پیامبرعشق و مردمی

داکتر آرین

هنگامی که تاریخ نبرد و پیکار انقلابی و عدالت خواهانه را در افغانستان ورق می زنیم با نام یکی از برجسته ترین مبارزان راه عدالت اجتماعی و بزرگترین اندیشمند سیاسی کشور بر می خوریم که نه تنها راهگشا و رهنمای خلق های دربند و در اسارت افغانستان بود، بلکه پیامبر ارمغان آرمان های انسانی و آزادی خواهانه عصر ما نیز بوده است؛ و در سراسر منطقه به خصوص میان دری زبانان از احترام، نام و آوازه ای برخوردارمی باشد. خدمات انقلابی و ایثار گرانه اش به آرمان های آزادی و عدالت اجتماعی و رهایی توده های زحمتکس افغانستان و آثار درخشان، پر ارزش و پراحساس او که از جهت غنا و عمق و تنوع مسایل فکری و فرهنگی و اجتماعی بی بدیل می باشد، هیچ انسانی با فرهنگ و با احساس انسانی را یارای بی تفاوت ماندن در برابر آن نیست.

به قول خودش:

او راز ارتباط گل و خار می شناخت

خورشید را به خانه خفاش دیده بود

شبهای بی شمار

در نور مهتاب

بر سبزه، زیر سایه گل در کنار آب

رویای سبز جنگل اندیشه های او

بر سرخ و زرد سیر زمان دیده می گماشت

تصویر آنچه در نظرش جلوه مینمود

چون شعر تر به لوح هستی همی نگاشت

راز بزرگی و یاد جاویدانه ای زنده یاد «بارق شفیعی» در اندیشه های مانده گار او و در آثارش است که بازتاب دهنده حقیقت و واقعیت های تاریخی و زنده گی اجتماعی می باشد. نام او پیوند گسست ناپذیر با شعر و ادبیات نو و انقلابی داشته و نقش بزرگ را در تکامل زنده گی فرهنگی جامعه و ایجاد مرحله کیفیتا نوین معنوی در افغانستان ایفا نموده است.

شبها، به سایه روشن مه، لای برگها

در معبد مقدس اندیشه های خویش

در هر رگ گل، آیت تفسیر عشق را

می خواند و-

صبحگاه:

در اولین درخشش خورشید بی زوال

مستانه می سرود

چشم هزار غنچه نشگفته می گشود

راز هزار نکته بنهفته می نمود

بر تک درخت سرو گشن بیخ دیر سال

بر گلبن جوان،

از جغد پیر تا به شباهنگ زنده جان

مرغان جنگل عاشق آوای او بدند،

رمز آشنای طرز نواهای او بدند.

زنده یاد بارق شفیعی تمام عمر در طوفان زنده گی اجتماعی نبرد کرده و درپیکار پیگیرش در برابر ستمگران و تاریک اندیشان در عمل و با قلم رسایش مبارزه نموده است، مهر او نسبت به انسان و کینه او نسبت به ستمگران در اشعار تا جاویدان ارجمند او می درخشد و در درازی تاریخ چون چراغ فروزان  برای  رزم آوران راه آزادی و عدالت اجتماعی، داد خواهی و مردم سالاری بوده و بر لب پیر و جوان زمزمه خواهد شد، طوریکه گفته است:

گـرچـه پـیـرم بـعـد مـرگـم سـالـها ایـن نـاله هـا

خون هستی در رگ نسل جوان خواهد گداخت.

بارق شفیعی شاعر، روزنامه نگار، دانشمند و از نخستین اساسگذاران حزب دموکراتیک خلق افغانستان و یکی از ایدیولوگ های جنبش مترقی و دادخواهی در افغانستان بود، او که در جایگاهی مدیر مسوول جریده تابناک « خلق » قرار داشت، پرچم  مبارزات ضد امپریالیستی  را در افغانستان برافراشته ساخت و شخصیتی پیشتاز دموکراسی و عدالت اجتماعی در جنبش جهانی ضد امپریالستی آن زمان می باشد، بارق مدافع راهی رهبر انقلاب کبیر اکتوبر بوده و قهر ستم کشان را در برابر ستمگران مشروع دانسته و توده های مردم را به پیکار و نبرد علیه استکبار جهانی و ستم گران ملی و منطقه وی فرا می خواند و چنین می گوید:

شیپور انقلاب

فریاد توده ها

لرزاند کاخ قدرت سرمایه را چنان

کز رعب و هیبتش

لرزید برج قلعه و پشت ستمگران

اعلام کرد عصر رهایی خلقها

زین کار بی نظیر

هر ساله ميرود ز دل خلق بر زبان،

زانجا بر آسمان

این حرف جاویدان:

« از ما درود باد به آن حزب پیشتاز،

بر خلق قهرمان...»

اشعار این سروده  پرداز انقلابی تصویر زنده ای از تمامی دردهای اجتماعی و محرومیت های جامعه است که خواننده را به میدان حوادث تلخ روزگار می کشاند، این آثار ارزشمند منبع الهام بخش برای مبارزان راه انسانیت و ترقی اجتماعی و کاروان انقلاب است و امواجی از علم و دانش در تاریخ فرهنگی افغانستان می باشد که باز تاب آن در سال های رستاخیز مدنی در میهن ما آشکار است.

بی گمان سخن گفتن پیرامون اندیشه های این دانشمند گرانقدر عضو کمیته مرکزی ح.د.خ.ا زنده یاد بارق شفیعی و پرداختن به ویژه گی های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آثار او نه کاری آسان است و نه در این مختصر می گنجد از این رو جای توصیه ای می ماند برای تمام جوانان و رزمنده گان راه ترقی و عدالت اجتماعی که به آثار ژرف پوی این دانشمند گرامی، مبارز مردمی و شخصیت ملی و بین المللی افغانستان مراجعه کرده و مطالعه آنرا از یاد نبرند تا باشد که از«  چامه های شاد»، از « نکته های نغز» و از « ناله های گرم » این سخن سرای بزرگ بیاموزند و رهنمود راهشان گردد.

طوریکه خودش می گوید:

( جامی ) که مرغ جان وی از جنگل جهان

بر شاخسار باغ ( هری ) آشیانه کرد

با چامه های شاد

چون چامه های( بلبل شیراز) دلنشین،

با نکته های نغز

چون نکته های نغز( گلستان ) پر انتقاد

با ناله های گرم

چون ناله های( خواجه انصار) پر ز درد

مانند سرود گر مهر و روشنی،

مانند پیامبر عشق و مردمی

نذر زمانه کرد.

این چامه های شاد

این نکته های نغز

وین ناله های گرم

زانسوی قرنها

در لابلای موج صفیر زمانه ها

می آیدم به گوش؟

مینشنیدم به دل،

میخیزدم زجان،

می ربایدم ز هوش،

با خویش میبرد دل و جان مرا به دوش.

نگارنده از سن چهارده سالگی اشعار ناب این شاعر توانای افغانستان را خوانده و زمزمه می کنم، در زمان مکتب بیشتر در مواقع "شعر جنگی" و " مشاعره " از آن استفاده می نمودم، در همین جا لازم است تا از استاد بزرگوار عزیز احمد "گران " استاد تاریخ و جغرافیه ما تشکر و سپاسگذاری نمایم، زیرا با قبول خطر یکه جان و زنده گی اش را تهدید می کرد، اکثرا در اخیر ساعت درسی پانزده دقیقه را برای مشاعره اختصاص می داد، نیت و هدف محترم " گران " آشکار بود که تبلیغ روشنگری و بیداری جوانان است، زیرا اشعارحماسی و انقلابی بود و در انتقاد از نظام جبار پر از فساد و بی عدالتی ها سروده شده بود که رهگشا و رهنمای جوانان در مبارزه بخاطر دموکراسی و عدالت اجتماعی شده و آنان را به پیروزی انقلاب اجتماعی تشویق و دعوت می نمود. آخر سخن اینکه: خوشبختی معرفت با زنده یاد بارق شفیعی را داشتم، آخرین بار در محفل عروسی دو جوان شاد و رسا در شهر انوفر آلمان باهم ملاقات نمودیم./ 

روحش شاد و راهش پر رهرو باد

نمونه شعر:

به مناسبت پنجصد و هفتادو پنجمین سالگرد تولد عبدالرحمن جامی.

پیامبر عشق و مردمی

برشاخصار جنگل تاریخ در (هری)

این قلب پر تلاش خراسان باستان

بر شاخه بلند یکی کاج سرفراز

عمری دراز، مرغ دلی آشیانه داشت.

شبها، به سایه روشن مه، لای برگها

در معبد مقدس اندیشه های خویش

در هر رگ گل، آیت تفسیر عشق را

می خواند و-

صبحگاه:

در اولین درخشش خورشید بی زوال

مستانه می سرود

چشم هزار غنچه نشگفته می گشود

راز هزار نکته بنهفته می نمود

بر تک درخت سرو گشن بیخ دیر سال

بر گلبن جوان،

از جغد پیر تا به شباهنگ زنده جان

مرغان جنگل عاشق آوای او بدند،

رمز آشنای طرز نواهای او بدند.

او راز ارتباط گل و خار می شناخت

خورشید را به خانه خفاش دیده بود

شبهای بی شمار

در نور مهتاب

بر سبزه، زیر سایه گل در کنار آب

رویای سبز جنگل اندیشه های او

بر سرخ و زرد سیر زمان دیده می گماشت

تصویر آنچه در نظرش جلوه مینمود

چون شعر تر به لوح هستی همی نگاشت

گویی به این هنر،

در ذهن روزگار،

(جامی) جهان به خامه(مانی) نگار کرد.

( جامی ) که مرغ جان وی از جنگل جهان

بر شاخسار باغ ( هری ) آشیانه کرد

با چامه های شاد

چون چامه های( بلبل شیراز) دلنشین،

با نکته های نغز

چون نکته های نغز( گلستان ) پر انتقاد

با ناله های گرم

چون ناله های( خواجه انصار) پر ز درد

مانند سرود گر مهر و روشنی،

مانند پیامبر عشق و مردمی

نذر زمانه کرد.

این چامه های شاد

این نکته های نغز

وین ناله های گرم

زانسوی قرنها

در لابلای موج صفیر زمانه ها

می آیدم به گوش؟

مینشنیدم به دل،

می خیزدم زجـان،

می ربایدم زهوش،

با خویش می برد دل و جان مرا به دوش.

( بارق شفیعی )

کابل - عقرب ۱۳۶۸ مجله  ژوندون

 بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲ /۱۷ ـ ۱۴۰۲

تظاهرات برضد اخراج پناه جویان افغان ازالمان

 

الف سمیر
امروز شنبه ۱۱ فبروری سال روان ترسایی المان شاهد تظاهرات گسترده در ضدیت با اخراج  پناه جویان افغان از اینکشور بود. در تظاهراتی که برضد برگشت جبری افغان ها در شهرهای برلین ، هامبورگ ، شویرین و ایرفورت (تورینگن) ، هانور، دوسلدورف ، نورنبرگ ، اوگسبورگ  و... راه اندازی شده بود ؛ ده ها هزار تن از شهروندان المان ، پناهجویان افغان وسایر کشورها شرکت نمودند . دراین تظاهرات که از سوی احزاب و سازمان ها ترقی خواه المان ، نهاد های مدافع  پناه جویان از جمله سازمان « پرو اسیول Pro Asyl   » ، حزب چپی های المان  و شورای مهاجران افغان در المان  راه اندازی شده بود مظاهره کننده گان شعارهایی :

« کسی که اخراج می کند، به طالبان یاری می رساند!»،

« پناهجویان ، خوش آمدید !»،

« افغانستان کشور امن نیست !»،

« به افغانستان اخراج نکنید ، به مناطق جنگی اخراج نکنید! » و...

را درناسازگاری با این تصمیم دولت  المان با خود حمل می نمودند.

بنابر گزارش آژانس  خبرگزاری المان« DPA »  تا اکنون ایالت برلین طرح دیپورت پناه جویان را نداشته است ؛ اما با آن هم افغان های مقیم این ایالت نگران اخراج خود هستند. با این حال مجلس سنای این ایالت باید « موضع  روشن » در قبال این مساله اتخاذ کند.

این درحالی است که انگلا مرکل صدراعظم المان فدرال با نخست وزیران ایالت‌های این کشور روی طرح اخراج مصمم‌ تر و سریع تر پناهجویان با برگه « ترک خاک »  توافق کرده است. قرار است در این زمینه قانونی نیز تصویب گردد. خانم مرکل و نخست وزیران ۱۶ ایالت المان شام پنجشنبه  در برلین روی طرح ۱۶ فقره‌ای اخراج پناهجویان رد شده توافق کردند. یکی از مواد این طرح، ایجاد مرکز هماهنگی  اخراج در برلین است که نمایندهگان همه ایالت‌ها در آن شامل هستند.

بر بنیاد ارقام ارایه شده ازسوی  اداره فدرال  در امور پناه جویی ، تا پایان سال ۲۰۱۶ ترسایی برای تعداد ۲۰۶۲۰۰ پناه جو در المان برگه « ترک خاک » داده شده  است که از این میان به تعداد ۱۵۳ هزار و ۷۰۰ نفر از آنها به طور موقت برگه تاخیر اخراج یا « دولدونگ » داده شده ؛ و به تعداد ۵۲ هزار و ۴۸۰ نفر دیگر باید بلافاصله خاک المان را ترک کنند. درهمین حال خانم زابینه اسپارواسر  نماینده ویژه المان در امور افغانستان و پاکستان، چندی قبل اعلام کرده بود که بسیاری از ۵۰۰ هزار پناهجوی افغان وارد شده به  خاک المان ، واجد شرایط پناهنده گی نمی باشند.

از سوی دیگر خبرگزاری فرانسه نوشت که ، شرکت کننده گان تظاهرات روز شنبه  که به دعوت نهادهای مدافع حقوق پناهجویان دراین تظاهرات حضور داشتند، با حمله پارچه نوشت هایی خواستار توقف اخراج پناه جویان متقاضی پناهنده گی شدند.
بر اساس این گزارش، دامنه این تظاهرات به شهر دوسلدورف مرکز ایالت  نورد راین وستفالن در غرب المان نیز کشیده شده است و تظاهرکننده گان خواستار توجه به حقوق پناهجویان افغان شده اند.
این درحالی است که وزارت کشور المان اعلام کرده است که ۱۲ هزار و ۵۳۹ مهاجر افغان را وادار به ترک این کشور خواهد کرد.
برنامه برگشت پناهجویان افغان که درموافقت با دولت افغانستان صورت گرفته  است  درشرایطی پیاده می شود  که وضعیت امنیتی در افغانستان وخیم تر شده و با گسترش فعالیت های داعش در شمال افغانستان  ده ها هزار افغان بر اثر درگیری ها بی خانمان و مجبور به ترک مناطق مسکونی شان شدند.
از طرف دیگر وزارت داخله المان  می گوید که  مراکز شهرهای افغانستان از امنیت کافی برخوردار است و آن دسته از پناهجویان افغان که اخراج می شوند می توانند در این شهرها سکونت داشته باشند.
پیش تر انگلا مرکل صدر اعظم المان نیز بر اخراج اجباری پناه جویان افغان از این کشور تاکید کرده و گفته بود که برخی از مناطق افغانستان امنیت دارد و افغان ها به جای مهاجرت می توانند در مناطق امن این کشور زندگی کنند.
گفته می شود بیش از ۲۰۰ هزار تن از شهروندان افغان در طول چند دهه گذشته به المان آمده‌اند اما پناه جویانی که دریک سال گذشته به آن کشور سفر کرده اند به تدریج در حال اخراج شدن هستند.
با آنکه درارقام پیشکش شده از سوی نهاد ها و ادرات مختلف  فاوت های بزرگی به چشم می خورد ؛ با آنهم  گفته می شود که  بیش از هفت میلیون  مهاجر و پناه جوی افغان  در کشورهای جهان  وجود دارد که حدود سه میلیون تن از آنان به پاکستان ، ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر به ایران و بقیه در سایر سایر کشورهای جهان مهاجرت کرده اند.

 

در همین رابطه شورای مهاجران افغان اعلام کرد که درتظاهرات اعتراضی امروز در :
دوسلدورف حدود ۲۰۰۰ نفر،
هامبورگ ۱۵۰۰ نفر،
نورنبرگ ۸۰۰ نفر  و اوگسبورگ ۴۰۰ نفر شرکت نموده بودند. در خبرنامه شورای مهاجران آمده است که :
« نمایندگان شورای مهاجران افغان درالمان به حمایت از تظاهرکننده گان درتمامی این تظاهرات اشتراک داشته؛  و پلان عودت پناهجویان افغان را به افغانستان ناامن، خونین و پرازجنگ و مرگ، به سهم خود محکوم نمودند.
قابل یادآوریست که برخی ایالات کشورالمان نسبت اوضاع ناامن و حضورباندهای آدمکش در بسیاری ولایات افغانستان قبلاً بروز پنجشنبه مخالف خود را در برابر تصمیم دولت مرکزی اعلام داشته بودند.»

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲ /۱۷ ـ ۱۱۰۲

 

زنان مهاجر و بارداری‌های مکرر

 

زنان مهاجر افغان با وضعیتی دشوار و غیرانسانی روبه ‌رو هستند و در اسارت آموزه‌های فرهنگی مردسالاری و مشکلات اقتصادی و بی ‌سوادی، سلامت جسمی و روانی ‌شان نیز در معرض تهدید قرار گرفته است.

 

دکتر سیمین کاظمی

 زنان مهاجر افغان در ایران را شاید بتوان فرودست ‌ترین جمعیت کشور دانست که البته چون اغلب قانونی نیستند، نه از تعداد شان اطلاعی در دست است  و نه اساسا جزجمعیت به حساب می ‌آیند. حتا وقتی در رسانه‌ ها و تریبون‌ های  رسمی و غیر‌رسمی سخن از مهاجران افغان به میان می ‌آید، معمولا اشاره به مردان کارگر افغان است که چه به‌ صورت قانونی و چه غیرقانونی در ایران کار می‌ کنند. زنان مهاجر افغان جمعیت  درسایه هستند و ازاین ‌رو، وضعیت شان ناشناخته و بی ‌اهمیت باقی مانده است.
زنانی که از افغانستان به ایران مهاجرت کرده‌ اند به‌ ویژه آنها که تازه آمده‌ اند، تحت‌ تاثیر فرهنگ جامعه سنتی و مردسالار کشورشان که در آن، فرزندآوری یکی از مهم‌ ترین وظایف زنان به شمار می ‌رود، حتا در شرایط فقر، فلاکت و بیکاری به حاملگی‌ های مکرر و متعدد تن می ‌دهند که حاصل آن، خانواده‌ هایی پرجمعیت و انسان‌ هایی  فقیرتر و محروم ‌تر از نسل پیش هستند.
جبرگرایی که ویژه گی جوامع فقیر و توسعه ‌نیافته است، باعث شده زنان افغان، اعتقاد چندانی به کنترول موالید یا فاصله‌ گذاری بین تولدها نداشته باشند.

آنها اغلب در سن کم ازدواج می‌ کنند  و بلافاصله بعد از ازدواج، باردار می‌ شوند که این بارداری‌ها تا ۶ و هشت فرزند هم می ‌رسد. بی ‌سوادی، فقر، حاشیه‌ نشینی و انزوا باعث می ‌شود اجتماعات افغان‌های ایران همچنان ویژه گی‌های فرهنگی خود را حفظ کند؛ ازاین ‌رو، فرزندآوری مکرر و متعدد به‌ عنوان یک ویژه گی فرهنگی تداوم می‌ یابد. مردان افغان به فرزندانشان به‌ عنوان نیروهایی که می ‌توانند درآینده یاری ‌بخش خانواده در تامین معاش* باشند، می‌ نگرند و از این نظر، تعداد فرزندان بیش تر می‌ تواند از نظر مهاجران، سرمایه ‌ای باشد که در فقدان حقوق شهروندی در جامعه میزبان، امنیت را برای آنها تضمین کند . اما واقعیت این است که فقر، محرومیت از تحصیل اتباع غیرقانونی و بیکاری، تهدیدهایی هستند که آینده فرزندان مهاجران افغان را تاریک و تباه می‌ کنند.
به دلیل حاملگی‌ های متعدد و شرایط اجتماعی  و اقتصادی نامناسب، سن ظاهری زنان مهاجر افغان اغلب بیشتر از سن تقویمی به نظر می ‌رسد و در میان سالی، پیر، شکسته و فرسوده به نظر می ‌رسند. بسیاری از آنها، کارگران خانگی هستند که سفارش‌ های کارفرماها را با دستمزد ناچیز در منزل انجام می ‌دهند و حتا در دوران بارداری هم کارشان بدون وقفه ادامه دارد. به ‌طور کلی ، می ‌توان گفت، زنان مهاجر افغان با وضعیتی دشوار و غیرانسانی روبه ‌رو هستند و در اسارت آموزه‌های فرهنگی مردسالاری و مشکلات اقتصادی و بی ‌سوادی، سلامت جسمی و روانی ‌شان نیز در معرض تهدید قرار گرفته است. تسلیم و ناامیدی را در میان این جمعیت ستمدیده به‌ وضوح می‌ توان دید و این جمله یک زن ۳۹ ساله باردار افغان شرح حال آنهاست که: ما زنان افغان فقط زنده هستیم، زنده گی نمی‌ کنیم.
واقعیت این است که در افغانستان برنامه کنترول جمعیت به‌ طور جدی اجرا نمی‌ شود و هنوز مورد پذیرش و اقبال جامعه افغانستان قرار نگرفته است. از طرف دیگر در ایران هم با تغییر سیاست جمعیتی، برنامه‌های کنترول موالید برچیده شده و وزارت بهداشت، افزایش جمعیت را به‌ طور جدی دنبال می ‌کند. اگرچه در مناطق حاشیه ‌ای، فقیرنشین و روستایی هنوز هم وسایل پیشگیری از بارداری به ‌طور محدود و در شرایط خاص در اختیار متقاضیان قرار داده می‌ شود اما برنامه کنترول جمعیت دیگر به ‌صورت فعال و مداخله ‌گرانه انجام نمی‌ گیرد و آموزش یا توصیه ‌ای درباره ضرورت محدودیت فرزندان و فاصله‌ گذاری بین تولدها وجود ندارد؛ بنابراین زنان مهاجر افغان به ‌ویژه آنهایی که تازه آمده‌اند، در غیاب هرگونه آموزش و مداخله فعال سیستم بهداشتی به حال خود رها شده و در جامعه جدید هم به همان روند قبلی تولید مثل و فرزندآوری که در جامعه مبدأ  داشته ‌اند، ادامه می ‌دهند. فقر، ناآگاهی، بی‌ سوادی و طرد اجتماعی و فرهنگی موجب شده است بعضی از زنان افغان به مراکز بهداشتی و درمانی مراجعه نکنند و دوره بارداری را بدون مراقبت و حتا زایمان را در منزل و با کمک قابله‌ های سنتی آموزش ‌ندیده انجام دهند. بدیهی است چنین وضعیتی خطرات بزرگی را برای این زنان به همراه خواهد داشت.
البته با تمام این اوصاف نباید از نظر دور داشت، آن دسته از زنان افغان که پیش از تغییر سیاست جمعیتی در ایران بوده‌ و تعامل بیشتری با جامعه میزبان داشته‌ و نیز بخشی از زنان افغان که از سطح معیشتی بهتری برخوردار بوده‌اند، کمتر از سایر هموطنان شان باردار می ‌شوند و تعداد فرزندان کمتری دارند. به نظر می‌ رسد نسل جدید زنان افغان ‌ که در ایران متولد شده یا مدت زمان بیشتری از مهاجرت آنها می‌ گذرد، تمایل کمتری به بارداری مکرر دارند و با عبور از محدودیت‌ها و الزام‌های فرهنگی، ضرورت کنترول موالید را پذیرفته ‌اند.

چنین تغییراتی در اجتماعات مهاجران، موجب امیدواری است و می ‌توان انتظار داشت که سایر افغان‌های ساکن ایران نیز به ‌سوی کنترول موالید حرکت کنند؛ البته چنین حرکتی جز با توجه وزارت بهداشت و برنامه‌ ریزی در این‌ باره میسر نمی ‌شود. برای هرگونه برنامه ‌ریزی هم لازم است ابتدا جمعیت مهاجران (اعم از قانونی و غیرقانونی) به‌ عنوان بخشی از جامعه نیازمند مراقبت‌ها و مداخلات بهداشتی شناخته شوند؛ سپس با درنظرگرفتن ویژه گی‌ های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، برنامه‌ها متناسب برای آنها در نظر گرفته شود. همچنین این واقعیت را باید پذیرفت که سیاست جمعیتی را نمی ‌توان درباره کل جمعیت یک کشور و بدون لحاظ‌ کردن تفاوت‌های اجتماعی و فرهنگی اعمال کرد . وزارت بهداشت می ‌تواند با استفاده از نیروهای بهداشتی موجود و نیز با کمک نیروهای داوطلب که می ‌توانند از میان جمعیت مهاجران انتخاب و آموزش داده شوند، برنامه ‌ای کنترل موالید را برای آنان اجرا کند و به این وسیله از بار مشکلاتی که فرزندآوری برای زنان و افزایش جمعیت برای مهاجران و کل جامعه ایجاد می‌کند، بکاهد./ صدای مردم

 

* بادریغ همین دیدگاه دربخشی ازمهاجران افغان در اروپا نیز حاکم بوده ؛ و آنها فرزندان بیش تر را وسیله ایی برای بدست آوردن « مدد معاش کودکان » می دانند که این معاش در جیب پدر خانواده ریخته و به مصرف کودک نمی رسد.

گرایش دیگری را نیز می توان در میان خانواده های تازه وارد مشاهده نمود . شماری از خانواده های تازه وارد با پاگذاشتن به اروپا با تصور اینکه با تولد فرزند در اروپا ، آنها به صورت اتومات حق بودوباش در اروپا را بدست  می آورند ، مصروف فرزندآوری اند . این برداشت کاملاً نادرست بوده و نمی تواند دلیلی برای دریافت حق بود و باش و اقامت دایمی در اروپا باشد. / بامداد

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳ /۱۷ ـ ۰۳۰۲

 

اقتصـاد و فقــر در بین زنـان

( بخـش دوم )

تهیـه کننـده : زرغــونــه ولــى

فقر درجامعه ما که دامنگیر ٩٨ فیصد ﻣﺮﺩﻡ کشور است که زنان بیشترین آنرا تشکیل مى دهند زیرا بنابر عوامل اجتماعى ، سیاسى و سنتى بودن جامعه ، زنان کمتر بنیه اقتصادى دارند و مردان برپایه بنیه اقتصادى بیش تر حاکم بوده واستند تعدادى زیادى از بانوان ما تحت حمایت اقتصادى مردان قرار دارند . دربین مردان اکثرا تعدادى از پولداران جهت لذت بردن از مواد مخدر معتاد استند وتعداد زنان که معتاد استند طبق تحقیقات انجام شده بیشتر از ۴۵ درصد معتادان زنان آنان توسط سرپرستان خانواده (مردان) به اعتیاد کشانده شده اند . زنان در افغانستان بی آنکه معتاد باشند خود دچار مشکلات فراوان استند ، اما اعتیاد به مواد مخدر مشکلی است که بر دیگر مشکلات آنها افزوده و آنها را در بدبختی محض قرار می‌ دهد. رقم معتادان زن در افغانستان هر سال رو به افزایش است قسمی که تذکر یافت دلایل متعددی از آنجایی که اکثریت زنان در شهرها و ولایات کشور بنابر بسته بودن جامعه سنتى نمی توانند در کارهای اجتماعی سهم بگیرند و مجبور اند خود را مسوول چهار دیوارى خانه دانسته وکار بیرونى را مطلق مربوط به مردان خانواده مى دانند به این لحاظ زنان نمى توانند بنیه اقتصادى داشته و مشترک با مرد درتکمیل احتیاجات خانواده خود را شریک بسازند و تعدادى که کار ناچیز صنعتى مانند قالین بافی ، خیاطى ، دست دوزى وغیره دارند بنابر نداشتن شرایط مناسب کارى مانند کودکستان جهت نگهدارى اطفال شان ، ازدیاد وقت کار ، ونداشتن اسباب و وسایل مدرن کارى وغیره دارند ، مجبورآ به مواد مخدر رو می آورند که برمشکل اعتیاد مى افزاید، بطور مثال : یکى از پزشکان شهر کابل هم این موضوع را تایید می‌ کند و می‌ گوید: ‌« زنانی که در رشته قالین بافی کار می‌ کنند برای رفع خسته گی، هم خودشان تریاک می‌ خورند وهم به کودکان شان می ‌دهند تا مزاحم کارشان نشوند که خود عدم شرایط مناسب کار براى زنان است که بعد از چند بار استفاده از مواد مخدر خودشان و از طرف دیگر اطفال شان در طفولیت معتاد به مواد مخدر مى شوند. که سلامتى و رشد جسمى روحى اطفال شان را متضرر مى سازد .

خشونت علیه زنان درجامعه سنتى

خشونت علیه زنان در کشور بحث وسیع است استفاده نا درست از مذهب و سنتى بودن جامعه بالاى افراد تاثیرات سو داشته که یکى از عوامل ان اعتیاد زنان و اطفال به مواد مخدرمی باشد خشونت علیه زنان در اعتیاد بانوان نقش اساسى دارد تعدادى ازبانوان در شهرها و ولایات کشور بنا بر تحت تاثیر قرارگرفتن مشکلات خانواده گى ،محیطى و اقتصادى با استفاده از مواد مخدر به ارامش خود پرداخته و مى خواهند مشکلات روزانه را بیاد فراموشى بسپارند  آن هم از طریق مردان خود به مواد مخدر دسترسى دارند ویا بانوان مصاب به مواد مخدر که با انان به تماس استند با استفاده چند بار معتاد مى شوند و با استفاده از موادها مخدر به تکالیف روحى و روانى مبتلا شده که در اثر مریضى روانى و ناتوانى جسمانى که برایشان انجام ندادن به موقع وظایف خانه وخانواده زنده گى سعادتمند اطفال و خانواده را به مشکلات مواجه مى سازند بنا بر عوارض جانبى استفاده از مواد مخدر که بعضا زنده گى را بارغم دانسته دیگر تواناى مقاومت را نداشته دست به خود کشى و یا خود سوزى مى زنند وختم زنده گى را براى خود انتخاب مى نمایند گر چه ما نمى توانیم از خشونت علیه زنان توسط مردان در روابط اجتماعى خانواده گى چشم پوشى کنیم  ولى مى توان از نبود شرایط مناسب زنده گى براى زنان و اعتیاد شان به مواد مخدر بعضا خود زنان زنده گى را براى خود ختم دانسته وبه خودکشى و یا خودسوزى بنا به عوامل ذکر شده دست مى زنند.

نابرابرى زنان با مردان در امور اقتصادى ،اجتماعى ، فرهنگى ، اقتصادى

  از آنجایکه افغانستان کشور اسلامى و سنتى بوده بنا بر شرایط و قوانین نافذ شده براى بانوان کشور در چوکات این قوانین با محدودیت هاى تعیین شده در عرصه اجتماعى ، سیاسى اقتصادى و فرهنگى در جامعه ما باید زنده گى نمایند که عدم توجه بانوان به این قوانین به واکنش هاى مردم و ملاها و روحانیون مواجه شده که به سخت ترین جزاها مانند خشونت سیاه ( کشتن ، قطع کردن اعضاى بدن ، سنگسار ، وغیره) محکوم مى شوند . گرچه زنان در کشور سنتى مانند افغانستان از نابرابری وعدم تطبیق قانون عدالت اجتماعى در جامعه به مشکلات جدى مواجه استند . ولى خوشبختانه کمتر معتاد استند. سنت وفرهنگ بحث جداگانه است که ما در این مقاله از توضیح  آن خود دارى مى نماییم . آموزش و پرورش اطفال و بانوان مسله قابل بحث دیگراموزش ، پرورش بانوان و اطفال است که تعدادى بیشترى زنان از اگاهى کامل در مورد خود شناسى و محیطى که در ان زیست مى نمایند حتا با مسایل صحى مرحله بار دارى ، تربیه و طرز پرورش اطفال ، خانواده وغیره اگاهى وپخته گى لازم را ندارند . چه رسد اگاهى در مورد اعتیاد . در قدم اول مبارزه با بیسوادى که در بالا تذکر یافته است زیرا سواد اموزش پرورش لازم ملزوم همدیگر است

اعتیاد اطفال و نوجوانان در داخل کشور

یکى از وظایف خطیر دولت و کارمندان نهاد هاى کمک رسانى توجه به نسل فراموش شده کشور اطفال و نوجوانان است با تاسف کار کردهاى دولت در این عرصه ناچیز است که این نسل به یاد فراموشى سپرده شده است . اعتیاد اطفال که متاسفانه در کشور رو به افزایش است عوامل ذکر شده و والدین بی سواد و نا اگاه ، زیرا اطفال و نو جوانان امروز مطابق به روند جهان مدرن به والدین باسواد و اگاه ضرورت دارند تا به خواست هاى برحق شان تا اندازه جوابگو باشد در واقع والدین با پیوندهای عاطفی و صمیمانه نیازمندى هاى جوانان و نوجوان را تحت پوشش قرار می دهند، ضعف درونی انسان شاهراه خطاهاست و زمانی که نوجوان در خانه بزرگ شمرده می‌ شود و به او احترام می گذارید دیگر کاسه گدایی جلب توجه دیگران را به دست نمی گیرد و تن به هر کاری نمی دهد تا دوستان و اطرافیان خود را راضی کند به اعتیاد هم مبتلا نمى شوند سالم وسعادتمند رشد مى کنند نوجوان علاوه بر پیوندهای عاطفی نیاز دارد خود نیز نوجوان برومند و قوی، دارای اعتماد به نفس و خودباوری باشد پس لازم است مهارت هاى فردی او تقویت شود مهارتها و شایسته گی های تحصیلی را قوت بخشد ضعف مهارتهای تحصیلی احساس ناتوانی در نوجوان را بوجود می آورد. همچنین مهارت های اجتماعی و چگونگی ارتباط برقرار کردن با دیگران ابراز وجود نوجوان را قوی تر می کند و می داند که می تواند در موقعیت های مختلف خود را به اثبات برساند. که متاسفانه در کشور ما اکثریت والدین خودشان به آموزش و پرورش و رهنماى هاى لازم ضرورت دارند. که نمى توانند پاسخ گوى مشکلات کودکان و جوانان باشند.

کارشاقه اطفال

یکى ازعوامل دیگر نبود شرایط سیستم تربیتى ، آموزشى و پرورشى براى اطفال و نو جوانان وضعف اقتصاد درخانوادها است . فرستادن اطفال به شکل جبرى به کار شاقه وگشت وگذار اطفال بى سرپرست با معتادین و همچنان استفاده مواد مخدر توسط اولیای شان به اعتیاد اطفال مى افزاید

اعتیاد زنان و نو جوانان در خارج از کشور

فرار سیل آساى مردم از چالش هاى موجود به خارج از کشور متاسفانه مشکلى است که تعدادى مهاجران ما را هم در خارج از کشور آرام نگذاشته دست به استفاده از مواد مخدر مى زنند و آنان را به اعتیاد مبتلا نموده است و یا هم تعدادى در داخل کشور متعاد بوده اند . به این اساس استفاده از مواد مخدر تکالیف روحى روانى را نزد افراد ببار مى آورد ولى خوشبختانه در خارج از کشور راه هاى بیرون رفت ان با تداوى هاى مدرن مدتى امکان پذیر است . در داخل کشور گرچه طرز تداوى و امکانات معالجه وکمک به معتادین مواد مخدر بسیار ضعیف است با آنکه مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد از اولویت‌های مهم و اصلى دولت و جامعه جهانى تلقى گردیده ولى تا هنوز مشکل معتادان به جاى خود باقى مانده است .

حقیقت آنست که با توجه به وضعیت وخیم کشور و نیز گسترش پدیده شوم اعتیاد در جامعه در راستای زدودن این پدیده منفور، دولت باید مسوولانه راه حل‌ های پیش گیرانه و برنامه‌هاى متناسب و مفیدى را برای درمان معتادین به خصوص جوانان روى دست گیرد. همین طور در زمینه درمان معتادان بایستىى مراکز اساسى و داراى ظرفیت‌های متناسب ایجاد گردد. مسوولیتى که متاسفانه طى سال‌های گذشته به فراموشى سپرده شده و برای حل مسایل و مشکلات ناشى از آن نیزهیچ توجه نشده و طرح و میکانیزم سازنده ارایه نگردیده است به طور خلاصه در مجموع عوامل ذکر شده و راه هاى بیرون رفت از این مشکلات با اتحاد با نقش مرکزى نیروهاى مترقى مردم به خصوص زنان و استقرار دولت مقتدر دموکراسى و ﻣﺮﺩمى مى توانند جهت بیرون رفت از مشکلات سیاسى ، اجتماعى و فرهنگى در بین زنان و جامعه در نابودى ریشه ها و کشت زرع مواد مخدر و اعتیاد نقش ارزنده داشته باشد و مردم بخصوص زنان واطفال را ازاعتیاد مواد مخدر توسط کار نامه هاى اقتصادى ، روشنگرى اموزشى ، پرورشى ، صحى و تربیتى کمک و یارى رسانند در غیر آن عدم توجه به میکانیزم مشخص کارى مشترک در این عرصه به خاطر از بین بردن چالش هاى موجود به خصوص مواد مخدر و اعتیاد اطفال ، جوانان و نوجوانان ، زنان توجه لازم نمایند  در غیر آن عواقب نا گوار را در قبال خواهد داشت . امیدوار استم مقاله مورد استفاده هموطنان قرارگیرد.

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱ /۱۷ ـ ۰۷۰۲

 

درنکوهش اخراج پناه جویان افغان از المان

 

 

سحر سیندخت

با وجود اعتراض‌های گسترده نهاد های حقوق بشر المان و افغانهای مقیم المان  دولت المان دیروز یک گروه ۵۰  نفری  پناه جویان افغان را از آنکشور اخراج ؛ وآنها را از میدان هوایی فرانکفورت به کابل فرستاد.

به گزارش شبکه های خبررسانی بین المللی اخراج اجباری پناه جویان افغان از المان در شرایطی ادامه دارد که حزب چپی های المان ، سازمان های مدافع حقوق بشر« پرو اسیول ـ طرفدار پناهنده گی » ، « اتحادیه رفاه و کمک‌ های اجتماعی » و برخی از سیاستمداران آنکشور مخالفت روشن خود را در برابراین اقدام « ظالمانه»  ، «غیرانسانی » و «غیرمسوولانه» دولت المان ابراز نمودند.

گونتر بورکهارد، مدیرعامل سازمان « پرو اسیول » جمعه گذشته درشهر فرانکفورت المان گفت که با این اخراج ، انسان ها « آگاهانه در یک وضعیت تهدید آمیز و مخاطره آمیز قرار داده می شوند.» وی باتکیه بر گزارش کمشنری عالی ملل سازمان متحد در امور مهاجران  (UNHCR) گفت که در تمامی قلمرو افغانستان « درگیری های داخلی مسلحانه »  به تعبیری که در قانون پناهنده گی اروپا آمده است، وجود دارد.  بادرنظر داشت « وضعیت امنیتی همواره در حال تغییر» در افغانستان « پرو اسیول »  تقاضا نمود  تا همه درخواست های پناهنده گی که در گذشته رد گردیده اند، از نو ارزیابی گردند. کمشنری عالی سازمان ملل متحد در امور مهاجران نیز در گزارش اخیر خود اشاره کرده است که « باید درخواست های پناه جویان با توجه به یافته های اخیر ارزیابی گردند.»  این سازمان خواسته است، در صورتی که درخواست پناهنده گی شخصی رد گردیده باشد و از آن مدت طولانی سپری شده باشد، نیازمندی فرد به حفاظت از نو ارزیابی گردد.

حزب چپی های المان که یگانه حزب سیاسی مخالف برگشت جبری پناه جویان افغان از المان می باشد دراعلامیه شدید الحن هفته گذشته خود دربوندس تاگ المان اعلام نمود : « ...این که دولت مرکزی و شماری از ایالت های فدرال سیاست برگشت به کشورجنگ زده افغانستان را پیگیری می نمایند ، نشاندهنده بی مسوولیتی تبهکارانه می باشد. کمشنری عالی سازمان ملل متحد در امور مهاجران واضح گفته است که در افغانستان هیچ منطقه امنی وجود نداشته؛ و جنگ درسراسرکشور جریان دارد. درچنین وضعی به اعتراض قاطعانه وعصیان مدنی نیاز است تا این سیاست غیرانسانی اخراج جبری متوقف گردد. ایالت ها بایست فرمان توقف اخراج جبری را صادر نمایند.»  بانو اولا یلپکه سخنگوی امور داخلی فراکسیون آن حزب در پارلمان المان گفت که اخراج جبری به افغانستان نه تنها بی رحمانه  است ، بلکه درمخالفت روشن با احکام نافذه قانون قراردارد. وی ضمن اشاره بر موضعگیری ناسالم حزب سبزهای المان دراین زمینه از آنها خواست نمود تا با بازنگری برسیاست های شان، در برابر این تصمیم  دولت المان قرار بگیرند. بادرنظر داشت انتخابات سالروان در المان و فشار روبه افزایش نیروهای راستگرا در المان، سیاستمداران حزب سبزها هفته گذشته اظهار داشتند اکه مخالف اخراج افغان ها به کشورشان نیستند. این موضع در داخل آن حزب سخت بحث برانگیز شده است.

درخوریاد است که اعضا و رهبران حزب چپی های المان درماه های گذشته همپا با نهادهای مدافع حقوق پناه جویان و افغان های ساکن المان ناسازگاری شدید خود را این اقدام ظالمانه دولت المان ابراز داشته است. دولت المان پیش تر گفته بود که این کشور پناه جویانی از ایالت‌ های  بایرن ،  نورد راین ویستفالن  ، بادن ورتیمبرگ و هامبورگ که درخواست پناهنده گی‌ شان رد شده است و یا خلافکار هستند ؛ را از این کشوراخراج می ‌کند.

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱ /۱۷ ـ ۲۶۰۱