صلح و سلم تو اى روانى
با قاتل و مرتجـع و جانى
اضافه نمـوده  درد  و غـم را
تبعييض و كدورت و ستم را
هم تحفه دهد به ما غم و درد
هم گريه و آه و ناله ى سـرد
هر روز برسد يك انتحارى
در كوچـه و جـاده انفجارى
گاهى به مساجد و به هوتل
گاهى به كنار كـوه و كوتل
هر باره هزار جوان بميرد
جان همه مرد و زن بگيرد
مـوضوع ترور كانتيننتال
از ما بربوده شيمه و حال
از هر جهتى به هر تناسب
بیـداد كـنـد خلـص تعصب
آن يك به شمال تيرى در دست
ديگر به جنوب وعـده ها بست
در هر طرف و به هر ولايت
هيچ كس نكند ز تو اطــاعـت
دست آورد همچو مكر و بازى
جنگ و جـدل و دسيسه سازى
وضعىی كه نموده يى تو تحميل
هم تجزيه كند وطن چــو تحليل
مرگ است به تو و به دولت تو
بر ايــده و شـان و غيـــرت  تو

( زبير واعظى)

 

 بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۸ـ ۲۹۰۱

ریشه شناسی واژه های گفتاری مردم افغانستان

داکتر حمید الله مفید


واژه چشم:

صورت نوشتاری آن Chashem و صورت گفتاری مردم کابل Cheshem از باستانی ترین واژه های زبان فارسیست که به مرور زمان تغییر پذیرفته است . در سروده های ریگویدا به گونه ای Akshiemm آمده است ، در زبان سانسکریت به گونه ای Pakshman شده است ، در زبان های پراکریت وهندی باستان Aankustergha در زبان هندی جدید Ankhu در زبان پشتو Stergeh یا سترکی در زبان اوستایی به گونه ای Akchesham در زبان لاتینی Aukuhem در زبان المانی Die Augen در زبان فارسی باستانی Chesham ودر زبان فارسی جدید نیز به گونه ای چشم آمده است .
واز آن دو پدیده زیبا بالای بینی که انسان ها واغلب زنده جان ها با آن ها می بینند. ارگانی که با آن می توان دید.در زبان گفتاری مردم افغانستان از آن ترکیب های زیادی ساخته شده است :
به این گونه :
چشمبندی chashembandi: از دو واژه چشم و بند یا بندی ساخته شده است چشم پیدا است مگر واژه بند نیز از واژه های بسیار باستانی است . که در اوستا وسانسکرت نیز به گونه ای بند آمده است چشمبندی حالتی که گویا مداری ها و ساحران با انجام حرکات خارق العاده که چشم از تشخیص آن عاجز باشد ، مایه شگفتی بیننده را فراهم می سازد . در زبان گفتاری یعنی تشخیص چشم بیننده را بند کرده است . آن را چشمبندی می گویند .
چشم پتکان chaschem putakän : از دو واژه چشم و پتکان ساخته شده است . در زبان گفتاری مردم کابل یک بازی است که میان دو نفر ویا افزونتر از دو نفر انجام می شود وآن به گونه ای است . که یک نفر چشمانش را می بندد و نفر دومی یا دیگران خود را از دید او پنهان می کنند .تا شماره شش می شمارد و سپس چشمانش را باز می کند و دنبال پنهان شده گان می گردد . اگر جاه های پنهان شده گان را در یافت . آنهای را که درست دریافته است . می سوزند و نفری که نخست پیدا شد . چشمانش را می بندد و دیگران پنهان می شوند. به همین گونه این بازی ادامه می یابد .
‌چشمچران : که از دو واژه ترکیب شده است واژه چشم  و واژه چران :
واژه چران در زبان سانسکریت به گونه ای Jivaran وچوپان را نیز Jiverpäla می گفتند . در زبان اوستایی به گونه ای Chuvarän در فارسی باستانی چروان ودر زبان فارسی چران شده است .
معنی چشمچران : چشم چرانده نمی شود. مگر به گونه کنایه کسی که هر سو می نگرد، وبه ویژه سوی بانوان ودوشیزه گان دیدن را گویند وتلاش نمودن به خاطر گپ دادن بانوان ودوشیزه گان .
چشمک Cheshmak: از دو بخش ساخته شده است : «چشم » و«ک» چشم اسم است و واژ «ک» در زبان فارسی اغلب نشانه « کوچکی وتصغیر» است یک چم آن یعنی چشم کوچک، مگر در زبان گفتاری یعنی به سوی بانوان یک چشم را به گونه خیلی کوتاه پلک زدن را گویند وهدف از آن بیان عشق وشهوت به سوی جنس مخالف وگاهی هم به منظور بیان مطلبی که میان دو نفر پیش بر این مشخص شده باشد، مراد است.
چشمک Chashmak: در زبان گفتاری عینک عربی که بالای بینی می گذارند تا با آن ببینند ویا عینک آفتابی که با آن چشم را از شدت نور آفتاب در امان نگهدارند نیز مراد است .
چشمکیChashmaky : به آن بخش چادری که از سوراخ ، سوراخ اند و با آن بانوان اسیر در زیر چادری بیرون را می نگرند ، گویند.
چشم آبی Cha- Äbie: به چشمانی که رنگ آن آبی باشد.
چشم سبز ویا سوزCha-Sabz: به چشمانی که رنگ آن سبز باشد وبه گونه ای کنایه کسانی که زیبایی ها را زود نظر می کنند.
چشم لُق Cha-Lüq: کسی که چشمانش بزرگ وبرآمده باشد.
کینی چشمک Kieny Cheshma: کسی که چشمانش کوچک باشد.
طلا چشمک Tellah Che: به چشمان براق وروشن وزیبا گفته می شو.
چشمان میشی Chesh- Meshy: به چشمانی که رنگ آن مانند رنگ ماش ویا تیره تر از آن باشد
چشم سیاه Cha-Sya: کسی که رنگ مردمک یا نی نی گک چشمش سیاه باشد.
چشم زننده Cha-Zanenda: کسی که با چشمانش کسی را نظر کند( واژه نظر) واژه تازی یا عربی است که به معنی دیدن است ، مگر در زبان فارسی هدف از آن کسی را با چشمان نظر کردن مراد از آ چشم زدن است ، درقران به گونه ( لیزلقونه بابصارهم) آمده است یعنی با چشمان شان آسیب می رسانند. (نظر بند ) که با دود کردن اسپند ، ویا بربو ، نظر بد را از سوی کسی دور می کنند.
چشم بازی Che- Bazy: نوعی بازی است ، که دو نفر سوی چشمان همدیگر می بینند وپلک نمی زنند. هر کسی که نخست پلک زد می بازد.
چشمان چقر Che-Chuqür: به چشمانی که گود ویا فرو رفته گی داشته داشته باشد.
چشم سفید Che-Safed: دیده درا ، کسی که شرم وآزرم وحیآ نداشته باشد ورعایت کسی را ننماید.


( مانده دار )

 بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳/ ۱۸ـ ۲۲۰۱

درکوچه ها و گذرهای قدیم شهر کابل

 
احسان واصل


وقتی درمورد کوچه ها وگذرهای کابل تحقیق یا نوشته ها و یادمانده های دیگران را مطالعه نمایید به تعداد زیاد زیارت ها ومزارات دراین کوچه ها برمی خورید که نه سنگ ولوحه یی دارند ونام ونشان وتاریخ . هرقوم وخیل وتباری که در زمان های قدیم به کابل آمده اند باخود مزار و زیارتی هم آورده و یا بنا نموده اند . درزمان عرب ها ، مغل ها وبعد جابجایی مردمان درکابل بحیث پایتخت درزمان تیمور شاه ، درزمان استیلای انگلیس ها وهمچنان به اصطلاح « زیارت های نو»  بنام های «شهید» و« بجای رسیده» درشهرکابل و اطراف آن ( ولایات خارج این بحث است) ایجاد شده است .
قبل ازتسلط عرب ها برکابل معبد های پیروان ادیان مختلف درشهرکهنه وجود داشت مثل معبد آسمایی ، درگاه پیررتن ناتهـ ، مندرآ کردواره (شوربازار)، مندرجوتی سروپ ( دروازه لاهوری)، درمسال تهان و سیتی دواره ( شوربازار) وغیره . همچنان عبادت گاه ونیاشکده آیین میترایی که دراساس خورابه و مهرآبه می گفتند که خور ومهر هردو به مفهوم خورشید بود وآبه به معنای چشمه و به این ترتیب خورابه یا چشمه خورشید را میرساند. دراسطوره میترایی آمده است که مهر، سنگی راهدف تیرقرار داد که ازمحل اصابت آن آب فوران زد.محل فوران آب رامهرآبه وآب جاری شده رانوشابه نامیدند .همین چشمه آب جاویدان است که بعد ها درفرهنگ اسلامی آنراچشمه خضر یاآ ب حیات نامیدند ودر« شهدای صالحین » واقع شده که روزهای جمعه محل زیارت مردم است . 
درموزیم کابل دومجسمه از بودا وجود داشت : بودای بزرگ و بودای کوچک که مجسمه بودای کوچک ازخواجه صفای کابل پیدا شده است. بعدها ارغوان زارخواچه صفا زیارتگاه مردم کابل شد.
تیمورشاه کابل را بحیث پایتخت برگزید ویک قسمت زمین ها را درکابل برای اسکان وزرا ، صاحب منصبان وبزرگان که با خود ازقتدهار بکابل آورده بود، تقسیم نمود که بعدها گذر ها بنام های شان چون: گذر مرادخانی، گذرریکاخانه ، گذر وزیر، سردار جانخان وغیره یاد شد . همین مردمان درگذرهای خود زیارت های چون زیارت حضرت عباس وپنج تن درمرادخانی ، زیارت اژدر وسخی سرورپادشاه درریکاخانه، وده ها زیارت رادرکوچه ها وحتا در منازل خود ایجاد نمودند . وآنجا که به مشکل زیارت برخوردند « موی مبارک» پیدا نمودند ونذر و نیاز ازمردم جمع نمودند . عمدتاْ این زیارت ها براساس روایات مردمان محل با خواب دیدن ها بوجود آمده اند . این مکان ها محل خوب دید وبازدید جوانان عاشق پیشه هم بوده که داستان های فراوانی درادبیات کشورما ( فارسی و پشتو) دارد وبی جهت نیست که دربار مولانا را هم بنام « کعبه عشاق» نامیده اند.
مرحوم ابراهیم خلیل که خود شاعرو انسان روشنفکر زمان خود و از کابلی های قدیم (گذر وزیر- درخت شنگ) بود درسال ۱۳۳۹ خورشیدی کتابی را بنام «مزارات کابل » که سالها شخصاْ و با کمک انجمن تاریخ آن زمان همه این مکان ها را مورد بررسی وتشبث قرار داده بود، به رشته تحریر درآوره است .
قبل ازاینکه کتاب مرحوم ابراهیم خلیل راورق بزنیم نام یکتعدادزیارت ها و« موی مبارک ها » را درگذرها و کوچه های کابل طور نمونه نام میبرم که متاسفانه مردم عوام شهر کابل و یقیناْ ولایات نیز با چه خرافاتی روبرو می باشند. زیارت میانجی صاحب درگذر ملاغلام ، درداخل سرای زرداد قبرمولوی هندوستانی ازطریقه چشتیه ، زیارت پیرصاحب حاضردرشهرآرا*، زیارت حضرت جی(شاه عزت الله مجددی) درسیاه سنگ ، زیارت جانباز بلاگردان درشهدای صالحین، زیارت سیدان درکوچه چقرک سه قبرازمغول ها (علی بیگ ابن استاد سلطان علی۹۵۸ – جوبان آغا بنت منشی بیگ ۹۴۴- امیزاده حسن بیگ۹۳۲)، زیارت باباغوری طرف شرق عاشقان وعارفان ( تاریخ وفات باپااوغلی الله بیژن ابن محمود ترکمان سنه۱۱۳ [۱۱۱۳] وقبربی بی فاطمه دختر امیر دوست محمد خان، زیارت سید مردعقب خافی های چنداول که لوحه سنگش به رسم الخط بخارایی بوده وخوانده نمی شود ودرطرف دیگر سنگ تاریخ وفات مرحومه مغفوره نومان آغابنت جناب ... امیر سلطان محمد دولدی سنه ۹۳۵ ،درگذرشانه سازی درمنزل جلال الدین نام دریک اتاق قبر یکی ازبابا صاحب بابا گل محمد و دیگری ازصاحب الدین برادرش است، درگذرمسجد سفید شور بازار زیارت موی مبارک، درگذر فرملی ها زیارت قبر شهید ،درگذرشیربچه های خیابان زیارت بابا شوقی، درده بوری زیارت سید محمود وسید مسعودکه می گویند سلسلة البول را معالجه میکنند (!) وصدهای دیگرکه نه لوحه سنگ دارند و نه اصل ونصب شان معلوم است. این زیارت ها براساس تحقیقاتی که صورت گرفته نه نامی دارند ونه هم نشانی ونه زادگاه شان کشور خود ماست آنها یا از بخارا وسمرقند ویا از بازمانده های لشکرعرب ها هستند و بعضاْ هم دیده شده که خویش وقوم پادشاهان اند که لوحه های دور ودراز برآنها نوشته اند . 
گفتنی است که درزمان تدوین نقشه های توپوگرافی کشوردرکابل و ولایات ، حتی درقله های بلند کوه ها نقاط جیودزیکی بخاطرحفظ وازبین نرفتن آنها توغ یا بیرق زده شده ** که برخی ازآن محلات سواستفاده نموده وبنام « زیارت نو» سروصدایی را بلند نموده اند    ( دره ماهیپر) ویا هم سروصدای دفن کردن اشیای قیمتی توسط انگلیس ها دربعضی جا ها مثل ( پیربلند) باغ بالا که بعداْ زیارت ومحل دید وبازدید دلداده گان شده بود.

( تا بعد )

ماخذ:

ـ مزارات کابل ، خلیل الله خلیل ، کوچه ها وگذرهای تاریخی – عثمانی و بابرنامه
*بخاطری پیر حاضر می گویند که شایع است درهر جاو مکانی که باشی وپیر حاضر را یادکنی ، حاضر میشود (!)
**حین نقشه برداری ممکن این نقاط و نشانی کردن آن نقطه در منزل یا باغ شخصی کسی هم واقع شود

   بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۸ـ ۱۰۰۱

 
 
 
 
 

 

 

مراسم یاد بود از کارکردهای پنجاه ساله ای زنده یاد رفیق عبدالکریم کیهان

 

ویانا  ـ اتریش

گزارشگر: بامداد

 بروز بیستم ماه جنوری سال روان ترسایی گردهمایی باشکوهی بمناسبت درگذشت و قدردانی از کارکردهای سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی روانشاد عبدالکریم کیهان عضو شورای مرکزی حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان ، عضو کمیسیون تبلیغ و فرهنگ مرکزی حزب و منشی شورای مردم ولایت کندز، درشهر ویانا پایتخت اتریش برگزار شد . این محفل که در آن شخصیت های سیاسی و فرهنگی افغانی و اتریشی ، انجمن ها ، فلم سازان افغانی ، ژورنالیست های رسانه ها و جوانان پناهنده افغان اشترا ک داشتند، نخست آیاتی از قرآن کریم تلاوت گردید و سپس زند گینامه تصویری رفیق عبدالکریم کیهان به نمایش گذاشته شد. بعد از آن بانو تانیا کیهان دخت فرهیخته استاد به نماینده گی از اعضای خانواده خود اکلیل گلی را در پای نگاره آن فرزانه مرد گذاشت .درادامه برنامه دیپلوم انجینرعمر محسن زاده مسوول اسبق سفارت و نماینده گی دایمی جمهوری افغانستان در اتریش و عضو شورای انسجام و هماهنگی حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اروپا ، در باره شخصیت برازنده و کارنامه های درخشان استاد عبدالکریم کیهان سخنرانی نمود. وی در بخشی از بیانیه خود چنین گفت :

« رفیق عبدالکریم کیهان فرزند نیکنام جنبش دموکراتیک و ترقی خواهی افغانستان بود که از آوان جوانی تا واپسین ترین لحظه های زنده گی خود مشعل علم و دانش را در دستان توانمند خود محکم گرفت و از نور پُر فروغ آن راه نسل های جوان و بالنده را روشن ساخت . او آموزگارو اهل معارف بود و می دانست که برای رهایی از چنگال جهل ، تاریک اندیشی و عقب گرایی و نیل به تحولات بزرگ اجتماعی پیش از همه لازم است تا توده های مردم و به ویژه نسل های جوان از راه معرفت و آموزش به خود اگاهی و بیداری برسند ، خود و جامعه خود را بشناسند و با گزینش اهداف تجددطلبانه ، ترقی خواهانه و داد خواهانه در شاهراه تمدن ، خوشبختی و آزادی واقعی گام نهند. کیهان بدرستی دریافته بود که آزادی راستین مردم در ارتقا وشگوفانی فرهنگ آن قرار دارد و انسان فرهیخته بیشتر از دیگران به مزایای زنده گی و معنای آزادی پی می برد . از این رو او فرهنگی شد و به پهنه گسترده علوم روی آورد ....

کیهان مرد اندیشه و عمل بود وسالیان درازی در خدمت معارف کشور قرارداشت.او تاریخ و فرهنگ کشور خود را توضیح می داد و با قلم توانای خود مقالاتی فراوانی که زیب دهنده مشهورترین روزنامه ها و جراید پُرخوانش کشور بودند می نوشت. باری از استبداد و بی عدالتی سخن میگفت و باری در باره نقش زن در زنده گی می نوشت ، و گاهی هم واژه زیبایی را درهنرو فرهنگ بیان می نمود . او بی عدالتی را زاده مناسبات غیرعادلانه اجتماعی می دانست و خشونت در برابر زنان را سخت نکوهش می کرد. کیهان بارها موقف زن را از نگاه  قرآن، تاریخ، جامعه و فرهنگ به بررسی میگرفت و یکی ازعلل اساسی خشونت را درمحرومیت ، عقب مانده گی و نبود اگاهی و آموزش همگانی میدانست. کیهان همچنان راه نجات از تاریک بینی و عقب گرایی را در تعمیم ، نهادینه ساختن و گسترش همه جانبه دموکراسی میدید ...او باورداشت که عدالت ریشه دموکراسی را آبیاری میکند و در این زمینه رعایت حقوق مردم از اساسی ترین اصول و ارزش های این نظام مردم سالار است. استاد دانشوردرمقالات و تحلیل های سیاسی خود بارها اذعان نموده بود که مردمان کشورهای عقب مانده بخاطر حق اشتراک در امور زنده گی شان از ته دل خواستار دموکراسی اند ... کیهان روزنامه نگار به نقش مطبوعات در تنویر افکار عامه اگاه بود و از همین رو از همه ارگان های نشراتی احزاب سیاسی و همه رسانه های کشور می طلبید که در دفاع از حقوق مردم قرارداشته ، اعمال مخالف منافع ملی را افشا ؛ و رفتار و کردار حاکمان قدرت را در معرض قضاوت مردم قرار دهند .او از همه قلم بدستان رسالتمند تقاضا می نمود که قاطعانه در ضدیت با تعصبات قومی ، زبانی ، نژادی ، قبیله وی ، مذهبی ، سمتگرایی ، برتری جویی و محل پرستی قرار گیرند و مسوولیت عظیم خود را در حفظ وحدت ملی و منافع علیای کشور انجام دهند. او خود در این راه به الگویی مبدل گردیده بود و در آثار پژوهشی خود سخت به معرفی تاریخ مشترک وپُرافتخار کشور عزیزما می پرداخت. یکی از این آثار کتاب «  ولایت کندز در گذرگاه تاریخ » است که گذشته پایتخت قدیم تخارستان و رابطه تنگاتنگ آنرا با « سرزمین هزار شهر » یا « باختر باستانی » بیان میدارد ....او که زنده گی را هنر، و هنر را زنده گی می دانست در طول همه عمر خود هنرمندانه زیست و هدفمندانه زنده گی کرد . رفیق کیهان بخاطر مردم و نسل های بالنده و آینده کشور کارکرد و میراث گرانبهایی از اندیشه های ناب ، تجارب پُرارزش سیاسی و فرهنگی ، و وصایای نیکو به جا گذاشت .دریغا که این مرد سیاست ، ادب و فرهنگ دیگر در جمع ما نیست و نبود فزیکی اش را سخت احساس میکنیم .هر چند باغستان ادب و فرهنگ و جنبش سیاسی ما نخل تنومندی را از دست داد، ولی در این کشتزار تشنه لب هزاران جوانه ای سربلند خواهند کرد که کیهان دانه های آنرا غرس نموده و باغبان تاریخ آنها را آب خواهد داد . آنان چراغی را بدست خواهند گرفت که کیهان همانند سایر مبارزان راه مردم و فرهنگیان روشن کرده است .در هرلمعه آن نور کیهان زنده و یادش گرامی خواهد بود . رفقا و حزب پرافتخارش ، مردم و جامعه فرهنگی وطن او را هرگز فراموش نخواهد کرد».

 

 

پس از این سخنرانی محترمه هیرتا مارگریت هابسبورگ ـ لوترینگن به نماینده گی از « انجمن حمایت از صلح ـ شعله صلح » صحبت نموده و از تأثیر بزرگ تربیتی استاد بردخت فرزانه اش تانیا کیهان که ژورنالیست ورزیده و فعال اجتماعی است یاد آوری کرد .او خاطر نشان ساخت که جهانبینی عبدالکریم کیهان با ایده الهای همه بشریت ، به ویژه با همی و همزیستی بین المللی ، تلاش دسته جمعی بخاطرتامین صلح جهانی و تبادل فرهنگی برای نزدیکی هرچه بیشتر خلق ها همسانی دارد .

سپس محترم اڅک یکی از روشنفکران مقیم ویانا زندگینامه استاد کیهان را به زبان پشتو به  خوانش گرفت .

در پایان  گردهمآیی « مراسم یاد بود از کارکردهای پنجاه ساله زنده یاد عبدالکریم کیهان » که از سوی گرداننده گان با اشعار و و جیزه هایی به زبان های دری و الما نی همراهی می گردید اشتراک کننده گان به مشاهده البوم تصویرها ، کلکسیون های روزنامه های هیواد ، انیس ، راه آینده و ... ، کتاب « ولایت کندز در گذرگاه تاریخ » و برخی یاد گارهای دیگر رفیق کیهان پرداختند و درکتاب تسلیت پیام های همدردی خود را درج نمودند .

 

   بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۸ـ ۲۱۰۱

 

پیام انجمن حقوقدانان افغان در اروپا به مناسبت آغاز سال نو ۲۰۱۸ ترسایی

 

 

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا حلول سال نو عیسوی ۲۰۱۷ را به همه هموطنان که  زنده گی شان در خارج کشور با تقویم ترسایی گره خورده است، هم مسلکان ارجمند و خانواده های شان و همچنان تمامی مردمان که حلول  سال نو ۲۰۱۷ عیسوی را تجلیل  و گرامی میدارند، تبریک و تهنیت میگوید.

ما در شرایط بطرف ختم سال ۲۰۱۷ عیسوی میرویم که  در این سال هزاران پناهنده هموطن ما  در کشور های اروپائی در حالت بی سرنوشتی بسر میبرند. تعدادی هم بخاطر رد تقاضا های پناهنده گی شان و تهدید به بر گشت جبری به افغانستان نا امن  در ترس و وحشت روانی قرار دارند. با کمال تاٌسف سیاست های سختگیرانه دول اروپائی و چشم پوشی شان از شرایط وخیم  وحشتناک در افغانستان، نان و خواب را بکام شان تلخ ساخته است. در یک سال گذشته ما همچنان شاهد برگشتاندن عاری از احساس بشری جبری هموطنان مظلوم ما از کشور های مانند المان، سویدن و تعداد دیگر به افغانستان بوده ایم.

همان طوریکه ما سال ۲۰۱۷ را با بد ترین و وحشیانه ترین جرایم ضد بشری و ضد اسلامی طالبان و داعشیان آغاز و ادامه دادیم، در آخرین روز ختم این سال وحشیان داعشی که دیگر نمی توان آنان را افغان ومسلمان نامید، با یک عمل دیگر ضد بشری بیش از ۴۰ هموطن ما را در یک مرکز فرهنگی شهید و دهای دیگر را مجروح ساختند.

کشور افغانستان  نا امن ترین کشور دچار جنگ  ،همراه با وحشیانه ترین واقعیات کشتار  مردمان ملکی ، بی ثباتی ، تهدید ، تبعیض مذهبی، سیاسی و تعلقیت های گروهی می باشد که اجبارآ مردم ترک دیار و وطن آبایی می کنند و سرنوشت خود را با انبوه خطرات جانی رقم می زنند.

با تااسف عمیق در سال ۲۰۱۷ چندین واقعات جنائی مانند قتل، تجاوز و دیگر جرایم خلاف اخلاق و فرهنگ انسانی توسط تعداد انگشت شمار افراد با منشا افغانی، حیثیت و مقام با عزت هموطنان با شرافت ما را در جوامع اروپایی متاٌثر ساخته است.

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا بحیث مدافع حقوق حقه تمام افغانان و بر اساس اهداف و خط دفاع از وطن و هموطن پیوسته صدای رسای خویشرا  با پیام ها و اعلامیه هایخویش  در دفاع از حقوق هموطنان ما در کشور های اروپائی ، اخصاٌ پناهجویان افغان  ، مساٌله قطع دیپورت های اجباری افغانان بلند نموده است که در مورد   نامه های را به مقامات رسمی ازسال نموده  و پیرامون این معضله بزرگ مراتب تشویش خویش را ابراز و نقاط نظر خویش را در آن ارایه نموده است. انجمن  عطف توجه جدی مقامات را در مورد خواستار گردیده است.

انجمن حقوقدانان افغان در  اروپا با تمام امکانات دست داشته این اهداف خویش را در سال آینده نیز  بر بنیاد حب مسلک و  وطن و هموطنی تعقیب خواهد نمود. ما آرزومند یم تا این هدف انسانی و وطنی را یکجا با تمام نهاد های اجتماعی افغانی در کشور های اروپائی بتوانیم پیش بریم تا  با تمام امکانات  دست داشته بالای مقامات حکومتی شان فشارآورده تا با انواع دردها  و رنج های پناه جویان پایان دهند وبه حقوق انسانی شان احترام بگذارند.

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا برای خود افتخار بزرگ می داند که در نظر و عمل موقف شرافتمندانه خویش را بر مبنای هموطنی ، حب وطن و دید بلااستثنا و بدون هرگونه تمایلات تبعیض طلبانه وفاق شکن و ضد همبسته گی ملی ، متبارز ساخته و این موقف خویش را استوار و خلل ناپذیر  ادامه خواهد داد.

در حالی که در شرایط دشوار کنونی ضعف و ناکارایی دولتمداران کنونی و وابسته به غیر را نمی توان با دوانگشت پنهان نمود، انجمن موثر ترین راه برون رفت از وضع ناهنجارکنونی و تفوق بر معضلات را درحاکمیت قانون و تطبیق بالا استثنای عدالت در جامعه افغانی می داند.

شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان دراروپا آرزومند است که سال ۲۰۱۸ سال فروکش شدن معضلات هموطنان پناه جوی ما و سال پر از موفقیت و سعادت برای تمامی هموطنان ما در همه کشورهای دیگر و ختم جنگ و آلام و مصایب ناشی از آن در کشور عزیزما  افغانستان باشد.

 بااحترام

شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا

 

۳۱ دسامبر۲۰۱۷

 بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۷ـ ۳۱۱۲