پاسخ به سوالات دوستان در مورد « طرح برای رسیدن به صلح »

 

 

داکتر آرین

ندای این طرح مسالمت آمیز به مثابه استراتیژی صلح، برخواسته از سینه پردرد مردم مصیبت دیده و بی دفاع وطن ماست، صدای این طرح فریاد توده های است که در زیر پاشنه های استبداد و استعمار زجر می کشند، میسازند و می سوزند، نوای این طرح گریه ای کودکی است که انتحار و انفجار پدر و مادرش را گرفته در گرما و سرما برهنه و گرسنه سرگردان یک لقمه نان می باشد، بانگ این طرح نفرت مهاجریست که مجبور به ترک وطن شده و در ملک های بیگانه احساس حقارت کرده، اهانت و تحقیر می شود، آوای این طرح ضجه ای مادر دردمندیست که در کشتار بی رحمانه ای تروریستان فرزندانش را از دست داده و فغان مسافریست که به جرم هیچ وتهمت ناحق به زندان های بیگانگان بسر میبرد، امید این طرح نجات جوانیست که با وجود تحصیلات عالی راهی راه غربت شده به برده گی و مزدوری بیگانگان تن در می دهد، اما دردا که نرسیده به این افتخار! در نیم راه اسیر موج های بی رحم دریا ها شده و کسی به دادش نمی رسد، آرزوی این طرح رهایی اطفال و زنان درمانده ایست  که در راه مهاجرت هر روز طعمه ای نهنگان دریا می شوند، عتاب این طرح خشم توده های است که کارد نابرابری های اجتماعی و طبقاتی و ظلم مستکبران به استخوان آنها رسیده است، خطاب این طرح به سوی زمامداران و تکانی است برای وجدان های خواب برده، بی کفایت، بی درک  و بی صلاحیت و مزدورانی که سال هاست افغانستان را در آتش جنگ، تاریک اندیشی، فساد و تفرقه می سوزانند، ناله این طرح نوحه اطفالیست که در غربت و بی میهنی و بی هویتی تولد می شوند و بدون هیچ گناهی از زادگاه اجداد و نیاکانش محروم شده و از فرهنگ و افتخارات تاریخی اش بدور مانده است، فغان این طرح غوغای قریه ایست که مرد و زن، پیرو جوان آن در میان شعله های آتش جنگ بریان می شوند، شیون این طرح غریو مردمیست که کاسه صبرشان بالاخره لبریز می شود بپا خواسته و سرنوشت خود را خود بدست گرفته و تاریخ خویش را رقم می زنند، خروشی این طرح شور و هیجانیست که سازندگی و ترقی، انسانیت  و مهین پرستی، عدالت و دموکراسی، سعادت و خوشبختی، صلح و ثبات، آرامی وامنیت  ماهیت و مضمون آنرا تشکیل می دهد.

بلی هموطن من!

هدف این طرح پایان بخشیدن به وضع هلاکت بار جنگ ، تبهکاری، ویرانگری، فساد، چور و چپاول سرتاسری و جبران مصیبت های مادی و معنوی که از این وضع اسفناک موجود بمیان آمده است، می باشد.

رسیدن و دست یافتن به این هدف نیازمند آن است تا دولت، احزاب سیاسی، مردم و بخصوص جوانان افغانستان این مطلب را به وضاحت و یقین دریابند که جامعه افغانی فقط با داشتن « استراتیژی صلح » می تواند راه را از جنگ به سوی صلح باز نماید، که به باور نگارنده یگانه استراتیژی علمی و عملی « طرح به خاطر رسیدن به صلح » می باشد، که قبلا از طریق سایت های وزین و مترقی افغانی به نشر سپرده شده است. دولت افغانستان با پیاده نمودن این طرح در روشنائی قانون و در پناه دولت با اعتبار ملی و انتخابی می تواند خود را از آشوب وحشتناک جاری و از فساد و بی عدالتی های اجتماعی و سیاسی بیرون کند و زمام اختیار و سرنوشت خویش را بدست گرفته و از نعمت صلح و امنیت پایدار برخوردار گردد.

 پس از این مقدمه که امیدوارم به یک تعداد از سوالات جواب ارایه کرده باشد به دادن پاسخ به چند سوال دیگر  می پردازم.

سوال اول چنین است: چرا شورای مصالحه ملی و چرا لویه جرگه نی؟ این سوال بسیار واضح و دقیق نیست، ولی من سعی می کنم آنچه که از آن فهمیده ام جواب ارایه نمایم.

جواب: شورای مصالحه ملی دارای ساختار علمی و نوین، مضمون و ماهیت مترقی و ترکیب اجتماعی عادلانه و مدافع منافع ملی خواهد بود، اما لویه جرگه دارای ساختار خودبخودی و کهنه، ماهیت و مضمون عقب مانده و مدافع منافع اشخاص و حلقات و قدرت های حاکم است. نگارنده یکی از اشتراک کننده گان لویه جرگه سال ١٣٦٨خورشیدی در کابل بودم، باوجود ترکیب نهایت مردمی و مترقی آن که یک حاکمیت مترقی و دموکراتیک و یک دولت قانونی آنرا تدویر کرده بود، من نکات منفی و منفعت جویانه را در این لویه جرگه با خواسته های قومی و گروهی و شخصی خود شان تشخیص دادم و آشکارا دیده و شنیده می شد که هر کس به خاطر منافع خود و حل مشکل حلقات کوچک خود در مبارزه است. اگر بی طرفانه و با وجدان پاک قضاوت نماییم می بینیم که در تاریخ کشور ما اکثرا لویه جرگه ها فرمایشی، یک جانبه و به طرف زر و زور و قدرت حاکمه لغزیده است نه منافع ملی، مشکل ما افغان ها در این است که همیشه چنگ به عنعنات کهنه و  نکات ناپسندیده فرهنگ خویش می زنیم، در حالیکه ویژه گی های ناپسندیده فرهنگ کشورما، نباید مانع خواست زمان و پیشرفت جامعه و منافع ملی مردم ما شود. ما زمانی کشور خود را از این وضع فلاکتبار نجات داده می توانیم که راه ها و شیوه های نو، میکانیزم های جدید و موثر و شیوه های جدید تصمیم گیری، سازماندهی و رهبری دولت، جامعه و مردم را تشخیص نموده عمل نماییم، من در اینجا نمی خواهم به کلی نقش لویه جرگه را به مثابه شکل از رهبری خودی و مردمی و یک جمع تصیم گیرنده نفی بکنم، اما تصامیم بزرگ، رهبری جامعه افغانستان به خصوص در اوضاع و احوال دشواری کنونی به یک شورای با صلاحیت تر، با اعتبار تر، با تجربه تر، علمی تر، مردمی تر، مسلکی تر، وطن پرست تر، سراسری تر، متخصص، منظم، با دسپلین و دارای ساختار مستحکم و پایدار و برنامه علمی و عملی ضرورت دارد که این شورا « شورای مصالح ملی » در همین شرایط حاضر افغانستان بوده می تواند، نه لویه حرگه.

اگر بسیار دور نرویم به آخرین لویه جرگه که در زمان آقای کرزی تدویر شد نظر اندازیم، همگان شاهد آن هستیم که بعد از چند روز« خاکباتک، غالمغالک و بیروبارک » و صرف یک هزینه انگفت نتیجه آن صفر بود، با پولی که در لویه جرگه حیف و میل شد مامی توانستیم بالای هزار زخم دیگر این میهن درمان بگذاریم.

سوال: من از طرح شما چیزی نفهمیدم.

جواب: لطفا چند بار آنرا مطالعه نمایید، نه تنها طرح را، بلکه هر مضمون علمی و مشکلی که غیرقابل هضم برای تان بود چند بار بخوانید مشکل شما رفع می شود.

سوال: طرح شما بیشتر به نفع کمونیست ها است که زمینه اشغال را برای شوروی ها آماده نموده بودند.

جواب: در قدم اول باید بگویم که قطعات محدود اتحاد شوروی سابق به دعوت رسمی دولت قانونی افغانستان به میهن ما آمده بودند و این اشغال نیست، دوم اینکه حزب دموکراتیک خلق افغانستان طوری که از نامش معلوم است حزب دموکراتیک بود و دولت افغانستان یک دولت دموکراتیک نه کمونیست، اگرچه کمونیست به شخصیت های بزرگ جهان که دارای عالی ترین اوصاف باشد اتلاق می شود و جامعه کمونیستی عالی ترین شکل جوامع انسانی است. که درک این مسله فهم بلند می خواهد و هر عقل قاصر را بدان دسترسی نیست.

سوال: این دولت پیشنهادی شما، آیا یک دولت ایتلافی با نیروهای چپ نیست؟

جواب: بدون تردید همین طور است، تنها در صورت تشکیل چنین یک دولت ایتلافی، افغانستان نجات یافته به صلح و امنیت دست می یابد و بس، در همین مقطع زمانی راهی دیگری وجود ندارد، اعضای احزاب چپ سیاسی و شخصیت های با اعتبار سیاسی دهه هشتاد میلادی این گل های سرسبد افغانستان دارای تجارب فراوان نظامی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی اند در میان آنان بهترین کادر های صادق، وطنپرست، مسلکی، متخصص، باتجربه – اکادمیسن ها داکترها، دوکتوران، اقتصاد دانان، حقوق دانان، انجینیران، استادان ورزیده، نظامیان شجاع و با تجربه و ماموران پاک و با وجدان دولتی، کارگران ورزیده و دهقانان با شرف و میهن پرست، زنان و پیرمردان بی هراس و مدافع میهن و مردم وجود دارد. زمانی که این لشکر عظیم داخل دولت شوند ماهیت دولتی و ترکیب اجتماعی آن از بنیاد تغییر می نماید و کیفیت آن عالی می گردد، دولت افغانستان از تخصص، وجدان پاک، صداقت و تجارب  گرانبهای آنان استفاده نموده و به زود ترین فرصت افغانستان به شاهراه صلح، ترقی و انسانیت پا می گذارد.

سوال: در مورد طرح صلح آقای وحیدالله وحید نظر شما چیست؟

جواب: هرقدمی که در راه صلح و بنام صلح برداشته می شود قابل تقدیر و ستایش است، اما آنچه را که من نمی پسندم نقش لویه جرگه است که در طرح آقای وحیدالله وحید برجسته گی خاص دارد، به نظر من لویه جرگه، کاری را که می تواند بکند، در نهایت قدرت را از این « چارکلاه» به « چار کلاهی» دیگر انتقال خواهد داد که در ماهیت و مضمون دولت، در زنده گی مردم در استقرار صلح و امنیت در چور و چپاول و فساد، در جلوگیری از انتحار و انفجار هیچگونه تغییری نمی آید. تنها راه بیرون رفت از وضع نابسامان کنونی همین « طرح برای رسیدن به صلح » است چرا؟

این طرح ماهیت و ساختار اجتماعی دولت را به نفع صلح و منافع ملی تغییر می دهد. در بیست و پنج سال اخیر در افغانستان دولت های جهادی و طالبی با ماهیت و مضمون عقب گرایانه، با چور و چپاول مردم و بیت المال، با کشتار بی رحمانه، با راکت پرانی ها و انتحار و انفجار، با خرید و فروش چوکی های دولتی، با پامال نمودن منافع ملی، با قاچاق مواد مخدر، با ظلم و استبداد حاکمیت نموده اند، در طرح آقای وحید هم اشاره به وطن پرستان نشده، بلکه ازنقش نیروهای قومی و قبیله وی یادشده، منظورم شکل بسیار کهنه از لحاظ تاریخی است نه ملی، که در قرن بیست و یکم نهایت دارای ماهیت عقب گرایانه بوده و عناصر تمدن، ترقی و پیشرفت و صلح در این ساختار وجود ندارد و دیده نمی شود، ممکن که چند تکنوکرات نکتایی دار وابسته و دارای پیشینه جهادی و طالبی و خیانت را به خاطر فریب مردم با لباس های جدید تر و نو تری روی صحنه بیاورند و مشروعیت آنرا نیز از یک لویه جرگه فرمایشی گرفته که صفحه جدیدی از چپاول، انفجار و انتحار، کشت تریاک و تروریزم  آغاز خواهد شد و هیچگاهی باعث یک دگرگونی بنیادی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به نفع مردم و منافع ملی نمی شود.

سوال: نقش شورای صلح افغانستان را چگونه ارزیابی می نمائید؟

من قبلا هم طی مقاله مفصلی نقش آنرا کمتر از صفر ارزیابی کرده بودم، اما در مورد شورای صلح کنونی باید بگویم، که دوباره فعال ساختن آن ه  صلح و خدمت به مردم افغانستان نبوده، این شورا را فعال نمودن تا برای آقای گیلانی که در پیری هم از آز و حرص نمانده اند یک مدرک پول و یک سر گرمی پیدا شود ، اگرچه فرزندش به یک چوکی، دخترش به چوکی دیگر و عروسش فتانه جان که مکتب را هم تا اخیر تمام ننموده و به تلویزیون ها هر روز زر افشانی می نماید به چوکی دیگر به همین ترتیب تمام فامیلش، تنها یک بیکار در این خانواده بود که او را هم به خاطر خوش خدمتی مصروف کار ساختن، از ربانی رییس قبلی این شورا که چیزی ساخته نشد از گیلانی هم چیزی ساخته نخواهد شد.

سوال: نقش وزارت های دفاع، داخله و ریاست امنیت که آشکار است اما شما به نقش وزارت خارجه که وزارت جنگی نیست نیز تاکید نموده اید چرا؟

جواب: در شرایط جنگی نقش دیپلوماسی نهایت برجسته و کمتر از جبهه ای جنگ نیست، دیپلوماسی نه تنها با دشمنان وطن ما، بلکه با دوستان افغانستان مهمتر از آن است، دشمنان میهن ما و حامیان تروریزم و چند نفر طالب بی سرو پا، چند گروه و چند کشوری با اندیشه های قرون وسطایی و بسیار ناچیز اند، اما دوستان میهن ما بزرگترین کشورهای جهان چون ایالات متحده امریکا، که این دوستی با امضای پیمان های متعدد مستحکم تر شده و کشورهای پیش رفته ای اروپایی است، از طرف دیگر افغانستان در همسایه گی سه قدرت بزرگ جهانی دیگر چون هندوستان، جمهوری مردم چین و جمهوری فدراتیف روسیه قرار دارد که از بخت نیک افغان ها، آنها هم در مبارزه با تروریزم هر لحظه آماده کمک و سهمگیری اند، در چنین شرایطی دیپلوماسی بزرگ، علمی، هوشیارانه و دیپلومات های با تجربه، وطن پرست و مدافع منافع ملی ضرورت است، تا دوستان و همکاران بین المللی خود را قناعت داده، از آنها کمک های لازم را دریافت نموده و همه را جهت مبارزه و وارد نمودن ضربات مرگبار نظامی، اقتصادی و سیاسی بالای دشمن اصلی متحد و متشکل سازد و افغانستان را از شر تروریزم برای همیش آزاد نمایند.

سوال: در طرح تان تنها از نقش اردوی سابق و احیای مکلفیت عسکری و دوره سربازی و ایجاد قول اردوهای جدید و جذب نظامیان سابق یاد نموده اید، آیا این طرح زمینه یک کودتای جدید نیست؟

جواب: نه، لطفا به طرح دوباره مراجعه کرده و آنرا دقیق بخوانید.

سوال: چرا با احزاب سیاسی چپ و نیروهای چپ شما اصرار دارید که دولت ایتلافی ساخته شود؟

جواب: اگر منظور شما نبود نیروهای راست و احزاب اسلامی است از یک طرف در طرح من سهم گیری آنان را در ایتلاف بزرگ رد نکرده ام و از جانب دیگر آنها در بیست و پنج سال اخیر در راس قدرت سیاسی در افغانستان اند. اما احزاب چپ با آنکه در قدرت سیاسی سهیم نبودند و اکثریت آنها کمترین حمایت از طرف دولت نشده، همواره در کنار دولت بوده اند و از کارهای مثبت آن پشتیبانی نموده اند، اگر از روز اول این ایتلاف به شکلی که در طرح توضیح شده است  به وجود می آمد و در سیاست لجاجت و تعصب و خودبینی نمی نمودند امروز دولت افغانستان به پرتگاه نابودی نزدیک نمی شد و افغانستان عزیزما وارد مرحله کیفی و نوین خویش می گردید. هنور هم کمی وقت است می گویند « جلو نقص را هر وقت بگیرید فایده است ».

سوال: این طرح شما سرتاپا غلط است.

جواب: این طرح ازعقل شما بالاتر است.

هم میهن عزیز!

لطفا طرح را بخوانید، آنرا بارورتر سازید به آن اضافه نمایید به مقامات داخلی و خارجی که امکان دارید برسانید، اما از شما خواهشمندم تا آنرا کم  و قیچی نکنید.

به امید صلح و ثبات پایدار در میهن عزیز ما افغانستان!

بامداد ـ سیاسی ـ ۷ /۱۶ ـ ۲۰۰۴