به افتخار موجودی که انسان بارمی آورد، حماسه می آفریند و تاریخ میسازد
پدر،
تو فرشته زمانی
تو فرهیخته جهانی
تو زمامدار قلوبی
تو مرا کون و مکانی
تو زیادم کجا روی که آغازینم توبودی،
تو مرا راه و رهبری ، زاده امواج طوفانی.
تو رهنمای کودکی،
تو صاحب دل جوانی.
تو شمایل افاقی،
تو آفریده هرذوقی
تو داستان عواطف،
تو مراهرگونه آرمانی
تو استان تذرع،
تو مرا دایم خیدایی
توی مهتاب شب هنگام،
تو آفتاب درخشان
تو ستاره صبحدم،
توکهکشان زیبایی
تو آن سخاوت هستی،
تو خود آن دیرمغانی
تو افریده پاکی،
تو قصیده مهانی
تو خود سروده عشقی،
تو سراپرده دردی
تو هم حدیث سنایی،
تو خداوندگار رحمی
تو مصایب را الامی،
تو به هر زخم التیامی
تو فراینده فرحت،
تو بوسینای دورانی
پدر به هجر تو زارم،
پدر در نیستی ات خوارم
کی را پدر صدا زنم که من یتیم روزگارم.
حکیم کرنزی
سال ۲۰۰۸
حــوادث
امروز یارب چه حال است
بــر بــوم و بـر سیـنــا
سـاقی در غم صهبا
بــاده با تنــش تنها
زیبـایی این هــردو
مقدور شده با فردا
فـــردای که از مسـتی
فرحـت زدود با پستی
کلاغ نشست بــربـــام
بد کرد زصبح تا شام
زاغــان سیـــه از دور
سر زد به ملک افغان
چمن ز صفـای عشــق
رخ بسته برید از شان
لاله ، نستــرن، نـرگــس
خشکیده ز تــرس جــان
مرغ و بلبل و طـاووس
بگریخــت ز باغستــان
عیــار و بــاده نوشــان
خلوت گزید ازجـــولان
راحت چـه کمـیاب شـد
مدفون شده کیمیا شــد
شـب هــای مهتـــابی
خارچشم افـلاک شــد
معشوق به تمهّ عاشق
بنشسته پیـر ذال شـــد
پیر و جوان ومــرشــد
پیوسته زیرخاک شــد
از جنگ خانمان سوز
ملـت همــه تبــاه شــد
خــاک پــاک افـغــانم
زیر طلسم سیاه شــد
یارب شکوه ام بشنو
نالـه زجــه ام بشنــو
الطاف رحم بر ما کن
این قصه را تما م کن
ح. کرنزی
اگست ۲۰۰۸
ضرورت تاریخی تدویرکنگره سازمان جوانان افغانستان
نوشته : داکترآرین
تدویر نخستین کنگره سازمان جوانان« حزب مردم افغانستان» ضرورت و روزنه نوینی به فردای تاریخ معاصر کشورماست، این سازمان که میهن پرستان و روشنفکران جوان افغانستان را زیر درفش انقلابی خویش بسیج میکند آغازگرنبردی است برای ترقی اجتماعی و سعادت انسان و درهم شکستن ستم و ستم گران، زیرا زنده گی خوشگوار در زیر سایه زیبا و دل انگیز صلح و ثبات تنها و تنها وابسته به مبارزه جوانان آگاه و به رهبری و سازماندهی علمی و عملی جوانان ما در فرآیند تاریخ وابسته بوده و میباشد.
تدویر کنگره آغاز یک مرحله جدید از جنبش جوانان افغانستان خواهد بود، یکی از آرزوهای نگارنده این سطور که بیشتر از ده سال جوانی خویش را در کار با جوانان گذشتانده ام پیوسته این است تا کنگره چنان سازمانی را بیافریند که در برگیرنده اندیشه ها و سنن انقلابی جنبش جوانان افغانستان بوده، راه آنها را ادامه بدهد و رویای قهرمانان آهنین رای و از جان گذشته را تحقق بخشد و مدافع منافع و خواست های عادلانه جوانان میهن ما باشد.
فقدان چنین سازمانی در بیست سال اخیر راه رسیدن جوانان را به خواست های عادلانه و قانونی آنان، پیچیده و دشوار نموده است در دهه نود (دهه استبداد و وحشت، تهاجم جهل و سیطره بیگانه گان ) در دهه ای فشار عقاید و نظریات تاریک و خصمانه، جوانان ما به ناچار رنج ها، ظلم های عیان و نهان، تحقیرها و بی عدالتی های فراوانی را متحمل شده اند و شرایط دشواری را گذرانده اند، اکنون که مطابق به قانون اساسی کشور شرایط برای مبارزات قانونی و پایه گذاری یک سازمان قوی جوانان میسر است، لازم میباشد تا جوانان با احیای یک سازمان قوی و سراسری مصمم بوده و با غلبه بر سد های بسیار و بسیار زیاد از سنگ لاخ ها و گردنه های دشواری بگذرند و با پیکار قاطعانه، مسالمت آمیز و عادلانه ای شان از آزمون های دشوارمبارزه و مسوولیت های که (مادر وطن) بالای شانه های آنان گذاشته است پیروزمندانه بدر آیند.
در چنین شرایطی به چطوریک سازمان ضرورت داریم؟
- ما به سازمانی ضرورت داریم که سرنوشت خویش را با سرنوشت جوانان پیوند زده و به میان توده های جوان برود، روشن و بی پرده مسایل و خواست های جوانان را با آنها درمیان بگذارد و راه حل های مختلف را برای حل مسایل بیابد، هرروز وهرساعت در میان اقشار مختلف جوانان باشد با درک درست و در دست داشتن نبض خواسته های جوانان تصامیم لازم و به موقع گرفته و اقدامات مفید را به آنان پیشنهاد نماید.
- ما به سازمانی ضرورت داریم که با بی عدالتی ها، ظلم، ستم و پامال شدن حقوق جوانان مبارزه نموده با درد های بیشمار جوانان آشنا شده و راه نجات را به آنان نشان بدهد.
- ما به سازمان انقلابی ضرورت داریم تا توانائی جدال سیاسی و حمایت از جوانان را داشته و آنانرا بتواند در نبرد خواست های قانونی در میدان های رقابت و رویاروئی با غاصبان حقوق شان خرد مندانه رهبری و رهنمائی کند، اگرصریح ترگفته باشم تنها با بسیج کردن نیروی جوان در یک سازمان یکپارچه ومبارزه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و افزایش فشاربالای دولت حاکم، جوانان میتوانند به اهداف حقوقی و اجتماعی خویش نائل گردند و به نابسامانی ها پایان ببخشند.
- ما به سازمانی ضرورت داریم که فعالانه در سیاست دخالت کند و سهم بگیرد، میهن ما به اصلاحات انقلابی ضرورت دارد و زنده گی جوانان نمیتواند جدا از سیاست باشد بدون سهم گیری فعال جوانان در سیاست نمیتوان زنده گی مردم را تغییر داد، اگرچه از تریبیون رسمی دولتی مطرح میشود که : « مکتب و پوهنتون جای سیاست نیست، شورا جای سیاست است » - یعنی جای که اشخاص باسواد تا سرحد شرم آوری کم است و اکثریت آنان به فساد، تقلب و خیانت آغشته اند.
- ما به سازمانی ضرورت داریم که سطح آگاهی سیاسی جوانان را بلند برده و بحث رویداد های سیاسی روز را به کار عادی در نشست های هرروزه جوانان تبدیل نموده و سازماندهی نماید، واقعیت است که اکثریت جوانان ما بخصوص خارج از شهرها سواد ندارند و فراگرفتن سیاست و هضم موضعات پیچیده برای آنها مشکل میباشد، اما فراموش نباید کرد که در جامعه افغانستان بدبختی ها، محرومیت ها، ظلم، ستم، چور، چپاول، فساد، خیانت و جنایت آنقدر وسیع و سراسری شده که هر هموطن ما درد آنرا کشیده و زهر آنرا چشیده است، هیچ کسی دیگر از بی عدالتی ها چون جوانان رنج نمی برد و هیچ کس ضرورت مبارزه با بی عدالتی ها را ژرف تر از جوانان احساس نمی کند، به این سبب جوانان افغانستان بیشتر از هر وقت دیگر آماده گرفتن آگاهی سیاسی اند واقعیت ها را جوانان آگاه با دل و جان میپذیرند و به حقایق بسیار زود پی میبرند، از طرف دیگر برای یک جوان افغان که در بیست سال أخیر به نوجوانی و جوانی رسیده است مفاهیم مانند: « مجاهد » با ویرانی و چور و راکت بازی، « طالب» با انتحار، وحشت و بنیاد گرایی، دولت موجود با فساد و چپاول بیت المال و حق مردم ، مفاهیم بیگانه و نامانوس نیست.
- ما به سازمانی ضرورت داریم که آشنائی با مشکلات و محرومیت های زنده گی روزانه جوانان داشته و آنرا عمیقا تجزیه و تحلیل کند، ریشه یابی نموده علل و عوامل مشکلات و محرومیت ها و پامال شدن حقوق قانونی آنها را روشن ساخته و به این ترتیب چشمان جوانان را بر حقایق باز نموده و آنها را به تشکل در سازمان دعوت نموده و تنظیم کند.
- ما به سازمانی ضرورت دارم که با هرتقلب و جعل و تزویر و دروغ، علنی مبارزه نماید « به خپ،خپ شترگرفته نمیشه » از موجوداتی که خون مردم را می مکند و چشم بر رنج دیگران دوخته اند و از این رنج ها گنج ها ساخته اند باید سریعا انتقاد نموده و« مشت دزدان کهن را» باز نمایند، جوانان ما به صبر و بردباری، به تحمل این همه بی حقی ها و بی عدالتی ها، به قبول فساد و نابرابری ها باید پایان بدهند و نباید در مقابل هرگونه دشواری و رنج، خیانت و جنایت تماشاگر بی تفاوت باقی بمانند و در عذاب زنده گی کنند، جوان افغان نباید به سنت های ناپسندیده که دست و پا و دهن آنان را میبندد تن داده و تسلیم شود این حق قانونی جوانان است.
- ما به سازمانی ضرورت داریم که بخاطر جدائی دین از سیاست بمثابه یک استراتیژی بزرگ بی امان مبارزه کند، زیرا یگانه تظمینی آینده درخشان و گام نخست بسوی ترقی اجتماعی فقط و فقط جدائی دین از سیاست است، نکته ای که ذکر آن ضروری میباشد – مردم افغانستان مسلمان اند و دین اسلام در سرزمین ما جاویدان میماند بدین ترتیب جدائی دین از سیاست هیچ گاهی به معنی نفی نقش مثبت و ارزنده دین در پاکی وجدان، اخلاق آگاه، صداقت و عدالت اجتماعی، عمران و پیشرفت مملکت نیست، بلکه به معنی استفاده وسیع و همه جانبه از مزایای دین مقدس اسلام به منظور سیمای پاک و سچه جامعه است و آنانیکه به تبلیغات موذیانه متوسل میشوند، که گویا جدائی دین از سیاست نفی دین و مذهب میباشد، گروهی اند وابسته به ارتجاع و فساد که در مقابل ترقی و پیشرفت کشور قرار گرفته، دین و مذهب را جهت منافع شخصی و گروهی و مافیایی خویش دام فریب توده های مسلمان میسازند و با توهین رسمی به مردم و جوانان ما همواره دلیل می آورند گویا میهن و مردم ما بخاطر ویژه گی های خاص خود آماده اصلاحات نیست، درحالیکه جامعه خود بخود آماده نمیشود، بلکه جامعه را باید آماده ساخت، مطمینم که جوانان ما نمک این دسیسه سازان برتافته از یزدان و نوکران کمربسته به شیطان را در طول یک قرن أخیر چشیده اند و حاجت به توضیحات بیشتر نیست« چیزیکه عیان است چه حاجت به بیان است.»
- ما به سازمانی ضرورت داریم، که بتواند تمام نیروها ی جوان و سازمانهای را که خواستار افغانستان نوین و مترقی اند در یک سازمان سراسری جوانان افغانستان متحد ساخته و مناسبات دوستانه و برادرانه خویش را با تمام سازمانهای ترقی خواه ملی و بین المللی در سراسرجهان و بویژه درمنطقه گسترش بدهد، این وظیفه تاریخی تمام جوانان عدالتخواه و همه میهن دوستان راستین است که تمام تلاش خود را در این راه به کار اندازند.
سرانجام اینکه ما به سازمانی ضرورت داریم که با کار و پیکار، با آموزش و آفرینش، با رهبری و سازماندهی، با شکیب و فداکاری جامعه را رهبری و چنان اجتماعی را به میان آورند، که دارای پیشرو ترین جوانان، عالیترین فضایل اخلاقی و انسانی و بهترین دموکراسی باشد، جایکه نه تنها جوان افغان، بلکه هرشهروند کشور خود را آزاد، آرام و دارای حقوق مساوی دریافته و از نعمات مادی و معنوی میهنش عادلانه بهره مند باشند به آینده باورمند مطمین بوده از کرامت انسانی و احترام برخوردار و خویش را خوشبخت احساس کنند.
روشنـگــران
نوشته : عبدالوکیل کوچی
آریانای باستان ، خراسان سده های میانه وافغانستان کنونی از قرنها وسالها قبل مهد علم ودانش بوده است . بگواهی تاریخ رسم الخط در ین سرزمین باستانی از قرن بیستم تا حدود قرن چهارم وسوم پیش از میلاد را در برمیگیرد. قبل از ظهور اسلام درآریانا تعلیم وتربیت توسط آیین ویدا وسپس در مدنیت اوستایی صورت می گرفت. برعلاوه آیین زردشتی وامثال آن وجود داشت.منطق ارسطو، فلسفه، علم نجوم ، طب یونان نیز تدریس میشد.محل تعلیم آن زمان ، در دربار پادشاهان ،تفرجگا ها ، وعبادتگاها بود.آیین بودیزم نیز در حصص شرقی افغانستان رواج داشت .واین سلسله تا ظهور دین اسلام دوام نمود .دین اسلام که مردم را به یکتا پرستی دعوت مینمود بجای تعلیم فلسفه قدیم ،منطق وعلم نجوم ، مردم را تشویق به فراگیری وتحصیل تفسیر ،حدیث ، فقه ، صرف ونحو،ادب ،تاریخ عقاید فلسفه ماورا الطبیعه و طب مینمود .
با نشر دین مبین اسلام که در زمان خلیفه سوم در کشور ما عمومیت یافت ، مدارس ومساجد ، بهترین کانون تعلیمی در اطراف واکناف کشور محسوب می شد تعلیمات درمدارس ومساجدبصورت عمومی وخصوصی صورت میگرفت .کودکان ضمن خواندن دروس دینی مصروف خواندن کتاب های گوناگون میشدند یعنی مردم هر منطقه کتابی را به زبان مادری خویش نیز می آموختند واز آن چیزی برداشت میکردند .ساختن مساجد ومدارس که اکثرا مصادف است به قرن چهارم ش ، آهسته آهسته در شهر های بزرگ ومنجمله در خراسان مدارس بزرگ وکتابخانه ها تاسیس گردید . واز دوره ساسانیان گرفته تا به دوره غزنویان ، سلجوقیان ، غوریان ،خوارزمشاهیان ، کورگانیان ، وهوتکیان همواره تعلیم وتربیت به شیوه مروجه آنزمان صورت می گرفت . وطن ما علما ، دانشمندان فیلسوفان ، نوابغ ، ادیبان وهزاران پیشوا وعالم را در دامان خود پرورانیده است که ذکر نام آنها در نوشته حاضر نمی گنجد خلاصتا به ذکر نام های سید جمال الدین افغان ، مولولانا جلال الدین محمد بلخی ، ابن سینای بلخی ،ابو ریحان البیرونی ، امام فخر رازی ، فردوسی ، انصاری، سنایی ، نظامی ، پیر روشان عبدالحمید مومند ، بیهقی ، ناصر خسرو بلخی ، بسنده میکنیم .
آنچه از داده های تاریخ بر می آید تا اواخر قرن نوزدهم میلادی افغانستان از نظر تعلیم وتربیت دارای یک نظام مشخص آموزشی نبود .این کار بصورت سنتی در مراکز فرهنگی آموزشی که میراث صد ها سال بود مانند مسجد ومکتب خانه ومنزل ، وعلمیه انجام میشد . تا اینکه امیر شیرعلیخان که با سید جمال الدین افغان همزمان بود ورابطه خوب با سید داشت ، به همین گونه تحت تاثیر گفته ها وارشادات سید قرار داشت و بر بنیاد آن اقدامات فرهنگی را رویدست گرفت که تاثیر زیادی در تحولات آینده کشور بجاگذاشت. چنانچه اولین جریده در تاریخ کشور شمس النهار در زمان این امیر وبا اقدامات او شروع به نشر کرد .
در زمان امیر حبیب اله خان دوباب مکتب یکی عسکری در سال ۱۲۹۱ ق در کابل ودیگری ملکی یعنی لیسه حبیبیه درسال ۱۲۸۲ ش درشهر کابل تاسیس گردید. زمانی که مکاتب رسمی در اواخر قرن ۱۹در افغانستان تاسیس گردید تاثیرات خود را در کل کشور بجا گذاشت .
و آنوقتی که امان اله خان در سال ۱۲۹۸ بقدرت رسید در سال ۱۳۰۰همزمان ۲۲ باب مکتب تنها در شهر کابل تاسیس گردید وبه تعداد ۳۲۲ باب مکتب در سطح کل کشور اساس گذاشته شد که همزمان به آن، نخستین مکاتب درولایت کاپیسا که اولین آن مکتب ابتداییه اشتر گرام ، مکتب دومی ، ابتدایه کا کا خیل محمود راقی وسومین آن ، مکتب ابتدایه گلبهاردرمدرسه کلبهار تاسیس گردید.
واما ولایت کاپیسا در گذشته های دور ونزدیک ، شخصیت ها ورجال برجسته ی را چون غازی میر مسجدی خان کوهستانی ، آخوند زاده ملا محمد غلام غلامی ، مولف جنگنامه دوران جنگ های اول ودم افغان وانگلیس ، محمد ربیع گلبهاری ، ملک الشعرای عصر اکبر شاه در هندوستان ، صاحبداد کوهستانی ، ملک الشعرای عصر عبدالرحمن خان همچنان عبدالکریم خان کوهستانی و نایب سالار عبدالرحیم خان را در دامان خود پرورانیده است .
در ولایت کاپیسا برای نخستین بار مکتب ابتدایی در منطقه خم زرگر ولسوالی کوهستان در یک خانه ضبطی تاسیس گردید که بنام عزت یاد میشد .
شکی وجود ندارد که این نام به افتخار نام عزت شاه پسر امیر دلاور خان ، شاه درواز ، یا عزت اله ، یکی از نواده های آن شاه ، که در حدود دوصدو شصت سال قبل از ملک دروازبدخشان به کوهستان ولایت کاپیسا مهاجرت کرده بودند ارتباط داشته باشد . اولین معلم آن فقیر احمد خان نام داشت . وپس از یک دوره رکود ، این مکتب در سال ۱۳۱۵ خورشیدی دوباره تاسیس گردید که نخستین استاد وموسس آن استاد عبدالله خان اشترگرامی بود . پس از تاسیس دوباره ، این مکتب بنام مکتب ابتداییه اشتر گرام یاد میشد که به همین نام در سطح کشور مشهور گردید .
مکتب دومی ابتداییه محمود راقی ،در شرق ده با باعلی درمنزل پاینده خان با با که بنام مکتب کا کا خیل یاد میشد تاسیس گردید .
سومین مکتب آندوره مکتب ابتدایی گلبهار بود . چندی بعد مکتب دهاتی جمالاقه در شهرک جمالاقه کوهستان ومکتب حافظ عبدالمجید در ولسوالی نجراب ومکتب ابتداییه غازی عثمان درولسوالی تگاب ولایت کاپیسا یکی پی دیگری تاسیس گردید.
علوم متداوله که بنام فارسی خوانی یاد میشد علاوه بر مسایل دینی ،جغرافیه تاریخ ریاضیات ، حسن خط ، رسامی ،نقاشی ،بخش پروگرام مهم درسی آندوره را تشکیل می داد.
مشعلداران معارف در ولایت کاپیسا به لحاظ قدامت کاری وپیشگامی در راه معارف سه دوره را در بر میگیرد.
دوره اول ـــ اساسگذاران معارف در ولایت کاپیسا .
دوره دوم ـــ نخستین دوره فارغ التحصیلان مکاتب ابتداییه اشترگرام ،محمودراقی وگلبهار .
دوره سوم ــــ فارغین مکاتب متوسطه میر مسجدی خان ومحمود راقی .
طوریکه گفته آمدیم می پردازیم به معرفی موسسین نخستین مکاتب ولایت کاپیسا.
دوره اول موسسین : استاد فقیر احمد خان ، استاد عبدالغفار خان خمزرگری استاد غلام بهاوالدین خان جمالاقه یی ،استاد عبدالله خان اشتر گرامی ، استاد غفوری دشتی وشاید یکی دوی دیگری که اسمای شان بدسترس نمیباشد.
دوره دوم : نخستین فارغ التحصیلان مکاتب ابتداییه اشتر گرام ، محمو دراقی و
گلبهارکه پس از فراغت از تعلیمات دوره ابتدایی ، وانجام دوره تحصیلات در مکاتب عالی ملکی وعسکری ودارالمعلمین ها ی پغمان وکابل ، تعدادی از آنها دوره تحصیلات عالی خویش را در پوهنتون کابل و تحصیلات دوره های ماستری ودکتورای شان را در کشور های پیشرفته جهان به اکمال رسانیدند . که خود به موقف های عالی دولتی رسیدند . آنها عبارت اند از استاد غلام علی آیین ، امیر محمد حسیب ، محمد یعقوب بریان ، محمد ظاهر عظیم ، گل محمد کوهستانی قاضی غلام ایشان خمزرگری . شاه محمد رشاد هم از جمله شخصیت های بزرگ ونخبگانی بود که از دوره آموزش وتحصیلاتش سند مکملی به دسترس بنده قرار ندارد .
هم چنان تعدادی از تحصیل یافتگان این مرز وبوم که دوره های مختلف تعلیمی وتحصیلی شان را در کابل وهم بیرون از کشوربه انجام رسانیده اند ، آنها عبارت اند از پوهاند دکتورعبدالرسول رهین ، استاد محمد کاظم خان ، شیر احمد فضلی استاد عزیز الرحمن شمال ،داکتر محمد نبی کوهستانی ،داکترمحمد ولی کوهستانی پوهنمل احمد فرید جبران نجرابی ، داکتر شمس القمر، انجنیر حبیب کوهستانی .
فارغالتحصیلان مکتب گلبهار سرمعلم محمد امان بعدها سناتور، محمد اسلام ، عبدالحکیم ،خیر محمد خان ، از ده بابا علی یا مکتب کا کا خیل، استاد علی جان خان ، غلام سخی خان رویین محمد شریف خان ، استاد عبدالرحمن بچه مشاق ،استاد عبدالمجید خان ،استاد کریمداد خان ، سخی داد خان ، شیر احمد خان ، گل محمد خان ساقی ، استاد شیر جان خان ، استاد عبدالنبی خان ، استاد علاوالدین خان ، ،عبدالقاسم صافی و استاد عبدالرووف خان .فارغین دوره های اول ونخبگان روشنگرا ازولسوالی نجراب عبدالحمید خان ، عبدالرحیم خان ، عبدالواسع خان عبدالرحیم خان افسر اردو ،آغاجان خان ، عبدالواحد فیضی ، انجنیر شاداد ، محمد ظاهر آشوب ،عبدالطیف خان ، ،محمد صابر خان . از ولسوالی تگاب ، استاد سیف الملوک ،استاد عبدالحق ، استاد گلا جان واستاد عبدالحی .
واما آنعده فارغین دوره اول مکتب اشتر گرام که پس از فراغت از تحصیلات دارالمعلمین کابل وپغمان وظایف مقدس معلمی را بر گزیدند عبارت اند از استاد سید محمد خان ،استاد سید احمد خان ،استاد محمد امین خان ،استاد نور احمد خان ، استاد عبدالغفور خان ، استاد عبدالروف خان، استاد عبدالجلیل خان ،استاد میر احمد خان ،استاد محمد ابراهیم خان ، استاد بسم الله خان ، استاد سردار خان ،استاد عبدالواحد خان ، استاد عبدالقیوم خان ،استاد عبدالودود خان ،استاد عبدالطیف خان ،استاد عبدالنبی خان ، استاد عبدالغنی خان استاد محمد یوسف خان ،استاد عبدالمجید خان ،استاد عبدالشکور خان ، استاد غلام محی الدین خان ، استاد محمد شریف خان.
آنچه که توجه بیشترساکنین این مرزوبوم را بخود جلب میکند همانا خدمات فراموش ناشده همه استادان ومشعلداران علم ودانش بوده است. واما بگونه مثال در رابطه به شخصیت یکی ازین مشعلداران معارف مکثی کوتاه خواهیم داشت .
استاد سید محمد خان فرزند ملا فیض محمد خان از فارغین دوره اول مکتب عزت یا اشترگرام ،زاد گاهش قریه کلا لان اشترگرام ومنزلش همجوارقلعه شخص آزاده ومحترم کرنیل قادر جان موقعیت دارد .استاد سید محمد خان پس از دوره تحصیل در دارالمعلمین ، ابتدا وظیفه معلمی وپس از آن در اثر لیاقت وکاردانی ی که داشت به حیث سر معلم مکتب ابتدایه اشتر گرام عز تقررحاصل نمود. استاد سید محمد خان نی تنها یک استاد ویک مربی بود ، بلکه یک رهنما ،یک مبلغ شایسته وفرهیخته ، یک معلم وارسته ،یک مربی دانشمند ، یک استاد موفق ، یک تاریخدان ورزیده ، یک معلم دلسوز ومهربان برای شاگردان مکتب ،یک انسان ترقی خواه مبارز راه حق وعدالت ، انسان با شهامت ودلیر مردی بود که در زمانش مکتب اشتر گرام به متوسطه ارتقا داده شد. در اثر سعی وتلاش خستگی ناپذیری این مرد تاریخ سویه شاگران در تمام مضامین به حد عالی رسیده بود . درمناطق کوهستان ، بگرام ، گلبهار ومحمود راقی بخصوص در ولسوالی کوهستان تقریبا هیچ خانه ی نبود که یک یا دو نفر ازفرزندانش از تعالیم استاد بهره مند نشده باشند .ازتوجه عالمانه استاد بود که مکتب متوسطه اشتر گرام در رشته های مختلف از مسایل تعلیمی گرفته تا تربیتی دررقابت های آموزشی ومسابقه های سپورتی با لیسه عالی حبیبیه ولیسه غازی در کابل وبا لیسه نعمان در پروان موفقیت چشمگیری داشت . استادانی که تیم کاریء این آموزشگاه تاریخی را تشکیل داده بودند هریک، استاد محمد انور خان ، استاد عطا محمد خان ،استاد محمد امین خان ،استاد عبدالجلیل خان ،استاد سید احمد خان ، استاد عبدالرزاق خان ، استاد میر احمد خان استاد غلام قادر خان ،استادمحمد ابراهیم خان ،استاد عبدالطیف خان ،غفوری صاحب ، استاد عبدالو دود خان ، مولانا نور محمد خان ،عصمت اله خان ، استاد عبدالقیوم خان ،استاد عبدالواحد خان ،استاد عبدالمجید خان وتعداد دیگر. البته ذکر کلمهء خان یاد آور رسوم هما ندوره است که به مفهوم احترام در پسوند هرنام علاوه میشده است .
استاد سید محمد خان برعلاوه بر موضوعات تعلیمی وتربیتی ، برمسایل تاریخی واوضاع سیاسی عصر خود توجه خاصی داشت ، چنانچه تجلیل از روز های تاریخی ملی وبین المللی ، تدویر کنفرانسها ومعرفی مکتب در سطح کشور وجلب توجه موسسه یونسکو بخاطر ارتقای ظرفیت های علمیء مکتب که در نتیجه خدمات ارزشمند استاد واستادان ، این مکتب به مکتب جمعیت ارتقا داده شد ودرزمان همین دانشمند بود که تعدادی از استادان مکتب جهت باز دید بکشور فلیپین دعوت شدند همچنان هیئات یونسکو بریاست داکتر هالی از مکتب میر مسجدی خان بار ها بازدید بعمل آوردند ، استاد سید محمد خان فعالیت های معارف پرورانه خود را به مکتب میر مسجدی خان منحصر نساخته بود بلکه برای بسط وتوسعه معارف در سطح ولایت وکشور می اندیشید چنانچه تاسیس دیگر مکاتب در گوشه وکنار ولایت کاپیسا ، تاسیس وارتقای مکتب نسوان اشترگرام وتدویر کنفرانس های مشترک وعلمی دانش آموزان ذکورواناث از شهکاری های این استاد بزرگ بود . استاد سید محمد خان درمقام آمریت یک مکتب متوسطه ولی اصلا یک شخصیت دلسوز ، جسور وبی باک بخاطر توسعه صحن مکتب بمنظور ازدیاد اتاق های درسی وساختن میدان های سپورتی با وزرای معارف وقت دکتور علی احمد پوپل ، دکتور انس ، دکتور عبالقیوم وحاکم اعلی پروان سید غلام رسول خان ، دست وپنجه نرم کرد که در نتیجه آن دکتور قیوم وسید غلام رسول مجبور شدند تا از مکتب دیدن کنند .پس از آن استاد سید محمد خان در اثر لیاقت وکار دانی ی که داشت ، ابتدا بحیث مدیر لیسه جمعیت بگرام وپس از آن بحیث مفتش معارف وسپس بحیث معاون اول ریاست تعلیم وتربیه ولایت کاپیسا عزتقرر حاصل نمود .
برخی از شاگردان ممتاز دوره مکتب متوسطه میر مسجدی خان عبارت بودند از عبدالحکیم ، قاری ، عمر جان ، بادامی ، سید مرزا ، سید رسول ، محمد نعیم ، عبدالرازق ، عبدالعلیم ، حبیب اله ، غلام رسول مدهوش ، سید باقر شاه ،علی محمد بورا ، فضل الدین ، غلام سر ور ،محمد حنیف ، ساقی ، عادل ،عبدالرشید ، محمد عمر وبرادرش تیمور پسران سردار عبدالشکور خان ریس باغات وسرسبزی فابریکه نساجی گلبهار ،برادر غازی امان اله خان وتعداد دیگری که اسمای شان دردسترس نمیباشد . یاد زندگان بخیر و روح رفتگان شاد .
یکی ازنخبگان دانش آموزمکتب متوسطه میر مسجدی خان ، استاد خلیل الله کوهستانی بود که در یک خانواده دهقان زاده ی واقع درقریه لطیف خیل ولسوالی کوهستان ولایت کاپیسا بدنیا آمد وپس از فراغت از دارالمعلمین کابل ودانشگاه علوم ، بحیث استاد در انستیتوت مخابرات ایفای وظیفه می نمود. زنده یاد کوهستانی سمبول ترقی خواهی ،مهر ورزی ونماد عدالتخواهی بود . هرکسی که او را می شناخت مرهون وگرویده او میشد. بآنکه موصوف تا به سطوح بالایی دولتی ارتقا یافت ولی آن موقف ها ی دولتی هرگز نمیتوانست با شخصیت عالمانه او برابری کند .
دوره سوم : پس از ارتقای مکتب ابتداییه اشتر گرام به متوسطه وتغیر نام مکتب از اشتر گرام به میر مسجدی ، تعدادی از فارغین دوره های نیم دهه اول از مکتب متوسطه میر مسجدی خان کوهستانی ومکاتب گلبهار ومحمود راقی ، پس ازتحصیلات در دارالمعلمین کابل ویا مکاتب عالی دیگر وانجام دوره تحصیلات عالی ، بوظایف مقدس معلمی آغاز بکار نمودند . از آن جمله استاد خلیل الله کوهستانی ،استاد مضرابشاه رویین سرمحقق عبدالصابر جنبش ، استاد عبدالرشید کوهستانی ، استاد عبدالمالک ، استاد محمد حیدر بابک ،استاد عبدالروف ، استاد عبدالصبور،استاد محمد ادریس دشتی ، استاد افضلی و دیگران .که بعد ها در راستای تحولات سیاسی کشور ، اکثرا بوظایف جدید و در سطح وسیعی از صلاحیت ها ومسئولیت ها پرداختند .
هم چنان تعداد دیگری از فارغین دوره های یاد شده از مکاتب متوسطه میر مسجدی خان ومحمود راقی که با انجام دوره تحصیلات در دارالمعلمین ودیگر مکاتب شهر کابل ، وظیفه معلمی وماموریت را برگزیدند عبارت بودند از میرصفی الله عصمتی ،عبدالوکیل فولاد ، محمد امان صخره ، علی محمد بورا ، غلام سرور ، فتاح موج ، محمد محفوظ ، غلام مصطفی عبدالقدوس کارمند ،علام رسول ، فضل خدا ،عبدالمحمد ، خلیل خان ، سید هاشم غریب یار ، سید پاچا، عبدالرحمن کوهستانی ، محمد یعقوب الکوزی ، عبدالحفیظ بها ،خلیل اله مامور هوا شناسی .عبدالخلیل ،سید پاچای صافی ،محمد عظیم مجاهد، عبدالجلیل مسکینیار ،عبدالواسع بولاغینی ، عبدالعلیم همدرد ، اسلام الدین انجنیر ،داکترگل علم ،محمد کبیر ، محمد سرور ، محمد آصف ، عبدالو کیل کوچی وغیره میباشند .
فارغین پیشتاز مکاتب از ولسوالی های نجراب وتگاب ـ امراله سرحدی ،محمد اکرم صافی ، شمس الحق ، وزیر محمد پیکار ،محمد داود شبرنگ ، غلام حضرت پیکار ، شیر آغا مظاهر سمندرخان معلم ، منیر خان معلم وخان آغا خان معلم استاد غلام محی الدین خان ،غلام ربانی حساس ،غلام ربانی معلم ، وتعدادی دیگر.
بآنکه مکتب ابتدایه اشترگرام به سویه متوسطه وپس از آن به سویه لیسه ارتقا کرد ولی مکتب ی بنام ابتداییه اشتر گرام در قلعه عبدالغنی خان اشتر گرامی موجود بود که بعد ها به این مکتب تعمیر جدید اعمار گردید . .
در فرجام باید گفت که جنگ سی ساله در افغانستان به دگر گونی های معارف درولایات افغانستان از آنجمله در ولایت کاپیسا نیز تاثیراتی بجا گذاشته است. پس از رکود ناشی از دودهه جنگ در افغانستان بار دیگر معارف ولایت کاپیسا جان تازه بخود میگیرد . خلاصه کلام اینکه از زمان تاسیس نخستین مکتب در ولایت کاپیسا تا به اکنون ده ها باب مکتب بسویه های ابتدایی ،متوسطه ولیسه اعم از ذکورواناث در سرتاسر ولایت کاپیسا تاسیس گردیده است . گذشته از آن دانشگاه یا پوهنتون البیرونی این کانون اکادمیک ، چون ستاره ی در آسمان فرهنگی کشور ما همچون افقهای تابناک برفراز قله های هندو کش بیدار همواره می درخشد.
مشعل روشنگران فروزان باد !
ملتها صلح میخواهند
« ما تعیین رهبری و انتخاب مسیر سیاسی کشور بدون هرگونه دخالت خارجی را حق مطلق مردم سوریه میدانیم»
همایشِ « ملت ها صلح میخواهند » که از سوی شورای جهانی صلح و انجمن صلح ترکیه سازماندهی شده بود ؛ از تاریخ ۵ ـ ۹ ثور ۱۳۹۲ خورشیدی در شهرهای استانبول و انتاکیه* و با شرکت کمیته های صلح و سازمانهای بینالمللی، روزنامه نگاران و هنرمندان صلحدوست (از بیش از ۲۰ کشور جهان) با موفقیت برگزار شد.
برنامه همایش دربردارنده نشستهای تبادل نظر در استانبول، دیدار با نیروهای صلح دوست ترکیه از جمله سازمانهای تودهای ، اتحادیههای صنفی، و همچنین کنسرتی در ارجگذاری به صلح در انتاکیه بود؛ که به بزرگترین نمایش ضد جنگ در منطقه و درعینحال اعلام همبسته گی با مردم سوریه تبدیل شد....
نظرِ همایش بر این بود که، دلیل اصلی همه مناقشهها، تنشها، و جنگها در منطقه، اقدامهای امپریالیسم بمنظور تامین سرکرده گیاش بر جهان و به ویژه بر خاورمیانه است. به رغم تضادها و رقابتهای موجود میان امپریالیستها، انها در تجاوز به حقوق ملّت ها و صلح، دست دردست یکدیگردارند. امپریالیسم امریکا، اتحادیه اروپا، و ناتو، همراه با رژیمهای واپسگرای هوادار امپریالیسم درمنطقه، در زمینه جنایتهایی که در حق ملّتهای منطقه صورت میگیرد، مسوولیت مشترک دارند.
همایش ما با همه نیروهای مردمی، با جنبشهای صلح، و با همه ملتهای محروم و سرکوب شده ای که دربرابر تحریکها، تهدیدها، و جنگافروزیهای امپریالیستها و هم دستان شان در جهان، و به ویژه در منطقه، مقاومت میکنند اعلام همبسته گی میکند و به آنها درود میفرستد.
این واقعیت که ناتو اخیراً موشکهای پاتریوت در ترکیه نصب کرده است و تاسیسات راداری تازهای را در این کشور برپا داشته است، نشان از برداشتنهای گامهایی خطرناک بر ضد صلح در منطقه و در جهان دارد. در رویارویی با تقویت ناتو در منطقه، ما از همه ملتها و کشورها میخواهیم که صدای خود را برضد آن بلند کنند و خواهان برچیدن بساط ناتو از منطقه شوند.
در خاورمیانه، امپریالیسم برخوردها و کشمکشهای فرقهای بین مسلمانان را برمیانگیزد و از آنها بهره برداری میکند، و سپس در پیشزمینه چنین وضعیتی، و زیر پوشش « مداخله بشردوستانه »، به حمایت از هرنیروی جنگطلب برمیخیزد و از سازمانهای بنیادگرای مذهبی تحریک کننده این برخوردها و کشمکشها، پشتیبانی میکند.
ما تعیین رهبری و انتخاب مسیر سیاسی کشور بدون هرگونه دخالت خارجی را حق مطلق مردم سوریه میدانیم، یعنی مردمی که از تجاوزهای توطیهگرانه، ویرانگرانه، و اقدامهای تروریستیای که از سوی امپریالیسم و رژیمهای واپسگرای منطقه پشتیبانی میشوند، در رنج و مصیبت به سرمیبرند. مردم سوریه فقط در شرایطی میتوانند از این حق خود استفاده کنند که بتوانند مداخلههای سیاسی و نظامی پشتیبانی شده از خارج را پایان دهند.
این همایش همبسته گی کامل و بدون قید و شرط خود را با مردم سوریه و خواستهای این ملّت برای دگرگونیهای اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی اعلام میکند و از طرفهای درگیر میخواهد تا مناقشه را از راه انجام مذاکره حل کنند. همایش، حق سوریه را در دفاع از خود (در رویارویی با مداخلههای خارجی) به رسمیت میشناسد. همایش ما اعلام میکند: علاوه بر دیگر رژیمهای منطقه، به ویژه قطر، عربستان سعودی، و اسراییل، دولت کنونی ترکیه نیز در همدستی با نیروهای امپریالیستیای مانند امریکا، اتحادیه اروپا، و سازمانهایی مانند ناتو ، در جنایت برضد بشریت در سوریه شرکت دارد. این همایش به دولت ترکیه هشدار میدهد که، به این سیاستهای غالب بران دولت پایان دهد....
این همایش بینالمللی از مقاومت و پیکار مردم ترکیه دربرابر جنگ طلبان و بر ضد مناقشههای فرقهای مذهبی استقبال میکند، و همبسته گی خود را با این نیروهای هوادار صلح اعلام میدارد. این همایش بر اهمیت توقف درگیریهای مسلحانه در ارتباط با « مسله کردها » ، که دهه هاست زیان های جبران ناپذیری را موجب شدهاند، تاکید میورزد. از سوی دیگر، این همایش چارچوب پیشنهاد شده دولت ترکیه بهمنظور ارایه راهحلِ « مسله کردها » را در خدمت هدف « مذهبیسازی » کل جامعه و منطقه میداند، که مستلزم تغییرهایی در مرزهای ملی است، و ناگزیر به برخوردهایی تازه در خاورمیانه خواهد انجامید.
همایش ما بر این خواست تاکید دارد که، خاورمیانه باید از قدرتهای امپریالیستی و سلاحهای هستهای خالی و پاکسازی شود. ما بار دیگر بر موضعِ شورای جهانی صلح که مسله فلسطین باید بنابر قطعنامههای سازمان ملل متحد در این ارتباط ، و برپایی دولت مستقل فلسطین در درون مرزهای ۱۹۶۷ با پایتختی بیت المقدس شرقی حل شود، و اینکه اسراییل باید به موافقتنامههای بینالمللی احترام بگذارد، دست از محاصره نوار غزه بردارد، و به اشغال بلندیهای جولان در خاک سوریه و کشتزارهای لبنانی « شبعا » پایان دهد، تاکید میکنیم.
همایش « ملت ها صلح میخواهند » ، خاورمیانه ای عاری از سلاحهای هستهای، از جمله سلاحهای هستهای شناسایی شده در این منطقه، برای مثال: در اسراییل، و ناشناخته، برای مثال: در تاسیسات ناتو در ترکیه، را خواستار است .
همراه با اگاه بودن از خطرهای استفاده از انرژی هستهای، که در حادثههای فاجعه بار اخیر انها را شاهد بودهایم، ما اعلام میکنیم که، هر کشوری حق دارد شیوه تولید انرژی خود را آزادانه انتخاب کند، و طرحهای انرژی هستهای نمیتواند دلیلی برای ایراد اتهام و تهدید برضد یک کشور باشد. بنابراین، ما با مردم ایران که با تهدیدهای امپریالیستی مبارزه میکنند همبسته گی مان را اعلام میکنیم. از سوی دیگر، ما با زنان و مردان زحمتکش ایران در مبارزه شان در راه ازادی و دموکراسی، و حقوق اجتماعی و اقتصادی همبسته گیمان را اعلام میداریم. بهعلاوه، ما تحریمهای بهکار گرفته شده از سوی ایالات متحد امریکا و اتحادیه اروپا برضد ایران را محکوم میکنیم. این تهدیدها به بهانه برنامه هستهای ایران اما به واقع با هدف مجازات تودههای وسیع مردم صورت میگیرد. ما لغو همه تحریمها را خواستاریم....
شورای جهانی صلح – انجمن صلح ترکیه
۱۷ ثور۱۳۹۲ ، ۷ می۲۰۱۳
Antakya,Turkey *