هشتم مارچ ، روزیکه از خود پیام و تاریخ دارد

 

 

فاضله امیرـ محسن زاده

هشت مارچ از جمله روزهایست که درسراسرجهان توسط زنان و مردان باورمند به آزادی ، برابری وعدالت ؛ ویا هم توسط آنانی که روزمره به صورت خشن و ظالمانه حقوق و شخصیت زن را نفی ، و دربرابرآن فعالیت های مجرمانه  را انجام می دهند، تجلیل می گردد. کسانی که با تاریخ  و سابقه  این روز آشنا اند، می دانند که این روز دربرابرستم  ونابرابری اجتماعی و اقتصادی و جنسیتی ایجاد ، و درطول بیش از صد سال مبارزه و تلاش زنان و مردان از خودگذر به روزهمبسته گی جهانی با مقاومت و مبارزه  زنان تبدیل شده است.

وقتی در روزهای گذشته ازهشتم مارچ درپارلمان افغانستان به صورت نمایشی یاد کردند ، کسانی هم که همه روزه حق زن وطن را زیرپا می کنند ، و فرهنگ « طالبانی » برذهن و تفکر شان حاکم است نیز دراین تجلیل شرکت نمودند. از جمله آقای عرفان الله عرفان نایب منشی مجلس نماینده‌ گان در این نشست  گفت که : تامین حقوق مساوی برای زنان ظلم در حق آنان است و جهانیان از این بحث به نفع تجارت شان استفاده می کنند.
او می گوید: « هـدف اساسی دین اسلام حفاظت از عزت نفس و بشریت زنان است و تاکید دین اسلام نیز بر تامین عدالت برای زنان است ، نه مساوات ! از نگاه دین اسلام مساوات بر زنان ظلم است .»*

ما همه ساله درهشتم مارچ شاهد جشن گیری و گل دادن ها ، تصدیق و تقدیر نامه دادن از سوی  مقامات رهبری کشور به زنان هستیم  ؛ که از برکت  فرمان روایی شان برخلاف میل درونی از سرجبر باید چادرهای دومتره  برسر، از روز شان تجلیل به عمل آورند. شماری از این رهبران و سخنرانان ، ۸ مارچ را  با « روز مادر » ، « ولانتین » و یا « روز رفع خشونت در برابر زنان » و... که مناسبت های جداگانه در تقویم سال می باشند ، یکی دانسته و فرق آنرا هنوز نمی دانند.

این حضرات درحالی که از تاریخ و پیام این روز کوچک ترین اگاهی  نداشته ؛ وهرگز به این جنبش نیرومند بین المللی باورندارند، ولی چون تجلیل ازاین روز« مود » شده است آنرا برگزار می نمایند. همین عوام فریبان اند که ازبرکت  سیاست های زن ستیزانه  شان هر روز صفحات روزنامه ها ، سایت های انترنتی ، رسانه های مجازی ، رادیو و تلویزون پر ازتصاویر و گزارشاتی درباره  بی حقی ، سنگسار ، زنده به گور ساختن ، دست وبینی بریدن و هزارها  شکنجه و جفای دیگر بر زنان وطن می باشد .این ها با پررویی و بی خبری از درونمایه و خواست این جنبش به یاوه سرایی و گمراهی مردان و زنان کشور می کوشند. این درحالیست که زنان افغان به آسیب دیده ترین وآسیب پذیرترین گروه اجتماعی  کشورتبدیل شده اند. این بیان هرگز این معنا را نمی دهد که وضع مردان وطن ما بهتر از زنان آن هست . ولی آنچه روشن و آفتابی است این حقیقت تلخ است که درنتیجه این حاکمیت  بى حقى، نابرابری و ستم بر زنان دوچند و مضاعف می باشد. همین حاکمیت  با اکت و حرکت های بورژوامنشانه  چنین وانمود می نماید که گویا پاسدارحق زنان ، برابری و اعتلای آنها می باشد؛ ولی از آنجایی که مردم ازجمله زنان ؛ هرنظام  وسیاست مداری را نه درگفتار، بلکه درکردار شان می سنجند ، حوادث بی شمار ناشی از ستم و بهره کشی در کشور نشاندهنده ناسازگاری و بی باوری این عالیجنابان با قوانین  نافذه کشور و خواست زنان وطن می باشد.

به هیچ کس پوشیده نیست  که همین حاكميت خود  وسیله  ستم بر زنان و گسترش  روز افزون فرهنگ « طالبانی » درافغانستان  شده است.نمونه بارز و وحشتناک این ستم سازش های بی شمار حاکمیت و متحدین جهانی اش با گروه های جنایتکار و یاری به سلطـه ارتجاع مافیایی ـ مذهبی می باشد. هنوز وظیفه وتکالیف این دولت دربرابر زنان مسکوت و پنهان است. این نظام هیچ گونه مسوولیتی دربرابرآسیب پذیری ترین لایه های اجتماعی کشور نداشته ؛  و فقط و فقط در فکر زراندوزی ، درآمد زایی، تماشا و ادامه عمر خود می باشد وبس .

هنوز کسب حق رای ، حق تحصيل و آموزش برابر، ازميان برداشتن تبعيض شغلی ،  دستمزد نابرابر   درمقابل کارمساوی و ده ها معضله  اجتماعی ـ اقتصادی  در کشور پابرجا بوده ؛ و وضع زنان و مردان وطن هر روز بدتر از روز پیش ترمی شود. حاکمان می کوشند تا دلیل این نابرابری و بی عدالتی بنیادی اجتماعی و اقتصادی در کشور را فقط و فقط به جنگ و نا امنی در کشور محدود سازند. ولی می دانیم که این نابرابری ، ستم و بهره کشی از ماهیت این نظام سرچشمه می گیرد. وقتی این نظام خود دلیل بدبختی و سیاه روزی مردم ( مردان و زنان ) است، پس  نمی توان از آنها انتظار بهبود وضع زنان و مردان کشور را داشت. سیاست این دولت در برابر زنان چنان است که زنان باید دست گدایی به سوی شان دراز نمایند تا مگر دولت برایشان تحفه و بخششی عنایت فرماید.

تاریخ نشان داده است که حق گرفته می شود و باید برای آن تلاش نمود. مبارزه برای برابری زن و مرد و دستیابی به حقوق بنیادی شان ، بخشی جداناپذیر از جنبش مردمی بر ضد رژیم های استبدادی و ستم گر میباشد. همین مبارزه و تلاش برای حق گرفتن پیام اصلی هشتم مارچ می باشد و نه هیچ چیز دیگر!

و درافغانستان نیز باید برای گرفتن حق از نظامی که عامل بدبختی و سیاه روزی زنان ومردان وطن است تلاش نمود.

هشتم  مارچ روز جهانی زن، روز گرامی ‌داشت مبارزه زنان جهان بر ضد ستم جنسیتی  و اجتماعی  و روز همراهی انسان های دموکرات و ترقی خواه  جهان با مبارزه برای صلح ، عدالت و پیشرفت می باشد. این خواست ها خواست انسانی و بخش جدایی ناپذیرازحقوق بشرمی باشد.  تا رسیدن به آزادی  و برابری ، پیشرفت و زنده گی عادلانه و متمدن  راه درازی در پیش است. بر حرف  زورمندان  و دشمان آزادی و برابری زن ؛  وعدالت اجتماعی و اقتصادی در کشور نمی توان باور کرد. تاریخ ملت های دیگر نشان داده است که فقط در نتیجه تلاش و پیکار مشترک مردان و زنان دادخواه ، آزاده و  باورمند به برابری و رهایی می توان  وضع  دردبار موجود را پایان داده؛ و از استعداد و توانایی میلیون ها زن و مرد کشور به جای جنگ و ویرانگری  در راه آبادانی و پیشرفت مادی و معنوی کشور و سربلندی انسان  استفاده کرد.بادرنظرداشت وضع دردبار کشور راه  طولانی، پرفرازونشیبی  درپیش است.این فقط و فقط زنان و مردان اگاه  و آزاده کشور اند که با تلاش مشترک نظام دموکراتیک ، پابند به حقوق بشر وعدالت اجتماعی و اقتصادی را در کشور پی ریزی مینمایند.

هشتم مارچ به زنان آزاده و باورمند به عدالت ، پیشرفت و برابری مبارک باد!

* تکیه از نویسنده

بامداد ـ سیاسی ـ ۸/ ۱۷ـ ۰۷۰۳