سازمان ملل درباره «آمار هولناک» تلفات غیرنظامیان در یمن هشدار داد

 

در پی ادامه حملات جنگنده های سعودی به بخش های مختلف صعده در چند روز گذشته، یوهانس فون دیر کلاو (Johannes van der Klaauw)، در بیانیه ای که روز یکشنبه ۲۰ ثور ، از سوی دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل  (OCHA) منتشر شد، درباره اوضاع این ولایت شمال غرب یمن ابراز نگرانی کرد.

این حملات مرگ بار که تاکنون ده ها قربانی داشته است، بعد از حمله های تلافی جویانه نیروهای قبیله ای یمن به برخی از پایگاه های نظامی در جنوب عربستان سعودی آغاز شد.

مقام سازمان ملل هشدار داد: « هدف گیری کل یک ولایت، غیرنظامیان بسیاری را در معرض خطر قرار می دهد.»

وی همچنین تجاوز عربستان سعودی به ولایت صعده و بمباران بدون هدف و کورکورانه مناطق مسکونی و پرجمعیت را خلاف قوانین بشردوستانه بین المللی دانست و گفت : « بسیاری از غیرنظامیان در صعده گرفتار شده‌اند و به علت کمبود سوخت   دسترسی به امکانات حمل ونقل ندارند.»

گروهی متشکل از هفده آژانس  روز یکشنبه، اعلام کرد  که موج فزاینده حملات هوایی عربستان سعودی به صعده در شمال یمن، هفتاد هزار نفر را آواره کرده است.

فون دیرکلاو تصریح کرد: « تاثیر بر زیرساخت غیرنظامی یمن ویران گر بوده است. بسیاری از یمنی ها هم اینک از دسترسی به خدمات اساسی از جمله درمان، غذا، آب و سایر ملزومات محروم هستند. جنگ همچنان در سراسر کشور ادامه دارد و مردان، زنان و کودکانِ همه جوامع یمن را در معرض خطر قرار داده است.»

وی در ادامه از جامعه بین المللی خواست برای متوقف کردن درگیری و نجات جان مردم یمن تلاش های خود را دو چندان کنند.

مقام سازمان ملل در حالی درباره تلفات «هولناک» غیرنظامیان در یمن هشدار داده است که بر اساس گزارش های اخیراز یمن، جنگنده‌های عربستان سعودی در چند ساعت گذشته دست کم ۱۳۰ بار شهر کتاف را با راکت هدف قرار داده اند.

جنگنده های سعودی همچنین یک ایستگاه گازی را در ولایت حَجّه در شرق یمن بمباران کردند که دست کم پنج کشته برجا گذاشت.

در ادامه حملات عربستان سعودی به یمن، همچنین منطقه ای در ولایت بیضا در جنوب این کشور هدف قرار گرفت که در اثر آن دست کم دو نفر کشته و چند تن زخمی شدند.

گزارش های منتشر شده همچنین از حمله جنگنده عربستان سعودی به یک قلعه تاریخی در شهر تعز در جنوب یمن حکایت دارند که در اثر آن شماری از غیرنظامیان مجروح شدند و خسارت قابل توجهی به ساختمان های مسکونی منطقه وارد شد.

تجاوزات عربستان سعودی به یمن بروز ششم حمل  ۲۶ مارچ ۲۰۱۵ ترسایی  بدون مجوز سازمان ملل متحد   و در تلاش برای ابقای قدرت عبدربه منصور هادی  رییس جمهور مستعفی و هم پیمان نزدیک ریاض و همچنین تضعیف جنبش حوثی انصارالله  آغاز شد.

بر اساس گزارش های منتشر شده، در حملات نظامی عربستان سعودی به یمن تاکنون بیش از هزار و دوصد نفر از جمله صدها زن و کودک کشته و هزاران تن زخمی شده اند.

رژیم آل سعود همچنین بدون توجه به درخواست گروه های امداد رسان بین المللی، از امداد رسانی و انتقال مایحتاج ضروری به مردم جنگ زده یمن جلوگیری می کند.*

*عربستان سعودی گفته است که  از ۱۱ ماه می  به مدت پنج روز برای ارسال کمک‌ های بشردوستانه به مناطق جنگی، حملات  خود را متوقف می کند. در همین حال ۱۷ سازمان خیریه بین المللی روز گذشته  گفتند  که ۵ روز آتش بس برای ارسال غذا، دارو و سایر تجهیزات به مناطقی که در محاصره جنگ قرار دارند کفایت نمی کند. ( بامداد )

 بامداد ـ سیاسی ـ ۴ /۱۵ ـ ۱۱۰۵

  هفتادمین سال پیروزی بر فاشیزم

دکتر اسد محسن زاده ، مدیر مسوول  تارنمای بامداد 

امسال بشریت هفتادمین سال پیروزی بر فاشیزم خون آشام  و ویرانگر هیتلری را در سراسر جهان جشن میگیرند. کسانی رهایی و بازشدن درهای اردوگاه های شکنجه و کشتار چون : متهاوسن ، اووشیوتس ، دخ آو  و صدها تای دیگر را که در بسیاری از کشورهای اروپا برای  شکنجه ، کشتار  و انسان سوزی برپاشده بودند ؛ را بهانه قرار داده و از جنایاتی که در این اردوگاه ها صورت گرفته بود  یاد؛ و بر پای آرامگاه  و مناره های یادگاری قربانیان  با نام و گم نام  ادای قدر و احترام کردند و اکلیل های گل گذاشتند .

در کشورهایی که با رهایی از یوغ فاشیزم استقلال شانرا بدست آورده اند با گردهمایی ها و محافل رسمی از این رخداد منحیث روز ملی و یا سرآغاز دور جدید در حیات سیاسی شان تجلیل و قدرمیدارند.

روسیه  امروز نهم ماه می  با رژه نظامی در میدان سرخ از آزاد سازی برلین به دست نیروهای اتحاد شوروی ، اعلام  پیروزی خلق‌ ها در جنگ جهانی دوم و شکست فاشیزم هیتلری به تبجیل این رخداد می پردازد.  

در این میان کشورها و گروه های سیاسی  با باژگون نشان دادن چهره واقعی این جنایت بی مانند در تاریخ بشریت میکوشند تا همان بخشی از واقعیت درد بار این جنگ و فرمانروایی جنایت و مرگ را  بزرگ  و اصلی نشان بدهند؛ که به درد منافع  خودشان می خورد؛ برای همین هم  این حقه بازان و دکانداران عوام فریب گاهی دین باوری ، زمانی اتنوسنتریزم  ، ناسیونالیزم، دماگوژی و  سایر دلیل ها و روایت های دلبخواه را  برجسته گی و درخشنده گی می بخشند.

واقعیت دردبار اینست که در جنگ  دوم جهانی بیشتر از ۶۰ میلیون انسان در میدان های جنگ ، در رده های جنبش مقاومت و نبرد پارتیزانی ، در اردوگاه های شکنجه و انسان سوزی ، در زندان ها ، در مزرعه ، خانه و فابریک؛  در زیر شلاق و بم  فاشیست های نازی ، همدستان و حامیان شان ؛ قربانی جنایات  بی مانندی شدند.

شماری ازکشورهای اروپایی که خود دود و آتش جنایت فاشیزم  را سر می کشیدند ؛  امروز در نتیجه فرمانروایی هواداران فاشیزم  و « روس ستیزی »  در پی تحریف  دلیل های جنایت  فاشیزم  بوده ؛ می کوشند  تا با نادیده انگاشتن  تاریخ  و کرده های مردم ؛ به ویژه جانفشانی های دموکرات ها و کمونیست های اروپا از جمله درکشورهای زیر سلطه و حاکمیت فاشیزم ، کشورهای نظام سوسیالیستی اروپای شرقی را با فاشیزم  هتیلری همطراز جلو داده و با این سمرگویی ها جرم و جنایت نابخشودنی فاشیزم هیتلری  را به گردن آنها بیندازند.

شماری از کشورهای اروپایی همدست فاشیزم  در مورد  این برهه ننگین تاریخ شان هنوز به ریشه کاوی دلیل های شرکت و یاری کشورها و مردمان شان در جنایت،  کارهای لازم  توضیحی را انجام نداده و با همان تنگ نظری و عقده ای که در برابر کشورهای سوسیالیستی اروپای شرقی در جریان جنگ سرد  داشتند ، با پدیده ننگین و مستهجن  فاشیزم  برخورد مینمایند.

اظهارات غیرمسوولانه رهبران پولند ، اوکرایین و بخشی از کشورهای اروپای غربی در باره  دلیل های جنگ دوم جهانی و علت به قدرت رسیدن فاشیزم  و راه اندازی جنگ دوم جهانی  که از سر کین توزی صورت میگیرد،  سخت  درد بار و گمراه کننده است. اینها دلیل های جنگ و اثرات ناگوار آن را کتمان نموده و بدین گونه این جنایت بزرگ تاریخ بشریت را  خورد و کم اهمیت جلوه میدهند. این گونه برخورد های غیرمسوولانه  ؛روشنی یابی در باره پیدایش و عملکرد  فاشیزم  را مانع شده خطرات جدی را برای جان گرفتن دوباره فاشیزم با خود دارد.

هنوز ده ها مساله درباره جنگ دوم جهانی و تقصیر کشورها و انحصارات سرمایه داری در آن حل ناشده باقی مانده است. مساله غارت سرمایه های خلق یونان توسط نازی ها و پرداخت غرامات جنگی به این کشور و پرداخت معاش و حق بازنشسته گی به  میلیون ها انسانی که در شرکت های بزرگ تولیدی چون کروپ ، ب  ا اس اف ، زیمنس و ... ؛ سرک سازی و کشاورزی و یا بخش های دیگر تولیدی زیر سلطه فاشیزم مجبور به کارشاقه  و رایگان شده بودند  دو نمونه از لیست مسایل حل ناشده مربوط به این جنگ و جنایت میباشد. در این طومار ؛ مساله کند و کاو واقعبینانه ای دلیل های رشد سریع فاشیزم ، پیدا کردن همیاران و  دستیاران داخلی و ستوم پنجم آن برای جلوگیری از تکرار این هیولا سخت ارزشمند میباشد. بسیاری از کشور های اروپا  تا هنوز جراات پرداختن به این پیشینه را نداشته و یا نخواسته اند این لکه ننگ در تاریخ سیاسی کشور هایشان  را برپایه واقعیت های تاریخی به پژوهش و بررسی بنشینند.

به همین دلیل است  که  امروز در اروپا شماری از  اندیشه پردازان  بورژوایی و راستگرا  با دیده درایی بی مثالی جای « قاتل » و « قربانی »  را عوض؛  وسوسیالیزم را بربریت و خوار میشمرند. آنها با روایات دلبخواه شان نظامی را که با دادن  بیست و هفت میلیون قربانی  به خاطر رهایی سایر مردمان از یوغ فاشیزم کوشیده وحتا در بد ترین شرایط فقر، بنام انسانیت  نصف نان خود را با مردمان  آزاد ساخته شده از چنگال فاشیزم تقسیم کردند ؛ را با فاشیزم یکی دانسته  و با روح همدردی درونی با آیین ستم و بیداد  فاشیزم ، سوسیالیزم را بد تر از هیتلر و هیملر می خوانند. ریویزیونیست‌ها و جعل‌ کننده گان تاریخ با  بهره از جو سرخورده گی و یاس اجتماعی و سیاسی  با چشم پوشی از پی آمد های هولناک این دیدگاه ها ، مصروف برابر قراردادن  فاشیزم و ترقیخواهی هستند؛  در حالیکه از برکت همین پیروزی در جنگ دوم جهانی بود که با ایجاد سازمان ملل متحد ، پی ریزی مناسبات تازه جهانی بر پایه قوانین و منشورهای مدرن و انسانی  ، احترام به اصول جهانی حقوق بشر، اصل همزیستی مسالمت آمیر ، حق خود ارادیت و حق تعین سرنوشت ؛  و صد ها اصل با اهمیت در مناسبات میان کشور های با نظام های متفاوت اجتماعی و اقتصادی  پی ریزی و مورد پسندش قرار گرفت.

کم بها دادن به فاشیزم و خطر رشد نیروهای افراطی راستگرا  که همه روزه در بیشتر شهرهای اروپا  برعلیه خارجی ها ، یهودی ها ، مسلمان ها  و سایر گروه های اجتماعی شعار میدهند ؛ گناه نابخشودنی است . پیگیدا ، آ اف دی ، و سازمانهای «پرو » در المان ، شفق طلایی در یونان ، فرونت ناسیونال در فرانسه ،  سووبودا در اوکرایین ، یوکیپ در بریتانیا ، حزب آزادی هانس کریستیان اشتراخه  در اتریش ، ، حزب ازادی گیرد ویلدررس در هالند و....  همه روزه  پیدا و یا پنهان فاشیزم  و دیدگاه های افراطی و انسان ستیزانه  آنرا « بی خطر » جلو داده ؛ و دیدگاه های فاشیزم در باره « پاک نگهداشتن قوم و نژاد » ، « ارزش های اروپایی » ، جلوگیری ازخطر « بیگانه شدن »  را اشاعه می نمایند.

اندیشه پردازان بورژوایی که به فریب دادن مردم توده ها و گمراهی نیروهای اجتماعی از طریق ساز و کار بی مانند رسانه ایی به ایجاد توهمات در باره درونمایه جنبش های اجتماعی پرداخته و رشد نیروهای چپ در اروپا و جهان را دلیل رشد « راست افراطی » میدانند. همین ها با برابر نهادن نیروهای طراز فاشیستی  ضد مردم با نیرو های چپ و هوادار مردم  در همان خطی عمل مینمایند که  اندیشه پردازان سالهای ۴۰ همین کار را می کردند.

گذرکوتاه به تاریخ اروپا در اویل سده پیشین نشان میدهد که فاشیزم  و رژیم های طرفدار فاشیستی در اوایل دهه بیستم  سده گذشته در ایتالیا ، پولند ، مجارستان و سالهای بعد تر در المان ،هسپانیا  ، پرتگال در شرایطی رشد نمودند؛ که بحران عمیق اقتصادی و اجتماعی دامنگیراروپا بود. وقتی بنیتو موسیلینی در جنوری سال ۱۹۲۵ ترسایی « ونتینیو فاشیستا  » یا « دو دهه فاشیزم » را درایتالیا رهبری میکرد، پیگیری و سرکوب سوسیالیست ها ، هواداران جنبش های کارگری و ضد جنگ ، تجاوز بر کشورهای شمال افریقا ، حمایت از رژیم فاشیستی و ضد مردمی ژنرال فرانکو  در هسپانیا  در صدر کرده های ضد انسانی آن قرار گرفت. او در تجاوز هیتلر براتحادشوروی در جبهه غربی سهم گرفته و جنایات زیادی را سبب شد.

در جاپان « لیگ فاشیست های جاپان » یا «  Nihon faschizmu renmei  » با شعار حراست و پاسداری از « «نژاد خدایی »  در تبانی با الیگارشی مالی  به سرکوب  مردم  و نیروهای ترقیخواه پرداخت. با به قدرت رسیدن فاشیزم هیتلری در سال  ۱۹۳۳ ترسایی کمربند قدرت های فاشیستی بسته شد. نازی های المان منحیث ارتجاعی ترین و خشن ترین حاکمیت ضد مردم از همان روزهای نخست حاکمیت شان ؛ ستم بی مانندی را در برابر نیروهای ترقیخواه و چپی های المان شروع و آغازگر فاجعه ملی در المان و شدند. فاشیزم  منحیث جریان سیاسی ـ ایدلوژیک با برپایی حاکمیت ارتجاعی ترین نیروهای امپریالیستی و سرمایه مالی ؛ با بهره از ابزار غیر قانونی ترور ، دسیسه  و تهمت زنی ، سرکوب ، و پیش کش نمودن دماگوژی های اجتماعی و اقتصادی اهرام های قدرت را تصاحب و از آن برای غارت ، تقسیم دوباره جهان ،  پخش اندیشه های شونیستی ، راسیستی ، و فاشیستی خود بهره جستند.

همین نظام ضد مردمی با حمله بر پولند در سال ۱۹۳۹ و حمله بر اتحادشوروی در سال ۱۹۴۱  آغازگر جنگی شد که  بربنیاد سنجش های موسسات غربی ۶۰ میلیون و بیشتر از آن  کشته ؛ از آنشمار بیست وهفت میلیون شهروند جمهوریت های اتحاد شوروی ، نزدیک به  ۷میلیون ملکی و نظامی المان و بیش از شش میلیون شهروندان پولندی گردید.

فاشیزم هیتلیری برای فرمانروایی بر جهان و دستیابی به منابع طبیعی و بازارهای فروش و سرمایه  به رسم چنگیزی  به جنگ بیرحمانه و ویرانگرانه رو کرده و در اروپا و شمال افریقا سرزمین های سوخته  و خالی از انسان را بجا گذاشت. این نظام  دوزخی درنتیجه جانفشانی خلقهای اتحاد شوروی که سهم برازنده ای درشکست فاشیزم داشتند ، ایتلاف کشورهای ضد هیتلر ، جنبش های  « رسیستانس »  یا مقاومت نیروهای مردمی به رهبری چپی های اروپا ، در سال ۱۹۴۵ ترسایی برچیده شد. پایان فرمانروایی فاشیزم و ملیتاریزم با فتح برلین توسط ارتش سرخ شوروی  اعلام شد.

با آنکه رژیم های فاشیستی در هسپانیا و پرتگال  در نتیجه ضدیت امریکا با نیروهای ترقیخواه این کشورها  تا سالهای ۱۹۷۵ و ۱۹۷۷ ترسایی دوام کردند ؛ ولی همین دو درگیر مبارزه بی امان با نیروهای  ترقیخواه بوده و نتوانستند خطرهای جدی برای بشریت به بار آورد . این ها بالاخره در نتیجه مبارزه جانبازانه مردم و ترقیخوهان از پا در آورده شدند.

هفتاد سال پس از پیروزی برنظام  های فرومایه و خونخوار فاشیستی آموزه های این  مقاومت و ایستاده گی برای بشریت سخت درخور اهمیت است؛ به ویژه در شرایطی که بورژوازی و نیولیبرالیزم  با انحصار رسانه ای و جنگ بی مانند روانی  در برابر خطر موهومی برای غرب  که گاهی با سلاح های کیمیاوی عراق ، زمانی با راکت های کوریای جنوبی و گاهی هم ایران ، خطر روسیه و« پوتینیزم  » و... توجیه شده ؛ و با این خطرات واهی همه روزه اتش جنگ ونظامیگری را تازه نگه میدارد.

امروز بزرگترین خطری که بشریت با آن روبرو است عدم پابندی « جهان متمدن » به اصول و قوانین بین المللی و روکرد به نظامیگری ، جنگ ،تجاوز و زور گویی  منحیث یگانه وسیله برای  دستیابی به « منافع بنیادی » شان میباشد. فاشیزم زاده نظام سرمایه داری و بحران های دوره  ای آن است. همین حال بحران بی مانند اجتماعی و اقتصادی در جهان سرمایه داری زمینه ساز سر خورده گی و یاس اجتماعی ، رشد  نیروهای راست گرا و نیوفاشیست ؛ و پخش اندیشه های دماگوژیک در باره حیات اجتماعی ، مسایل تباری  و تاریخی شده است . هنوز خطر درگیری تازه  و نابود کننده « جنگ جهانی سوم  » با شدت آن پابرجاست.  در چنین شرایطی سهمگیری فعال در مبارزه به خاطر مهار ساختن جنگ و ملیتاریزم ، برجیدن پیمان نظامی ناتو منحیث خطر بزرگ برای استقلال و تمامیت ارضی کشورها  ، دفاع از داعیه صلح جهانی ، پیوستن به جنبش « هیچ گاهی جنگ نه ! » مسوولیت تاریخی در برابر بیش از ۶۰ میلیون قربانی جنگ دوم جهانی ، بیماری و معیوبیت میلیون ها انسان در نتیجه جنگ ،ازجمله کاربرد سلاح های کشنده هسته وی توسط امریکا در جاپان  ، ویرانی صد ها هزار شهر و ده ، نابودی هستی های بی مانند مادی و معنوی بشریت  میباشد.

افتخارابدی نصیب آنهایی که با مبارزه  و پیکار بی امان در برابر فاشیزم ؛ این دیو خونخوار به  دفاع از شرف و حیثیت انسان به پاخاستند !

بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۵ ـ ۰۹۰۵

 

نشست ریاض

 

طی ماه فبروری  و مارچ  ۳۶ میلیارد دالر کاهش  ذخیره ارز  عربستان سعودی به ثبت رسیده است.  این مهم می تواند  موجب بی ثباتی سیاسی در داخل کشور شود.

 

بروز  پنجم ماه می سال روان  در ریاض اجلاس « شورای همکاری کشورهای عربی  خلیج فارس » برگزار شد. برنامه هسته ای ایران  یکی از  موضوعات اصلی  دیدار سران کشورهای پادشاهی بود.  ببینیم نتایج  نشست چه بوده است؟  در سیاست  شورای همکاری کشورهای عربی  خلیج فارس چه  چیز جدیدی  در  رابطه با  تغییرات در  رده بالای  قدرت   در  کشور پیشرو  ایتلاف  عربستان سعودی  ظاهر شده است؟

ولادیمیر ساژین  کارشناس سیاسی و خاور شناس در این باره گفت : خاور نزدیک  بدتر از هر وقت دیگر مبدل به  گوله  درهم و برهم درگیری ها،  مقابله و درگیر جاه طلبی های سیاسی کشورهای  مختلف می شود. در یمن، سوریه ، عراق  و افغانستان جنگ های خونین داخلی  جریان دارد.  سازمان افراطی  اسلامی  « داعش »  تمام منطقه را  در ترس و وحشت نگه داشته است.  ایران، عربستان سعودی  و دیگر کشورهای  عربی، ترکیه، اسراییل و لبنان  و دیگر کشورهای  خارج از منطقه  از جمله امریکا و فرانسه ؛ همه ای آنها به شکلی  در  تشدید تشنج شرکت دارند.  این امر تا حدودی  باعث آن می شود  که اکنون تضادها و اختلافات کنسرو شده  تاریخ تاثیری مانند انفجار بمب داشته باشند.  به عنوان مثال  مقابله شیعیان و سنی ها.

 تصویر  عادی  منطقه خاور نزدیک  در مقابل چشمان  ما ویران می شود. ایتلاف ها و  خصومت های جدید شکل می گیرند.

 در چنین شرایطی  کشورها ( هم منطقه ای و هم کسانی که  در حضور خود در خاور نزدیک ذینفع هستند ) سعی می کنند  به ارزیابی اوضاع بپردازند ؛ و خود را با چالش های جدید  وفق بدهند  و از این هرج ومرج  سود  سیاسی بدست آورند.  جلسه شورای همکاری کشورهای عربی خلیج فارس در ریاض همانا  از چنین  اهدافی  پیروی می کرد. ایالات متحده امریکا  محرک اصلی بود.  باراک اوباما  رییس جمهور امریکا  سعی می کند ایران را  شریک خود سازد و یا کاری کند که ایران  مخالف سرسختی نباشد.  واشنگتن که به  مذاکرات مستقیم با ایران رو آورده است و سعی می کند  مساله  هسته ای ایران را  حل و فصل کند، از اهداف خاص خود پیروی می کند.  واشنگتن روی بازگشت  به بازار  آینده دار ایران  و  امکان  توافق سیاسی  با تهران در باره عراق و سوریه و افعانستان  و دیگر مسایل مهم منطقه ای  حساب می کند.

 تمایل  دولت اوباما که دست خود را به سوی تهران دراز کرده است ؛ باعث ناراحتی تل ابیب، ریاض  و  بسیاری از کشورهای دیگر می شود. دراین جا موضوع  بمب  اتمی شیعه نیست، بلکه مهم لغو تحریم هاست.  در نتیجه دستیابی به  « توافق جامع »  هسته ای بین گروه « شش»  ، « گروه ۵+۱ » میانجی های بین المللی ( پنج عضو دایمی  شورای امنیت سازمان ملل  و المان) با ایران تا پایان ماه جون به احتمال قرین به یقین ممکن است بتوان به لغو تحریم ها نایل آمد.

لغو تحریم ها  بدون شک  ایران را از نظر سیاسی  و اقتصادی قوی خواهد کرد.  چنین دورنمایی به ترس در بین رقبای  منطقه ای ایران دامن خواهد زد. به عقیده آنها  جمهوری اسلامی ایران  پس از  لغو تحریم ها  می تواند  از طرفداران خود ( مخالفان آنها ) در منطقه  حمایت  مالی کند.

 با وجود این،  همانطور که نتایج اجلاس شورای  همکاری کشورهای عربی  خلیج فارس   نشان داد ، کشورهای سلطنتی  خلیج فارس  خواهان  تشدید  مقابله با ایران نیستند.  زیرا  امکانات نظامی  و  اقتصادی آنها بی حد و مرز نیست.  در زمینه  وخیم شدن  اوضاع در منطقه ،  ذخیره ارز  عربستان سعودی بشکل سرسام آوری کاهش می یابد.  طی ماه فبروری  و مارچ  ۳۶ میلیارد دالر کاهش  ذخیره ارز  کشور به ثبت رسیده است.  این مهم می تواند  موجب بی ثباتی سیاسی در داخل کشور شود. (البته  ذخیره باقیمانده هم کم نیست ، بیش از ۶۸۰ میلیارد دالر).

 به طور کلی لحن اعلامیه نهایی اجلاس  محتاطانه است.  در این سند آمده است  که « روسای کشورهای شاهی  تلاش کشورهای عضو شورای  همکاری کشورهای عربی  خلیج فارس   را در جهت  برقراری  مناسبات  متوازن  با جمهوری اسلامی ایران  مورد تایید قرار دادند که بر اصول عدم دخالت  استوار باشد و باعث تحکیم  امنیت در منطقه  و ثبات آن شود. کشورهای عضو شورا همچنین نسبت به برقراری  مناسبات عادی با ایران بر اساس  اصل حسن همجواری  و  احترام به حاکمیت ارضی ابراز تمایل کردند.»

 فرایند مذاکرات  در باره حل و فصل مساله هسته ایران مورد  انتقاد قرار نگرفت. روسای کشورهای  عضو شورای  همکاری کشورهای عربی  خلیج فارس   ابراز امیدواری کردند  که  توافق شش کشور بزرگ  جهان  و ایران  باعث  دستیابی به « توافق  نهایی و جامعی» شود که  تضمین کننده حالت صلح آمیز برنامه هسته ای ایران باشد .

ولادیمیر ساژین در ادامه گفت:  به هرحال باید به یک نکته  دیگر  اجلاس گذشته شورای  همکاری کشورهای عربی  خلیج فارس   توجه کنیم.  برای نخستین بار از  زمان  تاسیس  بلوک منطقه ای در سال ۱۹۸۱ ترسایی از رییس جمهور  کشوری  به عنوان  مهمان افتخاری دعوت به شرکت در اجلاس شده بود که  عضو شورا نبود.  فرانسوآ  اولاند، رییس جمهور فرانسه مهمان افتخاری اجلاس بود.  بدین ترتیب  از  امتیاز نادر  و افتخار خاصی  صحبت می شود که  رییس جمهور فرانسه از آن بهره مند شد.  اما چرا؟

پاسخ  ساده است. نخست: موضع فرانسه در مذاکرات مربوط به  برنامه هسته ای ایران از لحاظ ناهنجاری و خشونت با مواضع دیگر کشورهای  بزرگ  فرق دارد. حتا بیش از  موضع ایالات متحده.

 دو: کشورهای پادشاهی عربی  با مسایل  هر چه بیشتری  با امریکا ، شریک سنتی خود روبرو می شوند.  این امر آنها را  وادار می کند  به دنبال متحدان جدید بگردند.  پاریس در زمان حاضر  مناسب ترین کشور است.  به ویژه که این دوستی  با  تجارت نیز تحکیم خواهد یافت.  رییس جمهور اولاند قرارداد تحویل ۲۴  هواپیمای نظامی از نوع «  رافایل»  به ارتش قطر  به قیمت شش و نیم میلیارد  ایرو  را به امضا رساند.

 اما این موضوع را نباید به عنوان  قطع ارتباط با امریکا تلقی نمود.  تغییراتی که سلمان پادشاه  عربستان  در رده بالایی قدرت عربستان سعودی به اجرا گذاشته است گواه آن است  که  جهت آامریکایی سیاست خارجی   این کشور پادشاهی  از نظر دور نمانده است. عادل  الجوبیر  وزیر امور خارجه  جدید عربستان سفیر  عربستان در واشنگتن شد. وی از احترام  و حمایت  زیادی در واشنگتن برخوردار است خاصا در  مراکز مختلف امریکایی.  عربستان سعودی  در  ساختارهای قدرت  آمریکا  از موضع نیرومندی برخوردار است  که در صورت ضرورت  امکان آن را برای عربستان فراهم خواهد کرد تا  مانع از اجرای  ابتکارات ایرانی دولت اوباما شود.

ولادیمیر ساژین در پایان گفت: در عین حال،  کشورهای شاهی عربی  برای مذاکرات و گفت و گو با امریکا  به امید  قانع کردن آن کشور در برخورد شدیدتر نسبت به ایران  ابراز آمادگی کردند.  بدین منظور روسای شش کشور سلطنتی  خلیج فارس  در روز های ۱۴ـ ۱۳ماه  می  مذاکراتی  با  باراک اوباما در واشنگتن در خانه ییلاقی  رییس جمهور در « کمپ دیوید » خواهند داشت.  رییس جمهور امریکا به نوبه خود  دوستان عربی خود را  به این امر قانع خواهد ساخت که  نباید از ایران  و  بمب اتمی ژیوپلیتیکی آن بترسند.

 به زودی خواهیم فهمید  کدام یک  از قدرت  بیشتری در قانع کردن طرف دیگر برخوردار است.  اما از نظر تعداد،  وزنه  پادشاهان سنگین تر است: شش  نفر در مقابل یک نفر.

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۵ ـ ۰۶۰۵

 

هفتادمین سالروز پیروزی ارتش سرخ اتحادشوروی  بر المان نازی 

علی رستمی

کارشناس امور فرهنگی و اجتماعی حزب مردم افغانستان

نهم می ۲۰۱۵ ترسایی برابر است  با هفتادمین  سالروز  غلبه ارتش سرخ خلق های اتحادشوروی سابق بر نیروهای فاشیزم هیتلری. این روز به مثابه نجات جهان از یوغ فاشیزم هیتلر درتاریخ جهانی ثبت بوده و آن را تمام خلق های مترقی وصلح دوست جهان جشن میگیرند. شکست لشکر فاشیزم هیتلر که منجر به پایان ختم  جنگ دوم جهانی گردید ، جهان را داخل  روند نوین تاریخی کرد.

جنگ دوم جهانی که ناشی از تضادهای آشتی ناپذیر جامعه سرمایداری ،برای گسترش وسلطه نظام سرمایداری وتقسیم کشورهای جهانی برای دست یابی به بازارها ومنابع خام برای غارتگری وچپاول بود.این جنگ برعلاوه تلفات مدهش مالی وجانی زمینه ساز رشد جامعه سرمایداری و پیدایش کشورهای سوسیالیستی وتحکیم اتحادشوروی وقت گردید.

المان نازی پس ازقدرت رسیدن هیتلر درسال ۱۹۳۳ ترسایی درگام نخست یورش درد باری را علیه انقلابیون وبالخصوص کمونیست ها آغاز؛  آن ها را زندانی؛ وکشور را به اردوگاه  شکنجه عناصر انقلابی مبدل نمود.سپس با لشکر فاشیستی خود ، به تهاجم واشغال کشورها اقدام نمود ه و به جهان گشایی پرداخت.

مراحل مقدماتی آغاز جنگ دوم جهانی از وضع نابسامان جهانی بالخصوص حمله جاپانی ها درسال ۱۹۳۱ ترسایی برمنچوریا میباشد. در پی این حادثه چینی ها به جامعه ملل شکایت نموده که دول اروپایی نیز با جاپان به مخالفت برخاستند. جامعه ملل جاپان را به عنوان یک کشور اشغالگر محکوم نمود. درواکنش به این داوری ، جاپان درسال ۱۹۳۷ ترسایی  اقدام به اشغال چین کرد ، ودرسا لهای ۱۹۳۸  و۱۹۳۹  بخشی اعظیم خاک چین را به تصرف خود درآورد. این وضع بوجود امده باعث افزایش تشنج سیاسی در روبط بین المللی  درجهان گردیده و زمینه را پیشتر برای اغاز جنگ دوم جهانی مساعد ساخت.

کشور المان درسال ۱۹۳۹ جنگ را با حمله به کشور پولند  آغاز نمود. متعاقبأ فرانسه و انگلستان  به المان اعلان جنگ دادند.

 عساکر درنده خوی « ویرمخت » المان درفاصله سالهای ۱۹۳۸الی ۱۹۴۱ در پیشترین کشورهای اروپایی حمله و آن ها را اشغال نمود. دراین مدت کشورهای امریکا ، انگلستان وفرانسه هیچ نوع گامی را علیه اقدامات فاشیستی هیتلر برنداشتند؛ برعکس برای اهداف شوم خویش آنرا برای تجاوز درشرق علیه اولین کشور سوسیالیستی ترغیب مینمودند.

در ۲۲ جون سال ۱۹۴۱ ترسایی ارتش فاشیسی هیتلر  به اتحاد شوروی حمله ور شد که با مقاومت دلیرانه خلق های شوروی روبرو شد و بدینگونه  جنگ کبیر میهنی خلق شوروی  در برابر آن شروع گردید. درآغاز جنگ نیروهای نظامی المان مرکب از۲،۴میلیون نفر بود. این نیروها که در ۲۱۴ لشکر متشکل شده بودند،از جمله مجهز به ۵۶۴۰ عراده تانک و۱۰ هزار بال طیاره بودند؛ ازجمله این نیروها ۵،۵ میلیون نفر در ۲۰۰ لشکر با ۴۳۰۰عراده  تانک ، ۵۰۰ بال هواپیما و۴۸هزارپایه توپ ومین انداز در۲۲جون ۱۹۴۱ در سرحدات اتحادشوروی تمرکز داشتند.

اردوی فاشیستی هیتلر درمراحل اول جنگ بر اثر برتری های نظامی واقتصادی ، باحملات غافل گیرانه موفق شدند، تا چالش های بی حد را دامنگیر دولت وخلق اتحادشوروی نماید ، لشکر فاشیستی هیتلر با بمباردمان بیرحمانه به منازل مردم و نهادهای  صنعتی ضرر بزرگی را به اقتصاد دولت شوروری تحمیل کرد. مسافات زیادی را درخاک شوروی طی نموده الی شهر لیننگراد« سن پیترزبورگ امروزی »   پیشروی نمود. تا ازاین طریق به سوی مسکو وسایر شهرهای استراتیژیکی شوروی پیشرفت نماید.اما با مبارزه دلیرانه و منسجم خلق شوروی با اردوی سرخ انقلابی مردمی ، تحت رهبری حزب کمونیست اتحادشوروی  ضربات مهلکی  به لشکر فاشیست هیتلر وارد گردیده که شعار « شکست ناپذیری » اردوی هیتلر را باطل ساخت. این دشمن مکار که قصد اشغال مسکو را داشت، به شکست مذبوحانه مواجه شده که سرشت جنگ جهانی دراین گوشه جهان تغیر کرد. با دفاع جانبازانه وحماسه آفرین خلق  شهر استالینگراد که  به تلفات 1.5 میلیون نفرتمام شد ،منجر به عقب نشینی لشکر فاشیستی و آغاز شکست آن ، تکمیل شد. بعد ازاین شکست  ارتش فاشیسم هیتلری شکل دفاعی گرفته وابتکار را اردوی اتحادشوروی بدست گرفت.

سال ۱۹۴۴ که سال چهارم جنگ جهانی دوم بود؛ سال پیروزی  قاطع اردوی سرخ شوروی بوده است. با پیش روی سربازان سرخ اتحادشوروی بسوی اروپا  ، کشورها ی  پولیند، مجارستان ، رومانیا ، بلغاریا ، یوگوسلاویا چکوسلواکیا و ناروی از وجود نیروهای فاشیستی هیتلر پاک گردیده واز یوغ تسلط فاشیسزم نجات یافتند. ودراکثریت این کشورها احزاب کارگری قدرت را بدست گرفته و نظام های  سوسیالیستی دراین کشورها تشکیل شد.

باشکست کامل لشکر فاشیزم هیتلر در سال ۱۹۴۵ جنگ دوم جهانی به پایان رسید. دراول ماه می ۱۹۴۵ المانی ها مرگ هیتلر را اعلام کردند. سرانجام شرایط تسلیم کامل بدون قید وشرط المان در ۷ماه می ۱۹۴۵ در« رمس » فرانسه تنظیم گردید. هم چنان کشور المان به دوبخش شرقی وغربی تقسیم شد.دربخش غربی که تحت کنترول ارتش ایالات امریکا، انگلستان و فرانسه قرارداشت ،المان غربی ودرقسمت شرقی که لشکر روسها قرارداشت المان شرقی نامیده شد. المان غرب  به پیمان  نظامی ناتو و ستنو تحت اداره امریکا وکشورهای غربی  و پیمان نظامی المان شرق به پیمان وارسا تحت اداره اتحادشوروی و کشورهای سوسیالیستی تعلق گرفتند.

در  جنگ کبیر میهنی ، خلق قهرمان شوروی خسارات بزرگی جانی ومالی را متقبل شده اند . دراین جنگ خانمانسوز تحمیل شده ۲۵ میلیون خلق  شوروی در میدانهای جنگ به کشته شدند. همچنان تلفات وخسارات جنگ را درجهان نظر به اسناد تاریخی چنین رقم داده اند:« دراین جنگ ۵۵ میلیون نفر کشته شده بودند که ازاین تعداد۴۵ میلیون نفرمتعلق به قاره ای اروپا بود، ایالات متحده امریکا ۲۹۰ هزارتلفات داشت، میزان تلفات انگلستان ۴۰۰هزار سرباز درمیدان جنگ و۱۰۰هزار غیرنظامی برآوردمی شد. بلژیک ،هلند وناروی دها هزار تلفات داشتند. تلفات کشور فرانسه به ۲۵۰هزار نظامی و ۲۷۰ هزار غیرنظامی بالغ می شد. دراروپای مرکزی وشرقی تلفات جانی بسیار سنگین  بود زیرا ۱۳ میلیون و۶۰۰هزار سرباز ودرحدود ۱۲میلیون غیرنظامی در قتل عام ها یا ازگرسنه گی وسرما درپیشروی های المان ها، جان خود را ازدست دادند. روسها جمعأ ۲۵ میلیون نفر یعنی پیش از ده درصد نفوس خود تلفات داشتند. کشور المان مانند روسیه ده درصد جمعیت خود یعنی ۵میلیون و۷۰۰ هزار را ازدست داد.

تلفات کشور پولند ۲۰۰هزار سرباز و حدود شش میلیون غیر نظامی ، یوگسلاویا ۳۰۰هزار ویک میلیون  سه صد هزار  غیرنظامی ، یونان ۱۵۰ هزار سرباز و۳۵۰ هزار غیرنظامی ، چین از ۶ تا ۸میلیون ، جاپان ۵میلیون و۲۰۰هزار سرباز و۶۰۰هزار غیرنظامی بود.»  برعلاوه تلفات جانی سرزمین های روسیه خرابی های دامنه داری دران کشور به ویژه در  مسکو، لینین گراد وقفقاز بوجود آمده بود ؛درکشور المان کلیه شهرها بزرگ به خاک یکسان شد . درکشور ایتالیا نیز خرابی های بزرگ درعده ای بناهای تاریخی بوجود آورده  ویران شده بود. جنگ دوم جهانی هول ناکترین جنگ درجهان بود که مصیبت های آن  از حافظه تاریخ وباشنده گان جهان فراموش نا شدنیست . اما متاسفانه که کشورهای غول پیکر سرمایداری و حامیان شان در راس ایالت متحده امریکا، برای حفط وگسترش منافع سود وسلم وجمع اوری ثروت برای خویش سیاست های تشنج باری را  بوجود اورداند، که عملأ جنگ جهانی سوم را بعد از فروپاشی اردوگاهی سوسیالیستی درراس اتحادشوروی بارویکردهای مختلف آغاز کرده  ؛ وبراین اساس  برای غضب منابع اقتصادی کشورهای ضعیف تحت نام گسترش دموکراسی  که نظامهای سنتی دران حاکم میباشند؛ هجوم برده وآنها را سرنگون  ساخته وکشور شانرا تحت سلطه سیاسی خویش قرارمیدهند. مداخلات نظامی زیرنام سرکوب تروریزم در کشورهای عراق ، افغانستان ،لیبیا ،سوریه نه تنها تروریست از بین برده نه شد بلکه با سیاستهای « تفرقه به انداز وحکومت کن » ،عملکرد های تروریستی شان پیشتر شده و باعث بروز اختلافات  قومی ومذهبی در این مناطق شده است. با این اقدامات  قصدأ شرایط بوجود اورده شده است که این  کشورها حاکمیت و تمامیت ارضی خویشرا از دست بدهند و در حالت  تجزیه قرار بگیرند. این نیروهای تروریستی وفاشیستی بنیادگرایی دینی و مذهبی ،که بدتر ومنفورتراز فاشیزم هیتلر استند ،تحت نام داعش ، القاعده وطالبان که پیروی مذهب وهابیت ـ سلفیست هستند، صدها هزار انسان اعم از زن و مرد واطفال را که پیروی عقاید شان نیستند، از محلات شان به زور شکنجه بیجا و بی خانمان ساخته و یادسته جمعی به قتل میرسانند .

همانطوریکه هیتلر، برتری نژادی قومی و سیاسی را بالای جهان  برای المانی ها آرزو داشت ، گروپ های تروریستی دینی ومذهبی  داعش وطالبان پاکستانی وعربی ، نیز به مانند وی، برتری  دین ومذهب خودرا بالاتر ازسایر ادیان دانسته ودیگر هویتهای مذهبی وقومی را قبول نداشته وکشتن شان را مباح دانسته وقتل عام میکنند.

رویکردها:

 تاریخ اروپا از آغاز تا پایان قرن بیستم ، تالیف وگردآوری دکتر عباسقلی غفاری فرد.

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۵ ـ ۰۸۰۵

ساختار مابعد جنگ ویران شده است

به اعتقاد تحلیلگران روسیه، در این اواخر  فعالیت ها در رابطه با تدوین تاریخ جنگی  « جدید» با شدت بیشتری به جریان افتاده است.  سیاست مداران اروپایی شرقی تلاش زیادی در این جهت به خرج می دهند.  دقیق تر گفته شود آن  سیاستمدارانی  تلاش بیشتری به انجام می رسانند که می خواهند  به اطرافیان خود نشان بدهند  که  طرفداران آتشین اروپا هستند. متأسفانه  در  واقعیات معاصر  این تلاش ها   مترادف با « فعالیت ضد روسی» است.  یوری کنوتوف  مورخ نظامی   متذکر شد که  اذعان به این امر که این  معامله سیاسی  در زمینه تهیه مقدمات  جشن پیروزی بزرگ به انجام می رسد، ناراحت کننده است.

اعلامیه هایی که  همه چیز را دگرگون می سازد. اعلامیه هایی  که صدور آنها  در روزهای پیروزی غم انگیز است.  تمام این کارها فقط برای برآوردن جاه طلبی سیاستمداران معینی  انجام می شود  که سعی می کنند حتا از نتایج جنگ جهانی دوم برای  اهداف سیاسی خودخواهانه خود استفاده کنند. آنها  میلیون ها قربانی را فراموش می کنند  که اتحاد شوروی و  ملت های اروپا متحمل شدند.

بی اطلاعی ساکنان کشور های شرکت کننده در جنگ جهانی دوم از نقش شوروی

آرسنی یاتسنوک، نخست وزیر اوکرایین  در  تمایل خود برای  اینکه المان را  متحد خود کند، جمله ای را بر زبان آورد  که ۲۰ سال پیش نمی شد آن را  چیز دیگری به غیر از حرف  پوچ و بی معنی  نامید.   یاتسِنوک گفت: « ما همه به خوبی حمله اتحاد شوروی به المان و اوکرایین را به یاد داریم». اما معلوم شد  که  حتا در بین اطرافیان او  چنین چیزی را به یاد ندارند.  در وزارت امور خارجه اوکرایین  ابتدا از اعلامیه جوابیه وزارت امور خارجه روسیه  تعجب کردند و بعد  به صحبت های  کلی در باره رژیم  توتالیتر و  اشغال ایدیولوژیکی پرداختند. چنین حملاتی فقط برای  جلب توجه کشورهای  قدرتمند تر انجام نمی شود.

کنستانتین زالِسکی  کارمند  علمی انستیتوت  پژوهش های استراتیژیک  روسیه در این خصوص گفت:

 این کارها باردگر  گواه آن است که ساختار  مابعد جنگ  ویران شده است. با وجود اعلامیه های جنجالی در باره این که تجدید نظر درنتایج جنگ جهانی دوم جایز نیست ، بازنویسی تاریخ  به این دلیل  صورت می گیرد که هم اکنون  اصولا  نتایج جنگ جهانی دوم  بطور کامل مورد  بازنگری قرار می گیرد. اصولا تصمیمات  اتخاذ شده در  کنفرانس یالتا  تا حدودی انکار می شود. فروپاشی اتحاد شوروی ، یوگسلاویا  و پیشروی  ناتو بسوی مرزهای  روسیه ؛  تمام اینها  در تضاد اکید با آن سیستمی  است که در « یالتا»  ایجاد شده بود  تا  تعادلی در جهان  ایجاد کند که مانع از  بروز درگیری های جدید  شود.

گِژیگوژ سخِتین  وزیر امور خارجه پولند  نیز  نظریه جدید تاریخی را عنوان کرد.  او تصمیم گرفت  تعلق ملی آزاد کننده گان را تدقیق کند که درهای اردوگاه های اجباری « اوشویتس» را باز کردند.

یوری کنوتوف در این باره گفت: وزیر امور خارجه پولند حرف های پوچ و بی معنا و بدور از واقعیتی  زد.  حرف های او  هیچ گونه سندیتی  ندارد. وی اعلام کرد که گویا اردوگاه اجباری « آئوشویتس» توسط  اوکرایینی ها آزاد شد.  آری جبهه اول  اوکرایین  این اردوگاه را آزاد کرد.  هر چند او  به عنوان مورخ باید  بداند  که همانا این جبهه،  اوکرایین را آزاد کرد  و به این دلیل چنین عنوانی  به آن جبهه داده شد. در آن جبهه اوکرایینی ها  جنگیدند، اما  روس ها  اکثر سربازان و افسران  را تشکیل می دادند  و  نماینده گان دیگر ملت ها نیز در این جبهه جنگیدند.

اما وزیر پولندی  بر حرف خود اصرار ورزید  و حتا به این موضوع فکر نکرد که چرا  این اعلامیه را « ضد روسی»  می نامند.   نمی توان در انتظار  هیچگونه عذرخواهی بود.

عجیب است که  چطور  جز سیاسی  می تواند « انسانیت» را در  « انسان» نابود کند.  یاتسِنوک و یا سخِتین  به این موضوع فکر نکردند که با حرف های خود  خاطره و یاد  قربانیان   و احساسات  بازمانده گان آن جنگ را خدشه دار می سازند. اما برای این  سیاستمداران  چهره سیاسی خود مهم تر از  اشک های جنگ دیده گان است. /اسپوتنیک

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۵ ـ ۰۵۰۵