محمود عباس محکوم میکند: ده ها هزار کودک در زندان هستند، کدام قانون بین المللی این را می پذیرد؟
محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان فلسطین عصر جمعه در سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با بیان اینکه امریکا حمایت نامحدودی از اسراییل می کند و آن را از بازخواست دور نگه داشته است، گفت: همچنین سازمان ملل متحد و کسانی که در این سازمان نفوذ دارند از اسراییل در برابر مجازات محافظت می کنند.
به گزارش پایگاه خبری فلسطین الیوم، محمود عباس افزود: اسراییل برای اشغال سرزمینهای مان، کارزاری دیوانه وار به راه انداخته و منابع ما را غارت کرده و دست ارتش و شهرک نشینان تروریست را برای قتل و غارت مردم ما باز گذاشته است.
رییس تشکیلات خودگردان فلسطین اضافه کرد: اسراییل فلسطینیان را مجبور می کند که خانههای شان را ویران کرده یا بهای تخریب خانههای شان را بپردازند و اجازه تشکیل گروه های تروریستی داده که اعضای کنست (پارلمان اسراییل) آنها را رهبری می کنند تا به فلسطینیان حمله کنند.
عباس با بیان اینکه اسراییل به دانش آموزان فلسطینی برنامههای درسی تحریف شده را تحمیل می کند، گفت: ما اجازه آن را نمی دهیم و این ناقض قوانین بینالمللی است.
وی در بخش دیگری از سخنانش افزود: اسراییل مانع از برگزاری انتخابات ریاستی و پارلمانی فلسطینیان شده و به شهروندان بیت المقدس اجازه شرکت در انتخابات را نمی دهد.
رییس تشکیلات خودگردان فلسطین افزود: سازمان ملل متحد و کسانی که در این سازمان نفوذ دارند از اسراییل در برابر مجازات محافظت می کنند و این نشان می دهد که در مورد اسراییل استانداردهای دوگانه وجود دارد.
عباس اضافه کرد: رابطه ما با اسراییل بر این اساس خواهد بود که آنها نیروی اشغالگر بوده و ما ملتی تحت اشغال هستیم...اسراییل از زمان پیدایش علیه ملت فلسطین به جنایت پرداخته و ۵۲۴ روستای فلسطینی را ویران کرده و ۹۵۰ هزار فلسطینی را آواره کرده است.
رییس تشکیلات خودگردان فلسطین افزود: اسراییل در سال ۱۹۴۸ ترسایی و هنگام تاسیس اش، بیش از ۵۰ قتل عام مرتکب شد که به تعدادی از آنها نیز اعتراف کرده است.آخرین کشتار اسراییلیها حمله موشکی به غزه بوده که طی آن ۶۷ کودک در بمبارانهای اسراییل کشته شدند.
عباس افزود: از اسراییل میخواهیم که مسوولیت خود در ارتکاب کشتار و ویرانی روستاها و آواره کردن ساکنان این روستاها از سال ۱۹۴۸ ترسایی را بپذیرد.
رییس تشکیلات خودگردان فلسطین: ما خواستار آن هستیم که سازمان های تروریستی اسراییلی که فلسطینیان را هدف قرار می دهند به عنوان سازمان تروریستی معرفی شوند.به دادگاه جنایی بینالمللی مراجعه خواهیم کرد تا اسراییل مسوولیت جنایت ها و سیاستهایش را متحمل شود.
عباس افزود: این حق ماست که به دنبال ابزارهای دیگری برای دستیابی به حق و حقوق مان و رسیدن به صلح باشیم. اسراییل چاره دیگری برای ما باقی نگذاشته جز اینکه در کل روابط موجود با آن تجدید نظر کنیم.
وی همچنین خواستار عضویت کامل در سازمان ملل منحد و تلاش های جدی برای تدوین یک طرح بینالمللی برای پایان دادن به اشغالگری به منظور دستیابی به صلح و ثبات در منطقه بر اساس قطعنامه های بینالمللی و ابتکار صلح عربی شد.
رییس تشکیلات خودگردان فلسطین در ادامه گفت: امریکا حمایت نامحدودی از اسراییل می کند و آن را از بازخواست دور نگه داشته است. از امریکا، انگلیس و اسراییل می خواهیم که به طور رسمی مسوولیت خود در ارتکاب جرم علیه ملت فلسطین را به رسمیت بشناسند.
عباس افزود: ما نمیپذیریم که تنها طرفی باقی بمانیم که به توافقهای امضا شده با اسراییل در سال ۱۹۹۳ (اسلو) پایبند است. اینها توافقاتی است که دیگر عملا وجود ندارد.
وی در مورد اسرای فلسطینی گفت: کلمات قادر به توصیف اسرای ما نیستند. آنها شهدای زنده هستند، آنها قهرمان و رهبران هستند و آزادی آنها وظیفه ای است بر گردن ما و تا زمانی که به آزادی نرسند آنها را رها نمی کنیم. ما فرزندان و خانواده های آنها را رها نخواهیم کرد.
رییس تشکیلات خودگردان فلسطین در حالی که تصاویری از دستگیری کودکان فلسطینی توسط رژیم اشغالگر را به حاضران نشان می داد، گفت: دهها هزار کودک در زندان هستند، کدام قانون بین المللی این را می پذیرد…؟
عباس افزود: اسراییل قوانین نژاد پرستانه ای را وضع و از پاسخ گویی نیز فرار می کند. اسراییل به سازمان های حقوق بشری مستقل فلسطینی در برابر دیده گان تمام جهان تجاوز می کند.
وی اضافه کرد، شورای امنیت سازمان ملل صدها قطعنامه در خصوص فلسطین صادر کرده که از جمله ۹۷ قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل صادر شده که هرگز اجرایی نشدهاند.
رییس تشکیلات خودگردان فلسطین، گفت: دولت فلسطین رویه هایی را برای پیوستن به سازمانهای بینالمللی از جمله سازمان هوانوردی و بهداشت جهانی آغاز خواهد کرد.
عباس افزود: اگر مانع تراشی در راستای پیوستن کامل ما به سازمان ملل متحد ادامه یابد، ضروری خواهد شد که به مجمع عمومی سازمان ملل متحد مراجعه کنیم.
وی در پایان گفت: به سوی سلاح، خشونت و تروریزم نخواهیم رفت اما از شما می خواهیم که از ملت مان حمایت کنید.
بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۲۵۰۹
Copyright ©bamdaad 2022
شانگهای به مثابه وزنه متقابل غرب جمعی
اتحاد کشورهای سازمان همکاری شانگهای (SCO) در حال رشد است. ایران و پیوستن کشورهای عربی درآینده
یورگ کروناور
ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه نیز روز پنجشنبه برای نشست امسال سازمان همکاری شانگهای وارد سمرقند شد ، این شاهدی غیرقابل انکار مبنی برعدم موفقیت تلاش های غرب برای منزوی کردن کامل روسیه در سراسر جهان است.
پوتین روز پنجشنبه در حاشیه این اجلاس با شی جین پینگ رییس جمهور چین دیدار کرد. در طول این گفت و گو، او اظهار داشت که می تواند «سوالات و نگرانی های» چین در مورد جنگ اوکرایین را درک کند و می خواهد «موضع» روسیه را «توضیح دهد ». او از پکن به دلیل «موضع متعادل» در مورد جنگ اوکرایین تشکر کرد.
چین از مسکو در برابر غرب حمایت می کند، اما بارها از حمله به اوکرایین انتقاد کرده و برای راه حلی از طریق مذاکره فشار می آورد. پوتین با اشاره به غرب گفت که تلاش ها برای ایجاد «جهان تک قطبی» «شکل کاملاً زشت» به خود گرفته و «کاملاً غیرقابل قبول» است.
جین پینگ به نوبه خود اعلام کرد که جمهوری خلق آماده است به روسیه بپیوندد تا « نقش قدرتهای بزرگ را ایفا کند و نقشی پیشرو در آوردن ثبات و انرژی مثبت به جهانی که توسط ناآرامیهای اجتماعی تکان خورده است، ایفا کند.»
پوتین همچنین با ایران گفت وگو کرد. رییس جمهور روسیه در روز پنجشنبه ابراهیم رییسی در دیدار روز جمعه دو گفت وگوی مهم دوجانبه انجام خواهد داد.
اولاً، او می خواهد با نارندرا مودی، نخست وزیر هند ملاقات کند. مودی پیش از این اشاره کرده بود که می خواهد روابط با روسیه را گسترش دهد.
از یک طرف، این شامل گسترش تجارت ( مانند واردات منابع انرژی روسیه و کودهای کیمیاوی روسیه ) و همچنین همکاری سیاسی فشرده تر، به عنوان مثال در چارچوب سازمان ملل یا G20 است.
از سوی دیگر، پوتین برای دیدار با رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه برنامه ریزی کرده است. موضوع باید صادرات غله جات اوکرایین، بلکه وضعیت اطراف نیروگاه هسته ای زاپاروژیه باشد.
شوکت میرضیایف، رییس جمهور ازبکستان، اندکی قبل از نشست سران سازمان همکاری شانگهای (SCO) که از روز پنجشنبه آغاز شد، با عبارات واضحی برای افکار عمومی بین المللی سخنرانی کرد.
ازبکستان ریاست سازمان همکاری شانگهای را در سال جاری بر عهده دارد. او در مقاله ای که روز دوشنبه برای پلاتفرم آنلاین اینتل نیوز منتشر شد، خاطرنشان کرد: « در دوران تغییرات مهمی در جهان»، در دوره ای از «گسست تاریخی»، زمانی که یک دوره به پایان می رسد و دوره ای دیگر آغاز می شود، هنوز بسیاری از اتفاقات غیرقابل پیش بینی و ناشناخته است. نظم جهانی سنتی دوران «شکست قابل توجهی» را آغاز کرده است. یکی از دلایل اصلی این امر بحران عمیق اعتماد در سطح جهانی که به نوبه خود باعث ایجاد تقابل ژیوپولیتیکی می شود و تهدیدی برای احیای کلیشه های تفکر بلوکی است.».
« فرآیند بیگانگی متقابل » را می توان مشاهده کرد که از جمله موارد دیگر، احیای اقتصاد جهانی را که به شدت مورد نیاز است، دشوارتر می کند. وضعیت جدی است. سازمان همکاری شانگهای که نشست سران آن روز جمعه به پایان می رسد، بخشی از تغییری است که میرضیایف بیان کرد.
اتحاد دولتها که در سال ۲۰۰۱ ترسایی توسط چین، روسیه و چهار کشور آسیای مرکزی تأسیس شد، در سال ۲۰۱۷ ترسایی به هند و پاکستان گسترش یافت و تولید اقتصادی ۲۳.۳ میلیارد دلاری را در سال ۲۰۲۱ به ثبت رساند ( بیش از ایالات متحده امریکا یا اتحادیه اروپا ) اما قبل از هر چیز ۱۳ برابر بیشتر از زمان بنیانگذاری آن.
از دید غرب، سازمان همکاری شانگهای (SCO) بیشتر به فعالیت های مرتبط با مسایل امنیتی خلاصه می شود، اما در واقع به بسیاری از موضوعات دیگر نیز می پردازد.
به عنوان مثال، در اجلاس سمرقند، تامین انرژی و مواد غذایی و همچنین امنیت زنجیره تامین در دستور کار قرار دارد ، موضوعاتی که G7 نیز به آنها پرداخته است.
چین هم اکنون می خواهد در راستای استراتژیهای « سبز» و «جاده ابریشم دیجیتال» در مورد توسعه زیست محیطی و دیجیتالی بحث کند. سمرقند، که اکنون دومین شهر بزرگ ازبکستان است، زمانی مرکز تجاری مهمی در جاده تاریخی ابریشم بوده است.
درتلقی غرب، اجلاس سازمان همکاری شانگهای (SCO) تحت سلطه سران کشورهای میهمان و دیدارهای رو در رو آنهاست ، به ویژه به دلیل حضور ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه.
رییس جمهور چین شی جین پینگ در اولین سفر خارجی خود از زمان شیوع بیماری همه گیر کووید-۱۹، روز چهارشنبه برای گفت و گو در قزاقستان بود و نه تنها با پوتین بلکه با نارندرا مودی، نخست وزیر هند در سمرقند ، برای اولین بار دیدار می کند. نه تنها به صورت مجازی، بلکه شخصاً، از زمانی که درگیری در مرز هند و چین در هیمالیا بیش از دو سال پیش تشدید شد.
رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه نیز حضور دارد. ترکیه یکی از شش « شریک گفت وگو» سازمان همکاری شانگهای است.
ابراهیم رییسی رییس جمهور ایران نیز وارد سمرقند شده است. این کشور به عنوان نهمین عضو کامل سازمان همکاری شانگهای پذیرفته شده است.
گسترش سازمان همکاری شانگهای می تواند مهمترین رویداد اجلاس سمرقند در دراز مدت باشد.
ایران با پیوستن به این ایتلاف در حال شکستن انزوای بین المللی است که تحریم های غرب کشور را به آن واداشته است. اعضای سازمان همکاری شانگهای مدتهاست که بدون دلار امریکا تجارت با یکدیگر را آغاز کرده اند تا دیگر مجبور نباشند تحریم های ایالات متحده امریکا را در نظر بگیرند.
روسیه و چین یا روسیه و هند به طور فزاینده ای تجارت خود را با ارزهای خود انجام می دهند.
این نیز می تواند یک گزینه برای ایران باشد ( نه تنها در تجارت با روسیه ) که به طور قابل توجهی در حال رشد است و اخیراً معامله با ارزهای خود را نیز تجربه میکنند، بلکه احتمالاً در تجارت با هند نیز احتمال استفاده از ارزهای ملی وجود دارد.
در ماه می ۲۰۱۹ ترسایی هند واردات نفت از ایران را تحت فشار شدید ایالات متحده امریکا متوقف کرد. تهران خواهان از سرگیری صادرات نفتی به هند در اسرع وقت است. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران، نه تنها از سوی همتای خود، سوبرهمانیام جایشانکار، بلکه از سوی نارندرا مودی، نخست وزیر، در جریان سفر به دهلی نو در ماه جون مورد استقبال قرار گرفت.
علاوتاْ سه کشور قرار است به « شریک های گفت وگو» جدید سازمان همکاری شانگهای در سمرقند تبدیل شوند : عربستان سعودی، مصر و قطر.
این از این زاویه بسیار قابل توجه است، زیرا که سه کشوری که مدتهاست با غرب همکاری نزدیک داشته اند، اکنون بیشتر به سمت یک اتحاد غیرغربی سوق داده شده اند.
همچنین این نکته هم جالب است که عضویت جدید ایران در سازمان همکاری شانگهای مانع نزدیک شدن عربستان سعودی نمی شود.
بر اساس گزارش رسانه ها، امارات متحده عربی که متحد نزدیک با عربستان سعودی است، حتا به دنبال عضویت کامل در سازمان همکاری شانگهای است. در چارچوب جهت گیری جدید به سمت شرق، ممکن است فرصت های جدیدی برای ایجاد آرامش در خلیج فارس نیز وجود داشته باشد. عربستان سعودی مدتی است که در حال مذاکره با ایران برای از بین بردن درگیری بین دو کشور است، اما هنوز به پیشرفتی دست نیافته است. اما چند روزی است که امارات پس از وقفه ای چند ساله دوباره سفیر خو را به در تهران ارسال کرده است.
اعضای قدرتمند سازمان همکاری شانگهای ( چین، روسیه، شاید هم به زودی هند ) روابط خوبی با امارات و عربستان سعودی و همچنین با ایران دارند.
بامـداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۲ـ۱۶۰۹
Copyright ©bamdaad 2022
افول امپراتوری بریتانیا ۷۵ سال پیش آغاز شد، اکنون خود بریتانیا در حال افول است
پروفیسور والنتین کاتاسانوف
امپراتوری استعماری بریتانیا طی چندین قرن شکل گرفت. در قرن نوزدهم، مستعمرات بریتانیا در پنج قاره قرار داشتند. این امپراتوری در سال ۱۹۱۹ترسایی زمانی که بریتانیا بر ۳۱۸۷۸۹۶۵ کیلومتر مربع اراضی یا حدود ۲۲ درصد از خشکی کره زمین حکمرانی می کرد، به نقطه اوج خود رسید. کل جمعیت امپراتوری تقریباً به نیم میلیارد نفر می رسید که حدود یک چهارم ساکنان زمین بود.
هندوستان بزرگترین اراضی تصرفی لندن بود. کارل مارکس در سال ۱۸۵۳ نوشت: « وقایع جنگ هفت ساله، شرکت هند شرقی را از یک قدرت تجاری به یک قدرت نظامی و سرزمینی تبدیل کرد. درست پس از آن بود که بنیان امپراتوری کنونی بریتانیا در شرق گذاشته شد.»
در نتیجه جنگ جهانی دوم نظام سوسیالیستی جهانی پدید آمد و روند فروپاشی نظام استعماری امپریالیزم آغاز گردید.
۷۵ سال پیش، در اثر فشار مبارزات قدرتمند ضد امپریالیستی، بریتانیا مجبور به اعطای استقلال به هند شد. مستعمره سابق بر اساس اعتقادات مذهبی به هند و پاکستان تقسیم گردید. در سال ۱۹۴۸، برما و سیلان مسیر توسعه مستقل در پیش گرفتند. در همان سال با تصمیم مجمع عمومی سازمان ملل متحد، حق قیمومیت بریتانیا بر فلسطین سلب شد و به جای آن دو کشور مستقل تشکیل گردید (عربی و یهودی). سپس، کشورهای سودان (در سال ۱۹۵۶)، گانا (مستعمره سابق بریتانیا در ساحل طلایی، در سال ۱۹۵۷)، مالیزیا (در سال ۱۹۵۷)، سومالیا (در سال ۱۹۶۰) وغیره از زیر سلطه استعماری بریتانیا آزاد شدند. فهرست کشورها و مناطقی که از پادشاهی بریتانیا استقلال یافتند تا سال ۱۹۹۷ ترسایی تکمیل شد. درست یک ربع قرن پیش، لندن حاکمیت هانکانگ را به چین واگذار کرد.
( لازم به ذکر است، که با واگذاری حاکمیت هانکانگ به چین، فهرست کشورهای رها شده از زیر سلطه استعماری انگلیس هنوز تکمیل نشده است. زیرا، استعمار بریتانیا در کشورهای پهناوری مانند کانادا، استرالیا، زیلان جدید و و تعدادی دیگر، تحت عنوان کشورهای «مشترک المنافع» کماکان ادامه دارد. تا جاییکه نخست وزیران این کشورها با تایید پادشاه انگلیس عزل و نصب می شوند. ضمنا، هنگامی که صحبت از استعمار به میان میآید، علاوه بر اشغال و غارت مستعمرات، قتلعام و نسل کشی جنونآمیز صدها ملت و خلق و قوم بومی این سرزمینها، نابودی فرهنگ، زبان، اخلاق و آداب و سنن تاریخی آنها در مقابل چشم مجسم میگردد. م.).
فروپاشی امپراتوری استعماری بریتانیا که از ۷۵ سال پیش آغاز شد، ۲۵ سال به طول انجامید. استعمارگر سابق- «پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی » یک ربع قرن است که بدون مستعمرات و دیگر مناطق وابسته زنده گی می کند. مساحت این پادشاهی متوسط است- ۲۴۲۵۰۰ کیلومتر مربع (۷۶ صدم درصد از مساحت اراضی تصرفی استعماری بریتانیا در سال ۱۹۱۹) با جمعیت ۶۷ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر (۸۶ صدم درصد از کل جمعیت جهان ).
در قرن گذشته، ایالات متحده امریکا بریتانیا را به عنوان یک رهبر جهانی تحت فشار قرار داد. پس از جنگ جهانی اول، برابری ناپایداری بین آن ها برقرار شد. اما در نتیجه جنگ جهانی دوم، در نهایت امریکا به جایگاه رهبری صعود کرد. بسیاریها به درستی بر این باورند که در فروپاشی امپراتوری استعماری بریتانیا نه تنها اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی (این واقعیت غیرقابل انکار است)، بلکه ایالات متحده امریکا نیز نقش داشته و جایگزینی برای امپراتوری بریتانیا به نام صلح و آرامش امریکایی (Pax Americana) نواستعماری ایجاد کرده است.
تاریخ اخیر بریتانیا با مفهوم کلی « زوال اروپا »، تالیف اسوالد اشپنگلر کاملاً مطابقت دارد. اشپنگلر یک قرن پیش افول کل تمدن غرب را پیش بینی کرد، با این فرض که ابتدا جهان قدیم شروع به زوال خواهد کرد و بعدا نوبت به دنیای جدید خواهد رسید…
دلیل اندیشیدنم به افول بریتانیا مطالب خبرگزاری بلومبرگ بود. این خبرگزاری در ۲ سپتامبر، مطالبی را تحت عنوان «بریتانیا از هند عقب مانده است و ششمین اقتصاد بزرگ جهان می شود »، منتشر کرد. سال گذشته، بریتانیا از نظر تولید ناخالص داخلی در رتبه پنجم جهان و پس از آن هندوستان در رتبه ششم قرار داشت. این رتبه بندی بر اساس ارزیابی نتایج کل سال بود. اما در سه ماهه آخر سال ۲۰۲۱ ترسایی مستعمره سابق بریتانیا از بریتانیا پیشی گرفت و به پنجمین اقتصاد بزرگ تبدیل گردید. محاسبه تولید ناخالص داخلی بر اساس دلار امریکا به صورت اسمی و با استفاده از نرخ مبادله دلار در آخرین روز سه ماهه انجام می شود. بنا به گزارش صندوق بینالمللی پول، در سه ماهه اول سال جاری، هند برتری خود را تقویت کرد. حجم اقتصاد هند در سه ماه نخست سال به ۸۵۴ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار رسید. در انگلستان این رقم برابر با ۸۱۶ میلیارد دلار بوده است.
به گفته کارشناسان بلومبرگ، فاصله مستعمره سابق با متروپل افزایش خواهد یافت. اقتصاد بریتانیا را تورم فراگرفته است. همه نشانه های رکود اقتصادی که احتمالاً قبل از پایان سال آغاز خواهد شد، بوضوح مشاهده می شود. رشد تولید ناخالص داخلی بریتانیا در سه ماهه اول، تنها ۸ دهم درصد بود. سه ماهه دوم با کاهش ۱ دهم درصدی تولید ناخالص داخلی به پایان رسید. بر اساس پیش بینی بانک مرکزی انگلستان در بهار، تولید ناخالص داخلی بریتانیا ۳ و نیم درصد افزایش خواهد یافت. بلومبرگ در اواسط تابستان پیش بینی را تغییر داد و نوشت: تولید ناخالص داخلی ۲۵ صدم درصد کاهش خواهد یافت. و در ماه اگست، پیش بینی را اصلاح کرد و گفت که کاهش تولید ناخالص داخلی یک و نیم درصد خواهد بود. جایگزینی لیز تراس در کرسی نخست وزیر با بوریس جانسون به این واقعیت منجر شد که کارشناسان دوباره به تجدید نظر در پیش بینیها در سمت وخامت شروع کردند. قابلیت لیز تراس در تصمیم گیری درست در زمینه اقتصاد حتا پایین تر از توانایی سلف اوست. همان بانک مرکزی انگلستان که در ماه اگست از وجود نشانه های رکود اقتصادی صحبت می کرد، اکنون با پیش بینی اینکه رکود ممکن است تا سال ۲۰۲۴ ترسایی ادامه داشته باشد، «خشنود» شده است.
و در این زمینه، بلومبرگ با پیش بینی رشد اقتصادی هند می نویسد: رشد تولید ناخالص داخلی این کشور در سال جاری ۷ درصد برآورد می شود!
مسیرهای اقتصادی مستعمره سابق و استعمارگر سابق آن با هم متفاوت است: پیش بینی میشود اقتصاد هند تا سال ۲۰۲۷، یک پنجم بزرگتر از اقتصاد بریتانیا باشد.
در دهه گذشته رتبه بندی کشورها بر حسب تولید ناخالص داخلی محاسبه شده (بر اساس نرخ رسمی ارز ملی) به صورت زیر بوده است: ایالات متحده امریکا، چین، جاپان، اآلمان، بریتانیا. هندوستان در همان دهه در جایگاه یازدهم قرار داشت. در پایان سال ۲۰۲۲ ترسایی هند و بریتانیا جای خود را عوض خواهند کرد.
البتّه، اقتصاد دانان از آنجایی که به شاخصهای تولید ناخالص داخلی که «به ارزش اسمی» اندازهگیری می شوند، اعتماد ندارند، ترجیح می دهند اقتصادها را با استفاده از شاخص تولید ناخالص داخلی در برابر قدرت خرید پول ملی نسبت به دلار امریکا مقایسه کنند. و اگر از این روش عینی تر برای اندازه گیری اقتصاد استفاده کنیم، معلوم می شود که هند مدت هاست که از استعمارگر سابق خود پیشی گرفته است. بر اساس دادههای صندوق بینالمللی پول برای سال ۲۰۲۱، در زیر، فهرست ۱۰ کشور برتر از نظر قدرت خرید ارز ملی که بر مبنای تولید ناخالص داخلی محاسبه شده، ذکر می شود (در پرانتز – سهم در کل جهان، به درصد):
۱- چین (۱۸و ۶۲ صدم)؛
۲- امریکا (۱۵ و ۷۴ صدم)؛
۳-هند (۶ و ۹۹ صدم)؛
۴- جاپان (۳ و ۸۴ صدم)؛
۵- المان (۳ و ۳۲ صدم)؛
۶- روسیه (۳ و ۷ صدم)؛
۷- اندونزیا (۲ و ۴۴ صدم)؛
۸- برازیل (۲ و ۳۵ صدم)؛
۹- انگلستان (۲ و ۳۳ صدم)؛
۱۰- فرانسه (۲ و ۳۰ صدم)
همانطور که میبینید، بلومبرگ موقعیت هند در اقتصاد جهانی را به وضوح دست کم گرفت، در حالی که موقعیت بریتانیا را، برعکس، بیش از حد ارزیابی کرد. چند سالی است که هند سومین اقتصاد بزرگ جهان است و بریتانیا در انتهای فهرست ۱۰ اقتصاد برتر جهان قرار دارد. ضمناً، بر اساس گزارش بانک جهانی، بریتانیا نه در رتبه نهم، بلکه در رتبه دهم (پس از فرانسه) قرار دارد.
طبق گزارش صندوق بینالمللی پول، کل تولید ناخالص داخلی ۱۰ کشور پیشرو در سال گذشته ۶۰ و ۹۰ صدم درصد بوده است. از این میزان آنها ( امریکا، حاپان، المان، انگلستان و فرانسه)، کشورهایی که ما آن ها را غرب جمعی می نامیم، ۳۷ و ۵۳ صدم درصد، یعنی کمتر از نیمی (۴۵ درصد) را به خود اختصاص دادهاند. و بیش از نیمی (۵۵ درصد) آن سهم کشورهایی است که به نوعی در نقطه مقابل غرب جمعی قرار دارند.
بر اساس گزارش بلومبرگ در ۲ سپتامبر ما ناچاریم یک بار دیگر به این بیاندیشیم که نقشه اقتصادی جهان چقدر سریع می تواند تغییر کند. بسیاری ها در مورد دلایل این ناهنجاری ها گمانه زنی کردهاند. ولادیمیر لنین در کتاب امپریالیزم بمثابه بالاترین مرحله رشد سرمایهداری (۱۹۱۶) نوشت، که تحت امپریالیزم، « قانون توسعه نامتوازن اقتصادی و سیاسی سرمایه داری عمل می کند». پس از فروپاشی نظام استعماری، پاندول (آونگ) به سمت دیگری رفت: اقتصاد مستعمرات سابق شروع به رشد کردند ولی متروپل های سابق در حال پژمردن بودند.
اغلب این نوسان را « قانون آونگ» می نامند. این قانون در مطالب آماری گذشته نگر که توسط مورخ اقتصادی بریتانیایی آنگوس مدیسون (Angus Maddiso۱۹۲۶-۲۰۱۰) طی سالیان زیادی گردآوری شده، به وضوح قابل مشاهده است. رتبه بندی توسعه اقتصادی کشورها در قرنهای گذشته که توسط وی جمع آوری شده، با تصویر امروزی کاملاً متفاوت است (رجوع کنید: اِ. مدیسون، خطوط کلی اقتصاد جهان. ۱- سالهای ۲۰۳۰: مقالات تاریخ اقتصاد کلان. م. ۲۰۱۲).
مثلاً، در نیمه نخست قرن نوزدهم، مرکز زنده گی اقتصادی بشر نه اروپا، بلکه آسیا بود. به گفته اِ. مدیسون، سهم هندوستان و چین از تولید ناخالص داخلی جهان در نیمه اول قرن نوزدهم ۴۰ تا ۵۰ درصد بود و تا سال ۱۹۵۰ترسایی سهم آنها به ۹ درصد کاهش یافت. و چندین دهه است، که دو غول آسیایی انتقام ضررهایی را که از سرکوب مستقیم (هند) و غیرمستقیم (چین) استعماری بریتانیا متحمل شدند، می گیرند. در پایان سال گذشته، مجموع سهم هند و چین از یک چهارم تولید ناخالص داخلی جهان فراتر رفت. برخی از پژوهشگران اقتصادی معتقدند که این فقط آغاز است. یک آونگ عرفانی می تواند دو کشور آسیایی را به جایگاهی که دو قرن پیش داشتند، بازگرداند. این امر، به ویژه در مورد هند صادق است. پتانسیل رشد چین در حال حاضر به فرسوده گی نزدیک شده است (رونق اقتصادی چین تقریباً چهار دهه به طول انجامید) و هند کشوری است که پتانسیل اقتصادی آن به تازه گی در حال آشکار شدن است.
بسیاری از کارشناسان، آینده بزرگ اقتصادی هند را پیش بینی می کنند. به عنوان مثال، آژانس مشاوره «PricewaterhouseCoopers» به طور منظم گزارش هایی با عنوان « اقتصاد جهانی در سال ۲۰۵۰» تهیه می کند. همه ساله تغییراتی در آن ها داده می شود. در همه حال، رتبه اول را در رتبه بندی اقتصادهای جهان در اواسط قرن بیست و یکم به چین و رتبه دوم را به هند اختصاص می دهد. به عقیده کارشناسان این آژانس، در مجموع، سهم آنها در تولید ناخالص داخلی جهانی از ۳۵ درصد فراتر خواهد رفت.
تصویر پویایی اقتصادی «معشوقه جهان» سابق با انتشار آژانس بلومبرگ در ۲۲ اگست تکمیل گردید: با بررسی مجدد ارقام معلوم شد بزرگترین انقباض در اقتصاد بریتانیا از سال ۱۷۰۹ آغاز شد و مشخص شد، که کاهش تولید ناخالص داخلی در سال گذشته (آنها معتقدند صرفاً به دلیل «همه گیری» بود)، نه ۹ و ۳ دهم درصد، بلکه ۱۱٪ بود. و این شدید ترین سقوط در طول سه قرن اخیر در تاریخ بریتانیا می باشد. رشد تولید ناخالص داخلی در سال گذشته به ۷ و نیم درصد رسید که نتوانست زیان های سال قبل را جبران کند. و با توجه به اینکه « رشد منفی » تولید ناخالص داخلی در پایان سال جاری پیش بینی می شود، به راحتی می توان نتیجه گرفت که اقتصاد بریتانیا چندین سال به عقب برمی گردد./ ا. م. شیری
بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۲ـ۱۲۰۹
Copyright ©bamdaad 2022
دیدار روسای جمهوری چین و روسیه در سمرقند
بعد از ظهر پانزدهم سپتامبر به وقت محلی، شی جین پینگ رییس جمهوری خلق چین با ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه در مهمانسرای دولتی سمرقند دیدار و در مورد روابط چین و روسیه و مسایل بین المللی و منطقه ای مورد علاقه مشترک تبادل نظر کردند.
شی جین پینگ خاطرنشان کرد که امسال، چین و روسیه ارتباطات راهبردی موثری را حفظ کرده اند. همکاریهای دو کشور در زمینه های مختلف به طور پیوسته پیش رفته، فعالیت های سال تبادل ورزشی به طور منظم گسترش یافته ، همکاری های محلی و تبادلات مردمی و فرهنگی پرشورتر شده و دو کشور در صحنه بین المللی هماهنگی نزدیک داشته و از هنجارهای اساسی روابط بین الملل دفاع کرده اند. در مواجهه با تغییرات در جهان، زمان و تاریخ، چین مایل است با روسیه همکاری کند تا مسوولیت یک کشور بزرگ را نمایان سازد، نقش هدایت گر را ایفا کند و به جهان آشفته آرامش و ثبات تزریق کند.
شی جین پینگ تاکید کرد که چین مایل است از روسیه در موضوعات مربوط به منافع اصلی یکدیگر حمایت کرده و همکاری عملی در زمینه های تجاری، کشاورزی، پیوندها و اتصالات و سایر زمینه ها را تعمیق بخشد. دو طرف باید هماهنگی و همکاری را در چارچوب های چندجانبه مانند سازمان همکاری شانگهای، سیکا و بریکس تقویت کنند، همبسته گی و اعتماد متقابل را بین همه طرف ها ترویج کرده وهمکاریهای عملی را گسترش دهند، از منافع امنیتی منطقه محافظت کنند و از منافع مشترک کشورهای در حال توسعه و کشورهای بازارهای نوظهور دفاع کنند.
ولادیمیر پوتین نیز برای بیستمین کنگره ملی حزب کمونیست چین آرزوی موفقیت کامل و ابراز اطمینان کرد که تحت رهبری رییس جمهور شی جین پینگ، توسعه اقتصادی و اجتماعی چین به دستآوردهای جدید نایل خواهد آمد. پوتین گفت که تغییرات زیادی در جهان امروز در حال رخ دادن است. تنها مساله ای که بدون تغییر و ثابت باقی مانده، دوستی و اعتماد متقابل بین روسیه و چین است. همکاری استراتیژیک همه جانبه روسیه و چین همچون کوهی استوار است. روسیه و چین هر دو از ترویج نظم بین المللی عادلانه تر حمایت می کنند و الگویی برای روابط بین المللی ایجاد کرده اند. روسیه قاطعانه از اصل چین واحد تبعیت می کند و برخی کشورها را به دلیل انجام اقدامات تحریک آمیز در مورد مسایل مربوط به منافع اصلی چین محکوم می کند. روسیه مایل است ضمن تقویت ارتباطات و هماهنگی دوجانبه و چند جانبه با چین همکاری در زمینه های کلیدی مانند اقتصاد، تجارت و انرژی را افزایش دهد. روسیه مایل است به اتفاق چین به ادامه تعمیق همکاری کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای بر اساس اصل عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر و ایجاد یک پلاتفرم معتبر برای حفظ امنیت و ثبات منطقه ای کمک کند.
شی جین پینگ ضمن تقدیر از پایبندی روسیه به اصل چین واحد تاکید کرد که تایوان بخشی از چین است، چین قاطعانه با نیروهای تجزیه طلب تایوان و مداخلات خارجی مخالف است./ رادیوبین المللی پکن
بامـداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۲ـ۱۶۰۹
Copyright ©bamdaad 2022
اوسکار لافونتین:
المان در جنگ اوکرایین به عنوان دست نشانده امریکا عمل میکند
سبزها از حزبی که از جنبش صلح المان بیرون آمده بود به بدترین حزب جنگ طلب در بوندستاگ المان تبدیل شده است
برای اکثریت قریب به اتفاق سیاستمداران و روزنامه نگاران المانی، جنگ در اوکرایین در ۲۴ فبروری ۲۰۲۲ ترسایی آغاز شده است. با این دیدگاه که پیش تاریخ کامل تهاجم ارتش روسیه به اوکرایین را نادیده می گیرد، المان نمی تواند هیچ کمکی برای حصول صلح در اوکرایین بکند.
این عبارت به شاعر آیسخولوس نسبت داده شده است: در جنگ، حقیقت اولین قربانی است.
نتیجه این است که برای یافتن صلح، باید به حقیقت بازگشت، بهتر است بگوییم باید به راستی و درستی بازگردیم.
و این بدان معناست که هر جنگی تاریخ خود را دارد.
و پیش تاریخ جنگ اوکرایین با برداشتی که ایالات متحده امریکا از خود دارد آغاز میشود، یعنی یک ملت برگزیده با ادعای تنها قدرت سلطه گر جهان که قرار است تنها نیز بماند.
بنابراین، ایالات متحده امریکا باید تمام تلاش خود را برای جلوگیری از ظهور یک قدرت جهانی دیگر انجام دهد. این نه تنها در مورد چین و روسیه، بلکه در مورد اتحادیه اروپا یا در آینده، شاید در مورد هند یا سایر کشورها نیز صدق می کند.
اگر این ادعا را بپذیرید و در عین حال بدانید که ایالات متحده امریکا به مراتب بزرگترین دستگاه نظامی جهان را دارد، می توانید به این نتیجه برسید که بهترین کار پناه بردن به زیر بال و پر این تنها قدرت جهانی است.
« المان یک کشور مستقل نیست »
با این حال، این ملاحظه تنها در صورتی صحیح است که قدرت حافظ، سیاست خارجی مسالمت آمیزی را دنبال کند و رقبای نوظهور را محاصره نظامی نکند، اما اگر دایماً آنها را تحریک کند در نتیجه خطر جنگ را عملا می پذیرد. اگر قدرت محافظ در قلمرو متحدان خود دارای امکانات نظامی باشد که از آنجا دست به راه اندازی جنگ های خود بزند، نه تنها خود، بلکه متحدانش را نیز با این سیاست ژیوپولیتیک تهاجمی به خطر می اندازد.
برای مثال فرودگاه رامشتاین برای جنگ ایالات متحده امریکا در خاورمیانه، افریقا و اوکرایین ضروری بوده و هست.
بنابراین وقتی امریکایی ها در حال جنگ هستند، المان خواه ناخواه همیشه طرف جنگ است.
برای مثال شارل دوگل چون این ارتباط را دیده بود، هیچ گونه تاسیسات ناتو، یعنی تاسیسات امریکایی، را در خاک فرانسه مجاز ندانست . او معتقد بود که یک کشور باید بتواند در مورد جنگ یا صلح خودش تصمیم بگیرد.
آن زمان که وزیر جنگ ایالات متحده امریکا، لوید آستین، در پایگاه نظامی رامشتاین جلسه ای از کشورهای تابعه و دست نشانده را دعوت کرد تا سهم و نقش خود در جنگ اوکرایین را ادا کنند. دوباره مشخص شد که المان یک کشور مستقل نیست.
البته واضح است که ایالات متحده امریکا این را حق خود بداند که برای المان تصمیم بگیرد که آیا المان اجازه دارد خط تامین انرژی مانند نورد استریم ۲ را راه اندازی کند یا خیر.
جنگ با تاریخ طولانی
تاریخ جنگ اوکرایین همچنین شامل ملاحظات استراتژیست های امریکاییست که بر اساس آن اوکرایین یک کشور کلیدی در مورد تسلط بر قاره اوراسیا است.
به همین دلیل، به گفته برژینسکی، مشاور امنیت ملی سابق رییس جمهور کارتر، در کتابی با عنوان تنها قدرت جهانی در سال ۱۹۹۷ترسایی اوکرایین باید به عنوان یک کشور دست نشانده یا رعیت ایالات متحده امریکا باشد.
اگرچه سیاستمداران باهوش امریکایی مانند جورج کنان نسبت به تبدیل اوکرایین به پایگاه نظامی در مرز روسیه هشدار دادند، رییس جمهور کلینتون، بوش، اوباما، ترامپ و بایدن سیاست توسعه ناتو به سمت شرق و تسلیح اوکرایین را پیش بردند، اگرچه روسیه بیش از ۲۰ سال است که اعلام کرده است که سربازان و موشک های امریکایی را در مرز اوکرایین خود تحمل نمی کند.
حداکثر با کودتای میدان در سال ۲۰۱۴ ترسایی ایالات متحده امریکا نشان داد که تمایلی به در نظر گرفتن منافع امنیتی روسیه ندارد. آنها یک دولت دست نشانده ایالات متحده امریکا را در اوکرایین نصب کردند و هر کاری که ممکن بود برای ادغام نیروهای مسلح اوکرایین در ساختارهای ناتو انجام دادند. مانورهای مشترکی برگزار شد و اعتراضات مداوم دولت روسیه نادیده گرفته شد.
در این زمینه، از این استدلال دروغین استفاده می شود که هر دولتی حق دارد آزادانه اتحاد خود را انتخاب کند.
هیچ کشوری نباید در مرزهای یک کشور رقیب که یک ابر قدرت هسته ای نیز میباشد، موشک های خود را مستقر کند و ساده لوحانه این کار خود را با آزادی انتخاب شریک در اتحاد نظامی توجیه کند.
تصور کنید که کانادا، مکسیکو یا کوبا به نیروهای چینی یا روسی اجازه حضور در خاک خود را بدهند و در عین حال اجازه دهند پایگاه های موشکی در خاکشان ایجاد شود که بدون کمترین زمانی برای هشدار این موشک ها واشنگتن را هدف بگیرند.
از زمان بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ ترسایی ما می دانیم که ایالات متحده امریکا هرگز چنین چیزی را نمی پذیرد و در صورت بوجود آمدن چنین تردیدی خطر جنگ هسته ای قطعی خواهد بود.
با توجه به ملاحظات میتوان نتیجه گرفت: یک ابرقدرت تهاجمی نمی تواند یک « ایتلاف دفاعی» را رهبری کند.
پس از سپری کردن تمام تجربیات دهه های گذشته، معلوم نیست چقدر زمان خواهد برد تا المان بالاخره بفهمد که باید تامین امنیت خود را به دست خود گرفته و از ایالات متحده امریکا مستقل شود؟
در تاریخ المان سیاستمدارانی بودند که خطر ناشی از دنباله روی از سیاست ایالات متحده امریکا را دیدند و تلاش کردند سیاست خارجی مستقل المان را اتخاذ کنند.
به عنوان مثال، ویلی برانت می دانست که پس از جنگ جهانی دوم باید با روسیه و همسایگان اروپای شرقی صلح برقرار شود.
او خواستار خلع سلاح و تنش زدایی شد و متقاعد شد که امنیت را نمی توان در برابر یکدیگر به دست آورد، بلکه تنها با همدیگر امکان پذیر است.
هلموت کهل درباره اتحاد دوباره المان با گورباچف مذاکره کرد و تشخیص داد که صلح و همکاری با روسیه پیش نیاز نظم و صلح اروپایی است.
هانس دیتریش گنشر در مواقعی مورد توجه سیاستمداران ایالات متحده امریکا قرار گرفته بود زیرا او از جنگ هسته ای محدود در اروپا می هراسید و بنابراین هر کاری توانست انجام داد تا موشکهای کوتاه برد و سلاح های هسته ای تاکتیکی را از خاک المان و اروپا خارج و ممنوع کند.
«گنشریزم» در واشنگتن به فحش تبدیل شده بود.
کلاوس فون دونانی در کتاب عالی خود به نام منافع ملی اخیراً به نگرش برخی استراتژیست های آمریکایی اشاره کرد که آنها میتوانند به خوبی جنگ هسته ای محدود به اروپا را راه اندازی کرد.
چگونه از وخامت اوضاع جلوگیری کنیم
در حال حاضر حتا کمترین نشانه ای از یک سیاست خارجی که منافع المان را در اولویت قرار دهد مشاهده نمی شود. رهبران دولت ایتلافی المان، شولز، بیربوک، هابک و لیندنر، خدمتگزاران وفادار ایالات متحده امریکا هستند.
شولز از تسلیح مجدد حمایت می کند و مفتخر است که می تواند تحویل تسلیحات به اوکرایین را در فواصل زمانی کوتاه تری اعلام کند. او طوری رفتار می کند که گویی هرگز در مورد سیاست استقرار سیاسی و تنش زدایی ویلی برانت چیزی نشنیده است.
سیاست خارجی حزب لیبرال تحت سلطه لابی گر تسلیحاتی استراک - تسیمرمن (راین متال) است که هر روز در میان خواستار تسلیحات جدید برای اوکرایین است.
سبزها از حزبی که از جنبش صلح المان بیرون آمده بود به بدترین حزب جنگ طلب در بوندستاگ المان تبدیل شده است.
اظهارات انالینا بیربوک مبنی بر اینکه ما باید روسیه را « ویران کنیم » را باید اظهاراتی فاشیستی نامید.
بزرگترین حزب مخالف نیز غایب است. رییس حزب دموکرات مسیحی، فردریش میرس، به عنوان کارمند سابق غول مالی ایالات متحده امریکا، بلک راک، یک ترانس اتلانتیک وفادار است، خواستار تحویل سلاح های بیشتری است و حتا می خواست نورد استریم ۱ را هم تعطیل کند.
سیاست خارجی المان به منافع کشور ما لطمه می زند و به صلح در اروپا کمکی نمی کند. این سیاست نیاز به تغییر جهت کامل دارد.
اگر خطر جنگ بین قدرتهای هسته ای به دلایل ژیوپولیتیکی امریکا وجود داشته باشد، این وظیفه سیاستمداران المانی و اروپایی است که هر کاری ممکن است انجام دهند تا قلمرو آنها را از این درگیری دور نگه داشته شود.
اروپا باید خود را از ایالات متحده امریکا جدا کند و نقش میانجی بین قدرت های جهانی رقیب ایفا کند. المان و فرانسه با هم پتانسیل توسعه یک سیاست خارجی و امنیتی مستقل اروپا را دارند.
وقت آنست که شروع کنیم. ما همیشه نمی توانیم برای جلوگیری از آتش سوزی جهانی هسته ای در هنگام تشدید جنگ، بر یک ارتش با تدبیر تکیه کنیم. به عنوان مثال، افسر نیروی دریایی شوروی، آرچیپوف، که از پرتاب اژدر هسته ای در جریان بحران موشکی کوبا جلوگیری کرد، یا دگروال پتروف شوروی، که در سال ۱۹۸۴ترسایی تصمیم گرفت زمانی که رایانه روسی به اشتباه نزدیک شدن موشک های بالستیک قاره پیما امریکایی با کلاهک هسته ای را شناسایی کرد، از قاعده فعال کردن ضد حمله اتمی سرپیچی کرد.
زمان آن فرا رسیده است که ابتکارات صلح را تنها به رییس جمهور ترکیه، اردوغان واگذار نکنیم.
حتا اگر ایالات متحده امریکا، به اعتراف خود، آماده کار در جهت آتش بس و پایان سریع جنگ در اوکرایین نباشد، این برای اروپایی ها یک خواسته حیاتیست. راجر واترز، بنیانگذار گروه موسیقی پینک فلوید، وقتی اشاره می کند که هنوز هم می توان بر اساس توافقات مینسک به صلح دست یافت، درست می گوید.
از سوی دیگر، وقتی ایالات متحده امریکا اعلام می کند که هدفش تضعیف روسیه است تا دیگر نتواند جنگی مشابه را آغاز کند، این تاریک اندیشی خالص است.
چند اوکرایینی و روس دیگر قرار است قبل از آنکه ایالات متحده امریکا به اندازه کافی به هدف ژیوپولیتیک خود یعنی تضعیف قابل توجه روسیه نزدیک شود، قربانی شوند؟
اروپا اکنون بالاترین قیمت انرژی را میپردازد. شرکت های صنعتی اروپایی در حال مهاجرت و راه اندازی شعب جدید در ایالات متحده امریکا هستند.
سفارشات هنگفت برای صنعت تسلیحات ایالات متحده امریکا و سودهای گزافی که صنایع مضر برای محیط زیست امریکا به همراه دارد، به خوبی روشن می کند که چه کسانی از این جنگ و تحریم ها سود می برند.
با توجه به این وضعیت، سیاستمداران آماتور دولت ایتلافی المان که در سیاست خارجی بی تجربه هستند نیز باید درک کنند که هیچ راهی دیگری برای ابراز وجود اروپا وجود ندارد.
اولین قدم، فشار برای آتش بس، ارایه یک طرح صلح و عملیاتی کردن نورد استریم ۲ خواهد بود.
از سوی دیگر، ادامه سیاست فعلی منجر به فقیر شدن بخش بزرگی از جمعیت، نابودی کل بخشهای صنعت المان و تشدید خطر کشیده شدن المان به جنگ هستهای خواهد شد. /مجله هفته
بامـداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۲ـ ۳۱۰۸
Copyright ©bamdaad 2022