یک سناریو برای تشدید بحران دیپلوماتیک
زارعی قنواتی
تقابل سیاسی، امنیتی، اقتصادی و تبلیغاتی جهان غرب علیه روسیه در سال های اخیر به اوج خود رسیده است و حتا ابعاد آن در سال های اخیر در بعضی زمینه ها از دوران جنگ سرد هم فراتر رفته است. در پروندههای سقوط هواپیمای مالزیایی « اماچ۱۷» در ۱۷ جولای ۲۰۱۴ ترسایی در آسمان شرق اوکرایین، انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ امریکا، قضیه مسمومیت سرگیی اسکریپال، مامور سابق سازمان اطلاعات ارتش روسیه و جاسوس بریتانیا در شهر سالزبری و به تازه گی سناریوی قتل ساخته گی ارکدی بابچنکو، روزنامه نگار مخالف دولت روسیه در اوکرایین، به خوبی می توان این جنگ سیاسی ـ تبلیغاتی را مشاهده کرد. دراین میان اما موضوعی که تقریبا بسیاری از باورهای متداول دراین باره را به هم ریخت، افشای سناریوی قتل ساخته گی ارکادی بابچنکو، در اپارتمانی در شهر کیف، در ۳۰ ماه می بود که پس از ۲۴ ساعت که همه مقامات سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی اوکرایین درپی صحنه سازی از یک قتل دروغین افکارعمومی جهانی و محافل سیاسی و حتا نهادهای مرتبط با حقوق روزنامه نگاران را به صورت رسمی علیه مسکو به صحنه آوردند، به ناگهان خبرنگار مقتول «زنده» شد و در کنار مقامات بالارتبه امنیتی و اطلاعاتی اوکرایینی در کنفرانس مطبوعاتی شرکت کرد. در این کنفرانس مطبوعاتی، تمام آن توجیهاتی که از طرف ارکادی و مقامات رسمی اوکرایین ارایه شد، نه تنها از ماهیت این اقدام ساخته گی چیزی کم نکرد که حتا بر خشم نهادهای حقوق بشری، جامعه بینالمللی روزنامه نگاران و مقامات اتحادیه اروپایی نیز افزود؛ چراکه از یک طرف با همدستی یک خبرنگار با نهادهای اطلاعاتی و امنیتی، افکار عمومی جهان فریب داده شده بود و اعتبار جامعه مطبوعاتی، به ویژه بعد از واکنش اعتراضی این نهادها در محکومیت مسکو، در مظان بی اعتباری قرارگرفته بود و از طرفی دیگر جهان سیاست و افکار عمومی بین المللی با افشای این سناریو که با بازیگری مسببان آن دیگر نیازی به حدس و گمان درباره مهندسی خبر و تزویر حوزه سیاست نبود، بسیاری از باورهای گذشته و اعتماد به اطلاعات ارایه شده به کلی مخدوش شد. نکته مهم دراین میان توجیهات بسیار سطحی و دور از کار حرفه ای اطلاعاتی- امنیتی است که ارشد ترین مقامات نهادهای اوکرایینی درباره این قتل ساخته گی در کنفرانس مطبوعاتی ارایه داده اند، درحالی که برای خنثی کردن یک ترور هیچ نیازی به اجرای چنین سناریویی لازم نبود. به گزارش بنگاه های خبری بینالمللی، « سازمان خبرنگاران بدون مرز» که قتل ارکدی بابچنکو را یک جنایت « نفرت بار» توصیف کرده بود، در پی اعلام زنده بودن او، صحنه سازی مسوولان اوکرایینی را نیز « تأسف آور» خواند. همچنین « فدراسیون بینالمللی روزنامه نگاران» نیز این اقدام اوکرایین را «غیرقابل قبول» توصیف کرد و با انتشار بیانیه ای «به صحنه آوردن قتل یک روزنامه نگار را ناپذیرفتنی» خواند. اتحادیه اروپا نیز در پی اعلام خبر قتل ارکدی بابچنکو، با انتشار بیانیه ای خواستار انجام سریع « تحقیقی شفاف برای سپردن مسوولان این جنایت به دادگستری» شده بود و به دنبال فاش شدن صحنه سازی بودن این ماجرا، خواستار دریافت جزییات بیشتر در این زمینه شد.
آنچه امروز در حوزه تاثیر نهاد های اطلاعاتی و پروپاگاندای خبری درباره یک جنگ پنهان سیاسی-تبلیغاتی علیه روسیه می گذرد و به استناد آن نیز بسیاری تحریم های اقتصادی و دیپلوماتیک علیه این کشور اعمال شده، همه گی تنها در چارچوب گزارشهای اطلاعاتی و اراده سیاسی بوده است. در هیچ کدام از پروندههای موجود تا اکنون مستندات پرونده به دادگاه ملی و بینالمللی معتبر احاله نشده است و فقط همه گی در استناد به گزارش های اطلاعاتی یا کمیته های تحقیقاتی یک جانبه بررسی شده است. اما مورد قتل ساخته گی ارکدی بابچنکو مثل یک مایده آسمانی امروز به کمک روسیه آمده تا با زیرسوال بردن تمام این گزارشها و پرونده ها خواستار تحقیقات مستقل، ارایه اطلاعات شفاف، سپردن مسوولیت به کمیتههای تحقیق مشترک و رسیده گی به آنها در دادگاه های بی طرف بینالمللی شود.
سناریویی که در اوکرایین برای بد نام کردن همسایه شرقی و احتمالا به راه انداختن یک موج تنبیه بین المللی مثل پرونده کاملا مشکوک اسکریپال دربریتانیا شد، امروز با اشتباه محاسبه بزرگ مقامات اوکرایینی، موجب محکومیت کیف و حتا شکستن باورعمومی درباره دیگر پرونده های علیه روسیه شده است. بدون تردید بخش بزرگی از عصبانیت مقامات اروپایی از همتایان اوکرایینی خود نیز به دلیل همین بی اعتبارشدن موج تبلیغاتی و پرونده سازی های خاصی است که در پشت آن اهداف سیاسی و ژیوپولیتیک دنبال می شود و امروز تا حدودی تاثیر خود را از دست داده است. از آنجا که موضوع اوکرایین از سال ۲۰۱۴ ترسایی بزرگ ترین مشکل در روابط بین روسیه و اتحادیه اروپا بوده، با افشای این سناریوی ساخته گی دیگر در بین افکار عمومی و حتا بسیاری از سیاست مداران اروپایی حساسیت خود را از دست می دهد و کسی به اطلاعاتی که از کیف می رسد، اعتماد نخواهد کرد. همین موضوع می تواند کمک کند تا جنگ سردی که هم اکنون بین مسکو و بروسل رقم خورده است، تا حدودی فروکش کند و در شرایطی که روابط اتحادیه اروپایی با امریکا، به عنوان اصلی ترین حامی دولت ملی گرای اوکرایین که بنا به دلایل عدیده دچار اخلال شده است، تشدید و راه برای نزدیکی بیشتر اروپا و روسیه باز شود.
بامداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۱۸ـ ۰۶۰۶
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
در حاشیه رخدادهای منطقه :
انگیزهها و اهداف امارات در روابط با پاکستان
فرزاد رمضانی بونش
پاکستان از اولین کشورهای دارای روابط دیپلوماتیک با امارات متحده عربی است. روابط امارات متحده عربی و پاکستان چشم انداز همکاری گسترده درزمینه های مختلف را نشان می دهد. در این میان هرچند امارات عربی متحده، شامل ابوظبی، دبی، شارجه، عجمان، فجیره، راسالخیمه و امالقوین هرکدام در سیاست های داخلی روش و تصمیم گیری های خاص خود را دارند و برنامه دقیقی برای تعیین سیاست خارجی کشور وجود ندارد، اما طبق سخنان مسوولان، سیاست خارجی امارات بر پایه دوستی و عدم مداخله در امور سایر کشورها، اقتصاد آزاد و همزیستی مسالمت آمیز و احترام به قواعد بین المللی اعلام شده است. در همین راستا نوشتار زیر به انگیزه ها و اهداف امارات در روابط با پاکستان پرداخته است.
سیاسی و ژیوپولیتیک:
درواقع سیاست خارجی امارات در رابطه با پاکستان نیز بر پایه دوستی و عدم مداخله در امور سایر کشورها، اقتصاد آزاد و همزیستی مسالمت آمیز و احترام به قواعد بین المللی اعلام شده است. دراین بین امارات متحده عربی به عنوان یکی از ثروتمند ترین کشورهای خلیج برای بدل به بازیگر مهم در خاورمیانه در چند سال گذشته بیش تر وارد حوزه منطقه ای شده و کاهش تهدیدات و افزایش نقش منطقه ای از ابعاد مهم روابط منطقه ای امارات در روابط با پاکستان است. در همین راستا دیدارهای مقامات سیاسی بین دو کشور در سال های گذشته افزایش یافته و در سال گذشته شیخ خلیفه، هنگام دیدار با نواز شریف، نخست وزیر پاکستان، روابط امارات و پاکستان را برجسته و درحال توسعه توصیف کرد و بر ضرورت همکاری دو طرف برای ادامه نقش خود درزمینه سود دوجانبه و تاکید بر تمایل امارات برای ادامه حمایت از مردم پاکستان تاکید کرد.
گذشته از این شناسایی طالبان از سوی امارات درگذشته، تبدیل شدن دوبی به مقر مذاکراتی طالبان از پوتنسیال های همکاری مشترکی برای امارات و پاکستان است، اما درحالی که پاکستان همچنان تردید دارد که حمایت از گروه های خشونت آمیز را به عنوان ابزار نفوذ منطقه ای در نظر نگیرد. حمله سال گذشته در جنوری ۲۰۱۷ در قندهار و مرگ ۵ کارمند دیپلوماتیک امارات متحده عربی توسط طالبان افغان در شرایطی بود که افغانستان پاکستان را متهم کرد. این امر به نوعی چالشی در اختلاف نظر پاکستان با امارات تلقی می گردد.
در بعد دیگری باوجود تلاش برای توسعه روابط سیاسی در حوزه هایی اختلاف نظرهایی بین دو کشور وجود دارد.
جنگ یمن و سپس بحران قطر چالشی در روابط امارات و پاکستان در سالهای اخیر بوده و وضعیت روابط سیاسی پاکستان با امارات پس از خودداری پاکستان از اشتراک در اقدام نظامی علیه یمن رو به چالش گرایید و حتا گزارشهایی بیان کننده نارضایتی امارات از مواضع سیاست خارجی پاکستان داشت و اماراتی ها درخواست شفاهی سفارت پاکستان در ابوظبی برای تنظیم مکالمه تلفونی نخست وزیر پاکستان با نخست وزیر امارات را موکول به هماهنگی از طریق مجاری رسمی نموده اند. در همین راستا انور قرقاش وزیر مشاور در امور خارجی امارات در پیامی پاکستان را متهم به بی وفایی و تنها گذاشتن دوستان عرب نمود و تهدید به تلافی کرد در همین راستا از مودی نخست وزیر هند استقبال و قرارداد های سیاسی، امنیتی و اقتصادی متعددی را با دشمن سنتی پاکستان امضا نمود و سپس به عنوان میهمان ویژه در مراسم روز استقلال و رژه اردوی هند اشتراک نمود. در ادامه این نوع اختلاف ها موضع میانه پاکستان در بحران بین عربستان و امارات با قطر، و حمایت قطر از جریانات اخوانی در منطقه و جماعت اسلامی پاکستان و همراهی با دولت ترکیه ناخشنودی اماراتی ها را در پی داشته و ضربه ای به روابط امارات و پاکستان وارد آورد.
در بعد ژیوپولیتیک نیز بندر گوادر بخشی از پروژه کمربند و جاده چین در سال ۲۰۱۳ ترسایی قرار است نقش مهمی در انتقال کالاها از چین به کشورهای خلیج و خاورمیانه منتقل بازی کند. اهمیت بندر، موقعیت استراتیژیک آن در جنوب غرب پاکستان، مشرف به دریای عرب در نزدیکی تنگه هرمز در حالی است که دبی با سرمایه گذاری در زیرساخت ها برای تبدیل شدن به یکی از بزرگ ترین مراکز جهانی برای تجارت، امور مالی و گردشگری حرکت می کند و مسلماً گوادر را رقیبی برای خود می بیند. لذا رقابتی بین امارات متحده عربی، هند و امریکا از یک سو، چین، پاکستان، قطر و روسیه از سوی دیگر در این حوزه در میان است. بنابراین امارات برای مبارزه با طرح چینی پاکستان حساس است. این امر در شرایطی است که قصد سرمایه گذاری قطر در بندر گوادر پاکستان نیز نفوذ استراتیژیک دبی در منطقه را تهدید می کند. این نقطه بحرانی با جنگ اقتصادی خاموش بین پاکستان، چین ازیک طرف و امریکا و امارات متحده عربی خواهد شد. در واقع گسترش بندرگوادر در پاکستان تاثیر منفی بر منافع امارات متحده عربی دارد و همین موضوع گاه سبب شده برخی مقام های اماراتی چون خلفان رییس پولیس دبی در حمایت از بلوچستان مستقل مواضعی را اعلام کنند.
دفاعی نظامی:
پس از استقلال امارات سهم پاکستان در تکامل نهادهای کلیدی امارات مانند نیروهای مسلح، پولیس و.. مهم بوده و در دهه ۱۹۷۰ پاکستان با یک پروتوکول نظامی ماموران پاکستانی را برای آموزش و خدمت در نیروهای مسلح و پلیس این کشورها فعال کرد. درواقع ارتش پاکستان نقشی تاریخی در کمک به آموزش و تجهیز ارتش امارات متحده عربی، مانند آموزش خلبانان جنگنده نیروی هوایی امارات متحده عربی داشته و بسیاری از نظامیان پاکستان پس از بازنشسته گی، همکار یا مشاور امنیتی دولت امارات متحده عربی بودهاند. در این میان امارات به عنوان کشوری با وسعت و جمعیت اندک، آسیب پذیریها و نقاط ضعف عمدهای دارد و این امر باعث همکاری های ژیوپولیتیک و سیاسی امنیتی این کشور با قدرت های بزرگ و منطقه ای است. با این حال، امارات در پی تعقیب اهداف و منافع در روابط خارجی خود در عرصه دفاعی و نظامی، به توسعه همکاری ها و خرید های تسلیحاتی عمدهای برای افزایش سطح امنیت خود اقدام کرده است. در همین راستا از نگاه اماراتی ها افزایش همکاری های نظامی و دفاعی با پاکستان در حوزه هایی چون افتتاح دانشکده افسری امارات متحده عربی در وزیرستان پاکستان، سرمایه گذاری امارات متحده عربی در کارخانه مهمات سازی پاکستان (بزرگ ترین تولید کننده سلاح و تسلیحات نظامی این کشور) قراردادهای مشترک پاکستان و امارات برای اجرای پروژه های مشترک در راستای تولیدات نظامی و گسترش روابط دفاعی مدنظر بود است.
اقتصاد:
امارات به عنوان یکی از مهم ترین شرکای اقتصادی و تجاری پاکستان تبدیل شده و تجارت بین دو کشور در سال های اخیر به بیش از به ده میلیارد دلار رسید. هم اکنون امارات یکی از بزرگ ترین سرمایه گذاران و از بزرگ ترین سرمایه گذاران در میان شورای همکاری خلیج در پاکستان (GCC) است. شرکت های چندملیتی در بخش های مختلفی در پاکستان برای سرمایه گذاری مستقیم خارجی و سرمایه گذاری مشترک حضور دارند. امارات جزو چند سرمایه گذار خارجی بزرگ در پاکستان است و ارزش این سرمایه گذاریها در حدود ۲۰ میلیارد دلار است.
در بعد دیگری از جمعیت حدود ۹ میلیون نفر امارت تنها یک میلیون را اماراتی های بومی تشکیل می دهند و پاکستان از کشورهایی است که تعداد زیادی از شهروندانش (یا حدود ۴.۱ میلیون نفر) در امارات متحده عربی مشغول به کار هستند. مهاجران پاکستانی در امارات متحده عربی از طریق انتقال پول سالانه حدود میلیاردها دلار به پاکستان می فرستند. در حال حاضر کار بیش از ۲۶ شرکت اماراتی در پاکستان، در بخش های جدید برای توسعه اقتصادی، مبادلات تجاری و اقتصادی بین دو کشور حضور دارند و بیش از ۲۸ موافقت نامه و یادداشت تفاهم شامل اجتناب از مالیات مضاعف و ارتقا و حفاظت از سرمایه گذاری دوجانبه و.. وجود دارد. با اینحال امارات متحده عربی هند را بیشتر از پاکستان مهم تر می داند و تفاوت اندازه بین دو همسایه آسیای جنوبی در مقایسه با ۶۰ میلیارد دلار در تجارت دوجانبه بین امارات متحده عربی و هند، حجم تجارت با پاکستان در سال ۲۰۱۵ ترسایی تنها ۷ میلیارد دلار است.
دیپلوماسی عمومی:
امارات در چشم انداز ۲۰۲۱ خود را به عنوان الگوی پیشرفت و توسعه در منطقه مطرح کرده است و کوشش می کند خود را به عنوان یکی از قدرت های تاثیرگذار منطقه در عرصه بینالمللی نشان دهد. در این راستا آن ها برای نفوذ درافکار عمومی و تاثیرگذاری در دیپلوماسی عمومی از ابزارها و اقدامات مختلفی استفاده می کند. در این میان ظهور سازمانهای غیردولتی امدادرسان و خیریه امارات در سیاست خارجی (حدود ۶۰ موسسه چون موسسات خیریه موسسه « دبی لرعایه النساء والأطفال » و «موسسه محمد بن راشد آل مکتوم للأعمال الخیریه والإنسانیه) در سیاست گذاری ها و قدرت نرم این کشور مدنظر است. این موسسات با توجه به مباحثی چون فرهنگی و آموزشی، پرداخت هزینه های تحصیل، پرداخت بودجه برای برنامه های فرهنگی امارات را به عنوان یکی از الگوهای موفق توسعه در راستای اهدافی مانند کسب وجهه بینالمللی، اثرگذاری منطقه ای و گسترش اسلام صوفیانه، مرجع فصل نوین تمدن اسلامی معرفی می کند. در همین راستا در جنوری ۲۰۱۱ ترسایی امارات به منظور کمک به پاکستان، کاهش تاثیر سیل و بازسازی زیرساختها به اجرا گذاشته شد. در همین راستا نیز اخیراً امارات متحده عربی قرارداد های سرمایه گذاری ۲۰۰ میلیون دلاری با پاکستان امضا کرد و در مرحله سوم سرمایه گذاری امارات متحده عربی در پروژه های مشترک با پاکستان کمک به مردم و تکمیل پروژه های همگانی مدنظر قرار گرفت.
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۸ـ ۲۸۰۵
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
ترقی خواهان اسراییل خواستارمجازات عاملین جنایت در برابر فلسطینی ها شدند
دکتر اسد محسن زاده
رخدادهای روان در شرق میانه ، به ویژه درسرزمینهای اشغالی که شنیدنش رنجش زا و دیدنش دردباراست ، درهفته های گذشته یکبار دیگر چهره غیرانسانی تجاوز و اشغالگری را برجسته ساخت. براساس تازه ترین گزارش اداره بهداشت فلسطین رقم کشته شده گان درنوارغزه امروز به ۱۱۰ تن رسیده و وضع صحی تعدادی از زخمی ها که به دلیل نبود امکانات لازم بهداشتی در « بزرگترین زندان سربازجهان » * هنوز درزیرخیمه ها تداوی می شوند بد و وخیم خوانده شده است.
روشن است که این قتل و کشتار بی رحمانه ثمره اشغال سرزمین های فلسطینی، پشت پا زدن به موازین حقوق بشر، نادیده گرفتن حقوق مردم فلسطین و کشتار بی رحمانه آنها درسایه حمایت بی چون و چرای امریکا و سکوت مرگبار دولت ها و رسانه های « جهان آزاد » امکان پذیرمیباشد. موضعگیری یک جانبه و قرارگرفتن بدون قید و شرط دولت امریکا در برابر تحقق « نقشه راه » و برنامه قبول شده «راه حل دو دولت » ، و جانبداری بی قید و شرط از دولت راستگرا صهیونیستی اسراییل ازجمله انتقال سفارت امریکا به بیت المقدس و آنهم در روز «نکبت» ، سالگرد تاسیس دولت اسراییل چیزی جزپایمال کردن حقوق حقه فلسطینی ها ، نادیده گرفتن مصوبه های سازمان ملل متحد و حمایت آشکار ازسیاست های اشغالگرانه نیست.
درچنین جوسیاسی ـ تبلیغاتی یک جانبه بیشتر رسانه های غرب از پخش و پوشش خبری در باره دیدگاه ها و موضعگیری صدها هزار اسراییلی که با سیاست های اشغالگرانه و جنایات دولت اسراییل سروکارنداشته سر باز زده ؛ و تنها مصروف پخش دیدگاه ها ، تهدیدات و تجاوزات دولت صهیونیستی می باشند. بربنیاد شماری از نظرسنجی ها اکثریت فلسطینی ها و اسراییلی ها ، راه حل دو دولت را به عنوان وسیله ای برای برون رفت از وضع موجود ترجیح می دهند. علاوتاً اکثریتی از یهودی ها، تقاضای فلسطینی ها را برای تاسیس یک دولت مستقل منصفانه می دانند و فکر می کنند اسراییل می تواند با تاسیس چنان دولتی موافقت کند.
در رابطه با جنایت هفته گذشته درغزه ترقیخواهان اسراییل با پخش اعلامیه هایی خواست های را پیشکش نمودند که در نشست دیروزی « سازمان همکاری اسلامی » نیز طرح شده است. بادریغ این اعلامیه ها و موضعگیری ها در رسانه های غربی و « آزاد » اقبال چاپ نمی یابند.
نامورترین شخصیت های اجتماعی و فرهنگی اسراییل در هفته گذشته ضمن پحش اعلامیه ایی در باره قتل عام درغزه نوشتند :
« ما شهروندان اسراییل که آرزو داریم تا کشورمان امن و عادل باشد، در وحشت و انزجارنسبت به کشتارعظیم معترضین غیرمسلح فلسطینی درغزه قرارداریم.
هیچ یک ازمعترضان خطرمستقیمی را برای دولت اسراییل و یا شهروندان آن به بار نمی آورد. کشتار ۶۰ مظاهره کننده و هزاران مجروح دیگر خاطره قتل عام شیرپه ویل ( Sharpeville ) ـ افریقای جنوبی در سال ۱۹۶۰ ترسایی را زنده می نماید. جهان پسانتر وارد عمل شد.
ما از اعضای صادق جامعه جهانی خواستار اقدام عملی هستیم ؛ و تقاضا می نماییم تا آنهایی که دستورشلیک را صادرنموده اند مورد بازخواست قرارگرفته ، و به دادگاه کشانیده شوند. اعضای کنونی دولت اسراییل به خاطر اقدامات جنایت بارشان که بر معترضین غیرمسلح شلیک می نمایند مسوول می باشند.
جهان باید دست به اقدام شود تا کشتار روان پایان یابد .
ـ اورهام بورگ (Avraham Burg) ، سخنگوی پیشین کنست ( پارلمان اسراییل ـ م ) و صدر جیویش اجنسی ،
ـ پروفیسورنوریت پلید الهانن (Prof. Nurit Peled Elhanan ) ، یکی از برنده گان جایزه سخاروف ـ ۲۰۰۱
ـ پروفیسور داوید هارل (Prof. David Harel ) ، معاون رییس اکادیمی علوم اسراییل و دارنده جایزه اسراییل ـ ۲۰۰۴
ـ دانی کاراوان (Danny Karavan ) ، برنده جایزه اسراییل ـ ۱۹۷۷
ـ پروفیسور یهوشاوه کلودنی (Prof. Yehoshua Kolodny ) ، برنده جایزه اسراییل سال ۲۰۱۰
ـ الکس لیواس ( Alex Levac ) ، عکاس و برنده جایزه اسراییل ـ ۲۰۰۵
ـ پروفیسور یود نه ایمن ( Prof. Judd Ne'eman ) ، مدیر و برنده جایزه اسراییل ـ ۲۰۰۹
ـ پروفیسور زیف اشتیرن هل (Prof. Zeev Sternhell) ، تاریخدان و برنده جایزه اسراییل ـ ۲۰۰۸
ـ پروفیسور داوید شولمن (Prof. David Shulman ) ، برنده جایزه اسراییل ـ ۲۰۱۶
ـداوید تارتاکوور(David Tartakover ) ، هنرمند و برنده جایزه اسراییل ـ ۲۰۰۲ » **
در همین حال نشست فوقالعاده « سازمان همکاری اسلامی » که به درخواست رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه و رییس دورهای این سازمان در واکنش به کشتار بی رحمانه فلسطینی توسط دولت صهیونیستی درنوارغزه برگزار شد؛ به بررسی تحولات اخیردر فلسطین و انتقال سفارت امریکا به بیت المقدس پراخته ، و تصمیم مشترک دربرابر جنایات روان در فلسطین اتخاذ خواهد نمود..در این نشست رهبران و روسای ۱۳ کشور، معاونان رییس جمهور و نخست وزیران، وزرا خارجه، و نماینده گان بلند پایه کشورهای عضو « سازمان همکاری اسلامی » مشارکت دارند. از جمله شرکتکننده گان برجسته در نشست امروز روسای جمهور ایران، افغانستان و سودان، امیران قطر و کویت، پادشاه اردن، و نخست وزیر فلسطین ، پاکستان ... هستند.
برخلاف بیشترین کشورهای این سازمان که فقط به صدوراعلامیه ها سیاسی بسنده کردند ، رجب طیب اردوغان با لحن شدید به محاسبه با اسراییل پرداخته ؛ و رفتارارتش اسراییل در برابر فلسطینیها را با اقدامات نیروهای المان نازی مقایسه کرده گفت : « فرزندان آنهایی که طی جنگ جهانی دوم در اردوگاهها تحت انواع شکنجه بودند، امروز به ترتیبی به فلسطینی ها حمله می کنند که نازیها را شرمنده می کند.»
او دربخش دیگری از سخن رانی اش اضافه نمود : « بین ظلمی که ۷۵ سال پیش در اروپا بر مردمان یهودی رفت، با سبوعیتی که امروز بر برادرانمان در غزه می رود، فرقی نیست.» اردوغان در نشست « سازمان همکاری اسلامی ـ OIC » اسراییل را یک « دولت تروریست» خوانده گفت در حالی که امریکا با استفاده ازحق ویتو در شورای امنیت جلو هر قطعنامه ای علیه اسراییل را می گیرد، این مساله درمجمع عمومی سازمان ملل متحد دنبال خواهد شد.
ترکیه از شمار محدود کشورهای بود که در واکنش به قتل عام فلسطینی ها سفیرآنکشور را از ترکیه اخراج نموده ، و دست به اقدمات روشن سیاسی زد.
دو خواست مهم دیگر این نشست : درخواست جابجایی « قوای حافظ صلح بین المللی » در مرز میان اسراییل و فلسطین ؛ و کشانیدن عاملین این جنایات ضد بشری دربرابردادگاه بین المللی بود.
درخواست برای کشانیدن جانیان و قاتلان مردم بی دفاع به دادگاه بین المللی ، پایان بخشیدن به وضع موجود و برقراری صلح پایه دارمیان اسراییل و فلسطین ، ایجاد دو دولت مستقل فلسطینی و اسراییلی بر بنیاد توافقات انجام شده ، و زیست باهمی در صلح و مدارا در منطقه ...نیروهای صلح خواه و ترقی پسند اسراییل و فلسطین را درخط واحد قرار داده است. این ها دریاری و حمایت جامعه جهانی و بشریت مترقی می توانند فلسطین و باشنده گان آنرا از شر بد رایی ستم پیشه گان اسراییلی که مناطق اشغالی را چون دهن گورهولناک ساخته است خلاص نمایند.
*یک ژورنالیست لبنانی بادرنظرداشت وضع دردبار وغیرانسانی در نوارغزه ، آنرا « بزرگترین زندان سربازجهان » خواند، و ژورنالیستان دیگر نیز این گزینه را پسندیدند ، و درگزارشات شان غزه را چنین نامیدند.
درخوریاد است که درنتیجه سیاست محاصره ، تهدید، تحریم و تجاوز دولت اسراییل ، بیش از ۹۵ در صد باشنده گان غزه از داشتن آب آشامیدنی صحی محروم اند. شهروندان غزه روزانه حد اکثر به ۴ ساعت برق دسترسی دارند . بیش از ۲ میلیون فلسطینی حق برون رفت و مسافرت ازعزه را نداشته ، ۵۰ در صد جوانان از زنده گی در این شرایط غیرانسانی به ستوه آمده مرگ شانرا آرزو می نمایند؛ و بیش از۵۰ در صد باشنده گان غزه در بی کاری بسرمیبرند. تجاوزگران اسراییلی هرازگاهی که خواسته باشند به بهانه های گوناگون براین منطقه و تاسسیات دولتی ومناطق مسکونی حتا بیمارستان ها و کودکستان ها راکت و بم می فرستند.
**برگردان از متن المانی توسط نگارنده
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۸ـ ۲۰۰۵
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
« فرانسه نافرمان » در مقابل رییس جمهور « نیولیبرال »
اردشیر زارعی قنواتی
پیروزی امانویل مکرون رییس جمهوری جدید و رهبر حزب جدیدالتاسیس « به پیش » در مقابل مارین لوپن رهبر حزب راست افراطی « جبهه ملی » در واقع پیروزی « نیولیبرالیزم » بر « ملی گرایی » در این کشور بود. در شرایطی که از یک طرف دو حزب سنتی میانه چپ و راست «سوسیالیست» و «جمهوری خواهان» با عدم استقبال تودههای رای دهنده، شکست سختی خوردند و چپ رادیکال نیز درتشتت تاریخی خود حتا در ایتلاف بخش اصلی آن تحت عنوان جنبش « فرانسه نافرمان » تنها با اختلاف چند درصد از رقابت نهایی بازماند، قابل پیش بینی بود که اکثریت مردم و جریانات سیاسی فرانسه برای به قدرت نرسیدن راست افراطی رای «سلبی » خود را به صندوق مکرون می ریزند.
این پیروزی که به نوعی تداعی گر پیروزی ژاک شیراک ، در مقابل ژان ماری لوپن ، رهبر وقت جبهه ملی و پدر ماری در سال ۲۰۰۲ ترسایی بود، بار دیگر نشان داد که جامعه فرانسه از هراس نسبت به پیروزی یک ملی گرای تندرو بار دیگر به یک گزینه نامطلوب اما در چارچوب « حفظ وضع موجود » رای داده است. اما شرایط جدید نشان داد مکرون که از بطن حزب سوسیالیست برخاسته بود، حتا به اندازه شیراک محافظه کار هم به مطالبات تودههای مردم و طبقات اجتماعی نزدیک نیست و مصمم برای تجدید نظر در صورت بندی متریال ـ سوسیال جامعه فرانسه که میراث انقلاب کبیر فرانسه است، به نفع نیولیبرالیزم افسارگسیخته کنونی است. از همان ابتدای ورود مکرون به کاخ الیزه، او و کابینه به شدت نیولیبرال « ادوارد فلیپ » تمام تلاش خود را به کار گرفته اند تا امتیازات حوزه « کار» میراث دوران دولت رفاه درخصوص بهداشت، آموزش، قانون کار، مهاجرت و بازنشسته گی را به نفع حوزه « سرمایه » تغییر دهند.
رییس جمهوری فرانسه که با برنامههای نیولیبرالی خود تلاش می کند بار دیگر رشد و شکوفایی را به اقتصاد فرانسه حتا به بهای خانه خرابی و سقوط موقعیت اجتماعی و اقتصادی نیروی کار به کشور بازگرداند، نه تنها در این راه موفق نبوده که حتا شاخص رفاه اجتماعی در فرانسه را هم به شدت پايین آورده است.
سیاست نیولیبرالی مکرون از همان ابتدا با مخالفت سرسختانه سندیکاهای کارگری، طبقات اجتماعی نابرخوردار و احزاب چپ رادیکال روبه رو بوده است. از هفتهها قبل سندیکاهای کارگری در اعتراض به کاهش دستمزدها و حذف بعضی از حقوق خود در حوزه حمل ونقل به صورت مرتب در اعتصاب و اعتراض به سر می برند و این بار با مماشات و همدستی دو حزب اصلی کشور با رییس جمهوری جدید، الترناتیف سیاسی بدیل در دست چپ رادیکال « فرانسه نافرمان » به رهبری ملانشون ، است که اگر در بحبوحه دور دوم انتخابات ریاست جمهوری حزب کمونیست فرانسه و جناح چپ حزب سوسیالیست به رهبری بنوا آمون ، به تحریم این دور از انتخابات به درخواست ملانشون می پیوستند، مکرون با یک رای ضعیف پیروز می شد و جنبش تحریمیها با حدود ۵۰ درصد از حایزان شرایط رای، یک سد بزرگ در مقابل گردش به راست مکرون ایجاد می کردند.
متاسفانه این دو جریان که در برنامه کاملا همسو با رهبر جنبش چپ رادیکال بودند، با حضور در پای صندوق رای و انتخاب گزینه « بد » در مقابل « بدتر» در شرایطی که پیروزی مکرون قطعی بود، یک چک سفید امضا به او دادند و امروز باید هزینه های سنگین آن را بپردازند. در هفتهها و روزهای اخیر به دعوت سندیکا های کارگری و جنبش فرانسه نافرمان در کنار اعتراضات صنفی بارها جمعیت های بزرگی از مخالفان با حضور در خیابانهای بیشتر شهرهای فرانسه نارضایتی خود را از سیاست های نیولیبرالی دولت مکرون نشان دادهاند.
شنبه گذشته مردم معترض فرانسه با فراخوان بیش از ۶۰ اتحادیه کارگری و صنفی، احزاب چپ و نهادهای مردم گرا در اعتراض به سیاست های نیولیبرالی امانویل مکرون به خیابان شهرهای فرانسه سرازیر شدند. بنا بر گفته برگزارکننده گان مراسم نزدیک به ۲۵۰ هزار نفر در این تظاهرات اعتراضی شرکت ؛ و علیه سیاستهای نیولیبرالی مکرون اعتراض كردند و دهها نفر نیز توسط پولیس دستگیر شدند. اما به دلیل همان چک سفید امضایی که اکثریت مردم و جریانات سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری به مکرون دادند و متعاقب آن نیز در یک هیجان کاذب کاندیدای حزب جدید « به پیش » او را به صورت فله ای روانه پارلمان کردند، امروز تنها اهرم قدرتمند برای بازدارنده گی علیه برنامه های مکرون تنها در اعتراضات خیابانی و اعتصابات کارگری خواهد بود.
با توجه به ترکیب پارلمان و قدرت بالای رییس جمهوری در ساختار سیاسی فرانسه در حوزه نهادهای حقوقی قدرت از جمله اکثریت نماینده گان حامی او در پارلمان هیچ عامل بازدارنده قانونی وجود ندارد. جناح چپ مخالف و سندیکاهای کارگری هم با اشراف به همین واقعیت تمام تمرکز خود را بر اعتصاب و اعتراض تودهای قرار دادهاند؛ درحالیکه تا امروز مکرون نه تنها به مطالبات مشروع آنان پاسخ نداده که به کرات گفته مصمم به پیاده کردن برنامه های خود و اصلاح نظام حقوقی فرانسه است. در چنین وضعیتی که دوقطبی نهاد قدرت و نهاد مردم به مرحله عدم توافق و تضاد اساسی منافع می رسد و امکان رسیدن به تعامل سلب می شود، تنها تناسب قوای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موجود تعیینکننده نتیجه نهایی نبرد یا رقابت خواهد بود. فرانسه امروز در چنین شرایطی قرار دارد و به عکس دوره های قبل رابطه معمول و تعدیل گرایانه نهاد قدرت و نهاد مردم تا حدود زیادی مختل شده و به شدت آسیب دیده است.
البته این افسارگسیخته گی برنامه های نیولیبرالی دولت مکرون با توجه به شکست همه مدل های آن در اتحادیه اروپا و حتا دیگر کشورهای جهان اگر به مرحله اجرایی هم برسد، نه تنها رشد و شکوفایی را برای فرانسه به ارمغان نمی آورد که هم زمان می تواند تجربه اخیر ایتالیا را برای پیروزی جریانات سیاسی پوپولیست مهیا کند؛ چنانچه « روم » امروز در انتظار نخست وزیری جوزپه کنته * ، کاندیدای جنبش « پنج ستاره » و حزب راست افراطی « لیگا نورد » برای تشکیل دولت ایتلافی است. سیاست های نیولیبرالی امانویل مکرون برای فرانسه امروز از آنجا که موجب سقوط رفاه اجتماعی اکثریت طبقات مزدبگیر ( اقتصاد کینزی) می شود و نیولیبرالیزم اقتصادی نیز در سطح جهانی در سراشیب افول و شکست است، هیچ چشم اندازی برای موفقیت نخواهد داشت و تنها گسست و شکاف های اجتماعی و سیاسی را افزایش می دهد.
*امروز رییس جمهور ایتالیا بر اثر فشار پشت پرده رهبران شمال اروپا نامزدی جوزپه کنته را پس گرفت. ( بامداد )
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۸ـ ۲۸۰۵
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
وضع درکشور
ولی محمد
بحران عمیق نظامی وسیاسی دامنگیر کشور گردیده است .جنگ در ولایات شدت کسب کرده ابتکار عمل بدست مخالفین مسلح دولت است ، انها پلان جنگی میسازند وبه سرعت به حملات پرداخته دولت را غافلگیر می نمایند مانند حمله دستجمعی بر شهر فراه که باتجمع طالبان از چندین ولایت همجوار و تنظیم قطارهای انتقالاتی صورت گرفت. اما دولت وقوای خارجی مستقر درافغانستان با داشتن وسایل تخنیکی کشفی و استخباراتی و ادعای وجود جواسیس شان در میان جنگنده های مخالف جزیی ترین حرکت ضد تجمعات و انتقالات مخالفین را اجرا نکرد ند یعنی میگذارند دشمن داخل شهرها شود، خوب بجنگد، ویران کندوبکشد بعد با هباهوی آماده گی وارسال قوت های علاوه گی به محل جنگ، مطبوعات واذهان مردم را مصروف نگهمیدارند .
اینکه چه تعداد جوانان قوای مسلح ومردم عام کشته مبشوند ، دارایی بخور ونمیر مردم در اتش جنگ میسوزد دستگاهی بنام دولت برای حل کامپلکسی جنگ و پیامد آن اقدامی بعمل نمی آورد. ولسوالی ها سقوط میکند میگویند دوباره گرفته شد ، به شهرها حمله میشود میگویند عقب زده شد ،انفجارات و حملات تروریستی عالمی از وحشت وخون بر پا میکند میگویند پلان این عمل در ورای سرحدات طرح ریزی شده بود. پس دستگاه عریض وطویل دولت وارگان های آن با هزاران مشاور وکارمند و سخنگو وغیره در دفع و طرد اعمال دشمن چه نقشی باید داشته باشد؟
امکانات ادعا شده وسیعی که دولت تبلیغ میکند چرا بر طبق یک پلان منظم تعرضی و تدافعی بکار انداخته نمی شود تا حملات دشمن خنثی گردیده تلفات جانی ومالی به حد اقل تقرب نماید .
این جنگ جنگ ساده نیست عوامل وابعاد معلوم ونامعلوم آن سخت پیچیده وگونه گون میباشد، انچه در عمق این جنگ چندین ساله نهفته است بیشتر نزد مراجع استخباراتی بخصوص امریکا در پلان طویل المدت حضورنظامی شان دراین خطه پیچ خورده است.
در کتاب« جنگ اشباح » افشا می شود که وقتی گیری شرون نماینده cia و مسوول برای جهاد افغانستان در اوایل سپتمبر سال ۱۹۹۶ ترسایی با احمد شاه مسعود درکابل ملاقات کرد به مسعود گفت : « من اینجا آمده ام تا روابط را بار دیگر از سربگیریم. امریکا بار دیگر به افغانستان علاقمند شده است ، ممکن در ظرف یکی دو سال ما به اینجا برگردیم ...»
بعدها مسعود درملا قاتی با افسران سی.ای.ای. در فرانسه « به آواز اهسته گفت امریکا باید کاری بکند ورنه مقاومت در برابر طالبان سقوط خواهد کرد. امریکایی ها به او گفتند به تلاش های شانرا دراین راه ادامه خواهند داد. » همان بود که امریکا پلان حمله به افغانستان را عملی ساخت وکار تا امضای قرارد داد اسارت بار امنیتی و تاسیس پایگا ه های نظامی رسید.
امریکا عامل اصلی عدم استقرار اوضاع درکشوراست زیرا بر دوام صلاحیت و قدرت زورمندان شرکت کننده درکنفرانس بن و عدم تن دهی شان در از دست دادن امتیازات و صلاحیت های آنها موافقت کرد. سهم موجود شان درقدرت باعث تداوم بی ثباتی درکشور میباشد.
جنگ تریاک در تداوم حالات جاری فوق العاده اثرگذار است. مداخلات همسایگان در تشدید اختلافات محلی، قومی و ملی واثرگذاری بر برخی نیروهای جنگی هردو طرف ، پارلمان ، دستگاه حکومت و جامعه به ا صطلاح مدنی و مطبوعات قلمی، صوتی وتصویری بسیار نیرومند است انها با پلانهای بد شان تخم نفاق و بی اعتمادی رامیان مردم وکارمندان دولت پاش میدهند.
کار درجهت تجرید مبلغین مغرض مذهبی و شدت تبلیعات جنگی توسط ایشان با ناتوانی جدی مواجه است .جنگ جویان قبلی جهادی و قوماندان های محلی به پروسه های صلح آمیز واشتغال وساختمان کشورجلب نشده صلاحیت های جنگی شان کمافی السابق تهدید کننده اوضاع تا سرحد اخطار بدولت مبباشد.
نقش نیروهای مافیایی در دولت منجمله قوای مسلح بر بی ثباتی اوضاع به نفع خود شان بیشتر از گذشته بالا رفته است.اگر یک مهره ای ازین خاینین بی جا شود فریاد وغوغای شان با شعارهای گونه گون محلی، قومی وملیتی فضای جامعه را مغشوش و بحرانی میسازد. سیاستهای غلط وتعصب الود حاکمیت که درعمق عاری از اغراض تشنج زایی و بحران آفرینی نیست اعتماد مردم ومتحدین دولت را بطورجدی آسیب پذیر ساخته است.
نبود یک سیاست سنجیده شده مستقل و باثبات در برابرسیاست های تخریبی همسایگان مغرض و عدم جراات طرح صریح در جنگ دو سره نیروهای امریکایی (هم جنگ ظاهری وهم کمک باطنی با تروریستان) چنان فضای سردرگم کننده ایجاد کرده است که کسی حقیقت وضع موجود را آنطوری که باید درک کند نمی کند.
مجموعه عوامل ذکر شده به گرد وغبارگمراه کننده در وضع جاری کشورباعث شده است که دشمن ابتکار عمل را بدست داشته باشد وبا ضربات پیهم برتلفات دولتی افزایش دهد.این جنگ با همه ابعاد صریح ونامعلوم ان ادامه یافته فرزندان وطن قربانی آن میشوند.
جنگ نیابتی در افغانستان زخم ناسوریست که بدون بک اجماع ملی افغان ها و موضعگیری صریح وموثرجهانی در برابر مراکز پرورش تروریست ها خاتمه نمی یابد.
سیاست های پوششی جنگ سال به سال تغیر داده می شود گاهی کفر واسلام، باری اختلافات مذهبی و اکنون تشدید بی سابقه تبلیغات مخالف وحدت ملیت ها و اقوام ساکن درکشورتوسط چند فرد متعصب ومعلوم الحال وابسته به بیگانه عمدآ و قصدآ اذهان جوانان را از برادری وهمبسته گی بسوی تفرقه و خصومت استقامت میدهد.
بحران نظامی- سیاسی واقتصادی موریانه ایست که رژیم را در پرتگاه نابودی میرساند تا پلان گذاران جنگ نیرنگ دیگری رابرای تداوم بحران روی دست گیرند .
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۸ـ ۱۸۰۵
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018