سخن گوی نیروهای مدافع خلق گفت:
جنگ عفرین رسوایی اردوغان !
بروسک حسکه ، سخن گوی نیروهای مدافع خلق (YPG) در عفرین در گفت و گو با « شرق » ضمن بیان این مطلب که ترکیه موفق به پیشروی در مناطق کرد نشین عفرین نشده است، گفت:
ترکیه ١٠ روز است از آسمان و زمین و به وسیله پیشرفته ترین تجهیزات ناتو علیه نیروهای ما که به ساده ترین امکانات نظامی مجهزاند، جنگ نابرابری را شروع کرده اما به شهادت جهانیان، در برابر اراده نیروهای ما زمین گیر شده است. او ادامه داد: دومین ارتش ناتو در حالی وعده پیروزی درعفرین را می داد که با صد فروند هواپیمای اف١٦ و صدها تانک لیوپارد وارد باتلاقی شده که فرار از آن موجب رسوایی اردوغان خواهد شد.سخن گوی نیروهای مدافع خلق درعفرین با اشاره به این مطلب که اردوغان رییس جمهور ترکیه ، رویای پادشاهی سلطان حمید را می بیند، خاطرنشان کرد: به غیر از عنوان تجاوزگری چیز دیگری نمی توان به اقدامات ترکیه اطلاق کرد؛ اردوغان در رویای تصرف خاک سوریه است و همه جهانیان در این هفت سال شاهد اند که چی کسی داعش، النصره، احرارالشام و گروه های جهادی دیگر را حمایت و تجهیز می کرد.او تصریح کرد: در این چند سال از مناطق تحت حاکمیت ما تا امروز یک گلوله به سمت ترکیه شلیک نشده پس بهانه های ترکیه فقط وفقط برای توسعه طلبی و تجزیه خاک سوریه و اتصال آن به این کشور است.
حسكه ضمن اشاره به اتهامات اردوغان نسبت به نیروهای کرد سوری، اظهار کرد: ما از ابتدای جنگ سوریه در خط مقدم مبارزه با تروریزم بوده ایم و با هر دو طرف قدرت جهانی درباره مبارزه با داعش و النصره همکاری داشته ایم و تا امروز پنج هزار نفر از نیروهای ما در برابر دفاع از یکپارچه گی خاک سوریه و جنگ با تروریستها جان باخته اند، به همین خاطر اظهارات اردوغان نابجا و به دور از راستی است. او افزود: همه کشورهای منطقه در این هفت سال همواره به ترکیه درباره حمایت اش از تروریستها گوشزد کرده اند، اما اینکه ما در صف اول مبارزه با تندروی قرارداریم و او نیروهای ما را تروریست خطاب می کند، بسیار مضحک است.سخن گوی نیروهای مدافع خلق در عفرین با اشاره به تعداد کشته و زخمیهای غیرنظامیان ازآغاز حملات ترکیه به شمال سوریه، گفت: از ابتدای حملات ترکیه به عفرین، نزدیک به صد غیرنظامی کشته و ٢٠٠ نفر زخمی شدهاند./ شرق
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۸ـ ۰۲۰۲
ا. غلامی
درحالی هشتمین روز از حمله ترکیه به خاک سوریه و کانتون کردنشین عفرین سپری می شود که بازیگران مهم عرصه سوریه هرکدام با نوعی از « اظهارات منعطفانه » نتوانستند یا نخواسته اند که اقدام نظامی ترکیه در خاک سوریه را کنترول کنند. اما چه عواملی می تواند در پشت پرده این کنش بازیگران تاثیرگذار باشد و اساسا ساختار سیاسی و پیچیده تفاوت منافع در عرصه نظام بینالمللی تا چه اندازه طرفین را در برابر یک دیگر به هم گرایی می رساند. بعد از سپری شدن هفت سال از این جنگ خانمانسوز چند ملیتی در سوریه، همه جریان ها بر سر موضوعی به « جبر انتخاب » رسیدهاند. درواقع می توان گفت جبر انتخاب امروز سوریه و نقطه عطف سیاست ورزی همه جریان ها « مساله کرد» است ؛ مساله ای که ترکیه را مجبور به تغییر پارادایم « سرنگونی اسد به قبول اسد » به شرط ها و شروط ها کرد. درواقع چرخش استراتیژیک رجب اردوغان، رییس جمهوری ترکیه، حول موضوع « احساس ایجاد خطر» شکل گرفت و این احساس خطر، همان « قدرت گیری کردی » در جنوب ترکیه و در شمال سوریه تحت قیادت یک ساختار دموکراتیک بود؛ بنابراین او شرط قبول اسد را در ازای مدیریت جریان کردی پذیرفت. بعد از آنکه کردها توانستند از دل « نبرد کوبانی » امریکا را وارد معادله زمینی سوریه کنند، همه ورقها برگشت و به جای اسد، کردها به دشمن درجه یک اردوغان تبدیل شدند. در طرف دیگر با بالاگرفتن دعوای امریکا و ترکیه بر سر کمک ایالات متحده به کردها، روابط دو طرف به تیره گی گرایید و آرامآرام با نزدیک شدن ترکیه به روسیه رابطه کردها و روسیه مخدوش شد که نمود آن را در مذاکرات آستانه می توان دید. اساسا مذاکرات آستانه و توافقات ( ایران، روسیه و ترکیه ) برای این منظور انجام گرفت تا با کمکردن نفوذ امریکا در سوریه و تعیینتکلیف گروههای تندرو در ادلب، طرفین به رضایت برسند و اردوغان هم با تسویه حساب با کردها، از تشکیل کوریدور کردی در شمال سوریه جلوگیری کند. در سوی دیگر میدان ایران قرار دارد. ایران از طرفی نگران حضور امریکا در شرق فرات است چرا که ممکن است در اجرایی شدن «کریدور مقاومت» که از تهران به دریای مدیترانه وصل می شود و دسترسی به اسراییل و آبهای آزاد را آسان می کند، خللی وارد کند و از طرف دیگر نگران حضور نظامی ترکیه در خاک سوریه است. تا قبل از آمدن امریکا به سوریه، شکل گیری یک ساختار کردی در شمال سوریه برای ایران خطری نبود و به صورت ضمنی ایران آن را پذیرفته بود و حتا به صورت پراگنده رسانه های ایرانی نبرد کردها با اسلام گرایان تندرو را پوشش می دادند، بنابراین ایران کردها را نقطه خطر خود نمی دانست، بلکه برعکس آنها را نوعی موازنه در برابر زیاده خواهی های اردوغان محسوب می کرد. اما ورود امریکا به ماجرا منجر به حساسیت ایران و افزایش نگرانیها شد، به نحوی که حاضر به پذیرش نشست آستانه شد. برخی از وجود یک « معامله بزرگ » خبر می دهند که طرفها در مذاکرات آستانه به این توافق رسیدهاند که در ازای دادن ادلب به دولت سوریه، عفرین به اردوغان داده شود. اما به عقیده بنده، این موضوع نمی تواند چندان محتمل باشد، چراکه ادلب در محاصره ارتش سوریه و روسیه قرار دارد. درحال حاضر برای ترکیه هیچ چیز به اندازه شکست کردها اهمیت ندارد و برای روسیه عقب راندن امریکا، پایان جنگ، بازگشت سربازان و شروع تجارت با سوریه دارای اهمیت است و برای ایران ایجاد کوریدور مقاومت و دسترسی و ایجاد بازار تازه در مدیترانه در اولویت قرار دارد. اما با وصف آنکه امریکا همه این مسایل را می داند، چرا تا این لحظه نتوانسته است در برابر تجاوزات ترکیه به عفرین و محور نشست آستانه اقدامی انجام دهد؟ واقعیت آن است که امریکا به مسایل راهبردی فکر میکند و حضور بلندمدت در سوریه را در گرو حفظ هر دو بازیگر منطقه ای و محلی یعنی ترکیه و کردها می داند. شاید پرسیده شود که اردوغان امروز برخلاف منافع امریکا عمل می کند، اما در واقع ایالات متحده امریکا ترکیه را کشوری قدرتمند در منطقه می داند که چه با اردوغان و چه بدون اردوغان همکار استراتیژیک امریکا در خاورمیانه و درناتو است، بنابراین دغدغههای امنیتی این کشور را با حساسیت دنبال می کند و اگر روزی بخواهد بین ترکیه و کردها یکی را انتخاب کند، به دلیل ساختار حقوقی و سیاسی ترکیه ناچار به انتخاب ترکیه خواهد شد. موضوع بعدی مبحث انتقال انرژی از شرق فرات است که درحال حاضر مهندسان امریکایی در مناطق نفتی شرق فرات مشغول به کار هستند و امریکا ناچار است در آینده در صورت مانده گاری در سوریه و توافق با کردها، برای انتقال این نفت ارتباط خود با ترکیه را به عنوان تنها مرزی که قادر به انتقال انرژی خواهد بود، حفظ کند. کوتاه سخن باید گفت افتادن عفرین نمی تواند برای امریکا اولویت اولین باشد زیرا می داند در حوزه نفوذ رقیب قدیمیاش قرار گرفته، هرچند بدش هم نمی آید بتواند در عفرین جایگزین روسیه شود؛ اما تجربه های تاریخی ثابت کرده که ابرقدرتها در ورود به زمین یکدیگر با وسواس عمل می کنند. امریکا می داند اگر عفرین هم سقوط کند کردها دوباره مجبور به دریافت کمکهای این کشور برای حفظ دو کانتون دیگر هستند، به همین دلیل مساله عفرین را مبحث شماره یک سیاست خارجی خود نمی دانند!
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۸ـ ۰۲۰۲
جنجال در داووس
نشست مجمع جهانی اقتصادی ( WEF) ) با حضور سران سیاسی و اقتصادی جهان در داووس سویس، از شمار گردهمایی هایی است که درآن روندها و چشم اندازهای اقتصاد جهان مورد برسی قرارگرفته و درآن معاملات کلان تجارتی و اقتصادی با هم گره می خورند. هرچند ادعا می شود که این مجمع اقتصادی جهانی در راه کوتاه کردن فاصله میان فقر و ثروت می کوشد ؛ ولی درحقیقت این یک ادعای دروغینی بیش نیست. اکسفام، انجمن بین المللی برای ریشه کن کردن فقر و گرسنه گی در جهان، در گزارش روز دوشنبه خود یاد آورد شده که درز میان فقر و ثروت بیشتر از گذشته عمیق تر شده و ساختارهای اقتصادی بین المللی « بیمار ، ناکارآمد و شکست خورده » است. بر اساس این گزارش، نیمی از جمعیت جهان در سال ٢٠١٧ ترسایی از رشد جهانی، هیچ بهرهای نبردهاند. با آنکه درباره نشست داووس گزارشات فراوانی بدست نشر سپرده شده است، اینک ما مطلبی درباره حضور و دیدگاه رییس جمهور امریکا دونالد ترمپ، را به نشر می رسانیم امید مورد توجه قرار گیرد. بامداد
با توجه به سیاست « نخست امریکا »ی دونالد ترامپ، رییس جمهور امریکا، به نظر می رسید حضور او در داووس برای او و تیم همراهش چندان خوشایند نباشد. در واقع از جایی که اجلاس داووس ( Davos ) بر ترویج جهانی شدن و همکاری جهانی استوار است، سیاست های ترامپ که مبنی بر حمایت از تولید داخلی است، به شدت در تضاد با اهداف این اجلاس قرار می گیرد؛ اما برخلاف انتظارها، به نظر استقبال گرمی از هیات امریکایی و ترامپ در اجلاس اقتصادی جهانی داووس صورت گرفت؛ استقبالی که طبق اعلام یکی از مقامات ارشد کاخ سفید، موجبات خرسندی رییس جمهور امریکا را نیز فراهم آورده است. البته این استقبال گرم پایان چندان خوشی نداشت و واکنش های نهچندان مثبت به سخنرانی ترامپ در روز اختتامیه این اجلاس، عملا رشتههای ترامپ را پنبه کرد. شاید استقبال گرم اولیه می توانست اندکی به ترمیم چهره بین المللی ترامپ و متعاقب آن امریکا کمک کند. ترامپ در ماههای اخیر به واسطه تصمیماتی مانند به رسمیت شناختن بیت المقدس بهعنوان پایتخت اسراییل و همچنین اظهارات نژاد پرستانه اش درباره مهاجران افریقایی، به شدت تحت فشار افکار جامعه جهانی قرار گرفته بود؛ مسالهای که جایگاه بینالمللی امریکا را به شدت زیر سوال برده است. از دیگر سو، هرچند ترامپ در مصاحبه خود با شبکه « سیان بی سی »، هدف خود را از حضور در اجلاس داووس، ترغیب شرکتها به سرمایه گذاری در امریکا عنوان کرد؛ اما صحبتهای او درباره مناقشه اسراییلی و فلسطینی، حاشیه های سیاسی زیادی را به دنبال داشته است.
هشدار به شرکای تجاری
ترامپ در صحبتهای خود در آخرین روز اجلاس داووس، کوشید با ترسیم تصویری از موفقیتهای اقتصادی خود در دوران یک ساله حضور در کاخ سفید، بیشتر بر مسایل اقتصادی و تجاری تاکید کند؛ هرچند در بخشهایی گریزی به مسایل سیاسی، بین المللی و حتا رسانهها نیز زد. او در سخنان خود با تاکید برعادلانه و دوطرفه بودن تجارت، خاطرنشان کرد تجارت ناعادلانه تمام کشورهای جهان را تضعیف می کند. در واقع او روز جمعه به صراحت به شرکای تجاری امریکا هشدار داد واشنگتن دیگر تجارت ناعادلانه و رویه های مخرب در بازار را تحمل نخواهد کرد. او در همین رابطه افزود: « ما نمی توانیم تجارت باز و آزاد داشته باشیم، اگر برخی از کشورها بخواهند به هزینه دیگرکشورها از آن سواستفاده کنند». احتمالا منظور ترامپ کشورهایی مانند چین و المان است که پیش تر نیز از تراز تجاری منفی امریکا با آنها گله کرده است. البته او در بخشهایی از سخنان خود کوشید با ابراز تمایل برای پیوستن مجدد به توافق تجاری ترانس پاسفیک در صورت تامین منافع امریکا، پالس های مثبتی را به حاضران در جلسه ارسال کند. با این حال، برخلاف سخنرانی دیگر رهبران جهان، سخنرانی ترامپ با کف زدن حضار همراه نبود که این از تضاد افکار و ایدههای رییس جمهور امریکا با هدف و محتوای این اجلاس خبر می دهد. ترامپ همچنین از سخنرانی اش در اجلاس داووس برای تشریح اقدامات خود در راستای اصلاح نظام مالیاتی امریکا و مقررات زدایی بهره گرفت و از تصمیم شرکتهایی مانند اپل برای سرمایه گذاری در ایالات متحده خبر داد. او در جایی از سخنان خود این طور عنوان کرد: « وقتی امریکا رشد کند، جهان رشد می کند». او همچنین از تریبون این اجلاس اقتصادی برای تکرار انتقادات اش از رسانه ها بهره گرفت و گفت تا پیش از رییس جمهورشدن نمی دانسته چقدر رسانهها میتوانند کثیف، پست، بدجنس و دروغ گو باشند. طبق گزارشهای واصله، این بخش از سخنان او با واکنش منفی حاضران در سالون مواجه شده است. او همچنین در جایی از سخنان خود از رهبران خواست هزینه های خود در بحث دفاعی را افزایش دهند. او درهمین رابطه با بیان اینکه امنیت مشترک کشورها نیازمند پرداخت سهم عادلانه از سوی تمام طرفین است، خواستار افزایش فشار بر شبه جزیره کوریا با هدف خلع سلاح اتمی این کشور شد. ترامپ از رهبران جهان خواست تا مانع دستیابی ایران به سلاحهای هسته ای شوند. این در حالی است که ایران و دیگر نهادهای بین المللی ازجمله آژانس انرژی هسته ای، با انکار تلاش برای ساخت سلاح های اتمی، برنامه هسته ای خود را صلحآمیز دانسته اند.
تهدید فلسطین از داووس
در شرایطی که انتظار می رفت ترامپ از فرصت اجلاس جهانی داووس برای کاهش تنشها و افزایش همکاریها بهره گیرد، حتا حضور در این اجلاس جهانی نیز باعث نشد تا او از مواضع خود درخصوص مناقشه اسراییل ـ فلسطین کوتاه بیاید. او در دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل، در حاشیه اجلاس داووس، بار دیگر تهدید کرد که در صورت شرکت نکردن فلسطینیان در مذاکرات صلح، کمکهای اقتصادی و امنیتی امریکا به فلسطین را قطع خواهد کرد. کمک نقدی امریکا به فلسطین در سال ٢٠١٦ ترسایی ٢٦٠میلیون دالر بوده است. این در حالی است که اسراییل سالانه بیش از سه میلیارد دالر کمک نظامی از امریکا دریافت می کند. به نظر این تهدید جدید بعد از آن صورت می گیرد که در سفر اخیر مایک پنس، معاون اول ترامپ به منطقه، رهبران فلسطینی حاضر به دیدار با او نشدند. حال ترامپ از این اقدام به عنوان بی احترامی به ایالات متحده یاد می کند. در واقع تنش میان رهبران فلسطینی و ایالات متحده امریکا بعد از تصمیم ترامپ برای انتقال سفارت امریکا به بیت المقدس بالا گرفت. این تصمیم باعث شد تا دیگر میانجی گری امریکا در مذاکرات صلح را نپذیرند و محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان فلسطین، از بیت المقدس به عنوان پایتخت ابدی فلسطینیان یاد کند. در هر صورت، این نخستین باری است که رییس جمهور امریکا از کمک های مالی این کشور به عنوان یک اهرم فشار برای آوردن فلسطینیان پای میز مذاکره استفاده می کند. البته پیامدهای قطع این کمکهای مالی و امنیتی از آن جایی که بخشی از آن صرف آموزش نیروهای امنیتی فلسطینی می شود، می تواند دامن خود اسراییل را نیز بگیرد. از دیگر سو، کاهش کمک های مالی امریکا به اردوگاههای آواره گان فلسطینی نیز میتواند به افزایش تنشها در این منطقه کمک کند. پیش تر ایالات متحده از کاهش ٥٠ درصدی کمک نقدی اش به آژانس امداد آواره گان فلسطینی خبر داده بود. این آژانس که وظیفه خدمت رسانی به بیش از پنج میلیون آواره فلسطینی را در مناطق اشغالی، لبنان، اردن و سوریه برعهده دارد، نقش مهمی در حفظ ثبات و آرامش در مناطق اشغالی ایفا می کند. هرگونه اخلال در خدمات رسانی این آژانس با ایجاد نارضایتی و ناآرامی در اردوگاه های آواره گان، می تواند امنیت و ثبات در منطقه را تحت الشعاع قرار دهد. درواقع انتفاضه اول و دوم و همچنین جنبشهای فتح و حماس از دل همین اردوگاهها سر برآوردند که فقیرترین و محروم ترین اقشار مردم فلسطین را در خود جای دادهاند.
بیت المقدس خریدنی نیست
البته این تهدید ترامپ از سوی رهبران فلسطینی بی پاسخ نماند. نبیل ابو ردینه سخن گوی رییس تشکیلات خودگردان، در یک کنفرانس خبری اعلام کرد که سیاست تهدید بر مردم فلسطین تاثیری ندارد. او درهمین زمینه افزود: «مساله بیتالمقدس یک مساله مقدس است؛ بیت المقدس کلید جنگ و صلح در منطقه است و نمی توان با تمام پول عالم نیز آن را خرید». صایب عریقات مذاکرکننده پیشین فلسطین، نیز در همین خصوص گفت: « شاید ترامپ با پولش بتواند خیلی چیزها را بخرد ولی نمی تواند شرافت ملت ما را بخرد». حنان اشراوی یکی از مقامات فلسطینی، نیز عدم دیدار با یک فرد سرکوبگر و ظالم را نه نشانه بی احترامی بلکه نشانه عزت نفس توصیف کرده است. حسام زملط سفیر فلسطین در ایالات متحده، نیز در گفت وگو با « بی بی سی»، با انکار بی احترامی فلسطینی ها به امریکا گفته است که فلسطین ها تنها از حقوق خود دفاع می کنند. از نظر زملط، فشار مالی با اغراض و نیات سیاسی راه به جایی نخواهد برد. او همچنین عنوان کرده است که ترامپ با تصمیم اخیرش درباره بیت المقدس کل میز مذاکره را برهم زده است. این در حالی است که نتانیاهو در حاشیه اجلاس داووس خاطرنشان کرد، تحت هر توافق صلحی، بیت المقدس پایتخت اسراییل باقی خواهد ماند. با این تفاسیر باید گفت، نه تنها حضور ترامپ در داووس کمکی به ترمیم وجهه بین المللی امریکا نکرد بلکه تهدید فلسطینیان به قطع کمک ها، خط ونشان کشیدن برای شرکای تجاری و همچنین انتقادات سخیف از رسانهها باعث شد تا جایگاه بینالمللی امریکا و صلاحیت او به عنوان رییس جمهور امریکا بیش از پیش زیر سوال برود./ش
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۸ـ ۲۷۰۱
تحلیلی بر سیاست جدید امریکا و موقف شرارت پیشه گی دولت پاکستان
بصیر دهـزاد
دولت ایالات متحده امریکا در هفته های اخیر با کرات حکومت پاکستان را مبنی بر قطع همکاری با تروریستان طالبی محکوم نموده و هوشدار های را از عقب میکروفون ها متوجه دولتمداران این کشور محور شرارت می سازد.
انتقادات از سیاست حمایت گری پاکستان از تروریستان سابقه ۱۶ ساله دارد و آنهم از زمان که پای عساکر امریکایی بر اساس سیاست استتراتیژیک امریکا درافغانستان جنگ زده گذاشته شده است. در حالی که سیاست حمایت گرانه پاکستان از تروریستان که بیش تر از ۲۰ گروه در آن کشور فعال اند، پیش تر از آن نیز وجود داشته ولی در آن گذشته ها تروریستان در آن کشور دریک همکاری و استراتیژی مشترک ، سازماندهی مشترک و حمایت مالی مستقیم امریکا فعال بودند و بر ضد دولت و مردم افغانستان هر روز فاجعه می آفریدند. این تروریزم امروز با تروریزم دیروز فقط در شیوه های جدید قتل مردم مظلوم و بلاکشیده ما تفاوت دارد. این گروه های شریر و فاقد وجدان انسانی با کرات با اعمال تروریستی و انفجارات انتحاری مرتکب شدید ترین جرایم در برابر مردمان ملکی افغانستان گریده اند. چنانچه آخرین عمل تروریستی روز شنبه گذشته در یکی از مزدحم ترین نقاط شهر کابل و محل عبور و مرور مردمان اهل کسبه و در مقابل یک بیمارستان قریب ه صد هموطن ما را بکام مرگ فرو برد.
طالبان مربوط به حلقه حقانی به مانند پاکستان به هیچ صورتی حاضر به ملایمت نبوده و طرح پیش شرط های برای حل مسالمت آمیز ختم جنگ ندارند و پاکستان با کرات حمایت از طالبان و دادن خانه های امن به رهبران آنها را انکار میکند ، ولی از جانب دیگر پاکستان از مذاکرات با رهبران طالبان در داخل پاکستان حکایت می کند و یا به گفته سرتاج عزیز پاکستان « نفوذ کافی بر طالبان » دارند. تنها یک حلقه از طالبان تحت رهبری ملا رسول با چانه زنی ها راه های تسلیمی را جست وجو میکند و در مورد زمینه تجارت های سیاسی منجمله حزب اسلامی و بعض حلقات دولت را نیز مساعد ساخته است.
در هر حالتی نتیجه روند های ۱۶ سال اخیر چنین می تواند باشد که طالبان می گویند که طرف جنگ آنها در افغانستان« امریکای اشغالگر » است و به همین دلیل طرف مذاکرات آنها هم صرفاٌ امریکا خواهد بود. در تقابل امریکا میگ وید که « تا موجودیت تروریزم طالبان در افغانستان باقی خواهند ماند » . در اینجا ملت و سرزمین افغانستان تحت یک معادله تناسب حسابی قرار دارند که نقش و موقعیت دولت افغانستان و مساله ختم جنگ موقعیت ( ایکس مجهول) را بخود گرفته است. ایکسی که در نهایت به صفر تقرب داده میشود.
ولی سوال اصلی در اینجاست که با در نظر داشت این واقعیت که منافع استراتیژیک و نظامی منطقه وی پاکستان و ایالات متحده امریکا از سال ۱۹۵۵ ترسایی بدین سو به هم عمیقاٌ گره خورده اند، می توان به هوشدارهای کنونی امریکا به حکومت پاکستان و حمله هوایی بر مراکز اصلی تروریستان اعتماد نمود؟
واضح است که از زمان الحاق پاکستان به پکت نظامی سنتو هر دو دولت یک اساس پایدار همکاری استراتیژیک نظامی منطقه وی طویل المدت را گذاشتند و این همکاری استراتیژیک در زمان مسلح سازی، تربیه و ارسال جنگجویان تنظیم های اسلامی به افغانستان به اوج خود رسید. از جانب دیگر سرمایه گذاری سیاسی و استخباراتی امریکا و انگلیس در میان نیروهای مسلح و استخبارات پاکستان به گونه قوی و عمیق صورت گرفته است که تغیر درساختار و ترکیب سیستم سیاسی پاکستان در دراز مدت غیر قابل پیشبینی و باوربه نظر میرسد.
به اتکای مطالب فوق اعلام به تعویق انداختن کمک سالانه ۲۵۰میلیون دالری حکومت امریکا به دستگاه نظامی پاکستان ، به تعقیب تهدید به قطع کمک های امریکا به خلق مظلوم فلسطین و یک سلسله تصامیم رییس جمهور ترمپ را نیز می توان از زوایای مختلف به تحلیل و ارزیابی گرفت و سوالات زیادی را می توان مطرح نمود .
آیا میتواند قطع مقطعی کمک مالی امریکا به پاکستان اثرگذارباشد ویا پاکستان در تغیر سیاست خویش مبنی بر قلع و قمع تروریستان داعشی، طالبی و بیش از ۱۸ گروه دیگر تروریستی وادار خواهد شد؟
این سوال را هم میتوان مطرخ نمود که چرا اکثریت بزرگ جهان ما نسبت به سیاست و سیاسیون امریکا نه تنها که مشکوک اند و باور ندارند، بلکه با بدبینی و حتا با چشم عقده و نفرت می بینند.
اگر به سیاست های بعد از ختم جنگ جهانی امریکا تا به امروز یک نظز کوتاه و گذرا انداخته شود، این دولت همان خصوصیت برتری جوئی ، تفوق طلبی نظامی و اقتصادی خویش را بدون کدام تغیر حفظ نموده است و فقط با جو سیاسی جهانی درهر مقطع سیاست بین المللی ،« در سطح و آنهم ریاکارانه » اقداماتی را روی دست گرفته است. ادامه تشنجات بین المللی به تحریک و دست اندازی دستگاه نظامی و سیاسی ایالات متحده امریکا درهرمقطع تاریخی درعمق و محتوا ادامه همان سیاست آمپریالیستی و ملیتاریستی بوده است که فقط در شکل و با آمد و رفت رییسان جمهور در ظاهر امر تغیرات شکلی روی دست گرفته می شود.
اگردر دهه شصت بحران کوبا خطرات جدید را برای آغاز یک جنگ اتومی ایجاد و دست ها را بر دکمه های فیر راکت ها آماده ساخته بود، به تعقیب آن در دهه ها ۶۰ و ۷۰ با مداخله امریکا و شرکایش جنگ در شرق میانه و جنگ وحشیانه در ویتنام مناطق مختلفه جهان را به نابودی و وحشت جنگ های نابرابر واداشت تا امریکا تفوق و ادامه سیاست توسعه طلبی و جیواستراتیژیک خویش را ادامه دهد و زمینه های جدید را برای تسلط سیاست و بازکردن میدان های جدید از طریق ایجاد و تشویق بی ثباتی سیاسی و نظامی میسر سازد.
سیاسیون امریکایی و صاحبان کارتل های بزرگ چندین ملیتی در وجود دستگاه ناتو و در یک همکاری استراتیژک شان همان طوری که با سازمان دادن کودتا های نظامی و تحمیل حکومت های دست نشانده و دیکتاتورمنش در شاخه های مختلف جهان چهره ها ی را روی صحنه آوردند و چهره های را بعد از یک استفاده برای اهداف خویش ، چنان به حاشیه راندند که دیگر بدان ها دیوانه های روی سرک میتواند لقب داد. ضیا الحق که دیگر با ایده های پان اسلامی اش برای امریکا حیثیت پارچه تکه گندیده و بد بو را داشت قربانی سانحه به اصطلاح هوایی گردید. گرباچف دیگر با کلاه شپوی اش مسخره اطفال روی سرک شده است. جنرال نوریگا مارک قاچاق مواد مخدر خورد و به دوصد سال زندان محکوم گردید و ده های دیگر.
اکنون سیاست پاکستان در دست و تسلط عقب مانده ترین اسلامگرا های تند رو قرار گرفته که در مدرسه ها اطفال را مورد سواستفاده جنسی قرارمیدند، رهبران شان در مساجد ملنگ و در اوباش خانه ها و محافل رقص و موزیک پلنگ اند و سیاست بازان سطح بالای شان با مسابقه دادن ، خواندن قل هو الله احد را وسیله رفع خسته گی و تفریح جلسات می نمایند . ولی از جانب دیگر اظهر من الشمس است که دستگاه های نظامی- استخباراتی امریکا و انگلیس سرمایه گذاری کافی در استخبارات نظامی و لشکر آن دارد که درهر زمانی می تواند یک کودتای آرام را ( مانند کودتای جنرال پرویز مشرف که در فضا درهواپیمای به صوب اسلام آباد قومانده کودتا داد) سازماندهی دهد و موقف ژاندارم « عنعنوی و گره خورده شده به بخت پاکستان » را دوباره احیا نماید.
این بدین معنی است که هر گونه فشار به اصطلاح اقتصادی با به تعویق انداختن کمک ۲۵۰ میلیون دالری به پاکستان غیر از یک اقدام سطحی نتایج ملموس را بدست نخواهد داد. اگر دستگاه سیاسی امریکا واقعاٌ می خواهد نفوذ و تسلط رو به تزاید و وخامت تروریزم بین المللی طالب و داعش را در وجود یکی از حامیان و تربیه دهنده گان و صادرکننده گان آن در منطقه یعنی پاکستان بشکند، باید علاوه بر این تحریم نظامی، تحریمات بزرگ اقتصادی خود و دولت های هموند خویش را با این حکومت حامی تروریزم روی دست گیرد، انچه که قبلآ امریکا این چنین تحریمات را بر ایران، روسیه ، کوریای شمالی و تعداد از کشورهای دیگر روی دست و اجراٌ نمود.
این واقعیت کنونی را نمی توان بر مبنای « سیاست روز» روپوشی نمود که تروریستان از پاکستان و به کمک پاکستان به افغانستان و از مناطق سرحدی با بس ها و هلیکوپتر ها به منطق دیگر کشور ، اخصاٌ ولایات شمال کشور انتقال میابند، هلیکوپتر های که زیر ریش چتر کنترول رادار فضایی امریکا و ناتو آزادانه پرواز های شبانه انجام می دهند.
پاکستان نه تنها دشمن تاریخی حاکمیت ملی ، تمامیت ارضی و مردم افغانستان است ، بلکه دولت تحریک کننده جنک و تشنج با همسایه دیگر خود ، هند است.
ملت و مردم کشورما زمانی بر تهدیدات و هوشدار های امریکا اعتماد خواهند نمود که نیروهای نظامی امریکا با جدیت و بدون از دست دادن وقت و طولانی ساختن انجام تعهدات ، اقدامات کثیر الجوانب (حملات بر مراکز تروریستی در جوار سرحدات افغانستان، قطع تمام کمک های اقتصادی و نظامی برای پاکستان، آغاز تحریم های اقتصادی ایالات متحده و اعضای پیمان ناتو) آنرا برعلیه دستگاه شیطانی پاکستان روی دست گیرد.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۸ـ ۲۹۰۱
جبهه جدید در جنگ سوریه
رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه ، کمتر از یک هفته پیش از اراده ترکیه برای حمله به کانتون عفرین در شمال سوریه خبر داد؛ کانتونی کردنشین که واحدهای مدافع خلق آن را اداره می کنند. اردوغان در سخنرانی روز ١٣ جنوری خود بدون هیچ اما و اگری از این حمله قریب الوقوع خبر داد: « شک نکنید. یک شب ممکن است ناگهان برسیم. اگر تروریستها در عفرین تسلیم نشوند، آنجا را روی سرشان خراب می کنیم. تا قبل از پایان هفته آنها خواهند دید که چه کار می توانیم بکنیم».
این اولین بار بود که ترکیه زمان مشخصی برای عملیات برنامه ریزیشده اش مشخص می کرد. دراین حال خبرهای روزهای بعد از آماده گی نظامی ترکیه در شمال و غرب عفرین حکایت داشت. نیروهای نظامی ترکیه هم بعد از قرارگرفتن تجهیزات و ادوات نظامی این کشور در مرز سوریه، به حالت آماده باش قرار گرفتند. حالا یک هفته ای که اردوغان به عنوان زمان آغاز حمله به عفرین از آن یاد کرد، رو به پایان است و گرچه تنش بالا گرفته و مناطق اطراف عفرین هم در میکنند شب پنجشنبه تا صبح جمعه هدف حملات توپخانهای قرار گرفت، حمله نهایی هنوز آغاز نشده است.
مقدمه چینی ترکیه برای حمله به عفرین به تنشها در منطقه دامن زده و جنگی تمام عیار میان ارتش ترکیه و نیروهای مدافع خلق ممکن است از راه برسد؛ اما فقط یک روز به ضربالاجل اردوغان مانده و این سوال ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده که ترکیه منتظر چیست؟
دولت مردان ترکیه پیشتر گفته بودند برای حمله به کردهای سوریه نیازی به اجازهگرفتن از هیچ کشوری ندارند؛ اما انتقاد شدیداللحن دولت سوریه از ترکیه و ناهماهنگی با روسیه کار را برای ترکیه دشوار کرده است. روز پنجشنبه دولت سوریه نسبت به حمله ترکیه به منطقه تحت کنترول کردها در شمال سوریه هشدار داد. فیصل مقداد، معاون وزیر امور خارجه سوریه، تاكید کرد که نیروهای سوری در صورت حمله احتمالی ترکیه به این مناطق، آنها را هدف قرار خواهند داد. به گفته این مقام سوری، دمشق به انقره هشدار داده که حمله به منطقه عفرین، تجاوز به تمامیت ارضی سوریه به حساب میآید.
دراین حال روز گذشته هم براساس گزارشها دولت ترکیه در راستای کسب موافقت روسیه برای حمله هوایی به عفرین در شمال سوریه ارتشبد خلوصی آکار، رییس ستاد مشترک ارتش این کشور را به مسکو فرستاد. مولود چاووشاوغلو، وزیر خارجه ترکیه، روز پنجشنبه با تایید این خبر گفت سفر رییس ستاد ارتش ترکیه در چارچوب گفت وگوهای چند جانبه بین ایران، روسیه و ترکیه انجام شده و هدف از این سفر این است که زمینههای عملیات نظامی در عفرین با هماهنگی روسیه فراهم شود. صبح روز گذشته هم دی نورالدین جانیکلی، وزیر دفاع ترکیه، در گفت وگو با شبکه آهابر از ادامه رایزنی های خلوصی آکار با مقامات نظامی روسیه خبر داد. به گفته وزیر دفاع ترکیه : «عملیات عفرین درهرحال انجام می شود و بحث بر سر زمان مناسب برای انجام این عملیات است؛ بهگونه ایکه موثر باشد و ما بتوانیم همه خطوط تروریستها را منهدم کنیم و به موجودیت آنها پایان دهیم ».
با نگاهی به وضعیت آن منطقه می توان به این نتیجه رسید که ترکیه اگر می خواهد عملیات خود را بی درد سر نیروی سومی پیش ببرد، نیاز به رضایت روسیه دارد. به باور برخی ناظران مسکو ممکن است به یک عملیات کوتاه با اهداف محدود موافقت کند و یا پس از این جنگ و در صورت موفقیت در عقب نشینی کردها کنترول آن منطقه را به دولت بشار اسد واگذار کند. با این حال اگر ترکیه بدون رضایت روسیه چنین عملیاتی را آغاز کند، بی شک هزینههای سنگینی باید بپردازد. بزرگ ترین خطر درواقع فرسایشی شدن نبرد در آن منطقه است که حدود ٢٠٠ هزار نفر جمعیت دارد. از سوی دیگر اگر ترکیه بدون تایید روسیه این عملیات را آغاز کند، مسکو می تواند با کش دادن این نبرد تا هر زمان که بخواهد، نیروی نظامی، اقتصادی و سیاسی ترکیه را تضعیف کند؛ امری که می تواند در انتخابات ریاست جمهوری سال ٢٠١٩ ترسایی به اردوغان آسیب بزند. درحال حاضر ٣٠٠ سرباز روسیه ای در منطقه عفرین حضور دارند و هنوز گزارشی مبنی بر خروج این نیروها از این منطقه گزارش نشده است و این یعنی تا اکنون توافقی میان مسکو و انقره صورت نگرفته است.
با این حال روز گذشته خبرگزاری آناتولی ترکیه گزارش داد که واحد های نظامی روسیه مستقر در عفرین عملیات خروج از این منطقه را آغاز کردهاند. این خبرگزاری گفته است که دلیل خروج نیروهای روسی آماده گی ارتش ترکیه برای حمله به عفرین است. با اینهمه هیچ خبرگزاری دیگری این خبر را تایید نکرد.
برخی تحلیل گران می گویند حمله نظامی ترکیه به مناطق تحت کنترول کردها می تواند جبهه ای جدید در جنگ داخلی سوریه باز کند و بر پیچیده گی این بحران بیفزاید و روسیه نمی خواهد به بازشدن این جبهه جدید در سوریه، آنهم پس از تضعیف داعش در این کشور کمک کند.
حمله ترکیه به منطقه عفرین احتمالا تنش میان ترکیه و امریکا را هم بیشازپیش افزایش خواهد داد. امریکا در مدت مبارزه با داعش در سوریه همواره از واحدهای مدافع خلق به عنوان یکی از مهم ترین و موثرترین نیروهای زمینی یاد کرده و سلاح و تجهیزات نظامی در اختیار آنها قرار داده است؛ امری که موجب انتقاد شدید ترکیه از دولت ترامپ و پیش ازآن دولت باراک اوباما شد. مقامات ترکی بارها از دولت امریکا خواستند که ارسال سلاح به کردهای سوریه را متوقف کنند و امریکا هم پس از پایان عملیات رقه و آزادسازی این شهر اعلام کرد که ارسال سلاح به این نیروها را متوقف خواهد کرد. با اینهمه هفته گذشته امریکا از ایجاد یک نیروی مرزی در خاک سوریه خبر داد و موجب برآشفتن بیشازپیش ترکیه شد.
ایالات متحده امریکا در نظر دارد یک نیروی نظامی با ۳۰ هزار نفر از واحدهای مدافع خلق کُرد را در مرز ترکیه و سوریه مستقر کند. ایالات متحده امریکا می گوید تشکیل این نیروی مرزی برای مقابله با گروههای تروریستی در سوریه ضرورت دارد. یکی دیگر از اهداف امریکا جلوگیری از اقتدار بیشتر بشار اسد است. رکس تیلرسون، وزیر خارجه امریکا گفته است که به داوود چاووشاوغلو وزیر خارجه ترکیه، اطمینان داده که استقرار نیروی مرزی منافع ملی ترکیه را تهدید نمی کند، اما چاووشاوغلو در پاسخ گفته است که دولت ترکیه از توضیحات وزیر خارجه امریکا قانع نشده است. دولت ترکیه واحدهای مدافع خلق را هم پیمان پ کا کا می داند.
این در حالی است که سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا از ترکیه خواسته که از حمله به مناطق تحت کنترول کردها در سوریه خودداری کند. ۲۵ درصد خاک سوریه تحت کنترول واحدهای مدافع خلق کرد است و منطقه عفرین یکی از این مناطق است.
روز پنجشنبه و هم زمان با مقدمه چینی نیروهای ترکیه برای حمله به منطقه عفرین، صدها نفر از مردم کردستان سوریه ( روژاوا ) در اعتراض به ترکیه با دردست داشتن پرچم کردستان تظاهرات کردند. این مردم که در گفت وگو با خبرگزاری فرانسه گفتند برای همبسته گی با مردم منطقه عفرین به خیابان آمدهاند، علیه رجب طیب اردوغان شعار می دادند و تصویر عبدالله اوچالان، رهبر پ کا کا را در دست داشتند که در یکی از زندانهای ترکیه محبوس شده است./شرق
بامداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۱۸ـ ۲۰۰۱