رسانه های جهان در بامداد روز یکشنبه، ۱۸ ماه قوس ( یازده روز پس از حمله نیروهای تروریستی تکفیری «هییت تحریر شام » به سوریه ) سقوط دولت بعث سوریه به رهبری بشار اسد را در راس خبرهای شان قرار دادند.
خبر سقوط دولت بشار اسد که با استقبال کشورهای امپریالیستی رو به رو شد، وضعیتی کاملاً جدید را در صحنه سیاسی خاورمیانه رقم می زند. سقوط دولت اسد که با دخالت آشکار نیروهای نظامی ترکیه، اسراییل و همکاری کشورهای امپریالیستی سازمان داده شده است را بخشی از سیاست راهبردی امپریالیزم امریکا به منظور اِعمال هژمونی گسترده بر منطقهٔ خاورمیانه باید ارزیابی کرد.
براساس گزارش رسانه های بینالمللی، هفته گذشته و پس از وسعت گرفتن حملهه ای گروه های تروریستی وابسته به «هییت تحریر شام » و سقوط شهرهای اصلی سوریه در شمال کشور، دولتهای روسیه و جمهوری اسلامی ایران به خارج کردن نیروهای نظامی، هییتهای دیپلماتیک، و شهروندان شان از خاک این کشور تصمیم گرفتند.
رسانهٔ « یورو نیوز» گزارش داد: سرگِی لاوروف اعلام کرد وزیران امور خارجه روسیه، ترکیه، و ایران در نشست شان در دوحه ( پایتخت قَطَر) توافق کردند که به „خصومتها „ درسوریه فوراً باید پایان داده شود. آقای لاوروف خاطرنشان کرد که مسکو گفتگو بین دولت سوریه و آنچه او „اپوزیسیون قانونی „ در سوریه می خواند را میخواهد شاهد باشد. لاوروف گفت : « گروه شورشی اسلام گرای «هییت تحریرشام » صرف نظر از هرگونه ادعایی در مورد تغییر دادن دیدگاههایش، همچنان گروهی „تروریست„ هستند. لاوروف تأکید کرد „این غیرقابل قبول„ است که به „ گروههای تروریستی „ اجازه داده شود کنترول خاک سوریه را به دست گیرند.»
وزارت خارجه ایران در اولین واکنشش به سقوط بشار اسد گفت: « تعیین سرنوشت و تصمیمگیری در مورد آینده سوریه تنها بر عهده مردم این کشور بدون مداخله مخرب یا تحمیل خارجی است. »
به گزارش خبرگزاری های جهان، بشار اسد بههمراه برخی از مشاورانش در بامداد یکشنبه، ۱۸ قوس با هواپیمایی از فرودگاه دمشق عازم روسیه شد. بر اساس همین گزارشها، دولت روسیه اعلام کرده است رییس جمهور سوریه پس از مذاکره با « دیگر عاملهای درگیری مسلحانه » و دادن دستورهایی برای انتقال مسالمتآمیز قدرت، با کناره گیری از مقام خود کشورش را ترک کرد. وزارت امور خارجه روسیه تأکید کرده است که در این مذاکره شرکت نداشته است، اما با „همه گروههای مخالف سوریه„ در تماس است.
تصرف دمشق، پایتخت سوریه، نه فقط به بیش از پنج دهه حکومت خانواده اسد در سوریه پایان داد، بلکه به حیات حزب بعث در خاورمیانه نیز هم چنین پایان بخشید. سقوط دولت بشار اسد ۲۱ سال پس از سقوط صدام حسین یکی از مهم ترین تحولات سیاسی در خاورمیانه است و مطمیناً تبعاتی عمیق و پردامنه در منطقه خواهد داشت. نیروهای اپوزیسیون ترقی خواه در سوریه مطرح کردهاند که در طول ۱۳ سال گذشته، سوریه در معرض چرخههای خشونت و تخریب مداوم در سراسر کشور بوده است که اجرای توافقات و تعیین „مناطق کاهش تنش „ آنها را متوقف کرد. این امر به وضعیت آتشبسی تقریباً کامل تا میانه سال ۲۰۱۹ منجر شد. پس از آن، مرحله فرسایش اقتصادی آغاز شد، هم از داخل و هم از خارج، و تحریمهای بینالمللی تشدید سیاستهای اقتصادی نولیبرالی بی رحمانه همراه با سرکوب نیروهای داخلی را باعث گردید که از سوی دولت سوریه اعمال می شد.
با سقوط رژیم حاکم در سوریه در ادامه حملههای خونین اسراییل به غزه و لبنان، منطقه خاورمیانه با بحران چند وجهی عمیق روبرو شده است. خروج بشار اسد از سوریه و تسلیم کردن قدرت به نیروهای تروریستی که تا سال ۲۰۱۳ در چارچوب نیروهای وابسته به « داعش » فعالیت میکردند و سپس تا سال ۲۰۱۶ زیر فرماندهی ایمن الظواهری، رهبر القاعده، بودهاند می تواند دربر دارنده سلسه تحولهایی در راستای منافع راهبردی امریکا، اسراییل، و ترکیه باشد. نکته توجه برانگیز این که دولت ترکیه رسماً از نیروهای وابسته به « هییت تحریر شام » حمایت کرده است و مطبوعات اسراییل نیز از تفاهم و علایق مشخص میان دولت نتانیاهو و « هییت تحریر شام » سخن گفته اند.
حزب توده ایران نگران پیامدهای وقایع روزهای گذشته در سوریه است، پیامدهایی که می توانند به بی ثباتی بیشتر و گستره تر از جمله به جنگی منطقه ای و فاجعه بار در خاورمیانه ( با پیامدهای جهانی محتمل) منجر شوند. ما بر این باوریم که تحولها در سوریه در خلأ و جدا از سلسله وقایع پس از ۷ اکتوبر۲۰۲۴ و شکست جدی سیاست های جمهوری اسلامی در منطقه و نیروهای وابسته به آن در غزه و لبنان در منطقه رخ نداده است. حقیقت امر این است که مداخله مستقیم دولت هایی مانند اسراییل و ترکیه در تحول های جاری نه فقط بدتر شدن وضعیت امنیتی منطقه را باعث گردیده است بلکه پیامدهایی گسترده تر نیز می تواند داشته باشد. مردم سوريه خواستار تحقق حاكميت ملی، دموكراسی، و عدالت اجتماعی هستند و يك نيروی به شدت ارتجاعی- جهادی و تروريست برنامه و توان بر آوردن چنين خواسته هایی را ندارد.
حزب توده ایران از همه فراخوانهای مسوولانه بینالمللی برای یافتن راه حل سیاسیای جامع به منظور برطرف ساختن بحران سوریه حمایت می کند. ما همچنین از فراخوان نیروهای مترقی منطقه برای اجرای فوری « قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد » که در اجرای آن حلِ بحران سوریه بر بنیان منافع حیاتی مردم سوریه استوار است پشتیبانی می کنیم و مخالفت مان را با هرگونه مداخله نیروهای خارجی اعلام می داریم.
حزب توده ایران
۱۸ قوس ۱۴۰۳
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۴ـ ۰۹۱۲
Copyright ©bamdaad 2024
درحاشیه انکشافات روان در سوریه :
ا. م. شیری
رسانه های ترکیه نقش واقعی انقره در حمله جهادیها به سوریه را فاش کردند.
در حوادث اخیر سوریه، ترکیه همراه با اسراییل و امریکا علیه روسیه و ایران عمل می کند.
ادعاهای رسمی انقره مبنی بر عدم دخالت در حمله اسلامگرایان به حلب و دیگر شهرهای سوریه واقعیت ندارد. محمدعلی گولر در مقاله یی برای روزنامه جمهوریت ترکیه نقش واقعی ترکیه در هجوم اسلامگرایان به سوریه را توضیح می دهد.
نویسنده این مقاله با رد موضع کشور ترکیه در مورد عدم مشارکت در حوادث جمهوری همسایه، این نکته را مورد توجه قرار داده است که « ارتش آزاد سوریه » تحت حمایت ترکیه به همراه تروریستهای گروه تروریستی «هیئت تحریرالشام»، به حلب حمله کردند.
گولر یک سوال منطقی مطرح میکند: آیا « ارتش آزاد سوریه» تحت کنترول انقره، بیاطلاع انقره در این حمله شرکت کرد؟
وی به سخنان انجو کچلی، سخنگوی وزارت خارجه ترکیه اشاره میکند که حمله به حلب را پاسخ به حملات نیروهای دولتی سوریه به ادلب خواند. این تعبیر دیپلومات ایرادات زیادی دارد.
این روزنامه ترکی توضیح می دهد: « بدینوسیله، انقره، اولاً، سوریه و همچنین، حامیان آن، روسیه و ایران را به «حمله» به ادلب متهم می کند. ثانیاً، ادلب قلمرو سوریه است. بنابراین، عملیات ارتش سوریه در ادلب نه حمله، بلکه یک عملیات ضد تروریستی محسوب می شود. ثالثاً، مهاجمان به حلب، حداقل از نظر دولت سوریه، گروههای تروریستی هستند ».
روزنامه جمهوریت، لفاظی های رسانههای حامی دولت ترکیه را یکی دیگر از نشانههای دخالت انقره در رویدادهای سوریه می خواند. بخصوص این که آن ها «حمله سازمانهای تروریستی به حلب را با خوشحالی پوشش میدهند».
ستون نویس روزنامه معتقد است که حمله تروریستی به حلب نقض توافقنامه آستانه توسط ترکیه بود. این دقیقاً همان نکته ایی است که روسیه و ایران به درستی درک می کنند.
گولر یادآور می شود: انقره در گفتگوهای آستانه مسوولیت گروههای مسلح را به عهده گرفت و اعلام کرد: « آنها را خلع سلاح خواهم کرد». این جوهر توافقهای آستانه است. آیا انقره در قبال گروهها در ادلب مسوول نیست؟
اما نه تنها خلع سلاح تروریستها اتفاق نیفتاد، بلکه برعکس، «هیئت تحریرالشام» به گروه پیشرو در ادلب تبدیل گردید، خود را مسلح کرد و به ولایت های تحت کنترول دولت جمهوری عربی سوریه حمله کرد.
براساس مطالب روزنامه جمهوریت، نفوذ شبه نظامیان به عمق قلمرو سوریه در عین حال به «جبهه جدید اسراییل» تبدیل شد. تصادفی نیست که حمله جهادیها به حلب یک روز پس از موافقت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل با آتش بس با لبنان آغاز شد. بدین ترتیب، دولت یهود در تجاوز به جمهوری عربی سوریه با شبه نظامیان اسلامگرا شریک شد.
آنچه به ترکیه مربوط می شود، این است، که در رویدادهای اخیر سوریه، در سنگر امریکا، اسراییل، شبه نظامیان اسلامگرا و کردهای سوریه موضع گرفت.
مفسر ترک می نویسد: « تصویر واضح است: در یک سو، امریکا، اسراییل، گروههای تروریستی جهادی و حزب اتحاد دموکراتیک که برای تبدیل شدن به یک کشور تحتالحمایه امریکا تلاش می کند، در سوی دیگر، سوریه، روسیه و ایران موضع گرفته اند. متأسفانه، ترکیه در این شرایط به طور عینی از امریکا ـ اسراییل جانبداری می کند. زیرا، ارتش آزاد سوریه که انقره حقوق آن را می پردازد، همراه با هیئت تحریرالشام به در حلب حمله کرد».
به عقیده او، استراتیژی انقره این است که با استفاده از تجاوزات اسراییل به لبنان و حملات آن به سوریه، مواضع متحدان بشار اسد دراین کشور، در وهله اول ایران و هم پیمانانش را تضعیف کند. علاوه بر این، ترکیه منتظر خروج نیروهای اشغالگر امریکایی از سوریه است و خود را برای پر کردن این خلا آماده می کند.
روزنامه جمهوریت متذکر میشود: « این راهبرد نشان می دهد که انقره از دورهای که خواب اقامه نماز در مسجد اموی (حلب) را در سر می پروراند، درس نگرفته است».
١۶ قوس ١۴٠٣ خورشیدی
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۴ـ ۰۷۱۲
Copyright ©bamdaad 2024
مجمع عمومی سازمان ملل متحد برنامههای خود را جهت تشکیل یک کنفرانس بین المللی در تاریخ جون ۲۰۲۵ ترسایی برای تقویت مجدد تلاش ها در راستای « راه حل ۲ دولتی » اعلام کرد.
طبق گزارش خبرگزاری فرانسه، براساس قطعنامهای با ۱۵۷ رای موافق و هشت رای مخالف، مجمع عمومی سازمان ملل متحد «حمایت بی قید و شرط خود را از راه حل ۲ دولتی مطابق با قوانین بینالمللی » اعلام کرد.
دراین میان امریکا و اسراییل از جمله مخالفان بودند و هفت رای ممتنع نیز وجود داشت.
درقطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد آمده است: « اسراییل و فلسطین باید کنار هم در صلح و امنیت با مرزهای به رسمیت شناخته شده براساس مرزهای پیش از سال ۱۹۶۷ زنده گی کنند. »
مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای پیشبرد این هدف خواستار برگزاری یک نشست بین المللی سطح بالا در نیویورک در تاریخ جون ۲۰۲۵ به ریاست مشترک فرانسه و عربستان سعودی با هدف احیای تلاشهای دیپلوماتیک برای تحقق راه حل ۲ دولتی شد.
مجمع عمومی سازمان ملل همچنین خواستار « تحقق حقوق مسلم مردم فلسطین و همچنین حق تعیین سرنوشت و حق دولت مستقل آنها » شد.
سازمان ملل متحد همچنان کرانه باختری اشغالی، بیتالمقدس شرقی و نوار غزه را از جمله مناطقی در نظر می گیرد که به طور غیرقانونی توسط اسراییل اشغال شدهاند.
ریاض منصور، نماینده فلسطین در سازمان ملل متحد گفت: «مساله فلسطین از بدو تاسیس این سازمان در دستور کار سازمان ملل بوده و همچنان حیاتی ترین آزمون برای اعتبار و اقتدار آن و وجود نظم بینالمللی مبتنی بر قانون است.»
رای مخالف استرالیا علیه اسراییل
خبرگزاری اسوشیتدپرس گزارش داد رای مخالف استرالیا علیه اسراییل و درخواست برای خروج از سرزمین های اشغالی فلسطین، شکاف عمیقی با ایالات متحده امریکا ایجاد کرده است.
جیمز لارسن، سفیر استرالیا در سازمان ملل متحد به مجمع عمومی گفت: « راه حل ۲ دولتی تنها امید برای شکستن چرخه بی پایان خشونت است و این راه حل تنها امید برای آیندهای امن و مرفه برای فلسطین است.»
اما پیتر داتون ، رهبر مخالفان در استرالیا گفت: « موضع استرالیا برای منافع سیاسی داخلی انجام شده است. البته قابل درک است که خشم زیادی به این دلیل وجود دارد که دولت، جامعه یهودی را فروخته است. نخست وزیر محکوم شده است. زیرا وقتی از خود می پرسید چرا دولت و چرا نخست وزیر اعتبار خود را فدا می کند، به این می رسید که به خاطر رای بوده است.»
ناصر مشنی ، رییس شبکه حمایت از فلسطین در استرالیا در واکنش به رای این کشور بیان کرد: « رای استرالیا قابل توجه بوده اما اقدامی برجسته تر لازم است. این گام مهمی از سوی دولت استرالیا است که ملت ما را با اکثریت قاطع جهان در حمایت از فلسطین و حقوق بشر و پاسخ گویی اسراییل همسو می کند.»
در این میان، سایمون بیرمنگام ، سخنگوی حزب مخالفت استرالیا ضمن انتقاد از دولت « انتونی آلبانیز، نخست وزیر استرالیا برای این رای در مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفت: « دولت البانیز با این کار و با رها کردن اسراییل، متحد کلیدی امریکا، استرالیا را با ایالات متحده امریکا در مشکل قرارداد.»
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۴ـ ۰۴۱۲
Copyright ©bamdaad 2024
دیدگاه های احزاب سیاسی منطقه پیرامون رخدادهای سوریه :
حزب کمونیست سوریه با نشر اعلامیه یی مینویسد :
باید تمام نیروها را برای مقابله با دشمنان میهن بسیج کردند
سازمانهای تروریستی مرتبط با ترکیه، میخ زهرآگین ناتو، حمله ای وحشیانه علیه مناطق حیاتی میهن ما انجام دادند. تحولات در منطقه و کشوراین کار را برای آنها تسهیل کرده است. تصادفی نیست که این حمله که از صبح ۲۷ نوامبر آغاز شد، با آتش بس در لبنان همزمان باشد.
صرف نظر از اینکه چه کسی در خط مقدم تجاوز قرار دارد، یکی از منتفعان اصلی آن، اسراییل صهیونیستی است که رهبر فعلی آن علناً اعلام کرده است که به دنبال تغییر نقشه خاورمیانه است.
این حمله قسمتی جدید از طرح استعماری برای ایجاد « خاورمیانه بزرگ جدید »، یعنی ایجاد صهیونیزم بزرگ و به برده گی کشیدن ملتهای آن است.
روند رویدادها به وضوح نشان میدهد که تمام نیروهای خصمانه – امپریالیسم امریکا، اسراییل صهیونیستی، ترکیه، واپسگرایان عرب و سازمانهای تروریستی محلی – متحد شدهاند تا سوریه را نابود کنند یا حداقل آن را تقسیم کنند. پاسخ موثر به این تجاوز وحشیانه، نیازمند همبستگی بیشتر میان نیروهای ملی سوریه و حمایت مردم آزاده صلح طلب از مردم سوریه در مبارزه سرنوشت ساز شان است.
همچنین لازم است تلاشهایی برای تقویت پایه های نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مقاومت انجام شود، از جمله رد فوری و کامل گرایشهای لیبرال در اقتصاد.
شرایط کنونی مستلزم اقتصادی متمرکز است که در آن بخش عمومی نقش کلیدی داشته باشد و اطمینان حاصل شود که نیازهای تودههای کارگر، که سنگ بنای پایداری ملی است، برآورده می شود.
جبهه مبارزه نیاز به حمایت گسترده داخلی دارد. حزب کمونیست سوریه اعلام می کند که مصمم است تا در کنار تمام میهن پرستان کشورمان، در حمایت از استواری در برابر قدرت های استعماری و نوکران آنها، هر آنچه در توان دارد انجام دهد.
سوریه تسلیم نخواهد شد!
جبهه خلق برای آزادی فلسطین حمایت بی قید و شرط خود را از دولت سوریه اعلان کرد
«حمله گروههای تروریستی به حلب، یک طرح صهیونیستی و ناتویی برای تضعیف ثبات سوریه و حمایت این کشور از مقاومت است.»
جبهه خلق برای آزادی فلسطین با شدید ترین جملات، حمله خیانت آمیز انجام شده توسط شبه نظامیان تروریستی و گروههای مسلح متحد علیه شهر حلب در سوریه را محکوم می کند. این حمله به طور مستقیم توسط موجودیت صهیونیستی «اسراییل » هدایت می شود.
«این حمله همچنین با هماهنگی دولت ایالات متحده و نماینده گان آن انجام شده است. هدف آن، بی ثبات کردن سوریه، تضعیف حاکمیت و تمامیت ارضی آن و کاهش نقش اساسی این کشور در حمایت از مقاومت در فلسطین و لبنان است. »
موجودیت صهیونیستی و متحدانش بی وقفه تلاش می کنند مقاومت و ارتباط آن با جهان عرب و منطقه را از طریق حمله به سوریه و کشاندن این کشور به هرج ومرج جدید، ناکام سازند. این تشدید خطرناک و مستمر شامل بمباران گذرگاه های مرزی و سرزمینهای سوری توسط موجودیت صهیونیستی است. تصادفی نیست که این بمبارانها هم زمان با ورود شبه نظامیان تروریستی به حلب، بهعنوان ابزارهایی در طرح تقسیم سوریه، انجام می شود.
جبهه خلق بار دیگر همبستگی کامل خود را با وحدت، حاکمیت، نقش و جایگاه سوریه اعلام می کند. همچنین از نیروهای متحد می خواهد که در کنار یکدیگر بایستند و طرح های شومی را که هدف شان سلطه، کنترول و به زیرکشیدن منطقه و ملتهای آن با تمرکز بر سوریه است، ناکام گذارند.
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۴ـ ۰۷۱۲
Copyright ©bamdaad 2024
فاشیزم در اسراییل حکومت می کند
مصاحبه با ریم هازان ، منشی روابط بین المللی حزب کمونیست اسراییل
از آغاز جنگ، فاشیزم به وضوح روح دولت نتانیاهو و افکار عمومی را تسخیر کرده است و دیگر نمی توان آن را پنهان کرد. جنگ سود صنایع نظامی اسراییل را ۲۴ درصد افزایش داده است. درآمد بیش از ۱۵۰ هزار خانواده در اسراییل به صنعت نظامی بستگی دارد. حمایت نظامی که اسراییل از امریکا و اروپا دریافت می کند، قطعا به نفع صنایع نظامی این کشورها است. این شرکت ها برای آزمایش محصولات خود و اطمینان از اینکه « تولیدات آنها در خدمت هدف هستند » به جنگ و درگیری متکی هستند. جبهه دموکراتیک برای صلح و برابری، که در کنست نماینده گی دارد، و یهودیان چپ واقعی در اسراییل که مخالف نسل کشی و نظامی گری هستند، همزمان به پیش می رود. نخست وزیر (یا جنایتکار ارشد) نتانیاهو در ماه اکتوبر گفت که اسراییل در چهار جبهه می جنگد: در غزه، کرانه باختری اشغالی، در شمال ( حزب الله و ایران ) و در داخل اسراییل، که اشاره او به جبهه چهارم همان شهروندان فلسطینی اسراییل است.
***
بیش از ۴۰ هزار کشته در غزه، افزون بر آن قربانیان بی شماری که هنوز در زیر آوارها مدفون هستند، گسترش جنگ تا کرانه باختری، نسل کشی و حملات اسراییل به لبنان و سوریه.
این فاجعه در حالی ادامه دارد که جهان نظاره گر آنست.
هفته نامه «عصرما UZ» در این باره و این پرسش که صهیونیزم نژادپرست چه فایده ای برای امپریالیزم دارد با ریم هازان، منشی روابط بین المللی حزب کمونیست اسراییل گفتگو کرده است.
عصرما: جهان از جنگ دولت اسراییل علیه مردم فلسطین مبهوت شده است. آیا می توانید چیزی در مورد اینکه جامعه اسراییل به مناقشه کنونی چگونه نگاه می کند، به ما بگویید؟
ریم هازان: سالها اشغال، محاصره، نظامی گری فزاینده و تحریک علیه مردم فلسطین، جامعه اسراییل را به این باور رسانده است که مردم فلسطین حق زنده گی و آزادی ندارند. سی سال پس از توافق اسلو ( که آشکارا هرگز قصد ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی را نداشت ) امیدها برای صلح، غیرواقعی و بی اهمیت به نظر می رسند. دولت نتانیاهو به شیوه ای خصمانه از آسیب روحی مردم اینجا پس از حمله ۷ اکتوبر، بهره برداری نموده، و برای ادامه قتل عام در غزه، سنگ اندازی می کند و در هر فرصتی برای خود داری ازآتش بس و توافق سواستفاده کرده است.
افزون بر آن، با به قدرت رسیدن جناح راست افراطی مذهبی، که حاشیه های باریک باقی مانده دموکراسی را نیز تضعیف می کند، وضعی بوجود آمده است که جامعه اسراییلی- یهودی، تحت تأثیر آسیب های روحی جمعی، فقط خواهان بازگشت گروگان هاست و بدنبال یک توافق جامع و پایانی برای این جنگ نسل کشی در غزه و نه راه حلی پایدارنیستند.
حمایت مستمر قدرتهای غربی به رهبری دولت امریکا از سیاستهای اسراییل، گواه مواضع ریاکارانه و استانداردهای دوگانه در مورد زنده گی فلسطینیان است. این قدرتها، همان نیروهایی هستند که در ۲۰ سال گذشته به عراق، افغانستان، سوریه، یمن و لیبیا حمله کرده و آنها را ویران کرده اند. چنین طرز فکر و چنین حمایتی، این پیام را به جامعه اسراییل می دهد که آنها نیز حق کشتن و اشغال را دارند. ما به خوبی می دانیم که وقتی کشوری منافع غرب یا ناتو را « نقض » می کند، تحریم های بین المللی چگونه عمل می کند. اما در مورد اسراییل اینطور نیست. حمایت دیپلوماتیک و نظامی از اسراییل نشان می دهد که هیچگونه تمایلی برای پایان دادن به جنگ علیه مردم فلسطین وجود ندارد.
در میان جمعیت اسراییل جامعه ای از فلسطینی ها وجود دارد، فلسطینی هایی که پس از « نکبه » (فاجعه) در سال ۱۹۴۸ ترسایی در سرزمین خود و در خانه های خود باقی مانده اند. از آغاز جنگ، فاشیزم به وضوح روح دولت نتانیاهو و افکارعمومی را تسخیر کرده است و دیگر نمی توان آن را پنهان کرد: سرکوب، آزار و اذیت کارگران، هنرمندان و فعالان، دستگیری ها، محدودیت های شدید برای هرگونه فعالیت سیاسی مخالفان، آشکارا ادامه دارد. جنگ در غزه، آزار و اذیت نماینده گان ما (حزب کمونیست اسراییل بخشی از فهرست چاداش است - جبهه دموکراتیک برای صلح و برابری، که در کنست نماینده گی دارد- یادداشت سردبیر) و یهودیان چپ واقعی در اسراییل که مخالف نسل کشی و نظامی گری هستند، همزمان به پیش می رود. نخست وزیر (یا جنایتکار ارشد) نتانیاهو در ماه اکتوبر گفت که اسراییل درچهار جبهه می جنگد: در غزه، کرانه باختری اشغالی، در شمال - حزب الله و ایران - و در داخل اسراییل،که اشاره او به جبهه چهارم همان شهروندان فلسطینی اسراییل است.
این واقعاً یک فاجعه است که مردم اسراییل نمی خواهند کشتار جمعی و گرسنگی در غزه، پاکسازی قومی در کرانه باختری و جنایات روزانه شهرک نشینان تحت حمایت ارتش مسلح اسراییل را ببینند، یا به آن اهمیت دهند. این جنگ سود صنایع نظامی اسراییل را 24 درصد افزایش داده است. درآمد بیش از ۱۵۰ هزار خانواده در اسراییل به صنعت نظامی بستگی دارد. حمایت نظامی که اسراییل از امریکا و اروپا دریافت می کند، قطعا به نفع صنایع نظامی این کشورها است. این شرکت ها برای آزمایش محصولات خود و اطمینان از اینکه « تولیدات آنها در خدمت هدف هستند » به جنگ و درگیری متکی هستند.
عصرما: اثرات اجتماعی سیاست جنگی اسراییل چیست؟
ریم هازان: در بودجه پیشنهادی جدید، حذف تمام « مزایای اجتماعی » از افراد نیازمند، در نظر گرفته شده است. هزینه زنده گی که قبلاً به طرز وحشتناکی بالا بود، به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. مالیات های جدید به کارگران، معلولان، افراد مسن، والدین مجرد و طبقه متوسط ضربه می زند ( نه به شرکت ها و سرمایه های بزرگ). هزینه های جنگ بر دوش کارگران و اقشار آسیب پذیر است - اگر ثروتمندان هم زیر فشار هزینه های جنگ، شروع به رنج و عذاب کنند، مقامات ممکن است به تغییراتی در شرایط تن بدهند.
ده ها هزار نفر این روزها در خیابان ها هستند و اگرچه ما در بسیاری از مسایل سیاسی با آنها مخالفیم، اما باید به واکنش بسیار وحشیانه پولیس برای سرکوب این اعتراضات اشاره کنم. انسان تعجب می کند که این تودهها چه زمانی متوجه خواهند شد، که اگر این نظام سیاسی و ارزشهایی که بر آن استوار است تغییری اساسی پیدا نکند، این ظلم بر سایر جنبه های زنده گی آنها نیز تأثیرگذار خواهد بود. دموکراسی با آپارتاید یا اشغال یا فاشیزم نمی تواند وجود داشته باشد.
تنها درخواست برکناری این دولت و سرنگونی بنیامین نتانیاهو از طریق انتخابات جدید کافی نیست، بلکه باید کل ذهنیت و درک از واقعیت ها تغییر کند تا واقعاً این جنگ پایان یابد و این تنها از طریق، تغییر داخلی در اسراییل و بافشار و حمایت بین المللی انجام می شود. کسانی که به دنبال دموکراسی در اسراییل هستند نمی توانند اجازه دهند جنگ، اشغال و فاشیزم ادامه یابد. این معادله معتبری در تاریخ مبارزات مردم برای رهایی و آزادی نیست.
عصرما: در حالی که ارتش اسراییل مردم غزه را بمباران می کند، شهرک نشینان در کرانه باختری جبهه دیگری را علیه فلسطینی های ساکن در آنجا گشوده اند. می توانید برای ما توضیح دهید که آنجا چه خبر است؟
ریم هازان: جبهه در کرانه باختری از مدت ها پیش باز بوده است. از زمان روی کار آمدن این دولت، کشتارها و حملات شهرک نشینان بر علیه فلسطینی ها شدت گرفته و از اکتوبر سال گذشته، دست آنها برای ارتکاب هر جنایتی علیه فلسطینیان باز شده است. از ماه اکتوبر تا اکنون، بیش از ۶۰۰ فلسطینی در کرانه باختری توسط ارتش اشغالگر اسراییل کشته شده اند که بیش از ۱۴۰ نوجوان، از جمله آنها هستند.
در سال ۲۰۱۷ ترسایی وزیر مالیه فعلی بزالل اسموتریچ ، (که خود یک شهرک نشین است) « طرح قاطع اسراییل » را ارایه کرد ، دستورالعملی روشن به مقامات دولتی برای شروع مقدمات اسکان نیم میلیون شهرک نشین دیگر در کرانه باختری. این بدان معناست که تحت برنامههای او هرگز یک کشور مستقل فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ وجود نخواهد داشت و بدین ترتیب با اجرای این طرح، هیچ فلسطینی در کرانه باختری باقی نمی ماند.
جوامع فلسطینی در کرانه باختری رود اردن مورد حملات روزانه شهرک نشینان تحت نظارت و مسلح ارتش اسراییل قرار دارند. آنها گله های حیوانات را می دزدند، محصولات را از بین می برند و ماشین ها و خانه ها را می سوزانند. حملات فیزیکی روزانه، باعث شده است که عده زیادی از این جوامع فلسطینی سرزمین خود را ترک کنند تا مکان امن تری برای زنده گی پیدا کنند. تهاجم ارتش اسراییل به « اردوگاه آواره گان جنین »، تخریب زیرساخت ها، خانهها و مغازه ها، بمباران غیرنظامیان با هواپیماهای بدون سرنشین (پهپادها) و سرکوب هرگونه نشانه ای از مقاومت، در برابر اشغالگری در سراسر کرانه باختری به وضوح نشان می دهد که آنها می خواهند این مکان ها را دقیقاً مانند غزه غیرقابل سکونت کنند.
عصرما: دادگاه بین المللی دادگستری در ماه جولای حکم غیرقانونی بودن شهرک سازی یهودیان را صادر کرد. برخورد جامعه اسراییل با چنین تصمیمات دادگاه های بین المللی یا قطعنامه های سازمان ملل چگونه است؟
ریم هازان: در « نکبه » (فاجعه) تا به امروز در کرانه باختری و نوار غزه، دستور کار دولت اسراییل دستیابی به برتری نژادی بر تمام مناطق تحت کنترول خود است. تصاحب منابع طبیعی، اخراج مردم از سرزمینشان، همه اینها استعمار مدرن و در خدمت امپریالیزم است.
شهرک سازی ها در کرانه باختری مدتهاست که از سوی ایالات متحده و اتحادیه اروپا نیز غیرقانونی شناخته شده است اما هیچ گام واقعی برای تغییر این برنامه برداشته نشده و هیچگونه تلاشی برای برچیدن شهرک ها و ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ ترسایی با پایتختی بیتالمقدس شرقی و اجرای راه حلی که منجر به حل و فصل این مشکل و بازگشت پناهنده گان بر اساس قطعنامه های سازمان ملل باشد، انجام نشده است.
اسراییل در ۷۷ سال گذشته قطعنامه های سازمان ملل و شورای امنیت سازمان ملل را نادیده گرفته است. دولتهای اسراییل چندین دهه است که قوانین بینالمللی را نادیده می گیرند و این امر تا اکنون پیامدهای چندانی برای اسراییل به همراه نداشته است. شاید درگذشته، رهبران اسراییل نقش دیپلوماتیک خود را در سطح بین المللی بهتر ایفا می کردند، اما امروز جهان شاهد نابودی یک جمعیت به طور کامل است. وقتی رسانه های جریان اصلی اسراییل به طور سیستماتیک مواضع و دستور کار دولت را منعکس می کنند، این مواضع در افکارعمومی اسراییل غالب و درونی میشود. چرا افکار عمومی در اسراییل باید فکر کنند که این اشتباه است که اسراییل از عواقب هر جنگی مبرا بوده است؟ چرا یک اسراییلی عادی در سال ۲۰۲۴ ترسایی پس از سال ها شستشوی مغزی توسط رسانه ها و سیستم آموزشی، باید به قوانین بین المللی یا قطعنامه های آن احترام بگذارد، در حالی که دولت های متوالی اسراییل سازمان ملل متحد را به سخره گرفته اند و ایالات متحده امریکا هر تصمیم مهمی علیه اسراییل را ویتو می کند؟ جامعه اسراییل به این قطعنامه ها احترام نمی گذارد، زیرا دولت آن از سال ۱۹۴۷ ترسایی تا اکنون هرگز پاسخگوی نقض آنها نبوده است.
تظاهرات گسترده ای که خواستار پایان دادن به این جنگ و پاکسازی قومی هستند، به مبارزه و پایداری مردم فلسطین قدرت زیادی می بخشد. آنها باید به یک تغییر واقعی در سیاست، در مورد عملیات نظامی و تلاش برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین تبدیل شوند، زیرا این می تواند تأثیر فوری بر وضعیت فلسطینی ها داشته باشد./ر ت
*کلمه عربی نکبه به معنای فاجعه یا بدبختی (نکبت) است. در رابطه با درگیری اسراییل و فلسطین، اصطلاح نکبه (همچنین: النکبه) برای یادآوری این نکته به کار می رود که بسیاری از فلسطینی ها وطن اجدادی خود را در خلال و پس از اولین جنگ اعراب و اسراییل در سال ۱۹۴۸ ترسایی از دست دادند.
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۴ـ ۰۱۱۲
Copyright ©bamdaad 2024