کشور های این قاره نمی گذارند تا  خشونت در برابر زنان  و بیداد اجتماعی ناپدید شوند . هر چند مرد سالارها براریکه قدرت تکیه دارند ،   ولی زنان هم  در تکاپو و پیشروی اند . روشنگری زنان از دانشگاه ها آغاز گردیده است . آنها هفتاد سال پیش حق نداشتند  به دانشگاه بروند و یا در انتخابات شرکت نمایند. اما امروز در دانشگاه های امریکای لاتین تعداد دانشجویان  زن نسبت به مردان بیشتر است . نمونه های درخشان مشارکت گسترده زنان در زنده گی سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی در کشورهای چون کوبا ، ونزویلا ، اکوادور ، چیلی ، ارجنتاین ، بولیویا و برازیل به خوبی دیده می شود و آنها شایسته گی خود را در مقامات رهبری به اثبات رسانیده  اند . خود اگاهی زنان به صورت کل رشد نموده و آنها در تولید نسل کنترول بیشتر می نمایند ، چنانچه آهنگ زایمان در قاره امریکای لاتین رو به اُفت است . درمکسیکو این آهنگ از ۷.۵ کودک در سال ۱۹۷۶ به ۲ کودک  در برابر هرزن در سال ۲۰۱۶ ترسایی ؛ و در برازیل به ۱.7 کودک کاهش یافته است . زنان تحصیل یافته  بیش ازاین به  اخلاق کاتولیک پیرامون مسایل جنسی باور ندارند  و آزاداندیشی آهسته آهسته راه خویش را در جوامع  سنتی و محافظه کار امریکای لاتین بازکرده است . این گزارش مورد پسندش زنان سهمگیرنده  قرارگرفت . آنها  آرزو کردند که زنان از سرزمین های دیگر نیز چیزی بگویند و حال خویش بیان دارند. زن مصری بلند شد و چنین گفت : ما با « بهار عرب » بپا خاستیم تا از ستم اجتماعی رهایی یابیم و شیرازه پدرسالاری را درهم فرو ریزیم . دریغا که  چنین نشد و افزون بر اینها ، پتیاره دیگری در برابر ما  پدیدار گشت .ما اکنون با خشونت اشکار در همه جا روبرو استیم ، در خانه ، در جای کار  ، در میترو و بس ها ، در میدان ها درپارک ها و درسرک ها . اینک  در کشورما اذیت جنسی به امر عادی مبدل گردیده است. بر اساس  پژوهش های سازمان ملل متحد  بیش از ۹۹ در صد زنان و دختران مصربا چنین مزاحمت های جنسی روبرو بوده و ۸۵ در صد زنان  در بیرون از خانه احساس مصوونیت نمی کنند . وضع زنان در کشورهای دیگر منطقه ما چون  تونس ، مراکش و الجزایر نیز بهتر از مصر نیست . فرهنگ وسنت های فرتوت مذهبی سرکوب کننده اند و آزادی های فردی را سخت محدود می سازند . کارشناس ها باور دارند که اذیت جنسی در محضر عام  با پذیرش خشونت در زندگی خصوصی رابطه دارد. نیروهای سنت گرا و متعصبین دینی تلاش می نمایند تا از تنویر افکار درباره مسایل جنسی در مکاتب جلوگیری نمایند . شرایط اقتصادی دشوار، نابرابری های اجتماعی ، بیکاری بیش از سی در صد ، نبود دورنما های بهتر زنده گی و استفاده نادرست از انتر نیت ، جوانان را به گمراهی و یاس کشانیده است. ما اکنون در نقطه رویارویی تجدد گرایی با مناسبات قرون وسطایی قرار داریم . زنان اگاه ، جامعه مدنی و سازمان های حامی حقوق زن در مصر تلاش می ورزند تا مساله زن را با مساله اجتماعی  پیوند داده ، نورم های شدید  وسختگیر اجتماعی را تغیر دهند و تابو ها را درهم شکنند . رانجانا کماری ، یکی از فعالین حقوق زن در هند به دوست مصری اش رو کرده ، گفت : اگر در کشورهای عربی  تجاوز جنسی دسته جمعی در میدان های شهر صورت می گیرد درهندوستان نیز چنین رویداد ها  سرخط روزانه رسانه ها را تشکیل می دهند . تجاوز گروهی بر دختر بیست وسه  ساله هندی بنام جیوتی سنگ که سه سال پیش صورت گرفت و موجب مرگش شد هنوز درخاطره ها موجود است. ۹۲ در صد زنان  شاغل نمی خواهند درتاریکی ازخانه بیرون شوند .آزادی رفت و آمد وابسته به امکان مالی است. تنها کسانی که پول تا کسی دارند و یا خود مالک موتری اند می توانند شبانه گشت و گذار کنند. دختران هندی درکودکی می آموزند که هیچگاهی به ناشناسان نگاه نکنند و در برابر آنان نخندند . یک نگاه و یک خنده  به معنای خواهش و طلبی تلقی می گردد. بسیاری از مردان هندی زنان را شکار آزاد خویش می دانند .در دهات ، وابسته گان کاست بالایی بر زنان کاست پایینی تجاوز می کنند تا  آن کاست را مطیع خود سازند . تجاوز جنسی حربه ایست برای تمثیل  اقتدار و تحمیل اراده و خواست خودی ، چنانچه موکیش سنگ یکی از قاتلین جیوتی سنگ در مصاحبه ای با بی بی سی  گفته بود : مردان حق دارند که زنان را توبیخ کنند و به آنها درس دهند !

زنی که در جریان گفتمان خاموش نشسته بود و تنها گوش میداد آهی کشید و گفت : بلی همین طور است . شما درست می گویید . در کشورمن ، درافغانستان ، ۳۸ در صد زنان به حکومتی رای دادند که وعده برآورده ساختن حقوق و آزادی های آنها را داده ؛ و گفته بود که از مشارکت زنان در زنده گی سیاسی و اجتماعی حمایت خواهد نمود . زنان و دختران افغان از حقوق مساوی بهره مند گردیده  و جایگاه شایسته خود را در جامعه احراز خواهند نمود .همه این ها وعده های دروغینی بودند که هیچ یک عملی نگردیدند. وضع زنده گی زن افغان با توسعه نفوذ بنیادگرایان مذهبی بر شوون زنده گی مردم و معامله گری های واپسگرایانه حکومت ، افزایش فقر و نابرابری های اجتماعی  روز تا روز بد ترگردیده ،  ستم و بهره کشی شدت بی مانندی کسب نموده است. فرخنده را در روز روشن ، در پیش چشمان نیروهای امنیتی ، در نزدیکی ارگ جمهوری کشتند ، سنگسار کردند و سوختاندند . رخشانه را به خاک نشاندند و از هرسویی بر او سنگی پرتاب کردند ، ده ها و صد ها زن را شلاق زدند ، دست و پا شکستاندند ، سر بریدند و خشونت فزیکی و روانی در برابر زن را در همه جا رواداشتند . آری ، در کشور من شب است و زنان در این تاریکی دست و پا می زنند . آزادی زن دیگر افسانه ای بیش نیست . بازار خشونت گرم است و ستم  اجتماعی و سنتی بر زنان بیداد میکند .

زنان پیشتاز مهر تایید گذاشتند و پس از گفتمان زنده و سودمند با اتفاق نظرنتیجه گرفتند که مبارزه زن به خاطر برآورده شدن انسانی ترین خواسته ها و حقوق مسلم زنان تا هنوز دربخش وسیعی از کره خاکی ما به ارمان ها و اهداف خویش نایل نگردیده ؛ و راه درازی را در پیش دارد. زنان تجدید عهد کردند و خاطر نشان ساختند که باید این راه در همبسته گی و یاری متقابل پیموده شود. آنها همدیگر را درآغوش کشیدند وبه آرزوی پیروزی تا دیدار دیگر پدرود گفتند .

بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۶ ـ ۰۹۰۳

 

 

 

در تاریخ  سده پیشین کشور، زنان آگاه و مبارز میهن با ابزار گونه گون در برابر ستم ، بی داد و ناهنجاری های اقتصادی و اجتماعی صدای شان را بلند کرده اند.

زنان آزاد اندیش و تجدد طلب نهضت امانی نزدیک به سد سال پیش تر از امروز به کار روشنگری و آزاداندیشی میان زنان کشور پرداخته ؛ و نقش ستایش برانگیزی در راه آزادی خواهی و برابری ایفا نموده اند.

به مناسبت هشتم مارچ ، روز رزم و پیکار زنان برای آزادی ، صلح و برابری ؛ ما  دو سروده زیبا از بانو مستوره افغان  یکی از زنان  روشن ضمیر دوره امانی را برگزیده  و خدمت خواننده گان قدرمند تارنمای بامداد پیشکش می داریم. خواست های سد سال پیشتر بانوان افغان می تواند خواست امروزین  زنان کشور باشد. بامداد

 

 

چادری بر سریم و جنس اسیر

  

تا چه وقت زن قید و خون جگر باشد

مثل مرغ شکسته پرباشد

زنده گی در قفس بلای تن است

این مصیبت چرا برای زن است

وای از ما زنان در زنجیر

چادری بر سریم و جنس اسیر

همه محبوس گوشه اتاق

شوهر مستبد زند شلاق

زن در این ملک بی سرو سامان

نی گلی بیند ، ونه آب روان

چون خریطه است چادری زن را

زن نبیند صفای گلشن را

تا که این چادری به سر باشد

حال زن ها از این بدتر باشد

کاش این چادری کنار رود

این خریطه ز روی کار رود.

( مستوره افغان )

  ***

تا به کی ؟

از بلای چادری هریک سیه پوشیم ما

این همه ذلت برای جمع نسوان تا به کی ؟

مردمان در آسمان علم و فن برخاستند

لیک ما در پرتگاه جهل غلتان تا به کی ؟

در اروپا حق رای و کار بر زن داده اند

زحمت ما را راوا دارند مردان تا به کی ؟

غربیان آرند قدر و احترام زن به جا

لیک اینجا زن بی قدر یاران تا به کی ؟

کاش گردد باز چشم بینش مردان ما

تا بهم گویند قید زن به زندان تا به کی ؟

تا به کی سلب است حق زن در این شهر و دیار

ما زنان مستوره ، صاحب درد و نالان تا به کی ؟

 

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۷ /۱۶ ـ ۰۷۰۳

 

هشتم مارچ گذرگاه  به سوی آزادی زنان


اهدا به زنان و دختران شجاع و رزم آوران  کوبانی که طلسم بلند پروازی های مردسالارانه را برباد داده و قامت بزرگترین هیولای تروریستی جهان را درهم شکستند!

 

 

عارف عرفان

برگه های زرین وپرجلال تاریخ حماسه سازبشریت مشحون ازمبارزات آزادی خواهی ، دادخواهی وعدالت پروری بوده که ثمره ها ومیراث های عظیمی را به مثابه « لوکوموتیف » وچرخش گاه جامعه ، نثاربشریت نموده است . بدینسان روزهشتم مارچ که به اراده پرتوان وپیکارهای رزمجویانه زنان جهان رقم خورد ، به مثابه زمین لرزه سیاسی –اجتماعی تکانه های نیرومندی برای ایجاد بسترمبارزه سیا سی –اجتماعی ایجاد وحرکت زنان راعلیه ستم ،برده گی ونابرابری های جامعه سمت وسو بخشید.
با شکل گیری جنبش زنان ،خون تازه دررگ و تاروپودجامعه برای سازنده گی وبالنده گی به جریان افتید و روح آزادی ودموکراسی درکالبد خشکیده جامعه ودرمیان زنان جهان جا یافت.
هکذا با نضج یابی نهضت زنان، اکثرجوامع با بهره جوی ازین کارزار، پرواز خویش رابا دو « بال » به سوی افق های رستگاری آغازو راه خویشرا  به سوی ترقی وپ یشرفت بازکرده ؛ و با کاروان سعادت همپاگردید.
حدود (۱۰۶) سال قبل ازامروزدرسال ( ۱۹۱۰) روزهشتم مارچ درکنگره سوسیالیست ها در کپنهاگ ،به مثابه روزهمبستگی زنان برسکوی تاریخ جنبشهای آزادی خواهانه وحق طلبانه نسل های مبارززمان پا به عرصه جهان گذاشت . روز هشتم مارچ در افغانستان با نام یکی از رزمنده گان اصیل وپیشوای جنبش زنان کشور دکتر اناهیتا راتب زاد پیوند عمیق وگسست ناپذیر داشته؛ و او بود که با برافراشتن  پرچم آزادی ، روز هشتم مارچ را به رزم آزاده گی وجنش بیداری بخش برای زنان کشور مبدل ساخت .
هرگاه عوامل وانگیزه های تاریخی رخداد ظهور بین المللی همبستگی جنبش زنان را مورد کاوش قراردهیم درک مینمایم که غریواصلی این نهضت از اعماق جامعه تحت ستم ، استبداد واستثمار بیرحمانه نظام اجتماعی برخاسته وبرحکم ضرورت زمان طی مراحل معین تکامل تاریخی واجتماعی ساعقه وارهربخشی ازبدنه های جوامع سیاره ما را به خود پیچانیده وامروز به بزرگترین نیروی محرکه رزمی واجتماعی مبدل شده است .
راههای طی شده که سر آغاز آن با مبارزات خون آلو د زنان کارگرصنایع نساجی نیو یارک درسال ۱۸۷۵پیوند یافت ،تا ایجاد « کمیته ملی زنان برای حق رای » درامریکا تا تشکیل کنگره سوسیالیست ها درکپنهاگ مبنی برتصویب «هشتم مارچ » به مثا به روز« زن » و تا راه اندازی تظاهرات میلیونی درکشورهای سویس،المان آسترلیا ...و ایجاد کنفرانس ها وتا تشکیل اعتصابات و تظاهرات شورانگیز وهیجان انگیز زنان روسیه درهشتم مارچ ( ۱۹۱۷ ) برای برانگیختن جرقه های رهگشایانه مقدمات قدمه های پیروزی انقلاب اکتبر، وتا اقدام یونیسکو در سال (۱۹۷۷) برای نامگذاری روز «هشت مارچ » به نام « روزجهانی زن » نشان می دهد،که تا اکنون فاصله های زیادی درمیان این سنگلاخ هاوجا ده های ناهموارطی شده است وهنوزاین سفرباید تا راه های طولانی ونا طی شده وتا اوج قلعه های بلند آزادی عدالت ترقی ودموکرا سی درجهان باید ادامه یافته وهمه مان همسفران آن گردیم.
طوری که  پنداشته می شود جنبش زنان نهضت جهانشمول بوده که با بسیاری جنبش های آزادی بخش ملی وجنبش های طرقی خواهانه  مردمان ستمکش جا معه گره خورده  و همواره رهای زن و برابری کامل آن با مرد در سرلوح مبارزات آن قرارگرفته است.
با گشایش روند مبارزات سیاسی واجتماعی به وسیله زنان نیمه یی از پیکر جوامع جهانی که تا آن زمانه ها در جهان به طرزمنفعل به سرمی برد ، با ظهوراین جنبش، قویا به تحرک افتیده وچرخش حرکت تاریخی را به سوی جهان آزاد و دموکراتیک تسریع بخشیده و در تحولات عظیم  و انقلابات سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، صنعتی ، کلتوری و فرهنگی جهان، نقش به سزای انجام  دادند.
نتایج تجارب وتحولات سده اخیرگویای روشن وانکار ناپذیر تا سیر پیگیرجهانی وشگرف پیکاررزمجویانه زنان درراه دست یابی به آزادی، برابری اجتماعی، اقتصادی وسیاسی میباشد. پیکاری که بیش از پیش سیمای جهان معا صر ما را دگر گون کرده است وبرای زنان حق انتخاب کردن ، حق انتخاب شدن ، حق کار ،حق تحصیل ،حق فعا لیت های سیاسی واجتماعی ،حق استقلال سیاسی وحق تشکیل خانواده را داده و راه را برای اعاده تساوی کامل حقوق مرد وزن هموارساخته است. این تنها به مدد فعالیت های داد خواهانه خود زنان به درجه اول وپشتیبانی همه جا نبه جنبشهای انقلابی وترقی خواهانه جهان مساعد شده است والبته از این دست آوردها نباید چنین درکی استنباط  گردد  که زنان این جوامع به حقوق کامل خود دست یازیده اند .
زنان، امروز با بسیاری مشکلات سیاسی ، اجتماعی واقتصادی دست وگریبان هستند. هنوز جلوه های آشکارازتبعیض و ستم جنسی برجامعه مستولی است. هنوزهم ممانعت های آشکار وگاه پنهان سد راه زنان قرار داردکه ازشگوفای توانمندی های آنان در امرساختارنظام اجتمای می کاهد. تمامی این نا بسامانی ها ، ستم واستثمار وازجمله ستم جنسی ریشه در سیستم غیرعا دلانه نظام سیاسی واجتماعی وبیناد های فکری آن دارد که با ملغمه افکارتحجرگرا یانه مذهبی و نظام ارتجاعی پدرسالارانه آغشته است. تنها با دگرگون سازی این سیستم وتامین عدالت کامل اجتماعی میتوان تا ریشه اصلی این نا برابری ها را برید وآنطوریکه گفتنی است آنگاه تاریخ واقعی بشروجامعه آغازخواهد شد.
نکته قابل توجه دیگراینکه درست است که زنان بطورعام دربستره اجتماعی همسان درمنگنه افکارتاریک اندیشانه قرون وسطایی وعقب مانده قرار دارند و زیرتیغ تبعیض جنسی قرار گرفته اند و ایشان از این منظر از درد مشترک می نالند ودر متلاشی شدن اش ذینفع اند اما بخشی وسیع ازهمین جامعه زنان یعنی زنان طبقات پایین ولایه های پایین جامعه که اکثر یت جمیعت راهم تشکیل می دهند علاوه بر ستم جنسی ازستم مضاعف رنج می برند که برای بسیاری از زنان مرفه جامعه کاملا نا آشنا است .
در تداوم رقابتهای جهانی میان ابرقدرت های جهان در کشور، زنان افغان متحمل رنج ها ، درد ها ومصایب هولناک وجانگدازی گردیدند.نقش تروریسم جهانی ونیروهای بنیادگروشریروحامیان بین المللی ومنطقوی شان برای پامال نمودن حقوق وحیثیت زنان کشورنهایت اسفناک بوده است.
طی سده های اخیر در افغانستان، مدت زمان دو دهه ای اخیرهرچند طاقت فرسا ترین دوره زندگی برای همه مردمان جامعه ما پنداشته شده اماسوگوارانه وزنه این کوه های آتش فشان بیش ازهرکسی دیگر برشانه های نا توان زن افغان سنگینی نمودواین زنان افغان بیش ازهر کسی دیگردرتحت شعاع ودیدگاه های افکار تعصب گرانه وارتجاعی، مورد ظلم ,شکنجه وستم قرارداده شدند.
چرخشگاه روز هشتم مارچ زمانی در کشور دایره یی خویش را تکمیل می نماید که سطح رفتارهای بربرمنشانه تا آسمان ها صعود نموده و نظام فساد سالار سیاسی به صحنه آرایی این منظره دلخراش مبدل گردیده است .
برحکم وجایب ورسالت های تا ریخی نظامی که سازما نگر وسامانه گرآزادی ،عدالت ودموکراسی برای زنان جامعه باشد سوگوارانه خود به یک نیروی بازدارنده درراه این داعیه بزرگ قرارگرفته وبا توجه به برخی تحرکات نمادین درراستای فعالیت زنان درارگان های دولتی,پارلمان ویا مشارکت آنها درحوزه معارف ,هیچ گونه تدابیربنیادی درراه حمایت از حقوق حقه زنان وآزادی های مدنی ایشان که برشالوده قوانین بشری استوار وبا پرکتیک زنده گی همسازباشد از سوی نهاد های دولتی اتخاذ نشده است.
هنوزآهنگ مهیب ودلخراش واژه های " تجاوز"و"جنایت "در برابر زنان در جا معه ما هرروز وهرلحظه به سرایش کشا نیده شده وسنگسار وخود سوزی وفروش زنان وخشونت های خانوادگی ،بخش های وسیع ازجامعه ما را تحت پوشش قرارداده و سرنوشت بخشی عظیمی از
زنان کشورمان در دام های تبعیض وستم اجتماعی وبیسوادی وبیعدا لتی گره یافته است،ودرجامعه ظلمت زده افغانستان به مقام وجایگاه زن به حیث « افزار» اجتماعی و ودیعه آفریده شده برای آسایش مردان نگاه میشود.
زنان کشورهنوزدرمیان دو قانون « اسلام  » و«حقوق بشر» گیرافتیده ومراحل طولانی اسارت وبرده گی خویش را سپری می نمایند ،ت ا کنون زنان نه موفق به دستیازی به ارزش های قانون اسلام درجامعه گردیده و نه ازقوا نین نافذه حقوق بشرسود برده اند واین رانمیتوان با مانورهای سمبولیک وبا وضع نمودن قوانین ولوایح میان تهی مرتفع ساخت والبته چنین رویکرددرگروتغیر بنیادی پایه های نظام سیاسی و تامین عدالت اجتماعی است تا بتوان برچنین زخم ها مرهم گذاشت.
برخلاف صدوردموکراسی غربی و نمای ظاهری ساختارنظام گویاد موکراتیک درکشور، هنوززنان کشور درسرنوشت ابهام برانگیز بسربرده و با حفظ حرکات نمادین ازبسیاری ها حقوق لازم اجتماعی محروم بوده و نقش ایشان در ساختار نظام سیاسی وعرصه های اجتماعی واقتصادی حقوقی ومدنی ناچیزوغیرقابل ملاحظه جلوه مینماید.
علی الرغم وجوهات مشترک ومنافع همسان ،دردمندانه ، انقطاب خطوط سیاسی و ایدیولوژیک حال و گذشته درجا معه روشنفکری ،شدیدأ حریم وکا نون همبستگی زنان کشوررا  صدمه زده واین زنجیره ها موانع جدی را برای امرمشترک مبارزه در راه حقوق وخواسته های سیاسی-اجتماعی زنان ایجاد نموده است.
دردمندانه هنوز زنان کشورازفقدان نهاد وارگانی که به طوردادگرانه وداد خواهانه بتواند مبارزات پراگنده وسراسری زنان کشوررا درچهار چوب یک پلاتفرم کلی برنامه ریزی نموده وبا ایجاد جنبش « فمینیسم  » آن را به سوی رهایی , آزادی ودموکراسی سمت وسودهد، رنج برده وبدین سان ،روزنه های آزادی وعدالت درجامعه سنتی کشور با سایه های ابرهای تیره مستوربوده و گشایش آن با چالش های متعدد هم درداخل حاکمیت وحضورمهره های زن ستیز وهم دربیرون ازآن دروجود نیروهای فند منتالیست و تروریست گرفتار و درین منگنه هنوز زنان کشورحتا موفق به انتخاب «حجاب اختیاری » نمی باشند.
جامعه در احوالی مقدم رستاخیز هشتم مارچ را جشن میگیرد که زن افغان کماکان به تمثیل گاه اقتدار نامردان یی مبدل شده که از همه شوونات زندگی ضعیف افتیده وکرسی فرمانروایی خویش را بر کالبد زن استقرار میبخشند.این همه زور آزمایی های جاهلانه از روایت های کژ اندیشانه  نیمچه ملا های مایه گرفته که فقط جلوه گاه زنان را به حیث معیاد گاه کاربرد آیه ها واحادیث دینی برگزیده و بر همه جنایات روان جامعه تغافل می نمایند.اینجاست که بخشی اعظم از زنان کشور بیش از پیش در کوره زار تعصب ،خشونت وبی عدالتی بسرمی برند.
امیدوارم تا « هشتم مارچ » تحرکات قاطع وانگیزه های موثری را در راه تشکل وهمبسته گی ملی و بین المملی زنان کشورما به وجود آورده  تا ایشان دوش به دوش با نصفی دیگر ازپیکراسیران جامعه یعنی مردان رنجدیده و رسالتمند کشوروخادمین صدیق خلق های درد دیده میهن مان در راه تاسیس جامعه آزاد و دموکراتیک و تامین عدالت اجتماعی وبرابری کامل حقوق مردان و زنان ؛ و ایجاد جامعه فا رغ از تبعیض وتمایزجنسی ، ملی ،مذهبی ، قومی وگروهی درفش آزادی ودموکراسی را تاسرمنزل مقصود حمل نمایند.
درخشان باد جنبش زنان درافغانستان
افتخار به زنان میهنم که پرچم آزادی را بردوش کشیده اند!

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۲ /۱۶ ـ ۰۸۰۳

 

هشتم مارچ روز مبارزه علیه بنیادگرایی

شیرین نظیری

هر ازگاهی هیاهویی موج گذرِ هم میهنانم، برای سنگسار رخشانه ها، زجرکشی فرخنده ها، بریدن بینی ریزه گل ها، سربریدن سیما ها، حلق آویز شریفه ها و ...بلند می شود . فعالان مدنی و فعالان حقوق زن با پرچم ها و تصاویر رنگه در جاده ها می ریزند و آواز های نفرت ، انزجار و داد خواهی شان کلیه شهر ها و جهان را فرا میگیرد.
کشورهای حامی افغانستان برای این که ، حکومت دست نشانده شان از هم نپاشد و آب روی آتش خشم مردم ریخته باشند ؛ با اظهار دلسوزی ، دلجویی وعده همکاری در دستگیری بنیاد گرایان می دهند. همین که خشم و عصبانیت مردم فروکش کرد،  نه حاکمی به وعده دستگیری عمل می کند و نه محکومی به پنجه قانون سپرده می شود.
ما شاهد هستیم که حاکمان کاخ ها به زودی فراموش کردند که فرخنده را ، در آن سوی ارگ چه فجیعانه و وحشیانه کشتند و به آتش کشیدند.
زیرا « جان ازجان جدا است »!
در همچو فاجعه های غم انگیز ؛ درد و مرگ را کی متحمل می شود؛ کی بi دستان سیاه اندیشان تکه و پارچه می گردد و سر انجام کی نابود و به گورستان تحویل داده میشود... فرخنده ها ؟
فرخنده دوشیزه بود که در جمع ۳۸ در صد زنان به این حکومت ناکاره، فاسد و بدنام رای داده بود. شما بانوان هم برای بهبود وضعیت اجتماعی، اقتصادی ، مشارکت سیاسی و... در پای صندوق های رای رفتید و رای خود را در صندوق ها انداختید. با تاسف فراوان حکومتی  به وجود آمد که خشت های نخستین آن با فریب ، تقلب و تخلف گسترده گذاشته شده بود. حکومتی که  با زنان برخوردهای سلیقه‌ ای، بومی، قومی، تبعیض ‌آمیز دارد. اما با بنیاد گرایان سر سازش و مدارا.
یکی از سیاست‌ های عوام ‌فریبانه حکومت نفاق ملی ، تصویب قانون منع خشونت علیه زنان در روز های نخست کاری اش بود. با گذشت یک ونیم سال کوچکترین پیشرفتی در این زمینه بوجود نیامده است.
اگر یک نگرگذرا به تاریخ بشری نماییم. دیده می شود که قوانین ، رهبری ، احکام و فرمان سنگسار و کشتن همیشه به دستان مرد های جاهل نوشته و درعمل اجرا شده است. چرا هیچ  زن نتوانسته پیامبر باشد و چرا عدالت در میان انسان ها به ویژه مردان و زنان یکسان نیست؟ چرا زنان جنس دوم نامگذاری شده و همیشه به خاطر زن بودن محکوم می شوند؟
زنان گرانقدر افغانستان، ما پس از این اسب های گاری چشم بسته نیستیم. می توانیم به چهار طرف خود خوب نگه کنیم  و با احتیاط گام بر داریم، حق انتخاب لباس، حق انتخاب رشته تحصیلی،حق انتخاب همسر ،حق انتخاب شغل و پیشه مناسب را داشته باشیم. برای دفاع از حقوق انسانی زنان با زنان و مردان آگاه جامعه مان یکجا شویم و در برابر بنیاد گرایان ، زن ستیزان برزمیم.
بیایید همه تحت نام زن، دست به دست هم بدهیم و همه موانع و مشکلات که فرا روی ماست با یکپارچه گی و همدستی ، از سر راه خود برداریم. با نهاد های حقوقی ،نه تنها در روز هشتم مارچ و یا هفته نخست ماه مارچ به فعالیت های خود به خاطر اعاده حقوق زن و مبارزه دربرابر خشونت علیه زنان بپردازیم؛ بلکه درجریان سال و سال های عمر خود کار و تلاش پیگیر و مستمر را هرگزفراموش نه نماییم.
هر نوع نگاه تجاوزگرانه بر زن ؛ ستم بزرگ در برابر بشریت است ؛ چرا که زن مادر هر بشر و مادر همه بشریت است!

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۴ /۱۶ ـ ۰۷۰۳