جمهوری مردم چین و پی ریزی دوباره راه ابریشم
سرگشتگی سیاسی افغانستان در شاهراه ابریشم / بخش سوم
دیپلوم انجینرعمرمحسن زاده عضو هیات رییسه شورای اروپایی
در جهان شتابنده کنونی چین یگانه کشوریست که برای آینده های دور خود دارای استراتیژی دقیق توسعه اقتصادی ـ اجتماعی و برنامه سیاسی میباشد. چشم انداز روشن و سمت گیری دورنمایی این استراتیژی برتعین و تالیف سیاست درونی و بیرونی این کشورمعظم اثرگذار بوده ؛ و چارچوب عملکرد را در مبارزه شدید رقابت های ژیو ـ پولیتیک و ژیو ـ اکونومیک مشخص میسازد. در شرایط کنونی که دوره شگوفانی اقتصاد صادراتی چین آهسته آهسته به پایان میرسد و آهنگ رُشد اقتصادی رو به نشیب دارد ، تجدید ساختاراقتصاد ملی بر پایه حیات بخشی و تقویت بازارهای درونی و آرایش دگرگونه ای مناسبات اقتصادی با جهان به ویژه برای رونق و اعتلای این بازارها در دستور کار قرار گرفته است. انگیزه تصمیم گیری این راه رشد تا اندازه زیاد هم در نظم اقتصاد جهانی نهفته است ؛ که یک جانبه و نابرابر بوده و چانس های رشد اقتصادی ـ اجتماعی را برای بیشترینه کشور های جهان محدود و محدود تر میسازد . در چار چوب چنین مناسبات حتا کشوری چون چین نمی تواند در درون موسسات مالی و اقتصادی بین المللی مانند بانک جهانی ، صندوق بین المللی ارز و... سهم اثر گذار خود را افزایش دهد و در مقیاس جهان جایگاه شایسته خود را داشته باشد .۱
آن چه که اکنون بصورت قطع مورد پذیرش جمهوری مردم چین بوده نمیتواند هما نا اصل یک قطبی بودن جهان است .از همین رو این کشور پهناور که خواهان جهان چند قطبی است برنظم اقتصادی جهان و بیشترینه استاندارد های پذیرفته شده آن یورش می برد و از نگاه اقتصادی هژمونی جهانی ایالات متحده امریکا را مورد سوال قرار میدهد . برای دگرگونی شرایط و مناسبات موجود ، چین در نظر دارد تا ساختارهای موازی و بدیل های قابل پذیرش را در پهنه زنده گی بین المللی بیآفریند و بر پایه همکاری های متقابلاً سودمند هرچه بیشتر کشور های جهان زمینه های سرمایه گذاری ها و بهره گیری های مشترک و تقسیم بارآور کار را فراهم سازد .ابتکار راه ابریشم و تدابیر معقول برای برآورده ساختن آن یکی از پروژه های بر جسته این راهبرد جهانشمول است ؛که اکنون گام به گام در میدان عمل سر بیرون میآورد و روز تا روز باورمندی و کشش همگانی را دردرستی وسودمندی آن بیشتر میسازد .اندیشه باز سازی راه ابریشم در واقعیت به معنا ی ترسیم خطوط استراتیژیک برای نظم نوین جهانی است که بایست بر آن درنگ بیشتر نمود :
گردهمایی جهانی و کمربند مشترک اقتصادی
در ماه مارچ سال روان ترسایی سران دولت ها ، روسای حکومات ، وزرا، کارشناسان و دیپلومات های بیش از شصت و پنج کشور جهان و نماینده گان سازمان های معتبر بین المللی در شهرک « بو آو» در جزیره « هاینان » چین گرد آمدند تا با طرح باز سازی راه تاریخی ابریشم آشنا گردند . شی جین پینگ رییس دولت جمهوری مردم چین در سخنرانی با اهمیت خویش بزرگترین پروژه سده بیست و یکم را به معرفی نشست وسخن خود را با این ضرب المثل افریقایی آراسته ساخت که : « اگر میخواهی تیز بروی ، پس تنها برو ! اگر میخواهی دور بروی ، با دیگران یکجا برو ! » شی جین پینگ در کنفرانس اقتصادی بو آو با بیان این گفته مردمی تصریح نمود که رویکرد باز سازی راه ابریشم برنامه دراز مدت است و جمهوری مردم چین در این راهپیمایی سخت آرزومند است تا با جهان همراه باشد. همنوایی و همراهی پیش شرط های مهمی برای برآورده سازی پروژه و انگیزه ای برای مشارکت گسترده جهان میباشند ؛ زیرا چین با پیشکش نمودن اندیشه کمربند مشترک اقتصادی آما ده است تا توانایی ها و ظرفیت های مادی و فنی خود را با دیگران تقسیم نماید و بر مبنای « پلان عمل » که ازسوی کمیسیون توسعه و ریفورم دولتی و وزارت های خارجه و اقتصاد آن کشور تدوین گردیده ، دست بکار گردد . پلان عمل در واقعیت طرح پیشنهادی است که در چارچوب آن هر کشوری در تفاهم و همکاری ، پروژه های سرمایه گذاری را پیریزی و از میکانیزم های مالی مختص به آن استفاده میکند . چین همه کشورهای واقع در مسیر راه ابریشم را به مثابه خشت های ساختمانی شبکه ای از دالان های اقتصادی و زون های تجارت آزاد می نگرد و آرزو دارد تا در گفتمان دو جانبه مسایل تمویل ، هماهنگ سازی و ساختمان زیرساخت ها را مشخص سازد. از دید کنونی کار شناسان چینایی ابتکار راه ابریشم در برگیرنده دو راه اساسی زمینی و دریایی است که نخستین پکن را از مسیر آسیای میانه و غربی و اروپای جنوب شرقی به بندرهای روتردام و هامبورگ پیوند میدهد؛ و دومی از مسیر جنوب شرق آسیا و افریقا بسوی اروپا کشیده میشود . البته همه این راه ها به مثابه شبکه وسیع مد نظرگرفته شده اند و درآینده میتوانند توسعه یابند. اکنون باید شاهرگ های مهم انتقالاتی ساخته شوند ، بخش های اتصال نیافته با هم بسته شوند، شبکه های انرژی گاز و نفت با هم وصل گردند ، میدان های هوایی ، بندرها ، خطوط راه آهن ، شبکه های برق فرامرزی، شبکه ارتباط سیم های بافته شده از رشته های شیشه یی و... توسعه یابند .چین آرزومند است تا موانع گوناگون در راه سرمایه گذاری و تجارت برکنار گردیده و رژیم های گمرکی و مالیاتی میان کشورهای سهمگیرنده در درازنای راه ابریشم همسان شوند. ستاره بخت پروژه راه ابریشم چین از اینرو نیکوست که کشورهای زیادی در سراسر جهان و به ویژه در آسیا و افریقا نیاز شدید به زیرساخت ها دارند و این نیازمندی ها را ظرفیت های اضافی چین درهمه شاخه هایی از صنایع سنگین ، ساختمان ، راه آهن سازی و... مرفوع ساخته و بازار-ای جدید فروش را ایجاد نموده میتوانند . به گفته شی جین پینگ در کنفرانس بو آو ، چین با توجه به همین بازارهای پُر توان حجم تجارت خود را با کشورهای راه ابریشم در ده سال آینده به پیمانه ای دو هزار و پنجصد میلیارد دالر ارتقا خواهد بخشید . برای سازماندهی بهتر و صرفه جویی در زمان و مصارف پروژه سازی توجه بر اینست که همه تصدی های تولید کننده فرآورده های اختصاصی ، زنجیره محکمی را تشکیل داده و در تقسیم کار تکنولوژیک نقش سازنده ای را ایفا نمایند .
برخی ازاگاهان سیاسی ایالات متحده امریکا اندیشه راه ابریشم چین را با پلان مارشال خود پس از جنگ جهانی دوم مقایسه نموده و معترف اند که بر خلاف ادعای گوش کر کننده هفتاد ساله ، این پلان به هیچ وجه فداکاری و از خود گذری امریکایی نبوده ؛ بل استراتیژی بود برای به پا ایستا ده کردن شرکای مهم تجارتی و ایجاد نظم جهانی درتحت رهبری آن کشور .موسساتی چون صندوق بین المللی ارز و بانک جهانی اهرم های اساسی این نظم جهانی بوده واستند . ۲
جمهوری مردم چین که دوشادوش سایر کشورهای جهان برای اصلاح و تغیر ساختاری این نهادهای بین المللی تلاش نمود و سرانجام در نتیجه موضعگیری های شدید ایالات متحده امریکا به دستاوردی نایل نگردیدِ اینک به ابتکار خود ساختارهای موازی را ایجاد میکند . چین بدین باوراست که شکل دهی یک سیستم اقتصادی جهانی نه تنها به سرعت بخشیدن همکاری های همه جانبه منطقه وی و وضع پایدار ژیو ـ پولیتیک نیاز دارد بلکه به موسسات مالی پاسخگو نیز ضرورت دارد . از همین رو برای تحقق پروژه باز سازی راه ابریشم، در ماه اکتوبر سال گذشته ترسایی ڼ بانک سرمایه گذاری آسیایی برای زیر ساخت ها ة ایجاد گردید که تا اکنون بیش از شصت کشور جهان به شمول کشور های خیلی نزدیک به ایالات متحده امریکا در آن عضویت حاصل کرده اند . البته مرام کشور های چون المان ، بریتانیا ، فرانسه ، استرالیا و ... از اشتراک در این بانک پُراعتبار که بیش از نیمی سرمایه آنرا چین تامین نموده در گام نخست گرفتن قرضه نیست ، بلکه دریافت سفارش هایست که پروژه راه ابریشم به کمپنی های کشورهای عضو این بانک می سپارد. در این جا به وضاحت میتوان دید که اندیشه راه ابریشم چین با ژرف نگری قابل ستایش تدوین گردیده ؛ چه همه برنامه ها تنها برای دستیابی به مواد خام و چانس های بازاریابی برای تصدی های چینایی نیست ، بلکه کشاندن کشورهای جهان به سیاست صنعتی آنکشور درعرصه های استراتیژیک و همکاری های مالی است و این امر بذات خود میتواند نقطه عطفی در نقش جهانی چین باشد. هنوز یک سال از تاسیس بانک سرمایه گذاری آسیایی برای زیرساخت ها نگذ شته ولی کارآرایی و درست اندیشی آن ، نهاد های کهنه کار چون بانک جهانی ، صندوق بین المللی ارز و تاسیسات وابسته به آنها چون بانک انکشاف آسیایی را سخت نگران ساخته است. اینها میتوانند اصول ، ساختار ها و راهکارهای خود را اصلاح نمایند اما تغیرایدیالوژی و پالیسی مالی که از پایه نیولیبرال است مایه درماندهگی آنها خواهد شد. ۳ پذیرش جهانی بانک سرمایه گذاری آسیایی برای زیرساخت ها درمناسبات بین المللی نوعی از مشروعیتی را ایجاد نموده است که مبتنی برآن ، پلان های دیگر جمهوری مردم چین در رابطه با پروژه راه ابریشم تقویت بیشتر میگردند . به گونه نمونه میتوان از سیستم تادیاتی بین المللی چین بنام ڼ سیپز ة یاد نمود . جمهوری مردم چین در نظر دارد به منظور فراهم آوری تسهیلات در معاملات تجارتی فرامرزی ، ارز داخلی خود « یوان » را بکارگیرد .این سیستم مصارفات صادرات را کاهش داده ، عملکرد ها را سریعتر ساخته و پلاتفورم واحد را ایجاد مینماید . از این رو سپیز گامی برای بین المللی ساختن یوان است . کار شناسان باور دارند که بین المللی شدن یوان در لحظه کنونی خواست چین نیست ولی این کشور سخت ارزو دارد تا پول ملی آن که در پنج سال گذشته ارزشش به صورت متداوم به سی وسه در صد ارتقا یافته است کم از کم به ارز بدیل دالر در آسیا مبدل گردد . نمونه دیگر میتواند تدابیر و اقدامات حکومت چین در فراهم آوری تسهیلات برای سرمایه گذاری تشبثات چینایی در بیرون آنکشور باشد. تصدی ها تنها در ظرف سه روز میتوانند از مقامات رسمی اجازه نامه لازم را بدست آورند . پرتفوی سهم گیری چین در سراسر جهان خیلی گسترده است وتشبثات چینی در سال پیش ترسایی بیش از یک صد میلیارد دالر را در بیرون از کشور سرمایه گذاری کرده اند . جمهوری مردم چین در حفاظت راه های تجارتی ، بنادر چینایی در سراسر جهان و سرمایه گذاری های آنکشور در بیرون سخت جدی است و چنانچه رویداد های کنونی یمن نشان داد در این راه از بکارگیری نیروی نظامی نیزهراس ندارد. نخست وزیر چین ، لی کیکیا نگ در اپریل سال روان ترسابی خطلب به موسسات تولیدی ، تجارتی و مالی آنکشور شعار داد : « بروید و به جهان یورش برید ! » . با اعلام استراتیژی راه ابریشم این یورش آغاز گردیده و به آهنگ تُند به پیش میرود .در این جا چند نمونه ای از تیز گامی این روند را می آورم :
همگرایی پاکستان در پروژه راه ابریشم
جمهوری مردم چین کار برآورده سازی پروژه راه ابریشم را از پاکستان به مثابه متحد سیاسی داراز مدت خود آغاز کرد .هنوز چند روزی از کنفرانس اقتصادی « بوآو » نگذشته بود که شی جین پینگ بکس سفر بست و با سوغات فراوان روی به پاکستان نمود .کارداران سیاسی و نظامی پاکستانی نیزاز او چنان پذیرایی کردند که در تاریخ کوتا ه این کشور مانند ی نداشت . هشت هواپیمای شکاری در هوا شی جین پینگ را همراهی کردند و در زمین نیز همه خرد و بزرگ در خدمت حاضر شدند . آخر این شخص مبلغ چهل و شش میلیارد دالر را برای ساختمان مشترک « دهلیز بزرگ اقتصادی » با خود آورده بود و این مقدار چندین برابر حجم پول هایست که ایالات متحده امریکا در درازنای ده ها سال در اقتصاد پاکستان فرو ریخته است . رهبر چین با قدر دانی از روابط نزدیک و همکاری های دوجانبه میان دو کشور پروژه راه ابریشم را از نگاه اقتصادی و ژیو ـ پولیتیک برای پاکستان با اهمیت خواند و افزود : « پاکستان با این پروژه به آرزوی دیرین خود خواهد رسید و به ببر نو آسیا مبدل خواهد گردید. » وی در سخنرانی خود در پارلمان پاکستان این کشور را فرا خواند تا در « جامعه هم سرنوشت آسیایی » که در ماه مارچ سال روان ترسایی تاسیس شد شرکت نماید . رییس جمهور چین آرزو دارد تا پاکستان را به نخستین خشت ساختمانی پلان های توسعه وی خود مبدل سازد . دهلیز اقتصادی چین ـ پاکستان که از شهر کاروانی کاشغر درچین آغاز میگردد سه هزار کیلو متر درازی داشته و با گذر از معبر جاده چهل متری قراقروم به بندر گوادر منتهی میشود .چینایی ها این بندر نهایت با اهمیت آب عمیق را دو سال پیش برای مدت چهل سال به اجاره گرفته بودند . در آن سال چنان پنداشته میشد که بنا بر نبود زیر ساخت های ضروری چون شاهراه های ارتباطی میان گوادر و کراچی از یک سو و گوادر و کویته ـ پشاور و شمال غرب پاکستان از سوی دیگر اجاره بندر بیشتر به منظور کنترول بحر هند و خلیج فارس بوده است . اما اینک با ساختمان هر دو شاهراه اساسی ، چین راه مستقیم به اقیانوس هند و تنگه هرمز پیدا نموده و هر دو راه خشکه و دریایی ابریشم را در این نقطه استراتیژیک با هم گره میزند . چین نه تنها به بازار های پزتوان پاکستانی چیره میگردد؛ بلکه از راه کوتاه انتقال دریایی به آسانی به نفت عرب نیز دست میآبد . البته کشه پلان های چارچوبی چین در پاکستان به مراتب بیشتر از این پروژه های زیر بنایی است .شی جین پینگ در سفرش در مجموع پنجاه و یک قرار داد و معاهده را با پاکستان به امضا رسانید و این کشور را هرچه تنگتر در آغوش گرفت ..در این روز ها که گرمی هوا جان صدها پاکستانی را تباه میکند و در همه جا ها نبود برق مردم را بیچاره ساخته است ؛ دست کمک چین برای رفع نیازمندی های انرژی برق به سوی این کشور دراز گردیده است. در شمار پروژه های توافق شده یکی هم ساختمان بند برق آبی « کاروت » بالای دریای جیلم ( یکی از دریا های پنجگانه پنجاب ) به ارزش یک عشاریه شصت و پنج میلیارد دالر است که تا پنج سال دیگر به اتمام میرسد و مدیریت آنرا چین برای مدت سی سال در اختیار خواهد داشت .دو کنسرن بزرگ پاکستانی و چینایی بنام های « پاکستان پرایویت پاور » و « انجمن سه تنگی » این بند بزرگ را تا سال دوهزار و بیست ترسایی اعمار می نمایند و مصارف آنرا صندوق راه ابریشم به عهده گرفته است .البته در پهلوی این دستگاه تولید انرژی برق ، وزارت آب و برق پاکستان چهارده پروژه دیگر را نیز با چین به امضا رسانیده است . وزارت های مالیه ، پلان ، بنادر و کشتیرانی ، علوم و تکنالوژی ، راه آهن ، نفت و کمیسیون انرژی اتومی پاکستان هم در باره هفده پروژه اساسی و با اهمیت دیگر با مراجع چینی قرارگذاشته اند که تحقق آنها چهره اقتصادی این کشور را دگرگون خواهد ساخت . از اینرو نخستین گام استراتیژی راه ابریشم و اهداف بلند بالای آن در همسایگی افغانستان با موفقیت برداشته شد و جا داشت تا ممنون حسین رییس جمهور پاکستان مدال افتخار آنکشور را به شی جین پینگ تقدیم نماید. در این راستا قطعه « سور» بدست پاکستان افتاد که هر لحظه در بازی های سیاسی منطقه ای و جهانی از آن کار خواهد گرفت .
گرایش منطقه ای بسوی راه ابریشم
در باره همنوایی کشور های آسیای میانه و فدراسیون روسیه با اندیشه راه ابریشم در بخش دوم این جستار گفته هایی اشاره گونه آمدند .در اینجا نیز بنا بر پهنه بزرگ این گذارده نمیتوان به ژرفا پیچید و همه جوانب آنرا به بیان گرفت . تنها نمونه هایی از قرارها ، عملکرد ها و روا بط همکاری میان کشورهای آسیایی با جمهوری مردم چین برای همگرایی در « جامعه هم سر نوشت آسیایی » به مثابه معرفه هایی پیشکش میشوند تا در شناخت گرایش همگانی یاری رسانند :
گسترده گی مناسبات میا ن فدراسیون روسیه و جمهوری چین را میتوان نه تنها درارقام واعداد دید بلکه کیفیت همکاری ها درعرصه های مهم راهبردی هم بیانگر نزدیکی و تفاهم میان هر دو کشور است . روسیه نیازمندی های شدید انرژی و مواد خام چین را تامین می نماید و در مقابل چین با ذخایربزرگ پولی خود وام های ضروری را برای بی اثر ساختن تعزیرات مالی و اقتصادی غرب در اختیار همسایه شمالی خود قرار میدهد . بر پایه همین همکاری و اعتماد روسیه در نظر دارد تا با چین یکجا صنایع هستوی خود را رُشد دهد . روس ـ اتوم کنسر ن بزرگی است که در سال های پسین ، پیروزی های درخشانی دا شته و درسال پیشین ترسایی به حجم بیش از یکصد ملیارد دالر سفارش داشته است . اینک بانک ها و رساننده گان انرژی چینایی دست بکار شده اند و پروژه تولید برق اتمی « تیان وان » در بحیره زرد را در دستور کار قرار داده اند . دو بلاک ریا کتورهای این دستگاه بکار آغاز نموده اند و دوی دیگر آن در حال ساختمان اند. کشورهای روسیه و چین در نظر دارند تا در باره تولید « انرژی نو » با هم همکاری کنند . اکنون هر دو کشور در باره « ساختمان دستگاه های تولید برق اتومی شناور » و تعمیل پروژه های مشترک در کشورهای سومی با هم مذاکره مینمایند . همکاری در عرصه تکنالوژی نظامی میان هر دوکشورهم ابعاد نوینی کسب نموده است .جمهوری مردم چین که در صادرات و واردات سلاح مقام جهانی سوم را دارد بیش از شصت در صد سلاح های وارداتی خود را از فدراسیون روسیه خریداری مینماید . افزایش بودیجه نظامی چین تا اندازه زیاد با پروژه راه ابریشم ارتباط دارد ؛ زیرا افزون بر حفاظت حاکمیت و امنیت کشوری ، حفاظت راه های تجارتی ، سرمایه گذاری های آنکشور در بیرون و دفاع از بنادر چین در سراسر جهان از وظا یف اساسی ارتش چین است .فدراسیون روسیه برای چین بازار بزرگیست که بدان توجه ویژه ای دارد .اکنون حجم تجارت سالانه میان هر دو کشور به نود و پنج ملیارد دالر با لغ میگردد و چینائیی ها اروپاییان را در آنجا به پسگرد وامیدارند .در بازارهای روسیه نه تنها جنبش کالا و سرمایه به مشاهده میرسد؛ بل کارگران چینی در بازار کار سایبریا و سایر نکات نیز سرازیر گردیده اند. ماسکو تسهیلات لازم را برای کارگران چینایی و ترکی فراهم نموده است .
قزاقستان به مثابه نهمین کشور پهناور جهان دارای دو استراتیژی انکشافی است که به تر تیب تا سال های ۲۰۳۰ و ۲۰۵۰ ترسایی میرسند . در پایان این سال ها باید این سرزمین در زمره سی کشور پیشرفته جهان بشمار آید . رهبری قزاقستان که کشورهای ناروی و سینگا پور را به مثابه الگوهای رُشد پذیرفته است؛ سرنوشت برنامه های خود را با استراتیژی راه ابریشم پیوند داده است .این امر را سرمایه گذاری چین به ارزش نزدیک به بیست و چهار میلیارد دالر در ده سال پیش به وضاحت نشان میدهد . جمهوری مردم چین در کشور های تاجکستان ، ترکمنستان ، ازبکستان و قرغیزستان نیز در ده سال گذشته بیش از ده میلیارد دالر در بخش های زیربنایی سرمایه گذاری کرده است .همه این کشور ها طرح راه ابریشم را پذیرفته اند .
راه ابریشم در یایی در آسیا در شرق از نقطه « ملا کا » آغاز میگردد و بسوی خلیج فارس و سواحل شرقی افریقا ادامه میآبد .چین سالها پیش کمر بندی را بنام « رشته مروارید » در حوزه اقیانوس هند ایجاد نموده و در توسعه بنادر پاکستان ، سریلانکا ، میانمار و بنگله دیش سرمایه گذاری کرده بود .با اعلام استراتیژی راه ابریشم اهمیت این پروژه های استراتیژیک یکبار دیگر آشکار شد .لست فعالیت های چین در این حوزه خیلی درازاست .این کشور درسال پیش اضافه از پنج میلیارد یورو را برای زیر ساخت های سریلانکا اختصاص داد ، میدان هوایی نوی را در مالدیو اعمار نمود و پروژه بندری را در سیشل رویدست گرفت .کشور هند در برابر ابتکارات چین در دورا دور خود شگفت زده شد و با درک اهمیت جهانی پروژه کمر بند مشترک اقتصادی ناگزیر گردید تا خود نیز جایگاه خویش را دراین تحول اقتصادی ـ سیاسی تثبیت نماید .دیپلوماسی هند اگر از یکسو متوجه مهار کردن نفوذ منطقه ای چین است ولی از سوی دیگر سعی دارد تا از امکانات نو درتقویت همکاری های اقتصادی دو جانبه بهره گیرد . این گذارده در دیدار رسمی رییس جمهور هند نارندرا مودی در ماه می سال روان ترسایی به چین مورد گفتمان قرارگرفت . چین به آرزومندی جانب هند مبنی بر سرمایه گذاری در بازسازی زیر بناهای آنکشور پاسخ مثبت داد و اظهار آماده گی کرد که در بازسازی میدان های هوایی ، شاهراه ها و بندرهای هندی به ارزش یک تریلیون دالر سرمایه گذاری خواهد نمود. اکنون چین یکی از بزرگترین شرکای تجارتی هند است و حجم تجارت آن با هند در سال پیش به اندازه شصت و یک میلیارد دالر بود. البته شی جین پینگ در سفرسال پیش خود به هند دوازده تفاهمنامه همکاری اقتصادی و تجارتی را به امضأ رسانیده بود که زمینه های کار مستدام را میان هر دو کشور رقیب در اقیانوس هند فراهم میسازند .
چین در رابطه با انکشاف مناسبات اقتصادی و تجارتی با دیگر کشور های آسیایی به ویژه جاپان از خویشتن داری کار میگیرد و از هرگونه کشیده گی و تحریک سیاسی که به زیان روابط بازرگانی باشد می پرهیزد . در هر جایی که برای بهبودی مناسبات دو جانبه ضرورتی باشد ، در آن صورت سیاست پیشگیرانه چین به موقع عمل میکند . پذیرایی گرم چین در ماه پیش از رهبر اوپوزیسیون میانمار ، سان سووکی که احتمالاً در انتخابات آینده آنکشور برنده خواهد شد نشانه ای از دیپلوماسی موفق جمهوری مردم چین است که همگرایی به اندیشه راه ابریشم را تقویت میکند .
یک کمر بند و یک راه
در طرح بازسازی راه ابریشم سر منزل نهایی بسوی غرب ، اتحادیه اروپاست . شی جین پینگ در سال ۲۰۱۳ ترسایی این قاره پیشرفته صنعتی را فراخواند تا یکجا با کشور چین« کمر بند مشترک اقتصادی » را به امتداد راه ابریشم به منظور رونق بخشیدن « تجارت آزاد » و سازمان دادن سیستم اقتصادی جهان ایجاد نماید .از دیگاه چین اندیشه « یک کمربند و یک راه » همکاری های منطقه ای را ژرفترساخته و فرایند آن بهره گیری باز، متوازن و مشترک برای همگان خواهد بود . اتحادیه اروپا و چین که بیست و پنج در صد نفوس جهان را تشکیل میدهند دارای روابط گسترده اقتصادی و تجارتی اند . بیلانس تجارت میان هر دو درسال پیش ترسایی بیش از پنجصد و سی ونُه میلیارد یورو بود ؛ با این هم پلان « یک کمربند و یک راه » توانایی های بازار را در درون منطقه ها باز نموده ، سرمایه گذاری ها و مصرف را ارتقا داده و تقاضا و اشتغال بیشتر را ببارخواهد آورد . جمهوری مردم چین باور دارد که در فرآیند ساختمان این کمر بند ، امنیت پایدار و ثبات ژیو ـ پولیتیک تضمین خواهد شد. ژاو بیم سفیر چین در ویانا بارها تصریح میدارد که طرح « یک کمربند و یک راه » سه شاهراه با اهمیت را در بر میگیرد : « راه صلح ، راه رشد و راه امکانات » . این کمر بند بایست ارتباط سریعتری همه کشور ها و همه منطقه ها و با هم پیوسته گی استراتیژیک آنها را تامین نماید . البته افزون بر این خواست کلی ، نگاه ژرف بین متوجه آن کشورهایست که در آنها ظرفیت های بزرگ زیرساختی و امکانات آفرینش و تقویت بازارها و نیروی خرید وجود دارند . از همین رو جمهوری مردم چین اروپای شرق را برای همکاری های همه جانبه مساعد دانسته و آرزومند است تا راه دریایی ابریشم را از طریق بندر یونانی « پری یوس » با سر زمین های اروپای شرق وصل سازد . کنسرن ترابری چینایی بنام « کاسکو » شش سال پیش این بندراستراتیژیک را برای مدت سی و پنج سال به اجاره گرفت و از آنجا انتقالات به بحیره سیاه و جنوب اروپا را سازماندهی میکرد . چین تا اکنون بیش از شانزده ملیار یورو را درکشورهای مجارستان ، صربستان ، بوسنیا و هرز گاوینیا ، ماسدونیا و یونان سرمایه گذاری نموده و در نظر دارد تا حجم این سرمایه گذاری ها را به بیش از یکصدو ده میلیارد یورو افزایش دهد . به همین منظور قراراست تا در ماه دسامبر سال روان ترسایی روسای شانزده کشور اروپایی و چین در بلگراد گردهم آمده و برنامه مشخص کاری را به تصویب برسانند . لی کی کیانک نخست وزیر چین پروژه های مهمی را برای ساختمان زیربنا ها و مدرنیزه سازی آنها پیشنهاد کرده است . از این شمار یکی هم اعمار خط آهن بلگراد ـ بوداپست به درازی سه صدو پنجاه کیلومتر است که زمان ا نتقال کالا را بسوی شرق بطور قابل ملاحظه کوتاه میسازد .درخور توجه است که غرب این حوزه را از مدت بیست سال بدینسو بهمثابه بازار توسعه یافته داخلی تلقی نموده ولی برای بازسازی آن کارلازم را انجام نداده است .اکنون هم اتحادیه اروپا توانایی آنرا ندارد تا این مقدار پول را برای انکشاف این حوزه سرمایه گذاری نماید . بدیهی است که تمویل ، پلانگذاری و رهبری ساختمان پروژه های زیربنایی در جنوب و شرق اروپا نفوذ چین را در این منطقه نیز ارتقأ میبخشد .البته جمهوری مردم چین در سراسر قاره اروپا دست به تشبثات گسترده اقتصادی و تجارتی زده و درهمه جا حضور فعال دارد. به گونه نمونه بانک مرکزی چین در یکسال گذشته اضافه از پنج میلیا رد یورو را در تصدی های ایتالیایی فروریخته و افزون بر سکتور انرژی ( شرکت های نفتی ) کمپنی های بزرگ صنعتی و کنسرن های مالی ایتالیایی را آماج گرفته است . بانک ساختمان چین چندی پیش نمایندهگی خویش را درشهر میلان گشود و در نظر دارد تا در معامله بزرگ خرید کنسرن « تایر پریلی » سهیم گردد . این گونه عملکرد چین تا اندازه زیاد در همه کشورهای اروپایی به چشم میخورد و برپایه چنین شیوه رفتار میتوان تصور نمود که اروپایی ها نیز با سهمگیری فعال خود در برنامه های همکاری مشترک در امر پیروزی استراتیژی راه ابریشم گام میگذارند .
پانویس ها :
۱ ـ صندوق بین المللی ارز کور خود و بینای مردم است . این موسسه مهم پولی از همه کشورهای رو به انکشاف ریفورم میخواهد ولی خود برغم خواسته ها و مصوبات اکثریت اعضا ، حاضر به اصلاحات ضروری ساختاری نیست . در این سازمان ایالات متحده امریکا و متحدین اروپایی آن دارای موقف مسلط و تعین کننده اند . ایالات متحده با حق ویتوی خود میتواند هر تصمیمی را ساقط سازد . پنج سال پیش در گردهمایی بزرگ این سازمان صد ها وزیر مالیه و روسای بانک های مرکزی از سراسر جهان در باره وضع اقتصاد جهانی و سیستم بانک ها به شور پراختند و فیصله نمودند تا شش در صد سهم آرأ از کشور های پیشرفته صنعتی مانند ایالات متحده ، سویس ، فرانسه و المان که امتیاز بیشتر از حد خود دارند به کشور های رو به انکشاف در حال پیشرفت مانند چین و برازیل انتقال یابد .اما این گام کوچک هم در عمل تطبیق نگردید زیرا اکثریت جمهوریخواه در کنگرس ایالات متحده امریکا ریفورم های صندوق بین المللی را مغایر با منافع خود دانستند و انرا رد کردند .
۲ ـ دانشمند ایالات متحده امریکا جان بریمر در مقاله ای ( منتشره روز نامه استاندارد مورخ ۲۱ ماه می ۲۰۱۵ ترسایی ) رابطه جمهوری مردم چین را با ایالات متحده امریکا به نگرش گرفته و سیاست خارجی انکشور را ارزیابی میکند . برای اگاهی مزید کتاب نوش بنام ڼ ابر قدرت ة فاکت های بیشتری را ارایه میدارد :
Jan Bremmer
Three choices for America`s rolle in the World – 2015
۳ ـ کریستین لا گارد رییسه صنوق بین ا لمللی ارز در کم حرفی در باره رویداد های مهم جهان مانند انکشافات یونان شهرت دارد. اما او تأسیس بانک سرمایه گذاری آسیایی برای زیرساخت ها را بمثابه شلاقی به ایالات متحده امریکا توصیف نمود و تفاهم خود را نسبت انزجار کشورهای عضو این صندوق در برابر موضعگیری های این کشور ابراز نمود .
قابل یادهانی است که ایالات متحده امریکا در رابطه با ابتکار تاسیس بانک سرمایه گذاری آسیایی برای زیر ساخت ها دارای موقف ناپایدار است . در آغاز آنرا رد نموده و حتا کشورهای دیگر را برای عدم اشتراک در آن ترغیب مینمود . اما جان کری وزیر امور خارجه ایالات متحده در نشست ماه می ۲۰۱۵ ترسائی خود با وانگ ای وزیر خارجه چین حرف های گذشته را بد فهمی دانسته و مفکوره بانک نو را مثبت خواند . وانگ ای با قدردانی از این گفته بار دیگر تصریح نمود : « آسیا در گام نخست آسیای آسیایی هاست .»
اساسگذاران بانک سرمایه گذاری آسیایی برای زیرساخت ها جین لیکون چینایی را به حیث رییس این بانک برگزیدند . این شخص تیزهوش سال های زیادی را در روستا های چین سپری نمود وبا زنده گی دهقانان از نزدیک آشنا شد ، سپس در دانشگاه زبان های خارجی پکن درس خواند . در سال ۲۰۰۷ ترسایی معاون بانک انکشاف آسیایی بود و پس از آن در بانک جهانی ایفای وظیفه مینمود . جین لیکون مدتی را در دانشگاه بوستون به سر برد و برای چندی به صفت معین وزارت مالیه چین کار نمود . او تعهد سپرده است که در بانک نو به شیوه دیگر نسبت به بانک جهانی مدیریت خواهد نمود .
یاد داشت :
در این جستار بنا بر تراکم گذارده ها ، در باره روابط اقتصادی و تجارتی چین با قاره های آمریکا و افریقا تماس گرفته نشده است که البته در جای دیگر به آنها پرداخته خواهد شد. جمهوری مردم چین که از مدت بیش از سه دهه در قاره افریقا فعالیت دارد و هم اکنون بیش از یک میلیون کارگر و کار شناس آن در آنجا مصروف کاراند درنظر دارد تا در رابطه با راه ابریشم نیز مجموعه سرمایه گذاری های خود را افزایش داده و حجم آنرا به بیش از چهار صد میلیارد دالر ارتقا دهد. این چنین برنامه ها با امریکای لاتین نیز در نشست مشترک سران کشورهای عضو سازمان سیلاک و چین در ماه جنوری سال روان در پکن پیریزی گردیدند که بر پایه آن حجم تجارت این دو حوزه در ده سال آینده به ارزش بیش از پنجصد میلیارد دالر بیشتر خواهد گردید .
بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۵ ـ ۱۳۰۷
بحران های اقتصادی جهان در گفت و گوی ویژه با رییس جمهور اکوادور
در حاشیه اجلاس مشترک سران اتحادیه اروپا و جامعه کشورهای امریکای لاتین و کاراییب (سلاک) در بروکسل ؛ گزارشگر شبکه یورو نیوز گفت و گوی جالبی را با رافایل کورا، رییس جمهور اکوادور انجام داده است که بادر نظر داشت بحران بدهی های یونان و انکشافات اروپا خواندن آن خالی از دلچسپی نیست . بامداد
یورونیوز: آقای رییس جمهور، اقتصاد اکوادر در سال ۲۰۱۴ ترسایی بیش از چهار درصد رشد داشت، یعنی بیش از سه برابر متوسط رشد اقتصادی کشورهای منطقه. چطور در دوره بحران ساختاری و جهانی چنین موفقیتی کسب کرده اید؟
رافایل کورا: سال گذشته، سال دشواری برای امریکای لاتین بود. این منطقه ۲.۱ درصد رشد داشت در حالی که اکوادور ۲.۸ درصد رشد کرد. همچنین اقتصاد غیر نفتی در اکوادر ۴.۳ درصد رشد کرد. اما اینکه ما چگونه این کار را انجام دادیم؟ ما اقتصاد را می شناسیم، می دانیم که نکته کلیدی حمایت از تولید و اشتغال است. ما به دیدگاه هایی که می گفت هر کس به منافع خودش فکر کند گوش نکردیم. ما تولید و اشتغال را در ارجحیت قرار دادیم و برنامه های قدرتمندی برای سرمایه گذاری در خدمات عمومی ایجاد کردیم که سرمایه گذاران بخش خصوصی را جذب کرد. سرمایه گذاری هایی در زیرساخت ها، انرژی و آموزش.
ما شهروندان امریکای لاتین، متخصص بحران هستیم. ما همه این بحران ها را از سر گذرانده ایم و برای اروپا نگرانیم زیرا شما همان اشتباهی را می کنید که ما قبلا مرتکب شده ایم. مثلا درباره یونان و تمام شرایطی که یونان باید در ارتباط با بسته صندوق بین المللی پول انجام دهـد. ما درامریکای لاتین، همان مشکل را داشتیم. همه این اقدامات باعث غلبه به بحران نمی شود، تنها می تواند به پرداخت بدهی ها منجر شود. از یک طرف آنها پول و منابع مالی به شما می دهند و از طرف دیگر اقدامات سخت گیرانه مورد نظرشان را بر شما تحمیل می کنند مانند: دستمزد پایین، حذف کمک هزینه ها، اخراج دسته جمعی از بخش خدمات عمومی وغیره. این شیوه ای برای پرداخت بدهی ها به طلبکاران خصوصی است اما در پایان کشور با معاهدات چند جانبه، بدهکار کشورهای دیگر می شود. همه این کارها تنها پرداخت بدهی های طلبکاران خصوصی را تضمین می کند و مردم عادی چیزی بدست نمی آورند. این اقدامات به خروج از بحران نمی انجامد. ما شاهد تکرار این اقدامات در اروپا هستیم. بدین معنا که شاهد برتری مطلق سرمایه بر انسان ها هستیم، یعنی برتری لیبرالیسم که خودش را به عنوان علم جا زده ولی در واقع فقط یک ایدیولوژی است.
یورونیوز: آیا مشکل این نیست که آنها فراتر از امکاناتی که دارند می خواهند خرج کنند؟
رافایل کورا: ببینید، ما همه این شرایط را از سرگذرانده ایم.امریکای لاتین در دهه هشتاد با بحران بدهی ها مواجه بود. قبل ازسال ۱۹۷۶ ترسایی هیچ بانکداری، حتا برای تعطیلات به امریکای لاتین نمی آمد. بعد از ۱۹۷۶ آنها هجوم آوردند و با کیف های پر از پول به وزارتخانه های اقتصادی می رفتند تا اعتبار مالی اعطا کنند. سلاح به دیکتاتورهای منطقه می دادند. آنها بدهی های سنگینی برای امریکای لاتین ایجاد کردند و از سوی رسانه ها هم حمایت می شدند. آنها می گفتند این قرض ها قابل پرداختند و با پروژه های پرسودی که ایجاد می کنند شما می توانید بدهی هایتان را بپردازید. اما واقعیت کاملا چیز دیگری بود. با شوک نفتی، کشورهای عرب به پول نقد زیادی دست یافتند که آنها را در بانک های کشورهای پیشرفته پس انداز کردند. سیاست بانک ها نگه داشتن دلار نیست بلکه سرمایه گذاری درهر جایی ممکن است. آنها نمی دانستند این دلارها را کجا سرمایه گذاری کنند و سرانجام تصمیم گرفتند در امریکای لاتین سرمایه گذاری کنند. آنها فکر می کردند که کشورها ورشکست نمی شوند تا اینکه درسال ۱۹۸۲ ترسایی مکسیکو گفت: ما دیگر نمی توانیم بدهی هایمان را بپردازیم. بانک داران به این نتیجه درخشان رسیدند که مشکل به دلیل استقراض بیش از حد بوجود آمده و اینکه کشورها یکسره درخواست پول بیشتر دارند. اما آنها هرگز نگفتند که مشکل از وام دادن بیش از حد بانک ها هم بوده است. بانکرها شرایط اقتصادی برخی کشورها را به خوبی می شناختند. این کشورها با بدهی های کثیف روبرو بودند، بدهی هایی که برای خرید سلاح و کمک به دیکتاتورها بوجود آمده بود. حالا آیا شما می توانید به من بگویید که بانک ها شرایط یونان را نمی شناختند؟ کسری بزرگ مالی بخاطر بدهی ها ایجاد شده است و حالا آنها می گویند که یونان تنها مسوول این وضعیت است. دست کم بگذارید مسوولیت تقسیم شود تا راه حلی بیابیم. من اولین رییس جمهوری در تاریخ کشورم هستم که متخصص اقتصاد است و ما تیم خوبی از متخصصان اقتصادی در دولت داریم و بسیار مراقب بدهی هایمان هستیم. بعنوان مثال قانون اساسی ما ایجاد بدهی برای پروژه های اجتماعی را ممنوع کرده است. شاید تناقض آمیز به نظر برسد، چرا؟ زیرا از یک سو آنها به ما فشار می آورند که قرض کنیم و می گویند کشورتان به بیمارستان و مدرسه نیاز دارد. صندوق بین المللی پول و بانک جهانی می آیند و می گویند این پول را بگیرید برای توسعه اجتماعی اما شما برای بازپرداخت بدهی هایتان به دلار نیاز دارید و از همینجاست که مشکل آغاز می شود. شما فقط می توانید برای پروژه های سود آور قرض کنید. برای مثال پروژه های اجتماعی ای که بتوانند سود دلاری بدست آورند. ما بسیار مراقب بدهی هایمان هستیم. همچنین در ارتباط با برنامه های سرمایه گذاری هایمان خیلی محتاط هستیم که ببینیم پول ها در کجا سرمایه گذاری می شوند. ما به تامین مالی نیاز داریم و می توانیم بدهی هایمان را بازپرداخت کنیم اما فقط برای پروژه های سود آور.
یورونیوز: اکوادور می خواهد در همه زمینه ها توسعه پیدا کند اما ونزویلا خیلی روی نفت حساب کرده. یکبار که قیمت ها سقوط کرد این کشور با بحران مواجه شد.
رافایل کورا: ونزویلا خیلی بیشتر از اکوادور به نفت وابسته است. اما این وضعیت را نمی توان ظرف چند سال و نه حتا ظرف ده یا بیست سال تغییر داد. این ها تغییرات ساختاری اند که با توسعه اتفاق می افتند.
یورونیوز: فکر می کنید که کاراکاس اشتباه می کند؟
رافایل کورا: در مورد سیستم مبادله باید گفت مبادلات کنترول شده شبیه ونزویلا برای کوتاه مدت مفید است اما نمی توان آنرا در بلند مدت اعمال کنید. و به خاطر همین در ونزویلا شاهد بازار سیاه هستیم و اختلاف زیادی میان مبادلات قانونی و غیرقانونی وجود دارد. این سیستم، فساد و بی ثباتی های زیادی ایجاد می کند که مقامات از آن مطلع اند. آنها باید اصلاحات قانونی و همچنین تغییراتی در قانونی اساسی ایجاد کنند که البته آسان نیست. همچنین تصمیم گیری های مقطعی هم در این وضعیت دخیل اند که دموکراتیک نیستند و باعث بی ثباتی می شوند.
یورونیوز: بعد از موضوع جولیان آسانژ، روابط شما با بریتانیا چگونه است؟
رافایل کورا: آسانژ می تواند مابقی عمرش را در سفارت ما در لندن بگذراند و ما همیشه از او استقبال می کنیم، اما همین فردا مشکل می تواند به راحتی حل شود اگر بریتانیا یک اجازه نامه صادر کند. فقط تصور کنید اگر ما به جای بریتانیا بودیم. اگر یک پناه جوی اروپایی در سفارت یک کشور اروپایی در«کیتو» بود و اگر ما سه سال او را بدون اجازه خروج درسفارت نگه می داشتیم، آن وقت آنها ما را دیکتاتور یا فاشیست خطاب می کردند و بایست در برابر دیوان بین المللی کیفری پاسخگو می بودیم. بریتانیا باید به او اجازه خارج شدن بدهد. سویدن همواره می توانست از او در سفارت ما در بریتانیا بازجویی کند. چرا آنها قبلا این کار را نکردند؟ اکنون آنها می خواهند این کار را بکنند زیرا کل پروسه ممکن است با خطر انقضا روبرو شود. شما باید همه این سوالات را از مقامات سویدنی و بریتانیایی بپرسید که می توانند همین فردا مشکل را حل کنند.
یورونیوز: آیا تا اکنون احساس کرده اید که از سوی جولیان آسانژ مورد بهره برداری قرار گرفته اید؟
رافایل کورا: ما به این خاطر به او پناهنده گی نداده ایم چون با کارهایی که آسانژ انجام داده موافقیم. به نظر من هر کشوری حق مخفی نگه داشتن برخی از اطلاعات سری را دارد حتا اگر نشت مقداری از این اطلاعات وحشتناک باشد و کارهای غیر اخلاقی و سواستفاده ها را برملا کند. ما با کاری که او کرده موافق نیستیم. اگر کار غیرقانونی انجام شده او باید تنبیه شود. هدف، وسیله را توجیه نمی کند. اما این دلیلی نیست که ما به آسانژ پناهنده گی داده ایم. ما به او پناهنده گی دادیم زیرا او مطیمن نیست که دادگاه عادلانه در انتظارش باشد. فراموش نکنید که در ایالات متحده برخی از متعصبان با استناد به قانون میهن دوستی خواستار مجازات اعدام برای او هستند. به همین دلیل ما به او پناهنده گی دادیم و نه بخاطر اینکه ما با روش های او برای بدست آوردن اطلاعات موافق باشیم.
بامداد ـ سیاسی ـ ۲ /۱۵ ـ ۰۹۰۷
بده بستان اردوغان و داعش
داوود اوغلو، نخست وزیر ترکیه گفت: قطعاً شناخت ما نسبت به سوریه دچار ضعف و کاستی بوده است. اگر این وضعیت به همین صورتی که وجود دارد، تغییر نکند ما باید اعتراف کنیم ترکیه هزینه گزافی در قبال بحران سوریه متحمل شده است. ترکیه تاکنون به اهدافش نرسیده است و باید خودش را یکی از بازنده گان این نبرد به حساب آورد.
رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه مدتی پیش خاقان ویدان، حافظ اسرار خود و دولتش که رییس سازمان اطلاعات ترکیه است و به جعبه سیاه اردوغان شهرت دارد، را فراخواند. اردوغان به وی دستور داد تمام امکانات لازم را برای انتقال مخالفان مسلح حکومت سوریه (کسانی که آنها را مخالفان میانه رو مینامند) از نقاط مرزی ترکیه به خاک سوریه فراهم کند.
ترکیه طی دو سال گذشته سعی کرده است یک منطقه امن را در شمال دولت سوریه و به موازات مرزهای خودش به وجود آورد؛ منطقه ای شبیه منطقه کردستان عراق طی سال های ۱۹۹۱ـ ۲۰۰۳ ترسایی. اردوغان تلاش بسیاری کرد با کمک ایالات متحده امریکا و دیگر کشورهای اروپای این منطقه را به وجود آورد، اما موفق نشد. ترکیه همچنین صدها نفر را به استان حلب فرستاد تا این استان را از سیطره دولت به شکل کامل خارج کنند. این افراد در نزدیکی شهر غازی عنتاب و زیر نظر آموزگاران آمریکایی و با هزینه سنگین عربستان سعودی تعلیم دیده بودند. این نیروها سرانجام وارد شهر مرزی یایلا داغی شده و به مرور خود را به استان حلب در سوریه رساندند.
طی چند هفته گذشته رسانه های غربی و ترکی اخبار و اطلاعات زیادی درباره مرزهای جنوبی این کشور به خصوص نزدیک به سوریه خبر دادند. مطابق با آخرین خبرها ترکیه در شرایط کنونی منطقه به دنبال انجام یک حمله سراسری به سوریه بدون اجازه طرف های بین المللی است. از این رو ترکیه تلاش می کند با استفاده از امکانات یک منطقه آزاد شده و امن بتواند تعداد بیشتری از تروریست ها را تربیت کرده و برای سرنگونی بشاراسد روانه کند.
این نکته روشن است که هر گونه عملیات نظامی ترکیه علیه سوریه باید الزاما همکاری و پشتیبانی وسیع انقره را از طرف گروه های مخالف دمشق به همراه داشته باشد؛ در حالی که ترکیه نمی تواند از یک طرف از این گروه ها حمایت کند و از سوی دیگر در معرض فشار افکار عمومی جهان قرار نگیرد، زیرا در صورتی که جهان متوجه شود ترکیه از گروه های تروریستی حمایت می کند این دولت به عنوان یک دولت تروریستی به جهان معرفی می شود. بنابراین ترکیه سعی می کند داشتن هرگونه رابطه با گروه های تروریستی را تکذیب کند.
چندی پیش جورسیل تکین، دبیرکل حزب خلق جمهوری در ترکیه ( یکی از بزرگ ترین احزاب مخالف دولت است ) از طرحی پرده برداشت که ارتش ترکیه مشغول انجام عملیاتی نظامی در خاک سوریه بوده و مرقد شاه سلیمان را انتقال داده است. در همین ارتباط روزنامه جمهوریت ترکیه با انتشار ویدیویی نشان داد به بخش هایی از خاک سوریه سلاح ارسال شده است. در این فیلم، افسران و سربازان ترک دیده می شوند که صندوق های مهمات را باز کرده و داخل سه لاری وابسته به سازمان اطلاعات ترکیه می کنند. رجب طیب اردوغان در گفت وگویی تلویزیونی به صراحت این مساله را انکار کرد و گفت: کسی که اقدام به انتشار این ویدیو کرده است به زودی بهای گزاف آن را خواهد پرداخت. من اجازه نمی دهم او از چنگ عدالت بگریزد. سردبیر روزنامه جمهوریت در صفحه توییتر خود به همین مناسبت نوشت: ما روزنامه نگاریم نه خدمتکار دولت. این وظیفه ماست که اسرار مربوط به اعمال کثیف دولت یا سازمان های اطلاعاتی را به گوش مردم برسانیم.
در گزارشی که دویچه وله آن را منتشر کرد، آمده بود این مهمات وابسته به سازمان اطلاعات ترکیه (میت) بوده و شامل سلاح و مهمات برای گروه های تند رو و مخالف دولت سوریه است که از طریق حسین عونی جوش، والی ازنه فرستاده شده است. دراین گزارش همچنین قید شده بود پاسگاه پولیس ازنه اجازه بازرسی از این صندوق ها را نداده و گفته است این لاری ها به دستور مستقیم رجب طیب اردوغان ارسال شده است.
بازنده نبرد سوریه
اسناد مربوط به حمایت های ترکیه از تروریست ها در سوریه به همین جا ختم نمی شود، زیرا داوود اوغلو، نخست وزیر ترکیه در اظهاراتی نسبت به پیامدهای سیاست خارجی کشورش ابراز نگرانی کرد و گفت: قطعا شناخت ما نسبت به سوریه دچار ضعف و کاستی بوده است. اگر این وضعیت به همین صورتی که وجود دارد، تغییر نکند ما باید اعتراف کنیم ترکیه هزینه گزافی در قبال بحران سوریه متحمل شده است. ترکیه تاکنون به اهدافش نرسیده است و باید خودش را یکی از بازنده گان این نبرد به حساب آورد.
مساله حمایت ترکیه از گروه های تروریستی در سوریه مساله ای نیست که بشود آن را پنهان کرد. یک بار جوبایدن، معاون رییس جمهور امریکا در یک سخنرانی که بازتاب گسترده ای داشت و حتا مجبور شد به خاطر آن عذرخواهی کند، گفت: ترکیه که متحد امریکا در منطقه خاورمیانه است به تشکیل گروه های تروریستی کمک می کند و هدفش تغییر نظام در این کشور است.
از همه اینها گذشته، ترکیه به شیوه های مختلف تاکنون سعی کرده است به گروه های تروریستی کمک های مالی کند از جمله:
۱ ـ فروش نفت خام از طریق دو شهر بطمان و غازی عنتاب واقع در جنوب شرق ترکیه و شمال شرق سوریه به شرکت هایی مانند کایالار، بیلعنلار، دوغولو و بارنتلی که از این طریق تاکنون توانسته است روزانه یک میلیون دلار سود به تروریست ها برساند. دولت ترکیه این کارها را از طریق اشخاصی چون حسن ایکینچی، مهمت بارتینلی، عثمان کایا و حیدر کاسلار انجام داده است.
۲ ـ فروش آثار باستانی سوریه از طریق اراضی ترکیه که سود کلانی معادل هفت میلیارد دلار تا به حال برای گروه های تروریستی ازجمله داعش به همراه داشته است.
۳ ـ فروش اعضای بدن کشته شده گان حوادث تروریستی و شهروندان عادی و مخالفان به تاجران اروپایی از طریق ترکیه.
۴ ـ عقد معاملات سنگین در برابر آزادسازی برخی گروگان ها و اسرا در خاک ترکیه.
۵ ـ فروش زنان غیرمسلمان از طریق خاک این کشور.
۶ ـ فروش نسخه های خطی وکتاب های قدیمی دزدیده شده از سوریه و عراق.
۷ ـ فروش اطلاعاتی که از سوریه و عراق به دست آمد و به چنگ دستگاه های اطلاعاتی این کشور افتاد.
۸ ـ کمک های مالی و تسلیحاتی مستقیم سازمان اطلاعات ترکیه به داعش در جریان اشغال کوبانی
۹ ـ کمک هایی که از طریق موسسات به ظاهر خیریه و غیردولتی وابسته به حزب عدالت و توسعه ترکیه ارسال می شود. برای مثال موسسه i.h.h گفته می شود انبارها و دفاتر این موسسه در ولایت هاتای ترکیه وجود داشته و به صورت آشکار فعالیت می کند.
۱۰ ـ فراهم کردن درآمدی معادل یک میلیارد دلار در سال که گروه داعش آن را تنها از طریق قاچاق کالاها از طریق ترکیه به دست می آورد. این مساله را ویکتور ایوانف، رییس هیات فدرالی کنترول بر رد و بدل شدن کالاهای قاچاق در سوریه نیز تایید می کند.
دخالت های ترکیه در امور دیگران و حمایت های بی دریغ این کشور از گروه های تروریستی بدون پاداش نماند. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که کاهش محبوبیت رجب طیب اردوغان و ناکامی اخیر او در انتخابات پارلمانی ترکیه، زاییده همین سیاست های اشتباه است. در این انتخابات بود که مردم ترکیه مخالفت های خود را با آرای منفی شان به حزب عدالت وتوسعه نشان دادند و خواستار تجدید نظر در سیاست خارجی این کشور شدند. از قدیم گفته اند تروریسم خوب یا بد وجود ندارد و هر کس امروز سم می پزد ناچار خود آن را نیز می چشد./ مجله هفته
بامداد ـ سیاسی ـ ۳ /۱۵ ـ ۰۱۰۷
یونان: « سلاح دموکراسی » دربرابر « سیاست ریاضت کشی »
نخست وزیر یونان در پارلمان اروپا گفت :« آنچه ما بحران یونان می نامیم، در واقع ضعف حوزه ایرو است. باید راه حل قطعی بحران بدهی که خودش خود را تغذیه می کند، را پیدا کرد. این در واقع مساله اروپا ؛ و نه فقط یونان است و به عنوان مساله اروپایی، راه حل اروپایی را طلب می کند».
دکتر اسد محسن زاده
انکشافات ماه های اخیر و تلاش برای تغیر آن شرایط غیرانسانی که ترویکا با دولت های ارتجاعی پیشین یونان برسرآن توافق کرده بودند ؛ نشان داد که تصمیم ۲۵ جنوری مردم یونان یک امر تصادفی نبوده ؛ بل تصمیم خردمندانه ای بود به خاطرحفظ استقلال ملی و حق تصمیم گیری خود یونانی ها برسرنوشت شان . پوشیده نیست که ازهمان روزیکه الکسیس سپیراس مسوولیت نخست وزیری این کشور و وظیفه دفاع از منافع مردم و نسل های آینده یونان را به عهده گرفت؛ نهادهای اروپایی ، دولت های اروپایی وابسته به نیولیبرالیزم و سرمایه مالی ، رسانه های جهانخوار و موسسات وابسته به امپریالیزم و ارتجاع از هیچ امکانی برای دروغ پراگنی ، تهدید، اهانت ، مداخله و پخش اطلاعات نادرست در مورد وضع واقعی یونان و کشورهای وابسته به دیکتات ترویکا دریغ نورزیدند . دولت و مردم یونان عملاً در این چند ماه در رویارویی وجنگ بی مانندی به خاطر دستیابی به یک توافق « ثمربخش و شرافتمندانه » به سر میبرند.
ماه ها وهفته های گذشته یک حقیقت را نشان داد که « اتحادیه اروپا » برخلاف باور بسیاری ها دارای استقلالیت و صلاحیت تصمیم گیری در مورد سرنوشت شهروندانش نبوده؛ و در آن نوعی از انارشیزم و بی باوری جدی حکمفرماست. از روزی که برخلاف عرف معمول شولتز رییس پارلمان اروپا و نه دونالد توسک و یا ژان کلود یونکر مسوولیت پادوی میان اتحادیه اروپا و دولت یونان را به عهده گرفت؛ روشن بود که این تصمیم به خاطر منافع دولت ، بانک ها و موسسات مالی المان اتخاذ شده است ؛ که در حقیقت طرف اصلی درگیر با یونان درمساله وام ها بود ؛ نه اتحادیه و نه موسسات .
درجریان گفت وگوهایی وزیران دارایی و سران کشور های عضو اتحادیه با همتا های یونانی شان پیوسته طرح ها و دیدگاه ها و موضعگیری هایی کاملاً متضادی به خورد مردم جهان داده میشد و هر یک به میل خود با خوشبینی و یا بی باوری به پیدا نمودن راه حل معقول و درخور پذیرش یونان پاسخ میدادند. در این میان به مشکل میتوان به حرف کسی باور کرد. به امید های یونکر ، به تهدید های توسک ، به آاماده گی های فرانسه و یا بلند پردازی های وزیر دارایی فنلند ، ولفگنگ شویبله، دایزل بلوم ، والدیس دومروفسکی ،پیترکازیمیر، ، دراگی ، لگارد و... که هریک دیدگاه و خواست دیگری را پیش کش نمودند. بازگر اصلی این بازی المان فدرال نیز گاهی با امیدواری برای رسیدن به تفاهم و لحظه ای پس تر با بی باوری ، تهدید و تحقیر رهبران و مردم یونان روی میکرد. شماری از مسوولین اتحادیه از رسیدن به « آخرین توته راه » در تفاهم با یونان حرف زدند؛ درحالیکه دیگری درهمین لحظه مساله بیرون کشیدن یونان و « پلان B » را طرح می کند. در این جمع کسانی از جمله ادوارد سیکلونا وزیر دارایی مالتا از حل ۵۰ : ۵۰ در مساله وام ها یونان سخن میزند.
چنین است واقعیت برخورد اتحادیه اروپا درمساله « همبسته گی با یونان و یونانیان » و پروژه بزرگ اروپایی . درامه اروپایی یونان نشان داد که این همبسته گی ایی که نیروهای لیبرال و سازشکار اروپا آن را طرح می نمایند؛ همانا : « همبسته گی » با بانک ها ، موسسات مالی ، انحصارات سرمایه داری ؛ و اینکه یونان وسیریزا نباید به مدلی برای سایر کشورها مبدل شود؛ بوده وچیزی بیشتر از آن نمی باشد. یکی از ویژه گی های دیگر موضعگیری های سیاست مداران راستگرای اروپا مساله سرنگونی حکومت برگزیده الکسی سپیراس بود که آنها در بیان این اماج یعنی مداخله مستقیم در امور داخلی یک کشورعضو اتحادیه اروپا چیز دیگری نمی تواند باشد. در ماه های گذشته این مساله بار ها طرح و حتا رسانه های غربی از گفتن آن شرم نداشتند. برخی ها در بروکسل طبل شکست سپیراس و انشعاب در سیریزا را چنان کوفتند ؛ که فکر میشد فردا این حزب از هم فروپاشیده و فرمانبران سیاست های ریاضت کشی دوباره در یونان بر اریکه قدرت تکیه میزنند. همه پرسی پنجم جولای نشان داد که سیریزا و سیاستمداران چپ یونان با وجود موج بی مانند تبلیغات ، فشارهای اقتصادی ، سیاسی و روانی کشنده ازسوی « اروپا » و « نهاد ها » از درایت و جانبداری گسترده مردم برخوردار بوده؛ و مورد مردم مورد پسندش اکثریت مردم یونان میباشند.
الکسیس سپیراس نخست وزیر یونان گفته بود که از طرف مردم برای اجرای سیاست ریاضت اقتصادی انتخاب نشده ؛ و وظیفه وی قبولی چشم بسته شرایط تعیین شده از سوی وام دهنده گان نبوده وباید منافع و خواست مردم یونان دراین مساله که میراث شومی از نظام های فاسد گذشته است درنظر گرفته شود. شرکت نزدیک به ۶۲ فیصد مردم در همه پرسی روز یکشنبه ؛ و جانبداری ۶۱،۳۱ درصد مردم یونان از سیاست های دولت در برابر شرایط استعماری وام دهنده گان نشاندهنده شکست بزرگ رهبران اتحادیه اروپا ، ترویکا و مقامات رسمی المان بود؛ که از هیچ وسیله ای برای ناکام ساختن این ریفرندوم فروگذاشت نکردند. « نه » اکثریت شهروندان یونان پاسخی بود به اتحادیه اروپا که با « سلاح دموکراسی » میخواهـند با «سربلندی» در اتحادیه اروپا باقی بمانند.
تهدید رهبران اروپا از جمله مارتین شولتس رییس پارلمان اروپا هم نتوانست بر تصمیم گیری مردم یونان اثربگذارد. شولتس ساعاتی پیش از آغاز همه پرسی درگفت و گوی رادیویی اعلام نمود که :« چنانچه یونان درهمه پرسی روز یکشنبه به موافقت نامه ـ کمک برای اصلاحات ـ رای منفی دهد باید به فکر معرفی کردن واحد پول جدیدی باشد».
در همین خط رسانه های غرب از « قیام » و « نارضایتی مردم » در برابر تحدید دریافت پول از بانک ها و « فرار مردم و پول » از یونان ، خالی بودن دوکان ها و خوراکه فروشی ها ، صف طولانی بازنشسته گان در برابر ماشین های دریافت پول و... گزارش های طویل و عریضی را تهیه و با پخش آن در راه ایجاد جو بی اعتمادی و ترس در بین مردم؛ خواستند تا بر تصمیم مردم یونان اثر منفی به جا بگذارند. در همین راستا آنها بی شرمانه عکس های تظاهرات بزرگ هواداران دولت و الکسی سپیراس را بنام مخالفین دولت نشرکردند. با آنکه اماج های ریفرندوم روشن بود غرب در تبلیغات خود یاد آور شد که این ریفرندوم در باره باقی ماندن یونان در اتحادیه اروپا میباشد. و یا همین گفته شولتس که شرایط درد بارنهاد های سه گانه را موافقت نامه کمک برای
« اصلاحات» می خواند . برداشت وی از اصلاحات فقط و فقط پذیرش پیش شرط های غیرانسانی موسسات و یا چنانکه وزیر مالیه پیشین یونان یانیس واروفاکیس میگوید « واتر بوردینگ خزانه دولت» یونان می باشد و بس !
در حالیکه در این همه پرسی مردم یونان به برنامه اصلاحات دولت برای جبران اشتباهات و اقدامات بازدارنده رشد توسط « نهاد های سه گانه » رای داده و از پیشنهادات و ریفورم های سازنده ، آینده نگر و عملی دولت که به سود مردمان اروپا و آینده یونان میباشد جانبداری گسترده شانرا اعلام کردند.
با آنکه رای و نظراکثریت مردم یونان در برابر سیاست های ریاضت کشی نهاد های سه گانه ( صندوق بین الملی پول، بانک مرکزی اروپا و کمیسیون اروپایی ) سیلی محکمی به روی هواداران سیات های ضد مردمی نیولیبرال و ادامه ریاضت کشی میباشد ؛ باآنهم سران اروپا مانند مار زخم خورده در نشست های چند روز گذشته ازموضعگیرهای قبلی شان تا حال ملی متری هم فاصله نگرفته و هنوز ازهمان حربه تهدید و فشار دربرابر مردم یونان کار میگیرند.
در بین دود این جنگ بی مانند تبلیغاتی، مذاکراتی میان نهاد ها ، مسوولین امور دارایی اتحادیه و سایر نهاد ها جریان دارد. در خوریاد است که این بی سرو سامانی و دست پاچه گی مسوولین اتحادیه باعث درز در احزاب راستگرا از یکسو و شهروندان اروپا از سوی دیگر شده است. در دولت المان و در میان فراکسیون پارلمانی حزب دموکرات مسیحی خانم میرکل تفاوت نظرها و اعتراض های بیشماری در برابر موضعگیری ها میرکل پیدا شده است. آقای اندراس شویر سکرتر جنرال حزب اتحاد سوسیال مسیحی المان اعلام کرد که : « یونان نه گفت . نه آنها برای ما هم نه به ادامه مذاکرات و بسته امداد به یونان است » . و یا آقای سریستیان فون اشتیتن از حزب دموکرات مسیحی خانم میرکل می گوید : « آزمایشات با یونانی های بی علاقه به اصلاحات ، را پایان ببخشید. » همین بحران در حزب سوسیال دموکرات المان و سایر احزاب راست اروپا نیز وجود دارد.
در چنین شرایطی سران دولت های اتحادیه اروپا دیروز قرار گذاشتند تا روی برنامه ای برای بیرون رفت از بن بست موجود به رایزنی پرداخته و در پایان هفته در نشست سران اتحادیه در مورد تصمیم نهایی بگیرند.
بحران یونان ، بحران خانم میرکل ، المان و اروپاست. درصورت نیافتن راه حل معقول « ثمربخش و شرافتمندانه » در مساله وام های یونان ؛ بحران اقتصادی و اجتماعی در اروپا شدیدتر شده و درز موجود اقتصادی و اجتماعی درمیان کشورهای ثروتمند شمال و نادارجنوب و شرق عمیق ترمیشود. الکسیس سپیراس امروز در نخستین نشست پارلمان اروپا در مورد بحران یونان گفت :« ... نمی خواهیم با اروپا درگیرشویم ، بلکه می خواهیم اوضاع درکشور و شیوه تفکری که یونان و به همراه آن حوزه ایرو را غرق می کند، عوض نماییم...اروپا درمرحله تحول سازی قرار دارد . اما آنچه ما بحران یونان می نامیم، در واقع ضعف حوزه ایرو است. باید راه حل قطعی بحران بدهی را که خودش خود را تغذیه می کند، پیدا کرد. این در واقع مساله اروپا ؛ و نه فقط یونان است و به عنوان مساله اروپایی، راه حل اروپایی را طلب می کند».
در این روز های نهایت پیچیده و دشوار در زنده گی مردم اروپا ، نیروهای چپ و ترقیخواه اروپا و جهان به اقدام شجاعانه و دموکراتیک مردم یونان در راه دستیابی به حل شرافتمندانه و آینده نگر برای یونان و اروپا به دیده قدر و ستایش نگریسته و از آن جانبداری شانرا اعلام کردند. مجله اشپیگل المان دیروز گزارش داد که فیدل کاسترو رهبر انقلاب کوبا با فرستادن نامه ای « این پیروزی چشمگیر سیاسی » را به الکسیس سپیراس و مردم یونان تبریک گفته و یاد آورشده است که « مردمان امریکایی لاتین و حوزه کاراییب با اظهار خوشی و مسرت دیدند که چه گونه یونان از هویت و فرهنگ خود در برابرتهدیدات بیرونی دفاع کردند » . رهبران سایرکشورهای جهان از جمله روسیه ، ونزویلا، شیلی ، ارجنتاین ، بولیویا و... نیز جانبداری شانرا از این تصمیم شجاعانه یونانی ها در برابر شرایط درد بار ترویکا ابراز داشتند.
در این روزها امپریالیزم خبری از اینکه تصمیم مردم یونان مورد توجه و ستایش مارین لو پن و سایر سیاستمداران راست افراطی ناراض از سیاست های دیکتات بروکسل قرار گرفت ؛ با کوس و کرنا از « خطر راست و چپ افراطی » د ر اروپا صحبت نموده واز فیدل کاسترو در کنار مارین لوپن از حزب راستگرای فرونت ناسیونال فرانسه یاد می کنند. این دروغ پراگنی درحالیست که مردم برتفاوت خاستگاه ، خواست ها و دیدگاه های مردمی چپ و برخورد فرصت طلبانه راست افراطی اگاه اند. سپیراس خواستار ادامه حضور در اتحادیه اروپا و دموکراتیزه کردن ساختارهای آنست ؛ در حالیکه راست افراطی بیرون برآمدن از آنرا میخواهند. چنین است وضع بی سر وسامان و سرگیچی در اروپا.
انکشافات یونان به روشنی نشان داد که پروژه اتحادیه اروپا هنوز در برابر بنیادی ترین مسایل مربوط به آینده از جمله مسایل اجتماعی و اقتصادی : چون عرضه خدمات اجتماعی ، جلوگیری از بیکاری ، بحران اقتصادی و عدم رشد اقتصادی ، افزایش قرضه های دولتی و صد ها مساله دیگر پاسخ قناعت بخش و عملی نداشته و تاحال فقط و فقط به مسایلی پرداخته است که در آن منافع سرمایه مالی ، بانک ها و انحصارات نهفته است و بس !
بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۵ ـ ۰۹۰۷
سرگشتگی سیاسی افغانستان در شاهراه ابریشم
عوامل باز دارنده استراتیژی « راه ابریشم نو » در منطقه/ بخش دوم
دیپلوم انجنیرعمر محسن زاده عضو هیات رییسه شورای اروپایی
سیاست ایالات متحده امریکا در آغاز هزاره سوم ترسایی درهمسانی با خواسته های مجموعه های نظامی ـ صنعتی آن کشور متوجه استخراج ذخایر نفت و گاز طبیعی در سراسر جهان ، کنترول راه های انتقالاتی و امنیت نظامی آنها بود .درآسیا اهداف استراتیژیک چون تامین هژمونی بیشتر وجاگزینی نفوذ گسترده آن کشور درونمایه این سیاست را مشخص میساخت و اشکال تبارز آن در وجود پروژه های مانند اتصال اروپای غرب با آسیای میانه و شرق دور و تمدید آن با بحر هند دیده میشد . این ساحه نفوذ در گذشته متعلق به اتحاد شوروی بود و فروپاشی این کشور بزرگ زمینه های برآورده شدن سیاست های یادشده را مساعد می ساخت . برنامه های ایالات متحده در این راستا دارای خصلت مجموعی بود و ابعاد سیاسی ، نظامی و اقتصادی را در برمیگرفت .پس از همگرایی کشورهای اروپای شرق به اتحادیه اروپا و ناتو که دایره آن به مرزهای روسیه رسید ، حوزه های قفقاز ، کسپین و افغانستان در محراق توجه قرار گرفتند .ایالات متحده امریکا با اتکا بر تجاربی که از پیمان های نظامی انزوک ، سیاتو و سنتو۱ در آسیا داشت اینبار نیز نظامی ساختن راه های با اهمیت را به مثابه عنصر مرکزی در پلان گذاری های خود و ناتو درج نمود و از ایجاد پیمان های نظامی منطقه ای حمایت نمود . « گوام » یا سازمان بین المللی ایکه در آن گرجستان ، اوکرایین ، آذربایجان و مولداویا عضویت دارند و در سال ۱۹۹۷ ترسایی در شهر کیف اساسگذاری شد در واقعیت دست پیشین ناتو بود که با حمایت ایالات متحده امریکا از راه های انرژی و ترانسپورت بحیره کسپین به ارو پای غرب حفاظت می نمود . افزون بر این ، مقامات سیاسی و نظامی ایالات متحده سعی بر آن داشتند تا گرجستان و اوکرایین هر چه زود ترهموند ناتو واتحادیه اروپا گردند . آذربایجان که در این روزها در نتیجه انتخاب سمبولیک اروپا میزبان نخستین بازی های المپیک اروپایی است رشوه های سیاسی فراوانی بدست آورد و بطور رسمی به حیث پارتنر شرقی اتحادیه اروپا و عضو شورای اروپائی اتحادیه اروپا شناخته شده است .رویداد های اوکرایین نیزکه بحران شدید اروپایی را به بار آورده اند؛ خود فرآیند مستقیم استراتیژی ایالات متحده امریکا برای این منطقه اند. همچنان نصب سیستم ضد راکتی ناتو در پولند با انکشافات ژیو ـ پولیتیک حوزه قفقاز سخت در ارتباط بود ه و مانورهای نظامی جداگانه ایالات متحده با کشورهای عضو « گوام » و تمرینات ناتو در پولند و کشورهای بالتیک اقداماتی برای توسعه نفوذ در قلب اتحاد شوروی سابق بشمار می آیند. ایالات متحده امریکا در نشست مشترک خود با گوام در جولای ۲۰۰۸ ترسایی طرح ساختمان « پایپ لاین اودیسه ـ برودسکی ـ پلوتسک » را پیشکش نمود و خاطرنشان ساخت تا نفت آسیای میانه از طریق اودیسه به اروپای شمالی ( بدون گذار از خاک روسیه ) انتقال یابد و سپس این پایپ لاین به بندر پولندی « گدانسک » در بحیره بالتیک تمدید گردد. کشور های عضو گوام همچنان توافق کردند که تا راهرو انتقالاتی گوام را به خاطر ساختمان « پایپ لاین باکو ـ تیفلیس ـ جیهان » تکمیل نمایند . این دالان انتقالاتی باکو را با بندر گرجستانی پوتی / باتومی وصل می نمود و از آنجا به بندر اودیسه در اوکرایین می رسید . بدین ترتیب نفت وارده بایست از اودیسه از راه خشکه و دریا به اروپای غربی و شمالی منتقل میگردید . پایپ لاین باکو ـ تیفلیس ـ جیهان برای ایالات متحده امریکا دارای اهمیت بزرگ بود زیرا این پروژه موقف کشورهای منطقه را به صورت بنیادی تغیر میداد . بیل کلینتون ، ادوارد شوارد نازه ، سلیمان دیمیریل و حیدرعلی یف در نوامبر سال ۱۹۹۹ ترسایی تصمیم خویشرا در اعمار این پایپ لاین اعلام نمودند و کار ساختمان آن در سپتامبر ۲۰۰۲ ترسایی آغاز گردید .پایپ لاین باکو ـ تیفلیس ـ جیهان که ظرفیت نهایی یک ملیون بیرل نفت و یکصدو شصت هزار متر مکعب گاز را در روز دارد و نفت آذر بایجان و قزاقستان را به بحیره مدیترانه می رساند؛ در سال ۲۰۰۶ ترسایی رسمأ گشایش یافت. بانک اروپایی بازسازی و توسعه که خود به کورپوریشن مالی بین المللی تعلق دارد تمویل این پایپ لاین را به عهده داشت واین لوله نفتی به کنسورسیو م بزرگی به رهبری بریتش پترولیم تعلق دارد. پیآمد های این پروژه برای آذربایجان و گرجستان تاثیر بسزایی داشت، چه هر دو در مرکز توجه ژیو ـ پولیتیک قرارگرفتند و از کمک های سرشار انکشافی و نظامی ناتو و اتحادیه اروپا مستفید شدند .
تر کیه نیز به قدرت منطقه وی مبدل گردید . در واقعیت خواست ایالات متحده امریکا در ایجاد بلاک جدیدی متشکل از کشورهای آذربایجان ، گرجستان ، ترکیه و اسراییل بر آورده گردید.۲ اما این پیروزی های نخستین ایالات متحده امریکا در حوزه جنوب قفقاز که به موازات فعالیت های آن کشورو پیمان اتلانتیک شمالی در افغانستان بدست میآمدند و بر راهبردهای ایالات متحده در سرزمین ما هم اثر میگذاشتند ، نتوانستند پیگیرانه ادامه یابند و راه مطلوب را سپری نمایند . جمهو ریت های ارمنستان ، بلا روس ، قزاقستان ، قرغیزستان و تاجکستان نخواستند با پذیرش استراتیژی « راه ابریشم نو » در محور همکاری نظامی با ایالات متحده امریکا کشانده شوند و در دگرگونی های ژیو پولتیک در مقابل جمهوری چین و فدراسیون روسیه قرار گیرند . در این راستا تنها اوکرایین با پذیرش خواسته های ایالات متحده و ناتو خود را از همگرایی ارو ـ آسیا بدور نموده و راه انزوا را در پیش گرفته است . قدرت های بزرگ آسیایی نیز فعالیت های ایالات متحده و متحدینش را در آسیا بدیده انتقادی نگریسته و در برابر نفوذ رو به افزایش آنها از نگاه سیاسی ـ نظامی و اقتصادی دست به کار شدند .اساسگذاری « سازمان همکاری شانگهای » بتاریخ پانزدهم جون سال ۲۰۰۱ ترسایی و « سازمان قرار داد امنیت جمعی » به تاریخ هفتم اکتوبر سال ۲۰۰۲ ترسایی پاسخی است که کشور های آسیایی در برابر استراتیژی « راه ابریشم نو » ایالات متحده امریکا ارایه داشته اند .هر دو سازمان بر مبنای « میموراندوم تفاهم » در واقعیت یک اتحاد نظامی میان چین ، روسیه و سایر کشورهای عضو اند که با هم همکاری همه جانبه داشته و هرازگاهی مانورهای نظامی را انجام میدهند . این بلاک با پیشروی ایالات متحده و ناتو درآسیای میانه و قفقاز مقابله میکند و راه های شرق آسیای میانه را به سوی چین درکنترول خود دارد . فعا لیت های بیش از یک دهه سازمان همکاری شانگهای مبین پیدایش اعتماد و تفاهم فزاینده میان کشورهای عضو بوده و نشاندهنده موثریت درساختار ها و شیوه عملکرد آنهاست .۳ایجاد شبکه ضد ترور منطقه وی و تدوین استراتیژی ضد تولید ، مصرف و تجارت غیر قانونی مواد مخدر در منطقه و دیگر تدابیر در اعتبار این سازمان با اهمیت چنان افزوده است که کشورهای زیاد آسیایی خواهان عضویت و یا همکاری مستقیم و یا غیرمستقیم با آن گردیده اند .در نشست آینده سران سازمان همکاری شانگهای که در ماه جولای سال روان در فدراسیون روسیه ( شهر اوفا ) برگزار میگردد هند و پاکستان به حیث اعضای نو پذیرفته خواهند شد . این گام شعار « آسیا برای آسیایی ها » را تدریجأ برآورده میسازد . کنش های دیگر ایالات متحده امریکا و متحدینش در بخش های گونا گون نیز بدون واکنش نمانده اند. هنوز چند روزی از نشست ایالات متحده با سران سازمان « گوام » در باتومی نگذشته بود که چین و قزاقستان از اعمار پایپ لاین انتقال گاز در چارچوب پروژه بزرگتری به منظور وصل نمودن ذخایر گاز آسیای مرکزی به چین گزارش دادند . شرکت پترولیم ملی چین به مثابه تصدی رهبری کننده در کنسورسیوم نفت و گاز قرارداد های جداگانه ای را با شرکت های دولتی ترکمنستان ، ازبکستان و قزاقستان به امضا رسانیده است. پروژه « کنسورسیوم پایپ لاین کسپین » سیستم استراتیژیک دیگر است که شدیدأ با منافع ایالات در مغایرت و کاملأ در کنترول فدراسیون روسیه قرار دارد. کنسورسیوم پایپ لاین کسپین اراضی نفت خیز « تنگیز » در قزاقستان را با نوو رسیسک و ترمینل دریایی روسیه در بحیره سیاه وصل میکند و با شرکت های نفتی شرق میانه همکاری دارد .همچنان سیستم « پایپ لاین بالتیک » با پایپ لاین « سامارا ـ آتیراو » و پروژه مشترک « ترانس نفت » روسی و پایپ لاین « کا ز ترانس اوویل » قزاقستان اتصال دارد .سیستم پایپ لاین بالتیک ، سامارا را با ترمینل نفتی روسی پریمورسک در خلیج فنلند وصل ساخته و نفت خام را از سایبریای غربی به بازارهای شمال و غرب اروپا میرساند . پایپ لاین دیگر بنام « دروژبه » از مسیر بلا روس به سوی شمال غرب امتداد دارد. پروژه پایپ لاین گاز « سایبریای نیرومند » یا « سیلا سیبیری » که به ارزش هفتاد میلیارد دالر ساخته میشود نمونه دیگری از جوشش اقتصادی کشورهای آسیایی است که پس از سال ۲۰۱۹ ترسایی سالانه سی و هشت میلیارد متر مکعب گاز روسی را به چین انتقال میدهد و حجم مجموعی این قرار داد بیش از چهار صد میلیارد دالر خواهد بود . چین کار ساختمان بخش اول این پروژه را چند روز پیش در خاک خود آغاز نمود . واکنش های دیگر در برابر راهبرد « راه ابریشم نو » و رویارویی با فشارهای رو به افزایش غرب ( تعزیرات اقتصادی و تهدیدات نظامی ) چون تاسیس همگرایی اقتصادی ارو ـ آسیا برخی از نظریه پردا زان را واداشته است تا فدراسیون روسیه را در تضاد بنیادی با جهان غرب ( انگلو ـ ساکسن ) بنگرند و ایدیالوژی ژیو پولیتیک اوراسیسزم را انگیزه ای برای موضعگیری های سیاسی کنونی این کشور بدانند . هر چند رشته های تاریخی ، روسیه را با آسیا پیوند داده است ولی ابتکاراتی مانند ایجاد جامعه اقتصادی کشورهای اروپایی و آسیایی اتحاد شوروی پیشین و یا تاسیس اتحادیه اقتصادی اورو آسیا که از جنوری سال روان به کار آغاز نموده بیشتر انگیزه سهولت آفرینی در مبادله کالا ها ، سرمایه ، خدمات و کار را در بر داشته و از هدف هماهنگ سازی سیاست اقتصادی پیروی نموده است تا تقابل فرهنگ اورو اسیا با تمدن رومی اروپای غرب . پیشآمد روسیه در اوسیتای جنوبی و موضعگیری آنکشور در قبال رویداد های اوکرایین را باید همچنان در رابطه با استراتیژی « راه ابریشم نو » به نگرش گرفت که نمادی از تقابل منافع متضاد است .این وضع خود نشاندهنده آنست که اندیشه « راه ابریشم نو »۴ در شکل امریکایی آن کم از کم در آسیای میانه و افغانستان چانسی برای برآورده شدن را ندارد و در حوزه قفقاز شمالی نیز به بُن بست روبرو گردیده است. واکنش های آسیایی نه تنها « استراتیژی راه ابریشم » ا یالات متحده را به چالش های جدی و سرانجام به شکست مواجه ساخته، بل راه های بهتری را برمبنای منافع و همکاری های متقابل جهان در زایش دگرباره راه تاریخی ابریشم گشوده اند. این بار چین بر پایه ابتکارات گسترده سیاسی ـ اقتصادی طرح واقعبینانه باز سازی راه ابریشم را با مضمون تازه و راهکار عملی پیشکش نموده است که در بخش سوم این جستار به آن پرداخته میشود .
پا نویس ها :
۱ـ پیمان نظامی انزوس یا پاسیفیک که در آن ایالات متحده امریکا ، نیوزیلند و استرالیا عضویت دارند در سال ۱۹۵۱ ترسایی در کانبیرا به امضا رسید . پیمان های نظامی جداگانه ایالات متحده ـ فلیپین و سیاتو مکمل این قرار داد بودند و کنترول حوزه پاسفیک و به ویژه جاپان هدف آنرا تشکیل میداد. پیمان نظامی مانیلا یا « سازمان قرار داد جنوب شرق اسیا » ـ سیاتو در سال ۱۹۵۴ ترسایی پس از کنفرانس ژنیو هند و چین که تقسیم ویتنام را به دو بخش شمالی و جنوبی به تصویب رسانید در مانیلا به رهبری ایالات متحده امریکا تاسیس گردید . کشورهای ایالات متحده امریکا ، فرانسه ، بریتانیا ، استرالیا ، نیوزیلند ، تایلند، پاکستان و فلیپین در آن عضویت داشتند .کمبوچیا ، لاوس و ویتنام جنوبی در حمایت سیاتو بودند ولی بنا بر توافقات ژنیو نمی توانستند عضویت مستقیم آنرا حاصل نمایند .این پیمان پس از شکست ایالات متحده در جنگ ویتنام در سال ۱۹۷۷ ترسایی منحل گردید . پیمان نظامی بغداد یا « سازمان قرار داد مرکزی » ـ سنتو در سال ۱۹۵۵ ترسایی تاسیس شد و در آن بریتانیا ، عراق ،ایران ، پاکستان و ترکیه عضویت داشتند .ایالات متحده امریکا در سال ۱۹۵۸ ترسایی با ترکیه ، ایران و پاکستان قرارداد های نظامی دو جانبه را امضا و درپیمان سنتو بطور رسمی هویت ناظررا حاصل نمود . سنتو در سال ۱۹۷۹ ترسایی پس از دگرگونی های سیاسی در کشورهای عضو فروپاشیده شد .همه این پیمان ها در واقعیت اهداف ناتو را در آسیا برآورده میساختند .
۱ـ اسراییل بخشی از نفت حوزه کسپین را دریافت مینماید . در نظر بود که اسراییل با اعمار پایپ لاین زیر دریایی ترکیه ـ اسراییل ( بنادر جیهان ـ اشکیلون ) و وصل آن با پایپ لاین اصلی اسراییل نقش کنترول کننده ای را در انتقال نفت کسپین به جنوب آسیا ایفا نماید . اسراییل اکنون بخشی از محور نظامی انگلو ـ امریکا است که از منافع شرکت های غول پیکر غربی در شرق میانه و آسیای مرکزی حفاظت میکند .از همین نگاه میتوان روابط اسراییل با تر کیه وهمکاری های نظامی آنرا با آذربایجان و گرجستان درک نمود .
۲ـ سازمان همکاری شانگهای به منظور تقویت اعتماد میان کشور های عضو ، همکاری گسترده در بخش های متنوع و حمایت از صلح وامنیت در منطقه وکشور های عضو تاسیس شد . کشور های چین ، روسیه ، قزاقستان ، ازبکستان ، قرغیزستان و تاجکستان در آن عضویت دارند . این سازمان از بزرگترین تشکیلات منطقه وی است که بیست و پنج در صد نفوس جهان را در برمیگیرد . سازمان قرار داد امنیت جمعی تشکل دیگر آسیایی است که به منظور تامین امنیت ، حاکمیت و تمامیت ارضی کشورهای عضو تاسیس گردید.کشورهای ارمنستان ، قزاقستان ، قرغیزستان ، روسیه ، تاجکستان و بلا روس در چارچوب این سازمان با هم درعرصه های سیاست خارجی ، امور نظامی و مبارزه علیه دهشت افگنی و افراطیت همکاری مینمایند .
۳ـ دیده شود : « قانون استراتیژی راه ابریشم » مصوب مجلس نماینده گان ایالات متحده امریکا ، سال ۱۹۹۹
بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۵ ـ ۰۷۰۷