هنــر گــوش خـــراش
ایولین پلیر
اختصاص جایزه نوبل ادبیات در اکتوبر گذشته به باب دیلان* موجب برخی واکنشهای جالب شده و جای شگفتی نیست که برخی که عنوان « فرهنگ والا » را یدک می کشند، از آن برآشفته اند. آلن فینکیل کروات این رویداد را « شاخص اعلام پایان اروپای مدرن» (١) می بیند. به عقیده آلن ارنو که به خاطر قصههایش از زنده گینامه شخصی خود شهرتی به هم زده این انتخاب « نشانه نقطه عطفی است حاکی از فروپاشی ادبیات»(٢ ) ، بدون آن که بخواهد در باره اصل کار داوری کند. ایروین ولش، خالق خردهگیران (Trainspotting) ، به نظر می رسد کاملا دلآزرده شده: در تویتر داوران را «هیپیهای سالخورده با پروستات گندیده که یاوه می بافند » (١٣ اکتوبر ٢٠١۶) می خواند.
در پس تمام این واکنشها، پرسشی قدیمی همواره خودنمایی می کند:
ادبیات چیست؟ پرسشی که حاصل یک نگاه تحقیرآمیز به فرهنگ « مردمی » و با نهایت تاسف یکی پنداشتن آن با مبتذل است. از سوی دیگر، سکوت طولانی دیلان پس از اعلام رسمی نیک بختی کاملی بود برای کسانی که قدرت بی نظمی او در راک ** را تحسین می کنند (٣ )، چرا که اگر مشروعیت خود از سوی خبره گان فرهنگ « والا» را می پذیرفت، دیگر چه از قدرت وی در ایجاد تلاطم در ذوق غالب باقی می ماند؟ برنده جایزه نوبل کار را تنها با فرستادن چند جمله ای حاکی از سپاس که آن هم توسط خود وی که آن زمان « گرفتار انجام تعهدی دیگر است» قرایت نمی شد به پایان برد. این دقیقا برروی سوال مشروعیت داشتن این جایزه بود که وی با ذکر این که خود هیچ گاه نخواسته ترانههایش را ادبیات بخواند تمایل داشت عمدا آنرا بیاعتبار سازد. چیزی که همواره برایش مهم بود، یافتن استودیوی مناسبی برای ضبط ترانههایش بود.(۴)
تاکید بر جنبه ادبی راک (یا، کلی تر، ترانه ) با هدف خلاصی از تحقیر هنر فرعی بودن وسوسه ای بسیار رایج از جمله نزد برخی ستایش کننده گان آن است. زندگینامه رویایی و پرحرارت جیم موریسون و پتی اسمیت (۵) اثر داستان نویس کریستین اسپیانتی این دو را همچون جادوگران رزمنده تحت حمایت آرتور رمبو معرفی میکند ... درست است که موریسون و اسمیت می خواستند شاعر باشند، اما این بمثابه خواننده گان پر طرفدار راک بودند که مورد توجه او قرار گرفتند. اصرار پتی اسمیت به این که همواره شارل بودلر یا ژان ژنه را تحسین میکرده، شاهدی است بر میل شدید به قابل احترام بودن که پس از نطقه عطف سالهای ١٩٧٠-١٩٧٠ ترسایی بخشی از راک به ویژه در ایالات متحده را فراگرفته است. این خواست بزرگی طلبی قدری مبهم است: از سویی، صدا و موسیقی دست کم گرفته می شوند؛ از طرف دیگر، مدتهاست که راک نقش برهم زننده راه و رسم فرهنگ حاکم را ایفا می کنند، نه این که بخواهد به صورت جزیی از آن درآید.
با این حال، هر چند راک آن سالها امروز دیگر جایش در موزه است، اما نمیتوان با قطعیت گفت این کوشش های رنگارنگ که جمله گی در تلاش بی اثر کردن « شاخه بد » آن هستند، حقیقتا تاثیرگذار بودهاند. زیرزمین مخملین (Velvet Underground) که همانند دیوید بوی یا پانک حالا دیگر به مومیاییها پیوسته، همچنان زننده، سکسی و نه چندان قابل جذب شدن در سیستم حاکم است. این نوع موسیقی که در ١٩۶۵ترسایی توسط لورید و جان کیل و همکاران شان پاگرفت، از کوچه و خیابان، گمگشته ها، مواد مخدر فروش ها ، تراجنسیها می گفت. صحبت از هرویین زمانی که « مردم گلها » در رفاه می شکفند و تلاش برای «صلح و عشق» به روشنی او را همچون فردی ضد جریان حاکم برجسته می کند. هرچند حتا با حمایت اندی وارهول از وی، دیری نپایید. دیگران که سرسخت تر بودند جریان غالب را می ساختند، هر چند که ممکن بود این طرف و آن طرف اشاره هایی نیز به پیشتازی داشته باشند. و این همان ویژه گی است که فیلیپ آزوری و ژوزف گوسن ( ۶ ) با شوق و تحسین از آن سخن می گویند وقتی که در صحبت از جزییات چالش تجربیات موسیقیایی شان، فراخوانها به شوریدن شخصی می دهند و گوش فرادادن به آن چه که معمولا صدای آن شنیده نمی شود. خیر، این نه ادبیات بلکه . . . راک بود : هیجان الکتریکی./ لوموند دیپلوماتیک
١ ـ نوبل به دیلان، سقوط فرهنگ؟»، Causeur.fr، ١٨ اکتوبر ٢٠١۶.
٢ـ آنی انرو: “فرهنگ فرومیپاشد”»، لوموند، ١۵ اکتوبر ٢٠١۶.
٣ـ معنایش این نخواهد بود که دیلان از مردم ، کشور و غیره نیز خوانده. منظور جنبشی گسترده تر -یعنی راک- است.
۴ـ این بحث را در سایت رسمی www.nobelprize.org دنبال کنید.
۵ـ کریستین اسپیانتی، جیم موریسون در داخل/خارج، Editions Maurice Nadeau پاریس، ٢٠١۶، ٢٢۴ صفحه، ١٨ یورو؛ پتی اسمیت، شاعری راک، نیویورک، ١٩٧۵-١٩۶٧، Editions Maurice Nadeau، ٢٠١۶، ٢٢۴ صفحه، ١٨ یورو.
۶ ـ فیلیپ آزوری و ژوزف گوسن، زیرزمین مخملین، Actes Sud، Arles، ٢٠١۶، ١٨٠ صفحه، ٩٠/١۶ یورو.
یادداشت های بامداد :
* Bob Dylan ، برنده جایزه نوبل در ادبیات
**موسیقی Rock
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳ /۱۷ ـ ۱۸۰۲
گشایش نماینده گی « تلویزون بهار» در ونکووری کانادا
امان معاشر
شب سیزدهم فبر وری امسال، همشهری گرامی ما همایون مردان ، باآراستن خوان مهمانی پر ازنعمتهای وطنی برخی از قلم بدستان ، صاحب نظران و فرهنگیان را دورهم جمع نموده ، خواست تا نظریات آن ها را در رابطه با فعال شدن نشرات « تلویزون بهار» درشهر ونکوور ـ کانادا بداند. یکی از مدیران « تلویزون بهار » ، آقای اکرم حیدری جبار خیل ضمن سفرش از ایالت کلیفورنیای امریکا به شهر ونکوور، پیرامون خط نشراتی و شیوه ی برنامه ریزی های این تلویزون ، به صورت گسترده ، به دوستان ،روشنی انداخت. بعد از گفتمان ها و کنکاش ها، محترم فتاح صمیم شاعر و یکی از گویندگان موفق پیشین رادیو- تلویزیون افغانستان که از تجارب کاری ومسلکی عالی دراین عرصه برخوردار و شخصیت محبوب در جامعه افغانی اند ، به حیث مسوول « تلویزون بهار» ، دراین شهر پشنهاد شد. همچنان ، محترم مولانا کبیر فرخاری یکی از شاعران مطرح افغانستان درآین نشست گفتند: « تلویزیون بهار» یا نشرات بهار تی وی می تواند به مانند ستاره یی در آسمان رسانه ای تصویری برون مرزی ما، بدرخشد ، که چون بهار ذهنیت های پراگنده و مخدوش را سرسبز و نیکبین نماید . خط نشراتی تلویزیون بهار نشانگر آنست که گروه دبیران مستعد آن ، توانایی انجام این وظیفه سترگ را خواهند داشت و پیروزی شان آرزوی همه ای مان است.
دراین نشست آقایان : نسیم مایل،مولانا کبیر فرخاری، همایون مردان، داوود فقیری وعده یی از هموطنان، آماده گی همه جانبه ی شان را برای همکاری با آقای فتاح صمیم درکار پیشبرد نشرات « تلویزیون بهار » ابراز کردند. « تلویزون بهار» که به زودی از نشرات آزمایشی به اصلی و روتین گذار خواهد کرد، گام های متین و استوار دراین راه بر می دارد .
از برنامه ی روشن « تلویزیون بهار» هویداست که این رسانه، افق تازه یی را در خط روشنگری و خبری می گشاید و به نشرات گمراه کننده خط بطلان خواهد کشید. با تاسف که برخی رسانه های نشراتی، گاهی از اصول و نورم های ژورنالیزم حرفه وی و بیان حقیقت ها، طفره می روند و در ابراز حقایق با دو دلی و یا متناسب به خواست ها و منافع فردی و یا گروهی برخورد می کنند . در نتیجه ذهن بیننده ها و مردم مغشوش می گردد. خوب است که نشرات « تلویزیون بهار» راه حقیقت یابی را در پیش می گیرد و انسان متردد را سمت و سو می دهد .درین عرصه از دانشمندان ، روشنفکران ، اهل سیاست و همه فرهنگیان کشور ما آرزو می شود که از هیچ گونه کمک مادی و معنوی برای باروری و رشد این رسانه ی تصویری خویش دریغ نورزند.
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۴ /۱۷ ـ ۱۶۰۲
پیامبرعشق و مردمی
داکتر آرین
هنگامی که تاریخ نبرد و پیکار انقلابی و عدالت خواهانه را در افغانستان ورق می زنیم با نام یکی از برجسته ترین مبارزان راه عدالت اجتماعی و بزرگترین اندیشمند سیاسی کشور بر می خوریم که نه تنها راهگشا و رهنمای خلق های دربند و در اسارت افغانستان بود، بلکه پیامبر ارمغان آرمان های انسانی و آزادی خواهانه عصر ما نیز بوده است؛ و در سراسر منطقه به خصوص میان دری زبانان از احترام، نام و آوازه ای برخوردارمی باشد. خدمات انقلابی و ایثار گرانه اش به آرمان های آزادی و عدالت اجتماعی و رهایی توده های زحمتکس افغانستان و آثار درخشان، پر ارزش و پراحساس او که از جهت غنا و عمق و تنوع مسایل فکری و فرهنگی و اجتماعی بی بدیل می باشد، هیچ انسانی با فرهنگ و با احساس انسانی را یارای بی تفاوت ماندن در برابر آن نیست.
به قول خودش:
او راز ارتباط گل و خار می شناخت
خورشید را به خانه خفاش دیده بود
شبهای بی شمار
در نور مهتاب
بر سبزه، زیر سایه گل در کنار آب
رویای سبز جنگل اندیشه های او
بر سرخ و زرد سیر زمان دیده می گماشت
تصویر آنچه در نظرش جلوه مینمود
چون شعر تر به لوح هستی همی نگاشت
راز بزرگی و یاد جاویدانه ای زنده یاد «بارق شفیعی» در اندیشه های مانده گار او و در آثارش است که بازتاب دهنده حقیقت و واقعیت های تاریخی و زنده گی اجتماعی می باشد. نام او پیوند گسست ناپذیر با شعر و ادبیات نو و انقلابی داشته و نقش بزرگ را در تکامل زنده گی فرهنگی جامعه و ایجاد مرحله کیفیتا نوین معنوی در افغانستان ایفا نموده است.
شبها، به سایه روشن مه، لای برگها
در معبد مقدس اندیشه های خویش
در هر رگ گل، آیت تفسیر عشق را
می خواند و-
صبحگاه:
در اولین درخشش خورشید بی زوال
مستانه می سرود
چشم هزار غنچه نشگفته می گشود
راز هزار نکته بنهفته می نمود
بر تک درخت سرو گشن بیخ دیر سال
بر گلبن جوان،
از جغد پیر تا به شباهنگ زنده جان
مرغان جنگل عاشق آوای او بدند،
رمز آشنای طرز نواهای او بدند.
زنده یاد بارق شفیعی تمام عمر در طوفان زنده گی اجتماعی نبرد کرده و درپیکار پیگیرش در برابر ستمگران و تاریک اندیشان در عمل و با قلم رسایش مبارزه نموده است، مهر او نسبت به انسان و کینه او نسبت به ستمگران در اشعار تا جاویدان ارجمند او می درخشد و در درازی تاریخ چون چراغ فروزان برای رزم آوران راه آزادی و عدالت اجتماعی، داد خواهی و مردم سالاری بوده و بر لب پیر و جوان زمزمه خواهد شد، طوریکه گفته است:
گـرچـه پـیـرم بـعـد مـرگـم سـالـها ایـن نـاله هـا
خون هستی در رگ نسل جوان خواهد گداخت.
بارق شفیعی شاعر، روزنامه نگار، دانشمند و از نخستین اساسگذاران حزب دموکراتیک خلق افغانستان و یکی از ایدیولوگ های جنبش مترقی و دادخواهی در افغانستان بود، او که در جایگاهی مدیر مسوول جریده تابناک « خلق » قرار داشت، پرچم مبارزات ضد امپریالیستی را در افغانستان برافراشته ساخت و شخصیتی پیشتاز دموکراسی و عدالت اجتماعی در جنبش جهانی ضد امپریالستی آن زمان می باشد، بارق مدافع راهی رهبر انقلاب کبیر اکتوبر بوده و قهر ستم کشان را در برابر ستمگران مشروع دانسته و توده های مردم را به پیکار و نبرد علیه استکبار جهانی و ستم گران ملی و منطقه وی فرا می خواند و چنین می گوید:
شیپور انقلاب
فریاد توده ها
لرزاند کاخ قدرت سرمایه را چنان
کز رعب و هیبتش
لرزید برج قلعه و پشت ستمگران
اعلام کرد عصر رهایی خلقها
زین کار بی نظیر
هر ساله ميرود ز دل خلق بر زبان،
زانجا بر آسمان
این حرف جاویدان:
« از ما درود باد به آن حزب پیشتاز،
بر خلق قهرمان...»
اشعار این سروده پرداز انقلابی تصویر زنده ای از تمامی دردهای اجتماعی و محرومیت های جامعه است که خواننده را به میدان حوادث تلخ روزگار می کشاند، این آثار ارزشمند منبع الهام بخش برای مبارزان راه انسانیت و ترقی اجتماعی و کاروان انقلاب است و امواجی از علم و دانش در تاریخ فرهنگی افغانستان می باشد که باز تاب آن در سال های رستاخیز مدنی در میهن ما آشکار است.
بی گمان سخن گفتن پیرامون اندیشه های این دانشمند گرانقدر عضو کمیته مرکزی ح.د.خ.ا زنده یاد بارق شفیعی و پرداختن به ویژه گی های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آثار او نه کاری آسان است و نه در این مختصر می گنجد از این رو جای توصیه ای می ماند برای تمام جوانان و رزمنده گان راه ترقی و عدالت اجتماعی که به آثار ژرف پوی این دانشمند گرامی، مبارز مردمی و شخصیت ملی و بین المللی افغانستان مراجعه کرده و مطالعه آنرا از یاد نبرند تا باشد که از« چامه های شاد»، از « نکته های نغز» و از « ناله های گرم » این سخن سرای بزرگ بیاموزند و رهنمود راهشان گردد.
طوریکه خودش می گوید:
( جامی ) که مرغ جان وی از جنگل جهان
بر شاخسار باغ ( هری ) آشیانه کرد
با چامه های شاد
چون چامه های( بلبل شیراز) دلنشین،
با نکته های نغز
چون نکته های نغز( گلستان ) پر انتقاد
با ناله های گرم
چون ناله های( خواجه انصار) پر ز درد
مانند سرود گر مهر و روشنی،
مانند پیامبر عشق و مردمی
نذر زمانه کرد.
این چامه های شاد
این نکته های نغز
وین ناله های گرم
زانسوی قرنها
در لابلای موج صفیر زمانه ها
می آیدم به گوش؟
مینشنیدم به دل،
میخیزدم زجان،
می ربایدم ز هوش،
با خویش میبرد دل و جان مرا به دوش.
نگارنده از سن چهارده سالگی اشعار ناب این شاعر توانای افغانستان را خوانده و زمزمه می کنم، در زمان مکتب بیشتر در مواقع "شعر جنگی" و " مشاعره " از آن استفاده می نمودم، در همین جا لازم است تا از استاد بزرگوار عزیز احمد "گران " استاد تاریخ و جغرافیه ما تشکر و سپاسگذاری نمایم، زیرا با قبول خطر یکه جان و زنده گی اش را تهدید می کرد، اکثرا در اخیر ساعت درسی پانزده دقیقه را برای مشاعره اختصاص می داد، نیت و هدف محترم " گران " آشکار بود که تبلیغ روشنگری و بیداری جوانان است، زیرا اشعارحماسی و انقلابی بود و در انتقاد از نظام جبار پر از فساد و بی عدالتی ها سروده شده بود که رهگشا و رهنمای جوانان در مبارزه بخاطر دموکراسی و عدالت اجتماعی شده و آنان را به پیروزی انقلاب اجتماعی تشویق و دعوت می نمود. آخر سخن اینکه: خوشبختی معرفت با زنده یاد بارق شفیعی را داشتم، آخرین بار در محفل عروسی دو جوان شاد و رسا در شهر انوفر آلمان باهم ملاقات نمودیم./
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
نمونه شعر:
به مناسبت پنجصد و هفتادو پنجمین سالگرد تولد عبدالرحمن جامی.
پیامبر عشق و مردمی
برشاخصار جنگل تاریخ در (هری)
این قلب پر تلاش خراسان باستان
بر شاخه بلند یکی کاج سرفراز
عمری دراز، مرغ دلی آشیانه داشت.
شبها، به سایه روشن مه، لای برگها
در معبد مقدس اندیشه های خویش
در هر رگ گل، آیت تفسیر عشق را
می خواند و-
صبحگاه:
در اولین درخشش خورشید بی زوال
مستانه می سرود
چشم هزار غنچه نشگفته می گشود
راز هزار نکته بنهفته می نمود
بر تک درخت سرو گشن بیخ دیر سال
بر گلبن جوان،
از جغد پیر تا به شباهنگ زنده جان
مرغان جنگل عاشق آوای او بدند،
رمز آشنای طرز نواهای او بدند.
او راز ارتباط گل و خار می شناخت
خورشید را به خانه خفاش دیده بود
شبهای بی شمار
در نور مهتاب
بر سبزه، زیر سایه گل در کنار آب
رویای سبز جنگل اندیشه های او
بر سرخ و زرد سیر زمان دیده می گماشت
تصویر آنچه در نظرش جلوه مینمود
چون شعر تر به لوح هستی همی نگاشت
گویی به این هنر،
در ذهن روزگار،
(جامی) جهان به خامه(مانی) نگار کرد.
( جامی ) که مرغ جان وی از جنگل جهان
بر شاخسار باغ ( هری ) آشیانه کرد
با چامه های شاد
چون چامه های( بلبل شیراز) دلنشین،
با نکته های نغز
چون نکته های نغز( گلستان ) پر انتقاد
با ناله های گرم
چون ناله های( خواجه انصار) پر ز درد
مانند سرود گر مهر و روشنی،
مانند پیامبر عشق و مردمی
نذر زمانه کرد.
این چامه های شاد
این نکته های نغز
وین ناله های گرم
زانسوی قرنها
در لابلای موج صفیر زمانه ها
می آیدم به گوش؟
مینشنیدم به دل،
می خیزدم زجـان،
می ربایدم زهوش،
با خویش می برد دل و جان مرا به دوش.
( بارق شفیعی )
کابل - عقرب ۱۳۶۸ مجله ژوندون
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲ /۱۷ ـ ۱۴۰۲
اطلاعیه شورای سراسری زنان افغان درهالند
شورای سراسری زنان افغان درهالند از هشتم مارچ « روزجهانی زن » طی محفل باشکوهی درشهر آرنهم هالند تجلیل به عمل می آورد.
بدین وسیله ازخانواده های محترم صمیمانه دعوت به عمل می آوریم تا با شرکت فعال خویش دراین محفل خجسته ، به زیبایی وشکوهمندی هرچه بیشتر آن بیفزایند.
دراین گردهم آیی بزرگ هنرمند خوش آواز و بااستعداد کشور داود حبیبی با پیشکش نمودن آهنگ های دل آویز لحظات شادی را به شما هدیه می نماید.
به افتخار « روزجهانی زن » ورود بانوان درمحفل رایگان بوده؛ وبرای آقایان پنج ایرو درنظر گرفته شده است.
نشانی و زمان برگزاری محفل:
Datum: zaterdag 4 maart 15:00
Adres: De Petersborg
Slochterenweg 40
6835 DX Arnhem
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳ /۱۷ ـ ۱۶۰۲
تظاهرات برضد اخراج پناه جویان افغان ازالمان
الف سمیر
امروز شنبه ۱۱ فبروری سال روان ترسایی المان شاهد تظاهرات گسترده در ضدیت با اخراج پناه جویان افغان از اینکشور بود. در تظاهراتی که برضد برگشت جبری افغان ها در شهرهای برلین ، هامبورگ ، شویرین و ایرفورت (تورینگن) ، هانور، دوسلدورف ، نورنبرگ ، اوگسبورگ و... راه اندازی شده بود ؛ ده ها هزار تن از شهروندان المان ، پناهجویان افغان وسایر کشورها شرکت نمودند . دراین تظاهرات که از سوی احزاب و سازمان ها ترقی خواه المان ، نهاد های مدافع پناه جویان از جمله سازمان « پرو اسیول Pro Asyl » ، حزب چپی های المان و شورای مهاجران افغان در المان راه اندازی شده بود مظاهره کننده گان شعارهایی :
« کسی که اخراج می کند، به طالبان یاری می رساند!»،
« پناهجویان ، خوش آمدید !»،
« افغانستان کشور امن نیست !»،
« به افغانستان اخراج نکنید ، به مناطق جنگی اخراج نکنید! » و...
را درناسازگاری با این تصمیم دولت المان با خود حمل می نمودند.
بنابر گزارش آژانس خبرگزاری المان« DPA » تا اکنون ایالت برلین طرح دیپورت پناه جویان را نداشته است ؛ اما با آن هم افغان های مقیم این ایالت نگران اخراج خود هستند. با این حال مجلس سنای این ایالت باید « موضع روشن » در قبال این مساله اتخاذ کند.
این درحالی است که انگلا مرکل صدراعظم المان فدرال با نخست وزیران ایالتهای این کشور روی طرح اخراج مصمم تر و سریع تر پناهجویان با برگه « ترک خاک » توافق کرده است. قرار است در این زمینه قانونی نیز تصویب گردد. خانم مرکل و نخست وزیران ۱۶ ایالت المان شام پنجشنبه در برلین روی طرح ۱۶ فقرهای اخراج پناهجویان رد شده توافق کردند. یکی از مواد این طرح، ایجاد مرکز هماهنگی اخراج در برلین است که نمایندهگان همه ایالتها در آن شامل هستند.
بر بنیاد ارقام ارایه شده ازسوی اداره فدرال در امور پناه جویی ، تا پایان سال ۲۰۱۶ ترسایی برای تعداد ۲۰۶۲۰۰ پناه جو در المان برگه « ترک خاک » داده شده است که از این میان به تعداد ۱۵۳ هزار و ۷۰۰ نفر از آنها به طور موقت برگه تاخیر اخراج یا « دولدونگ » داده شده ؛ و به تعداد ۵۲ هزار و ۴۸۰ نفر دیگر باید بلافاصله خاک المان را ترک کنند. درهمین حال خانم زابینه اسپارواسر نماینده ویژه المان در امور افغانستان و پاکستان، چندی قبل اعلام کرده بود که بسیاری از ۵۰۰ هزار پناهجوی افغان وارد شده به خاک المان ، واجد شرایط پناهنده گی نمی باشند.
از سوی دیگر خبرگزاری فرانسه نوشت که ، شرکت کننده گان تظاهرات روز شنبه که به دعوت نهادهای مدافع حقوق پناهجویان دراین تظاهرات حضور داشتند، با حمله پارچه نوشت هایی خواستار توقف اخراج پناه جویان متقاضی پناهنده گی شدند.
بر اساس این گزارش، دامنه این تظاهرات به شهر دوسلدورف مرکز ایالت نورد راین وستفالن در غرب المان نیز کشیده شده است و تظاهرکننده گان خواستار توجه به حقوق پناهجویان افغان شده اند.
این درحالی است که وزارت کشور المان اعلام کرده است که ۱۲ هزار و ۵۳۹ مهاجر افغان را وادار به ترک این کشور خواهد کرد.
برنامه برگشت پناهجویان افغان که درموافقت با دولت افغانستان صورت گرفته است درشرایطی پیاده می شود که وضعیت امنیتی در افغانستان وخیم تر شده و با گسترش فعالیت های داعش در شمال افغانستان ده ها هزار افغان بر اثر درگیری ها بی خانمان و مجبور به ترک مناطق مسکونی شان شدند.
از طرف دیگر وزارت داخله المان می گوید که مراکز شهرهای افغانستان از امنیت کافی برخوردار است و آن دسته از پناهجویان افغان که اخراج می شوند می توانند در این شهرها سکونت داشته باشند.
پیش تر انگلا مرکل صدر اعظم المان نیز بر اخراج اجباری پناه جویان افغان از این کشور تاکید کرده و گفته بود که برخی از مناطق افغانستان امنیت دارد و افغان ها به جای مهاجرت می توانند در مناطق امن این کشور زندگی کنند.
گفته می شود بیش از ۲۰۰ هزار تن از شهروندان افغان در طول چند دهه گذشته به المان آمدهاند اما پناه جویانی که دریک سال گذشته به آن کشور سفر کرده اند به تدریج در حال اخراج شدن هستند.
با آنکه درارقام پیشکش شده از سوی نهاد ها و ادرات مختلف فاوت های بزرگی به چشم می خورد ؛ با آنهم گفته می شود که بیش از هفت میلیون مهاجر و پناه جوی افغان در کشورهای جهان وجود دارد که حدود سه میلیون تن از آنان به پاکستان ، ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر به ایران و بقیه در سایر سایر کشورهای جهان مهاجرت کرده اند.
در همین رابطه شورای مهاجران افغان اعلام کرد که درتظاهرات اعتراضی امروز در :
دوسلدورف حدود ۲۰۰۰ نفر،
هامبورگ ۱۵۰۰ نفر،
نورنبرگ ۸۰۰ نفر و اوگسبورگ ۴۰۰ نفر شرکت نموده بودند. در خبرنامه شورای مهاجران آمده است که :
« نمایندگان شورای مهاجران افغان درالمان به حمایت از تظاهرکننده گان درتمامی این تظاهرات اشتراک داشته؛ و پلان عودت پناهجویان افغان را به افغانستان ناامن، خونین و پرازجنگ و مرگ، به سهم خود محکوم نمودند.
قابل یادآوریست که برخی ایالات کشورالمان نسبت اوضاع ناامن و حضورباندهای آدمکش در بسیاری ولایات افغانستان قبلاً بروز پنجشنبه مخالف خود را در برابر تصمیم دولت مرکزی اعلام داشته بودند.»
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲ /۱۷ ـ ۱۱۰۲