دیدگاه حزب کمونیست اسراییل و حدش در مورد تجاوز اسراییل بر ایران
حزب کمونیست اسراییل (CPI) و جبهه دموکراتیک برای صلح و برابری (حدش ـ Hadash) در بیانیه ای مشترک که در روز جمعه، ۱۳ جون، منتشر شد، حملات مداوم اسراییل به ایران و اقدامات دولت فاشیستی نتانیاهو را محکوم کردند. آن ها اعلام کردند: « دولت نتانیاهو منطقه را به سوی تشدیدی گسترده و خطرناک سوق میدهد.»
در بیانیه آمده است:
« حدش و ماکی (حزب کمونیست اسراییل ـ Maki) حمله گسترده اسراییل به ایران را که در بامداد امروز صورت گرفت، رد می کنند. این حمله بخشی از تلاش دولت بنیامین نتانیاهو برای کشاندن منطقه به تشدیدی حتا شدیدتر با حمایت اپوزیسیون پارلمان است. ما خواهان توقف چیزی هستیم که امروز به نظر می رسد آغاز جنگی خطرناک باشد که می تواند کل خاورمیانه را در برگیرد.»
جبهه و حزب کمونیست تاکید کردند که « آنها اساساً با تمامی برنامههای تسلیحات هستهای ( چه در خاورمیانه و چه در سراسر جهان، بدون استثنا) مخالفند» و از تمامی کشورها خواستند که به توافقات بینالمللی برای جلوگیری از فجایع انسانی پایبند باشند. در ادامه بیانیه آمده است:
«ما هشدار می دهیم: دولت اسراییل ممکن است از وضعیتی که خود ایجاد کرده بهره برداری کند تا طرح های حتا خطرناک تری را برای نوار غزه و کرانه باختری اشغالی به اجرا بگذارد، و جهان فراخوانده می شود تا مواضع واقعی و صریحی اتخاذ کند تا از فاجعه قریب الوقوع جلوگیری شود. ما خواهان اعتراض عمومی به این تشدید هستیم، در عین رعایت قوانین مربوط به حفظ امنیت و سلامت ساکنان.»
تمامی اپوزیسیون صهیونیستی اسراییل از جنگ علیه ایران حمایت کرد. یاییر لاپید، رهبر اپوزیسیون، حملات به ایران را ستود و یاییر گولان، سیاستمدار دموکرات (از حزب کارگر و مرتص)، نیز از این حملات حمایت کرد. نماینده حدش، عوفر کاسیو، در مصاحبهای با الجزیره گفت:
« تصمیم نتانیاهو برای حمله به ایران ناشی از فشار سیاسی و عطش او به خون و خشونت بود.» به گفته او، متاسفانه این اقدام حمایت اپوزیسیون پارلمانی را نیز به همراه داشته است./ بامداد
۱۵جون ۲۰۲۵
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۵ـ ۱۷۰۶
Copyright ©bamdaad 2025
واکنشهای جهانی در برابر تجاوزات مکرر رژیم صهیونیستی بر ایران :
بیانیه دفتر سیاسی حزب کمونیست هند (مارکسیست) CPI(M)
حمله اسراییل به ایران را متوقف کنید!
حزب کمونیست هند (مارکسیست) حمله اسراییل به ایران را به شدت محکوم می کند و خواستار باز ایستاندن بی درنگ عملیات نظامی جاری است.
این رخداد بار دیگر نشان می دهد که اسراییل همچون کشوری یاغی رفتار کرده و به دلخواه بر کشورهای غرب آسیا یورش می برد و قوانین و کنوانسیونهای بین المللی را زیرپا می گذارد.
اسراییل سلسله حملاتی را علیه ایران انجام داده،که کشته شدن تعدادی از دانشمندان ارشد هسته ای، جنرالهای ارتش و غیرنظامیان بی شماری را درپی داشته است.
سران اسراییلی نشان می دهد که این یورش از ماهها پیش برنامه ریزی شده بوده است. پیداست که آماج اسراییل، دست یافتن به برتری در همه سرزمینهای آسیای باختری است. با چشم پوشیدن بر گفتههای رسمی دولت ایالات متحده، روشن است که چنین عملیاتی بدون پشتیبانی امریکا ( چه ضمنی و چه مستقیم ) شدنی نبود. بدون چنین پشتیبانی، اسراییل نه اعتماد به نفس و نه ظرفیت انجام چنین کنش رزمی یورشگرانه را نداشت.
این واقعیتی آشکار است که اسراییل دارنده جنگ افزارهای هستهای است، به دنبال پیشگیری از گسترش فناوری هسته ای در دیگر کشورهای منطقه است، حتا برای بهره برداری صلحآمیز. این یورش که در گیرودار گفت وگوهای جاری با ایران در زمینه پرسمانهای هسته ای رخ می دهد، ای بسا که انگیزاننده یک درگیری گسترده تر منطقهای شده و غرب آسیا را در ناپایداری ژرف تری فرو برد. اسراییل در ۲۰ ماه گذشته سرگرم جنگ نسل کشی علیه فلسطین بوده است.
اکنون، با این حمله به ایران، روشن است که اسراییل درپی از بین بردن هرگونه چالش بالقوه در برابر چیره گی خود بر منطقه است.
جامعه بینالملل بایستی با راهبری سازمان ملل متحد، بدون درنگ برای لگام زدن بر تجاوزگری اسراییل پا پیش گذارد. دولت هند باید صدای خود را بر محکومیت جهانی این حمله بیفزاید و به گونهای پویا از اسراییل بخواهد که بی درنگ عملیات نظامی خود را باز بدارد.
بسیار تاسف بار است که هند دیروز در مجمع عمومی سازمان ملل متحد از رای دادن در حمایت از فلسطین خودداری کرد. چنین اقداماتی تنها به جری تر شدن اسراییل و ادامه تجاوزاتش در منطقه یاری می رساند.
هند روابط دیرینه ای با ایران و فلسطین دارد که باید مورد احترام و تقویت قرار گیرد. دولت هند به رهبری حزب بهاراتیا جاناتا ، بایستی به پشتیبانی ضمنی خود از اسراییل پایان داده و موضع روشنی برای صلح و عدالت در غرب آسیا اتخاذ کند.
بیانیه دبیرخانه ملی حزب کمونیست هند (CPI)
حزب کمونیست هند حمله هوایی اسراییل به ایران که گسترش یافتن خطرناک دامنه جنگ، با پیامدهایی گسترده برای صلح منطقهای و جهانی است را بهشدت محکوم می کند. این اقدام تجاوزکارانه بی دلیل نه تنها قوانین بینالمللی و حاکمیت ایران را نقض می کند، بلکه تهدیدی به شعله ورتر شدن درگیری گسترده در غرب آسیا نیز هست. اقدامات نظامی پیاپی اسراییل، که با پشتیبانی ایالات متحده و سایر قدرتهای امپریالیستی جری تر شده است، همه منطقه را به سوی ناپایداری و ناامنی ژرف تری به پیش می راند.
حزب کمونیست هند (CPI) با استواری در برابر هرگونه تجاوز و جنگافروزی ایستاده است. ما از جامعه بینالمللی، به ویژه سازمان ملل متحد، می خواهیم که اقداماتی بی درنگ برای لگام زدن بر اسراییل و تضمین پاسخگویی در برابر چنین کنشهای خشونت باری انجام دهد. دولت هند باید سکوت خود را بشکند و این حمله را به روشنی محکوم کند و با سیاست خارجی دیرینه ما پایه نهاده شده بر ناهم پیمانی، صلح و احترام به حاکمیت همسو باشد.
حزب کمونیست ترکیه (TKP):
تجاوزگری اسراییل به تهدیدی بزرگ برای جهان و منطقه ما تبدیل شده است
اسراییل که دهههاست سرزمینهای فلسطینی را اشغال کرده و نزدیک به دو سال است در غزه نسل کشی می کند، یک بار دیگر نشان داد که در تجاوزگری هیچ مرزی نمی شناسد.
بامداد امروز، به بسیاری از مناطق ایران، از جمله شهرهای تهران، تبریز و نطنز، حملات هوایی انجام داد. رییس ستاد کل نیروهای مسلح ایران و همچنین برخی از مقامات عالی رتبه نظامی، دانشمندان و شهروندان ایرانی در این حملهها جان خود را از دست دادند.
چنین بی پرواییهایی از سوی اسراییل تنها به نیروی نظامیاش بر نمی گردد. پشتیبانی آشکار و پنهان بسیاری از کشورها در این تجاوزگری و ستمکاری سهیم هستند. این فرآیندی است که آشکارا از سوی ایالات متحده و قدرت های امپریالیستی غربی پشتیبانی می شود که ترکیه و چند کشور از خاورمیانه هم در آن دخالت دارند. کوششهایی برای درهم شکستن ایستاده گی مردم منطقه و تبدیل آن به عرصه ای برای تاراج و بهره کشی وحشیانه تر در حال انجام است. اسراییل زشتترین و زننده ترین چهره این بربریت را نماینده گی می کند. با این حال، سایر کشورهای امپریالیستی و حزب عدالت و توسعه ترکیه نیز کوشش دارند که شریک بخشی از این چپاول باشند.
حمله بامداد امروز اسراییل به ایران انجام داد، فراخوانی آشکار به جنگ است. این گامی است در روند تقسیم دوباره خاورمیانه همسو با نیازها و سودجویی های امپریالیستی برداشته شده است. این تجاوز همانا باید نگه داشته شود. برای بازداشتن این دست یازی و ستم، پیش از هر چیز، باید در برابر نقشههای امپریالیزم در منطقه ایستاد. کوشش برای شراکت و بودن بخشی از این روند به معنای بودن بخشی از این جنگ، ستم و تباهکاری بزرگی است که ازسوی اسراییل تحمیل شده است.
حزب کمونیست یونان (KKE) در مورد حمله اسراییل به ایران
حمله اسراییل به ایران، مردم منطقه را با فاجعه تهدید می کند. اکنون که خطر دخالت این کشور رو به افزایش است، مردم باید به مبارزه خود شدت بخشند.
دفتر مطبوعاتی کمیته مرکزی حزب کمونیست یونان در بیانیهای در باره حمله اسراییل به ایران، نکات زیر را یادآور میشود:
« حمله هوایی و موشکی برنامه ریزیشده و هدفمند اسراییل به ایران که به کشته شدن مقامات ایرانی، دانشمندان هستهای و صدها غیرنظامی انجامید، شعلههای جنگ را در خاورمیانه شعله ورتر می کند و مردم منطقه را با یک فاجعه تهدید مینماید. این حمله به بهانه برنامه هستهای ایران انجام شده، اما آماج راستین آن تحمیل برنامههای امپریالیستی اسراییل و ایالات متحده امریکا بر منطقه است.
دولت آدمکش اسراییل سرگرم نسل کشی مردم فلسطین است، آنان را دسته جمعی می کشد و به گرسنگی محکوم می کند. لبنان، سوریه و یمن را بمباران مینماید و اینک یورشهای خود را به ایران شدت بخشیده است. ایالات متحده امریکا و اتحادیه اروپا از این دولت از نظر نظامی، سیاسی و اقتصادی پشتیبانی می کنند و از اینرو با آن همدست، شریک و مسوول هستند.
دولت دموکراسی نوین( حزب حاکم نیولیبرال در یونان ـ بامداد )، مسوولیت سنگینی بر عهده دارد، همان گونه که احزاب بورژوایی که به نام «حق دفاع از خود » نقش جنایتکارانه دولت اسراییل را لاپوشانی کرده و در عین حال پیوسته از همکاری نظامی کشورمان با یک دولت تروریستی حمایت می کنند.
اکنون که خطر درگیر شدن کشورمان در ماجراجویی های نظامی رو به افزایش است، مردم ما باید به مبارزه خود شدت بخشند. باید از دولت یونان بخواهند که بی درنگ روابط نظامی، سیاسی و اقتصادی خود با دولت آدمکش اسراییل را قطع کند و دولت فلسطین را به رسمیت بشناسد. آنان باید همبستگی خود را با مردم فلسطین و همچنین مردم ایران، لبنان، سوریه، یمن و کل منطقه بیشتر ابراز کنند.»
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۵ـ ۱۵۰۶
Copyright ©bamdaad 2025
اعلامیه کمیته مرکزی حزب توده ایران:
حزب توده ایران حمله جنایتکارانه و تروریستی دولت اسراییل به ایران را شدیداً محکوم می کند!
هم میهنان گرامی!
بر اساس آخرین گزارش های منتشر شده دولت اسراییل سحرگاه امروز طی حملات گسترده ای بخش های وسیعی از خاک میهن ما، از جمله مراکز و تاسیسات هسته ای ایران، را بمباران کرد و همچنین در مجموعه ای از حملات تروریستی شماری از فرماندهان سپاه، از جمله محمد باقری رییس کل ستاد ارتش و حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران و همچنین شماری از دانشمندان هسته ای ایران را به قتل رساند. تلویزیون دولتی ایران اعلام کرد که درپی حمله اسراییل به تهران حدود «۵۰ مجروح » به بیمارستان چمران در تهران منتقل شدند که دستکم ۳۵ نفر آنها زن و کودک هستند.
حملات دولت جنایتکار جنگی، بنیامین نتانیاهو، با اطلاع دولت ترامپ به خاک ایران برخلاف همه قوانین بین المللی نشان روشنی از این واقعیت است که چگونه سکوت و همکاری عملی با دولتی که تا اکنون بیش از ۵۰۰۰۰ فلسطینی از جمله ۱۲۰۰۰ کودک در نوار غزه را کشته است و اکنون میلیون ها شهروند این مناطق را با محاصره اقتصادی با قحطی و گرسنگی رو به رو کرده است می تواند چه عواقب خطرناکی برای صلح تمامی منطقه خاورمیانه به همراه داشته باشد.
براساس گزارش خبرگزاری های جهان بنیامین نتانیاهو، با صدور بیانیهای حمله به ایران را تایید کرده و گفت: « لحظاتی قبل اسراییل ٬٬عملیات برخاستن شیر،، را آغاز کرد… این عملیات هر چند روز که نیاز باشد ادامه خواهد یافت…».
علی خامنه ای هم در بیانیه ای که پس از این حملات صادر کرد از جمله اعلام کرد: « رژیم صهیونستی در سحرگاه امروز، دست پلید و خونآلود خود را به جنایتی در کشور عزیزمان گشود و ذات خبیث خود را با زدن مراکز مسکونی بیش از گذشته آشکار کرد. رژیم باید منتظر مجازاتی سخت باشد. دست قدرتمند نیروی مسلح جمهوری اسلامی او را رها نخواهد کرد… در حملات دشمن، تنی چند از فرماندهان و دانشمندان به شهادت رسیدند. جانشینان و همکاران آنان بی درنگ وظایف خود را پی خواهند گرفت.»
حمله اسراییل به ایران در شرایطی صورت می گیرد که «شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی»، روز پنجشنبه ـ ۲۲ جوزا، در قطعنامه ای علیه جمهوری اسلامی از جمله « اعلام می کند که قصورهای متعدد ایران از سال ۲۰۱۹ تا اکنون در انجام تعهدات خود برای ارایه همکاری کامل و به موقع با آژانس درباره مواد هستهای اعلام نشده و فعالیتها در چندین سایت اعلام نشده در ایران، به منزله عدم پایبندی ایران به تعهداتش تحت توافقنامه پادمان با آژانس بینالمللی انرژی اتمی محسوب می شود.» لازم به تذکر است که برخی از مواردی که در قطعنامه شورای حکام مطرح شده، مسایلی هستند که در جریان موافقتامه برجام به آن رسیده گی شده بود و در عمل در رابطه با آن توافق شده بود.
مسعود پزشکیان، در عکس العملل به صدور قطعنامه شورای حکام تاکید کرد ایران به غنی سازی اورانیوم ادامه می دهد و افزود:« نمیفهمم چگونه باید با دنیا همراهی کرد که آنها شیطنت نکنند و اجازه دهند بقیه مستقل باشند. ما راه خود را خواهیم رفت و غنی سازی را ادامه می دهیم.» توجه به این نکته نیز مهم است که حمله اسراییل در شرایطی صورت می گیرد که قرار بود دور ششم مذاکرات جمهوری اسلامی و امریکا روز یکشنبه برگزار شود.
کمیته مرکزی حزب توده ایران در نشست هفته های اخیر ضمن ابراز نگرانی شدید از وضعیت بشدت بحرانی منطقه و خطراتی که میهن ما را می تواند تهدید کند از جمله هشدار داده بود: « حرکت به سمت درگیریِ نظامی با امپریالیزم امریکا و اسراییل، درگیری ای که می تواند ایران را به سوریه و عراق دیگری تبدیل کند… حزب توده ایران همچون دیگر نیروهای مترقی و مردمی میهن ما طرفدار صلح بوده و هست و در راستای انجام چنین سیاستی، مذاکراتی شفاف، علنی، و مستقیم همراه با در نظر گرفتن کاسته شدن از هزینه شرایط فاجعه بار برای مردم ایران را خواهان است. نباید فراموش کرد که کشانده شدن ایران به درگیریهای مخرب نظامی عواقبی فاجعه بار و طولانی برای میهن ما و جنبش مردمی می تواند بههمراه داشته باشد و مبارزه برای دستیابی به آزادی و رهایی از چنگال دیکتاتوری را سالها به عقب راند.…»
هم میهنان گرامی!
با حملات گسترده دولت اسراییل به ایران و تهدید مقابله به مثل جمهوری اسلامی، که علی خامنه ای، قول آن را داده است امروز خطرات سهمناکی منافع ملی میهن ما را تهدید می کند. کشانده شدن ایران به درگیری های مخرب و بزرگ نظامی، و با توجه به اینکه کشورهای امپریالیستی و در راس آن امپریالیزم امریکا در دفاع و همکاری با دولت جنایتکار اسراییل، وارد میدان خواهند شد بجز عواقب وحشتناک ثمره ای برای ایران نخواهد داشت.
حزب توده ایران تجاوز نظامی و اقدام تروریستی اسراییل را که نقض حا کمیت ملی کشور است به شدت محکوم کرده و با تاکید بر پایبندی بر حفظ منافع ملی ایران هرگونه مداخله و تجاوز نظامی خارجی را برضد اراده و خواست و حقوق مردم ایران می داند. فقط امپریالیزم، نیروهای وابسته، ارتجاعی و استبداد حاکم از تنش و جنگ سود می برند.
حزب توده ایران از همه نیروهای مترقی و آزادی خواه ایران و جهان می خواهد تا یکپارچه و یک صدا ضمن محکوم کردن این نقض خشن و آشکار قوانین بین المللی همه تلاشهای خود را متوجه جلوگیری از یک درگیری نظامی وسیع و مخرب و استقرار صلح در منطقه خاورمیانه بنمایند. افکار عمومی جهان تنها خواهان ابراز نگرانی دبیرکل سازمان ملل متحد از حمله اسراییل به ایران نیست باید تمامی ابزارهای موجود بین المللی در سازمان ملل و شورای امنیت این سازمان را برای جلوگیری از درگیری های نظامی گسترده در منطقه به کار گرفت. حزب توده ایران بر این باور است که تنها با استقرار و دفاع از صلح می توان بر بحران خطرناک جاری در خاورمیانه نقطه پایان گذاشت.
کمیته مرکزی حزب توده ایران
۲۳ جوزا ۱۴۰۴
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۵ـ ۱۴۰۶
Copyright ©bamdaad 2025
مارک پیتسکه ـ اشپیگل آنلاین
پشت این ماجرا چه نهفته است؟
اگر حرف او را باور کنیم، همه چیز ایده خودش بوده است. دونالد ترامپ با صدای بلند گفت: «من بارها و بارها به ایران فرصت دادم. برخی تندروهای ایرانی جسورانه سخن می گفتند، اما نمی دانستند چه در پیش است. حالا همه شان مُردهاند، و اوضاع فقط بدتر خواهد شد!»
این پیام دهشتناک تقریباً دوازده ساعت پس از نخستین حملات هوایی اسراییل به ایران منتشر شد. پیش از آن، بلندگوی رییس جمهور امریکا ( یعنی حساب او در شبکه اجتماعی Truth Social ) به طرز چشم گیری ساکت مانده بود، که برای کسی چون ترامپ، که معمولاً تا نیمههای شب با پستهای خشمگین خود فعال است، غیرعادی به نظر می رسید. آخرین پست او پیش از آن، ناسزایی شبانه علیه گاوین نیوسام، فرماندار کالیفرنیا، بود.
در ساعت های میان این دو پست چه گذشت؟ ترامپ از عملیات «شیر برخاسته»، با این نام کتاب مقدسی، چه می دانست؟ چه چیزهایی را نمی دانست؟ تا چه اندازه در آن دخیل بود؟ یا صرفاً بی اختیار نظاره گر بود و از سوی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل، به نقش یک سیاهی لشکر تنزل یافته بود؟ هنگامی که نخستین بمبها فرود آمدند، ترامپ سرگرم خوش گذرانی با نماینده گان کنگره از هر دو حزب در پیک نیک تابستانی روی چمن کاخ سفید بود. گروه موسیقی نیروی دریایی آهنگ قدیمی بی جیز «Stayin’ Alive» را می نواخت.
هم زمان، دفترمطبوعاتی کاخ سفید بیانیه ای مختصر منتشر کرد. پنج جملهی نسبتاً بی مفهوم که نه از سوی رییس جمهور، بلکه از زبان وزیر امور خارجه ایالات متحده، مارکو روبیو، بیان شد: «ما در این حملات هوایی دخالتی نداشتیم.» سپس: دیگر هیچ.
شدیدترین تشدید تنش در خاورمیانه طی چندین دهه، اما تنها کسی که واکنش نشان داد، وزیر امور خارجه بود، آنهم از طریق کاخ سفید. (در حالی که روبیو دفتر مطبوعاتی مخصوص خود را دارد.) این بسیار غیرمعمول بود، به ویژه آن که روبیو ظاهراً حرفی برخلاف چیزی زد که رییس او چند ساعت بعد می خواست مردم باور کنند. ترامپ صبح روز بعد نوشت: « دو ماه پیش به ایران اولتیماتومی ۶۰ روزه دادم. باید عمل می کردند! امروز روز شصت ویکم است.» یعنی: همه چیز طبق نقشه پیش رفته، نقشهی او.
بازندهی بزرگ
پنهان نیست که ترامپ اغلب انجام کارهای دیگران را به نام خود ثبت می کند. همچنین، همواره شکستهایش را با علاقه بهعنوان «موفقیت» می فروشد. دونالد ترامپ همیشه پیروز است،حتا وقتی می بازد.اما اینبار او نمی تواند مانند گذشته از پسِ آن برآید. این بار در معرض آن است که به عنوان بازندهای بزرگ جلوه کند ، فرقی نمی کند چطور ماجرا را بچرخاند.
در حالی که روز جمعه شورای امنیت ملی در کاخ سفید تشکیل جلسه داده بود (شورایی که هنوز رییس جدیدی برای خود ندارد)، سایر محافل سیاسی واشنگتن سرگرم حدس و گمان درباره نقش ایالات متحده در عملیات گسترده اسراییل بودند.
روز چهارشنبه، ترامپ تایید کرده بود که دولت امریکا در حال تخلیه دیپلوماتها و سایر پرسنل از خاورمیانه است: «ممکن است منطقهای خطرناک باشد، باید ببینیم چه می شود.»
او این حرف را در حاشیه یک اجرای موزیکال بیان کرد که با آرامش تمام در آن حضور یافته بود. بنابراین ظاهراً اوضاع نمی توانست چندان وخیم باشد.
اسراییل ماهها بود که این عملیات علیه تاسیسات هسته ای و نظامی ایران و همچنین برخی چهره های کلیدی را برنامه ریزی کرده بود. دست کم در دو نوبت، ترامپ توانسته بود نتانیاهو را از انجام حمله منصرف کند. آخرین بار، در ماه می، نتانیاهو به او اطمینان داده بود که دست به حمله نخواهند زد تا مذاکرات هسته ای جاری میان ایالات متحده و ایران به خطر نیفتد.
تنها چند ساعت پیش از حملات هوایی، ترامپ بار دیگر از نتانیاهو خواست که دست به اقدام نزند. او در کاخ سفید گفت: « نمیخواهم وارد عمل شوند.» چرا که این کار مذاکرات هستهای را که قرار بود روز یکشنبه از سر گرفته شود «نابود خواهد کرد».
اما این بار نتانیاهو به حرف او گوش نداد.
اکنون ترامپ تنها می تواند تلاش کند تا آبرویش را حفظ کند. روز جمعه، او یکی پس از دیگری مصاحبه داد تا خود را به عنوان بازیگر محوری ماجرا معرفی کند، بهعنوان کارگردان نمایشی که در جای دیگری روی صحنه می رود. به خبرنگار سیانان، دانا بش، گفت: « ایران باید به حرف من گوش می داد.»
به والاستریت ژورنال گفت: «هشدار قبلی؟ ما می دانیم چه خبر است.» و حمله را که «بسیار موفق» توصیف کرد، در نهایت «به نفع بازار» دانست، چرا که ایران « دیگر به سلاح هستهای نخواهد رسید».
او در Truth Social نوشت که « ایران اکنون بیش از هر زمان دیگر باید با یک توافق هسته ای موافقت کند، « پیش از آن که دیگر چیزی از آن باقی نماند»،گویی آنچه در خاورمیانه می گذرد صرفاً مرحلهای دیگر در راهبرد بزرگ شخصی اوست.
او افزود: «هنوز وقت هست برای پایان دادن به این کشتار، کشتاری که دور بعدی حملات (که از پیش برنامهریزی شدهاند)حتا بی رحمانه تر خواهند بود.»
با این حال، بسیاری از ناظران تردید دارند که دور بعدی مذاکرات که در برنامه قرار داشت، روز یک شنبه برگزار شود.
یک سیاست مدار ایرانی که ظاهراً در حمله هدفمند به آپارتمانش در تهران کشته شد، علی شمخانی، وزیر دفاع سابق و یکی از نماینده گان برجسته ایران در مذاکرات هستهای بود. فارنار فصیحی، خبرنگار سازمان ملل روزنامه «نیویورک تایمز» گزارش داد: «از نظر مقامات دولتی ایران، اسراییل با این اقدام عمداً دیپلوماسی هسته ای با امریکا را از بین برده است.»
هنوز مشخص نیست که آیا ترامپ اجازه انجام این حمله را صادر کرده است، همان طور که برخی مطرح می کنند یا خیر. مک کوی پیت، دیپلومات امریکایی، روز جمعه در شورای امنیت سازمان ملل در نیویورک گفت: « ایالات متحده پیشاپیش از این حملات مطلع بوده است، اما در حملات به صورت نظامی دخالت نداشت.»
چراغ سبز یا قرمز؟
اما بین «اطلاع داشتن» و «دخالت داشتن» فاصله زیادی وجود دارد. آیا امریکا اطلاعات جاسوسی در اختیار اسراییل گذاشته؟ حمایت دیگری ارایه کرده؟ کریستیان امانپور، خبرنگار شناخته شده سیانان، گزارش داد: «میزان هماهنگی میان امریکا و اسراییل بسیار بیشتر از آن چیزی است که علناً گفته شده است.»
او افزود: «این اولین بار است که چنین عملیاتی در این سطح توسط یک رییس جمهور امریکایی تایید می شود.» این موضوع با آنچه نماینده گان اسراییل به خبرنگاران در واشنگتن گفته اند، همخوانی دارد: اسراییل با واشنگتن «هماهنگ بوده است.» پس چراغ سبز داده شده است؟
منتقدان ترامپ، هرچند این اظهارات از سوی برخی محافل شنیده می شود، به آن باور ندارند. فیل گوردون، مشاور امنیتی پیشین معاون رییس جمهور سابق امریکا، کامالا هریس، با کنایه گفت: «او (ترامپ) ناامیدانه می خواست با ایران معامله کند و به صورت علنی و خصوصی از اسراییل خواست که حمله نکند.» و «نتانیاهوی بااعتماد به نفس بلوف او را به خوبی فهمید.»
اما انتقادهای تند حتا از اردوگاه محافظه کار خود ترامپ هم شنیده می شود. به هر حال، ترامپ در دوران رقابت های انتخاباتی بارها قسم خورده بود که در خاورمیانه صلح برقرار کند و «تمام جنگها را پایان دهد.»
تاکر کارلسون، مفسر راست گرایی که قبلاً از طرفداران نزدیک ترامپ بود، در ماه مارچ پیش بینی کرد که حمله اسراییل به ایران « جنگی را شعله ور خواهد کرد که جنگ امریکا خواهد بود.» پیامدهای احتمالی این جنگ عبارتاند از: «هزاران کشته در پایگاههای نظامی امریکا در خاورمیانه» و «حملات تروریستی آینده در خاک امریکا» که ممکن است هزینههای حتا بالاتری به دنبال داشته باشد.»کارلسون جمعه گذشته نیز افزود: « واشنگتن می دانست که این حملات رخ خواهد داد.» امریکا «عمیقاً در مخمصهای گرفتار شده» و ترامپ « در این مساله شریک جرم است.»
این همه موضوعی است که کمی طنزآمیز به نظر می رسد:
در سال ۲۰۱۱ ترسایی ترامپ به باراک اوباما، رییس جمهور وقت امریکا، اتهام زد که قصد دارد جنگی با ایران به راه اندازد، چون « کاملاً هیچ مهارتی در مذاکره ندارد»، همان طور که آن زمان گفت: « او ضعیف است و ناکارآمد.» حالا خود ترامپ در این جایگاه قرار گرفته است.
اوباما از وقوع تشدید تنش مشابه جلوگیری کرد که نتیجه اش توافق هستهای وین با ایران در سال ۲۰۱۵ ترسایی بود. اما ترامپ سه سال بعد به صورت یک جانبه این توافق را لغو کرد، با این استدلال که این توافق یک «فاجعه» بوده است ، اما احتمالاً بیش از همه به این دلیل که نمی خواست چیزی از دستاوردهای اوباما باقی بماند.
حالا ترامپ می خواست توافق خود را به نام خودش ثبت کند، هرچند این توافق چندان تفاوتی با توافق اوباما نداشت. اما مهارتهای ادعایی او در مذاکره از ابتدا فقط یک توهم بود، که در درام های بی پایان و بی معنای تعرفهای اش نیز به خوبی مشهود است.
وندی شرمن، معاون وزیر امورخارجه پیشین امریکا، در مصاحبه با سی ان ان گفت: «راننده این ماشین اسراییل است، نه دونالد ترامپ.»
«ما یک حاکم بسیار ضعیف بهعنوان رییس جمهور داریم. او مساله اوکرایین را حل نکرد، مساله غزه را حل نکرد.» و حالا توافق هسته ای با ایران هم «به تکه پاره تبدیل شده است.»
۲۴ جوزا خورشیدی ۱۴۰۴
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۵ـ ۱۴۰۶
Copyright ©bamdaad 2025
زنجیرها در افریقای مرکزی گسسته می شوند
جابجایی تاریخی قدرت سیاسی از نواستعمارگران غربی به سوی ملتها
پرابهات پاتنایک
کشورهای فرانسه زبان افریقایی هرگز از استعمار رهایی کامل نیافتند. فرانسه به بهانه حفاظت از دارایی هایش در مستعمرات سابق خواستار استقرار نیروهای نظامی در این کشورها شد و مستعمرات پیشین نیز با این درخواست موافقت کردند. این حضور نظامی فرصتهای فراوانی برای فرانسه فراهم آورد تا در امور سیاسی این کشورها مداخله کند. افزون بر این، مستعمرات سابق مجبور شدند ارزی به نام « فرانک جامعهٔ مالی افریقا ـ CFA » را بپذیرند که نرخ برابری ثابتی با فرانک فرانسه داشت. برای حفظ این نرخ برابری ثابت، سیاست پولی این کشورها زیر کنترول بانک مرکزی فرانسه قرارگرفت. از آنجا که سیاست پولی را نمی توان از سیاست اقتصادی به طور کلی جدا کرد، این بدان معنا بود که سیاست اقتصادی این کشورها را تا حد زیادی فرانسه کنترول می کرد.
سراسر این نظام حتا پس از ادغام فرانسه در اتحادیه اروپا نیز پابرجا ماند. از این رو، استقلال مستعمرات پیشین فرانسه همواره بسیار محدود بوده است. هر تلاشی برای رهایی از این وضع، از جمله تلاش انقلابیونی که در این کشورها به قدرت می رسیدند، با واکنشهای بی رحمانه استعمار نو فرانسه با پشتیبانی امریکا مواجه می شد. توماس سانکارا، انقلابی ای که در بورکینافاسو به قدرت رسید و خواستار خروج نیروهای فرانسوی از کشورش بود، در سال ۱۹۸۷ در کودتای یکی از اعضای حزب خودش، که آشکارا با تحریک و حمایت فرانسه صورت گرفت، ترور شد.
با این حال، مبارزه با استعمار نو در این کشورها همچنان ادامه یافته است. اغلب نیروهای مسلح محلیاند که رهبری این مقاومت از میان آنها برمی خیزد. کاپیتان ابراهیم ترایوره، رهبر جنبش میهن دوستانه برای پاسداری و بازسازی (PMSR) که در اوایل سال ۲۰۲۲ ترسایی در بورکینافاسو تاسیس شد، پس از به قدرت رسیدن در ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۲ ، بر خروج نیروهای فرانسوی از کشورش پافشاری کرد و در عمل نیز در این کار موفق شد. افزون بر این، او به نظام واحد پولی CFA که کشورش در آن گرفتار شده بود نیز پایان داد. ترایوره با همکاری دو کشور همسایه مالی و نیجر، که هر دو نیز در پی استعمارزدایی واقعی بودند، «انجمن کشورهای ساحل ـ AES » را تشکیل داد.
نیروهای فرانسوی و امریکایی ناچار به عقب نشینی از نیجر شدند و یک پایگاه پهپادی پنتاگون نیز در آنجا تعطیل شد. بدین ترتیب، انجمن کشورهای ساحل (AES) به تدریج به خاری در گلوی امپریالیزم در منطقه ای بدل شد که از نظر منابع معدنی بسیار غنی است. در میان این منابع طلا جایگاه مهمی دارد. بورکینافاسو با تولید ۵۷ تن طلا در سال ۲۰۲۴ ترسایی یکی از بزرگ ترین تولیدکننده گان طلا در افریقا بود.
ولی مردم آن کشور تقریباً هیچ بهرهای از تولید طلا نمی برند، زیرا که بخش عمدهٔ درآمد حاصل از طلا به شرکت های خارجی می رسد که مالک معادن طلا هستند. دولت جنبش میهندوستانه برای حفظ و بازسازی (PMSR) در سال ۲۰۲۴ یک شرکت دولتی به نام (سوپامیب ((SOPAMIB تاسیس کرد و از آن برای در اختیار گرفتن تدریجی شرکتهای خارجی فعال در استخراج طلا استفاده کرد. درآمد بسیار بیشتری که بعد از این ملی شدن معادن طلا به دولت می رسید به صنعتی سازی کشور و سرمایه گذاری در آموزش و بهداشت و درمان مردم بورکینافاسو اختصاص داده شد.
در پی افزایش اخیر قیمت طلا و کاهش ارزش دلار و روی آوردن بسیاری از دارنده گان دلار به نگهداری طلا، دولت بورکینافاسو اکنون خودش را در موقعیتی می بیند که می تواند از این وضع بهره برداری کند و تا حدی آثار تحریمهای اقتصادی را که قدرتهای غربی، مستقیم و غیرمستقیم، پس از اخراج نیروهای فرانسوی از خاک آن کشور اعمال کردند خنثی نماید. ولی این همهٔ ماجرا نیست. دولت ترایوره بخش طلاکاری سنتی (معادن کوچک و دستی) را نیز گسترش داد، یک پالایشگاه طلا در کشور تاسیس کرد، کوشید که دیگر محصولات خام بورکینافاسو را در داخل کشور فرآوری کند، به دهقانان برای افزایش تولید کشاورزی یاری رساند، و گامهایی در راه خودکفایی در تولید غلات غذایی برداشت.
همان طور که پیش بینی می شد، این اقدامات خشم امریکا را برانگیخت. جنرال مایکل لنگلی، فرمانده ستاد افریقای ارتش امریکا (Africom)، در جلسه ای در برابر یکی از کمیته های سنای امریکا، ابراهیم ترایوره را مغرضانه به استفاده از درآمد حاصل از طلا برای مصارف شخصی، به ویژه برای افزایش امنیت شخصی، متهم کرد. اظهارات لنگلی، که در رسانه های سراسر افریقا بازتاب گستردهای یافت، انتقاد گسترده مردم در سراسر قاره را به دنبال داشت. هدف این سخنان او شاید زمینه سازی برای کودتا علیه ترایوره و تلاش برای کودتایی بود که در ۱۶ اپریل ۲۰۲۵ ، زیر پوشش انبوهی از گزارشهای رسانه یی در غرب، اغلب از منابع ناشناس، با استناد به ماهیت« دیکتاتوری » دولت ترایوره و نقض حقوق بشر در بورکینافاسو تدارک دیده شد. این کودتا شکست خورد و طراحانش بازداشت شدند. بدین ترتیب، ترایوره به سرنوشت سانکارا دچار نشد.
این کودتا واکنش قابلپیشبینی امپریالیزم به دولتی افریقایی بود که خواهان دستیابی به استقلال و پایان دادن به استعمار است. (ترور پاتریس لومومبا در سال ۱۹۶۱ ترسایی، ادواردو موندلین در سال ۱۹۶۹ ، آمیلکار کابرال در سال ۱۹۷۳ ، و سامورا ماچل در سال ۱۹۸۶ را به یاد داشته باشیم.) این امر نشان دهنده دشواریهای مبارزه برای استقلال در افریقا، از جمله در کشورهای فرانکوفون (فرانسوی زبان) است. این مشکلات سرچشمههای متعددی دارد. برای نمونه، بورکینافاسو ضمن آنکه با امپریالیزم مقابله می کند، با شورش گروه های تروریستی اسلامی نیز مواجه است که کنترول حدود ۴۰ درصد از کشور را در دست دارند. علاوه بر این، این منطقه پر از رژیم های طرفدار غرب و غیردموکراتیک است که امپریالیزم آنها را تامین مالی و از آنها برای هدفهایش استفاده میکند. از آن جمله است مجبور کردن این کشورها به تحریم دولت های «سرکش » یا فراهم کردن پایگاههایی برای سازمان دهی کودتا علیه آنها.
چنین بود که جامعهٔ اقتصادی کشورهای غرب افریقا (اکواس) علیه بورکینافاسو بسیج شد و به بهانه « دفاع از دموکراسی » آن کشور را به اعمال تحریم های اقتصادی تهدید کرد. حمایت گسترده مردم بورکینافاسو از ابراهیم ترایوره، که برخی او « ضد دموکراتیک » معرفی می کردند، به شکل تظاهرات خیابانی بزرگ در حمایت از دولت او، پوشش خبری کمی یافت. در پی این وضع بود که اتحادیه کشورهای ساحل (AES) بهعنوان گروهی جداشده از اکواس شکل گرفت.
ساحل عاج، کشور همسایه بورکینافاسو، به عنوان پایگاهی برای حفظ منافع فرانسه و انجام کودتا در بورکینافاسو مورد استفاده قرار گرفته است. در واقع، عاملان کودتا علیه توماس سانکارا در نهایت به ساحل عاج گریختند و هنوز در آنجا هستند و از مصوونیت برخوردارند. حتا گزارش شده است که پایگاه کودتاگران ناکام اپریل نیز ساحل عاج بوده است. با وجود چنین دشواریهایی، جنبش استقلال طلبی که در غرب افریقا آغاز شده حمایت گسترده و پُرشوری در سراسر افریقا یافته است، جایی که هزاران نفر با برگزاری تظاهرات از ابراهیم ترایوره حمایت کردند و خواستار دست برداشتن امپریالیستها از بورکینافاسو شدند. آرمانی که لومومبا، کابرال، موندلانه، و سانکارا برای آن جانشان را فدا کردند و قوام نکرومه و ژولیوس نیرره تمام عمر برایش جنگیدند همچنان در قلب مردم افریقا جای دارد. امروزه شاهد آغاز فصل نوینی در مبارزه برای آزادی افریقا هستیم. با این حال، پیشبینی میشود که امپریالیزم در روزهای پیش رو با واکنشهای حتی خشنتری به این مبارزه واکنش نشان دهد. علاوه بر منافع قدیمی فرانسه، حکومت دونالد ترامپ نیز تلاش وحشیانه تازهای برای تصاحب مواد خام در سراسر جهان آغاز کرده است که افریقا یکی از هدفهای اصلی آن خواهد بود. ترامپ پیش نویس طرحی را برای در دست گرفتن منابع معدنی کانگو با همکاری رژیم کانگو تهیه کرده است. فوریتی که ترامپ در تلاش برای در دست گرفتن منابع معدنی در سراسر جهان نشان می دهد، به ویژه آن منابعی که برای فناوریهای نوظهور و نوین مورد نیازند، موضوعی است که نیاز به بحث بیشتری دارد. ولی این فوریت را در چند مورد می توان دید: در بستن قرارداد با اوکرایین برای بهره برداری از معدن خاک کمیاب، تمایل ترامپ به تصاحب گرینلند، برنامه هایش برای تبدیل کردن کانادا به پنجاه و یکمین ایالت امریکا، و طرحهای طمع کارانهاش برای در اختیار گرفتن حتا کف اقیانوسها. حتا خواست ترامپ برای ایفای نقش « میانجی صادق » در جنگ روسیه و اوکرایین نیز نمی تواند بی ارتباط با تمایل اش برای دسترسی به منابع غنی معدنی هر دو کشور باشد.
افریقا در حال سر بلند کردن بهعنوان صحنه ای از مبارزهای شدید میان امپریالیزم از یک سو و نیروهای استعمارزدایی از سوی دیگر است. امپریالیزم می کوشد منابع طبیعی غنی این قاره را برای به حداکثر رساندن سودش در اختیار بگیرد، در حالی که هدف نیروهای استعمارزدایی حفظ این منابع برای بهبود زنده گی مردم خودشان است./نامه مردم
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۵ـ ۱۰۰۶
Copyright ©bamdaad 2025