متن سخنرانی رفیق پوهاند داکترمحمد داوود راوش درمراسم خاکسپاری روانشاد توده ای

 

بعد از وفات تربت ما در زمین مجوی

در سینه های مردم عارف مزار ماست

 

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

نحمده و نصلی علی رسوله الکریم

 

عزیزان عزادار، یاران  و رفقایعزیز که درسوگ مرد مبارز صادق، وفادار وسرباز وطن دراینجا و دراین مکان ابدی گردهم آمده اید؛السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

مرحوم شفیق الله توده ای که درسرزمین مردخیزلغمان بدنیا آمد به همه توده های افغانستان متعلق بود و فرزند صدیق خلق افغانستان بود،هرکجایی میهن عزیز خانه اش بود ،چنانکه امروز یارانش از هرات باستان تا ننگرهار واز خوست تا بدخشان و ازمیمنه تا بغلان  وکابل و پروان و بامیان دراینجا حضور دارند.و پیام های تسلیت از همه کشورهایی که درآنها افغان ها هستند مواصلت کرده است.

امروز دردل این خاک سیه مرد مبارزی را می سپاریم که عاشق این خاک بود ونخواست جسم بی جانش هم درخاک دیگری سپرده شود، با آن که جهان وطنی فکرمیکرد.

رفیق شفیق الله توده ای نیم قرن مانند درخت مقاوم و سرفراز هستی مردانه زیست و به قول و راهش وفادارماند.او می گفت: « در دنیا بالاتر از رفاقت چیزی وجود ندارد».همه زنده گی اش با رفقایش بود؛ ساده و بی پیرایه زنده گی داشت. توده ای ازمال دنیا چیزی نداشت واصلاً دلبسته گی به آن نداشت ؛  فقیرانه مانند عیاری باغرور طوری که گویا همه دنیا از او بود می زیست.

توده ای در راه تامین عدالت اجتماعی،ترقی و احقاق حقوق زحمتکشان کشور تا پای جان رزمید و درجوانی با همه شور و احساس درجمع دهقانان بغلان پیوست و خصلت مردم و پیوند توده ی اش هرچه بیشتربرملا شد. خصلت فرمانبرداری وفرمانروایی داشت، دستورپذیربود و دساتیررا به موقع به یاران ارایه میکرد. باگذشت، باحوصله و بردبار بود وسجایای اخلاقی عالی داشت که مجموع صفات اخلاقی یک مبارز به مفهوم واقعی کلمه در وجودش پرورش یافته بود.سال ها باید بگردی تا چنین یک مبارز را دریابی.چهره یک انسان واقعی که حرف وعملش یکی بود.

در دور ازمیهن به خاطراستحکام حزبش وراهش وآرمان انسانی اش پیگیرانه و صادقانه مبارزه میکرد و همه عزیزان و راهیان راه سعادت انسان به ویژه همرزمانش را به این امر خطیر دراین لحظات حساس تاریخ جلب میکرد.او میگفت: « نجات افغانستان، ترقی وپیشرفت افغانستان به کار و پیکار ما نیاز دارد.»
این مبارز راه آزادی میگفت:« وحدت، افغانستان را جور میکند، بدون وحدت و یکپارچگی نیروهای مترقی چطور جورش میکنی؟! ؛باید بطرف وحدت برویم اما با اصول و با پرنسیپ. »

توده  ای که خود مبارز با اعتبار بود در باره اعتبار واعتماد جنبش درمیان مردم و اعتماد و اعتباردرمیان نیروهای مترقی توجه ژرف اندیشانه داشت و به این سبب رعایت اصول و پرنسیپ ها را ضامن آن میدانست.« اگرما اصول و پرنسیپ ها را رعایت کنیم همه می دانند که این ها به راه خود صادق اند و بالای ما اعتماد میکنند.»

جاودان نام که نامش به مرگ نمی میرد و عاشقانه صلح و آرامش میهنش را میخواست و از هر راه مشروع آرزوی تامین صلح را داشت و میگفت:« رفیق راوش!یکبار جنگ ختم شود بسیار زود افغانستان رشد میکند و مبارزه ما آنوقت بیش از هروقت دیگر برای سازنده گی ؛ نیاز مبرم خواهد بود.ما به مثابه حزب سراسر ی باید نقش بارز درساخت وساز کشور خود داشته باشیم.»

توده ای با مبارزان برخورد یکسان داشت از رهبران وپیشکسوتان جنبش گرفته تا هرعضو حزب که با همه ایشان ارتباط داشت و یکجا میزیست .رفیق شفیق بود وازهمین روی اخلاص وشفقت بود که همگان دوستش داشتند وبرای همه محترم بود؛ باوقار بود واتوریته طبیعی داشت زیرا به گفته عیاران انسان یک رخ بود. به گفته رفیق زیارمل «زنده یاد توده ای مردم قول واهل رفاقت ودوستی بود.جوانمرد وعیار بود » واقعاً یکی از خصایل جوانمرادان وفا به عهد است و به قول و سخن خویش متعهد بودن است.

توده ای شجاع و مدبر بود؛ در دفاع مستقلانه میهن تاریخی اش در جنگ جلال آباد افتخار آفرین بود که کارنامه هایش ثبت خاطره هاست.

حسرتا و با دریغ و درد که این مبارز نستوه راه سعادت انسان را در دل خاک سپردیم و باور دارم که این خاک آن گرامی مبارز باتقوا را عزیر میدارد که وفادارش بوده است.

به همه اعضای خانواده ، یاران و هموطنان صبرجمیل می خواهم، به روح پرفتوح اش از بارگاه رب العزت شادی استدعا میدارم.  تمنا میبرم که همه ما را توانایی بخشد تا راه تقوا،صداقت ،ایمانداری و خدمت گزاری را که توده ی مرحوم دارا بود ادامه دهیم.

راهت ادامه دارد....
وداع توده ای عزیز!

بامداد ـ زنده گی سازمانی ـ ۲/ ۱۶ـ ۰۸۰۷