رقابت جیوپولیتیکی: تسلط بر ارکتیکا و کانال پانامه
نسیم سحر
تلاش برای تسلط بر مناطق استراتیژیک جهان، بازتابی از رقابتهای بیپایان قدرتهای بزرگ برای حفظ و گسترش نفوذ خود است.
سخنان اخیر و سیاستهای دونالد ترامپ، رییس جمهور منتخب امریکا، درباره ارکتیکا، گرینلند و کانال پانامه، که پس از مراسم تحلیف در تاریخ ۲۰ جنوری قدرت را به دست خواهد گرفت، نشانه ای آشکاراز جاه طلبیهای امپریالیستی است. این اظهارات تنها به بهره برداری از منابع طبیعی محدود نمی شود، بلکه تلاشی است برای تحکیم جایگاه امریکا در رقابت با قدرتهای جهانی چون چین و روسیه، بیاعتنا به پیامدهای زیست محیطی و حقوق ملتها.
این رقابتهای جیوپولیتیکی که در پوشش حفظ منافع ملی توجیه میشوند، پیامدهایی عمیق بر صلح جهانی، حقوق ملتها و آینده تعاملات بینالمللی خواهند داشت.
رقابت جیوپولیتیکی: تسلط بر ارکتیکا و کانال پانامه
سیاستهای اداره ترامپ در قبال ارکتیکا، گرینلند، کانادا و کانال پانامه نشان دهنده تلاش امریکا برای تثبیت جایگاه خود در جهان از طریق کنترول منابع طبیعی، مسیرهای تجاری و موقعیتهای استراتیژیک است. این سیاست ها که با هدف کاهش نفوذ چین و روسیه تدوین شده، ابعاد گستردهای از رقابت های جیوپولیتیکی و اقتصادی را شامل می شود.
۱ـ ارکتیکا: محور رقابت برای تسلط جهانی:
ارکتیکا با داشتن منابع عظیم طبیعی مانند نفت، گاز و مواد معدنی نادر و باز شدن مسیرهای جدید کشتیرانی به دلیل ذوب یخها، به نقطه اصلی رقابتهای اقتصادی و نظامی میان قدرتهای بزرگ تبدیل شده است.
حفاظت از محیط زیست و توسعه پایدار در این منطقه توسط شورای ارکتیکا که یک نهاد کلیدی است، مدیریت می شود. شورای ارکتیکا در سال ۱۹۹۶ تاسیس شد و برهمکاری، هماهنگی و تعامل میان کشورهای قطبی تمرکز دارد. اعضای اصلی این شورا هشت کشور شامل روسیه، امریکا، کانادا، ناروی، سویدن، دنمارک، فنلند و ایسلند هستند که نقش تصمیم گیرنده دارند. کشورهای ناظر مانند چین، هند، المان و اتحادیه اروپا نیز در جلسات این شورا حضور دارند. با این حال، شورا در مورد مسایل نظامی بحث نمی کند و تصمیم گیریها تنها با اجماع اعضا ممکن است، که گاهی باعث کندی پیشرفت پروژهها می شود.
امریکا با پایگاه نظامی «توله » در گرینلند و حضور نظامی در آلاسکا، تلاش دارد جایگاه خود را در این منطقه تقویت کند. سقوط یک طیاره بمب افگن جنگی B-52 امریکا با بمب اتمی در ارکتیکا، بتاریخ ۲۱ جنوری ۱۹۶۸ رخ داد. این حادثه به عنوان حادثه توله (ThuleAccident) شناخته می شود و در نزدیکی پایگاه هوایی توله در گرینلند اتفاق افتاد.این طیاره نظامی چهار بمب اتمی حمل می کرد که در اثر حادثه آسیب دیدند. اگرچه انفجار اتمی رخ نداد، اما مواد رادیواکتیو در منطقه منتشر شد.این حادثه یک بحران سیاسی بین امریکا و دنمارک به وجود آورد، زیرا گرینلند تحت اداره دنمارک است و وجود تسلیحات اتمی در این منطقه، برخلاف توافقات دو کشور بود. بر اساس دوکتورین امنیتی امریکا، این کشور تا سال ۲۰۳۴ حضور خود در این منطقه را برنامه ریزی کرده است. در این سند، روسیه و چین به عنوان دو تهدید اصلی نام برده شدهاند. در سال ۲۰۱۹، مایک پامپیو، وزیر خارجه امریکا، حق امتیاز مسیر بحری شمال روسیه را زیر سوال برد. همچنین امریکا در تلاش است از اکواتوریای گرینلند برای بهره برداری از منابع استفاده کند.
با گرم شدن کره زمین و آب شدن یخ ها، منابع زیر یخ های قطب شمال آشکار می شود. طرح خرید گرینلند از دنمارک درسال ۲۰۱۹، اگرچه با واکنش منفی صدراعظم دنمارک روبه رو شد، همچنان بخشی از سیاستهای امریکا برای کنترول ارکتیکا است.
روسیه با بیش از ۶۰ کشتی یخ شکن، شامل کشتیهای اتمی، برتری خود را در ارکتیکا تثبیت کرده است. حضور نظامی و منابع طبیعی گسترده این کشور، در کنار اختلافات مرزی با کانادا و ناروی، فضای رقابت را پیچیده تر ساخته است.
چین با سرمایه گذاری در تحقیقات و استخراج منابع طبیعی، به دنبال گسترش نفوذ خود در ارکتیکا است. این کشور بزرگ ترین قدرت اقتصادی بحری در جهان محسوب می شود. گرچه چین از لحاظ قدرت بحری نظامی پس از امریکا در مقام دوم قرار دارد، اما اگر تولید کشتی سازی با همین شدت ادامه یابد، چین طی ده سال آینده مقام اول را در قدرت نظامی بحری جهان کسب خواهد کرد. ساخت بزرگ ترین کشتی بالابرسنگین جهان به نام« Fan Zhou 8»، یکی از نمونه های پیشرفته چین است که قابلیت عبور از آب های قطبی را نیز دارد. اگرچه چین عضو اصلی شورای ارکتیکا نیست، اما آماده بهره برداری از اکواتوریای زیر بحری در اقیانوسهای جهانی می باشد. امریکا تلاش دارد با تقویت موقعیت خود در این منطقه، نفوذ چین را محدود سازد.
۲ـ گرینلند: کلید تسلط بر ارکتیکا:
جزیره گرینلند، بزرگ ترین جزیره جهان، با منابع غنی مانند فلزات نادر، نفت و گاز، برای امریکا اهمیتی حیاتی دارد. این جزیره در حدود سال ۹۸۲ میلادی توسط « اریک توروالدسون » (معروف به اریک ریژیک)، کاشف نارویژی تبار، کشف شد. اریک، گرینلند را به معنای «سرزمین سبز » نامید تا مهاجران را به این منطقه جذب کند، هرچند بیشتر این سرزمین پوشیده از یخ است.
گرینلند در سال ۱۹۵۳ به طور رسمی به دنمارک تعلق گرفت. این جزیره از لحاظ جغرافیایی به امریکای شمالی تعلق دارد، اما از لحاظ سیاسی تحت اداره دنمارک قرار دارد. موقعیت جغرافیایی این جزیره، امکان دسترسی به مسیرهای استراتیژیک کشتیرانی و نظارت بر ارکتیکا را فراهم میکند.
امریکا بزرگ ترین پایگاه نظامی به نام «توله » را در این جزیره دارد که یکی از مراکز کلیدی دفاعی این کشور در گرینلند محسوب می شود. دونالد ترامپ، برای تسلط بر این جزیره، از هرگونه فشارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی استفاده خواهد کرد. سفر پسر ترامپ در راس یک هیات به جزیره گرینلند، یکی از تلاشهای اداره ترامپ در این راستا بود.
امریکا حتا امکان برگزاری ریفرندوم برای پیوستن گرینلند به خاک خود را بررسی کرده است، اما این سیاستها و تلاشها با مخالفت نرم دنمارک و اتحادیه اروپا روبه رو شده است.
۳ـ کانادا: میان استقلال و اتحاد با امریکا
کانادا با منابع طبیعی غنی و موقعیت جغرافیایی نزدیک به ارکتیکا، برای امریکا اهمیتی استراتیژیک دارد. طرح الحاق کانادا به عنوان ایالت پنجاه ویکم امریکا، هرچند فرضی به نظر می رسد، اما بخشی از سیاستهای امریکا برای تقویت جایگاه خود در قطب شمال است.
کانادا مرزهای گستردهای با ارکتیکا دارد و تسلط بر آن می تواند موقعیت امریکا را در قطب شمال تقویت کند. با الحاق کانادا، اختلافات مرزی میان این دو کشور نیز از میان خواهد رفت.
مقامات کانادایی بارها بر استقلال این کشور تاکید کرده و هرگونه الحاق به امریکا را رد کردهاند.
۴ـ کانال پانامه : گلوگاه تجارت جهانی:
کانال پانامه یکی از مهم ترین مسیرهای تجاری جهان است که امریکا در پی کنترول کامل آن است. چین با سرمایه گذاری در زیرساختهای پانامه و کنترول برخی بنادر، تهدیدی جدی برای جایگاه امریکا در این منطقه به شمار میرود.
این کانال مسیر اصلی تجارت میان اقیانوسهای اطلس و آرام است. امریکا با تسلط بر کانال پانامه، میتواند نقش کلیدی در تجارت جهانی ایفا کرده و نفوذ چین را محدود سازد.
۵ـ پیوند میان اوکرایین، ارکتیکا و کانال پانامه:
حل بحران اوکرایین و ایجاد مصالحه با روسیه، بخشی از استراتیژی امریکا برای تمرکز بر مقابله با چین است. ترامپ با ادعای توانایی حل بحران اوکرایین در مدت 24 ساعت (اکنون حدود ازصد روز الی ششماه )، به دنبال توافقی با روسیه است که این کشور را از همکاری نزدیک با چین باز دارد.
هدف از مصالحه با روسیه:
ـ کاهش تنشها با روسیه و تمرکز بیشتر برچین.
ـ جلوگیری ازهمکاری روسیه و چین در ارکتیکا.
ـ تقویت جایگاه امریکا در ارکتیکا و کانال پانامه.
با وجود این، در امریکا دیدگاههای متفاوتی درباره توافق احتمالی میان امریکا و روسیه پیرامون اوکرایین وجود دارد. به طور مثال، پروفیسور جیفری ساکس نسبت به مذاکرات میان ترامپ و پوتین دیدگاهی خوش بینانه دارد. اما در مقابل، پروفیسور جان میرشایمر، که به نوعی رهبر غیررسمی مکتب سیاست عملی امریکا محسوب می شود، نگاه بدبینانهای به این مذاکرات و توافقات احتمالی میان ترامپ و پوتین دارد[گفتنی است که جان میرشایمر یکی از برجسته ترین نظریهپردازان روابط بینالملل و استاد علوم سیاسی در دانشگاه شیکاگو است. او بهعنوان نماینده برجسته مکتب ریالیسم تهاجمی (Offensive Realism) شناخته میشود. ]
جان میرشایمر می گوید که ترامپ هرچه بخواهد می گوید، اما درعمل با مشکلات جدی روبه رو خواهد شد. به گفته او، بایدن موانعی برای ترامپ در این مذاکرات ایجاد کرده، همان گونه که ترامپ نیز در موضوع افغانستان برای بایدن موانعی ایجاد کرده بود. میرشایمر همچنین پیش بینی می کند که اگر اوکرایین با یک وضعیت فاجعه آمیز مواجه شود، مخالفین ترامپ (دموکراتها) انگشت اتهام را به سوی او نشانه خواهند گرفت و خواهند گفت که این شکست شرمآور امریکا در اوکرایین نتیجه سیاستها وعملکرد ترامپ بوده است.
پیامد انیکسی احتمالی جزیره گرینلند و کانال پانامه:
انیکسی (الحاق اجباری) [Annexation] به روند الحاق یک سرزمین یا منطقه به قلمرو یک کشور دیگر اشاره دارد. این فرایند معمولاً زمانی رخ می دهد که یک کشور از طریق اقدامات نظامی، دیپلوماتیک، یا توافقات خاص، سرزمینی را که قبلاً متعلق به یک دولت یا ملت دیگر بوده است، به خاک خود اضافه کند. انیکسی غالباً یک اقدام یک جانبه است و به ندرت با توافق رسمی میان دو کشور انجام میشود.
بر اساس قوانین بینالمللی، الحاق اجباری سرزمینها بدون رضایت دولت یا ملت مربوطه غیرقانونی تلقی می شود. لذا انیکسی جزیره گرینلند و کانال پانامه پیامدهایی در پی خواهد داشت.
در روزنامه نیویورک تایمز، این پیامدها بازتاب یافته است. توماس فریدمن، مبصر روزنامه نیویورک تایمز و از طرفداران لیبرالیزم، در مورد اظهارات ترامپ درباره جزیره گرینلند و کانال پانامه مقالهای نوشته است که بخشهایی از آن در زیر آورده میشود:
عنوان:
«اظهارات بیپروا ترامپ درباره گرینلند - این یک شوخی نیست.
متن:
گرینلند و احیای حاکمیت ایالات متحده بر کانال پانامه از طریق زور؟ سرزمین اوکرایین زمانی بخشی از روسیه- مادر بود، همانند کریمه که پوتین پیش تر به طور کامل آن را بازپس گرفته است. ولادیمیر پوتین احتمالاً به همین شکل فکر میکند.
چگونه امریکا می تواند ادعا کند که با حمله به اوکرایین، روسیه قوانین و مقررات بینالمللی را نقض کرده است، در حالی که ترامپ رویای تصرف گرینلند و کانال پانامه را در سر دارد؟ اگر رییس جمهور ایالات متحده (در اینجا ترامپ) به طور واضح اعلام نکند که برای تصرف گرینلند از زور استفاده نخواهد کرد، چنین اظهارات یا رفتارهایی می تواند به دیگر کشورها، مانند چین، اجازه یا جرات بدهد که برای تصرف تایوان اقدام کنند؛ زیرا تایوان دارای روابط عمیق تاریخی و فرهنگی با چین است.
نویسنده: توماس فریدمن
منبع: نیویورک تایمز، ۱۳ جنوری ۲۰۲۵»
«دشمنی با امریکا خطرناک است، اما دوستی با امریکا مرگبار است.»
سیاستهای جاه طلبانه امریکا در ارکتیکا، گرینلند، کانادا و کانال پانامه بازتابی از رقابتهای روزافزون قدرتهای جهانی است. ارکتیکا و گرینلند به دلیل منابع طبیعی و موقعیت استراتیژیک، کانادا به عنوان یک همسایه قدرتمند و کانال پانامه به عنوان گلوگاه تجارت جهانی، به نقاط کلیدی در استراتیژی امریکا تبدیل شدهاند. با این حال، این سیاستها می توانند در بلندمدت به تشدید رقابتهای جیوپولیتیکی و کاهش اعتماد متحدان امریکا منجر شوند.
این سیاستها بار دیگر این گفته هنری کیسینجر را برجسته میسازد: « دشمنی با امریکا خطرناک است، اما دوستی با امریکا مرگباراست.» آینده این رقابتها وابسته به تغییرات اقلیمی، توافقات بینالمللی و سیاستهای داخلی قدرتهای بزرگ خواهد بود.
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۵ـ ۱۶۰۱
Copyright ©bamdaad 2025